صفحه اصلی / برگردان / نفاق کلیسا ارائه برای درس تاریخ (پایه هفتم) در مورد موضوع

نفاق کلیسا ارائه برای درس تاریخ (پایه هفتم) در مورد موضوع

شرح ارائه توسط اسلایدهای جداگانه:

1 اسلاید

توضیحات اسلاید:

کلیسای ارتدکس روسیه در قرن هفدهم. اصلاحات پاتریارک نیکون و اسکیسم سن پترزبورگ GBOU دبیرستان شماره 582 معلم تاریخ Kunakova N.V.

2 اسلاید

توضیحات اسلاید:

هدف از این درس بررسی موقعیت کلیسای ارتدکس در قرن هفدهم، رابطه بین کلیسا و قدرت دولتی، آشکار کردن علل، ماهیت و پیامدهای اصلاح کلیسای نیکون است.

3 اسلاید

توضیحات اسلاید:

طرح درس کلیسا پس از مشکلات. 2) اصلاحات پاتریارک نیکون. 3) افزایش اختلافات بین کلیسا و مقامات سکولار. 4) شورای کلیسا 1666-1667. 5) کشیش آووکم. 6) احتجاجات قدیم الایمان.

4 اسلاید

توضیحات اسلاید:

5 اسلاید

توضیحات اسلاید:

کلیسای بعد از زمان مشکلات. موضع کلیسای ارتدکس روسیه پس از زمان مشکلات چگونه بود؟ کار با متن p.75 * مشکلات به یک آزمایش سخت برای کلیسا تبدیل شد. بخشی از روحانیون، به رهبری پاتریارک ایگناتیوس، از دیمیتری اول دروغین حمایت کردند. *لهستانی هایی که در زمان مشکلات در مسکو بودند، ظروف کلیسا را ​​غارت کردند، آثار مقدسین را هتک حرمت کردند و تقریباً تمام 450 کلیسای مسکو را در طول عقب نشینی ویران کردند. * قتل خادمین کلیسا و گروگان گرفتن آنها یک پدیده گسترده بود (متروپولیتن فیلارت، پدر تزار میخائیل فدوروویچ، دستگیر شد)

6 اسلاید

توضیحات اسلاید:

متروپولیتن فیلارت در سال 1619 به مسکو بازگشت. شرکت کنندگان در شورای کلیسا او را به عنوان پدرسالار جدید مسکو و تمام روسیه انتخاب کردند. *در زمان او نقش و اهمیت کلیسا در زندگی دولتی افزایش چشمگیری یافت. * فیلارت در واقع دومین حاکم بود: تزار و پدرسالار همه گزارشات مربوط به امور دولتی را با هم می شنیدند و میخائیل فدوروویچ هرگز بدون رضایت پدرش تصمیم نمی گرفت. *فیلارت توانست اقتدار و قدرت تزار میخائیل فدوروویچ را تقویت کند. با این حال، بسیاری از مسائل پیچیده کلیسا هرگز حل نشد.

7 اسلاید

توضیحات اسلاید:

اصلاحات پاتریارک نیکون. دلایل اصلاح کلیسا چه بود؟ کار با متن ص 75 در اواسط قرن هفدهم تضادها در زندگی کلیسا تشدید شد: *در کتب کلیسایی روسی که قرن به قرن به صورت دستی نسخه برداری شده است، اشتباهات و تحریفات زیادی در متن در مقایسه با نسخه اصلی وجود دارد. . * همچنین با عرف چندصدایی در مراسم کلیسا (زمانی که کشیش، شماس و خود مؤمنان همزمان دعا می‌کردند، گاهی اوقات از دعاهای مختلف استفاده می‌کردند)، غسل تعمید با دو انگشت و غیره نیز شک و شبهه ایجاد می‌کرد.

8 اسلاید

توضیحات اسلاید:

نظرات مؤمنان تقسیم شد. سایر مؤمنان (از جمله تزار الکسی میخایلوویچ و حلقه نزدیک او) معتقد بودند که باید به منابع یونانی که در یک زمان از آنها مکاتبه می کردند مراجعه کنند. پدرسالار جوزف الکسی میخایلوویچ

اسلاید 9

توضیحات اسلاید:

پس از مرگ پاتریارک جوزف، متروپولیتن نیکون نوگورود (به پیشنهاد الکسی میخایلوویچ) به عنوان رئیس کلیسا انتخاب شد. در 1653-1655. اصلاح کلیسا انجام شد. پاتریارک نیکون کار با متن p.76 *تعمید با سه انگشت، کمان از کمر به جای کمان تا زمین معرفی شد. *آیکون ها و کتاب های کلیسا بر اساس مدل های یونانی تصحیح شدند.

10 اسلاید

توضیحات اسلاید:

پیامدهای اصلاح کلیسا تمرکز کلیسا. ایجاد وحدت کلیسای ارتدکس روسیه با بقیه جهان ارتدکس. 3. ایجاد کنترل بر کشیشان و تقویت نظم و انضباط. 4. کنترل بر مؤمنان. 5. توسعه آموزش کلیسا. 6. تقویت قدرت شخصی نیکون. 7. نفاق کلیسا.

11 اسلاید

توضیحات اسلاید:

این تغییرات باعث اعتراض اقشار وسیع مردم شد. شورای کلیسا که در سال 1654 تشکیل شد، اصلاحات را تصویب کرد، اما پیشنهاد کرد که آیین های موجود را نه تنها با سنت یونانی، بلکه با سنت روسی مطابقت دهد. Kivshenko A. Patriarch Nikon کتابهای مذهبی جدید ارائه می دهد

12 اسلاید

توضیحات اسلاید:

افزایش اختلافات بین کلیسا و مقامات سکولار دلایل نزاع الکسی میخایلوویچ با نیکون را در چه می‌دانید؟ کار با متن p.77 * نیکون پس از دریافت قدرت عظیم بر ایمانداران، به زودی به ایده تقدم قدرت کلیسا بر قدرت سلطنتی رسید. *تزار نمی خواست قدرت خود را با کسی تقسیم کند، او از شرکت در مراسم ایلخانی در کلیسای جامع و دعوت نیکون برای پذیرایی های دولتی دست کشید. Mashkov.I.Tsar الکسی میخایلوویچ و پاتریارک نیکون

اسلاید 13

توضیحات اسلاید:

نیکون طی یکی از خطبه ها در کلیسای جامع اسامپشن استعفای خود را از مقام پدرسالاری اعلام کرد و به صومعه اورشلیم جدید رستاخیز بازنشسته شد. نیکون در آنجا منتظر ماند تا تزار از او بخواهد به مسکو بازگردد. شوارتز V. پاتریارک نیکون در اورشلیم جدید صومعه اورشلیم جدید

اسلاید 14

توضیحات اسلاید:

شورای کلیسا 1666-1667 شورای کلیسا در سال 1666 برای محاکمه نیکون تشکیل شد. کار با متن صفحه 77 * سلسله مراتب کلیسا حاضر در کلیسای جامع از تزار حمایت کردند و نیکون را محکوم کردند و محرومیت او از مقام پدرسالاری و حبس ابدی در صومعه را برکت دادند. *در همان زمان، کلیسای جامع از اصلاحات کلیسا حمایت کرد و همه مخالفان خود را که به عنوان اصلاحات پاتریارک نیکون و کلیسای جامع 1666-1667 نامیده می شدند، نفرین کرد. آغاز یک انشقاق در کلیسای ارتدکس روسیه بود. میلورادوویچ اس. محاکمه پاتریارک نیکون

15 اسلاید

توضیحات اسلاید:

کشیش آواکوم. یکی از رهبران برجسته مؤمنان قدیمی، کشیش آواکوم (آواکوم پتروف) (1620-1682) بود. * معتقد بود که اگر به اصل اساسی ایمان روی آوریم، در منابع روسی; *به خاطر عقایدش از داشتن مکانی در کلیسای جامع کازان مسکو محروم شد و سپس دستگیر و در صومعه ای زندانی شد.

16 اسلاید

توضیحات اسلاید:

سفر Miloradovich S. Avvakum از طریق سیبری Avvakum همراه با خانواده خود به سیبری تبعید شد. در سال 1663، پس از ده سال تبعید، به مسکو بازگشت و در آنجا شروع به ادامه مبارزه با اصلاحات کلیسا کرد. به دلیل امتناع او از فروتنی در شورای کلیسای 1666-1667. آواکوم محکوم شد، مورد نفرین قرار گرفت و به پوستوزرسک تبعید شد، جایی که 15 سال را در زندانی خاکی گذراند. او در آنجا اثر ادبی معروف خود "زندگی" و دهها اثر دیگر را نوشت. با فرمان سلطنتی، در 11 آوریل 1682، "کشیش خشمگین" و یارانش زنده زنده سوزانده شدند.

اسلاید 17

توضیحات اسلاید:


طرح درس 1. اصلاحات نیکون و انشعاب در کلیسای ارتدکس 1.1. پیش نیازها و دلایل اصلاحات 1.2. کشیش نیکون 1.4








مهم ترین تاریخ های 1654 - آغاز شکاف در کلیسای ارتدکس روسیه - قیام سولووتسکی




آزمون 1. انشقاق در کلیسای ارتدکس روسیه در الف) 15 در ب) 16 در ج) 17 در 2 رخ داده است. نام پاتریارک نیکون با الف) انشقاق کلیسا در 17 در ب) تأسیس ایلخانی در روسیه مرتبط است. ج) سازماندهی سینود مقدس 3. مؤمنان قدیمی در روسیه در نتیجه الف) انشعاب کلیسا ب) جنبش بدعت گذاران و آزاداندیشان ج) تأثیر جنبش اصلاحات در اروپای غربی به وجود آمدند.




بررسی آزمون 1. انشقاق در کلیسای ارتدکس روسیه در الف) 15 در ب) 16 در ج) 17 در 2 رخ داده است. نام پاتریارک نیکون با الف) انشقاق کلیسا در 17 در ب) تأسیس ایلخانی مرتبط است. در روسیه ج) تشکیل شورای مقدس 3. معتقدان قدیمی در روسیه در نتیجه الف) انشعاب کلیسا ب) جنبش بدعت گذاران و آزاداندیشان ج) نفوذ جنبش اصلاح طلبی در اروپای غربی 4. دگراندیشان نامیده می شدند. الف) بدعت گذاران-آزاد اندیشان ب) مخالفان اصلاحات کلیسای پاتریارک نیکون ج) اصلاح طلبان 5. اصلاحات پاتریارک نیکون منجر به: الف) تقویت موقعیت پاتریارک نیکون ب) ایجاد یک کلیسای ارتدکس واحد ج) انشقاق کلیسا انجامید.

وزارت آموزش و پرورش و علوم فدراسیون روسیه

آژانس فدرال آموزش

موسسه آموزشی دولتی

آموزش عالی حرفه ای

"دانشگاه فنی دولتی کومسومولسک-آن-آمور"

دانشکده کاداستر و ساختمان

گروه تاریخ و علوم بایگانی


چکیده

در رشته "تاریخ میهن"

نفاق کلیسا


گروه دانش آموزی 1GS4ka-1 Zhmurko T.Yu.

معلم: Kiba D.V.



مقدمه

1. شخصیت نیکون

2. اصلاح نیکون

3. مؤمنان قدیمی

3.1 صندلی Solovetsky

3.2 شورش استرلتسی

3.3 کشیش آواکوم

3.4 بویارینا موروزوا

نتیجه گیری

مقدمه


نفاق کلیسا موضوعی است که برای دولت روسیه کاملاً مرتبط است زیرا ... تاریخ روسیه با تاریخ کلیسای روسیه پیوند ناگسستنی دارد. هر رویداد اجتماعی و سیاسی به نحوی در وقایع رخ داده در کلیسا منعکس می شد.

تفرقه معمولاً به جدایی بخشی از مؤمنان از کلیسای ارتدکس مسلط گفته می شود که نام مؤمنان قدیمی یا تفرقه افکنان را دریافت کردند که در نیمه دوم قرن هفدهم رخ داد.

هر زمان بحرانی به یک طریق بر موقعیت کلیسا تأثیر می گذاشت. یکی از سخت ترین دوران در تاریخ روسیه - زمان مشکلات - نیز نتوانست بر موقعیت آن تأثیر بگذارد. ناآرامی در جامعه منجر به انشعاب آن و به دنبال آن انشعاب در کلیسا شد.

وقایع مربوط به اصلاح کلیسای نیکون در تاریخ نگاری اهمیت زیادی دارد. N.M. نیکولسکی پاتریارک نیکون، فعالیت های اصلاحی و نگرش او نسبت به مخالفان اصلاحات کلیسا را ​​کاملاً مطابق با حقیقت تاریخی توصیف کرد. و سایر دانشمندان شوروی که در مورد مؤمنان قدیمی و فرقه گرایی روسی مطالعه می کردند، کاملاً با توصیف ارائه شده توسط او موافق بودند. همانطور که توسط N.F. اقدامات کاپترف، نیکون برای تغییر آیین های کلیسا باعث سردرگمی در جامعه روسیه شد. این دیدگاه در پایان قرن نوزدهم تدوین شد. تقریباً توسط همه مورخان پذیرفته شد. A.V. به عنوان مثال، کارتاشف در مورد "مخالفت با صدای گسترده کشیش اولیه" با پدرسالار نوشت. اس. زنکوفسکی معتقد بود که تغییرات در آیین ها معاصران او را شوکه کرده است. این «چیزی بود که نه تنها در تاریخچه‌های روسی، بلکه کلیسای مسیحی نیز به طور کلی سابقه‌ای نداشت».

اخیراً، تفسیر متفاوتی از دوره اولیه انشعاب ارائه شده است. مورخ آمریکایی، گئورگ میشلز، با تجزیه و تحلیل منابع اولیه مؤمنان قدیمی، به این نتیجه رسید که اصلاحات کلیسا در ابتدا باعث اعتراض گسترده مردم نشد و جامعه روسیه در اکثر موارد نسبت به تغییرات در آیین عبادت و عبادت بی تفاوت بود. به ویرایش کتب مذهبی. تنها گروه کوچکی از مردم با نیکون مخالفت کردند که تأثیر قابل توجهی بر معاصران خود نداشتند.

هدف این کار: آشکار ساختن ماهیت شکاف کلیسا.

اهداف: تعیین پیش نیازها، علل و پیامدهای انشعاب کلیسای ارتدکس روسیه.

جنبش انشعاب پس از شورای کلیسا در سالهای 1666-1667، که مؤمنان قدیمی را بدعت گذار توصیف کرد و تصمیم به مجازات آنها گرفت، شخصیت توده ای پیدا کرد. این مرحله مصادف با اوج گیری مبارزات ضد فئودالی در کشور بود. جنبش انشقاق به اوج خود رسید و در وسعت گسترش یافت و لایه های جدیدی از دهقانان، به ویژه رعیت ها را که به حومه گریختند، به خود جذب کرد. ایدئولوگ های انشقاق نمایندگان روحانیت پایین بودند که از کلیسای مسلط جدا شدند و فئودال های کلیسایی و سکولار از انشقاق دور شدند. طرف اصلی ایدئولوژی تفرقه در این زمان موعظه خروج (به نام حفظ "ایمان قدیمی" و نجات روح) از شر ایجاد شده توسط "دجال" باقی ماند.

1. شخصیت نیکون


سرنوشت نیکون غیرعادی و غیرقابل مقایسه است. او به سرعت از پایین نردبان اجتماعی به بالای آن صعود کرد. نیکیتا مینوف (این نام پدرسالار آینده در جهان بود) در سال 1605 در روستای ولدمانووو در نزدیکی نیژنی نووگورود "از والدینی ساده اما پارسا ، پدری به نام مینا و مادر ماریاما" به دنیا آمد. پدرش دهقانی بود، طبق برخی منابع، از لحاظ ملیت مردویی بود.

دوران کودکی نیکیتا آسان نبود، مادر خودش مرد و نامادری او عصبانی و ظالم بود. پسر با توانایی های خود متمایز شد، به سرعت خواندن و نوشتن را آموخت و این راه را برای او به روحانیون باز کرد. او به کشیش منصوب شد، ازدواج کرد و صاحب فرزندان شد. به نظر می رسد که زندگی کشیش روستایی فقیر برای همیشه از پیش تعیین شده و سرنوشت ساز بوده است. اما ناگهان سه تن از فرزندان او بر اثر بیماری جان خود را از دست دادند و این فاجعه چنان شوک روحی در بین زوجین ایجاد کرد که تصمیم به جدایی و نذر رهبانی گرفتند.

همسر نیکیتا به صومعه آلکسیفسکی رفت و خود او به جزایر سولووتسکی به صومعه آنزرسکی رفت و به عنوان راهب به نام نیکون منصوب شد. او در اوج زندگی راهب شد. ظاهر او نشان دهنده خلق و خوی قوی دهقانی بود. او قد بلند، قوی هیکل و استقامتی باورنکردنی داشت. او شخصیتی تندخو داشت و تحمل مخالفت را نداشت. قطره ای از فروتنی رهبانی در او نبود. سه سال بعد، نیکون پس از نزاع با بنیانگذار صومعه و همه برادران، با یک قایق ماهیگیری از جزیره فرار کرد. به هر حال، سال ها بعد این صومعه Solovetsky بود که به سنگر مقاومت در برابر نوآوری های نیکونی تبدیل شد. نیکون به اسقف نشین نووگورود رفت، او در ارمیتاژ کوژئوزرسک پذیرفته شد و به جای کمک از کتاب هایی که کپی کرده بود، استفاده کرد. نیکون مدتی را در یک سلول منزوی گذراند، اما پس از چند سال برادران او را به عنوان رهبر خود انتخاب کردند. در سال 1646، برای تجارت در صومعه، به مسکو رفت. در آنجا، رهبر یک صومعه فرسوده توجه تزار الکسی میخایلوویچ را به خود جلب کرد. الکسی میخائیلوویچ به طور کلی تحت تأثیر خارج از طبیعت خود قرار داشت و در هفده سالگی که کمتر از یک سال سلطنت کرد، به راهنمایی معنوی نیاز داشت. نیکون چنان تأثیر شدیدی بر تزار جوان گذاشت که او را ارشماندریت صومعه نووسپاسکی، مقبره خانوادگی رومانوف ها کرد. در اینجا هر جمعه آنها در حضور الکسی میخایلوویچ به تشریفات می پرداختند و پس از تشریفات، ارشماندریت گفتگوهای طولانی اخلاقی با حاکم انجام می داد. نیکون شاهد "شورش نمک" در مسکو بود و در Zemsky Sobor شرکت کرد که قانون شورا را تصویب کرد. امضای او تحت این مجموعه قوانین بود، اما نیکون بعداً این کد را «کتاب نفرین شده» نامید و نارضایتی خود را از محدودیت‌های مربوط به امتیازات صومعه‌ها اعلام کرد.

در مارس 1649 نیکون متروپولینت نووگورود و ولیکولوتسک شد. این به اصرار تزار اتفاق افتاد و نیکون در حالی که متروپولیتن آوفونیوس نووگورود هنوز زنده بود به عنوان متروپولیتن منصوب شد. نیکون ثابت کرد که یک حاکم پر انرژی است. با فرمان سلطنتی، او ریاست پرونده های جنایی دربار سوفیا را بر عهده داشت. در سال 1650، نووگورود تحت کنترل ناآرامی های مردمی قرار گرفت. نیکون حاکمان جدید را به نام نفرین کرد، اما نوگورودی ها نمی خواستند به او گوش دهند. خود او در این باره نوشت: "من بیرون رفتم و شروع به متقاعد کردن آنها کردم، اما آنها با هر گونه عصبانیت مرا گرفتند، به سینه ام زدند و سینه ام را کبود کردند، با مشت و سنگ به پهلوهایم زدند و آنها را در دست گرفتند. دست ها.» هنگامی که ناآرامی ها سرکوب شد، نیکون در جستجوی نوگورودیان های سرکش شرکت فعال داشت.

نیکون پیشنهاد انتقال تابوت پاتریارک هرموگنس از صومعه چودوف، تابوت پاتریارک ایوب از استاریتسا و یادگارهای متروپولیتن فیلیپ از سولووکی به کلیسای جامع کرملین را داد. نیکون شخصاً برای جمع آوری یادگارهای فیلیپ رفت. سولوویف تأکید کرد که این یک اقدام سیاسی گسترده بود: «این پیروزی بیش از یک اهمیت مذهبی داشت: فیلیپ در نتیجه درگیری بین قدرت سکولار و کلیسایی درگذشت توسط نگهبان Malyuta Skuratov خداوند شهید را با تقدس تجلیل کرد، اما مقامات رسمی هنوز برای گناه خود توبه نکرده بودند، و با این توبه آنها هرگز از تکرار یک عمل مشابه در مورد مقامات کلیسا، نیکون، خودداری کردند. با بهره گیری از دینداری و ملایمت شاه جوان، مقامات دنیوی را وادار به این توبه جدی کردند.

هنگامی که نیکون در سولووکی بود، پدرسالار جوزف که به طمع بیش از حد خود مشهور بود، در مسکو درگذشت. تزار در نامه ای به کلانشهر نوشت که باید برای کپی کردن خزانه نقره آن مرحوم بیاید - "و اگر خودش نرفته بود ، فکر می کنم چیزی برای یافتن وجود نداشت" ، با این حال ، خود تزار اعتراف کرد. : من به ظروف دیگر دست درازی نکردم، اما به لطف خدا و با دعای مقدس شما، حضرت آقا به چیزی دست نزدند. الکسی میخائیلوویچ از متروپولیتن خواست تا در اسرع وقت برای انتخاب پدرسالار بازگردد: "و بدون شما هرگز کاری را آغاز نخواهیم کرد."

متروپولیتن نووگورود مدعی اصلی تاج و تخت پدرسالار بود، اما مخالفان جدی داشت. پسران از رفتار شاهانه پسر دهقانی که نجیب ترین شاهزادگان را فروتن می کرد، ترسیده بودند. در کاخ زمزمه کردند: "هرگز چنین بی شرمی وجود نداشته است، تزار ما را به کلانشهرها سپرد." رابطه نیکون با دوستان سابقش در حلقه شیفتگان تقوا آسان نبود. آنها طوماری را به تزار و تزارینا ارائه کردند و اعتراف کننده تزار استفان وونیفاتیف را به عنوان پدرسالار پیشنهاد کردند. متروپولیتن ماکاریوس (M.P. Bulgakov) مورخ کلیسا در توضیح اقدام خود خاطرنشان کرد: «این افراد، به ویژه بونیفاتیف و نرونوف، که در زمان پاتریارک ضعیف یوسف به مدیریت امور در اداره و دربار کلیسا عادت داشتند، اکنون می خواستند تمام قدرت را بر کلیسا حفظ کنند. بی دلیل نبود که آنها از نیکون می ترسیدند، زیرا به اندازه کافی با شخصیت او آشنا شده بودند." با این وجود، حسن نیت تزار در 22 ژوئیه 1652، یک شورای کلیسا به تزار، که در اتاق طلایی منتظر بود، اطلاع داد که از میان دوازده نامزد، یک "مرد محترم و محترم" به نام نیکون انتخاب شده است.

انتخاب نیکون قدرتمند به تخت ایلخانی کافی نبود. او برای مدت طولانی از این افتخار امتناع ورزید و تنها پس از اینکه تزار الکسی میخائیلوویچ در کلیسای جامع بر او سجده کرد، تسلیم شد و شرط زیر را مطرح کرد: "اگر قول دهید که از من به عنوان کشیش ارشد و پدر خود در همه چیز اطاعت کنید. در مورد جزمات خدا و احکام به شما اعلام خواهم کرد، در این صورت، بنا به درخواست و درخواست شما، دیگر از اسقف بزرگ چشم پوشی نخواهم کرد.» سپس تزار، پسران و کل شورای تقدیس شده در برابر انجیل عهد بستند که هر آنچه نیکون پیشنهاد کرده بود را انجام دهند. بنابراین نیکون در سن چهل و هفت سالگی هفتمین پاتریارک مسکو و تمام روسیه شد.

2. اصلاح نیکون


مشکلات اقتدار کلیسا را ​​متزلزل کرد و مناقشات در مورد ایمان و مناسک مقدمه انشقاق کلیسا شد. از یک سو، نظر عالی مسکو در مورد خلوص خود از ارتدکس، از سوی دیگر، یونانی ها، به عنوان نمایندگان ارتدکس باستان، آیین های کلیسای روسیه و پایبندی آنها به کتاب های دست نویس مسکو را درک نمی کردند، که نمی توانست. منبع اصلی ارتدکس (ارتدکس از بیزانس به روسیه آمد و نه برعکس).

نیکون (که در سال 1652 ششمین پدرسالار روس شد)، مردی با شخصیت قوی و سرسخت، که دید گسترده ای نداشت، تصمیم گرفت راه مستقیم را - با خشونت - در پیش بگیرد. او در ابتدا دستور داد که با سه انگشت تعمید داده شود ("برای هر مسیحی ارتدوکس مناسب است که با این سه انگشت علامت صلیب را بر صورت خود نشان دهد و هر که با دو انگشت تعمید داده شود نفرین شده است!") تکرار کند. سه بار تعجب «هللویا»، عبادت بر روی پنج صوفیه، نوشتن نام عیسی، نه عیسی و غیره.

شورای 1654 (پس از پذیرش اوکراین تحت حاکمیت الکسی میخایلوویچ) تبدیل به یک "انقلاب رادیکال" در زندگی ارتدوکس روسیه شد - نوآوری ها را تصویب کرد و تغییراتی در عبادت ایجاد کرد. پاتریارک قسطنطنیه و سایر ایلخانان ارتدوکس شرقی (اورشلیم، اسکندریه، انطاکیه) تعهدات نیکون را برکت دادند.

نیکون با حمایت تزار، که به او عنوان "حاکمیت بزرگ" داده بود، این موضوع را با عجله، خودکامه و ناگهانی انجام داد و خواستار کنار گذاشتن فوری آیین های قدیمی و انجام دقیق آیین های جدید شد. آداب و رسوم قدیمی روسیه با شدت و سختی نامناسبی مورد تمسخر قرار می گرفت. یونانی دوستی نیکون هیچ حد و مرزی نمی شناخت. اما نه بر اساس تحسین فرهنگ هلنیستی و میراث بیزانسی، بلکه مبتنی بر ولایت گرایی پدرسالار بود که از میان مردم عادی بیرون آمد و مدعی نقش رئیس کلیسای جهانی یونان بود.

علاوه بر این، نیکون دانش علمی را رد کرد و از «خرد هلنی» متنفر بود. از این رو، پدرسالار به پادشاه می نویسد: «مسیح به ما دیالکتیک یا فصاحت نیاموخت، زیرا یک سخنور و فیلسوف نمی تواند مسیحی باشد، مگر اینکه کسی از مسیحیان تمام خرد بیرونی و تمام حافظه فیلسوفان هلنی را تخلیه کند. نمی توان همه تعصبات شیطانی را نجات داد.

توده های وسیع چنین انتقال شدیدی به آداب و رسوم جدید را نپذیرفتند. کتاب هایی که پدران و پدربزرگ هایشان با آن زندگی می کردند همیشه مقدس شمرده می شدند، اما اکنون نفرین شده اند؟! آگاهی مردم روسیه برای چنین تغییراتی آماده نبود و ماهیت و علل اصلی اصلاحات جاری کلیسا را ​​درک نمی کرد و البته هیچ کس به خود زحمت نمی داد چیزی برای آنها توضیح دهد. و آیا زمانی که کشیشان در روستاها سواد چندانی نداشتند، از گوشت و خون و خون همان دهقانان برخوردار نبودند (سخنان گنادی متروپولیتن نووگورود را که در قرن پانزدهم با او گفته شد) و عمدی به یاد بیاورید، ممکن بود. تبلیغات جدید بدون ایده؟

بنابراین، طبقات پایین با بدعت ها با دشمنی روبرو شدند. کتاب‌های قدیمی اغلب پس داده نمی‌شدند، پنهان می‌شدند، یا دهقانان با خانواده‌هایشان فرار می‌کردند و در جنگل‌ها از «کتاب‌های جدید» نیکون پنهان می‌شدند. گاهی اوقات اهل محله کتاب های قدیمی را نمی دادند، بنابراین در بعضی جاها از زور استفاده می کردند، دعوا شروع می شد که نه تنها به جراحت یا کبودی، بلکه به قتل نیز ختم می شد.

وخیم تر شدن وضعیت توسط "پرسشجویان" دانش آموخته، که گاهی زبان یونانی را کاملا می دانستند، اما به اندازه کافی روسی صحبت نمی کردند، تسهیل شد. آنها به جای تصحیح دستوری متن قدیمی، ترجمه های جدیدی از یونانی ارائه کردند که کمی متفاوت از ترجمه های قدیمی بود و باعث افزایش عصبانیت شدید در بین توده های دهقان شد.

به عنوان مثال، به جای «کودکان»، «جوانان» اکنون چاپ می شد. کلمه "معبد" با کلمه "کلیسا" جایگزین شد و بالعکس. به جای "راه رفتن" - "راه رفتن". قبلاً گفتند: "بر تو حرام است ای ابلیس، خداوند ما عیسی مسیح که به دنیا آمدی و در میان مردم ساکن شدی." در نسخه جدید: "خداوند شما را نهی می کند، شیطانی که به دنیا آمدید و در میان مردم ساکن شدید."

مخالفت با نیکون نیز در دربار، در میان "مردم خشن" شکل گرفت (اما بسیار ناچیز، زیرا بیش از اکثریت قاطع معتقدان قدیمی از مردم عادی "استخدام" شده بودند). بنابراین، تا حدودی، نجیب زاده F.P. موروزوا (بیشتر به لطف نقاشی معروف وی. آی. سوریکوف)، یکی از ثروتمندترین و نجیب ترین زنان اشراف روسیه، و خواهرش پرنسس E.P. اوروسوا. در مورد تزارینا ماریا میلوسلوسکایا گفته شد که او کشیش اعظم آواکوم را نجات داد (به تعبیر مناسب مورخ روسی S.M. Solovyov "کشیش قهرمان") - یکی از "اپوزیسیون ایدئولوژیک" نیکون. حتی زمانی که تقریباً همه به نیکون "اعتراف کردن" آمدند ، آواکوم به خود وفادار ماند و قاطعانه از روزهای قدیم دفاع کرد ، که او با جان خود تاوان آن را پرداخت - در سال 1682 او را در یک خانه چوبی زنده زنده سوزاندند (5 ژوئن 1991 در کاهن اعظم). روستای بومی، در گریگوروو، افتتاح بنای یادبود حبقوق انجام شد).

پاتریارک پائیسیوس قسطنطنیه با پیامی ویژه به نیکون خطاب کرد، جایی که با تأیید اصلاحات در حال انجام در روسیه، از پدرسالار مسکو خواست تا اقدامات خود را در رابطه با افرادی که اکنون نمی خواهند "چیزهای جدید" را بپذیرند، نرم کند. پائیسیوس با وجود ویژگی‌های محلی در برخی مناطق و مناطق موافقت کرد: «اما اگر اتفاق بیفتد که یک کلیسا از راه‌هایی که برای ایمان بی‌اهمیت و بی‌اهمیت هستند یا به اعضای اصلی ایمان مربوط نمی‌شوند، متفاوت است فقط جزئیات جزئی، به عنوان مثال، زمان عبادت، یا اینکه: کشیش با چه انگشتانی باید برکت دهد، و غیره.

با این حال، در قسطنطنیه آنها یکی از ویژگی های بارز شخص روس را درک نکردند: اگر ممنوع کنید (یا اجازه دهید) - همه چیز و همه واجب است. حاکمان سرنوشت در تاریخ کشور ما اصل "میانگین طلایی" را بسیار بسیار کم پیدا کردند ...

سازمان دهنده اصلاحات، نیکون، مدت زیادی بر تخت پدرسالار باقی نماند - در دسامبر 1666 از بالاترین رتبه معنوی محروم شد (به جای او یواساف دوم "آرام و ناچیز" نصب شد که تحت کنترل بود. پادشاه، یعنی قدرت سکولار). دلیل این جاه طلبی افراطی نیکون بود: «می بینید، آقا»، کسانی که از خودکامگی پدرسالار ناراضی بودند، به الکسی میخائیلوویچ روی آوردند، «او دوست داشت به جای انجیل، به جای الف، بلند بایستد صلیب با هاشورها.» قدرت سکولار بر قدرت معنوی پیروز شد.

مؤمنان قدیمی فکر می کردند که زمان آنها در حال بازگشت است ، اما آنها عمیقاً در اشتباه بودند - از آنجا که اصلاحات به طور کامل منافع دولت را برآورده می کرد ، تحت رهبری تزار شروع به انجام بیشتر کرد.

کلیسای جامع 1666-1667 پیروزی نیکونی ها و یونانی ها را تکمیل کرد. شورا تصمیمات شورای استوگلاوی* را لغو کرد و تشخیص داد که ماکاریوس و دیگر سلسله مراتب مسکو "بی پروا جهل خود را انجام دادند." این کلیسای جامع 1666-1667 بود. آغاز انشقاق روسیه بود. از این پس همه کسانی که با ارائه جزئیات جدید آیین ها مخالف بودند، مشمول تکفیر شدند. متعصبان تقوای قدیم مسکو را انشعاب گرایان یا معتقدان قدیمی می نامیدند و تحت سرکوب شدید مقامات قرار گرفتند.

نفاق کلیسا نیکون حباکوک

3. مؤمنان قدیمی


3.1 صندلی Solovetsky


این انشقاق برای مدت طولانی زندگی عمومی روس را دچار مشکل کرد.

به مدت هشت سال، از 1668 تا 1676، محاصره صومعه سولووتسکی، که به دژ مؤمنان قدیمی تبدیل شد، ادامه یافت. خود محاصره، که در 22 ژوئن 1668 آغاز شد، با نام "Solovetsky Sitting" در تاریخ ثبت شد. سپس یک تفنگ 100 نفره به فرماندهی وکیل I.A وارد جزایر سولووتسکی شد تا مبارزان علیه کلیسای رسمی را مهار کند. ولخوا.

در زمان های قدیم صومعه ها به عنوان قلعه های قابل اعتماد ساخته می شدند که در صورت خطر افراد می توانستند به آنجا پناه ببرند. معلوم شد که صومعه سولووتسکی برای محاصره به خوبی آماده شده است. راهبان دروازه‌های قلعه را قفل کردند و با گلوله‌های توپ از مردم پادشاه استقبال کردند. مدافعان قلعه، در مجموع 500 نفر، توسط ارشماندریت نیکانور و خزانه دار جرونتیوس رهبری می شدند.

I.A. ولخوف جرات حمله به چنین قلعه قدرتمندی را نداشت و شروع به محاصره کرد. محاصره شدگان مشکل خاصی نداشتند. هیچ محاصره شدیدی برای صومعه وجود نداشت و آنها به طور رایگان غذا و سایر لوازم را از ساکنان محلی دریافت می کردند. پس از شکست قیام اس رازین در سال 1671، شرکت کنندگان فردی در جنبش رازین در جزیره ظاهر شدند.

این رویداد عواقب غم انگیزی برای راهب داشت. با ورود شورشیان، "Solovetsky Siding" از یک رویارویی مذهبی به یک اعتراض ضد دولتی تبدیل شد که سرنوشت مدافعان صومعه را تعیین کرد. دولت دیگر نمی توانست شورشیان را تحمل کند.

پس از برخورد با رازین، مقامات توانستند نیروهای بیشتری را برای تصرف صومعه سولووتسکی اختصاص دهند. در سال 1674، فرماندار I.A. مشچرینوف با 700 کماندار و تفنگ. محاصره سخت تری آغاز شد. پس از ورود نیروهای کمکی جدید در سال 1675، تعداد جداگان مشچرینوف به 1 هزار نفر افزایش یافت. در بعدازظهر روز 23 دسامبر، او به صومعه هجوم برد، اما دفع شد.

سقوط صومعه با خیانت تسهیل شد. راهب فراری تئوکتیست به محاصره کنندگان به سوراخی در دیواری که با سنگ مسدود شده بود اشاره کرد. در شب 22 ژانویه 1676، در طوفان شدید برف، او گروهی از کمانداران را به این مکان هدایت کرد. سنگ ها را برچیدند و وارد صومعه شدند و دروازه را باز کردند و بقیه تیراندازان را داخل کردند. مدافعان صومعه که غافلگیر شده بودند، شجاعانه جنگیدند، اما نتوانستند مقاومت سازمان یافته ای ارائه دهند. بیشتر آنها در نبردی نابرابر جان باختند. "نشستن سولووتسکی" به بزرگترین قیام مسلحانه نفاق گرایان تبدیل شد.

پس از تسخیر قلعه، عاملان شورش به شدت مجازات شدند. آنهایی که جان سالم به در بردند و با ترک ایمان قدیمی موافقت نکردند، سر خود را بر روی قطعه قطعه قطعه گذاشتند.


3.2 شورش استرلتسی


6 سال پس از تسخیر صومعه سولووتسکی، یک شورش تفرقه افکنانه در خود مسکو به وجود آمد.

این بار کمانداران به رهبری خووانسکی به سمت مؤمنان قدیمی رفتند. ارتش Streltsy نماینده یک نیروی تأثیرگذار در پایتخت بود. شورشیان به سرعت قدرت را به دست گرفتند. آنها توسط بسیاری از پسران حمایت می شدند. مناظره در مورد ایمان، به درخواست کمانداران، درست در کرملین با حضور حاکم صوفیا آلکسیونا و پدرسالار برگزار شد. با این حال، تیراندازان تنها یک روز در کنار اسکیزماها ایستادند. صبح روز بعد آنها به پرنسس سوفیا اعتراف کردند و تمام مدافعان شورش را تسلیم کردند. رهبر مؤمنان قدیمی پاپ، نیکیتا پوستوسویات، و شاهزاده خووانسکی پس از شکنجه بی رحمانه اعدام شدند.

3.3 کشیش آواکوم


یکی از ایدئولوژیست ها و نمادهای جنبش انشقاق، کشیش آواکوم، مردی با سرنوشت غم انگیز و اراده تسلیم ناپذیر بود. نام او و تمام اعمال او مستقیماً با تاریخ انشعاب در روسیه مرتبط است. او مسیر دشوار زندگی خود را در زندگی نامه خود "زندگی کشیش آواکوم" ترسیم کرد.

آواکوم پتروویچ، کشیش یوریوت در منطقه ولگا، در سال 1620 یا 1621 در روستای گریگوروف (منطقه نیژنی نووگورود امروزی) به دنیا آمد. پدرش کشیش بود و آووکوم یتیم "کشیش" که در سنین پایین یتیم شده بود نیز کشیش می شود. در 21 سالگی به عنوان شماس منصوب شد، 2 سال بعد به عنوان کشیش منصوب شد و در سن 31 سالگی به مقام کشیش منصوب شد. از قضا، هموطن او نیکون پدرسالار اصلاح طلب آینده بود که در ابتدا دوست خوب او بود و سپس دشمن سرسخت او شد.

در دهه 40-50 قرن هفدهم، حلقه ای از "متعصبان تقوا" در میان روحانیون مسکو ظهور کرد که بیشتر آنها هموطنان و دوستان آواکوم بودند. این حلقه توسط اعتراف کننده سلطنتی استفان وونیفاتیف رهبری می شد. "متعصبان تقوا" یا "عاشقان خدا" که آنها را نیز می نامیدند ، با دیدن آخرین سنگر ارتدکس در روسیه ، نگران کاهش اقتدار کلیسای روسیه و خادمان آن بودند ، به دنبال ارتقاء روح بودند. از روحانیون روسیه، نظم و قدردانی قبلی را به خدمت برگردانید و به شمایل شخص تقوای بیشتری بدهید. اگرچه تزار الکسی میخایلوویچ از فعالیت های حلقه حمایت نمی کرد ، اما با "خدادوستان" با همدردی رفتار کرد.

حبقوق که عقاید عاشقان خدا را داشت، با غیرت برنامه ای را برای اصلاح اخلاق در محله خود اجرا کرد.

آووکم به خاطر دیدگاه‌های آشتی ناپذیر و احساس عدالت‌انگیز شدیدش مورد علاقه قرار نگرفت. اهل محله او را دوست نداشتند، زیرا او آشکارا رذیلت های آنها را فاش می کرد، آنها مقامات را دوست نداشتند، زیرا کشیش اعظم هیچ مرجعی را جز قدرت خدا نمی شناخت. حتی برای خود فرقه گرایان نیز نظرات او بیش از حد خشن به نظر می رسید. همراه و همرزم وفادار آواکوم که تا آخرین روزهای زندگی او را رها نکرد و تمام سختی ها را به دوش کشید، همسرش، هم روستایی او، نستاسیا مارکونا بود.

آواکوم که در سال 1652 به عنوان کشیش یوریوتس منصوب شد، تنها 8 هفته در این شهر ماند. موعظه ها و اصرار او بر اتفاق نظر، ساکنان محلی را علیه او برانگیخت و او مجبور به فرار به مسکو شد. در مسکو ، کشیش آواکوم حق خدمت در یکی از محوطه های کلیسای جامع کازان در میدان سرخ را دریافت کرد.

درست در همین زمان، در سال 1652، نیکون پدرسالار شد. او تا حد زیادی به لطف ارتباطات و حمایت «متعصبان تقوا» که در حلقه آنها نیز عضو بود، به مقام ایلخانی ارتقا یافت. نامه به تزار برای ارائه نیکون نیز توسط آواکوم امضا شد. اما به زودی نیکون با دوستان سابق خود از حلقه وونیفاتیف مخالفت می کند. نیکون بلافاصله پس از انتخابش، اصلاحات کلیسا را ​​آغاز می کند، که کشیش آواکوم یکی از مخالفان سرسخت آن می شود.

در سال 1653 کتاب تازه تصحیح شده ای منتشر شد و دستورهایی مبنی بر دو انگشت و کاهش تعداد سجده ها در نماز روزه افرایم شامی صادر شد.

دانیل، کاهن اعظم آواکوم و کوستروما به این نوآوری ها اعتراض می کنند: آنها دادخواستی را به پادشاه ارائه می دهند و مبارزه آشکار بین آواکوم و نیکون آغاز می شود. چند ماه بعد، آواکوم در صومعه آندرونیف زندانی شد و سپس به توبولسک تبعید شد. دو سال بعد، فرمانی صادر شد که او را برای استقرار در لنا بفرستند و در سال 1656 او را به سفر آفاناسی پاشکوف به داوریا منصوب کردند. این به معنای مرگ حتمی بود. به ندرت کسی از چنین کمپین هایی برمی گشت. سختی ها در طول مبارزات انتخاباتی، گرسنگی، سرما، ضرب و شتم رهبران نظامی - کشیش اعظم بعداً همه اینها را در زندگی نامه خود به طور قابل توجهی توصیف کرد.

آواکوم به عنوان بخشی از گروه فرماندار آفاناسی پاشکوف، سخت ترین مسیر را از Yeniseisk به Nerchinsk از طریق سیبری فتح نشده طی کرد. همسر کشیش و فرزندانش همراه با او عذاب و رنج تبعید سیبری را تحمل کردند. دو پسر از گرسنگی مردند.

رنج سیبری آواکوم بیش از 10 سال به طول انجامید. در سال 1662، تزار کشیش رسوا شده را از تبعید به مسکو احضار کرد. در این زمان، پاتریارک نیکون قبلاً از مدیریت امور کنار گذاشته شده بود، اما اصلاحات ادامه یافت. پادشاه می خواست آووکوم را که در آن زمان به لطف سرگردانی او به شدت افزایش یافته بود، به طرف خود جلب کند. آواکوم با افتخار مورد استقبال قرار گرفت، در بهترین اتاق های کرملین مستقر شد و با توجه و مراقبت احاطه شد.

اما کشیش سرسخت بود. او نتوانست در برابر اصلاحات جاری سکوت کند و دوباره صحبت کرد. برای حبقوق، مصالحه غیرممکن بود. او با تشویق همسر متعصب خود، با غیرت «زنای بدعتگذار» را محکوم کرد.

در تمام این مدت ، آووکم در زندگی جامعه انشقاق شرکت فعال داشت. اقتدارش خیلی بالا بود. او با بهره گیری از آزادی فراوان، هم در گفتار و هم در عمل عمل کرد: با «نیکونیان» وارد مشاجره شد، پیام های اتهامی علیه آنها نوشت و درخواست هایی را برای لغو بدعت های «بدعت آمیز» به تزار داد. این در نهایت خطرناک شد. بالاترین مقامات معنوی موفقیت تبلیغات آواکوم را دوست نداشتند و تصمیم گرفتند اقداماتی علیه او انجام دهند - آنها از حاکم خواستند که کشیش بی قرار را به تبعید بفرستد.

در اوت 1664، آواکوم دوباره، این بار به شمال، به مزن تبعید شد.

در سال 1666 او را برای محاکمه پدرسالاران جهانی به مسکو آوردند. آنها آواکوم را تقریباً 1.5 سال در زندان نگه داشتند و سعی کردند او را وادار کنند که از عقاید خود چشم پوشی کند، اما نه اقناع، نه غل و زنجیر و نه زندانهای صومعه اراده آووکم را شکست. در کنار همفکرانش: کشیش رومانوف، لازار، شماس فئودور و راهب اپیفانیوس، لباس‌هایش را برهنه و مورد تحقیر قرار دادند، سال بعد او را به پوستوزرسک فرستادند، جایی که بلافاصله پس از ورودش در «زندان زمینی» زندانی شد.

شرایط زندگی فراتر از دایره قطب شمال وحشتناک بود، اما آواکوم در آنجا به مبارزه خود برای ایمان قدیمی ادامه داد: آواکوم از این گوشه دور در سراسر روسیه به مدت 15 سال در سرما و گرسنگی در یک کیسه خاکی نشسته بود هیچ راهی نیست

در سال‌های اول، زندانیان کاملا آزادانه زندگی می‌کردند، می‌توانستند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و «گفت‌وگوهای معنوی» داشته باشند. اما در سال 1670، سه تن از یاران حبقوق مورد اعدام دوم قرار گرفتند - زبانشان را بریدند و کف دست راستشان را بریدند - و پس از آن در خانه‌های چوبی قرار گرفتند و در خاک دفن شدند. حالا چهار زندانی فقط شب‌ها می‌توانستند یکدیگر را ملاقات کنند، از پنجره بیرون می‌رفتند و خطر گرفتار شدن و مجازات شدید را داشتند.

مقامات تمام تلاش خود را برای ساکت کردن حبقوق انجام دادند. اما حتی آواکوم که به دایره قطب شمال تبعید شد و در زمین یخ زده مدفون شد، خود استعفا نداد. او که قادر به موعظه نبود، قلم خود را به دست گرفت. نوشته های کشیش محبوس در "جهنم زنده" در سراسر روسیه توزیع شد. آووکم نامه هایی را از طریق تعدادی تیرانداز که با او همدردی می کردند و از «تابوت های خاکی» محافظت می کردند، مخابره می کرد.

همدردی با شهدای ایمان در بین مردم بیشتر شد. این امر تا 14 آوریل 1681 ادامه یافت، زمانی که آواکوم به دلیل "کفرگویی بزرگ علیه خانه سلطنتی" همراه با رفقای خود لازار، فدور و اپیفانیوس سوزانده شد.


3.4 بویارینا موروزوا


بویارینا فدوسیا پروکوپیونا موروزوا به همراه کشیش آواکوم به نمادی از انشقاق کلیسای ارتدکس روسیه تبدیل شد. اما اگر دومی رهبر نهضت بود، مورد خاص و در عین حال استثنایی اوست. این او بود که از تمام امتیازات طبقاتی خود، تجملاتی که در آن زندگی می کرد، ثروتی که داشت دست کشید، پسرش را قربانی کرد و داوطلبانه با «ساده ها»، یعنی با مردم عادی برابر شد. مردم آن را مال خود دانستند و در حافظه خود نگه داشتند. تصویر او در ترانه ها، افسانه ها و نقاشی ها زنده می شود. موروزوا به دنبال شهرت نبود، بلکه طبق اعتقادات و اصول خود عمل کرد. او از گرسنگی در اسارت در یکی از قلعه های روسیه درگذشت.

نتیجه گیری


بنابراین، چه چیزی منجر به چنین تغییرات جدی در کلیسای روسیه شد؟ علت فوری انشقاق اصلاح کتاب بود، اما دلایل واقعی و جدی، بسیار عمیق‌تر بود و ریشه در پایه‌های خودآگاهی مذهبی روسیه داشت.

زندگی مذهبی روسیه هرگز راکد نشد. فراوانی تجربه زنده کلیسایی امکان حل موفقیت آمیز دشوارترین مسائل در زمینه معنوی را فراهم کرد. مهم ترین آنها، جامعه بدون قید و شرط رعایت تداوم تاریخی زندگی مردم و فردیت معنوی روسیه را از یک سو، و از سوی دیگر، حفظ خلوص آموزه های دینی را بدون توجه به هر گونه ویژگی خاص تشخیص داد. زمان و آداب و رسوم محلی ادبیات مذهبی و اعتقادی در این امر نقشی بی بدیل داشت. از قرنی به قرن دیگر، کتابهای کلیسا پیوند مادی تزلزل ناپذیری بودند که تضمین تداوم سنت معنوی را ممکن می ساخت. بنابراین، جای تعجب نیست که با تشکیل یک دولت متمرکز روسیه، مسئله وضعیت انتشار کتاب و استفاده از ادبیات معنوی به موضوع اصلی سیاست کلیسا و دولت تبدیل شد.

جای تعجب نیست که پاتریارک نیکون با تلاش برای اتحاد حوزه مذهبی کلیسای روسیه و برابری کامل با کلیسای شرقی، قاطعانه وظیفه تصحیح کتاب های مذهبی را طبق مدل های یونانی بر عهده گرفت. این همان چیزی است که بیشترین طنین را ایجاد کرد. مردم روسیه نمی‌خواستند «نوآوری‌های» یونانی‌ها را تشخیص دهند. تغییرات و اضافات کاتبان بر کتب عبادی و مراسمی که از اجدادشان به ارث رسیده بود، چنان در اذهان مردم جا افتاده بود که از قبل به عنوان حقیقت حقیقی و مقدس پذیرفته شده بودند.

انجام اصلاحات در مواجهه با مقاومت بخش بزرگی از مردم آسان نبود. اما موضوع عمدتاً به دلیل این واقعیت پیچیده بود که نیکون از اصلاحات کلیسا، اول از همه، برای تقویت قدرت خود استفاده کرد. این نیز دلیلی برای ظهور مخالفان سرسخت او و تقسیم جامعه به دو اردوگاه متخاصم بود.

برای رفع ناآرامی هایی که در کشور به وجود آمده بود، شورایی تشکیل شد (1666-1667). این شورا نیکون را محکوم کرد، اما اصلاحات او را به رسمیت شناخت. این بدان معنی است که پدرسالار آنقدر گناهکار و خائن نبود که معتقدان قدیمی سعی کردند او را به او نشان دهند.

همان شورای 1666-1667. مروجین اصلی تفرقه را به جلسات خود فراخواند، «فلسفه» آنها را مورد آزمایش قرار داد و آنها را به عنوان بیگانه با عقل معنوی و عقل سلیم نفرین کرد. برخی از تفرقه افکنان به توصیه های مادرانه کلیسا اطاعت کردند و از خطاهای خود پشیمان شدند. دیگران آشتی ناپذیر باقی ماندند.

بنابراین، انشعاب مذهبی در جامعه روسیه به واقعیت تبدیل شد. این انشعاب برای مدت طولانی زندگی عمومی روس را دچار مشکل کرد.

برای مدت طولانی، ناآرامی های تفرقه افکنانه اینجا و آنجا شعله ور شد - در سراسر گستره وسیع سرزمین روسیه. این انشعاب دیگر عاملی در زندگی سیاسی کشور نیست، اما مانند یک زخم معنوی که التیام نمی یابد، اثر خود را در کل مسیر بعدی زندگی روسیه بر جای می گذارد.

فهرست منابع استفاده شده


1.scepsis/ru/lihrary/id_1717/html/نیکولسکی و "تاریخ کلیسای روسیه"/نیکولسکی ن.ام. // حالت دسترسی: .

Historicus.ru/100/. /شکاف کلیسا، جوهره و پیامدهای اجتماعی-فرهنگی آن. // حالت دسترسی: .

بوریاکوفسکی، A.L. تقریرات تاریخ دین/ A.L. بوریاکوفسکی - S.P.: Lan, 1997.448c.

کووالنکو، I.V. بهترین چکیده های علوم دینی / I.V. کووالنکو - روستوف روی دان: فینیکس، 2001.317 ص.

ارتدکس. دایره المعارف کامل - S.P.: Ves, 2007. - 437 p.


برچسب ها: نفاق کلیساتاریخچه چکیده

V. I. Surikov. بویارینا موروزوا، 1884-1887.V. آی. سوریکوف.
بویارینا موروزوا، 1884-1887.

نفاق کلیسا

دلایل اصلاح کلیسا

نیاز به افزایش اقتدار کلیسا
با مبارزه با عقاید بت پرستی
غلبه بر تناقضات در تفسیر
قوانین مقدس
تأسیس کلیسای ارتدکس روسیه
به عنوان مرکز بین المللی ارتدکس
(مسکو را به "رم سوم" تبدیل کنید).

در 1653 - 1655 اجرا آغاز شده است
اصلاح کلیسای نیکون

قبل از اصلاحات
1. غسل تعمید توسط دو
انگشتان؛
2. سجده;
3. دو آواز
"هللویا"؛
4. حرکت مؤمنان در
کلیسای اطراف محراب
خورشید؛
5. نوشتن نام مسیح
عیسی مسیح
بعد از اصلاحات
1. غسل تعمید توسط سه
انگشتان؛
2. تعظیم از کمر;
3. سه بار آواز خواندن
"هللویا"؛
4. در برابر آفتاب;
5. املای نام مسیح:
عیسی مسیح

شورای کلیسا 1666 - 1667

- نیکون را محکوم کرد
- شاه روشن کرد که قدرت واقعی در دست است
فقط متعلق به اوست
- مؤمنان قدیمی (شسما گرایان) ظاهر شدند -
افرادی که از پذیرش کلیسا خودداری کردند
اصلاحات پاتریارک نیکون. برجسته
رهبر مؤمنان قدیمی شد
کشیش آواکوم
- انشعاب کلیسا آغاز شد

انشقاق - مذهبی-اجتماعی
حرکتی که منجر به جدایی از
قطعات کلیسای ارتدکس روسیه
مؤمنانی که اصلاح را نپذیرفتند
پاتریارک نیکون.
کشیش - ابات.

شدیدترین اعتراض علیه کلیسا است
اصلاحات خود را در Solovetsky نشان داد
قیام 1668-1676
معتقدان قدیمی ممنوع شدند
شوراهای کلیسا در سال های 1654 و 1656 و
تحت تعقیب مقامات قرار گرفته است.
در سال 1971، کلیسای ارتدکس روسیه
تصمیمات شوراهای کلیسا را ​​لغو کرد،
که مؤمنان قدیمی را به لعنت خیانت کرد.

پیامدهای انشقاق کلیسا

در اندیشه و فرهنگ روسی یک چیز شکل گرفته است
از جهت ها بر اساس
اولویت زندگی معنوی بر زندگی جسمانی
مؤمنان قدیمی به چند جنبش تقسیم شدند،
ابراز عقاید خصومت نسبت به
قدرت سکولار، نفی رعیت
رسمی شدن مؤمنان قدیمی تضعیف شد
قدرت درونی، اقتدار معنوی کلیسا،
به گسترش غرب کمک کرد
تأثیر گذاشت و مبارزه کلیسای رسمی را تشدید کرد
علیه فرهنگ غرب

اسلاید 1

انشقاق در کلیسای ارتدکس روسیه تکالیف: § 11; سوال 6.7 (ص 75) به صورت کتبی

اسلاید 2

اسلاید 3

کلیسا پس از زمان مشکلات کلیسا، مانند بقیه مردم، به دو بخش تقسیم شد: پاتریارک هیلاریون و بخشی از روحانیون از دمیتریف دروغین حمایت کردند. بیشتر روحانیون و پدرسالار فیلارت به خدمت به میهن ادامه دادند و در آزادی مسکو و کشور کمک کردند. در سال 1619، فیلارت از اسارت لهستان به مسکو بازگشت و شورای کلیسا او را به عنوان پدرسالار جدید تمام روسیه انتخاب کرد. N. Tyutryumov. پرتره پدرسالار فیلارت.

اسلاید 4

کلیسای ارتدکس روسیه نقش بزرگی در زندگی این کشور ایفا کرد. روسیه تنها پادشاهی ارتدوکس بود و از این رو چشمان تمام جهان ارتدوکس به آن جلب شد. الکسی میخائیلوویچ

اسلاید 5

سوالات فیلم: - چه چیزی باعث نیاز به اصلاح کلیسا شد؟ پاتریارک نیکون کیست؟

اسلاید 6

اصلاحات پاتریارک نیکون دلایل: کتابهای کلیسا که با دست کپی شده اند حاوی خطاها و تحریفات زیادی در متن در مقایسه با نسخه اصلی هستند. برخی از مراسم مشکوک بود (چند صدایی در خدمات کلیسا، غسل تعمید با دو انگشت). پدرسالار جوزف می خواست اصلاحاتی را طبق کتب باستانی روسی و الکسی میخایلوویچ - طبق کتاب های بیزانسی انجام دهد. پاتریارک نیکون.

اسلاید 7

اصلاحات پاتریارک نیکون اصلاحات از 1653-1655 انجام شد. پاراگراف صفحه 70 را بخوانید، پس از تماشای فیلم، پاسخ سوالات را در دفترچه یادداشت خود بنویسید: نوآوری های کلیسا را ​​فهرست کنید. پیامدهای اصلاحات چه بود؟ ایوانف. در زمان انشقاق

اسلاید 8

اصلاحات نیکون با آداب و رسوم جدید قدیمی جایگزین شد که با آیین های یونانی همخوانی نداشتند: شخص را نه با دو انگشت، بلکه با سه انگشت باید تعمید داد. - در راهپیمایی مذهبی نه با خورشید، بلکه مخالف آن راه بروید. پیاده روی را نه روی زمین، بلکه روی کمر انجام دهید. در غیر این صورت، به جای عیسی سابق، نام مسیح - عیسی را بنویسید. برخی از کلمات سرویس با کلمات جدید جایگزین شدند. نمادها و کتاب های مذهبی مطابق با مدل های یونانی کپی شدند: آن هایی که تصحیح نشده بودند در معرض تخریب قرار گرفتند.

اسلاید 9

سوال فیلم: چرا درگیری بین الکسی میخایلوویچ و نیکون رخ داد؟

اسلاید 10

نیکون با دریافت قدرت بر ایمانداران، ایده تقدم قدرت کلیسا را ​​مطرح کرد و تقسیم آن را طبق مثال میخائیل فدوروویچ و فیلارت پیشنهاد کرد. تزار از حضور در کلیسای جامع ایلخانی منصرف شد. مبارزه بین مقامات سکولار و کلیسایی پاتریارک نیکون.

اسلاید 11

اختلاف بین مقامات سکولار و کلیسایی دلایل: ایده تقدم اقتدار کلیسایی بر مرجعیت سکولار. تزار و پدرسالار با هم نزاع کردند، پس از آن نیکون استعفا داد و به صومعه اورشلیم جدید بازنشسته شد، در آن زمان تزار مشغول تدارک محاکمه کلیسای پدرسالار سابق بود. سلب شأن پدرسالارانه نیکون در شورا. هنرمند ناشناس (قرن 19).

اسلاید 12

شورای کلیسا در سالهای 1666-1667 در سال 1666، تزار 4 ایلخانی شرقی را به مسکو دعوت کرد و یک محاکمه نیکون ترتیب داد. او محکوم شد، از خدمت خلع شد و در صومعه ای به زندان فرستاده شد. شورا مخالفان اصلاحات را محکوم کرد و رهبران آنها را به دست مقامات سکولار سپرد. این منجر به شکاف کلیسای ارتدکس روسیه شد. سلب شأن پدرسالارانه نیکون در شورا. هنرمند ناشناس (قرن 19).

اسلاید 13

کشیش آواکم پاراگراف صفحات 71 تا 72 را بخوانید، به سوالات پاسخ دهید: آووکم کیست؟ ایده های اصلی آن چیست؟ زندگی آووکم در ارتباط با دیدگاه های او چگونه گذشت؟ سوزاندن کشیش آواکوم. مینیاتور از قرن هفدهم.

اسلاید 14

کشیش آواکوم رئیس مؤمنان قدیمی شد. او از اصلاحات استقبال منفی کرد و منابع روسی را مبنای اولیه ایمان جدید دانست. آواکوم در سال 1653 به سیبری تبعید شد، پس از بازگشت کوتاهی به مسکو، او به پوستوزرسک فرستاده شد و در آنجا 15 سال را در زندانی خاکی گذراند. در سال 1682 به دستور تزار به همراه همرزمانش سوزانده شد. کاهن اعظم آواکوم سوزاندن مینیاتوری از قرن هفدهم.