صفحه اصلی / برگردان / شیطان شناسی - انواع شیاطین از منابع مختلف. شیاطین شهوانی و شیاطین شیطانی دیو هوسبازی

شیطان شناسی - انواع شیاطین از منابع مختلف. شیاطین شهوانی و شیاطین شیطانی دیو هوسبازی

در اساطیر ملل مختلفشیاطین شهوانی، رذایل خود انسان ذکر شد. طبق افسانه، اینکوبی و سوکوبی فقط برای کسانی ظاهر می‌شد که از نظر روحی پاک نبودند و برای تغذیه از انرژی خود یک سبک زندگی منقطع داشتند. هیچ طبقه‌بندی از اینها وجود ندارد.

Succubus (از لاتین "فاحشه"، "دراز کشیدن زیر") - همیشه به شکل یک زن اغوا کننده، با پنجه هایی در کف پا و بال های تار در پشت او به مردان جوان می رسید.

انکوبوس، برعکس، فقط به زنان به شکل زیبا آمد مرد جوانو در خواب آنها را تصرف کرد. علاوه بر این، او می توانست در قالب حیوانات مختلف ظاهر شود، اما این مانع از آمیزش با زن نمی شد.

تا قرن دوازدهم، ایده شیاطین، incubi و succubi بدون ابهام بود - آنها باعث ایجاد شر می شوند. شبگرد و بی حرکت است. با این حال، در قرن شانزدهم، نظرات در مورد وجود incubi و succubi تقسیم شد. آنها چه کسانی هستند و چرا هستند؟

برخی بدبین بودند و به سادگی به وجود چنین موجوداتی اعتقاد نداشتند، در حالی که برخی برعکس، ادعا می کردند که با آنها زندگی مشترک دارند. موجود عرفانی، یک تخت مشترک با او. به عنوان مثال، کشیش بنوا برن، که بعداً یک جادوگر شد، قبل از سوزاندن اعتراف کرد که چهل سال در صلح و آرامش با یک سوکوبوس زندگی کرده است. کلیسا ادعا کرد که این موجودات فرزندان شیطان هستند و وجود دارند incubi و succubiفقط برای ایجاد آسیب و هدایت مردم به ارتکاب بد. از قرون وسطی، بیانیه ای در مورد چگونگی ظاهر شدن سوکوبی به کشیشان جوان و تلاش برای اغوای آنها و انکار کلیسا و خدا وجود داشته است.

برخی از اهریمن شناسان سوکوبی را چیزی جز روح طبیعت نمی دانستند. بنابراین در سال 1801 فرانسیس

بارت گفت: "وقتی پوره های جنگل دیدند چقدر زیبا هستند، خواستند با مردان زندگی کنند و به آنها شادی جسمانی بدهند." بعداً آنها صحبت می کنند که چگونه فرزندان حتی از اتحاد sucubi و incubi با مردم ظاهر شدند! در داستان های زنانی که با انکوبی ها زندگی مشترک داشتند، به تولد فرزندی پس از اعمال متعدد با یک دیو اشاره شده است که بعدها تبدیل به یک جادوگر شد. واقعیت جالب: اعتقاد بر این بود که کودکان با رنگ های مختلفچشم ها از پیوند یک زن و یک دیو - انکوبوس متولد می شوند.

در همه اظهارات، نتیجه یکسان است: آمیزش با این موجود مطلوب بود و برای کسانی که چنین تجربه ای داشتند لذت زیادی به همراه داشت.

آیا امکان احضار انکوبوس یا ساکوبوس وجود دارد؟

در دنیای ما مفهوم شیاطین کسل کننده شده است و شخصیت کاملا متفاوتی دارد البته کلیسا نظر خود را در مورد وجود موجودات سقوط کرده تغییر نداده و فعالانه با این پدیده مبارزه می کند. با این حال، برخی تغییرات رخ داد. سوزاندن جادوگران در خطر و اخراج ارواح در گذشته بسیار دور است و شخصی برعکس سعی در احضار و ارتباط نزدیکتر با موجودات عرفانی دارد.

احضار این روح شیطان فقط سرگرمی نیست. این یک آزمایش جدی برای یک فرد است. جوجه کشی ها از قدرت اراده و روح یک فرد تغذیه می کنند و به آگاهی حمله می کنند. علاوه بر این، شما باید برای این واقعیت آماده باشید که نمی توانید بلافاصله یک انکوبوس (succubus) را احضار کنید.

البته، برای افرادی که قبلاً تجربه برقراری ارتباط با دنیای دیگر را دارند، تماس با آنها بسیار آسان تر است. اما گاهی تنها چیزی که نیاز دارید میل است و یک جلسه تضمین شده است. پس زنی که شوهر عزیزش را از دست داده می تواند و او می تواند در کسوت مرده بیاید. با این حال باید بدانید فردی که از نظر اخلاقی و روانی ناپایدار است، حتی نباید برای این کار تلاش کند.

چهار تاجدار جهنم:

شیطان - (عبری) دشمن، دشمن، متهم، پروردگار آتش، جهنم، جنوب.
لوسیفر - (لات) حامل نور، روشنایی، ستاره صبح، پروردگار هوا و شرق.
BELIAL - (عبری) بدون مالک، پایه و اساس زمین. استقلال، ارباب شمال
لویاتان - (عبری) مار از اعماق، پروردگار دریا و غرب

نام های شیطانی:

Abaddon (Abaddon, Abaddon) - (عبری) ویرانگر

آدراملک (Adramelech) - شیطان سومری

آپوخ (آپوخ) - شیطان مایا

اهریمن (اهریمن) - شیطان مزدقیه

آمون (آمون) - خدای مصریزندگی و تولید مثل با سر قوچ

آپولیون (Apollyon) - مترادف یونانی برای شیطان، شیطان بزرگ

Asmodeus (Asmodeus) - خدای یهود از احساسات و تجمل، در اصل - "موجود قضاوت کننده"

آستاروث (Astarte) - الهه فنیقی شهوت و شهوت، معادل ایشتار بابلی

Azazel (Azazel) - (عبری) اسلحه ساز، مخترع لوازم آرایشی

باالبریت - لرد کنعانی کنکورد، که بعداً به شیطان تبدیل شد

Balaam (Balaam) - شیطان یهودی طمع و طمع

بافومت (بافومت) - تمپلارها او را به عنوان تجسم شیطان پرستش می کردند

Bast - الهه مصری لذت، که به شکل یک گربه نشان داده شده است

بلزبوب (Beelzebub) - (عبری) ارباب مگس ها، برگرفته از نماد اسکراب

Behemoth (Behemoth) - شخصیت یهودی شیطان به شکل یک فیل

بهریث (Begerit) - نام سریانی برای شیطان

صفرا (ویل) - خدای سلتیک جهنم

Chemosh (Chemosh) - خدای ملی موآبی ها، بعدها - شیطان

Cimeries (Kimeris) - بر روی یک اسب سیاه نشسته و بر آفریقا حکومت می کند

Coyote (Coyote) - شیطان سرخپوستان آمریکایی

Dagon (Dagon) - خدای انتقام جوی فلسطینی دریا

دامبالا (دامبالا) - خدای مار وودویسم

Demogorgon (Demogorgon) - نام یونانیشیطان، برای فانی ها شناخته شده نیست

دیابولوس (شیطان) - (یونانی) "سرازیر شدن پایین"

دراکولا (دراکولا) - نام رومانیایی برای شیطان

Emma-O (Emma-O) - حاکم ژاپنی جهنم

یورونیموس (Euronymous) - شاهزاده یونانی مرگ

Fenriz (Fenriz)، Fenrir - پسر لوکی، به عنوان یک گرگ به تصویر کشیده شده است

تنگه (Gorgon) - کمرنگ. از Demogorgon، نام یونانی برای شیطان

هابوریم - مترادف عبری برای شیطان

هکات (هکاته) - الهه یونانی پادشاهی زیرزمینیو جادوگری

ایشتار (Ishtar) - الهه باروری بابلی

کالی (کالی) - (هندی) دختر شیوا، کاهن اعظمتوگیف

لیلیت (لیلیت) - شیطان یهودی، همسر اول آدم

لوکی (لوکی) - شیطان توتونیک

مامون (مامون) - خدای آرامی ثروت و سود

مانیا (شیدایی) - الهه جهنم در میان اتروسک ها

Mantus (Mantu) - خدای جهنم در میان اتروسک ها

مردوک (مردوک) - خدای شهر بابل

Mastema (Mastema) - مترادف یهودی برای شیطان

Meiek Taus (Melok Taus) - شیطان یزدی

Mephistopheies (Mephistopheles) - (rpech.) کسی که از نور اجتناب می کند، همچنین به "فاوست" گوته مراجعه کنید.

Metztli (Metztli) - الهه شب در میان آزتک ها

میکتیایی (میکتیایی) - خدای آزتکمرگ

میدگارد (میدگارد) - پسر لوکی که به عنوان یک مار به تصویر کشیده شده است

میلکوم (میلکوم) - شیطان آمونیت

مولوخ (مولوک) - شیطان فنیقی و کنعانی

مورمو (مورمو) - (یونانی) پادشاه خون آشام ها، شوهر هکاته

Naamah (Naama) - شیطان یهودی اغواگر

نرگال - خدای بابلی هادس

Nihasa (Nihaza) - شیطان سرخپوستان آمریکایی

Nija (Nidza) - خدای لهستانی عالم اموات

O-Yama - نام ژاپنی برای شیطان

پان (پان) - خدای شهوت یونانی که بعداً در صفوف شیطان قرار گرفت

پلوتون (پلوتون) - خدای یونانی عالم اموات

Proserpine (Proserpina) - ملکه یونانی عالم اموات

Pwcca (Pakka) - نام ولزی برای شیطان

ریمون - شیطان سوری در دمشق پرستش می شود

سابازیوس (شاواسیوس) - منشأ فریگی، با دیونوسوس، مار پرستی

Saitan - معادل Enochian شیطان

سماعیل - (عبری) "بدخواهی خدا"

Samnu (Samnu) - شیطان مردم آسیای مرکزی

Sedit (Sedit) - شیطان سرخپوستان آمریکایی

سخمت (Sekhmet) - الهه مصری انتقام

مجموعه (Seth) - شیطان مصری

شیطان (شیطان) - نام عربی برای شیطان

شیوا (شیوا) - (هندی) ویرانگر

Supay (Supai) - خدای هندیعالم اموات

T "an-mo (Tian-mo) - همتای چینی شیطان، خدای حرص و اشتیاق

Tchort (لعنتی) - نام روسیشیطان، "خدای سیاه"

Tezcatlipoca (Tezcatlipoca) - خدای آزتک جهنم

ثموز (ثموز) - خدای سومری که بعداً در ردیف همراهان شیطان قرار گرفت

Thoth (Thoth) - خدای مصری جادو

Tunrida (Tunrida) - شیطان اسکاندیناوی

تایفون (Typhoon) - شخصیت یونانی شیطان

Yaotzin (Yaotsin) - خدای جهنم آزتک

ین-لو-وانگ (Yen-lo-Wang) - حاکم چینی جهنم

Itzpapalotl
دیو وحشتناکاز اساطیر آزتک، چیزی بین یک زن و یک پروانه را نشان می دهد. او حتی برای شیاطین اساطیری به شیوه ای بسیار غیرمعمول به تصویر کشیده شده است: چاقوهای سنگی به انتهای بال های او وصل شده اند و به جای زبان نیز یک چاقو وجود دارد. Itzpapalotl همچنین دارای یک شنل جادویی خاص است که با کمک آن می تواند به راحتی به یک پروانه کاملا بی ضرر تبدیل شود.

یارا ما
- یک گروه کامل از موجودات اهریمنی. اینها شیاطینی هستند که در جنگل های استرالیا زندگی می کنند.
یاراما موجودی کوچک با پوست قرمز یا سبز برهنه و مکنده روی بازوها و پاهایش است.
یارا-ما روی شاخه های درخت پنهان می شود و منتظر طعمه است. وقتی قربانی نزدیک می شود، روی آن می پرد، به بدن گاز می زند و خون را می مکد.
یارا-ما آنقدر دهان بزرگ دارد که می تواند یک نفر را به راحتی ببلعد. در برخی موارد، اگر یاراما بلافاصله پس از صرف غذا به خواب رود، قربانیان او موفق به فرار و فرار می شوند.

زوتز
- یک دیو وحشی آمریکای جنوبی از اساطیر مایاها. زوتز یک موجود بالدار شیطانی با سر سگ است. این دیو در جهنم زندگی می کند و خون هر کسی که چشمش را به قلمرو او جلب کند می نوشد.

Xipe Totec
- یک شیطان شیطانی مکزیکی که شخصیتی در اساطیر قوم مایا در دوران پیش از مسیحیت است. آمریکای مرکزی. در ایده های مایاها، این شیطان می تواند بلایای وحشتناک و رنج را برای مردم به ارمغان بیاورد، شهرها را ویران کند و اپیدمی های مرگبار ارسال کند. بنابراین لازم بود که دائماً از او دلجویی شود تا روح شیطانی مزاحم نشود.
در سنت آزتک و مایا، قربانی کردن انسان یک رسم رایج بود. Xipe-Totec همچنین خون انسان را طلب می کرد و باید در فواصل چند ماهه قربانی می شد. این طرح بازتاب داستان های مشابه در میان مردمان دیگر است. کافی است خراجی را که آتنی ها به مینوس، پادشاه کنوسوس می پرداختند، به یاد بیاوریم و سالانه مردان و زنان جوان را به عنوان قربانی برای مینوتور که در هزارتوهای کاخ زندگی می کرد، به کاخ او می فرستادند. در اساطیر اسلاواین طرح با قربانی کردن دختران به مار گورینیچ مرتبط است.
محققان اسطوره‌شناسی پیشنهاد می‌کنند که این شباهت‌های داستانی از سنت ماقبل تاریخ سرچشمه می‌گیرد تلفات انسانیتوضیحات مربوط به آن دوره تمدن، زمانی که هیچ تقسیم بندی مردم به نژادها وجود نداشت، اما یک جامعه واحد از مردم وجود داشت که به یک زبان صحبت می کردند (که اتفاقاً در افسانه برج بابل منعکس شده است).
پس از فروپاشی آن به واحدهای مستقل قومی-ملی و از نظر فرهنگی متمایز، این طرح همراه با مردم ساکن در سراسر جهان گسترش یافت و با جزئیات خاصی پر شد که در هر مورد خاص متفاوت بود.

شیاطین گوگرد
آنها شبیه افراد بسیار پیر و فرسوده هستند و نه زنده هستند و نه مرده. بدن آنها پژمرده و پیچ خورده به نظر می رسد، در بعضی جاها سوراخ هایی دیده می شود که از پوسیدگی و تجزیه گوشت ظاهر شده اند. چهره شیاطین نیز وحشتناک است - یک جمجمه وحشتناک برهنه با پوزخند دندان های سیاه شده بلند، چشمان زرد کثیف با جریان های نازک خون که از آنها می ریزد. این موجودات منحصراً از گوشت انسان و خون تازه تغذیه می کنند.

عناصر
مرسوم است که موجوداتی را که در چهار عنصر زندگی می کنند - زمین، آب، آتش و هوا نامیده می شوند. آنها را می توان به عنوان ارواح طبیعت زنده طبقه بندی کرد که در خدمت جادوگران، جادوگران و دیگر ارواح شیطانی هستند و روح افراد مرده که توسط شیطان تناسخ یافته اند می توانند از کمک عنصرها استفاده کنند.
در افسانه های باستانی و مدرن، عنصرها معمولاً به عنوان "همسالان، دیوها، جن ها، سیلوان ها، ساترها، جانوران، الف ها، گنوم ها، ترول ها، نورن ها، نایس ها، کوبولدها، براون ها، نیک ها، استرومکارل ها، نادین ها، پری دریایی ها، سمندرها، اجنه ها شناخته می شوند. ، پونک ها، بنشی ها، کلپی ها، پیکسی ها، خزه ها" و بسیاری دیگر.

اعتقادات مکزیکی باستان می گوید که محل سکونت شیاطین و ارواح بود که به دسته های خاصی تقسیم می شدند. در صومعه اولیه ارواح کودکان بی گناه در انتظار توزیع بیشتر زندگی می کردند، در صومعه بعدی ارواح صالحان و قهرمانان و در غارهای تاریک و وحشتناک ارواح گناهکاران زندگی می کردند. و آنها کسانی بودند که در آن فعال بودند زندگی واقعی، تماس با افراد زنده ای که می توانند آنها را ببینند.

کالی ما
الهه هندیویرانی و طاعون، غم و اندوه می آورد و مرگ را کاشت. در یک دست او سر راکتویرا، پادشاه شیاطین را گرفته است. کالی ما با او وارد نبردی مرگبار شد، پیروز شد و تمام خون او را نوشید. یکی از متداول ترین تصاویر نشان می دهد که او در کنار بدن شیوا مرده چمباتمه زده و اندام جنسی او را با اندام تناسلی خود می بلعد، در حالی که او با دهانش روده های او را می خورد.
این صحنه را نباید به معنای واقعی کلمه، بلکه به صورت استعاری در نظر گرفت. اعتقاد بر این است که الهه دانه شیوا را به شکم خود می برد تا او را در رحم ابدی خود باردار کند. به همین ترتیب، او تمام زندگی اطراف خود را می بلعد و نابود می کند تا دوباره همه چیز را بازسازی کند.
کالیما دارای پوستی سیاه و چهره ای زشت و زشت با دندان های نیش خونی است. او یک چشم سوم روی پیشانی خود دارد. کالی ما دارای چهار بازو با پنجه های بلند است انگشتان نازک. بدن کالی ما با گلدسته هایی از نوزادان، مارها، سر پسرانش تزئین شده و کمربند از دست شیاطین ساخته شده است. بر گردن او گردنبندی ساخته شده از جمجمه انسان است که بر روی آن حروف سانسکریت حکاکی شده است که در هند مانتراهای مقدس محسوب می شوند و به کمک آن کالیما ایجاد کرده و عناصر طبیعی مختلف را به هم متصل می کند.

اسکادی
- الهه غمگین و بسیار بی رحم شمال برفی و سرد.
به هر حال، اسکاندیناوی زمانی Skadin-auja نامیده می شد که در ترجمه به معنای "سرزمین اسکادی" است.
در اسطوره های نروژی، اسکادی به عنوان دختر زیبای غول تازی ظاهر می شود. پس از قتل پدرش توسط ثور (یکی از خدایان اصلی در اساطیر اسکاندیناوی) اسکادی به دروازه آسگارد آمد و خدایان را به چالش کشید. خدای لوکی (پسر خدای ثور) در تلاش برای آرام کردن خشم عادلانه او، بز را گرفت و به بیرون دروازه رفت تا به او سلام کند و برای او قربانی کند.
با این حال، طبق افسانه، قربانی به معنای بز نبود. لوکی یک سر طناب را به بز و سر دیگر را به اندام تناسلی او بست. بز طناب را از یک طرف و لوکی از طرف دیگر کشید تا اندام تناسلی او از بدنش کنده شد. لوکی که در حال خونریزی بود، زیر پای الهه بی رحم اسکادی افتاد. او این مجازات را برای مرگ پدرش کافی دانست.
با کمک جادو، لوکی اندام تناسلی گمشده خود را به دست آورد و به تعقیب دیگر الهه های زن ادامه داد.

هل
اهریمن دیگر - نماینده اساطیر اسکاندیناوی - الهه هل است که در اساطیر آلمانی باستان با نام هولدا یا برتا شناخته می شود.
هل حامی آب های مختلف بود (به جز دریا که خدای حامی خود را داشت)، الهه کوره و خانه، ریسندگی و رشد کتان.
طبق افسانه‌های باستانی، هل با اودین در شکار وحشی خود که ظاهراً با والکیری‌ها مرتبط بود، سوار بر آسمان شد. هل معشوقه مردگان و ملکه عالم اموات بود که در اسطوره های اسکاندیناوی-ژرمنی نیفلهلم نامیده می شد. دنیایی از عناصر در نظر گرفته می شد - سرمای یخ زده و آتش آتشفشانی. در قسمت اول، صالحان و خدایان زندگی می کردند و روح گناهکاران در آتش آتشفشان می سوخت. هل این پادشاهی را به عنوان هدیه ای از اودین دریافت کرد.
هل از لوکی و زن غول پیکر آنگربودا متولد شد. ظاهر الهه وحشتناک بود، زیرا نیمی از بدن او سالم بود و نیمی از بدنش بیمار بود و آثار پوسیدگی داشت.
در مبارزه بین خدایان و هیولاهای chthonic، هل طرف اولی را گرفت و همه مردگان را به پادشاهی خود پذیرفت، به جز کسانی که در نبرد مردند.

سری لاکشمی
- یکی از شخصیت های اصلی اساطیر هند باستان. این الهه محبوب خدای ویشنو، معمولاً با نیلوفر آبی در دست یا نشسته روی نیلوفر آبی با تابوت و پولی که از کف دستش می‌افتاد، تصویر می‌شد.
افسانه ها می گویند که او از کف ظاهر شد اقیانوس شیرییعنی درست مثل آفرودیت یونانی از کف دریا بیرون آمد.
لاکشمی ویشنو را در هر تناسخ او همراهی می کند و همیشه با او متولد می شود. او ویشنو را در مهم ترین تولد دوباره او همراهی کرد: وقتی او راما شد، لاکشمی به سیتا تبدیل شد. وقتی او کریشنا شد، او به یک دختر گاوداری با نام رادا تبدیل شد.
از آنجایی که لاکشمی الهه شانس در نظر گرفته می شود، هندی ها معتقدند که او یک شخصیت نسبتاً دمدمی مزاج و پوچ دارد، زیرا شانس معمولاً یک فرد را کاملاً ناگهانی ترک می کند.

کلپی
موجودی از اساطیر اسکاتلند است. این دیو به شکل اسب ظاهر می شود.
اعتقاد مشهوری وجود دارد که فردی که در ساحل رودخانه با یک Kelpie روبرو می شود و روی آن شنا می کند تا آن طرف رود، هرگز نمی تواند برگردد. کلپی ها همیشه طعمه خود را قبل از مصرف غرق می کنند.

مفهوم کلی شیطان شناسی و 13 دیون جهنم بعد

اهریمن شناسی.
من فکر می کنم هیچ فایده ای برای توضیح دقیق این نوع جادو ندارد. اما برای مبتدیان، به طور خلاصه توضیح خواهم داد که این احضار شیاطین و همه چیزهایی است که با آن مرتبط است. علاوه بر این، این به معنای کار نه تنها با شیاطین جهنمی (همانطور که برخی ممکن است فکر کنند)، بلکه همچنین با شیاطین دیگر جهان های تاریک مانند لانگ، تارتاروس، دوات و دیگران است. در اینجا نیز تعریف مختصری از کلمه دیو وجود دارد: «دیو موجودی پرانرژی از نوع ویرانگر (مخرب) است که در بعد دیگری قرار دارد، اما قادر است در دنیای سه بعدی ما ظاهر شود و اعمال مختلفی در آن انجام دهد. " همانطور که از تعریف پیداست، جهنم در اینجا کاملا اختیاری است.
و با این وجود، ما با شیاطین بعد جهنم که تابع خدای تاریک لوسیفر هستند شروع می کنیم، زیرا این برای مبتدیان در جادوی سیاه قابل درک است. اول از همه، من می خواهم توضیح دهم که لوسیفر اصلاً فرشته سقوط کرده نیست و شیاطین جهنم اصلاً نیستند. فرشتگان سابق. اینها موجودات کاملاً متفاوتی هستند که به خدای تاریکی لوسیفر خدمت می کنند و در بیشتر موارد توسط او خلق شده اند! با این حال، آنها در کتاب های مسیحی و دیگر کتاب ها ذکر شده اند و شیطان پرستان احتمالاً نام آنها را می دانند. مشهورترین آنها 13 Archdemon، قوی ترین دستیاران لوسیفر هستند. همه آنها به تفصیل (با تصاویر) در کتاب "گوئتیا" شرح داده شده است. برای کسانی که با این کتاب آشنایی ندارند در اینجا قرار خواهم داد شرح مختصراین 13.

1. Beelzebub - ژنرال عالی لوسیفر، شاهزاده تاریکی و شیاطین، و علاوه بر این، او برادر کوچکتر. مسیحی و برخی منابع دیگر اغلب او را با خود پروردگار جهنم اشتباه می گیرند و معتقدند که «بلزبوب» یکی از نام های پروردگار نورانی شب است. با این حال، این مورد نیست، اگرچه آنها در واقع نزدیکترین خویشاوندان هستند. احضار بلزبوب تقریباً غیرممکن است، زیرا این امر به یک آیین پیچیده و 666000 قربانی انسانی نیاز دارد که حتی در دوران باستان بسیار دشوار بود. Beelzebub 666 لژیون از 6666 شیطان هر کدام را فرماندهی می کند.
2. بلیال (ولیال، بلیال) - دوک جهنم. مدیر ارشد جهنم این دیو است که نظم را در جهنم حفظ می‌کند، تمام شیاطین جوان‌تر را که در آنجا کار می‌کنند هدایت می‌کند، برای روح‌هایی که خود را در آنجا می‌بینند شکنجه‌های جدیدی می‌آورد و غیره. فرمان 366 لژیون جهنم، 6666 دیو هر کدام (به طور کلی 6666 دیو در تمام لژیون ها). احضار نیاز به 111000 قربانی انسانی دارد، بدون اینکه به پیچیدگی مراسم اشاره کنیم.
3. اندروملخ - صدراعظم جهنم. او همه سوابق را نگه می دارد، به اصطلاح رئیس دیوان سالار. این دیو بر توزیع ارواح وارد شده به جهنم و همچنین بر کل اداره مناصب جهنمی نظارت می کند (مگر اینکه دستور مستقیمی از طرف مافوق وجود داشته باشد). آندروملکوس 166 لژیون دارد. این چالش به 6666 قربانی انسانی نیاز دارد.
4. عزرائیل (عزرائیل) - مسلمانان بیش از همه از این شیطان می ترسند، با این حال، آنها به طور کامل ماهیت آن را درک نمی کنند. در واقع، عزرائیل ارباب دروغ است (لقبی که اغلب به اشتباه به خود لوسیفر نسبت داده می شود). این اهریمن در بسیاری از دنیاها خرید ارواح، فریب دادن و اغوای فانی را رهبری می کند. او همچنین بیشتر نقشه های دیگر جهنم را در دنیاهای دیگر توسعه می دهد و مسئول بخش دیپلماتیک، یعنی تقریباً تمام تماس های خارجی جهنم است. فرماندهی 66 لژیون. این چالش به 6000 قربانی نیاز دارد.
5. Astaroth (Astarte) - دیو خشونت. این تأثیر زیردستان او و در موارد نادری از خود این شیطان است که دنیای ما مدیون اکثر دیوانگان و قتل های ساده دیوانه و بی معنی است. احضار شیاطین لژیون های او بسیار آسان است - فقط یک نفر را با عصبانیت بکشید و نام Astaroth را بگویید. با این حال، کنترل بندگان او بسیار دشوار است. به احتمال زیاد دیوانگی شما را می بلعد تا اینکه کنترلش کنید. این دیو 46 لژیون دارد. برای احضار شخصی (یعنی خود آستاروث بدون توجه به اراده او) 1111 قربانی انسانی لازم است.
6. Zaphael - شیطان مرگ. جالب تر از همه شیاطین جهنم برای شخص من و سایر نکرومانسرها. او کشنده مرگ است. شیاطین سپاه او را می کشند و به سادگی روح کسانی را که زمانشان فرا رسیده است می گیرند. علاوه بر این، او جلاد جهنم، قاتل شخصی لوسیفر است. کشتن خدایان، فرشتگان و دیگر موجودات عالی به دستور نورآور. و به اندازه کافی عجیب، این زفائل است که واسطه بین بعد جهنم و بعد بهشت ​​است و خدای نور میزبان به ندرت به خدمات خود به عنوان یک قاتل متوسل می شود. 16 لژیون تحت کنترل هستند. این چالش به 999 قربانی انسانی نیاز دارد.
7. راب (لویاتان) - ارباب اقیانوس. این دیو زاده مارهای دریایی (از جمله انواع "نیسی ها") است که طوفان ها و سونامی ها را کنترل می کند. به ویژه سونامی 2004 که اندونزی، سریلانکا، تایلند و غیره را درنوردید. - کار او راب شاید بهترین فرد در جهنم باشد که شکل مادی به خود گرفته است، اگرچه آخرین باری که اسقف ویکار با این شکل مواجه شد در سال 1676 در طول سفر خود بود. تا آنجا که من می دانم، این آخرین مورد از برخورد واقعی با هیولای دریایی لویاتان است. فرماندهی 9 لژیون (بیشتر از شیاطین دریایی). این چالش نیازمند 766 تلفات انسانی یا کشته شدن 33 نهنگ است.
8. Lanita (Lilith، Empusa) - قوی ترین شیاطین جهنم. او هیولاها و سوکوبی های خون آشام سکسی را رهبری می کند. با این حال ، این آرکدمون را نباید با لیلیت کتاب مقدس - همسر فرشته سقوط کرده سمائل - اشتباه گرفت. لانیتا (یا بهتر است بگوییم بندگانش) در برخی فراخوانده می شود امور عشقیو رقبا را در همان مسائل از بین ببرد. هدایت 6 لژیون. برای یک تماس شخصی به 666 قربانی انسانی یا عیاشی با شرکت 66666 نفر نیاز دارید.
9. باکائل (باخوس، دیونیسوس) - خدای سقوط کرده (با فرشته سقوط کرده اشتباه نشود). روزی روزگاری این دیو بود خدای یونانیشراب، سرگرمی و طبیعت. امروزه او ارباب خون آشام ها و فرمانروای عیاشی های جهنمی است. البته باکائل فقط خون آشام هایی را کنترل می کند که به جهنم بیعت کرده اند یا خود را صرفاً خدمتگزار شیطان می دانند. در واقع، خون آشام ها خدایان زیادی دارند. این دیو همچنین هنگام عیاشی های خشونت آمیز، گناهان افسارگسیخته و جشن های خونین خوانده می شود. احضار او آسان تر است. تابع 1 لژیون.
10. Sadragiel - دیو ترس و جنون. بر خلاف آستاروث، او شیدایی تولید نمی کند (به استثنای موارد نادر)، اما انواع فوبیا، از کلاستروفوبیا تا واژینوفوبیا را القا می کند. این ظاهر این شیطان (یا نزدیکترین خدمتکاران او) است که مسئول به اصطلاح "گیاهان" است - بیمارانی در بیمارستان های روانپزشکی که حتی قادر به رفتن به توالت یا خوردن غذا به تنهایی نیستند. برای جادوگران سیاه اما بسیار مفید است. فرماندهی 3 لژیون و درخواست 366 قربانی برای ظاهر شخصی (برخلاف میل خود). همانطور که می بینید، صدراگیل نسبت به باکائل خواسته های بالاتر و زیردستان بیشتری دارد، اما از آنجایی که او خدای سابق، سپس او دارد قدرت بیشترو بنابراین او در جهنم بالاتر از صدراگیل است.
11.Nambroth - شیطان جنگ. با وجود ضعف نسبی خود، این دیو است که لژیون های جهنم را به نبرد هدایت می کند. او استراتژیست و تاکتیکیست اصلی است. البته این دیو از مریخ (آرس) دور است، اما هنوز هم بخشی از جنگ های روی زمین به تقصیر او رخ می دهد. او و زیردستانش اغلب توسط جنگجویان شیطانی فراخوانده می شوند. فرماندهی لژیون 1 (گارد شخصی). برای احضار تنها به 66 قربانی انسانی نیاز است.
12. آهام دیو بیماری است. طاعون بزرگ لرد. همچنین برای نکرومانسرها بسیار جالب است. بخش قابل توجهی از اپیدمی های وحشتناکی که نیمی از جمعیت قرون وسطی را از بین برد، بر وجدان او بود. او هیچ لژیونی ندارد، اگرچه حدود 3000 شیطان بیماری را کنترل می کند. این چالش به 30 قربانی نیاز دارد.
13. Belet (Belet) - دیو شهوت و عشق نفسانی. آخرین و ضعیف ترین Archdemon ها. اکثر جادوگران سیاه که حداقل یک بار استفاده کرده اند عاشق جادو(طلسم عشق)، رو به او کرد. البته این دیو قادر به ایجاد عشق "خالص" نیست. اما هر چیزی که مربوط به شهوات نفسانی است در صلاحیت اوست. اینکوبی ها و 1000 شیاطین تباهی را کنترل می کند. همچنین مسئول بسیاری از مواردی است که در دنیای ما "انحراف" نامیده می شود. برای احضار شخصی او فقط 10 قربانی انسانی یا عیاشی با شرکت 66 نفر لازم است.

خب، اینجا همه 13 Archdemon of Hell هستند. البته احضار شخصی آنها بسیار سخت است. با این حال، می توان خادمان آنها و جنگجویان لژیون آنها را با سهولت نسبی احضار کرد.
(با)

از زمان های قدیم، بشریت زندگی ای داشته است که به دور از کامل است، و کتاب مقدسآن را با گناهانی که در آن متولد شده و می میرد، مرتبط می دانند. اما مجرمان زنا اغلب شیاطین شهوت‌انگاری هستند، زیرا این موجودات تاریک نامرئی از دنیای موازی مدت‌هاست که جهان را به بردگی گرفته‌اند که حتی توسط دانشمندان نیز تأیید شده است.

زمینه فعالیت بندگان شیطان بسیار زیاد است، اما نبوغ آنها نه تنها پیچیده، بلکه ابتدایی است. این نمایندگان ارواح شیطانی، بدون در نظر گرفتن سن یا جنسیت، احساسات مخرب و سبک زندگی منحله را به عنوان حملات اصلی خود به مردم انتخاب کردند. بنابراین، وسوسه‌گران اهریمنی ثمره خیال‌پردازی‌ها یا افسانه‌های انسانی نیستند، بلکه موذی‌ترین نمایندگان جهان‌های دیگر هستند که قربانیان خود را نابود می‌کنند. اکنون خوانندگان با دنیای تاریک succubi و incubi آشنا می شوند و همچنین به نیت واقعی آنها نسبت به دوستداران لذت پی می برند. آنها برای اولین بار در رساله های بابل و کابالا ذکر شدند، که توضیح می دهد که چگونه ارواح در پوشش مردانه اغلب به زنان می آیند و نمایندگان جنس قوی تر توسط شیاطین وسوسه می شوند. پس از این متون کهن دورانی فرا رسید سنت آگوستین، که تمام جزئیات وسوسه های شیاطین را در کار الهیات خود شرح داده است.

نباید فکر کرد که این قدیس صرفاً یک متعصب مذهبی بود ، زیرا قبل از تغییر شکل خود ، زندگی عادی یک مرد ثروتمند قرون وسطی را پشت سر گذاشت و در معرض وسوسه های مختلف قرار گرفت. توصیفات تفتیش عقاید نیز مملو از شهادت انسان های صرفاً درباره شادی های جسمانی با شیاطین است که عاشقان ماهری و آقایان بسیار شجاع هستند. شکل می گیرند مردم عزیز، پس از آن آنها با لطافت و مراقبت خود شروع به شگفت زده کردن شی مورد نظر می کنند و فراموش نمی کنند که او را در جادو قرار دهند. Incubi و succubi هرگز شکل واقعی خود را برای ترساندن یا بیگانه کردن شرکای خود به خود نمی گیرند، اما آنها در ایجاد معجزات و پدیده های مختلف از خود پیشی می گیرند. بیشتر قربانیان تصویر معشوق خود را در مقابل خود می بینند و فضایل واقعی آنها را هتک حرمت می کنند.

آرشیو فرانسوی حفظ شده است داستان واقعی 1602 که برای یک نجیب زاده متعبد اتفاق افتاد. مرد صمیمانه به پیروزی عدالت در رابطه با شیطان اعتقاد داشت و عهد کرد که در برابر دسیسه های او مقاومت کند. او نسبت به مرد صالح بعدی بی تفاوت نماند و به هر طریق ممکن سعی کرد دسیسه هایی را علیه او طراحی کند که قهرمان ما از آن پیروز بیرون آمد. سپس دشمن خشمگین تصمیم گرفت با پاکی خود دشمن را از بین ببرد و پس از آن نقشه موذیانه ای برای انتقام به دست آورد. در حالی که مردی در جنگل قدم می زد، ناگهان دوشیزه ای زیبا به سمت او دوید و از او کمک خواست. او گفت که چگونه به طور معجزه آسایی از مرگ به دست دزدانی که در طول سفر به خانواده او حمله کردند، فرار کرد. همه افراد نزدیک کشته شدند و حالا این خانم جوان یتیم ماند. ظاهر معصومانه زیبایی و سخنان صمیمانه، قلب آن بزرگوار را که همیشه به مردم رنج کشیده کمک می کرد، متاثر کرد، بنابراین تصمیم گرفت او را به آنجا ببرد. خانه.

این همان چیزی است که شاهزاده تاریکی به دنبال آن بود، که سپس یک سورپرایز دلپذیر برای زوج در قالب یک هتل در جاده ترتیب داد، جایی که تنها یک اتاق آزاد وجود داشت. سفر دشوار مسافران را وادار به پذیرش پیشنهاد مالک کرد، اما مرد نتوانست بفهمد چه نیرویی او را در شب مجبور به صمیمیت با یک فرد ناآشنا کرده است. همه وقایع شب طوفانی خارج از اراده او اتفاق افتاد و صبح کسی ندید که محبوب زیبایش ناگهان ناپدید شد. شوالیه مدتها منتظر بانوی دل خود بود و پس از آن تصمیم گرفت به تنهایی جلوتر برود. در راه با سوارکاری ناشناس برخورد کرد که با شمشیر در دست به سمت او شتافته بود و از قبل آماده بود تا به اندازه کافی به چالش پاسخ دهد که ناگهان پس از بالا بردن چشمه، اغواگر شبانه خود را دید.

اما پس از آن لحظه ای غافلگیرکننده جای خود را به وحشت فانی داد، زمانی که succubus ظاهر پست خود را با دندان های نیش حیوانات نشان داد و خنده های وحشیانه در سراسر منطقه طنین انداز شد در حالی که هیولا در هوا در مقابل قدیس بدنام حل شد. مرد یادش نمی‌آمد که چگونه به خانه رسید، پس از شرمندگی در حالت ناخودآگاه قرار گرفت و سپس اعتراف همراه با دعا به او کمکی نکرد تا سلامتی خود را که هر روز بدتر می‌شد، بازگرداند. پزشکان علت چنین بیماری عجیبی را برای بیمار که برای آخرین بار قبل از مرگش صدای خنده نامرئی دیو را شنیده بود، نمی دانستند.

چنین موجوداتی می خواهند از افرادی با هدف حفظ زندگی خود انرژی دریافت کنند و بنابراین در شب در مقابل آنها ظاهر می شوند ، هنگامی که عاشقانه ستارگان مردم را به انگیزه های غنایی تحریک می کند. شیاطین برهنه ظاهر می شوند و فرم های بدنی زیبایی دارند، پس از آن قربانیان دیگر نمی توانند در برابر چنین وسوسه ای مقاومت کنند و خود را به اغواگران خود تسلیم کنند. فقط چشمان انکوبی ها یا خویشاوندان زن آنها می توانند ماهیت واقعی آنها را آشکار کنند، زیرا آنها در حین نگاه پلک نمی زنند و عنبیه نیز دارای رنگ سبز است یا با چراغ های قرمز چشمک می زند. یک نگاه قوی با یک لبخند نیمه روی صورت، هوشیاری فردی را که به چنین چیزهای بی اهمیتی توجه نمی کند را تحت تأثیر قرار می دهد و بنابراین شیاطین می توانند سال ها با قربانیان خود زندگی کنند و از جریان نیروی زندگی لذت ببرند. هیولاهای تاریک به طرز ماهرانه ای از دستکاری های مختلف استفاده می کنند و به شریک زندگی خود قول کوه های طلا می دهند، اما بعداً یک رشته نوازش و لذت جایگزین می شود. بیماری های کشنده، جنون یا وسواس، و همچنین مواردی وجود داشت که افراد به سادگی زنده زنده می سوختند یا از درون پوسیده می شدند.

شیطان به بدن انسان نیازی ندارد، زیرا پوسته معنوی برای او مهم است و زنان گاهی اوقات صرفاً ظرفی برای حمل خدمتکاران جدید جهنم می شوند. افسانه های زیادی در مورد اینکه چگونه مردان بزرگ جهان و جادوگران در چنین اتحادیه هایی متولد شده اند وجود دارد، اما اینها داستان نیستند. دانشمندان با کارشناسان موافق بودند که دنیای موازیوجود دارد و از آنجا نمایندگانش برای ایجاد ویرانی وارد دنیای ما می شوند. بنابراین، نباید جادو را آزمایش کنید و سعی کنید شیاطین را احضار کنید، زیرا این بازی ها به طرز غم انگیزی به پایان می رسند.

وجود دارد انواع مختلفشیاطین - طبقه بندی در گردآوری شد زمان های مختلفتوسط نویسندگان مختلف از میان راهبان، غیبت شناسان و فیلسوفان. ببینید چه شیاطینی وجود دارند، چه تفاوتی با یکدیگر دارند و چگونه با صفوف فرشتگان ارتباط دارند.

در مقاله:

انواع شیاطین - رتبه در شیطان شناسی

در شیطان شناسی مدرن، انواع شیاطین موضوعی کاملاً بررسی نشده است. اما مشخص است که هر نماینده ارواح شیطانی دارای طیف وسیعی از مسئولیت ها است که به ندرت فراتر از آن می رود. در زمان های مختلف، اهریمن شناسی قرون وسطی، مدرن، کلاسیک و نویسندگان برجسته ای که این علم را مطالعه می کردند، ایجاد کردند راه های مختلفطبقه بندی نیروهای جهنم

همه شیاطین زمانی فرشته بودند.برخی از نویسندگان، برای مثال، I. Vier و R. Burtonآنها معتقدند که اگر سلسله مراتب فرشته ای وجود داشته باشد، شیطان به شکل و شباهت آن ایجاد شده است. فرشتگان سقوط کردهاز روش معمول ساخت سلسله مراتب بدون ایجاد چیز جدیدی استفاده کرد. به همین تعداد درجات شیطانی وجود دارد.

نه رتبه شیطان

رتبه اول شبه خدایان هستند، شیاطینی که خود را به عنوان خدا نشان می دهند. اینها هستند خدایان بت پرستو نیز سایرین، به استثنای پروردگار یگانه. به آنها فرمان می دهد.

رتبه دوم شیاطین دروغ است. وظیفه آنها فریب مردم از طریق نبوت و پیشگویی است. آنها از فالگیرها، روانشناسان و پیشگویان حمایت می کنند. در میان این نمایندگان سلسله مراتب اهریمنی، پایتون حاکم است.

رتبه سوم - مبارزان با قوانین خداو احکام. آنها همه اعمال شیطانی، فعالیت های شیطانی و هنر را اختراع کردند. شاهزاده شیاطین شرارت است.

رتبه چهارم انتقام جویان و مجازات کنندگان است. آنها الهام بخش افکار انتقام جویی و خشونت علیه سایر افرادی هستند که ظاهراً سزاوار آن هستند. .

رتبه پنجم شیاطین فریبنده هستند که مردم را با معجزات شبه اغوا می کنند. آنها می توانند خود را به عنوان هرکسی معرفی کنند - هم یک فرد معمولی که موهبتی دارد و هم رسول خدا. پروردگار فریبکاران - .

رتبه ششم بر عنصر هوا حاکم است که با کمک آن نمایندگان آن بیماری ها و بیماری های همه گیر و همچنین بلایای طبیعی را به مردم تحمیل می کنند. رهبر رتبه ششم مرزین است.

رتبه هفتم خشم هایی است که به جنگ و نزاع دامن می زنند. وقتی صحبت از درگیری‌های نظامی یا درگیری‌های بزرگ شهری به میان می‌آید، تأثیر آنها را می‌توان در مقیاس وسیع مشاهده کرد. خشم افراد را نیز به صورت فردی تحت تأثیر قرار می دهد و باعث درگیری آنها می شود. .

رتبه هشتم متهمان و جاسوسان هستند. آنها مردم را مشاهده می کنند و متوجه کوچکترین گناهان و افکار گناه آلود آنها می شوند. در عین حال، این نمایندگان ارواح شیطانی هرگز فرصتی را برای انجام کاری کثیف از دست نمی دهند. معمولاً تأثیر آنها در اتهامات واهی، تهمت، نزاع با همکاران و عزیزان به دلیل سوء تفاهم ظاهر می شود. متهمان تمام «شواهد سازش‌کننده» را به ارباب خود می‌دهند.

رتبه نهم وسوسه گرانی است که انسان را به گناه سوق می دهند. بزرگترین لذت آنها از تبدیل یک مرد عادل به یک گناهکار مشتاق ناشی می شود. بیشتر اوقات، این شیاطین هستند که به نظر می رسد مردم را احضار می کنند، اما به خاطر داشته باشید که این شما نیستید که از ارتباط شما سود می برید، بلکه ارواح شیطانی. توسط مامون رهبری می شود.

طبقه بندی دیگری از شیاطین وجود دارد که به آن گره خورده است. قبل از سقوط، همه شیاطین جای خود را در آن گرفتند. بر اساس اسناد قرون وسطی که در طول اخراج دیو بالبریث از دختری به نام مادلین، شیاطین پس از انداختن به جهنم، مطابق با مکان هایی که در بهشت ​​اشغال کرده بودند، در یک سلسله مراتب جدید و تاریک قرار گرفتند. به عبارت دیگر، کروبیان سقوط کرده در میان شیاطین، همان جایگاه کروبیان در بهشت ​​را دارند.

بلزبوب

سلسله مراتب شیاطین

سطح اول

اولین سطح سلسله مراتب اهریمنی مربوط به سطح فرشتگان است که از سرافیم ها، کروبیان و تخت ها تشکیل شده است. بالاتر از آنها - فقط:

  • سرافیم بلزبوب پس از لوسیفر در رتبه دوم قرار دارد. او مردم را به غرور متمایل می کند. سرافیم لویاتان مردم را دور می کند ایمان مسیحی، بدعت و گرایش به گناهانی را می آموزد که با اخلاق مسیحی در تضاد است. سرافیم آسمودئوس با کالاهای لوکس و مادی اغوا می کند.
  • بالبریت کروبی که با جن گیر ارتباط برقرار کرد، طبق افسانه، مردم را به خودکشی سوق می دهد. او همچنین مشاجره و دعوا را ترویج می کند، رسوایی را دامن می زند و تهمت را آموزش می دهد.
  • تخت آستاروث بر تنبلی، ناامیدی و بیکاری نظارت دارد. عرش ایمان مردم را نسبت به یکدیگر بی تاب می کند، خودخواهی را به آنها می آموزد. Throne of Gressin مسئول تمایل به شلختگی است و کثیفی را به معنای فیزیکی آن کنترل می کند. Throne Sonnelon همیشه آماده است تا دشمن را به نفرت برانگیزد و او را وادار به انتقام کند.

سطح دوم

سطح دوم سلسله مراتب شیاطین با رتبه سلطه، قدرت و قدرت در سلسله مراتب فرشتگان مطابقت دارد:

  • تسلط ال، شکستن عهد فقر را تحریک می کند. تسلط روزیر - دیو هوسبازی و زنا.
  • شاهزاده سیل وریر می تواند مردم را وادار به شکستن عهد اطاعت خود کند.
  • قدرت کاررو ظلم را در دل مردم القا می کند و با شفقت و رحمت مبارزه می کند. قدرت کارنیوان مسئول بی شرمی و بی گناهی است گناهان انجام شده، ناتوانی در توبه و دریافت آمرزش خداوند.

سطح سوم

سطح سوم، آغازهای پیشین، فرشتگان و فرشتگان است:

  • آغاز بلیال به تکبر گرایش دارد. این او بود که مد و مفهوم زیبایی را ایجاد کرد، زیرا تفاوت های ظاهری ارتباط تنگاتنگی با نظر بالا نسبت به خود دارد. بلیال در حین عبادت پچ پچ و حواس پرتی را آموزش می دهد. بیشتر زنان و کودکان را تحت تاثیر قرار می دهد.
  • فرشته اولیویا مسئول نفرت از فقر است. افرادی که تحت تأثیر آن هستند از کسانی که کمتر از آنها درآمد دارند متنفرند. اولیویا می آموزد که صدقه ندهند و با فقیر و بدبخت با تمام ظلم رفتار می کند.

طبقه بندی شیاطین بر اساس زیستگاه آنها

انواع شیاطین را با توجه به زیستگاه آنها شناسایی کرد راهب مایکل پسلوسکه حدود هزار سال پیش زندگی می کردند. او استدلال کرد که همه شیاطین در جهنم زندگی نمی کنند. به گفته این نویسنده آثار تاریخی، مذهبی و فلسفی، شیاطین دارای زیستگاه های خاصی هستند و به ندرت آنها را ترک می کنند. منبع اصلی تا به امروز باقی نمانده است، اما بارها توسط نویسندگان دیگر ذکر شده است، به عنوان مثال، هنری هالیول.

شیاطین آتشین

بر اساس این نظریه، شیاطین آتش در لایه های بالاتر هوا، اتر قمری یا حتی بالای ماه زندگی می کنند. آنها نه به دنیای انسان ها و نه به جهنم فرود نمی آیند. به گفته پسلوس، آنها فقط در روز قیامت ظاهر می شوند.

شیاطین هوا

شیاطین هوا در هوای دنیای انسان ها زندگی می کنند. آنها همان نیروهای شیطانی هستند که هر فردی باید مراقب آنها باشد. این شیاطین می توانند بلایای طبیعی ایجاد کنند، قابل مشاهده باشند و بر زندگی مردم تأثیر بگذارند. هر از گاهی آنها برای کار خود به جهنم می روند. هوا ارواح شیطانیدر گوئتیا ذکر شده است.

شیاطین زمینی

شیاطین زمینی مانند شیاطین هوا در میان مردم زندگی می کنند. آنها می توانند در صخره ها، جنگل ها و کوه ها پنهان شوند. این نوع از روح شیطانی دوست دارد به مردم آسیب برساند، اما همه آنها شیطان نیستند. برخی از شیاطین زمین مخفیانه در میان انسان های فانی زندگی می کنند و خود را مانند مردم عادی نشان می دهند.

شیاطین آب

شیاطین آب در منابع آب زندگی می کنند. آنها به ملوانان و زندگی زیر آب آسیب می رسانند. ارواح شیطانی پرخاشگر هستند، هرگز حقیقت را نمی گویند و کاملا بی قرار هستند. اغلب او در ظاهر زنان ظاهر می شود.

شیاطین زیرزمینی

شیاطین زیرزمینی در غارها و شکاف های کوهستانی زندگی می کنند. آنها به معدنچیان و سایر مشاغلی که زیرزمینی کار می کنند آسیب می رسانند. تخریب پی خانه ها و زلزله نیز به ارواح شیطانی زیرزمینی نسبت داده می شود.

شیاطینی که از نور، هلیوفوب ها یا لوسیفوژها متنفرند در جهنم زندگی می کنند و هرگز فراتر از آن نمی روند. به گفته پسلوس، آنها برای یک انسان غیرقابل درک و دست نیافتنی هستند. هنگام ملاقات با فردی، لوسیفوژ قطعاً او را با خفه کردن یا مسموم کردن با نفس خود می کشد. کسانی که از نور متنفر هستند، فقط از نور می ترسند. آنها از مردم دوری می کنند و هرگز به تماس های مختلف پاسخ نمی دهند.

به گفته پسلوس، فقط هوا، زمین، آب و شیاطین زیرزمینی می توانند احضار شوند.این را می توان در مکانی انجام داد که با ماهیت آن مطابقت داشته باشد. به عنوان مثال، بهتر است با ارواح شیطانی آب در ساحل یک مخزن، با ارواح زمینی - در جنگل، با ارواح زیرزمینی - در یک غار ارتباط برقرار کنید. برای احضار یک دیو هوا، این شرایط لازم نیست.

انواع شیاطین در شیطان شناسی - تقسیم بر شغل

وظایف یک موجود اهریمنی قدرت آن را آشکار می کند. هر چه اهریمن قوی تر باشد، تأثیر آن بر انسان به طور خاص و جهان به طور کلی بیشتر است. طبقه بندی شیاطین بر اساس شغل و سطح قدرت آنها برای اولین بار معرفی شد آلفونس دی اسپینادر قرن 15. غالباً مورد انتقاد قرار می گیرد، زیرا در این منبع به بسیاری از وظایف ارواح شیطانی اشاره نشده است و بیشتر آنها شیاطین معروفدر این طبقه بندی نمی گنجد.

پارک ها الهه های سرنوشت رومی هستند که تقریباً با مویرای یونانی مصادف شده اند. (نقاشی «سه مویرا»، مارکو بیجیو، 1525)

پارکا نامی بود که در اساطیر رومی به الهه هایی که سرنوشت انسان ها را می بافتند اطلاق می شد. اکثر این شخصیت ها وجود دارند پانتئون های بت پرستصلح دی اسپینا آنها را در زمره شیاطینی قرار داد که سرنوشت انسان ها را کنترل می کنند.

شیاطین خالص موجودات قدرتمندی هستند که از جهنم آمده اند و فقط به مقدسین حمله می کنند. شیاطین حیله گر فقط برای مردم ظاهر می شوند، معمولاً به شکل انسان. هدف آنها فریب دادن است، منجر به گناه می شود مرد صالح، روحش را بدست آورید. شیاطین خواب یا شیاطین کابوس نیز وجود دارند که رویاهای وحشتناک می فرستند و از انرژی فرد خوابیده تغذیه می کنند.

دو نوع از نمایندگان ارتش جهنمی به جادوگران و جادوگران اختصاص داده شده است. به گفته دی اسپینا، هر جادوگری یک دستیار دارد که تقریباً همیشه در کسوت یک حیوان کوچک است. نوع خاصی از اهریمن خاطرات نادرست از شنبه ها را در آنها القا می کند - منبع آنچه را که در آن اتفاق می افتد نام می برد. دنیای واقعیشنبه ها تخیلی هستند.

تقریباً همه می‌دانند که اینکوبی و سوکوبی چه کسانی هستند. اینها موجودات شیطانی هستند که فرد را اغوا می کنند و از انرژی او تغذیه می کنند. دی اسپینا یکی دیگر را به این دو نوع اضافه کرد - شیاطینی که به دانه نر علاقه دارند. بر اساس باورهای مسیحی، شیاطین و شیاطین از آن متولد می شوند.

استفانی کانولی شیطان پرست

قبلاً در زمان ما ، تلاش دیگری برای تشخیص انواع شیاطین با توجه به شغل و ناحیه مسئولیت آنها انجام شد. طبقه بندی استفانی کانولی شیطان شناس مدرن و کشیش شیطان پرستیبه ایده های سنتی در مورد اشغال ارواح شیطانی در رتبه ها و سطوح مختلف نفوذ نزدیک تر است. همچنین برای تمرین‌کنندگانی که مشغول فراخوانی نمایندگان نیروهای جهنمی و کار با آنها هستند راحت‌تر است.

هر دیو حوزه مسئولیت خود را دارد و هر یک از شیاطین دارای شیاطین پایین تر، شیاطین، شیاطین و سایر نمایندگان ارتش جهنمی هستند که تحت فرمان خود هستند.

البته بعید است که امکان احضار یک شیطان قدرتمند وجود داشته باشد، اما او می تواند فردی از درجه پایین تر را برای کمک به جادوگر بفرستد.

عشق، اشتیاق و رابطه جنسی بر عهده آسمودئوس و آستاروث است. می توانید برای ایجاد یک طلسم عشقی یا وابستگی جنسی و همچنین به دست آوردن جذابیت و یافتن معشوق به آنها مراجعه کنید.

نفرت، کینه توزی، خشم و جنگ توسط آندراس، آبادون و آگاالیارپت اداره می شود. این شیاطین و خدمتکارانشان برای آسیب رساندن، انتقام گرفتن از دشمن به کمک جادو و همچنین برای مقابله با حریف قوی به سراغ این شیاطین می روند.

شیاطین هم می توانند زندگی را بگیرند و هم آن را بدهند. Verrin، Verrier و Belial مسئول سلامت و شفا هستند. اگر جادوی سیاه را برای بهبودی انجام دهید، می توانید از آنها برای مبارزه با یک بیماری جدی کمک بخواهید.

شیاطین مرگ - Evrynom، Baalberith و Babael. آنها برای جلوگیری از مرگ یا کشتن دشمن با کمک جادو به آنها متوسل می شوند. همین شیاطین از نکرومانس حمایت می کنند.

نیروهای طبیعی و عناصر توسط لوسیفر، لویاتان و داگون فرماندهی می شوند. می توانید از آنها برای تسهیل تماس با منابع طبیعی انرژی و همچنین تقویت قدرت مراسم کمک بخواهید که در آن عناصر نقش مهمی دارند.

دانش مخفی توسط شیاطین پایتون، رونوه و دلپیتورا به جادوگران و جادوگران داده می شود. جادوگرانی که منحصراً با نیروهای تاریکی کار می کنند برای مشاوره به آنها مراجعه می کنند. این مسیر به روی جادوگران سفید بسته است.

طبقه بندی شیاطین در شیطان شناسی کورنلیوس آگریپا - مکاتبات سیاره ای

در شیطان شناسی، طبقه بندی شیاطین را می توان به سیارات گره زد. بسیاری از منابع باستانی در مورد ارواح خاصی از سیارات صحبت می کنند. به عنوان مثال، این موارد با جزئیات در مورد توضیح داده شده است "کلید سلیمان". به سختی می توان گفت دقیقاً چه کسی در این منبع توصیف شده است - ارواح یا شیاطین، زیرا شیطان شناسی مسیحی تمام شخصیت های اساطیری را به عنوان نمایندگان ارواح شیطانی طبقه بندی کرده است، به جز کسانی که مستقیماً با خدا مرتبط هستند.

فلسفه غیبی. کتاب 4

یک طبقه بندی سیاره ای از شیاطین جهنم گردآوری شده است کورنلیوس آگریپا. در جلد چهارم «فلسفه غیبی» این نویسنده به تفصیل شرح داده شده است. هر یک از این موجودات مربوط به خاصی است ظاهر، رفتار و همچنین تعدادی سوال که می توانید با آنها تماس بگیرید. مورد دوم با معنای سیارات به معنای عمومی پذیرفته شده مطابقت دارد، به عنوان مثال، شیاطین زهره می توانند به طلسم عشق یا به دست آوردن جذابیت کمک کنند.

بنابراین شیاطین یا ارواح زحل، مشتری، مریخ، خورشید، زهره، عطارد و ماه وجود دارند.همه آنها به اشکال مختلف ظاهر می شوند و ظاهر آنها با پدیده های فیزیکی اطراف همراه است دایره جادویی- به عنوان مثال، شیاطین قمری باعث باران می شوند و مرکوری ها همه حاضران را در وحشت فرو می برند. برای برقراری ارتباط با آنها، لازم است که تمام موارد انطباق را به شدت رعایت کنید. هر سیاره مطابقت دارد زمان معینروز، فلز، رنگ، سنگ و دیگر اجزای مهم احضار شیاطین.

شیطان شناسی مسیحی - طبقه بندی بر اساس گناهان

شیطان شناسی مسیحی مبتنی بر ارتباط بین توانایی انسان در گناه و شیاطین است که مستقیماً با تبدیل صالحان به گناهکاران مرتبط است. برای اولین بار شیاطین و رذایل انسانی را به هم متصل کردند P. Binsfeld شیطان شناس

در قرن شانزدهم به این ترتیب:
لوسیفر - غرور؛
مامون - طمع;
آسمودئوس - شهوت؛
شیطان - خشم؛
Beelzebub - شکم پرستی؛
لویاتان - حسادت؛

بلفگور - تنبلی. در قرن 19در یکی از کتاب هایش طبقه بندی را تغییر داد. مامون به جای طمع و تشنگی سود، حامی اغوا و وسوسه شد. اما ثروت مادی یکی از وسوسه های انسان است. به گفته بارت، آسمودئوس نه شهوت، بلکه به انتقام و خشم فرمان می دهد. شیطان فریبکار شناخته شده ای است و ربطی به خشم و کینه توزی ندارد. بلزبوب در این منبع فرمانروای خدایان دروغین نامیده می شود که در واقع شیاطین هستند. پرخوری بارت به مامون به عنوان ارباب وسوسه «انتقال» کرد.

پایتون - شاهزاده ارواح دروغ.
بلیال مقر رذیله است.
مریحیم رهبر ارواح است که باعث بیماری های عفونی می شود.
آبادون - دیو جنگ ها؛
آستاروث دیو متهمان و بازپرسان است.
عزازل قربانی است.

شیطان شناسی روسی و ویژگی های آن

شیطان شناسی روسی حتی قبل از ورود به وجود آمد ایمان ارتدکسبه سرزمین های اسلاوهای باستان.اجداد ما همیشه به ارواح شیطانی اعتقاد داشتند. تحت تأثیر مسیحیت تا حدودی تغییر کرد. اما اطلاعات در موردارواح شیطانی

اسلاوها به خوبی زنده مانده اند، زیرا مسیحیت فقط شخصیت های جدیدی را بدون تأثیرگذاری بر شخصیت های موجود اضافه کرده است.

بسیاری از شخصیت‌های شیطان‌شناسی روسی در گذشته افرادی بودند. به عنوان مثال، اینها پری دریایی هستند،. اسلاوها سعی کردند ارواح شیطانی را آرام کنند تا آسیبی به آنها وارد نشود. برخی از آنها حتی با مردم مهربان هستند، به عنوان مثال، قهوه ای ها، که تا به امروز مرسوم است که با آنها دوست شوند.

وقتی بادها به آرامی بر صحرا می‌وزند، زمزمه‌های مبهم وسوسه‌ای می‌آورند که با وعده‌های لذت می‌بوسند، اما وقتی سرعت می‌گیرند، زوزه‌های خشم قاتلشان رام نمی‌شود. بادها از ظهور شیاطینی خبر می دهند که به تنهایی در مخروط های گرد و غباری از دیگر سطوح هستی متولد می شوند. هر دو گونه از گرسنگی یکسانی رانده می شوند و به دنبال تغذیه از احساسات انسانی هستند، اما اولی از احساس هیجان و میل به صمیمیت فیزیکی تغذیه می کند، در حالی که دومی از ترس چاق می شود. نوع دوم خطرناک تر است، زیرا ترس یک احساس قوی تر است. معشوق بادها زیباست. او با دستان سفیدش که به سوی تو دراز می کند و دراز وموهای براق دور سرش بلند می شود و لبخندش با شکوفه های پرتقال لطیف است و چشمانشبازتاب نور ستاره لباسی که از بهترین ابریشم شفاف ساخته شده است، اندام باریک او را زینت می دهد. انگشتان، گردن و مچ دست او با جواهرات تزئین شده است. کدام مرد در جسم می تواند در برابر جذابیت های او مقاومت کند؟ او در خواب انزال شبانه ایجاد می کند و از بوی و گرمای منی تغذیه می کند و بخشی از نیروی زندگی خود را با خود می برد تا هیولاهایی را در شکم خود باردار کند، زیرا آنها خدمتکاران او می شوند و از آنجایی که بخشی از آن به آنها اعطا شده است. نیروی زندگی مادی، آنها قادر به اعمال واقعی و ملموس هستند. هنگامی که او به ملاقات مرد خواب می رود، آنها به طور نامنسجم غرولند می کنند و دور تخت او می رقصند، موها و ریش پدرشان را می کشند و از خوشحالی زوزه می کشند.

شب به شب نزد معشوق خفته اش برمی گردد، که با شادی، بی غرض او را در آغوش خود می پذیرد، ذهنش از لذت در آرامش است تا اینکه تمام آنچه را که باید بدهد از او می گیرد و قلبش از تپش باز می ایستد. او مانند رزین خشخاش است که حتی وقتی باعث مرگ شود لذتی غیرقابل درک می دهد. فقط مردی، مانند کسانی که از حرمسرای پادشاه محافظت می کنند و با چاقو اخته شده اند یا در اثر تصادف متحمل ضرری مشابه شده اند، می توانند در برابر جذابیت های این وسوسه گر مقاومت کنند. از آنجایی که آنها دانه ای برای دادن ندارند، او از تلاش خود ناامید می شود و پرواز می کند و زوزه می کشد و دندان قروچه می کند.

اهریمن زوزه کش با خشونت می آید و هوشیاری فرد خوابیده را در اختیار می گیرد و او را مانند سگی که موش را تکان می دهد تکان می دهد و رویا را به یک کابوس تبدیل می کند. به اندازه دشمنانی که در تخیل ساکن هستند اشکال دارد، اما می توان به سرعت شکلی را پیدا کرد که وحشتناک ترین است. او تبدیل به ظرف او یا بهتر بگوییم نقاب او می شود، زیرا او هیچ خودی ندارد - فقط گرسنگی است که باید سیر شود. هنگامی که تصاویر به تنهایی نمی توانند بترسانند، بریدگی ها و زخم هایی بر روی پوست فرد خواب ایجاد می کند که با طلوع خورشید آشکار می شود، اما فقط به منظور ایجاد ترس، زیرا درد به تنهایی هیچ غذایی به او نمی دهد.

هدف آن این است که خواب را به قدری قطع کند که قربانی آن بیدار بخوابد و بعد بیاید و به میل خود وارد هوشیاری خود شود و هر چه ارزشمند می یابد در آنجا ببرد. عواقب معمول دیدارهای شبانه این شیطان جنون و خودکشی است. فقط از طریق مرگ می توان جلوی شکنجه او را گرفت. ایمن کسی است که آموخته است ترس های خود را مانند یک معشوق در آغوش بگیرد و از انبوه و قدرت آنها خوشحال باشد. چنین شخصی با خوشحالی از شیاطین شیطانی صحرا به عنوان دوستان خود استقبال می کند و در نقاب های تغییر دهنده آنها سرگرمی و تنوع می یابد. سرانجام این دیو با درک بیهودگی تلاش خود، در سکوتی غمگین می رود، خشمش فروکش می کند و در حال سرگردانی در بیابان، بدون احساس ناراحتی می خوابد و خواب می بیند.

با کمک مهرهای خدایان از ستاره ها، می توان این دو شکل از شیطان شب را کنترل کرد و برای آزار دیگرانی که در فضای خالی سفر می کنند و حتی کسانی که در شهرهای دور زندگی می کنند، فرستاد و از آنها به عنوان یک شکل قدرتمند حمله استفاده کرد. مخصوصا برای انتقام جویی مناسب است. وسوسه گر و مادر هیولاها از قدرت مهر شوب-نیگورات، یک بز بارور، اطاعت می کند، دیو شیطانی تسلیم مهر Cthulhu بزرگ می شود، که به سرعت خشمگین می شود.

منتظر آمدن دیو باشید در حالی که در رویاهای خود گم شده اید، هوشیار و کاملاً هوشیار و قبل از اینکه او کار خود را شروع کند، توجه او را با نام و مهر خدایی که زیر ستاره سرگردانش سکونت دارد جلب کنید، خواه نورانی باشد و زهره بی رحم یا مریخ چشم قرمز. ستاره خدا باید بالای افق باشد، زیرا بهترین زمان برای عهد بستن با دیو هوسبازی درست قبل از طلوع آفتاب است. مهر خدا را در ذهن خود بسازید و در حالی که با دیو مبارزه می کنید، آن را از روی هوا در مقابل خود بکشید، سپس دستورات شیطان را در مورد هویت شخصی که باید تا حد مرگ اذیت شود، ارائه دهید. هدف شما مطمئناً در یک چرخه قمری به دست خواهد آمد.

خواران مردگان

کاروان‌هایی که از روب‌الخالی عبور می‌کنند باید مردگان خود را در طول مسیر دفن کنند، زیرا گرمای بیابان به زودی جسد را تجزیه می‌کند و پس از دو روز حتی یک نفر نمی‌تواند نزدیک جسد باشد و حتی یک حیوان هم نمی‌تواند آن را حمل کند. آن را در پشت خود تنها استثنا زمانی است که فرد ثروتمندی در جاده بمیرد، زیرا خانواده متوفی ابزاری دارند که دستور دهند او را در پارچه های آغشته به عسل بپیچند که خاصیت جلوگیری از تجزیه را دارد. از عسل برای پر کردن دهان، سوراخ‌های بینی، گوش‌ها، حفره‌های چشم و سایر روزنه‌های بدن استفاده می‌شود و اطمینان حاصل می‌شود که هر روزنه‌ای مهر و موم شده است و می‌توان گوشت را طوری حفظ کرد که انگار برای چندین هفته زنده مانده است.

مردی که در صحرا تنهاست، یاد می گیرد که رد شترها را دنبال کند تا قبر کسانی را که در راه مرده اند بشناسد. اجساد حیوانات برای غذا بی فایده هستند، زیرا ساکنان بیابان به سرعت آنها را تا استخوان می خورند، اما اجساد انسان ها توسط زمین و سنگ هایی که روی آنها قرار می گیرد محافظت می شوند. مسافر گرسنه به زودی می آموزد که به حس بویایی خود اعتماد کند که او را به سمت غذای خود می برد و سایه درخشانی که بر روی محل دفن قرار دارد و با نگاه دوم به وضوح قابل مشاهده است، نشانه مطمئنی است که شکم او به زودی پر خواهد شد. اگر بخواهد به قبر تازه برسد قبل از اینکه خواران مرده آن را کشف کنند باید سریع باشد، زیرا آنها در این شکار ماهر هستند و به ندرت اجازه می دهند جسدی بیش از یک روز در زمین بماند.

این غول‌ها به ندرت توسط اعضای نژاد ما دیده می‌شوند و تقریباً در داستان‌هایی که برای ترساندن کودکان استفاده می‌شود ناشناخته هستند، اما در اعماق صحرا آن‌قدرها از کشف نمی‌ترسند، به خصوص زمانی که تنها ناظر آنها یک سرگردان تنها باشد که دارای همان هدف خودشان . جثه کوچکی دارند، دست‌ها و پاهایی لاغر، اما بدن‌های گرد، شکم‌های متورم دارند و پوست برهنه‌شان سیاه است، به‌طوری‌که برای دید طبیعی تقریباً نامرئی هستند. آنها از آرنج مرد بلندتر نیستند، در تصور اول گروهی از کودکان به نظر می رسند، به جز؛ که بی صدا حرکت می کنند. شانه‌هایشان خمیده است و دست‌های پنجه‌دارشان شن‌ها را می‌تراشد، چشم‌های سیاه و سوزانشان هوشیار و زرد مانند سگ‌ها هستند، دندان‌هایشان بین لب‌های بازشده دیده می‌شود و با بینی و دهان باز هوا را استشمام می‌کنند تا عطر مرده را بگیرند.

مردی که ترسی نمی شناسد به راحتی با یک سنگ بزرگ یا استخوان ران به عنوان سلاح از خود در برابر پنج یا شش موجود از این موجودات دفاع می کند، اما آنها با صدای درگیری جذب می شوند و به سرعت تعداد زیادی جمع می شوند، به طوری که احتیاط می شود. عقب نشینی کن و لذت غنائم را برایشان بگذار. آنها هرگز گوشت زنده را نمی خورند، اما می دانند چگونه یک جسد را به دست آورند و چگونه آن را دفن کنند، و فردی را که می کشند یک روز در زیر زمین پنهان می کنند و سپس به مهمانی خود باز می گردند.

آنها باید نه تنها به روباه های صحرا و دیگر حیوانات مردار خوار، بلکه به چاکلاها نیز بسنده کنند که ارزش غذایی لاشه را می ربایند مگر اینکه رانده شوند. چکلاخ خواران مرده دشمنان دیرینه ای هستند که عادت به برخورد با یکدیگر دارند و اکثراً به حق هر کسی که زودتر قبر را کشف کند احترام می گذارند. گاهی خون‌آشام‌ها قسمت‌هایی از جسد را برای چاکلا می‌گذارند و به نوبه‌ی خود تمام چیزهای با ارزش را از استخوان‌ها بیرون نمی‌آورند، بلکه به قدردانی از خون‌آشام‌ها اجازه می‌دهند که در مغز استخوان باقی بماند.

خون‌آشام‌های صحرا از نظر جثه کوچک‌تر از کسانی هستند که در حومه شهرها، نزدیک گورستان‌ها زندگی می‌کنند. کمبود غذا و سختی زمین رشد آنها را به تاخیر می اندازد و با خشک شدن آن را جبران می کند، اما آنها انعطاف پذیرتر می شوند و این به آنها اجازه می دهد سختی هایی را تحمل کنند که همنوعان خود را که در نزدیکی مردم زندگی می کنند می کشد. علیرغم این تفاوت ها، آنها یک نژاد واحد هستند که زبان و حتی فرهنگ عامه مشترک دارند.

ساکنان صحرا در میان خود داستان نورالدین حسن، صاحبخانه نجیب بوسور را نقل می‌کنند که با خون‌آشام شهر به نام «نارکا» قراردادی بست تا به همسرش اجازه دهند در آرامش در آنجا بخوابد. قبر، و برای قدردانی این مرد موافقت کرد که هشت سرگردان را در هشت شب متوالی بکشد و اجساد را در اختیار خون آشام ها قرار دهد. پس از قتل هفت شهروند، جنایات حسن کشف شد، مرد نگون بخت خودکشی کرد و بدین ترتیب به سوگند خود عمل کرد. این داستان برای داستان نویسان خود ما آشناست، اما برای مرده خواران معنای خاصی دارد، زیرا آنها حرمت معامله را بیش از همه تعهدات دیگر ارج می نهند و هنگامی که به انجام لطفی رضایت دادند، همیشه به عهد خود وفا می کنند. .

داستان دیگری که در مورد این خون آشام شهری می گویند مربوط به سرقت حیله گرانه یک قبر مقدس در زیر یک مسجد در روزه رمضان است و می گوید که چگونه پرخوری خون آشام او را با مؤمنان درگیر کرد، اما در اینجا گفتن آن طولانی است. گ"نارکا نوعی قهرمان در نژاد خود است که دستبردهای او موضوع داستان های بسیاری است.

به مسافر توصیه می شود که با خواران مرده صلح کند و بخش اعظم جنازه ای را که در مسیر کاروان دفن شده است به آنها تقدیم کند. این یک قربانی کوچک است، زیرا گوشت مرده برای مدت طولانی در بیابان دست نخورده باقی نمی ماند و هیچ انسانی، هر چقدر هم که گرسنه باشد، نمی تواند بیش از یک قسمت کوچک از جسد را بخورد، قبل از آن که نتواند همه آن را نگه دارد. در پاسخ به این ژست رحمت، موجودات حملات خود را متوقف می کنند، زیرا آنها ذاتا جنگجو نیستند و تنها نیاز به غذا باعث می شود که این گونه رفتار کنند.

آنها با زمزمه های خشک به زبانی صحبت می کنند که خارج از نژادشان ناشناخته است، اما آنقدر زبان ما را از گفتگوهای اطراف آتش کاروان ها آموخته اند که معنای آنها برایشان روشن است. آنها شناخت کاملی از مکان های قدیمی کویر دارند. نسل‌های زیادی غذای خود را در شن‌ها جستجو می‌کردند و چیزهای غیرمعمولی را می‌دیدند که از زیر سنگ‌ها غریبه تر از مرده بودند. آنچه را که چاکلاخ ها نمی دانند، خون آشام ها به یاد می آورند، و آنچه را که با پرسیدن یک نژاد نمی توان آموخت، می توان از نژاد دیگر فهمید. مقبره های پنهان، یا شهرهای باستانی، یا طلا و نقره مدفون هیچ فایده ای ندارند، اما آنها دانش را به خاطر گوشت معامله می کنند.

روزی مسافری محل دره را از مرده خواران خرید. شهر گم شدهبرج‌ها و ستون‌های بسیاری با قیمت غیرمعمول - هر بدنه دختر زیبااز خانواده ای اصیل که پس از گزش توسط مار در عسل پیچیده شده بودند. خون‌آشام‌ها از نزدیک شدن به آتش کاروان‌ها می‌ترسند که مبادا با تیرهای نگهبانان کشته شوند، اما از کلماتی که در میان اعضای خانواده با یکدیگر صحبت می‌کردند، متوجه مرده‌ها می‌شوند. مسافر آنقدر شجاع و باهوش بود که درست قبل از طلوع فجر یواشکی وارد کمپ شود و جسد عسل را در حالی که کمپ هنوز خواب بود حمل کند، کسانی که پول گرفته بودند تا در طول شب بنشینند و از جسد محافظت کنند تا پتوهای خود را بیاورند.

جسد را در آن شب نخوردند چون تازه بود، به دلیل اینکه در عسل نگه داشته شده بود و ساعت دیر شده بود، اما مسافر همچنان در حالی که در کنار جسد در حال تجزیه بود، خدمت موعود را انجام داد. خورشید و مردم پس از آن که با دقت از بسته بندی باز شده و از عسل آزاد شد، سوسک ها و مگس ها به سمت آن پرواز کردند. شب بعد جسد را با ذوق خوردند و راز دره ایرم برای مسافر فاش شد.