صفحه اصلی / برگردان / پادشاهی باستانی اسرائیل. دولت اسرائیل: شکل گیری، توسعه و فروپاشی

پادشاهی باستانی اسرائیل. دولت اسرائیل: شکل گیری، توسعه و فروپاشی

این مقاله تاریخچه تشکیل دولت باستان - اسرائیل را پوشش می دهد. در نتیجه فتح فلسطین توسط قبایل اسرائیلی شکل گرفت. در این مورد ما فقط در مورد حقایق شناخته شده تاریخی صحبت می کنیم. در این مقاله اسطوره ها و افسانه های مربوط به فرار یهودیان از اسارت مصر، شخصیت موسی و سرگردانی چهل ساله اسرائیلی ها در بیابان صرف نظر می شود. همه این مسائل نیاز به توجه ویژه دارند و بنابراین موضوع توضیح در این مقاله خاص نیستند.

________________________________________________________________________________

دولت اسرائیل: شکل گیری، توسعه و فروپاشی

در قرن 13 ق.م. قبایل متحد وابسته به اسرائیل در سرزمین فلسطین ظهور کردند که در میان آنها قبیله یهودیان برجسته بود. یهودیانی که در جنوب فلسطین، در منطقه کوهستانی در غرب دریای مرده ساکن شدند، اولین کسانی بودند که خود را از هسته اصلی قبایل اسرائیل جدا کردند. یهودیان بزرگترین و حاصلخیزترین قسمت فلسطین را تصرف کردند.

قبایل اسرائیلی به راحتی و به سرعت فلسطین را فتح کردند، زیرا جمعیت بومی این کشور، کنعانیان، به دلیل حکومت بردگان مصری، جنگ های مداوم و حملات بی پایان قبایل دیگر بسیار ضعیف شده بودند.

یهودیان تمام زمین های تسخیر شده را به قطعاتی تقسیم کردند که به خانواده ها یا طایفه های فردی منتقل شدند. آنها در همه جا صاحبان زمین های سابق را به برده تبدیل کردند. برخی از کنعانیان بخش‌هایی از زمین و دارایی را در اختیار داشتند و در ارتباط نزدیک با بنی‌اسرائیل زندگی می‌کردند، اما جزء پست‌تری از جمعیت محسوب می‌شدند. این بخش از کنعانیان به زودی با یهودیان همسان شد.

در ارتباط با فتح فلسطین توسط یهودیان و گذار به کشاورزی، ثروت فاتحان افزایش یافت و اشراف قبیله ای در میان قبایل اسرائیل برجسته شد. اگرچه فتح اولیه فلسطین توسط قبایل اسرائیل به کاهش چشمگیر نیروهای مولد و فرهنگ منجر شد، اما با گذشت زمان تأثیر جمعیت بافرهنگ فلسطین بر زندگی اقتصادی عشایری که آنها را تسخیر کرده بودند به شکوفایی اقتصادی کشور منجر شد. . در شمال، زراعت زراعی و باغداری توسعه یافت و شراب‌سازی و دامداری ساکنان شروع به رونق کرد. معادن به تدریج توسعه یافتند. فرآورده های آهنی به یک ضرورت در اقتصاد تبدیل شد و به کالاهای تجارت تبدیل شد.

پس از آن بود که دولت اسرائیل تشکیل شد که تا قرن یازدهم قبل از میلاد. توسط شورای بزرگان اداره می شود. قدرت قضایی در ایالت توسط مقامات منتخب خاص اعمال می شد. «قضات» به سادگی می توانند رهبران نظامی موفقی باشند. مجلس ملی نقش مهمی در مرحله اولیه توسعه دولت اسرائیل ایفا کرد. برای مدت بسیار طولانی، جوامع روستایی باقی ماندند که به طور همزمان بردگان و جمعیت کنعانی فلسطین را تحت کنترل داشتند. یکی از مهم ترین عوامل خارجی که شکل گیری دولت اسرائیل را تسریع کرد، تهاجم در قرن 13 تا 12 بود. قبل از میلاد فلسطینیان - یکی از بسیاری از "مردم دریا".

ابتدا فلسطینیان در امتداد سواحل مدیترانه جنگیدند و سپس شروع به نفوذ به اعماق فلسطین کردند. در نیمه دوم قرن یازدهم قبل از میلاد. آنها برخی از قلعه های یهودیان، از جمله لاکیش را فتح کردند، جایی که باستان شناسان مقدار قابل توجهی از سفال های فلسطینی را کشف کردند. از آنجایی که فلسطینیان قوی تر بودند، توانستند تعدادی شکست جدی را به اسرائیلی ها وارد کنند و برخی شهرها از جمله پناهگاه اصلی اسرائیل - شهر شیلو را فتح کنند. این عوامل داخلی و خارجی باعث تسریع روند تشکیل دولت اسرائیل شد که در پایان قرن یازدهم قبل از میلاد به پایان می رسد.

شائول، رهبر قبیله بنیامینی که در یک جلسه مردمی انتخاب شد، اولین پادشاه تمام اسرائیل می شود. تحت حکومت او، تمام قبایل اسرائیلی، از جمله یهودیان، تابع تشکیل دولت جدید بودند، که به شائول اجازه داد تا پیروزهای مکرر بر فلسطینیان به دست آورد. با این حال، عقب‌نشینی‌ها به زودی آغاز شد که منجر به شکست فلسطینیان در نبرد کوه گیلبوآ در حدود سال 1004 قبل از میلاد شد. این شکست منجر به مرگ شائول و پسران ارشدش شد. سر شائول را بریدند، پس از آن دشمنانش آن را «در سراسر سرزمین فلسطینیان» بردند، و جسد بدون سر را بر دیوار قلعه بیت شیان، واقع در اعماق اسرائیل، آویزان کردند.

پادشاه بعدی اسرائیل یکی از رهبران نظامی شائول از قبیله یهودا - داوود (اواخر قرن یازدهم - 950 قبل از میلاد) می شود. تحت حکومت او، اورشلیم پایتخت ایالت و مرکز مذهبی یهودیت شد. طبق کتاب مقدس، داوود در دربار شاه شائول نوازنده چنگ بود. او غول فلسطینی جالوت را شکست داد. این اپیزود بیش از یک بار موضوع بیان شجاعت و آرمان های انسان گرایانه در هنر، به ویژه در دوران رنسانس شده است. مشهورترین مجسمه در این زمینه مجسمه میکل آنژ "دیوید" است.

در اینجا شخصیت کتاب مقدس نه پس از پیروزی، بلکه در لحظه تصمیم گیری برای مبارزه با جالوت به تصویر کشیده شده است. دیوید میکل آنژ دیوید است در لحظه تعیین کننده، زمانی که او آماده می شد تا به نبرد هجوم آورد و هنوز آثار متناقض ترین احساسات را در چهره خود داشت: ترس، عدم اطمینان، انزجار، شک: مردی نشان داده می شود که قصد داشت مسیر خود را بسازد. در میان تپه های اورشلیم، مردی که نه به درخشش پیروزمندانه سلاح ها اهمیت می داد و نه به پاداش های سرشار قهرمانی...» (I. Stone «Torment and Joy» M. 1991).

داوود پس از شکست جالوت، سردار شائول، دوست پسرش یوناتان و شوهر دخترش میکال شد، اما پادشاه که به استعدادهای او حسادت می‌کرد، اخراج شد. پس از مرگ شائول، داوود بر قبیله یهودا حکومت کرد و پسر شائول، ایشبوشث، بر بقیه اسرائیل حکومت کرد.

پس از قتل ایشبوشت، داوود توسط یاران خود به پادشاهی اسرائیل برگزیده شد. در طول سلطنت او، یهودیان، که کنفدراسیون قبایل بودند، به یک قوم ساکن تبدیل شدند. داوود پایتخت را از الخلیل به اورشلیم منتقل کرد و آن را به مرکز مذهبی یهودیت تبدیل کرد و زیارتگاه اصلی - صندوق عهد را به آنجا منتقل کرد. داوود در جنگ با همسایگان خود قلمرو اسرائیل را گسترش داد و رونق را برای کشور به ارمغان آورد. سال های آخر سلطنت او تحت الشعاع توطئه های پسرانش و رقابت بستگان در دربار قرار گرفت. یکی از شورش ها به رهبری پسر محبوبش ابشالوم بود که در نبرد با ارتش پدرش جان باخت.

جانشین داوود سلیمان شد که آخرین پادشاه کشور متحد یهودا و اسرائیل شد. سلیمان، که حکمت او توسط افسانه های کتاب مقدس ستایش شده بود، به سیاست های پدرش ادامه داد. علاوه بر این، در زمان سلطنت سلیمان، تمام تجارت در آسیا در ایالت او متمرکز بود. سلیمان برای استقلال در تجارت از فنیقیه ناوگان خود را راه اندازی کرد که کشتی های آن به سفرهای طولانی می رفتند و طلا و آثار کمیاب می آوردند. با این حال، تجمل شرقی که پادشاه با آن خود را احاطه کرده بود، مستلزم هزینه های هنگفتی بود که بر افزایش مالیات تأثیر گذاشت، که یکی از دلایل فروپاشی دولت اسرائیل-یهودی شد. سلطنت درخشان سلیمان با نشانه های تهدیدآمیز زوال داخلی به پایان رسید. پس از مرگ پادشاه، پادشاهی متحد اسرائیل و یهودا به دو کشور مستقل - اسرائیل و یهودا تقسیم شد. این رویداد در حدود 925 قبل از میلاد رخ داد.

افسانه ها و افسانه های زیادی در مورد پادشاه سلیمان در منابع مختلف از جمله پاپیروس های مصر باستان، تواریخ عرب و البته کتاب مقدس وجود دارد. آنچه در مورد سلطنت سلیمان مسلم است این است که او در زمانی که اسرائیل به عنوان یک قدرت سیاسی در حال تقویت بود و ملت تحت حکومت او به رفاه قابل توجهی دست یافتند، تاج و تخت پدرش را به ارث برد. برای اطمینان از صلح در منطقه، سلیمان با مصر و فنیقیه متحد شد، اما این امر باعث نارضایتی شد زیرا منجر به مجوز رسمی فرقه‌های مذهبی خارجی در اورشلیم شد.

سلیمان اصلاحات متعددی انجام داد که یکی از آنها اصلاحات اداری-سرزمینی بود. او کشور را به مناطق اداری تقسیم کرد تا حکومت را آسانتر کند و سیستم بیگاری را برای اجرای یک برنامه ساختمانی بی سابقه معرفی کرد. از جمله شهرها، کاخ ها و در حدود 970 سال قبل از میلاد مسیح ساخته شد. اولین معبد در اورشلیم ساخته شد که به معبد پادشاه سلیمان معروف است. طبق افسانه، در این معبد بود که صندوق عهد - زیارتگاه اصلی یهودیان و اسرائیلیان - نگهداری می شد.

تا حدی به دلیل مالیات های زیادی که برای حفظ تجملات دربار وضع شده بود، قبایل شمالی پس از مرگ سلیمان از هم جدا شدند و تحت حکومت یربعام متحد شدند. سلیمان نه تنها به عنوان یک دولتمرد، بلکه به عنوان یک فیلسوف نیز مشهور شد. به همین دلیل است که بخش‌هایی از نوشته‌های کتاب مقدس از جمله کتاب امثال سلیمان، سرود الغایب، جامعه و کتاب حکمت سلیمان را به او نسبت می‌دهند.

داستان ملکه سبا مربوط به دوران سلطنت سلیمان است. ملکه سبا در کتاب مقدس بدون نام ذکر شده است. در داستان‌های قرآنی، فارسی و عربی به بلقیس معروف است. در اتیوپی او را Makeda - ملکه جنوب می نامند. ملکه سبا جایگاه مهمی در ادبیات و سنت ها دارد. قدیمی ترین منبع در مورد ملکه سبا را سومین کتاب پادشاهان عهد عتیق می دانند. او برای آزمایش حکمت پادشاه سلیمان به اورشلیم می رسد و از او معماهایی می پرسد. کتاب مقدس نمی گوید کدام یک، بلکه فقط اشاره می کند که سلیمان همه آنها را حل کرد.

اکنون تقریباً مسلم است که متصرفات ملکه سبا در جنوب غربی شبه جزیره عربستان بوده است که اکنون ایالت یمن در آن قرار دارد. در افسانه ها، ایالت ملکه سبا به عنوان کشوری جادویی توصیف شده است، جایی که شن و ماسه گرانتر از طلا است، درختانی از باغ عدن رشد می کنند و مردم جنگ را نمی شناسند. در نتیجه ملاقات سلیمان و ملکه سبا، قراردادی دوجانبه منعقد شد که بر اساس آن ملکه 120 تالانت طلا و انواع بخور و سنگ های قیمتی به سلیمان داد. سلیمان نیز به نوبه خود اجازه عبور کاروان ها را از طریق قلمرو تحت فرمان خود به مصر، سوریه و فنیقیه داد.

در مورد خود ملکه سبا، طبق افسانه ها، او یک زن باهوش و زیبا بود. او می دانست که چگونه از گیاهان، گل ها و ریشه ها عصاره بسازد، و طالع بینی، رام کردن حیوانات وحشی، و ترسیم طلسم های عشق را درک می کرد. افسانه های یونانی و رومی به زیبایی غیر زمینی و بزرگترین خرد او، هنر دسیسه برای حفظ قدرت نسبت داده می شود. ملکه سبا در ایالت خود نه تنها یک حاکم، بلکه یک کاهن اعظم نیز بود. اعراب افزودند که ملکه سبا در تهیه غذاهای لذیذ متخصص بود و بر روی فیل ها و شترها سفر می کرد و یک گروه بزرگ و نگهبان شخصی آن را احاطه می کرد که از غول های بلند قد با پوست روشن تشکیل شده بود. او در دوران کودکی خود، حیله گر، خرافاتی بود و تمایل داشت که اگر خدایان بیگانه به او وعده خوش شانسی می دادند، بشناسد. او نه تنها با بت های بت پرست، بلکه با خدایان - پیشینیان هرمس، آفرودیت و پوزئیدون - آشنا بود. مجموعه کاخ سلطنتی او، همراه با باغی افسانه ای که با دیواری تزئین شده از سنگ های رنگی احاطه شده است، یکی دیگر از شگفتی های دنیای باستان بود. با این حال، بقایای کاخ هنوز پیدا نشده است، زیرا اشاره دقیقی به محل کاخ نشده است. افسانه ها مناطق مختلفی از محل پایتخت کشور مرموز ملکه سبا را نام می برند. بر اساس یک نسخه، در محل اتصال مرزهای نامیبیا، بوتسوانا و آنگولا قرار داشت، بر اساس دیگری - در جنوب شرقی زئیر مدرن. منابع مکتوب باستانی گزارش می دهند که او از سلسله پادشاهان مصر بود و پدرش خدا بود که او مشتاقانه آرزو داشت او را ببیند. افسانه ها و افسانه هایی که به ما رسیده اند، تصویر واقعی و عاشقانه، اما همیشه مرموز ملکه سبا را از یک ایالت بزرگ و مرفه به ما می گویند.


افسانه ها از عشق پرشور و عاشقانه سلیمان و ملکه سبا خبر می دهند. عاشقانه کوتاه آنها شش ماه به طول انجامید. سلیمان در تمام این مدت از او جدا نشد و مدام هدایای گران قیمت به او می داد. هنگامی که معلوم شد ملکه سبا باردار است، پادشاه را ترک کرد و به پادشاهی سبائیان بازگشت و در آنجا پسری به نام منلیک به دنیا آورد که اولین پادشاه اتیوپی شد. به همین دلیل است که در افسانه های اتیوپی، سلیمان و ملکه سبا را اجداد یک سلسله سه هزار ساله امپراتوران حبشه می دانند. بیلکیس، لیلیت، آلماکا، ملکه جنوب، ملکه سبا - این زن قبلاً هرگز نامیده نشده است. در افسانه های مردمان زمین به سختی می توان زنی مرموزتر پیدا کرد.

پس از فروپاشی دولت متحد یهودی و اسرائیلی، سلسله داوود به حکومت خود در یهودیه ادامه داد، در حالی که در اسرائیل تا سال 875 قبل از میلاد سلسله ها به سرعت تغییر کردند. رهبر نظامی امری مهم ترین و تأثیرگذارترین سلسله های شناخته شده را تأسیس کرد که حدود 50 سال دوام آورد. در طول این سلسله بود که اسرائیل دوران شکوفایی خود را تجربه کرد و در سالنامه آشوری قرن 9 قبل از میلاد. اسرائیل را «خانه عمری» می نامیدند. عمری پایتخت خود را شهر سامره قرار داد که آن را در مرکز ایالت، در میان دره ای حاصلخیز، واقع در مکانی بسیار سودمند استراتژیک، در ارتفاعی که در صورت خطر به قلعه تبدیل می شد، ساخت.

دولت اسرائیلی-یهودی زمانی قوی، پس از تقسیم به دو پادشاهی مستقل، زمان تضعیف آنها فرا رسید که در نتیجه آن در سال 722 ق.م. سامره زیر ضربات آشوریان افتاد. اسرائیل دیگر وجود نداشت زیرا آشوری ها ده ها هزار نفر را به اسارت گرفتند و آنها را از سرزمین خود محروم کردند و به جای آنها ساکنان مناطق دیگر قدرت بزرگ خود را اسکان دادند. پس از مرگ آشور در پایان قرن هفتم پیش از میلاد، سرزمین های آن توسط بابل فتح شد که در سال 597 ق.م. یهودیه را تحت سلطه خود درآورد. سقوط نهایی پادشاهی یهودا در سال 586 قبل از میلاد اتفاق افتاد، زمانی که پادشاه بابل، نبوکدنصر دوم، اورشلیم سرکش را ویران کرد، پادشاهی یهودا را منحل کرد و تعداد زیادی از ساکنان یهودا را به اسارت گرفت.

در زمان اسکندر مقدونی و جانشینان او، جوامع یهودی مهمی در کشورهای هلنیستی شکل گرفتند و یهودیه با حفظ خودمختاری بخشی از متصرفات سلوکیان و بطلمیوسیان بود. در قرن دوم. قبل از میلاد ه. یهودا مکابی پس از شورش علیه سلوکیان که زیارتگاه‌های مذهبی را هتک حرمت می‌کردند، یک دولت مذهبی به پایتختی اورشلیم ایجاد کرد. وارثان او، هاسمونیان، در نتیجه مبارزه داخلی، قدرت را از دست دادند. در قرن 1 قبل از میلاد ه. با کمک رومیان، هیرودیس اول تاج و تخت را تصرف کرد، یهودیه به استان روم تبدیل شد. قیام ضد روم ۶۶ تا ۷۳. (جنگ یهودیان) با تصرف و ویرانی اورشلیم پایان یافت.

فلسطین - پادشاهی اسرائیل و یهودا

پادشاهی اسرائیل و یهودا

نام فلسطین، منطقه ای تاریخی که در قسمت جنوبی مدیترانه شرقی واقع شده است، از کلمه عبری "pemiitim" (به معنای "آنهایی که حمله کردند") - فلسطینی ها گرفته شده است. کلمه "فلسطین" اولین بار در نوشته های هرودوت (پنجم قبل از میلاد) یافت می شود. در هزاره 3 ق.م. قبایل کنعانی در اینجا ساکن شدند. در قرن دوازدهم. قبل از میلاد ساحل فلسطین توسط فلسطینیان فتح شد. در قرون XV-XIV. قبل از میلاد قبایل به این سرزمین ها آمدند خبیری- یهودیان باستان

شرایط جغرافیایی، طبیعی و فرصت های فعالیت اقتصادی بشر در فلسطین متفاوت بود. در شمال کشور در دره رودخانه اردن،شرایط خوبی برای کشاورزی وجود داشت. بخش جنوبی کشور عمدتاً توسط استپ های خشک اشغال شده بود و در اینجا دامداری انجام می شد. قبلاً در زمان های قدیم، گوسفند، بز، الاغ و گاو در اینجا اهلی می شدند.

یهودیانی که فلسطین را فتح کردند برای مدت طولانی تحت شرایط یک نظام قبیله ای قرار داشتند. واحد اجتماعی (میشپاچا) مبتنی بر خویشاوندی خونی بود. زمین، اموال، بردگان متعلق به کل طایفه بود که در راس آنها یک بزرگ بود. جامعه با حق اولويت و سلطنت اداره مي شد. Primogeniture برای پسر ارشد موقعیت ممتاز در خانواده و حق سهم مضاعف از ارث از اموال را فراهم کرد. طبق رسم لویر، بیوه باید با برادر شوهر متوفی خود ازدواج می کرد. این آداب و رسوم پراکندگی اموال قبیله را محدود می کرد و به تمرکز آن در بین افراد کمک می کرد.

شائول و داوود.

هود. کرونبرگ. 1885

زمین نیز متعلق به طایفه، جامعه بود. هر جامعه رهبر و کشیش (لاوی) خود را داشت. جامعه باید در صورت دستگیری اعضای خود باج می داد و به طور مشترک وظایف و کار اجباری دولتی را بر عهده می گرفت. قطعات زمین در داخل جامعه به قید قرعه توزیع شد. حتی شاه هم نمی توانست زمین را از جامعه بگیرد و فقط می توانست آن را بخرد. یک روز پادشاه آحاز زمین خود را از یکی از اعضای جامعه گرفت، اما این عمل پادشاه غیرقانونی اعلام شد. پادشاهان می‌توانستند زمین‌های خود را افزایش دهند و به معتمدین، مقامات و رهبران نظامی خود تقسیم کنند، تنها به قیمت زمین‌هایی که در طول جنگ‌ها تصرف شده بودند.

در قرن XI-X. قبل از میلاد تضعیف مصر به فلسطین اجازه داد تا خود را از یوغ خود رها کند. کشورهای مستقل یهودی در اینجا تشکیل شد. اولین آنها بود پادشاهی اسرائیلتوسط پادشاه تاسیس شد سائول(نامه های عبری، وام گرفته شده از خدا)، که در قرن یازدهم توسط قبایل اسرائیل به عنوان پادشاه اعلام شد. قبل از میلاد پادشاهی دوم - یهودیبا مرکز آن در الخلیل در سال 1004 قبل از میلاد تشکیل شد. در جنوب فلسطین پسر شائول دیویداو هر دو پادشاهی را در یک واحد متحد کرد پادشاهی اسرائیل و یهودا.پایتخت این پادشاهی شهر بود اورشلیمقلعه صهیون در اورشلیم قرار داشت. پادشاه داوود پس از استحکام بخشیدن به این قلعه، آن را به اقامتگاه خود تبدیل کرد - "شهر داوود".

داوود دولت را تقویت کرد. او به جای یک شبه نظامی مردمی، یک ارتش ثابت ایجاد کرد. او یک دستگاه اداری دولتی متشکل از خزانه دار، کاتبان، قضات، و باجگیران ایجاد کرد. در همین دوره اولین قسمت ها شکل گرفت عهد عتیقحاوی اطلاعاتی در مورد تاریخ اسرائیل.

قبلاً در هزاره سوم قبل از میلاد. قبایل در بخش شمالی کشور به کشاورزی مستقر روی آوردند. کشاورزی غلات توسعه یافت - جو، گندم، ارزن، کتان و جو در اینجا کشت می شد. باغبانی نیز توسعه یافت. این کشور به پرورش انگور، درختان انجیر و زیتون معروف بود. انار و نخل خرما در جنوب رشد خوبی داشت.

حدود 3500 ق.م کشت زیتون در فلسطین آغاز شد. طی سال‌ها انتخاب، انواع مدرن غنی از روغن از زیتون‌های وحشی تولید شده‌اند. روغن زیتون به عنوان یک محصول غذایی و همچنین برای تولید داروها و لوازم آرایشی استفاده می شود.

شراب فلسطینی نیز در بسیاری از کشورها شناخته شده بود. تصویر انگور و خوشه های انگور نشان یهودیه بود و بر روی سکه های عبری باستان ضرب می شد.

از زمان های قدیم، یهودیه به دلیل کشت کتان و تولید پارچه های کتانی مشهور بوده است. این امر توسط

پادشاه یهودا و سربازان

محصولات کتانی یافت شده در غار نهال همرا 8500 سال قدمت دارند.

با وجود آب و هوای گرم، به لطف سیستم آبیاری خوب طراحی شده در این منطقه، کشاورزان محصولات رطوبت دوستی مانند کتان را پرورش دادند. بنابراین، بقایای چنین سیستمی از قرن اول در صحرای Negev کشف شد. قبل از میلاد آب باران در مخازن ذخیره جمع آوری و به مزارع فرستاده شد. در اطراف شهر اودت به مساحت 80 کیلومتر مربع 17 هزار سد ساخته شد.

فلسطین هیچ گونه منابع معدنی یا جنگل قابل توجهی نداشت. پایه مواد خام برای صنایع دستی محدود بود. سنگ و خشت در کشور زیاد بود. بنابراین، تولید محصولات از این مواد توسعه زیادی یافته است. سنگ تراش ها و سفالگران فلسطینی در خاورمیانه مشهور بودند.

در بخش شمالی شبه جزیره سینا در معادن Negev در هزاره دوم قبل از میلاد. سنگ معدن مس استخراج شده است. در قرن 10 قبل از میلاد در زمان پادشاه سلیمان، این شفت ها به قطر 6 متر می رسید و توسط گالری ها به هم متصل می شدند. این اولین سیستم معدن-گالری برای توسعه سنگ معدن مس در این سیاره است.

از زمان های قدیم، شهرها در تولید انواع خاصی از محصولات تخصص داشته اند.

به عنوان مثال، مرکز بافندگی - پادشاه سلیمان بر تاج و تخت

اورشلیم و تل بیت میرسیم بودیم. پارچه ها از پشم و کتان ساخته می شدند. در خارج از کشور، پارچه ها و لباس های طرح دار فلسطینی ارزش داشت.

قبلاً در هزاره سوم قبل از میلاد. در فلسطین کوره‌هایی برای ذوب شیشه ساخته شد و از ریخته‌گری محصولات کوچک به دمیدن انتقال یافت. اولین محصولات شیشه ای دمیده که قدمت آن به 50 سال قبل از میلاد برمی گردد، در اورشلیم ساخته شد.

در قرن هفتم قبل از میلاد در فلسطین، آنها فناوری ساختن مواد نوشتاری از پوست شتر را توسعه دادند که بعدها این نام را دریافت کردند پوستی

کشتی تجاری پادشاه سلیمان (بازسازی)

فلسطین در هزاره سوم قبل از میلاد در تقاطع مسیرهای تجاری مهم بین مصر و کشورهای شمالی و شرقی قرار دارد. فعالانه در تجارت جهانی شرکت می کند. چرم، گندم، کتان، روغن زیتون، میوه، شراب، موم، پشم، سرامیک، ارغوان، مر و دارو از کشور صادر می شد. آنها فلز، ظروف فلزی، چوب و عاج را وارد می کردند.

صنایع دستی و تجارت مبنای شکل گیری شهرهای متعدد شد. اولین شهرها حدود 10 هزار سال پیش در فلسطین ظاهر شدند. قدیمی ترین آنها است جریکوتا 7

معبد سلیمان در اورشلیم (بازسازی)

هزار قبل از میلاد در آن زمان یک شهر مستحکم بزرگ با 2 هزار نفر جمعیت بود. شهر را دیواری سنگی به عرض 9 متر احاطه کرده بود در مرکز قلعه برجی سنگی با پلکانی مارپیچ در داخل آن قرار داشت. از هزاره سوم قبل از میلاد یک شهر وجود دارد لاچیش،شهرهای باستانی نیز مگیدوو بث شان.

پادشاهی اسرائیل و یهودا در قرن دهم به شکوفایی اقتصادی رسیدند. قبل از میلاد زیر دست پادشاه سلیمان(964-926 قبل از میلاد). در این زمان هیچ جنگی وجود نداشت ، اصلاحات اداری انجام شد ، کشور برای سهولت در اداره به 12 ناحیه منطبق با مناطق قبیله ای تقسیم شد که در راس آنها مقامات خاصی قرار داشتند که همچنین وظیفه جمع آوری مالیات و انجام وظایف دولتی را بر عهده داشتند. سلیمان با تقویت روابط مسالمت آمیز با همسایگان خود، تجارت خارجی را توسعه داد. او مسیرهای تجاری به عربستان را سازماندهی کرد و از آنجا طلا، عاج و سنگهای قیمتی شروع به رسیدن کردند. غلات و روغن به خارج از کشور صادر می شد.

انباشت ثروت در کشور باعث شد تا کارهای ساختمانی قابل توجهی انجام شود. محوطه‌های کاخ بزرگی در اورشلیم ساخته شد، معبد معروف به افتخار خدای یهوه ساخته شد و تزئینات فراوانی داشت و قلعه‌هایی از جمله در اورشلیم، مگیدو و گزر ساخته شد.

شاه سلیمان یک سیاست فعال بین المللی را دنبال کرد. او پس از انعقاد اتحاد با پادشاه صور، مبارزه موفقی را با دولت آرامی دمشق انجام داد. تقویت موقعیت بین المللی دولت یهود با اتحاد آن با مصر، که با ازدواج خاندانی مهر و موم شده بود، تسهیل شد. شاهزاده خانم مصری که با سلیمان ازدواج کرد، نه تنها از مصر حمایت کرد، بلکه شهر گزر را نیز به عنوان جهیزیه عروسی برای او به ارمغان آورد.

دوران سلیمان به عنوان دوره شکوفایی هنرها در تاریخ کشور ثبت شد. شعر، موسیقی و رقص در دربار شاه تشویق می شد. در این مدت اولین مجموعه ترانه های عامیانه حماسی ضبط شد. سلیمان خود بیش از هزار اثر غنایی نوشت. بیش از سه هزار قول به او نسبت داده شده است. شاه سلیمان به عنوان حاکم، قاضی و شاعری خردمند وارد تاریخ و هنر جهان شد. عبارات «قضاوت سلیمان» و «تصمیم سلیمان» به اسم های رایج تبدیل شده و بیانگر عالی ترین حکمت است.

پرچم اسرائیل

پرچم یک صفحه مستطیلی سفید با دو نوار آبی افقی در امتداد لبه ها و ستاره داوود در مرکز است.

پرچم اسرائیل نماد دولت از نیل تا فرات است: نوار پایینی کرانه رود نیل، نوار بالایی ساحل رود فرات و ستاره داوود اورشلیم است.

ستاره داوود

ستاره داوود (عبری Magen David، "سپر داوود"؛ در زبان ییدیش mogendovid تلفظ می شود) - یک نماد باستانی، یک نشان به شکل یک ستاره شش پر (هگزاگرام)، که در آن دو مثلث متساوی الاضلاع یکسان (یکی) با راس آن به سمت بالا، دیگری با راس آن پایین) بر روی هم قرار گرفته اند و ساختاری از شش مثلث متساوی الاضلاع یکسان را تشکیل می دهند که به اضلاع یک شش ضلعی منظم متصل شده اند. نسخه‌های مختلفی از منشأ نام این نماد وجود دارد، از آن‌هایی که آن را با افسانه‌ای در مورد شکل سپرهای جنگجویان پادشاه داوود مرتبط می‌کنند تا کسانی که آن را به نام مسیح دروغین دیوید آلروی یا عبارت تلمودی نشان می‌دهند. خدای اسرائیل. نسخه دیگری از آن به نام "مهر پادشاه سلیمان" شناخته می شود.

مهر پادشاه سلیمان

مهر پادشاه سلیمان نمادی از دو مثلث متساوی الاضلاع (ستاره داوود) است که بر روی حلقه امضای افسانه ای پادشاه سلیمان قرار داده شده است که به او قدرت بر جن ها و توانایی صحبت با حیوانات می دهد.

نشان اورشلیم

سپر هرالدیک شکل انگلیسی با طرح کلی آبی دارد. کل سپر دارای دیوار غربی و شکل یک شیر است. در طرفین سپر شاخه های زیتون وجود دارد. نام شهر به زبان عبری بالای نشان نوشته شده است. شیر نماد خانواده یهودا، شاخه های زیتون نماد صلح و رنگ آبی نماد یهودیت است.

بازسازی مدرن مهر پادشاه سلیمان

مهر سلیمان نمادی است که نشان دهنده یک ستاره شش پر است. مهر سلیمان نام های دیگری نیز دارد: سپر سلیمان، ستاره داوود. طبق افسانه، این مهر بر روی حلقه معروف شاه سلیمان حک شده بود که با آن می توانست انبوهی از شیاطین را کنترل کند.

تاریخ معبد اورشلیم پر از افسانه است: دانشمندان هنوز نمی توانند به اجماع برسند. اعتقاد بر این است که سلیمان 4 سال پس از به قدرت رسیدن خود شروع به ساخت و ساز کرد. هیرام، پادشاه صور و بیبلوس، معمار با تجربه هیرام ابیف، نجاران و صنعتگران ماهر را برای کمک به او فرستاد. آنها 7 سال روی این ساختمان کار کردند - طبق برخی منابع، بیش از 150 هزار نفر در ساخت و ساز شرکت کردند. در سال 950، کار بر روی معبد به پایان رسید و یک سال بعد آن را تقدیس کردند. بزرگترین تعطیلات سازماندهی شد که 14 روز به طول انجامید. تابوت عهد در قدس نصب شد. (مکان ویژه ای در معبد که سنگ پایه یا به اصطلاح سنگ گوشه در آن قرار داشته است. گمان می رود که از همین مکان خداوند خلقت جهان را آغاز کرده است. اکنون قبه مسلمانان بالای این سنگ قرار دارد. ). سلیمان نماز را در ملاء عام خواند.

معبد اورشلیم بخشی از مجموعه کاخ بود. نه چندان دور از آن یک قصر بزرگ وجود داشت که ورودی جداگانه ای از معبد منتهی می شد. در همان نزدیکی، کاخ تابستانی خود سلیمان و کاخ همسرش، دختر فرعون مصر نیز قرار داشت.


پادشاهی اسرائیل
عبری ממלכת ישראל‎
بخش در حال توسعه است

قبایل اسرائیل

هنگامی که برای اولین بار قبایل را فهرست می کند، کتاب مقدس آنها را به نام 12 پسر یعقوب نام می برد. یعقوب دو زن داشت - لیه، راحیل، و کنیزان زنان - بلحه (بیله) و زیلفا (زیلفا).

پسران لیا: روبن (رووون)، شمعون (شیمون)، لاوی (لاوی)، یهودا (یهودا)، ایساکار، زبولون (زبولون). پسران راحیل: یوسف (یوسف)، بنیامین (بنیامین). پسران بیله (بیله): دان، نفتالی (نپتالی). پسران زیلفا (زیلفا): گاد، آشیر (اشر)

یوسف دو پسر داشت: مناسه (مناشی) و افرایم (افرایم) که یعقوب آنها را به جای پدرشان یوسف به اجداد دو قبیله مستقل ارتقا داد که تعداد قبایل به 13 رسید.

فهرست قبایل اسرائیل در کتاب مقدس، قبیله یوسف را به عنوان مستقل فهرست نمی کند و آن را فقط با افرایم و منسی مرتبط می کند. همچنین رزروهایی در سرتاسر انجام شده است تا قبیله لاوی را که به خدمت خدا اختصاص داده اند، حذف کنند. بنابراین، در شمارش مردان آماده جنگ گنجانده نشده است، جایگاه آن در ترتیب قبایل در هنگام انتقال در راه کنعان مشخص نشده است. در سرزمین موعود و ماوراءالنهر ارثی دریافت نمی کند. قبیله لاوی که از تقسیم زمین خود محروم شده است، در واقع در شمارش کلی گنجانده نشده است، و جدایی آن از جامعه قبایل فقط برای انجام وظایف مجاز به آن، تعداد اولیه دوازده قبیله اسرائیل را بازیابی می کند. احکام مربوط به تعداد قبایل بدون ذکر آنها نیز 12 را به عنوان تعداد سنتی آنها نشان می دهد. بنابراین، 2 تفسیر ممکن از 12 قبیله اسرائیل وجود دارد: 14 مورد فوق به استثنای لاوی و یوسف یا پسران یوسف.

در سرزمین موعود، هر قبیله سهم خود را دریافت کرد.

پس از مرگ پادشاه سلیمان در سال 928 قبل از میلاد، پادشاهی متحد اسرائیل به دو پادشاهی تقسیم شد: یهودا در جنوب (سرزمین های قبایل یهودا و بنیامین) و اسرائیل در شمال (سرزمینی که ده قبیله باقی مانده در آن زندگی می کنند). .

در 732-722 ق.م. پادشاهی اسرائیل به تصرف آشور درآمد. اکثر جمعیت آن به اسارت درآمدند و در گروه های کوچک در مناطق مختلف این قدرت عظیم ساکن شدند. بدین ترتیب اولین دیاسپورای یهودی آغاز شد. بخش عمده ای از بنی اسرائیل به تدریج توسط مردمی که در میان آنها زندگی می کردند جذب شدند.

در عصر معبد دوم، ظاهراً اکثر خانواده های یهودی دیگر نمی توانستند تعلق خود را به یک قبیله ثابت کنند.

بر اساس عهد جدید، یحیی تعمید دهنده از یک خانواده کشیشی بود، آنا نبی خاصی از قبیله آشر و پولس رسول از تارسوس از قبیله بنیامین بود. تعداد رسولان کلیسای مسیحی - دوازده - نمادین است و با تعداد پسران یعقوب و بر این اساس، قبایل اسرائیل مرتبط است.

امروزه آگاهی از دخالت قبیله ای تنها در میان نوادگان قبیله لاوی (لاویان) حفظ شده است که برخی از آنها (کوهانیم) حتی خاطره اصل خود را از قبیله هارون حفظ می کنند.

خروج

طبق کتاب مقدس، خانواده چوپان یعقوب-اسرائیل، جد یهودیان، کنعان را در اثر قحطی ترک کردند و به خاطر اینکه پسرش یوسف زیبا شد، به مصر رفتند و در سرزمین گشن ساکن شدند. مشاور فرعون شد و با اشراف محلی خویشاوند شد.

طبق کتاب مقدس، بنی اسرائیل 400 سال یا 430 سال در مصر ماندند.

با گذشت زمان، تعداد اسرائیلی ها به طور قابل توجهی افزایش یافت و از تعداد مصری ها بیشتر شد. فرعون جدید که یوسف را نمی‌شناخت، از ترس درگیری نظامی با بنی‌اسرائیل، دستور داد بنی‌اسرائیل با کار سخت خسته شوند تا از رشد تعدادشان جلوگیری کنند.

وقتی فرعون دید که اقداماتی که انجام داده است نمی تواند جوانان را تضعیف کند، دستور کشتن پسرانی که از قبیله اسرائیل به دنیا آمده بودند را صادر کرد. در این زمان، رهبر آینده و آزادی بخش قوم یهود، موسی متولد شد.

مادر موسی یوخابد (یوخوود) برای اینکه او را از قتل نجات دهد، پسر سه ماهه خود را در سبدی قیراندود گذاشت و زیر نظر دخترش بر روی آبهای نیل گذاشت. نوزاد را دختر فرعون پیدا کرد و به خانه اش برد.

هنگامی که موسی بزرگ شد و خود را در میان بنی اسرائیل یافت، ناظر مصری را دید که یک اسرائیلی را به شدت تنبیه می کند. موسی مصری را کشت و از ترس انتقام از مصر فرار کرد. او در سرزمین مدیان ساکن شد و با دختر یک کاهن مدی ازدواج کرد و از دام های پدرشوهرش مراقبت کرد.

روزی هنگامی که موسی در نزدیکی کوهی از گله ای نگهداری می کرد، خداوند در بوته ای سوخته اما نسوخته (بوته سوزان) بر او ظاهر شد و به او دستور داد که به مصر بازگردد تا بنی اسرائیل را از بردگی خارج کند و به کنعان برود. اجداد

موسی در سن 80 سالگی به مصر باز می گردد و از فرعون می خواهد بنی اسرائیل را آزاد کند اما فرعون نمی پذیرد. سپس خداوند ده بلا بر مصر می فرستد (ده بلای مصر). تنها پس از طاعون دهم که منجر به مرگ همه اولزادگان و دام‌های نخست‌زاده مصری‌ها شد، فرعون اصرار کرد که بنی‌اسرائیل مصر را ترک کنند. بر اساس خروج، ده طاعون بر بنی اسرائیل تأثیری نداشت. در مورد آخرین اعدام، فرشته مرگ از خانه های یهودیان که با خون بره قربانی مشخص شده بود، «گذر» کرد.

پس از جمع آوری اشیای قیمتی از مصریان، بنی اسرائیل در میان 600000 مرد مصر را ترک کردند. در همین حال، فرعون تصمیم خود را تغییر داد و بنی اسرائیل را با لشکر خود تعقیب کرد، به این امید که دوباره آنها را به بردگی بگیرد. سپاه فرعون از دریای نی بر یهودیان پیشی گرفت. به خواست خدا، آبهای دریا از هم جدا شد و بنی اسرائیل در امتداد قعر راه رفتند و پس از آن آبها بسته شد و ارتش مصریان را نابود کردند.

بنی اسرائیل پس از سه ماه پیاده روی در بیابان به کوه سینا رسیدند. در اینجا بنی‌اسرائیل شاهد خداحسابی بودند و موسی در بالای کوه ده فرمان را از خدا دریافت کرد. این کوه همچنین جایی بود که بین خدا و بنی اسرائیل عهد بسته شد. در آنجا، به خواست خدا، خیمه (معبد اردوگاه) ساخته شد، مردانی از قبیله لاوی (لاویان) به عنوان کاهن منصوب شدند. هارون برادر موسی کاهن اعظم شد.

بنی اسرائیل یک سال در کوه سینا زندگی کردند. در این دوره سرشماری انجام شد که بر اساس آن 603550 مرد توانائی جنگ در میان بنی اسرائیل وجود داشت.

بنی اسرائیل از سینا از طریق صحرای فاران به سمت کنعان حرکت کردند. پس از رسیدن به مرزهای کنعان، دوازده جاسوس به سرزمین موعود فرستادند. ده نفر از آنها پس از بازگشت، در مورد امکان فتح کنعان ابراز تردید کردند. مردم که در وعده خدا برای تضمین پیروزی بر کنعانیان تردید داشتند، شروع به غر زدن کردند. به همین دلیل، خداوند یهودیان را محکوم کرد که چهل سال در بیابان سرگردان باشند تا در این مدت هر که در مصر برده بود، از جمله موسی، بمیرد.

چهل سال بعد، بنی‌اسرائیل موآب را به شرق دور زدند و اموریان را در نبرد شکست دادند. پس از این پیروزی به کرانه اردن نزدیک کوه نبو رسیدند. موسی در اینجا درگذشت و یوشع را به عنوان جانشین خود منصوب کرد (1272-1244 قبل از میلاد).

ابتدا یهودیان به رهبری یوشع به اریحا حمله کردند. به مدت هفت روز، سربازان آنها به رهبری کاهنانی که تابوت عهد را حمل می کنند، دور دیوارهای شهر رژه می روند. در روز هفتم، ارتش هفت بار در اطراف شهر راهپیمایی کرد و کشیشان در حال نواختن شیپور بودند. در یک لحظه عیسی به همه مردم دستور می دهد که همزمان فریاد بزنند و بلافاصله دیوارهای شهر به خواست خود فرو می ریزد.

پس از این، عیسی دستور داد که تمام جمعیت اریحا، از جمله زنان، افراد مسن، کودکان و چهارپایان نابود شوند. فقط رحاب فاحشه و بستگانش در امان ماندند زیرا راحاب قبلاً به جاسوسان یهودی که وارد شهر شده بودند پناه داده بود. خود جریکو کاملاً سوخته بود.

علاوه بر این، او با ورود به سرزمین موعود، چندین قبیله کنعانی را در تعدادی از نبردها شکست داد، علیرغم این واقعیت که آنها گاهی اوقات در ائتلاف های کامل با او مخالفت می کردند. عیسی شهر عای را تصرف کرد و مانند اریحا، جمعیت آن را کاملاً نابود کرد. پنج پادشاه - اورشلیم، حبرون، اورشلیم، لاکیش و اگلون - علیه بنی اسرائیل متحد شدند. با این حال، عیسی موفق شد آنها را شکست دهد. خداوند در کنار او در جنگ شرکت کرد و از آسمان به سوی سپاه دشمن سنگ پرتاب کرد. تمامی ساکنان این شهرها به کلی نابود شدند. پادشاه غازر به کمک پادشاه لاکیش آمد، اما بنی اسرائیل برتری یافتند و قوم او را به کلی نابود کردند. همین سرنوشت برای همه ساکنان شهرهای اگلون و هبرون رقم خورد.

پس از فتح و تقسیم زمین، عیسی با آرامش درگذشت و در کوه افرایم به خاک سپرده شد.

عصر قضات 1244-1040 ق.م

عصر قضات دوره تاریخ کتاب مقدس از مرگ یوشع تا ویرانی خیمه عهد در شیلو را در بر می گیرد که مربوط به اواخر عصر برنز است.

علیرغم نام "قانونی"، این دوران را می توان دورانی پرآشوب نامید که با شیوع خشونت های بین قبیله ای و بین قومی مشخص می شود: "زمانی که پادشاهی نداشت و زمانی که همه کارهایی را انجام می دادند که برای او منصفانه به نظر می رسید." در این زمان، بنی‌اسرائیل (از نوادگان یعقوب) به 12 قبیله تقسیم شدند که به طور نمادین حول دین اجداد خود و آگاهی از خویشاوندی خونی خود متحد شدند، که با افراط در قبیله‌گرایی مانند کشتار قبیله افرایم و افرایم خللی وارد نکرد. قبیله بنیامین که طی آن 92 هزار اسرائیلی کشته شدند (42 هزار افرایمی، 25 هزار پسر بنیامین و 22 هزار جنگجو از شبه نظامیان اسرائیل). تعداد کل اسرائیلی‌هایی که قادر به جنگ بودند در آن زمان 400 هزار نفر بود. شایان ذکر است که قبلاً تعداد کل بنی اسرائیلی که مصر را تحت فرمان موسی ترک کردند 600 هزار نفر بود.

در دوران قضات، برخی از اسرائیلی ها به شیوه زندگی عشایری ادامه دادند، در حالی که برخی دیگر شروع به سکونت کردند. برای مثال، ساکنان بیت لحم یهودیه، جو و گندم می کارند.

مقامات نمادین اسرائیلی‌ها در این زمان، قضات (شفتیم) بودند که «برای قضاوت» نزد آنها می‌آمدند. قضات حاملان فعال هویت اسرائیلی بودند و بنابراین به شدت در برابر تمایلات همسان سازی اسرائیلی ها در میان جمعیت محلی: کنعانی ها، هیتی ها، آموری ها و یبوسیان مقاومت کردند. این همچنین در این واقعیت آشکار شد که قضات شبه نظامیان اسرائیلی را رهبری می کردند و خواهان تخریب پناهگاه های مردم محلی (معابد بعل و اشتورت) بودند. قاضی می تواند یک نبی (ساموئل)، رهبر گروه دزدان (یفتاح)، یا یک زن (دبورا) باشد. در همان زمان، همه آنها به طور فعال وظایف قضایی را انجام دادند، که این امکان را فراهم کرد که این سؤال را مطرح کند که فلسفه حقوق، و همچنین دکترین مدرن تفکیک قوا، منشأ خود را در عهد عتیق دارد.

استقرار بعدی سلطنت اسرائیل از طریق قاضی ساموئل، آنچه را که قضات نداشتند نشان داد: ارتش منظم، مالیات جهانی و قدرت اجرایی واقعی. اقتدار اخلاقی قضات همیشه با محبوبیت آنها مطابقت نداشت. آنها از قتل و زنا (سامسون) و همچنین رشوه خواری (جوئل و ابیا پسران ساموئل) بیزار نبودند، اگرچه به طور کلی قدرت آنها بر اساس اقتدار اخلاقی بالا یا بر نیروی نظامی استوار بود، زیرا هر دوی آنها امکان انجام این کار را فراهم می کردند. احکام دادگاه ها به ویژه در دعاوی بین نمایندگان قبایل مختلف.

پادشاهی متحده اسرائیل 1040-928 قبل از میلاد

تاریخ پادشاهی اسرائیل با ارتقای شائول به مقام سلطنتی توسط کاهن اعظم و نبی ساموئل - مسح شائول به عنوان اولین پادشاه اسرائیل آغاز می شود. همانطور که کتابهای پادشاهان گواهی می دهند، شائول مدت زیادی خدمتگزار وفادار خدا نبود. به ویژه، از طریق سموئیل، خداوند به شائول دستور داد تا عمالیقیان را مجازات کند و از جمله، پادشاه عمالیقیان را به قتل برساند و تمام چهارپایان عمالقه را نابود کند. اما شائول به طور کامل از فرمان خدا پیروی نکرد. پادشاه عمالقیان اسیر شد، اما کشته نشد و دامهای عمالیقیان به عنوان غنیمت جنگی اعلام شد. بار دیگر، شائول خودسرانه قربانی سوختنی کرد، بدون اینکه منتظر کاهن اعظم باشد - در این مورد، نبی ساموئل، که در راه اردوگاه نظامی شائول به تعویق افتاد. در نتیجه، خدا به سموئیل دستور داد تا داوود جوان را که در آن زمان از گله‌های پدرش نگهداری می‌کرد، به پادشاهی مسح کند.

پس از پیروزی داوود بر جالوت، که پیروزی ارتش اسرائیل بر فلسطینیان را از پیش تعیین کرد، و همچنین پس از چند عملیات موفق نظامی دیگر علیه فلسطینیان، محبوبیت داوود به اوج خود رسید. شائول ترسیده بود که مبادا داوود تاج و تخت پادشاه را از او بگیرد. در نتیجه، پادشاهی اسرائیل در واقع اولین (اما نه آخرین) جنگ داخلی را تجربه کرد. سلطنت شائول با شکست ارتشش از فلسطینیان به پایان رسید، پسرش در جنگ جان باخت و خود شائول از ترس اسیر شدن خودکشی کرد.

دوره سلطنت داوود و سلیمان (1010-928) عصر طلایی پادشاهی اسرائیل است. در سال 1010، داوود پایتخت را به اورشلیم منتقل کرد و شهر را به طور قابل توجهی گسترش داد. طبق توضیحات کتاب پادشاهان، سلطنت داوود از کرانه های فرات تا غزه را در بر می گرفت. اما سلطنت او بدون ابر نبود. به ویژه، جنگ داخلی جدیدی در گرفت. پسرش ابشالوم که به طور غیرقانونی مدعی تاج و تخت سلطنتی شد، با داوود مخالفت کرد. در نتیجه این جنگ، ابشالوم بر خلاف دستور پادشاه به دست خادمان داوود کشته شد. با این حال، اسرائیل تحت رهبری داوود در جنگ علیه دشمنان خارجی بسیار موفق است. همچنین ساخت و سازهای گسترده ای در حال انجام است، از جمله در اورشلیم.

سلیمان، پسر و جانشین داوود بر تاج و تخت اسرائیل، به عنوان خردمندترین پادشاهان و به عنوان سازنده معبد اورشلیم توصیف شده است. سلیمان توانست دستاوردهای سیاسی خارجی و داخلی داوود را توسعه دهد. در واقع، در زمان سلطنت سلیمان، پادشاهی اسرائیل در اوج قدرت خود بود.

جدایی

مرگ سلیمان (928) عملاً به تاریخ پادشاهی اسرائیل به عنوان یک دولت واحد پایان داد. پسرش رحبعام به تاج و تخت سلطنتی می رسد. اما او یک سیاست داخلی بیش از حد خشن سرکوبگر را دنبال می کند. ده قبیله اسرائیل اقتدار او را بر خود به رسمیت نشناختند و تحت حکومت یربعام اول متحد شدند و پادشاهی شمالی (اسرائیل) را در قسمت شمالی پادشاهی متحد قبلی اسرائیل تشکیل دادند. قبایل یهودا و بنیامین به خاندان داوود وفادار ماندند و پادشاهی جنوبی را با مرکز آن در اورشلیم تشکیل دادند که بعدها به عنوان پادشاهی یهودا شناخته شد.

دوره پادشاهی شمالی (اسرائیل) 928-721 قبل از میلاد

پس از مرگ پادشاه سلیمان در سال 928 قبل از میلاد، پادشاهی متحد اسرائیل تقسیم شد. ده قبیله پادشاهی شمالی را تشکیل دادند که اسرائیل نام داشت. پایتخت پادشاهی شمالی اسرائیل، شکیم، سپس تیرزا (ترزا) و در نهایت سامره (سباستیا، شمرون) شد. طبق عهد عتیق، پادشاهان دولت شمالی اسرائیل از خدمت توحیدی به خدای یگانه اسرائیل عقب نشینی کردند و ابتدا معابدی با مجسمه های طلایی گوساله در شهرهای بیت ئیل و دان برپا کردند و سپس حتی خدایان فرقه فنیقی را پرستش کردند. . از منظر کتاب مقدس، هیچ یک از آنها «پادشاه خداپسند» نبودند.

در پادشاهی شمالی اسرائیل، سلسله های حاکم به طور مکرر در نتیجه کودتاها تغییر کردند. در سال 721 قبل از میلاد، پادشاهی شمالی اسرائیل توسط سارگون دوم، پادشاه آشور فتح شد. بخش قابل توجهی از جمعیت این پادشاهی به اسارت آشوریان در آمدند و در گروه‌های کوچک در مناطق مختلف این قدرت عظیم ساکن شدند. بدین ترتیب اولین دیاسپورای یهودی آغاز شد. بخش عمده ای از بنی اسرائیل به تدریج توسط مردمی که در میان آنها زندگی می کردند جذب شدند.

اسارت آشوری یا تبعید آشوری

دوره ای از تاریخ قوم اسرائیل که طی آن چندین هزار اسرائیلی از سامره باستان به آشور و استان های آن رانده شدند. پادشاهی شمالی اسرائیل توسط پادشاهان آشور تیگلات پیلسر سوم و شلمانسر پنجم شکست خورد. محاصره سامره در سال 721 قبل از میلاد توسط فرمانروای بعدی آشور، سارگون دوم تکمیل شد و در نهایت پادشاهی شمالی را که خلاصه بیست سال آن بود، نابود کرد. کاهش دو ساله

بر اساس منابع خط میخی آشوری از دور شاروکین، 27290 اسیر از سامره تبعید شدند.

بر خلاف تبعیدیان بعدی از پادشاهی یهودا که توانستند از اسارت در بابل بازگردند، 10 قبیله پادشاهی شمالی اجازه بازگشت به سرزمین خود را نداشتند. قرن ها بعد، خاخام های یهودیه بازسازی شده به بحث درباره سرنوشت قبایل گمشده ادامه دادند.

اسرائیل [اسرائیل]

پدرسالاران افسانه ای یهودیان (هابیرو)

ابراهیم (ابراهیم)
اسحاق (ایزاک)
یعقوب (یعقوب)
یهودا (یهودا)
موسی (موسی)
یهوشوا بن نون (یوشوا)

شوفتیم [قضات] یهودیان در کنعان (فلسطین)

Othniel (Othniel)
ایهود (ایهود)
شامگر (سامگر)
باراک (واراک)
جروبال (گیدئون)
ابیملک (ابیملک)
ناپاک
یایروس
یفتاح (یفتاح)
هشوون
ایلان
آودون
شیمشون (سامسون)
الیاهو (الیاس)
شموئل (ساموئل)

کاهنان مسح شده یا کاهنان اعظم خیمه ملاقات [معبد اردوگاه یهودی]

پادشاهان پادشاهی اسرائیل 1040 - 928

خانه شائول (بن شائول)

1040-1012

خانه داوود (بن دیوید)

1012-972
972-928

تقسیم به پادشاهی شمالی (اسرائیل) و جنوبی (یهودا).

928

پادشاهان شمال، یا پادشاهی اسرائیل 928 - 721

سلسله اول (بن نوات)

928-910
910-908

سلسله دوم (بن باشا)

908-885
885-884

سلسله سوم

884-884

سلسله چهارم (بن عمری)

884-873
884-881
873-853
853-852
852-842

سلسله پنجم (بن یهو)

842-814

توسعه تجارت و جنگ با مردم همسایه به فروپاشی نظام قبیله ای کمک کرد. در دوران فروپاشی نظام طایفه‌ای، بزرگان و رهبران قبایل که اشراف طایفه‌ای را تشکیل می‌دادند، «قادر، نجیب»، «شاهزاده» یا «رئیس» نامیده شدند. آنها اختلافات قانونی را حل می کنند و ارتش را رهبری می کنند.

عصای پیر و عصای کاتب نشانه اقتدار آنهاست. داستان ها به ویژه بر کارکردهای قضایی رهبران قبایل تأکید می کنند. اینها به اصطلاح قاضی هستند که قدرتشان مقدم بر قدرت سلطنتی است که در عصر تشکیل طبقات و دولت به وجود آمد.

تضعیف مصر در قرون 11-10. قبل از میلاد ه. به شکل گیری کشورهای مستقل مستقل در فلسطین کمک کرد. با این حال، قلمرو کوچک و جمعیت نسبتاً کم، زمینه کافی برای تشکیل یک دولت بزرگ در اینجا فراهم نمی کند. تقویت دولت های کوچک در فلسطین به ویژه با توسعه تجارت خارجی تسهیل شد.

فلسطین بر سر دو راهی مصر، سوریه، بین النهرین و عربستان بود. در اینجا مسیرهای کاروان های تجاری در مجاورت مسیر دریایی بزرگی که از مصر در امتداد سواحل مدیترانه به شهرهای تجاری فنیقیه، به جزیره قبرس و به سواحل جنوبی آسیای صغیر می رفت، می گذشت.

مسیرهای تجاری کاروان از فلسطین به جنوب، از طریق شبه جزیره سینا به عربستان و ساحل دریای سرخ منتهی می شد، جایی که ویرانه های یک سکونتگاه باستانی در سواحل خلیج عقبه کشف شد. در شمال، جاده ها به شهرهای بزرگ تجاری داخلی سوریه، به ویژه به دمشق منتهی می شد، جایی که اسرائیلی ها خیابان های تجاری خود را داشتند. از سوی دیگر، بازرگانان فنیقی و سوری در شهرهای فلسطین به ویژه سامره ساکن شدند.

محصولات کشاورزی، غلات، میوه‌ها، موم، عسل، کتان، چرم، پشم و رزین‌های معطر از فلسطین صادر می‌شد. از کشورهای همسایه، به‌ویژه از شهرهای فلسطین، محصولات فلزی و سلاح‌ها و همچنین آثار هنری فاخر مانند لوح‌های عاج که برای تزئین مبلمان و دیوارهای ساختمان‌ها استفاده می‌شد، به فلسطین آورده شد. چنین الواح در مجدو و سامره یافت شد. این الواح که به سبک مصری و قبرسی ساخته شده بودند، ظاهراً توسط بازرگانان فنیقی به فلسطین آورده شده است.

در روند مبارزه بین قبایل منفرد، اتحادهای قبیله ای شکل می گیرد. این اتحادها توسط ثروتمندترین و قدرتمندترین رهبران قبیله، مانند "قاضی" ساموئل، حاکم اُفرا، به نام گیدئون، ابیملک، که در شکیم حکومت می کرد، رهبری می شوند. این رهبران که وظایف فرمانده نظامی، قاضی و کشیش را در دستان خود متمرکز کردند، مناطق جداگانه فلسطین را تحت اختیار خود متحد کردند.

کتاب مقدس افسانه هایی را در مورد چگونگی شکل گیری این اتحادیه های قبیله ای حفظ می کند، که از آن باستانی ترین ایالت ها رشد کردند. یکی از فرمانروایان منطقه مناسه (مناشه) به نام گیدئون، قبیله مدیان را شکست داد و چندین قبیله را تحت فرمانروایی خود متحد کرد و اتحادیه قبیله ای با مرکزیت اوفره تشکیل داد. به تدریج، در میان اشراف قبیله ثروتمند، ایده نیاز به انتقال تمام قدرت عالی به یک شخص قوی تر شد تا او بتواند توده های کارگر را سرکوب کند و کشور را از حملات قبایل همسایه محافظت کند.

یکی از داستان‌های کتاب مقدس می‌گوید: «بنی‌اسرائیل به جدعون گفتند: «تو و پسرت و پسرت بر ما حکومت کن، زیرا ما را از دست مدیانیان نجات دادی.» گیدئون، به عنوان فرمانده عالی نظامی، بخشی از غنایم جنگی را که بالغ بر 1700 مثقال طلا می شود، برای خود می گیرد و آن را به معبدی که در اوفرا ساخته بود اهدا می کند. اگرچه گیدئون نه تنها از طرف خود، بلکه از طرف پسرانش نیز از قدرت سلطنتی چشم پوشی می کند، اما اصل قدرت ارثی رهبر قبیله در حال حاضر در این دوره تقویت می شود.

یکی از پسران گدئون، ابی‌ملک، که تمام رقبای خود را به زور از بین برد، قدرت عالی را در شکیم به دست گرفت. «همه ساکنان شکیم... ابی‌ملک را به‌وسیله درخت بلوط نزدیک شکیم پادشاه کردند.» خود نام ابیملک، به معنای «پدر من پادشاه»، نشان دهنده رسمیت بخشیدن به اصل انتقال ارثی قدرت عالی است.

قدرتمندترین دولت فلسطین در قرن یازدهم. قبل از میلاد ه. پادشاهی اسرائیل وجود داشت که طبق افسانه توسط شائول تأسیس شد. تکه‌هایی از حماسه قهرمانانه که در مورد فتح فلسطین و تشکیل پادشاهی باستانی اسرائیل حکایت می‌کند، حاوی توصیفی از استثمارهای افسانه‌ای این پادشاه باستانی اسرائیل است. آنها می گویند که چگونه قهرمان ملی شائول شهر جابش (در منطقه کوهستانی شرق اردن) را که توسط قبیله آمونیت محاصره شده بود، آزاد کرد.

پس از آزادی یابش، شائول یک شبه نظامی، عمدتاً از قبیله بنیامینیان، جمع آوری کرد و مبارزه سرسختانه ای را علیه دشمنان دیرینه یهودیان، یعنی فلسطینیان، آغاز کرد. شائول پس از آزادسازی زادگاهش جبعون از سلطه فلسطینیان، توسط قبایل اسرائیل به عنوان پادشاه اعلام شد. هنوز آثاری از روابط قدیمی قبیله ای در پادشاهی شائول وجود داشت.

زندگی ایلخانی در این زمان به صورت مجازی در داستان کتاب مقدس شائول که در زادگاه خود زندگی و حکومت می کرد توصیف شده است. او ماهی یک بار در ماه نو، جوخه خود را جمع می کرد و در زیر درخت گز مقدس یک شورای نظامی برگزار می کرد. او مزارع و تاکستان های اسیر شده از دشمنان را بین سربازانش تقسیم کرد.

در عین حال، شائول در تلاش است تا تمام اسرائیل را تحت حکومت خود متحد کند و نفوذ خود را در کشورهای همسایه گسترش دهد. او برای محافظت از قبایل اسرائیلی ساکن در منطقه ماوراء اردن، با پادشاه موآب جنگ می کند. او در حالی که از قبایل شمالی اسرائیل دفاع می کند، با پادشاهی آرامی سوبا مخالفت می کند. او با تقویت نفوذ خود در فلسطین جنوبی، با عمالیقیان جنگ کرد و با قبایل کنیت و کالبیت ارتباط برقرار کرد.

سرانجام، او شهرهای کنعانی را که هنوز استقلال خود را حفظ کرده بودند، به پادشاهی اسرائیل ضمیمه می کند. فعالیت نظامی پرانرژی شائول منجر به تشکیل یک کشور اسرائیلی نسبتاً مهم به رهبری یک پادشاه شد که اقتدار و قدرتش توسط مذهب و کشیش تقویت و تقدیس شد.

بنابراین، افسانه‌های مربوط به شائول بر تقوای او تأکید می‌کنند و نشان می‌دهند که «روح یهوه او را در آغوش گرفت»، و او نماینده «خدای اسرائیل» بود. شائول در حالی که وظایف کشیشی باستانی یک رهبر قبیله را حفظ می کرد، در اجرای مهم ترین مراسم مذهبی شرکت می کرد.

مروری کوتاه بر تاریخ پادشاهی اسرائیل (930-722 قبل از میلاد).

اگرچه یهودیان به دو پادشاهی تقسیم شده بودند، اما همچنان بین قبایل شمالی و جنوبی اشتراکات زیادی وجود داشت: آنها به یک زبان صحبت می کردند، به یک خدا - یهوه ایمان داشتند، یک قانون را حفظ می کردند و یک معبد در اورشلیم داشتند. بنابراین، می‌توان فرض کرد که قوم یهود برای مدت کوتاهی دچار تفرقه شدند و به زودی زمان خوشی فرا خواهد رسید که بار دیگر دست‌های برادرانه دوستی را به سوی یکدیگر دراز کنند. اما یربعام، اولین پادشاه اسرائیل، چنین فکر نمی کرد. او با دیدن اینکه چگونه رعایای او در تعطیلات مذهبی برای قربانی کردن به معبد اورشلیم می‌روند، ترسید که اسرائیلی‌ها بخواهند دوباره مانند دوران باشکوه داوود با قبیله یهودا متحد شوند. یربعام برای جلوگیری از این خطر تصمیم گرفت مرکز زندگی مذهبی خود را در اسرائیل تأسیس کند و بدین ترتیب نه تنها از نظر سیاسی، بلکه از نظر مذهبی نیز خود را از یهودیه جدا کند. برای این منظور در شهرهای بیت ئیل و دان معابدی ساخت و به پیروی از هارون دو گوساله طلایی برای این معابد ریخت. وی خطاب به رعایای خود گفت: شما نیازی به رفتن به اورشلیم ندارید. ای اسرائیل، این خدایان تو هستند که تو را از سرزمین مصر بیرون آوردند.»(اول پادشاهان 12:28). واضح است که این سیاست یربعام منجر به یک انشقاق مذهبی آشکار شد که قوم همگن یهودی را بیشتر به دو پادشاهی متخاصم تقسیم کرد. دینی که یربعام در اسرائیل القا کرد بدعت و بت پرستی محض بود و هیچ سنخیتی با دین معبد اورشلیم نداشت. بنابراین، ارتداد یربعام با محکومیت شدید یهودیان وفادار مواجه شد. اخیا نبی که با اقتدار خود در انتخاب یربعام به تاج و تخت اسرائیل نقش داشت، پادشاه را به شدت به بت پرستی محکوم کرد و به او پیش بینی کرد که به همین دلیل او و تمام خانواده اش نابود خواهند شد: «یهوه خدای اسرائیل چنین می‌گوید:... و خانه یربعام را مانند زباله‌ها پاک خواهند کرد.»(اول پادشاهان 14:7:10). پیش بینی پیامبر به زودی محقق شد.

جانشینان یربعام همچنان «در راه او راه می‌رفتند» و بت‌پرستی را در میان قوم اسرائیل گسترش می‌دادند. از میان همه پادشاهان اسرائیل، آخاب شریرتر بود. او تحت تأثیر همسرش ایزابل، دختر پادشاه صیدونیا، با غیرت بت پرستی را در اسرائیل گسترش داد. در زمان او، آیین بعل به دین دولتی تبدیل شد. ایزابل، ستایشگر غیور خدای فنیقی ملکورف، معبدی برای او در پایتخت اسرائیل - سامره ساخت. او با نفرت از دین اسرائیل، همه بندگان غیور خدای واقعی را مورد آزار و اذیت قرار داد و کشت.

پس از آخاب، تغییر قابل توجهی در زندگی مذهبی اسرائیل ایجاد نشد. خداوند از طریق پیامبران، بنی اسرائیل را به توبه دعوت کرد، اما پادشاهان و مردم نسبت به دعوت های نبوی ناشنوا ماندند. سپس خداوند بنی اسرائیل را از کمک خود محروم کرد و آنها را به دست دشمنانشان تسلیم کرد. شاهان آشور شلمانسر و سپس سارگون دوم در سال 721 پادشاهی اسرائیل را ویران کردند، سامره را ویران کردند و ده قبیله اسرائیل را به اسارت در آشور بردند، جایی که آنها جذب شدند و به عنوان قوم یهود وجود نداشتند. پادشاهان آشور مشرکان را از عربستان و بابل به سرزمین متروک اسرائیل اسکان دادند. این قبایل با اختلاط با بقایای بنی اسرائیل، قومی را تشکیل دادند که پس از پایتخت سامره، سامریان یا سامریان نامیده شدند. آنها به زبان یهودی محض صحبت نمی کردند، اگرچه دین یهود را قبول داشتند، اما عقاید بت پرستانه سابق خود را رها نکردند. به همین دلیل یهودیان سامری ها را تحقیر می کردند و از هر طریق ممکن از ارتباط با آنها اجتناب می کردند.

بنابراین، ده قبیله اسرائیل به مقصود مسیحایی خود عمل نکردند، در سینا عهد خود را با خدا شکستند و از عرصه تاریخی ناپدید شدند. پادشاهی اسرائیل از 930 تا 721 دوام آورد و نوزده پادشاه داشت.

از کتابی که کتاب مقدس برای کودکان بزرگتر بازگو کرد نویسنده Destunis Sophia

XXIV. سقوط نهایی پادشاهی اسرائیل و یهودا. پس از شکست‌هایی که پادشاه سوریه، حزائیل، وارد کرد، زمانی که «یوحاز تنها پنجاه سوار، ده ارابه و ده هزار پیاده باقی مانده بود». (2 پادشاهان فصل سیزدهم، 7)، پادشاهی اسرائیل قابل توجه است

برگرفته از کتاب تاریخ مقدس کتاب مقدس عهد عتیق نویسنده پوشکار بوریس (بپ ونیامین) نیکولایویچ

مروری کوتاه بر تاریخ پادشاهی یهودا (930–586 قبل از میلاد). پس از تقسیم دولت یهود، پادشاهی یهودا که فقط شامل قبایل بنیامین و یهودا بود، اگرچه تعداد کمی داشت، برتری زیادی نسبت به پادشاهی اسرائیل داشت. روشن

از کتاب بررسی کتب نبوی عهد عتیق نویسنده هرگوزرسکی الکسی نیکیتیچ

2. پیشگویی در مورد سرنوشت پادشاهی اسرائیل. متحد در یک سخنرانی نبوی؛ رذیلت‌های بنی‌اسرائیل را به تصویر می‌کشد و نشان‌دهنده حمله آتی آشوری‌ها و پراکندگی در سراسر ارمنستان است. به خاطر سه شرارت بنی اسرائیل، و به خاطر چهار شرارت، روی برنمی گردم، یعنی پیوسته زیاد می شوند.

از کتاب قانون خدا نویسنده سرافیم کشیش اسلوبودسکایا

سقوط پادشاهی اسرائیل خداوند صبورانه از طریق پیامبران بسیار خود از بنی اسرائیل خواست تا شرارت خود را رها کرده و به او وفادار بمانند. اما نه پادشاهان و نه مردم از آنها اطاعت نکردند، سرانجام، هنگامی که شرارت مردم به حد نهایی خود رسید، خداوند از پادشاهی عقب نشینی کرد

از کتاب کتاب مقدس نویسنده کریولف جوزف آرونوویچ

از ظهور پادشاهی اسرائیل تا اسارت بابلی اولین پادشاه اسرائیل؟ شائول در جنگ با فلسطینیان جان باخت. جانشین او داوود بود. در حالی که شائول هنوز زنده بود، در حبرون پادشاه قبیله یهودا شد و پس از مرگ سلف خود، بر آن قدرت یافت.

از کتاب قصه های کتاب مقدس نویسنده کوسیدوفسکی زنو

حقیقت و افسانه در مورد خالقان پادشاهی اسرائیل درخشان ترین دوره در تاریخ اسرائیل به 1040-932 قبل از میلاد می رسد و بنابراین کمی بیش از یک قرن طول می کشد. حتی اگر به این امر سلطنت سموئیل، بزرگترین پیامبر پس از موسی و

برگرفته از کتاب اکتساب روح القدس در راههای روسیه باستان نویسنده Kontsevich I. M.

از کتاب ایساگوژی. عهد عتیق نویسنده Men Alexander

§13 خلاصه ای از تاریخ عهد عتیق و تاریخچه ایجاد عهد عتیق (طبق مطالعات جدید کتاب مقدس) 1. چرا عهد در یک ملت داده شد. کتاب‌های کتاب مقدس توسط یکی از تمدن‌های مشهور و قدرتمند خلق نشده‌اند، بلکه مکاشفه بوده‌اند.

از کتاب کتاب مقدس توضیحی. جلد 5 نویسنده لوپوخین اسکندر

4. و پادشاهی اسرائیل 4. و در آن روز خواهد بود که جلال یعقوب کاهش خواهد یافت و بدن چاق او لاغر خواهد شد. البته اینجا همان پادشاهی اسرائیل است که در آیه 3 به آن پرداخته شد. این سخنان بیانگر قدرت و وسعت اسرائیل است

برگرفته از کتاب "انجیل کشف شده". نگاهی نو به باستان شناسی نویسنده فینکلشتاین اسرائیل

7. علت سقوط پادشاهی اسرائیل 7. در آن روز انسان نگاه خود را به خالق خود معطوف خواهد کرد و چشمانش به قدوس اسرائیل دوخته خواهد شد. 8. و به مذبحها، به کارهای دستهای خود، و به آنچه انگشتانش ساخته است، به تمثال اشتورت و بعل نگاه نخواهد کرد. 7-11.

از کتاب جستجوی خدا در تاریخ روسیه نویسنده بیگیچف پاول الکساندرویچ

درس سخت پادشاهی اسرائیل ما هرگز نخواهیم فهمید که سنت ها، متون یا آرشیوهای مورد استفاده نویسندگان کتاب مقدس در جمع آوری تاریخ پادشاهی اسرائیل چقدر قابل اعتماد بوده است. هدف آنها بازتولید تاریخ عینی شمال نبود

برگرفته از کتاب مبانی ارتدکس نویسنده نیکولینا النا نیکولاونا

از کتاب کتاب مقدس مصور. عهد عتیق نویسنده تاریخ پادشاهی شمالی (اسرائیل) از آهاو تا اسارت آشوری. الیاس و الیشع عمری انبیا با پدران خود خوابید و در سامره به خاک سپرده شد. و پسرش آخاب به جای او سلطنت کرد 29 آخاب پسر عمری در سال سی و هشتم آسا پادشاه یهودا بر اسرائیل سلطنت کرد.