صفحه اصلی / برگردان / تمدید در دسترس نیست! اطلاعات پنهانی کشیشان مصری «کتاب مردگانی که حجاب آینده را برمی دارند»

تمدید در دسترس نیست! اطلاعات پنهانی کشیشان مصری «کتاب مردگانی که حجاب آینده را برمی دارند»

دو طرح از نظم زندگی

شاید فقط دو تنظیم زندگی مردم در بین خود(دو برنامه زندگی، از نظر علمی دو مفهوم):

1. منصفانهوسیله زندگی

2. ناعادلانهوسیله زندگی

در یک جامعه عادلانهمردم در میان خود در صلح و هماهنگی زندگی می کنند، به یکدیگر احترام می گذارند، به بزرگترها احترام می گذارند، کوچکترها را پرورش می دهند، از ضعیفان مراقبت می کنند، صادقانه به نفع همه کار می کنند، در رفاه شایسته یک فرد زندگی می کنند، طبیعت را حفظ می کنند... ، آنها زندگی می کنند ، همانطور که در روسیه گفته اند ، طبق الهی.

در دوران باستان برده داری قانونی بود. یعنی ترتیب زندگی ناعادلانه ای وجود داشت صریح، باز و قابل درک برای مردم. بودند صاحبان برده(صاحبان). داشتند بردگانکه برای صاحبان برده کار می کرد. برای اینکه برده ها خوب کار کنند و تنبل نباشند، صاحبان آنها را بر بردگان می گذارند. ناظران.

قرنها به این ترتیب گذشت. و اگرچه بردگان سعی کردند از بردگی بگریزند (مانند اسپارتاکوس)، اما شکست خوردند. چرا؟

همه چیز در مورد دانش است. برده داران دانش خاصی داشتند. از جمله دانش نحوه مدیریت بسیاری از افراد، نحوه "جادو کردن" آنها. و به ناظران و بردگان علم دادند «آنچه به آنها مربوط است». اسکناس یک دلاری نموداری از ساختار چنین جامعه برده ظالمی را به تصویر می کشد - یک هرم. در پایین کتیبه ای به زبان لاتین وجود دارد: "NOVUS ORDO SECLORUM" - "نظم جدید جهانی". در نمودار دیگری دو هرم را می بینید: "هرم" ساختار جامعه و "هرم" دانش. این دوز دانش هنوز انجام می شود! و این امر از طریق سیستم آموزش پیش دبستانی، مدرسه ای و حتی آکادمیک انجام می شود. برای چی؟ و برای اینکه غلامان و ناظران نافرمانی نکنند تا حتی نفهمند که اینها غلام و ناظر هستند!

در یک مرحله، باحال ترین برده داران متوجه شدند که بهترین برده کسی است که حتی نمی فهمد برده است، اما از زنجیر خود لذت می برد. پس از همه با بردگی آشکاربرده بد کار می کند، بدون جرقه، سعی می کند فرار کند... برای اینکه برده خوب کار کند و فرار نکند، به ناظرانی نیاز داریم که باید حقوق بگیرند... در کل راندمان تولید پایین است. چه می توان کرد که غلام با آهنگ برای صاحبش کار کند؟ ما باید به غلام آنچه می خواهد بدهیم! غلام چه می خواهد؟ غلام آزادی می خواهد! اما اگر به او آزادی داده شود، دیگر برده نیست! چه باید کرد؟ اگر به بردگان توهم آزادی داده شود چه؟ و چنین توهمی ایجاد شد. پس از آن یک جامعه برده آشکار شد ضمنی، محجبه ، پنهان. و عبد واقعاً نمی فهمد که عبد است. و اکنون بسیاری از بردگان حتی از زنجیر خود که از زنجیر آهنی به زنجیر نامرئی تبدیل شده است لذت می برند. کسی که برده بطری شده است، با "میل" به الکل به آن زنجیر شده است، کسی که به مواد مخدر در زنجیر است، کسی که روی "زنجیره طلایی" نشسته است ( "پول، پول همه چیز را حل می کند!") که به تلویزیون زنجیر شده اند و از «ثروتمندانی که گریه می کنند» و دیگر مزخرفات مشابه، که در زنجیر مذهبی «پدر ویساریون» گرفتار شده اند، لذت می برند، که خود را به زنجیر «یینگلینگ ها» یا آموزه های «یینگلینگ ها» بسته اند. قبر»... پس صاحبان مفهوم ناعادلانه از برده داری آشکارحرکت کرد به بردگی پنهان. در نمودار سوم چنین وسیله ای را در رابطه با تمام کشورهای سیاره زمین مشاهده می کنید.

چگونه در طول قرن‌ها، «کاهنان» شیطان و جانشینان آنها توانسته‌اند میلیون‌ها نفر را از زمان مصر باستان در اطاعت نگه دارند؟ چرا صدها سال است که هیچ کس قادر به تشخیص این ترفند نیست؟ آنها از چه سلاح مخفی علیه تمام بشریت روی کره زمین استفاده کردند؟ بیایید این را هم بفهمیم.

کالیدوسکوپ و موزاییک

انسان خردمند بخشی از کیهان است. هر فردی می تواند جهان را به گونه ای متفاوت درک کند.

اگر انسان دنیا را درست درک کند، بدون تحریف، اعمال و رفتار فرد صحیح می شود و خطاهای احتمالی شناسایی و برطرف می شود.

اگر انسان دنیا را به شکلی نادرست و تحریف شده درک کند، در این صورت اعمال و رفتار او اشتباه خواهد بود و اشتباهات ناشی از آن در تجارت ممکن است گاهی برای مدت بسیار طولانی مورد توجه قرار نگیرد.

چه چیزی برای هر یک از ما "احاطه" و "اتفاق می افتد"؟ کار و دستمزد، خانواده و فرزندان، مسائل مسکن، حمل و نقل، پلیس، ارتش، تلویزیون، مدرسه و معلمان، کتاب، دوستان، روزنامه، سینما، انواع کارفرمایان، جنگ در چچن، راهزنان در خیابان، نمایندگان در ایالت دوما، حوادث ایران و آمریکا، اینجا و آنجا ضربه می زند، مسلمانان، مسیحیان، خدایی که هست، و خدایان بسیاری که توسط مردم اختراع شده، کشیش ها و آخوندها، انواع احزاب، انتخابات و... و غیره. همه به همه اینها چگونه نگاه می کنند؟

دو "دیدگاه" از جهان پیرامون ما وجود دارد، یعنی. دو جهان بینی:

  1. جهان بینی کلیدوسکوپی.
  2. جهان بینی موزاییکی.

کلیدوسکوپ

مردم فکر می کنند همه جا هرج و مرج است. هیچ چیز به هیچ چیز متصل نیست. رویدادهای «ریگ‌ها» این کالویدوسکوپ حول «من» خود چنین شخصی تغییر می‌کند، زیرا زندگی «می‌چرخد» و حقایق جدیدی را «پرتاب می‌کند» - «ریگ‌ها» و «تصادف شرایط» فرد را شوکه می‌کند. همه اینها با این ضرب المثل مشخص می شود: "در باغ یک سنجد وجود دارد و یک پسر در کیف."

افرادی که در سرشان یک کالیدوسکوپ در سر دارند، حتی از لیست کوتاهی از "ریگ های" رنگی از رویدادها و پدیده های زندگی ما، که در بالا آورده شده است، چیزی را در تمرین زندگی خود در نظر می گیرند، اما به هیچ وجه چیزی را در نظر نمی گیرند، با این باور. که "این به آنها مربوط نمی شود". بنابراین، بسیاری از مردم بر این باورند که فیلم ها هیچ تأثیری بر خود یا فرزندانشان ندارند. بسیاری از مردم بر این باورند که جنگ در عراق بر حقوق آنها تأثیری ندارد. این رویکرد «جزئی» برای ارزیابی آنچه در اطراف اتفاق می‌افتد، افرادی را که از حماقت کالیدوسکوپیک رنج می‌برند، به مشکلات، ناکامی‌ها، بدبختی‌ها، فجایع، بلایا و تراژدی‌ها سوق می‌دهد.

نمونه‌های بی‌پایانی از چنین ناملایماتی از زندگی مردمی وجود دارد که در سرشان کالسکوپ وجود دارد. از مشکلات زندگی روزمره گرفته تا پیچش های غم انگیز سرنوشت. من با ماشین شخصی ام برای چیدن قارچ در یک منطقه حفاظت شده رفتم، اما در نظر نگرفتم (فراموش کردم) که یک پل در جاده در حال تعمیر است و باید یک مسیر طولانی را دور بزنم. اما من هیچ بنزینی برای استفاده بعدی مصرف نکردم. و اگر هنوز به یک جاده آسفالت راحت امیدوار بودید و چرخ یدکی را مرتب نکردید، پس... نه قارچ، نه توت، بلکه فقط سرزنش... یعنی حتی در زمان برگزاری یک رویداد کوچک، باید تا حد امکان "چیزهای کوچک" را در نظر بگیرید. و چه می توانیم بگوییم که در هنگام "سازماندهی زندگی" هر فرد و جامعه به عنوان یک کل ، هنگام "سازماندهی زندگی" دولت چقدر باید همه چیز را در نظر گرفت! اما دقیقاً این نوع «حساب‌داری» است که افرادی که از حماقت کالیدوسکوپی رنج می‌برند، انجام نمی‌دهند. به عنوان مثال، اصلاحات اخیر در زمینه پولی‌سازی مزایا را در نظر بگیرید. آیا نمی شد برخی از عوامل را از قبل در نظر گرفت؟ می تواند. اما آنها آن را در نظر نگرفتند. و مشکلات زیادی در زندگی شخصی او با "کلیدوسکوپ" در سر در انتظار چنین شخصی است.

بنابراین، بسیاری از معاصران ما در روسیه، با نگاه به هرج و مرج، بی قانونی، و غیره، که در حال وقوع است، معتقدند که همه اینها "به خودی خود" اتفاق افتاده است، "زندگی اینگونه کار می کند"، که "شما باید بچرخید. ” و آنها شروع به "چرخش" می کنند، آنها پس انداز خود را در یک بانک تجاری با نرخ بهره بالا سپرده اند، اما بانک "ترک می کند" و پول آنها "گریه می کند". تصمیم گرفتیم با ماورودی به صورت رایگان MMM بازی کنیم، اما ماورودی زندانی شد و پول برنگشت. آنها تصمیم گرفتند "کسب و کار خود"، "کسب و کار" خود را باز کنند، اما در سال 1998 پیش فرض "ناگهان" به خودی خود "اتفاق افتاد" ... و "کسب و کار" آنها پایان یافت. آنها برای کار در یک "شرکت خوب" با حقوق خوب رفتند، اما شرکت در نتیجه "رقابت" ناشناخته برای آنها ورشکست شد (یا ممکن بود "صاحب" شرکت تیرباران شود و مالک جدید اخراج شود. همه قدیمی ها و کارکنان جدید استخدام شده). و میلیون ها نفر از هموطنان ما پس از هر بار فروریختن امیدهای خود، با یک قلاب سنگ در سرشان اینگونه «زندگی را می گذرانند» و به خود اطمینان می دهند که «زندگی اینگونه است». و بسیاری از آنها، خسته از امیدهای برآورده نشده متعدد، به مشروب خواری می پردازند یا خودکشی می کنند.

اما به محض اینکه این افراد یک سوال ساده از خود می پرسند: «توسط چه کسی و با چه قوانینی بنابراینآیا زندگی سازماندهی شده است؟"

اما افرادی که یک شرکت، صنعت، وزارتخانه یا ایالت را مدیریت می کنند، مشکلات و بدبختی های بسیار بیشتری را برای بسیاری از مردم به ارمغان می آورند. به هر حال، سرنوشت هزاران یا حتی میلیون ها نفر به تصمیمات او بستگی دارد. بنابراین گورباچف ​​اظهار داشت که پرسترویکا یک جاده ناشناخته است، رفقا!" پس از آن مردم را به آنجا هدایت کرد، بدون اینکه بدانند کجا. اگرچه ضرب المثل روسی می گوید: اگر فورد را نمی شناسید، داخل آب نروید!"و آنچه شگفت آور است این است که برویم... و اکنون آنها فحش می دهند. وضعیتی را تصور کنید که در آن رهبران کشور صادقانه معتقدند که قیمت نفت توسط یک «بازار» انتزاعی ناشناخته تعیین می‌شود و نه توسط افراد بسیار خاصی که اهداف بسیار خاصی را با تغییر قیمت‌ها دنبال می‌کنند. چه بر سر ساکنان چنین کشوری خواهد آمد؟ یا این رهبران احتمالی کشور صادقانه اعلام می کنند که کلیسا باید از دولت جدا شود. اما سؤال این است که اگر رهبران منبر صحبت کنند و یک چیز را صدا کنند و کشیشان از منبر صحبت کنند و چیز دیگری را صدا کنند، پس مردم به چه کسی گوش خواهند داد؟ و از این رو سؤال دوم: پس چه کسی بر کشور و مردم حکومت می کند؟ و اگر رهبران کشور معتقدند که حکومت بر همه کشورها و مردم روی زمین وجود ندارد، چه می شود جهانی استسیاست وجود ندارد، بلکه فقط داخلی و خارجیپس واقعاً چه کسی کشور را اداره می کند: ساکنان و نمایندگان منتخب مردم طبق قانون یا "دنیای پشت پرده"؟ و پس از آن چه انتظاری می توان از چنین رهبران احتمالی کشور داشت؟

شگفت‌انگیزترین چیز این است که سیستم آموزش عالی ما، که قلعه همه علوم را بر روی شن‌های سست جهان‌بینی کالیدوسکوپیک بنا می‌کند، چنین مدیرانی را آماده می‌کند که در سرشان یک نقشه‌برداری در سر دارند.

در سال 1995، در خانه خلاقیت سنت پترزبورگ (قصر پیشگامان سابق) باید با معاون وزیر آموزش (فعلاً سابق) آسمولوف، یک چهره معتبر در دمو روبرو می شدیم. محافل روانشناس او به زیبایی در مورد آموزش متغیر صحبت کرد، اینکه هر فرد یک عالم کوچک است، هر فرد از کودکی می تواند به طور مستقل تصویر خود را از جهان، دنیای خود و غیره شکل دهد. ما در حضور همه از او یک سوال ساده پرسیدیم که اصل آن در موارد زیر خلاصه شد. اگر یک نفر دنیای خودش را درست کرده است، یک نفر دیگر دنیای خودش را ساخته است و غیره، و اگر یک دنیا جهان دیگر را قبول نداشته باشد، جنگ جهانیان به وجود می آید. چه کسی مسئول جنگ آغاز شده بین جهانیان خواهد بود، یعنی. اساسا جنگ بین مردم؟ سادگی و مشروعیت آشکار چنین سؤالی حاضران را شوکه کرد ... آسمولوف نتوانست به هیچ چیز معنی دار پاسخ دهد، اما با اعتماد به نفس به حرف های مزخرف خود ادامه داد.

پس جهان بینی کالیدوسکوپیک اصلا چیز بی ضرری نیست!

موزاییک

در اینجا "ریگ ها" (دانش، پدیده ها، حقایق، رویدادها) در یک بوم موزاییکی قرار می گیرند. همه چیز مشروط و وابسته به یکدیگر است. هیچ هرج و مرج وجود ندارد. جهان یکتا و کامل است و همه فرآیندها در آن به نحوی مرتب می شوند. جهان بینی موزاییکی تصویری کل نگر را تشکیل می دهد.

تنها سوال این است که "سنگ گذاشتن" را از کجا شروع کنیم. و اگر در همان ابتدا اشتباهی در "ریگ گذاری" مرتکب شوید، با گذشت زمان انباشته می شود و در نقطه ای منجر به فروپاشی کل تصویر می شود و سپس همه بینندگان تصویر و خود هنرمند این کار را انجام می دهند. بسیار ناامید شود و ممکن است دو گزینه برای شروع گذاشتن "سنگریزه ها" وجود داشته باشد:

الف) جهان بینی موزاییکی "من محور هستم"نوع در اینجا مفاهیم شخصی، حقایق، رویدادها به هم پیوسته و متقابل هستند. اما مفهوم اولیه «من» خود شخص است - به عنوان مرکز جهان.

در این حالت فرد پدیده ها و رویدادها را با یکدیگر پیوند می دهد. او مشروطیت متقابل آنها را می بیند. اما "دیدگاه" او بر اساس درک شخصی او از دنیای اطرافش است. اگر این درک اشتباه باشد چه؟ اگر این درک فقط به دنیای اطراف او مربوط می شود و بر درک کل جهان به عنوان یک کل تأثیر نمی گذارد، چه؟ او فرزندانش را از تماشای فیلم های غیراخلاقی منع می کند. او می بیند که شرکتی که در آن کار می کند در حال شکست است و برای یافتن یک مکان جدید عجله دارد. من عده ای را می شناسم که با پیش بینی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، از قبل جمهوری های اتحادیه را ترک کردند و در روسیه مستقر شدند. آن ها چنین افرادی یکپارچگی خاصی از رویدادها را می بینند و سعی می کنند آنها را بر اساس درک خود و عمدتاً بر اساس درک رفاه خود بسازند. و آنها در بسیاری از موارد، گاهی اوقات برای مدت بسیار طولانی، موفق می شوند.

اما به محض اینکه «جهانی» که ساخته‌اند با چیزی که در ارزیابی رویدادها و پدیده‌ها در نظر نگرفته‌اند تماس پیدا می‌کند، دنیای کوچک آنها فرو می‌پاشد. بنابراین در کالینینگراد با یک دیاسپورا از روس ها روبرو شدم که در طی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به کشورهای بالتیک نقل مکان کردند. آنها در مورد رونق سابق خود در ازبکستان شوروی، در مورد مشکلات و مشکلاتی که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با آن مواجه شدند، در مورد مصائبی که باید در هنگام تغییر محل اقامت خود متحمل شوند، صحبت کردند. آنها با افتخار گفتند که چگونه توانستند ساکن شوند و با موفقیت در کالینینگراد زندگی کنند. اما وقتی این سوال را پرسیدم که اگر آلمانی‌ها کالینینگراد را بازگردانند، در مورد پروژه هاروارد چه خواهند کرد، این سوال ابتدا آنها را متحیر کرد و اخم کردند. با این حال، پس از چند ماه، تیزبینی آنها فروکش کرد و به خود اطمینان دادند: این نمی تواند باشد. در جلسه بعدی، آنها دوباره "فشار" کردند، پس از آن دوباره آرام شدند.

به این معنا که هر چه یک پدیده یا رویداد جهانی تر باشد، بیشتر «در محدوده مفاهیم» افراد با جهان بینی «من محور» قرار نمی گیرد. قاعدتاً چنین افرادی وجود سیاست جهانی را انکار می کنند، چه رسد به وجود خدا. چنین افرادی معمولاً شیاطین هستند. اکنون مستقیماً به مسئله وجود خدا پرداخته ایم. در حال حاضر، با علم به این که اکثر خوانندگان از «گذشته ماتریالیستی مارکسیستی» هستند، بیایید تا اولین تقریب بگوییم که خدا همه قوانین طبیعت است که بر ما تأثیر می گذارد. دانشمندان این ایده از جهان اطراف ما را پانتئیسم می نامند. بیایید در عین حال توجه داشته باشیم که بشریت هنوز از دانستن تمام قوانین طبیعت فاصله دارد.

ب) جهان بینی موزاییکی با استقرار یک سیستم کامل (ریگ گذاری در یک موزاییک) ازوجود واقعی جهان (که عموماً نامیده می شود خدایا) در نسبت به خود.

این جهان بینی ماستجهان بینی KOB که پلتفرم نظری KPI است. مهمترین چیز این است که در این حالت فرد سلسله مراتب کنترل همه فرآیندهای جهان از جمله فرآیندهای مدیریت اجتماعی را تشخیص می دهد. همه اینها به خوبی در نظریه کنترل عمومی به اندازه کافی نشان داده شده است. و حتی اگر با چنین جهان بینی موزاییکی، خطاهایی در مرحله خاصی از شناخت او از واقعیت پیرامون رخ دهد، قابل اصلاح است. و این "اصلاحات" منجر به "فروپاشی" کل تصویر در شخص نمی شود.

با این حال، "کاهنان" - شیاطین، برای جلوگیری از مردم از این یکپارچگی، و بنابراین از دستیابی به توانایی درک همه چیز خود، این سوال را به گونه ای دیگر مطرح کردند: "چه چیزی اول می آید: ماده یا آگاهی؟"

« ماتریالیسم"- ادعا می کند که ماده اولیه است.

"آرمان گرایی"- ادعا می کند که آگاهی اولیه است.

این دو نظام فلسفی قرن هاست که در تقابل با یکدیگر بوده اند. ادیان و ایدئولوژی ها بر اساس این نظام های فلسفی ساخته می شوند. و آنها نیز به نوبه خود تعیین می کنند فعالیت ها و رفتارمردم و مردم با دفاع از این یا آن ایدئولوژی (یا مذهب)، حتی یکدیگر را در جنگ ها، درگیری های مذهبی و ملی می کشند. بنابراین حق با کیست چه چیزی اول می آید؟

چهار سر آمون و تثلیث مقدس

بیایید به منابع اولیه بپردازیم. در "کتاب برای خواندن پایه" توسط V. Vodovozov (سن پترزبورگ، 1878)، که برای خودآموزی در نظر گرفته شده بود. "مردم عادی"روسیه در فصل دیدگاه مصریان باستان در مورد جهان هستی می خوانیم: «مهمترین طبقه ای که بر همه چیز حکومت می کرد، کاست روحانی یا کشیشان بود. به شاه هم دستور دادند(یعنی به فرعون) ، چگونه زندگی کرد و چه کرد... بالاترین خدای مصریان بود آمون. در چهره او متحد شدند چهار خدا: ماده ای که همه چیز در جهان از آن تشکیل شده است - الهه شماره; روحی که به یک ماده جان می دهد، یا نیرویی که آن را شکل می دهد، تغییر می دهد، عمل می کند، - خدای نف; فضای بی نهایت اشغال شده توسط ماده - الهه پشت; زمان بی نهایت، که به نظر ما با تغییرات مداوم در ماده - خدای سبیک. هر آنچه در جهان وجود دارد، طبق آموزه های مصریان، از آن سرچشمه می گیرد مواداز طریق عمل نامرئی قدرت، می گیرد فضاو تغییرات در زمانو همه اینها به طور مرموزی در وجود چهارگانه، آمون، متحد شده است.»

بنابراین: NO - مربوط به مدرن است ماده؛ NEF - میدان های نیرو؛گذشته - فضا؛سبیک - زمان

معلوم می شود که برای بیش از سه هزار سال، مفاهیم جهان، که کشیشان به عنوان حقیقت به کل جامعه ارائه می کردند، بدون تغییر باقی مانده است و علم مدرن با همان مفاهیم عمل می کند:

1. ماده جوهر است.

2. روح، که اکنون به عنوان "انرژی" شناخته می شود (اما "انرژی" فقط یک شکل انتقالی از وجود ماده است). برخی روح را به عنوان یک "نیرو" (یک میدان نیروی مرتبط با ماده توسط ماتریالیسم دیالکتیکی) به عنوان "اصل کنترل کننده" یعنی اطلاعات می دانند.

3. فضا.

با این حال، از کتاب دیگری - "کتاب مقدس توث. آرکانای بزرگ تاروت» نوشته وی. "ویژه اختصاص داده شده"، برای "برگزیدگان"، سه هزار سال پیش ایده متفاوتی از جهان ارائه شد: او در سی و دو راه - شگفت انگیز، حکیمانه، 1A، IEB، میزبانان، خدای اسرائیل، خدای زنده و پادشاه جاودان، الشدای، بخشنده و بخشنده، والا و ماندگار در ابدیت را ترسیم کرد - عالی و مقدس. نام اوست - و جهانش را سه آفرید seferim: سفر، سیپور و سیفردر اینجا شماکوف یکی از کتابهای تلمود به نام «سفهر یتزیرا» یعنی «کتاب آفرینش» را نقل می کند. .

علاوه بر این، شماکوف در پاورقی توضیح می دهد: «اولین این سه اصطلاح (سپار)باید به معنای اعداد، که به تنهایی این فرصت را برای ما فراهم می کند تا تکالیف و روابط لازم هر کدام را مشخص کنیم(در زمینه، شاید: شخص) و چیزهایی برای درک هدفی که برای آن خلق شده است و اندازه گیریطول، و اندازه گیریظرفیت، و اندازه گیریوزن ها، حرکات و هارمونی همه چیزهایی هستند که توسط اعداد اداره می شوند.

ترم دوم (سیپور)بیان می کند کلمه و صداچون کلام و صوت الهی است، چون کلام الهی است، صدای خدای زنده است که موجوداتی را تحت اشکال مختلف آنها زاده شده است، خواه بیرونی باشند، خواه درونی. این اوست که باید در این کلمات منظور شود: «خدایا گفت: "بگذار نور باشد" و " نور شد“».

بالاخره ترم سوم (سپهر)به معنی کتاب مقدسکتاب خداست میوه خلقت

کلمهخدا مال اوست کتاب مقدس, فکر کردخدا وجود دارد کلمه.

بنابراین اندیشه، کلام و کتاب مقدسذات در خدافقط یکی، در حالی که V شخصآنها هستند سه». V. Shmakov این یادداشت ها را از کتاب دیگری - "Cuzary" نقل می کند.

این تثلیث (سفار، سیپور، سیفر) با تثلیث مطابقت دارد:

1. سفر - اندازه گیری(شکل، ماتریس).

2. سیپور - اطلاعات(محتوا، آنچه در شکل، معنا، ایده موجود است).

3. سفر - ماده(ثمرات خلقت، «اشیاء» به عنوان وحدت مظهر شکل و محتوا).

در طبیعت این "تثلیث مقدس"غیر قابل تفکیک: «پس فکر، کلمه و نوشتار فقط یک چیز در خداست...»از این گذشته، شما نمی توانید نوعی ماده "انتزاعی" را تصور کنید. ماده لزوماً محتوا دارد، یک تصویر (که حامل اطلاعاتی درباره یک چیز، یک شی است). "هیچ چیز بدون تصویر وجود ندارد"- این یک ضرب المثل عامیانه روسی است که باید با دقت بیشتری به شرح زیر بیان شود: "موضوع بدون تصویر وجود ندارد." و جدا کردن "چیز" از "تصویر" در زندگی واقعی غیرممکن است. و همه چیز باید دوباره انجام شود اقدامات ena: طول، عرض، وزن، رنگ، طعم، بو، ساختار اتمی و مولکولی و غیره. از جمله زمان ها اقدامات ena و تمام تغییراتی که در آن (اشیاء) رخ می دهد. از این گذشته ، در زندگی "همه چیز جریان دارد ، همه چیز تغییر می کند." همه "چیزها" تغییر می کنند. برخی پیر می شوند، فرو می ریزند، دگرگون می شوند. دیگران به دنیا می آیند، رشد می کنند و بهبود می یابند. یعنی همه "چیزها" تحت تأثیر عوامل بسیاری دستخوش تغییرات می شوند که در نتیجه یک یا آن "فرآیند" رخ می دهد. و "فرآیندها" دارای "سرعت فرآیند"، "تناوبی" یا "فرکانس"، "دامنه نوسان" و غیره هستند. همه اینها نیز اقدامات کاملاً قطعی هستند. «خداوند هر چیزی را آفرید و اندازه گرفت اندازه گیری» - این قبلاً قرآن است.

اما انسان به گونه ای «ساختار» شده است که می تواند این «تثلیث مقدس» را به طور جداگانه در نظر بگیرد:

  • او می تواند به دقت مطالعه و تشریح برخی از شیء مادی ملموس، و بررسی جزئیات مورد علاقه او. این معمولاً همان کاری است که «علم» انجام می دهد.
  • یا یک شخص می تواند، همانطور که می گویند، در یک "پرواز افکار" خیال پردازی کند، با تصاویر عمل کند، آنها را مقایسه کند، آنها را از نظر ذهنی تغییر دهد، آنها را تغییر دهد، و غیره. ساختارهای ماسونی

در کوزاری، این توانایی انسان برای در نظر گرفتن «جدایی» به شرح زیر توصیف شده است: "... در حالی که در انسان آنها سه هستند."

این توانایی انسان برای "عملکرد با بخش های جداگانه" بود که توسط کشیش مصر باستان استفاده می شد، که بیشتر مورد بحث قرار خواهد گرفت.

کشیشان روسیه قدیم یک جهان بینی کل نگر داشتند. در "کتاب ولز" در "تجلیل از تریگلاو بزرگ" منعکس شد. از جمله اینکه کامل بودن و خودکفایی عالم در آنجا آشکار می شود. در اینجا تکه هایی از این "تجلیل..." است.

تجلیل از تریگلاو بزرگ

"و بنابراین شروع کنید،
اول از همه، سرت را در برابر تریگلاو خم کن!»
- پس ما شروع کردیم، برای او جلال بزرگ خواندیم،
سواروگ - پدربزرگ خدایان مورد ستایش قرار گرفت،
چه چیزی در انتظار ماست

و تندرر - خدای پرون،
خدای جنگ و نزاع
گفت:
"شما که به چیزها جان می دهید،
چرخاندن چرخ ها را متوقف نکنید!
تو که ما را به راه راست هدایت کردی
به نبرد و جشن بزرگ تشییع جنازه!

و ما Sventovit را ستودیم،
پس از همه، او به عنوان خدای حکومت و آشکار قیام کرد!

او ما را از دست ناوی نجات می دهد -
ما او را ستایش می کنیم!

و بگو:
"همه چیز ایجاد شد
نمی توان وارد یک ذهن منحل شد!»
آن را احساس کنید، زیرا این تنها کاری است که می دانید چگونه انجام دهید،
برای یک راز بزرگ وجود دارد:
مانند سواروگ و پرون -
- در همان زمان Sventovit وجود دارد.

زاهدان روسی قطعاً این دانش را به ارث برده اند. و هر چقدر تحریف کنندگان تاریخ کشورمان تلاش کردند حقیقت را از ما پنهان کنند هیچ رازی وجود ندارد که با گذشت زمان آشکار نشود.حقیقت هنوز آشکار می شود. بنابراین، توصیف "زندگی سنت سرگیوس رادونژ"(منتشر شده توسط چاپخانه تثلیث مقدس سرگیوس لاورا، 1904) ارشماندریت نیکون در صفحه 172، در مورد وقایع قبل از نبرد کولیکوو صحبت می کند، می نویسد:

پیر مقدس در روحیه خود می دید که لازم است یک بار دیگر شجاعت دوک بزرگ را قبل از خود جنگ تقویت کند و به عنوان تبرک برای او مادر خدا و نامه ای دست نویس بفرستد که انتهای آن برای آیندگان محفوظ مانده است. یکی از تواریخ ما این نامه که دوک اعظم را تشویق می‌کرد که شجاعانه در راه خدا بجنگد و به امید بی‌تردید خداوند تاج موفقیت‌هایشان را بر سر بفرستد، با این جمله پایان یافت: "به طوری که آقا، بروید و خدا و تثلیث به شما کمک کنند."

این یادداشت در تلاش برای توضیح سرگیوس از تقسیم رادونژ بین خدا و تثلیث، تفسیری پوچ و بیهوده به دست می دهد که ظاهراً سرگیوس رادونژ تحت «تثلیث» «معبد تثلیث مقدس» داشته است. سرگیوس رادونژ از جمله کسانی نبود که به خود اجازه اظهاراتی را بدهد که هر کسی بتواند آن را به میل خود تفسیر کند. در این مورد، او حتی نگفت، بلکه نوشت: "خدا و تثلیث!"

نمادهای رویاروییجهان بینی کاهنان روسیه باستان و کشیش مصر باستان عبارتند از:

  • ترویکای روسیه،
  • کوادریگا مصری(یونانی، رومی، بیزانسی، اکنون غربی).

پس از آن به ترکیب بندی های مجسمه سازی اسب ها بر روی معروف ترین ساختمان های کشور نگاه کنید...

چگونه کشیش مصر باستان بر کشیش روسیه باستان چیره شد؟ این یک گفتگوی جداگانه است.

از بیکرانی به بیکرانی

در مورد جهان "نازک" و "ضخیم".

اکنون تمام علوم آکادمیک رسمی با همان ایده باستانی جهان هدایت می شوند که در مصر باستان بود. مقوله های فلسفی در ابتدا و ظاهراً «عینی موجود» در آن عبارتند از: ماده، انرژی، فضا و زمان.

اما "انرژی"شکل انتقالی وجود ماده است. ساده ترین مثال: یک کنده (ماده جامد) می سوزد و به گاز (ماده گازی) تبدیل می شود. فرآیند انتقال از جامد به گاز با آزاد شدن گرما (انرژی) همراه است.

الف "فضا"و "زمان"- فقط خصوصیاقدامات جهانیاقدامات اینها مقولات ذهنی هستند که توسط انسان ایجاد شده است:

  • اندازه گیری تمام فرآیندهای فرکانس با یک فرکانس، به طور دلخواه انتخاب شده ( زمان);
  • اندازه گیری ها "فضا"(طول) با یک واحد طول به عنوان استاندارد انتخاب شده است.

بنابراین از 4 "عنصر" فقط یکی درست است - "ماده".

همه چیز در جهان از ماده ساخته شده است. همه این را قبول دارند. اما ماده انتزاعی در جهان وجود ندارد. مادهدر فرم ظاهر می شود پنج حالت تجمع:

1. جامد.

2. مایع.

3. گازی.

4. پلاسما.

این همه به اصطلاح است "ماده قابل مشاهده" "دنیای مرئی"، به استثنای بسیاری از گازها.

5 . فیزیکی خلاء. خلاء فیزیکی یک ظرف انتزاعی - فضا نیست، بلکه یکی از انواع ماده است.

علاوه بر این نیز وجود دارد:

6. ذرات بنیادی و کوانتومانواع مختلف تشعشعات

7. زمینه های استاتیک و پویادر یک خلاء طبیعی فیزیکی، که قادر به تأثیر قوی بر همه موارد فوق است. از جمله بیوفیلد.

این ذرات و میدان ها نشان دهنده به اصطلاح "دنیای ظریف", "دنیای نامرئی"این اصطلاح توسط برخی از مکاتب غیبی استفاده می شود.

در تقسیم یک جهان یکپارچه واحد به دو جهان - "ضخیم" و "نازک" - عمیق ترین اشتباه نهفته است! غلبه بر این تقسیم بندی از طریق تسلط فرد بر مقوله "میزان" امکان پذیر است.

همه ماده ظاهر می شود منظمداشتن نوعی تصویر بیرونی و ساختار درونی، زیرا نمی توانید نوعی "ماده جامد" یا "ماده مایع" انتزاعی را تصور کنید. این یکی نظم و ترتیبشامل اطلاعاتدر مورد چیزها

و آنها ( چیزو تصویر) نمی توانند جدا از یکدیگر وجود داشته باشند. هیچ چیز بدون تصویر وجود ندارد.هر ماده ای چیز(قطعه ای از کیهان) دارد تصویر شما(اطلاعات). و یک تصویر نمی تواند به طور جداگانه بدون حامل مادی وجود داشته باشد.

علاوه بر این، هر چیزوقف، اندازه با وزن، رنگ، بو، طول، ضخامت. در همان زمان، به طور مداوم تغییر می کند ("پیر می شود"، وزن، بو و غیره را تغییر می دهد)، یعنی. وقف شده اندازه گیری. (قرآن). چه چیزی باعث این تغییرات می شود؟

همه چیز در نوسان است، همه چیز تغییر می کند...

فرآیندهای نوسانی همیشه و در همه جا در کیهان رخ می دهد. صدا - ارتعاشات، نور - ارتعاشات، امواج مغناطیسی و الکترومغناطیسی - ارتعاشات، تشعشعات - ارتعاشات، میدان زیستی انسان - ارتعاشات، ماه می چرخد ​​- به دور زمین نوسان می کند، زمین به دور خورشید و غیره. هستی تعداد بی نهایتی از فرآیندهای نوسانی تو در تو است که با دوره هایی از کسری از ثانیه تا میلیون ها و میلیاردها سال رخ می دهد.

نوسانات "تصویر"هر "چیزی" منتقل شده است(انتقال) از یک رسانه مادی به رسانه مادی دیگر ( منعکس شده استروی آنها).

ساده ترین نمونه ها از درخت عکس گرفتی به دلیل نوسانات نور در عکس درختی را که از آن عکس گرفته اید خواهید دید. روی کاغذ عکاسی شما خود درخت را ندارید، بلکه فقط تصویری از درخت دارید.

یک سیب روی میز شماست. نگاهش کردی و چشمانت را بستی. و می توانید تصویر این سیب را تصور کنید. چه چیزی در ذهن شماست؟ اپل؟ خیر به دلیل همان ارتعاشات نور، تصویر سیب به سلول های مغز شما "انتقال" می یابد.

اما منعکس شده استدر رسانه های دیگر این تصویر - با کیفیت متفاوت. هر قطعه ای از عالم (چیز) مرتب شده است (دارا تصویر) و این چیز در خود حمل می کند اطلاعات کامل در مورد خودتان:اندازه، رنگ، وزن، ساختار اتمی و مولکولی و غیره. (چیز وقف شده است اندازه گیری). اما در سایر رسانه های مادی اندازه گیری"پیوند" دیگر به طور کامل نیست.

نمونه ها همون عکس درخت خود درخت سبز است، برگها خش خش می کنند... همه اینها را در یک عکس سیاه و سفید نخواهید دید. بله، و در رنگ نیز. ناگفته نماند اندازه درخت واقعی و تصویر آن در عکس.

سیب روی میز بزرگ، قرمز. این تصویری است که در معاینه دریافت کردید. و وقتی گاز گرفتند، سیب کرمی شد.

این چیست: "کیفیت های مختلف"؟ این مظاهر است اقدامات

جهان، که نه "آغاز" و نه "پایان" (ابدی و بی پایان) دارد، تمام اطلاعات کامل را در مورد خود دارد - به حداکثر میزان. و ما با تسلط از کائنات دانش می گیریم اقدامات خصوصی.

همه دانشکه بشریت فقط انبوهی است اقدامات خصوصی، برگرفته از کل اندازه گیری جهانی.

چند قانون در جهان هستی وجود دارد؟ آیا ما همه این قوانین را می دانیم؟ البته نه. و همه همینطور هستند قانون- این هم مسلم است "اقدام خصوصی"، متعلق به کل اقدامات جهانی.

یعنی مفهوم "اندازه گیری" نه تنها "وزن"، "طول"، "عرض" و غیره را شامل می شود. مفهوم "اندازه گیری" شامل رنگ، طعم، بو، صدا، کلمات، قوانین و قوانینی است که بر اساس آن فرآیندها در جهان اتفاق می افتد و بسیاری موارد دیگر.

و در اینجا هر سه بخش از این "تثلیث مقدس" وجود دارد. - "ماده - اطلاعات - اندازه گیری"در وحدتی جدایی ناپذیر با یکدیگر وجود دارند: در جهان، هر «چیز» ماده به شکلی از پیش تعیین شده دوباره شکل می‌گیرد، یعنی. طبق قوانین طبیعت، طبق نقشه خالق. و این روند مستمر است. این فرآیند سه گانه "ماده - اطلاعات - اقدامات" است.

کلمات - "آجر"

اندازه گیری کنیدبه همه چیز می رسد و همه چیز در آن باقی می ماند حداقل. «خداوند هر چیزی را آفرید و آن را به اندازه اندازه گیری کرد»(قرآن). به سوال من از اسلام شناس معتبر حیدر جمال «میزان در قرآن چیست؟»که در سال 1996 در سمیناری در مورد مسئله ملی که در دومای دولتی برگزار شد از وی پرسیده شد، کارشناس اسلام نتوانست پاسخ دهد.

سوال مشابهی در 30 آذر 96 توسط مجری برنامه تلویزیونی «چی؟ کجا؟ کی؟" وروشیلف (اکنون متوفی) به برنامه "کارشناسان" دعوت شد (اکنون این برنامه "باشگاه کارشناسان" نامیده می شود). سوال به این صورت بود: فرعون کاهنان را جمع کرد و از آنها خواست که (فقط یک) کلمه ای را انتخاب کنند که تمام فرآیندهای در حال وقوع در جهان را توضیح دهد. کاهنان این کلمه را به فرعون دادند. کشیش ها چه کلمه ای نام بردند؟وروشیلف این سوال را اینگونه به پایان رساند. و گونگ زد. کارشناسان بیچاره تمام مدت زمان تعیین شده را صرف عرق کردن از تنش کردند، مجدانه "شلغم" خود را خراشیدند، خود را پف کردند، سعی کردند انواع چیزهای احمقانه را بیان کنند، اما ... هرگز این کلمه را نگفتند. گونگ دوباره زده شد و صدابردار پاسخ صحیح را گفت: "این کلمه اندازه است!"

اصل سوال فرعون از کاهنان این است. دنیایی در اطراف یک شخص وجود دارد. این خورشید است، ستارگان جهان و کل جهان، سیاره زمین با اقیانوس ها و دریاها، مزارع و جنگل ها، کوه ها و رودخانه ها، شهرها و روستاها، کشورها و مردمان، همه پدیده های طبیعی و فرآیندهای اجتماعی که در آن زندگی نسل های زیادی از مردم اتفاق می افتد. و هر فردی به همه اینها نگاه می کند (درک می کند) و برداشت های خود را با افراد دیگر در میان می گذارد. چگونه؟

او می تواند این کار را با کمک نقاشی (تصاویر) یا با کمک کلمات (که خیلی بیشتر اتفاق می افتد) انجام دهد. بنابراین، به هر حال، دو نوع نوشته روی زمین وجود دارد: هیروگلیف و ایدئوگرافیک. ژاپنی ها، چینی ها و برخی از مردمان دیگر به جای حروف، از هیروگلیف استفاده می کنند. هیروگلیف کل کلمه یا گروهی از کلمات را به یکباره بیان می کند، یعنی. می تواند یک پدیده خاص را در یک تصویر به طور همزمان توصیف کند. و نوشتار ایدئوگرافیک همان چیزی است که ما استفاده می کنیم: حروف اول، از حروف - کلمات، از کلمات - جملات. از جملات - متون. بر این اساس، تفکر مردم «شرق» و «غرب» متفاوت است.

فیلسوف، زبان شناس و غیب شناس مشهور ایتالیایی، اومبرتو اکو، که ما را از کتاب و فیلمی به همین نام "نام گل سرخ" و همچنین کتاب "آونگ فوکو" می شناسیم، در نسخه کوچکی از مجموعه منتشر شده در روسیه در سال 2000 توسط انتشارات «سمپوزیوم» با عنوان «پنج مقاله در باب اخلاق»، در نامه ای که در این مجموعه به کاردینال کارلو ماریا مارتینی نوشته شده در سال 1996، این سؤال را به این صورت مطرح می کند:

"من دوست دارم از دور شروع کنم. برخی از مسائل اخلاقی پس از فکر کردن به برخی مسائل معنایی برای من واضح تر شد - فقط نگران نباشید که بگویید ما پیچیده هستیم. احتمالاً کسانی که این را می گویند، به دلیل تقصیر رسانه ها با "افشاگری" خود، که بنا به تعریف قابل پیش بینی است، آموزش دیده اند که خیلی ساده فکر کنند. بگذارید به فکر کردن پیچیده‌تر عادت کنند، زیرا نه راز ساده است و نه آشکار.

ماهیت کار زبانی به شرح زیر بود آیا "کلیات معنایی" وجود دارد، یعنی مفاهیم ابتدایی مشترک برای کل نژاد بشر و در هر زبانی بیان می شود.

یعنی در واقع، اومبرتو اکو می گوید که از آنجایی که هر چیزی که یک فرد را احاطه کرده است با کلمات توصیف می شود، پس باید چنین بسیار بسیار زیادی وجود داشته باشد. کلمات اصلی "آجر" هستند،که بر اساس آن می توان بقیه پالت کلامی رنگ ها را که تصویر جهان را توصیف می کند ساخت.

با این حال، اومبرتو اکو با طرح درست این سوال، به آن پاسخی نداد. اما او یکی از «مرجعان» غرب در این مسائل است. این نشان می دهد که تفکر فلسفی غرب حداقل 10 سال از روسی عقب است. در سال 1990، COB به وضوح تعریف کرد.

این بلوک های ساختمان اولیه کلمات: ماده، اطلاعات، اندازه گیری

کتاب مقدس و تشخیص علم،"اطلاعات" - دینو "MEASURE" پنهان شده بوداز انسانیت این در دوران باستان انجام می شد - در مصر باستان. و کاهنان مصر باستان این کار را با ایجاد تصور نادرست به مردم در مورد دنیای اطرافشان انجام می دادند، و از طریق یک سیستم آموزشی کنترل شده، یک "کالیدوسکوپی" را برای قرن ها در ذهن میلیون ها نفر حفظ کردند. این پنهان کاری امکان دستکاری آگاهی هر فرد به صورت جداگانه و کل بشریت را برای قرن های متمادی ممکن ساخت.

قرآن جوهر این فریب را آشکار می کند: «و ما به موسی عطا کردیم.موسی ) کتاب مقدس و تشخیص. شاید راه مستقیم را انتخاب کنی.»این گونه است که قرآن از آنچه خداوند از طریق موسی به یهودیان باستان داده است می گوید تا آنها آن را به همه بشریت برسانند. کتاب مقدس- این اطلاعات واقعی است، و تبعیض- این یک دانش روش شناختی از جهان است، توانایی تشخیص خوب از بد، خوب از بد، حقیقت از دروغ، یک پدیده از دیگری و غیره. الف متمایز کردن- این به معنای قادر بودن است اقدامات-یات، وقف اندازه گیریپدیده ها و رویدادها، دانش جدید و بیشتری در مورد جهان به دست می آورند.

معلوم می شود که کتاب مقدس در قالب تورات و انجیل به دست ما رسیده است. تمایز به کجا می رود؟چرا روش شناسی از بشریت پنهان بود؟ چگونه این امر محقق شد؟ اکنون باید برای شما روشن شود که این امر با پنهان کردن مقوله "اندازه گیری" به دست آمده است!

به هر حال، این داشتن اندازه است که به شخص اجازه می دهد یک چیز را از چیز دیگر، یک فرآیند را از دیگری متمایز کند. اگر فردی چنین تبعیضی نداشته باشد، نتواند درست را از باطل تشخیص دهد، در این صورت همیشه (دیر یا زود) در تصمیم گیری دچار اشتباه می شود. و در این مورد، حتی مقدار زیادی از اطلاعات واقعی به چنین افرادی کمک نمی کند، می توانیم در مورد چنین افرادی بگوییم که آنها از "حماقت کالیدوسکوپی" رنج می برند، زیرا اطلاعات زیادی در سر آنها وجود دارد، اما چنین افرادی هستند. قادر به ترکیب این اطلاعات در یک تصویر منسجم نیست.

برای برخی، این تفاوت ها در درک جهان ناچیز به نظر می رسد. اما این همان موردی است که کوزما پروتکوف در مورد آن صحبت کرد: "دلایل کوچک عواقب بسیار مهمی دارند."همه ما اکنون این عواقب را درو می کنیم.

پنهان کردن اندازه گیری منجر به IMMEASUREMENT شد («بی پیمانه خورد، بی پیمانه نوشید»)، که به نوبه خود منجر به بی اخلاقی و تمام محدودیت های BES شد که اکنون در جامعه شاهد آن هستیم.

اجرای اصل "تفرقه بینداز و حکومت کن!"

مارکسیسم در برابر عقاید کلیسا

فلسفه روش شناختی مبتنی بر روش شناسی دانش است. و اگر این امر در سیستم آموزشی و زندگی مردم در عمل پیاده شود، ظهور دانش جدید منجر به دگرگونی زندگی مردم مطابق با قوانین باز جدید کیهان می شود. این فلسفه به ما اجازه می دهد تا از اشتباهات جهانی در توسعه جامعه اجتناب کنیم.

دیالکتیکی ماتریالیسم مارکسیسمدر ابتدا توسط جامعه به عنوان یک فلسفه روش شناختی پذیرفته شد. بنابراین، در آغاز قرن بیستم، مخالفت با مدیریت ناکارآمد روسیه توسط خاندان سلطنتی رومانوف به راحتی حل شد. نقل قول-فلسفه جزمی کلیساهاو با طبقه حاکم سابق. گرچه ماتریالیسم دیالکتیکی مارکسیسم حاوی گزاره های نادرست بسیاری است، با این وجود، از نظر تاریخی اولین فلسفه روش شناختی است که به عنوان اساس کل فرهنگ جهان بینی و جهان بینی در جامعه تبلیغ می شود. در اتحاد جماهیر شوروی، خائنانه، از طریق رهبری بی فکر کشور، روش شناسی دانش و درک (ماتریالیسم دیالکتیکی) به یک جزمیت مرده تبدیل شد. و فقط I.V. استالین که یک دگماتیست نبود، بلکه یک فرد خلاق بود، در کار خود "مشکلات اقتصادی سوسیالیسم در اتحاد جماهیر شوروی" مارکسیسم را به نقطه انکار خود رساند، اما توسط انبوه اعضای حزب درک نشد. اما هنوز سه نسل از مردم کشور ما با فلسفه اساسا روش شناختی آشنا بودند و همه آن را به عنوان یک جزم نپذیرفتند. اما چنین افرادی در اقلیت هستند.

بنابراین، برای اداره پایدار همه بشریت، کشورها و مردم، کشیشان مصر باستان یک کار ساده «درخشان» انجام دادند. تصور نادرستی در مورد دنیای اطراف به مردم داد و ایده درست را برای قرن ها تصاحب و پنهان کرد (مهر کرد).

انتخاب یک دروغ از بین دو

بیایید "کالیدوسکوپ" و "موزاییک" را به یاد بیاوریم. بیایید به صورت ذهنی تمام دانش را به شکل سنگریزه های رنگی تصور کنیم. ریاضیات - سنگریزه های قرمز، شیمی - آبی، زیست شناسی - سبز، روانشناسی - زرد، اقتصاد - سیاه و غیره. بگذارید بیشتر تصور کنیم که من و شما، خوانندگان عزیز، برده‌داری هستیم. برای اینکه ما خوب زندگی کنیم، به بردگان نیاز داریم که خوب کار کنند. برای اینکه برده ها خوب کار کنند، باید دانش لازم را به بردگان بدهیم. اما اگر برده ها به اندازه ما برده داران بدانند و بفهمند، آنها را در بردگی نگه نمی داریم. چه باید کرد؟ اینجا جایی است که "کالیدوسکوپ" به ما کمک می کند.

تصور کنید که در مقابل یک شخص دو بوم خالی وجود دارد که می توانید "تصویر جهان" را روی آنها به تصویر بکشید.

شما می توانید یک تصویر موزاییکی از "دانش سنگریزه" بکشید، زمانی که همه چیز به هم مرتبط و وابسته است. و سپس، حتی اگر شخصی چیزی را نداند، می تواند از نظر ذهنی کل تصویر را "تکمیل" کند.

یا می توانید تمام دانش را در قالب یک "کالیدوسکوپ" ارائه دهید. آن را جلوی یک شخص بچرخانید - یک عکس ( سوسیالیسم، هورا!). من آن را یک بار دیگر چرخاندم - یک عکس دیگر ( سرمایه داری، هورا!).

لطفاً توجه داشته باشید - دانش در یک و دیگری "تصویر" یکسان است. اما در یک مورد انسان می بیند و می فهمد وابستگی متقابلاین دانش (این که دین وسیله ای برای کنترل مردم است، اینکه اقتصاد به سیاست بستگی دارد، اینکه سیاست جهانی وجود دارد و غیره). و در مورد دیگر او دارد "فرنی" در سر منو او به سادگی نمی تواند درک کند که سیستم اعتباری و مالی جهانی وسیله ای برای اداره کشورها و مردم است، که حقوق و قیمت های او در فروشگاه ها به جنگ در عراق و غیره بستگی دارد.

و به شما یادآوری کنم که ما برده داران هستیم. پس ما چه نوع دانشی به بردگان خواهیم داد؟ درسته ما "دانش در یک کالیدوسکوپ" را ارائه خواهیم کرد، که "احمق کالیدوسکوپی" را تشکیل می دهد. این ارائه دانش به مردم در تمام کشورهای سیاره زمین از طریق آموزش پیش دبستانی، مدرسه، عالی و حتی آکادمیک است.

این دقیقاً همان چیزی است که به "کاهنان" - شیاطین اجازه داد تا اولین کار را انجام دهند "نوسان آونگ"در ذهن هر فردی: "چه چیزی اول می آید: ماده یا آگاهی (روح)؟"و شخص در جایی به دنبال حقیقت می گردد که هرگز نمی تواند آن را بیابد زیرا به سادگی وجود ندارد (شکل را ببینید). به یک فرد حق انتخاب داده می شود یک دروغ از دو

این اساس اصل مدیریت مردم، کشورها و ملت ها "تفرقه بینداز و حکومت کن"، یک اصل مفهومی از بی عدالتی و بی اخلاقی است که امروزه نیز پابرجاست. بر اساس این اصل غیراخلاقی فریب و قرار دادن مردم در برابر یکدیگر، ماتریالیسم و ​​آرمان گرایی، دو آموزه فلسفی متضاد ساخته می شوند. راز قدرت مفهومی غیراخلاقی یک جامعه ناعادلانه در پنهان کردن روش شناسی، در پنهان کردن ایده صحیح دنیای اطراف ما پنهان است.

اما از منظر این آموزه های غلط فلسفی است که احزاب و جنبش های مدرن ایدئولوژی های خود را می سازند. برخی حاضرند جان خود را "برای تزار" بدهند (ارتدوکس بر اساس ایده آلیسم است)، برخی دیگر "برای دبیر کل" (مارکسیسم مبتنی بر ماتریالیسم است). اما هر دو اشتباه هستند!

به اطراف نگاه کن و به آن فکر کن. همه جا با یک انتخاب روبرو هستیم:

- کدام سیستم بهتر است: سرمایه داری یا سوسیالیسم؟- این مزخرف است! در هر دو مورد، یک سیستم "نخبگان" جمعیت، یک سیستم برده دار وجود دارد. فقط در یک هرم در رأس، «نخبگان» یا از خانواده سلطنتی، یا از بازرگانان، یا از دمکرات ها هستند، و در هرم دیگر، «نخبگان» یا از نومنکلاتورای حزبی شوروی هستند (از «خادمان مردم» ”)، یا از ملی گرایان میهن پرست.

- "کدام اقتصاد بهتر است: برنامه ریزی شده یا بازار؟"- و این هم مزخرف است. و چه یکی! برنامه کاری است که باید انجام شود، آنچه باید به دست آید. و باید برنامه ای وجود داشته باشد. و بازار یکی از راه های رسیدن به هدف است. و یه راه خیلی خوب اما این فقط یک راه است. و وقتی شهری را که باید به آن رفت (برنامه ریزی) با جاده ای که باید در آن به این شهر رفت (بازار) مقایسه کنند، به این حالت اسکیزوفرنی می گویند. بنابراین نمی توان با این طرح مخالفت کرد. اقتصاد بازار باید طبق برنامه اجرا شود! بعداً در این کتاب به «اقتصاد» با جزئیات بیشتری نگاه خواهیم کرد.

- "کدام حزب در ایالات متحده خوب است: دموکرات یا جمهوری خواه؟"این نیز مزخرف است، زیرا هر دوی این احزاب منافع ارباب خود - مافیای مالی جهانی را بیان می کنند. و هنگامی که چیزی در ایالات متحده باید به سرعت تغییر کند، این مافیا دموکرات ها را به "کاخ سفید" ایالات متحده می آورد و زمانی که وضعیت باید تثبیت شود، مافیا جمهوری خواهان را می آورد.

همین امر در مورد همه احزاب روسیه صدق می کند. آنها بدون اینکه متوجه شوند برای یک ارباب کار می کنند، همان مافیای جهانی که هدفی را تعیین کرده است: نابودی اتحاد جماهیر شوروی و روسیه. و مردم پر از رویه های انتخاباتی هستند: "بهترین را انتخاب کن!" و چه چیزی بین "وبا" و "طاعون" انتخاب شود، وقتی همه این احزاب از نقطه نظر حفظ بردگی در روسیه، هرم "نخبگان" جمعیت یکسان هستند.

تمام رسانه های تلویزیونی، رادیویی و مکتوب، همه دانشمندان علوم سیاسی و جامعه شناسان نیز از این تکنیک استفاده می کنند. به عنوان مثال به نحوه انجام نظرسنجی بینندگان تلویزیون در مورد یک موضوع فکر کنید. دو یا سه پاسخ به سوال مطرح شده داده می شود و بیننده باید یکی از پاسخ ها را انتخاب کند. اگر همه پاسخ های تحمیلی اشتباه باشد چه؟ اما یک فرد معمولی به آن فکر نمی کند ... اینگونه است که نظر میلیون ها نفر برای حل یک مشکل خاص برنامه ریزی می شود. به همین منظور، آنها «مقامات» را به برنامه‌ها دعوت می‌کنند و بینندگان تلویزیون و خوانندگان روزنامه را با یک انتخاب ارائه می‌کنند: "حق با کیه؟" «کدام نظر صحیح است؟ انتخاب کن!». این تکنیک توسط پوسنر و شویدکوی و سوانیدزه استفاده می‌شود و... این را سولوویف یهودی در برنامه تلویزیونی «تا سد» به وضوح نشان می‌دهد، وقتی که یک دروغ را در برابر دروغ دیگری قرار می‌دهد و آن را به عنوان دموکراسی می‌پندارد. .

این دقیقاً همان چیزی است که در تقابل علم و دین نهفته است. افرادی که نمی توانند جهان را آنطور که واقعاً هست درک کنند و متناسب با واقعیت عینی فکر می کنند - چنین افرادی راحت تر ستم و غارت "مهمانانه" و "فرهنگی" دارند، آنقدر که حتی نمی توانند آن را درک کنند! برای دستیابی به این امر، باید روش شناخت مستقل جهان را از مردم پنهان کرد و در آنها "حماقت کالیدوسکوپی" شکل داد. مدیریت چنین افرادی آسانتر است، فریب آنها آسانتر است، و دائماً آنها را در مقابل نیاز به انتخاب یک دروغ از بین دو یا چند دروغ پیشنهادی قرار می دهند. برای چندین هزار سال، این دقیقاً همان چیزی است که اجرای آن را ممکن کرد اصل: «تفرقه بینداز و غلبه کن».

اما اکنون انجام این کار غیرممکن خواهد بود. در حال حاضر ما به اندازه گیری مسلط شده ایم!

رئیس فرهنگستان مدیریت
فرآیندهای جهانی و منطقه ای
توسعه اجتماعی و اقتصادی
پتروف کنستانتین پاولوویچ

بازنشر از منبع amenra.ru


آروشانوف S.Z.

اسرار پالت نارمر در ماتریس کیهان

در این مقاله به دوران باستان "موهای خاکستری" مصر نگاهی خواهیم داشت و به جالب ترین اثر باستانی - پالت با تصویر فرعون نارمر نگاهی دقیق خواهیم انداخت.
در اینجا چیزی است که دکتر ایان شاو در مورد این مصنوع می گوید:
در سال 1898، مصر شناسان بریتانیایی جیمز کوبل و فردریک گرین، ورقه هایی از سنگ های لوح مانند مایل به خاکستری مایل به سبز را در خرابه های یک قصر اولیه در شهر باستانی هیراکونپولیس در مصر علیا یافتند. این کشف حسی مانند کشف مقبره توت عنخ آمون که 24 سال بعد اتفاق افتاد ایجاد نکرد، اما دانشمندان بلافاصله به اهمیت این شی کوچک پی بردند.
مانند سنگ روزتا، این کاشی - پالت نارمر - می تواند پیامدهای بسیار مهمی برای مطالعه مصر باستان داشته باشد. در حدود 100 سال آینده، محتوای پالت توسط مصر شناسان تفسیر خواهد شد که به دنبال پاسخ به سؤالات متعددی هستند: از ریشه های سیاسی و پیشینه دولت مصر تا ماهیت هنر و نوشتار مصری.


مطالب از ویکی پدیا - دانشنامه آزاد:

توضیحات

ارتفاع پالت 64 سانتی‌متر، عرض 42 سانتی‌متر، نمایشگاهی از موزه قاهره است.
در سمت جلوی پالت، نارمر در تاج سفید مصر علیا به تصویر کشیده شده است که با گرز ساکن شمال غربی دلتا ("منطقه هارپون") می زند و از دستگیری 6 هزار زندانی خبر می دهد.
در سمت عقب، او در تاج سرخ مصر سفلی ظاهر می شود، و به طور رسمی، در محاصره همراهان خود، به سمت اجساد بی سر دشمنان خود حرکت می کند. تصاویر نارمر با تاج های سفید و قرمز به نشانه اتحاد مصر در نظر گرفته شده است.

نظر 1:

برنج. 1. تصویر سمت "اول" پالت Narmer. دوستیابی - مصر قبل از سلسله یا اوایل سلسله.
محل نگهداری: موزه مصر، قاهره. CG14716/JE32169. ماده - آلوریت ابعاد - ارتفاع: 63 سانتی متر.
این پالت در هیراکنپولیس توسط باستان شناسان جیمز کویبل و فردریک گرین در فصل 1897/1898 یافت شد.

...
توضیحات:
در بالای پالت دو سر با شاخ و گوش وجود دارد.
بین آنها هیروگلیف مصری است - "کر - گربه ماهی خشن"یا به سادگی" خور سوم».
در زیر خطوط هیروگلیف از چپ به راست به تصویر کشیده شده است - " صندل پوش کشیش«با یک ظرف آب در دست راستش. روی سینه او یک علامت خاص وجود دارد نماد"، از یک بند آویزان شده است.
صندل ها به دست چپ متصل می شوند. پاها روی یک لبه افقی قرار می گیرند.

بعد فرعون در " سفید» تاج مصر علیا با دست راست بالا رفته و گرز را از وسط آن گرفته است. تزئینات از کمربند فرعون آویزان است - زیور آلات و پشت " دم اسب"یا" دم ساخته شده از نخ" انگشتان دست چپ فرعون به صورت مشت گره می شود و مشت به سادگی روی سر فردی که در مقابل او زانو زده است قرار می گیرد.
در شکل 2 این قطعه به شکل بزرگ شده نشان داده شده است.

به صورت افقی پشت سر فردی که زانو زده است یک مستطیل پر از خطوط موج عمودی وجود دارد - یک هیروگلیف SHبدن آب, « دریاچه"، و در بالای آن، همانطور که می گویند یک هارپون نیست، بلکه به احتمال زیاد یک چوب با قلاب است. اکستنشن بازو"، که در زمان های قدیم توسط پرتاب کنندگان نیزه برای پرواز در مسافت های طولانی تر استفاده می شد.
بالای سر مردی که زانو زده است یک هیروگلیف وجود دارد AUیا SENبه معنی مفهوم " مکان، قلمرو».
در سمت چپ هیروگلیف سر مردی با ریش قرار دارد.
روی هیروگلیف " رشد کنند» شش ساقه پاپیروس با کلاهک. پنجه چپ پرنده روی سه کلاه قرار دارد. هوروس، گروه کر" پای راست پرنده یک طناب پیچ خورده (نماد نفوذ یا کنترل) را نگه می دارد. سر دیگر طناب به بینی سر فردی که ریش دارد (هیروگلیف AU یا SEN) وارد یا خارج می شود.

پاهای فرعون روی یک تاقچه افقی ایستاده است. زیر برآمدگی هیروگلیف " فورت سیتی"و دو نفر در حالت های مشخص که به هیروگلیف نگاه می کنند" شهر قلعه».

برنج. 2. قطعه بزرگ شده از شکل 1،
که دست چپ فرعون را در مشت گره کرده و روی سر مردی که در حالت زانو در مقابل او زانو زده است نشان می دهد. رضایت یا تسلیم».
برخی " طرح ریزی«بالا پشت دست چپ فرعون در قسمت بیرونی مشت فرعون قرار دارد. بنابراین، ماهیت صحنه به تصویر کشیده شده در پالت، قتل یک زندانی نیست، بلکه به احتمال زیاد، نوعی " فداکاری"مرد زانو زده.

این امر با این واقعیت تأیید می شود که فرعون گرز را در دست راست خود از وسط نگه می دارد و نه از انتهای دسته. مشت دست چپ فرعون به جای ضربه زدن روی سر مرد زانو زده قرار می گیرد. پس از یک ضربه قوی به سر، فرد به سادگی بیهوش می شود.
شوالیه ها در قرون وسطی هنگام لقب شوالیه به همین ترتیب عمل می کردند. متقاضی" زمانی رسم بر این بود که پس از ادای سوگند، وقف کننده با قسمت صاف شمشیر به پشت سر او می زد، اما برخی از مشتاقان بی هوش می شدند و مجروح می شدند. به همین دلیل ضربات را رها کردند و شروع به گذاشتن شمشیر روی شانه کردند.

«روی جلو شیرهای گردن دراز در هم تنیده («داس‌دار») را نشان می‌دهد که توسط دو مرد ریشو بر روی افسار نگه داشته شده‌اند. تصویر جفت حیوانات "رام شده" به طور متقارن به احتمال زیاد از شمایل نگاری دوره اولیه توسعه بین النهرین، احتمالاً شمایل نگاری عیلام وام گرفته شده است. این تصاویر می تواند معنای بسیار خاصی داشته باشد و نماد اتحاد اجباری دو نقطه کشور باشد. این یکی از موضوعات اصلی هنر و ادبیات مصر در سراسر سلطنت فراعنه است.

دایره‌ای که توسط گردن‌های درهم تنیده داس‌ها شکل می‌گیرد، به طرز ماهرانه‌ای یک فرورفتگی یا صفحه کوچک را برای مالیدن رنگ‌ها برای نقاشی تزئینی چشم‌ها قاب می‌کند (در اصل، چنین پالت‌هایی دقیقاً برای این منظور استفاده می‌شدند). اما مشخص نیست که آیا یک شیء تشریفاتی مهم مانند پالت نارمر هرگز برای این منظور استفاده شده است یا خیر. این احتمال وجود دارد که اهمیت چنین اشیاء آیینی فراتر از کاربرد عملی تعریف شده قبلی باشد، زیرا آنها به عنوان هدایایی در معبد هیراکونپولیس خدمت می کردند.
روی لوح تشریفاتی دیگری از نوع مشابه، تورفتگی دایره‌ای اثر نامطلوبی ایجاد می‌کند. این تصویر صاف را قطع می کند - برای مثال، "پالت دو سگ" را مقایسه کنید، که توسط Cubell و Green در Hieraconpolis نیز یافت شد، که در آن دوباره دو شیر گردن دراز را می توان در جلو در پیش زمینه مشاهده کرد، اما فرورفتگی به سادگی مشاهده می شود. بین گردن ها قرار دارد، به جای ایجاد شده توسط آنها (یا یک "پالت پروانه" با شکافی که تصویر یک صف از زندانیان را قطع می کند).

در رجیستر بالایی در سمت جلوی پالت، بالای سرپوپاردها، هنرمند شکل راه رفتن یک مرد ریشو - حاکم مصر باستان را به تصویر کشیده است. با قضاوت در هیروگلیف در کادر سرخ(سرخ) در میان سر گاو در بالای دو طرف پالت مردی به نام نارمر قرار دارد. او در به اصطلاح " تاج قرمز"، که برای اولین بار بر روی یک قطعه سفال مربوط به دوره نقده اول (4000 - 3500) ظاهر شد و به عنوان نمادی از قدرت بر مصر سفلی در نظر گرفته شد (اما معلوم نیست این نسخه از چه زمانی ساخته شده است: در زمان Naqada I یا Narmer. دوره). در دستانش عصا و فلفلی است، تونیکی به تن دارد که روی شانه چپش بسته شده است و دم گاو نر از کمربندش آویزان است.

فرعون به همراه شش نفر دیگر در این راهپیمایی شرکت می کند که در میان آنها دو چهره با نیمی از قد او برجسته هستند. در پالت آنها در جلو و پشت فرعون به تصویر کشیده شده اند، اما در واقع ممکن است در دو طرف فرعون راه رفته باشند. هر دو مرد تراشیده شده اند، مشخصاً موقعیت اجتماعی بالایی دارند و مقامات بالایی هستند. تصویر سمت چپ بدون شک حامل کفش های سلطنتی است. در یک دست او یک جفت صندل و در دست دیگر یک ظرف کوچک حمل می کند. دور گردن او زیور سینه یا شاید مهر سلطنتی است. یک هیروگلیف منفرد در یک قاب مربع که بالای سر او قرار گرفته است ممکن است یک قایق نی را نشان دهد (در این زمینه معنای آن نامشخص است). از نظر آوایی می توان آن را به عنوان " دسی بی» .

همچنین دو علامت دیگر در جلوی آن وجود دارد، احتمالاً یک گل رز روی هم قرار گرفته و یک " هوم"، که بعدها معانی مختلفی از جمله "خادم" پیدا کرد. شکل مقام سمت راست کمی بزرگتر است. او با کلاه گیس و ردای پوست پلنگ به تصویر کشیده شده است. آلات نوشتن از گردنش آویزان است. دو هیروگلیف بالای سرش نوشته بود: tt"، احتمالا نسخه اولیه کلمه "وزیر" [چاتی] است.

فرعون و این دو مقام، همراه با چهار حامل، پیکره‌های کوچک‌تر (همه به جز یکی با ریش تصویر شده‌اند)، ظاهراً بدن‌های بدون سر ده دشمن را در حالی که سرشان بین پاهایشان قرار دارد، در سمت راست پالت بازرسی می‌کنند. احتمالاً آنها در نبرد جان خود را از دست داده اند یا به صورت آیینی اعدام شده اند.
این چهار استاندارد با نمادها یا توتم هایی که از دوره های بعدی شناخته شده است - دو شاهین، یک شغال (احتمالاً خدا Upuaut) و یک جسم کروی عجیب، - " ssd"، یا جفت سلطنتی. این استانداردها در کنار هم گروهی را تشکیل می دهند که بعدها به نام " پیروان خدای هوروس» (یا «خدایان پیرو هوروس») و با جشن سالگرد فرعون یا دفن او مرتبط بود.
در بالای اجساد بدون سر چهار علامت یا تصویر نمادین وجود دارد:
در، شاهین، قایق با کمان و عقبو شاهین که زوبین در دست دارد».


برنج. 7. تکه ای از یک پالت با ده بدن انسان بدون سر.
سرهای بریده شده بین پاهای آنها قرار دارد. دست ها از آرنج بسته شده اند.

تفاوت های جزئی در موقعیت قرارگیری قطعات در [هر دو تصویر] نسبت به تصویر اصلی در پالت Narmer وجود دارد.

برنج. 11. شکل تاج های فرعون را به ترتیب از چپ به راست نشان می دهد -
«تاج سفید» فرعون مصر علیا، «تاج سرخ» فرعون مصر سفلی
و تاج متحد حاکم - فرعون مصر علیا و سفلی.
طرح های اصلی از اثر Historia de EGIPTO هستند.

برنج. 12. شکل، تصاویر بزرگ شده از دو هیروگلیف را نشان می دهد
« گروه کر – گربه ماهی خشن"یا به سادگی" خور سوم«بین سرهایی با شاخ و گوش.
در سمت چپ یک هیروگلیف در سمت "اول" پالت وجود دارد که فرعون را نشان می دهد که تاج "سفید" مصر علیا را بر سر دارد.
در سمت راست، سمت "دوم" (معکوس) پالت است که فرعون را در تاج "قرمز" مصر سفلی نشان می دهد.
همانطور که در شکل مشاهده می شود، اگرچه از نظر ظاهری مشابه هستند، هیروگلیف ها از نظر رسمی متفاوت هستند.

نظر 2:

بیایید تحقیقات خود را با استفاده از ماتریس جهان ادامه دهیم.
اولین موضوع مطالعه خواهد بود گرزکه در دست راست فرعون با تاج "سفید" مصر علیا نگه داشته می شود.



برنج. 13. تصویر یک گرز از دست فرعون مصر علیا را در سمت "اول" پالت نشان می دهد.
که با هرم دنیای پایین ماتریس کیهان ترکیب شده است.
در قسمت میانی گرز، انگشتان دست راست فرعون نمایان است.
کلید ترکیب همه " گرز"با ماتریس کیهان قسمت سر آن بود.
هنگامی که قسمت سر آن با مکان انتقال بین جهان های بالایی و پایینی ماتریس کیهان تراز شد، دسته گرز با سطح هفدهم دنیای پایین ماتریس تراز شد. الف- دو تتراکتی مقدس. در- قسمت سر گرز، ترکیب شده با محل انتقال بین جهان بالا و پایین ماتریس کیهان. با- مدلی از قسمت سر گرز در نقطه انتقال بین جهان بالا و پایین ماتریس کیهان.
میس را می توان وارونه کرد و سپس پایه دسته گرز با سطح هفدهم دنیای فوقانی ماتریس جهان هماهنگ می شود. بنابراین، اشکال و اندازه های اصلی گرز روی پالت دقیقاً مطابق با فضاهای مربوط به ماتریس جهان است. این معنای مقدس نماد قدرت فرعون - "گرز" - زمانی مشخص می شود که گرز با ماتریس جهان ترکیب شود.

ما در مورد فضاهای ماتریس جهان از سطح هفدهم دنیای بالای ماتریس تا سطح هفدهم ماتریس دنیای پایین جهان در کار خود در وب سایت در بخش "مقالات نویسنده" صحبت کردیم. ترکیب با ماتریس هیروگلیف مصر باستان خور-دن-سرخ - هیروگلیف خور دن و رمز و راز منشأ مصر علیا و سفلی.

در سمت چپ تصویر پایین (زیر سطح 20)، اعداد نام های مصر سفلی به صورت دایره ای و هیروگلیف های مربوط به این نام ها نشان داده شده است. به وضوح مشاهده می شود که 10 جسد با سرهای بریده به منطقه دو نوم اول مصر سفلی سقوط کرده است. هیروگلیف اول عنب هسپ(عنب هسپ) – یعنی "ساختمان، منطقه"و دومی – خپش(خپش) – "فداکاری".

بنابراین، منطقه نام برهما از شکل 14 و ناحیه اجسام با سرهای بریده توسط هیروگلیف اشغال شده است که می توان آن را به عنوان - ترجمه کرد. "خانه یا منطقه قربانی".
علاوه بر این، همانطور که در بالا اشاره کردیم، (توضیح شکل 6 - " اما این هیروگلیف باید از راست به چپ و پایین خوانده شود. بنابراین، به طور رسمی، ترتیب ما برای فهرست کردن ارقام در این افق نیز باید از راست به چپ باشد") این بخش باید خوانده شود از راست به چپ.
سرپوپاردها - حیوانات افسانه ای با گردن های بلند و گاو نر در ورودی قلعه، به منطقه سوم و چهارم نوم مصر پایین افتادند. به طور کلی، هر دو طرف پالت و نقاشی های روی آنها به خوبی با ماتریس کیهان مطابقت داشت. جزئیات مجزا از ترکیب نقشه ها با ماتریس کیهان به وضوح در شکل قابل مشاهده است.

در زیر دقیقاً همان شکل 17 را با شکل 16 ارائه می دهیم که در آن پالت ها با ماتریس جهان ترکیب می شوند، اما به جای نقاشی های پالت، عکس ها با تصاویر اصلی حک شده روی سنگ ترکیب می شوند.
شاید کیفیت ادراک تا حدودی کاهش یابد، اما چنین نقاشی به سادگی ضروری است.

برنج. 17. این شکل کاملاً شبیه شکل 16 قبلی است.
اما در اینجا عکس هایی با تصاویر اصلی حک شده روی سنگ با ماتریس کیهان ترکیب شده است.

برنج. 18. در سمت چپ در شکل، نقشه جغرافیایی رود نیل و دلتای آن با بخشی از نومز مصر علیا (با اعداد قرمز نشان داده شده است) و نومز مصر پایین (با اعداد سبز نشان داده شده است).
شکل 16 در سمت راست در مقیاس کاهش یافته نشان داده شده است. چهار نام مصر علیا و چهار نام مصر سفلی با فلش های مایل در بالا و پایین نقشه جغرافیایی مشخص شده اند.
فلش‌های قوسی مکان را روی نقشه منطقه نشان می‌دهند "خانه های ایثار"(نام اول و دوم مصر سفلی)، که در آن پالت ده جسد را با سرهای بریده نشان می دهد.
در نام سوم مصر سفلیدر صورت تمایل می توانید به دنبال بقایای سرپوپاردها - حیوانات افسانه ای با گردن دراز و در نام چهارمشهری که گاو نر با شاخ به پالت حمله کرد؟!

بنابراین، با ترکیب نتایج مطالعات خود در مورد پالت در ماتریس کیهان و نقشه جغرافیایی نومز، احتمالاً مکان هایی را که وقایع نشان داده شده در پالت در آن رخ داده است، در سرزمین مصر و در ماتریس کیهان

حالا بیایید به شکل نگاه کنیم "پوشنده" صندل، که پشت فرعون ایستاده است ، مانند " اول"و" دوم» سمت پالت Narmer. در ظاهر این یک کشیش است. روی سینه‌اش علامت مشخصی روی بند آویزان است و در دستش ظرفی با آب است.

با استفاده از ماتریس کیهان، هم علامت و هم ظرف را بررسی می کنیم. کشیش ها به سادگی هیچ کاری نمی کردند و نمی پوشیدند.

برنج. 19. تصویر نشان می دهد:
الف - بازسازی در ماتریس کیهان یک علامت خاص روی سینه کشیش - "صندل پوش".
علامت یا نماد فضای تتراکتیس بالایی یا بالای هرم دنیای بالایی ماتریس کیهان را اشغال می کرد که با نوک آن به سمت پایین معکوس شده بود (از سطح 4 تا 1 جهان بالایی ماتریس).
ب – بازسازی یک ظرف آب در ماتریکس کیهان.
کشتی، همانطور که در شکل مشاهده می شود، در دنیای پایین ماتریس جهان از سطح 1 تا 6 قرار دارد.
C نتیجه ترکیب نماد روی سینه کشیش و ظرف آب در ماتریس کیهان است.

بنابراین، به وضوح مشاهده می شود که کاهنان تمام "نمادها" را طبق قوانین ماتریس کیهان ساختند.. بنابراین آنها «نمادها» را در خارج نشان دادند و معنای مقدس آنها تنها پس از ترکیب این «نمادها» با ماتریس جهان مشخص شد، کاری که ما اکنون انجام می دهیم.
این است که چگونه دانش در مورد قوانین ماتریس جهان یا دانش گذشتگان درباره جهان نامرئی.

برنج. 20. شکل به طور جداگانه از راست به چپ نشان می دهد:
الف - کشیش. ب - نماد سینه. ج – ظرف آب.

این جایی است که ما مقاله خود را به پایان خواهیم رساند.

با این حال، بیایید به نکته اصلی توجه کنیم. مهم نیست که چه دوره تاریخی، به عنوان مثال، نمادهای مصر باستان را در نظر می گیریم، همه آنها، مانند هیروگلیف، بر اساس یک مبنای مقدس - ماتریس جهان ایجاد شده اند.

در پیوست 1 شرحی از زیستگاه گربه ماهی از دانشنامه آزاد ویکی پدیا ارائه خواهیم داد.
گربه ماهی در رود نیل شنا نکرده اند و به نظر می رسد هرگز شنا نکرده اند!؟ گربه ماهی به ویژه در روسیه شناخته شده است!
و زیور کمربند فرعون با تاج مصر علیا در شکل 3 بسیار شبیه به طرح های اسلاوی - زیور آلات است. خوب، این چیز اصلی نیست. نکته اصلی این است که گربه ماهی در رودخانه نیل شنا نمی کند.
پس خور نارمر - "گربه ماهی شیطان" کیست؟!

[...]
© آروشانوف سرگئی زارمیلوویچ 2012

ببینید: http://xoomer.virgilio.it/francescoraf/hesyra/narmer.html
http://xoomer.virgilio.it/francescoraf/hesyra/palettes/narmerp.htm

ایان شاو مدرس دکترای باستان شناسی مصر در دانشگاه لیورپول است. فن آوری، نوآوری، سلاح و زندگی اجتماعی مصر باستان را مطالعه می کند. از سال 1985، او معادن مختلف سنگ معدن مصر باستان را در حطنوب، وادی الهدی، وادی ماغار، جبل العصر و جاهای دیگر حفاری می کند.


مهم نیست که چقدر برای هر یک از ما ناخوشایند به نظر می رسد، یک آموزش جوان جدید که می خواهد راه را برای اصول بزرگ جدید هموار کند، قبل از هر چیز باید به سلاح انتقاد در رابطه با هر چیز قدیمی روی آورد.

الف. هیتلر

با عقب نشینی به اعماق زمان، به این درک رسیدیم که کسانی که دانش مخفی را که از خدایان به ارث رسیده بودند، حفظ می کردند، حتماً حضور داشتند. با وجود این واقعیت که خدایان را می توان هم بیگانگان و هم نمایندگان یک قبیله انسانی پیشرفته تر در نظر گرفت که در میان قبایل وحشی سقوط کردند و هر آنچه را که می دانستند و می دانستند به آنها آموختند. و یکی از اولین شناخت ها در این تماس ها، معرفت خداوند بود، یعنی تکریم یک قدرت هوشمند بالاتر. می توان گفت که معتقدان همه ادیان شناخته شده برای ما (به استثنای چند مورد) در موارد زیر اتفاق نظر دارند: الف) خدایی خاص وجود دارد، ب) انسان به نیروهای نامرئی خیر و شر وابسته است، اما دارای اراده است، ج) رفتار انسان تا حدی باید تابع احکامی باشد که خداوند تعیین کرده است، که توسط فرقه دینی محافظت می شود، د) با پیروی از اراده پروردگار، انسان می تواند به مطلق (خوشبختی / سعادت) دست یابد. در عین حال، مذاهب مختلف فرضیه های خود را در مورد آینده به ما ارائه می دهند: چرخه بی پایان تناسخ. جدایی در نیروانا؛ قیامت و حیات ابدی؛ جهنم و بهشت. ما ممکن است در هیچ یک از این فرضیه ها شریک نباشیم، یا ایمان خود را بنا به صلاحدید خود تغییر ندهیم، اما همه ما در مقطعی می فهمیم که به خداوند خداوند متکی هستیم و زندگی خود را با احکام اولیه او مطابقت می دهیم.

از آنجایی که ما نمی‌توانیم به زمان‌های قدیم‌تری نگاه کنیم، برای آشکار کردن موضوع اولین خادمان فرقه، که پیشینیان خدمتگزاران دین مسیح بودند، باید به تاریخ کم و بیش شناخته شده دوران باستان رجوع کنیم. جهان.

در مورد پادشاهی های باستانی، باید در نظر گرفت که تمدن مصر باستان در قرون 28-23 شکل گرفت. قبل از میلاد ه. در یک سری از جنگ های محلی، می توان جنگی را که در قرن هفدهم رخ داد را به یاد آورد. قبل از میلاد ه.، هنگامی که سرزمین های مصر توسط هیکسوس ها فتح شد («hikhaset» مصری - «شاهان شبان»، همچنین: «شاهان خارجی»، «شاهان خارجی»). مهاجمان قبایل شبانی کوچ نشین بودند. با عمیق‌تر کردن کتاب مقدس که قرن‌ها بعد خلق شد، تصادفی نسبتاً عجیب را خواهیم یافت: عیسی مسیح نه تنها پادشاه یهودیان، بلکه شبان و شبان ارواح انسان‌ها نیز نامیده می‌شود. هیکسوس ها پس از تاج گذاری یکی از رهبران نظامی خود، سلسله پانزدهم را تأسیس کردند. مدتی در شمال سلطنت کرد، همزمان با سلسله تبانی که در جنوب سلطنت می کرد. و چنین تصادفی: برترین خدای مصری آتن (را، یا آتون-را) با یک قرص خورشیدی بر سرش به تصویر کشیده شد. همین سنت در نقاشی شمایل مسیحی نیز ظاهر خواهد شد. قبل از اینکه آتن را که نشان دهنده توحید است بر باورهای قبلی غلبه کند، نظام آمون را وجود داشت، نظامی که نشان دهنده شرک است. مورخ روسی

V. Vodovozov در "کتاب برای خواندن پایه" خود که در سال 1878 منتشر شد و هدف آن "خودآموزی مردم عادی" بود، نوشت: "مهمترین طبقه ای که بر همه چیز حکومت می کند، کاست روحانی یا کشیشان بود. به پادشاه (یعنی فرعون) دستور دادند که چگونه زندگی کند و چه کار کند... بالاترین خدای مصریان بود. آمون.چهار خدا در چهره او متحد شده بودند: ماده ای که همه چیز در جهان از آن تشکیل شده است - الهه شماره; روحی که به یک ماده جان می دهد، یا نیرویی که آن را شکل می دهد، تغییر می دهد، عمل می کند، - خدای نف; فضای بی نهایت اشغال شده توسط ماده - الهه پشت; زمان بی نهایت، که به نظر ما با تغییرات مداوم در ماده - خدای سبیک. هر آنچه در جهان وجود دارد، طبق آموزه های مصریان، از آن سرچشمه می گیرد مواداز طریق عمل نامرئی قدرت، می گیرد فضاو تغییرات در زمانو همه اینها به طور مرموزی در وجود چهارگانه، آمون، متحد شده است.» همخوانی آمون/آمون و آمین برای انکار نصب احتمالی آنقدر واضح است (از انگلیسی "نصب، قرار دادن"؛ اصطلاح "نصب" در اینجا به معنای گسترده ای استفاده می شود و می توان آن را به عنوان یک تزئین نمادین با ارزش ایجاد شده توصیف کرد. برای مقاصد معین در زمان معینی تحت یک نام خاص).

همچنین باید گفت که باورهای باستانی مصریان بر اساس اسطوره های کیهان شناسی حتی باستانی است که فقط می توان ذره ذره آن ها را از تکه های تکه تکه و آشفته مندرج در منابع بعدی و همچنین از شمایل نگاری خدایان در تصاویر بعدی اسطوره های کیهانی اسطوره های باستانی در مورد ساختار جهان هستند. ترکیبی از علوم اولیه هستند. من اضافه می کنم که کیهان گرایی روسیه باستان ریشه در سنت های باستانی آریایی دارد که در بسیاری از اقوام مدرن اوراسیا مشترک است. کارشناسان می‌دانند: مؤلفه‌های باورهای مصری شامل چه چیزی است، مانند: کیهان‌شناسی تبانی، کیهان‌شناسی ممفیس، کیهان‌شناسی هرموپولیتن، کیهان‌شناسی هلیوپولیتی، در طول قرن‌ها در متون کتاب مقدس گنجانده شده است. در حالی که پادشاهی باستانی اسرائیل، طبق کتاب مقدس، در قرن یازدهم قبل از میلاد تأسیس شد. ه. شاه شائول (شائول).

یکی از تمدن های پیشرو دوران باستان، روم باستان، که نام خود را از شهر اصلی روم گرفته است، به نوبه خود به نام بنیانگذار افسانه ای رومولوس، در قرون 5-4 شناخته شده است. قبل از میلاد ه. و اوج شکوفایی آن در زمان های بعدی فرا رسید. در اینجا، در قلمرو امپراتوری روم، دین مسیحیت در قرن اول پس از میلاد متولد شد. سرنگونی آخرین امپراتور امپراتوری روم غربی، رومولوس آگوستولوس، توسط رهبر آلمانی Odoacer در 4 سپتامبر 476، تاریخ سقوط امپراتوری روم در نظر گرفته شده است. و نکته جالب دیگر: روم باستان، تا زمان سقوط آن در قرن پنجم. n ه. قبلاً به چاپ کتاب نزدیک شده است. کاغذ، جوهر چاپ، قالب ها و مهرها اختراع شد و تایپ فیس توسعه یافت. در لیسیوم های روم باستان از نوارهای چوبی برای آموزش سواد استفاده می شد که در آن انواع فلز با حروف درج می شد. لازم بود یک قدم کوچک برداشته شود: حروف موجود را با حروف آینه ای جایگزین کنید، آنها را با جوهر چاپ آغشته کنید و روی کاغذ فشار دهید - و انقلابی در علم در دنیای باستان رخ خواهد داد. این فرصت‌ها در دولت قطعاً وجود روم را برای قرن‌ها یا هزاره‌ها گسترش می‌داد و از فروپاشی آن تحت حمله قبایل ژرمنی جلوگیری می‌کرد. روم سقوط کرد و چاپ هزار سال بعد در سال 1445 در آلمان پدید آمد. قوانین شگفت انگیز توسعه تاریخ؛ معلوم می شود که آلمانی های بی سواد فرصت را از رومیان تحصیل کرده ربودند تا موجودیت امپراتوری را طولانی کنند و تنها هزار سال بعد آنها خودشان شروع به دیدن نور کردند.

اما اعتقاد بر این است که در آن زمان بهترین ذهن‌های تمدن زمینی در روم جمع شده بودند که می‌توانستند با داشتن فرصت‌های مطلوب‌تر، چاپ را در قرن پنجم ایجاد کنند. دقیقاً همانطور که آدولف هیتلر گفته بود اتفاق افتاد: «در یک مبارزه دشوار، زمانی که سرنوشت مردم و ملت ها تعیین می شود، بازنده کسی نیست که کمتر می داند، بلکه کسی است که ضعیف تر است و نمی داند چگونه حتی از اندکی که دارد نتیجه عملی بگیرد. می داند.»

از تاریخ جهان باستان می دانیم که خداترس ترین و مذهبی ترین مردم مصریان باستان بوده اند. وحدت مصر از طریق قدرت فراعنه تجسم یافت. فرعون رئیس فرقه های همه خدایان مصر بود و خود خدایی شد. همه فرمانروایان مصر خود را فرزندان خدای خورشید Ra می نامیدند. مقبره های با شکوه - اهرام - برای آنها ساخته شد.

در شکل گیری جامعه پیشرفته مصر و در توسعه فرهنگ شگفت انگیز، نگهبانان سنت های مقدس - کشیشان - نقش مثبتی داشتند. کشیشان -اینها قبل از هر چیز وزیران عبادت هستند که به عنوان واسطه در ارتباط بین مردم و دنیای خدایان و ارواح مورد احترام قرار می گیرند. خود این نام از "zhr'ti" اسلاوی قدیمی - "قربانی کردن" گرفته شده است.

مصر شناسانی که در مورد کشیشان مصر باستان مطالعه می کنند موافقند که این کشیش ها بودند که نقش اصلی را در تشکیل و شکوفایی دولت و توسعه سلامت معنوی ملت ایفا کردند. علاوه بر این، کشیشان نه تنها حافظان اسرار مقدس، پزشکان و جادوگران بودند، بلکه مدیران سکولار نیز بودند. از زندگینامه کاهن اعظم عصر رامسس کبیر، مشخص شده است که تحصیلات وی از چهار سالگی آغاز شد و در بیست سالگی به پایان رسید. به کاهنان بالاترین درجات، عنوان Ur که به معنای "بالا"، "برتر" بود، اعطا شد. همه کشیش ها به گروه های جداگانه تقسیم شدند. به عنوان مثال، گروه هایی از Per Neter - "خادمان معبد"، Kher Heb - کاتبان و نگهبانان کتب مقدس وجود داشتند که همچنین به عنوان نگهبانان کلمات قدرت مورد احترام بودند و مسئول تلفظ صحیح آنها بودند. زیر کلمات قدرتاشاره به برخی از کلمات مقدس است که دارای قدرت خاصی هستند و بنابراین از افراد غیر مذهبی پنهان هستند. در این میان، فرضیه ای وجود دارد که بر اساس آن فرد می توانست با کمک طلسم های جادویی یا حتی کلمات فردی، عناصر طبیعی را کنترل کند و معجزه کند. و اینکه در زمان های قدیم خدایان ساختمان های مگالیتیک می ساختند، و همچنین بر روی اشیاء غیر معمول (که در نقاشی های باستانی، از جمله مصریان باستان تجسم یافته بودند) دقیقاً با کمک کلمات جادویی خاص پرواز می کردند. اصلا عجیب نیست که کتاب مقدس اینطور شروع می شود: «در ابتدا کلمه بود و کلمه خدا بود...»می توان فرض کرد که راز طلسم های باستانی در رون ها نگهداری می شود، و پس از آن کاملاً واقع بینانه می شود که فرض کنیم برخی از رون های رمزگشایی شده به مالکیت دانشمندان رایش سوم تبدیل شده اند که در چارچوب پروژه هایی کار می کردند که بسیار عالی بود. منحصر به فرد برای زمان خود

آیا انرژی کلمات قدرت، مثلاً در نمادهای تائوئیستی (مشهورترین آنها یین و یانگ) مهر و موم شده است، که در هنگ کنگ، سنگاپور، مالزی و تایوان حفظ شده است ? علم مدرن در مورد نوشته‌های باطنی تائوئیستی چه می‌داند؟...و در مورد نمادگرایی سه خط‌های ترکیبی که هر یک از خطوط و خطوط شکسته آن معنای مقدس خود را دارد؟ در این رابطه، یک سؤال بلاغی مطرح می شود: چه دانشی برای دانشمندان آننربه، که از مناطقی که تائوئیسم در سفرهای اعزامی انجام می شود بازدید کردند، آشکار شد. یا کسانی که بیش از یک بار از تبت مرموز بازدید کرده اند؟

اما سؤال منطقی دیگری مطرح می شود: بر روی بناهای تاریخی مصر باستان، از جمله نمادهایی که توسط دانشمندان مدرن قابل رمزگشایی نیستند، چه نوشته شده است؟ و آیا همه این نامه ها فقط نوشتن نیست؟!

شاید کاهنان مصری با داشتن دانش قابل توجه، کلماتی از قدرت را در کخ ("روی به سوی خدا") آورده اند - دعاهاکه آن را تلفظ می کردند و سپس از زبان مصری های معمولی به صدا در می آمد. از اینجا این درک به دست می‌آید که دعا یک «یافته» سنتی و واقعی مسیحیت نیست، همانطور که می‌توان تصور کرد به دلیل این واقعیت که برای ایمانداران مسیحی مذهب آنها بر سایر باورها تسلط دارد، و بنابراین حقیقت اصل اساسی آن تقریباً غیرقابل انکار به نظر می‌رسد.

با توجه به این که نماز بدون شک نیرویی پرانرژی فراتر از درک علم ما دارد و صرف نظر از اینکه به چه زبانی صحبت می شود، می توان چنین فرض کرد که در حال حاضر نه آنقدر الفاظ که اهمیت ویژه ای دارند، بلکه ایمان هستند. که با آن تلفظ می شوند، و کسانی که برای آنها در نظر گرفته شده است - نیروهای اسرارآمیز دنیای نامرئی (خدایان و ارواح) - انرژی آنچه گفته می شود را درک می کنند.

کاهنان مصر باستان روز خود را با دعا آغاز کردند. در معبد مصر باستان، در هنگام نیایش معبد نیز شعارهایی شنیده می شد. خیلی بعد این یک سنت در کلیسای مسیحی شد.

در زمان فراعنه این فرمان آمده است: «برای بندگی خدا باید پاک باشی». طبق سنت، همه خادمان معبد باید چهار وضو در روز می گرفتند: صبح، ظهر، عصر و نیمه شب. در همان زمان، یکی از کشیشان موظف شد بر روی افرادی که وارد معبد می شدند آب بپاشد. این بعداً توسط زاهد یهودی، جان، که برای ما با نام مستعار خود باپتیست شناخته می شود، "اختراع" شد. بنابراین نه غسل ​​تعمید با آب اردن، و نه تعمید در معبد یک سنت اصیل مسیحی نیست، بلکه سنتی است که به قرن ها پیش می رسد.

در میان کاهنان، بینندگانی بودند که مورد احترام همه بودند. اخترشناسان و ستاره شناسان (کاهنان Mer Unnut - "استادان ساعت"، اخترشناس-رصدگر بودند؛ کاهنان Amiya Unnut - "مفسران ساعت" که با نجوم کشاورزی سروکار داشتند، تأثیر مشاهیر را بر رفاه مطالعه کردند. از مردم و غیره). نقش ویژه ای توسط کاهنان اور هکو - "صاحبان قدرت های مقدس" ایفا شد. اینها نگهبانان قدرت الهی بودند، آنها می توانستند اشیاء را "برکت" دهند (که به همکارانشان - کشیشان مسیحی نیز داده شد) و به بیماران در شفا کمک کنند. به هر حال: پزشکی در مصر باستان یک حرفه نبود، بلکه یک علم مقدس بود. به گفته هرودوت، مصریان باستان سالم ترین مردم جهان باستان بودند و مهارت های درمانی آنها بی نظیر بود.

در میان کاست‌های مختلف که به کشیش‌ها خدمت می‌کنند، کاست خادمان غیر روحانی Sau است - "مراقبان" که به عنوان نگهبان عمل می‌کنند. آنها پیشگامان شوالیه ها، جنگجویان مسیح، به عنوان نیروهای ویژه خداوند شدند.

کهانت با ظهور دین همراه است. در میان سایر اقوام (استرالیایی‌های بومی، پاپوآیی‌ها، فوگی‌ها، مردمان قطب شمال و غیره)، مراسم مذهبی و جادویی عمدتاً توسط سران قبیله‌ها و همچنین توسط شفادهنده‌ها و شمن‌ها انجام می‌شد که به دلیل دسترسی به دنیای ظریف شهرت پیدا کردند. از خدایان و ارواح واقعیت های تاریخی به گونه ای است که در طول زمان، تداوم کشیشی تا انتقال ارثی عنوان، تثبیت می شود. کشیش-پادشاهان از قبل در میان رهبران ظاهر می شوند. این منبعی است که این پدیده متعاقباً از آن ظاهر شد مسیحیت رهبرمنبع عمیقی که نرو، روبسپیر، ناپلئون، تروتسکی، لنین، استالین و هیتلر از آن سرچشمه می گیرند.

کاهنان معبد در مصر باستان، بابل و ایران صاحب زمین، بردگان و ثروت هنگفت بودند. در قرن VI-I یهودیه. قبل از میلاد ه. حکومت کشیشی اورشلیم در هند باستان، بالاترین طبقه جامعه بعد از حاکمان، کشیشان برهمن بودند. در باستانی ترین تمدن های آمریکا - در مکزیک باستان و پرو، روح مردم نیز توسط کشیش اداره می شد. به هر حال: چندی پیش در پرو، باستان شناسان دخمه ای را کشف کردند که در آن یک کشیش اعظم که در عصر موچیکا (1800 سال پیش) زندگی می کرد، دفن شده بود. مقبره ای با یک تابوت چوبی به ابعاد 1 در 2.5 متر در منطقه چیکلایو در شمال کشور کشف شد، اما خود مومیایی در آنجا نبود.

جانشین کشیشی در ادیان برجسته جهان - مسیحیت، بودیسم، اسلام - بود روحانیتاما آیا روحانیون با اتخاذ تجارب پیشینیان، علم پنهان پیشینیان را دریافت کردند؟ و به طور کلی، اسرار اصلی کشیش چیست؟

به گفته کاندیدای علوم فنی، سرلشکر نیروهای فضایی کنستانتین پاولوویچ پتروف، که کتاب "راز کنترل بشریت" را نوشت، مهمترین راز کاهنان مصر باستان جایگزینی مفاهیم و پنهان کردن حقیقت است. در نتیجه، مردم شروع به استفاده از جهان بینی کالیدوسکوپیک به جای موزاییک کردند. در واقعیت اینگونه به نظر می رسد. فرض کنید تعداد مشخصی مربع داریم که می‌توانیم از آنها یک تصویر کامل بسازیم (موزاییک)، یا می‌توانیم به همان تعداد ذرات جزء را در یک کالیدوسکوپ قرار دهیم و آن را بچرخانیم و انتظار داشته باشیم چیزی کامل را ببینیم. آن افرادی که دارند جهان بینی کلیدوسکوپی(و اکثریت قریب به اتفاق آنها هستند) جهان را از طریق الگوی زیر می بینند: الف) همه چیز تصادفی اتفاق می افتد، 6) هرج و مرج در اطراف وجود دارد، ج) هیچ رابطه علت و معلولی در رویدادها وجود ندارد. در حالی که برای کسانی که دارند جهان بینی موزاییکی، همه چیز روشن است، زیرا برای آنها: الف) جهان یکی و کامل است، ب) همه چیز به هم وابسته و به هم پیوسته است، ج) همه فرآیندها و پدیده های جهان قابل کنترل هستند.

این یک راه بسیار ساده برای ارائه فرآیندهای جهانی در حال وقوع در سیاره ما از طریق مفاهیم آشنا برای همه است. اعتراف می‌کنم که به‌عنوان نویسنده این کتاب، تلاش می‌کنم نه تنها با ظهور آدولف هیتلر و ظهور نازیسم، روابط علت و معلولی پیدا کنم، بلکه همچنین می‌کوشم بفهمم چه ایدئولوژی در کتاب مسیحی گنجانده شده است. کتاب ها، و چرا نفرت انگیزترین فرمانروای قرن بیستم سعی کرد این کتاب را بازنویسی کند، که اصول آن برای همه مؤمنان تزلزل ناپذیر به نظر می رسد.

برای آشکار ساختن اینکه چگونه هزاران سال پیش، جهان بینی موزاییکی با یک جهان بینی کالیدوسکوپیک جایگزین شد، K. Petrov مثالی از کتاب V. Shmakov، روزنامه‌نگار برجسته روسی اوایل قرن بیستم، «کتاب مقدس توث» ارائه می‌کند. آرکانای بزرگ تاروت. پتروف اظهار می دارد که پس از آشنایی با نتیجه گیری های شماکوف، "می آموزیم که برای "ویژه آغاز شده"، برای "برگزیده"، سه هزار سال پیش ایده متفاوتی از جهان ارائه شده است، و این اولین بار در "سفر یتزیرا" ("کتاب آفرینش") ")، که بخشی جدایی ناپذیر از تلمود است. به بیان ساده، کشیش باستانی قادر بود مفاهیمی را که قبلاً جدایی ناپذیر بودند از هم جدا کند و فرد را مجبور کند که نه به طور کلی، بلکه در فردی فکر کند و نه با کل، بلکه با جزئی عمل کند. بنابراین، کنترل بر آگاهی مردم توسط «برگزیدگان»، شبانان روح انسان آغاز شد. مثل یک افسانه معروف معلوم می شود که به جای اینکه یک فیل در خیابان ها راه برود، یک نابینا، حیوان را با لمس شناسایی می کند، فقط قسمت های جداگانه آن را می بیند، و به طرز وحشتناکی سرزنش می کند و در مورد اینکه این حیوان عجیب و غریب چیست، بحث می کند: تنه مار، یا پای میله ای، یا کنده آویزان دم، وگرنه هنوز نفهمیدی که چی...

پتروف در مورد همین موضوع نتیجه گیری زیر را انجام می دهد: "اما انسان به گونه ای ساخته شده است که می تواند این "مولفه"های "تثلیث مقدس" جدایی ناپذیر را هر یک به طور جداگانه در نظر گرفته و عمل کند... با استفاده از این ویژگی انسان، MATTER داده شد. به علم، اطلاعات به دین، و اندازه گیری از بشریت پنهان بود. این در دوران باستان انجام می شد - در مصر باستان. و کاهنان مصر باستان این کار را با ایجاد تصور نادرست به مردم در مورد دنیای اطرافشان انجام می دادند، و از طریق یک سیستم آموزشی کنترل شده، یک "کالیدوسکوپی" را برای قرن ها در ذهن میلیون ها نفر حفظ کردند. این پنهان کاری امکان دستکاری آگاهی هر فرد به صورت جداگانه و کل بشریت را برای قرن های متمادی ممکن ساخت. نویسنده ادامه می دهد: «قرآن ماهیت این فریب را آشکار می کند: «و ما به موسی (موسی) کتاب آسمانی و قدرت تشخیص دادیم. شاید راه مستقیم را در پیش بگیرید.»این گونه است که قرآن درباره آنچه خداوند از طریق موسی به یهودیان باستان داده است تا به همه بشریت بیاورند، می گوید. نتیجه یکسان است: از بشریت پنهان بود اندازه گیری،به لطف آن، هر فردی به راحتی دروغ را از حقیقت جدا می کند و روشی برای شناخت مستقل (نه تحمیلی) جهان خواهد داشت. "فردی به دنبال حقیقتی است که هرگز نمی تواند آن را بیابد، زیرا به سادگی آنجا نیست. به مرد حق انتخاب یکی از دو دروغ داده شد. این دقیقاً همان چیزی است که اساس اصل "تضاد مدیریت شده"، اصل "تفرقه بینداز و حکومت کن!" اینگونه است که ماتریالیسم و ​​ایده آلیسم در تقابل قرار می گیرند. و بر این اساس کلی یهودیت، ادیان و عقاید جهانی ساخته شده اند. احزاب و جنبش ها ایدئولوژی های خود را از موضع این آموزه های غلط فلسفی می سازند. برخی حاضرند جان خود را "برای تزار" بدهند (یهودی-مسیحیت مبتنی بر ایده آلیسم است)، برخی دیگر "برای دبیر کل" (یهودی-کمونیسم مبتنی بر ماتریالیسم است). کنستانتین پاولوویچ قاطعانه اطمینان می دهد که نه «عیسی قیام کرد!»، نه «الله اکبر!»، نه خدای یهودی کمونیسم، لنین. وی افزود: دقیقاً صورت‌بندی چنین انتخاب نادرستی در تقابل دین و دین، علم و دین نهفته است.

بنابراین ما به این درک رسیدیم که دین، هر دینی که باشد، به نوعی ابزار کنترل است.

به نظر می رسد که آغاز تمدن مدرن را باید زمانی گرفت که جایگزینی مفاهیم از آن زمان آغاز می شود، یا بهتر است بگوییم، جایگزینی بینش جهان. برخی از محققان استدلال می کنند که "آغاز تمدن مدرن را می توان 12000 سال قبل از میلاد در نظر گرفت." ه. - از این نقطه بسیاری از مذاهب جهانی زمان اساطیری را معکوس می شمارند (البته در کتاب مقدس زمان خلقت جهان 5500 سال قبل از میلاد مسیح در نظر گرفته شده است). با این حال، ما عادت کرده ایم که حتی در مفهوم 12000 سال زندگی نکنیم، بلکه در زمان بسیار کوتاه تری (زمانی که به وضوح وجود ندارد) زندگی کنیم. اندازه گیری)- از تولد نوزاد یهودی عیسی، از میلاد مسیح.

قبل از آن چه اتفاقی افتاد؟ احتمالاً پس از فاجعه جهانی (احتمالاً جابجایی محور زمین به میزان 180 درجه) که در نتیجه آن تمدن های اولیه توسعه یافته از بین رفتند، توسعه فرهنگ ها دوباره در قاره های مختلف آغاز شد. علاوه بر این، این فرآیند تقریباً به طور همزمان اتفاق افتاد و مهمتر از همه، از یک ریشه، از همان اجداد (شاید آتلانتیس ها، شاید آریایی ها) سرچشمه گرفت. بقایای علوم باستانی، اکتشافات نجومی و ریاضی توسط کاهنان مصر، بابل، سومر، هند، چین، آمریکا و کاهنان روسیه باستان بازسازی و نگهداری شدند. به هر حال، اگر چنین فاجعه ای رخ می داد، می شد بخشی از بشریت هوشمند را در شهرهای مخفی زیرزمینی حفظ کرد. و این مصادف است با فرضیه "زمین توخالی" که توسط نازی ها مشترک بود و آدولف هیتلر به آن اعتقاد داشت. شاید امروز هم یک تمدن زیرزمینی وجود داشته باشد و نمایندگان آن نه تنها در ظاهر، بلکه در توسعه نیز به طور قابل توجهی از ما جلوتر باشند. این می تواند مثلاً ظهور و ناپدید شدن هواپیماهای عجیب و غریب را توضیح دهد که ما آنها را بشقاب پرنده می نامیم و وجود آنها به دلیل ماهیت عظیم این پدیده عجیب به سادگی غیرممکن است.

کشیشان مصری- این یک گروه ممتاز از مردم است که دارای قدرت خاصی هستند و از اشیاء جادویی مقدس در فعالیت های خود استفاده می کنند. آنها پاسداران سنت های کهن، ارزش های فرهنگی هستند، آنها ایدئولوژیست های تکرار نشدنی هستند. آنها از همه چیز اطراف خود آگاه هستند و کنترل می کنند. به این می توان دانش عالی آنها از علوم دقیق را اضافه کرد.

فرقه خدایان که در مصر باستان وجود داشت نیاز به حمایت دائمی داشت. این کاری است که کشیش های مصری انجام دادند. فرآیندهای آیینی و همچنین هر آنچه که با آنها مرتبط است نیز بخشی از علایق آنها بود.
وجود پس از مرگ در مصر باستان بسیار بیشتر از وجود زمینی مورد توجه قرار گرفت.

طلسم های عرفانی، توانایی مومیایی کردن اجساد درگذشتگان و ویژگی های مشخصه کشیش های مصری مورد تقاضای مصری ها بود.

اعمال جادویی

جادو یک ابزار جهانی و بسیار قدرتمند در دستان ماهر کشیشان است. در مصر باستان، هیچ منطقه ای از زندگی وجود نداشت که در آن جادو استفاده نشده باشد. درمان و تجویز داروها به بیمار با وارد کردن او به حالت خلسه همراه با هیپنوتیزم بیشتر با استفاده از طلسم های جادویی، معجون های مختلف و غیره همراه بود. قرار بود همه این روش ها در برابر بیماری و مرگ، نیش حشرات، مارها، شکارچیان و غیره محافظت کنند.

خدمات کشیشان مصری نه تنها در زمان صلح، بلکه در زمان جنگ نیز مورد نیاز بود. به عنوان یک قاعده، در این زمان نیاز به فرستادن نفرین بر دشمن بود. کشیش فقط باید روی مجسمه مومی خود کمی جادو می کرد و به زودی دشمن در تشنج های وحشتناکی به هم می خورد.

هر کشیش مصری باید در هنر پیشگویی تسلط پیدا می کرد. گاهی اوقات به نظر می رسید که برخی از نیروهای غیرزمینی مرموز او را در این امر یاری می کنند. اینجوری شد یک نوجوان دوازده ساله در حالت هیپنوتیزم قرار گرفت. با کشیدن مواد مخدر و گذاشتن دست راست فالگیر بر تاج سر به دست آمد. کشیش سؤالات مورد علاقه نوجوان را پرسید و سپس پاسخ آنها را به روش صحیح تفسیر کرد.

مومیایی کردن مردگان

مشخص است که چگونه مصری ها بقایای مردگان را حفظ کردند. در دوران سلسله از روش مومیایی کردن استفاده می شد. به دلیل پیچیدگی و هزینه این فرآیند، این تکنیک تنها در اختیار فراعنه و کسانی بود که به طبقه بالا تعلق داشتند.

بر آن مرحوم نماز خوانده شد و طلسم شد. این برای بازگشت بدن اختری انجام شد. معمولاً این کار نتیجه نمی داد و آنها شروع به آماده سازی جسد برای مراسم دفن کردند. متوفی شسته شد و مراسم خاکسپاری در اتاق مخصوص انجام شد.

پس از این جسد به مومیایی کنندگان تحویل داده شد. اندام‌های داخلی را بیرون می‌آوردند و آن‌ها را در ظرف‌هایی می‌گذاشتند که با سرپوش‌های مخصوصی که به شکل سر خدایان مناسب ساخته شده بود، پوشانده می‌شد. فرآیند برداشتن مغز یک فرد متوفی باعث بی میلی خاصی برای پذیرش در فرد تحصیل کرده امروزی می شود. پوکر را در سوراخ بینی متوفی فرو کردند، تیغه بینی را سوراخ کردند، مغز را دور آن پیچانده و بیرون آوردند.

بدن که با نمک خاصی به نام ناترون پوشیده شده بود، به سرعت خشک شد. بعد از چند روز با خاک اره، رزین و ناترون پر شد. سپس در میان بسیاری از حرزهای مختلف، آن را در پتوهای کتان پیچیده کردند و قرار بود جاودانه شود. و روح را تصرف کرد.

باشد که تمام آرزوهای مصریان باستان برآورده شود.

اسرار کشیشان مصری

البته منطقی است که بخش را با مصر باستان شروع کنیم نه با کیمیاگری اروپایی، اما آیا منطقی است که بعد از مصر در مورد کیمیا صحبت کنیم؟ بنابراین، برای اینکه حداقل چیزی در مورد آن بگویم، آن را در ابتدا قرار دادم.

بنابراین، بیایید ببینیم که اوضاع با جاودانگی در سواحل نیل چگونه بود. ما چنین فرصتی داریم: از قدیمی ترین تمدنی که برای ما شناخته شده است، به لطف کار سخت نمایندگان آن، چیزهای زیادی به ما رسیده است. اهرام و ابوالهول ها از سنگ ساخته شده اند. به هر حال، برخی از رهبران پستانداران با تمایل آشکار برای تسلط به شدت از این چالش مستقیم از گذشته عصبانی شده بودند. بنابراین، امپراتور فرانسه، ناپلئون بناپارت، با دیدن ابوالهول سنگی عظیم، بلافاصله دستور داد که از توپ به او (یا او) شلیک کنند، و یاد خود را با قطع کردن بر روی صورت سنگی تحقیرآمیز خندان، ماندگار کند. با این حال، بر اساس روایت دیگری، برخی از پاشاهای ترک خود را با این امر متمایز کردند.

نگرش ساکنان مصر باستان نسبت به مرگ در ذهن بسیاری هنوز با به اصطلاح "کتاب مردگان" همراه است. «کتاب مرده» یا «کتاب مردگان» ترجمه تحت اللفظی عنوان عربی آن است. «کتاب المعیت».اعراب با بازکردن مقبره‌های گنجینه‌ای که در آنجا پنهان شده بود، پاپیروسی را در دست مومیایی پیدا کردند که پر از قیچی‌ها و نقاشی‌های نامفهومی بود. به این طومارها - پس از محل کشف - می گفتند. عنوان واقعی متن است "اوه، خوب، پرت، ما، لعنتی،"که به عنوان "گفته های بیرون رفتن به روز" یا "فصل هایی در مورد صعود به سوی نور" ترجمه می شود. قبلاً از نام مشخص است که مصریان با خوش بینی خاصی به آینده زندگی پس از مرگ خود می نگریستند!

قدیمی ترین متون مصری بر روی دیوارهای اتاق های تدفین در اهرام حفظ شده است. آنها فقط در پایان قرن 19 بودند. توسط دانشمند فرانسوی G. Maspero کشف شد. سن این یافته ها تقریباً چهار و نیم هزار سال تعیین شد. به طور سنتی، بر اساس مکانی که در آن یافت شد، این اسناد "متون هرمی" نامیده می شد. همانطور که بعد از رمزگشایی مشخص شد، آنها مراسم دفن و سفرهای پس از مرگ فرعون را توصیف کردند. پس از مرگ او، او مجبور شد تعدادی از مسائل را با خدایان مصر باستان حل کند و به تیم آنها بپیوندد. همه اینها مستلزم انبوهی از آیین ها و طلسم ها بود که معنای واقعی آنها برای مدت طولانی دانشمندان در مورد آنها تعجب خواهند کرد.

بر روی دیوارهای تابوت‌های چوبی مستطیلی شکل فرعون‌های بعدی و نه تنها فراعنه، متون باستانی کمی کمتر کشف شد. کاملاً قابل درک است که این متون «متون سارکوفاگ» نامیده می شدند.

پاپیروس های روز خروج (کتاب های مردگان) بعدا ظاهر شدند. آنها در دستان مومیایی ها قرار گرفتند و تعداد زیادی از این مومیایی ها باقی مانده است. بنابراین می توان این متون را حاصل توسعه طولانی اندیشه های مذهبی مصریان باستان نامید. آیا اوج آنها بودند یا نتیجه انحطاط؟ حدس زدنش سخت نیست.

زندگی پس از مرگ مصر باستان چیست؟ این مکان بسیار ویژه ای در جهان است که خدای خورشید هر شب به آنجا می رود شرکت Raهمراهان او زندگی پس از مرگ (دوات)خارج از واقعیت مرئی قرار دارد و فضایی "بسیار عمیق، بسیار تاریک و بی پایان" را نشان می دهد. هر چند دواتاز نظر ظاهری شبیه مصر است. وارد شوید دواتمصریان باستان آن را در صخره های ساحل غربی رود نیل در منطقه ابیدوس قرار دادند. خدای خورشیدی Raاز «درِ کشیدن» وارد دنیایی دیگر می شود ( را-ستاو،که فرمانروای آن خدا بود سوکار) و شب بر سرزمين زندگان مي افتد. روح مردگان نیز از این گذرگاه عبور می کنند. با عبور از پورتال بین دنیاها، شخصی که برای زندگی زمینی مرده است در دنیای دیگری "متولد" می شود. همه جا هیولاهای درنده ای وجود دارد، غارها و دریاچه های شعله ای که نه تنها گوشت یک گناهکار، بلکه حتی روح و سایه او نیز می تواند بسوزد. با این حال، اگر سرگردان در طول زندگی خود فردی با فضیلت بود، جسد او طبق آیین دفن می شد و خود او طلسم های لازم را می دانست - او با موفقیت بر همه کابوس ها غلبه کرد و به پایان رسید نفر آمنتی -"غرب زیبا" (بر روی زمین پخش شد، این منطقه تبس بود). در آمنتیدر وسط دریاچه حقیقت (دریاچه دو حقیقت) در جزیره حقیقت دفتر اصلی خدا بود. اوزیریس،اربابان عالم اموات در اینجا، در دادگاه پس از مرگ در سالن دو حقیقت، او سرنوشت متوفی را رقم زد. در طی این روش، یک پر بر روی یک تابه از ترازو قرار داده شد - نمادی از الهه مات،تجسم حقیقت عدالت و نظم جهانی، از سوی دیگر - قلب مرده در حال ورود. اگر ترازو در حد تعادل باقی می ماند، به این معنی است که قلب متوفی بار رذایلی را ندارد. او به عنوان "صدای راستگو" اعلام شد و به فیلدز رفت هاتپ(زمین های جهان). در آنجا خانواده، دوستان و سعادت ابدی او در انتظار او بودند. اما اگر دل پر از گناه می شد، بر قلم می گذشت معات.مرگ نهایی در انتظار چنین فرد فقیری بود - او توسط یک هیولای وحشتناک بلعیده شد آمیت -مخلوطی از اسب آبی، تمساح و شیر. فیلدها هاتپ(زمین های صلح، سعادت ابدی) همراه با فیلدها ساخته شد یالو(مزارع نی، متناظر با ابیدوس زمینی) قسمت نور دوات.در زمینه ها یالوافراد خوش شانسی که قضاوت آخرت را پشت سر گذاشتند، هر روز کار می کردند، جو و گندم می کاشتند، می رویند و برداشت می کردند، که در این دنیا به ابعاد شگفت انگیزی رسید. در میان میدان ها یالوخانه ای بود اوزیریسبا بیست و یک دروازه

بعد در وسط فیلدها یالودروازه میانی بهشت ​​طلوع کرد و راه را به سوی افق شرقی باز کرد. اما بارج خدای خورشیدی Raبدون مرده به سمت دروازه شرقی شتافت. دسترسی دومی به دنیای زندگان در حال حاضر ممنوع بود. و چرا او که قبلاً یک بار مرده بود و در آخرت دوباره متولد شد، به دنیای زندگان شتافت، به دنیایی ناقص و پر از رنج؟ هر چیزی زمان خودش را دارد. در آینده نامشخص، رستاخیز در انتظار همه کسانی است که در قیامت پس از مرگ موجه هستند و هنوز در مزارع سعادت زندگی می کنند - "خروج در روز".

برای کسانی که نمی دانند مصریان باستان واقعاً چگونه فکر می کردند و چگونه به جهان می نگریستند، درک معنای آیین های باستانی و توصیف آنها بسیار دشوار است. به عنوان مثال به این نکته اشاره می کنم که مفهوم شخصیت در میان مصریان باستان با مفهوم ما بسیار متفاوت بود. مصری ها بودند همو«پادشاه او، یعنی «بیان»، «تجلی» او، قسمت او - همانطور که خدایان متعدد اجزای بدن خدای واحدی بودند که آنها را به دنیا آورد. جهان به عنوان یک ارگانیسم واحد و یکپارچه تلقی می شد که در آن زنده ها، "مردگان" و خدایان به هم پیوسته و وابسته هستند. تا همین اواخر، اعتقاد بر این بود که اهرام (به ویژه آنهایی که باستان) توسط بردگان ساخته شده اند، اما دیدگاه های مدرن در مورد این موضوع، به بیان ملایم، تا حدودی متفاوت است. تمام این ساختمان‌های غول‌پیکر توسط شهروندان آزاد ساخته شده‌اند و عظمت فرعون را مانند خودشان می‌دانند. این یک نوع خدمت کار و وظیفه شرافتمندانه بود که به طور مساوی بین همه شهروندان مصر توزیع می شد. و با سنگ قبر قبری نمی ساختند، بلکه دروازه ای به سوی جاودانگی بودند. اینها نکات مهمی هستند و بعداً به آنها خواهیم پرداخت.

پروفسور مارک لهنر از مؤسسه شرقی دانشگاه شیکاگو، محقق اصلی ساخت و ساز مصر باستان، از جمله ثابت کرد که سازندگان اهرام و معابد به کمک آتلانتیس ها و مردان سبز سیریوس نیازی ندارند. به لطف راه حل های مهندسی مترقی سازندگان کشیش، مصری ها توانستند بدون جذب نیروی کار خارجی این کار را انجام دهند.

مصریان باستان جاودانگی را چیزی کاملاً طبیعی می دانستند، اما مرگ را نقض موقت هماهنگی جهانی می دانستند که باید بر آن غلبه کرد. چگونه اوزیریسبرای بازگرداندن هماهنگی دوباره متولد شد، بنابراین هر فردی که بر اساس احکام نیکویی زندگی کند (به هر حال، احکام کتاب مقدس، دستورات مصر باستان را تکرار می کند) دوباره متولد می شود و زندگی ابدی پیدا می کند. اوزیریسبا کمک پسرش مرگ را شکست داد کوهستانو همسران داعش -پیشرو باستانی مادر خدا مسیحی. با این کار او راه را به بقیه نشان داد. به طور کلی، آموزه ای بسیار نزدیک به مسیحیت، به جز این واقعیت که حداقل سی قرن پیش از آن ظهور کرده است.

اما چه فایده عملی می توانیم از این همه تاریخ کهن بگیریم؟ در اینجا ما از اسطوره ها به اسرار کشیشان مصری و مومیایی های مرموز می رویم.

به چند دلیل، ما اسرار اهرام را در اینجا بررسی نمی کنیم. در کتاب سوم به آنها باز خواهیم گشت. من فقط به یکی از ویژگی های طراحی این سازه ها اشاره می کنم - دهانه های مستطیلی باریک و بلند که اتاق تدفین را با سطح هرم متصل می کند. دانشمندان توانستند تنها یک فرضیه را برای هدف عملکردی خود مطرح کنند، اما با پوچ بودن آن موافق بودند: ظاهراً سوراخ ها برای تهویه ایجاد شده اند. سپس نظریه ای مطرح شد که بر اساس افسانه هایی که به ما رسیده است، آنها ستارگان خاصی را هدف گرفته اند. یکی - به سیریوس (ستاره ایزیس)، دیگری - به اولین ستاره کمربند جبار (فالوس اوزیریس)، سوم - به ناحیه بزرگترین ستاره در سطل اورس کوچک، چهارم - به ستاره. Thuban در صورت فلکی دراکو. شاید از این سوراخ ها روح فرعون های مرده به ستاره هایشان رفت؟ اما مطالعات دقیق تر، تنظیم شده برای حرکت ستارگان، نشان داد که مین های تلسکوپ دقیقاً آنطور که دوستداران اسطوره می خواستند هدف قرار نمی گرفتند. چاله اصلی مستقیماً به سیاهچاله در مرکز کهکشان ما نگاه کرد... بعداً خواهید فهمید که این با چه چیزی مرتبط است.

در مورد مومیایی ها چطور؟ ظاهر آنها البته افسرده کننده است. حتی سینما با «مومیایی‌های» متعددش که «باز می‌گردند» هم نمی‌تواند متقاعد کند که این بقایای پژمرده و سیاه‌شده هرگز زنده شوند. جوک‌هایی هستند که می‌گویند کشیش‌ها روی موفقیت شبیه‌سازی و مهندسی ژنتیک در آینده‌ای دور حساب می‌کردند...

همانطور که امروز می دانیم، ساخت مومیایی بخشی از یک مراسم تشییع جنازه هفتاد روزه بود. ایسیس، نفتیسو آنوبیسجمع آوری قطعات و بازیابی بدن بریده دقیقاً به همان تعداد روز طول کشید اوزیریس.و مومیایی، از دیدگاه مصریان، بخش مهمی از مجموعه پیچیده روانی بود که اکنون به اختصار "انسان" نامیده می شود.

به گفته مصریان، شخص از چه چیزی تشکیل شده است؟ اختلافاتی در نسخه های دوره های مختلف تاریخ مصر وجود دارد، اما تقریباً به نظر می رسد.

هر فردی یک روح دارد کا -دوبل او معمولا کابا بدن در مقبره زندگی می کند، اما در صورت تمایل می تواند آن را ترک کند. کابه شخص بستگی ندارد، می تواند آزادانه حرکت کند و در هر یک از پوسته های آن زندگی کند. کابه غذا و نوشیدنی نیاز دارد، بنابراین مصری ها مطمئن شدند که در مقبره قربانی های زیادی وجود دارد. اگر غذا و نوشیدنی نبود، کامی تواند شروع به پرسه زدن و خوردن زباله کند و آنها را با آب کثیف بشویید که برای خانواده متوفی گناهی غیرقابل قبول بود.

روح با -سرزندگی انسان؛ شاهین با سر انسان باتوانایی حرکت آزادانه از شکل مادی به معنوی و بازگشت را نسبت داد. چه زمانی بابدن را ترک می کند، مرگ رخ می دهد. هنگامی که او به مومیایی باز می گردد، آن مرحوم برای زندگی ابدی در آن زنده می شود دوت.به همین دلیل است که بدن مرده باید مومیایی شود.

بدن روح نیست؛ اما پس از آنکه کاهنان جسد مرده را با آب نیل بشویند، مقدس شده و خوانده خواهد شد ساهپس از ساخت مومیایی از آن، در حال حاضر صد درصد است ساه،و اکنون می تواند به آن بازگردد باه

رن -نام. دانستن رنشما می توانید به او آسیب برسانید. کافی است نام را روی پاپیروس بنویسید و بسوزانید. این قطعاً برای صاحب نام دردسر ایجاد می کند. به متوفی رنلازم به بهه،پس از ورود، او می توانست دوباره با بقیه واحدها متحد شود، یا شاید به دلیل دیگری. در صورت ساه(مومیایی) به نوعی رنج می برد یا می میرد، آنها یک تصویر سنگی از یک شخص درست کردند و یک نام زیر آن نوشتند. رن.

روح آه -"درخشش". من را به یاد پرتوی ناب خورشید می اندازد.

روح شوت -"سایه". ارتباط نزدیک با باهمانند کا،نذری می خورد و هر جا که بخواهد حرکت می کند.

آب -قلب با روح همراه است و منشأ حیات حیوانی و همچنین خیر و شر در انسان است. اوست که در قیامت سنجیده می شود.

خو -روح روح؛ اغلب همراه با ذکر شده است باموجودی اثیری - شاید همان روحی که تحت هیچ شرایطی نمی تواند بمیرد. خوزندگی می کند Sahe.

سکهم -قدرت، تجسم غیر جسمانی انرژی حیاتی انسان. زندگی در بهشت ​​در میان خوو ارواح

چرا یک انسان به این همه روح نیاز دارد؟ آیا آنها فقط برای تضمین جاودانگی فردی ضروری هستند یا با جهان بینی کل نگر مصریان مرتبط است؟

دانشمندان مدرن نمی توانند پاسخ روشنی به چنین سؤالاتی بدهند. اما یک خواننده ی دقیق پس از خواندن این کتاب تا انتها، به راحتی خودش به آنها پاسخ می دهد.

مصر باستان با مسیرهای خود به سوی جاودانگی به ما کمک می کند تا چین و تبت را نه کمتر باستانی، بلکه کمتر شناخته شده را درک کنیم.

از کتاب مراحل آغاز نویسنده هال مانلی پالمر

آماده سازی KRATA REPOA یا شروع به اسرار باستانی کاهنان مصر آماده سازی زمانی که متقاضی می خواهد به جامعه باستانی و مرموز Krata Repoa بپیوندد، باید توسط یکی از آغاز کنندگان توصیه شود. این رویه در ابتدا توسط خود پادشاه ایجاد شد که

از کتاب فیثاغورث. جلد دوم [حکیمان شرق] نویسنده بیازیرف گئورگی

درس تمرینات فیثاغورس برای کشیشان مه روزگار شراب را فرا گرفت، اما شهر در میان قرن ها می درخشید و گنبد مانند اشکی طلایی از ابرهای متورم آویزان بود. یک روز عصر، پس از سخنرانی دیگری در معبد خورشید، رام داس اعظم کاهن به فیثاغورث نزدیک شد و از او خواست نیم ساعتی را با او بگذراند.

از کتاب بیگانگان از شامبالا نویسنده بیازیرف گئورگی

توطئه کاهنان بهترین دشمن خوبی است. گفتار و کردار عیسی مردم عادی هند را برانگیخت. شدراس و وایشیاس دوستان او بودند، به او ایمان آوردند و دسته دسته از او پیروی کردند. کاهنان و حاکمان از او می ترسیدند زیرا او برادری همه موجودات زنده و برابری عادلانه را موعظه می کرد

برگرفته از کتاب تحلیل زمانی و باطنی توسعه تمدن مدرن. خاستگاه های دانش. کتاب 2 نویسنده سیدوروف گئورگی آلکسیویچ

فصل 22 اولین راز بزرگ کاهنان آمون نگهبان سخنرانی جدید خود را آغاز کرد: «راستش را بخواهید، نمی دانم از کجا شروع کنم. آیا تا به حال کبوتر نگه داشته اید، من شانه های خود را باال انداختم، اگر چنین است، پس احتمالاً پرنده های مورد علاقه شما پرندگان خانگی بوده اند. - الف

از کتاب نشکن نویسنده

اسرار در قراقروم، در ارتفاع نوزده و نیم هزار پا - در این مرتفع ترین جاده جهان، داماد قربان از من بازجویی کرد: "در این ارتفاعات چه چیزی مدفون است؟ باید گنج بزرگی در آنجا پنهان باشد. زیرا راه رسیدن به این مکان دشوار است. چگونه از همه چیز عبور خواهید کرد؟

برگرفته از کتاب نشانه دوران (مجموعه) نویسنده روریش نیکولای کنستانتینویچ

اسرار در قراقروم، در ارتفاع نوزده و نیم هزار پا - در این مرتفع ترین جاده جهان، داماد قربان از من بازجویی کرد: "در این ارتفاعات چه چیزی مدفون است؟ باید گنج بزرگی در آنجا پنهان باشد. زیرا راه رسیدن به این مکان دشوار است. چگونه از همه چیز عبور خواهید کرد؟

از کتاب اسرار مصر. مسیر آغاز نویسنده ایامبلیخوس خالکیدی

درباره اسرار مصری / ترجمه. از یونان باستان، مقاله مقدماتی توسط L. Yu. نظرات R.V.Svetlov و L.Yu - M.: انتشارات JSC "Kh. G.S.»، 1995.- 288

برگرفته از کتاب نفرین تمدن های باستانی. چه چیزی در حال تحقق است، چه اتفاقی در شرف وقوع است نویسنده باردینا النا

2.4. نفرین های اهرام مصر بشریت چندین هزار سال است که در تلاش است تا اسرار اهرام مصر را به تنهایی کشف کند، اما سازه هایی شبیه به آنها اکنون تقریباً در همه گوشه های جهان کشف شده است: در کریمه، در مکزیک، در هند، چین، ژاپن ... نوشته شده است

برگرفته از کتاب پیش بینی بلایا نویسنده خوروستوخینا سوتلانا الکساندرونا

اسرار اهرام مصر اهرام مصر حاوی تعداد زیادی راز و رمز است. میدان هرمی مصر سفلی از جیزه، ابو سیر و سقاره تقریبا تا داشور امتداد دارد. نه در زمان های گذشته و نه در روزگار ما مردم نمی توانستند بفهمند برای چه کسی و چرا ساخته شده اند

از کتاب اسرار پیدایش بشریت نویسنده پوپوف الکساندر

برگرفته از کتاب در چشمه یک توطئه جهانی توسط Casse Etienne

پایگاه مخفی کاهنان ظاهراً اهرام هم انبار گنج بوده و هم مرکز اصلی علمی کاهنان. بر کسی پوشیده نیست که شرکت کشیشی در مصر باستان متولی دانش بود. و دانش، همانطور که می دانید، بر مردم قدرت می بخشد.

برگرفته از کتاب گنجینه ها و آثار تمدن های گمشده نویسنده ورونین الکساندر الکساندرویچ

اسرار سازه های مصر چه کسی اهرام را ساخته است؟ اغلب مورخان توث (هرمس) یا پادشاهان پیش از غرق را سازنده اهرام می نامند. بنیانگذار تاریخ نگاری عرب، مسعودی (قرن نهم)، هرودوت عرب نام داشت

از کتاب مارپیچ زمان، یا آینده ای که قبلا بود نویسنده خوداکوفسکی نیکولای ایوانوویچ

اسرار اهرام مصر هزاران کتاب درباره مصر نوشته شده است، اما در اصل، اطلاعات ناچیزی درباره آن داریم. خود مصریان باستان میراث بسیار گرانبهایی را در قالب متون هیروگلیف برای ما به جا گذاشتند (مثلاً در شهر ادفو معبدی وجود دارد که تمام دیوارها و ستون های آن کاملاً ساخته شده است.

برگرفته از کتاب کتاب مردگان مصر باستان. کلام آن که آرزوی نور دارد نویسنده باطنی نویسنده ناشناخته -

تأثیر الهیات و کیهان‌شناسی مصری حتی باستانی‌ها به وضوح سهم مهمی را که مصریان در اساطیر و الهیات یونانی-رومی انجام دادند، درک کردند، طبق افسانه‌های متعدد، آیین آتنا توسط دانایی و دانایی‌ها به هلاس آورده شد. . ویژه

برگرفته از کتاب هرم بزرگ جیزه. حقایق، فرضیه ها، اکتشافات توسط بونویک جیمز

محل برگزاری مراسم مذهبی مصر در مورد هرم دو نظر مخالف وجود داشت. در حالی که برخی معتقد بودند که این هرم به عنوان مکانی برای مراسم مخفی مرتبط با یک ایمان باستانی در نظر گرفته شده است، برخی دیگر معتقد بودند که این هرم،

از کتاب اسرار و معماهای مصر باستان نویسنده کالیفولوف نیکولای میخایلوویچ

راز اهرام مصر به طور کلی پذیرفته شده است که ساخت اهرام مصر توسط ده ها هزار نفر انجام شده است که در معادن کار می کردند، بلوک های سنگی غول پیکر را به محل ساخت و ساز منتقل می کردند، آنها را روی داربست ها می کشیدند، نصب می کردند و محکم می کردند. . اما همینطور