صفحه اصلی / برگردان / استالکر ندای پریپیات آیا کشتن نوح ممکن است. نوح واقعی چگونه بود؟ آناناس بخورید، علف بجوید

استالکر ندای پریپیات آیا کشتن نوح ممکن است. نوح واقعی چگونه بود؟ آناناس بخورید، علف بجوید

یکی از شگفت‌انگیزترین و در عین حال وحشتناک‌ترین داستان‌های کتاب مقدس، وقوع سیل بر روی زمین است که جان بسیاری را گرفت.

ابعاد این فاجعه ما را در مورد علل آن شگفت زده می کند. زندگی آنقدر شکننده و گرانبهاست که ارزش حفظ آنچه را که خالق به ما سپرده است را دارد.

به هر حال، طبق کتاب مقدس، ما به صورت و شباهت خدا آفریده شده ایم. ما موجوداتی هستیم که شبیه خالق خود هستیم و برای انجام کارهای نیک خلق شده ایم.

پس چرا سیل رخ داد؟ چرا فقط هشت روح نجات یافتند، چه چیزی آنها را خاص کرد؟ نوح و فرزندانش چه نقشی در تاریخ بشر داشتند؟

علت وقوع سیل

تنها دلیل سیل این است که انسان به خود اجازه داده که به وسیله گناه فاسد شود. زمین پر از فجایع شد و نافرمانی از خالق منجر به سقوط همه بشریت شد.

انسان خودش تصمیم گرفت به چه کسی خدمت کند، به چه کسی گوش دهد و چگونه زندگی کند، زیرا خداوند به همه حق انتخاب و اختیار داده است.

کتاب مقدس می گوید که هر فکر قلب انسانهمیشه شرور بودند (پیدایش 6:5). جامعه تا ته انحراف نزول کرده است، زندگی بی ارزش است. فسق انسان به حد خود رسیده بود - مفاهیمی مانند مهربانی، نجابت، رحمت، فروتنی کاملاً وجود نداشت.

خداوند توبه کرد که انسان را آفریده و در دلش اندوهگین شد. خالق تصمیم گرفت مخلوق خود و همراه با آن همه حیوانات، پرندگان و خزندگان را نابود کند.

فقط هشت روح نجات یافتند (نوح، همسرش و سه پسرش با همسرانشان) و حیوانات از جفت های مختلف.

چرا نوح و فرزندانش

پاسخ ساده است. نوح تنها مرد عادل و بی عیب بود که با خدا گام برداشت (پیدایش 6:9). این بدان معناست که افکار نوح پاک و بدون افکار شیطانی بوده است.

کتاب مقدس در مورد چگونگی عشق، احترام و احترام او به خالق صحبت می کند - اطاعت او از خدا عالی بود. این ارتباط با خدا کمک کرد تا با گناه کنار بیایم، همانی که او بود باشیم.

نوح سه پسر داشت: سام، یافث، حام. می توان چنین فرض کرد که نوح فرزندان خود را با احترام و احترام و اطاعت از خالق تربیت کرد. اما، متأسفانه، درستی و صداقت به ارث نمی رسد - هر کس برای خود انتخاب می کند که یک فرد خوب یا بد باشد.

سیم

پس سام که به معنای «نام» است، نخست‌زاده نوح است. او تنها پسری است که از پدرش الگو گرفت. فرزندان سام خداوند را می پرستیدند، خالق را محترم می شمردند.

این متعلق به نژادی است که بر اساس جسم، عیسی مسیح از آن آمده است. همان مسیحی که گناهان تمام جهان را خواهد برد مصلوب و زنده خواهد شد.

اولاد سام یهودی، عرب و آشوری هستند. پسران او: عیلام، آشور، آرفکساد، لود، آرام (پیدایش 10:21-22).

یافث

یافث دومین پسر نوح است که به معنای «بسط» است. نوادگان یافث در اروپا ساکن شدند.

پسران او - گومر، ماجوج، مادای، جوان، توبال، مشک، فراس (پیدایش 10:2) اجداد قبایل و مردمان روس، اوگرا، لیتوانی، پروسی ها، وارنگ ها، رومی ها، آلمانی ها و غیره شدند.

ژامبون

هام سومین پسر نوح است و به معنای گرم است. نوادگان حام مردم شمال و شرق آفریقا، مصری ها، لیبیایی ها، اتیوپی ها، فنیقی ها، فلسطینی ها و غیره هستند.

داستان کتاب مقدس توضیح می‌دهد که چگونه حام به پدرش احترام قائل نشد، به همین دلیل نوح کنعان پسر حام را لعنت کرد و آینده او را پیش‌بینی کرد (پیدایش 9: 18-27): کنعان برده برادران خود خواهد بود، که متعاقباً اتفاق افتاد.

پسران حام: کوش، مصرعیم، پوت، کنعان (پیدایش 10:6).

چه کسی می تواند نجات یابد؟

از پسران نوح تمام زمین آباد شد که ما از نسل او هستیم. همانطور که از زمان آدم قبل از طوفان، زمین پر از مردم بود، از نوح نیز جمعیت تا به امروز آغاز شد.

این سیل وحشتناک دیگر اتفاق نخواهد افتاد - این همان چیزی است که خداوند با انعقاد عهد با نوح وعده داد که شاهد آن رنگین کمانی در آسمان است.

سیل یک نمونه اولیه از آخرالزمان است. مردم مانند زمان نوح رفتار خواهند کرد: پول را دوست خواهند داشت (که ریشه همه بدی هاست)، عصبانی، خودخواه، مغرور، متکبر، تهمت، ناسپاس، ظالم خواهند بود، و این فهرست ادامه دارد. مدت طولانی

در یک کلام، افکار و خواسته های آنها همیشه شیطانی خواهد بود. و این زندگی یک بن بست است.

صندوقی که مردم در آن نجات یافتند نماد مسیح است. هر کس که به او ایمان داشته باشد و او را بپذیرد، نجات خواهد یافت و (تا ابد در ملکوت کامل او) زندگی خواهد کرد.

نجات مطلقاً برای همه کسانی که به او ایمان دارند در دسترس است (یوحنا 3:16). اگرچه خداوند توبه کرد که انسان را آفرید، اما هنوز او را دوست دارد.

شما را همیشه دوست دارد، خواننده. اگر بتوانید این را درک کنید، درب رستگاری را خواهید دید.

تاریخ سکولار شواهد زیادی ارائه می دهد که بازماندگان طوفان نوح شخصیت های تاریخی واقعی بودند و نام آنها به طور پاک نشدنی بر بسیاری از رویدادها و چیزها حک شده است. دنیای باستان. وقتی نوح و خانواده اش کشتی را ترک کردند، آنها تنها مردم روی زمین بودند. این سه پسر نوح - سام، حام، یافث و همسرانشان بودند که پس از طوفان، از طریق فرزندان خود، زمین را دوباره آباد کردند.

پیدایش 10 در مورد 16 نوه نوح صحبت می کند. خدا ما را ترک کرد شواهد کافیکه این نوه‌های نوح واقعاً زندگی می‌کردند، که نام‌های کتاب مقدسی آنها نام واقعی آنهاست، و اینکه ( پیدایش 11) نوادگان آنها در سراسر زمین پخش شدند و باعث پیدایش مردمان مختلف جهان باستان شدند. اولین نسل از مردم پس از سیل عمر طولانی داشتند، برخی از آنها بیشتر از فرزندان، نوه ها و حتی نوه های خود زنده بودند. این باعث شد آنها بسیار متمایز شوند.

آنها سران قبیله هایی بودند که رشد کردند و به گروه های بزرگی از مردم در مناطق مربوطه خود تبدیل شدند. این چیزی است که اتفاق افتاد:

  1. مردم در مناطق مختلف به نام اجداد مشترک خود خوانده می شدند.
  2. آنها سرزمین خود و اغلب شهرهای بزرگ و رودخانه ها را به نام او نامگذاری کردند.
  3. گاهی اوقات مردم به آیین پرستش نیاکان می لغزیدند. و وقتی این اتفاق افتاد، طبیعی بود که خدای خود را به نام جد مشترکشان صدا بزنند. یا به جد دیرپای خود به عنوان خدا احترام می گذاشتند.

همه اینها به این معنی است که شواهد تاریخ به این شکل حفظ شده است که به سادگی نمی توان آنها را از دست داد و نبوغ انسان را نمی توان به سادگی پاک کرد. بیایید نگاهی دقیق تر به این شواهد بیندازیم.

هفت پسر یافث

پیدایش 10:1-2 می گوید:

«این است شجره نامه پسران نوح: سام، حام و یافث. بعد از سیل فرزندانشان به دنیا آمدند. پسران یافث: گومر، ماجوج، مدای، جوان، توبال، مشک و تیراس. پسران گومر: اسکناز، ریفات و توگارمه»

اولین نوه نوح که در کتاب مقدس ذکر شده است هومر. او زاده سیمریان بود که در اصل در سواحل دریای خزر ساکن شدند. حزقیال نوشت که فرزندان گومر و همچنین فرزندان توگارمه (پسر گومر) در شمال می رسد (ازک 38:6). منطقه ای در ترکیه مدرن وجود دارد که در زمان عهد جدید نامیده می شد گالاتیایوسفوس مورخ یهودی نوشته است که مردمی که در زمان او (93 پس از میلاد) غلاطیان یا گول نامیده می شدند، قبلاً گومریت نامیده می شدند.

آنها به سمت غرب به منطقه ای که اکنون نامیده می شود حرکت کردند فرانسه و اسپانیا. برای قرن‌های متمادی، فرانسه به نام گال نامیده می‌شد که به نام نوادگان هومر نامگذاری شد. شمال غربی اسپانیا هنوز گالیسیا نامیده می شود.

برخی از گومریت ها بیشتر به منطقه ای که اکنون ولز نامیده می شود نقل مکان کردند. دیویس مورخ این باور سنتی ولزی را گزارش می دهد که فرزندان هومر هستند "حدود 300 سال پس از سیل از فرانسه به سرزمین جزیره بریتانیا رسید". او همچنین می نویسد که زبان ولزی گومراق (از نام جد آنها هومر) نامیده می شود.

سایر اعضای قبیله در مناطقی در مسیر استقرار از جمله ارمنستان ساکن شدند. پسران هومر بودند «اسکناز و رفعت و توگرما»(پیدایش 10:3) دایره المعارف بریتانیکامی گوید که ارامنه به طور سنتی خود را از نوادگان توگارما و آسکناز می دانند.

مرزهای ارمنستان باستان تا این قلمرو گسترش یافته است ترکیه. نام ترکیه احتمالا از نام توگارم گرفته شده است. دیگران نقل مکان کردند آلمان. اشکنازی- به آلمان در عبری به این می گویند.

شکل 1.ویرانه ها در ترکیه شواهدی وجود دارد که نشان می دهد نام کشور از نوادگان نوح به نام توگارما شکل گرفته است (به متن مراجعه کنید).

نوه بعدی که در کتاب مقدس ذکر شده است ماجوج. به گفته حزقیال، فرزندان ماجوج در آن زندگی می کردند سرزمین های شمالی(حزقی 38:15، 39:2). یوسفوس می نویسد که یونانیان کسانی را که ماگوگیت می نامد، سکاها می نامیدند. طبق دایره المعارف بریتانیکا، نام باستانیمنطقه ای که امروزه شامل بخشی است رومانیو اوکراین، بود اسکیت.

ایوان- نام عبری یونان. نام یونان، یونان، یونان، پنج بار در عهد عتیق آمده است و همیشه به شکل یک کلمه عبری است. جوان (ایوان). دانیال از "پادشاه یونان" صحبت می کند (دانیال 8:21)، که در لغت به معنای "پادشاه جوان" است. اسامی پسران جوان: الیشع، ترشیش، کیتیم و دودانیم(پیدایش 10:4) همه آنها با مردم یونان پیوندهای خانوادگی داشتند. آئولیان (قوم یونان باستان) نام خود را از نوه یافث الیشع گرفته اند. ترشیش یا طرسوس در منطقه ای به نام کیلیکیه (ترکیه کنونی) قرار داشت.

در دایره المعارف بریتانیکاگفته می شود که کیتیم یک نام کتاب مقدس است قبرس. یونانیان مشتری را با نام ژوپیتر دودنئوس می پرستیدند که نام خود را از چهارمین پسر جوان (دودیم) گرفته بود. نام مشتری از نام یافث گرفته شده است. پیشگاه او در شهر دودونا قرار داشت.

نوه بعدی - لوله ای. حزقیال از او به همراه یاجوج و مشک یاد می کند ( حزقیال 39:1). تیگلات پیلسر اول، پادشاه آشور، در حدود 1100 سال قبل از میلاد، نوادگان این نوه را طبلی نامیده است. یوسفوس آنها را توبلی نامید که بعدها به ایبری معروف شدند.

«در زمان یوسفوس، رومیان این سرزمین را ایبریا نامیدند. ایبریا جایی بود که امروز هست گرجستانکه پایتخت آن تا به امروز نام توبال - تفلیس را دارد. از اینجا پس از عبور از کوه‌های قفقاز، مردم به سمت شمال شرقی حرکت کردند و رودخانه توبول را به نام قبیله خود نامیدند و از این رو نام شهر معروف را به خود اختصاص دادند. توبولسک»

مشک- نام نوه بعدی نوح، نام باستانی شهر مسکو است. مسکوهم پایتخت روسیه و هم منطقه ای است که این شهر را احاطه کرده است. یکی از مناطق جغرافیایی، دشت مشچرا، هنوز با نام مشخا خوانده می شود که در طول قرن ها تقریباً هیچ تغییری نداشته است.

به گفته یوزفوس، نوادگان فیراسا Tyrian نامیده می شدند. یونانیان نام خود را تغییر دادند و به تراکیان معروف شدند. تراکیه از مقدونیهدر جنوب و به رودخانه دانوب در شمال و به دریای سیاه در شرق. قلمروهای شناخته شده ما متعلق به این منطقه بود یوگسلاوی. دایره المعارف جهانی می گوید: "مردم تراکیا هند و اروپایی های بی رحمی بودند که عاشق جنگیدن و غارت بودند.". فرزندان فراس او را تحت نام توراس، یعنی ثور - خدای رعد و برق، می پرستیدند.

چهار پسر هام

بعد چهار پسر هام می آیند: کوش، مزرایم، فوت و کنعان (پیدایش 10:6) نوادگان هام عمدتاً بخش جنوب غربی آسیا و آفریقا. کتاب مقدس اغلب از آفریقا به عنوان سرزمین هام صحبت می کند ( مز 104:23، 27; 105:22).

نام نوه نوح خوشا- کلمه عبری به معنی باستان اتیوپی. کلمه اتیوپی در کتاب مقدس همیشه، بدون استثنا، ترجمه ای از کلمه عبری است خوش. جوزفوس که آنها را هوس می نامد این را نوشته است حتی امروز اتیوپی ها خود را حسین (هوسیان) می نامند، همانطور که ساکنان آسیا نیز آنها را می نامند..

نوه بعدی نوح است میزرائم. میزرائم- این نام عبری است مصر. نام مصر صدها بار در عهد عتیق آمده است و (به استثنای یک بار) همیشه ترجمه این کلمه است. میزرائم. برای مثال، کنعانیان در محل دفن یعقوب، گریه مصریان را دیدند و این مکان را نامگذاری کردند. هابیل مضرعیمکه به معنای فریاد مصریان است ( پیدایش 50:11).

داستان های امپراتوری های بزرگ گذشته: مصر، آشور، بابل و ایران به شدت با شخصیت های کتاب مقدس مرتبط با پسران نوح است. ریشه اکثر قبایل و مردم را می توان به پسران نوح ردیابی کرد - و این را می توان به راحتی با بررسی شجره نامه آنها تأیید کرد.

پا- نام نوه بعدی یک نام عبری است لیبی. این نام باستانی سه بار در عهد عتیق آمده است. رودخانه باستانی فوت در لیبی قرار داشت. زمانی که دانیل زندگی می کرد، نام آن به لیویا تغییر کرده بود. ژوزفوس می گوید: "فوت لیبی را پرجمعیت کرد و ساکنان این کشور را فوتی ها نامید".

کنعان- نوه بعدی نوح - نام عبری سرزمینی که بعداً توسط رومیان نامگذاری شد فلسطین، یعنی قلمرو مدرن اسرائیل و اردن. شایان ذکر است چند کلمه در مورد نوادگان هام ( پیدایش 10:14-18). آنها عبارت بودند از: فیلیسه که بدون شک جد فلسطینیان (که نام فلسطین از آن گرفته شده است)، صیدون، مؤسس. شهر باستانی، به نام او و هیت - جد امپراتوری هیتی باستان.

در مورد کنعان نیز صحبت می شود پیدایش 10:15-18به عنوان جد یبوسیان (یبوس نام باستانی اورشلیم است - داوران 19:10)، آموری ها، گرگسیت ها، اویت ها، آرکیف، سینیف، آروادئیف، تسماریف و خیمافیت - مردمان باستانی که در سرزمین کنعان ساکن بودند. مشهورترین نوادگان حام نمرود، بنیانگذار بابل، و همچنین اریک، اکد و چالنه در سرزمین شینار (بابل) بود.

پنج پسر سام

و سرانجام پسران سام: عیلام، اسور، ارفکساد، لود و آرام(پیدایش 10:22) عیلام- این یک نام باستانی است فارس، که خود نامی باستانی است ایران. قبل از پادشاهی کوروش، مردمی که در اینجا زندگی می کردند، ایلامی نامیده می شدند، حتی در عهد جدید چندین بار به این نام اشاره شده است. در کتاب اعمال رسولان 2:9از یهودیان ایران که در روز پنطیکاست حضور داشتند، عیلامی نامیده می شوند. بنابراین، ایرانیان هم نسل عیلام، پسر سام، و هم مدای، پسر یافث هستند (به بالا مراجعه کنید).

از دهه 1930 سرزمین خود را ایران نامیده اند. بسیار جالب توجه است که کلمه "آریایی" که آدولف هیتلر را بسیار مجذوب خود کرده است، شکلی از کلمه "ایران" است. هیتلر می خواست یک "نژاد" خالص آریایی متشکل از ابرانسان ها ایجاد کند. اما اصطلاح "آریایی" به خودی خود نشان دهنده خط مخلوطی از سامی ها و یافیت ها است!

ایسور- این کلمه عبری آشور است. آشور یکی از امپراتوری های بزرگ باستانی بود. هر گاه در عهد عتیق واژه آشور یا آشوری یافت شود از کلمه اسور ترجمه شده است. آسور یکی از اولین افرادی بود که توسط فرزندان خود خدایی شد و مورد پرستش قرار گرفت.

«در سراسر وجود آشور، یعنی. قبل از 612 قبل از میلاد، گزارش هایی از نبردها، روابط دیپلماتیک و خارجی با اشاره به تصویر اسور با صدای بلند خوانده می شد. همه پادشاهان آشور معتقد بودند که تاج خود را تنها با اذن الهی روح آسور بر سر می‌گذارند.

ارفکسادجد بود خلدیف. این حقیقت «توسط الواح حوریان (نوزی) که نام او به این صورت آمده است، تأیید شده است آریفورا- بنیانگذار کلده. از نوادگان او، ایبر، نام او را منتقل کرد یهودیمردم آن سوی خط ( پیدایش 11:16-26).

پسر دیگر ایبر، جوکتان، 13 پسر داشت (پیدایش 10:26_30) که همه آنها ساکن شدند. عربستان. لودجد بود لیدی ها. لیدیا همان جایی بود که امروز است غرب ترکیه. پایتخت باستانی لیدیا شهر ساردیس بوده است. یکی از هفت کلیسای آسیا در ساردیس قرار داشت. مکاشفه 3:1).

شکل 2.مجسمه بزرگ حکاکی شده فرعون بزرگ مصر رامسس دوم.

آرام- نام عبری سوریه. هر بار که کلمه سوریه در عهد عتیق آمده است بدانید که این کلمه از کلمه آرام ترجمه شده است. سوری ها خود را آرامی می نامند و زبانشان را آرامی می نامند. قبل از گسترش امپراتوری یونان، آرامی زبان بین المللی بود ( دوم پادشاهان 18:26 به بعد). هنگامی که عیسی به صلیب میخ آویزان شد و این کلمات را گفت: «الوی، الوی، لاما ساباختانی» (مرقس 15:34او به زبان آرامی - زبان اکثریت مردم - صحبت می کرد.

نتیجه گیری

ما فقط به طور خلاصه در مورد 16 نوه نوح صحبت کرده ایم، اما به اندازه کافی گفته شده است که نشان می دهد همه این افراد واقعاً زندگی می کردند، آنها دقیقاً همان چیزی بودند که کتاب مقدس می گوید هستند، و آنها و فرزندانشان شخصیت های واقعی و قابل تشخیص هستند. تاریخچه کتاب مقدس به دور از مجموعه‌ای از افسانه‌ها و افسانه‌ها، تنها کلید تاریخ نخستین دوران جهان ماست.

پیوندها:

در خبرنامه ما مشترک شوید

نوحطبق کتاب مقدس، آخرین (دهمین) از ایلخانان عهد عتیق قبل از غبار است که به خط مستقیم از آدم نازل شده است. پسر لمک، نوه متوشالح، پدر سام، حام و یافث (پیدایش 5:28-32؛ اول تواریخ 1:4). در کتاب مقدس، نوح اولین تاکدار و مخترع شراب است. نام نوح با داستان طوفان و کشتی نوح مرتبط است.

طبق متن عبری نوح در سال 1056 (بر اساس هفتم - در سال 1662) از آفرینش جهان متولد شد. . سن او، مانند دیگر پدرسالاران قبل از غبار، صدها سال تخمین زده می شود: نوح 500 ساله بود که ساخت کشتی آغاز شد و نوح قبلاً سه پسر داشت - سام، حام و یافث. علاوه بر این، سام اولزاده بود، حام یک سال بعد و یافث یک سال بعد از هام به دنیا آمدند. چنین پدری دیرهنگام نوح در افسانه ها با این واقعیت توضیح داده می شود که او با پیش بینی نابودی نوع بشر، نمی خواست بچه دار شود و فقط به دستور خدا ازدواج کرد. همسر نوح معمولاً با نوح، دختر لمک شناخته می شود.

کتاب مقدس نوح را تنها مرد عادل در نسل خود می خواند که «در نظر خداوند فیض یافت» (پیدایش 6:8).

طبق کتاب مقدس، وقتی خداوند دید که افکار مردم همیشه شیطانی است، از اینکه انسان را روی زمین آفریده است، توبه کرد و تصمیم گرفت او را نابود کند. پروردگار فرستاد باران شدیدسیل جهانی آغاز شد که مجازات الهی برای سقوط اخلاقی بشریت بود.

نوح و خانواده اش به خاطر عدالتشان از طرف خدا انتخاب شدند تا نسل بشر را پس از طوفان زنده کنند. خداوند نوح را پیشاپیش از تصمیمش برای نابود کردن تمام حیات روی زمین آگاه کرد و دستورات دقیقی در مورد چگونگی ساخت کشتی (که بعدها به نام معروف شد) داد. کشتی نوح) - کشتی ای که بتواند از سیل قریب الوقوع جان سالم به در ببرد - و آن را برای یک سفر طولانی تجهیز کند.


طبق سنت یهود، ساخت کشتی نوح 120 سال طول کشید (طبق یک روایت، درختان کشتی نیز توسط نوح کاشته شد)، اگرچه خداوند متعال می توانست با یکی از سخنان خود نوح را نجات دهد یا به طور معجزه آسایی به کار او سرعت بخشد. این با این واقعیت توضیح داده می شود که تصمیم خداوند متعال برای از بین بردن تمام زندگی روی زمین غیر قابل برگشت نبود و خداوند می خواست به مردم این فرصت را بدهد که از گناهان خود توبه کنند و رفتار خود را اصلاح کنند. معاصران نوح این فرصت را داشتند که آثار او را مشاهده کنند. وقتی از نوح پرسیدند که چه می‌کند، نوح توضیح داد که خداوند حکمی در مورد نابودی بشریت صادر کرده است و اگر مردم به خود نیایند، در 120 سال آینده (پیدایش 6: 3) در آب‌های جهان نابود خواهند شد. سیل با این حال، همه به نوح خندیدند و به سخنان او معنایی ندادند. وقتی ساخت کشتی به پایان رسید، خداوند آخرین فرصت را به معاصران نوح داد تا به خود بیایند: "و باران بر زمین بارید"(پیدایش 7:12) و فقط پنج آیه بعد: «و سیل بر روی زمین ادامه یافت»(پیدایش 7:17). مفسران یهودی این را اینگونه توضیح می دهند که وقتی خداوند در ابتدا از روی رحمت باران نازل کرد (باران، مطلوب و کریم). اگر مردم به سوی خدا باز می گشتند و جنایات خود را رها می کردند، سیل رخ نمی داد و باران، باران برکت می ماند. وقتی توبه نکردند، باران تبدیل به سیل شد.


سیل جهانی آیوازوفسکی I.K.، 1864

وقتی کشتی ساخته شد، خداوند به نوح دستور داد که اعضای خانواده اش (همسر نوح و سه پسر با همسرانشان) و از هر نوع حیوان و پرنده یک جفت و «پاک» (یعنی مناسب قربانی) - هفت جفت - را با خود به کشتی ببرد.، "برای حفظ قبیله برای تمام زمین" (پیدایش 7: 2-3). این اولین بار است که حیوانات بر اساس ناپاکی جدا می شوند.

در روز هفدهم ماه دوم، آبها بر زمین افتاد (پیدایش 7:11). سیل 40 شبانه روز ادامه داشت ، پس از آن آب کشتی را بلند کرد و شناور شد (پیدایش 7: 17-18). ارتفاع آب به حدی بود که کشتی شناور در سطح آن از قله‌های کوه بلندتر بود. تمام زندگی روی زمین در آب های طوفان از بین رفت و فقط نوح و خانواده اش باقی ماندند.


تنها پس از 150 روز، آب شروع به فروکش کرد، و به زودی، در روز هفدهم ماه هفتم، کشتی بر روی کوه های آرارات شسته شد (پیدایش 8:4). با این حال، تنها روز اول ماه دهم، قله های کوه ظاهر شد. نوح 40 روز دیگر صبر کرد و پس از آن زاغی را رها کرد که چون خشکی پیدا نمی کرد، هر بار برمی گشت. سپس نوح کبوتر را سه بار (به فاصله هفت روز) رها کرد. بار سوم کبوتر برنگشت. سپس نوح توانست کشتی را ترک کند.


نوح با بیرون آمدن از کشتی، برای خدا قربانی کرد (در اینجا، برای اولین بار در کتاب مقدس، قربانی حیوانات با قربانی سوختنی ظاهر می شود). خدا وعده داد که جهان را به نظم قبلی بازگرداند و دیگر هرگز زمین را به گناه مردم ویران نکند.


«منظره با قربانی نوح»، I. A. Koch، c. 1803. گالری ایالتی، فرانکفورت آم ماین

پس از این، خداوند نوح و فرزندانش را با انعقاد عهد با او برکت داد، از جمله مقررات خاصی در مورد مصرف گوشت حیوانات و ریختن خون (پیدایش 9: 1-17). رنگین کمان به نماد عهد تبدیل شد - نوعی تضمین برای اینکه بشریت دیگر هرگز با آب نابود نخواهد شد.

بر اساس کتاب مقدس، نوح پس از خروج از کشتی، شروع به کشت زمین، کاشت تاکستان و اختراع شراب کرد (پیدایش 9:20).

روزی که نوح مست شد و برهنه در خیمه خود دراز کشید، پسرش حام (احتمالاً با پسرش کنعان) «برهنگی پدرش» را دید و در حالی که پدرش را برهنه رها کرد، با عجله به دو برادرش گفت که آنها به او می خندیدند، اما بدون اینکه به نوح نگاه کنند وارد خیمه شدند و او را پوشاندند (پیدایش 9:23). بخاطر بی احترامی نوح کنعان پسر حام و فرزندانش را نفرین کرد و اعلام کرد که آنها برده سام و یافث خواهند بود.


I. Ksenofontov. نوح هام را نفرین می کند

«نوح می‌خواست حام را به خاطر جنایت و اهانتی که به او کرده بود مجازات کند و در عین حال نعمتی را که خداوند داده بود نقض نکند. تابوت (پیدایش 9: 1)"، - سنت جان کریزوستوم این لحظه را توضیح می دهد.

نوح در زمان طوفان 600 سال سن داشت. پس از طوفان، نوح 350 سال دیگر زندگی کرد و در سن 950 سالگی درگذشت. (پیدایش 9:29).

بر اساس شجره نامه کتاب مقدس، نوح جد همه اقوام جهان است ، که به سه گروه اصلی تقسیم می شوند:

- نوادگان سام (سامی ها تعدادی از مردم خاورمیانه هستند. مردم سامی شامل عرب ها، یهودیان، مالتی ها، نوادگان آشوری ها - نمایندگان باستانی زیرگروه جنوبی سامی های جنوبی در عربستان جنوبی و تعدادی دیگر از مردم اتیوپی، سوری های جدید هستند. طایفه سام در کتاب مقدس به تفصیل شرح داده شده است و می توان خط آن را تا عیسی ردیابی کرد.

- نوادگان هام (حامیت ها مردمانی هستند که در شمال و شمال شرق آفریقا زندگی می کنند (مصری ها، لیبیایی ها، اتیوپی ها، سومالیایی ها، کنعانی ها، فنیقی ها، فلسطینی ها) و به طور کلی همه نمایندگان نژاد سیاهپوست. در دوران مدرن، ایده فرزندان هام به عنوان بردگان سام و یافث یکی از توجیهات ایدئولوژیک تجارت برده شد.

- نوادگان یافث (یافث را زاده اروپاییان و به طور کلی اقوام هند و اروپایی می دانند. گاه قوم قفقاز و ترک نیز در میان آنها قرار می گیرند. در بیشتر به معنای وسیع- این کل جمعیت سیاره است، به استثنای نگرویدها و سامی ها).

در کتاب حزقیال نبی (حزقیال 14: 14-20)، نوح به همراه دانیال و ایوب یکی از سه عادل دوران باستان نامیده شده است. پطرس رسول نوح را واعظ عدالت می خواند و در نجات او از سیل در کشتی نشانه ای از امکان نجات روحانی از طریق تعمید می بیند (دوم پطرس 2: 5). پولس رسول نیز مثال نوح را به عنوان نمونه ایمان ذکر می کند: «به وسیله آن جهان را محکوم کرد و وارث عدالت ایمان شد».(عبرانیان 11:7). در انجیل لوقا (لوقا 3:36) از او در میان اجداد عیسی مسیح نام برده شده است.

شمایل جد نوح در کلیسای مقدس شهید حوار در وشکی

کلیسای ارتدکس نوح را به عنوان یکی از اجداد طبقه بندی می کند و یاد او را در "یکشنبه پدران" در دومین یکشنبه قبل از میلاد مسیح گرامی می دارد. تصاویر نوح در بالاترین قسمت قرار داده شده است - طبقه اجدادی نمادین، نشان دهنده کلیسای عهد عتیق است که قوانین موسی را نمی دانست.

مواد تهیه شده توسط سرگئی شولیاک

مطالب استفاده شده از مجله "FOMA"

پس از پایان طوفان، نوح با پسرانش کشتی را ترک کرد. پسرانش سام، حام و یافث نام داشتند.

نوح شروع به زراعت و کشت انگور کرد. او از آب انگور شراب درست کرد و پس از چشیدن آن مست شد، زیرا هنوز قدرت شراب را نمی دانست. او برهنه در چادر خود دراز کشید و پسرش هام آن را دید. او با پدرش بی احترامی کرد و این موضوع را به برادرانش گفت. برادرانش سام و یافث لباس ها را برداشتند و به پدر خود نزدیک شدند تا برهنگی او را نبینند و او را پوشاندند. وقتی نوح از خواب بیدار شد و از عمل کوچکترین پسرش حام باخبر شد، او را در شخص پسرش کنعان محکوم کرد و نفرین کرد.

او گفت که اولاد او به بردگی فرزندان برادرانش خواهند رفت. و سام و یافث را برکت داد و پیش بینی کرد که ایمان حقیقی در اولاد سام محفوظ خواهد ماند و فرزندان یافث در سراسر زمین پخش خواهند شد و ایمان حقیقی را از اولاد سام خواهند پذیرفت.

هر آنچه نوح برای پسرانش پیش‌بینی می‌کرد دقیقاً محقق شد. اولاد سامی نامیده می شوند. نوادگان یافث یافثیان نامیده می شوند.

اولاد هام حامی نامیده می شوند. اینها شامل قبایل کنعانی است که در ابتدا در فلسطین ساکن بودند، بسیاری از مردم آفریقا و سایر کشورها.

هیاهو بابلی و پراکندگی مردم

اولاد نوح برای مدت طولانی در یک کشور، نه چندان دور از کوه های آرارات، با هم زندگی می کردند و به یک زبان صحبت می کردند.

وقتی نسل بشر زیاد شد، اعمال بد و نزاع بین مردم زیاد شد و دیدند که به زودی باید در سراسر زمین پراکنده شوند.

اما قبل از پراکنده شدن، اولاد هام با همراهی دیگران، تصمیم گرفتند شهری بسازند و در آن برجی مانند ستونی که ارتفاع آن تا بهشت ​​می‌رسد، بسازند تا شهرت پیدا کنند و تابع اولاد نباشند. از سام و یافث، همانطور که نوح پیش بینی کرد. آجر درست کردند و دست به کار شدند.

این تصور غرور آمیز مردم برای خدا ناپسند بود. برای اینکه شر آنها را به طور کامل نابود نکند، خداوند زبان سازندگان را به هم ریخت تا شروع به صحبت کردند. زبان های مختلفو از درک یکدیگر منصرف شدند.

سپس مردم مجبور شدند ساخت و سازهایی را که شروع کرده بودند کنار بگذارند و در جهات مختلف در سراسر زمین پراکنده شوند. فرزندان یافث به غرب رفتند و در سراسر اروپا ساکن شدند. اولاد سام در آسیا ماندند، فرزندان حام به آفریقا رفتند، اما برخی از آنها نیز در آسیا ماندند.

شهر ناتمام بابل نام مستعار داشت که به معنی «گیج» است. تمام کشوری که این شهر در آنجا بود، سرزمین بابل و همچنین کلدان نامیده شد.

مردمی که در سراسر زمین ساکن شدند به تدریج روابط خویشاوندی خود را فراموش کردند و مردم یا ملت های مستقل و جداگانه با آداب و رسوم و زبان خود شروع به شکل گیری کردند.

خداوند دید که مردم از همدیگر کارهای بد را بیشتر می آموزند تا کارهای خوب و از این رو زبان ها را در هم آمیخت و مردم را به ملت های جداگانه تقسیم کرد و برای هر قوم وظیفه و هدفی در زندگی تعیین کرد.

پیدایش بت پرستی

هنگامی که مردم در سراسر زمین پراکنده شدند، شروع به فراموش کردن خدای واقعی نامرئی، خالق جهان کردند. دلیل اصلیاینها گناهانی بود که مردم را از خدا دور می کند و ذهنشان را تیره می کند. افراد صالح کمتر و کمتر بودند و کسی نبود که ایمان واقعی به خدا را به مردم بیاموزد. سپس یک باور غلط (خرافات) در بین مردم ظاهر شد.

مردم چیزهای شگفت انگیز و نامفهوم زیادی در اطراف خود دیدند و به جای خدا شروع به پرستش خورشید، ماه، ستارگان، آتش، آب و حیوانات مختلف کردند، از آنها تصویر ساختند، آنها را پرستش کردند، قربانی کردند و برای آنها معابد یا معابد ساختند.

این گونه تصاویر خدایان دروغین را بت ها یا بت ها می نامند و مردمانی که آنها را می پرستند بت پرست یا بت پرست می گویند. این گونه بود که بت پرستی در زمین ظاهر شد.

به زودی تقریباً همه مردم بت پرست شدند. فقط در آسیا، در نوادگان سام، بود مرد صالحبه نام ابراهیم که به خدا وفادار ماند.