صفحه اصلی / برای یک پسر / پدر جان ناآرام یعنی چه؟ اطلاعات عالی به افشای اسرار ادامه می دهد

پدر جان ناآرام یعنی چه؟ اطلاعات عالی به افشای اسرار ادامه می دهد

باید گفت که روح های ناآرام می توانند انتقام جو باشند. با این حال، انتقام آنها نمی تواند بر افراد تأثیر فیزیکی بگذارد. این فقط می تواند بر وضعیت عاطفی تأثیر منفی بگذارد. اما موارد جداگانه ای وجود دارد که یک آموزش نامشهود قدرت عرفانی پیدا می کند و شروع به تأثیر بسیار واقعی بر افراد اطراف ما می کند. اکنون یکی از این پدیده های شگفت انگیز را بررسی می کنیم.

جنایت وحشتناکی در شهر ساراتوف رخ داد. برادر خواهرش به نام ویکا را با ضربه چاقو به سینه او کشت. جنایتکار زندانی شد و همسر و پسر خردسالش الکسی همچنان در آپارتمان بدبخت زندگی می کردند. سه سال گذشت و زن مرد و اندکی بعد خود قاتل در زندان مرد. مادربزرگش با پسر نقل مکان کرد و شروع به بزرگ کردن او کرد. سالها گذشت و پسر کم کم تبدیل به مردی جوان شد.

همه چیز خوب پیش می رفت، اما یک روز مادربزرگم خواب وحشتناکی دید. ویکا به او ظاهر شد و گفت: "پسر یک قاتل را روی سینه خود گرم کردی. من او را نابود خواهم کرد، زیرا او حق ندارد روی این زمین زندگی کند.» مادربزرگ با عرق سرد از خواب بیدار شد و متوجه شد که روح ناآرام مقتول در دنیای زندگان سرگردان و تشنه انتقام است.

چند هفته از این خواب ناخوشایند گذشت. مادربزرگ در آشپزخانه مشغول پختن پنکیک بود که ناگهان صدایی از پشت سرش شنید: «چرا عزیزم پسر قاتل را خراب می کنی؟ مثل پدر مثل پسر. او تو را خواهد کشت، همانطور که پدرش مرا کشت.» با شنیدن این حرف، پیرزن در جای خود یخ کرد و جرات نداشت به عقب نگاه کند. اما سرانجام او شجاعت به دست آورد، سرش را برگرداند و ویکا را با چاقویی با دسته ای سیاه که از سینه اش بیرون زده بود دید.

این دید وحشتناک باعث غش مادربزرگ شد. وقتی به خود آمد، متوجه شد که نه روی کف آشپزخانه، بلکه در اتاق دراز کشیده است. در همان لحظه صدای جیغ از آشپزخانه شنیده شد. مادربزرگ با غلبه بر ضعف، روی پاهایش بلند شد و با صدای بلند به جایی رسید که این صدای نازک التماس کمک از آنجا می آمد.

او الکسی را روی کف آشپزخانه دید. تکیه داده بود به دیوار و از ترس می لرزید. چاقویی با دسته مشکی که درست بالای سرش به دیوار چسبیده بود. مادربزرگ تا جایی که می توانست نوه اش را آرام کرد و او گفت وقتی به خانه آمد بلافاصله بوی شیرینی های تازه را از آشپزخانه احساس کرد. خوشحال شد، وارد آشپزخانه شد و دید که زنی ناآشنا پشت اجاق گاز ایستاده است. مرد غریبه برگشت، با نگاهی عصبانی به مرد جوان نگاه کرد، چاقویی را از چاقویی که در سینه او بیرون زده بود بیرون آورد و به سمت الکسی پرتاب کرد.

مرد جوان از ترس جیغ زد، به طور غریزی خم شد و چاقو درست بالای سرش به دیوار چسبید. بلافاصله پس از این، مرد غریبه در هوا ناپدید شد و مادربزرگ به زودی وارد آشپزخانه شد. الکسی همه اینها را در حالی که در حالت وحشت زیادی بود گفت. تمام شب نتوانست آرام بگیرد و می ترسید به خواب برود. به نظرش می رسید که روح شیطانی مرموز دوباره می آید و جنایت ناتمام را تمام می کند.

صبح مادربزرگ و نوه اش به دیدن یک جادوگر آشنا رفتند. او با دقت به صحبت های بازدیدکنندگان گوش داد و گفت: "روح ناآرام برای شما خطرناک است. او انرژی بسیار قوی دارد، زیرا می تواند بر اشیاء مادی تأثیر بگذارد. اما من یک دعای توبه بسیار مؤثر می دانم. اگر همه چیز را به درستی انجام دهید، روح رنج کشیده برای همیشه دنیای زندگان را ترک می کند و به پادشاهی تاریک مردگان می رود.

پس از این، جادوگر چنین گفت: "الکسی به قبر ویکای مقتول می رود و از او طلب بخشش می کند. پس از این، او به کلیسا می رود، شمعی برای استراحت روشن می کند و دعای توبه می کند. دعا این است: پروردگارا برای گناهان کبیره پدر و مادر مرحومم توبه خالصانه را بپذیر. مرا اعدام مکن، جانم را تجدید کن، مرا از شفاعتت محروم مکن. بنده خود را از گناهان ارادی و غیر اختیاری پاک کن. به رحمت بیکران تو، به رحمت تو اعتماد دارم. پروردگارا مرا از شفاعتت محروم مکن تا شیطان در روح من شادی نکند. به نام پدر و پسر و روح القدس. آمین!«بعد از چنین دعایی، همه چیز باید درست شود.»

الکسی همه چیز را دقیقاً همانطور که جادوگر دستور داد انجام داد. سه سال از آن زمان می گذرد، اما روح بی قرار ویکی دیگر هرگز به سراغ او یا مادربزرگش نیامد. ظاهراً او در دنیای دیگری آرامش ابدی یافت و دعای توبه در این امر کمک کرد.

در نقطه صفر مطمئناً هر یک از شما در زندگی خود ملاقات کرده اید یا شنیده اید که چگونه یک شخص به ظاهر خوب و گاهی اوقات بسیار خوب و موفق به دلایل نامعلومی در شرایط بسیار دشوار زندگی قرار می گیرد و همه چیز را از دست می دهد. یا شاید عزیزان یا آشنایان شما با این موضوع مواجه شده باشند. یا شاید شما خودتان در حال گذراندن چیزی مشابه هستید. اولین سوالی که مطرح می شود این است: «چرا؟»، سؤال دوم «چه باید کرد»؟ در این لحظات، ما سعی می کنیم ریشه ها و دلایل اتفاقات را ببینیم و بفهمیم که کانون توجه را به چه سمتی هدایت کنیم، چه چیزی به شخص یا خودمان توصیه کنیم. نقطه "صفر" نقطه عطفی در رشد شخصیت و روح است. من شما را با مفهومی به عنوان نقطه "صفر" آشنا می کنم - مرحله ای در مسیر رشد روح. این چیه؟ به عبارت ساده، این یک بحران است. نه روانی و نه حتی انسانی. بحران روح. زمانی که دیگر امکان انجام آن به روش قدیمی وجود ندارد، اما هنوز مشخص نیست که چگونه آن را به روش جدید انجام دهید. شاید روانشناسان این را یک بحران وجودی بنامند، اما ما فیلسوفان، جهان را از منظر روح می نگریم، نه شخصیت، و بسیار عمیق تر و گسترده تر می بینیم و موقعیت را از منظر قوانین کیهان درک می کنیم. . با این حال، اول چیزها. ...روزی دو مرد جوان که می خواستند سرشار از حکمت شوند به جستجوی معلم رفتند. در راه، زهد را انجام دادند و روح و جسم را تطهیر کردند تا برای مراسم راز آماده شوند. پس از اطلاع از اینکه معلم بزرگ در یک شهر زندگی می کند، به خانه او آمدند. حصار طلاکاری شده، فضای سبز سرسبز، بوته های گل رز، شکوه و تجمل آنها را شگفت زده کرد: آنها زندگی گورو بزرگ را اینگونه تصور نمی کردند. اما دیدن انبوهی از زائران تشنه علم همچنان آنها را متقاعد می کرد که بمانند. و سپس در غروب آفتاب معلم بر آنها ظاهر شد. او با لباس های غنی، عطرها، ابریشم ها و حلقه ها، با لبخند بر تخت سلطنت نشست و آماده «توزیع» خرد بود. هموطنان دردمند که قادر به مقاومت در برابر چنین ناهماهنگی درونی نبودند، با اندوه و ناامیدی از "رویداد" فرار کردند. در خروجی شهر کلبه زاهد را دیدند. او بد لباس پوشیده بود و بوی روح را به معنای واقعی و مجازی به مشامش می داد، اما چشمانش می درخشید. مردان جوان با صورت افتادند: «آه استاد، ما خیلی وقت بود دنبالت می‌گردیم. دانش خود را با ما به اشتراک بگذارید. ابتدا حکیم دیگری پیدا کردیم، اما در قلبمان احساس کردیم که او مال ما نیست.» زاهد با ناراحتی زمزمه کرد: «بله، او متفاوت است، او کاملاً خود را از قدرت مواد رها کرده است. اما من هنوز نگرفتم.» او نشست و گریه کرد... "خود پایین تر" به اضافه "خود برتر" برابر است با تو زندگی ما توسعه است. هر روز از نظر فیزیکی، بیرونی تغییر می کنیم و مهارت های جدیدی یاد می گیریم. ابتدا غذا خوردن را یاد می گیریم، سپس صحبت می کنیم و راه می رویم، مهارت تعامل با دنیای بیرون را به دست می آوریم و در نهایت به بزرگسالانی قوی، انعطاف پذیر و مستقل تبدیل می شویم. این یک واقعیت شناخته شده است. اما انسان موجودی چند وجهی است. و طبق سیستم فلسفی، هر یک از ما نه تنها "خود پایین" - سرمایه اولیه ذاتی ما - بدن فیزیکی، من و روح را داریم که با هر تولد دوباره آنها را توسعه می دهیم. اما «خود برتر» نیز روح الهی است، دستورالعمل خاصی که همه ما باید در آن تلاش کنیم، که با ما از طریق تجسم می گذرد. بنابراین ما نه تنها از نظر جسمی، بلکه از نظر روحی نیز رشد می کنیم. با تعامل با «خود برتر» خود، در درون خود تغییر می کنیم، ویژگی های شخصیتی و ویژگی های شخصیتی خاصی را به دست می آوریم، دیدگاه های خود را در مورد زندگی تجدید نظر می کنیم. در یک کلام، جهان بینی ما در حال دگرگونی است. این رشد معنوی است و حتی اگر به آن فکر نکنیم اتفاق می افتد. این فرآیند را می توان به طور نمادین به سطوح رشد معنوی تقسیم کرد. در هر یک از این مراحل، فرد وظایف خاص خود را دارد. بیایید به طور خلاصه در مورد آنها صحبت کنیم. رشد معنوی: 7 سطح رشد قرمز - سطح بقا (کودکی: ما یاد می گیریم زنده بمانیم، با جامعه سازگار شویم، هدف ما این است که در بسته قرار بگیریم). نارنجی - سطح کنجکاوی و جستجو برای منابع (جوانان: در مدرسه، در دانشگاه، در محل کار ما به دنبال جالب ترین چیزها برای خود می گردیم، ما با این جهان آشنا می شویم). زرد - سطح قدرت (جوانان: ما تأثیر خود را در این جهان امتحان می کنیم و اهمیت خود را ارزیابی می کنیم). سطح سبز - سطح پذیرش (بلوغ: این سطحی است که هر فردی به آن نمی رسد؛ به ما خرد و دانش زندگی می دهد). سه سطح دیگر وجود دارد، فقط تعداد کمی به آبی می رسند، و دو سطح آخر در جامعه مدرن معمولی نشان داده نمی شوند: سطح آبی - آوردن اراده الهی به جهان. سطح آبی - مدیریت انرژی های جهان؛ سطح بنفش تغییر در ایدئولوژی در مقیاس سیاره ای است: تأثیر بر لایه های آگاهی مردم. خود را در سیستم مختصات کیهان بیابید چگونه بفهمیم اکنون در چه سطحی هستید؟ اگر از بی پول ماندن نمی ترسید، پس قبلاً از سطح قرمز به نارنجی رفته اید. آیا با انجام کارهای مورد علاقه خود پول در می آورید؟ شما روی زرد هستید اکثر هموطنان در سطوح قرمز-نارنجی عملکرد خوبی دارند. در واقع، در سه مرحله اول رشد معنوی، شخص نفس خود را توسعه می دهد. اما بسیاری از مردم "بیدار شده اند" و رویای رسیدن به گرین را در سر می پرورانند: برخی ساده لوحانه بر این باورند که پذیرش را می توان از طریق مراقبه یا دعا، سفر به مکان های مقدس، پر شدن از دانش مقدس یا آرزوی خوشبختی برای همه به دست آورد. برخی دیگر بر این باورند که مدت زیادی است که پذیرفته شده اند، با ذهن و منیت خود "موافق" هستند و به همه در مورد سطح سبز خود می گویند. خوب، یا آنها به شما نمی گویند، اما در درون شما به معنویت خود اطمینان دارید. برخی دیگر مفاهیم "پذیرش" و "تواضع" (در اینجا - "فداکاری" و "مهربان") را با هم اشتباه می گیرند و عزت نفس و ارزش خود را فراموش می کنند. به همه اطرافیانشان کمک می کنند، همه دنیا را به جز خودشان دوست دارند. گروه چهارم سعی می کنند از سطح زرد (بهزیستی مالی، دستاوردهای شغلی، موقعیت و احترام در جامعه) بپرند و زهد را روی یک پایه قرار دهند و شکست های خود را با بی تکلفی و فروتنی توجیه کنند. اما همه اینها "جانشین" خوبی، خودفریبی و تلاشی برای فرار از توهم است. در واقع، گذار به معنویت، به پذیرش، همیشه ابتدا از طریق انباشت و تقویت موقعیت ها در جامعه و سپس از طریق رنج و از دست دادن همه چیز (گاهی به صورت مجازی، گاهی واقعی) می گذرد. از طریق صفر کردن کل... ...این جایی است که سرگرمی شروع می شود. انتقال به گرین از طریق گذر از نقطه صفر انجام می شود. و این بخش از طریقت اصلاً «بهشت فی الارض و فی النفس» نیست. همیشه با آزمون های جدی "قدرت" همراه است. چیزی شبیه به این اتفاق می افتد: نقطه "صفر" بسیار نزدیک است (نشانه ها) شما موفق هستید (یا موفق هستید)، به عنوان یک شخصیت شناخته شده اید، شغلی ایجاد کرده اید، اغلب یک زندگی شخصی مورد تایید اجتماعی دارید (یا آگاهانه تنهایی خودکفا را انتخاب کرده اید) . و ناگهان، در همان زمان، "بصیرت" می آید که شادی وجود ندارد. ناگهان متوجه می‌شوید که با وجود محیط بیرونی، کاملاً تنها هستید: خانواده‌تان شما را درک نمی‌کنند، یا حتی بدتر از آن، روی گردن شما نشسته‌اند. و هیچ کس به شما اهمیت نمی دهد (رنج، تجربیات و احساسات شما). و در همان زمان، این فکر که زندگی واقعی در حال گذر است، شروع به تضعیف بیشتر و بیشتر می کند. این نشانه آن است که شما شروع به "سبز شدن" کرده اید و به نقطه "صفر" نزدیک می شوید - انتقال به سطح سبز ، که در آن ایگو با انجام عملکرد خود (به شما حمایت مادی ، موفقیت در موفقیت ، اراده و غیره می دهد. .)، شخصیت شما را ترک می کند. نقطه "صفر" وارد زندگی شما شده است (نشانه ها) ما به نقطه "صفر" در ابتدای همه "پاداش" های نفس خود نزدیک می شویم: زمانی که پول، قدرت، قدرت داریم. اما ناگهان این "لوکوموتیو شانس" که با سرعت تمام در حال مسابقه بود، شروع به کاهش سرعت می کند. مشتریان می روند، دوستان دور می شوند، روابط یا مشاغل از هم می پاشند (و گاهی اوقات هر دو به یکباره). مرد شوکه و گیج شده است: او به کسی آسیبی نزد، قوانین سرنوشت را نقض نکرد. او هر کاری را انجام می دهد که قبلا موفقیتش را تضمین می کرد، اما دیگر جواب نمی دهد. آنها با ارزش ترین چیزها را "دور" می کنند. برخی ترس از عدم تقاضا دارند، برخی دیگر از از دست دادن کنترل، برخی دیگر از دست دادن "چهره"، دستاوردها، عشق، سلامتی و موقعیت می ترسند. چیزی که بیشتر به آن «چسبیده‌اید» از بین می‌رود. اگر از تنهایی بترسی، آن را بدست خواهی آورد. برای چی؟ به ما آموخته اند که بدون ترس و با اعتماد زندگی کنیم، به ما آزادی درونی و چشم پوشی از چیزهای سطحی، از آرمان های دروغین و تحمیلی آموزش داده شده است. این گذر از «درس‌های» آموخته نشده است که شما را از حرکت به جلو باز می‌دارد. نقطه "صفر" به ما کمک می کند تا از شر آن ویژگی ها و وابستگی هایی که ما را از خدا جدا می کند خلاص شویم... و در این لحظه فرد با خود و با کیهان تنها می ماند. این نقطه "صفر" است - نقطه عطفی در رشد شخصیت و روح. نوعی پل از شخصیت به روح 1. چرا اینقدر درد دارد؟ هر دگرگونی و رشدی به هر شکلی همیشه دردناک است: جدایی (ما با نفس خود می شکنیم)، یک جهش کوانتومی و رشد (انتقال از سطح "فیزیک" به روح یک تلاش باورنکردنی است)، زایمان (به طور تمثیلی). ما دوباره متولد می شویم، اما در ماهیت دیگری). اما پشت آن تطهیر، آرامش و نور است. 2. آیا ارزش رنج بردن را دارد که یک پیشرفت از طریق مشکلات حاصل می شود؟ انتخاب با شماست: نوزادی که راه رفتن را یاد می گیرد نیز دچار مشکل می شود، اما حتی به ناراحتی فکر نمی کند: او لجباز است زیرا می خواهد راه رفتن را یاد بگیرد. 3. آیا همه به نقطه صفر می رسند؟ خبر خوب: نقطه "صفر" توسط نیروهای برتر فقط برای روح های باستانی برنامه ریزی شده است که "خود برتر" در هنگام تولد بالاتر از سطح سبز است. ارواح جوان در مرحله خودشان هستند و یک بحران روحی در این زندگی به سادگی به وظایف آنها مربوط نمی شود. خداحافظ اما شاید در زندگی بعدی خود با آن روبرو شوند. به هر حال، دقیقاً در اینجاست که پاسخ این سؤال نهفته است: چرا برخی از مردم هر کاری می‌خواهند انجام می‌دهند و چیزی برای آن عایدشان نمی‌شود، در حالی که من همه «سفید و کرکی» هستم - در رنج. خبر بد: اگر فردی که قرار است این نقطه عطف را پشت سر بگذارد، در سه سطح اول رشد "گیر" کرده باشد و دروس خود را کامل نکرده باشد، ممکن است نقطه صفر در این زندگی برای او اتفاق نیفتد، به این معنی که او در حال تحقیر است. (با دیدگاه روح). یک خبر خوب دیگر: وقتی فردی در دنیا مقبولیت و اعتماد دارد، با دور زدن نقطه صفر، "انتقال" انجام می دهد. 4. آیا نقطه صفر با سایر بحران های زندگی متفاوت است؟ بدون شک! علاوه بر این، همانطور که در مورد تمام تغییرات مهم و جهانی وجود دارد، اسطوره های زیادی با آن مرتبط است. این از تمایل فرد برای توجیه عمل یا عدم عمل خود، نوزاد گرایی، یا از میل به خیال پردازی ناشی می شود. 5. آیا می توان از نقطه صفر در صورتی که در مسیر رسیدن به آن هستید اجتناب کرد؟ خیر برنامه رشد در روح ما تعبیه شده است و خواه ناخواه ما را در این مسیر هدایت می کند. و ما، مانند ققنوس، باید از خاکستر دوباره متولد شویم: برای برخی طولانی و دردناک خواهد بود، برای برخی دیگر - در یک نسخه سبک تر. اما برای همه آسان نخواهد بود. 6. آیا شخصی می تواند به طور مستقل بر این "روبیکون" غلبه کند؟ قطعا. وقتی انسان در مسیری که خداوند برایش برنامه ریزی کرده است حرکت کند، حتی اگر نام فرآیندی را که برایش می گذرد نداند، از آزمون کائنات برای رسیدن به حقیقت عبور می کند. علاوه بر این، برخی افراد به طور شهودی احساس می کنند که چگونه برای گذار آماده شوند: مهم ترین چیز در این دوره، اما، مثل همیشه، حساس بودن و شنیدن "خود برتر" است. وظایف نقطه صفر: پذیرش خود و جهان وابستگی و دلبستگی خود را به دنیای بیرون درک کنید و خود را از آن رها کنید - اهمیت این فرآیندها را کاهش دهید. یاد بگیرید به خود و روح خود گوش دهید. آزادی اعمال خود و مسئولیت خود را در قبال آنها به عنوان تنها گزینه توسعه بپذیرید. اینگونه است که فرد به سطح سبز رشد می رسد که وظیفه اصلی آن پذیرش هر آنچه در اطراف او اتفاق می افتد است. من "تولد دوباره" را دست اول تجربه کردم. و اکنون، با گذراندن تمام مسیرهای تحول، می دانم که شخص در حین و در آستانه "گذار" چه احساسی دارد. چندین مرحله را پشت سر می گذارد: در یک نقطه ما یک احساس واضح داریم: "خوشبختی وجود ندارد." میل به شنیدن "ندای" روح شما بیدار می شود. ما می خواهیم بفهمیم چرا اینجا هستیم، ماموریت ما چیست، هدف ما چیست، اما... نمی توانیم. ما سعی می کنیم با استفاده از عقل (شخصی، عاطفی یا وجودی) با آن ارتباط برقرار کنیم، اما روش های اشتباهی را انتخاب می کنیم (بله، شگفت زده خواهید شد، اما ذهن می تواند به ما کمک کند تا به روح برسیم، فقط باید درست را انتخاب کنیم. کلیدهای آن)؛ سپس «ندای» را می شنویم، اما نمی فهمیم کجا صدا می زند. مرحله بعدی: می شنویم و می فهمیم، اما می ترسیم به جایی برویم که روحمان می خواهد. دیر یا زود تصمیم خود را می گیریم و می رویم... آنجا، فراتر از نقطه صفر، اتفاقاتی که برای ما تدارک دیده شده در انتظارمان است. قدرت های بالاتر، پس شجاع باشید! چه چیزی فراتر از خط است؟ زندگی جدید بعد از نقطه صفر در نتیجه درک جدیدی از زندگی و استراتژی های جدید زندگی متولد می شود، زمانی که انسان دیگر شک نداشته باشد که هر آنچه برای او اتفاق می افتد کار خدا، قدرت های برتر است و همه چیز به نفع است. . در سطح سبز، شخص شروع به عشق واقعی به جهان می کند، در هماهنگی با هدف خود زندگی می کند و درک می کند که خوشبختی در خدمت است. وضعیت، پول، ظاهر و سایر شاخص های نفس برای او دیگر معیاری برای خود و دیگران نیست. او دیگر کسی را نقد، ارزیابی و نجات نمی‌دهد. او با این شعار زندگی می کند: «آنچه را که باید انجام دهی و همان چیزی باش که می شود». اما این بی تفاوتی نسبت به خود یا افراد دیگر نیست: اگر عزیزی به ورطه می لغزد، هر کاری می کند تا او را متوقف کند، اما تا یک نقطه خاص، زیرا ... می فهمد: هر کس روی زمین راه و انتخاب خود را دارد. او فقط این دنیا را دیگر برای خودش خم نمی کند! و در هر لحظه از زندگی او خدا وجود دارد. سایر وظایف توسعه در انتظار شما هستند. و تنها زمانی که به طور کامل (!) از وابستگی مادی، رنج و ترس رها شوید، فراوانی در تمام زمینه های زندگی به شما باز خواهد گشت! به هر حال، می توانید با گفتن تمثیلی که در ابتدا گفته شد، متوجه شوید که خود یا دوستانتان در چه سطحی هستید. بر اساس واکنش یک فرد، سطح او آشکار می شود. در سطح سبز او با او موافق است، در سطح زرد او آماده بحث خواهد بود، در سطح نارنجی او را کنجکاو خواهد یافت، و در سطح قرمز او را مزخرف می داند.

یک فرد با انرژی خود برای بسیاری از "ساکنان" هواپیمای اختری و سایر جهان های ظریف جذاب است. موجودی از هر مرتبه ای می تواند به آن بچسبد، همچنین یک عنصر عنصری، یک فانتوم دوباره متولد شده، یک لارو یا موجود دیگر. آنها می توانند به ابتکار خود به شما متصل شوند، زیرا شما منبع انرژی برای آنها هستید. گاهی اوقات افراد با آنها "ملوتا" می شوند. و گاهی اوقات، موجوداتی از این نوع به طور خاص در بیوفیلد یک فرد قرار می گیرند.

که عنصری هستند

در یک درک دایره‌المعارفی، عناصر کلاسیک روح عناصر، موجوداتی هستند که از عناصر هوا، آتش، خاک یا آب ایجاد شده یا پدید می‌آیند. در غیبت به آنها موجودی اسطوره ای، روح می گویند.

در باطن گرایی به خوبی گفته می شود که عنصرها چه کسانی هستند. این یک طبقه بندی کامل از موجودات افسانه ای است که توسط عناصر ایجاد می شوند و همچنین زندگی و مرگ، نور و تاریکی را شخصیت می دهند.

عناصر می توانند موجودات مختلفی را به دنیا بیاورند، اینها پری دریایی های آشنا، نادین ها، پری دریایی ها، کیکیموراها - دختران و پسران عناصر آب هستند. نایادها، ترول ها، کوتوله ها و موجودات مشابه محصول عنصر زمین هستند. سمندرها "فرزندان" آتش هستند. سیلف ها عناصر هوا هستند. عناصری نیز وجود دارند که نه توسط یک، بلکه توسط دو یا چند عنصر که بخشی از روح انسان هستند ایجاد می شوند.

و با این حال، عنصری چیست؟ در عمل شفا، ما اغلب روح یک فرد متوفی را عنصری می نامیم که به دلایلی روی زمین باقی مانده و به دنیای دیگری منتقل نشده است. پس از مرگ انسان، بدن او به اجزاء و عناصر اولیه خود تجزیه می شود و عنصر پنجم که در طول حیات در بدن انسان وجود دارد، یعنی روح، مدتی روی زمین می ماند. در غیبت، روح افراد متوفی اغلب ابتدایی نامیده می شود. اینها همان چیزی هستند که ما عنصری می نامیم. اما در اصل اینها روح های ناآرام هستند.

پس از مرگ بدن، روح فقط مدتی می تواند روی زمین بماند، سپس برمی خیزد و به دنیای دیگری می رود. اگر به دلایلی این اتفاق نیفتد، روح روی زمین باقی می ماند، اما دیگر نمی تواند از انرژی ما تغذیه کند. بنابراین، عنصر، روح متوفی، مجبور است به دنبال منبع انرژی باشد، این اغلب به فردی نزدیک به آن مرحوم تبدیل می شود، این اغلب "محبوب ترین" خویشاوند است. همچنین به جای او ممکن است یک غریبه کاملاً با انرژی نزدیک به فرد متوفی وجود داشته باشد یا در خانه ای که عنصر اصلی در آن سرگردان است ساکن شود. در مورد دوم، نوعی عفونت رخ می دهد.

که عنصری می شود

روح افرادی که نزدیک به مرگ در موقعیت های استرس زا قرار می گیرند، ابتدایی می شود. همانطور که تمرین نشان می دهد، این دسته از نهادها شامل روح افراد خودکشی، افراد غرق شده، افراد به دار آویخته شده، افرادی است که در نتیجه تصادف جان خود را از دست داده اند، یعنی به طور ناگهانی. در نسخه دوم، ارواح ارتباط خود را با بدن اختری و فیزیکی یک فرد از دست می دهند و شروع به سرگردانی در زمین می کنند. به خصوص غلظت زیادی از چنین عناصری در جاده های کشور، در مکان های تصادفات مکرر اتومبیل و راه آهن، در مکان های حملات تروریستی و همچنین تصادفات بزرگ که باعث مرگ و میر دسته جمعی مردم شده است مشاهده می شود.

گاهی پیش می آید که انسان در طول عمر خود به تنهایی عنصری ایجاد می کند. این چگونه ممکن است؟ اگر شخصی در زندگی گذشته به طرز غم انگیزی بمیرد، روح او این را به یاد می آورد. یک فرد دچار فوبیا می شود: افکار بد، ترس ها او را اشغال می کند، شروع به ترس از آب، ارتفاع و عوامل دیگر می کند. در نتیجه افکار و تصاویر تحمیلی او چنان متراکم می شوند که موجودیتی منفی را تشکیل می دهند که به عنصری تبدیل می شود.

چنین موجوداتی، روح های ناآرام، می توانند نه تنها "خالق" خود، بلکه کودکانی که در کنار آنها زندگی می کنند، افراد ضعیف شده را نیز تسخیر کنند، و تضعیف می تواند هم در سطح جسمی و هم در سطح ذهنی باشد. در نتیجه، یک فرد سالم دچار فوبیا، حالت وسواسی، ترس می شود. فردی که عنصری در زمینه اش مستقر شده است نیاز به شفای بیوفیلد دارد. در غیر این صورت، او واقعاً مشکلاتی را وارد زندگی خود خواهد کرد، از جمله کلینیک روانپزشکی و مرگ ناگهانی.

اگر عنصر در اثر خودکشی یا حادثه غم انگیز ایجاد شده باشد و پس از مرگ برخاسته باشد، در جستجوی منبع غذایی خواهد بود. اغلب چنین منبعی در طول زندگی به یکی از اقوام، دوستان یا افراد آشنا تبدیل می شود. در نتیجه اضافه شدن روح یک خودکشی، یک فرد زنده افکار وسواسی ایجاد می کند. او به دنبال پایان دادن به زندگی خود به همان شیوه ای است که صاحب عنصر درگذشت.

چگونه یک روح ناآرام باعث "اپیدمی" خودکشی شد: یک مطالعه موردی

در عمل ما مجبور بوده‌ایم با کل «اپیدمی‌های» خودکشی دست و پنجه نرم کنیم، زمانی که فردی که دست به خودکشی زده، در مدت کوتاهی تعدادی دیگر از اقوام و آشنایان را با خود برده است. از یک مورد خاص، یک مرد جوان خود را حلق آویز کرد، پس از او «ن» نامید، در عرض یک هفته، همسایه اش خود را از دیوار حلق آویز کرد. بعد از 9 روز دیگر متوجه شدیم که شریک کاری همسایه «ن» خودکشی کرده و مدتی بعد برادر جوان همسایه اش خود را حلق آویز کرده است. در نتیجه این موج ادامه خواهد داشت. من باید به روح "N" کمک می کردم تا بلند شود و به دنیایی که قرار بود باشد برود. موج وحشتناک مرگ پس از این آیین پاکسازی و اعتلای متوقف شد.

عناصر عنصری می توانند پس از صاحبان قبلی خود در یک خانه باقی بمانند، از فردی به فرد دیگر منتقل شوند و "از طریق ارث" منتقل شوند. این تصویر اغلب زمانی مشاهده می‌شود که در خانواده خودکشی می‌شود، وقتی افراد خودکشی می‌کنند، اغلب با چندین مورد مشابه مواجه می‌شوید.

یک راه دیگر وجود دارد که چگونه یک عنصر می تواند به یک فرد متصل شود: عفونت عمدی. یک بدخواه که تکنیک های خاصی دارد می تواند عنصر منفی را به شخص دیگری تغییر دهد.

تأثیر عنصر بر انسان

پس از مدتی فرد کاملاً تحت تأثیر عنصر عنصر قرار می گیرد. علائم خاصی از آلودگی عنصری وجود دارد. شخصی ظاهر می شود:

  • با طرز تفکر متفاوت، شروع به صحبت و فکر کردن در مورد مرگ می کند، موقعیت های منفی مختلفی را در ذهن خود پرورش می دهد.
  • خلق و خوی او تغییر می کند، او اغلب افسرده، ناله، روان رنجور است و حملات هیستریک دارد.
  • افسرده است، نسبت به واقعیت واکنش کمی نشان می دهد، نسبت به همه چیز کاملاً بی تفاوت است.
  • از بی خوابی، سردرد، ضعف عمومی رنج می برد.
  • خلق و خوی پایین؛
  • مرتکب اعمال غیرعادی برای او می شود.
  • اقدام به خودکشی می کند

اگر تعدادی از علائم بالا را مشاهده کردید، باید توسط یک متخصص تشخیص داده شود تا مشخص شود آیا عناصر به هم متصل هستند یا خیر. اگر یک روح ناآرام به شما متصل شده است چه باید بکنید؟ اگر روح بی قراری در خانه، آپارتمان وجود دارد، چه باید کرد، چگونه از شر آن خلاص شویم؟

چگونه از شر عنصری خلاص شویم

اگر قبلاً به یک عنصر آلوده شده اید، نمی توانید به تنهایی از شر آن خلاص شوید. در این صورت شما به کمک شفا دهنده ای نیاز دارید که با روح مردگان کار می کند و به این سطوح دسترسی دارد. این به روح ناآرام یک فرد متوفی که به شما چسبیده است کمک می کند تا بلند شود و پس از آن بیوفیلد شما را پاکسازی می کند، یکپارچگی آن را بازیابی می کند و به شما کمک می کند به یک سبک زندگی عادی بازگردید. و مهمتر از همه، از نفوذ دانش آموزان ابتدایی.

پاکسازی خود از اتصال عنصری غیرممکن است، اما می توانید از چنین تأثیری جلوگیری کنید، به فرد توصیه می شود تمیزی خانه خود را از نظر انرژی کنترل کند، تمرینات تنفسی، پرانا یوگا را انجام دهد و به تمرینات انرژی دیگر بپردازد. . شما همچنین باید بر سلامت خود نظارت داشته باشید. خود را در حالت آرام قرار دهید، گیاهان آرام بخش بنوشید، زمان بیشتری را در طبیعت بگذرانید، بر سلامت سیستم هورمونی، کبد و کیسه صفرا نظارت کنید. برای تقویت بیوفیلد و ایجاد محافظت در برابر تأثیرات منفی، می توانید بخور داده و از اسانس گریپ فروت، پرتقال، مریم گلی، اسطوخودوس، یاس، ترنج استفاده کنید.

در بسیاری از ملل، فیلسوفان بر این باورند که یک شخص چیزی شبیه ظرفی است که از چیزی ناملموس، یعنی انرژی انسانی پر شده است. این انرژی درونی جوهر انسان، بسیاری از افکار و اعمال او را تعیین می کند.

راه زمینی برای روح یک پناهگاه موقت است. در طول سفر زمینی روح انسانتحت آزمایش های زیادی قرار می گیرد که ماهیت موجودیت را تعیین می کند. روح در صورت اعمال نیک و فکر و کار انسان (به معنای خلقت، تکامل) پاک و آزاد می شود.

و روح از خشم تاریک می شود. تخریب، حسادت و احساسات و اعمال همراه. انسان در طول زندگی رشد می کند، تجربه کسب می کند و گام های خاصی برمی دارد که بر معنویت او تأثیر می گذارد.

در پایان سفر زندگی، انسان در حال مرگ روحی را آزاد می کند که از این دنیا می رود. اما همیشه این اتفاق نمی افتد تا بفهمید چرا این اتفاق می افتد، باید گزینه های احتمالی را در نظر بگیرید.

در اکثر ادیان جهانی، خودکشی گناهی کبیره است، زیرا زندگی از بالا داده می شود و انسان حق ندارد آن را چه از دیگری و چه از خود او بگیرد. بنابراین، نیروهای مرگ زودرس روح انسانبدون یافتن راهی برای رستگاری در دنیای خود گیر کرده ایم.

اگر روح به دلایل خاصی از دنیای افراد خارج نشود، آنها نیز به نوبه خود حضور خود را احساس می کنند.

در تاریخ اظهارات زیادی وجود دارد که اقوام احساس می کردند که به یک فرد دفن شده نزدیک هستند و اگر از آن نمی ترسیدند سعی می کردند ارتباط برقرار کنند.

حضور فرد متوفی به شکل های مختلف خود را نشان می دهد: می تواند تماس تلفنی از شماره ای که متعلق به فرد متوفی است، احساس لمس، تنظیم مجدد یا گم شدن وسایل متوفی باشد.

علاوه بر این، روح بی قرارمی تواند با درخواست های مختلف در خواب از اقوام دیدن کند. بسیاری از مردم خواهند گفت که اینها اختراع افراد خرافاتی است، اما با پیشرفت فناوری و علم در محافل علمی، سؤالات بسیار بیشتر از پاسخ است.

اکنون فناوری و علم به پیشرفت های خارق العاده ای دست یافته اند. هر روز یک فرد با دوربین ها، دستگاه های ضبط صدا، دستگاه های پخش و ضبط صوت مواجه می شود. به نظر می رسد در دنیایی که همه چیز را می توان تا حد اتم سنجید، نباید در مورد عرفان سؤالی وجود داشته باشد، اما آنها همچنان وجود دارند.

در اواخر دهه 1950 در استونی به طور اتفاقی ضبط شد صدای ماورایی. صدای مادر مرده مردی که این نوع پدیده را کشف کرده بود به وضوح روی نوار مغناطیسی شنیده می شد.

این پدیده امروزه با وجود اینکه ذهن‌های علمی متعددی سعی در انجام آزمایش‌هایی داشته‌اند و سکوت را در اتاق‌های ساکت ثبت می‌کنند، بحث‌های زیادی دارد. در چنین مکان هایی امکان ضبط وجود داشت صداهای ماوراییکه کسی نتونست توضیح بده

به طور مداوم، از قرن نوزدهم، زمانی که اولین دوربین اختراع شد، بسیاری از مردم توانسته اند از ارواح یا ارواح در فیلم عکس بگیرند. با وجود تقلبی های متعدد، در میان هزاران عکس، تنها ده ها عکس را می توانید بیابید که متخصصان فوتومونتاژ نمی توانند توضیح دهند.

اما شما نباید هر حضور یک فرد متوفی را در خواب تصور کنید. فعالیت ماوراء الطبیعه. روانشناسان می گویند که از دست دادن یکی از عزیزان استرس بزرگی است که مغز سعی در درک آن دارد و در نتیجه باعث ایجاد رویاهایی در فرد متوفی می شود.

ایمان به نیروهای اخروی و روح های بی قرار- این یک موضوع شخصی برای هر فرد است. اما نباید موارد متعدد و غیرقابل توضیح را رد کرد.

این مقاله شامل: دعا برای ارواح بی قرار - اطلاعات برگرفته از اقصی نقاط جهان، شبکه الکترونیکی و افراد معنوی است.

باید گفت که روح های ناآرام می توانند انتقام جو باشند. با این حال، انتقام آنها نمی تواند بر افراد تأثیر فیزیکی بگذارد. این فقط می تواند بر وضعیت عاطفی تأثیر منفی بگذارد. اما موارد جداگانه ای وجود دارد که یک آموزش نامشهود قدرت عرفانی پیدا می کند و شروع به تأثیر بسیار واقعی بر افراد اطراف ما می کند. اکنون یکی از این پدیده های شگفت انگیز را بررسی می کنیم.

جنایت وحشتناکی در شهر ساراتوف رخ داد. برادر خواهرش به نام ویکا را با ضربه چاقو به سینه او کشت. جنایتکار زندانی شد و همسر و پسر خردسالش الکسی همچنان در آپارتمان بدبخت زندگی می کردند. سه سال گذشت و زن مرد و اندکی بعد خود قاتل در زندان مرد. مادربزرگش با پسر نقل مکان کرد و شروع به بزرگ کردن او کرد. سالها گذشت و پسر کم کم تبدیل به مردی جوان شد.

همه چیز خوب پیش می رفت، اما یک روز مادربزرگم خواب وحشتناکی دید. ویکا به او ظاهر شد و گفت: "پسر یک قاتل را روی سینه خود گرم کردی. من او را نابود خواهم کرد، زیرا او حق ندارد روی این زمین زندگی کند.» مادربزرگ با عرق سرد از خواب بیدار شد و متوجه شد که روح ناآرام مقتول در دنیای زندگان سرگردان و تشنه انتقام است.

چند هفته از این خواب ناخوشایند گذشت. مادربزرگ در آشپزخانه مشغول پختن پنکیک بود که ناگهان صدایی از پشت سرش شنید: «چرا عزیزم پسر قاتل را خراب می کنی؟ مثل پدر مثل پسر. او تو را خواهد کشت، همانطور که پدرش مرا کشت.» با شنیدن این حرف، پیرزن در جای خود یخ کرد و جرات نداشت به عقب نگاه کند. اما سرانجام او شجاعت به دست آورد، سرش را برگرداند و ویکا را با چاقویی با دسته ای سیاه که از سینه اش بیرون زده بود دید.

این دید وحشتناک باعث غش مادربزرگ شد. وقتی به خود آمد، متوجه شد که نه روی کف آشپزخانه، بلکه در اتاق دراز کشیده است. در همان لحظه صدای جیغ از آشپزخانه شنیده شد. مادربزرگ با غلبه بر ضعف، روی پاهایش بلند شد و با صدای بلند به جایی رسید که این صدای نازک التماس کمک از آنجا می آمد.

او الکسی را روی کف آشپزخانه دید. تکیه داده بود به دیوار و از ترس می لرزید. چاقویی با دسته مشکی که درست بالای سرش به دیوار چسبیده بود. مادربزرگ تا جایی که می توانست نوه اش را آرام کرد و او گفت وقتی به خانه آمد بلافاصله بوی شیرینی های تازه را از آشپزخانه احساس کرد. خوشحال شد، وارد آشپزخانه شد و دید که زنی ناآشنا پشت اجاق گاز ایستاده است. مرد غریبه برگشت، با نگاهی عصبانی به مرد جوان نگاه کرد، چاقویی را از چاقویی که در سینه او بیرون زده بود بیرون آورد و به سمت الکسی پرتاب کرد.

مرد جوان از ترس جیغ زد، به طور غریزی خم شد و چاقو درست بالای سرش به دیوار چسبید. بلافاصله پس از این، مرد غریبه در هوا ناپدید شد و مادربزرگ به زودی وارد آشپزخانه شد. الکسی همه اینها را در حالی که در حالت وحشت زیادی بود گفت. تمام شب نتوانست آرام بگیرد و می ترسید به خواب برود. به نظرش می رسید که روح شیطانی مرموز دوباره می آید و جنایت ناتمام را تمام می کند.

صبح مادربزرگ و نوه اش به دیدن یک جادوگر آشنا رفتند. او با دقت به صحبت های بازدیدکنندگان گوش داد و گفت: "روح ناآرام برای شما خطرناک است. او انرژی بسیار قوی دارد، زیرا می تواند بر اشیاء مادی تأثیر بگذارد. اما من یک دعای توبه بسیار مؤثر می دانم. اگر همه چیز را به درستی انجام دهید، روح رنج کشیده برای همیشه دنیای زندگان را ترک می کند و به پادشاهی تاریک مردگان می رود.

پس از این، جادوگر چنین گفت: "الکسی به قبر ویکای مقتول می رود و از او طلب بخشش می کند. پس از این، او به کلیسا می رود، شمعی برای استراحت روشن می کند و دعای توبه می کند. دعا این است: پروردگارا برای گناهان کبیره پدر و مادر مرحومم توبه خالصانه را بپذیر. مرا اعدام مکن، جانم را تجدید کن، مرا از شفاعتت محروم مکن. بنده خود را از گناهان ارادی و غیر اختیاری پاک کن. به رحمت بیکران تو، به رحمت تو اعتماد دارم. پروردگارا مرا از شفاعتت محروم مکن تا شیطان در روح من شادی نکند. به نام پدر و پسر و روح القدس. آمین!«بعد از چنین دعایی، همه چیز باید درست شود.»

الکسی همه چیز را دقیقاً همانطور که جادوگر دستور داد انجام داد. سه سال از آن زمان می گذرد، اما روح بی قرار ویکی دیگر هرگز به سراغ او یا مادربزرگش نیامد. ظاهراً او در دنیای دیگری آرامش ابدی یافت و دعای توبه در این امر کمک کرد.

هنگام استفاده از مطالب از صفحات و بخش ها، پیوند مستقیم به سایت مورد نیاز است

این سایت در سال 2010 ایجاد شد © حق چاپ Google+

یک روح ناآرام: چه کاری می توان انجام داد تا برای یک فرد در دنیای بعدی راحت تر شود؟

1. ما باید عکس او را پیدا کنیم

2. فرنی معمولی - نوعی فرنی غلات - بپزید - فرنی را امتحان نکنید. توصیه می شود ظروف و قابلمه های جدید بردارید، آشپزخانه را مرتب کنید و اجاق گاز را بشویید. همه اینها برای او نیست، اما چون شما این فرنی را ارائه می دهید، به شما می گویم بعدی چه کسی است.

3. شما باید فرنی را تقدیس کنید - یعنی آن را بگیرید و به خورشید تقدیم کنید تا بخورد (شما می توانید آن را در کلیسا تقدیم کنید).

4. این فرنی را جلوی عکس قرار دهید و به او پیشنهاد دهید که بخورد. شما همچنین می توانید آنچه را که او دوست داشت قرار دهید. گوشت و الکل مطلقاً مجاز نیست!

5. این فرنی را نمی توان بعد از آن خورد، بلکه باید به حیوانات یا پرندگان داده شود و یا در بدترین حالت زیر درخت دفن شود.

6. انرژی لطیف غذا در هر کجا که باشد به او می رسد و در آنجا کمک زیادی به او می کند، اینگونه است که مردم از دنیاهای جهنمی بیرون کشیده می شوند. این کار را تکرار کنید تا زمانی که عذاب روحی را تجربه کنید. وقتی به اندازه کافی باشد، متوجه خواهید شد. یا احساس خواهید کرد که همه چیز با او خوب است یا او به تنهایی در خواب خواهد آمد.

7. می توانید برای او دعا کنید، شمع روشن کنید و خدمات سفارش دهید.

اما روح همیشه زنده متوفی نیاز شدیدی به دعای همیشگی ما دارد، زیرا خودش نمی تواند کارهای خوبی انجام دهد که با آن خداوند راضی باشد.

دعای کودکان برای پدر و مادر فوت شده

جلال تو، ای خدای ما، جلال تو.

پادشاه آسمانی، تسلی دهنده، روح حقیقت، که همه جا هست و همه چیز را برآورده می کند. گنج نیکو و حیات برای بخشنده، بیا و در ما ساکن شو و ما را از هر پلیدی پاک کن و ای تبارک و تعالی جانهای ما را نجات ده.

خدای قدوس، مقتدر مقدس، مقدس جاودانه، به ما رحم کن. (سه بار با علامت صلیب و تعظیم از کمر بخوانید.)

تثلیث مقدس، به ما رحم کن. پروردگارا، گناهان ما را پاک کن. استاد، گناهان ما را ببخش. ای مقدس، به خاطر نام خود، ناتوانی های ما را عیادت و شفا ده.

پروردگارا، رحم کن (سه بار.)

جلال بر پدر و پسر و روح القدس، اکنون و همیشه و تا به ابد. آمین

پدر ما که در آسمانی! نام تو مقدس باد، پادشاهی تو بیاید، اراده تو چنانکه در آسمان و زمین است، انجام شود. نان روزانه ما را امروز به ما بده. و قرض های ما را ببخش، همچنان که ما بدهکاران خود را می بخشیم. و ما را به وسوسه نکش، بلکه ما را از شریر رهایی بخش.

پروردگارا، رحم کن (12 بار.)

بیایید، خدای پادشاه خود را بپرستیم. (تعظیم.)

بیایید، عبادت کنیم و در برابر مسیح، خدای پادشاه ما به زمین بیفتیم. (تعظیم.)

بیایید، تعظیم کنیم و در برابر خود مسیح، پادشاه و خدای خود فرود بیاییم. (تعظیم.)

جلال بر پدر و پسر و روح القدس، اکنون و همیشه و تا به ابد. آمین

آللویا، آللویا، آللویا، جلال تو را ای خدا (سه بار).

از ارواح صالحین که از دنیا رفتند، روح بنده ات را ای نجات بخش، در حیات پربرکتی که از آن توست ای دوستدار بشریت حفظ کن.

خداوندا، در آرامگاهت، جایی که قدوسیت آرام گرفته است، روح بنده خود را نیز آرام بخش، زیرا تو تنها دوستدار بشری.

جلال پدر و پسر و روح القدس: تو خدایی هستی که به جهنم فرود آمدی و بندهای مقیدان را گشودی. شما و بنده در آرامش باشید.

و اکنون و همیشه و تا ابدال اعصار. آمین: یک باکره پاک و بی آلایش که خدا را بدون بذر به دنیا آورد، برای نجات روحش دعا کنید.

ما تو را بزرگ می‌داریم، ای شریف‌ترین کروبی‌ترین و با شکوه‌ترین سرافیم، که خدای کلام را بدون فساد به دنیا آورد.

جلال بر پدر و پسر و روح القدس، اکنون و همیشه و تا به ابد. آمین

پروردگارا رحم کن (سه بار) برکت بده.

از طریق دعای مقدسین، پدران ما، خداوند عیسی مسیح، پسر خدا، به ما رحم کن. آمین

در خواب مبارک، آرامش ابدی عطا کن. پروردگارا، بنده درگذشته خود (نام) و خاطره ابدی برای او ایجاد کن.

خاطره جاودانه (سه بار).

روح او در نیکی ها ساکن خواهد شد و یاد او در طول نسل و نسل.

"آیا می توان خودکشی ها را به خاطر آورد؟"

"چگونه افراد غرق شده را به خاطر بسپاریم؟"

"او بدون تعمید درگذشت، اما من ارتدکس هستم - چگونه به یاد بیاورم" و دیگران.

اگر این موضوع را به طور جدی ادامه دهیم، پس این بر عهده همه است که شخصاً تصمیم بگیرند که با چنین فرد متوفی که کلیسا او را رها کرده است، چه کند. اغلب توصیه می شود به سادگی آنها را فراموش کنید. پیش از این، چنین افرادی در خارج از قبرستان روستا، به ویژه در مکان های دور افتاده دفن می شدند. اگر گورستان نزدیکتر بود، چنین افرادی، برعکس، دورتر دفن می شدند. علاوه بر این، آنها سعی می کردند از چنین مکان هایی دوری کنند و بدون نیاز خاصی به آن گورستان دورافتاده نروند. امروزه، خودکشی ها را می توان آزادانه همراه با دیگران دفن کرد، که کاملاً صحیح نیست. چرا این مهم است؟ در جایی که روح افراد خودکشی پس از مرگ به پایان می رسد، به بیان ملایم، آنها کاملاً خوشحال نیستند. پوسته انرژی خودکشی که با بدن نزدیک قبر باقی می ماند نیز به شدت آسیب می بیند. بیشتر احساسات پس از مرگ تحریف می‌شوند، ساده می‌شوند یا به کلی از بین می‌روند، و اغلب هم پوسته انرژی خودکشی و هم روح او «عصبانی می‌شوند»، دوباره در موجودات افتاده متولد می‌شوند، حیوانی یا شیطان‌مانند می‌شوند و می‌توانند به زنده‌ها حمله کنند. . روح یک خودکشی که به سرنوشت پس از مرگ خود پی برده است ، واقعاً نمی خواهد زمین را ترک کند و در صورت امکان با قلاب یا کلاهبردار تلاش می کند تا به زمین "گیر" کند. به عنوان مثال، او می تواند شخصی را که از کنار قبر او می گذرد ساکن شود، در نتیجه باعث وسواس، تسخیر شیطانی شود. پوسته انرژی در نزدیکی قبر خودکشی قرار دارد و روح او فقط در این یک روز از سال - در رادونیتسا - می تواند از قبر، محل زندگی و مرگ دیدن کند. اگر این روح به هیچ وجه مجاز به ترک مکان های اقامت پس از مرگ خود نباشد (برای جرایم خاص) ، فقط می تواند کلمات ، سؤالات ، دعاهای خطاب به خود را در Radonitsa بشنود و بتواند به سؤال کننده پاسخ دهد. فقط یک روز در سال، در Radonitsa! این با انرژی ویژه این روز و این واقعیت توضیح داده می شود که خط بین بخش های "پایین" ناوی و یاوی در رادونیتسا به ویژه نازک است.

اگر قایق دارید، گلبرگ های گل تازه را در آن قرار دهید، یک شمع روشن بگذارید، پوسته تخم مرغ های آب پز را خرد کنید و همچنین نان را با عسل قرار دهید. اگر مرد غرق شده در طول زندگی خود سیگار می کشید، می توانید یک سیگار روشن در قایق بگذارید. همچنین، گاهی اوقات آنها یادداشتی را با نام مرد غرق شده در این قایق می گذارند، و در دوران مدرن، عکس او - به صلاحدید شما است.

Radonitsa برای کمک به روح های بی قرار

رادونیتسا نهمین روز از عید پاک - روز یادبود ویژه مردگان

میتونی بمونی

مهمان، اما خواهد شد

خیلی بهتره اگه تو

وارد شوید یا وارد شوید

دعای ارتدکس برای آرامش روح

علاوه بر شادی های زودگذر، از دست دادن دردناک عزیزان اغلب در زندگی ما رخ می دهد. برای زنده ماندن از فاجعه ای که اتفاق افتاده و دچار افسردگی مخرب نشویم، ایمان به ما کمک می کند. اکثر مردم نمی دانند چگونه به روح بستگان، دوستان و عزیزان درگذشته کمک کنند و چه وظیفه ای در قبال درگذشتگان داریم. ساده ترین کاری که حتی نادان ترین فرد می تواند برای یادآوری آن مرحوم انجام دهد این است که به کلیسا برود، برای آرامش روحش شمعی روشن کند و به درگاه خداوند متوسل شود تا این روح را بپذیرد و تمام گناهانش را ببخشد، در حالی که مشغول خواندن کتاب مقدس است. مسیحی دعایی برای آرامش روح همسایهبه متکدیان نزدیک کلیسا باید صدقه داده شود و از آنها خواسته شود که نام متوفی را به یاد آورند و به کلیسا کمک مالی کنند.

دعای قوی برای آرامش روح متوفی به آرامش سریع کمک می کند

تشییع جنازه میت در روز سوم برگزار می شود و بزرگداشت پس از مرگ در روز نهم و چهلم لازم است. در روز نهم روح متوفی سرگردان می شود و شیطان ادعای حقوقی بر آن می کند، تمام گناهانی را که انسان در طول زندگی جمع کرده است روی ترازو گذاشته می شود و فرشتگان - حافظان، اعمال نیک را در طرف دیگر می گذارند. ترازو

در روز چهلم، روح متوفی در برابر خدا ظاهر می شود، که تصمیم می گیرد این روح دقیقاً به کجا برود - بهشت ​​یا جهنم. بستگان و عزیزان باید دائماً برای آرامش روح یکی از بستگان متوفی دعا کنند، این دعای مسیحی است که به ترازو به سمت بهشت ​​کمک می کند. لازم است حتی بعد از چهلمین روز برای عزیزان دعا کرد تا به نجات او کمک کند و روح به سرعت آرامش پیدا کند.

دیگر چگونه می توانید با دعا به روح آن مرحوم کمک کنید تا آرامش ابدی خود را پیدا کند؟

در کلیسا، شما خودتان برای آرامش روح متوفی دعا می کنید، اما همچنین می توانید با ارسال یادداشت "در مورد آرامش"، مراسم عبادت، مولبن و مراسم یادبود را نیز سفارش دهید. سپس کشیش در بخش دوم مراسم عبادت همراه با مسیحیان در کلیسا مراسم را رهبری خواهد کرد. از خداوند می خواهد که گناهان روح آن مرحوم را ببخشد و با رحمت او، آن را به جایی برساند که روح آرامش ابدی خود را پیدا کند.

این کلیسا همچنین تعدادی دعای تشییع جنازه دیگر برای روح یکی از بستگان، پدر یا مادر متوفی دارد. یکی از مکان های مهم در مراسم تدفین توسط پانیخیدا اشغال شده است. در مراسم یادبود، اهل محله ارتدکس با در دست داشتن شمع های روشن در دستان خود دعا می کنند و بدین وسیله اعلام می کنند که روح یک فرد متوفی عزیز ما سرانجام زمین را ترک کرده و به ملکوت بهشت، به خدا، به بهشت ​​نقل مکان کرده است. شمع ها خاموش می شوند وقتی که کانون قبل از شعار به پایان می رسد.

خاطره تنها چیزی است که ما از عزیزان از دست داده ایم. ما موظفیم که در دعای مستقل از خداوند آرامش روح را بخواهیم و یاد خداوند در زندگی ابدی بودن است.

متن واقعی دعای ارتدکس برای آرامش روح آن مرحوم

خدای ارواح و همه جسمانی که مرگ را زیر پا گذاشت و شیطان را نابود کرد و به دنیای تو حیات بخشید! خداوندا، خود به روح بندگان درگذشته خود آرامش بده: مقدس ترین پدرسالاران، بزرگان کلانشهرها، اسقف اعظم و اسقفان، که در درجات کلیسایی و رهبانی به شما خدمت کردند. سازندگان این معبد مقدس، اجداد، پدران، برادران و خواهران ارتدکس، اینجا و همه جا دراز کشیده اند. رهبران و رزمندگانی که جان خود را برای ایمان و میهن فدا کردند، مؤمنانی که در جنگ داخلی کشته شدند، غرق شدند، سوختند، یخ زدند، جانوران تکه تکه شدند، ناگهان بدون توبه مردند و مجالی برای آشتی با مردم نداشتند. کلیسا و با دشمنانشان؛ در دیوانگی ذهن کسانی که خودکشی کردند، کسانی که برایشان امر شد و از آنها خواستند دعا کنیم، برای آنها کسی نیست که دعا کند و مؤمنان، دفن مسیحی محروم از (نام) در مکانی روشن، در فضای سبز مکانی، در مکانی آرام، جایی که بیماری، غم و آه از آنجا گریخت. هر گناهی را که آنها در گفتار یا کردار یا فکر مرتکب می شوند، به عنوان یک دوستدار خوب انسان، خدا می بخشد، گویی مردی نیست که زنده بماند و گناه نکند. زیرا جز گناه تنها تو هستی، عدالت تو تا ابد حقیقت است و کلام تو حقیقت است.

دعا برای آرامش روح هر مسیحی درگذشته

پس از مرگ بستگان، عزیزان و دوستان ما، روابط با آنها پایان نمی یابد. فقط ارتباط قابل مشاهده قطع می شود، زیرا در پادشاهی مسیح مرگ وجود ندارد. این تنها یک انتقال نامرئی از زندگی موقت و زمینی به زندگی ابدی است.

چرا باید برای مرده دعا کرد؟

دعای آرامش روح آن مرحوم ادامه پیوند نامرئی ماست. مسیحیان ارتدکس معتقدند که خداوند مهربان از طریق دعا به روح آنها آمرزش می دهد.

تا زمانی که انسان زنده است، می تواند در هر زمانی از گناهان خود توبه کند و از خداوند آمرزش بگیرد. اما روح پس از مرگ دیگر فرصتی برای استغفار و شفاعت برای خود ندارد. و ما انسانهای زنده به آفریدگار می آییم تا با دعا برای آنها کمک کنیم.

نصیحت! هر چه بیشتر نماز خواندن لازم است.

پس از مرگ یک شخص، مکان روح تازه جدا شده او بستگی به این دارد که متوفی زندگی زمینی خود را چگونه گذرانده است، آیا به مسیح ایمان داشته و آیا او احکام او را حفظ کرده است یا خیر.

بنابراین، با دعای پرشور برای افراد مرده، ما، زنده ها، می توانیم تنها و مورد انتظار را برای آنها به انجام برسانیم - زندگی ابدی در ملکوت بهشت.

خداوند ما عیسی مسیح خدای ما! تو حافظ یتیمان و پناهگاه غمگینان و تسلی دهنده گریان هستی. من دوان دوان به سوی تو می آیم، یتیم، ناله و... گریه می کنم و از تو می خواهم که دعای مرا بشنو و صورتت را از آه های دلم و از اشک چشمانم برنگردان.

از تو می خواهم ، پروردگار مهربان ، غم و اندوه من را به خاطر جدایی از کسی که من را به دنیا آورد و بزرگ کرد ، پدر و مادرم (نام) برطرف کن. روح او را چنان بپذیر که گویی با ایمان واقعی به تو و امید راسخ به عشق و رحمتت به انسانیت به ملکوت آسمانی تو رفته است.

در برابر وصیت مقدست که از من سلب شد سر تعظیم فرود می آورم و از تو می خواهم که رحمت و رحمتت را از او سلب نکنی. پروردگارا می دانیم که تو ای قاضی این جهان گناهان و بدی های پدران را در فرزندان و نوه ها و نبیره ها حتی تا نسل سوم و چهارم مجازات می کنی، اما به پدران نیز برای نماز رحمت می کنی. و فضایل فرزندان، نوه ها و نوه هایشان.

با پشیمانی و مهربانی از تو می خواهم ای قاضی مهربان، بنده مرحومت را که برای من فراموش نشدنی پدر و مادرم (نام) به عذاب ابدی مجازات مکن، بلکه تمام گناهان ارادی و غیرارادی او را در گفتار و کردار بیامرز. دانش و نادانی که در زندگی خود در این زمین انجام داده است، و به رحمت و محبت شما نسبت به بشریت، دعا برای رضای مادر پاک الهی و همه اولیای الهی، او را بیامرزید و او را از ابد رهایی بخشید. عذاب

ای پدر مهربان پدران و فرزندان! همه روزهای عمرم را تا آخرین نفس به من عطا فرما که در دعاهایم از یاد پدر و مادر مرحومم باز نمانم و از تو ای قاضی عادل استدعا کنم که او را در مکانی نورانی و در مکانی خنک و مطبوع امر کنی. در یک مکان آرام، با همه مقدسین، از اینجا همه بیماری ها، غم ها و آه ها فرار کرده اند. پروردگار مهربان!

این روز را برای بنده خود (نام) دعای گرم من دریافت کنید و به او پاداش خود را برای زحمات و مراقبت های تربیتی من در ایمان و تقوای مسیحی بدهید، همانطور که او به من آموخت که اول از همه شما را به دعا هدایت کنم. احترام به تو، تنها به تو توکل در مصیبت ها، غم ها و بیماری ها و حفظ اوامر تو.

به خاطر توجهش به توفیق معنوی من، به خاطر گرمی دعایش برای من در پیشگاه تو و به خاطر تمام هدایایی که از من خواست، او را به رحمت خود، برکات و شادی های بهشتی خود در ملکوت ابدی خود پاداش ده.

زیرا تو خدای رحمت و سخاوت و محبت برای بشری، تو آرامش و شادی بندگان مؤمن خود هستی، و ما با پدر و روح القدس برای تو جلال می‌فرستیم، اکنون و همیشه و تا ابدالعصر. آمین

از روز مرگ 40 روز و قبل از سالگرد 40 روز قبل از روز مرگ روزانه بخوانید.

خداوندا، خدای ما، به خاطر ایمان و امید به زندگی ابدی درگذشتگان * بنده، برادر ما (نام)، و به عنوان خیر و دوستدار بشر، بخشنده گناهان و مصرف کننده گناهان، تضعیف، ترک و بخشش داوطلبانه او و گناهان غیرارادی، عذاب ابدی و آتش جهنم را به او برسان، و به او اشتراک و بهره مندی از خوبی های ابدی خود را عطا کن، که برای دوستداران تو آماده شده است. و پسر و روح القدس، خدای جلال شما در تثلیث و ایمان و وحدت در تثلیث و تثلیث در وحدت حتی تا آخرین نفس اعترافش ارتدکس است. به او رحم کن و ایمانی که به توست به جای عمل، و با اولیای خود آرام بگیر، زیرا تو سخاوتمندی، زیرا هیچ انسانی نیست که زنده بماند و گناه نکند، اما تو جز همه گناهان تنها هستی. و حقیقت تو عدالت تا ابدالاباد است و تو خدای یگانه رحمت و سخاوت و محبت برای مردم هستی و به سوی تو جلال می‌فرستیم برای پدر و پسر و روح‌القدس، اکنون و همیشه و تا ابدالعصر. آمین

خدای ارواح و همه جسمانی که مرگ را زیر پا گذاشت و شیطان را نابود کرد و به دنیای تو حیات بخشید! خداوندا، روح بندگان درگذشته ات را آرام ببخش: مقدس ترین پدرسالاران، کلانشهرهای بزرگ، اسقف اعظم و اسقفان، که در درجات کشیشی، کلیسایی و رهبانی به شما خدمت کردند. سازندگان این معبد مقدس، اجداد، پدران، برادران و خواهران ارتدکس، اینجا و همه جا دراز کشیده اند. رهبران و رزمندگانی که جان خود را برای ایمان و میهن فدا کردند، مؤمنانی که در جنگ داخلی کشته شدند، غرق شدند، سوختند، یخ زدند، جانوران تکه تکه شدند، ناگهان بدون توبه مردند و فرصت آشتی با آنها نداشتند. کلیسا و با دشمنان آنها؛ در دیوانگی ذهن کسانی که خودکشی کردند، کسانی که برایشان امر شد و از آنها خواستند دعا کنیم، برای آنها کسی نیست که دعا کند و مؤمنان، دفن مسیحی محروم از (نام) در مکانی روشن، در فضای سبز مکان، در مکان آرامش، جایی که بیماری، غم و آه از آنجا گریخت. هر گناهی را که آنها در گفتار یا کردار یا فکر مرتکب می شوند، به عنوان یک دوستدار خوب انسان، خدا می بخشد، گویی مردی نیست که زنده بماند و گناه نکند. زیرا جز گناه تنها تو هستی، عدالت تو تا ابد حقیقت است و کلام تو حقیقت است.

زیرا تو رستاخیز، و زندگی و آرامش غلام تو (نام)، مسیح خدای ما، تو هستی، و به سوی تو جلال می‌فرستیم با پدر بی آغاز تو، و قدوس‌ترین و نیکو و روح حیات بخش تو، اکنون و همیشه و تا ابدال اعصار. آمین

خداوندا، خدای ما، با ایمان و امید، زندگی نوکرت (یا کنیزت)، (نام) را به خاطر بسپار، و چون او نیکوکار و دوستدار بشر است، گناهان را می بخشد و دروغ می زند، تضعیف می کند، رها می کند و همه گناهان ارادی و غیرارادی او را ببخش و او را در ثانویه ی مقدست تبرئه کن و به اشتراک برکات ابدی خود که به خاطر آن تنها ایمان، خدای حقیقی و دوستدار بشریت در توست. زیرا تو رستاخیز و زندگی و استراحت بنده خود، (نام)، مسیح خدای ما، هستی. و ما به تو جلال می فرستیم، با پدر بی آغاز تو و با روح القدس، اکنون و همیشه و تا به ابد، آمین.

ای خداوند ارواح بندگان درگذشته ات: پدر و مادر، خویشاوندان، نیکوکاران (اسم آنها) و همه مسیحیان ارتدوکس، آرام باش و همه گناهان داوطلبانه و غیرارادی آنها را ببخش و ملکوت بهشت ​​را به آنها عطا کن.

3، 9، 40 روز و سالگرد به چه معناست؟

تعداد کمی از متوفیان قبل از مرگ با اعتراف و عشای ربانی تجلیل شدند، بسیاری به طور غیرمنتظره می میرند و برخی دچار مرگ خشونت آمیز می شوند.

متوفی به ویژه در 40 روز پس از مرگ به حمایت دعا نیاز دارد. در این زمان است که سرنوشت او در جهان دیگر تعیین می شود، "قرار دادن" در جهنم یا در دهکده های بهشتی.

برای حفظ یاد و خاطره آن مرحوم، اقوام و نزدیکان موظفند که این فریضه را به جای آورند:

  • اعمال و اعمال رحمانی انجام دهید;
  • بدخواهان را ببخش
  • رام کردن ریاکاری شخصی;
  • مرتباً از گناهان توبه کنید و عشاق بگیرید.
  • تسلی عزاداران؛
  • به نیازمندان صدقه بده

روز سوم

مراسم بزرگداشت در روز سوم پس از مرگ به یاد رستاخیز مسیح انجام می شود. روح به مدت 2 روز روی زمین حضور دارد. او مدام با یک فرشته همراه است. او در طول زندگی خود از مکان های عزیز دیدن می کند ، از افراد مورد علاقه خود "بازدید" می کند.

مهم! در روز سوم روح به عبادت خالق عروج می کند. در این روز است که دعا برای آرامش او و آمرزش گناهان یک رویداد به موقع است.

از روز 3 تا 6، روح با همراهی یک فرشته، زیبایی روستاهای بهشتی را تماشا می کند. اندوه اندوهی که هنگام فراق بدن احساس می شد به تدریج فراموش می شود. روح گناهکار غمگین می شود و خود را به خاطر بی احتیاطی زندگی زمینی سرزنش می کند.

روز نهم

در روز نهم، خداوند متعال دوباره به روح فرمان می دهد که بر او ظاهر شود. مراسم یادبودی در این روز به یاد رده های نه گانه فرشته برگزار می شود. آنها هستند که برای نجات و رحمت برای تازه درگذشته شفاعت می کنند.

روز چهلم

در روز چهلم، روح دوباره به مسیح صعود می کند تا سرنوشت خود را حل کند - خدای متعال مکان آن را تا آمدن دوم خود به زمین و آخرین داوری تعیین می کند. در این لحظه است که دعا و ذکر برای قرار دادن روح متوفی در بهشت ​​نزد اولیای الهی، بسیار مناسب تلقی می شود.

این چهلمین روز است که در تاریخ کلیسا مهم است:

  • موسی نبی در کوه سینا با خالق صحبت کرد و الواح شریعت را پس از یک روزه 40 روزه دریافت کرد.
  • بنی اسرائیل پس از یک سفر 40 ساله به یهودیه رسیدند.
  • منجی در چهلمین روز پس از رستاخیز عروج کرد.

سالگرد خاطره

مراسم بزرگداشت متوفی در سالگرد مرگ توسط چرخه مذهبی - دایره سالانه تعیین می شود. در پایان آن، همه رویدادهای کلیسا دوباره تکرار می شوند. و سالگرد ارتحال یک شخص، تولد او برای ابدیت است.

کلیسای ارتدکس نمونه های زیادی از نحوه انتظار متوفی برای آنها از افراد زنده نگه می دارد: آنها در رویاهای رویایی به ما مراجعه می کنند ، علائم خاصی را انجام می دهند که نشان دهنده نیاز به یادآوری دعا است.

عشق مسیحی ابدی است و مردگان مرده نیستند، بلکه زنده هستند و ما را دوست دارند، زیرا روح انسان جاودانه است. تعداد کمی از صالحان به خانه های بهشتی می روند و از لذت ارتباط با پدر آسمانی لذت می برند. به همین دلیل است که دعا برای آرامش روح آن مرحوم بسیار مهم است.

مهم! یک راه به همان اندازه مؤثر برای بزرگداشت مردگان، تقدیم قربانی بدون خون برای آنها در طول عبادت الهی است.