صفحه اصلی / برای یک پسر / بیانیه نادرست تصور غلط یا اظهارات نادرست؟ دعا به خدا

بیانیه نادرست تصور غلط یا اظهارات نادرست؟ دعا به خدا

«سبت هفتگی فقط در رابطه با تعطیلات سالانه «اهمیت مذهبی» پیدا می‌کند.» در نتیجه، محتوای مذهبی یا معنوی خود را مدیون ارتباط آن با سبت های سالانه است که به وضوح ماهیت تشریفاتی دارند. و چگونه ممکن است مفعول نعمت (یعنی آنچه در این مورد «معنای دینی» یافته است) بالاتر از منبع نعمت باشد؟ همه اینها ثابت می کند که سبت هفتگی صرفاً یکی از سبت های تشریفاتی بوده است.

ما قبلاً دریافتیم که سبت هفتگی با قدوسیتی که خداوند آن را در عدن به آن عطا کرده بود مشخص می شد. ظاهراً تنها 2500 سال بعد تعطیلات سالانه ظاهر شد که می‌توان آن را «تداعی کرد». هنگامی که ماننا برای اولین بار شروع به ریزش کرد، موسی روز هفتم را "سبت مقدس" نامید، اگرچه در آن زمان هیچ جشن سالانه ای وجود نداشت که بتوان با آن "ارتباط" کرد. نحمیا نوشت که وقتی خدا سبت را به عنوان بخشی از دکالوگ اعلام کرد، می‌توان آن را «سبت مقدس» نامید. با این حال، Decalogue قبل از اعلام قوانینی بود که جشن سالانه را تأیید می کرد تعطیلات. در متن فرازهایی از کتاب‌های پیدایش، خروج و نحمیا نبی، و همچنین کتاب اشعیا نبی، که از سبت مقدس خدا صحبت می‌کند، نمی‌توانیم «ارتباط» آن را با هیچ تعطیلات سالانه‌ای که ظاهراً بیان می‌کند، بیابیم. قداست آن

با توجه به همه اینها، ما، به طور دقیق، نمی توانیم وقت خود را برای بحث در مورد این تعطیلات سالانه تلف کنیم، با این حال، با بررسی آنها، یک بار دیگر متقاعد خواهیم شد که ماهیت آنها اساساً با شنبه هفتگی متفاوت است. از کتاب لاویان (لاویان 23) معلوم می شود که هفت سبت سالانه وجود داشته است.

1. پانزدهمین روز از اولین ماه تقویم یهودیان، اولین روز از عید فطیر است که به شنبه پسح نیز معروف است.

2. روز بیست و یکم ماه اول، آخرین روز از عید فطیر.

3. پنجاهمین روز پس از پانزدهمین روز ماه اول که بعدها به پنطیکاست معروف شد.

4. روز اول ماه هفتم که به جشن شیپور معروف است.



5. روز دهم از ماه هفتم که به روز کفاره معروف است.

6. روز پانزدهم ماه هفتم، اولین روز از عید خیمه ها.

7. روز 22 از ماه هفتم، آخرین روز از عید خیمه ها.

این جلسات سالانه معمولاً «سابات» نامیده می شد، زیرا کلمه عبری «سابات» که در عهد عتیق «سبت» ترجمه شده است، به سادگی به معنای «استراحت» است. در این سبت‌های سالانه، مردم از کار خود استراحت می‌کردند، اما بر اساس این واقعیت ساده که روزهای مقدس سالانه ذکر شده «سبت» نامیده می‌شدند، برابری کردن آنها با روز هفتم شنبه غیر قابل توجیه است. البته هر دو روز استراحت هستند، اما این بدان معنا نیست که ماهیت یا موقعیت مشابهی دارند. بر اساس زبان عبری، اگر روز مرخصی امروزی را «شنبه»، یعنی روز استراحت بنامیم، در برابر حقیقت گناه نمی کنیم. همچنین مسیحی تعطیلات مذهبیما همچنین می توانیم "شنبه" را نام ببریم، اما کاملاً بی پروا است که تعطیلات آخر هفته و تعطیلات کلیسابا یکدیگر یکسان هستند و با هم معنی خود را حفظ می کنند یا آن را از دست می دهند فقط به این دلیل که (اگر از زبان عبری شروع کنیم) همه آنها روزهای استراحت یا "سبت" هستند. علیرغم اینکه آنها در یک چیز اتفاق نظر دارند، یعنی روزهای استراحت و استراحت را نشان می دهند، اما تفاوت های زیادی نیز بین آنها وجود دارد. همین امر در مورد شنبه های سالانه و شنبه های روز هفتم نیز صدق می کند. بسیاری از تفاوت های جدی را نیز می توان بین آنها ردیابی کرد. بیایید آنها را علامت گذاری کنیم.

شنبه - روز هفتم (دیکالوگ) شنبه های سالانه (تشریفاتی).
1. در زمان آفرینش جهان برقرار شد (پیدایش 2: 2، 3). 1. تقریباً 25 قرن پس از خلقت در سینا تأسیس شد (Lev.23).
2. خاطره رویدادی را که در همان آغاز (آفرینش)، زمانی که قوم یهود هنوز وجود نداشتند، رخ داده است. 2. یاد وقایع هستند تاریخ یهود. به عنوان مثال، عید خیمه ها (لاویان 23:13).
3. طراحی شده تا همیشه خلقت را به مردم یادآوری کند (Ex. 20:8-11). 3. طراحی شده برای یادآوری یک شخص از صلیب. "سایه آینده" (کولس 2: 17). به عنوان مثال: "پصح ما، مسیح، برای ما قربانی شد" (اول قرنتیان 5: 7).
4. خدا در روز هفتم استراحت کرد و او را به گونه ای خاص برکت و تقدیس کرد (پیدایش 2: 2، 3). 4. خداوند در این ایام آرام نگرفت و آنها را با برکت یا تقدیس خاص جدا نکرد.
5. یادی است که خداوند جهان را کامل آفرید. 5. آنها وقایع را در دنیایی که توسط گناه تحریف شده است، نشانه گذاری و ترسیم می کنند.
6. با چرخه هفتگی مرتبط است و همیشه همان روز هفته است. 6. مرتبط با تقویم یهودی و روزهای مختلف هر بار جشن گرفته می شود.
7. در همه جا قابل مشاهده است، زیرا چرخه هفتگی به هیچ تقویمی بستگی ندارد. 7. فقط در جایی که تقویم یهودی وجود دارد قابل رصد است.
8. هر هفته رعایت شود. 8. فقط یک بار در سال مشاهده می شود.
9. «سبت برای انسان است» (مرقس 2:27). 9. بخشی از آن آیین تشریفاتی که «علیه ما» است (کولسیان 2:14).
10. حتی پس از پایان این جهان نیز جشن گرفته خواهد شد (اشعیا 66:23). 10. با مصلوب شدن مسیح منسوخ شد، «ویران شد» (کولسیان 2:14).

البته هر چیزی که خداوند قرار داده است تا حدی مقدس است و در این مورد سبت های سالانه تا حدودی شبیه به شنبه روز هفتم است، اما اختلافات بین آنها به حدی واقعی و بزرگ است که مسلماً نمی توان آنها را بین خودشان اشتباه گرفت. .

خداوند در تعلیم به موسی در مورد اعیاد سالانه معروف به «مجمع مقدس» که حول هفت سبت سالانه می چرخید، با گفتن این جمله به پایان رسید: «این اعیاد خداوند هستند که در آن مجالس مقدس خوانده می شود... به جز سبت های خداوند» (لاو 23:37، NKJV 38).

بنابراین، خود خدا به ما دستور می دهد که سبت های سالانه جدا از «سبت های خداوند» هستند و افزوده ای به آن هستند. این به خوبی در تفسیر کتاب مقدس جیمیسون، فاوست و براون بیان شده است: «کتاب لاویان (لاویان 23:38) به وضوح بین «سبت خداوند» و سایر سبت‌ها تمایز قائل می‌شود» (تفسیر در کل 2: 16).

اعتراض 27

چهارمین فرمان دکالوگ جنبه تشریفاتی دارد و نه فرمان دیگر اخلاقی است و «این به وضوح با این واقعیت ثابت می‌شود که عیسی، طبق افکار معاصران خود، که سبت را به شدت رعایت می‌کردند، فرمان چهارم را نقض کرد. به علاوه، عیسی به وضوح می‌گوید که «کاهنان در معبد سبت را می‌شکنند، اما بی‌گناه هستند» (متی 12:5 آیا او این را می‌گوید آیا کاهنان قانون اخلاقی می‌کردند). اگر آنها در یک معبد بودند، مثلاً هفتمین یا هر ده فرمان دیگری را به جز فرمان چهارم شکسته اند، بی گناه می مانند؟

بیایید به دو سوال پاسخ دهیم.

1. اگر مسیح در واقع فرمان چهارم را زیر پا گذاشت، پس چرا گفت: "من احکام پدرم را نگاه داشتم" (یوحنا 15:10)؟

2. ضد سابتر می گوید «قانون» (منظور همه قوانین اخلاقی و تشریفاتی است) قبل از مصلوب شدن جاری بوده است. اگر مسیح فرمان چهارم را شکست، آیا گناهکار نمی شد؟ تنها یک پاسخ می تواند وجود داشته باشد، اما ما می دانیم که مسیح هیچ گناهی مرتکب نشده است، و بنابراین در منطق اعتراضی که ما ارائه کردیم، چیزی ناقص است. چگونه می دانیم که عیسی "فرمان چهارم" را شکست؟ از خطوط الهام گرفته شده کتاب مقدس?

نه، فقط از اتهامات کسانی که "سبت را به شدت رعایت می کردند."

یک روز سبت، در حالی که خداوند ما در کنیسه بود، مردی با بازوی دردناک به او نزدیک شد. با حدس زدن اینکه مسیح می‌خواهد معلولان را شفا دهد، برخی از «شباطیان سخت‌گیر» با این سؤال به معلم روی آوردند: «آیا می‌توان شنبه‌ها را شفا داد: اگر یک گوسفند دارید، کدام یک از شما؟ شنبه در گودال می افتد، آیا او را نمی برد و بیرون نمی آورد؟ فرد بهترگوسفند! پس می توانید در روز سبت نیکی کنید" (متی 12:10-12). پس از این، او بلافاصله مرد معلول را شفا داد. "فریسیان بیرون رفتند و بر ضد او شورایی تشکیل دادند که چگونه او را هلاک کنند" (متی) 12:14).

نمونه دیگری از شفای مسیح در روز سبت در انجیل یوحنا یافت می شود (یوحنا 5: 2-18). در آیه 18 می خوانیم که به گفته یهودیان، مسیح "سبت را شکست".

در اینجا، در واقع، اتهام «سخت‌ترین ساباتریان» در متن کتاب مقدس آمده است، و منتقد ما ظاهراً این را برای اعلام اینکه مسیح «فرمان چهارم را نقض کرد» کافی می‌داند. باور نکردنی!

ما معتقدیم که شفای بازوی پژمرده در واقع دقیقاً خلاف آنچه برخی فکر می‌کردند به معنای آن است (همانطور که سؤالات زیر نشان می‌دهند) ثابت می‌کند.

1. اگر مسیح واقعاً معتقد بود که فرمان چهارم یک نهاد تشریفاتی صرف است، چرا از این فرصت عالی برای آموزش تفاوت بین احکام تشریفاتی و اخلاقی به مردم استفاده نکرد؟ ضد سابترهای امروزی قطعاً این کار را انجام می دهند، زیرا این دقیقاً همان چیزی است که آنها می گویند و استدلال می کنند که شکستن فرمان چهارم اشکالی ندارد، زیرا ماهیت آن تشریفاتی است، در حالی که شکستن هر یک از فرمان های دیگر گناه است، زیرا آنها همه در طبیعت اخلاقی با این وجود، مسیح این گونه استدلال نمی کرد. 2. «آیا شفا در روز سبت ممکن است؟» - فریسیان از مسیح پرسیدند. هنگامی که زن سامری در کنار چاه ایستاده بود، از مسیح پرسید که کجا باید خدا را پرستش کرد (سوالی که برای سالیان متمادی واقعاً وجود داشت. ارزش عالیمسیح به اختصار پاسخ داد که زمانی فرا می رسد که این سوال معنای خود را از دست خواهد داد. اگر او می‌خواست قانون سبت را بر روی صلیب لغو کند، پس چرا به «سخت‌ترین ساباتاریان» که به او روی آوردند، همین را نگفت؟ درعوض، بدون اشاره به لغو احتمالی، مسیح پاسخ داد که «می‌توان در روز سبت نیکی کرد». هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم مسیح خود را ناقض سبت می دانست، برعکس، او معنای واقعی آن را آشکار کرد. هیچ چیزی در تفسیر او، یا در کار معجزه آسایی که به دنبال آن انجام شد، وجود ندارد که نشان دهد سبت بر اساس یک قانون تشریفاتی است. وقتی صحبت از قوانین اخلاقی به میان می آید، «انجام نیکوکاری» همیشه ممکن است.

با این حال، منتقدان ما استدلال می‌کنند که سبت ماهیتی تشریفاتی دارد، زیرا مسیح می‌گوید که «کاهنان در معبد، سبت را می‌شکنند، اما بی‌گناه هستند». ذکر کاهنان صرفاً مصداق این جمله بود که "کسی می تواند در روز سبت نیکی کند". مخالفان مسیح استدلال می کردند که با کار در روز سبت، عیسی و شاگردانش آن را می شکنند. او به آنها یادآوری می کند که کشیش ها نیز در روز سبت کار می کنند، اما بی گناه هستند. حتی «سخت‌ترین ساباتاریان» موافق هستند که کاری که کشیش‌ها در روز شنبه انجام می‌دهند، قانون را نقض نمی‌کند، حتی اگر هر شنبه این کشیش‌ها مجبور به فداکاری باشند.

هنگامی که مسیح از "تخلف" صحبت می کند، این کلمه باید در زمینه اختلاف درک شود. ظاهراً استدلال او این است: اگر او و شاگردانش واقعاً سبت را شکستند، اعمال کاهنان نیز نقض خواهد شد. اینکه بگوییم مسیح در واقع معتقد بود که کاهنان (که قربانی های سبت خلاف شریعت نبود) سبت را بی حرمتی می کنند، نتیجه ای کاملاً بی اساس است. معلوم می شود که ابتدا مسیح می گوید که خداوند شریعت مقدس را برای حفظ حرمت روز سبت داده است و سپس گزارش می دهد که به موسی شریعت دیگری داده شده است که منجر به هتک حرمت هفتگی آن می شود. هر کسی می تواند به این نتیجه گیری پایبند باشد، اما ما از آن پیروی نمی کنیم.

مانند سایر احکام دکالوگ، فرمان حفظ سبت نسبتاً کوتاه است. می گوید که در روز هفتم شخص باید از تمام کارهای خود پرهیز کند، اما خدایی که شریعت را داده است، در همان زمان دقیقاً نشان داد (مثلاً از طریق قوانین دیگری که به موسی داده شد و همچنین به لطف آنچه مسیح گفت) چگونه می توان فرمان مربوط به سبت را درک کرد و چگونه با سایر جنبه های زندگی ارتباط دارد. با این حال، این به این نتیجه نمی رسد که فرمان برپایی سبت تشریفاتی بوده است. گاهی اوقات احکام، که ماهیت اخلاقی آنها را منتقد ما تشخیص می دهد، نیاز به تفسیر دارند تا شخص بفهمد که در شرایط غیرعادی خاص چگونه به هدف واقعی خود پی می برد. به عنوان مثال، فرمان پنجم به طور قاطع بیان می کند که فرزندان باید به والدین خود احترام بگذارند - در کشورهای شرقی این فرمان را می توان در بیشتر موارد درک کرد. به معنای وسیع. اما اگر مسیحیت به جهان روم موعظه شود، جایی که والدین ممکن است بت پرست باشند، چه؟ پولس پس از بیان کلمات آغازین فرمان، آنها را با تفسیر خود پیش می‌برد: «بچه‌ها، از والدین خود در خداوند اطاعت کنید، زیرا این امر نیاز داردعدالت» (افس. 6:1)، که این امکان را فراهم می کند که از دستورات والدین در صورت مخالفت با هنجارهای زندگی مسیحی، اطاعت نکنید.

فرمان هشتم این است: «دزدی نکن». آیا دستور اخلاقی تری وجود دارد! و با این حال، آیا ممکن است آنچه را که انسان نقض حکمی می‌داند، خداوند آن را چنین نداند؟ ظاهراً چنین حالتی ممکن است چون مثلاً به موسی گفته شد که اگر مرد در حال راه رفتناز طریق مزرعه ای که متعلق به شخص دیگری است، می تواند گرسنگی خود را با چیدن هر چیزی که در آن می روید برطرف کند، اما نباید چیزی با خود برد (تثنیه 23:24، 25 را ببینید). آیا می توانیم بگوییم که اگر مردی گرسنه مقداری انگور از مزرعه همسایه اش خورده باشد، قانون مبارزه با سرقت را نادیده گرفته یا آن را زیر پا گذاشته است؟ نه، نمی توانیم. چرا؟ زیرا خداوندی که این قانون را داده است، اعلام کرده است که با وجود طرفداران «اکیدترین صداقت»، چنین عملی با قانون منافات ندارد. همین امر در مورد فرمان سبت نیز صادق است. نه مسیح و نه کاهنان آن را نقض یا بی‌حرمت نکردند، زیرا خدایی که آن را داد، گفت که کار کاهنان و کار مسیح در آن روز غیرقانونی نیست.

منتقد ما می تواند خودش تصمیم بگیرد که چه کار کند: یا ادعا کند که فرمان چهارم تشریفاتی است، و بنابراین قبول کند که فرمان هشتم چنین است، یا بپذیرد که فرمان هشتم اخلاقی است، بنابراین چهارمین امر نیز چنین است. او اما قبلاً گفته است که همه احکام دکالوگ، به جز دستور چهارم، ماهیت اخلاقی دارند، اما اگر می‌خواهد سازگار باشد، باید آن را به بقیه اضافه کند.

اعتراض 28

اگرچه دکالوگ در صلیب لغو شد، نه فرمان از ده فرمان در عهد جدید احیا شده و برای مسیحیان لازم‌الاجرا است، در حالی که فرمان چهارم چنین نیست و بنابراین ما نیازی به حفظ آن نداریم.

دو خطا در این استدلال پنهان است. مردم اغلب این را باور دارند عهد عتیقدر همان زمان قدرت خود را از دست داده است عهد جدیدمرتبط تلقی می شود. بسیاری تقریباً ناخودآگاه تمایل دارند که اهمیت عهد عتیق را کم اهمیت جلوه دهند و آن را چیزی بی اهمیت و کاملاً جایگزین عهد جدید می دانند. اگر این با دیدگاهی مرتبط باشد که بر اساس آن Decalogue به عهد عتیق اشاره می کند، بنابراین زمینه برای استدلالی که در اعتراضی که ارائه کردیم فراهم می شود. با این حال، ما قبلاً نشان داده ایم (به ایراد 5 مراجعه کنید) که ده فرمان متعلق به عهد عتیق نیست و عهد جدید به هیچ وجه جایگزین عهد قدیم نمی شود (به ایراد 1 مراجعه کنید). اگر قاطعانه به این ایده پایبند باشیم که عهد عتیق و جدید راهنمایان الهام شده ما هستند، اعتراض فوق تقریباً تمام قدرت خود را از دست خواهد داد.

بیان شده است که Decalogue در صلیب لغو شد، اما قبلاً اشاره کردیم (ایرادات 24 و 25) که طرفداران این دیدگاه اذعان دارند که نه فرمان از ده فرمان، اصول یا قوانین اخلاقی ابدی را ایجاد می کنند. بنابراین آنها خود را در موقعیت عجیبی می یابند که اعلام کنند ابدی را می توان لغو کرد. حداقل منطق استدلال های آنها این است. شاید آنها در اعتراف آن تردید دارند؟ سپس اجازه دهید این سؤال را بپرسیم: چگونه می توان قانون خدا را بدون لغو ده فرمانی که شامل آن است لغو کرد؟ تنها یک پاسخ می تواند وجود داشته باشد و ظاهراً خود منتقد این را به خوبی درک می کند، زیرا او از تأیید مجدد 9 فرمان از ده فرمان صحبت می کند. او با یک انتخاب دشوار روبرو است: برای خلاص شدن از فرمان سبت، او باید Decalogue را لغو کند، اما این منجر به هرج و مرج اخلاقی می شود، و بنابراین او بلافاصله نیاز به تأیید مجدد نه فرمان از ده فرمان دارد. با این حال، چنین منطقی به یک نتیجه کاملاً غیرقابل قبول منتهی می شود: اصول یا قوانین اخلاقی ابدی ابتدا ملغی شدند و سپس (که کاملاً باورنکردنی است) دوباره برقرار شدند.

در مورد قوانین اخلاقی ابدی که در زیربنای احکام نه گانه قرار دارند، دو نکته را باید به خاطر داشت:

1. اساساً همه رفتارهای اخلاقی را در مجموع پوشش می دهند.

2. از آنجایی که آنها اصول اخلاقی ابدی هستند، بیانگر ذات خداوند هستند (که همیشه بر آن تاکید شده است. الهیات مسیحی) و رفتار همه موجودات عالم را که دارای حس اخلاقی هستند هدایت می کنند.

در پرتو این حقایق غیرقابل انکار، این ادعا که قانون خدا در صلیب ملغی شده است، هیولا و حتی کفرآمیز می شود. آیا شخصیت اخلاقی خدا با مرگ مسیح بر روی صلیب تغییر کرد؟ چنین سؤالی کفرآمیز به نظر می رسد، اما تا زمانی که ذات خداوند تغییری نکرده است، اصول اخلاقی که از آن سرچشمه می گیرد نیز تغییری نکرده است.

تا زمانی که خداوند از دروغ، دزدی، قتل، زنا، طمع، پرستش خدایان دروغین و غیره بیزار است، جهان، حتی در دورافتاده ترین نقاطش، تحت قوانین اخلاقی علیه این ظلم ها اداره خواهد شد. با این حال، به ما گفته می شود که Decalogue در صلیب لغو شد، به این معنی که (اگر این کلمات واقعاً معنی دارند) ممنوعیت های مندرج در قانون مقدس نیز ناپدید شدند. بنابراین، یکی از دو چیز: یا احکام لغو شد، یا آنها تمام قدرت خود را حفظ کردند. گزینه سومی وجود ندارد. به عنوان مثال باید به طور صریح تصمیم گرفت که آیا امر ششم نهی از قتل لغو شده است یا خیر. و همینطور با بقیه.

در تلاش برای اجتناب از این نتیجه وحشتناک، که ناگزیر از منطق استدلال ناشی می شود، منتقد با عجله توجه را به نظریه اجرای بعدی احکام لغو شده جلب می کند. از بیرون ممکن است به نظر برسد که هیچ چیز وحشتناکی اتفاق نیفتاده است ، زیرا اگر احکام دوباره قدرت خود را به دست آورند ، قانون اخلاقی همچنان در جهان حاکم است. با این حال، همه چیز به این سادگی نیست.

واقعیت این است که حواریون که سخنانشان برای اثبات تجدید 9 فرمان از ده فرمان نقل شده است، نسخه های خطی الهام شده خود را 20، 30، 40 یا بیشتر سال پس از مصلوب شدن نوشته اند. این واقعیت ساده تاریخی به این نتیجه کاملاً خارق‌العاده منتهی می‌شود که کل جهان و شاید کل جهان در این دوره از رعایت قوانین بزرگ اخلاقی فارغ بوده است. مثلاً اگر از مخالفی بپرسیم که آیا معتقد است (از نظر او دکالوگ لغو شده است) می توان کشت، دزدی، دروغ گفتن و ... و خواهد گفت که عهد جدید قوانینی را علیه این جنایات دوباره وضع کرد. سپس احتمالاً به قسمتی از رومیان (رومیان 13:9) اشاره خواهد کرد که در آن همه این جنایات صریحاً ممنوع است. اما کل موضوع این است که طبق دیدگاه عمومی پذیرفته شده، پولس رسول این نامه را در حدود سال 58 نوشت. دوران جدید. بین این تاریخ و سال مصلوب شدن چه گذشت؟

با این حال، طرفداران نظریه تجدید با مشکل دیگری روبرو هستند. آنها تمام تلاش خود را می کنند تا در عهد جدید تکرار دقیق هر نه فرمان را بیابند، و بنابراین معمولاً به سخنان مسیح که در چهار انجیل ثبت شده است روی می آورند. اما مسیح این کلمات را قبل از مصلوب شدنش گفت! نمی توان در مورد تصویب مجدد قانون قبل از لغو آن صحبت کرد. به همین ترتیب، حفظ قوام استدلال غیرممکن است اگر از یک سو ادعا کنیم که صلیب قدیم را از جدید جدا کرده است (با هر چیزی که در لحظه رستاخیز جدید می شود) و در مورد از سوی دیگر، به سخنان مسیح که قبل از مصلوب شدن گفته شد، به عنوان شاهدی بر قانون جدید و تازه تصویب شده اشاره می کند.

با این حال، این همه چیز نیست. در واقع، طرفداران این نظریه نمی توانند تکرار واضح و با جزئیات کافی از فرمان دوم در عهد جدید بیابند. اگر ما پروتستان ها بخواهیم به طور قانع کننده ای رم را به خاطر تصاویری که در آنها استفاده می شود محکوم کنیم کلیساهای کاتولیک، ما باید به Decalogue مراجعه کنیم. عجیب است که قانون جدید تصویب شده باید به طور کامل با هر وضعیتی که در دوران مسیحیت بوجود آمده است مطابقت داشته باشد. آیا منتقد ما آنقدر جسارت خواهد داشت که بگوید خدا در بیان فرمان دوم به جزییات غیرضروری پرداخته است، یا اینکه در الهام گرفتن از نویسندگان عهد جدید، آنها را به خاصیت لازم دعوت نکرده است؟ هر دو نتیجه کفرآمیز است و ما هیچ کدام را قبول نداریم.

در صحبت از اقتدار مساوی عهد عتیق و جدید (به ایراد 1 مراجعه کنید)، ما تأکید کردیم که نویسندگان عهد جدید حتی اشاره ای نمی کنند که آنها قانون جدیدی وضع می کنند یا وحی جدیدی به ما می دهند و وحی قبلی را در همه زمینه ها لغو می کنند. از زندگی معنوی آنها در تلاش برای نشان دادن واضح استدلال های خود، عبارات زیادی از عهد عتیق و گاه از دکالوگ استناد می کنند. گاهی اوقات این ها نقل قول های نسبتاً کوتاه هستند، گاهی اوقات گسترده تر. این رویکرد دقیقاً توضیح می‌دهد که چرا احکام به طور کلمه بیان نشده‌اند و شکلی را که در عهد عتیق لباس پوشیده شده‌اند ندارند. آیا نیازی به نقل قول به کلمه وجود داشت؟ نویسندگان عهد جدید به سادگی خوانندگان خود را به کتاب مقدس، که در آن زمان عهد عتیق بود، ارجاع دادند، جایی که بیان دقیق و دقیق تری از فرمان ذکر شده توسط رسولان یافت می شد.

با توجه به این حقایق، معنی ندارد که بگوییم فرمان چهارم در عهد جدید تجدید نشده است.

با این حال، مایلیم نشان دهیم که این ایراد عاری از هرگونه منطقی است، در پایان متذکر می شویم که عهد جدید این فرمان را نادیده نمی گیرد. علاوه بر این، او به همان اندازه که دیگران به آن اشاره می کند. بیایید به نکات زیر توجه کنیم.

1. خداوند ما اعلام کرد: «سبت برای انسان است» (مرقس 2:27). مرقس سالها پس از مصلوب شدن این کلمات را نوشت، اما نیازی به رزرو نکرد و گفت که سبت فقط قبل از صلیب برای انسان در نظر گرفته شده است. از آنجایی که مرقس چیزی از این قبیل نگفته است، خوانندگان او چه نتیجه ای می توانند از این بیان مسیح بگیرند؟ آنها احتمالاً تصمیم گرفتند که سخنان پروردگار ما هنوز معتبر است و سبت معنای خود را حفظ کرد. بله، گاهی نویسندگان عهد جدید در مورد سبت چیزی نمی گفتند، اما این سکوتی نبود که منتقد ما در ذهن دارد.

2. متی در انجیل خود سخنان مسیح را بر جای می گذارد که برخی کارها را می توان در روز سبت انجام داد (به متی 12:12 مراجعه کنید). اما اگر سبت بر روی صلیب منسوخ می شد، متی قطعاً باید فوراً برای مسیحیان قرون اول، که می توانستند به نوشته های او در دورترین نقاط جهان روی آورند، توضیح می داد که کل اختلاف در مورد اعمال مجاز در سبت و اعمال ممنوعه در این روز تنها یک گشت و گذار کوچک در تاریخ است، زیرا به زودی پس از این بیانیه مسیح، سبت لغو شد. اما از آنجایی که متی چیزی از این قبیل نگفته است، خوانندگان او ممکن است کاملاً طبیعی به این نتیجه برسند که باید مراقب باشند که سخنان عیسی در مورد سبت را دنبال کنند.

3. مسیح برای شاگردانش ویرانی قریب الوقوع اورشلیم را توصیف کرد و هشدار داد که با نزدیک شدن ارتش روم باید فرار کنند، مسیح افزود: «دعا کنید که فرار شما در زمستان یا در روز سبت رخ ندهد» (متی 24:20). اورشلیم در سال 70 پس از میلاد ویران شد، و به این ترتیب شاگردان مجبور شدند تقریباً 40 سال دعا کنند که پرواز آنها در روز سبت اتفاق نیفتد. اما اگر سبت واقعاً در صلیب لغو شد، پس هدف همه اینها چیست؟ این موضوع بسیار حساس است و برخی در تلاش برای خنثی کردن آن، ادعا می کنند که دروازه های بیت المقدس در روزهای شنبه بسته شده است. با این حال، مسیح، که هیچ رازی برای او در آینده وجود نداشت، می دانست که در سال 70 عصر جدید، یهودیان برای نبرد با رومیان بیرون خواهند رفت (رجوع کنید به یوسفوس، جنگ یهودیان، کتاب 2، فصل 19). علاوه بر این، فرمان فرار خطاب به «کسانی که در یهودیه هستند» است (متی 24:16)، و یهودیه، همانطور که می دانیم، با دیوارها و دروازه ها احاطه نشده بود. با این وجود، ساکنان یهودیه باید دعا می کردند که پرواز آنها در روز سبت انجام نشود. آیا می توان شواهد روشن تری ارائه داد که مسیح روز سبت را از بقیه جدا کرده است؟ خواندن ندای مسیح برای دعا کردن مبنی بر اینکه پرواز در روز سبت صورت نگیرد، آن را به این کلمات مرتبط می کند که برخی از فعالیت ها در روز سبت هنوز مجاز هستند، و در نهایت، فراموش نکردن اینکه متی چندین سال پس از آغاز مسیحیت هر دو گفته را نوشت. در دوران، نمی‌توانیم به این نتیجه نرسیدیم که قانون سبت برای مسیحیان الزام‌آور است. متیو چیزی نمی گوید که ما را از این نتیجه گیری باز دارد.

صحبت کردن با آرامش در مورد این حدس و گمان خارق العاده، که می گوید دکالوگ در صلیب لغو شد، و سپس نه فرمان آن دوباره قوت گرفت، بسیار دشوار است. شاید برخی از خوانندگان، که حماقت چنین دیدگاهی برای او مسلم است، با حیرت بپرسد: آیا واقعاً بسیاری از رهبران پروتستان بودند که سال ها به این آموزه باورنکردنی ایمان داشتند و آموزش می دادند؟ نه اینطوری نیست قبلاً متذکر شدیم که طبق موضع سنتی پروتستانیسم، دکالوگ همیشه نماینده است قانون اجباریبرای همه مردم در هر سنی، و فقط قوانین تشریفاتی لغو شد. حامیان لغو دکالوگ و تأیید مجدد آن در برخی مواقع موضع تثبیت شده تاریخی پروتستان ها در این مورد را فراموش می کنند.

(در مورد یک اشاره عهد جدید به سبت که ظاهراً از لغو آن در صلیب حمایت می کند، به ایراد 29 مراجعه کنید.)

اعتراض 29

5 / 5 ( 1 صدا )

بررسی پزشکی قانونی زبانی اغلب توسط مقامات قضایی در طول فرآیند محافظت از شهرت تجاری درگیر می شود. این طبیعی است، زیرا شهرت مثبت در تجارت به معنای قابل پیش بینی بودن و ثبات آن است.

قانون اساسی فدراسیون روسیه (ماده 29) و کنوانسیون حمایت از حقوق بشر و آزادی های اساسی (ماده 10) حق آزادی اندیشه و بیان و آزادی را تضمین می کند. رسانه های جمعی. این اعمال مستلزم تمایز بین اظهارات واقعیت و قضاوت های ارزشی، نظرات و باورها هستند. یک بیانیه واقعیت را می توان تأیید کرد. قضاوت ارزشی ماهیت کاملاً ذهنی دارد، نمی تواند از نظر انطباق با واقعیت تأیید شود و نمی تواند موضوع حمایت قضایی باشد (ماده 152 قانون مدنی فدراسیون روسیه). صدق یک قضاوت ارزشی را نمی توان در منشأ آن اثبات کرد، اما اغلب تعیین اینکه آیا اطلاعات بیانیه واقعیت است یا یک قضاوت ارزشی دشوار است و در این موارد نیاز به بررسی زبانشناختی قانونی است.

موارد مربوط به حفاظت از شهرت تجاری مطابق بند 5 قسمت 1 هنر توسط دادگاه های داوری بررسی می شود. 33 قانون رویه داوری فدراسیون روسیه. هر شهروندی فدراسیون روسیهطبق بندهای 1، 2، 7 هنر حق دارد. 152 قانون مدنی فدراسیون روسیه رد اطلاعاتی را که شرافت، حیثیت یا شهرت تجاری وی را در دادگاه بی اعتبار می کند، الزام می کند، اما تنها در صورتی که توزیع کننده این اطلاعات نتواند مطابقت آن را با واقعیت ثابت کند. دقیقاً به همین ترتیب، نه تنها یک شهروند، بلکه یک شخص حقوقی یا سازمان نیز حق دارد از شهرت تجاری خود محافظت کند.

سه وضعیت وجود دارد (طبق بند 7 قطعنامه پلنوم نیروهای مسلح فدراسیون روسیه مورخ 24 فوریه 2005 شماره 3) که الزاماً باید رخ دهد تا دادگاه ادعای حمایت از تجارت را برآورده کند. شهرت: 1) این واقعیت که اطلاعات مربوط به شاکی توسط متهم منتشر شده است. 2) ماهیت افتراآمیز اطلاعات؛ 3) اختلاف بین این اطلاعات و واقعیت. اگر حداقل یکی از این شرایط وجود نداشته باشد، دادگاه ادعای شاکی را رد می کند.

انتشار اطلاعات افتراآمیز در مورد شاکی به معنای انتشار آنها در رسانه ها است: در مطبوعات، پخش های ویدئویی و تلویزیونی و غیره - هنگام درخواست از مرجع قضایی باید به یاد داشته باشید که انجمن های اینترنتی یک رسانه جمعی نیستند، بلکه فقط به عنوان یک فرم عمل می کنند. ارتباط بین مردم، بیان یک نظر کاملا شخصی در مورد یک موضوع. تکذیب اطلاعات توهین آمیز باید در رسانه ای که در آن منتشر شده است منتشر شود. متهم نمی تواند رد نظر شخصی نویسنده را طبق ماده ی قانون مطالبه کند. 47 قانون فدرال "در مورد رسانه های جمعی".

در دادگاه، متهم باید ثابت کند که حقایقی که منتشر کرده است درست است. به نوبه خود، شاکی باید ثابت کند که این اطلاعات توسط متهم منتشر شده است و این اطلاعات افتراآمیز است. چه اطلاعاتی را افتراآمیز می نامند؟ مواردی که حیثیت و حیثیت یک شهروند یا شهرت تجاری یک شهروند یا شخص حقوقی را تحقیر می کند و حاوی اتهامات نقض قوانین فعلی توسط شاکی است. در مورد رفتار غیر اخلاقی؛ رفتار ناعادلانه تجارت یا فعالیت اقتصادی؛ در مورد یک عمل ناشایست

کلمات مقدماتی "احتمالا"، "شاید"، "احتمالا" و غیره، و همچنین واژگانی که شک گوینده را بیان می کند: به سختی، به سختی و غیره به این معنی است که روزنامه نگار فقط یک نظر ذهنی در مورد وقایع و حقایق توصیف شده بیان می کند. به عنوان مثال، عبارات زیر در مقاله ای در روزنامه X: "شاید این اولین تقلب در سیستم مالی سازمان نباشد"؛ دادگاه داوری بر اساس یک بررسی زبانشناختی به عنوان بیان نظر ذهنی روزنامه نگار به رسمیت شناخته شد: "شاید این واقعیت به عقب رانده شود و پشت سر مردم از بین برود." در عین حال، هم اطلاعات واقعی و هم قضاوت های ارزشی اغلب در یک مقاله یافت می شوند. در این موارد، تخصص زبانشناسی مقاله را به عنوان یک کل تجزیه و تحلیل می کند و ماهیت عنوان آن را تعیین می کند. آیا نشانگرهایی وجود دارند که به عنوان بیان قضاوت های ارزشی عمل می کنند: کلمات مقدماتی، پایان نامه ها.

یک واقعیت افتراآمیز باید بر اساس بخش خاصی از واقعیت باشد. بنابراین، عبارتی که در مقاله ای در مورد یک تولید کننده لبنیات آمده است: "شیر در مزارع بیشتر و بیشتر است، اما در فروشگاه ها پودر جامد وجود دارد"، بر اساس تصمیم دادگاه داوری و بر اساس بررسی زبانی، چنین می کند. حاوی بیانیه ای در مورد حقایقی نیست که در واقعیت رخ داده است، بلکه فقط یک قضاوت کلی از یک روزنامه نگار است که بر اساس اطلاعات خاص نیست.

رجوع به رد کاذب شود.


مشاهده ارزش اظهارات نادرستدر سایر لغت نامه ها

بیانیه- اظهارات، ر.ک. 1. فقط واحد عمل بر اساس فعل تایید - تایید....تخریب استثمار و استقرار نظام اقتصادی سوسیالیستی واقعی.........
فرهنگ توضیحی اوشاکوف

تخصیص، تخصیص- اجازه سرمایه گذاری خاص.
فرهنگ لغت اقتصادی

گزارش حسابرسی عمدا نادرست- آگاهانه دروغ است
گزارش حسابرس - حسابرسی
نتیجه گیری که بدون حسابرسی یا بر اساس نتایج چنین حسابرسی تهیه شده است.
فرهنگ لغت اقتصادی

شهادت عمدا دروغ- - در حقوق جزا -
جرمی متشکل از کتمان عمدی حقایق، تحریف عمدی حقیقت توسط شاهد یا قربانی در دادگاه یا در دادگاه
فرآیند......
فرهنگ لغت اقتصادی

— -
جنایتی که در یک گزارش آگاهانه نادرست از یک انفجار قریب الوقوع بیان شده است،
آتش سوزی یا موارد دیگر
اقداماتی که ایجاد می کند
خطر تلفات جانی، باعث ......
فرهنگ لغت اقتصادی

بیانیه مقایسه ای- ادعای زیست محیطی (3.8) در مورد برتری یا معادل بودن یک محصول در مقایسه با محصولات رقیب که عملکردهای مشابهی را انجام می دهند.
فرهنگ لغت اقتصادی


فرهنگ لغت اقتصادی

وثیقه- گواهی صادره از اداره امور خانواده دادگاه عالیدادگستری بریتانیا به درخواست مجریان وصیت منصوب از طرف موصی ........
فرهنگ لغت اقتصادی

بیانیه- -من؛ چهارشنبه
1. تایید و تایید. سفارش U. U. در رتبه دستور کار U. U. دولت جدید. U. به نظر. U. smb. دیدگاه
2. اندیشه، موضع، بیانی حاوی ........
فرهنگ لغت توضیحی کوزنتسوف

نتیجه گیری عمدا نادرست کارشناس- - به "شهادت آگاهانه دروغ" مراجعه کنید.
فرهنگ لغت حقوقی

شهادت عمدا دروغ— - رجوع کنید به شهادت آشکارا دروغ است.
فرهنگ لغت حقوقی

گزارش عمدا نادرست از یک اقدام تروریستی- - جنایتی که در گزارش عمداً نادرست در مورد انفجار قریب الوقوع، آتش سوزی یا سایر اقداماتی که خطر مرگ ایجاد می کند و باعث قابل توجهی می شود بیان شده است.
فرهنگ لغت حقوقی

شهادت آگاهانه نادرست است- - طبق هنر. 307 قانون جزایی فدراسیون روسیه، جرمی متشکل از کتمان عمدی حقایق، تحریف عمدی حقیقت توسط شاهد یا قربانی در دادگاه یا در جریان مقدماتی......
فرهنگ لغت حقوقی

تصويب، تصويب، پذيرش، الحاق- «تصویب»، «تصویب»، «پذیرش» و «الحاق»، بسته به مورد، به معنای شکلی از ابراز رضایت فدراسیون روسیه برای الزام بین‌المللی است.
فرهنگ لغت حقوقی

هاری نادرست- (شبه هابی) به بیماری اوژسکی مراجعه کنید.
فرهنگ لغت بزرگ پزشکی

تصویب بین المللی قبل از گفتگو— - یکی از اشکال آخرین مرحله انعقاد معاهده بین المللی، مشتمل بر بررسی و تصویب معاهده توسط نهاد دولتی صلاحیتدار که به نمایندگی از آن......
فرهنگ لغت حقوقی

هموپتیزی غلط- (هموپتوئه اسپوریا) سرفه کردن خون آسپیره شده که از دستگاه تنفسی آزاد نمی شود (مثلاً در هنگام خونریزی معده).
فرهنگ لغت بزرگ پزشکی

لارنگوسل کاذب- (laryngocele falsa) تشکیل تومور مانند در گردن حاوی هوا، که زمانی رخ می دهد که نقص (فیستول) در غضروف تیروئید وجود داشته باشد که از طریق آن هوا از حنجره به بافت های نرم گردن نفوذ می کند.
فرهنگ لغت بزرگ پزشکی

بی اختیاری ادرار کاذب- (incontinentia urinae spuria) ترشح غیر ارادی ادرار از طریق فیستول به دلیل ناهنجاری های رشدی یا آسیب به مثانه یا حالب.
فرهنگ لغت بزرگ پزشکی

هاری کاذب- همان بیماری اوژسکی.
بزرگ فرهنگ لغت دایره المعارفی

استقرار مطلق گرایی در روسیه- دگرگونی حکومت مرکزی و محلی مطلق گرایی در روسیه در نیمه دوم قرن هفدهم شکل گرفت، اما تصویب نهایی و رسمی شدن آن......
فرهنگ لغت تاریخی

هاری کاذب- (شبه خواری)
بیماری Aujeszky را ببینید.
دایره المعارف پزشکی

هموپتیزی غلط- (هموپتوئه اسپوریا)
سرفه کردن خون آسپیره شده که از مجرای تنفسی نمی آید (مثلاً با خونریزی معده).
دایره المعارف پزشکی

لارنگوسل کاذب- (لارنگوسل فلسا)
تشکیل تومور مانند در گردن حاوی هوا، که زمانی رخ می دهد که نقص (فیستول) در غضروف تیروئید وجود داشته باشد، که از طریق آن هوا از حنجره به بافت های نرم گردن نفوذ می کند.
دایره المعارف پزشکی

بی اختیاری ادرار کاذب- (بی اختیاری ادرار اسپوریا)
ترشح غیر ارادی ادرار از طریق فیستول به دلیل ناهنجاری های رشدی یا آسیب به مثانه یا حالب.
دایره المعارف پزشکی

دنده کاذب- رجوع کنید به ریب.
فرهنگ لغت پزشکی

بیانیه فرضی- - جمله ای که نه به عنوان یک حقیقت ثابت، بلکه به عنوان نوعی فرض بیان می شود که می تواند هم درست و هم نادرست باشد، به عنوان مثال: "این امکان وجود دارد که ناپلئون .......
فرهنگ لغت فلسفی

تاسیس (فرانسوی - تاسیس، تاسیس، تایید)- یک فرآیند خاص، انتزاعی یا عینی از عملیات خلاقانه، سازنده، تجویزی که منجر به شکل گیری جوهر واقعیت آن می شود. ترم، ........
فرهنگ لغت فلسفی

آگاهی طبقاتی غلط- - انگلیسی وجدان، طبقه، نادرست؛ آلمانی Klassenbewusstsein، falsches. آگاهی که در نتیجه شناسایی فرد از خود با نمایندگان جامعه به وجود می آید طبقه ای که او در واقع به آن تعلق دارد.........
فرهنگ لغت جامعه شناسی

خروج به شرق. پیش‌بینی‌ها و دستاوردها. بیانیه اوراسیائی ها- - شنبه مقاله های N.S. Trubetskoy, Savitsky, Florovsky, Suvchinsky, منتشر شده در صوفیه در سال 1921. همراه با op. "اروپا و انسانیت" تروبتسکوی اولین شد.........
فرهنگ لغت فلسفی

زندگی جایی است که آگاهی وجود دارد. هوشیاری نباید خاموش شود. اگه خاموشش کنی میمیری تو زندگی نمیکنی در چنین حالتی نمی توانید خلق کنید. در چنین حالتی نمی توان عاشق بود. شما نمی توانید در این حالت خوشحال باشید.

زمان بی زمانی فرا می رسد. زمان در درون شما متوقف می شود. جسم و دنیای درونی شما تجدید نمی شود. شما در حال فروپاشی هستید. شما منبع تاریکی و تاریکی می شوید. شما چیزی نمی بینید. هیچی نمیشنوی تو هیچی نمیفهمی دنیا برای تو سیاه و سفید می شود. شما از فرصت ارتباط با خدا محروم هستید.

زندگی به وجودی پیش پا افتاده تبدیل می شود. نور درونی ناپدید می شود. مرگ در دایره راه می رود. گوشت به طور فعال در حال نابودی است. فرد شروع به بیمار شدن می کند و فکر می کند که روزهایش به پایان رسیده است. اما حتی در چنین حالت افسرده ای، انسان می تواند برای کمک به خدا متوسل شود. دعا کن خداوند تو را زنده کند. برای روشن شدن آگاهی شما دعا کنید.

دعا به خدا

تصور کنید که در جریان نور زرد روشن هستید. بگذارید این جریان در گوشت، دنیای درونی و ذهن شما نفوذ کند. کلمات در درون شما به صدا در می آیند و از طریق کانال ارتباطی به خدا می روند. او به شما کمک خواهد کرد.

«خدای من، من در دعا به تو روی می‌آورم، می‌دانم که می‌توانی کمک کنی. من می دانم که حتی وقتی من مرده ام می توانید صدای من را بشنوید. التماس میکنم کمکم کن
به ما کمک کنید تا آگاهی را روشن کنیم. بگذار ستاره های درونم بدرخشند. باشد که فرصت دوست داشتن و آفرینش به من بازگردد. من نمی خواهم مرده باشم. من می خواهم دائما زنده باشم.

خدایا مرا زنده کن من می خواهم به شما گوش کنم و بشنوم. من می خواهم با شما ارتباط برقرار کنم. من می خواهم تو و نیمه دیگرم را دوست داشته باشم. باشد که قدرت کافی برای زندگی و بودن داشته باشی. باشد که قدرت کافی برای تکمیل وظیفه تجسم فعلی خود داشته باشید. خدایا کمکم کن همیشه زنده باشم. چون می خواهم بدانم کجا و چرا می روم. زیرا می خواهم بدانم در آینده چه چیزی در انتظارم است. من می خواهم مسیری را که شما ترسیم کرده اید دنبال کنم. من کمک شما را با کمال میل می پذیرم. خدای من، از تو می خواهم کمکم کنی.»

عشق واقعی یک نعمت است

عشق نمی تواند نابود کند. عشق واقعی ما را واقعاً زنده و شاد می کند. از طرف خدا به شما داده شده است. بدون عشق نمی توانی زندگی کنی. بدون عشق زندگی خالی می شود. محتوا ندارد و نمی تواند داشته باشد. داره معنیشو از دست میده بدون عشق نمی توانید با خدا و نیمه خود آینده را در حالی که در لحظه حال هستید بسازید.

عشق انسان را قوی می کند. عشق انسان را شجاع می کند. عشق تحمل دروغ و دروغ را ندارد. عشق را با بازی اشتباه نگیرید. عشق نجات می دهد، زیرا فرصت ارتباط با خدا را بدون واسطه باز می کند. عشق واقعی یک نعمت است. باید تغییر کنی باید خودت بشوی تا عشق بتواند از تو فردی درخشان بسازد.

10 نکته از اسان و سولی.

خودت را بشناس
مواظب خودت باش
از خودت محافظت کن
از عشقت محافظت کن
از گذشته نترس
کارمای خود را کنار بگذارید.
از آینده نترس
راه خودت را دنبال کن
خدا مجازات نمیکنه او نصیحت می کند و انتخاب را به شما واگذار می کند.
به قدرت عشق واقعی و عشق واقعی ایمان داشته باشید.

سپاسگزاری

اسان و سولیا، امروز دوباره کشف کردم که از آن می دانستم، اما در شلوغی زندگی آن را فراموش کردم.

روزی روزگاری در این زندگی برای من خیلی سخت بود. خیلی دلم می خواست دوست داشته باشم عشق بی قید و شرطدوست داشت و وقتی دیگر قدرتی برای زندگی نداشتم، رویایی دیدم. من در مورد او به شما گفتم. من و مردی کنار رودخانه ای آرام نشسته ایم. چمن سبز. خورشید به شدت می درخشد. اطرافش تمیز و روشن است. ما در لباس هستیم. چهره های زیبا، موهای بلوند.

ما به هم چیزی نگفتیم. بدون حرف همدیگر را فهمیدیم. این احساس را نمی توان با کلمات توصیف کرد. می دانستم که او مرا دوست دارد و من او را دوست داشتم. وقتی از خواب بیدار شدم، فهمیدم که تنها نیستم، دوست دارم. این احساس به من کمک کرد تا ادامه دهم. من دائماً در حالت عشق بودم. با احتیاط نگهش داشتم

سپس زندگی کم و بیش بهتر شد و من کم کم آن را فراموش کردم، فقط گاهی اوقات این احساس به طور مبهم به عنوان یک خاطره در حافظه من ظاهر می شد. سپس من چیزی در مورد سیستم دانش شما نمی دانستم. و امروز، در وبینار "خودت و زندگیت را با عشق متحول کن"، وقتی گفتی که باید دائماً در حالت عشق باشی، دیدم را به یاد آوردم.

امروز می فهمم که فقط به لطف این حالت، حالت عشق، توانستم در زمانی که هیچ قدرتی نداشتم زندگی کنم. من از شما برای وبینارهای شبانه، برای آموزش ها، برای درس های فردی با من تشکر می کنم. من از خدا و شما سپاسگزارم که به احیای ایمان و عشق در من کمک کردید. من از شما به خاطر دانشی که به ما می دهید و حمایت همیشگی که هر کجا که هستم احساس می کنم سپاسگزارم. ممنون"!

همه چیز را در مورد عشق پیدا کنید

دنبال عشق بودم و پیداش کردم. در درون خودم دنبالش می گشتم. تو محیط دنبالش گشتم. و من او را پیدا کردم. و اکنون می توانم هر روز در حالت عشق باشم. عشق من از من محافظت می کند و از من محافظت می کند. او از نیمه من محافظت و مراقبت می کند. در کمال خوشحالی امروز نیمه دیگرم در کنار من است. ما همدیگر را دوست داریم.

برخی از شما پخش زنده را تماشا کردید. شخصی ماراتن وبینار ضبط شده را تماشا کرد. برخی از مردم به دلایلی نتوانستند آن را تماشا کنند. هنگام ساخت پروژه، قیمت ها را مقرون به صرفه کردیم. امروز یک وبینار 395 روبل هزینه دارد. کل ماراتن وبینار 17775 روبل هزینه دارد.

فرصت خرید ماراتن وبینار را با نازلترین قیمت از دست ندهید. همه چیز را در مورد عشق بیاموزید. خود و زندگیتان را متحول کنید. شما سزاوار آن هستید.

به ما اعتماد کنید. خودت را باور کن. به آینده خود ایمان داشته باشید. زمانی که شما یک «بله» قاطعانه به عشق در تمام اشکال آن بگویید، متفاوت خواهد شد. مرگ بر ترس ها! وبینارها را تماشا کنید و خودتان را تغییر دهید. وبینارها را تماشا کنید و زندگی خود را تغییر دهید. اینکه اکنون چگونه خواهد بود به شما بستگی دارد.

برای خرید هر درس یا کل وبینار ماراتن، به

در اقتصاد مدرن، شهرت کسب و کار از اهمیت ویژه ای برخوردار است، حفاظت مناسب از آن، قابلیت پیش بینی توسعه کسب و کار و تقاضای متخصص در بازار کار را تضمین می کند. بیایید رویکردهای دادگاه را برای ارزیابی اطلاعات مربوط به شرافت، حیثیت یا شهرت تجاری در نظر بگیریم.

در شبکه های اطلاعات افتراآمیز

مطابق بند 5، قسمت 1، ماده 33 قانون آیین دادرسی داوری فدراسیون روسیه، دادگاه های داوری پرونده هایی را در مورد حمایت از شهرت تجاری در زمینه تجارت و سایر فعالیت های اقتصادی بررسی می کنند. سیستم داوری رویه ای را برای حل و فصل اختلافات مربوطه ایجاد کرده است. طبق پاراگراف های 1، 2، 7 ماده 152 قانون مدنی فدراسیون روسیه، شهروند حق دارد در دادگاه تقاضای رد اطلاعاتی که شرافت، حیثیت یا شهرت تجاری او را بی اعتبار می کند، کند، مگر اینکه شخصی که چنین اطلاعاتی را منتشر کرده است، ثابت کند. که حقیقت دارد.

اگر اطلاعاتی که باعث بی اعتباری شرافت، حیثیت یا شهرت تجاری یک شهروند در رسانه ها می شود، باید در همان رسانه تکذیب شود. قوانین ماده 152 قانون مدنی فدراسیون روسیه در مورد حمایت از شهرت تجاری یک شهروند به همین ترتیب برای حمایت از شهرت تجاری یک شخص حقوقی اعمال می شود.

با توجه به توضیحات ارائه شده در بند 7 قطعنامه پلنوم نیروهای مسلح فدراسیون روسیه مورخ 24 فوریه 2005 شماره 3، شرایطی که به موجب ماده 152 قانون مدنی فدراسیون روسیه برای پرونده قابل توجه این واقعیت است که متهم اطلاعاتی در مورد شاکی منتشر کرده است، ماهیت افتراآمیز این اطلاعات و ناسازگاری با واقعیت آن است. در صورت عدم وجود حداقل یکی از این شرایط، دادگاه نمی‌تواند به دعوا رضایت دهد.

انتشار اطلاعاتی که شهرت تجاری اشخاص حقوقی را بی اعتبار می کند باید به عنوان انتشار چنین اطلاعاتی در مطبوعات، پخش شده در رادیو، تلویزیون، برنامه های ویدئویی و سایر رسانه ها تلقی شود.

اطلاعات غیرواقعی، اظهاراتی درباره حقایق یا رویدادهایی است که در زمانی که اطلاعات مورد مناقشه مربوط به آن است، در واقعیت رخ نداده است.

در بند 9 مصوبه مذکور، مسئولیت اثبات صحت اطلاعات منتشر شده بر عهده متهم است. شاکی موظف است واقعیت انتشار اطلاعات توسط شخصی که علیه او ادعا شده است و همچنین ماهیت افتراآمیز بودن این اطلاعات را اثبات کند.

توهین آمیز، به ویژه، اطلاعاتی است که حاوی ادعاهای یک شهروند یا شخص حقوقی مبنی بر نقض قوانین جاری، ارتکاب یک عمل غیرصادقانه، رفتار نادرست، غیراخلاقی شخصی، عمومی یا غیراخلاقی است. زندگی سیاسیعدم صداقت در اجرای فعالیت‌های تولیدی، اقتصادی و کارآفرینی، نقض اخلاق کسب‌وکار یا آداب و رسوم کسب‌وکار که حیثیت و حیثیت یک شهروند یا شهرت تجاری شهروند یا شخص حقوقی را مخدوش می‌کند.

مطابق با ماده 10 کنوانسیون حمایت از حقوق بشر و آزادی های اساسی، ماده 29 قانون اساسی فدراسیون روسیه، که حق آزادی اندیشه و بیان و همچنین آزادی رسانه ها را تضمین می کند. موضع دادگاه اروپایی حقوق بشر در رسیدگی به پرونده های حمایتی، شرافت، حیثیت و شهرت تجاری، باید بین اظهارات حقایقی که مطابقت آنها قابل تأیید است و قضاوت ها، نظرات و عقاید ارزشی که موضوع قضاوت نیست تمایز قائل شد. حفاظت مطابق با ماده 152 قانون مدنی فدراسیون روسیه، زیرا بیان نظر ذهنی و نظرات متهم نمی تواند از نظر انطباق با واقعیت آنها تأیید شود.

دادگاه داوری ادله را بر اساس اعتقاد داخلی خود و بر اساس بررسی جامع، کامل، عینی و مستقیم مدارک موجود در پرونده ارزیابی می کند.

دادگاه نتایج را در یک عمل قضایی منعکس می کند که حاوی دلایل پذیرش یا امتناع از پذیرش مدارک ارائه شده توسط افراد شرکت کننده در پرونده در حمایت از ادعاها و اعتراضات آنها است.

حقایق یا نظرات

برای تعیین اینکه آیا اطلاعات حاوی اطلاعات واقعی است یا صرفاً نظرات و قضاوت های احساسی، دادگاه معاینات روانی-زبانی را تعیین می کند.

بنابراین، بر اساس نتیجه گیری کارشناس، دادگاه داوری منطقه بریانسک بیان مفروضات و نظرات نویسنده انتشار عبارت را به رسمیت شناخت: «... شاید این تنها نقض قانون در روابط مالی نباشد. سازمان‌ها، "بنابراین، شاید آنها سعی کنند "آهسته" مشکل را به فاضلاب بکشند.

رویه قضایی از این واقعیت ناشی می شود که ساختارهای کلامی: "می توان فرض کرد"، "ظاهرا"، "احتمالا"، واحدهای معنایی (کلمات مقدماتی، قیدهایی مانند "به سختی") انتشار را به عنوان بیانی از تجزیه و تحلیل شخصی رویدادها توصیف می کند. نویسنده نشریه، نظر او، نگرش به رویدادهای تحت پوشش.

در یکی از پرونده ها ، دادگاه داوری منطقه اوریول تشخیص داد که مقالات روزنامه نگار روزنامه "Orlovsky Vestnik" Vershinin E.I. با عنوان "شیر یا برش" (روزنامه "Orlovskiy Vestnik"، شماره 25 مورخ 18/06/2008) و "بازده شیر در حال رشد است. و در فروشگاه‌ها شیر از پودر تهیه می‌شود» (روزنامه Orlovsky Vestnik، شماره 26 مورخ 25 ژوئن 2008) بر اساس نظرات ذهنینویسنده آن و ماهیت ارزشیابی دارند و عبارات مشخص شده اطلاعاتی در مورد حقایقی نیستند که ماهیت افتراآمیز داشته باشند و از اعتبار تجاری تولید کننده محصولات لبنی کم نمی کنند.

طبق ماده 47 قانون فدرال "در مورد رسانه های جمعی"، روزنامه نگار حق دارد نظرات و ارزیابی های شخصی خود را در پیام ها یا مطالبی که برای توزیع تحت امضای خود در نظر گرفته شده است بیان کند. یک شخص علاقه مند حق دارد درخواست رد اطلاعات حاوی اطلاعات در مورد حقایق را داشته باشد، اما نه رد نظر نویسنده در مورد کارآفرینی یا سایر فعالیت های اقتصادی این شخص.

در عین حال، شخصی که معتقد است قضاوت ارزشی بیان شده یا نظر منتشر شده در رسانه ها بر حقوق و منافع مشروع وی تأثیر می گذارد، می تواند از مقررات ارائه شده توسط بند 3 ماده 152 قانون مدنی فدراسیون روسیه و ماده 46 استفاده کند. قانون فدرال "درباره وجوه" رسانه های جمعی" حق پاسخ، نظر یا اظهار نظر در همان رسانه به منظور اثبات ناسازگاری قضاوت های رایج با پیشنهاد ارزیابی متفاوت از آنها.

بنابراین، دادگاه داوری منطقه بلگورود توافق نامه ای را تصویب کرد که بر اساس آن متهم متعهد شد که پیامی را در روزنامه "صدای بلوگوریا" منتشر کند مبنی بر اینکه اظهارات وی در مصاحبه ای که در همان روزنامه منتشر شده است در مورد وضعیت متناقض داخلی شرکت که در ZAO "Avtoparking Tsentralny" توسعه یافته است، منعکس کننده نظر شخصی او است و هدف بی اعتبار کردن شهرت تجاری یکی از طرفین درگیری را دنبال نمی کند.

بسیاری از نشریات به طور همزمان حاوی اطلاعات واقعی و قضاوت های ارزشی هستند.

در این موارد، دادگاه ها جهت گیری کلی معنایی آن اعم از عنوان، جملات مقدماتی و پس واژه را در نظر می گیرند.

یک نمونه شاخص از بیانیه سازشکارانه توسط دادگاه داوری مسکو به عنوان بیانیه معاون Rosprirodnadzor O. Mitvol که در وب سایت رسمی این بخش منتشر شده است، با محتوای زیر به رسمیت شناخته شد: "بازرس دفتر Rosprirodnadzor برای ساخالین منطقه V.V. بوریسوف در واقع توسط Sakhtransbunker LLC در حین فعالیت های کنترلی ربوده شد.

انجمن (به انگلیسی: www-conference مترادف: کنفرانس، کنفرانس وب) ابزاری برای برقراری ارتباط در یک وب سایت است، یعنی شکلی از ارتباط در قالب پیام های افراد خاص است که نظرات و ارزیابی های خود را در مورد آن بیان می کنند. موضوعی که توسط همین افراد تنظیم شده است. صحت قضاوت های ارزشی را نمی توان بر اساس ماهیت منشأ آنها اثبات کرد.

ایگور اسمولنسکی،
قاضی دادگاه داوری
منطقه بلگورود