صفحه اصلی / برای یک پسر / دوست من یک جادوگر است. تجربه شخصی

دوست من یک جادوگر است. تجربه شخصی

راهنمای درک مشرکان و جادوگران.

بیایید تصور کنیم که شما و بهترین دوستتان در یک کافه دنج وقت می گذرانید و یک گفتگوی دلپذیر دارید. و سپس یکی از دوستان می گوید که او یک بت پرست است. علاوه بر این، او جادوگر واقعی.

تعجب کردی؟ به چه معناست؟ واکنش شما به چنین شناختی چیست؟ در ابتدا خنده دار به نظر می رسد که امروزه یک بزرگسال خود را جادوگر می نامد. شاید تصور کنید او با لباس سیاه پوشیده شده و بر روی یک جارو در آسمان شب پرواز می کند...

شاید اعترافات او او را بترساند. گویی شخصی که در خانه، زندگی، دوستی ات به او اعتماد می کنی، تبدیل به نیروی تاریکی شده است. حقیقت این است که دوست شما اعتراف کرده است که او یک جادوگر است، زیرا این نباید برای شما راز بماند. دوست شما حقیقت ایمان و مسیر معنوی خود را به شما اعتماد کرد.

اگر دوستی باپتیست بود، آیا اعتراف به اینکه او این مسیر را دنبال می کند، باعث ناراحتی شما می شد؟ نه، احتمالا نه. اما در اینجا تردیدهای شما نتیجه تمام رسانه هایی است که قرن هاست علیه سبک زندگی بت پرستانه بوده اند. وقتی متوجه می‌شوید که دوستتان شوخی نمی‌کند و جدی است، به این فکر می‌کنید که چگونه این ممکن است بر روابط و احساسات آینده شما نسبت به او تأثیر بگذارد. بهترین کار در حال حاضر حفظ خونسردی است. دوست شما چیزی بسیار عزیز و به طور سنتی خطرناک را به شما سپرده است: حقیقت در مورد اینکه او کیست. به یاد داشته باشید، برای قرن ها جادوگران به خاطر هیچ چیز دیگری جز ایمانشان مورد آزار و اذیت و اعدام قرار می گرفتند.

پس این به چه معناست؟

بگذارید از اول شروع کنم. بت پرستی یک دین نیست، بلکه یک اصطلاح است. این اصطلاحات، بت پرستی و جهان بینی بت پرستی، اکثر ادیانی را که جزو ادیان اصلی جهان نیستند، یعنی مسیحیت، یهودیت و اسلام، در بر می گیرد. فردی که از دین دیگری پیروی می کند مشرک محسوب می شود. بسیاری از جادوگران، و دیگر نئوپگان ها، خود را صرفاً بت پرست می نامند تا راحت تر با کسی (شاید شما؟..) صحبت کنند که با تفاوت های نظام های مذهبی آشنا نیست. بنابراین گاهی اوقات اتفاق می افتد نظر اشتباهگویی بت پرستی یک مسیر معنوی است که در تقابل با ادیان اصلی جهانی است.

کی؟.. جادوگر؟..

جادوگران ادیان طبیعت را انجام می دهند و به طبیعت احترام می گذارند. اما همه جادوگران از یک ایمان پیروی نمی کنند. بسیاری وجود دارد سیستم های مختلف. برخی از جادوگران ادیان قدیمی را انجام می دهند و از چرخه های طبیعت (چرخ سال) پیروی می کنند. این نظام ریشه در اعتقادات گذشتگان دارد که مدت ها قبل از ظهور توحید وجود داشته است. زمین زنده است، بنابراین هدیه ای از طرف خدا و الهه به ماست. بسیاری از جادوگران یک سیستم چند خدایی را می پذیرند که معمولاً مبتنی بر خدایان و الهه های محلی سرزمینشان است. بیشتر جادوگران جهان بینی توحیدی را نیمی از کل می دانند. آنها بر این باورند که پرستش خدا، که غالباً توسط روحانیون مرد اداره می شود، نامتعادل است و فقط نیمی از آن مؤثر است. جادوگران معتقدند که الهی جنبه های زنانه و مردانه دارد.

بنابراین، شما پشت میز نشسته اید، به اعترافات دوست خود گوش می دهید و به این فکر می کنید که این به چه معناست؟ آیا او سعی خواهد کرد شما را به فرقه خود جذب کند؟ شاید او شما را مجبور به شرکت در مراسم وحشتناک او کند؟ آیا او می تواند جشن تولد خود را ترک کند زیرا ماه کامل است و زمان پرواز او فرا رسیده است؟ احتمالاً در اتاق او مارها و وزغ ها ... و انواع لوازم شیطانی و نفرت انگیز زندگی می کنند؟ آیا او شیطان پرست است؟ آیا او فداکاری می کند؟ لعنت به کسانی که او را عصبانی می کنند؟

اگر شما آماده باشید که به او گوش دهید، به احتمال بسیار زیاد دوست شما همه چیز را در مورد ایمان خود به شما خواهد گفت. ممکن است چیزهایی در اتاق او وجود داشته باشد که شما نتوانید آنها را درک کنید (اگرچه ممکن است متوجه نشوید). اگر دوستی شما را دعوت کرد، همیشه بهتر است از او بپرسید که یک موضوع نامشخص چیست تا اینکه بر اساس اطلاعات نادرست قضاوت کنید. او بهترین منبع اطلاعات شماست وقتی با چیزی غافلگیر کننده یا شرم آور روبرو می شوید. اگر چیز عجیبی می بینید، به ویژه، اگر مفهوم منفی برای شما دارد، از یک دوست در مورد آن بپرسید.

جادوگران اعضای جدید جذب نمی کنند. آنها به ایمان خود به عنوان یک انتخاب کاملاً شخصی و مسیر شخصی احترام می گذارند. جادوگران همچنین معتقدند که مسیرهای معنوی بسیاری برای همه وجود دارد و هر مسیری: مسیحی، ویکان، هندو و بسیاری دیگر قابل قبول و ارزشمند است. باید بدانید که دوست جادوگر شما به شیطان اعتقاد ندارد. ارباب شر با فهرستی از گناهان، در هر گوشه ای پنهان شده و منتظر فرصت مناسب برای اغوای شخص و روح اوست، از ایمان او غایب است. او چیزی را که به آن اعتقاد ندارد نمی پرستد... پس لطفاً سناریوهای شیطان پرستی را کنار بگذارید. دوست شما به زمین اعتقاد دارد ... تغییر فصل ... دوره های زندگی. در خیلی چیزها خوب و بد وجود دارد و جادوگران - مانند مردم - تفاوت را درک می کنند. جادوگران معتقدند که افراد مسئول اعمال خود هستند. وقتی جادوگران کاری اشتباه انجام می دهند، باید سرزنش آن را بپذیرند و سعی کنند این درس را در مورد ارتباط با کیهان بیاموزند. اما همچنین، وقتی جادوگران حق دارند و اتفاق خوبی می افتد، چنین درس هایی به آنها می آموزد اعمال خوب.

جادوگران بر اساس قوانین بسیاری زندگی می کنند، اما دقیق ترین، مختصرترین و فراگیرترین قانون یک جادوگر این است: "بدون آسیب رساندن به کسی، آنچه می خواهید انجام دهید." این قانون اساسی، برای مثال، دوست شما را از فحش دادن به کسی که او را عصبانی کرده است منع می کند. جادوگران با قانون بازگشت سه گانه زندگی می کنند. هر کاری که انجام می دهیم سه بار به خودمان برمی گردد. اگر دوستت برای کسی بدی کند، این خواسته های شیطانی سه بار به او برمی گردد. اما آرزوهای خوب نیز سه بار برمی گردند. بنابراین، این امکان وجود دارد که دوست، فرد فوق العاده و مثبتی باشد که برای اکثر مردم بهترین ها را می خواهد. دوست شما هم از قرباني خون منع شده است. بدیهی است که این از قانون اساسی ناشی می شود. حالا، قبل از اینکه جلوتر برویم، به دوست خود نگاه کنید و متوجه شوید که همه جادوگران پیر، زشت و جارو سوار نیستند. چند آدم باهوش، جذاب، فوق العاده!

خب حالا چی؟

دوستت در مورد ایمانش به تو گفت، حالا چی؟ هیچی. خواهید دید که چیزی تغییر نکرده است. دوست شما به سادگی توضیح داد که از همان ابتدا چه چیزی را در مورد او دوست داشتید. او اعتراف کرد که متفکری مستقل و دارای اراده آزاد است. او به طبیعت احترام می گذارد و آن را درک می کند. او کسی خواهد بود که به شما یادآوری می کند که چه زمانی توقف کنید و گل های اطراف خود را بو کنید!

حقایق باور نکردنی

این جادوگر کیست؟

و چگونه می توان او را در میان انبوهی از مردم شناخت؟

آیا او بودن لعنت است یا پاداشی از بالا؟

به عنوان یک قاعده، کلمه جادوگر در نیم زمزمه تلفظ می شود.

شما به نوبه خود به آنها مشاوره می دهید یا آماده می شوید تنتورهای گیاهی و معجون های مختلف(چون او به خوبی با خواص گیاهان آشناست). مردم شما را با قلب های پر از امید برای شادی و شفا ترک می کنند.

چگونه بفهمم که جادوگر هستم؟

3. نزدیکی به طبیعت

آیا در جنگل زندگی می کنید یا نزدیک یک برکه؟ اگر نه، آیا زمان زیادی را در چنین مکان هایی می گذرانید و آنها را به مناطق شهری ترجیح می دهید؟

جادوگران با داشتن پیوند ناگسستنی با طبیعت سعی می کنند تا حد امکان به طبیعت نزدیک شوند و تا حد امکان زمان بیشتری را با آن بگذرانند.زیبایی و انرژی طبیعی او جادوگران را تغذیه می کند و به آنها قدرت می بخشد.

بسیاری از آنها مراسم خود را در کنار آب یا در جنگل انجام می دهند. اگر جادوگر هستید، در طبیعت احساس راحتی می کنید.

نشانه های جادوگر

4. از طوفان و طوفان نمی ترسید

شما احساس ترس نمی کنید، حتی زمانی که طبیعت آنقدر خشمگین است که به نظر می رسد آخرالزمان فرا رسیده است.علاوه بر این، از طوفان ها و طوفان ها لذت می برید و گاهی فکر می کنید که آیا انرژی خودتان باعث چنین فاجعه ای شده است؟

جادوگر از قدرت طبیعت در تمام جلوه های آن لذت می برد. از باران و باد شادی می کند.

5. عشق به حیوانات

تو دوست داری جانورانو با تمام موجودات زنده روی سیاره ما همدلی کنیم. شما می توانید درد آنها را احساس کنید و با او گریه کنید.

یه جورایی عجیبه به طور طبیعیشما کل نژاد حیوانات را می شناسید، می توانید آن را درک کنید، و همچنین علائمی را که حیوانات به شما می دهند را ببینید.

اغلب سگ های گم شده به خانه شما می آیند یا پرندگان به سمت پنجره های شما پرواز می کنند. و همچنین اتفاق می افتد که در مزرعه یک اسب ناآشنا نزدیک می شود و سر خود را بر شانه شما تکیه می دهد.

آیا می توانید با حیوانات صحبت کنید، خواسته های آنها را درک کنید و آنها را از بیماری شفا دهید؟

جادوگران و حیوانات آنقدر به طبیعت وابسته هستند که می توانند به زبان پرانرژی مشابهی صحبت کنند و به راحتی یکدیگر را تشخیص دهند.

چگونه یک جادوگر را تشخیص دهیم

6. نفوذ ماه

آیا فعالیت و خلق و خوی شما به فازهای قمری بستگی دارد؟ انرژی ماه روی شما تاثیر می گذارد.وقتی دختر بچه ای بودی که کنار پنجره مهتابی ایستاده بودی، با ماه حرف می زدی؟ آیا اکنون با مراحل آن سازگار شده اید؟

به عنوان مثال، آیا زمانی که ماه به طور استثنایی در حال افزایش است، پروژه یا رابطه جدیدی را شروع می کنید؟ آیا متوجه شده‌اید که وقتی ماه کامل می‌شود، همه چیز در اطراف شما شروع به رفتار عجیبی می‌کند، و وقتی کم می‌شود، همه تلاش‌ها یا روابط ضعیف و افول می‌شوند؟

اگر ویژگی های یک جادوگر را دارید، فرصت تنها نشستن در سکوت کامل در ماه نو را از دست نخواهید داد. در تاریکی، دوست دارید رویاپردازی کنید و برای آینده برنامه ریزی کنید.

بنابراین، در یک ماه جدید، شما با استفاده از انرژی ماه، خود را با مراحل ماه وفق می دهید.

توانایی های جادوگر

7. قدرتی قدرتمند برای تحقق آرزوها

آیا شک دارید که آرزوهای شما توانایی تحقق یافتن دارند؟ مراقب آنها باشید، زیرا هم آرزوهای خوب و هم آرزوهای بد می توانند برآورده شوند.

جادوگران به اندازه زمان پیر هستند. اگر جادوگر هستید، در چشمان خود می توانید داستان های باستانی و اسرار زمین، اسطوره ها و اسرار، پاسخ به بسیاری از سوالات را ببینید.

8. توانایی شفای افراد

به احتمال زیاد، اگر میل و توانایی شفا دادن افراد را داشته باشید، ویژگی های یک جادوگر را دارید.

شما موهبت انتخاب گیاهان دارویی، محصولات انرژی زا طبیعی را برای خود و عزیزان خود دارید. شما بدون شک یک جادوگر هستید اگر به سادگی دست خود را روی کمر یا کبودی کسی بگذارید و روز بعد درد ناپدید شده و زخم خوب شود.

همکلاسی ها

11 نشانه ای که نشان می دهد شما یک جادوگر قوی در مقابل خود دارید، اغلب می شنویم که شخصی را هک کرده اند، و حتی برخی ممکن است به عنوان مثال از کسی که می شناسند به طور ناگهانی شانس خود را در زندگی از دست داده است. توانایی تشخیص جادوگر در بین افراد اطراف به شما کمک می کند از موقعیت های ناخوشایند جلوگیری کنید.

جادوگران از دیرباز دوستان خود شیطان و مخزن نیروهای شیطانی ماورایی محسوب می شدند. مردم همیشه مطمئن بوده اند که جادوگران می توانند باعث آسیب یا چشم بد شوند. امروزه نیمی از مردم در مورد وجود جادوگری شک دارند و اکثریت اطمینان دارند که جادوگران، روان‌شناسان و جادوگران در میان ما وجود دارند و زندگی می‌کنند.

چگونه یک جادوگر مدرن را از روی ظاهر بشناسیم
ظاهر برجسته ترین شاخص ماهیت یک جادوگر است.بسیاری از مردم وقف کردند توانایی های روانی، یک نقص قابل توجه یا ظاهری روشن و جذاب دارند.

رنگ و بلندی مو بارزترین ویژگی است. جادوگران اغلب موهای بلند قرمز آتشین یا آبی مشکی دارند که به نظر می رسد پر از قدرت است.

اگر زنی با دقت موهای خود را در مکان های عمومی ببافدیا برعکس، او دائماً آنها را گشاد می پوشد، کاملاً مطمئن می شود که موهایش توسط غریبه ها لمس نشود و با دقت موهای برداشته شده از شانه را از بین می برد، سپس می توانید از نزدیک نگاه کنید: ممکن است این زن اسرار آن را بداند. طبیعت و با مفاهیم تبادل انرژی آشناست.

نقص خارجی دومین شاخص بسیار مهم است.

چشمک زدن، لنگش یا خال مادرزادی قابل توجه نشانه ای است که نشان دهنده قدرت اخروی صاحب نقص است.

با این حال، زیبایی مطلق، چشمگیر و بی نقص صورت و اندام نیز نشانه بارز توانایی های این زن است.
رنگ چشم نادر یکی دیگر از نشانه های جادوگران است، که اغلب صاحبان سبز، سیاه یا چشم آبی. همچنین زنانی که تمایل به ادراک فراحسی و جادوگری دارند اغلب این توانایی را دارند که با یک نگاه فردی را در جای خود قرار دهند یا او را به خود جلب کنند.

اگر زنی از حلقه نه چندان نزدیک شما باعث ترس غیر منطقی شما شودیا برعکس، شما نمی توانید در برابر مشارکت بی صدا او مقاومت کنید و تمام رازهای خود را به او بگویید، و او ساکت می نشیند و چشم از شما بر نمی دارد، پس مطمئناً شما یک جادوگر هستید.

کمد لباس زنان با توانایی های جادوگری اغلب با غلبه رنگ های تیره و طبیعی، پارچه های طبیعی و تناسب گشاد مشخص می شود.

اما اگر طبیعتاً در روزهای خاصی، همکار یا دوست شما که دائماً لباس‌های شیک، محتاط و متواضع می‌پوشد، ناگهان لباسی درخشان و پر زرق و برق بپوشد و تمام نیمی از مردان تیم را دیوانه کند، به احتمال زیاد این کار خالی از لطف نیست. دلیل: جادوگران به دلیل توجه دیگران می توانند انرژی شما را بالا ببرند و تغذیه کنند.

جواهرات و لوازم جانبی دختران غیر معمول اغلب برای بسیاری از مردم غیرقابل درک است:به عنوان مثال، جادوگران به ندرت ترکیبی از نقره و طلا را می پوشند، آنها ممکن است نمادی نامفهوم را بر روی گردن خود بگذارند و اجازه ندهند کسی به جواهرات آنها دست بزند، حتی کمتر آن را امتحان کند.

رفتار او در مورد یک جادوگر چه می گوید؟

رفتار یک جادوگر تقریبا در هر وضعیت زندگی با رفتار یک زن معمولی متفاوت خواهد بود. چندین مورد از بارزترین نشانه های غیرعادی بودن یک فرد و وجود توانایی های خاص وجود دارد.

توانایی پیش بینی آینده شاید باشد، نشانه اساسی یک جادوگر. بسیاری از زنان که نمی خواهند به داشتن توانایی ها مشکوک شوند، عمداً آنها را پنهان می کنند، اما پنهان کردن پیش بینی های خود به خود غیرممکن است.

به عنوان مثال، اگر همکارتان همیشه حدس می‌زند که رئیس‌تان در چه وضعیتی است و هرگز دچار مشکل نمی‌شود، در مورد مسائلی صحبت می‌کند و متعاقباً همیشه درست می‌گوید، یا با روحیه بد، با ناراحتی برای همکارتان که او را عصبانی می‌کند آرزوی «خوب» می‌کند. و کلمات او پس از مدتی به حقیقت می پیوندند - پس احتمالاً در مقابل شما جادوگری است که قدرت کلمات و استعداد تحقق برنامه های خود را دارد.

عشق به حیوانات نشانه دیگری است جادوگر مدرن ، که توسط آن قابل تشخیص است. یک جادوگر هرگز یک بچه گربه را به خیابان نمی اندازد و از سگ خیابانی نمی ترسد. او طوری با سگ حرف می‌زند که انگار مال خودش است، و گربه را از خیابان بیرون می‌آورد، می‌شوید و به روشی باورنکردنی در چند روز دیگر در دستانش قرار می‌دهد.

یک زن با توانایی بسیار به ندرت از عنکبوت می ترسد، مارها یا موش ها ، تقریباً مطمئناً یک گربه سیاه یا قرمز - رنگ موهایش را می گیرد و می تواند با یک سگ حیاط شیطانی "موافق" کند تا صمیمانه در هر ملاقات با جادوگر خوشحال شود و از همه همسایگان دیگر متنفر باشد.

جادوگران از گیاهان و ریشه های خوراکی و دارویی آگاهی دارند، آنها را تقریباً به هر غذایی اضافه می کنند و دائماً ادویه جات را آزمایش می کنند.

و این غذا را فاسد نمی کند، بلکه برعکس آن را خوشمزه تر می کند.
جادوگر عاشق چای های غیر معمول است، اغلب در مورد استفاده از ظروف دقیق است، و در پاسخ به شکایت در مورد سردرد، او می تواند یک مخلوط گیاهی ارائه دهد که به شما کمک می کند.

گفتار و نحوه صحبت کردن به تشخیص جادوگر کمک می کند: این زنان به دقت صحبت های خود را زیر نظر دارند، گویی هر کلمه را می سنجند، به خصوص زمانی که عصبانی یا ناراحت هستند.

حتی در اوج احساسات، ناسزا یا فریادهای بیهوده از یک جادوگر نمی شنوید: او می داند که حرف هایش می تواند محقق شود و اگر بدی بخواهد، آن را سنجیده، متفکرانه و با لحنی سنجیده می شود. برای همیشه خداحافظی می کند

نحوه شناسایی جادوگر بر اساس تاریخ تولد

بر کسی پوشیده نیست که جادوگران اغلب از روز تولد دارای توانایی های باطنی هستند. اغلب، افراد دارای توانایی در اعداد عددی قوی متولد می شوند و انواع توانایی ها در ذات علائم زودیاک مختلف و عناصر آنها وجود دارد.

به عنوان مثال، علائم آتش سوزی: برج حمل، شیر و قوساغلب به عنوان روانی معرفی می شوند که آینده را می بینند، در کنترل آتش مهارت دارند و درک خوبی از حیوانات دارند.

نمایندگان علائم زودیاک زمینی مانند سنبله، ثور و برج جدیاغلب با توانایی پیش بینی آینده با استفاده از کارت های تاروت، رون ها یا کتاب سرنوشت متولد می شوند.

علائم هوا - دلو، ترازو و جوزا- اغلب دیده می شود رویاهای نبوی، به راحتی بر تکنیک رویای شفاف تسلط دارند و نمی توانند زندگی خود را بدون مدیتیشن تصور کنند.

بهترین دوستم که از مهدکودک با او دوست بودم، به آن سوی سرزمین مادری پهناورمان نقل مکان کرد. حالا هفته ای یک بار یا حتی کمتر با هم تماس می گیریم.

از جدایی مان خیلی ناراحت بودم، کسی نبود که با او صحبت کنم، از شوهر، فرزند و زندگی روزمره ام شکایت کنم، کسی نبود که با او بخندم. و گردهمایی های جمعه ما با یک لیوان شراب! به طور کلی، دختران متوجه خواهند شد که ماندن بدون بهترین دوست که در طول سال ها آزمایش شده است، به چه معناست. البته، من فقط دوستان خوبی دارم، اما این نیست.

و سپس، یک روز خوب، صدای ضربه ای را در دروازه می شنوم. در آستانه، دختری مرا دید، بلافاصله شروع به پچ پچ کردن کرد، خود را همسایه جدید ما معرفی کرد و درخواست سیم کشی کرد. در عرض چند دقیقه تقریباً به کل زندگی نامه و برنامه های او برای آینده گوش دادم و او موفق شد چای بخواهد. من اصلاً نمی خواستم به او اجازه ورود بدهم، اما کاری جز اخراج او وجود نداشت.

سر چای همدیگر را دیدیم، از کسالت و افسردگی شکایت کردم. کاتیا، بیایید او را اینطور صدا کنیم (نمی‌خواهم نام واقعی او را بنویسم)، بلافاصله ایده‌های زیادی برای گذراندن وقت با هم ارائه کرد. و او باید به بازار، و به سالن زیبایی، و به بسیاری از جاهای دیگر برود. دوستی ما اینگونه شروع شد. هر روز صبح شوهرم را تا سر کار همراهی می‌کردم، منتظر آمدن کاتیا بودم و هر دو به جایی راه می‌رفتیم یا رانندگی می‌کردیم. من خیلی به او نزدیک شدم و نمی توانستم زندگی خود را بدون دوستی ما تصور کنم. او مرا از تنهایی نجات داد! کاتیا آنقدر دختر آتشین بود که نمی توانست یک دقیقه بی حرکت بنشیند. من و او از تمام جاذبه‌های محلی دیدن کردیم، با بچه‌ها به کوه رفتیم، جایی که شوهرم 5 سال قول داده بود من را ببرد، اما هیچ وقت فرصت پیدا نکرد. من و کاتیا همه چیز را با هم انجام دادیم: برای دو خانواده کوفته درست کردیم، کیک پختیم، کیک و غیره. ما به نوبت مال من و او را تعمیر می کردیم. دوستم مدام به من هدایای کوچک می داد. این زیباست گل داخلی، سپس لوازم آرایشی، سپس جوراب بافتنی، سپس یک کاسه شیرینی.

کاتیا از من تعریف می کرد و مدام از من تعریف می کرد. من زیبا هستم و سلیقه خوبی دارم و خانه‌دار فوق‌العاده‌ای هستم و خانه ما زیباست و بازسازی شده است و ماشین داریم. گاهی اوقات این یک تملق آشکار به نظر می رسید، اما من بسیار راضی بودم و با گوش های باز به سایت گوش می کردم. باید بگویم که شوهرم دوستی ما را دوست نداشت. او شروع به گفتن کرد که من خیلی تغییر کرده ام، دیگر به خانواده ام نیاز ندارم، ما تقریباً همدیگر را نمی بینیم. او غر می زد که کاتیا در خانه ما زیاد است و او دماغش را در همه امور ما فرو می کند. این درست بود، دوست دختر جدید مدام با ما وقت می گذراند، می دانست همه چیز کجاست، می توانست هر کمد را باز کند و ببیند چه چیزی آنجاست. این موضوع من را کمی آزار داد، اما سکوت کردم. و من در مورد یک چیز دیگر سکوت کردم: من و شوهرم پولی را در خانه نگه می داریم، او آن را به من می دهد و من آن را در یک انبار پنهان می کنم. و من تقریبا نیمی از این انبار را به کاتیا دادم. من قصد انجام این کار را نداشتم، اما او بارها و بارها آمد، از طلاق سخت و تقسیم اموال شکایت کرد، گفت که او و کودک چیزی برای زندگی ندارند و من مانند یک خواب آور به مخفیگاه رفتم.

یک روز پول ها را شمردم و وحشت کردم. اگر شوهر بفهمد چقدر وجود دارد، واضح است که خوشحال نخواهد شد. ما اغلب شروع به دعوا کردیم، و بیشتر آن بر سر چیزهای کوچک. من در جلیقه کاتیا گریه کردم و او گفت که شوهرم لیاقت من را ندارد. دوست من بی سر و صدا برای من تبدیل به یک مرجع بی چون و چرا شده است. من دیگر به همه چیز علاقه نداشتم، به سادگی با اینرسی زندگی می کردم، کارهای خانه را انجام می دادم زیرا مجبور بودم. با ذهنم فهمیدم که مشکلی پیش می‌رود، اما نمی‌توانم کاری انجام دهم. و سپس یک دسته کامل بیماری ظاهر شد: در ابتدا من به شدت مبتلا به ورم ملتحمه بودم، سپس تمام دندان هایم آنقدر درد می کردند که می توانستم از دیوار بالا بروم. موهایم توده ای بیرون می آمد. آکنه روی صورتم ظاهر شد، و من حتی در نوجوانی آن را نداشتم! وب سایت پزشکان فقط ویتامین ها را تجویز می کردند که فایده چندانی نداشتند. کاتیا انواع ماسک ها را برای مو و صورت من درست کرد، اما این هم فایده ای نداشت.

سپس کاتیا مدتی به دیدار اقوامش رفت و مادرم به دیدار من آمد. وقتی منو دید فقط گریه کرد و گفت شبیه خودم نیستم. او بلافاصله فکر کرد که من باردار هستم و بارداری خیلی سخت است. در کل می نشینیم با او صحبت می کنیم، او به اطراف نگاه می کند و می گوید که احساس ناراحتی می کند، انگار یکی دارد ما را تماشا می کند. بعد سردرد گرفت و سریع آماده رفتن به خانه شد. چند روز بعد زنگ زد و پول را به او گفتم. قول داد یه چیزی بیاد فردای آن روز، آن دو با یکی از دوستانم رسیدند، من را در لباسی که در ماشین پوشیده بودم، گذاشتند و به جایی رساندند.

به روستای همسایه رسیدیم. آنها مرا به محل نزد یک زن شفا دهنده آوردند. او از من سؤال کرد، به من یاد داد که چه کار کنم و مرا به خانه فرستاد. در خانه یک عملیات انجام دادیم: نمک را در ماهیتابه ریختم، شروع به هم زدن کردم و کلماتی را که شفا دهنده به من گفت را خواندم. یک ساعت بعد، کاتیا ناگهان در جایی ظاهر می شود، اگرچه قرار بود چند روز دیگر بیاید، اما او را متقاعد کرد که با او به فروشگاه برود. گفتم سرم شلوغه انگار جن او را تسخیر کرده بود! من هرگز او را اینگونه ندیده بودم! جیغ می زد، التماس می کرد، گریه می کرد. مامان بیرون آمد و به نوعی او را بیرون برد. روز بعد دوباره به دیدن این زن رفتیم. او گفت که احتمالاً کاتیا به من هدیه می دهد تا من را روی یک افسار کوتاه نگه دارد. او دستور داد همه هدایا را بسوزانند. او شروع به درمان من کرد: او آب ریخت، شمع سوزاند، و من احساس خوبی داشتم، خیلی آرام!

با رسیدن به خانه، به رختخواب رفتم و تقریباً دو روز خوابیدم. در این مدت مادرم همه چیز را پیدا کرد و آن را سوزاند و شوهرم به سراغ کاتیا رفت تا آن را حل کند و تهدید کرد که اگر پول را پس ندهد او را خفه خواهد کرد. خب، شوهر من مرد حرفش است، او پول را داد و سریع یک جایی خود را نابود کرد. بعد از آن دو بار او را دیدم و به سادگی پرسیدم که چرا این کار را کرد. او چنین پاسخ داد: "برای برخی همه چیز و برای برخی دیگر هیچ." و مهمتر از همه، من هیچ پشیمانی در چشمان او ندیدم.

الان دوباره دارم خیلی سخت میگذره من نمی توانم باور کنم که چگونه ممکن است این اتفاق بیفتد. تقریباً او را خواهرم می دانستم، تقریباً از یک بشقاب خوردیم! شوهرم مرا بخشید، همه چیز با ما خوب است. در زمستان قول داد که مرا به کوه ببرد. داستان واقعی است، اخیرا اتفاق افتاده است. من برای هشدار به همه نوشتم: مراقب باشید، هرگز نمی دانید چه نوع فردی ممکن است در این نزدیکی باشد. شاید این گرگی در لباس میش باشد.

ظهر بخیر من از شما بسیار سپاسگزار خواهم بود اگر دوست دختر سابقم را با جادوی سیاه از من جدا کنید - Kahovets (Pin) Svetlana Viktorovna که من را مجبور کرد با قد 170 وزنم 90 کیلوگرم باشد و وزن من را با تلفن بررسی کند لاغر شدن است و من رنج می کشم مرا برای جانور بی شاخک ببخش کجاست وجدانش برای طلسم زن تنها و بدون فرزند یا شوهر سرطانی؟ من عکس های او را در اتاق غذاخوری ایستاده کنار پنجره می فرستم و عکس دیگری از همسرش الکساندر، او و معشوقه اش الکسی گوچک 9 عکس کوچک در گوشه سمت راست)

سلام، سوتلانا.

دفاع از نماز

من از فرشتگان خدا می خواهم که در مبارزه با ارواح شیطانی کمک کنند.
از خداوند حمایت و لطف می خواهم، به طوری که چشم بدو مرا از نقشه جادوگر نجات داد.
مرا به رحمت خود تقدیس کن و تمام گرفتاری ها و بدبختی ها را از من دور کن.
اگر گناهی دارم، مرا ببخش که از آن گناهان خالصانه توبه می کنم.
آمین".

نماز را هر روز صبح، به محض بیدار شدن از خواب و همچنین قبل از خواب بخوانید.

آن را بدون برداشتن صلیب بپوشید و حتما به کلیسا بروید.

اگر دوست شما به آپارتمان شما آمد، آن را برکت دهید یا با آب مقدس بپاشید. تمام شد درب جلونماد را مانند اتاق خواب آویزان کنید.

حفاظت از انرژی

گزینه دوم - حفاظت از انرژی. در حال اتمام مکالمه تلفنییا هنگام خداحافظی حضوری به دوست خود بگویید:

خداوند شما را برکت دهد.

اگر به وضوح احساس می کنید که جادوگر شما را از نظر اخلاقی سرکوب می کند، طلسم زیر را با خود بگویید:

«همه چیز از من دفع می‌شود، مانند آینه، و به هر کس که می‌خواهد برگردد».

همچنین سعی کنید از نظر ذهنی یک گنبد محافظ در اطراف خود ایجاد کنید احساسات مثبت. باور کنید، در این صورت تأثیر خارجی بر ذهن شما به میزان قابل توجهی ضعیف می شود و گرفتن انرژی به این آسانی نخواهد بود.

همچنین این اعتقاد وجود دارد که برای محافظت در برابر جادوگر، باید خشخاش مبارک را در آستانه خانه خود بپاشید و طلسم را بالای در آویزان کنید. گیاهان نیز به شما کمک می کنند: گزنه، علف گریان یا علف چرنوبیل را خشک و آسیاب کنید و سپس آن را روی رد پای جادوگر ادعایی بپاشید. باور کنید تماس ها و بازدیدها به میزان قابل توجهی کمتر خواهد بود.

به عنوان آخرین راه حل، روش زیر را ترک کنید. اگر با دست چپ خود به جادوگر ضربه بزنید و سپس بدون اینکه بچرخید فرار کنید، به این ترتیب ارتباط با جادوگر را قطع می کنید و تمام آرزوهای او به معشوقه باز می گردد.