صفحه اصلی / برای یک پسر / آزادی و ضرورت در فعالیت انسان. آزادی و ضرورت چگونه در فعالیت انسان متجلی می شود؟ آزادی و ضرورت در فعالیت انسان به اختصار

آزادی و ضرورت در فعالیت انسان. آزادی و ضرورت چگونه در فعالیت انسان متجلی می شود؟ آزادی و ضرورت در فعالیت انسان به اختصار

سی. مونتسکیو (فیلسوف فرانسوی عصر جدید)- این حق انجام هر کاری است که توسط قانون مجاز است.

جی.جی. روسو (فیلسوف فرانسوی عصر جدید)- وضعیت شخص از لحظه اول تولد که سعی می کنند آن را از او بگیرند.

آی اف شیلر (شاعر آلمانی 1759 1805) - فقط کسانی آزادند که خود را کنترل کنند.

L.N. Tolstoy (1828 1910) - اگر می خواهی آزاد باشی، خودت را طوری تربیت کن که از خواسته هایت پرهیز کنی.

باستانی حکمت چینی - اگر مردم به جای نجات تمام جهان به دنبال بهبود خود بودند، اگر به جای رهایی همه بشریت برای رسیدن به آزادی درونی تلاش می کردند - چقدر برای رهایی واقعی بشریت انجام می دادند!

جی. هگل ( فیلسوف آلمانی 1770 – 1831) - آزادی یک ضرورت آگاهانه است.

اجازه دهید به بیانیه هگل بپردازیم که بیش از دیگران به موضوع درس ما مرتبط است. بیایید ببینیم این بیانیه به چه معناست. اگر آزادی، زیرا توانایی انجام هر کاری که می خواهید، حضور انتخاب را پیش فرض می گیرد و ضرورتاز آنجا که آنچه باید توسط شخص انجام شود، لزوماً مستلزم عدم انتخاب است، پس چه ارتباطی بین این مفاهیم وجود دارد؟

اهمیت این ارتباط در درک آن نهفته است نیاز توسط شخص محقق می شود. انسان به عنوان موجودی عاقل باید درک کند که زندگی در جامعه و رهایی مطلق از آن غیر ممکن است. وجود دارد محدود کننده ها آزادی انسان این حق و قانون، هنجارهای اخلاقی، سنت ها و آداب و رسوم و سطح توسعه و ماهیت جامعه ای است که انسان در آن زندگی می کند. شرایط بیرونی ضروری را که انسان باید بداند، بپذیرد و مطابق آن عمل کند، فهرست کرده ام. چرا من باید؟ راحت جواب دادن! زیرا می داند: «نقض هنجارها و قواعد تعیین شده مستلزم آن است مسئولیتاما این شرایط بیرونی تنها محدود کننده آزادی انسان نیستند. موارد دیگری نیز وجود دارند که مهم نیستند - وجدان، وظیفه اخلاقی، احساس عدالت، یعنی محدود کننده های درونی فرد.

روابط عادی انسانی در جامعه بر اساس وحدت آزادی، ضرورت و مسئولیت بنا شده است!


آزادی و مسئولیت


یکی از جنبه های مهم آزادی انسان در جامعه است انتخاب. مرحله ای از زندگی هر فردی فرا می رسد که با حادترین سوال روبرو می شود: "کدام مسیر را در آینده انتخاب کنیم؟" انتخاب انجام شده، اول از همه، خود شما را پیش‌فرض می‌گیرد مسئولیت. به یاد داشته باشید که هنگام تصمیم گیری باید نیرو، انرژی و احساسات خود را خرج کنید. بدون فداکاری هیچ یک از برنامه ها اجرا نمی شود. شما نمی توانید زندگی خود را به هزینه دیگران زندگی کنید - نه به هزینه پدر و مادرتان، نه به هزینه معلمانتان، نه به هزینه دوستانتان. تنها با درک و پذیرش این می توان به آن تبدیل شد یک فرد مستقلو از احترام دیگران لذت ببرید. بنابراین، آزادی انسان نه تنها با ضرورت و مسئولیت، بلکه با توانایی انتخاب درست همراه است.

آزادی شخصی یکی از عالی ترین ارزش های انسانی است و این مفهوم مورد توجه علوم مختلف: فلسفه، علوم سیاسی، جامعه شناسی است. اما دیدگاه ها و برداشت های متفاوتی از این مقوله وجود دارد. بیایید این تفاسیر را در نظر بگیریم و به اختصار با آزادی و ضرورت در فعالیت انسان آشنا شویم.

مفهوم آزادی

آزادی عبارت است از توانایی فرد برای عمل به خواسته های خود و تحقق آزادانه علایق و نیازهای خود.

نشانه های اصلی آزادی:

  • این مقوله در اعلامیه جهانی آزادی ذکر شده است.
  • نامحدود نیست، زیرا آزادی عمل کامل یک شخص می تواند حقوق دیگری را نقض کند.
  • آزادی محدود برای احترام به حقوق دیگران نیز به منظور تسهیل انتخاب یک فرد است.

یک فرد با داشتن آزادی عمل کامل، نمی تواند انتخاب کند. به عنوان مثال، فیلسوف J. Buridan داستانی نوشت که این بیانیه را نشان می دهد. در آن، الاغی که بین دو انبار کاه ایستاده بود نتوانست تصمیم خود را بگیرد و از گرسنگی مرد.

مفهوم ضرورت

این اصطلاح را می توان به عنوان چیزی تعریف کرد که قطعاً به دلیل الگوهای خاصی باید اتفاق بیفتد.

در مورد این که ضرورت چیست، دیدگاه های بسیاری وجود دارد.

4 مقاله برترکه در کنار این مطلب می خوانند

  • نظریه دینی

برخی معتقدند که آزادی وجود ندارد و زندگی انسان کاملاً به اراده خداوند بستگی دارد. دیگران هنوز در تقدیر و آزادی شریک هستند، که به نظر آنها این واقعیت است که شخص می تواند بین خیر و شر یکی را انتخاب کند.

  • نظریه فلسفی

طرفداران این نظریه استدلال می کنند که قوانینی در طبیعت وجود دارد که مستقل از انسان عمل می کنند و تابع اراده او نیستند.

مسئولیت پذیری

محدودیت آزادی با تأثیر مسئولیت بیرونی و درونی بر شخص همراه است. بیایید این مفاهیم را درک کنیم.

  • مسئولیت خارجی

هنجارهای ثابت و شناخته شده ای در جامعه وجود دارد. اگر شخصی آنها را رعایت نکند، این باعث محکومیت می شود. برای مثال، معیارهای اخلاقی فرد را ملزم می کند که با افراد مسن با ادب رفتار کند. اگر شخصی نسبت به بزرگترها بی ادب و بی احترامی کند، باعث واکنش منفی دیگران می شود.

  • مسئولیت داخلی

مسئولیت داخلی به عنوان آگاهی درونی فرد از اهمیت رعایت قوانین و هنجارها، آمادگی او نه تنها برای پذیرش قوانین موجود، بلکه آن دسته از تحریم ها (مجازات) که در صورت تخلف برای او اعمال می شود، درک می شود. به عنوان مثال، یک فرد می داند که باید همیشه از جاده در گذرگاه گورخر عبور کند، زیرا این قانون برای ایمنی او ایجاد شده است.

ما چه آموخته ایم؟

آزادی عبارت است از توانایی فرد در تحقق علایق و نیازها بدون تضییع حقوق دیگران و در نظر گرفتن مسئولیت خود در قبال جامعه. این ضرورت است، یعنی آن قوانینی که مستقل از انسان عمل می کنند، اما باید توسط او رعایت شوند. آزادی و ضرورت در فعالیت انسان به رسمیت شناخته شده است کشورهای مدرنبه عنوان مهم و مندرج در اسناد رسمی.

ارزیابی گزارش

میانگین امتیاز: 4.6. مجموع امتیازهای دریافتی: 145.

در حال حاضر در فلسفه، آزادی فردی به عنوان یک امر تاریخی، اجتماعی و اخلاقی، معیاری برای رشد فردیت و بازتابی از سطح رشد جامعه تلقی می شود.

در زندگی روزمرهفرد تحت فشار شرایط بیرونی قرار می گیرد. افراد در انتخاب زمان و مکان تولد، شرایط عینی زندگی و غیره آزاد نیستند. آنها از یک طرف به عنوان میراثی از کل تاریخ قبلی توسعه بشر به او داده می شوند، از طرف دیگر به واسطه وجود جامعه ای خاص که در آن موضوع انتخاب وجود دارد. اما وجود انسان همیشه در مورد جایگزین هایی است که شامل یک انتخاب است که هم با ابزارهای مختلف دستیابی به اهداف تعیین شده و هم نتایج متفاوت دستیابی به اهداف تعیین شده مشخص می شود.

برخی از فیلسوفان مدرن معتقدند که انسان محکوم به آزادی است، زیرا دگرگونی جهان راهی برای وجود انسان است و این شرایطی عینی (مستقل از اراده و آگاهی انسان) برای آزادی ایجاد می کند. مشکل زمانی برای او پیش می آید که از وجود دیگران مطلع شود مسیرهای زندگیو شروع به ارزیابی و انتخاب آنها می کند.

آزادی- 1) این یک روش خاص از یک فرد است که با توانایی او در انتخاب تصمیم و انجام عمل مطابق با اهداف، علایق، آرمان ها و ارزیابی های خود بر اساس آگاهی از ویژگی های عینی و روابط اشیا مرتبط است. ، قوانین دنیای اطراف; 2) توانایی تشخیص ضرورت عینی و بر اساس این دانش، توسعه اهداف صحیح، اتخاذ و انتخاب تصمیمات آگاهانه و عملی ساختن آنها.

هسته آزادیانتخابی است که همیشه با تنش فکری، عاطفی و ارادی فرد همراه است. آزادی فردی در جامعه مطلق نیست، بلکه نسبی است. جامعه از طریق هنجارها و محدودیت های خود محدوده انتخاب ها را تعیین می کند. این محدوده توسط: شرایط تحقق آزادی، اشکال ایجاد شده فعالیت اجتماعی، سطح توسعه جامعه و جایگاه فرد در سیستم اجتماعی، اهداف فعالیت انسانی، که مطابق با انگیزه های درونی تنظیم می شود، تعیین می شود. هر فرد، حقوق و آزادی های افراد دیگر.

در تاریخ اندیشه اجتماعی، مسئله آزادی همواره با جستجو همراه بوده است معانی مختلف. غالباً به این سؤال می رسید که آیا یک شخص دارای اراده آزاد است یا همه اعمال او با ضرورت بیرونی تعیین می شود (جبر، مشیت خدا، سرنوشت، سرنوشت و غیره). آزادی و ضرورت- مقولات فلسفی که بیانگر رابطه بین فعالیت انسان و قوانین عینی طبیعت و جامعه است.

ضرورت- این یک ارتباط پایدار و اساسی بین پدیده ها، فرآیندها، اشیاء واقعیت است که مشروط به کل دوره قبلی توسعه آنها است. ضرورت در طبیعت و جامعه به صورت قوانین عینی، یعنی مستقل از آگاهی انسان وجود دارد. معیار ضرورت و آزادی به این صورت دوران تاریخیمتفاوت است و تیپ های شخصیتی خاصی را تعریف می کند.

فتالیسم(لاتین fatalis - مهلک) - یک مفهوم جهان بینی که بر اساس آن همه فرآیندهای جهان تابع قاعده ضرورت است و هر گونه امکان انتخاب و شانس را منتفی می کند.

اراده گرایی(لاتین voluntas - اراده) - یک مفهوم جهان بینی که اراده را به عنوان اصل اساسی همه چیز می شناسد، از ضرورت و فرآیندهای عینی تاریخی غفلت می کند.

آزادی به عنوان یک ضرورت شناخته شدهتفسیر کرد ب. اسپینوزا، جی. هگل، اف. انگلس.تفسیر آزادی به عنوان یک ضرورت شناخته شده از اهمیت عملی زیادی برخوردار است، زیرا مستلزم درک، توجه و ارزیابی فرد از حدود عینی فعالیت خود است.

آزادی از مسئولیت، از وظایف نسبت به خود، نسبت به جامعه و سایر اعضای آن جدایی ناپذیر است. مسئولیت پذیری- یک مفهوم اجتماعی - فلسفی و جامعه شناختی که یک نوع رابطه عینی و از نظر تاریخی خاص بین یک فرد، یک تیم و جامعه را از نقطه نظر اجرای آگاهانه الزامات متقابلی که بر روی آنها گذاشته شده است، مشخص می کند. مسئولیت شخصی دو جنبه دارد:

خارجی:توانایی اعمال برخی تحریم‌های اجتماعی برای فرد (فرد در مقابل جامعه، دولت و سایر افراد مسئول است در حالی که وظایف محوله را انجام می‌دهد؛ مسئولیت اخلاقی و قانونی دارد).

داخلی:مسئولیت فرد در قبال خودش (توسعه احساس وظیفه، شرافت و وجدان فرد، توانایی او برای اعمال کنترل خود و خودگردانی).

انواع مسئولیت:1) تاریخی، سیاسی، اخلاقی، حقوقی و غیره. 2) فردی (شخصی)، گروهی، جمعی. 3) اجتماعی(به عنوان تمایل فرد به رفتار مطابق با علایق افراد دیگر بیان می شود).

وابستگی بین آزادی و مسئولیت فرد نسبت مستقیم دارد: هر چه جامعه آزادی بیشتری به فرد بدهد، مسئولیت او برای استفاده از این آزادی بیشتر است. مسئولیت پذیری- خود تنظیم کننده فعالیت یک فرد، شاخص بلوغ اجتماعی و اخلاقی یک فرد، می تواند خود را در ویژگی های مختلف رفتار و اعمال یک فرد نشان دهد: نظم و انضباط شخصی، سازماندهی، توانایی پیش بینی عواقب خود. اعمال خود، توانایی پیش بینی، خودکنترلی، عزت نفس، نگرش انتقادی نسبت به خود.

1.8. ساختار سیستمی جامعه: عناصر و خرده سیستم ها

جامعه– 1) به معنای محدود:سازمان اجتماعی کشور، تضمین عملکرد مشترک مردم؛ دایره ای از مردم که با یک هدف، منافع، منشاء مشترک متحد شده اند (جامعه سکه شناسان، مجمع نجیب). یک جامعه خاص جداگانه، کشور، ایالت، منطقه؛ مرحله تاریخی در توسعه بشر (جامعه فئودالی، جامعه سرمایه داری)؛ انسانیت در کل؛

2) V به معنای وسیع: بخشی جدا از طبیعت، اما ارتباط نزدیک با آن دنیای مادی، که شکل تاریخی در حال توسعه ارتباطات و روابط بین افراد در روند زندگی خود است.

کشوریک مفهوم جغرافیایی است که به بخشی از جهان اشاره می کند، سرزمینی که دارای مرزهای مشخصی است.

ایالت- سازمان سیاسی جامعه با نوع خاصی از حکومت (سلطنت، جمهوری، شوراها و غیره)، ارگان ها و ساختار حکومت (استبدادی یا دموکراتیک).

توسعه نگاه به جامعه

1. ارسطوجامعه به عنوان مجموعه ای از افراد شناخته می شد که برای ارضای غرایز اجتماعی خود متحد شدند.

2. تی هابز، جی.-جی. روسو (قرن XVII-XVIII)ایده یک قرارداد اجتماعی را مطرح می کند، یعنی قراردادی بین افرادی که هر یک از آنها حق حاکمیتی برای کنترل اعمال خود دارند.

3. هگلجامعه را به عنوان یک سیستم پیچیده روابط در نظر گرفت و به عنوان موضوع مورد توجه جامعه مدنی را برجسته کرد، یعنی جامعه ای که در آن وابستگی همه به همه وجود دارد.

4. O. Comteمعتقد بود که ساختار جامعه توسط اشکال تفکر انسان (الهیاتی، متافیزیکی و مثبت) تعیین می شود. او خود جامعه را نظامي از عناصر مي دانست كه خانواده، طبقات و دولت هستند و اساس آن با تقسيم كار بين افراد و روابط آنها با يكديگر شكل مي گيرد.

5. ام. وبرجامعه را محصول کنش متقابل مردم می‌دانست که نتیجه کنش‌های اجتماعی آن‌ها به نفع همگان است.

6. تی پارسونزجامعه را به عنوان سیستمی از روابط بین مردم تعریف می کند که اصل پیوند دهنده آن هنجارها و ارزش ها است.

7. ک. مارکسجامعه را به عنوان مجموعه ای از روابط در حال توسعه تاریخی بین مردم می دانست که در روند فعالیت های مشترک آنها ایجاد می شود.

معیارهای جامعه:وجود یک قلمرو واحد که مبنای مادی برای ظهور در داخل مرزهای آن است ارتباطات اجتماعی; جهانی بودن (ماهیت جامع)؛ خودمختاری، توانایی وجود مستقل و مستقل از جوامع دیگر. یکپارچگی: جامعه قادر است ساختارهای خود را در نسل های جدید حفظ و بازتولید کند و افراد جدید بیشتری را در یک زمینه واحد از زندگی اجتماعی بگنجاند.

خواص جامعه:استقلال نسبی؛ خودکفایی؛ خود تنظیمی

وظایف جامعه:تولید کالاها و خدمات مادی؛ توزیع محصولات (فعالیت) نیروی کار؛ تنظیم و مدیریت فعالیت ها و رفتار؛ تولید مثل و اجتماعی شدن انسان؛ تولید معنوی و تنظیم فعالیت های انسانی.

روابط عمومی - اشکال متنوع تعامل انسانی، و همچنین ارتباطاتی که بین گروه‌های مختلف اجتماعی (یا درون آنها) ایجاد می‌شود. جامعه- مجموعه ای از روابط اجتماعی

روابط مادیمستقیماً در جریان فعالیت عملی یک فرد خارج از آگاهی او و مستقل از او بوجود می آیند و توسعه می یابند که عبارتند از: روابط تولیدی، روابط محیطی و غیره. روابط معنوی (ایده آل).ارزش‌های معنوی که توسط ارزش‌های معنوی شکل گرفته و تعیین می‌شوند عبارتند از: روابط اخلاقی، روابط سیاسی، روابط حقوقی، روابط هنری، روابط فلسفی، روابط مذهبی.

حوزه زندگی اجتماعی (زیر سیستم)- مجموعه معینی از روابط پایدار بین بازیگران اجتماعی. حوزه های زندگی اجتماعی، زیرسیستم های بزرگ، باثبات و نسبتاً مستقل فعالیت های انسانی هستند و عبارتند از: الف. انواع خاصی از فعالیت های انسانی(مثلاً آموزشی، سیاسی، مذهبی)؛ ب) نهادهای اجتماعی (مانند خانواده، مدرسه، مهمانی ها، کلیسا)؛ V) روابط موجود بین افراد(یعنی ارتباطاتی که در فرآیند فعالیت انسانی به وجود آمدند، به عنوان مثال، روابط مبادله و توزیع در حوزه اقتصادی).

حوزه های اصلی زندگی عمومی

1. اجتماعی(عناصر - مردم، ملت ها، طبقات، جنس و گروه های سنی و غیره، روابط و ارتباطات آنها).

2. اقتصادی(عناصر - نیروهای مولد، روابط تولید، وحدت تولید، تخصص و همکاری، مصرف، مبادله و توزیع) - تضمین کننده تولید کالاهای لازم برای رفع نیازهای مادی افراد است.

3. سیاسی(عناصر - دولت، احزاب، جنبش های سیاسی-اجتماعی و غیره) - مجموعه ای از روابط بین دولت ها، احزاب، سازمان های عمومی، افراد در مورد اعمال قدرت.

4. معنوی(عناصر - دیدگاه های فلسفی، مذهبی، هنری، حقوقی، سیاسی و غیره از مردم، خلق و خوی، عواطف، عقاید آنها در مورد جهان اطراف، سنت ها، آداب و رسوم و غیره) - اشکال و سطوح مختلف آگاهی اجتماعی را پوشش می دهد.

همه این حوزه‌های جامعه و عناصر آنها پیوسته در تعامل هستند، تغییر می‌کنند، اما عمدتاً بدون تغییر می‌مانند (بی‌تغییر) و کارکردهای محول شده را حفظ می‌کنند. در هر یک از حوزه های جامعه، متناظر نهادهای اجتماعی- این گروهی از افراد است که روابط بین آنها بر اساس قوانین خاصی (خانواده، ارتش و غیره) و مجموعه ای از قوانین برای نهادهای اجتماعی خاص (به عنوان مثال، نهاد ریاست جمهوری) ایجاد می شود.

شخصیت پیچیدهسیستم های اجتماعی با پویایی آنها ترکیب شده اند، یعنی ماهیت متحرک و متغیر.

نظام اجتماعی - این یک کل منظم است که مجموعه ای از عناصر اجتماعی فردی است - افراد، گروه ها، سازمان ها، نهادها.

جامعه به عنوان یک سیستم پیچیده سازمان یافته و خود در حال توسعه با ویژگی های خاص زیر مشخص می شود: 1. با طیف گسترده ای از ساختارها و زیر سیستم های مختلف اجتماعی متمایز می شود. 2. جامعه سیستمی از اشکال، ارتباطات و روابط فرافردی و فرافردی است که فرد از طریق فعالیت های فعال خود در کنار افراد دیگر ایجاد می کند. 3. خودکفایی ذاتی است، یعنی توانایی ایجاد و بازتولید شرایط لازم برای وجود خود از طریق فعالیت مشترک فعال.

4. جامعه با پویایی استثنایی، ناقص بودن و توسعه جایگزین متمایز می شود. شخصیت اصلی در انتخاب گزینه های توسعه یک شخص است. 5. وضعیت ویژه موضوعاتی را که توسعه آن را تعیین می کنند برجسته می کند. 6. جامعه با توسعه غیرخطی و غیرقابل پیش بینی مشخص می شود.

خود جامعه را می توان سیستمی متشکل از زیرسیستم های زیادی دانست و هر خرده سیستمی در سطح خود سیستمی است و زیرسیستم های خاص خود را دارد.

الف) از منظر روابط کارکردی عناصر آن، یعنی از نظر ساختار، روابط بین عناصر سیستم به خودی خود حفظ می شود، بدون اینکه توسط کسی یا چیزی از بیرون هدایت شود. این سیستم مستقل است و به اراده افراد موجود در آن بستگی ندارد.

ب) از نقطه نظر رابطه بین سیستم و دنیای خارج پیرامون آن – محیط. رابطه یک سیستم با محیط آن به عنوان معیاری برای قدرت و دوام آن عمل می کند. محیط به طور بالقوه خصمانه سیستم است زیرا بر آن تأثیر می گذارد، یعنی تغییراتی را در آن ایجاد می کند که می تواند عملکرد آن را مختل کند. این سیستم هماهنگ است، توانایی بازیابی و برقراری حالت تعادل بین خود و محیط خارجی را دارد.

ب) سیستم می تواند تولید مثل کندخود بدون مشارکت آگاهانه افراد مشمول آن.

د) ویژگی های سیستم را نیز شامل می شود توانایی ادغامبه صورت بندی های اجتماعی جدید. منطق خود را تابع می کند و عناصر تازه ظهور را وادار می کند تا طبق قوانین آن به نفع کل کار کنند - طبقات و اقشار جدید اجتماعی، نهادها و ایدئولوژی های جدید و غیره.

جامعه یک سیستم پویا است،یعنی در حال حرکت، توسعه، تغییر ویژگی ها، ویژگی ها، حالات خود است. تغییر حالات هم ناشی از تأثیرات محیط خارجی و هم به دلیل نیازهای توسعه خود سیستم است.

سیستم های پویا می تواند باشد خطیو غیر خطی. تغییرات در سیستم های خطی به راحتی محاسبه و پیش بینی می شوند، زیرا نسبت به همان حالت ساکن رخ می دهند.

جامعه یک سیستم غیرخطی است.این بدان معنی است که آنچه در آن اتفاق می افتد در زمان های مختلفتحت تأثیر دلایل مختلف، فرآیندها توسط قوانین مختلف تعیین و توصیف می شوند. به همین دلیل است که تغییرات اجتماعی همیشه دارای درجه ای از غیرقابل پیش بینی بودن است. یک سیستم غیر خطی قادر به ایجاد ساختارهای ویژه ای است که فرآیندها به سمت آنها هدایت می شوند تغییر اجتماعی(مجموعه های جدیدی از نقش های اجتماعی که قبلاً وجود نداشتند و در نظم اجتماعی جدید سازماندهی می شوند؛ ترجیحات جدید آگاهی توده ها: رهبران سیاسی جدید نامزد می شوند، احزاب سیاسی جدید، گروه ها، ائتلاف ها و اتحادهای غیرمنتظره تشکیل می شوند، توزیع مجدد نیروها. در مبارزه برای قدرت رخ می دهد).

جامعه یک سیستم باز است، به کوچکترین تأثیر بیرونی، به هر حادثه ای واکنش نشان می دهد.

جامعه را می توان به عنوان یک سیستم چند سطحی نشان داد: سطح اول -نقش های اجتماعی که ساختار تعاملات اجتماعی را تعیین می کند. سطح دوم -نهادها و جوامعی که هر یک می توانند به عنوان یک سازمان سیستمی پیچیده و با ثبات و خود بازتولید شونده نشان داده شوند.

نظام اجتماعی را می توان از چهار جنبه بررسی کرد:نحوه تعامل افراد؛ به عنوان تعامل گروهی؛ به عنوان سلسله مراتبی از موقعیت های اجتماعی (نقش های نهادی)؛ به عنوان مجموعه ای از هنجارها و ارزش های اجتماعی که رفتار افراد را تعیین می کند.

برای هر فردی بسیار مهم است که از شرایط بیرونی و افراد دیگر احساس آزادی و استقلال کند. با این حال، تشخیص اینکه آیا آزادی واقعی وجود دارد یا اینکه آیا همه اعمال ما بر اساس ضرورت تعیین می شوند، اصلا آسان نیست.

آزادی و ضرورت. مفاهیم و مقوله ها

بسیاری از مردم بر این باورند که آزادی فرصتی است که همیشه آنطور که می خواهید عمل کنید و رفتار کنید، به دنبال خواسته های خود باشید و به نظرات دیگران وابسته نباشید. با این حال، این رویکرد به تعریف آزادی در زندگی واقعیمنجر به خودسری و تضییع حقوق افراد دیگر می شود. به همین دلیل است که مفهوم ضرورت در فلسفه برجسته می شود.

ضرورت مقداری است شرایط زندگیکه آزادی را مهار می کند و فرد را وادار می کند که طبق عقل سلیم و هنجارهای پذیرفته شده در جامعه عمل کند. گاهی اوقات ضرورت با خواسته های ما در تضاد است، اما با فکر کردن به عواقب اعمال خود، مجبور می شویم آزادی خود را محدود کنیم. آزادی و ضرورت در فعالیت انسان از مقوله های فلسفه است که ارتباط بین آن ها موضوع مناقشه بسیاری از دانشمندان است.

آیا آزادی مطلق وجود دارد؟

آزادی کامل به این معناست که مطلقاً هر کاری را که می‌خواهد انجام دهد، صرف نظر از اینکه آیا اعمال او باعث آسیب یا ناراحتی کسی می‌شود. اگر همه می توانستند طبق خواسته های خود بدون فکر کردن به عواقب آن برای دیگران عمل کنند، جهان در هرج و مرج کامل بود. به عنوان مثال، اگر شخصی می خواست همان تلفن همکار خود را داشته باشد، با داشتن آزادی کامل، به سادگی می تواند بالا بیاید و آن را بردارید.

به همین دلیل است که جامعه قوانین و هنجارهای خاصی را ایجاد کرده است که سهل انگاری را محدود می کند. در دنیای مدرندر درجه اول توسط قانون تنظیم می شود. هنجارهای دیگری نیز وجود دارد که بر رفتار افراد تأثیر می گذارد، مانند آداب معاشرت و فرودستی. چنین اقداماتی به فرد این اطمینان را می دهد که حقوق او توسط دیگران تضییع نخواهد شد.

ارتباط آزادی و ضرورت

در فلسفه، از دیرباز بحث هایی در مورد چگونگی ارتباط آزادی و ضرورت با یکدیگر وجود داشته است، آیا این مفاهیم با یکدیگر تضاد دارند یا برعکس، جدایی ناپذیرند.

آزادی و ضرورت در فعالیت انسان از نظر برخی از دانشمندان مفاهیمی متقابل تلقی می شود. از دیدگاه طرفداران نظریه ایده آلیسم، آزادی تنها در شرایطی می تواند وجود داشته باشد که توسط هیچ کس یا چیزی محدود نباشد. به عقیده آنها، هرگونه ممنوعیت، درک و ارزیابی پیامدهای اخلاقی اعمال خود را برای فرد غیرممکن می کند.

برعکس، طرفداران جبر مکانیکی معتقدند که همه رویدادها و اعمال در زندگی انسان به ضرورت بیرونی تعیین می شود. وجود اختیار را کاملاً نفی می کنند و ضرورت را مفهومی مطلق و عینی تعریف می کنند. به نظر آنها تمام اعمالی که افراد انجام می دهند به خواسته های آنها بستگی ندارد و آشکارا از پیش تعیین شده است.

رویکرد علمی

از منظر رویکرد علمی، آزادی و ضرورت در فعالیت انسان ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. آزادی به عنوان یک ضرورت درک شده تعریف می شود. شخص نمی تواند بر شرایط عینی فعالیت خود تأثیر بگذارد، اما می تواند هدف و وسیله دستیابی به آن را انتخاب کند. بنابراین، آزادی در فعالیت های انسانی فرصتی برای انتخاب آگاهانه است. یعنی این یا آن تصمیم را بگیرید.

آزادی و ضرورت در فعالیت انسان بدون یکدیگر نمی توانند وجود داشته باشند. در زندگی ما، آزادی خود را به صورت آزادی انتخاب ثابت نشان می دهد، در حالی که ضرورت به عنوان شرایط عینی وجود دارد که در آن شخص مجبور به عمل می شود.

در زندگی روزمره

هر روز به یک فرد فرصت انتخاب داده می شود. تقریباً هر دقیقه به نفع یک یا گزینه دیگر تصمیم می گیریم: صبح زود بیدار شویم یا بیشتر بخوابیم، صبحانه دلچسبی بخوریم یا چای بنوشیم، پیاده تا محل کار برویم یا با ماشین برویم. شرایط بیرونی به هیچ وجه بر انتخاب ما تأثیر نمی گذارد - فرد صرفاً توسط اعتقادات و ترجیحات شخصی هدایت می شود.

آزادی همیشه یک مفهوم نسبی است. بسته به شرایط خاص، فرد ممکن است آزادی داشته باشد یا آن را از دست بدهد. درجه تجلی نیز همیشه متفاوت است. در برخی شرایط، فرد می تواند اهداف و ابزارهای دستیابی به آنها را انتخاب کند، در برخی دیگر، آزادی تنها در انتخاب راهی برای انطباق با واقعیت است.

ارتباط با پیشرفت

در دوران باستان، مردم آزادی نسبتاً محدودی داشتند. نیاز به فعالیت انسانی همیشه درک نمی شد. مردم به طبیعت وابسته بودند که ذهن انسان قادر به درک اسرار آن نبود. یک ضرورت به اصطلاح ناشناخته وجود داشت. انسان آزاد نبود، او مدتها برده ماند و کورکورانه از قوانین طبیعت پیروی کرد.

با توسعه علم، مردم پاسخ بسیاری از سوالات را پیدا کردند. پدیده هایی که قبلاً برای انسان ها الهی بودند، توضیحی منطقی دریافت کردند. اعمال افراد معنادار شد و روابط علت و معلولی امکان پی بردن به نیاز به اعمال خاص را فراهم کرد. هر چه پیشرفت جامعه بالاتر باشد، انسان در آن آزادتر می شود. در دنیای مدرن در کشورهای توسعه یافته، حد آزادی فردی تنها حقوق افراد دیگر است.

موضوع درس: "آزادی و ضرورت در فعالیت های انسانی"

اهداف درس

آموزشی : ایجاد شرایطی برای دانش آموزان برای توسعه ایده آزادی شخصی در جلوه های مختلف، علائم و محدودیت های آزادی.

رشدی ه: ادامه کار بر روی توسعه تفکر مفهومی، تفکر انتقادی، توانایی کار با اطلاعات متنی، نظام مند کردن آن، توانایی مقایسه، تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری

آموزشی : شکل گیری یک جهان بینی که ارزش اصلی آن معنای عمیق شخصی مفاهیم آزادی، مسئولیت، احترام به حقوق و آزادی های دیگران است.

نوع درس: درس تسلط بر دانش جدید

شکل درس: درس – تحقیق با عناصر تکنولوژی تفکر انتقادی

تجهیزات: کامپیوتر شخصی، ارائه

کتاب درسی برای موسسات آموزش عمومی (سطح پایه) ویرایش شده توسط L. N. Bogolyubov، N. I. Gorodetskaya، A. I. Matveev. م.، «روشنگری».

بارانوف P.A.، Vorontsov A.V. "تکالیف مسئله در درس مطالعات اجتماعی."

اپیگراف


پیشرفت درس

من.لحظه سازمانی

II.انگیزه

عکس هایی از یک مجسمه در فضای باز نصب شده در فیلادلفیا را مشاهده می کنید.

به نظر شما اسمش چیه؟ (ترکیب مجسمه "آزادی" توسط زنوس فروداکیس مجسمه ساز پست مدرن آمریکایی) آزادی (اگر نمی توانند پاسخ دهند، این تصاویر را نشان می دهیم)

آزادی شعر , آزادی رهبری مردم" , مجسمه آزادی

وجه اشتراک این تصاویر چیست؟ آزادی.

زنوس در مورد اثر خود "آزادی" می گوید: "من می خواستم مجسمه ای بسازم که با نگاه کردن به آن، هر شخصی، صرف نظر از پیشینه، متوجه شود که ما در مورددر مورد تلاش برای رهایی این مجسمه نماد مبارزه برای آزادی از طریق فرآیند خلاقیت است. اگرچه برای من، این احساس به دلیل یک موقعیت شخصی خاص به وجود آمد، اما احساس کردم که تقریباً در هر فردی که به دنبال راهی برای خروج از یک موقعیت خاص، غلبه بر شرایط زندگی، مبارزه درونی و یافتن راهی است، ذاتی است. .

III . به روز رسانی دانش

آزادی یک پدیده پیچیده است. هر فردی سایه های خاص خود را دارد.

آزادی برای یک دزد دریایی چیست؟ تسخیر کشتی های زندانیان؟ از زندان پسر مدرسه ای خارج شوید؟ تعطیلات

تکنیک طوفان فکری

آزادی برای شما چیست؟

فیلسوف و جامعه شناس روسی یک بار دی روبرتی به شوخی اظهار داشت که هرکس بتواند تعریف دقیقی از مفهوم آزادی ارائه دهد مستحق جایزه نوبل است.

درس در مورد چه خواهد بود؟ چه نسخه هایی؟

کار با اپی گراف

شما خود را آزاد می نامید. آزاد از چه و رایگان برای چه؟
اف نیچه، آلمانی. فیلسوف دوم طبقه قرن نوزدهم

چه مسائلی باید در نظر گرفته شود؟

    آزادی چیست؟

    نشانه های آزادی محدودیت آزادی

3. ضرورت فعالیت انسان

بیان هدف درس

هدف: آزادی چیست، ضرورت فعالیت انسان، انتخاب در برابر بدیل ها و مسئولیت عواقب آن

وظایف: برای شکل دادن به آزادی شخصی در مظاهر مختلف، نشانه ها و محدودیت های آزادی

توانایی کار با اطلاعات متنی، نظام مند کردن آن، مقایسه، تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری را توسعه دهید

IV . تسلط بر دانش جدید

با پیشرفت درس، نقشه ذهنی را پر کنید

1. آزادی چیست؟

کار با منابع

تعاریف مختلفی از آزادی وجود دارد. باید تعاریف آزادی را مطالعه کنید. آنچه در تعاریف رایج است را برجسته کنید.

1. مفهوم آزادی به عنوان یک مقوله فلسفی اولین بار توسط سقراط مطرح شد که آزادی را به عنوان وضعیت درونی یک شخص می دانست. "مردی که می داند چگونه غرایز خود را کنترل کند، واقعا آزاد است. آن شخص برده ای است که نمی داند چگونه آنها را تحت سلطه خود درآورد و قربانی آنها می شود.»

2. در قرن بیستم، نبردایف در کتاب «درباره برده داری و آزادی» می نویسد «انسان پادشاه و برده است. من سه حالت از یک شخص را می بینم که می توان آنها را به عنوان "ارباب"، "عبد" و "آزاد" تعیین کرد ... بدون یکدیگر نمی توانند وجود داشته باشند. آزاد به تنهایی وجود دارد... دنیای بردگی، دنیای روحی است که از خود بیگانه شده است.» آزادی را خدا آفریده، آزادی عقلانی، آزادی در حقیقت و خوبی... آزادی در خدا و دریافت از خدا». روح طبیعت را تسخیر می کند، وحدت با خدا را دوباره به دست می آورد و تمامیت معنوی فرد بازیابی می شود.

در درک آزادی با حضور همراه استشخص

در:

آزادی - سیر وقایع به گونه ای که اراده همگان باشد بازیگردر این وقایع توسط اراده دیگران نقض نشد.

در آزادی عبارت است از امکان رفتارهای انسانی خاص که در قانون اساسی یا سایر قوانین قانونی ذکر شده است (مثلاًو غیره

آزادی فضایی از فرصت های عینی برای تأیید خود و تحقق خود یک موضوع اجتماعی (فرد، گروه اجتماعی، اجتماع اجتماعی) است.

آزادی عبارت است از توانایی و فرصت یک فرد برای عمل به میل خود، مطابق با منافع و اهداف خود، بدون تضییع حقوق مشابه افراد دیگر، امنیت جامعه و دولت.

تعاریف چه مشترکاتی دارند؟

انتخاب آگاهانه رفتار، فقط ذاتی فرد، استقلال، عدم اجبار، اراده، نیاز آگاهانه، امکان انتخاب درست، مسئولیت پذیری

آزادی چیست؟برای تعریف مفهوم «آزادی» با برجسته کردن نشانه‌های آزادی شروع می‌کنیم.

نشانه های آزادی

بیایید علامت آزادی را که مجسمه ساز منعکس کرد نام ببریم. اولین چیزی که نظر شما را جلب می کند چیست؟

(خروج از قالب، خروج از حالت معمول، همه چیز باید شما را رها کند و شما فقط می توانید خودتان باشید، از قید و بندها خارج شوید، عدم وجود محدودیت های خاص)

آن ها آزادی – بدون محدودیت . آیا با این تعریف موافقید؟ (خیر. فقدان محدودیت همیشه به چیزهای خوب منجر نمی شود - می تواند منجر به هرج و مرج، استبداد دیگرانی شود که به همان اندازه "آزاد" هستند)

- چه چیزی ما را در این دنیا محدود می کند؟

(قوانین، معیارهای اخلاقی، مسئولیت ها، توانایی های بدن... ترس، قدرت، عادت ها، دروغ ها، اتهامات، الگوها، عادات)محدودیت های داخلی و خارجی

انگیزه های درونی شرایط بیرونی

- بنابراین، می توان نتیجه گرفت که درک آزادی به عنوان فقدان محدودیت، یک اصل کاملاً صحیح نیست. دقیق تر در مورد استقلال، عدم وجود اجبار، اراده، امکان انتخاب

اما آیا ما همیشه می توانیم انتخاب خود را انجام دهیم؟ کار گروهی (به هر گروه 2 برگه با فرمت A 4 ارائه می شود که یا همرنگ هستند یا رنگ های مختلف). واگذاری - در حال حاضر 1 دقیقه به من ثابت کن که یکی از برگه ها از نظر خصوصیات بهتر است یعنی شما آن را انتخاب کنید.
(معمولاً گروهی از دانش‌آموزانی که برگه‌هایی همرنگ و فرمت دارند، استدلال کردن را مشکل می‌کنند.) ورق ها را تغییر دهید، از آنها بخواهید که شایستگی های این یا آن ورق را در شرایط جدید نشان دهند.
نظر دهید.

کار با منابع

الاغ بوریدانف . این نامی است که به شخصی داده می شود که در انتخاب خود تصمیمی ندارد یا بین دو انتخاب مساوی تردید دارد.

متن "خر بوریدان"

روزی روزگاری بوریدان زندگی می کرد... و آن بوریدان الاغی داشت. روزی بوریدان تصمیم گرفت به الاغش سیر کند و نه، غذا را در یک جا بگذارد، اما دو دانخوری را پر از غذا کرد و چنین شد که همان مقدار غذا بیرون آمد. و هیچ تفاوتی بین فیدرها وجود نداشت و ترجیح دادن به یک فیدر غیرممکن بود. الاغ بوریدانوف به یک تغذیه کننده نگاه می کند ، به دیگری نگاه می کند - او نمی داند به کدام یک نزدیک شود. الاغ مدت زیادی انتخاب کرد تا اینکه از گرسنگی مرد. این داستان خر بوریدان است.

منظور از آنچه می خوانید چیست؟

آیا می توانیم بگوییم که هر چه انتخاب های بیشتری داشته باشیم، بهتر است؟ (موقعیت خود را توضیح دهید).

پارادوکس Buridan برعکس می گوید. حتی اگر دو انتخاب وجود داشته باشد، انتخاب یک چیز خاص برای فرد دشوار است.

افزایش تعداد انتخاب ها دشواری را افزایش می دهد. اگر یک گزینه وجود داشته باشد، قطعا آن را انتخاب می کنیم. به محض اینکه لیستی وجود دارد، شروع به گم شدن می کنیم. زیرا مشکل انتخاب مانند دست کشیدن از زندگی است. در حالی که شما انتخاب می کنید، زندگی نمی کنید. در حالی که در حال انتخاب هستید، گرسنه و تشنه هستید. در حالی که شما در حال انتخاب هستید، جای خالی مشاغل پیشنهادی توسط سایر نامزدهای کمتر مردد پر می شود

تمثیل

روزی خداوند جهان را آفرید و آن را با موجوداتی بسیار شبیه به یکدیگر پر کرد. اما برای اینکه زندگی در این دنیا را برای آنها جالب تر کند، تصمیم گرفت آنها را بر اساس خواسته های خود منحصر به فرد کند.

و بنابراین برخی خواستند پرواز کنند، خداوند به آنها بال داد و آنها را پرنده نامید. دومی می خواست شنا کند و خدا به آنها باله داد و آنها را حوت نامید. هنوز دیگران می خواستند بدوند و خدا به آنها پاهایی داد و آنها را جانور نامید. دیگران آرزو داشتند کوچک شوند، خدا این کار را کرد و آنها را حشره نامید. و خداوند از دومی پرسید: چه می خواهی؟

آنها پاسخ دادند: "ما می خواهیم هر کسی که می خواهیم باشیم."

و سپس خداوند به آنها حق انتخاب داد و آنها را مردم نامید.

چه پرسیدند؟

این مثل چه ارتباطی با درس امروز دارد؟

(انتخاب و آگاهی انتخاب با عقل همراه است و تنش ارادی شخص - بار انتخاب. کسانی که با انتخاب روبرو می شوند عذاب را تجربه می کنند.
نتیجه گیری: آزادی اعمال شده مستلزم وجود انتخاب آزاد بین احتمالات مختلف است. اساس انتخاب مسئولیت است

شرایط وجود آزادی:

شخص با خطر و خطر خود انتخاب می کند، یعنی آزادی از مسئولیت استفاده از آن جدایی ناپذیر است.

آزادی یکی نباید به آزادی و منافع دیگری لطمه بزند، یعنی آزادی نمی تواند مطلق باشد.

آزادی از مسئولیت، از وظایف نسبت به خود، نسبت به جامعه و سایر اعضای آن جدایی ناپذیر است.

مسئولیت پذیری - یک نوع رابطه عینی و از نظر تاریخی خاص بین یک فرد، یک تیم و جامعه از نقطه نظر اجرای آگاهانه الزامات متقابلی که بر روی آنها گذاشته شده است.

مسئولیت شخصی دو جنبه دارد:

خارجی: توانایی اعمال برخی تحریم‌های اجتماعی برای یک فرد (فرد در مقابل جامعه، دولت و سایر افراد مسئول است در حالی که وظایف محوله را انجام می‌دهد؛ مسئولیت اخلاقی و قانونی دارد).

درونی: مسئولیت فرد در قبال خود (توسعه احساس وظیفه، شرافت و وجدان فرد، توانایی او برای اعمال کنترل خود و خودگردانی). آگاهی از شرایط، اهداف، نیاز به انتخاب روش عمل

انواع مسئولیت : 1) تاریخی، سیاسی، اخلاقی، حقوقی و غیره. 2) فردی (شخصی)، گروهی، جمعی. 3) اجتماعی (در تمایل فرد به رفتار مطابق با علایق افراد دیگر بیان می شود).

وابستگی بین آزادی و مسئولیت فرد نسبت مستقیم دارد: هر چه جامعه آزادی بیشتری به فرد بدهد، مسئولیت او برای استفاده از این آزادی بیشتر است.

مسئولیت خود تنظیم کننده فعالیت فرد، شاخص بلوغ اجتماعی و اخلاقی فرد است و می تواند خود را در ویژگی های مختلف رفتار و اعمال فرد نشان دهد: نظم و انضباط شخصی، سازماندهی، توانایی پیش بینی پیامدهای اعمال خود، توانایی پیش بینی، خودکنترلی، عزت نفس، نگرش انتقادی نسبت به خود.

2. آزادی یک ضرورت آگاهانه است

ضرورت چیزی است که لزوماً باید در شرایط معین اتفاق بیفتد.

آیا شما تعریف را درک می کنید؟ سپس یک مثال از نیاز را بیان کنید.

(مدرسه رفتن برای دانش آموز... غذا، نیاز به استراحت - همه نیازهای فیزیولوژیکی، چیزی که انسان نمی تواند آن را لغو کند)

چگونه عبارت "نیاز آگاهانه" را درک می کنید؟

(ما درک می کنیم که چرا این کار را انجام می دهیم؛ گاهی اوقات به نظر می رسد که یک فرد در حال انتخاب آزادانه است، اما در واقع او از چرایی انجام این عمل خاص آگاه است)

مشکل رابطه آزادی و ضرورت در تصمیم گیری انسان

هر عمل انسانی را تحقق اجتناب ناپذیر جبر اولیه و به استثنای انتخاب آزاد می داند.

پچورین یک فتالیست است.

اراده آزاد را مطلق می کند و آن را به خودسری یک شخصیت نامحدود می رساند و شرایط و الگوهای عینی را نادیده می گیرد.

تمایل به تحقق اهداف مورد نظر بدون در نظر گرفتن شرایط عینی و پیامدهای احتمالی.

خروشچف

هر عمل آزادانه یک فرد آمیخته ای از آزادی و ضرورت است. ضرورت در قالب شرایط وجودی است که به طور عینی به فرد داده می شود.

کار با میز در مورد آزادی در فعالیت های انسانی چه دیدگاه هایی وجود دارد؟

مسئله رابطه آنها در فعالیت های انسانی برای ارزیابی همه اعمال انسان از اهمیت بالایی برخوردار است. نه اخلاق و نه قانون نمی توانند این مشکل را حل کنند، زیرا ... بدون به رسمیت شناختن آزادی فردی، نمی توان از مسئولیت اخلاقی و قانونی در قبال اعمال خود صحبت کرد. اگر رفتار یک فرد فقط بر اساس ضرورت تعیین شود، مسئلۀ مسئولیت رفتار فرد معنای خود را از دست می دهد.

بر اساس دیدگاه سوم، فعالیت انسان نه تنها توسط شرایط بیرونی، بلکه با انگیزه های درونی نیز تعیین می شود. علل یکسان پیامدهای یکسانی را از سوی شخص به دنبال ندارد، بلکه در دنیای درونی افراد منکسر می شوند.

با مثال هایی از ادبیات و تاریخ نشان دهید

قبل از اینکه آزادی را تعریف کنیم، به ما بگویید وقتی نیاز به انجام چنین عمل یادگیری دارید، چه می کنید؟

(ما در کتاب درسی نگاه می کنیم، سعی می کنیم خودمان بر اساس آن تدوین کنیم تجربه شخصی، به دنبال مترادف ها، تداعی ها و غیره می گردند)

ما نتیجه را ثبت می کنیم - روش های مختلفی برای عمل در این شرایط وجود دارد. و اکنون می توانید تعریف خود را در یک دفترچه یادداشت بنویسید، یا می توانید از آنچه دارید استفاده کنید (عدم محدودیت - عدم وجود اجبار خارجی، اراده، در دسترس بودن گزینه ها و آگاهی از نیاز).

آگاهی یک عنصر اجباری است (ما با حیوانات اینگونه تفاوت داریم)

آزادی را تعریف کنید

آزادی توانایی فرد برای انتخاب آگاهانه انواع فعالیت ها مطابق با خواسته ها، علایق و اهداف خود و ایجاد شرایط برای تحقق خود است.

آیا در مورد چگونگی تعریف آسانتر بحث کرده اید؟ (لغت نامه ها - همه چیز در آنجا روشن است، ساده است

وقتی از اقتدار پیروی می کنیم آسان تر است، به خصوص وقتی در مورد چیزی مطمئن نیستیم. "همه موافقند؟ همه موافقند) بیشتر شما تعریف خود را تنظیم نکردید، بلکه آنچه را در اسلاید بود بازنویسی کردید.فیلسوفان در دوران باستان متوجه این موضوع شده بودند.

الفاریش فروم مکانیسم "فرار از آزادی" را توصیف کرد.

ما اعلام می کنیم که آزادی یک ارزش است، اما در فعالیت هایمان گزینه های آگاهانه خود را برای انتخاب کاهش می دهیم. برای ما راحت تر است. چرا از آزادی فرار می کنیم؟

(تصمیم گیری به معنای مسئولیت انتخاب خود است) آزادی انسان در این است که او در انتخاب اهداف و وسایل آزاد باشد.

V .تجمیع اولیه.

یک خوشه بر اساس گزینه ها ایجاد کنید

1. نشانه های آزادی

جایگزین، انتخاب، فرصت، اراده، فعالیت، استقلال، ضرورت، مسئولیت، آگاهی

روش رتبه بندی اهمیت:

جایگزین، انتخاب، اراده، آگاهی، فعالیت، انتخاب، مسئولیت، استقلال

2-یک خوشه ایجاد کنید اعتیاد

از نظرات دیگران، عادات، رذایل، والدین، ارزیابی دیگران، قوانین رفتار، پول

3-یک خوشه ایجاد کنید محدودیت ها

اخلاق، قدرت، دروغ، اتهامات، الگوها، عادات
حال بیایید به این فکر کنیم که چه چیزی زیربنای این وابستگی هاست؟ ترس! ما از این می ترسیم که احمق، خنده دار، بی دست و پا، بی مد و غیره به نظر برسیم. ترس به کلیشه تبدیل می شود: آنها مرا نمی فهمند، در مورد من چه فکری می کنند، اگر کسی مرا ببیند چه می شود.

کار با منبع "گفت و گو در مورد آزادی": خواندن به نقش:
نویسنده: شاگرد جادوگر در یک دایره ایستاده قربانی کرد و شروع به صدا زدن دیو ترس کرد. اما هر چه پسر تلاش کرد هیچ اتفاقی نیفتاد. او می خواست از دایره خارج شود که ناگهان گربه ای بزرگ را در مقابل خود دید.

پسر: تو کی هستی؟؟؟

دیو: منظورت از "کی" چیه؟ شما برای شیطان صدا زدید، من اینجا هستم. چی میخواستی؟ بگو امروز حالم خوبه

پسر: آیا شما شیطان ترس هستید؟

دیو: خب او چندین قرن بود...

پسر: چگونه می توانم از ترس رها شوم؟ من می خواهم آزادی را پیدا کنم!

دیو: آزادی برای تو پسر؟

پسر: توانایی تصمیم گیری مستقل، عدم وابستگی به ترس. به طور کلی آزاد بودن.

دیو: تو برای من توضیح ندادی که "آزادی" برای تو چیست و چه کسی آن را از تو گرفته است. چرا باید به سوالی که معنی آن برای شما روشن نیست پاسخ دهم؟

پسر: منظورت از "کی برداشته" چیه؟ مردم، البته.

دیو: واقعا؟ چگونه؟

پسر: خب پس... آنها قوانین خودشان را در این دنیا وضع کردند و همه باید با آنها زندگی کنند.

دیو: واقعا؟ اگر چیزی را نمی خواهید، چگونه می توانند شما را مجبور به پذیرش آن کنند؟

پسر: راه های زیادی دارند. مثلا برو زندان.

دیو: آیا واقعاً از دست دادن فرصت حرکت فراتر از چهار دیوار وحشتناک تر از گم شدن خود در توده خاکستری زندگان است؟ من شما را درک نمی کنم، عزیزم، اوه، من نمی فهمم.

پسر: اینجا چه چیزی قابل درک نیست؟ اگر کار اشتباهی انجام دادید، به زندان بروید یا بمیرید.

دیو: بچه، من نمی‌توانم و نمی‌خواهم دانش را در سر خالی تو بکوبم. اگر واقعاً به آن نیاز دارید، می توانید خودتان به آنجا برسید. من به شما اشاره کردم. من قبلاً زمان زیادی را برای شما تلف کرده ام.

نویسنده: دیو ناپدید شده است. پسر مدتی در دایره ایستاد و به خانه رفت. هر چه پسر بیشتر به سخنان دیو فکر می کرد، زنجیره افکارش هماهنگ تر می شد.
و بالاخره این فکر به ذهنش خطور کرد: «آزاد بودن در جامعه یعنی...
تکلیف: حدس بزنید نویسنده چگونه این عبارت را پایان می دهد.
نسخه نویسنده را صدا کنید: "آزاد بودن به معنای خود ماندن است، نه از دست دادن خود، زندگی کردن". N.A. بردیایف نوشت: «تنها زمانی از ظلم بیرونی رهایی خواهیم یافت که از بردگی داخلی رها شویم، یعنی. بیایید مسئولیت را بپذیریم و از سرزنش نیروهای خارجی برای همه چیز دست برداریم" - آیا با این موضع ن. بردیایف موافق هستید؟

به عنوان جمع بندی کلی بحث های قبل: نمی توان در جامعه زندگی کرد و از جامعه رهایی یافت!

VI . انعکاس

بررسی پر بودن کارت هوشمند

نقشه اطلاعاتی

آزادی و ضرورت در فعالیت انسان

آزادی

مسئولیت آگاهی انتخاب

مشق شب.

یک مقاله بنویسید: افلاطون: "اعطای آزادی به کسی که نمی داند چگونه از آن استفاده کند به معنای ویران کردن او است."