صفحه اصلی / طلسم عشق / احادیث در مورد عشق به خدا. نشانه های محبت خداوند

احادیث در مورد عشق به خدا. نشانه های محبت خداوند

برخی معتقدند محبت خداوند متعال چیزی جز عمل به دستورات او و عبادت او نیست. کسانی هم هستند که ادعا می کنند محبت به خداوند متعال محال است، چون او تصویری ندارد، ما او را نمی بینیم و نمی شنویم. اما اگر به قرآن و حدیث رجوع کنیم، هر دوی این منابع به روشنی خبر می دهند که خداوند متعال بندگانش را دوست دارد و بندگان او را دوست دارند. مثلاً آیه 54 سوره مائدات می فرماید: «وَ لَهُمْ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَ اللَّهِ».

آیه 165 سوره بکرات می فرماید: و کسانی که ایمان آورده اند، خدا را بیشتر دوست دارند ».

و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به ما فرمود که محبت به خدای متعال و رسولش اساس ایمان - ایمان واقعی است. ابورازیم العقیلی رضی الله عنه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسید: یا رسول الله ایمان چیست؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ایمان چنان محبتی به خدا و رسولش است که از محبت نسبت به هر چیز برتری دارد. در حدیث دیگری آمده است: هیچ یک از شما مؤمن نخواهد بود مگر اینکه خدا و رسولش را بیش از هر چیز دیگری دوست بدارد. ».

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مصعب بن عمیر رضی الله عنه را دید که لباس گوسفند پوشیده بود. سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: به این مرد بنگرید که خداوند قلبش را به نور نورانی کرده است. وقتی با پدر و مادرش زندگی می کرد، او را دیدم، بهترین ها را می خورد، بهترین ها را می نوشید، بهترین ها را می پوشید. سپس محبت به خدا و رسولش او را به حالتی رساند که او را در آن می بینی».

مصعب بن عمیر در خانواده ای ثروتمند بزرگ شد، پدر و مادرش او را لوس کردند و چیزی از او انکار نکردند. و چون دین پدر و مادرش یعنی بت پرستی را ترک کرد و اسلام را پذیرفت، او را از خانه بیرون کردند. اما او متوجه مشکلات دنیوی پس از آن به دلیل عشق بزرگبه خدا و رسولش. در غزوات در احد در دفاع از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درگذشت.

به طور خلاصه، قرآن و حدیث به وضوح گواهی می دهند که بندگان نیکوکار ایمان آورنده خداوند متعال را دوست دارند.

این جمله که عشق به خدا معنایی جز تجلی تسلیم در برابر او ندارد نیز نادرست است، زیرا تسلیم در برابر خدا میوه درخت عشق به اوست. هر قدر که بنده خدا را دوست داشته باشد به همان اندازه تسلیم اوست.

این جمله که محال است خدا را دوست بداریم چون او را نمی بینیم یا نمی شنویم نیز نادرست است. کسانی که فقط از طریق حواس قادر به تفکر، درک واقعیت، عشق و لذت هستند، افراد سطح پایینی هستند. افرادی با قلب های بلورین، آرزوهای بالا، هوش بالا و سخاوتمندی پول نمی دهند توجه ویژهبرای لذت های نفسانی این افراد عشق درونی را به عشق بیرونی ترجیح می دهند. مثلاً ما صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، ائمه، اولیاء، شیوخ را خیلی دوست داریم، هرچند ممکن است در بین آنها کسانی باشند که از نظر ظاهری چندان زیبا نیستند. با این حال، ما همه آنها را به دلیل زیبایی روحی، به دلیل عدالت، هوش، صبر، فروتنی، ترس از خدا، میل به نفع دیگران، به دلیل سایر خصوصیات اخلاقی و معنوی مشابه آنها دوست داریم.

خداوند متعال چندین دلیل ایجاد کرده است که انسان می تواند به آن عشق بورزد.

اولا، خداوند متعال عشق به خود را در انسان القا می کند. انسان خودش را دوست دارد، آرزوی هستی ابدی و هر چیزی را دارد که به وجود ابدی کمک می کند. مثلاً انسان زندگی، غذا، نوشیدنی، بدن خود را دوست دارد، می خواهد سالم باشد و غیره.

دوماخداوند متعال محبت را نسبت به کسی که کار خیری برای او انجام می دهد در وجود او نهاده است. در حدیثی که ابونعیم، بیهقی و ابن جوزی نقل کرده‌اند می‌گوید: «دل‌ها از محبت به نیکوکاران آفریده شده است».

ثالثاخداوند متعال محبت به کسانی را که به طور کلی به مردم نیکی می کنند در وجود انسان قرار داده است، هرچند این خیر به او مربوط نمی شود. به عنوان مثال، اگر در مورد کسی که مدت ها پیش زندگی کرده یا در آن سوی دنیا دور از ما زندگی می کند، بشنویم که سخاوتمند است، به مردم نیکی می کند، برای آنها منفعت می آورد، آنگاه احساس همدردی، عشق می کنیم. این شخص، گرچه خیر او به ماست و دغدغه ای ندارد و حتی امیدی به آن نیست.

چهارمخداوند متعال عشق به زیبایی، به هر چیز زیبا را در وجود انسان قرار داده است. دو نوع زیبایی وجود دارد: ظاهری، قابل مشاهده برای چشمزیبایی و زیبایی درونی، نامرئی، زیبایی که ذهن آن را در نظر می گیرد. انسان هر دو را دوست دارد و از اندیشیدن به هر دو نوع زیبایی لذت می برد، اما افراد بسیار معنوی و بسیار باهوش زیبایی درونی و معنوی را به زیبایی ظاهری ترجیح می دهند.

حتی یکی از دلایل ذکر شده برای پیدایش همدردی و عشق به شخص کافی است.

اگر در آنچه در بالا گفته شد خوب فکر کنید، می توانید نتیجه بگیرید که فقط خداوند متعال مشروط به این دلایل است که شایسته محبت واقعی است، زیرا این دلایل فقط نسبت به او واقعی است و در رابطه با بقیه فقط نام ها وجود دارد. از این دلایل، و دلایل خود گم شده است.

بیایید به این دلایل جداگانه نگاه کنیم و دریابیم که واقعاً چه کسی شایسته عشق واقعی است.

محبت انسان به وجود خود و به هر چیزی که به حفظ این وجود کمک می کند - اگر در این دلیل تجلی عشق توسط یک شخص تأمل کنیم، معلوم می شود که انسان باید خدا را بیشتر از وجود خود دوست داشته باشد، زیرا وجود او چنین بوده است. آفریده الله هر چیزی که به وجود انسان کمک می کند نیز آفریده خداوند است. وجود انسان واقعی نیست، یعنی خودبسنده نیست، مشروط به اراده خداوند متعال است. وجود خداوند مطلق است و به هیچ کس و هیچ چیز وابسته نیست و بنابراین فقط در مقیاس ابدیت واقعی است.

بنابراین، انسان نمی تواند خدا را دوست نداشته باشد، زیرا او انسان را آفریده است و جاودانگی وجود انسان به او بستگی دارد.

دلیل بعدی تمایل فرد به دوست داشتن کسی است که با او مهربان است. اگر این دلیل را در نظر بگیریم، دوباره روشن می شود که در حقیقت فقط خداوند متعال است که شایسته محبت است، زیرا از لحظه تولد تا زمان مرگ، خداوند در هر لحظه به طور مستمر از فواید خود اعم از مشهود و نامرئی و مشترک برای همه به او عنایت می کند. و شخصی برای او نفع همه مردم در کنار هم در مقایسه با نعمت های خداوند از قطره ای کمتر از دریا خواهد بود. به هر حال، هر کس کار خیری انجام دهد، از جانب خداست، زیرا هم خود این خیر و هم افرادی که آن را انجام داده اند، آفریده خداوند بوده است و خداوند مردم را به این کار تشویق کرده است.

بعد، تمایل انسان به دوست داشتن کسی است که به طور کلی با مردم مهربان است و به آنها منفعت می رساند، هر چند این خیر برای او نباشد. و از این منظر، واقعاً فقط خداوند متعال شایسته محبت است، زیرا خیر و فایده ای که همه مردم با هم جمع شده اند، در مقایسه با خیر و منفعت خداوند متعال، کمتر از سهم یک پرتو در تمام نور خورشید است. یا از قطره ای در اقیانوس در واقع، خیر از مردم به هیچ وجه حاصل نمی شود، زیرا همه خوبی ها و افرادی که این کار را انجام می دهند توسط خداوند متعال آفریده شده است و خود او آنها را به نیکی ترغیب کرده است. پس به همین دلیل تنها او شایسته محبت است.

دلیل بعدی گرایش انسان به عشق به زیبایی، هر چیزی زیباست. زیبایی دو نوع است: ظاهری که با چشم قابل رویت است و زیبایی درونی معنوی که با ذهن قابل تأمل است. زیبایی ظاهری حتی برای افراد تنگ نظر و تنگ نظر و حتی برای کودکان قابل درک است، اما زیبایی معنوی را فقط افرادی با ذهن کامل و قلب پاک درک می کنند. به همین دلیل است که افراد با هوش کامل، پیامبران، اولیاء و امامانی را که در زمان های گذشته می زیسته اند، به خاطر زیبایی باطنشان دوست دارند، بدون اینکه حتی تصور کنند ظاهرشان چگونه است.

زیبایی درونی و پنهان چیزهای زیادی را شامل می شود، اما همه آنها در نهایت به سه دسته خلاصه می شود: علم (دانش)، قدرت و عدم نقص. ما پیامبران، فرشتگان، ائمه و دیگر علما را دوست داریم، زیرا آنها نسبت به سایر مردم نسبت به خدا، عظمت او و جهان او علم دارند. آنها استعدادی دارند که دیگران آن را ندارند، موهبتی بزرگ که به آنها اجازه می دهد راه حقیقت را دنبال کنند و دیگران را در این راه آموزش دهند. آنها همچنین از شهوات، غرایز حیوانی، صفات بد منزه هستند، آنها را به بهترین صفات اصیل می بخشد.

حال علم و قدرت و پاکی از کاستی‌های خداوند متعال را با صفات کامل‌ترین مردمی که خداوند به آنها عنایت کرده است مقایسه کنیم.

همه دانشی که خداوند به فرشتگان و انبیا و رسولان و دانشمندان و اولیاء و همه مردم و جنیان عطا کرده است در مقابل علم خدا ناچیز و غیر واقعی است. حتی اگر این علم مخلوقات را واقعی بدانیم، خداوند متعال مخلوقات خود را به آن عنایت کرده است.

قرآن می فرماید: اگر تمام دریاها و اقیانوس ها مرکب شوند، همه درختان مداد شوند و با کمک آنها شروع به نوشتن علم خداوند متعال کنند، آنگاه مرکب خشک می شود و مدادها تمام می شوند، اما علم خداوند (کلمات خدا) نانوشته می ماند، زیرا محدودیتی برای آن وجود ندارد.

بنابراین، در حقیقت، تنها خداوند به دلیل علم موجود، شایسته محبت است.

و اما قدرت و توان مخلوقات، در مقایسه با قدرت و قدرت خداوند متعال، گویی وجود ندارد، یعنی قدرت مخلوقات واقعی نیست. تنها خداوند متعال است که قدرت واقعی دارد و مخلوقات دارای قدرتی هستند که خداوند به آنها عطا کرده است و هر زمان که بخواهد می تواند آنها را از این قدرت محروم کند. قدرت به هیچ وجه غیر از خداوند محال است. یعنی اگر از قدرت بیرون بیاییم، در آن صورت هم فقط الله متعال سزاوار محبت است و هیچ کس دیگری.

اگر دلیل محبت نبودن کاستی است، در این صورت تنها خداوند است که شایسته محبت است، زیرا تنها خداوند از همه کاستی ها پاک است. هر چیزی که هست، جز خود خدا، به خدا نیاز دارد. آیا کمبودی بیشتر از نیاز به کسی یا چیزی وجود دارد؟

هر چیزی که هست جز خدا بر خودش قدرت ندارد، ولی خدا بر هر چیزی که هست تواناست. اگر کسى از نواقص مخلوقات منزه است پس کی او را چنین آفریده است؟ البته الله اکبر.

نتیجه: زیبایی واقعی، کمال واقعی، دانش واقعیو قدرت مطلق از صفات شخصی خداوند متعال است که فقط برای او ذاتی است و در واقع فقط او شایسته محبت است.

همه اینها به این معنا نیست که نباید پیامبر بزرگوار حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، سایر انبیا، فرشتگان، اولیاء و دیگر افراد صالح را دوست داشت. آنها را باید دوست داشت زیرا خداوند متعال آنها را دوست دارد.

هر کس حتی اندکی خدا را دوست نداشته باشد، نمی تواند مسلمان باشد. از این رو باید سعی کنیم محبت خود را به خداوند متعال پیوسته افزایش دهیم و در راه رسیدن به آن کوشا باشیم.

بیایید راه هایی را برای افزایش محبت به خداوند متعال فهرست کنیم.

برای افزایش محبت به خداوند متعال، اولاً باید عشق به دنیوی را از دل زدود. امام شافعی رضی الله عنه می فرماید: «هر کس ادعا کند که هم خدا و هم دنیا را دوست دارد، دروغگو است».

این بدان معنا نیست که شما باید از همه چیز دنیوی دست بکشید. این بدان معناست که شادی به خاطر مال دنیا و غمگین شدن در صورت محرومیت شایسته نیست و نباید همیشه فکر به امور دنیوی مشغول باشد. دست و بدن انسان در عین داشتن نیت خیر و پاک و با توکل بر خدا، بدون آسیب رساندن به دیگران، نه به ضرر عبادت خدا و رعایت چهارچوب شرع، به امور دنیوی بپردازد.

در دلی که همیشه به امور دنیوی مشغول است، جایی برای خدا باقی نمی ماند، زیرا قرآن می گوید خداوند برای انسان دو قلب نیافریده است.

راه بعدی برای افزایش محبت به خدا، شناخت اوست، زیرا محال است کسی را که نمی‌شناسید دوست بدارید. انسان با شناخت عظمت، کمال، قدرت مطلق و دیگر صفات خداوند، نمی تواند او را دوست نداشته باشد. ما با دیدن دنیای شگفت انگیز اطراف خود و اندیشیدن به همه اینها به عظمت، دست نیافتنی، حکمت و قدرت مطلق خداوند متعال پی می بریم. با شناخت خلقت، خالق را می شناسیم و با شناخت خالق، محبت او را به دست می آوریم.

کسانی که دنیا را رصد می کنند و در عین حال ادعا می کنند که خدا نیست، مردمی دو چندان جاهل هستند. یک جهل جهل به خداست، جهل دوم این است که ادعا می کنند خدا نیست فقط به این دلیل که خودشان او را نمی شناسند. به هر حال، در خود انسان هزاران واقعیت وجود دارد که بر وجود خالق گواهی می دهد.

قرآن می فرماید (یعنی): و در زمین نشانه هایی است برای آگاهان و حتی در خودتان. نمی بینی؟ »

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: در خلقت خدا بیندیش. او همچنین گفت که یک ساعت تأمل بهتر از سالعبادت کنید، زیرا هر چه بیشتر تأمل کنیم، خداوند متعال را بیشتر می شناسیم. هر چه بیشتر او را بشناسیم، بیشتر او را دوست داریم. هر چه بیشتر او را دوست داشته باشیم، مسیری را که او نشان داده با دقت بیشتری دنبال می کنیم. هر چه مسیری را که او مشخص کرده است با دقت و دقت بیشتری طی کنیم، در هر دو جهان سعادت بیشتری خواهیم یافت.

یکی دیگر از راه‌های افزایش محبت به خداوند، یادآوری مداوم رحمت و نعمت اوست. معمولاً ما کسی را دوست داریم که با ما مهربان است و به ما نعمت می دهد و این محبت بیشتر است، مهربانی نسبت به ما بیشتر است. بنابراین باید تنوع و عظمت بی‌پایان نعمت‌های خداوند را شناخت و غالباً در آن تأمل کرد.

در حدیث آمده است: خدا را دوست بدار، زیرا او بخشنده است (به تو برکت می دهد) (امام ترمذی).

نعمت هایی که خداوند به ما می دهد حدی ندارد: از آسمان فرود می آیند، از زمین می آیند، در خودمان پیدا می شوند - انسان در نعمت های خدا غرق می شود.

راه بعدی برای افزایش محبت به خدا این است که زیاد به یاد او باشیم، زیرا اگر عظمت و شایستگی کسی را زیاد یاد کنیم، قطعاً او را دوست خواهیم داشت، هر چند خیر او به ما مربوط نباشد.

همچنین یکی از راههای افزایش محبت به خداوند، صلوات خواندن مکرر بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و مطالعه زندگی آن حضرت است. از این گذشته، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) معرفت به عظمت خداوند و صفات و نامهای شگفت انگیز او را برای مردم به ارمغان آورد و عبادت خدا را به مردم آموخت.

یکی دیگر از راه های افزایش محبت به خداوند، دعای زیاد برای افزایش این محبت است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همواره می‌فرمود: «خدایا، مرا به خودت محبت کن، بر همه‌چیز برتر از عشق».

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز خداوند را با این جمله خطاب کرده است: «خدایا، از تو می‌خواهم که دوستت داشته باشد، دوستی برای هر که تو را دوست دارد، و محبت به هر کاری که مرا به تو نزدیک می‌کند. "

در اینجا به برخی از نشانه های عشق به خداوند اشاره می کنیم:

میل به لقاء الله. این اتفاق نمی افتد که شما کسی را دوست داشته باشید اما نخواهید او را ملاقات کنید. یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در حال مرگ، شادمان و مشتاق شرکت در غزوات به امید رحلت آن شهید بودند، زیرا در پی دیدار با خدا بودند.

به هر چه خدا دوست دارد دوست بدار و هر چه را دوست ندارد ناپسند. انجام هر آنچه خدا دستور داده است و پرهیز از آنچه او از آن هشدار می دهد. بالاخره یک عاشق تسلیم معشوقش است.

ذکر دائمی الله. از این گذشته، انسان اغلب آنچه را که دوست دارد به یاد می آورد و در مورد آن فکر می کند، یعنی یادآوری عشق را افزایش می دهد و عشق منجر به یادآوری مکرر می شود.

میل به تنهایی. کسى که دوست دارد با خدا خلوت کند، شب هنگامى که مردم خوابند از خواب بر مى‏خیزد، خدا را یاد مى‏کند، از او مى‏پرسد، روى مى‏کند، دعا مى‏کند، او را مى‏خواند. کتاب مقدس- قرآن

کسى که خدا را دوست دارد، به خاطر آنچه در دنیا به دست نیاورده، به خاطر چیزى که از دست داده یا از دست داده، غمگین نمى شود. از دست دادن همه چیز چیزی نیست، تا زمانی که خدا را از دست ندهد.

صبر در مصیبت ها و بلاها از جانب خداوند.

نشان دادن رحمت به همه مردم.

محبت به قرآن كريم نيز نشانه محبت به خداوند متعال است، زيرا قرآن سخن خداوند است.

از نشانه های محبت به خداوند متعال نیز محبت به کسانی است که او دوستشان دارد، یعنی انبیا، اولیاء و غیره. مثلاً چگونه می توانی خدا را دوست داشته باشی و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را که او بیشتر دوست دارد، دوست نداشته باشی؟

یکی از نشانه های محبت به خداوند متعال نیز پیروی از سنت رسول خداست. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: بگو: اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد ».

به طور خلاصه، انجام تمام نیازهای دین اسلام و رفتار نیکو، همه میوه های درخت عشق به خداست، اینها نشانه های محبت به اوست.

محبت حق تعالی حفظ و مراقبت و سرپرستی در امور بزرگ و کوچک است و رفع گرفتاری ها و اعطای منفعت ها (بیشتر معنوی و مورد رضای او - رحمت و تواضع و عقل و ترس از خدا و صبر و غیره) است. . اما حتی اگر این نشانه ها وجود داشته باشد، چگونه می توان فهمید که آنها عشق به خداوند متعال را نشان می دهند؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم صفاتی را نام برد که با آن می توان محبت خداوند متعال را نسبت به بنده اش تشخیص داد.

1. عشق به اطرافیان.

خداوند متعال به انسان صمیمیت دنیای اطراف و همدردی و عزت در بین مردم را عطا می کند. پس از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «اگر خداوند نسبت به یکی از بندگانش محبت کند، به جبرئیل (علیه السلام) روی می‌آورد و می‌گوید: «به راستی که من فلانی را دوست دارم، او را هم دوست بدار!» و جبرئیل نیز به او عشق می‌ورزد. و در میان اهل بهشت ​​اعلام می کند: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ اللَّهِ فلانَا، پس شما نیز او را دوست خواهید داشت!» و اهل بهشت ​​نیز به او عشق می ورزند و سپس در زمین مورد استقبال قرار می گیرد.

اگر خداوند نسبت به یکی از بندگان دچار کینه توزی شود، رو به جبرئیل می کند و می گوید: «من از فلانی بیزارم، پس از او نیز متنفرم!» و جبرئیل نیز شروع به نفرت از او می کند و در میان اهالی ندا می دهد. آسمان‌ها می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ یَغْضُرُ اللَّهِ فَانَا أَنْتَشْرِهِ» و اهل بهشت ​​نیز از او متنفر می‌شوند و سپس در زمین با کینه او را می‌پذیرند.(بخاری، مسلم)

2. تست ها

از انس رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «به راستی، هر چه امتحان بزرگتر باشد، پاداش بیشتر است. همانا اگر خداوند قومى را دوست بدارد، قطعاً آنها را امتحان خواهد كرد. هر کس راضی بماند خدا از او خشنود می شود و هر که نارضایتی کند خشم او بر او نازل می شود.»(ترمذی)

آزمون ها می توانند به اشکال مختلف باشند. و درجه شدت نیز بسته به مرتبه شخص نزد خداوند متعال متفاوت است. سعد بن ابو وقاص رضی الله عنه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: ای رسول خدا! خداوند بزرگ ترین بدبختی ها را در معرض کدام قوم قرار می دهد؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ فرمودند: «پیامبران پس مانند آنان، سپس مانند آنان. انسان بر اساس دینش امتحان می شود. هر چه دینش قوی تر باشد، امتحانش قوی تر باشد. پس از گذراندن موفقیت آمیز آزمون، انسان بدون گناه روی زمین راه می‌رود.»(ترمذی، 2396)

از انس بن مالک رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «هنگامی که خداوند برای بنده خود خیری بخواهد، او را در دنیا مجازات می کند. اگر برای بنده اش بدی بخواهد، عذاب را به روز قیامت موکول می کند».(ترمذی، ابن ماجه)

3. پایان خوب

خدای متعال عاقبتی زیبا به بنده عزیزش نشان می دهد - در حین انجام یک کار خیر. در حدیثی از احمد (17330)، ابن حبان (342) و حکیم (1207) روایت شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «اگر خداوند بنده خود را دوست دارد، مخصوصاً او را دوست دارد. او را علامت گذاری می کند.» صحابه از معنای این سخن پرسیدند و فرمود: «خداوند به انسان کمک می‌کند که قبل از مرگش کاری را انجام دهد که خدا پسندیده باشد تا همسایگان و اطرافیانش از او راضی باشند».

علاوه بر نشانه‌های ذکر شده، برخی از علما نیز نشانه‌های محبت خداوند به انسان را مانند حفظ او از دوران کودکی از فسق و تربیت او در بهترین نور، مهربانی، برخورد مهربانانه این شخص با دیگران، سهولت می‌دانند. در انجام اعمال نیک و نیز طبق برخی روایات درک دین.

خداوند متعال ما را از بندگان محبوب و سپاسگزار و مخلص خود قرار دهد.

شریعت حضرت محمد (ص) ادامه رسالت همه پیامبران و پیامبرانی است که اسلام را در طول تاریخ بشریت از زمان خلقت اولین انسان حضرت آدم علیه السلام توسط خداوند متعال تبلیغ و گسترش دادند.

ایده اصلی اسلام توحید یا توحید است. خداوند بهترین مردم را برگزید و به آنها علم عطا کرد و به آنها دستور داد که ساختار واقعی دنیا را برای مردم آشکار کنند و با بدی ها مبارزه کنند و الگوی نیکو قرار دهند.

دانشمندان می گویند بیش از 124 هزار پیامبر وجود داشته و 313 نفر از آنها رسول بوده اند. رسولان پیامبرانی هستند که از جانب خداوند هدایت جدیدی (شریعت) دریافت کردند که بر اساس آن مردم باید زندگی کنند تا در هر دو جهان سعادت پیدا کنند. در قرآن 25 پیامبر ذکر شده است.

«همانا کسانی که به خدا و رسولانش ایمان ندارند، می‌خواهند بین خدا و رسولانش فرق بگذارند و بگویند: ما به بعضی ایمان داریم و به بعضی دیگر ایمان نمی‌آوریم، و می‌خواهند بین اینها راهی بیابند. کافران» (سوره نساء، آیه 150-151).

یک مسلمان موظف است به همه انبیا و رسولان خدای متعال ایمان بیاورد، زیرا همه آنها علم واقعی را که از طرف خود پروردگار برای آنها نازل شده است، منتقل کردند. خداوند هر کس و هر کس را که رسول خدا را انکار کند یا حداقل یکی از آنها را نشناسد کافر می داند.

الله در قرآن کریممی‌گوید: «یوسف قبلاً با نشانه‌های روشن نزد شما آمد، اما هنوز در آنچه برایتان آورده شک دارید. هنگامى كه از دنيا رفت گفتى: «خداوند پس از او رسولى نمى‏فرستد» (سوره غافر، آيه 34). «ما وحى را به تو وحى كرديم، همچنان كه آن را به نوح و پيامبران پس از او وحى كرديم. به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و قبایل (دوازده پسر یعقوب) و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی کردیم. زبور را به داود دادیم. ما پیامبرانی را فرستادیم که قبلاً درباره آنها به شما گفتیم و پیامبرانی را که درباره آنها چیزی به شما نگفتیم. و خداوند با موسی گفتگو کرد» (سوره نساء، آیه 163-164).

دشمن اصلی انسان شیطان است. او به خاطر غرور و تکبر از خوبی ها روی گردانید و نذر کرد که مردم را گمراه کند و پدر دروغ شد. شیطان مردم را به شرک می کشاند و از سخنان رسولان و اعمال بندگان عزیز حق تعالی سوء تعبیر می کند.

اما خداوند قرآن را از تغییرات حفظ کرد. خداوند متعال خطاب به حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «ما پیش از تو چنین فرستاده و پیامبری نفرستادیم، مبادا شیطان رسول خود را در قرائت خود وارد کند».(سوره حج، آیه 52). «همانا ما تذکری نازل کردیم و از آن محافظت می کنیم».(سوره 15 هجر، آیه 9).

خداوند در سخنان خود با مردم فقط به نیکی ها امر می کند، چیزی فراتر از توان آنها نمی خواهد، فقط به خیر و محبت دعوت می کند.

خداوند در قرآن می فرماید: «خداوند و فرشتگان و عالمان گواهی می دهند که معبودی جز او نیست و در همه چیز عادل است. معبودی جز او بزرگ و حکیم نیست» (سوره علی عمران، آیه 18). «کلام پروردگارت سرشار از حق و عدالت است! آنها تغییر ناپذیر هستند (هیچ کس نمی تواند آنها را تغییر دهد). او مطلقاً همه چیز را می شنود و همه چیز را می داند» (سوره انعام، آیه 115). «همانا خداوند به عدالت و احسان و هديه دادن به خويشاوندان امر مي‌كند. او از منکرات، اعمال مذموم و ظلم ها نهی می کند. تو را نصیحت می کند شاید عبرت یادت بیاید» (سوره نخل 90).

شیطان به مردم دروغ می گوید، آنها را به خلق بت ها سوق می دهد، بدی را با نیکی نشان می دهد، علاقه به ثروت مادی را القا می کند. هدف اصلی شیطان این است که انسان را مجبور به عبادت چیزی یا غیر خدا کند. شیطان همیشه از لحظه سقوط، مردم را به خدایی کردن افراد صالح، خدایی کردن اشیاء، تعظیم در برابر خواسته های خود واداشت.

[ابلیس] گفت: به قدرت تو سوگند! من همه آنها را اغوا خواهم کرد مگر بندگان برگزیده تو» (سوره صد، آیات 82 و 83).

حضرت نوح (علیه السلام) فرمود: «پروردگارا! آنها از من نافرمانی کردند و از کسی پیروی کردند که مال و فرزندانش جز زیان برایشان به ارمغان نمی آورد. حیله بزرگی طراحی کردند و گفتند: «وَدّا، سُوَه، یاقوس، یوک و نصر» (معنای آیات 21 تا 23 سوره نوح) از خدایان خود دست برندارید.

ابن کثیر در تفسیر این آیه به این حدیث از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم استناد می کند: «آنان [وَدّ، سُوَه، یاقوس، یاوک و نصر] بودند. مردم خوباز اهل نوحه. پیروانی داشتند. هنگامي كه از دنيا رفتند، يكي از پيروان گفت: «اگر از آنها تصوير بسازيم، هنگام ياد كردن آنها، ما را به عبادت تشويق مي‌كند». بنابراین آنها تصاویری از آنها ساختند. و چون آنها نیز از دنیا رفتند، ابلیس نزد فرزندانشان خزید و به نیاکانشان پیشنهاد داد که آنها را بپرستند و به وسیله آنها درخواست باران کردند و پس از آن به پرستش آنها پرداختند.

خداوند مردم را از شرک آفرینی برای پروردگار منع کرده است. به چه معناست؟ قرار دادن کسی در جایگاهی برابر با خدا، یعنی نه تنها عبادت دیگری، بلکه به معنای برتری دادن هر هدف یا ایده ای از دین حق تعالی.

«آنها [مسیحیان و یهودیان] کاتبان و راهبان خود را غیر از خدا و مسیح بن مریم (علیه السلام) به مولای خود گرفتند. و تنها به عبادت امر شده بودند به خدای واحد، که جز او معبودی نیست. حمد و ستایش او بزرگتر از آن چیزی است که به او شریک می دهند!» (سوره توبه، آیه 31).

در حديث صحيح از مجقل بن يسار آمده است كه او و ابوبكر نزد پيامبر صلى الله عليه و آله رفتند و آن حضرت فرمود: «ابوبكر! همانا شرک در شما (در امت) از حرکت مورچه پنهان‌تر است.» ابوبکر گفت: شرک فقط شریک دادن به خداست؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ فرمودند: سوگند به کسی که جانم در دست اوست، شرک از حرکت مورچه پنهان تر است. آیا شما را به کلمات هدایت نکنم که وقتی به زبان می آیند، بقایای کوچک و متعدد آن شما را رها می کند؟ بگو: «خدایا، از این که تو را شریک قرار دهم با علم به این امر از تو مصونیت می‌خواهم و برای آنچه نمی‌دانم از تو آمرزش می‌خواهم». (امام بخاری، «ادابالمفرد»).

المنوی می نویسد: «در تو» یعنی در امت. این به این دلیل است که مردم به دلایل متکی هستند و خدا را فراموش می کنند. آنها تمایل دارند به آنچه دوست دارند دلبسته شوند و ایمان حب و بغض در راه خداست. و هنگامی که در دل انسان محبت به خدا نباشد، قطعاً چیز دیگری برای عشق ورزیدن پیدا می‌کند که برای آن بیشتر از خدا تلاش کند.»

تاریخ بشر، تاریخ پیامبران است. خداوند برگزیده ای را برای هر قوم فرستاد تا حقیقت را به مردم بیاموزد. پیامبران مورد آزار و اذیت، اخراج، شکنجه، کشتار قرار گرفتند، اما هرگز عقب نشینی نکردند و به دنبال مصالحه نبودند، زیرا می دانستند که خداوند نزدیک است و هرگز آنها را ترک نخواهد کرد.

کافر بودن مردم برای دنیا سودمند است. کافر از هیچ چیز نمی ترسد، هیچ سنت و قاعده ای او را مهار نمی کند، می تواند به نفع خود فریب دهد، می تواند از زندگی لذت ببرد و تشنگی اشتیاق خود را سیراب کند. کافر فکر می کند که فقط یک بار زندگی می کند و به همین دلیل اشیاء این دنیا را می پرستد.

امام علی (رضی الله عنه) فرمودند: "عشق به دنیای اطراف ما ذهن را فاسد می کند و قلب را از شنیدن خرد می بندد." (مستدراکو الوسائل جلد 12 ص 41).

کسی که واقعاً به خدا و آخرت ایمان دارد زندگی کاملاً متفاوتی دارد. مؤمن سعی می کند زهد کند، زیرا می داند که در روز قیامت باید برای مال، برای هر چیز کوچک، برای هر چیز پاسخگو باشد. مؤمن واقعی هرگز دیگران را فریب نمی دهد و به آنها آسیب نمی رساند، زیرا می داند که خداوند همه چیز را می بیند و همه چیز را می شنود. مؤمن نه تنها به خاطر پاداشی که خداوند وعده داده است، بلکه به دلیل درک خواسته های پروردگار، نیکی می کند و راست می گوید. باور کردنش سخته چون چیزی رو که بهش اعتقاد داری نمیبینی. با 100% باور، دیگر شکی در وجود چیزی که به آن اعتقاد دارید نیست. و دل به نور ایمان تنها به فضل خدا باز می شود.

و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیث خود می فرماید که چگونه رحمت حق تعالی را جلب کنیم: «هیچ بنده ای نیست که چهل روز اعمال خود را خالصانه وقف خدا کند و پس از آن خداوند چشمه های حکمت را از قلبش بر زبانش جاری نسازد». (بحار ج 53 ص 326 ).

علی بن ابوطالب گفت: «ثمره یاد (خدا) نورانی دلهاست».(«گورارو الحیکم» 3637). برای اینکه قلب با ایمان روشن شود، انسان باید خدا را دوست داشته باشد تا همه افکار فقط به او باشد. بی جهت نیست که شاعران اسلامی عشق به خدا را با عشق به دختر مقایسه می کنند. از این گذشته ، وقتی یک مرد جوان برای اولین بار عاشق می شود ، تمام افکارش به سمت هدف عشق می رود ، نمی تواند بخوابد ، اشتهایش از بین می رود ، او چیزهای خود را فراموش می کند. ظاهر، از بیرون دردی نمی کند و هر آرزوی معشوق برایش قانون است. دلش غمگین است اما در عین حال بی نهایت شاد است. چنین حالتی در افراد دیوانه پیش می آید، به همین دلیل جوانی که عاشق لیلا شده بود، مجنون نام داشت. عشق به پروردگار باید اینگونه باشد، بی پایان و خالص، بدون تمایل به دریافت چیزی در مقابل، بدون شک و مشاجره، تا کاملاً تسلیم رحمت خداوند متعال شود. غم پروردگار و شادی از احساس قرب او، سرنوشت مطلوب مؤمن است.

امام علی (رضی الله عنه) فرمودند: «قلب کسانی که از دنیا دست کشیده اند گریه می کند، حتی اگر صاحبانشان بخندند». (اویونو الحکم ص 152).

سوال:نشانه های محبت خداوند به بنده چیست؟

پاسخ:الحمدلله

شما در مورد چیزی که فقط عده کمی از بندگان صالح خدا به آن دست می یابند، سوال جدی و مهمی پرسیده اید.

حب اللّه «مقامتی است که مؤمنان برای آن رقابت و مجاهدت می کنند... مایه دلها و جانهاست... مایه لذت چشمهاست... حیات است و هر که از آن محروم شود مرده است. ... نوری است که بدون آن تاریکی کامل است ... شفا است و محروم از آن بیمار است ... این شادی است و محروم از آن در غم و رنج زندگی می کند. ...

این روح ایمان و عمل نیک است... به کمک آن به خدا نزدیک می شوید... و محروم از آن مانند جسم بی روح است».

محبت خدا نشانه ها و دلایلی دارد که مانند کلید در است. و این دلایل شامل موارد زیر است:

1. از رهنمودهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیروی کنید. خداوند در قرآن کریم می فرماید:

قل إن كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله ويغفر لكم ذنوبكم والله غفور رحيم

بگو: اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد که خداوند آمرزنده و مهربان است.

2. (آل عمران 3:31)

يا أيها الذين آمنوا من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتي الله بقوم يحبهم ويحبونه أذلة على المؤمنين أعزة على الكافرين يجاهدون في سبيل الله ولا يخافون لومة لائم

در برابر مؤمنان متواضع و نسبت به كافران تسليم نشويد و در راه خدا جهاد كنيد و جز او از هيچ كس نترسيد. خداوند در آیه ای به این صفات اشاره کرده است که می فرماید:

«ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر یکی از شما از دین خود مرتد شود، خداوند کسانی را که دوستش دارد و او را دوست دارند، می آورد. در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران ثابت قدم می‌شوند و در راه خدا جهاد می‌کنند و از ملامت سرزنش‌کنندگان نمی‌ترسند.» (معال 5:54).

3. خداوند در این آیه صفات کسانی را که دوستشان دارد بیان می کند و اولین آنها این است که تواضع کنند و با مسلمانان تکبر نکنند و نسبت به کافر سرسخت باشند و مسلمان را در مقابل کافر تحقیر و اهانت نکنند. . کسانی که خدا آنها را دوست دارد در راه او با شیطان و کافر و منافق و گنهکار می جنگند و با شرّ نفس خود می جنگند (جهاد النفس). آنها از سرزنش نکوهش هراسی ندارند، زیرا تا زمانی که از دستورات دین خود پیروی می کنند، به کسانی که آنها را مسخره و سرزنش می کنند اهمیتی نمی دهند.

4. عبادت اضافی (نافل) انجام دهید. خداوند در حديث قدس سره مي فرمايد: «وَ لَمْ يَقْرَبُ عَبْدُ مِنْ أَحْبَتَةٌ مِنْ أَحْبَتُونَ». اعمال اضافی شامل نماز اضافی، زکات، عمره، حج و روزه است.

این صفات در حدیثی آمده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است: «محبت من بر کسانی نوشته شده است که به خاطر من یکدیگر را دوست دارند. و به کسانی که به خاطر من یکدیگر را ملاقات می کنند. و به کسانی که در راه من انفاق می کنند. و به کسانی که به خاطر من ارتباط برقرار می کنند.»

احمد، 4/236 و 5/236; «الطناسوخ» ابن حنبل، 3/338; شیخ البانی در «صحیح ترغیب و الترهیب» 3019، 3020،3021، حدیث را صحیح خوانده است.

منظور از تعبیر «برای من زیارت همدیگرند» این است که فقط برای رضای خدا به سراغ یکدیگر می آیند و یکدیگر را دوست می دارند و فقط برای جلب رضایت او با هم عبادت می کنند. «المنتقی شرح المطوعه»، حدیث 1779.

5. آزمایش شود. گرفتاری ها و مصیبت ها برای انسان امتحان است و این نشانه محبت خداست، زیرا مانند دارو عمل می کند: اگر چه تلخ است، آن را به کسی که دوستش داری می دهی. در حديث صحيح آمده است: «در حقيقت، بزرگي ثواب، با بزرگي آزمايش ها و گرفتاري ها مطابقت دارد، و اگر خداوند قومي را دوست بدارد، آزمايش ها را بر آنان نازل مي كند. و هر کس (قبل از امتحان) راضی باشد، خشنودی خدا برای اوست. و هر کس غضب کند، خشم خدا بر اوست». ترمذی 2396; ابن ماجه 4031; شیخ البانی این حدیث را صحیح خوانده است.

و گرفتاریهای دنیا برای مؤمن بهتر از عذابی است که به آخرت موکول شود. و اگر با آزمایش، مقام مؤمن ارتقاء یابد و گناهان او پاک شود، چگونه می‌شود؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «هرگاه خداوند برای بنده خود خیری بخواهد، او را در دنیا عذاب می کند. اگر برای بنده اش بدی بخواهد، عذاب را به تأخیر می اندازد روز قیامت" ترمذی 2396; شیخ البانی این حدیث را صحیح خوانده است.

علما توضیح می‌دهند که کسی که دچار گرفتاری و بلا نشود، منافق است و خداوند او را در دنیا عذاب نمی‌کند تا در روز قیامت با تمام گناهانش در پیشگاه او حاضر شود.

خدایا ما را کسانی قرار بده که دوستشان داری.

اگر خداوند شما را دوست دارد، از منافعی که به دست می آورید نپرسید، زیرا همین بس که بدانید او شما را دوست دارد. اینها ثمرات بزرگ محبت خداوند به بنده است:

اولا:مردم او را دوست دارند و او را در زمین می پذیرند، چنانکه در حدیث بخاری (3209) آمده است: «اگر خداوند به بنده (خود) محبت کند، به جبرئیل روی می آورد (و می گوید): «خداوند فلان را دوست دارد. او را نیز دوست بدار» (پس از آن) جبرئیل به او عشق می ورزد و جبرئیل به اهل آسمان رو می کند (با این جمله): «به راستی که خداوند فلان را دوست دارد، پس شما نیز او را دوست خواهید داشت». و اهل آسمان او را دوست می دارند و سپس در زمین از او استقبال می شود.»

دوماخداوند در حدیث قدس سره از فضایل بزرگ کسانی که دوستشان دارد یاد کرده است. از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده است که می گوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: من با کسی که با دشمن دشمنی کند جنگ می کنم. نزدیک من! محبوب ترین کاری که بنده برای تقرب به من انجام می دهد، برای من کاری است که او را بر آن واجب کرده ام، و بنده ام بیش از آنچه انتظار می رود، سعی می کند به من نزدیک شود. تا او را دوست بدارم، هنگامی که او را دوست داشته باشم، شنوایی او خواهم بود که با آن می شنود، و بینایی او خواهم بود که با آن ببیند، و دستش خواهم بود که با آن چنگ بزند، و پای او خواهم بود که با آن راه برود. و اگر از من چیزی بخواهد، قطعاً به او عطا می‌کنم، و اگر برای حفظ به سوی من روی آورد، حتماً از او محافظت می‌کنم. و کاری که انجام می دهم به اندازه (نیاز گرفتن) جان مؤمنی که مرگ نمی خواهد مرا در تردید نمی گذارد، زیرا نمی خواهم به او آسیبی برسد.» البخاری، 6502.

در این حدیث فواید محبت خداوند به بنده را ذکر می کند:

  1. «سپس گوش او خواهم شد که از طریق آن خواهد شنید». مؤمن فقط چیزی را می شنود که خدا دوست دارد.
  2. «و به چشم او که به وسیله آن بیند» یعنی. مؤمن فقط آنچه را خدا دوست دارد می بیند.
  3. «و با دستش که با آن چنگ بزند»، یعنی. مؤمن تنها چیزی را می گیرد که خدا دوست دارد.
  4. «پای او که با آن راه برود» یعنی. مؤمن فقط به سوی آنچه خدا دوست دارد می رود.
  5. «و اگر از من چیزی بخواهد، قطعاً به او عطا می‌کنم». دعای مؤمن شنیده می شود و خواسته هایش برآورده می شود.
  6. «و اگر برای حفظ به سوی من رجوع کند، قطعاً او را حفظ خواهم کرد». خداوند او را از همه چیز حفظ می کند.

از خداوند می خواهیم که ما را در آنچه که او را خشنود می کند یاری دهد.

فقط تعداد بسیار کمی از بندگان صالح خدا محبت خدا را دریافت می کنند. اگر خداوند تو را دوست دارد، از منافعی که به دست می آوری و از منافعی که به دست می آوری، نپرس، همین که بدانی محبوب خدا هستی کافی است.

محبت خداوند نشانه ها و عللی دارد که همان کلید در است.

دلایل (دستیابی به این عشق) شامل موارد زیر است:

1. عمل به دستورات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم). خداوند در کتاب خود می فرماید:

«به مردم بگو: اگر واقعاً خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید (یعنی توحید اسلام را بپذیرید، از قرآن و سنت پیروی کنید)، سپس خداوند شما را دوست خواهد داشت و گناهانتان را می بخشد. و خداوند آمرزنده و مهربان است» (آل عمران: 31).

2. كسانى كه در راه محبت خدا كوشش كنند، عبادتهاى اضافى (نافله) فراوان انجام مى دهند. خداوند در حدیث قدسی می فرماید:

«و بنده من از تقرب به من دست بر نمی دارد تا اینکه او را دوست بدارم».
عبادات اضافی شامل نمازهای اضافی، روزه، زکات، خواندن قرآن، صدقه دادن و ذکر خداست.

3. محبت به برادران به هنگام ملاقات یکدیگر، حمایت مالی و معنوی از یکدیگر و انفاق یکدیگر. مشاوره خوببه خاطر خدا این صفات در حدیث قدسی آمده است که خداوند متعال می فرماید:

«حبّ من واجب می شود بر کسانی که به خاطر من همدیگر را دوست دارند، حب من بر کسانی که به خاطر من یکدیگر را دوست می دارند واجب می شود، حب من بر کسانی که همدیگر را یاری می کنند، واجب می شود، حب من بر کسانی که به یکدیگر کمک می کنند واجب می شود. روابط را به خاطر من حفظ می کند"(احمد، ابن حبان).

از جمله «دو نفری که به خاطر من به دیدار یکدیگر می روند» چه چیزی را باید فهمید؟ این بدان معناست که دو مؤمن برای رضای خدا، یکدیگر را زیارت می کنند، برای رضای او همدیگر را دوست می دارند و در راه او در عبادت یاری می رسانند.

4. آزمایش های متعدد در زندگی نیز از نشانه های محبت خداوند است. مصیبت ها و مصیبت ها برای انسان آزمایش است و این نشانه دوست داشتن خداوند است. آزمایش های روح مانند داروی بدن است: اگر چه تلخ باشد، باز هم آنها را به کسانی که دوستشان داریم به نفع خود می دهیم، همانطور که خداوند برای ما آزمایش می فرستد.

حدیث قدسی می گوید: "بزرگترین پاداش ها با چالش های بزرگ همراه است. هر گاه خداوند کسی را دوست بدارد، او را آزمایش می‌کند، کسی که آن را با صبر و شکیبایی بپذیرد، رضایت خدا را به دست می‌آورد، و شکایت کننده مستحق غضب اوست».(ترمذی، ابن ماجه).

بلاهایی که در دنیا به مؤمن می رسد برای او بهتر از عذاب های آخرت است. چگونه غیر از این باشد، زیرا با مشکلات و بدبختی ها گناهان او پاک می شود.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «هنگامی که خداوند برای بنده‌اش خیری بخواهد، عذاب او را در دنیا تسریع می‌بخشد و هنگامی که بر بنده‌اش خشم می‌گیرد، عذابش را به تأخیر می‌اندازد تا آن‌که در روز قیامت با گناهانش در پیشگاه او ظاهر شود».(روایت ترمذی).

دانشمندان توضیح داده اند که کسی که در این دنیا از بلاها و آزمایشات در امان باشد، به احتمال زیاد منافق است، زیرا خداوند عذاب او را در دنیا باز می دارد تا او را با تمام گناهانش در روز قیامت بیاورد.

ثمره بزرگ محبت خداوند به بندگانش عبارتند از:

خداوند در حدیث قدسی از فضایل بزرگ کسانی که دوستشان دارد یاد می کند:

از ابوهریره روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«هر کس با کسی که به من فداکار است دشمنی کند من اعلان جنگ خواهم کرد. و محبوب ترین چیزی نزد من که بنده از طریق آن به من نزدیک می شود، وظیفه ای است که برای او قرار داده ام.

و بنده من از تقرب به من دست بر نمی دارد تا اینکه او را دوست بدارم.» هنگامی که او را دوست بدارم، شنوایی او می شوم که با آن می شنود، و بینایی او می شوم که با آن می بیند، و دست او می شوم که با آن می زند، و پای او می شوم که با آن راه می رود. و اگر از من بخواهد، قطعاً به او می‌دهم، و اگر از من پناه بخواهد، قطعاً او را حفظ می‌کنم» (بخاری).

این حدیث شامل چند وعده از جانب خداوند به بنده است:

1) من گوش او هستم که با آن می شنود، یعنی به چیزی گوش نمی دهد مگر آنچه را که خدا دوست دارد.

2). «من همان دستی هستم که با آن ضربه می‌زند» یعنی کاری را انجام نمی‌دهد که خدا دوست ندارد.

3) «من پای او هستم که با آن قدم می‌گذارد» - در مسیری گام نمی‌برد که خدا دوست ندارد.

4) اگر از من چیزی بخواهد به او می دهم - دعایش شنیده می شود.

خدایا ما را از کسانی قرار بده که دوستشان داری. از خداوند می خواهیم که ما را در انجام آنچه راضی است یاری کند. آمین.