صفحه اصلی / روی چیزها / مدرسه الئاتيك. ایده ها و نمایندگان کلیدی

مدرسه الئاتيك. ایده ها و نمایندگان کلیدی

دیالکتیک هراکلیتوس، که هر دو طرف یک پدیده را در نظر می گیرد - هم تنوع و هم ماهیت تغییر ناپذیر آن، به اندازه کافی توسط معاصران درک نشده بود و قبلاً در دوران باستان مورد انتقاد گسترده ای قرار گرفته بود. الیتیک(بومیان شهر Elea) گزنوفان (حدود 570 - 478 قبل از میلاد)، پارمنیدس (حدود 540 - حدود 470 قبل از میلاد)، زنون (حدود 490 - 430 قبل از میلاد) توجه را دقیقاً بر لحظه ثبات متمرکز کردند و سرزنش کردند. هراکلیتوس برای اغراق در نقش تغییرپذیری.

گزنوفانس- بنیانگذار مکتب الئیاتیک. او اثر اصلی خود "درباره طبیعت" را در قالب شعر نوشت. او زمین را مبدأ جهان می‌دانست و معتقد بود «همه چیز از زمین زاده می‌شود و همه چیز به زمین می‌رود».

او انسان‌سازی را در رابطه با خدایان رد کرد و معتقد بود که مردم خدایان را به شکل و شباهت خود می‌آفرینند - "همانطور که یک انسان است، خدای او نیز چنین است." گزنوفانس به مقام خداپرستی پایبند بود و به نظر او خداوند مطلق، ازلی و ابدی است. فضای بی پایان. او موجودی کروی، بی حرکت و تغییر ناپذیر است، نه یک تصویر حسی عینی، بلکه یک ساختار مفهومی.

در نظریه معرفت، گزنوفانس را می توان از حامیان عقل گرایی دانست، زیرا او در واقع اهمیت معرفت حسی را انکار می کرد و معتقد بود که واقعیت حسی، عالم پدیده هاست که همان ظاهر است.

پارمنیدس،او برخلاف هراکلیتوس گفت که هیچ چیز تغییر نمی کند. وی با بیان ویژگی های هستی، خاطرنشان کرد که بودن:

- بوجود نیامده و هرگز از بین نخواهد رفت، زیرا ماهیت بی زمانی دارد.

- به طور منحصر به فرد و جامع، یعنی. بدون قطعات؛

– کاملاً (تمام شده) و بی حرکت.

هستی چیزی است که اندیشه در آغوش گرفته است. نیستی (هیچ) وجود ندارد، زیرا نمی توان درباره آن فکر کرد یا درباره آن صحبت کرد. در معرفت شناسی، پارمنیدس بین مفاهیم «حقیقت» و «نظر» تمایز قائل می شود. نظر یک ظاهر حسی متناقض درونی است. حقیقت یک جهان متصور است، جهانی از وجود یکپارچه و ابدی.

زنو- نماینده برجسته دیالکتیک ذهنی - معتقد بود که فقط آنچه قابل اثبات است وجود دارد. او 40 آپوریا (مشکلات غیر قابل حل) را فرموله کرد که بسیاری از آنها به طور گسترده ای شناخته شدند. بنابراین، آپوریا "پیکان" او نشان دهنده ماهیت خیالی تأثیرات حسی است. می گوید قبل از اینکه تیری که از کمان پرتاب می شود مسافتی را طی کند، باید نصف آن مسافت را طی کند. اما برای پرواز در این نیمه، باید نیمی از نیمه پرواز کند و غیره. بنابراین، زنو استدلال کرد که فلش هرگز شروع به حرکت نخواهد کرد و همیشه با مکان خود (فضا) یکسان خواهد بود. «یک جسم متحرک نه در مکانی که هست و نه در جایی که نیست حرکت نمی‌کند»، زیرا ناسازگاری درونی پیامدهای منطقی این آپوریا، مفهوم حرکت را به یک «نظر» تبدیل می‌کند، یعنی. ظاهر، نه واقعیت استدلال زنون، مبتنی بر اثبات، نقش زیادی در توسعه تفکر نظری ایفا کرد و دیدگاه های دیالکتیکی هراکلیتوس متعاقباً توسط هگل و همچنین مارکسیست ها در ایجاد ماتریالیسم دیالکتیکی مورد استفاده قرار گرفت.

13 فلسفه فیثاغورث

به دنبال مکتب میلزی، مکاتب فلسفی دیگری در یونان باستان شروع به ظهور کردند که مهمترین آنها مکتب فیثاغورث بود. فیثاغورث (حدود 580 - حدود 500 قبل از میلاد) در جزیره ساموس به دنیا آمد. او در دیدگاه های سیاسی خود یکی از ایدئولوژیست های اشراف بود. او در تمام زندگی خود با نمایندگان دموکراسی برده دار در شهرهای یونان مبارزه کرد.

فیثاغورث تعلیم داد که اساس همه چیز عدد است. اعداد جوهر چیزها هستند. فیثاغورث از این واقعیت غافل نشد که اگر طول سیم ها در یک ساز موسیقی (تک وورد) به صورت 1: 2، 2: 3، 3: 4 با یکدیگر مرتبط باشد، فواصل موسیقی حاصل با آنچه اکتاو نامیده می شود مطابقت دارد. ، پنجم و چهارم. روابط عددی ساده در هندسه و نجوم جستجو شد. قضیه معروف فیثاغورث در مورد رابطه بین طول پایه های یک مثلث قائم الزاویه و طول هیپوتانوس نیز کاملاً نشان دهنده است. کل جهان توسط او به عنوان هماهنگی اعداد و روابط آنها شناخته شد. فیثاغورثی ها ویژگی های عرفانی خاصی را به اعداد نسبت می دادند. آنها معتقد بودند که خاصیت برخی از اعداد عدالت است، برخی دیگر - روح و ذهن، برخی دیگر - شانس و غیره. روح نیز عددی است که خود را به حرکت در می آورد. روح فناناپذیر است و از شخصی به شخص دیگر منتقل می شود. گویا خود فیثاغورث اطمینان داده است که به یاد دارد روح خود در 207 سال گذشته در چه کسی زندگی کرده است.

فیثاغورثی ها نیز خدمات بزرگی به فلسفه داشتند. آنها اولین کسانی بودند که ایده یک الگوی کمی توسعه جهان، جهان را بیان کردند. آنها سعی کردند حضور اضداد را کشف کنند و به مواردی از آنها اشاره کردند: حد و بی نهایت، زوج و فرد، استراحت و حرکت، نور و تاریکی، نر و ماده و غیره.

در آموزش اخلاقیفیثاغورثیان روشی از زندگی را پیشنهاد کردند که هدف آن آزاد کردن روح از بدن از طریق پاکسازی آن بود. بالاترین درجه تطهیر «زندگی متفکرانه» است که هدفش جستجوی علمی حقیقت و خیر است.

فیثاغورسیان نیز به قانون توجه داشتند و معتقد بودند که "کل زندگی به گونه ای طراحی شده است که از خدا پیروی کند" زیرا خدایان بالاترین قدرت را دارند و این قدرت است که عادلانه ترین است. سپس باید از انبیا، حاکمان، والدین، بزرگان و بالاخره شریعت اطاعت کرد. "انسان ذاتاً نمی تواند سعادتمند بماند، اگر کسی مسئول نباشد"، بنابراین "هیچ شری بزرگتر از هرج و مرج وجود ندارد."

در نهایت، باید به جستجوی فیثاغورثی ها برای هماهنگی در همه چیز، برای سازگاری کمی زیبا اشاره کرد. چنین جستجویی در واقع با هدف کشف قوانین است و این یکی از دشوارترین کارهای علمی است. یونانیان باستان هارمونی را بسیار دوست داشتند، آن را تحسین می کردند و می دانستند چگونه آن را در زندگی خود ایجاد کنند.

ارسال کار خوب خود به پایگاه دانش آسان است. از فرم زیر استفاده کنید

دانشجویان، دانشجویان تحصیلات تکمیلی، دانشمندان جوانی که از دانش پایه در تحصیل و کار خود استفاده می کنند از شما بسیار سپاسگزار خواهند بود.

ارسال شده در http://www.allbest.ru/

ارسال شده در http://www.allbest.ru/

دپارتمان علوم، سیاست صنعتی و کارآفرینی مسکو

موسسه آموزشی دولتی

آموزش عالی حرفه ای

"آکادمی بازار کار و فناوری اطلاعات مسکو"

(GOU "MARTIT")

چکیده

در رشته " فلسفه »

در موضوع: « مدرسه الیاتیک ایده های اصلی و نمایندگان »

تکمیل شده توسط: Andronov A.V.

دانشجوی سال دوم

معلم: Rozhkov V.V.

مسکو 2013

مقدمه

1 فلسفه مکتب الئاتیک

1.1 پارمنیدس

1.2 زنو

1.3 ملیسا

مقدمه

اصطلاح "وجود" اولین بار توسط متفکران یونان باستان دوره اولیه - Eleatics - پیشنهاد شد. برخلاف اکثر پیشاسقراطی ها، الین ها با مسائل علوم طبیعی سروکار نداشتند.

مشخصه مکتب الئاتیک مونیسم سختگیرانه در آموزه هستی و عقل گرایی در آموزه معرفت بود. الئاتیک ها مدافعان آگاهانه وحدت همه چیز بودند. آنها همچنین تضادهای عمیقی را کشف کردند که ریشه در دیدگاه معمولی و ادراکی جهان داشت. تضادهای مکان، زمان و حرکت به عنوان تعاریف چیزهای واقعاً موجود توسط الئیتیک ها با استعداد دیالکتیکی فراوان آشکار شد. سرانجام، الیتی ها اولین کسانی بودند که به طور کاملاً واضح بین آنچه واقعاً وجود دارد، که توسط فکر درک می شود، و پدیده ای که شخص از طریق حواس با آن آشنا می شود، تمایز قائل شدند.

ارتباط مطالعه این موضوع بسیار زیاد است، زیرا آموزه های مکتب الئاتیک سهم زیادی در آن داشته است فلسفه یونانو به طور کلی در تاریخ فلسفه.

هدف این مطالعه « مدرسه الئاتیک».

موضوع مطالعه ایده ها و نمایندگان اصلی است.

هدف از این کار بررسی ایده ها و نمایندگان اصلی مکتب الئاتیک است.

برای رسیدن به هدف در کار، باید وظایف زیر را حل کرد:

1) تجزیه و تحلیل آموزه های عمومی.

2) ایده های اصلی را کشف کنید.

3) ویژگی ها را مطالعه کنید تدریس فلسفی;

4) جهت های اصلی تدریس را در نظر بگیرید.

1. فلسفه مکتب الئاتیک

Eleatics یک مکتب فلسفی یونان باستان (6-5 قرن قبل از میلاد) است که در شهر Elea (جنوب ایتالیا) بوجود آمد. نمایندگان اصلی آن پارمنیدس، گزنوفانس، زنون از الئا و ملیسوس بودند. تأثیر مکتب آنها در شکل گیری تفکر علمی انتزاعی بسیار زیاد است. فلسفه الیتی ها در مسیر عقلانی کردن دانش ایستاده بود و با مفاهیم انتزاعی عمل می کرد و تفکر را از تصاویر استعاری رها می کرد. الئیتیک ها اولین کسانی بودند که در تفسیر جوهر از عناصر طبیعی خاص - آب، هوا، آتش، خاک - به وجود به این صورت حرکت کردند.

1.1 پارمنیدس

پارمنیدس (اواخر قرن 7-6 قبل از میلاد) - فیلسوف، سیاستمدار، شخصیت مرکزی مکتب Eleatic. در خانواده‌ای اصیل به دنیا آمد و جوانی را به خوشگذرانی و عیش و نوش گذراند، وقتی سیری از لذت‌ها از بی‌اهمیت لذت‌ها به او خبر داد، به تأمل در «چهره روشن حقیقت در سکوت تعلیم شیرین» پرداخت. او در امور سیاسی شهر زادگاهش مشارکت فعال داشت. او به عنوان یکی از رهبران سیاسی خردمند شناخته شد.

پارمنیدس شعر «درباره طبیعت» را نوشت، جایی که به صورت مجازی مسیر معرفت را در قالب توصیفی تمثیلی از سفر مرد جوان به سوی الهه ای که حقیقت را برای او آشکار کرد، ارائه کرد. پارمنیدس در همان ابیات اول شعر، نقش غالب عقل در معرفت و نقش کمکی حواس را اعلام می کند. او فلسفه را به فلسفه حق و فلسفه نظر تقسیم کرد و عقل را ملاک حقیقت خواند، اما در احساسات دقتی ندارد: به ادراکات حسی اعتماد نکنید، چشمانتان را بی هدف نچرخانید، با حرف گوش نکنید. گوش هایی که در آن فقط سر و صدا شنیده می شود و زبان خود را بیهوده حرف می زنند، اما شواهد بیان شده را با ذهن خود بررسی کنید.

ایده اصلی پارمنیدس، بودن، رابطه بین تفکر و هستی است. تفکر همیشه به چیزی اشاره دارد، زیرا بدون موجودی که درباره آن بیان می شود، فکری نخواهیم یافت. سعی کن به هیچ چیز فکر نکنی و خواهید دید که این غیر ممکن است. ایده درخشان پارمنیدس مبنی بر اینکه خارج از وجود متغیر، فضا و زمان خالی وجود دارد و نمی تواند باشد. یافتن اندیشه بدون وجود غیرممکن است: فکر بدون وجود چیزی نیست. نیستی را نه می توان شناخت و نه بیان کرد، فقط وجود متصور است. به ویژه مهم است که تأکید کنیم که پارمنیدس مرتبط است دنیای معنویفردی با عوامل تعیین کننده ای مانند موقعیت فرد و سطح سازمان بدنی او: بالاترین درجه بالاترین درجه تفکر را نیز می دهد. و جسمانیت و معنویت در عالم هستی در خداوند منطبق است. [2]

ایده های اساسی مکتب الئاتیک توسط پارمنیدس به طور کامل توسعه یافت. شاگردان او، زنو (حدود 490-430) و ملیسا (حدود 485-425)، فقط می توانستند از نظریه او در برابر مخالفت هایی که توسط افرادی که به مفاهیم عادی اشیا پایبند هستند دفاع کنند و به دنبال استدلال های جدید باشند. در این راستا به نثر می نوشتند. فنون دیالکتیکی که پارمنیدس آنها را در قالب شعری قرار داد، در رساله های خود پیشرفت فنی کامل تری دریافت کرد.

Zeno of Elea، دوست و شاگرد پارمنیدس، از دکترین وحدت هر چیزی که وجود دارد، از ماهیت توهم‌آمیز هر چیز فردی، با تکنیک‌های دیالکتیکی دفاع کرد که نشان داد چه ناسازگاری‌های منطقی در «نظر» وجود دارد که واقعاً جهانی وجود دارد. از اشیاء منفرد بوجود آمده و حرکت می کنند. زنون با اثبات اینکه مفاهیم حرکت و ظهور با خود تناقض دارند، با روح اصل اصلی مکتب الئاتی، این مفاهیم را به عنوان توهمی حذف کرد و به این نتیجه رسید که هیچ تغییری نمی تواند وجود داشته باشد، در نتیجه تنها یک واحد وجود دارد. ، هستی تغییر ناپذیر .

از نوشته های Zeno of Elea فقط قطعات کوچکی باقی مانده است. بیشتر آنها در فیزیک ارسطو هستند. روش اصلی زنون به ارسطو دلیلی داد تا او را بنیانگذار «دیالکتیک» بخواند. در میان نویسندگان باستان، اصطلاح «دیالکتیک» به معنای شناخت حقیقت از طریق شناسایی بود تضادهای داخلیدر افکار حریف زنون در «آپوریا» معروف خود (ترجمه تحت اللفظی کلمه آپوریا «ناامیدی» است) این تناقضات را در تفکر مخالفان مکتب الئاتی آشکار می کند.

زنون با دفاع از آموزه مکتب الئات در مورد وحدت و تغییر ناپذیری هستی ثابت می کند که پایه های ذهنی اولیه کسانی که آن را رد می کنند (ایده فضا به عنوان پوچی، جدا از جوهری که آن را پر می کند؛ اعتقاد به کثرت). از اشیا و وجود حرکت در جهان) باطل است. زنو ما را متقاعد می کند که شناخت این فرضیه های به ظاهر بدیهی منجر به تضادهای آشتی ناپذیری می شود. حقیقت اصلی ترین مفاد فلسفی مکتب الئات است: پوچی، کثرت و حرکت در جهان وجود ندارد.

زنو در مورد فضای خالی بیرون از هستی، جوهر، می گوید که چون آن هم هستی است، پس باید در جایی، در یک «فضای دوم» خاص باشد. این فضای دوم باید در فضای سوم قرار گیرد - و به همین ترتیب تا بی نهایت. از نظر مکتب الئاتیک، چنین فرضی در مورد کثرت فضاها پوچ است. این بدان معناست که فضا از هستی جدایی ناپذیر است، جوهری خارج از آن نیست و چیزهای جدا نشدنی از آن نمی توانند در درون آن باشند.

تصور معمول بشر از تعدد نامتناهی چیزها در نظر مکتب الئاتی و زنون نیز از تضادهای آشتی ناپذیری رنج می برد. اگر تعداد نامتناهی از چیزها وجود داشته باشد، پس هر یک از آنها قدر ندارند (یا همان چیزی که یک نامتناهی است). بی نهایت نه تنها مفهوم قدر، بلکه مفهوم عدد را نیز از بین می برد: مجموع عناصر یک مجموعه نامتناهی وجود ندارد، زیرا مجموع باید یک عدد متناهی معین باشد و دانش متعارف این مجموع را نامتناهی می داند. در نتیجه، ما باید آموزه مکتب الئاتیک در مورد وحدت وجود را صادق بدانیم.

ایده معمول انسان در مورد وجود حرکت، طبق گفته زنو، واقعیت متافیزیکی واقعی را منعکس نمی کند. آپوریاس حاوی «ردیه‌های جنبش» معروف است: «دوگانگی (تقسیم بر دو)»، «آشیل»، «تیر پرنده» و «استادیوس».

زنو در «دوگانگی» اشاره می‌کند که اگر از نقطه‌ای به نقطه دیگر حرکت کنیم، ابتدا باید نیمی از راه را بین آنها طی کنیم، سپس نیمی از نیمه باقی‌مانده را - و به همین ترتیب بی‌نهایت. اما حرکتی که بی نهایت طول بکشد هرگز به هدف خود نمی رسد. برای غلبه بر یک مسیر، ابتدا باید بر نیمی از مسیر غلبه کنید، و برای غلبه بر نیمی از مسیر، ابتدا باید بر نیمی از آن غلبه کنید، و به همین ترتیب ad infinitum. بنابراین، جنبش هرگز آغاز نخواهد شد.

در آپوریا "تیر پرنده"، زنو ثابت می کند که اگر تیری را در نظر بگیریم که در هر لحظه پرواز از کمان پرتاب می شود، معلوم می شود که در هر لحظه به طور همزمان در حال پرواز است و موقعیت ثابت خاصی را اشغال می کند. در عین حال، حرکت و بی حرکتی هر دو وجود دارد - بنابراین، تصور معمول انسان از حرکت نادرست و بی معنی است، اما ایده مکتب الئاتی در مورد تغییر ناپذیری و عدم تحرک کامل وجود درست است. یک تیر پرنده بی حرکت است، زیرا در هر لحظه از زمان در حال استراحت است و از آنجایی که در هر لحظه از زمان در حال استراحت است، همیشه در حال استراحت است.

در آپوریا «آشیل»، زنو ثابت می‌کند که آشیل که به خاطر سرعت دویدنش مشهور است، هرگز به لاک‌پشتی که از او فرار می‌کند نمی‌رسد. اگرچه آشیل سریعتر از لاک پشت می دود، اما فاصله بین آنها هرگز صفر نمی شود، زیرا لاک پشت با دور شدن از آشیل، در هر دوره زمانی جدید، زمانی را برای طی کردن مسافتی خواهد داشت که هر چقدر هم که ناچیز باشد، هرگز مساوی صفر نباشید بنابراین Zeno استدلال می کند که در هیچ نقطه ای از دویدن فاصله بین آشیل و لاک پشت صفر نمی شود و اولی هرگز به دومی نمی رسد.

فرض کنید آشیل ده برابر سریعتر از لاک پشت می دود و هزار قدم از آن عقب تر است. در مدت زمانی که آشیل برای دویدن این مسافت طول می کشد، لاک پشت صد قدم در همان جهت می خزد. وقتی آشیل صد قدم می دود، لاک پشت ده قدم دیگر می خزد و به همین ترتیب. این روند تا بی نهایت ادامه خواهد داشت، آشیل هرگز به لاک پشت نمی رسد.

1.3 ملیسا

ملیسوس، اهل ساموس، با موفقیت فرماندهی ناوگان سامیان را در طول جنگ آتن و ساموس در سال 440 قبل از میلاد برعهده داشت. ه. برخی از نویسندگان می گویند که ملیسوس در جوانی خود نزد فیلسوف معروف هراکلیتوس تحصیل کرد، اما سپس به تعالیم الئاتی پیوست که از نظر معنایی کاملاً مخالف بود. Eleatic Zeno Aporia یونان باستان

در میان فیلسوفان مکتب الئاتیک، ملیسوس از جنبه های مهمی برجسته بود. او با پیروی کامل از آموزه های گزنوفانس و پارمنیدس در مورد وحدت، تغییر ناپذیری و ابدیت وجود واقعی، استدلال کرد که جهان تنها در صورتی می تواند اینگونه باشد که بی نهایت باشد. برعکس، سایر نمایندگان مکتب الئیاتیک معتقد بودند که جهان متناهی و کروی است.

علاوه بر این، ملیسوس، برخلاف دیگر الیتی ها، معتقد بود که جهان باید غیر جسمانی باشد، زیرا «اگر وجود ضخامت داشت، به این ترتیب دارای قطعاتی بود و دیگر یکی نبود». ظاهراً ملیسا با استفاده از همین استدلال به ایده بی نهایت بودن وجود رسید. وجود متناهی اندازه معینی خواهد داشت، به این معنی که می‌توان آن را به بخش‌هایی تجزیه کرد و این ایده الیتی وحدت جهانی و عدم کثرت را نقض می‌کند.

نتیجه گیری

این اثر به موضوع فعلی تحقیق در مورد ایده‌های اصلی و نمایندگان مکتب الئاتیک اختصاص داشت.

هدف از این مطالعه مدرسه Eleatic بود.

هدف از این کار بررسی ایده ها و نمایندگان اصلی مکتب الئاتیک بود.

برای رسیدن به هدف، وظایف زیر حل شد:

1) آموزه های کلی تجزیه و تحلیل می شود، مشخص می شود که برخلاف اکثر پیشسقراطی ها، الین ها با مسائل علوم طبیعی سر و کار نداشتند، آنها یک دکترین نظری وجود را توسعه دادند (این اصطلاح را برای اولین بار مطرح کردند)، و پایه و اساس را گذاشتند. هستی شناسی کلاسیک یونانی؛

2) آراء و نمایندگان اصلی بررسی شد، معلوم شد که فیلسوفان مکتب الئات، هستی را هستی می‌دانستند و این از خود مفهوم «بودن» و «آنچه نیست» ناشی می‌شود. نیست، که از محتوای خود مفهوم نیز ناشی می شود;

3) ویژگی های تعلیم فلسفی مورد مطالعه قرار گرفته است که منعکس کننده یک اصل دقیق و یکپارچه در آموزه هستی و عقل گرایی در آموزه معرفت است.

4) جهات اصلی آموزه در نظر گرفته شده است، مانند عدم، مکان، وجود، ماده، زمان، میزان.

فهرست منابع و ادبیات استفاده شده

1. Bogomolov A. S. "فلسفه باستان" ویرایش دوم. م.: بالاتر. مدرسه 2006. - 390 ص.

2. Wundt V. مقدمه ای بر فلسفه. - سن پترزبورگ، 1903 .- 352 ص.

3. Losev A.F. "فلسفه باستان تاریخ" M.: Nauka،
1977.- 208 ص.

4. Lavrinenko V.N. "فلسفه" چاپ دوم، برگردان. و اضافی - م.: وکیل. 2004. - 520 ص.

5. Spirkin A.G. "Philosophy" ویرایش دوم. - م.: گرداریکی، 1385. -

436 ص.

6. زلر ای. مقاله ای در مورد تاریخ فلسفه یونان / ترجمه. اس ال فرانک. م.: کانون، 1996. - 342 ص.

7. http://rushist.com/index.php/greece-rome/767-elejskaya-shkola

ارسال شده در Allbest.ru

...

اسناد مشابه

    جهان بینی های فلسفیمکتب میلزی: تالس، آناکسیماندر، آناکسیمنس. فیثاغورث و مکتب او مکتب الئاتیک: گزنوفانس، پارمنیدس، زنون. اتمیسم لوسیپوس-دموکریتوس. سوفیست ها و سفسطه ها: پروتاگوراس، گورگیاس و پرودیکوس. فلسفه سقراط، افلاطون و ارسطو.

    چکیده، اضافه شده در 1390/03/18

    مفهوم خدای واحد و موجود معقول در فلسفه گزنوفانس، پارمنیدس. آپوریا به مثابه مفهومی به معنای مشکل حل نشدنی در فلسفه یونان باستان. روش اثبات پدیده محبوبیت آپوریاهای زنو. انکار پوچی به مثابه نیستی.

    کار دوره، اضافه شده در 07/06/2011

    مقوله هستی در فلسفه، دوره هایی در تعبیر هستی، وجود انسان و وجود جهان. مسئله پیدایش فلسفه. مدرسه میلزی. تالس، آناکسیماندر و آناکسیمنس. فیثاغورث و مکتب او هراکلیتوس افسوسی. مکتب الئاتیک: گزنوفانس، پارمنیدس زنون.

    کار دوره، اضافه شده در 11/01/2003

    اشکال پیش فلسفیآگاهی، مسئله منابع فلسفه. ویژگی های توسعه فلسفه غرب و شرق. مدرسه میلزی. تالس، آناکسیماندر و آناکسیمنس. فیثاغورث و مکتب او هراکلیتوس افسوسی. مکتب الئاتیک: گزنوفانس، پارمنیدس زنون. سوفیست ها و سوفی ها

    کار دوره، اضافه شده در 12/10/2004

    مفهوم و مراحل اصلی توسعه فلسفه باستان، نمایندگان و مدارس برجسته آن. شرح مختصرفلسفه پیش از سقراط مکتب میلسی و الئاتیک و نمایندگان آن حوزه های تحقیق و اهمیت در تاریخ این علم.

    ارائه، اضافه شده در 2014/11/27

    دیدگاه های فلسفی مکتب میلزی: تالس، آناکسیماندر و آناکسیمنس. هراکلیتوس، امپدوکلس و آناکساگوراس دیالکتیک دانان بزرگ دوران باستان هستند. جهت گیری علایق مکتب الئاتی: گزنوفان، پارمنیدس، زنون. سوفیست ها و سفسطه ها: پروتاگوراس، گورگیاس و پرودیکوس.

    چکیده، اضافه شده در 11/12/2010

    فلسفه طبیعی مکتب میلزی. جوهر مفاهیم "آرچه"، "هستی". آناکسیماندر، آپیرون، آناکسیمنس. آتش و لوگوس هراکلیتوس، دیالکتیک. فلسفه فیثاغورث و ریاضیات، اعداد و اشکال هندسی. پارمنیدس و گزنوفان، تولد متافیزیک.

    ارائه، اضافه شده در 2012/07/17

    فلسفه باستان به عنوان یک تفکر فلسفی پیوسته در حال توسعه. مکاتب اصلی فلسفه باستان: ایونی، میلزی، افسسی، الئیاتی، کلاسیک، مکتب فیثاغورث. توسعه شک گرایی و رواق گرایی. فلسفه تالس، فیثاغورث، اپیکور.

    تست، اضافه شده در 1390/01/17

    افلاطون و ارسطو دو «قله» فلسفه یونان باستان هستند. ایده های اساسی فلسفه افلاطون. منطق صوری ارسطو. تولد تفکر فلسفی در روسیه، نمایندگان و نظریه های اصلی آن. معنای زندگی انسان بر اساس مفاهیم مختلف.

    تست، اضافه شده در 09/06/2009

    ویژگی های اصلی، جهت ها، نمایندگان فلسفه باستان. مکتب فیثاغورث. عصر کلاسیک فلسفه یونان باستان. فلسفه افلاطون. فلسفه ارسطو. فلسفه عصر هلنیستی. مفاهیم روانکاوی انسان. نظریه فروید.

مدرسه الئیاتیک (Eleatics).

نمایندگان مکتب Eleatic - Xenophanes، Parmenides، Zeno، Melissus.

نام این مدرسه از شهر Elea (در جنوب ایتالیای فعلی، در آن زمان بخشی از یونان) گرفته شده است.

نام فلسفه در ایتالیا ایتالیایی است.

اگر میلزی ها منشأ فیزیکی داشتند (هر عنصر طبیعی، در میان فیثاغورثی ها - از نظر ریاضی (تعداد) ، در میان الیتی ها - از نظر فلسفی (اساس همه چیز وجود است و به هیچ عنصر طبیعی قابل تقلیل نیست).

ایده های علمی الیتیکس ها

    آنها ایده آستانه حساسیت را بیان کردند.

    برای اولین بار گفتند که خدایان مخلوق انسان هستند.

    آنها 5 سیاره را می شناختند - زهره، مریخ، مشتری، عطارد، زحل.

اندیشه های فلسفی الئاتیکس.

    در هسته همه چیز وجود است. هستی یکی است و از اجزا تشکیل نمی شود.

    هستی بی حرکت است (برخلاف آموزه های هراکلیتوس).

    هستی را هیچ کس و هیچ چیز خلق نکرده، هستی ابدی است.

    بودن کامل یا کامل است.

    دلیل این که هستی نمی تواند ناپدید شود این است که نیستی وجود ندارد.

    آنها ایده هویت تفکر و هستی را بیان کردند.

    هیچ نیستی وجود ندارد زیرا ما نمی توانیم آن را تصور کنیم.

    در اندیشیدن، مانند وجود، هیچ متضادی نمی تواند وجود داشته باشد (مانند هراکلیتوس، الئاتی ها که دو سر می پنداشتند).

    الئیتیک ها را بی حرکت های بزرگ می نامند.

آپوریاس زنون.

آئوریا - این یک تناقض لاینحل، یک پارادوکس است.

در مجموع 40 آپوریا وجود دارد ، اما 4 مورد مشهورتر هستند - "دوگانگی" ، "فلش پرنده" ، "آشیل و لاک پشت" ، "استادیوم".

زنو با آپوریا سعی کرد این ایده را ثابت کند که هستی بی حرکت است.

آپوریا "دوگانگی".

دوگانگی - لشکر به نقطه برخورد کرد.

منطق زنون:

    برای تکمیل بخشی از مسیر، ابتدا باید نیمی از آن را کامل کنید.

    برای تکمیل این نیمه، باید نیمی از نیمه را تکمیل کنید و به همین ترتیب ad infinitum.

    نتیجه - جنبش نمی تواند آغاز شود.

آپوریا "تیر پرنده".

برای پرواز در بخش خاصی از مسیر، آیا فلش باید در یک (این) نقطه (در حال استراحت) باشد؟

آیا باید (در حالت استراحت) در یک نقطه همسایه باشد؟

نتیجه گیری: حرکت مجموع لحظات استراحت است، بنابراین یک تیر پرنده در حالت سکون است.

معنی آپوریا.

    ممکن است به نظر برسد که آپوریا معنی ندارد، زیرا ... تجربه برعکس را نشان می دهد - فلش پرواز می کند، آشیل به لاک پشت می رسد، حرکت وجود دارد.

    در مورد آپوریا، آنها به عنوان اسباب بازی های فکری، یک بازی ذهنی نشان داده شدند.

    اما معنای آنها عمیق تر است - با استفاده از منطق، استدلال نظریزنون ایده حرکت را رد کرد و از مخالفان خود نیز همان (براهین و استدلال نظری) را خواست.

مکتب فلسفی الئاتیک یکی از قدیمی‌ترین مکتب‌ها است یونان باستان. در ششم - نیمه اول قرن پنجم قبل از میلاد وجود داشته است.

در حالی که سایر پیشاسقراطیان (یعنی فیلسوفانی که قبل از سقراط می زیستند) به علوم طبیعی علاقه مند بودند، الئاتیک ها در جهت دیگری استدلال کردند: آنها هستی را مطالعه کردند و همین اصطلاح را پیشنهاد کردند. بنابراین، الئیتیک ها بنیانگذاران هستی شناسی هستند.

مکتب Eleatic به طور سنتی شامل Zeno، Parmenides و Melissa است. گاه گزنوفانس که معلم پارمنیدس بود در آن گنجانده شده است; به همین دلیل، او را حتی بنیانگذار مکتب الئاتیک می نامند.

در واقع گزنوفانس بنیانگذار «رسمی» این مکتب نبود، بلکه با عقاید خود بر فیلسوفان الئاتی تأثیر گذاشت.

ایده های الیتی

  • وحدت، ابدیت، تغییر ناپذیری هستی، استمرار و زوال ناپذیری آن. این عقیده توسط گزنوفانس اعلام شد و سپس مورد پذیرش همه الیتی ها قرار گرفت.
  • عقل گرایی در معرفت و توحید در هستی. مونیسم این ادعاست که هر چیزی که وجود دارد در نهایت به آغاز، به عنصر اصلی تقلیل می یابد. 3. وجود حرکت و کثرت به عنوان فرض اولیه. زنون، در آپوریاهای خود، نشان داد که یک فرض متفاوت منجر به نتایج پوچ می شود - که هیچ حرکت، فاصله و کثرت وجود ندارد.
  • کل به سادگی با مجموع اجزای آن برابر نیست، بلکه از نظر کیفی با هر چیزی که جوهر آن را می سازد متفاوت است. زنون نیز این را در آپوریای خود نشان داد: بنابراین، یک دانه بی صدا روی زمین می افتد، در حالی که کیسه غلات هنگام سقوط غرش کر کننده ای می دهد.
  • پوچی عین عدم است; بنابراین هیچ خلایی وجود ندارد. فقط آنچه هست را می توان شناخت.
  • احساسات نقش ثانویه ای در شناخت دارند. آنها در مورد موضوع، تصوری ایجاد می کنند، اما این نظر با حقیقت مطابقت ندارد.

معنای مکتب الئاتیک

اهمیت تاریخی و علمی الئیتیک ها بسیار زیاد است. بنابراین، آنها اولین کسانی بودند که نشان دادند که ایده روزمره اشیاء و جهان به عنوان یک کل با حقیقتی که توسط ذهن درک می شود مطابقت ندارد. الئاتیک ها انطباعات حسی را متمایز می کردند که ایده ای ناقص و غالباً نادرست و درک عقلانی از چیزها را تشکیل می دهد و به حقیقت منجر می شود.

الئاتیک ها پایه دیالکتیک ایده آلیستی را بنا نهادند. به ویژه، ارسطو زنون را نخستین دیالکتیسین می نامد. با این حال، دیالکتیک آنها با دیالکتیک عینی هراکلیتوس متفاوت است. افلاطون عقاید الئاتیکی ها را توسعه داد و آنها را اساس آموزه های ایده آلیستی او قرار داد.

با همه اینها، الئیتیک ها قادر به حل کامل مسائل مربوط به ضدیت های باز (مانند بی نهایت و فضای محدود، رابطه بین کثرت و تکینگی) نبودند. آموزش الیتی ها که به صورت متافیزیکی ایجاد شد، سعی کرد به فلسفه طبیعی تبدیل شود و مفاهیم این دو جهت را در هم آمیخت.

در نتیجه، نتیجه طبیعی توسعه مکتب الئاتیک، ادغام آن با سایر حوزه‌های فلسفه - سفسطه، اریستیک (هنر استدلال) و غیره بود. با این حال، برخی از وظایف الئاتیک، در درجه اول زنو، باقی ماند. تا امروز حل نشده

این، مثلاً، آپوریا در مورد یک فلش پرنده است: در هر لحظه از زمان بی حرکت است، بنابراین، هیچ حرکتی وجود ندارد. هیچ راه حل کاملی برای این آپوریا وجود ندارد، اما کاملاً واضح است که زنو با کمک این مشکل می خواست نشان دهد که ماهیت حرکت و زمان با مدل های ذهنی مطابقت ندارد: بنابراین، در طبیعت هیچ نقطه تقسیم ناپذیری در فضا وجود ندارد. و یک لحظه "تقسیم ناپذیر" در زمان. همین را می توان در مورد دیگر آپوریاهای زنو - "آخیل و لاک پشت"، "دوگانگی" و غیره گفت.

مبدا علم فلسفیخیلی وقت پیش شروع شد که به انسان مدرنتصور اینکه جهان در آن زمان چگونه بود، مردم از طبیعت چه انتظاراتی داشتند و عمیق ترین امیدهای خود را به چه چیزی داشتند، سخت است. مصنوعاتی که تا به امروز باقی مانده اند گواهی بر جستجوی مستمر عقل بشر برای یافتن پایه های اسرارآمیز جهان هستند که شناخت آن ها کلید خوشبختی، زندگی مرفه و یافتن جایگاه خود انسانیت خواهد بود.

الئاتیک ها از اولین کسانی بودند که به عقل به عنوان نیروی قدرتمندی روی آوردند که قادر به آشکار کردن رمز و راز هستی بود، بنابراین مکتب فلسفی الئاتی، همراه با مکتب فیثاغورث، بنیانگذار عقل گرایی، دیدگاهی فیزیکی از واقعیت موجود، در نظر گرفته شد. با توجه به محدودیت های دوران باستان در دانش پژوهشی، فیلسوفان یونان باستان مطالب کافی برای حل مسائل خود نداشتند. متفکران در پیوند دادن دیدگاه های خود با دیگر مکاتب فلسفی باستانی که از نظر ایدئولوژی مشابه بودند، راهی برای خروج یافتند.

ایده های اساسی مکتب فلسفی الئاتیک

قدمت مکتب یونان باستان Eleatics به اوایل برمی گردد دوره باستان(قرن VI-V قبل از میلاد). شهر ایلیون Elea نام خود را به جنبش فلسفی که توسط Eleatics به توده‌ها ستایش می‌شد، داد. اندیشه غالب مفهوم حکیمان، مفهوم هستی بود، علاوه بر این، در وسیع ترین زمینه. به لطف این، آنها پایه های هستی شناسی یونان باستان را بنا نهادند.

این مدرسه چندین نماینده برجسته داشت که در نتیجه گیری های منطقی طبیعی بودند، اما با خلق و خوی رنگارنگ خود متمایز بودند.

گزنفون نماینده مفتضح (مشکوک) مدرسه به حساب می آمد. متفکر با داشتن شخصیتی شیوا و آتشین، جانشینان خود را با موهبت اقناع تسخیر کرد. برخی منابع تاریخی در مورد گزنوفانس به عنوان بنیانگذار جنبش صحبت می کنند، اما این کاملاً درست نیست، زیرا فیلسوف "واعظ" هلنیسم الئاتی بود و نه "پدر". حکیم زبان مشترکی با مقامات پیدا نکرد و عمر طولانی خود را در فقر به پایان رساند.

پارمنیدس یک سیاستمدار برجسته و مورد احترام بود. دیدگاه متفکر وزن داشت. پارمنیدس با دیدگاه‌های قاطعانه‌اش متمایز بود.

این دو شخصیت مرکزی مکتب الئاتی ایده اولیه این دکترین را بر اساس تز ریاضی فیثاغورث ارائه کردند - یک مطالعه طرفدار ماتریالیسم از اصل طبیعی. با اصول زیر قابل درک است:

  • ابدیت، تمامیت هستی - هستی تغییر ناپذیر و مستمر است;
  • رویکرد عقلانی به هستی - عقل گرایی می گوید که هستی در یک منبع اولیه واحد نهفته است.
  • هویت کل و مجموع اجزاء - اصل شامل اجزای بسیاری است که به طور جداگانه کیفیت کمتری نسبت به منبع دارند.
  • فقدان پوچی - پوچی معادل نیستی (هیچ) است، فقط آنچه واقعاً وجود دارد قابل مطالعه است.
  • محدودیت حسی - تصور ایجاد شده توسط احساسات با حقیقت مطابقت ندارد.

تدریس الیتیکس

دکترین هستی‌شناختی الئیتیک‌ها بر اساس اصل است اصل علمی- هر ایده درک شده از طبیعت با ماهیت واقعی مطابقت ندارد، زیرا مشمول توضیح معقول نیست.

بخش مهمی از هلنیسم الیت دیالکتیک ایده آلیستی است. اما اصل عینی هراکلیتوس در اینجا جای خود را به ایده آلیسم دیالکتیکی می دهد، که در عین حال به نمایندگان مکتب الئاتی کمک می کند تا بر روند تحقیق تمرکز کنند، اما تنوع قضاوت ها را محدود می کند.

پس از آن، این ایده آلیسم بود که به کیفیت تعیین کننده آموزه های افلاطون تبدیل شد.

جهت گیری متافیزیکی جنبش الئاتیک سایه هایی از جهان بینی فلسفی طبیعی را با هم ترکیب کرد و اختلاف نظرات را در هم آمیخت. به عنوان مثال، می‌توانیم پیچیدگی درک بی‌نهایتی فضا، رابطه دومی با زمان را انتخاب کنیم، که راه خروجی را در نبوغ فلسفه‌پردازی طبیعی یافت. پیامد منطقی و قابل پیش بینی این روند، ادغام جنبش الئاتیک با جنبش اریستیک و سوفسطایی بود.

آموزه الیتی بودن خود بر «سه ستون» استوار است: مونیسم، عقل گرایی، دانش.

ایده حرکت و مجموعه پارمنیدس منطق دانش هستی شناختی را اثبات می کند.

مفاهیم «هستی» و «نبودی» که در چارچوب نهضت ظاهر شد، به عنوان مبنایی نظری برای استدلال فیلسوفان دوران باستان و نسل های آینده بود. هستی، به عنوان موجود در یک پیوستار، متحد و بی حرکت، معنادار، جاودانه است. عدم، به عنوان عدم در پیوستار، درک نمی شود، جایی برای بودن ندارد.

مکتب الئاتیک ماهیت واقعی را با تضاد فرضیات فیزیکی ارائه می کند. معانی شرطی ارائه شده بیانگر غیرشرطی بودن شناخت است.

اما درک به موقع ماهیت واقعی هستی تأثیر مثبتی بر افکار فلسفی متفکران مشهور بعدی داشت: دموکریتوس، افلاطون، آناکساگوراس، ارسطو، امپدوکلس، سقراط.

تفسیر فلسفه مکتب الئاتیک

مفهوم رسمی شناخت از جهت الیت بودن فلسفه، درست مانند بسیاری دیگر، مورد نقد و تحلیل متفکران معاصر و نسل های بعدی قرار گرفت. در اینجا تفسیر آموزه های الئاتیکس یعنی سبک فهم اندیشه های مورد بحث آغاز می شود. این تفسیر بر اساس طرز تفکر فردی، وابستگی دورانی منتقد و تحول تاریخی جامعه است. اصلی اصل فلسفی"انکار، بازاندیشی" و در واقع اغراق آمیز است، زیرا مفاهیم فلسفیدر معرض تغییر موقت دائمی است. یک آموزه خاص، تحت تأثیر بسیاری از پارادایم ها، معنای اصلی خود را از دست می دهد.

مکتب الئاتیک نمونه ای عالی از تفسیرهای متنوع از معنای مفهومی است که متفکران بعدی دوران تاریخیبه روش خود ارزیابی می شود. برای حفظ اهمیت ایده، باید به رابطه بین هدف مطالعه پدیده و پارادایم احترام گذاشت.

نمایندگان برجسته مکتب الئیاتیک

طرفداران هر جهتی نشان دهنده وحدت اصل برون یابی - مذهبی، دولتی یا اجتماعی هستند.

در این مورد، نمایندگان مکتب الئاتیک بر وحدت وجود متمرکز هستند. همکاران این مکتب عبارتند از پارمنیدس، ملیسوس، زنون و زنافون (برخی از مورخان فیلسوف باستانی را عضوی از جنبش الئاتی نمی دانند).

در واقع، فیلسوفان مکتب هستی‌شناختی الئاتیک یونان باستان، بنیان‌گذاران دانش مفهومی درباره جوهر متافیزیکی واحد چیزها هستند. بیایید نگاه دقیق تری بیندازیم.

پارمنیدس. فیلسوف اولین زاده نهضت یونان باستان بود. نجیب بودن فرد اخلاقیپارمنیدس مورد احترام مردم شهر بود. اقتدار متفکر این امکان را به او داد که به یک ترندسند تبدیل شود. کار تحقیقاتی«درباره طبیعت» الئاتیک نظریه ای «درباره وحدت» را توسعه داد که ماتریالیسم فیثاغورثی را رد کرد. پارمنیدس ماهیت توهمی جوهر طبیعی و نیز کثرت جوهر را فرض می کند. عقل گرایی مبنای علمی جهان بینی دانشمند باستانی بود. این پارمنیدس بود که نادرستی جهان بینی عاطفی و محدودیت های انسان برای دانش را ثبت کرد.

زنو. نماینده بعدی مدرسه، زنون از Elea، فعالیت های مؤسس را ادامه داد. سهم این متفکر در میان منتقدان مورد تردید نیست، زیرا فیلسوف "مجموعه ای از قوانین" معینی را متشکل از 40 آپوریا گردآوری کرد. بسیاری از آپوریاها که جزمی درباره ناسازگاری طبیعت هستند، گفته پارمنیدس را در مورد عدم امکان شناخت گسستگی، حرکت و تغییر هستی ثابت می کنند. اما نه آپوریا بحث‌برانگیز زنو همچنان موضوع تحقیقاتی محسوب می‌شوند، زیرا نه اثبات و نه رد شده‌اند. حکیم شناخته شده ارسطو، زنو را یکی از همکاران دیالکتیک ایده آلیستی (آموزه وحدت اضداد) می دانست و سخت تلاش کرد تا توضیحی منطقی برای نظریه های نویسنده بیابد.

ملیسا. فیلسوف شاگرد قانونگذار عقاید بود و همزمان با زنون می زیست. شایستگی متفکر این است که گستره هستی را تا مرزهای جهانی گسترش داده و به موضوع بیکران بودن فضا-زمان کیهانی دست زده است. ملیسوس برنامه Eleatic را تصحیح و نظام مند کرد، مرزهای جزمی مسیر خود را تعیین کرد و موضوعات بالقوه جدیدی را که برای آینده مهم هستند شناسایی کرد.

گزنفون، جنجالی ترین شخصیت مکتب الئاتیک. چه کسی اکنون می تواند با اطمینان بگوید: "آیا فیلسوف متعلق به الیتی ها بود یا نه؟" اما نمی‌توان این حقیقت را انکار کرد که متفکر با پیروان این عقیده در یک شهر زندگی و کار می‌کرده و در بسیاری از مسائل با حکمای الئیاتی هم‌نظر بوده است. پانتئیسم فلسفی یکپارچه زنافون و الئاتیکس به غیرقابل درک بودن طبیعت توسط انسان، به عبارت دقیق تر، تنها به امکان نزدیک شدن به اسرار آن از طریق تحقیق دقیق، منتهی می شود. این خرد مردم و حکومت بود که متفکر به عنوان بزرگترین دارایی دولتی مورد احترام قرار گرفت. گزنفون میل به پیروزی را نیت خیر نمی دانست، بلکه تربیت اخلاقی جامعه می دانست. مستبدان قدردان این فداکاری نبودند فرد مهربانو مجاز به شمارش در میان نخبگان محترم نبودند.

ارائه چکیده از آموزه های الیتیکس

جوهر تلاش فیلسوفان پیشاسقراطی شهر الیه برای تعریف مفهوم موجود موجود به چند تز برمی گردد.

  1. منحصر به فرد بودن. اگر هستی حداقل دو بار (یا چند بار) تکرار می شد، محدودیت های بی پایان آن لزوماً با وجود دیگری تداخل می کرد. از این قاعده وحدت حاصل می شود.
  2. کثرت موهوم است نه مفرد. ادراک تنوع اشیاء می تواند درست باشد اگر حداقل یکی از آنها دائماً ثابت و بدون تغییر باشد. بر اساس این واقعیت که همه چیز در معرض دگرگونی است، نمی توان به نتیجه گیری های انجام شده اطمینان کامل داشت و تسلیم توهم شد.
  3. تجربه بشر هر چه باشد، هیچ تضمینی برای حقیقت آن وجود ندارد، زیرا درک کوچکترین ذره وجود غیرممکن است و بدون آن نمی توان تصویر کاملاً دقیقی از جهان ایجاد کرد. عقل انسان را تا حد امکان به پاسخ صحیح نزدیک می کند، اما خلوص مورد انتظار علم را به ارمغان نمی آورد. تجربه حسی کاملاً فاقد ارزش علمی است.

به اختصار، مفهوم اصلی وجود الئاتیکس به ناهماهنگی کثرت، تغییر ناپذیری، خطاپذیری تحقیقات تجربی و حقیقت معرفت توسط عقل برمی گردد.

این به یک نتیجه منطقی منتهی می شود: نظریه های پیچیده ای که فیلسوفان پیش از سقراط توسعه داده بودند، به موضوع مطالعه اذهان جهانی بعدی تبدیل شدند که اهمیت فعالیت های متفکران مکتب الئاتی را تعیین می کند.

پیروان گرایش Eleatic

همانطور که در بالا ذکر شد، معنی رویکرد عقلانیبه اطلاع نمایندگان مکتب الئاتیک بسیار ارزشمند است. اهميت آموزه هاي الئاتيك ها با ظهور پيروان بزرگي چون سقراط، ارسطو، افلاطون مشخص مي شود.

فلسفه ورزی سقراط تا حد زیادی به نظر پارمنیدس در مورد هستی بستگی داشت. مکتب سوفسطائیان نیز بر اساس رساله های فیلسوف بود.

نظریات الئاتی در مورد هستی و نیستی (چیزی و هیچ) منبعی برای آموزه اندیشه های افلاطون متفکر بود.

آپوریا افسانه ای حکیم زنو موضوع مطالعه خود ارسطو شد که روی ایجاد نظریه ای در مورد قوام استدلال کار کرد. جهانی آن است کار علمی"منطق" نیز بر اساس بدیهیات زنون بود.

برخی از منتقدان علمی این تداوم اندیشه‌های پیشرفته الیتیکس‌ها را توسط نمایندگانی از جهت‌های دیگر، ادغام با جنبش‌های فلسفی مشابه می‌دانند. تاریخ نگاران انگلیسی زبان حتی اهمیت جنبش را به هویت آموزه های ایونی تقلیل می دهند.

ذکر این نکته ضروری است که به کوشش پیروان مکتب الئاتیک، سهم تاریخی مکتب در توسعه اندیشه فلسفی جهان ثبت شده است.