صفحه اصلی / روی چیزها / تعالیم ارتدکس. نظرات در مورد پاسخ کشیش گئورگی ماکسیموف به پیش نویس تعزیه کلیسای ارتدکس روسیه

تعالیم ارتدکس. نظرات در مورد پاسخ کشیش گئورگی ماکسیموف به پیش نویس تعزیه کلیسای ارتدکس روسیه

کار روی تعالیم مدرن کلیسای ارتدکس روسیه در مدت زمان کوتاهی تکمیل خواهد شد - در دو سال دیگر، برای این کار گروه کاری که این اطاعت مهم را به عهده دارد باید بسیار فشرده کار کند. این را رئیس بخش روابط خارجی کلیسا، رئیس کمیسیون انجیلی و الهیات سینودال، متروپولیتن هیلاریون ولوکولامسک روز چهارشنبه در یک کنفرانس مطبوعاتی پس از نتایج شورای اسقف ها بیان کرد.

«شورای اسقف در اتخاذ این تصمیم از این واقعیت استنباط کرد که امروز ما یک مجموعه رسمی تأیید شده توسط عالی‌ترین مقامات کلیسا که حاوی اطلاعاتی در مورد آموزه‌های دینی، آموزه‌های اخلاقی، اعمال زاهدانه، موضوعات مذهبی و مسائل مبرم زمان ما باشد، نداریم. متروپولیتن هیلاریون در مصاحبه با Weekend.ru گفت.

در تاریخ ارتدکس، تعالیم و کتابهای تعلیمی فراوانی وجود داشته است. اول از همه، اینها متون مربوط به میراث پدری هستند، به عنوان مثال، از جمله مشهورترین آنها می توان به "کلمات تعلیمی" سنت سیریل اورشلیم و "تشریح دقیق ایمان ارتدکس" توسط سنت جان دمشقی اشاره کرد. مشهورترین اثر قرن نوزدهم کتاب تعلیمی است که توسط سنت فیلارت مسکو گردآوری شده است.

فراموش نکنیم که این تعلیم تقریباً 200 سال پیش نوشته شده است، از نظر شکل و سبک منسوخ شده است، موضوع آن تا حد زیادی منسوخ است و همچنین روش ارائه در آن منسوخ شده است. نه ویرایش و نه انطباق با شرایط مدرن نمی تواند آن را مرتبط و قابل دسترس کند انسان مدرن. به عنوان مثال، یکی از بخش‌های تعلیمات متروپولیتن فیلارت به عدم پذیرش دوئل اختصاص دارد. از سوی دیگر، بسیاری از سوالاتی که واقعیت مدرن برای مسیحیان مطرح می‌کند، در این تعلیم منعکس نمی‌شود.»

طبق گفته گروه کاری کمیسیون الهیات کتاب مقدس که در ایجاد آن مشغول است، یک تعلیم آموزه مدرن باید یک کار مفصل و اساسی باشد. این نه تنها باید مسائل اعتقادی را پوشش دهد، بلکه باید حاوی اطلاعاتی در مورد حوزه اخلاق، در مورد ساختار کلیسا، در مورد عبادت و مقدسات، و همچنین در مورد سؤالاتی باشد که دوران مدرن برای مسیحیان مطرح می کند.

تعزیه باید از نظر روش و سبک مشابه سایر اسناد کلیسایی مدرن باشد که در دهه های اخیر اتخاذ شده اند، برای مثال، مبانی مفهوم اجتماعی کلیسای ارتدکس روسیه. برخی از بخش‌های کتاب تعلیم، که به دلیل ماهیت خاص خود، به موضوعات اجتماعی و اخلاقی می‌پردازند، مبتنی بر مبانی مفهوم اجتماعی - سندی است که قبلاً آزمایش شده است.

حجم تعلیمات باید کاملاً قابل توجه باشد. بر اساس تعلیم کامل، می توان نسخه کوتاه تری ایجاد کرد - برای حل وظایف تبلیغی و تعمید، برای خواندن توسط افرادی که اخیراً مقدس غسل تعمید را دریافت کرده اند.


در 22 ژوئیه 2017، گروه تحریریه کمیسیون انجیل و الهیات Synodal پیش نویس متنی از تعالیم جدید کلیسای ارتدکس روسیه را تهیه کرد که برای بحث در کل کلیسا ارائه شد.

در این راستا، نگرانی موجهی در میان مردم کلیسا به دلیل حضور در نسخه جدید تعلیمات بدعت آمیز و مشکوک، از دیدگاه دکترین ارتدکس، مفاد

به طور خاص، ما نظر ویاچسلاو فومینیخ را در مورد حضور در پیش نویس کاتشیسم جدید ارجاعات به اصطلاح به خوانندگان ارائه می دهیم. جلد دوم تازه کشف شده از St. اسحاق سوری» ترجمه ابات (کلانشهر دروغین کنونی) هیلاریون (الفیف). به یاد بیاوریم که قبلاً بسیاری از الهی‌دانان ارتدکس و تبلیغات گرایان در مورد این جلد دوم نادرست از St. اسحاق سوری، به درستی نویسندگی St. اسحاق.

+ + +


در این یادداشت ما فقط به تعدادی از ارجاعات به جلد دوم نادرست منسوب در این پیش نویس کتاب تعلیم به سنت سنت می پردازیم. اسحاق سوری

بخشی از جلد دوم نادرست توسط متروپولیتن هیلاریون (آلفیف) (در آن زمان هنوز هیرومونک) در سال 1998 به روسی ترجمه شد که به ون نسبت داده شد. ایزاک و توسط انتشارات اولگ آبیشکو منتشر شده است. تا سال 2013، این ترجمه هفت نسخه را پشت سر گذاشته است، یعنی تقریباً چندین نسخه در هر نسخه.

در پیش نویس تعلیم، نقل قول از جلد دوم نادرست در مکان های زیر آمده است:
صفحه 38، n. 106: «اسحاق شامی، سنت. درباره اسرار الهی 38. 1-2."
صفحه 55-56، n. 208: «اسحاق شامی، سنت. فصل های دانش. I. 49"
صفحه 55-56، n. 209: «اسحاق شامی، سنت. درباره اسرار الهی 40. 14 اینچ
صفحه 72، n. 281: «اسحاق شامی، سن. فصل های دانش. III. 74"

به یاد بیاوریم که در سال 1909، لازاریست کاتولیک P. Bejan قطعات تازه کشف شده منسوب به Ven. اسحاق. در سال 1918، در طول جنگ جهانی اول، نسخه خطی مورد استفاده بیژن مفقود شد. اما در سال 1983، پروفسور وسترن، اس. براک، نسخه ای خطی با نوشته های منسوب به کشیش را کشف کرد. اسحاق، و در آن قطعاتی را که قبلاً توسط Bejan منتشر شده بود شناسایی کرد. این متون توسط براک جلد دوم اسحاق سوریه نامیده شد و در سال 1995 منتشر شد.

این متون حاوی بدعت‌ها و کفرگویی‌های زیادی هستند، بنابراین نمی‌توانند به یکی از مقدسین کلیسای ارتدکس تعلق داشته باشند. پس مؤلف جعل جلد دوم، منسوب به باطل. هیلاریون به سنت اسحاق، به ویژه:

دکترین ابدیت عذاب جهنمی را کفرآمیز می خواند،

- در مورد نجات حتی شیاطین می آموزد ,

- دکترین کفاره را انکار می کند ,

- می آموزد که خدا جهان را قبلاً با گناه خلق کرده است ,

به بدعت گذاران تئودور موپسوستیا و دیودوروس از تارسوس اشاره می کند و دومی را «داناترین»، «معلم بزرگ کلیسا» و غیره می نامد. ،

اساتید مسیح شناسی نسطوری،

اواگریوس بدعت گذار را تمجید می کند.

در آثار معتبر خود، کشیش. اسحاق به ابدیت عذاب در جهنم اعتراف می کند، دگم رستگاری، نه به بدعت گذاران، بلکه به پدران مقدس کلیسای ارتدکس و غیره اشاره دارد.

یادداشت ها:
کسل جی.ام. میراث نسخ خطی St. اسحاق سوری: بررسی نسخه های خطی سوریه // ارجمند اسحاق سوریه و میراث معنوی او. - M.: تحصیلات تکمیلی و دکتری کلیسا به نام. St. سیریل و متدیوس، 2014. صص 45، 53.
موراویوف A.V. اسحاق نینوا در فهرست کتب مار آودیشو بار بریها // Scripta antiqua. مسائل تاریخ، زبان شناسی، هنر و فرهنگ مادی. سالنامه. T. I. M., 2011. P. 408; متروپولیتن هیلاریون (الفیف). در جستجوی مرواریدهای معنوی ارجمند اسحاق شامی و مخلوقات او // ارجمند اسحاق شامی و میراث معنوی او. - M.: تحصیلات تکمیلی و دکتری کلیسا به نام. St. کریل و متدیوس، 2014. ص 37; کسل جی.ام. میراث نسخ خطی St. اسحاق شامی ... ص 53.
متروپولیتن هیلاریون (الفیف). در جست و جوی مرواریدهای روحانی ... ص ۳۷.
موراویوف A.V. اسحاق نینوا در فهرست کتب مر آودیشو بار ... ص 408.
کشیش گئورگی ماکسیموف. مسئله ابدیت عذاب جهنمی در آثار متکلمان ارتدکس قرن بیستم // مجله " آتش مقدس" – شماره 7، 2001 [منبع الکترونیکی]. - آدرس: https://www.blagogon.ru/articles/119/؛ متروپولیتن هیلاریون (الفیف).دنیای معنوی
ارجمند اسحاق شامی. - M.: انتشارات پاتریارک مسکو کلیسای ارتدکس روسیه: وچه، 2013 - ویرایش 6. ص 396.
متروپولیتن هیلاریون (الفیف). عالم روحانی قدیس اسحاق شامی ... ص 405-406.
کشیش گئورگی ماکسیموف. مسئله ابدیت عذاب جهنمی...; متروپولیتن هیلاریون (الفیف). عالم روحانی قدیس اسحاق شامی ... ص ۱۱۲.
بوماژنوف D.F. دنیایی زیبا در ضعف: سنت اسحاق شامی در سقوط آدم و نقص جهان بر اساس متن منتشر نشده Centuria 4.89 // نماد، 61، 2012. ص 181، 188.
کشیش گئورگی ماکسیموف. مسئله ابدیت عذاب جهنمی...; متروپولیتن هیلاریون (الفیف). عالم روحانی قدیس اسحاق شامی ... ص ۷۹. کشیش دانیل سیسویف. پنجمشورای جهانی
و Origenism جدید، 1998-2000 [منبع الکترونیکی]. – آدرس اینترنتی: https://www.protiv-eresi.ru/2013/07/17.html؛ متروپولیتن هیلاریون (الفیف). عالم روحانی قدیس اسحاق شامی ... ص ۱۱۶.
متروپولیتن هیلاریون (الفیف). عالم روحانی قدیس اسحاق شامی ... ص 77-78.
کشیش دانیل سیسویف. پنجمین شورای جهانی و اوریژنیسم جدید...; کشیش گئورگی ماکسیموف. مسئله ابدیت عذاب جهنمی...; متروپولیتن هیلاریون (الفیف). عالم روحانی قدیس اسحاق شامی ... ص ۷۹.
ارجمند اسحاق شامی. کلمات زاهدانه، م.: قاعده ایمان - 1993 [تجدید چاپ 1911]. صص 311-312; کشیش گئورگی ماکسیموف. مسئله ابدیت عذاب جهنمی...
ارجمند اسحاق شامی. کلمات زاهدانه ... ص 207-208; کشیش گئورگی ماکسیموف. مسئله ابدیت عذاب جهنمی...

کشیش گئورگی ماکسیموف. مسئله ابدیت عذاب جهنمی...

تعالیم مدرنیستی در پایان قرن نوزدهم ظاهر شد و آموزه های جنبش های مختلف مدرنیسم را بیان کرد. همه آنها در نظر گرفته شده اند تا جایگزین تعالیم مسیحی طولانی کلیسای کاتولیک شرقی ارتدکس (سنت فیلارت مسکو) شوند. ایده ایجاد یک تعلیم مذهبی جدید به عنوان بخشی از اصلاحات کلیسای ارتدکس روسیه در شورای اسقف ها در سال 2008 مطرح شد. در همان زمان، شورای مقدس کلیسای ارتدکس روسیه به کمیسیون الهیات سینودال دستور داد که با همکاری سایر ساختارهای کلیسایی، آماده سازی نشریه را آغاز کند. در سال 2009، ترکیب کارگروه کار در زمینه تعلیم و تربیت به ریاست .

پاتریارک کریل، در گزارش خود در شورای اسقف ها در تاریخ 2 تا 3 فوریه 2016، گفت: "با توجه به وضعیت اعتقادی و حجم زیاد متن، بحث آن نباید در فضای عمومی انجام شود (؟!!) - در اینترنت، در وبلاگ ها. این باید به اندازه کافی گسترده باشد، اما در عین حال - بدون انتشار نامحدود پروژه ای که هنوز تصویب نشده است.

با وجود محرمانه بودن و وجود مهر امضا "کاملا محرمانه"، متنی در شبکه به بیرون درز کرده است که فرض می شود (و با قضاوت بر اساس طرح آن) پیش نویس یک آموزه جدید از نماینده کلیسای ارتدکس روسیه باشد: http://antimodern.ru/wp-content/uploads/ ...pdf

عقیده ای وجود دارد که اسقف هیلاریون (الفیف) تصمیم گرفت نام خود را در آن جاودانه کند تاریخ کلیسا، تبدیل شدن به نویسنده اصلی تعلیم، و از این طریق خود را هم تراز سنت فیلارت و پیتر موگیلا قرار می دهد. حداقل به طور قطع مشخص است که او مؤلف مقدمه کاتکیسم جدید است.

لازم به یادآوری است که رادیو واتیکان در آغاز کار بر روی تعالیم جدید، از این ابتکار از دیدگاه جهان شناسی استقبال کرد: «دقیقاً به این دلیل که جایگزین ایده های منسوخ و تحریف شده در مورد ایمان و همچنین تصورات نادرست در مورد انجیلی و کاتولیک خواهد شد. الهیات.» و آنها شخصاً از رئیس کمیسیون تمجید کردند: "هیلاریون چشم انداز گسترده ای دارد که نمی تواند در مورد این موضوعات اشتباه صحبت کند."

اصلاح طلب متروپولیتن

نسخه مقدماتی تعزیه 320 صفحه چاپ شده بود و به سه بخش تقسیم شد (+ مقدمه). بخش های اصلی: "ایمان و منابع آموزه مسیحی"، "خدا، جهان و انسان"، "کلیسا و عبادت آن" و "زندگی در مسیح". فهرست نویسندگان خاص مشخص نشده است، اما کامپایلر اصلی به راحتی قابل حدس زدن است.

بنابراین، در صفحه 15 تعلیمات جدید، بند زیر را می بینیم:

بیانی شفاهی از سنت، خواه کتبی یا شفاهی، وجود دارد، اما آن واقعیت معنوی نیز وجود دارد که نمی توان آن را به صورت شفاهی بیان کرد و در تجربه کلیسا ذخیره می شود و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. این واقعیت چیزی نیست جز معرفت خدا، ارتباط با خدا و رؤیت خداوند، که در ذات آدم قبل از اخراج از بهشت، اجداد مقدس ابراهیم، ​​اسحاق و یعقوب، موسی بیننده خدا و پیامبران و سپس. شاهدان عینی و خادمین کلام» (لوقا 1: 2) - به رسولان و پیروان مسیح. وحدت و تداوم این تجربه که تا به امروز در کلیسا حفظ شده است، جوهر سنت کلیسا را ​​تشکیل می دهد.

اجازه دهید این متن را با گزیده ای از کتاب متروپولیتن هیلاریون (الفیف) "ارتدکس. جلد 1":

بنابراین، بیانی شفاهی از سنت وجود دارد، خواه کتبی یا شفاهی، اما آن واقعیت معنوی نیز وجود دارد که نمی توان آن را به صورت شفاهی بیان کرد و در تجربه خاموش کلیسا ذخیره می شود و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. این واقعیت چیزی نیست جز معرفت خدا، ارتباط با خدا و رؤیت خداوند که در ذات آدم قبل از اخراج از بهشت، اجداد انجیلی ابراهیم، ​​اسحاق و یعقوب، موسی بیننده خدا و پیامبران و سپس شاهدان عینی وجود داشت. و خادمان کلام (نگاه کنید به: لوقا 1: 2) - به رسولان و پیروان مسیح. وحدت و تداوم این تجربه که تا به امروز در کلیسا حفظ شده است، جوهر سنت کلیسا را ​​تشکیل می دهد.

بسیاری از شباهت‌های مستقیم مشابه را می‌توان بین آثار اسقف هیلاریون و محتوای تعالیم ترسیم کرد. علیرغم همبستگی اعلام شده و مشارکت بسیاری از متکلمان معتبر مدرن، این متن از بسیاری جهات زاییده فکر شخصی هیلاریون است و مطمئناً حتی یک سطر که او آن را تأیید نکرده باشد نمی تواند در آن درز کند.

سبک نویسنده جوان متروپولیتن منحصر به فرد است: از خواننده دعوت می شود تا در مورد چندین نظر متقابل در مورد یک موضوع فکر کند، در حالی که خود نویسنده پاسخ قطعی نمی دهد، حقیقت چیست؟ وقتی فردی انگیزه ای برای تأمل در یک موضوع معنوی و نتیجه گیری خود دریافت می کند خوب است. اما آیا این در مسائل اعتقادی مناسب است، جایی که اولین مکان همیشه سنت مقدس بوده است که برای قرن ها و پایبندی دقیق به عقاید کلیسا بوده است؟

سایر موضوعات بحث برانگیز در سند نیز به همین ترتیب ارائه شده است. محکوم کردن مستقیم نویسندگان آن به بدعت کار آسانی نخواهد بود، اما تیم تحت رهبری اسقف هیلاریون وظیفه محو کردن مرزهای جزمات ایمان را «به خوبی» انجام داد.

در اینجا یک مثال معمولی از رویکرد دیالکتیکی در تعلیم دینی جدید آورده شده است:

«انسان پس از جدا شدن از منبع حیات، داوطلبانه خود را در معرض رنج، بیماری و مرگ قرار داد. پولس رسول می گوید: «همانطور که گناه از طریق یک انسان به جهان وارد شد و به وسیله گناه مرگ به وسیله گناه، «مرگ بر همه مردم سرایت کرد» (رومیان 5:12). کتاب حکمت سلیمان می گوید: «خدا مرگ را نیافرید» (حکمت 1:13). طبق تعریف شورای محلی کارتاژ در سال 419، «اگر کسی بگوید که آدم، انسان ازلی، فانی آفریده شده است، تا حتی اگر گناه نکرده باشد، در بدن بمیرد... نه به عنوان مجازات برای گناه کند، اما بنابر اقتضای فطرت، او را مذموم کند.» بر اساس سخنان شهید تئوفیلوس انطاکیه، خداوند انسان را نه فانی آفرید و نه فناناپذیر، بلکه قادر به هر دوی آنها بود.

آیا یک نوکیش می‌تواند از این تعلیم، که (طبق سخنان خود اسقف هیلاریون) پیش از هر چیز، به روشنی جنبه‌های دشوار این دکترین را توضیح دهد، نتیجه‌ای بدون ابهام در مورد جاودانگی آدم بگیرد؟ بدیهی است که خیر، اما ابهام بسیار خطرناک تری در سند وجود دارد.

(ر) تکامل مدرنیستها در تعلیم آموزی جدید

کمیسیون کتاب مقدس-الهیات نماینده پارلمان کلیسای ارتدکس روسیه دیدگاه های تکامل گرایانه مدرنیست ها (مانند سخنران یهودی-نوسازی، پدر الکساندر من) را در متن پیش نویس کاتشیسم جدید گنجاند. پروژه فرضی (http://antimodern.ru/new-katehisis-text/) بر آموزه های نادرست در مورد به اصطلاح عصر شش روزه، یعنی ایجاد جهان در مراحل طی میلیون ها سال تأکید می کند. (ص 60-61، 63).

1) علاوه بر استدلال خودسرانه در آغاز، که نیاز به پیروی از پدران را هنگام تفسیر کتاب مقدس برطرف می کند، تلاش های زیر برای دفاع از این تعلیم نادرست انجام می شود:

"آگوستین مبارک می گوید: "این چه نوع روزهایی (آفرینش) هستند - تصور آن برای ما بسیار دشوار است یا حتی کاملاً غیرممکن است و حتی بیشتر از آن غیرممکن است که در مورد آن صحبت کنیم. می بینیم که روزهای عادی ما به دلیل غروب آفتاب، عصر و به دلیل طلوع آفتاب صبح دارند. اما سه روز اول از آن روز بدون خورشید گذشت که از خلقت آن در روز چهارم صحبت شده است» (200)» (نقل از ص 61 تعزیه جدید).

با این حال، سنت آگوستین نیز چنین نوشت:

با این حال، با یادآوری آنچه که من بیشتر می خواستم، اما نتوانستم انجام دهم، یعنی اینکه همه چیز را اول به معنای واقعی و نه تمثیلی بفهمم، و کاملاً ناامید نباشم که بتوانم آن را به این شکل درک کنم، من در قسمت اول دوم هستم. کتاب این فکر را اینگونه بیان می کند: «ناگفته نماند که هرکس بخواهد همه چیز را به معنای واقعی آن، یعنی آن طور که حرف به صدا در می آید، بگیرد، و در عین حال از کفر و کفر خودداری کند و همه چیز را بگوید. مطابق با ایمان کاتولیک، نه تنها نباید باعث طرد ما شود، بلکه برعکس، باید به عنوان یک مفسر با شکوه و ستوده مورد احترام قرار گیرد. با این حال، اگر به نظر می رسد هیچ امکانی برای درک متقنانه و شرافتمندانه از آنچه نوشته شده است غیر از آنچه به صورت تمثیلی و معما گفته می شود وجود ندارد، پس با پیروی از اختیارات رسولان که بسیاری از معماها را در کتب عهد عتیق حل می کنند. ، ما به روشی که برای خود ترسیم کرده ایم با کمک کسی که به ما دستور می دهد بخواهیم، ​​بجوییم و در بزنیم (متی 7: 7) پایبند خواهیم بود و همه این تصاویر را مطابق با ایمان کاتولیک توضیح می دهیم. چه به تاریخ و چه به نبوت، اما بدون پیش داوری تفسیر بهتر و شایسته تر از جانب ما، یا از جانب کسانی که خداوند آنها را گرامی خواهد داشت.» اون موقع همینو نوشتم در حال حاضر، خداوند عزم کرده است که با دقت بیشتر به موضوع، من بیهوده، همانطور که به نظرم می رسد، به این نتیجه نرسیده ام که می توانم آنچه را که نوشته شده است به روش خودم (یعنی تحت اللفظی) توضیح دهم. . اد.) و نه به معنای تمثیلی; (و دقیقاً اینگونه است) ما هم در مورد آنچه در بالا مورد بحث قرار گرفت و هم در مورد آنچه اکنون در مورد آن صحبت می کنیم، تحقیق می کنیم» (درباره کتاب پیدایش، کتاب 8، فصل 2).

در همان زمان، St. آگوستین به وضوح نظریه های بت پرستی را در مورد میلیون ها سال وجود جهان رد کرد:

«آنها همچنین فریب برخی نوشته های بسیار نادرست را می خورند که تصور می کنند تاریخ هزاران سال را در بر می گیرد، در حالی که طبق کتاب مقدس ما هنوز حتی شش هزار سال کامل از خلقت انسان را شمرده ایم. […] آنها می گویند که زمانی مصریان سال های کوتاهی داشتند که هر یک از آنها به چهار ماه محدود می شد. به طوری که سال کاملتر و منظمتر که هم ما و هم آنها اکنون داریم برابر با سه سال از سالهای قدیم آنهاست. اما حتی در همان زمان تاریخ یونانهمانطور که گفتم، نمی توان با مصری در مورد زمان بندی موافق بود. بنابراین، بهتر است یونانی را باور کرد، زیرا از آن فراتر نمی رود عدد واقعیسالهای موجود در کتاب مقدس ما" (درباره شهر خدا، کتاب 12، فصل 10).

توافق پدران درباره روز خلقت به ما می گوید که این روزهای 24 ساعته بود. برای نقل قول، به وب سایت "درک پدری روز ششم" (http://hexameron.cerkov.ru/) مراجعه کنید.

«درباره روز هفتم «و شام بود و صبح شد» نگفته اند، مانند روزهای دیگر که از آن نتیجه می گیریم که روز هفتم هنوز تمام نشده است. با این درک، کل تاریخ بشریت که تا امروز ادامه دارد، مطابق با روز هفتم است که در آن خداوند «از همه اعمال خود» آرام گرفت. اگر روز هفتم هزاران سال طول بکشد، آنگاه می‌توانیم فرض کنیم که «روزهای» قبلی خلقت می‌توانست دوره‌های زمانی بسیار طولانی بوده باشد» (نقل از ص 61 کتاب تعلیمی جدید).

با این حال، پدران مقدس می آموزند که روز هفتم تمام شده است:

قدیس تئوفیلوس انطاکیه: «خدا انسان را در روز ششم آفرید و خلقت او را پس از روز هفتم، هنگامی که بهشت ​​را ساخت، آشکار ساخت تا او را در بهترین و عالی‌ترین مکان سکونت دهد» (نامه قدیس تئوفیلوس انطاکیه به اتولیکوس). ، کتاب 2، قسمت 23).

قدیس افرایم شامی: «خدا روز هفتم را داد تا بردگان، حتی بر خلاف میل اربابان خود، استراحت کنند. و علاوه بر این، با یک سبت موقت که به مردمی گذرا داده شد، می خواستم تصویری از سبت واقعی ارائه دهم که در دنیای بی پایان خواهد بود. به علاوه، از آنجا که لازم بود هفته ها ایام تعیین شود، خداوند آن روز را که آثار خلقت آن را تسبیح نمی دادند، به برکت بزرگ می بخشید تا افتخاری که از این طریق به آن داده شده است، با روزهای دیگر و هفت برابر روزها مقایسه شود. مورد نیاز جهان دوباره پر می شود» (تفسیرهای کتاب مقدس. در کتاب پیدایش، فصل 2).

کشیش شمعون الهی دان جدید«اما چرا خداوند بهشت ​​را در روز هفتم نیافرید، بلکه پس از اتمام هر آفرینش دیگری، آن را در شرق کاشت؟ زیرا او به عنوان بیننده همه چیز، همه آفرینش را به نظم و ترتیبی مرتب کرد; و هفت روز را تعیین کرد تا به صورت قرون بعد در زمان بگذرد و پس از آن هفت روز بهشت ​​را کاشت تا به تصویر عصر آینده باشد. چرا روح القدس روز هشتم را همراه با هفت روز حساب نکرد؟ زیرا نامناسب بود که آن را در کنار هفت شمسی، که در حال چرخش، هفته ها، سال ها و قرن های زیادی تولید می کنند، بشماریم. اما روز هشتم باید خارج از هفت قرار می گرفت، زیرا هیچ چرخشی ندارد.» (کلمات. موعظه 45، قسمت 1).

کشیش یوسف ولوتسکی: «این عصر را قرن هفتم نامیدند، زیرا این جهان را در شش روز آفرید و آن را به گونه های مختلف آفرید، شکل داد و تزئین کرد و در روز هفتم، یعنی شنبه، از کار استراحت کرد. سبت در زبان عبری به معنای «استراحت» است. پس از شنبه، روز اول دوباره شروع می شود، یعنی یکشنبه، و دوباره به روز هفتم، یعنی شنبه می رسد، و به این ترتیب هفته تغییر می کند - از یکشنبهآغاز شده و تا شنبه ادامه دارد. و بدین ترتیب خداوند در قرن حاضر به تمام جهان فرمان داد که بر اساس این هفت روز بنا شود» (روشنگر. کلام 8).

شش روز خلقت و روز هفتم (شنبه) «استاندارد» هفته‌های چرخشی ما بودند، و بنابراین هفت روز معمول بودند: http://hexameron.cerkov.ru/#_ftn31

3) گوهر دیگر:

«یک تصور غلط رایج تلاش برای تقابل روز ششم با داده‌های علم درباره منشأ جهان است. نظریات علمی مبدأ جهان نمی‌توانند حضور آفریدگاری را در جهان رد کنند که شناخت وجود او موضوع ایمان است.»

فرض دوم به هیچ وجه فرض اول را ثابت نمی کند. پدران مقدس از انتقاد از آموزه های نادرست درباره زمین شناسی میلیون ساله (http://hexameron.cerkov.ru/#_ftn27) و ساخت و سازهای تکامل گرای دوران مدرن (http://hexameron.cerkov.ru/#_ftnref25) دریغ نکردند. ).

به عنوان مثال، قدیس تئوفان گوشه نشین گفت که داروین و همه پیروانش قبلاً تحت بی احترامی قرار داشتند:

ما اکنون نیهیلیست ها و نیهیلیست ها، دانشمندان علوم طبیعی، داروینیست ها، معنویت گرایان و به طور کلی غربی ها زیادی داریم - خوب، آیا فکر می کنید که کلیسا سکوت می کند، صدای خود را نمی دهد، آنها را محکوم نمی کند و آنها را تحقیر نمی کند. آموزش چیز جدیدی؟ برعکس، قطعاً شورایی تشکیل می‌شود و همه آنها با تعالیمشان مورد تحقیر قرار می‌گیرند. تنها یک نکته به آیین کنونی ارتدکس اضافه می‌شود: «کم به بوشنر، فویرباخ، داروین، رنان، کاردک و همه پیروان آنها!» بله، نیازی به کلیسای جامع خاص یا هیچ اضافه ای نیست. تمام آموزه های نادرست آنها مدت هاست که در موارد ذکر شده در بالا مورد تحقیر قرار گرفته است.

آیا اکنون می بینید که کلیسا چقدر عاقلانه و با احتیاط عمل می کند وقتی که دعوت حاضر را مجبور به برقراری و شنیدن می کند! اما می گویند مدرن نیست. برعکس، اکنون مدرن است. شاید صد و پنجاه سال پیش امروزی نبود، اما امروز نه تنها در شهرهای استانی، بلکه در همه مکان ها و کلیساها باید آیین ارتدکس را معرفی و اجرا کرد و همه آموزه های مغایر با کلام خدا جمع آوری شود. و به همگان اعلام کرد تا همه بدانند که از چه احتیاط کنند و از چه آموزه هایی پیروی کنند. بسیاری تنها به دلیل ناآگاهی توسط ذهن خود فاسد شده اند، و بنابراین محکومیت صریح آموزه های مضر آنها را از نابودی نجات می دهد. هر کس از تأثیر کفر می ترسد، از آموزه هایی که منجر به آن می شود دوری کند. هر که از آن برای دیگران می ترسد، آنها را به تعالیم صحیح بازگرداند. اگر شما که موافق این عمل نیستید، ارتدوکس هستید، در این صورت علیه خود حرکت می کنید، و اگر قبلاً آموزش صحیح را از دست داده اید، پس به آنچه در کلیسا توسط کسانی که از آن حمایت می کنند اهمیت می دهید؟ شما قبلاً از کلیسا جدا شده اید، اعتقادات خود را دارید، طرز نگاه خود را به چیزها دارید - خوب، با آنها زندگی کنید. تلفظ میشه یا نه؟ نام شماو تعلیم شما تحت تحقیر یکسان است: اگر بر خلاف کلیسا فلسفه ورزی کنید و در این فلسفه ورزی پافشاری کنید، شما در حال حاضر تحت تحقیر هستید. اما زمانی که در تابوت دراز کشیده اید، سرد و بی روح، به دعای اجازه نیاز دارید، باید او را به یاد آورید» (تفکر و تأمل. مناسک ارتدکس).

اسحاق سوری دروغین در تعلیم نادرست جدید

ما تحلیلی از نقل قول‌ها از کتاب تعلیم ارائه می‌کنیم، که گزیده‌ای از جلد دوم نادرست است که به دروغ به کشیش نسبت داده شده است. اسحاق سوری، که بسیاری از روزنامه نگاران ارتدوکس در طول سال ها درباره او انتقادی صحبت کرده اند.

اما با وجود این، بدعت گذاران و نوگرایان در تجدید نظر شرکت می کنند آموزش ارتدکستحت عنوان انتشار یک تعلیم «مدرن» و «به‌روز»، تلاش می‌کنند تا بدعت دیگری را مستند کنند.

برای وضوح، در اینجا نقل قولی وجود دارد که روشن می کند که عذرخواهی و الهام بخش ایدئولوژیک گنجاندن در دکترین کیست. سند کلیساچنین آموزش نادرستی:

«... در جستجوی الهیاتی خود، اسحاق سوریه، البته فراتر از آن چیزی که عقاید سنتی مسیحی اجازه می دهد، رفت و به مکان هایی که دسترسی به ذهن انسان در آنها بسته است، نگاه کرد. اما اسحاق تنها کسی نبود که به رستگاری جهانی اعتقاد داشت - در میان اسلاف او، علاوه بر معلمان کلیسای سوری، قدیس گریگوری نیسا بود که گفت: «سرانجام، پس از مدت‌ها، شر ناپدید خواهد شد. و هیچ چیز خارج از خیر باقی نخواهد ماند. برعکس، حتی کسانی که در عالم اموات هستند به اتفاق آرا به ربوبیت مسیح اعتراف خواهند کرد.» آموزه گریگوری نیسا در مورد نجات همه مردم و شیاطین، همانطور که مشخص است، توسط هیچ شورای جهانی یا محلی محکوم نشد. برعکس، شورای جهانی ششم نام گریگوری را در زمره «پدران مقدس و مبارک» قرار داد و شورای جهانی هفتم او را «پدر پدران» نامید. در مورد شورای قسطنطنیه در سال 543 و پنجمین شورای جهانی، که در آن اوریژنیسم محکوم شد، بسیار قابل توجه است که اگرچه آموزه گریگوری نیسا در مورد نجات جهانی برای پدران هر دو شورا به خوبی شناخته شده بود، اما مشخص نشد. با اوریژنیسم پدران شوراها می‌دانستند که درک بدعتی از رستگاری جهانی (آپوکاتاستاز اصیل‌گرایانه، «در ارتباط» با ایده پیش‌وجود روح‌ها) وجود دارد، اما درک ارتدوکسی نیز از آن وجود داشت. بر اساس 1 Cor. 15:24-28. سنت ماکسیموس اعتراف کننده تفسیر خود را از آموزه گریگوری نیسا در مورد نجات جهانی ارائه کرد. در میان دیگر پدران باستانی کلیسا، ایده نجات جهانی ظاهراً توسط سنت گرگوری متکلم مستثنی نشده بود، که تلویحاً با اشاره به آموزه گریگوری نیسا در مورد آخرالزمان، از امکان تفسیر مجازات پس از مرگ سخن گفت. از گناهکاران "به صورت بشردوستانه و مطابق با شأن مجازات کننده". در جای دیگر، گریگوری الهی‌دان مستقیماً می‌گوید: «خداوند در طول بازسازی (apokatastasis) همه چیز خواهد بود ... زمانی که ما کاملاً خداگونه شویم و خدای کامل و فقط او را در بر بگیریم. اسقف وین و اتریش هیلاریون.معاد شناسی سنت اسحاق سوریه در پرتو سنت ارتدکس).

حتی پس از یک نگاه گذرا، مشخص می شود که این پیش نویس تعلیمات جدید را نمی توان به عنوان پذیرفت اعتقادیسند کلیسا از جمله، باید به مشکل استناد به جلد دوم نادرست منسوب به کشیش بپردازیم. اسحاق سوری، در این پروژه پیشنهادی.

در سال 1909، لازاریست کاتولیک P. Bejan قطعات تازه کشف شده منسوب به کشیش را منتشر کرد. اسحاق. در سال 1918، در طول جنگ جهانی اول، نسخه خطی مورد استفاده بیژن مفقود شد. اما در سال 1983، پروفسور وسترن، اس. براک، نسخه ای خطی با نوشته های منسوب به کشیش را کشف کرد. اسحاق، و در آن قطعاتی که قبلاً توسط Bejan منتشر شده بود، شناسایی شد، این متون جلد دوم اسحاق سوریه توسط براک نامیده شد و در سال 1995 منتشر شد. این متون حاوی بدعت‌ها و کفرگویی‌های زیادی هستند، بنابراین نمی‌توانند به یکی از مقدسین کلیسای ارتدکس تعلق داشته باشند.

نویسنده جلد دوم دروغین آموزه ابدیت عذابهای جهنم را کفرآمیز می خواند، در مورد نجات حتی شیاطین می آموزد، عقیده رستگاری را انکار می کند، تعلیم می دهد که خدا جهان را با گناه آفریده است، به بدعت گذاران تئودور اشاره می کند. موپسوستیا و دیودوروس از تارسوس، که دومی را «داناترین»، «معلم بزرگ» و غیره می‌خوانند، مسیح‌شناسی نسطوری را تمجید می‌کنند. در یکی از گفتگوها، نویسنده جلد دوم دروغین به طور کامل تکفیر (طبق گفته متروپولیتن هیلاریون (الفیف) - آناتما) را در مورد کسانی که آموزه های تئودور موپسوستیا را انکار می کنند، اعلام می کند.

در خودشان معتبرآثار کشیش اسحاق، اعتراف به ابدیت عذاب در جهنم، جزم رستگاری، به بدعت گذاران اشاره نمی کند، بلکه به پدران مقدس کلیسای ارتدکس و غیره اشاره دارد.

بخشی از جلد دوم نادرست توسط متروپولیتن به روسی ترجمه شد. هیلاریون (الفیف) (در آن زمان هنوز هیرومونک بود) در سال 1998، منسوب به ون. ایزاک و توسط انتشارات اولگ آبیشکو منتشر شده است. از سال 2013، این ترجمه هفت نسخه، یعنی تقریباً هر چند سال یک بار، انجام شده است، که به نظر می رسد تقاضای واقعی را برآورده نمی کند و به طور مصنوعی نگهداری می شود.

در پیش نویس پیشنهادی تعلیم، نقل قول هایی از جلد دوم نادرست در مکان های زیر آمده است:

صفحه 54، n. 160: اسحاق شامی، St. درباره اسرار الهی 39.22.

صفحه 54، n. 167: اسحاق شامی، St. فصل های دانش. 4. 79-80.

صفحه 58، n. 182: اسحاق شامی، St. درباره اسرار الهی 38. 1-2.

صفحه 64، n. 218: اسحاق شامی، St. درباره اسرار الهی مکالمه 10. 24.

صفحه 82-83، n. 317: اسحاق شامی، سن. فصل های دانش. I. 49.

صفحه 83، n. 318: اسحاق شامی، سن. درباره اسرار الهی 40. 14.

صفحه 105، n. 409: اسحاق شامی، St. فصل های دانش. III. 74-75.

صفحه 105، n. 412: اسحاق شامی، سن. درباره اسرار الهی 39.4.

صفحه 65، n. 219: اسحاق شامی، St. درباره اسرار الهی مکالمه 10. 24.

صفحه 65، n. 220: اسحاق شامی، St. درباره اسرار الهی مکالمه 10. 24.

همچنین لازم به ذکر است که در جلد دوم نادرست یک متن (مکالمه 17، شاید با برخی تصحیحات بدعتی) وجود دارد که در اصل خود متعلق به کشیش است. اسحاق، زیرا آنها در ترجمه ارتدکس یونانی از آثار معتبر قدیس یافت می شوند (در ترجمه روسی این کلمه 32 است). اما همانطور که در بالا می بینید این گفتگو در هیچ جای متن مورد بحث نقل نشده است.

بیایید اضافه کنیم که یکی از ضمیمه های تعزیه، سند "اصول اساسی نگرش کلیسای ارتدکس روسیه به هترودوکسی" است که چرخش واضح اولین سلسله مراتب ما را به سمت "بدعت بدعت ها" - اکومنیسم ثبت می کند. همراه با "جلسه هزاره" پدرسالار و پاپ و تدارک شتابزده برای جلسه برنامه ریزی شده برای تابستان امسال شورای پان ارتدکس(واقعیت سازماندهی آن و اسناد همراه آن باعث نگرانی ارتدوکس ها می شود) پذیرش تعالیم مدرن به نظر تلاش دیگری برای متزلزل ساختن بنیان کلیسا است که اساس آن همیشه پیروی از قوانین و اصول اعتقادی و باستانی بوده است. سنت حکم در مورد این نسخه ادعایی از تعلیم مذهبی که در اینترنت منتشر می شود توسط یک کشیش بسیار دقیق فرموله شده است: "بهتر است که این تعلیم "کاملاً محرمانه" بماند. برای همیشه".

http://www.blagogon.ru/digest/696/

از آگاهی الهیاتی جدید تا تعلیمی جدید

همانطور که قبلاً اشاره شد، یکی از بارزترین ویژگی های پروژه تعالیم جدید کلیسای ارتدکس روسیه عدم قطعیت الهیات آن است که ممکن است به طور دقیق تر به عنوان چندمعنایی توصیف شود، زیرا ابهام در اینجا توسط چندمعنایی ایجاد می شود، یعنی ارائه همزمان دو مفهوم. (یا بیشتر) نقطه نظرات در مورد برخی از مسائل دکترین (اگرچه، البته، نه برای همه؛ به ویژه، در سه گانه، نویسندگان به دنبال این نوع گفتگو و دموکراسی نیستند). البته چنین روشی ماهیت آگاهانه دارد، یعنی مفهومی است. اما خود این مفهوم، هنگامی که در مورد یک سند اعتقادی کلیسا به کار می رود، به درستی ناموفق یا حتی غیرقابل قبول ارزیابی می شود، زیرا آیین تعلیم، به عنوان بیانی از اصول اساسی ایمان، بنا به تعریف، باید رویکرد کثرت گرایانه را حذف کند.

کثرت گرایی الهیاتی فرض می کند که تئولوگومنا (نظرات الهیات خصوصی) با آموزه های جزمی کلیسا اهمیت یکسانی داده می شود، یعنی با فرمول های دقیق تأیید شده ایمان صحیح، تعاریف شوراهایی که قرن ها مورد استقبال قرار گرفته و توسط همه به رسمیت شناخته شده است. کلیساهای محلیبرای تنها حقیقت ارتدکس. در واقع، این به معنای ادگماتیسم پنهان است، یعنی رد اصل ارتدوکسی معیار جزمی، منحصر به فرد بودن اصل در مورد هر سؤال ایمانی (عضو اعتقادنامه) و پذیرش اصل غیرقابل وصف ناپذیری مسیحی. حقایق، «معمای ماورایی» آنها، غیرقابل دسترس برای دانش بشری یا بیان کلامی، یا به طور خاص در چند صدایی معانی، فقط تا حدی قابل دسترسی است. کار این مفهوم از تعالیم جدید را می توان به وضوح در ارائه آموزه های گناه اولیه و کفاره مشاهده کرد.

با اطمینان می توان گفت که «الهیات جزمی» آرکپیست به این معنا الگو گرفته شده است. اولگ داویدنکوف، جایی که اصل تعیین شده آپوفاتیسم معتدل به طور کلی فرموله شده است ("دگما، که هدف آن محافظت از خلوص آموزه ارتدکس است، از حقیقت آشکار شده از تحریف محافظت می کند، اما تفسیر جامع آن را ارائه نمی دهد. به گفته V.N. Lossky. "کلیسا در هر لحظه از وجود تاریخی خود، حقیقت ایمان را در جزمات خود فرموله می کند: آنها همیشه یک کاملیت قابل شناخت را در پرتو سنت بیان می کنند، که با این وجود هرگز نمی توان به طور کامل آشکار شود")، و به طور خاص در آموزه های کفاره ("علیرغم این واقعیت که الهیدانان مدرن از تعبیر "دگم رستگاری" استفاده می کنند، سوتریولوژی یک حوزه جزمی جزمی از الهیات است که انواع روش ها را برای توضیح شاهکار نجات دهنده مسیح توضیح می دهد. در رابطه با معروف ترین و در بیشتر تلاش های سیستماتیک برای تفسیر کار نجات دهنده مسیح منجی، نام "نظریه کفاره" در الهیات مدرن استفاده می شود. کاتشیسم جدید بدون شک بر اساس همین اصل هدایت می شود، به این معنی که به جای جزمیت کفاره، کلیسای ارتدکس روسیه اکنون یک "نظریه کفاره" و بیش از یک نظریه را اعلام می کند. بر این اساس، در کار Fr. اولگ، منبع اصلی این نوع آگاهی جزمی (یعنی «الهیات مدرن») همچنین یک چنگال تنظیم برای نویسندگان کتاب تعلیم است. منطق در اینجا روشن است: از آنجایی که تعلیم دینی جدید است، پس الهیات آن باید مدرن باشد. درست است، این بدان معناست که برجسته‌ترین الهی‌دانان زمان‌های اخیر (تقریباً یک قرن) به عنوان پدران جدید کلیسا عمل می‌کنند یا حداقل با آنها همتراز می‌شوند (از آنجایی که الهیات آنها به عنوان دستورالعملی برای جمع‌آوری تعالیم در نظر گرفته می‌شود. از کلیسای محلی).

ما قبلاً به ابهام مشابهی در کلیسای شناسی پروژه اشاره کرده ایم که تبارشناسی یکسانی دارد: "آموزه کلیسا یکی از اسرارآمیزترین و غیرقابل توصیف ترین جزمات است. ایمان مسیحی: در اینجا «راز تقوای بزرگ» در کمال هنوز محقق نشده و محقق نشده اش در برابر ما قرار دارد. و تصادفی نیست که نه رسولان، نه پدران مقدس، و نه مجالس کلیسایی تعاریف کاملی از کلیسا ارائه نکردند و تنها در نمادها و تشبیهات آنچه را که با اتکای فوری به خود در تجربه الهام گرفته الهی از ایمان به آنها ظاهر می شد، آشکار کردند. همانطور که یکی از متکلمان ارتدوکس اخیراً بیان کرده است، "مفهومی از کلیسا وجود ندارد، اما خود او وجود دارد، و برای هر عضو زنده کلیسا، زندگی کلیسا مشخص ترین و ملموس ترین چیزی است که او می داند" - مؤمن و اکنون نمی تواند دانش زنده خود را در غیر این صورت اعتراف کند، مانند تصاویر و مقایسه هایی که با استفاده رسولی، پدری و مذهبی تقدیس شده اند.» (کشیش گئورگی فلوروسکی. دو عهد). اکنون می‌توانیم ردیابی کنیم که چگونه این مکانیسم پلورالیسم معنایی آگاهانه در انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی سند مورد بررسی عمل می‌کند.

بنابراین، دگم های گناه اولیه و رستگاری در کلیسای ارتدکس روسیه اکنون نه تنها اصلا وجود نخواهد داشت، بلکه جایگاه آنها به جایگاه یکی از "نظریه ها" در میان سایرین، یا "مخلوط" آنها کاهش می یابد. محمولی که اساساً کاملاً قابل درک نیست (مقدمه) مفعول گزاره. این پروژه به طور همزمان (بر اساس اصل پساساختارگرایی الهیاتی) سه دیدگاه اصلی را ارائه می دهد که در الهیات روسی از زمان ورود آن به مرحله "مدرنیته" به عنوان ضد مکتب گرایی رمانتیک، "احیای نوپاتریستی"، رهایی از قرون وسطی به وجود آمده است. "اسارت لاتین"؛ یعنی اینها نظریه های به اصطلاح «قانونی»، «اخلاقی» و «ارگانیک» هستند. در این میان، تنها اولین مورد از این «نظریه ها» جایگاه جزمی تاریخی دارد. یعنی همیشه جزم کلیسا بوده است. مفاد اصلی این دکترین در جدل‌های ضد پلاگیوسی بلومبرگ تدوین شد. آگوستین و در تعاریف شورای محلی کارتاژ در سال 419 («زیرا رسول گفته است: به وسیله یک انسان گناه به جهان آمد و مرگ به وسیله گناه؛ و بدین ترتیب (مرگ) در همه انسانها و در همه او آمد. گناه کرد (روم. 5: 12)، شایسته است که این را به هیچ وجه درک نکنیم جز روشی که کلیسای کاتولیک، پراکنده و گسترده در همه جا، همیشه درک کرده است قادر به ارتکاب هر گناهی به خودی خود هستند، واقعاً برای آمرزش گناهان تعمید می‌یابند، تا از طریق تجدید حیات، آنچه از زمان تولد قدیم در آنها وجود دارد، تطهیر شود.» (124 Ave.)) سوم جهانگردی ایمان بیش از هزار ساله کلیسای شرقی به این معنی گناه اصلی و رستگاری توسط رساله جزمی پاتریارک های کلیسای کاتولیک شرقی در سال 1723، اعتراف سنت سنت، گواه است. پیتر (آرامگاه ها) (درباره وضعیت هنجاری کلیسا که خود پروژه، از جمله موارد دیگر، گواهی می دهد: "تصویب در 11 مارس 1643 در شورای قسطنطنیه صورت گرفت؛ پاتریارک قسطنطنیه پارتنیوس اول، شورا، شورا. منشور نیز توسط سه ایلخانی شرقی دیگر امضا شد» (ص. 6))، «کاتشیسم طولانی» از St. فیلارت (دروزدووا)، «الهیات ارتدوکس-جزمی» ملاقات کرد. ماکاریوس (بولگاکف) و حتی ترجمه ای از رساله به رومیان به مقدسین اسلاو سیریل برابر با رسولانو متدیوس ("همه در او گناه کرده اند")، از نظر معنایی یکسان ترجمه سینودیویرایش شده توسط St. فیلارتا.

در حالی که در تعالیم جدید چنین است تفسیر سنتی به نظر می رسد که جزم گناه اصلی نه چندان با تفاسیر دیگر («ارگانیک») «رقیق» شده است، بلکه حتی به پاورقی ها تنزل یافته است: «سقوط آدم در ادبیات کلامی گاهی «گناه اصلی» نامیده می شود، یعنی اول، گناه اصلی، و به دنبال آن همه گناهان دیگر» (ص 52). در واقع، در «ادبیات کلامی» (نه تنها «مدرن»، بلکه پدری نیز) همه از واژه «گناه اصلی» استفاده نکردند، اما این معنای مشروط «قانونی» «گناه اجدادی» است (یعنی گناه. "اصلی"، ارثی، تحمیل نه تنها حالت "بی عیب و نقص" فساد و فناپذیری، بلکه یک وضعیت گناه آلود مجازات بر هر حاملی از ماهیت آدم سقوط کرده) از لحاظ تاریخی در کلیسا به عنوان جزمی تثبیت شده است. داوود پادشاه فریاد می زند: اینک من در گناه آبستن شدم و مادرم مرا در گناه به دنیا آورد (مزمور 50:7). بدیهی است که در اینجا نمی توان به گناه شخصی پادشاه نبی یا گناه والدین او اشاره کرد، زیرا پدر و مادر داوود به طور قانونی ازدواج کرده بودند و از ردیف صالحان عهد عتیق بودند. بنابراین، با «عصمت» و «گناه» که داوود در آن آبستن و متولد شده است، باید گناه ارثی را درک کرد که از آدم شروع می شود، متوالی از پدر و مادر به فرزندان سرایت می کند... آثار مبارک. آگوستین، به ویژه شرایط اختلاف او با پلاژیوس، در شرق شناخته شده بود. سومین شورای جهانی 431 با محکوم کردن بدعت Pelagius و Celestius (قواعد 1 و 4) ، از این طریق نگرش مثبت خود را نسبت به تعالیم مبارک ابراز کرد. آگوستین. تنها متکلم شرقی که نسبت به این اصطلاح [گناه اصلی] نگرش منفی داشت و رساله جدلی ویژه ای علیه آن نوشت، بدعت گذار معروف تئودور موپسوستیا بود. نگاه کنید به: Contra defensores peccati originalis // PG. T. 66. سرهنگ. 1005-1012) ". «مجاز شدن یکی به خاطر تقصیر دیگری کاملاً منصفانه به نظر نمی رسد، اما نجات یکی از طریق دیگری شایسته تر و مطابق با عقل است. اگر اولین اتفاق افتاد، پس چقدر بیشتر باید آخرین اتفاق بیفتد... یک گناه قدرت مرگ و محکومیت را داشت و فیض نه تنها این یک گناه را محو کرد، بلکه گناهان دیگری را نیز که به دنبال آن بود، محو کرد. با شنیدن حضرت آدم، گمان مکن که تنها گناهی که آدم وارد کرد پاک شد (رسول) و می فرماید که بخشش بسیاری از جنایات انجام شد... فواید بیشماری به دست آمد و نه تنها گناه اولیه از بین رفت. و همچنین همه گناهان دیگر، این (رسول) را با این جمله نشان داد: «هدیه از گناهان بسیار برای توجیه»... ما از مجازات رهایی یافتیم، همه بدی ها را کنار گذاشتیم، از بالا دوباره متولد شدیم، پس از دفن دوباره برخاستیم. از پیرمرد، بازخرید شدند، تقدیس شدند، به فرزندخواندگی در آمدند، عادل شدند، با یگانه برادر شدند، وارثان مشترک او و همرزمان او شدند، وارد ترکیب بدن او شدند و با او به عنوان بدن با او متحد شدند. سر... مسیح خیلی بیشتر از بدهی ما پرداخت کرد و در مقایسه با یک قطره کوچک به اندازه دریا بی حد و حصر است. پس شک نکن مرد... اگر همه به جرم آدم مجازات شدند، پس همه را می توان به وسیله مسیح عادل کرد... نکته اینجاست که با نافرمانی یک نفر بسیاری گناهکار شدند. البته هیچ چیز نامفهومی در این نیست که همه کسانی که از گناهکار نازل شده اند و فانی شده اند نیز فانی شده اند; اما این که به دلیل نافرمانی یکی، دیگری گناهکار شد، چه انسجامی می تواند وجود داشته باشد؟ سپس معلوم می شود که دومی مشمول مجازات نیست، زیرا او به میل خود گناهکار نشده است. بنابراین، کلمه "گناهکاران" در اینجا به چه معناست؟ به نظر من این به معنای افرادی است که در معرض مجازات و محکوم به مرگ هستند.

و این ضروری است، به گفته کریزوستوم، اهمیت جزم گناه اصلی در پروژه توسط "نظریه ارگانیک" مشخص می شود. دومی بیانگر سوتریولوژی صرفاً «آسیب و احیای طبیعت» است، که در واقع مقوله انجیلی-انجیلی «خشم خدا» را به عنوان یک عمل تنبیهی ارادی خدا کنار گذاشته است. تحت تأثیر فلسفه بت پرستی (چه باستان و چه مدرن)، تغییرات در طبیعت انسان در اینجا به عنوان نوعی مکانیسم غیرشخصی، قانون هستی شناختی خود طبیعت، مانند کارما، دیده می شود. که مستلزم تغییری مشابه در درک ارتدوکس از جزم کفاره است (یعنی تقلیل آن به کیهان‌شناسی نوافلاطونی «بازیابی طبیعت» در شکل اصلی آن). «گناه قبل از هر چیز بیماری طبیعت انسان است. بنابراین، رستگاری به عنوان رهایی از بیماری، شفا، دگرگونی و در نهایت خدایی شدن طبیعت انسان تلقی می شود. بر این اساس، تئوس (الوهیت)، در سکون همان نوافلاطونی نهفته، در اینجا به صورت کیهانی، به عنوان چیزی طبیعی و از نظر هستی شناختی ضروری تلقی می شود.

در حالی که سوتریولوژی سنتی اساساً بین هر دو مرحله "اقتصاد نجات ما" تمایز قائل می شود: اول، کفاره گناه ("بخشش گناه" و "تخریب دست خط" (کولسیان 2:14)) و ثانیاً، احیای مهربان طبیعت سقوط کرده، شفای طبیعت آسیب دیده ("خداوندا، گناهان ما را پاک کن، استاد، گناهان ما را ببخش، ای مقدس، دیدار کن، ناتوانی های ما را شفا بده"). پس از سقوط در اجداد، نسل بشر با شیطان نامزد شد، از فرزندان خدا به "فرزندان خشم" تبدیل شدند (افسسیان 2: 3)، زیرا گناهکار، به عنوان ناقض اراده خدا، اراده خدا را انجام می دهد. شیطان، و در حال حاضر شیطان را به عنوان پدر و حاکم خود دارد (یوحنا 8: 44). این "گناهی که در من ساکن است"، "شری که برای من حاضر است"، "قانون گناه" (روم. 7:20-25) ویژگی های گناه اولیه است. در سقوط اولین مردم، نه تنها ماهیت آنها (ما) تغییر می کند، بلکه عمل خدا نسبت به انسان نیز تغییر می کند - از لطف (اعطای انواع منافع) تا "غضب" (عمل مجازات). پس از کفاره «گناهان (گناهان) جهان»، این عمل دوباره به «رحمت» (برکت و لطف، رستگاری معجزه آسای گمشده‌های غیرقابل جبران) تغییر می‌کند. نسل انسان گناهکار، محکوم به مرگ ابدی، مورد بخشش خدای متعال قرار می گیرد، فیضی که برای گناه اصلی از بین رفته است، به بشریت جدید بازخرید شده در آدم جدید بازگردانده می شود. از فنا و فساد آدم افتاده، فنا و فساد ما (آسیب به طبیعت)، از گناه و گناه آدم، گناه و گناه ما (ضرر به اراده). گناه و گناه کفاره و بخشیده می شود (به خواست خدا بخشیده می شود)، فناپذیری و فساد طبیعت با فیض (عمل ذات الهی) شفا می یابد (تولد دوباره، تجدید می شود). همانطور که در وضعیت آدم پیر، با ایمان و تعمید در جنایت آدم، و گناه او، و محکومیت او (مرگ) شریک هستیم، در عادل شمرده شدن در مسیح و عدالت او و فیض او شریک هستیم. کفاره (توجیه) در مسیح نسبت داده شده است، زیرا محکومیت (جنایت) در آدم نسبت داده شده است. وارثان گناه، گناه و مرگ (برابر با فرزندان شیطان لعنتی) وجود داشتند و وارثان عادل شمرده شدن، تقدس و زندگی شدند. «باید باور کنیم که در گناه اصلی، بذر همه هوس‌ها نهفته است، که ما با گرایش به انواع گناه متولد می‌شویم و بنابراین نباید از تجلی و طغیان یک اشتیاقی که گویی چیزی است تعجب کنیم. غیر معمول و عجیب» (St. Ignatius (Brianchaninov) تجربیات زاهدانه. جلد 1. نگرش یک مسیحی به احساسات خود). «هنگام غسل تعمید، شخص گناه اصلی خود، وام گرفته شده از اجداد و گناهان خود قبل از غسل تعمید بخشیده می شود. در غسل تعمید، به شخص آزادی معنوی داده می شود: او دیگر توسط گناه مورد تجاوز قرار نمی گیرد، اما می تواند خیر یا شر را به میل خود انتخاب کند. در غسل تعمید، شیطان، که در هر فرد با طبیعت سقوط کرده ساکن است، از آن شخص اخراج می شود. به اراده شخص تعمید یافته واگذار می شود که یا معبد خدا بماند و از شیطان رهایی یابد یا خدا را از خود دور کند و دوباره مسکن شیطان شود» (قدیس ایگناتیوس (بریانچانینوف). تجربیات زاهدانه. جلد 2 سخنی در مورد حالات مختلف طبیعت انسان در رابطه با خیر و شر)).

این حس سنتی جزم گناه اصلی در پروژه تضعیف و در نتیجه تحریف شده است، جایی که، همانطور که گفته شد، تأکید بر ارث بدیهی «ارگانیک» (طبیعی) طبیعت سقوط کرده آدم است: «پیامدها سقوط از یک انسان به کل جنس بشریت گسترش یافت. پولس رسول می گوید: «همانطور که گناه به وسیله یک انسان وارد جهان شد، و به وسیله گناه مرگ به وسیله گناه، مرگ به همه مردم سرایت کرد» (رومیان 5:12). گناه آدم، به گفته ی جان کریزوستوم قدیس، عامل «آسیب کلی» به طبیعت انسان شد (مکالمات درباره رساله به رومیان، 10. 1)» (ص 53). با این حال، سنت جان، همانطور که دیدیم، نه تنها در مورد این، بلکه در مورد تبدیل شدن همه افراد، در نتیجه، "گناهکاران" به عنوان مشمول قضاوت در برابر خالق صحبت می کند. شاید تنها یک پاراگراف در پروژه «نظریه» قبلی گناه اولیه را به یاد می آورد: «هر فردی با بودن از نسل آدم و به ارث بردن ذات او، از همان لحظه تولد درگیر گناه است: «ما همه (متولد شده ایم) از آدم گناهکار، از جنایتکار - جنایتکار، از بنده گناه - تا بندگان گناه، از ملعون و مرده - ملعون و مرده. از کسی که به شیطان رضایت داد، برده او شد و اختیار خود را از دست داد - و ما فرزندان او هستیم که شیطان ظالمانه بر آنها حکومت می کند و بر آنها مسلط می شود. 406-413). اجازه دهید یک بار دیگر تکرار کنیم که این معنای این جزم قرن ها در کتب نمادین کلیسا اعتراف شده است: «ما معتقدیم که غسل تعمید مقدس، به دستور خداوند و انجام به نام تثلیث مقدس، لازم است. زیرا بدون آن هیچ کس نمی تواند نجات یابد، همانطور که خداوند می گوید: تا زمانی که از آب و روح متولد نشود، نمی تواند به ملکوت خدا وارد شود (یوحنا 3: 5). بنابراین، نوزادان نیز به آن نیاز دارند، زیرا آنها نیز مشمول گناه اولیه هستند و بدون غسل تعمید نمی توانند از این گناه آمرزیده شوند... اگر نوزادان نیاز به نجات دارند، آنها نیز به غسل ​​تعمید نیاز دارند. اما کسانی که احیا نشده اند و به همین دلیل از گناه آبا و اجدادی خود آمرزیده نشده اند، لزوماً مشمول مجازات ابدی برای این گناه هستند و بنابراین نجات نمی یابند. پس نوزادان به غسل ​​تعمید نیاز دارند... اعمال غسل تعمید به اختصار به شرح زیر است: اولاً از طریق آن، از گناه آبا و اجدادی و سایر گناهان غسل تعمید شده بخشوده می شود. ثانیاً، شخص غسل تعمید یافته از مجازات ابدی رهایی می یابد که هرکس هم به خاطر گناه فطری و هم به دلیل گناهان فانی خود مشمول آن است» (پیام پدرسالاران در ایمان ارتدکس 1723).

سرانجام، خود دگماتیک، Arch. اولگ داویدنکوا (همانطور که متوجه شدیم، از بسیاری جهات یک نمونه اولیه از پروژه) "ارائه مطالب" را در تعالیم جدید در مورد این موضوع محکوم می کند: "با وجود این واقعیت که گناه اصلی یک گناه شخصی نیست، نمی توان آن را به عنوان یک گناه تشخیص داد. نوعی واقعیت اخلاقی خنثی این حالت به عنوان اتحاد با شیطان، عمیقاً مغایر با برنامه الهی برای انسان است و بنابراین نمی تواند مورد لطف الهی قرار گیرد، زیرا مطلقاً غیرممکن است که خداوند بدون انکار خود، حق وجود شر را در جهان به رسمیت بشناسد. بنابراین، همه فرزندان آدم، به عنوان حاملان طبیعت سقوط کرده، ذاتاً فرزندان خشم خدا هستند (افس. 2: 3) و در معرض محکومیت قرار دارند. بنابراین، همراه با گناه اصلی (ἁμαρτία)، محکومیت (κατάκριμα) نیز به همه فرزندان آدم منتقل می شود (رجوع کنید به: رومیان 5:18). نکوهش در این است که همه مردم، مانند فرزندان آدم و حوا، الف) مشمول قانون فساد و مرگ هستند. ب) نمی توانند به ملکوت آسمان وارد شوند (نگاه کنید به: یوحنا 3: 5)، به عنوان حاملان یک حالت طبیعی گناه آلود، یعنی بر خلاف نهادهای الهی. بنابراین، در نتایج آن، گناه اصلی در واقع با جرم شریعت خدا برابر است. قرار دادن هر یک از اولاد آدم به این عذاب، تخصیص گناه اولیه نامیده می شود». بنابراین، حتی در رابطه با کار Fr. اولگ باید در کاتشیسم جدید بدتر شدن قابل توجهی از کثرت گرایی نشان داده شده را بیان کند، زیرا چنین صورت بندی گناه اصلی برای آخرین سند بسیار مبهم خواهد بود و با چندمعنی عمومی خارج است. این نظریه [حقوقی] به دلیل سادگی و وضوح فرمول‌بندی آن جذاب است که برای افراد دارای طرز فکر عقل‌گرا جذاب است.» این بدان معنی است که نویسندگان پروژه قبلاً دارای طرز فکری متفاوت (غیر عقلانی) هستند، یا (به عبارت الهیاتی) حاملان آگاهی پساسکولاستیک به مثابه آگاهی تعلیمی هستند.

اگر دگم گناه اصلی عملاً "خنثی" شود (پاک از رادیکالیسم معنایی "قرون وسطایی") در تعالیم، آنگاه جزم کفاره (معنای سنتی "قانونی" آن) به دلیل ارتباط مستقیم آنها به یکدیگر ارائه می شود. تقریباً به همان نسبت با «نظریه‌ها» دیگر. "زندگی زمینی خداوند عیسی مسیح، رنج او بر روی صلیب، مرگ، نزول به جهنم، رستاخیز و عروج به بهشت ​​- همه این وقایع معنای رستگاری داشتند" (ص 66). این به سادگی جوهره پلورالیسم الهیاتی است. در اینجا نظریه «اخلاقی» کفاره متروپولیتن است. آنتونی (خراپوویتسکی) (معنای جزمی که حتی خود او در نهایت آن را رها کرد) و نظریه «قانونی» جزمی شده تاریخی و البته نظریه «ارگانیک» حق وجود دارد. علاوه بر این، آخرین نظریه (به عنوان "مدرن ترین" و ارزیابی شده که به خودی خود با "افراط" دو مورد دیگر سازگار است) در واقع به عنوان سازگارترین با سنت شناخته می شود (ویژگی این است که در کار کشیش اولگ داویدنکوف، ارائه تنها "نظریه ارگانیک" دارای زیرفصل "معایب این نظریه" نیست: یعنی در اینجا فقط مزایای محکمی وجود دارد). «پسر خدا پس از تبدیل شدن به انسان، رنج گناهان تمام جهان را بر عهده گرفت، برای مردم مرد، و بدین وسیله مردم را از اجتناب ناپذیری عذاب ابدی فراتر از آستانه مرگ رها کرد. او به بشریت بازگشت که در بندگی شیطان، آزادی و فرصت زندگی سعادت ابدی با خدا بود که مردم به دلیل سقوط از دست دادند. پولس رسول (اول قرنتیان 6: 20؛ 7: 23) می گوید: "بهایی که برای رستگاری پرداخت شد بسیار زیاد بود:" پولس رسول می گوید: "شما به بهایی خریده شدید" و به یاد می آورد که پرداخت برای رهایی انسان از قدرت شیطان این بود. مرگ خدا مرد نام "Redeemer" در سنت کلیسایکی از نام های عیسی مسیح شد» (ص 66). و در این «یکی از نام‌های» منجی، به عنوان یکی از معانی متعدد کفاره، دایره از ص. 52 («سقوط آدم در ادبیات کلامی گاهی «گناه اصلی» نامیده می شود)، معانی متعدد یک مفهوم جزمی به این معنی است که معنای جزم به عنوان یک اصل تغییر ناپذیر ایمان را ندارد.

سوال این است که آیا این تکثر در نتیجه بررسی بازخوردها قبل از مهلت تعیین شده اصلاح می شود؟ - از قبل می توانیم فرض کنیم که نه، نمی شود. چرا؟ - همه به یک دلیل، ماهیت مفهومی این کثرت گرایی. کاتشیسم اینگونه طراحی شده است. به گفته نویسندگانش باید اینگونه باشد و از این نظر بسیار موفق بود. ظاهراً پراکندگی معانی در اینجا، در میان چیزهای دیگر، با وسعت شبکه‌های تعلیمی که برای «گرفتن مردم» بهتر (بیشتر) قرار گرفته است، مرتبط است. بنابراین، می توان برخی از "آرزوهای" فردی را در نظر گرفت، کمی "قانون گرایی" باستانی یا برعکس، "ارگانیسم" مدرنیستی را می توان اضافه کرد، یعنی نسبت نظرات الهیاتی ارائه شده را می توان اندکی تغییر داد، اما نه اصل "سنگین کردن طرفین." به عنوان مثال، می توان توصیه کرد (بپرسید، التماس کنید) حداقل عبارت Archpriest را به متن کتاب مقدس اضافه کنید. اولگ داویدنکوف (از همه اینها، نماینده "مدرنیته" الهیات قابل اعتماد) در مورد "عقل گناه اصلی". اما واقعیت امر این است که این فرمول بندی در قضاوت خود برای این پروژه بسیار قاطع است (یعنی دیگر یک سند نیست، بلکه آن اصلاحات بزرگی است که کاتشیسم جدید تنها بخشی از آن است). افزودن چنین قطعه "رادیکالی" (که در خور یک جزم است) توازن دقیق "نظریه ها" را به هم می زند، که منجر به یک واکنش زنجیره ای می شود، یعنی نیاز به آشتی دادن صریح بودن این قضاوت با تمثیلی کلی. طبیعت، یا صرفاً در تضاد آشتی ناپذیری با دیگر «نظریه‌ها» قرار می‌گیرد و در واقع چنین معنایی از جزم گناه اصلی را انکار می‌کند. بنابراین، شما باید همه چیز یا تقریباً همه چیز را دوباره انجام دهید، یعنی در واقع آن را از نو بنویسید، بر اساس مفهومی متفاوت.

بنابراین، اگر این پروژه در شورای اسقف بعدی تصویب شود، در پایان سال ما یک اعتراف کاملاً پروتستانی، "مدارا" کلیسای ارتدکس روسیه دریافت خواهیم کرد: همانطور که می خواهید باور کنید (در فهرست معانی پیشنهادی) حقیقت هنوز یک «راز» است، پوشیده از مه ناگفتنی، «مرزهای کاریزماتیک» آن گسترده تر از مرزهای جزمی سنتی است (همانطور که «مرزهای نامرئی» کلیسا «بازتر از مرزهای متعارف» است) ...

P.S.

البته، تمام اسرار خدا برای خود کلیسا آشکار نمی شود، بلکه فقط آنهایی که برای رستگاری ضروری هستند. "ما تا حدودی می دانیم و تا حدودی نبوت می کنیم، اما هنگامی که آن چیزی که کامل است، ناقص خواهد شد" (اول قرنتیان 13:9-10). اما ما در مورد چه چیزی صحبت می کنیم؟ – این در مورد استدر مورد حجم دانش، و نه در مورد کیفیت آن. اعماق حکمت الهی که در خود آشکار شده است کتاب مقدس. اما آیا این بدان معناست که اصول ایمان از نظر معنا پایان ناپذیر می شوند؟ - برعکس همه چیز باز نیست، اما آنچه باز است در تمام معنا برای ما باز است. بنابراین، ایمان به عنوان یک جزم، به عنوان یک حقیقت تغییر ناپذیر، به عنوان یک اصل آموزه، به عنوان یک قانون از خود خدا در نظر گرفته می شود، "که قادر است شما را ... با مکاشفه رازی که خاموش ماند. از زمانهای بسیار قدیم، اما اکنون نازل شده است، و از طریق نوشته های نبوی، به فرمان خدای ابدی، به همه امت ها اعلام شد تا آنها را تحت ایمان قرار دهند» (رومیان 14: 24-25). «ما حکمت خدا را موعظه می‌کنیم، راز و نهان را، که خدا پیش از اعصار برای جلال ما مقدر کرد، که هیچ یک از مقامات این عصر نمی‌دانستند... اما خدا [این را] به‌واسطه روح خود بر ما آشکار کرده است». 1 قرن 2: 7-10). آنچه نازل می‌شود کاملاً آشکار می‌شود، نه جزئی، در غیر این صورت نمی‌تواند ما را به رستگاری برساند و ما را مجبور به تزلزل در ایمان می‌کند.

بنابراین، کثرت گرایی الهیاتی، با انتقال اصل انجیل مبنی بر رازداری حقیقت الهی و مکاشفه جزئی آن در کتاب مقدس به حقایقی که توسط خود خداوند در آن نازل شده است، دیگر ما را «با ایمان» به این حقایق تأیید نمی کند، یا دگم های کلیسا (که به خاطر آن نازل شدند)، و ما را به آنها "تسلیم" نمی کند، بلکه برعکس، این ایمان و این اطاعت را تضعیف می کند. یعنی یا حدس و گمان است یا بی فکری. زیرا اگر این روند ادامه یابد، بدعت‌ها به‌طور نامحسوسی به دنبال متکلمان (و این تا حدی در حال وقوع است) شروع به نفوذ به حوزه الهیات جزمی خواهند کرد. اصل تساهل کلامی، چندمعنایی تام و کثرت گرایی، که اساس تعالیم جدید را تشکیل می دهد، همه شرایط را برای این امر ایجاد می کند. اگر جزم‌های سنتی (قطب بالای معرفت‌شناسی مسیحی) کاهش یافته و از نظر معنایی با الهیات (به طور مشروط «متوسط») برابر شوند، بدعت‌ها (قطب پایین معرفت‌شناسی مسیحی) ناگزیر به همان سطح «متوسط» خواهند رسید. به عبارت دیگر، یک فرایند پساساختارگرایانه («بابلی» به تعبیر کتاب مقدس) سردرگمی همه جانبه، نمونه ای از دوران پسامدرن، تنها در الهیات، در آموزه های کلیسا و بنابراین در زندگی او در حال وقوع است. به تدریج (به آهستگی اما مطمئنا) رواج غیر متعارفی که در گردش قرار می گیرد، مصداق واضح این امر است.

الکساندر بوزدالوف

با برکت اعلیحضرت پدرسالارکریل مسکو و تمام روسیه پیش نویس کلیسای ارتدکس روسیه را برای بحث کلیسا منتشر کرد.

ایده ایجاد یک کاتشیسم مدرن برای اولین بار در شورای اسقف ها در سال 2008 مطرح شد. در قطعنامه "در مورد مسائل مربوط به زندگی داخلی و فعالیت های خارجی کلیسای ارتدکس روسیه" آمده است: "شروع کار بر روی ایجاد یک کاتشیسم مدرن کلیسای ارتدکس روسیه مهم شناخته شد" (). یک سال پس از این جلسه، شورای مقدس به کمیسیون الهیات سینودال (که بعداً کمیسیون الهیات کتاب مقدس سینودال) دستور داد تا شروع به آماده سازی یک آموزش کلیسای ارتدکس روسیه (به تاریخ 27 ژوئیه 2009) کند.

متکلمان برجسته کلیسای ارتدکس روسیه، هم از میان اعضای کمیسیون انجیل و الهیات سینودال و هم از میان اساتید دعوت شده آکادمی های الهیات و متخصصان در زمینه های مختلف علوم الهیات، در کار بر روی متن کتاب مقدس شرکت کردند. کار بر روی اولین نسخه از متن تعلیم در ژانویه 2016 به پایان رسید.

در جلسه عمومی در 29 ژانویه 2016، کمیسیون انجیلی و الهیاتی سینودال پیش نویس کاتشیسم کلیسای ارتدکس روسیه را تهیه کرد. سپس در شورای اسقفان کلیسای ارتدکس روسیه که در 2-3 فوریه 2016 برگزار شد ارائه شد. شورا تصمیم گرفت پیش نویس تعلیمی را که توسط کمیسیون الهیات انجیلی سینودی تهیه شده بود برای بازخورد برای «اعضای دائمی کلیساهای خودگردان، اولیای کلیساهای خودگردان، اولین سلسله مراتب کلیسای روسیه در خارج از کشور، روسای مؤسسات کلیسایی ارسال کند. ، مدارس الهیات پیشرو، و همچنین آن دسته از اسقف های اسقفی که ابراز تمایل می کنند در بررسی متن شرکت کنند" (). با در نظر گرفتن بازخوردهای دریافتی، گروه تحریریه کمیسیون کتاب مقدس و الهیات Synodal نسخه جدیدی از متن را تهیه کرد که اکنون برای بحث در کل کلیسا ارائه می شود.

کاتکیسم دارای ساختار زیر است:

پیشگفتار

I. مبانی دکترین ارتدکس

II. مبانی دستگاه متعارف و زندگی عبادیکلیسای ارتدکس

III. مبانی تعلیم اخلاقی ارتدکس

IV. مبانی مفهوم اجتماعی کلیسای ارتدکس روسیه

V. مبانی آموزش کلیسای ارتدکس روسیه در مورد کرامت، آزادی و حقوق بشر

VI. اصول اساسی نگرش کلیسای ارتدکس روسیه به هترودوکسی

کمیسیون الهیات انجیلی Synodal نظرات را فقط در مورد بخش های I-III می پذیرد. به عنوان بخش های IV-VI، کاتشیسم شامل اسناد کلی کلیسا بود که قبلاً پذیرفته شده بودند شوراهای اسقفکلیسای ارتدکس روسیه. این متون قابل بحث نیستند.

بازخورد در مورد پیش نویس کاتکیسم را می توان به آدرس ایمیل زیر ارسال کرد: [ایمیل محافظت شده]. مطلوب است که آنها حاوی پیشنهادات خاصی برای تصحیح یا بهبود متن باشند. نظرات تا 1 نوامبر 2017 پذیرفته می شود.