صفحه اصلی / در دفاع / عیسی مسیح چند سال زندگی کرد؟ زندگی نامه عیسی مسیح

عیسی مسیح چند سال زندگی کرد؟ زندگی نامه عیسی مسیح

مسیح عیسی بنیانگذار یکی از بزرگترین ادیان جهان - مسیحیت، شخصیت اصلی نظام دینی-اساطیری و جزمی مسیحی و موضوع فرقه مذهبی مسیحی است.

نسخه اصلی زندگی و کار عیسی مسیح از اعماق خود مسیحیت بیرون آمده است. این در درجه اول در شهادت های عجیب و غریب در مورد عیسی مسیح ارائه شده است - یک ژانر خاص از ادبیات اولیه مسیحی به نام "اناجیل" (" خبر خوب"). برخی از آنها (اناجیل متی، مرقس، لوقا و یوحنا) توسط کلیسای رسمی معتبر (متعارف) به رسمیت شناخته شده اند، و بنابراین هسته عهد جدید را تشکیل می دهند. دیگران (انجیل نیکودیموس، پطرس، توماس، انجیل اول یعقوب، انجیل شبه متی، انجیل دوران کودکی) به عنوان آپوکریفا ("متون مخفی") طبقه بندی می شوند. غیر معتبر نام "عیسی مسیح" نشان دهنده ماهیت حامل آن است. «عیسی» یک گونه یونانی از نام رایج عبری «یشوآ» («یوشوا») است که به معنای «خدا کمک/نجات» است. «مسیح» ترجمه‌ای به یونانی از کلمه آرامی «مشیا» (مسیح، یعنی «مسح‌شده») است.

خوشا به حال حلیمان، زیرا آنها وارث زمین خواهند بود.

مسیح عیسی

اناجیل عیسی مسیح را به عنوان یک شخص خارق‌العاده در تمام زندگی‌اش معرفی می‌کند - از تولد معجزه‌آسا تا پایان شگفت‌انگیز زندگی زمینی‌اش. عیسی مسیح (میلاد مسیح) در زمان سلطنت امپراتور روم آگوستوس (30 قبل از میلاد - 14 پس از میلاد) در شهر بیت لحم فلسطین در خانواده یوسف نجار از نوادگان پادشاه داوود و همسرش مریم متولد شد. این به پیشگویی های عهد عتیق در مورد تولد پادشاه مسیحایی آینده از نسل داوود و در "شهر داوود" (بیت لحم) پاسخ داد. ظهور عیسی مسیح توسط فرشته خداوند برای مادرش (بشارت) و شوهرش یوسف پیش بینی شده است.

کودک به طور معجزه آسایی متولد می شود - نه در نتیجه اتحاد جسمانی مریم با یوسف، بلکه به لطف نزول روح القدس بر او (تلقین بی آلایش). محل تولد بر انحصار این رویداد تأکید می کند - نوزاد عیسی که در یک اصطبل به دنیا آمده است توسط انبوهی از فرشتگان تجلیل می شود و ستاره ای درخشان در شرق روشن می شود. شبانان برای پرستش او می آیند. مجوسی که مسیرشان را به سوی خانه اش با حرکت ستاره بیت لحم در آسمان نشان می دهد، برای او هدایایی می آورند.

هشت روز پس از تولد، عیسی مراسم ختنه (ختنه خداوند) را انجام می دهد و در روز چهلم در معبد اورشلیم - مراسم تطهیر و تقدیم به خدا، که طی آن شمعون عادل و آنا نبی او را جلال می دهند ( تقدیم پروردگار). پادشاه شرور یهودی، هیرودیس کبیر، پس از اطلاع از ظهور مسیح، از ترس قدرت خود، دستور نابودی همه نوزادان در بیت لحم و اطراف آن را صادر کرد، اما یوسف و مریم که توسط یک فرشته هشدار داده شده بود، با عیسی به مصر فرار کردند. . آپوکریفا از معجزات متعددی می گوید که عیسی مسیح دو ساله در راه خود به مصر انجام داد.

پس از سه سال اقامت در مصر، یوسف و مریم با اطلاع از مرگ هیرودیس به زادگاه خود ناصره در جلیل (فلسطین شمالی) باز می گردند. سپس، طبق روایات آخرالزمان، در طول هفت سال، والدین عیسی با او از شهری به شهر دیگر نقل مکان کردند و شکوه معجزاتی که انجام داد او را در همه جا دنبال کرد: به قول او، مردم شفا یافتند، مردند و دوباره زنده شدند. اشیای بی جان زنده شدند، حیوانات وحشی فروتن شدند، آب ها اردن از هم جدا شد. کودک با نشان دادن خرد خارق العاده، مربیان خود را گیج می کند. به عنوان یک پسر دوازده ساله، او با پرسش ها و پاسخ های غیرمعمول عمیق خود از معلمان شریعت (قوانین موسی)، که با آنها در معبد اورشلیم وارد گفتگو می شود، شگفت زده می شود. با این حال، سپس، همانطور که انجیل عربی دوران کودکی گزارش می دهد («او شروع به پنهان کردن معجزات، اسرار و رموز خود کرد تا زمانی که سی ساله شد.»

هنگامی که عیسی مسیح به این سن می رسد، در رود اردن توسط یحیی تعمید دهنده تعمید می یابد (لوقا این رویداد را به «سال پانزدهم سلطنت امپراتور تیبریوس» یعنی سال 30 پس از میلاد می رساند) و روح القدس بر او نازل می شود. که او را به بیابان می برد. در آنجا به مدت چهل روز با شیطان می جنگد و سه وسوسه را یکی پس از دیگری رد می کند - گرسنگی، قدرت و ایمان. عیسی مسیح پس از بازگشت از صحرا، کار موعظه را آغاز می کند. او شاگردان خود را نزد خود می خواند و با سرگردانی با آنها در سراسر فلسطین، تعالیم خود را اعلام می کند، شریعت عهد عتیق را تفسیر می کند و معجزه می کند. فعالیت‌های عیسی مسیح عمدتاً در قلمرو جلیل، در مجاورت دریاچه Gennesaret (طبریا) آشکار می‌شود، اما هر عید پاک او به اورشلیم می‌رود.

منظور از موعظه عیسی مسیح، مژده پادشاهی خدا است که از قبل نزدیک است و از طریق فعالیت مسیحا در میان مردم تحقق می یابد. کسب ملکوت خدا رستگاری است که با آمدن مسیح به زمین ممکن شد. راه رستگاری برای همه کسانی که کالاهای زمینی را برای کالاهای روحانی رد می کنند و خدا را بیش از خود دوست دارند باز است. فعالیت موعظه عیسی مسیح در منازعات و درگیری های مداوم با نمایندگان نخبگان مذهبی یهودی - فریسیان، صدوقیان، "معلمان شریعت" صورت می گیرد، که طی آن مسیح علیه درک تحت اللفظی احکام اخلاقی و مذهبی عهد عتیق شورش می کند. و خواستار درک روح واقعی آنهاست.

  • چت با مورمون

  • با مبلغان ملاقات کنید

    تأیید می‌کنم که با ارائه اطلاعات تماس این فرد به کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان موافقت می‌کنم. همچنین می‌دانم که نمایندگان کلیسا با درخواست من برای تماس با من یا شخصی که توصیه می‌کنم، موافقت خواهند کرد.

  • کتاب مورمون را دریافت کنید

    از شما برای سفارش کتاب مورمون از کلیسای عیسی مسیح قدیسین روز آخر متشکریم. مبلغان در چند روز آینده با شما تماس خواهند گرفت.

    از شما برای سفارش یک کتاب مقدس از کلیسای عیسی مسیح قدیسین روز آخر متشکریم. مبلغان در چند روز آینده با شما تماس خواهند گرفت.

  • عیسی مسیح

    «او پسری به دنیا خواهد آورد و شما نام او را عیسی خواهید خواند. زیرا او قوم خود را از گناهانشان نجات خواهد داد.» متی 1:21

    عیسی مسیح نجات دهنده ما


    عیسی مسیح پسر خدا و نجات دهنده جهان است. او نجات دهنده ماست. کتاب مقدس به ما می آموزد که مادر عیسی مسیح مریم و پدر زمینی او یوسف بود. و اینکه او در بیت لحم به دنیا آمد، در ناصره بزرگ شد و با یوسف به عنوان نجار کار کرد. هنگامی که او 30 ساله بود، خدمتی سه ساله به تدریس، برکت و شفای مردم سرزمین مقدس آغاز کرد. او همچنین کلیسای خود را سازمان داد و به رسولان خود «قدرت و اقتدار» داد (لوقا 9:1) تا در کار او کمک کنند.

    اما وقتی می گوییم او نجات دهنده جهان است، منظورمان چیست؟ نجات دهنده؟ هر یک از این عناوین به حقیقت عیسی مسیح اشاره دارد تنها راه، که به وسیله آن می توانیم برای زندگی با پدر آسمانی خود بازگردیم. عیسی به خاطر گناهان دنیا رنج کشید و مصلوب شد و به هر یک از فرزندان خدا هدیه توبه و بخشش داد. تنها با رحمت و لطف او است که همه می توانند نجات یابند. رستاخیز بعدی او راه را برای هر فردی آماده کرد تا بر مرگ جسمانی نیز غلبه کند. این وقایع را کفاره می نامند. این بدان معنی است که عیسی مسیح ما را از گناه و مرگ نجات می دهد. بنابراین، او به معنای واقعی کلمه نجات دهنده و نجات دهنده ماست. در آینده، عیسی مسیح باز خواهد گشت تا هزار سال در صلح بر روی زمین سلطنت کند. عیسی مسیح پسر خداست و او برای همیشه خداوند ما خواهد بود.

    عیسی مسیح - پسر خدا


    معنای عیسی مسیح برای ما چیست


    وقتی کمک عیسی مسیح را می پذیریم، می توانیم در این زندگی آرامش داشته باشیم و پس از مرگ نزد پدر آسمانی بازگردیم.

    خدا پدر آسمانی ما است و مانند هر پدر و مادری، او می خواهد که ما فرزندانش شاد باشیم. در کتاب مقدس او تعلیم می دهد: "زیرا بنگر، این کار و جلال من است تا جاودانگی و زندگی جاودانی انسان را به وقوع بپیوندم."(موسی 1:39). زندگی ابدی یعنی زندگی در بهشت ​​در حضور او با خانواده هایمان برای همیشه. خدا به ما دستوراتی داد که درست و غلط را به ما می آموزد و نقشه ای از مسیر زندگی که منجر به بزرگترین خوشبختی می شود به ما داد. عیسی مسیح تعلیم داد: «اگر مرا دوست دارید، احکام مرا نگاه دارید» (یوحنا 14:15). اما متون مقدس همچنین به ما می آموزند که «هیچ چیز ناپاک نمی تواند نزد خدا بماند» (اول نیفای 10:21). مهم نیست چقدر برای زندگی خوب تلاش می کنیم، همه ما گناه می کنیم. پس اگر ناقص هستیم، چگونه می توانیم در ملکوت کامل خدا زندگی کنیم؟

    خداوند عیسی مسیح را به زمین فرستاد تا راهی برای غلبه بر گناهان و کاستی های خود به ما بدهد. «زیرا خدا جهان را چنان محبت کرد که پسر یگانه خود را داد تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی داشته باشد.» (یوحنا 3:16.)

    خدا عیسی مسیح را به زمین فرستاد تا راهی برای غلبه بر کاستی هایمان به ما بدهد.

    «زیرا خدا جهان را چنان محبت کرد که پسر یگانه خود را داد تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی داشته باشد. زیرا خدا پسر خود را به جهان نفرستاد تا جهان را محکوم کند، بلکه تا جهان به وسیله او نجات یابد» (یوحنا 3:16).

    عیسی مسیح برای ما رنج کشید

    بدون فیض و رحمتی که با کفاره او ممکن شد، نمی‌توانیم از گناه نجات پیدا کنیم.

    حتی قبل از اینکه خدا جهان را خلق کند، او برنامه ای را آماده کرد که به ما امکان می دهد در این زندگی یاد بگیریم و رشد کنیم. عیسی مسیح مرکز این طرح است. مأموریت مسیح نه تنها این بود که به ما در مورد خدای پدر و نحوه زندگی ما بیاموزد، بلکه همچنین راهی برای بخشش ما پس از ارتکاب گناه ایجاد کند. گناه چیزی فراتر از اشتباه کردن است. وقتی گناه می‌کنیم، از دستورات خدا سرپیچی می‌کنیم یا در انجام کارهای درست کوتاهی می‌کنیم، حتی اگر می‌دانیم چه چیزی درست است (یعقوب 4: 17).

    قبل از مصلوب شدن، عیسی در باغ جتسیمانی برای ما به درگاه خدا دعا کرد. رنج مسیح برای گناهان ما در جتسیمانی و روی صلیب در جلگه، کفاره نامیده می شود. او برای ما رنج کشید تا بتوانیم پاک شویم و برای زندگی با پدر آسمانی خود بازگردیم. انجیل عیسی مسیح "طرف خوب" قربانی مسیح برای ما است و راهی برای بازگشت به پدر فراهم می کند. "از این رو، چقدر مهم است که همه این چیزها به ساکنان زمین شناخته شود، تا آنها بدانند که هیچ جسمی نمی تواند در حضور خدا ساکن شود، مگر از طریق شایستگی، رحمت، و فیض مسیح مقدس." (2 نیفای 2:8).

    اعتقاد قوی به اینکه عیسی مسیح نجات دهنده ماست، به ما الهام می کند که از تعالیم او پیروی کنیم.

    ایمان به عیسی مسیح ما را به انجام کارهای خوب برمی انگیزد. کتاب مقدس تعلیم می دهد: "ایمان بدون اعمال مرده است" (یعقوب 2:20). این بدان معنا نیست که ما می توانیم نجات پیدا کنیم اعمال خوب، از آنجایی که هر چقدر هم که اعمال نیک انجام دهیم، بدون قدرت قربانی مسیح نمی تواند روح ما را حتی اندکی از گناه پاک کند. اما کسانی که ایمان واقعی به مسیح دارند، می خواهند از او پیروی کنند و کاری را انجام دهند که او انجام داد، کمک به فقرا و نیازمندان، مراقبت از بیماران، ملاقات با افراد تنها و نشان دادن مهربانی و محبت به همه مردم.


    ایمان به عیسی مسیح این اعتقاد راسخ است که او همان چیزی است که می‌گوید او هست و هنگامی که او را بجوییم به ما کمک خواهد کرد. ایمان به مسیح یعنی اعتماد به او، به یاد آوردن او و پیروی از تعالیم او. این اطمینان است که او پسر خدا، «راه، راستی، و حیات» است (یوحنا 14:6).

    همانطور که از الگوی او پیروی می کنیم و طبق گفته های او زندگی می کنیم، ایمان خود را در حال رشد و تبدیل شدن به نیرویی در زندگی خود احساس خواهیم کرد و به ما کمک می کند از گناهان توبه کنیم و با مشکلات کنار بیاییم. ایمان به عیسی مسیح فقط بیانیه ای از آنچه ما معتقدیم نیست، بلکه منبع قدرتی است که می توانیم هر روز با مطالعه کلمات او، دعا، و تلاش مجدانه برای پیروی از الگوی او تجدید کنیم.

    توبه

    شکستن احکام خدا باعث پشیمانی ما می شود، اما عیسی مسیح به ما این فرصت را داده است که بخشیده شویم.

    این واقعیت که ما به عیسی مسیح ایمان داریم باعث می شود که ما بخواهیم زندگی خوبی داشته باشیم. وقتی گناه می کنیم و توبه می کنیم، اعتراف می کنیم که اشتباه کرده ایم و از این بابت احساس پشیمانی عمیق و صمیمانه می کنیم. خدا وقتی زمین را خلق کرد فهمید که ما کامل نخواهیم بود، بنابراین راهی برای ما فراهم کرد تا بر گناهانمان غلبه کنیم. توانایی توبه واقعاً یکی از بزرگترین موهبت های ماست.

    برای توبه باید گناه را بپذیریم و از اشتباه خود پشیمان باشیم، سپس هر کاری که می توانیم انجام دهیم تا آسیبی را که ممکن است ایجاد کرده ایم جبران کنیم و رفتار گناه آلود خود را ترک کنیم. توبه می تواند دشوار باشد و به صداقت زیادی نیاز دارد، اما شادی و آزادی که وقتی از گناهان خود دور می شویم، احساس می کنیم، ارزش تمام تلاش ما را دارد. از آنجایی که مسیح برای گناهان ما رنج کشید، وقتی توبه می کنیم می توانیم بخشیده شویم. به همین دلیل است که کفاره برای همه ما بسیار مهم است.

    ما معتقدیم که کفاره مسیح به ما توانایی توبه و پاک شدن از گناه را می دهد. گفتن به ما که از گناهانمان توبه کنیم ممکن است به نظر مجازات برسد، اما مجازات واقعی گناه، پشیمانی و ناامیدی است که هنگام گناه احساس می کنیم. توبه مخالف مجازات است زیرا به ما امکان می دهد در نظر خدا پاک شویم و گناه ناشی از انتخاب های نادرست را از بین می برد.

    «... برای توبه تعمید دهید تا از گناهان خود شسته شوید» (آلما 7:14).

    ما با غسل تعمید به کلیسای عیسی مسیح می‌پیوندیم.

    غسل تعمید وعده یا عهدی است که ما برای پیروی از عیسی مسیح در طول زندگی خود می بندیم. هنگامی که ما به او ایمان می آوریم و از گناهان خود توبه می کنیم، شخصی که از طرف خدا اقتدار تعمید دارد، ما را در آب فرو می برد و دوباره ما را بلند می کند. این آیین مقدس نشان دهنده دفن و تولد دوباره است که نماد پایان زندگی قدیمی ما و آغاز زندگی جدید به عنوان پیروان عیسی مسیح است.

    وقتی تعمید می‌گیریم، نام مسیح را بر خود می‌گیریم. به عنوان مسیحی، ما در تمام جنبه های زندگی خود تلاش می کنیم از او پیروی کنیم. عیسی در حالی که روی زمین بود تعمید یافت. او از ما خواست که از الگوی او پیروی کنیم و تعمید بگیریم (دوم نیفای 31:12 را ببینید). او وعده داد که اگر از الگوی او پیروی کنیم و آنچه را که در غسل تعمید وعده داده بودیم انجام دهیم، روح او را در این زندگی هدایت خواهیم کرد. زیرا پدر آسمانی عادل است و دوست داشتن خدا، همه این فرصت را خواهند داشت که عیسی مسیح را از طریق تعمید بپذیرند، اگر نه در این زندگی، پس در زندگی بعدی.

    پس از تعمید عیسی، صدایی از آسمان گفت: «تو پسر محبوب من هستی که من از او خشنود هستم»(مرقس 1:11). ما معتقدیم که خدا نیز بسیار خوشحال می شود که هر یک از ما پیروی از پسرش را انتخاب می کند و تعمید می گیرد. او هر کاری را که انجام می دهیم می بیند، ما را به نام می شناسد و می خواهد که پاک شویم تا بتوانیم به حضور او بازگردیم.

    هدیه روح القدس

    خدا از طریق روح القدس ما را تسلی می دهد، راهنمایی می کند و تقویت می کند.

    هنگامی که عیسی بر روی زمین بود، به مردی به نام نیقودیموس گفت: "تا زمانی که کسی از آب و روح متولد نشود، نمی تواند به ملکوت خدا وارد شود."(یوحنا 3:5). پس از اینکه «از آب زاده شدیم» یا تعمید گرفتیم، می‌توانیم «از روح» متولد شویم و عطای روح القدس را دریافت کنیم. مردی با اقتدار خدا دستان خود را بر سر ما می گذارد و روح القدس را به ما می دهد (اعمال رسولان 8:17). به این مراسم تایید می گویند. روح القدس یک شخص روحانی است. او سومین عضو الوهیت است، درست مانند پدر آسمانی و عیسی مسیح. وقتی عطای روح القدس را دریافت می کنیم و با فروتنی در برابر خدا قدم می زنیم، او همیشه می تواند با ما باشد. ما آن را یک هدیه می نامیم زیرا روح القدس توسط خدا به ما داده شده است تا ما را در هنگام مواجهه با تصمیمات دشوار راهنمایی کند، هنگام غمگینی به ما آرامش دهد، بر ذهن و احساسات ما تأثیر بگذارد و به ما کمک کند تا حقیقت را تشخیص دهیم. این نوع کمک های الهی به ما یادآوری می کند که خداوند هر یک از ما را دوست دارد و می خواهد در سختی های زندگی به ما کمک کند.

    زندگی مستمر مسیحی


    «بیایید نزد من ای همه زحمتکشان و گران بارها، و من به شما آرامش خواهم داد» (متی 11:28).

    ایمان به عیسی مسیح به معنای پیروی از او در طول زندگی است.

    رابطه با عیسی مسیح مانند هر رابطه دیگری است - اگر از دسترس خارج شویم، ممکن است شروع به محو شدن کند. ایجاد ایمان کافی به مسیح برای توبه، تعمید و دریافت روح القدس نیاز به تلاش دارد، اما ما باید تلاش کنیم تا از مسیح پیروی کنیم تا همه برکاتی را که خدا می خواهد به ما بدهد.

    نکته کلیدی این است که انجیل عیسی مسیح را به عنوان الگویی برای زندگی در نظر بگیرید، نه به عنوان فهرستی از کارهایی که باید انجام دهید. ما می توانیم هر روز با خواندن سخنان او در کتاب مقدس و دعا به پدر آسمانی خود ایمان خود را به مسیح توسعه دهیم. وقتی گناه می کنیم، می توانیم هر بار با قلبی فروتن توبه کنیم زیرا کفاره عیسی مسیح بی پایان است. ما می‌توانیم وعده‌ها و برکات غسل تعمید را با گرفتن مراسم مقدس هر یکشنبه در کلیسا به یاد بیاوریم. ما می‌توانیم به راحتی و راهنمایی روح‌القدس تکیه کنیم، زیرا او ما را به سوی خدا بازمی‌گرداند.

    گاهی اوقات، حتی زمانی که تمام تلاش خود را برای پیروی از الگوی مسیح انجام می دهیم، با موانعی مواجه می شویم که می تواند منجر به ناامیدی، ناامیدی و حتی ناامیدی شود. بسیاری از چیزهایی که ما را در زندگی مان به پایین می کشاند، نتیجه گناه نیست. به عنوان مثال، مرگ یا بیماری عزیزان، استرس در محل کار، یا مشکلات در تربیت فرزندان می تواند باعث آزمایش و رنج شود. عیسی مسیح گفت: «بیایید نزد من ای همه زحمتکشان و گران بارها و من به شما آرامش خواهم داد.»(متی 11:28). به محض اینکه بخواهیم به سوی او روی آوریم، محبت او را احساس خواهیم کرد. یکی دیگر از مزایای پیروی مستمر از مسیح این است که هر چه به عیسی مسیح نزدیک‌تر می‌شویم، بیشتر متوجه می‌شویم که خدا در شادی‌ها و غم‌هایمان از ما آگاه است. ما می توانیم با دانستن اینکه خدا برای ما برنامه خوشبختی دارد، آرامش داشته باشیم. با کمک مسیح، ما می توانیم با خوشحالی این نقشه را محقق کنیم و برای زندگی با پدر خود در بهشت ​​بازگردیم. چشم انداز وسیع تری به ما می دهد و به ما کمک می کند با شجاعت با چالش های زندگی روبرو شویم.

    شجره نامه

    اناجیل متی و لوقا نسب های متفاوتی از عیسی مسیح را نشان می دهد. از این میان، فهرستی که در متی آمده است، شجره نامه یوسف در نظر گرفته شده است. 1:1--16.

    اوسبیوس قیصریه ای تفاوت را با این واقعیت توضیح می دهد که در یهودیه نسل ها به دو صورت شمارش می شدند: «طبیعت» و «طبق قانون».

    نام نسل‌ها در اسرائیل یا بر اساس طبیعت یا قانون محاسبه می‌شد. طبق قانون زمانی که پس از مرگ برادر بی فرزند، برادرش نام متوفی را بر فرزندش گذاشت. در آن زمان هنوز امید روشنی برای رستاخیز وجود نداشت و وعده آینده همزمان با رستاخیز فانی در نظر گرفته می شد: نام آن مرحوم برای همیشه حفظ می شد. از این رو، از میان افرادی که در این شجره نام برده شده، برخی فطرتاً وارث مشروع پدران خود بوده‌اند و برخی دیگر از پدران دیگری متولد شده‌اند، اما به نام متعلق به دیگران بوده‌اند. هر دو را ذکر کردند: هم پدران واقعی و هم آنهایی که گویی پدر بودند. بنابراین، نه یک انجیل و نه انجیل دیگر در شماره گذاری نام ها از نظر ماهیت و قانون اشتباه نمی کنند.

    از زمان اصلاحات، این دیدگاه که لوقا نسب عیسی را از طریق مادرش ردیابی می کند (لوقا 3: 23-38)، از طریق مریم، گسترده شده است. بخش قابل توجهی از محققان بازتولید شجره نامه عیسی مسیح در اناجیل را از طریق خط یوسف نامزد با این واقعیت توضیح می دهند که سنت یهودی اهمیت بیشتر واقعیت فرزندخواندگی رسمی را نسبت به واقعیت پدری و مادری فیزیکی تشخیص می دهد.

    کریسمس

    بر اساس آموزه مسیحی، ظهور عیسی تحقق یک پیشگویی دیرینه در مورد مسیح - پسر خدا است. عیسی به طور کامل از روح القدس توسط مریم باکره در شهر بیت لحم متولد شد (متی 2: 1)، جایی که سه مرد حکیم برای پرستش او به عنوان پادشاه آینده یهودیان آمدند. پس از تولد، عیسی توسط والدینش به مصر برده شد (متی 2:14). پس از مرگ هرود پادشاه، عیسی و والدینش به ناصره بازگشتند.

    در زمان های مختلفتعدادی توضیح جایگزین برای داستان تولد عیسی ارائه شده است. به ویژه، پیش بینی اشعیا نبی، که طبق آن مسیح باید از باکره متولد شود، مورد مناقشه قرار گرفت (مفسران یهودی، به طور معمول، استدلال می کنند که پیشگویی اشعیا ربطی به آینده مسیح ندارد و صحبت می کند. از وقایع معاصر با لحظه نبوت تعدادی از محققین سکولار با این کتاب مقدس موافقند).

    در دوره باستانو بعدها در جدل های ضد مسیحی، دیدگاهی در مورد تولد عیسی از یک رابطه خارج از ازدواج بیان شد. چنین فرضیه‌ای توسط مسیحیان رد می‌شود زیرا بر خلاف تعدادی از شرایط است، به ویژه، روایت عهد جدید از بازدیدهای منظم عیسی و خانواده‌اش از معبد اورشلیم، از جمله توصیف عیسی دوازده ساله در معبد (" در میان معلمان نشسته و به سخنان آنها گوش می‌دهم و از آنها سؤال می‌کنم» (لوقا 2:46). اگر چنین فرضیه‌ای در زمان حیات او وجود داشت، حضور او در معبد غیرممکن بود، زیرا این امر توسط شریعت موسی اکیداً ممنوع بود (تثنیه 23:2).

    با این حال، این امر مانع از آن نشد که منتقدان صحت عهد جدید را زیر سوال ببرند، علیرغم این واقعیت که اناجیل در زمان حیات شاهدان عینی وقایع رخ داده نوشته شده بود و دو تن از نویسندگان، متی و یوحنا، شاگردان عیسی بودند. که مدام با او بودند.

    اکثر فرقه های مسیحی به تولد مسیح از باکره (از روح القدس) اعتراف می کنند. برخی آن را نه تنها لقاح، بلکه تولد عیسی، کاملاً بدون درد، که در آن بکارت مریم باکره شکسته نشد، غیر طبیعی می دانند. بنابراین ، ادای احترام ارتدکس می گوید: "خدا از کنار شما عبور خواهد کرد" - درست مانند درهای بسته. این به ویژه توسط آندری روبلوف در نماد "میلاد مسیح" به تصویر کشیده شد ، جایی که مادر خدا با فروتنی به طرف خود نگاه کرد و سر خود را خم کرد.

    تاریخ تولد عیسی مسیح بسیار تقریبی تعیین شده است. گفته می شود که قدیمی ترین آن 12 قبل از میلاد است. ه. (سال عبور دنباله دار هالی که طبق برخی فرضیات می تواند به اصطلاح ستاره بیت لحم باشد) و آخرین - 4 قبل از میلاد. ه. (سال مرگ هیرودیس کبیر).

    به دستور فرشته خداوند، تقریباً بلافاصله پس از تولد، عیسی توسط مریم و یوسف به مصر برده شد (پرواز به مصر). دلیل این فرار، قتل نوزادان در بیت لحم بود که توسط پادشاه یهودی، هیرودیس کبیر (به منظور کشتن پادشاه آینده یهودی در میان آنها) برنامه ریزی شده بود. پدر و مادر و عیسی مدت زیادی در مصر نماندند: آنها پس از مرگ هیرودیس، زمانی که عیسی هنوز نوزاد بود، به وطن خود بازگشتند. (متی 2:19-21)

    ملاقات حضرت عیسی

    طبق انجیل لوقا، طبق سنت عهد عتیق، در روز هشتم از تولد، نوزاد ختنه شد و نام عیسی را گذاشت که فرشته قبل از لقاح او در رحم او نامگذاری کرد. عیسی نوزاد 40 روزه توسط والدینش به معبد اورشلیم آورده شد تا مراسم قربانی کردن دو کبوتر لاک پشت یا دو جوجه کبوتر را انجام دهد، "به این معنی که هر فرزند اول پسر وقف خداوند است" (لوقا 2). :22-24). پیرمردی به نام شمعون بیرون آمد، مریم و یوسف را در حالی که نوزاد عیسی در آغوش داشتند ملاقات کرد و آنها را خطاب کرد. کلمات نبوی«و به مادرش مریم گفت: اینک این یکی برای سقوط و برخاستن بسیاری در اسرائیل و برای ایجاد اختلاف تعیین شده است و ممکن است سلاحی در جان شما رخنه کند تا افکار دلهای بسیاری آشکار شود. (لوقا 2:34-35).

    پس از آن که شمعون خدا گیرنده برکت داد، پیر آنا که در معبد بود، «دختر فانوئیل، از قبیله آشیر، که به سن پیری رسیده بود و هفت سال پس از باکرگی با شوهرش زندگی کرد». (لوقا 2:36)، همچنین "خداوند را ستایش کردند و درباره او به همه کسانی که در اورشلیم به دنبال نجات بودند گفت" (لوقا 2:38).

    اناجیل رویدادهای بیشتری را در زندگی مسیح تا زمان غسل تعمید او در بزرگسالی گزارش نمی کند، به استثنای قسمتی که در انجیل لوقا (2: 41-52) آمده است، جایی که بشارت دهنده درباره دیدار حضرت مقدس صحبت می کند. خانواده با عیسی 12 ساله به معبد اورشلیم.

    غسل تعمید

    طبق داستان انجیل، عیسی در حدود 30 سالگی (لوقا 3:23) وارد خدمت عمومی شد که با دریافت غسل تعمید از یحیی تعمید دهنده در رود اردن آغاز شد. هنگامی که عیسی نزد یوحنا آمد، که بسیار در مورد آمدن قریب الوقوع مسیح موعظه می کرد، یحیی متعجب گفت: "من باید از تو تعمید بگیرم، و آیا تو نزد من می آیی؟" عیسی به این پاسخ گفت که «برای ما شایسته است که تمام عدالت را به جا آوریم» و از یوحنا تعمید گرفت. هنگام غسل تعمید، «آسمان گشوده شد و روح القدس به صورت کبوتری بر او نازل شد و صدایی از آسمان شنیده شد که می گفت: تو پسر محبوب من هستی. من از شما راضی هستم!» (لوقا 3:21-22).

    عیسی مسیح پس از غسل تعمید (مرقس در انجیل خود تأکید می کند که این اتفاق بلافاصله پس از غسل تعمید رخ داد) عیسی مسیح به رهبری روح به صحرا رفت تا در خلوت، دعا و روزه برای انجام مأموریتی که با آن آمده بود آماده شود. زمین در پایان چهل روز، عیسی "از شیطان وسوسه شد و در آن روزها چیزی نخورد، اما در پایان آنها گرسنه شد" (لوقا 4: 2). سپس شیطان به عیسی نزدیک شد و با سه فریب سعی کرد او را مانند هر شخص دیگری به گناه وسوسه کند. عیسی با مقاومت در برابر تمام وسوسه های شیطان، موعظه و خدمت عمومی خود را آغاز کرد.

    خطبه

    خطبه تعمید عیسی مسیح

    عیسی پیامی در مورد توبه در مواجهه با آمدن ملکوت خدا موعظه کرد (متی 4:13). عیسی شروع به تعلیم کرد که پسر خدا بی رحمانه رنج خواهد برد و بر روی صلیب خواهد مرد، و اینکه قربانی او غذایی است که همه برای زنده ماندن به آن نیاز دارند. زندگی ابدی. علاوه بر این، مسیح شریعت موسی را تأیید و گسترش داد: طبق فرمان، اول از همه، خدا را با تمام وجود دوست داشته باشید، لوقا. 18:10--14)) و همسایگانش (همه مردم) مانند خودش. در عین حال دنیا و همه چیز دنیا را دوست نداشته باشید (یعنی بیش از حد به ارزش ها وابسته نشوید. دنیای مادی) و «از کسانی که بدن را می کشند نترسید، اما نمی توانند جان را بکشند» (متی 10:28).

    علیرغم این واقعیت که مرکز موعظه مسیح شهر مقدس اورشلیم بود، او طولانی ترین سفر را با موعظه خود در جلیل طی کرد، جایی که با شادی بیشتری از او پذیرایی شد. عیسی همچنین از سامره، دکاپولیس گذشت و در محدوده صور و صیدا بود.

    پیروان بسیاری در اطراف مسیح گرد آمدند، که او ابتدا 12 شاگرد نزدیک را از میان آنها برگزید - حواریون (لوقا 6: 13-16)، سپس 70 نفر دیگر (لوقا 10:1-17) افراد کمتر نزدیک، که آنها نیز رسول نامیده می شوند، برخی از آنها. اما به زودی از مسیح جدا شد (یوحنا 6:66). پولس رسول گزارش می دهد که در زمان مرگ مسیح بر روی صلیب و رستاخیز، او بیش از 500 پیرو داشت (اول قرنتیان 15: 6).

    عیسی تعلیم خود را با معجزات مختلف پشتیبانی کرد و به عنوان پیامبر و شفا دهنده بیماری های صعب العلاج جلال یافت. او مردگان را زنده کرد، طوفان را آرام کرد، آب را به شراب تبدیل کرد، 5000 نفر را با پنج قرص نان سیر کرد و خیلی چیزهای دیگر.

    انجیل یوحنا نشان می دهد که عیسی 4 بار برای جشن سالانه عید فصح در اورشلیم بوده است که از آن نتیجه می شود که خدمت عمومی مسیح تقریباً سه سال و نیم به طول انجامید.

    کاهنان اعظم یهود که عیسی مسیح را در سنهدرین به مرگ محکوم کرده بودند، خود نمی توانستند این حکم را بدون تأیید فرماندار رومی اجرا کنند. به گفته برخی از محققان، سنهدرین بر اساس سخنان تثنیه، عیسی را به عنوان یک پیامبر دروغین شناخت: «اما پیامبری که جرأت کند به نام من آنچه را که من به او دستور نداده‌ام بگوید و به نام خدایان دیگر بگوید، چنین پیامبری را می کشی» (تثنیه 18: 20-22).

    پس از تلاش‌های ناموفق کاهنان اعظم برای متهم کردن عیسی به نقض رسمی قوانین یهود (ر. عهد عتیق) عیسی به سرپرست رومی یهودا، پونتیوس پیلاطس (25-36) تحویل داده شد. در جلسه دادگاه، دادستان پرسید: "آیا تو پادشاه یهودیان هستی؟" این سوال به این دلیل بود که ادعای قدرت به عنوان پادشاه یهودیان، طبق قوانین روم، به عنوان جنایت خطرناک علیه امپراتوری روم طبقه بندی می شد. پاسخ به این سؤال، سخنان مسیح بود: «شما می گویید که من یک پادشاه هستم. به این منظور متولد شدم و به این منظور به جهان آمدم تا به حقیقت شهادت دهم» (یوحنا 18:29-38). پیلاطس که هیچ گناهی در عیسی نمی یافت، تمایل داشت که او را رها کند و به سران کاهنان گفت: "من در این مرد هیچ گناهی نمی یابم" (لوقا 23:4).

    تصمیم پونتیوس پیلاطس در میان جمعیت یهودی که توسط بزرگان و کاهنان اعظم هدایت می شد، سر و صدا ایجاد کرد. پیلاطس در تلاش برای جلوگیری از ناآرامی، با پیروی از رسم دیرینه آزادی یکی از جنایتکاران در عید پاک، پیشنهاد آزادی مسیح را به جمعیت داد. اما جمعیت فریاد زد: "بگذارید او مصلوب شود" (متی 27:22). با دیدن این، پیلاطس حکم اعدام را صادر کرد - او عیسی را به مصلوب شدن محکوم کرد و خود "دستهای خود را در برابر مردم شست و گفت: من از خون این عادل بی گناهم." که مردم فریاد زدند: "خون او بر ما و فرزندان ما باد" (متی 27:24-25).

    مصلوب شدن

    طبق حکم پونتیوس پیلاطس، عیسی در گلگوتا به صلیب کشیده شد، جایی که طبق داستان انجیل، او خود صلیب خود را حمل کرد. دو دزد با او مصلوب شدند:

    ساعت سوم بود و او را مصلوب کردند. و کتیبه گناه او این بود: پادشاه یهود. دو دزد با او مصلوب شدند، یکی در سمت راست و دیگری در سمت چپ او. و کلام کتاب به حقیقت پیوست: او در زمره بدکاران شمرده شد.

    در لحظه مرگ عیسی در معبد اورشلیم، پرده ای که قدس القدس را از بقیه معبد جدا می کرد، پاره شد.

    پس از مرگ عیسی بر روی صلیب، جسد او را با اجازه پیلاطس توسط یوسف آریماتیایی برای دفن بردند، و او به همراه چند تن از شاگردان عیسی در مقبره‌ای که قبلاً استفاده نشده بود، که از صخره‌ای تراشیده شده بود انجام داد. زمین متعلق به یوسف، نزدیک باغی نزدیک به گلگوتا.

    طبق سنت مسیحی ، عیسی پس از دفن به جهنم فرود آمد و با درهم شکستن دروازه های آن ، خطبه انجیل خود را به عالم اموات آورد ، ارواح زندانی در آنجا را آزاد کرد و همه افراد صالح عهد عتیق از جمله آدم و حوا را از جهنم بیرون آورد.

    رستاخیز

    لحظه کشف قبر خالی مسیح با تفاوت هایی در اناجیل مختلف توصیف شده است. به گفته یوحنا (یوحنا 20: 1-15): مریم مجدلیه به تنهایی (طبق روایات دیگر، زنان مرمدار بیشتری وجود داشت) بعد از سبت به قبر مسیح آمد و دید که خالی است. او دو فرشته و عیسی را دید که بلافاصله آنها را نشناخت. در شب، مسیح به شاگردان خود (که توماس دوقلو در میان آنها نبود) ظاهر شد. توماس که از راه رسید، به داستان های مربوط به رستاخیز خود ایمان نیاورد تا اینکه با چشمان خود زخم های ناشی از میخ ها و دنده های مسیح را دید که توسط نیزه سوراخ شده بود.

    stichera یکشنبه Octoechos نشان می دهد که لحظه رستاخیز عیسی (و همچنین لحظه تولد او) نه تنها توسط مردم، بلکه حتی توسط فرشتگان دیده شده است. این امر بر غیر قابل درک بودن راز مسیح تأکید می کند.

    پس از رستاخیز، مسیح به رسولان مأموریت بزرگ داد تا تعالیم او را در مورد نجات به همه کشورها و مردمان موعظه کنند.

    عروج

    عیسی رسولان را در اورشلیم جمع کرد و به آنها گفت که متفرق نشوند، بلکه منتظر تعمید روح القدس باشند (اعمال رسولان 1: 2-11).

    «پس از گفتن این سخن، او در برابر چشمان ایشان برافراشته شد و ابری او را از نظر ایشان دور کرد» (اعمال رسولان 1: 9). معراج، که در کوه زیتون انجام شد، با «دو مرد سفیدپوش» همراه بود (اعمال رسولان 1:10)، که آمدن دوم را «به همین ترتیب» اعلام کردند (اعمال رسولان 1:11).

    دومین آمدن

    عیسی بارها در مورد دومین آمدن قریب الوقوع خود به زمین صحبت کرد (متی 16:27، 24:27، 25:31، مرقس 8:38، لوقا 12:40)، و رسولان به وضوح در مورد آن تعلیم می دهند (اول یوحنا 2:28، اول قرنطینه 4: 5، 1 تز 5: 2-6) و بنابراین این اعتقاد کلیسا در همه زمان ها بود. دگم آمدن دوم عیسی مسیح در اعتقادنامه نیقیه-قسطنطنیه در هفتمین عضو آن ثبت شده است:

    و در یک خداوند عیسی مسیح<…>که دوباره با جلال خواهد آمد تا زندگان و مردگان را داوری کند که پادشاهی آنها پایانی نخواهد داشت

    در طول آمدن دوم، رستاخیز مردگان و رستاخیز (عروج) کلیسا به آسمان برای ملاقات با مسیح رخ خواهد داد. چنین عقایدی بر اساس سخنان خود عیسی مسیح (یوحنا 14:1-4، متی 24:40-42، لوقا 24:34-37) و پولس رسول استوار است:

    ملیت حضرت عیسی

    اختلافات در مورد ملیت عیسی هنوز ادامه دارد. مسیحیان ممکن است بگویند که عیسی در جلیل به دنیا آمد، جایی که جمعیت آن مختلط بود، و بنابراین نمی‌توانست یهودی باشد. اما انجیل متی می گوید که والدین عیسی همیشه در بیت لحم یهودیه زندگی می کردند و تنها پس از تولد او به ناصره نقل مکان کردند. در واقع، شمعون هاشمونی که یوغ سلوکیان را کنار زد (اول مکی 13:41)، به درخواست گالیله‌ها، مشرکان را از بطلمیاس، صور و صیدون از جلیل بیرون کرد و «با شادی فراوان» به یهودیه آورد. آن یهودیانی که مایل به حرکت بودند (اول مکی 5: 14-23). این بیانیه که جلیل برای یهودیه «خارج از کشور» بود اغراق آشکاری است. هر دو از انشعابات روم بودند، هر دو فرهنگ یکسانی داشتند و هر دو به جامعه معبد اورشلیم تعلق داشتند. هیرودیس کبیر بر یهودیه، ادومیا، سامره، جلیل، پره، گاولونیتیس و باتانیا - به طور خلاصه، بر تمام فلسطین حکومت می کرد. پس از مرگ او در سال 4 ق.م. ه. کشور به سه منطقه تقسیم شد: 1) یهودیه، سامره، ادومیه. 2) Gavlonitida و Batanea; و 3) پره و جلیل. بنابراین ظاهراً جلیل برای یهودیه «سرزمین بیگانه» شد فقط به این دلیل که هیرودیس سه وارث داشت، نه یک وارث.

    از اناجیل: هنگامی که زن سامری از عیسی پرسید: چرا تو یهودی یهودی درخواست منپیتی می کنی؟ (از جان، مفهوم BI = یوحنا 4: 9) - او تعلق خود را به ملت یهود انکار نکرد. علاوه بر این، اناجیل سعی در اثبات آن دارند منشا یهودیعیسی: بر اساس شجره نامه ها، او یک سامی بود (لوقا 3:36)، یک اسرائیلی (متی 1:2؛ لوقا 3:34) و یک یهودی (متی 1:2؛ لوقا 3:33).

    عیسی مانند شخصیت تاریخی

    "عیسی تاریخی" مفهومی است که در علوم غربی برای توصیف بازسازی عیسی با استفاده از مدرن استفاده می شود روش های تاریخی. مورخان متون کتاب مقدس، منابع تاریخی و شواهد باستان شناسی را در تلاش برای بازسازی زندگی عیسی در بافت تاریخی و فرهنگی آن مطالعه می کنند. «عیسی تاریخی» یک شخصیت تاریخی معین (به انگلیسی: ahistorical figure) است که باید در زمینه او درک شود. زندگی خوددر یهودیه روم قرن اول، نه آموزه مسیحی قرون بعدی.

    اسقف پل بارنت، کارشناس تاریخ مسیحیت اولیه، خاطرنشان کرد که تاریخ مدرنو تاریخ باستان دو رشته متفاوت با روش های مختلف تحلیل و تفسیر هستند و توجه را به این نکته جلب کرد که «محققان تاریخ باستانهمیشه عامل "ذهنی" را در منابع در دسترس خود تشخیص داده اند، اما آنها "در مقایسه با همتایان مدرن خود منابع کمی در دسترس دارند که به راحتی از هر تکه اطلاعاتی که در دسترس است استفاده می کنند."

    در تصویر تاریخی عیسی، ادپاریش ساندرز، متکلم و مورخ کلیسا، از چهره اسکندر مقدونی به عنوان الگو استفاده کرد: منابع موجود چیزهای زیادی در مورد اقدامات اسکندر به ما می گویند، اما درباره طرز تفکر او چیزی به ما نمی گویند. «منابع مربوط به عیسی [به‌نظر می‌رسد] بهتر از منابعی که در مورد اسکندر داریم» و «برتری شواهد در مورد عیسی زمانی آشکار می‌شود که بپرسیم او چه فکر می‌کند».

    محققانی مانند سندرز، یعنی الهی‌دان بریتانیایی، یک متخصص شناخته شده در مورد طومارهای دریای مرده Geza Vermes، الهی‌دان آمریکایی، کشیش جان پی مایر، محقق مذهبی یهودی دیوید فلوسر، فیلولوژیست آمریکایی جیمز اچ. چارلزورث، مورخ آمریکایی، کشیش. ریموند ای. براون، مورخ آمریکایی و محقق مذهبی پائولا فردریکسن، و همچنین مورخ آمریکایی، کشیش سابقجان دومینیک کراسان به طرق مختلف استدلال کرده است که گزارش های انجیل در مورد غسل تعمید، موعظه و مصلوب شدن عیسی را می توان به طور کلی از نظر تاریخی دقیق دانست، در حالی که دو روایت از تولد عیسی، و همچنین برخی از جزئیات توصیف مصلوب شدن و رستاخیز او - به عنوان غیر قابل اعتماد

    مورخ فرانسوی چارلز گیگنبرت در کتاب خود «عیسی» استدلال می‌کند که «نتیجه‌گیری‌هایی که توسط حقایق تأیید می‌شوند را می‌توان به صورت زیر خلاصه کرد: عیسی در جایی در جلیل در زمان امپراتور آگوستوس در خانواده‌ای ساده به دنیا آمد. علاوه بر این او شش فرزند یا بیشتر داشت.» در جای دیگر می افزاید: دلیلی وجود ندارد که او وجود نداشته باشد.

    آخرین تحقیق مربوط به تحلیل ریشه های یهودی عیسی تاریخی است. ارزیابی مجدد خانواده عیسی، به ویژه نقشی که برادر جیمز پس از مرگ او ایفا کرد، محققانی مانند الهیدان و کشیش سوئیسی هانس کونگ را بر آن داشت تا پیشنهاد کنند که فرم اولیه«مسیحیت یهودی» غیر هلنیستی مانند ابیونی ها که الوهیت عیسی را به رسمیت نمی شناختند و توسط مقامات رومی و مسیحی مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. کونگ معتقد است که این مسیحیان یهودی در عربستان ساکن شدند و این احتمال وجود دارد که آنها بر داستان مسیح همانطور که در قرآن به تصویر کشیده شده است تأثیر گذاشته باشند.

    مورخ روسی، کارمند ارمیتاژ، بوریس ساپانوف، نویسنده یک نظریه-مطالعه اصلی درباره زندگی مسیح است. او متون متعارف اناجیل را با استفاده از نظریه شهادت شاهدان عینی مورد استفاده جرم شناسان مدرن مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. بر اساس نتایج او، «هر چهار انجیل در واقع نوشته شده است افراد مختلف; اختلافاتی که رخ می دهد متقابلاً منحصر به فرد نیستند، بلکه اساساً اطلاعات را تکمیل و شفاف می کنند. متون اناجیل ویرایش نشد.» نتیجه گیری اصلی او این است که "رویدادهای توصیف شده در عهد جدید واقعاً اتفاق افتاده است" ، در مورد مسیح ، ساپونوف مطمئن است که "ما در مورد یک شخص واقعی صحبت می کنیم."

    نقشه دکاپولیس یا دکاپولیس که موقعیت شهرهای ناصره و گادارا را در دو سوی رود اردن نشان می‌دهد، به گفته گراهام استانتون، الهی‌دان آمریکایی، اکثر مورخان هیچ تردیدی در مورد وجود عیسی ندارند، اما برخی از داستان‌های انجیلی نیاز دارند. ارزیابی انتقادی: "در حال حاضر تقریباً همه مورخان، چه مسیحی و چه غیر مسیحی، وجود عیسی را می پذیرند و اناجیل حاوی شواهد بسیار ارزشمندی است که باید به طور انتقادی سنجیده و ارزیابی شوند."

    تعالیم عیسی مسیح

    تعالیم عیسی در عهد جدید در قالب سخنان، موعظه ها و تمثیل های جداگانه ارائه شده است. اعمال او (معجزات، شفاها، معاد) و سبک زندگی او نیز به عنوان بیان تعلیم از طریق عمل به جای گفتار دیده می شود.

    ویژگی های اصلی:

    ایمان به خدای واحد: «خداوند، خدای خود را بپرستید و تنها او را بپرستید» (متی 4:10).

    اول از همه - عشق به خدا و عشق به همه مردم (متی 22:37-40)

    رستگاری

    نیاز به توبه: "از آن زمان عیسی شروع به موعظه کرد و گفت: توبه کنید" (متی 4: 17).

    ضرورت تولد دوباره (تولد از آب و روح): «اگر کسی از آب و روح متولد نشود، نمی تواند به ملکوت خدا وارد شود» (یوحنا 3: 5).

    ضرورت غسل تعمید: «هر که ایمان آورد و تعمید یافت نجات یافت. و هر که ایمان نیاورد محکوم خواهد شد» (مرقس 16:16).

    ضرورت ایمان: «ایمان تو را نجات داده است». (لوقا 7:50)

    نیاز به شریک شدن از بدن و خون مسیح در آیین عشاق (یوحنا 6:48-58)

    برای پذیرش هدیه نجات، اراده شخصی نیز از شخص لازم است، که در به کارگیری تلاش های خود در پیروی از خدا آشکار می شود (متی 11:12).

    نیاز به صبر: "به واسطه صبر خود جانهای خود را نجات دهید" (لوقا 21:19)، (لوقا 16:25)

    نیاز به رحمت به همسایگان: «همانطور که با یکی از کوچکترین برادرانم این کار را کردی، با من نیز چنین کردی.» (متی 25:40).

    تقوای شخصی

    به همسایه خود محبت کنید: «پس هر چه می‌خواهید مردم با شما انجام دهند، با ایشان چنین کنید، زیرا این است شریعت و انبیا» (متی 7:12).

    نکوهش ریاکاری: «از خمیرمایه فریسیان که ریاکاری است برحذر باشید» (لوقا 12:1).

    نیاز به دست کشیدن از خود (از خود گذشتگی).

    خیرخواهی: «دشمنان خود را دوست بدارید» (متی 5:44)، (مرقس 8:34)

    طلاق به قصد ازدواج جدید و ازدواج با افراد مطلقه، تخلف از امر «زنا نكن» است. «هر کس زن خود را طلاق دهد و با دیگری ازدواج کند زنا کرده است و هر که همسر خود را طلاق دهد زنا کرده است» (لوقا 16:18).

    دعای پروردگار

    طبق کتاب های عهد جدید، عیسی مسیح به شاگردان خود دعای خداوند را آموخت که تا به امروز احتمالاً دعای اصلی مسیحیت باقی مانده است. متن دعا در اناجیل متی (6: 9-13) و لوقا (11: 2-4) آمده است. گزینه دعا در ترجمه سینودی: پدر ما که در بهشتی! مقدس باشد نام شما; پادشاهی تو بیاید. اراده تو بر زمین نیز چنانکه در آسمان است انجام شود. نان روزانه ما را امروز به ما بده. و قرض‌های ما را ببخش، همانطور که ما بدهکاران خود را می‌بخشیم. و ما را به وسوسه نکش، بلکه ما را از شر نجات ده. زیرا پادشاهی و قدرت و جلال تا ابد از آن توست. آمین (متی 6:9-13)

    تعالیم عیسی و مسیحیت

    در نتیجه موعظه عیسی مسیح در فلسطین، جدید جهت مذهبیمسیحیت نامیده می شود.

    در سال 2008، بیش از 1 میلیارد نفر در جهان وجود داشتند که خود را مسیحی می نامیدند. فرقه‌های مسیحی مختلفی وجود دارند که در دیدگاه‌هایشان در مورد برخی مسائل اعتقادی با یکدیگر تفاوت دارند.

    نتیجه گیری

    با توجه به مطالب فوق می توان به این سوال پاسخ داد که چگونه می توانیم شخصیت مسیحی را در خود به عنوان فردی که آفریدگار آفریدگار است شکل دهیم؟ و پاسخ: اول از همه، متوجه شوید که طبیعت معنوی شما مستلزم تغییرات است.

    شکل گیری شخصیت مسیحی با لحظه توبه آغاز می شود، زمانی که شخص خود و زندگی خود را به خدا عرضه می کند تا تحت هدایت او تغییر کند.

    هیچ کس نمی تواند با تلاش خود تغییر کند. یک مسیحی می تواند با کمک کتاب مقدس، روح القدس و محیط مناسب، جسم خود را مهار کند و اولی را پشت سر بگذارد.

    تغییر شخصیت تنها در صورتی امکان پذیر است که یک مسیحی برای زندگی مقدس تلاش کند. هر چقدر روی خودش کار کند، اگر در زندگی اش گناهی باشد، نتیجه ای ندارد.

    اگر یک مسیحی در مورد شخصیت خود مورد سرزنش قرار گیرد، این اغلب باعث نارضایتی، رنجش و گاهی حتی پرخاشگری می شود.

    پذیرفتن سرزنش آسان نیست، بلکه سلاح دیگری است که خداوند از آن برای پوشاندن لباس قدوسیت برگزیده خود استفاده می کند.

    در پایان، لازم است بر رابطه بین اعمال روح القدس و شکل گیری شخصیت مسیحی تأکید شود: اگر یک مسیحی شخصیت خود را شکل ندهد، ثمره زندگی او با کلام خدا مطابقت ندارد.

    در وب سایت ما می توانید مقالات زیادی در مورد آن پیدا کنید. و اگر چه برای بسیاری پاسخ به این سوال "عیسی از کجا آمده است؟" واضح است، ما تصمیم گرفتیم برای کسانی که تازه شروع به آشنایی با کتاب مقدس و مسیحیت کرده اند، دوباره به آن نگاه کنیم. ما به اختصار به زادگاه عیسی مسیح نگاه می کنیم، در مورد خانواده ای که در آن متولد شده است صحبت می کنیم و همچنین به حقایقی که بر اساس آنها اعتقاد بر این است که عیسی مسیح از جانب خدا آمده است، صحبت خواهیم کرد.

    عیسی مسیح از بیت لحم "آمد".

    در پاسخ به سؤال «عیسی از کجا آمد؟»، اول از همه می خواهم بگویم که او از بیت لحم آمده است. می گوید که عیسی در این شهر نامحسوس به دنیا آمد:

    «عیسی در بیت لحم، در یهودیه، در زمان هیرودیس پادشاه متولد شد. مدتی بعد، حکیمان از مشرق به اورشلیم آمدند» (انجیل متی 2: 1).

    از پیشگویی میکاه باب 5، ما چیزهای مهم زیادی در مورد مسیح و همچنین دلایلی که خدا بیت لحم را به عنوان زادگاه مسیح، عیسی مسیح انتخاب کرد، می آموزیم.

    «اما تو ای بیت‌لحم افراتا، اگر چه در میان قبیله یهودا کوچک هستی، زیرا من از تو کسی خواهم آمد که فرمانروای اسرائیل خواهد شد. آغاز آن به دوران باستان، به ایام ابدیت برمی گردد» (میکاه 5: 2).

    "ظاهر او متواضع خواهد بود." انجیل متی توجه زیادی به نشان دادن تحقق این پیشگویی دارد. ما به شنیدن نحوه تولد پادشاهان در قصرهای باشکوه عادت کرده ایم. تولدی بی نظیر برای چنین مکان فروتنی بود. مریم و یوسف از نسل داوود بودند. آنها از نوادگان مستقیم پادشاه داوود بودند. با این حال، آنها ثروتمند نبودند و در واقع بسیار فقیر بودند. بیت لحم شهری ساده بود. به دنیا آمدن دور از خانه، در سرما، در شب، این داستان را بیشتر «آرام می‌کند».

    - مسیح می آید تا عمیق ترین نیازهای مردم را برآورده کند. بیت لحم به معنای "خانه نان" است. اینجا مکانی مناسب برای کسی است که ادعا می کند «نان زندگی» است. نمادین‌تر این بود که او را در آخور قرار دادند که به معنای محلی برای غذای حیوانات بود. این را می‌توان پیش‌نمایشی از چگونگی رفع گرسنگی روحی درونی همه بشریت در نظر گرفت.

    «زندگی او با گوسفندان و چوپانان مرتبط بود. بیت لحم به عنوان محلی برای گوسفندان و شبانان شناخته می شد. این که در زمان ولادت شبانان بوده اند، مناسب است. نقش مسیح به عنوان نقش شبان توصیف شده است. به مسیحا نبوت شده بود که او را می شناسند و به جای یک سیاستمدار به عنوان یک شبان حکومت می کند. داوود که نویسنده مزمور 22 است، در مورد معنای گوسفند و شبان بودن می نویسد. میکاه نبی بعداً از این تصویر برای توصیف قلب و نقش مسیح استفاده کرد. برخلاف یک رهبر نظامی، مسیح به عنوان شبان قوم خود شناخته خواهد شد. علاوه بر این، شایسته است که این شبانان بودند که خبر تولد «بره خدا» را دریافت کردند. در هنگام تولد یک بره، چوپان ها اغلب حضور داشتند. در سرتاسر انجیل یوحنا، از عیسی به عنوان «بره خدا» و «شبان نیکو» یاد می شود (یوحنا 1:29؛ 10:1-10). یکی از اسرار این بود که چگونه مسیح می‌توانست این نقش‌ها را به طور همزمان ایفا کند: کشیش و پادشاه، قربانی و کشیش، بره و شبان.

    درباره علت تولد عیسی مسیح در بیت لحم بیشتر بخوانید.

    عیسی مسیح از خانواده مریم و یوسف "آمد".

    کتاب مقدس می گوید که عیسی از یوسف و مریم متولد شد. برای مثال می توانید در انجیل لوقا در این باره بخوانید:

    جبرئیل نزد او آمد و گفت: سلام بر تو! خداوند با شماست! مبارک باد." اما او از این سخنان گیج شده بود و به این فکر می کرد که این سلام چه معنایی می تواند داشته باشد. و فرشته به او گفت: مریم نترس که رحمت خدا را یافته ای. گوش کن شما حامله خواهید شد و پسری به دنیا خواهید آورد و نام او را عیسی خواهید گذاشت. او بزرگ خواهد بود و پسر اعلی نامیده خواهد شد. یهوه خدا تخت پدرش داوود را به او خواهد داد. او تا ابد بر قوم یعقوب حکومت خواهد کرد و پادشاهی او پایانی نخواهد داشت.» مریم از فرشته پرسید: "اگر من ازدواج نکرده باشم چگونه این اتفاق می افتد؟" فرشته به او پاسخ داد: «روح القدس بر تو نازل خواهد شد و قدرت خداوند متعال تو را تحت الشعاع قرار خواهد داد. پس فرزندی که به دنیا می‌آید، نام پسر خدا را خواهد برد» (لوقا 1:28-35).

    عیسی مسیح از خدا آمده است

    اولین مضامین درباره منشأ فیزیکی عیسی مسیح - شهر و خانواده ای که او از آنجا آمده است - به ما می گوید. در این قسمت به طور خلاصه در مورد این واقعیت صحبت خواهیم کرد که عیسی مسیح از جانب خدا آمده است. عیسی مستقیماً گفت که او از جانب خدا آمده و منشأ الهی خود را آشکارا نشان داد. بیایید فقط به چند مکان در کتاب مقدس نگاه کنیم که در این مورد صحبت می کند.

    پطرس رسول یکی از اولین کسانی بود که منشأ الهی مسیح را تشخیص داد و عیسی سخنان او را تأیید کرد:

    «و به آنها گفت: «چه می‌گویید، من کیستم؟» شمعون پطرس پاسخ داد: «تو مسیح، پسر خدای زنده هستی.» در پاسخ، عیسی به او گفت: "خوشا به حال تو ای شمعون پسر یونس، زیرا این را نه از مردم، بلکه از پدر من که در آسمان است آموختی" (متی 16:15-17).

    شیاطین می دانستند که عیسی مسیح واقعاً کیست و از کجا آمده است:

    «مردی با دیدن عیسی از دور، دوید، در برابر او تعظیم کرد و با صدای بلند فریاد زد: «ای عیسی، پسر خدای متعال، از من چه می‌خواهی؟ به خدا می‌خواهم، مرا عذاب نده!» زیرا عیسی گفت: «ای روح ناپاک از این مرد بیرون برو!» سپس عیسی از او پرسید: نام تو چیست؟ او پاسخ داد: "نام من لژیون است، زیرا ارواح بسیار دارم" (مرقس 5: 6-9).

    خود عیسی گفت که او از جانب خدا آمده است و برای یهودیان این یکی از دلایل مصلوب شدن او بود:

    "عیسی به آنها گفت: "پدر من همیشه کار می کند، پس من نیز باید کار کنم." و یهودیان با اصرار بیشتری به دنبال فرصتی برای کشتن عیسی بودند، زیرا او نه تنها شریعت سبت را زیر پا گذاشت، بلکه خدا را پدرش نامید و بدین ترتیب خود را با خدا یکسان کرد» (یوحنا 5: 17-18).

    اگر تا به حال آن را نخوانده اید، حتما خودتان آن را بخوانید. فقط اناجیل را بخوانید و خواهید دید که عیسی در مورد خودش چه گفت، مردم او را برای چه کسی گرفتند و چگونه عیسی ماهیت الهی خود را ثابت کرد.

    در وب سایت ما می توانید مقالات زیادی را بیابید که شواهدی را که نشان می دهد عیسی مسیح از جانب خدا آمده است را بررسی می کنند. این شواهد شامل هر دو پیشگویی های متعدد درباره عیسی در سال 2015 است که قرن ها بعد دقیقاً محقق شد. چنین دلیلی تولد معجزه آسای عیسی مسیح است. معجزات متعددی که عیسی مسیح انجام داد نیز ثابت می کند که او از جانب خدا آمده است. و البته، واقعیت رستاخیز عیسی مسیح از مردگان، اساس تمام ایمان مسیحی است.

    اگر می‌خواهید درباره عیسی مسیح و تعالیم او که او برای همه مردم روی زمین به جا گذاشته است، از طریق ما بنویسید.

    خطایی در مقاله پیدا کردید؟ متن دارای خطا را انتخاب کنید و سپس کلیدهای "ctrl" + "enter" را فشار دهید.

    • مشترک شدن در اخبار
    • اگر می خواهید اخبار را از طریق ایمیل دریافت کنید، مشترک شوید. ما هرزنامه ارسال نمی کنیم یا ایمیل شما را با اشخاص ثالث به اشتراک نمی گذاریم. شما همیشه می توانید از لیست پستی ما لغو اشتراک کنید.

    همانطور که می دانید، علم و کلیسا همیشه رابطه دشواری داشته اند. اما طرف های مقابل مصالحه کردند. در پایان قرن چهاردهم، یک توافق ناگفته منعقد شد: دانش مسئولیت علم است و ارزش های اخلاقیبه دین داده شده است.

    عقل سلیم به طور اجباری حکم می کند که علم و دین باید به هم بچسبند، در غیر این صورت شخص هرگز «به ته» حقیقت نخواهد رسید. اما دانش ما هنوز بسیار بسیار محدود است. بنابراین ما هنوز نمی دانیم که بنیانگذار کی متولد شده است دین مسیحیتعیسی؟ او در زمان مصلوب شدن چند سال داشت؟ چرا مرد؟

    مسیحا چه زمانی متولد شد؟

    در هر رشته علمی، همانطور که مشخص است، اثبات تعیین کننده است. در این میان، تاریخ به عنوان یک رشته علمی به دلایل ذهنی و عینی همچنان از هم جداست. با وجود این، نیاز به شواهد در تاریخ همیشه احساس شده است. با این حال، چگونه می توان این مشکل را عملا حل کرد؟ چگونه می توان احتمال انواع جعل را از بین برد؟ راهی برای خروج از یک وضعیت به ظاهر بن بست وجود دارد. تاریخ باید به طور فعال دستاوردهای علوم دیگر را به کار گیرد. با در نظر گرفتن این موضوع، بیایید دست به کار شویم.

    بنابراین، هیچ کس دقیقاً نمی داند چه زمانی عیسی متولد شد. برای مدت طولانی، دانشمندان کتاب مقدس، در تلاش برای تعیین تاریخ تولد عیسی، به شرح زیر استدلال کردند. او نه دیرتر از 4 قبل از میلاد در بیت لحم به دنیا آمد، زیرا مرگ هیرودیس بزرگ (قرن اول قبل از میلاد) که در زمان سلطنت او عیسی متولد شد، به سال ذکر شده باز می گردد.

    والدین مسیح آینده، طبق انجیل لوقا، به این شهر فلسطینی رفتند تا در سرشماری که توسط رومیان انجام شد شرکت کنند تا جمع آوری مالیات در یهودیه را ساده کنند. به گفته منابع موثق، این رویداد توسط ناظم رومی کویرینیوس در سال 6 یا 7 قبل از میلاد انجام شده است. همانطور که می بینیم، تاریخ دقیق(سال) تولد منجی را نمی توان به این ترتیب تعیین کرد.

    به هر حال، روز میلاد مسیح حتی کمتر قابل تعریف است. در شرق، تنها در پایان قرن چهارم با 25 دسامبر مصادف شد. در رم، این تاریخ برای جایگزینی به تصویب رسید تعطیلات بت پرستیولادت خورشید شکست ناپذیر، و نه بر اساس سنت کلیسا، که 6 ژانویه را به عنوان روز کریسمس می دانستند.

    اما ستاره شناسان به کمک مورخان آمدند. انجیل متی، یکی از اولین گزارش‌های زندگی مسیح، می‌گوید: «پادشاه یهودیان کجا به دنیا آمده است؟ زیرا ما ستاره او را در مشرق دیدیم و برای پرستش او آمدیم.» (2:2) محققان سعی کرده اند از این داستان در مورد مجوس و مجوس استفاده کنند. ستاره بیت لحمبرای تعیین دقیق تاریخ تولد عیسی همانطور که می دانید، قوانین مکانیک سماوی یک چیز غیرمعمول دقیق و ظریف است که قابل محاسبات ریاضی است.

    پیشگامان این جریان، ریاضیدان و عارف بزرگ، یکی از بنیانگذاران نجوم مدرن، یوهانس کپلر بودند. در شب 17 دسامبر 1603، او از طریق یک تلسکوپ، حرکات سیارات مشتری و زحل را مشاهده کرد که به نقطه اتصال نجومی نزدیک شدند. کمی بعد مریخ به آنها پیوست. دو سال گذشت و دانشمند ستاره جدیدی را در صورت فلکی اوفیوخوس دید. و کل ترفند این بود که وقتی دو یا چند سیاره بسیار به هم نزدیک می شوند، حتی گاهی اوقات در یکی می شوند، ناظر زمینی نور درخشانی را در آسمان می بیند.

    کپلر با هدایت یک تفسیر خاخام باستانی در مورد کتاب دانیال نبی، که نشان می داد پیوند مشتری و زحل در صورت فلکی حوت برای اسرائیلی ها اهمیت ویژه ای دارد، کپلر فرضیه ای را مطرح کرد - مغ ها شاهدان عینی پدیده توصیف شده بودند. بر اساس محاسبات ریاضیدان، پیوند سیارات باید در سال 7 قبل از میلاد اتفاق می افتاد. او نتیجه گرفت که این تاریخ است حاملگی بی عیب و نقصو کریسمس در سال 6 قبل از میلاد برگزار شد.

    خیلی بعد، در اواسط قرن بیستم، دکتر دیوید هوگرز، در سخنرانی در مورد نجوم در دانشگاه شفیلد، نتایج متفاوتی به دست آورد. با استفاده از اطلاعات انجیل، او یک فرض را مطرح کرد - ستاره بیت لحم چیزی بیش از یک دنباله دار نیست.

    با این حال، به نظر می رسد کریس کلیتون، ستاره شناس انگلیسی، به حل معمای تولد عیسی مسیح نزدیک شده است. فناوری فوق مدرن در این امر به او کمک کرد. در سال 1998، او با استفاده از ابررایانه آزمایشگاه رادرفورد-اپلتون، مسیر سیارات منظومه شمسی را در دو هزاره گذشته محاسبه کرد. و من یک چیز جالب کشف کردم! معلوم می شود که در 2 ژوئن ق.م. ه. مشتری و زهره آنقدر در آسمان به یکدیگر نزدیک شدند که برای چشم غیرمسلح یک ناظر زمینی مطمئناً در یک ستاره غیرعادی درخشان ادغام می شدند.

    به گفته کلیتون، این رویداد نجومی بود که اساس داستان کتاب مقدس ستاره بیت لحم را تشکیل داد. متی بشارتگر در این باره چنین می نویسد: «و این ستاره که در مشرق دیدند، پیشاپیش ایشان رفت، سرانجام آمد و بر محلی که طفل بود ایستاد» (2: 9).

    بنابراین، "ستاره کریسمس"، اولا، اصلا یک ستاره نبود. ثانیاً، همانطور که قبلاً فرض شده بود، یک دنباله دار نبود. ثالثاً، همانطور که طبق سنت مسیحی معمولاً باور می شود، در ماه دسامبر به آسمان بلند نشد.

    عیسی در هنگام مصلوب شدن چند سال داشت؟

    بر اساس باورهای رایج در میان ایمانداران، عیسی 33 سال زندگی کرد که 3 سال آخر آن را به مردم موعظه کرد. در واقع، لوقا مبشر مقدس (قرن اول) می نویسد: "عیسی در آغاز خدمت خود حدود سی سال داشت..." (3:23).

    به نظر می رسد همه چیز درست باشد، اما یوحنای الهی دان رسول و مبشر (قرن اول) در انجیل خود به گونه ای دیگر می گوید: «یهودیان به او گفتند: تو پنجاه سال هم نداری و آیا ابراهیم را دیده ای؟» (8:57)

    همانطور که می بینیم، تفاوت آشکاری در تاریخ بین لوقا و جان وجود دارد. کدام یک درست است؟ تا همین اواخر، تشخیص اینکه عیسی دقیقاً در چه سنی مصلوب شد، به سختی امکان پذیر بود. اما پس از آن محققی از آتن، نیکوس کوکینوس، دست به کار شد. به هر حال، در سال 1980، او منابع رومی و عهد جدید را به طور کامل مطالعه کرد و به طور قانع کننده ای ثابت کرد که مسیح در سال 36 پس از میلاد مصلوب شده است. (و نه در 33، همانطور که به طور سنتی باور می شود).

    پس از بیست سال تحقیق، N. Kokkinos اعلام کرد - عیسی، در سال مصلوب شدن، نمی توانست یک مرد جوان 33 ساله باشد. یک خواننده متعجب ممکن است بپرسد چرا؟ بله، تمام موضوع این است که در جامعه یهودی قدیم تنها کسی که حداقل پنجاه سال سن داشته باشد معلم دینی محسوب می شد. این را شهادت ایرنائوس از لئون، شاگرد پولیکارپ، تأیید می کند که افرادی را می شناخت که عیسی مسیح را با چشمان خود می دیدند. او گفت که منجی حدود پنجاه سال داشت که شروع به تعلیم مردم کرد. اطلاعات مشابهی در انجیل یوحنا که قبلاً ذکر کردیم موجود است (8: 57). در قسمتی دیگر، St. یوحنا (2:20) می نویسد که نجات دهنده چگونه بدن خود را مقایسه می کند، اما در واقع مسیر زندگی، با ساخت معبد اورشلیم "چهل و شش سال" طول کشید.

    یک راه حل اصلی برای این مشکل توسط Kokkinos ارائه شد. ناجی گفت که او و معبد هم سن بودند - یعنی هر دو چهل و شش ساله بودند. ساخت این بنا که در دوران حیات عیسی در اورشلیم قرار داشت، در زمان پادشاه هرود در ۱۲ قبل از میلاد به پایان رسید. - سال اول موعظه مسیح. بنابراین، به گفته کوکینوس، چنین بر می آید که عیسی در سال 36 پس از میلاد مصلوب شد. در سن چهل و هشت سالگی

    با هدایت نظریه دانشمند آتنی، عیسی در سال 12 قبل از میلاد به دنیا آمد. جالب است بدانید که پس از اینکه کوکینوس آخرین تاریخ را ثابت کرد، به یافته جالب دیگری رسید. معلوم شد که در 12-11 ظهور دنباله دار هالی در آسمان مشاهده شد.

    مسیر کاملاً متفاوتی از شواهد در سال 2012 توسط ستاره شناسان رومانیایی لیویو میرچا و تیبریو اوپریو به عموم ارائه شد. بیایید به خوانندگان یادآوری کنیم که عهد جدید نشان می دهد که عیسی مسیح بر صلیب مصلوب شد و سپس دوباره برخاست و به آسمان عروج کرد. همچنین می گوید که او فردای شب اول بعد از ظهر بعد از اعتدال بهاری از دنیا رفت. طبق کتاب مقدس، در هنگام اعدام منجی وجود داشت خورشید گرفتگی. با استفاده از این اطلاعات، ستاره شناسان تحقیقات جالبی انجام دادند و به موارد زیر دست یافتند.

    بین 26 تا 25 بعد از میلاد. ماه کامل در روز بعد از اعتدال بهاری فقط دو بار رخ داد: در 7، 30 آوریل و در 3، 33 آوریل. و خورشید گرفتگی تنها در سال 33 مشاهده شد! از این رو عیسی در روز جمعه 3 آوریل 33 تقریباً در ساعت سه بعد از ظهر درگذشت. ناجی در 5 آوریل ساعت چهار بعد از ظهر برخاست!

    چرا ناجی مرد؟

    سه نسخه در این مورد وجود دارد. در قرن بیستم، مردم در اردوگاه‌های کار اجباری آلمان به صلیب کشیده می‌شدند و تماشا می‌کردند که چه بر سرشان می‌آمد. همانطور که معلوم شد، روی صلیب یک نفر به آرامی از خفگی می میرد. مرکز حمایت مصلوب دستها و پاها نیست، بلکه سینه است. با گذشت زمان، ماهیچه‌های سینه‌ای به دلیل کشش گرفتگی می‌کنند، که باعث می‌شود دیافراگم گسترش نیابد و ریه‌ها تهویه شوند، جایی که هوا نمی‌تواند از آن خارج شود.

    احتمالاً نجات دهنده اینگونه مرده است و نه از ضربه نیزه سرباز رومی. این دیدگاه توسط مطالعات کفن تورین تأیید شده است. یک لکه خونی روی طرح کلی بدن در سمت راست در ناحیه قفسه سینه وجود دارد. تجزیه و تحلیل نشان داد که خون نشت یافته دیگر منعقد نمی شود، همانطور که اگر یک فرد زنده مجروح می شد، اتفاق می افتاد. این بدان معنی است که جنگجو نیزه خود را به بدن مرده می زند.

    بر اساس نسخه دیگری - که در سال 2012 توسط دانشمند اسرائیلی بنجامین برنر منتشر شد - ناجی از لخته خونی که وارد ریه ها شده بود درگذشت. به عنوان یک کارمند مرکز پزشکیدر حیفا، برنر دیدگاه های خود را در یک مجله حرفه ای اختصاص داده شده به ترومبوز و سایر مشکلات مشابه ارائه کرد. همانطور که از کتاب مقدس، مرگ عیسی نسبتاً سریع اتفاق افتاد - در عرض چند ساعت پس از مصلوب شدن ، اگرچه با چنین اعدامی یک نفر چند روز بعد می میرد. نکته دیگر برنر: عیسی ساکن جلیل بود، جایی که یک چهارم جمعیت از ترومبوفلبیا (تمایل خون چسبناک تر به لخته شدن سریع) رنج می برند. بنابراین او نیز می تواند یکی از آنها باشد.

    در همین حال، نسخه سوم می گوید: نجات دهنده درگذشت ضرر بزرگخون در سال 1986، بررسی این موضوع توسط مجله انجمن پزشکی آمریکا انجام شد.

    حق با کیست؟ تحقیقات بیشتر احتمالاً این را نشان خواهد داد. اما یک چیز واضح است - برای نتیجه گیری خیلی زود است.