صفحه اصلی / در دفاع / افسانه خون آشام (مانگا). خلاصه ای از بازی Legends of Vampires

افسانه خون آشام (مانگا). خلاصه ای از بازی Legends of Vampires

اغلب داستان های واقعی پر از درد و رنج وجود دارد. جنایات هولناکی که در گذشته های دور انجام شده اند به شکل یک افسانه یا داستانی که در اطراف یک آتش سوزی گفته می شود به خود گرفته است. خون آشام ها چه کسانی هستند؟ تاریخ از رویدادهای مختلف مربوط به آنها به ما می گوید. برخی از رویدادها بدون تغییر باقی ماندند، در حالی که برخی دیگر ظاهر سابق خود را برای همیشه از دست دادند. و به همین دلیل است که تشخیص حقیقت از داستان بسیار دشوار است.

خون آشام های مصر باستان

خون آشام ها چه کسانی هستند؟ تاریخ مصر باستان از مردگانی می گوید که از دنیا باز می گشتند، مرگشان چنان شرم آور بود که نتوانستند به دنیای پس از مرگ برسند. یکی از آنها مربوط به قرن سوم است. قبل از میلاد مسیح ه.، داستان مرد جوانی به نام آزنت را روایت می کند که از میدان جنگ فرار کرد و پست خود را رها کرد. دشمنان بر او سبقت گرفتند و بدنش را خرد کردند و او را در شن‌ها پوسیده کردند. پس از مدتی، آزنت با بستگان خود ظاهر شد و خواستار اجازه ورود به خانه شد. قربانی این روحیه عروس خائن بود که خودش به سراغش آمد. باستان شناسان این داستان را بر روی دیوارهای مقبره دختر فقیری که فک پایینی از جمجمه اش گم شده بود کشف کردند.

دختران ماه تاریک

اگر نگاه دقیق‌تری به گذشته بیندازیم، داستان‌های تشنه‌های خون را می‌توان در یونان باستان جستجو کرد. کلمه یونانی برای خون آشام empusa است. نام این موجودات را می توان در آثار برخی از فیلسوفان یافت. به عنوان مثال، فیلوستراتوس در اثر خود "زندگی آپولونیوس تیانا" داستانی را که برای منیپوس لیکیایی اتفاق افتاد را توصیف می کند.

بر اساس این داستان، مرد جوان در طول سفر با غریبه ای زیبا آشنا شد که چنان تخیلات او را تسخیر کرد که منیپوس آماده ازدواج با او شد. شاگرد فیلسوف شروع به گذراندن هر شب در خرابه هایی کرد که به ادعای او اتاق های معشوقش در آن قرار داشت. فقط مداخله معلمش لیسیایی را نجات داد. آپولونیوس روح را اخراج کرد و هر آنچه را که در نوشته هایش اتفاق افتاد شرح داد.
داستان خون آشام ها می توانست در واقعیت اتفاق بیفتد.

معروف است که از قرن پنجم تا سوم قبل از میلاد. ه. در قلمرو یونان و رم فرقه ای از طرفداران Hecate وجود داشت. گزارش های تحقیقاتی با ذکر مراسم خونینی که در آن کشیش ها خون می نوشیدند تا به امروز باقی مانده است. شاید همین داستان ها بود که به بخشی از افسانه های خون آشام تبدیل شد.

افسانه های اروپای باستان

اروپایی ها صمیمانه به وجود خون آشام ها اعتقاد داشتند. اغلب این باور مبتنی بر ترس قرون وسطایی از انواع بیماری ها بود که بدن را تغییر شکل می داد. اپیدمی های خشمگین نه تنها جان هزاران نفر را گرفت، بلکه آگاهی را با حقایقی درباره بقایای غیر قابل تجزیه، کزاز و ناهنجاری های بیرونی پر کردند.

احتمالاً به همین دلیل است که دانشمندان مدرن گورهای زیادی را با شواهد دفن آیینی کسانی که به خون آشام محکوم شده اند پیدا می کنند. بنابراین، در حفاری در شهرستان دورست، دفن های آیینی عجیبی کشف شد، از جمله جسد یک زن، جسد بر روی بقایای حیوانات قرار گرفت که خطوط بدن او را دنبال می کردند. مهره های گردن شکسته شد و سر از بدن جدا شد و پاها روی اندام حیوان قرار گرفتند. بر اساس نتایج تحقیقات، دانشمندان به این نتیجه رسیدند که این زن در دوره ای که اهالی روستا را ترک می کردند کشته شده است.

خون آشام موجودی طاعون است

خون آشام ها چه کسانی هستند؟ داستان حکایت از آن دارد که در سال 2009، باستان شناس ایتالیایی، متئو بورینی، دفن یک خون آشام را در مجاورت شهر ونیز کشف کرد. دوره تاریخی که بقایای بقایای آن متعلق به آن است با یک اپیدمی طاعون مشخص شد. وقایع وحشتناک آن زمان در بسیاری از منابع منعکس شده است. به دلیل هیستری جمعی، اعتقاد به نیروهای شیطانی اخروی مردم را به اعمال ناامیدانه سوق داد. یک زن مسن در یک گورستان دسته جمعی به خاک سپرده شد. یک تکه آجر در دهان او قرار داده شد که طبق افسانه ها مانع از حمله خون آشام به زنده ها شد.

یکی از افسانه های آن دوره درباره بانوی ثروتمندی است که در قرن شانزدهم زندگی می کرد. نام او بئاتریس داندولو بود و زندگی زناشویی خود را در یک ملک خانوادگی در نزدیکی پیزا گذراند. زن به خاطر زیبایی اش معروف بود. وقتی طاعون شروع به گرفتن زندگی کرد، شوهر بئاتریس یکی از اولین قربانیان شد. زن از ترس از دست دادن زیبایی و سلامتی خود را در یکی از بال های قلعه حبس کرد. او دستور داد تا ورودی را دیوار بکشند. گوشه گیری داوطلبانه او افسانه های زیادی را به وجود آورد که در واقع زن با جادوی تاریک درگیر شد و مناسک خون را انجام داد و می خواست خود را نجات دهد.

پس از آن، داستان بئاتریس داندولو برای ساخت خط داستانی فیلم «برادران گریم» استفاده شد. هنگام ایجاد لباس برای تصویر ملکه آینه، طراحان لباس تا حدی بر پرتره های بئاتریس تکیه کردند.

خون آشام از وورزبورگ

خون آشام ها چه کسانی هستند؟ تاریخ افسانه دهه 30 قرن نوزدهم می گوید که در قلمرو بایرن نیز رویدادهای مربوط به خون آشام ها رخ داده است. دکتر هاینریش اسپاتز در شهر وورزبورگ زندگی می کرد. او مردی محترم و شایسته بود. او به عنوان یک پزشک شاغل، چندین اثر در زمینه پزشکی منتشر کرد که بخشی از عمل جهانی شد. اما برخی از حقایق داستان زندگی او حاکی از مشارکت او در قبیله نوسفراتو است.

طبق داده ها، دکتر مطب پزشکی خود را داشت و مسئول بیمارستانی برای فقرا بود. برای مدت طولانی، زوج اسپاتز توجه زیادی را به خود جلب نکردند. اما پس از ترک شغل دکتر و ترک شهر، پلیس اخبار نگران کننده ای در مورد افراد گمشده دریافت کرد. دستیاران سابق دکتر گفتند که می توانند دخالت دکتر در ناپدید شدن یواخیم فیبر که دروازه بان بیمارستان بود را ثابت کنند. پس از جستجو در بیمارستان سابق، اجساد بسیاری پیدا شد، یکی از آنها دارای یک ویژگی مشخص بود که توسط آن فبر گم شده شناسایی شد. امکان یافتن پزشک وجود نداشت. اما، طبق پروتکل ها، یکی از دستیارانی که از او گزارش داده بود، در شرایط مرموزی درگذشت.

اسرار خونین بلغارستان

خون آشام ها چه کسانی هستند؟ تاریخ بلغارها و اعتقادات آنها نیز کمتر جالب نیست. طبق افسانه های عامیانه، یک فرد بسیار شرور تبدیل به یک خون آشام می شود. علاوه بر این، منحصراً مربوط به مردان مظنون به جادوگری بود. پس از مرگ چنین شخصی قلبش را با میله فولادی سوراخ می کردند یا

خون آشام ها چه کسانی هستند؟ داستان اصلی نشان می دهد که آنها واقعا وجود داشته اند. این را کاوش‌هایی که دانشمندان در نزدیکی کلیسای سنت نیکلاس شگفت‌انگیز انجام داده‌اند، نشان می‌دهد. اسکلت دو مرد در یک قبر سنگی پیدا شد که سینه آنها با میله های فولادی سوراخ شده بود. قبلاً گورهای عجیب و غریب مشابهی پیدا شده بود، اما در این مورد به دلیل حفظ خوب بقایای بقایای، امکان بازسازی کامل تصویر وجود داشت.

افسانه ها در مورد خون آشام های سیبری

خون آشام ها چه کسانی هستند؟ تاریخچه پیدایش این موجودات در سرزمین های سیبری نیز مطرح است. در سال 1725، پیوتر پلوگوویتس دهقان به طور ناگهانی درگذشت و در روستای زادگاهش کیزیلوف به خاک سپرده شد. پس از مدتی، هم روستاییان پیتر شروع به مردن کردند. مقامات محلی از این واقعیت که همه آنها در اعترافات مرگ خود گفتند که علت بیماری آنها ملاقات مداوم یک خون آشام سیبری است، نگران شدند.

به دلیل فشار مردم روستا، تصمیم گرفته شد که قبر دهقان را باز کنند. تعجب بازرسی را تصور کنید که برای نظارت بر روند نبش قبر وارد شد، زمانی که معلوم شد بدن متوفی تقریباً هیچ تغییری نکرده است. این موارد در گزارش بازرس آمده است. روستاییان با راندن یک چوب به قلب پیتر و آتش زدن بدن او وارد عمل شدند.

نفرین قاره تاریک

تاریخچه خون آشام ها نه تنها یک آفرینش است. در فولکلور آنها موجودی به نام "فیفول" وجود دارد. روح مطرودی است که در میان عالم بشریت سرگردان است و به ضعیفان و نوزادان حمله می کند. بسیاری از قبایل آفریقایی افسانه هایی در مورد اینکه چگونه یک جادوگر فردی را به خاطر اعمال ناشایست خود نفرین کرد و او را مجبور به نوشیدن خون عزیزانش کرد، نگه می دارند. این خرافات را به عنوان برده به آمریکا بردند.

خون آشام ها چه کسانی هستند؟ تاریخچه ظاهر از یکی از ارجاعات مستند به چنین خون آشامی ایجاد شده صحبت می کند که به سال 1729 بازمی گردد. این حادثه در ایالت ویرجینیا در ویلای گرگوری واتستاک، یک مالک ثروتمند رخ داد. به دستور همسرش یکی از خادمان جوان به شدت شلاق خورد، کودک فوت کرد. مادر او به عنوان یک جادوگر قدرتمند در میان بردگان سیاه پوست شناخته می شد. ظاهراً او کل خانواده صاحب مزرعه را نفرین کرده است.

یک بیماری رایج در آن زمان مصرف آن بود که به زودی جان خانم واتستاک را گرفت. مدتی بعد دختر بزرگش به طرز مرموزی درگذشت. و پسر کوچکتر از کشیش شکایت کرد که قبل از مرگ او، مادر متوفی آنها به دیدار خواهرش رفته است. پس از این اظهارات، بستگان از قبرستان بازدید کردند و اجساد را سوزاندند که توسط پدر بزرگوار مستند شده بود.

خون آشام ها چه کسانی هستند؟ تاریخ خلقت بسیار جالب و هیجان انگیز است. اما در دنیای مدرن، تصویر یک خون آشام از بسیاری جهات تغییر کرده است. به او یک لمس تند و براق داده شد. اما فراموش نکنید که در پشت همه قلع و قمع یک محتوای کاملاً غیرجذاب نهفته است.

مسئله وجود خون آشام ها بارها و بارها مطرح شده است. افسانه ها، خیالی هستند یا واقعیت؟

برای مثال، فیلسوف مشهور فرانسوی، ژان ژاک روسو، بدون هیچ تردیدی به وجود آنها اعتقاد داشت. او به موارد رسمی ثبت شده خون آشام، شهادت کشیشان، پزشکان و سایر افراد محترم تکیه کرد. شایان ذکر است که سطح تحصیلات و خودآگاهی در قرن 18 اندکی کمتر از دانشمندان مدرن بود، بنابراین بسیاری در مورد چنین نظراتی بسیار ملایم هستند. اما، با این وجود، احتمالاً هر یک از ما تا به حال این سوال را مطرح کرده ایم که آیا خون آشام ها واقعا وجود دارند؟ آیا واقعاً بسیاری از افسانه ها، داستان ها و حتی حقایق فقط اغراق و تخیل هستند؟

افسانه های باستانی در مورد خون آشام ها

افسانه هایی درباره خون آشام ها هنوز در میان بسیاری از مردم جهان وجود دارد. به عنوان مثال، در چین افسانه ای گسترده در مورد چانگ شین یا به قول او کیانگ شی وجود دارد که به عنوان یک کوتوله تشنه به خون توصیف می شود که سر قربانیان خود را می کند تا خون آنها را بنوشد. افسانه ها آن را به عنوان موجودی کوچک با نیش های بزرگ، پنجه های بلند و چشمان درخشان توصیف می کنند. او قادر به تبدیل شدن به خفاش یا مه نیست، اما مانند اکثر خون آشام ها از سیر، صداهای تیز و نمک می ترسد و همچنین قادر به پرواز است. در هند، مردم افسانه هایی در مورد شیاطین راکشاسا و خون آشام های زن که خون قربانیان خود را می نوشند، ساخته اند.

شایان ذکر است که افراد کوتاه قد و خون آشام ها نیز کوچک هستند. ژاپنی ها به موجودات تشنه به خون خود کاپا می گویند. آنها شبیه کودکانی هستند که ظاهری منزجر کننده، پوستی مایل به زرد و پاهای شبکه ای دارند. کاپا قربانیان خود را به داخل آب می کشد و خون آنها را می مکد. در میان مردم آمریکای جنوبی، خون آشام ها لوبیشمن نامیده می شوند. آنها همچنین کوتاه قد با دندان های سیاه، قوز و بسیار تشنه به خون هستند. بومیان استرالیایی نیز از ارواح شیطانی تشنه به خون یاد می کنند.

بر اساس اعتقادات آنها، Yara-ma-yha-sho در این قاره پرسه می زنند که مردان کوچک قرمز سر بزرگی با دهان بی دندان هستند. از آنجایی که آنها دندان ندارند، طعمه خود را به طور کامل می بلعند. پرتغالی ها بروجاس دارند، هندی ها جگر خور دارند، دانمارکی ها مارا دارند، به طور کلی هر ملتی خون آشام های خودش را دارد. آیا واقعاً همه چیز تخیلی است؟

بیایید به حقایق بپردازیم، به خصوص که موارد مدرن خون آشام وجود دارد. به عنوان مثال، در سال 1967، یک تراژدی خونین در یک کشتی ماهیگیری رخ داد. جیمز براون ملوان آمریکایی هنگام نوشیدن خون از بدن قربانی که نفر دوم این کشتی بود، توسط خدمه دستگیر شد. جیمز براون بعداً به قتل دو نفر دیگر متهم شد که از آنها نیز خون نوشید. در دهه 40 قرن بیستم، جان جورج هیگ در لندن دستگیر شد. او همچنین یک قاتل بود که بر روی قربانیان خود مراسم خون آشام انجام می داد و سپس بدن آنها را در اسید سولفوریک غرق می کرد. چندی پیش، تویر خمیدوف، جوان تاجیک که مرتکب قتل و تشریفات خون آشام بر دو مرد شد، در دوشنبه دستگیر شد. او در شهادت خود اشاره کرد که به دستور نیروهای شیطانی عمل کرده است.

بر اساس مواردی که در بالا توضیح داده شد، می توان نتیجه گرفت که خون آشام واقعا وجود دارد. و دانشمندان چندین سال است که سعی می کنند توضیحی علمی به آن بدهند. در دهه 80 قرن بیستم، مفهومی مانند پورفیری در ادبیات پزشکی ظاهر شد. پورفیری یک بیماری خونی است که در اثر اختلال در بیوسنتز و متابولیسم هم ایجاد می شود. پورفیری به شکل اختلالات روانی فرد و افزایش حساسیت پوست به اشعه ماوراء بنفش ظاهر می شود.

موارد خاص پورفیری با بروز علائمی مشابه علائم خون آشام در فرد همراه است. در افراد مبتلا به پورفیری شدید، دندان‌ها تیزتر می‌شوند، موهای صورت و کف دست افزایش می‌یابند، فتوفوبیا به شدت افزایش می‌یابد و تشنگی غیرقابل مقاومت برای خون ایجاد می‌شود. تنها 60 مورد از این بیماری در جهان شناخته شده است، با این حال، به گفته پروفسور تیکانن، دقیقاً چنین مواردی در گذشته، مملو از اضافات تخیلی، بود که اساس افسانه های مربوط به خون آشام ها را تشکیل داد.

علت فتوفوبیا در افراد شبه خون آشام، تجزیه نسبی هموگلوبین تحت تأثیر اشعه ماوراء بنفش است. یکی از محصولات تجزیه به یک سم قوی تبدیل می شود که می تواند بافت را از داخل خورده کند. با قرار گرفتن طولانی مدت در معرض نور خورشید بر روی پوست بیمار مبتلا به پورفیری شدید، بافت شروع به تجزیه می کند. این روند با دردهای جهنمی و آشفتگی هایی در روان انسان همراه است که در نتیجه تشنگی خون در او ایجاد می شود و می خواهد با آن خسارات خود را در بافت ها جبران کند. گاهی این تشنگی افراد را به کشتن برای خون سوق می دهد و این در حالت ناخودآگاه اتفاق می افتد. در زمان های قدیم موارد معروفی وجود داشت که بیماران روزها در دخمه ها پنهان می شدند و شب ها برای شکار بیرون می رفتند. در مبارزه با خشم خود، مردم از چنگال، چنگال و سیر استفاده می کردند. بوی سیر در بیماران مبتلا به این بیماری جدی باعث تشدید آن می شود.

ماهیت وقوع پورفیری به طور کامل شناخته نشده است، اما، به گفته دانشمندانی که در این جهت کار کردند، با وراثت مرتبط است. اغلب موارد پورفیری در نتیجه زنای با محارم بین بستگان نزدیک رخ می دهد. این بیماری در افرادی ظاهر شد که دور از تمدن زندگی می کردند، در گروه کوچکی که سبک زندگی وحشیانه داشتند.

به گفته پزشکان، پورفیری قابل درمان است. استفاده از داروهای خاص، شیمی درمانی و تزریق خون منظم می تواند علائم را به میزان قابل توجهی کاهش دهد.



مدیر

خلاصه ای از بازی Legends of Vampires. داستان واقعی از کیسیلوف


فصل 1: کیسیلوا

  • نامه را بررسی کنید؛ آن را باز کنید و (الف) را بخوانید.
  • کلید (B) را بردارید.
  • از کلید برای باز کردن قفل سینه (C) استفاده کنید.
  • قفسه سینه باز را برای شروع HOS بررسی کنید.
  • موارد را از لیست پیدا کنید.

  • پارچه را به کناری ببرید و جعبه چوبی را باز کنید تا اشیای پنهان ظاهر شوند.
  • از قیچی برای بریدن یک تکه طناب استفاده کنید (1).
  • ماوس را روی سیب بکشید تا یک سیب جویده شده به دست آورید (2).
  • برای برداشتن میخ از میخ کش استفاده کنید و علامت را برای بدست آوردن چاقو بردارید (3).
  • برای دریافت حروف مهر و موم شده (4) از مهر روی مهر استفاده کنید.
  • شما از وین مدارک اعتباری دریافت خواهید کرد
  • از درب سمت چپ از کالسکه خارج شوید.

  • با کشتی گیر (D) صحبت کنید.
  • قلاب (E) را بردارید.
  • پشت کالسکه را بررسی کنید، پوشش را بردارید و کیف پول با پول (F) را بردارید.
  • به سمت گذرگاه جلو بروید.

  • آب را بررسی کنید و از HIC برای گرفتن دنده گمشده (G) استفاده کنید.
  • کیسه را باز کنید SPYGLASS (H).
  • SAW (I) را بردارید.
  • برگردید و به خانه کشتی بان در سمت چپ بروید.

  • قوطی روغن (J) را بردارید.
  • روزنامه (K) را بخوانید، سپس کیف پول را با پول به کشتی گیر بدهید.
  • شومینه را برای HOP (L) بررسی کنید.
  • موارد را از لیست پیدا کنید.
  • مگس را با تور بگیرید و عنکبوت را فریب دهید.
  • درب قوطی قهوه را باز کنید تا دانه های قهوه به دست بیاید.
  • قفل را با کلید باز کنید.
  • دستگیره را دریافت خواهید کرد.
  • برگرد.

  • پوشش را بردارید و مکانیسم را بررسی کنید. از دستگیره استفاده کنید تا پانل را به سمت چپ بکشید.
  • از OIL CAN برای روغن کاری مکانیزم استفاده کنید. CRANK را در جلو (N) قرار دهید.
  • میل لنگ را بچرخانید و اهرم (O) را بالا بیاورید.
  • به سمت کشتی به جلو بروید.
  • با SPYGLASS به افق نگاه کنید تا یک مینی بازی (P) راه اندازی شود.

  • دنباله ها را تکرار کنید.
  • برای تکمیل مینی بازی، فلش ها را به ترتیب زیر انتخاب کنید: A-D-B، B-C-E-D، D-E-C-A-B (Q).

  • بلوک را بررسی کنید؛ برای دریافت ROPE CUT (R) طناب را با اره قطع کنید.
  • دو بار در امتداد جاده به جلو بروید.
  • اعتبارنامه وین (S) را به فیلیپ بدهید.
  • برگرد.
  • آوار را بررسی کنید تا یک HOP (T) ایجاد شود.
  • موارد را از لیست پیدا کنید.
  • سر را به بدن وصل کنید تا عروسک بسازید.
  • با استفاده از یک چاقوی جیبی، یک تکه خربزه را برش دهید.
  • از گچ برای تکمیل بازی تیک تاک استفاده کنید.
  • زنگ در را دریافت خواهید کرد.

  • ناحیه سمت چپ در را بررسی کنید، زنگ در را روی قلاب آویزان کنید. یک LENGTH OF ROPE را به زنگ وصل کرده و آن را به صدا درآورید. (U).
  • وارد خانه زن طبیب شوید.
  • با شفا دهنده صحبت کنید (V).
  • به سمت اتاق زیر شیروانی (W) بروید.

  • کتاب ها را از روی زمین بردارید (X) و قفسه کتاب را بررسی کنید تا یک پازل راه اندازی شود (Y)
  • کتاب ها را مرتب کنید.
  • راه حل در تصویر (Z) نشان داده شده است.
  • صفحه (A) را بگیرید.

  • باز کردن سینه؛ تبر (B) را بگیرید.
  • دوبار به عقب برگرد؛ جلو بروید و در سمت راست وارد خانه فیلیپ شوید.
  • اولگا را معاینه کنید و باند را از گردن او بردارید. بانداژ را لمس کنید تا آن را به جای خود برگردانید (C).
  • دوبار به عقب برگرد، سپس وارد خانه زن طبیب شو.

فصل 2: ​​اولگا

  • جدول را بررسی کنید؛ کتاب دستور پخت (D) را بخوانید.
  • کابینت را بررسی کنید.
  • درب کابینت سمت چپ را باز کنید، بطری الکسیر (F) را بردارید.
  • گوشه را بررسی کنید تا یک HOP (G) ایجاد شود.
  • موارد را از لیست پیدا کنید.
  • پانل چوبی را کنار بگذارید تا یک طناب نمایان شود.
  • برای دریافت یک سکه طلا روی تابلو کلیک کنید.
  • شما قیچی باغ را دریافت خواهید کرد.
  • به سمت اتاق زیر شیروانی بروید.

  • گیاهان را بررسی کنید؛ از قیچی باغ برای برش VERBENA (H) و CHAMOMILE (I) استفاده کنید.
  • سه بار به عقب برگرد
  • به حصار ضربه بزنید و گیاه را بررسی کنید. از GARDEN Shears برای دریافت MEADOWL (J) استفاده کنید.
  • برو جلو.

  • از تبر (K) برای بریدن درخت افتاده استفاده کنید.
  • به خانه سمت راست بروید.
  • میز را بررسی کنید و VERBENA، CHAMOMILE و MEADOWLING را روی ظرف و ملاقه را در گوشه پایین سمت راست قرار دهید تا یک پازل (L) ایجاد شود.

  • برای تهیه اکسیر طبق دستورات کتاب عمل کنید.
  • روغن لامپ (1) را در مشعل (A) بریزید.
  • از شمع (2) برای روشن کردن مشعل (A) استفاده کنید.
  • ملاقه (3) را روی مشعل قرار دهید.
  • از کوزه آب (4) برای ریختن آب در قابلمه استفاده کنید.
  • سبزی (5) را در هاون (B) قرار دهید و از سمباده (C) آن را آسیاب کنید.
  • سبزی آسیاب شده را در یک ملاقه قرار دهید.
  • این روند را با گیاهان باقیمانده (5) تکرار کنید.
  • یک قاشق (D) بردارید و مایع داخل ملاقه را هم بزنید.
  • بطری ELIXIR را بردارید و VERBENA ELIXIR را از ملاقه بردارید.
  • برگرد؛ به جلو، سپس سمت راست، به خانه فیلیپ بروید.

  • VERBENA ELIXIR را به شفا دهنده (M) بدهید.
  • مدالیون (N) را بردارید.
  • برگرد.
  • چرخ دستی را برای ایجاد یک HOP (O) بررسی کنید.
  • موارد را از لیست پیدا کنید.
  • برای جدا کردن چوب پنبه از بطری از پیچ چوب پنبه استفاده کنید.
  • برای شکستن مهره از انبر استفاده کنید.
  • شما یک لوله فولادی دریافت خواهید کرد.
  • دو بار به سمت جلو به داخل لابی تاون هال بروید.

  • میز را بررسی کنید و کشو را باز کنید. آچار (P) و CLAY (Q) را بردارید.
  • دوبار برگرد
  • شیر آب را بررسی کنید و از آچار برای دریافت شیر ​​با مهره (R) استفاده کنید.
  • سطل را بررسی کنید و سوراخ را با CLAY پر کنید. شما یک سطل (@) دریافت خواهید کرد.
  • برو جلو.

  • تابلوی اعلانات (1) را بررسی کنید و یادداشت را بخوانید.
  • مشبک را بررسی کنید و از آچار برای جدا کردن 4 پیچ (S) استفاده کنید. توری را بردارید.
  • VALVE WITH NUT را روی لوله در گوشه سمت راست بالا و لوله فولادی را روی شکاف خالی قرار دهید تا پازل ایجاد شود.

  • لوله ها را بچرخانید تا یک خط لوله پیوسته ایجاد شود.
  • راه حل در تصویر (T) نشان داده شده است.
  • وقتی خط لوله آماده شد، شیر (U) را باز کنید.

  • ران را از آب چشمه پر کنید (V). شما یک سطل آب دریافت خواهید کرد.
  • به سمت لابی تاون هال بروید.
  • از سطل آب برای خیس کردن استفان (W) استفاده کنید.
  • از پله ها بالا برو.
  • برای شروع مکالمه، هر شی در اتاق را لمس کنید.
  • مدالیون را به طرف مقابل بدهید. پس از اتمام طرح، کلید کابینت (X) را بردارید.
  • برگرد.

  • کابینت را بررسی کنید و آن را با کلید کابینت باز کنید تا یک پازل (Y) راه اندازی شود.
  • جفت کلیدهای یکسان را مطابقت دهید (Z).
  • کلیدها به صورت تصادفی قرار دارند.
  • شما کلید دروازه قبرستان را دریافت خواهید کرد.
  • برگرد.

  • با استفان (A) صحبت کنید.
  • دوباره آن را انتخاب کنید تا پازل شروع شود.
  • طناب ها را باز کنید تا متقاطع نشوند.
  • راه حل هر یک از سه دور در تصویر (1-3) نشان داده شده است.

  • چاقو (B) را بردارید.
  • برگرد.
  • به دروازه قبرستان بروید، از چاقو برای آزاد کردن قفل ها استفاده کنید، سپس از کلید دروازه قبر در قفل برای راه اندازی پازل (C) استفاده کنید.
  • سوراخ های کلید را به ترتیب صحیح انتخاب کنید.
  • ترتیب صحیح در تصویر (D) نشان داده شده است.
  • در مسیر سمت چپ دو بار به جلو بروید تا به باغ رز برسید.

  • بیل (F) را بردارید.
  • یادداشت (G) را بردارید.
  • سنگ را بررسی کنید و یونجه را بردارید. برس را بگیرید (H).
  • به ایوان بروید و در را بکوبید. با رز (I) صحبت کنید و مدالیون را به او نشان دهید.
  • درب انبار را برای یک HOP (J) بررسی کنید.
  • موارد را از لیست پیدا کنید.
  • نقاشی را داخل قاب قرار دهید تا یک نقاشی قاب ایجاد شود.
  • قلم مو را به رنگ آبی آغشته کنید و اردک را آبی رنگ کنید.
  • کلنگ را روی دسته قرار دهید.
  • شما یک CROWBAR دریافت خواهید کرد.
  • دوبار برگرد

  • کاغذ را بررسی کنید، آن را کنار بگذارید. کلید پیانو (J) را بردارید.
  • سنگ قبرها را بررسی کنید تا یک HOP (K) ایجاد شود.
  • 20 یادداشت را پیدا کنید.
  • شما یک صفحه موسیقی دریافت خواهید کرد.
  • برو به کلیسا.

فصل سوم: کلیسا

  • یادداشت (L) را بخوانید.
  • جارو را بردارید (M).
  • دروازه را بررسی کنید و از CROWBAR برای شکستن دو لولا (N) استفاده کنید.
  • بال را از مجسمه فرشته بردارید (O).
  • به سمت سالن اصلی کلیسا بروید.

  • ویترین را بررسی کنید و با CROWBAR آن را بشکنید. عصای مجسمه فرشته (P) را بردارید.
  • برو به اندام؛ مسابقات (Q).
  • صفحه موسیقی را روی پایه موسیقی (R) و کلید PIANO را روی صفحه کلید (S) قرار دهید تا یک پازل راه اندازی شود.

  • ملودی را از روی نت ها پخش کنید.
  • برای حل معما، کلیدهای (T) را با همان حروف و به ترتیبی که در نت آهنگ (U) است فشار دهید.

  • سر را از ST ATUI ANGEL (V) بگیرید.
  • برگرد.
  • از MATCHES برای روشن کردن شمع ها و راه اندازی پازل (W) استفاده کنید.

  • همه شمع ها را روشن کنید.
  • حالت عادی: برای حل معما، شمع ها را به ترتیب مشخص شده با اعداد زرد (X) انتخاب کنید.
  • در حالت Expert: شمع ها را به ترتیب مشخص شده با اعداد سبز انتخاب کنید.
  • شما STON SPIDER را دریافت خواهید کرد.
  • برگردید و در طول مسیر به سمت چپ بروید.

  • مار را بررسی کنید و با جارو آن را دور کنید. از یک بیل برای کندن خاک سست استفاده کنید. شما دست از ST ATUI ANGEL (Y) دریافت خواهید کرد.
  • پایه مجسمه را بررسی کنید و STONE SPIDER را روی سنگ زرد برای یک پازل (Z) قرار دهید.

  • عنکبوت ها را طوری قرار دهید که رنگ آنها با رنگ سلول مطابقت داشته باشد.
  • برای حل پازل، سلول ها را به ترتیب زیر انتخاب کنید: E, D, C, B, I, H, G, A, B, I, H, F, E, I, H, G, L
  • شما یک اسپاتولا دریافت خواهید کرد.
  • برگرد.

  • سنگ قبر را بررسی کنید و از SPATULA برای خراش دادن خزه ها برای یک پازل (B) استفاده کنید.
  • هجاها را مرتب کنید تا کلمات را تشکیل دهند.
  • کتاب را از مجسمه فرشته بگیرید.
  • وارد کلیسا شوید و دو بار جلو بروید.

  • بال مجسمه فرشته را روی مجسمه سمت چپ (D) قرار دهید.
  • عصای مجسمه فرشته و دست مجسمه فرشته را روی مجسمه مرکزی (E) قرار دهید.
  • سر مجسمه فرشته و کتاب مجسمه فرشته را روی مجسمه سمت راست (F) قرار دهید.
  • وقتی کارتان تمام شد، پازل شروع می شود.

  • حلقه ها را بچرخانید تا خطوط رو به بالا باشند.
  • برای حل معما، به صورت زیر عمل کنید: حلقه بیرونی را به موقعیت نشان داده شده در تصویر (1) بچرخانید.
  • دومین حلقه بزرگ را بچرخانید تا خط روی حلقه بیرونی به سمت بالا باشد (2).
  • حلقه ماقبل آخر را بچرخانید تا خطوط روی سه حلقه بزرگ تقریباً مستقیم به سمت بالا باشند (3).
  • حلقه کوچکتر را بچرخانید تا خطوط مطابقت داشته باشند (4).
  • به سردابه بروید.

فصل چهارم: دخمه

  • تابوت را بررسی کنید؛ قیچی را بردارید (G).
  • از CROWBAR برای باز کردن درب تابوت استفاده کنید. آثار گزش روی گردن (H) را بررسی کنید.
  • قلوه سنگ را بررسی کنید تا یک HOP (I) ایجاد شود.
  • همه موارد را از لیست پیدا کنید.
  • یک گوشواره را کنار دیگری قرار دهید تا یک جفت گوشواره درست کنید.
  • از یک برس برای تمیز کردن چکمه های خود استفاده کنید.
  • آرشه را در کنار ویولن قرار دهید و ویولن را با آرشه بردارید.
  • سنگ را حرکت دهید تا یک سوسک نمایان شود.
  • شما SKULL را دریافت خواهید کرد.

  • قفسه جمجمه ها را با برس (J) بررسی کنید.
  • جمجمه را در قفسه مرکزی قرار دهید تا یک پازل راه اندازی شود.
  • جمجمه ها را طوری بچینید که هیچ دو ردیف یا ستون یکسان نباشند.
  • راه حل در تصویر (K) نشان داده شده است.
  • دو بار روی کاغذ مچاله شده ضربه بزنید و عدد "25" را در گوشه بردارید تا یک کاغذ راهنمایی بگیرید.
  • چهار بار به عقب برگرد

  • با استفان (L) صحبت کنید.
  • برگردید، سپس به سمت خانه فیلیپ بروید.
  • با مرد صحبت کن
  • کاغذها را از روی زمین بردارید (M).
  • جدول را برای یک HOP (N) بررسی کنید.
  • موارد را از لیست پیدا کنید.
  • قلم را در جوهر افشان قرار دهید. قلم را از جوهردان بردارید و روی یک صفحه خالی یک دایره بکشید.
  • برای ایجاد یک چکش کامل، از یک برس چسب برای چسباندن هر دو نیمه چکش به یکدیگر استفاده کنید.
  • کشو را باز کنید تا یک مجسمه و ریسمان پیدا کنید.
  • کشو را باز کنید تا کلید اصلی پیدا کنید.
  • شما LOCKPICK را دریافت خواهید کرد.

  • تشک را بررسی کنید و از قیچی برای بریدن بخیه ها استفاده کنید. دستگیره (O) را بگیرید.
  • کابینت را بررسی کنید و دسته را تعویض کنید. دستگیره را برای باز کردن کابینت انتخاب کنید. کاغذ CLUES PAPER را روی تخته قرار دهید تا یک پازل (P) راه اندازی شود.

  • اعداد را با استفاده از فلش ها تغییر دهید تا مجموع آنها با عدد در مرکز مطابقت داشته باشد.
  • راه حل در تصویر نشان داده شده است. (O).
  • از گذرگاه باز شده عبور کنید تا یک پازل راه اندازی شود.

  • آینه ها را طوری تنظیم کنید که پرتو نور روی کریستال بیفتد.
  • برای حل معما، آینه ها را به ترتیب زیر انتخاب کنید: A x 2 و B x 2.
  • جدول را بررسی کنید و یادداشت (R) را بردارید.
  • از LOCKPICK روی کشوی میز برای راه اندازی یک پازل (S) استفاده کنید.

  • 4 حرف را به ترتیب صحیح لمس کنید تا قفل باز شود.
  • راه حل: O-L-G-A (T).
  • کتاب را بردارید؛ حلقه فیلیپ (U) را بگیرید.
  • برای خواندن مدخل ها، کتاب را ورق بزنید.
  • دوبار به عقب برگرد، سپس به جلو برو.

  • تکه های حروف را بردارید تا یک پازل (V) راه اندازی شود.
  • ضایعات را جمع کنید.
  • ضایعات را لمس کنید تا بچرخانید.
  • راه حل در تصویر (W) نشان داده شده است.
  • نامه جمع آوری شده را بردارید.
  • به جلو به تالار شهر بروید، سپس از پله ها بالا بروید.

  • لامپ را روی میز قرار دهید و آن را با MATCHES (X) روشن کنید.
  • شهردار را بررسی کنید و یادداشت (Y) را بخوانید، حلقه شهردار (Z) و بطری جوهر کثیف (A) را بردارید.
  • درب را برای یک HOP (B) بررسی کنید.
  • موارد را از لیست پیدا کنید.
  • کلاه ایمنی را کنار بگذارید تا یک کفشدوزک نمایان شود.
  • در کابینت را باز کنید تا یک کبک پیدا کنید.
  • کشوی بالایی را باز کنید تا یک جفت بگیرید.
  • کشوی وسط را باز کنید و پارچه را بردارید تا یک سیب نمایان شود. شما می توانید این کار را قبل از پیدا کردن سوله یا بعد از آن انجام دهید.
  • شما AWL را دریافت خواهید کرد.
  • برگرد.

  • ساعت را بررسی کنید و پانل را باز کنید. از بال در صفحه استفاده کنید. عدد هفت رقمی (C) را بگیرید.
  • از پله ها بالا برو.
  • نقاشی را کنار بگذارید تا گاوصندوق نمایان شود (D).
  • حلقه فیلیپ و حلقه شهردار را در شکاف‌های گوشه بالا سمت راست (E) قرار دهید.
  • شماره هفت رقمی را روی گاوصندوق قرار دهید تا پازل راه اندازی شود.

  • کد صحیح را وارد کنید تا گاوصندوق باز شود.
  • نام‌گذاری‌ها در راه‌حل: عدد - عدد روی دکمه، PR - فلش در پایین نشان‌دهنده چرخش خلاف جهت عقربه‌های ساعت، PO - در جهت عقربه‌های ساعت است.
  • برای حل پازل، دکمه های زیر را انتخاب کنید: 4PR، ZPR، 4PO، 2PR، 7PR، 4PR، ZPO (F).
  • دسته را لمس کنید تا گاوصندوق باز شود. فلاسک (G) را بردارید، طومار (H) و کتاب (I) را بخوانید.
  • از تاون هال خارج شوید.

  • یادداشت (J) را بردارید.
  • محفظه جوهر افشان کثیف را در فواره بشویید تا یک محفظه جوهر افشان تمیز (@) دریافت کنید.
  • از دروازه باز (K) به جلو بروید.

فصل 5

  • دروازه (L) را بررسی کنید.
  • کیسه های نمک را بررسی کنید و از AWL برای باز کردن یکی از آنها (M) استفاده کنید.
  • از بطری جوهر تمیز با نمک برای دریافت یک بطری نمک (N) استفاده کنید.
  • برو به میخانه (O).

  • با استفان (R) صحبت کنید.
  • کارت (Q)، سرکه (R) و RACE (S) را بردارید.
  • کارت ها را به استفان بدهید تا یک پازل راه اندازی کند.

  • کارت ها را دنبال کنید و حدس بزنید که آس به کجا ختم می شود.
  • برای شروع کارت ها را انتخاب کنید.
  • آس در یک مکان تصادفی (T) به پایان می رسد.
  • این ترکیب در دفتر خاطرات شما ظاهر می شود.
  • برگرد.

  • درب مغازه را برای یک پازل (U) بررسی کنید.
  • یادداشت را کنار بگذارید تا یک عدد (V) نمایان شود.
  • ترکیبی را که برای برنده شدن در بازی با ورق دریافت کرده اید و عددی که روی در نوشته شده است را وارد کنید. اعداد را وارد کنید: 1-6-3-7 (W).
  • برای راه اندازی HOS وارد فروشگاه شوید.
  • موارد را از لیست پیدا کنید.
  • میوه ها را در یک کاسه قرار دهید تا یک ظرف میوه درست شود.
  • برای بریدن گوشت از چاقو استفاده کنید.
  • قوطی لوبیا را با درب بازکن باز کنید و لوبیاها را بیرون بیاورید.
  • کلید را دریافت خواهید کرد.

  • دروازه را بررسی کنید و کلید را در قفل (X) قرار دهید.
  • با درمانگر صحبت کنید؛ دستور غذا را بگیرید (Y).
  • وارد میخانه شوید.
  • ظروف (Z) را بررسی کنید، دستور به طور خودکار در قفسه قرار می گیرد. CRASH، سرکه و بطری نمک را در قفسه سمت چپ زیر ظروف قرار دهید.
  • سرکه راچا و محتویات بطری نمک را در ظرف مناسب بریزید تا پازل (A) ایجاد شود.

  • 4 پیمانه مایع را در ظرف مرکزی بریزید.
  • برای حل معما، ظروف را به ترتیب زیر انتخاب کنید: C-B، B-A، A-C، B-A، C-B و B-A (@).
  • مایع کاستر (1) را بردارید.
  • برگرد.

  • دروازه را بررسی کنید و از CAUSTER LIQUID برای از بین بردن قفل (B) استفاده کنید.
  • برو جلو.
  • یادداشت (C) را بردارید.
  • مسیر چپ را دو بار طی کنید.

  • نردبان (D)، طناب (E) و چکش (F) را بردارید.
  • سعی کنید راه درست را انتخاب کنید (G).
  • وارد انبار (H) شوید.

  • RATCHET (I)، میخ (J) و SICKLE (K) را بردارید.
  • دوبار برگرد

  • با استفان صحبت کن
  • بوته ها را با داسی ببرید. شمشیر کوتاه (L) را بردارید.
  • پله های نردبان را بررسی کنید و با میخ و چکش (M) آنها را تعمیر کنید."
  • انبار را بررسی کنید تا یک HOP (N) راه اندازی شود.
  • موارد را از لیست پیدا کنید.
  • نان را در نزدیکی خانه پرنده قرار دهید تا پرنده را بیرون بکشید
  • مهره ها را روی صفحه شطرنج قرار دهید.
  • قفل را با کلید باز کنید تا فلفل بگیرید.
  • شما یک GUN CLAMPROD دریافت خواهید کرد.
  • برگرد.

  • نردبان را روی درخت (O) قرار دهید.
  • لانه را بررسی کنید و پرنده را با RATCHET بترسانید. گلوله های سربی را بگیرید (P).
  • یادداشت مچاله شده را بررسی کنید، آن را باز کنید و بخوانید (Q).
  • مسیر سمت چپ را دو بار طی کنید و وارد انبار شوید.
  • میز کار را بررسی کنید. قطعات تفنگ (R) را جمع آوری کنید.
  • از فلاسک POUNDER و گلوله های سرب برای پر کردن تفنگ استفاده کنید. تفنگ بارگذاری شده را بگیرید.
  • دوبار برگرد

  • تفنگ LOADED MUSKET را برای یک مینی بازی (S) به استفان بدهید. -به اهدافی که ظاهر می شوند (T) شلیک کنید.
  • شما یک LANTERN دریافت خواهید کرد.
  • برو جلو.

  • از LANTERN برای انتخاب مسیر درست (U) استفاده کنید.
  • طناب را به قلاب ببندید تا طناب را با قلاب دریافت کنید (V):
  • استیک (W) را بردارید.
  • چاه را بررسی کنید، سطل را با استفاده از طناب با قلاب بلند کنید. جمجمه (X) را بردارید.
  • انگورها را بررسی کرده و با شمشیر کوتاه دو بار برش دهید تا مسیر (Y) باز شود.

  • حکاکی (@) را بررسی کنید.
  • خفاش ها را بررسی کنید و آنها را با چوب (Z) پراکنده کنید.
  • آجر (A) را بردارید.
  • در را بررسی کنید.

  • آجرها را طوری بچینید که همان نمادها لمس شوند.
  • برای چرخاندن یک آجر، دو بار روی آن کلیک کنید.
  • راه حل در اسکرین شات (C) نشان داده شده است.
  • از گذرگاه باز شده عبور کنید.

  • اسکلت (D) را بررسی کنید.
  • IPS شروع خواهد شد
  • موارد را از لیست پیدا کنید.
  • دسته را به ساز وصل کنید و ساز را بردارید.
  • قفل دفترچه خاطرات را با کلید باز کنید.
  • آجر را بردارید تا یک ساعت جیبی نمایان شود.
  • یک قطعه موزاییک از سالن اصلی دریافت خواهید کرد.

  • به جلو بروید تا پازل ماز را راه اندازی کنید.
  • راه خود را از طریق پیچ و خم پیدا کنید.
  • نکته: اگر به سمت راست بروید، حروف روی زمین باید کلمه LABYRINTH (E) را بنویسند.
  • برای عبور از دخمه ها، مسیر زیر را طی کنید: راست، جلو، راست، جلو، چپ، جلو، راست، راست (اینجا هیچ حرفی روی زمین وجود ندارد)، سپس به جلو.

فصل ششم: قلعه

  • طناب (F) را با شمشیر کوتاه ببرید تا قفس را پایین بیاورید.
  • قفس را بررسی کنید CHISEL (G).
  • از پله ها بالا بروید (H).

  • گوشه سمت راست دوربین (I) را انتخاب کنید.
  • IPS شروع خواهد شد.
  • موارد را از لیست پیدا کنید.
  • از شمع روشن روی شمعدان استفاده کنید.
  • اسلحه را نگه دارید
  • شما GEAR را دریافت خواهید کرد.

  • از CHISEL روی آجرها برای راه اندازی یک پازل (J) استفاده کنید.
  • دنباله ای را که آجرها نشان می دهند تکرار کنید.
  • برای حل معما، آجرها را به ترتیب نشان داده شده در تصویر انتخاب کنید: با رنگ زرد، سبز و قرمز (K) مشخص شده است.
  • GEAR را روی محور سمت چپ قرار دهید تا پازل فعال شود.

  • چرخ دنده ها را بچرخانید تا نمادهای لمسی مطابقت داشته باشند.
  • راه حل در تصویر (L) نشان داده شده است.
  • از مسیر باز شده به جلو بروید.

  • قلاب آهنی (M) را بردارید.
  • قفسه شراب را برای یک پازل (N) بررسی کنید.

  • بطری ها را طوری حرکت دهید که فقط 3 عدد از آنها باقی بماند (حالت عادی) یا یکی (حالت تخصصی).
  • برای حل معما در حالت عادی مراحل زیر را دنبال کنید: 15-17, 18-16,20-18,29-17,22-24,17-29,5-17,17-15,25-33,14- 16،33-31، 9-1،1-3،11-25،3-11،12-10، 31-23،26-24،29-17،17-5،23-9.
  • حالت خبره: 15-17،18-16،20-18،29-17،22-24،17-29،5-17،17-15،25-33،14-16،33-31، 9-1 ، 1-3.11-25.3-11.12-10.31-23.26-24.29-17.17-5.23-9.8-10.10-2.
  • قطعه موزاییک دوم را از سالن اصلی دریافت خواهید کرد.
  • از پله ها بالا برو.

  • روزنامه (ص) را بخوانید.
  • میز را برای HOP (Q) بررسی کنید.
  • موارد را از لیست پیدا کنید.
  • از یک چاقو برای برش یک برش از سیب استفاده کنید.
  • دانه های قهوه را در آسیاب قهوه قرار دهید تا قهوه آسیاب شده به دست آید.
  • دستگیره جرثقیل را دریافت خواهید کرد.
  • برگرد.

  • بشکه پایینی را بررسی کنید و دسته شیر را روی شیر آب قرار دهید، شیر آب را باز کنید و دسته (R) را بگیرید.
  • از پله ها بالا برو.
  • دسته را به کشو وصل کنید.
  • کوره را بررسی کنید و از قلاب آهنی برای باز کردن مشعل استفاده کنید. برای برداشتن سومین قطعه موزاییک از سالن اصلی (T) از انبر استفاده کنید.
  • از درهای دوتایی به جلو بروید.

  • صفحه (U) را بگیرید.
  • گلدان را بکوبید، قطعه چهارم موزاییک را از سالن اصلی (V) بردارید.
  • درست از درب برو
  • جام (W) را بردارید.
  • سطل زباله را بررسی کنید؛ کاغذها را بردارید و قطعه مدال (X) را یادداشت کنید.
  • تخته کف را بالا ببرید؛ پنجمین قطعه موزاییک را از سالن اصلی (Y) بردارید.
  • جدول را بررسی کنید، کتاب را بخوانید و ورق بزنید (Z).
  • بالکن را از نظر HOP (A) بررسی کنید.
  • موارد را از لیست پیدا کنید.
  • دو چوب طبل را روی درام قرار دهید تا یک درام درست شود.
  • از چکش برای خارج کردن قایق از بطری استفاده کنید.
  • شما یک چاقوی شکار کسل کننده دریافت خواهید کرد.
  • به چپ بروید، سپس دو بار به عقب برگردید.

  • چاقوی شکاری کسل کننده را روی سنگ تیز کنید تا چاقوی شکاری تیز (B) را دریافت کنید.
  • رنده را بررسی کنید؛ شراب را در جام جمع کنید تا جام با شراب (C) را دریافت کنید.
  • دوبار به جلو راه بروید.
  • نرده را بررسی کنید؛ از چاقوی شکاری تیز برای بریدن STAKE از پایه نرده (D) استفاده کنید.
  • از پله ها بالا برو.

  • 5 قطعه موزاییک سالن اصلی را در مرکز (E) قرار دهید.
  • شراب حاصل از جام شراب را در دهان هر دو شیاطین بریزید (F-G).
  • سینه دیو چپ را لمس کنید تا یک پازل (H) راه اندازی شود.

  • راه حل در تصویر (I) نشان داده شده است.
  • قفسه سینه دیو راست را لمس کنید تا یک پازل راه اندازی شود.

  • به تعداد لوله هایی که از هر گره آمده است، انتخاب کنید.
  • راه حل در تصویر (J) نشان داده شده است.
  • از درها عبور کنید.

  • از COL برای کشتن خون آشام (K) استفاده کنید.

ارواح لیلو مانند خون‌آشام در شیطان‌شناسی اولیه بابلی و اکشاراهای خون‌مکن در شیطان‌شناسی سومری ذکر شده‌اند. این اهریمنان در تاریکی سرگردان بودند و نوزادان تازه متولد شده و زنان باردار را شکار می کردند و می کشتند. داخاناور یک خون آشام در اساطیر باستانی ارمنی است که در کوه های آلتیش آلتوتم زندگی می کند. او به این دلیل مشهور شد که هرگز ساکنانی را که در زمین های او زندگی می کردند، نکشید.

در هند، داستان‌های وتالا، موجوداتی شبیه خون آشام که در اجساد زندگی می‌کنند، در رمان‌های سانسکریت رایج بود. حتی الهه کالی نیش دارد، گلدسته های اجساد یا جمجمه بر سر دارد و چهار بازو دارد. معابد او در نزدیکی محل سوزاندن او قرار دارد. او و الهه دورگا با شیطان Raktabija، که می‌توانست با هر قطره خونی که ریخته می‌شد تولید مثل کند، جنگیدند. کالی تمام خون او را نوشید تا قطره ای بریزد و بدین ترتیب در جنگ پیروز شد و راکتبیجه را کشت.

کالی. (wikipedia.org)

اسطوره ای که ما می دانیم در اروپای شرقی از فرهنگ عامه اسلاو ظاهر شد، جایی که خون آشام ها موجوداتی بودند که مردم را با نوشیدن خون یا خفه کردنشان می کشتند. یک خون آشام می تواند با بریدن سرش، راندن چوب صخره ای در قلبش و سوزاندن جسد از بین برود.

در باورهای اسلاوها، علل خون آشام می تواند تولد جنین در پوسته آبکی ("پیراهن")، با دندان یا دم، حاملگی در روزهای خاص، مرگ "اشتباه"، تکفیر و تشریفات نادرست تشییع جنازه باشد. برای جلوگیری از خون آشام شدن یک مرده، باید یک صلیب در تابوت قرار داده شود، باید یک شی زیر چانه قرار داده شود تا بدن کفن جنازه را نخورد، همچنین باید لباس ها را به دیواره های تابوت میخکوب کرد. به همین دلیل باید خاک اره در تابوت گذاشت (خون آشام غروب از خواب بیدار می شود و باید هر کدام یک دانه از این خاک اره را بشمارد که تمام غروب را می گیرد تا وقتی سحر بیاید بمیرد) یا بدن را با خار یا سوراخ کند. سهام با مخزن ها، ایده این بود که چوب را از طریق خون آشام به داخل زمین برانیم و بدن را به زمین بچسبانیم.

یک خون آشام در یک قبر را می توان با سوراخ های روی زمین، جسد تجزیه نشده با صورت قرمز، یا اگر یکی از پاها در گوشه تابوت بود شناسایی کرد. خون‌آشام‌های زنده با پخش سیر در کلیساها و مشاهده افرادی که آن را نمی‌خوردند مشخص می‌شدند. قبرها اغلب سه سال پس از مرگ یک کودک، پنج سال پس از مرگ یک مرد جوان و هفت سال پس از مرگ یک بزرگسال برای آزمایش خون‌آشام بودن متوفی باز می‌شدند.

در قرن هجدهم، اروپای شرقی درگیر هیستری بر سر خون آشام ها بود. حتی مقامات دولتی هم به شکار کشیده شدند. همه چیز با شیوع شکایت از حملات خون آشام ها در پروس شرقی در سال 1721 و در سلطنت هابسبورگ از سال 1725 تا 1734 آغاز شد. دو مورد معروف مربوط به پیتر پلوژوویتز و آرنولد پائول از صربستان بود. طبق تاریخ، بلاگویویچ در 62 سالگی درگذشت، اما پس از مرگش چند بار بازگشت و از پسرش غذا خواست. پسر نپذیرفت و روز بعد مرده پیدا شد. بلاگویویچ به زودی بازگشت و به برخی از همسایه ها حمله کرد که خونریزی کردند و جان باختند.

یک خون آشام. (wikipedia.org)

در مورد دیگری، آرنولد پائول، یک سرباز سابق که کشاورز شده بود و گفته می شود چندین سال پیش مورد حمله یک خون آشام قرار گرفته بود، هنگام تهیه یونجه جان خود را از دست داد. پس از مرگ او، مردم شروع به مردن کردند و همه معتقد بودند که پائول در حال شکار همسایگان خود است.

این دو حادثه به خوبی مستند شده است. مقامات دولتی موارد و اجساد را مطالعه کردند، آنها را در گزارش ها توصیف کردند و پس از پرونده پائول، کتاب هایی منتشر شد که در سراسر اروپا پخش شد. مناقشه برای یک نسل ادامه داشت. این مشکل به دلیل اپیدمی روستایی از حملات به اصطلاح خون آشام بدتر شد و ساکنان محلی شروع به کندن قبرها کردند.

بسیاری از دانشمندان ادعا کردند که خون آشام ها وجود ندارند و به هاری و دفن زودرس اشاره کردند. با این وجود، آنتوان آگوستین کالمت، متکلم و دانشمند محترم فرانسوی، تمام اطلاعات را جمع آوری کرد و در سال 1746، آن را در رساله ای منعکس کرد که در آن، اگر وجود خون آشام ها را تأیید نمی کرد، حداقل آن را پذیرفت. او گزارش‌هایی از حوادث خون‌آشام‌ها جمع‌آوری کرد، و خوانندگان متعددی، از جمله ولتر منتقد و شیطان‌شناسان همکارش، این رساله را به عنوان بیانیه‌ای مبنی بر وجود خون‌آشام‌ها در نظر گرفتند.

حمله خون آشام (wikipedia.org)

در نهایت، ماریا ترزا، امپراتور اتریش، دکتر شخصی خود، گرهارد ون شوتن را برای بررسی موضوع فرستاد. او به این نتیجه رسید که خون آشام ها وجود ندارند، و امپراتور قانونی را تصویب کرد که باز کردن قبرها و هتک حرمت به اجساد را ممنوع می کرد. این پایان اپیدمی خون آشام ها بود. اگرچه در این زمان بسیاری از مردم در مورد خون آشام ها می دانستند و به زودی نویسندگان آثار داستانی ایده خون آشام ها را پذیرفتند و اقتباس کردند و آن را برای اکثر مردم شناختند.

در قرن 18-19، شایعات در مورد خون آشام ها نه تنها به پادشاه انگلستان رسید، بلکه در سراسر نیوانگلند، به ویژه در رود آیلند و کانکتیکات شرقی گسترش یافت. موارد مستند زیادی در این مناطق وجود دارد که خانواده‌ها کسانی را که زمانی دوستشان داشتند، متلاشی می‌کنند و قلب‌ها را از اجساد بیرون می‌آورند و معتقدند که آن مرحوم خون‌آشامی است که مسئول بیماری و مرگ در خانواده است.

اعتقاد بر این بود که ملاقات شبانه افرادی که بر اثر بیماری سل فوت کرده اند با اعضای خانواده خود علت این بیماری است. مشهورترین (و آخرین ثبت شده) مورد مرسی براون 19 ساله بود که در سال 1892 در اکستر آمریکا درگذشت. پدرش با کمک پزشک خانواده جسد را دو ماه پس از مرگ او از تابوت بیرون آورد. قلبش بریده شد و سوخت. گزارشی از این حادثه در میان مقالات برام استوکر یافت شد و داستان شباهت زیادی به وقایع رمان کلاسیک او دراکولا دارد.


کمیک. (wikipedia.org)

اعتقاد به خون آشام ها هنوز وجود دارد. اگرچه برخی از فرهنگ‌ها باورهای اصلی خود را در مورد مردگان حفظ کرده‌اند، اما اکثر باورمندان مدرن تحت تأثیر تصویر هنری خون‌آشام هستند که در فیلم‌ها و ادبیات ظاهر می‌شود.

در دهه 1970 شایعاتی (که توسط مطبوعات محلی پخش شد) در مورد یک خون آشام شکار در گورستان هایگیت در لندن وجود داشت. شکارچیان خون آشام بالغ به تعداد زیادی در قبرستان جمع شده بودند.

در فولکلور مدرن پورتوریکو و مکزیک، chupacabra موجودی است که از گوشت تغذیه می کند یا خون حیوانات اهلی را می نوشد. این دلیلی می دهد که او را نوع دیگری از خون آشام ها بدانیم. "هیستری Chupacabra" اغلب با بحران های عمیق اقتصادی و سیاسی، به ویژه در اواسط دهه 1990 همراه بوده است.

در اواخر سال 2002 و اوایل سال 2003، هیستری ناشی از حملات به اصطلاح خون آشام در سراسر کشور آفریقایی مالاوی گسترش یافت. اوباش یک نفر را سنگسار کردند و به حداقل چهار نفر دیگر از جمله فرماندار اریک چیوایا حمله کردند، بر اساس این باور که دولت با خون آشام ها درگیر است.

برخی از دانشمندان مدرن ادعا می کنند که داستان های مربوط به خون آشام ها ممکن است تحت تأثیر یک بیماری نادر به نام پورفیری بوده باشد. این بیماری با تداخل در تولید مثل هم، خون را خراب می کند. تصور می‌شد که پورفیریا در روستاهای کوچک ترانسیلوانیا (حدود 1000 سال پیش) شایع‌تر بوده است، جایی که همخونی ممکن است رخ داده باشد. آنها می گویند که اگر این "بیماری خون آشام" نبود، هیچ افسانه ای در مورد دراکولا یا سایر شخصیت های خونخوار، نور ترس و دندان نیش وجود نداشت.

تقریباً بر اساس تمام علائم، بیمار مبتلا به نوع پیشرفته پورفیری یک خون آشام معمولی است و آنها توانستند علت آن را پیدا کنند و سیر بیماری را فقط در نیمه دوم قرن بیستم توصیف کنند که قبل از آن مبارزه بی رحمانه قرن ها با غول ها: از سال 1520 تا 1630 (110 سال) فقط در فرانسه بیش از 30 هزار نفر که به عنوان گرگینه شناخته شده بودند اعدام شدند.

صد سال پیش، سرزمین های حاصلخیز تاکارا توسط حاکم زیبا و مهربان آکمی اداره می شد. همه ساکنان تاکارا خوشحال بودند و هرگز بیماری یا سختی را نمی دانستند، حتی خورشید دختر را دوست داشت و در یکی از تعطیلات او یک هدیه گرانبها از بدن بهشتی دریافت کرد - یک گردنبند مروارید.

به لطف این گردنبند، شاهزاده خانم توانست نور خورشید را کنترل کند. این اتفاق افتاد که به دلیل هوای گرم، برداشت می تواند بمیرد - سپس دختر به خورشید دستور داد که آنقدر نتابد. این اتفاق افتاد که بازرگانان تاکارا از پادشاهی های دیگر بازگشتند و راه خود را گم کردند - سپس شاهزاده خانم به خورشید دستور داد راه آنها را به خانه روشن کند. او عاقلانه و منصفانه از هدیه خورشیدی دور شد، و سلطنت او می توانست برای مدت بسیار طولانی ادامه یابد، اگر به خاطر حسادت حاکم پادشاهی همسایه، ژائو نبود.

قسمت 2. ترفند ژائو.

ژائو قول داد که دختر را بکشد و گردنبند او را بگیرد. او هزاران سرباز را جمع کرد، بهترین زره ها را به آنها پوشاند، تیزترین شمشیرها را برای آنها ساخت و زیر پوشش تاریکی به تاکارا حمله کرد. اما به محض اینکه اولین سرباز پا به سرزمین پادشاهی گذاشت، خورشید درخشان در آسمان درخشید. زره ها و شمشیرهای مهاجمان به فلز داغ تبدیل شد و کل ارتش مجبور شد آنها را رها کرده و فرار کند.

سپس حاکم موذی تصمیم گرفت از ترفندی استفاده کند. او به پسرش توشیرو دستور داد که در قصر شاهزاده خانم در لباس یک نوازنده نفوذ کند و گردنبند را بدزدد. و پسر مطیع هر کاری را به دستور پدرش انجام داد. او به دروازه های قصر Akemi آمد و شروع به نواختن فلوت خود کرد. موزیک خیلی قشنگ بود که دختر از نگهبانان خواست تا به مرد جوان اجازه دهند تا در قصر زندگی کند. به محض فرا رسیدن شب، توشیرو به اتاق خواب شاهزاده خانم رفت، جواهرات را دزدید و بدون توجه به صورت مخفیانه از قصر بیرون رفت.

اما او نتوانست گردنبند را به پدرش برساند - جغد عقاب وفادار پرنسس استفانوس در نیمه راه او را گرفت و گردنبند را از دستانش پاره کرد و اوج گرفت. نخی که مرواریدها روی آن نگه داشته شده بودند پاره شد و مرواریدها در سراسر پادشاهی تاکارا پراکنده شدند.

قسمت 3. تاریکی ابدی.

از آن زمان، زمین در تاریکی مطلق پوشیده شده است و هیچ کس خورشید را ندیده است. توشیرو هرگز نتوانست به خانه برگردد. او در جنگل ساکن شد و برای مدت طولانی از خون حیوانات وحشی و افراد گمشده تغذیه کرد. این او بود که زاده همه خون آشام ها شد.

شاهزاده آکمی مدتها تلاش کرد تا گردنبند را جمع کند تا خورشید را به مردم بازگرداند، اما هرگز نتوانست. برخی ادعا می کنند که در حین جستجو توسط گروهی از گرگ های گرسنه تکه تکه شده است، برخی دیگر می گویند که دختر از شدت ناامیدی خود را از صخره پرت کرده است، برخی دیگر معتقدند که شاهزاده خانم آنها هنوز زنده است و به جستجوی خود ادامه می دهد. اما هیچ کس با اطمینان نمی داند.

صد سال می گذرد، اما مانند گذشته، مردم تلاش می کنند تا گردنبند مروارید را جمع کنند و خورشید را دوباره به دست آورند. برخی از آنها تمام زندگی خود را وقف جستجو کردند و به جنگجویان نور - پالادین تبدیل شدند. خون آشام ها نیز در حال شکار مروارید هستند، هدف آنها از بین بردن گردنبند و خلاص شدن از شر Luminary برای همیشه است.

زیرنویس:

عشق و خیانت یک موضوع ابدی است
در هر یک از عوالم جهان پهناور،
و در تاریخ این جهان ما
فریب مردم خون آشام ها را به دنیا آورد.

فقط صد سال از همه چیز می گذرد،
اما زندگی از آن زمان به طور غیرقابل برگشت تغییر کرده است.
بیایید همه چیز را به ترتیب به شما بگوییم:
در تاکارا همه در صلح و آرامش زندگی می کردند.
اگرچه ملکه آکمی جوان است،
آنها در تاکارا نه دردسر می دانستند و نه سختی.

و حتی الهه خورشید قدرتمند
آکمی لطف خود را نشان داد.
هدیه الهه زیبا گرانبها بود -
دانه های مروارید که قدرت می بخشید.
و چه کسی صاحب گردنبند مروارید بود،
می تواند خورشید را آن طور که نیاز دارد بتابد.

نه ژائو، فرمانروای یک پادشاهی همسایه
از حسادت کینه توزانه، فریب را در سر گرفت.
سوگند خورد که ملکه آکمی را بکشد
و گردنبند جادوگر را در اختیار بگیرید.

پادشاه جائو ارتش قدرتمندی را جمع آوری کرد
در زره ساخته شده از بهترین فلز در جهان.
شمشیرها می درخشیدند که تیزتر از آن پیدا نمی کردی،
اما قدرت گردنبند بسیار قوی تر است.
فقط ارتش پا به سرزمین تاکارا گذاشت،
چگونه خورشید درخشان فوراً آنها را کور کرد.
زره ها و شمشیرها داغ بودند،
و سربازان بلافاصله فرار کردند.

از آنجایی که نمی توان قدرت تاکارا را به دست گرفت،
ژائو تصمیم گرفت همه را با حیله گری شکست دهد.
او پسرش توشیرو را به آکمی فرستاد
با دستور: «گردنبند را از قصر بدزدید!»

توشیرو جرات نداشت به حرف پدرش گوش ندهد
و اکنون او در نزدیکی پنجره های قصر است.
او آهنگ های لطیف را روی فلوت می نوازد،
و دیگر موسیقی شگفت انگیزی در جهان وجود ندارد.
و استعداد زیادی در نوازندگی او وجود داشت،
چیزی که عاکمی گفت تا نوازنده وارد شود.

در همان شب پسر خواسته پدرش را برآورده کرد
و با دزدیدن گردنبند از قصر فرار کرد.
اما مهم نیست که توشیرو چقدر سریع می دوید،
استفانوس جغد وفادار با دزد گرفتار شد.
و ربودن مهره های درخشان از دستان پست،
در ابرها اوج گرفت تا به آکمی برگردد.
اما پنجه و نخ بهترین جفت نیستند.
مرواریدهای پراکنده در سراسر سرزمین تاکارا.

از آن زمان، جهان در تاریکی مطلق پوشیده شده است
و خورشید برای همیشه از آسمان ناپدید شد.
توشیرو در جنگل ها و باتلاق ها گم شد
و تنها با تغذیه از خون حیوانات زنده ماند.
او زاده اولین خون آشام ها شد،
کسانی که تاریکی قدرت شب را به آنها بخشید.

آکمی آرزوی بازگرداندن گردنبند را داشت
و در کوه ها و دره ها به دنبال مروارید گشتم.
اما صد سال از آن زمان می گذرد
و اصلا از ملکه خبری نیست
در تاکارا، بسیاری از ساکنان معتقدند
ملکه آکمی هنوز زنده است.
پس از جمع آوری گردنبند، Akemi برمی گردد.
و دوباره خورشید بر تاکارا خواهد درخشید!

اقدام توشیرو دردسرهای زیادی به همراه داشت.
صد سال شادی در تاریکی گذشت.
در تاکارا، مردم قبلاً از نظر روحی متحد شده اند.
خیلی کم تفاوت خون آشام، پالادین...
فقط نیروهای بالاتر نمی توانند بخوابند،
به امید قرار دادن این دو نژاد در برابر یکدیگر.
حالا شما باید انتخاب کنید
کدام راه را در این مبارزه طولانی انتخاب کنیم.

string(291) "("1":5,"2":35,"3":105,"4":225,"5":460,"6":770,"7":1100,"8 ":1600,"9":2200,"10":2900,"11":3600,"12":4400,"13":5200,"14":6600,"15":8300,"16": 10000،17":12000،18":14000،19":16200،20":20000،21":25000،22":35000،23":50000،24":75000، "25":95000,"26":125000,"27":160000,"28":200000,"29":250000)"