صفحه اصلی / در دفاع / قدرت قدرت پاپ. کلیسای کاتولیک و بدعت گذاران

قدرت قدرت پاپ. کلیسای کاتولیک و بدعت گذاران

اسلاید 2

طرح درس

1. ملک اول.
2. ثروت کلیسا.
3. تقسیم کلیساها.
4. مسیر به Canossa.
5. نایب اللّه بر روی زمین.
6. بدعت گذاران با چه چیزی مخالف بودند؟
7. نحوه مبارزه کلیسا با بدعت گذاران.
8. تفتیش عقاید.
9. دستورات اصلاحی راهبان.
10. تحکیم

اسلاید 3

مقدمه

در قرن XI-XIII کلیسای مسیحیبه قدرت بزرگی در اروپا دست یافت. بدون مشارکت یا تأثیر او، هیچ رویداد مهمی رخ نداد.

اسلاید 4

اولین املاک

قرون وسطی متفکران دینیاستدلال می کرد که جهانی که خدا خلق کرده معقول و هماهنگ است. در جامعه سه لایه یا طبقه وجود دارد که هر فرد از بدو تولد به یکی از آنها تعلق دارد. هر سه کلاس برای یکدیگر ضروری هستند.

سه املاک

  • "آنهایی که می جنگند"
  • "کسانی که دعا می کنند"
  • "کسانی که کار می کنند"
  • اسلاید 5

    اولین املاک

    روحانیت به عنوان اولین و مهمترین دارایی طبقه بندی شد. از این گذشته ، کلیسا میانجی بین مردم و خدا در نظر گرفته می شد و آموزش می داد که چگونه شخص می تواند پس از مرگ به سعادت ابدی دست یابد. اخلاق مسیحی مستلزم پیروی از قوانین اخلاقی ذکر شده در کتاب مقدس، از جمله رفتار با مردم به گونه ای است که می خواهید با شما رفتار شود. موعظه کلیسا اخلاق ظالمانه را نرم کرد و رفتار مردم را بهبود بخشید. کلیسا به ما آموخت که هرگز امید خود را از دست ندهیم. اعتقاد بر این بود که یک گناهکار و حتی یک جنایتکار می تواند با توبه و اعتراف روح خود را نجات دهد، یعنی با گفتن صمیمانه گناهان خود به کشیشی که از خدا بخواهد گناهکار توبه کننده را ببخشد.

    اسلاید 6

    مرد مقدسی که از نگرانی ها و وسوسه های زمینی چشم پوشی می کرد، الگویی برای پیروی به حساب می آمد. قدیس به عنوان یک فرد فقیر، حتی یک گدا، که از اموال چشم پوشی کرده بود، نشان داده شد - از این گذشته، ملک از نگرانی در مورد نجات روح منحرف می شود، با حرص و آز و دشمنی همراه است. یکی از رهبران کلیسا گفت: «غنای زمینی را تحقیر کنید تا بتوانید ثروت آسمانی به دست آورید.»

    اسلاید 7

    کلیسا تماس گرفت اعمال خوبروحت را نجات بده و جایگاهی در بهشت ​​کسب کن. پادشاهان، بازرگانان و حتی مردم فقیر سعی می کردند به فقرا، بدبختان، معلولان و زندانیان کمک کنند و پول کمی به آنها می دادند و به آنها غذا می دادند. کسب ثروت رسمی است اخلاق مسیحیقبول نکرد، زیرا انجیل می‌گوید: «گذر شتر از سوراخ سوزن آسان‌تر از رفتن یک ثروتمند به بهشت ​​است». کلیسا موظف بود بخشی از درآمد خود را صرف کمک به فقرا، فقرا و بیماران کند: در زمان قحطی غذا توزیع می کرد، بیمارستان برای فقرا، سرپناه برای یتیمان و سالمندان، سرپناه برای بی خانمان ها و مدارس نگهداری می کرد.

    اسلاید 8

    ثروت کلیسا

    • اما در همان زمان، کلیسا بزرگترین مالک زمین و دارای ثروت عظیمی بود. او مالک حدود یک سوم زمین های زیر کشت بود. اسقف ها و صومعه ها صدها و گاه هزاران دهقان وابسته داشتند.
    • کلیسا از کل جمعیت اروپای غربی عشر جمع آوری کرد - مالیات ویژه ای برای نگهداری روحانیون و کلیساها. مؤمنان همچنین برای مراسم عروسی و غیره به کشیشان پول می دادند مراسم کلیسا. بسیاری وصیت کردند و زمین، پول و سایر اموال را به کلیسا اهدا کردند - "برای بزرگداشت روح خود".
    • بقایای مقدس ("باقی مانده") در کلیساها به نمایش گذاشته شد: موهای مسیح، تکه های صلیب که او بر روی آن مصلوب شد، میخ هایی که با آنها به صلیب میخکوب شد، و همچنین آثار - بقایای اجساد مقدس. شهدا مؤمنان متقاعد شده بودند که دست زدن به زیارتگاه ها باعث شفای بیماران و ناتوانان می شود.
  • اسلاید 9

    • پاپ ها حق بخشش جنایات و گناهان مؤمنان را در ازای پول به خود اختصاص دادند. راهبان نامه های بخشش گناهان را فروختند - اغماض (از لاتین به عنوان "رحمت" ترجمه شده است) که نوید نجات از عذاب جهنمی را می داد. تجارت عیش و نوش سودهای کلانی برای پاپ ها به همراه داشت و خشم شهروندان مؤمن واقعی را برانگیخت.
    • به دنبال کتاب مقدس در محکومیت ربا، کلیسا، با این حال، خود به این تجارت سودآور، وام دادن غلات و سایر محصولات برای امنیت زمین و دارایی مشغول بود که سپس آن را تصاحب کرد. کلیسا عشق و فقر مسیحی را موعظه می کرد، اما خود ثروت خود را افزایش داد و نه همیشه به روش های صادقانه.
  • اسلاید 10

    تقسیم کلیساها

    • تا اواسط قرن یازدهم، کلیسای مسیحی یکی از آنها محسوب می شد. اما در اروپای غربیرئیس کلیسا پاپ بود، و در بیزانس - پدرسالار قسطنطنیه، تابع امپراتور.
    • می دانید که برخی از مردم اروپای شرقی و شبه جزیره بالکان، ایمان مسیحی را از بیزانس پذیرفتند. اما پاپ می خواست کلیسا را ​​در این کشورها تابع قدرت خود کند. کلیسای بیزانس با دخالت پاپ در امور خود مخالف بود. کشمکش تلخی بین پاپ و پاتریارک قسطنطنیه بر سر تسلط بر کلیسای مسیحی درگرفت.
  • اسلاید 11

    بین کلیساهای غرب و شرق نیز در آیین و تعلیم تفاوت هایی وجود داشت. در اروپای غربی تکه تکه شده، کلیسا یک زبان عبادت واحد را حفظ کرد - لاتین. کلیسای شرقی خدمات را به زبان یونانی انجام داد، اما اجازه داد خدمات کلیسابه زبان های محلی در غرب، ازدواج برای همه روحانیون ممنوع بود، اما در شرق - فقط راهبان و کشیشان ازدواج می کردند. حتی از نظر ظاهری، کشیش های شرقی با کشیش های غربی متفاوت بودند: آنها ریش خود را نمی تراشیدند یا موهای تاج سر خود را کوتاه نمی کردند.

    • کشیشان شرقی (ارتدوکس).
    • کشیشان غربی (کاتولیک).
  • اسلاید 12

    در سال 1054، طی درگیری دیگری، پاپ و پدرسالار یکدیگر را نفرین کردند. یک تقسیم نهایی کلیسای مسیحی به غربی و شرقی وجود داشت. از آن زمان، کلیسای غربی شروع به کاتولیک (که به معنای "در سراسر جهان" است) و کلیسای شرقی - ارتدکس (یعنی "به درستی جلال خدا" نامیده شد. پس از جدایی، هر دو کلیسا کاملا مستقل شدند.

    اسلاید 13

    جاده کانوسا

    • از اواسط قرن نهم، قدرت پاپ به شدت تضعیف شد، افول آن حدود دو قرن به طول انجامید. این امر با فروپاشی امپراتوری فرانک، که حاکمان آن از پاپ حمایت می کردند، تسهیل شد. پس از تشکیل امپراتوری مقدس روم، تحت الحمایه امپراتوران آلمان به تاج و تخت پاپ ارتقا یافت. کلیسا در حال از دست دادن نفوذ خود بر ایمانداران بود، اقتدار آن سقوط کرد.
    • جنبشی برای تقویت کلیسای کاتولیک آغاز شده است قدرت پاپ. گریگوری هفتم (1073-1085) به عنوان پاپ انتخاب شد. از نظر ظاهری غیرقابل تسلط، اما جنگجو، توانا و با اراده، او مردی با انرژی تسلیم ناپذیر و متعصب دیوانه وار بود که می خواست همه حاکمان سکولار را تابع پاپ کند.
  • اسلاید 14

    کشمکش تلخی بین گریگوری هفتم و پادشاه آلمان هنری چهارم، که امپراتور روم مقدس شد، بر سر اینکه چه کسی باید حق تعیین اسقف را داشته باشد، درگرفت. پادشاه اعلام کرد که پاپ گریگوری هفتم از این پس قدرت را از دست خواهد داد. او نامه خود به پاپ را با این جمله به پایان رساند: «ما، هنری، پادشاه به لطف خدا، با همه اسقف هایمان به شما می گوییم: بیرون بروید! گریگوری هفتم در پاسخ به این پیام، رعایای هنری را از سوگند وفاداری به شاه آزاد کرد و اعلام کرد که او را از تاج و تخت خلع می کند. فئودال های بزرگ آلمان با سوء استفاده از این موضوع، علیه هانری چهارم قیام کردند.

    اسلاید 15

    • شاه مجبور شد به دنبال آشتی با پاپ باشد. در سال 1077 با همراهی کوچکی از کوه های آلپ به سمت ایتالیا حرکت کرد. پاپ به قلعه کانوسانا در شمال کشور پناه برد. به مدت سه روز، هنری چهارم در لباس یک گناهکار توبه - با پیراهن و پابرهنه - به دیوارهای قلعه آمد. سرانجام به او اجازه داده شد که پاپ را ببیند و از او طلب بخشش کرد. اما هانری چهارم پس از مقابله با شورش اربابان فئودال، جنگ علیه پاپ را از سر گرفت و با ارتش خود به ایتالیا رفت. در خیابان ها شهر ابدینبردهای شدیدی بین رومیان و سربازان پادشاه آلمان در گرفت. نورمن ها از جنوب ایتالیا برای کمک به پاپ، که در قلعه سنت آنجل محاصره شده بودند، آمدند، اما "یاوران" شهر را غارت کردند. گریگوری هفتم مجبور شد همراه با نورمن ها به جنوب ایتالیا برود و به زودی در آنجا درگذشت.
    • مبارزه بین پاپ ها و امپراتورها برای بیش از 200 سال با موفقیت های متفاوت ادامه یافت. اربابان فئودال و شهرهای آلمان و ایتالیا با جانبداری به آن کشیده شدند.
  • اسلاید 16

    نایب اللّه روی زمین

    در اروپای غربی که به چندین فیود تقسیم شده بود، کلیسای کاتولیک تنها سازمان منسجم بود. این به پاپ ها اجازه داد تا برای تسلط بر حاکمان سکولار مبارزه کنند. حمایت اصلی پاپ ها اسقف ها و صومعه ها بودند.

    قدرت پاپ در زمان اینوسنتس سوم (1198-1216) که در 37 سالگی به عنوان پاپ انتخاب شد، به بالاترین قدرت خود رسید. او دارای اراده ای قوی، هوش و توانایی های فراوان بود. اینوسنتز استدلال می‌کرد که پاپ نه تنها جانشین پیتر رسول، بلکه جانشین خود خدا بر روی زمین است که به «حکومت بر همه ملل و پادشاهی‌ها» فراخوانده شده است. در پذیرایی های تشریفاتی، همه باید در برابر پاپ زانو می زدند و کفش او را می بوسیدند. هیچ پادشاهی در اروپا از چنین نشان های افتخاری استفاده نکرد.

    اسلاید 17

    Innocent III مرزهای ایالات پاپ را گسترش داد. او در روابط بین کشورها و در امور داخلی کشورهای اروپایی دخالت می کرد. زمانی پاپ امپراتوران را بالا برد و خلع کرد. او بالاترین قاضی در نظر گرفته شد دنیای کاتولیک. پادشاهان انگلستان، لهستان و برخی از ایالت های شبه جزیره ایبری خود را به عنوان دست نشانده پاپ می شناختند.

    معصوم سوم به فرانسیس آسیزی برکت می دهد

    اسلاید 18

    بدعت گذاران با چه چیزی مخالف بودند؟

    در اوایل قرون وسطی، در کنگره های عالی ترین روحانیون - شوراهای کلیسا، دگم های اصلی (حقایق تغییر ناپذیر) به تدریج توسعه و تصویب شد. ایمان مسیحی: آموزه تثلیث (خدا یکی است، اما در سه شخص وجود دارد: خدای پدر، خدای پسر، روح القدس) حاملگی بی عیب و نقصمسیح (از روح خدا)، در مورد نقش کلیسا به عنوان تنها واسطه بین خدا و مردم. بسیاری از مفاد مسیحیت از اعتقادات عامیانه و بت پرستی وارد شده است، به عنوان مثال، جشن ماسلنیتسا یا روز ایوان کوپالا، جشن خاکسپاری (Trizna در میان اسلاوها). تحت تاثیر مردم عادی، ترس از قضای سخت خداوند همراه با بهشت ​​روشن و جهنم وحشتناکبرزخ به عنوان مکانی که روح یک شخص هنوز می تواند پاک شود و از جهنم اجتناب کند در آموزش کلیسا معرفی شد.

    در شورای کلیسا

    اسلاید 19

    همه ایمانداران مسیحی جزمات را درک نکردند. و کسانی که می توانستند کتاب مقدس را بخوانند همیشه برخی از جزمات کلیسا را ​​نمی پذیرفتند، زیرا بین آنها و متون اختلاف نظر می دیدند. کتاب مقدس. بسیاری از مردم اقدامات کلیسا، پول خواری و فساد روحانیون را دوست نداشتند.

    در میان مردم شهر، شوالیه ها، کشیشان عادی و راهبان، هر از گاهی افرادی ظاهر می شدند که آشکارا کلیسا را ​​مورد انتقاد قرار می دادند. روحانیون این گونه افراد را بدعت گذار می نامیدند.

    بدعت گذاران ادعا می کردند که کلیسا فاسد است. به پاپ می گفتند نایب شیطان نه خدا.

    اسلاید 20

    بدعت گذاران آیین های گران قیمت کلیسا و خدمات باشکوه را رد می کردند. آنها از روحانیون خواستند که از عشر، دارایی های زمین و ثروت خود صرف نظر کنند. تنها منبع ایمان برای آنها انجیل بود. بدعت گذاران در خطبه های خود کشیشان و راهبان را به خاطر فراموشی «فقر رسولانه» محکوم کردند. خودشان مثال زدند زندگی عادلانه: اموال خود را بین فقرا تقسیم کردند، صدقه خوردند.

    برخی از بدعت گذاران خواستار چشم پوشی از همه دارایی بودند یا در رویای برابری در دارایی بودند یا پیش بینی کردند که در آینده نزدیک "حکومت هزار ساله عدالت" یا "پادشاهی خدا بر روی زمین" خواهد آمد.

    اسلاید 21

    چگونه کلیسا با بدعت گذاران مبارزه کرد

    خادمین کلیسا در همه کشورها بدعت گذاران را مورد آزار و اذیت قرار می دادند و با آنها به طرز وحشیانه ای برخورد می کردند. تکفیر از کلیسا مجازاتی وحشتناک در نظر گرفته می شد.

    با تنبیه نافرمانی، پاپ می تواند بر یک منطقه یا حتی کل کشور ممنوعیت انجام مناسک و عبادت (معامله) را اعمال کند. سپس کلیساها بسته شدند، نوزادان غسل تعمید نگرفتند و مراسم تشییع جنازه مردگان انجام نشد. این بدان معنی است که هر دوی آنها محکوم به عذاب جهنمی بودند که همه مؤمنان مسیحی از آن می ترسیدند.

    اسلاید 22

    در منطقه ای که بدعت گذاران زیادی وجود داشتند، کلیسا لشکرکشی ترتیب داد و به شرکت کنندگان وعده بخشش گناهان را داد. در آغاز قرن سیزدهم، اربابان فئودال برای مجازات بدعت گذاران آلبیژنی در مناطق ثروتمند جنوب فرانسه رفتند. مرکز آنها شهر آلبی بود. آلبیژنی ها معتقد بودند که کل جهان زمینی (و بنابراین کلیسا به رهبری پاپ) مخلوق شیطان است و یک شخص تنها در صورتی می تواند روح خود را نجات دهد که به طور کامل از دنیای گناه آلود جدا شود.

    شوالیه های فرانسوی شمالی با میل و رغبت در این کارزار شرکت کردند و روی غنایم غنی حساب کردند. در طول 20 سال جنگ، بسیاری از شهرهای مرفه جنوب فرانسه غارت و ویران شدند و جمعیت آنها کشته شدند. در یکی از شهرها، به گفته وقایع نگار، سربازان تا 20 هزار نفر را کشتند. وقتی از سفیر پاپ پرسیده شد که چگونه می توان بدعت گذاران را از "کاتولیک های خوب" تشخیص داد، او پاسخ داد: "همه را بکشید. خدا در بهشت ​​خودش را خواهد شناخت!»

    اسلاید 23

    تفتیش عقاید

    برای تقویت قدرت و مبارزه با بدعت گذاران، پاپ در قرن سیزدهم دادگاه کلیسایی ویژه ای ایجاد کرد - تفتیش عقاید (از لاتین به عنوان "تحقیق" ترجمه شده است). در این مبارزه، تفتیش عقاید از نظارت و محکومیت استفاده کرد. متهمان به زندان افتادند و تحت شکنجه شدید قرار گرفتند و سعی داشتند از آنها اعتراف کنند. پاهایشان را روی حرارت ملایم سوزاندند و استخوان هایشان را با رذیله خاصی خرد کردند. بسیاری از آنها که نمی توانستند در برابر عذاب مقاومت کنند، به خود و دیگر مردم بی گناه تهمت زدند. کسانی که به بدعت اعتراف کردند مجازات های مختلفی از جمله حبس یا اعدام دریافت کردند. خادمین کلیسا با تحویل مرد محکوم به مقامات خواستند به او رحم کنند - او را "بدون ریختن خون" بکشند. این بدان معنی بود که او باید زنده زنده در آتش سوزانده می شد.

    اسلاید 24

    دستورات اصلاحی راهبان

    پاپ ها با دیدن اینکه چگونه مردم به مردمی که در فقر زندگی می کردند احترام می گذارند، در آغاز قرن سیزدهم، دستورات واعظان رهبانی را تشکیل دادند. بنیانگذار یکی از این راستاها، فرانسیس آسیزی ایتالیایی (1181-1226)، پسر پدر و مادری ثروتمند که راهب شد، عشق مردم را نه تنها به یکدیگر، بلکه به همه موجودات زنده موعظه کرد: حیوانات، درختان، گل ها و حتی نور خورشید او با سرگردانی در ایتالیا، مردم را دعوت کرد که از گناهان خود توبه کنند و با صدقه زندگی کنند. و به این ترتیب Innocent III نظم فرانسیسکن را تأسیس کرد و خود فرانسیس بعداً توسط کلیسا به عنوان قدیس اعلام شد.

    سنت فرانسیس آسیزی

    اسلاید 25

    پسر یک نجیب زاده اسپانیایی، راهب متعصب دومینیک گوزمن (1170-1221) نظم دومینیکن را پایه گذاری کرد. دومینیکن ها خود را "سگ های خدا" می نامیدند (به لاتین - "Domini Canes"). با در نظر گرفتن هدف اصلی مبارزه با بدعت گذاران، دومینیکن ها اکثریت قضات و وزیران تفتیش عقاید را تشکیل می دادند. در بنر آنها سگی با مشعل در دهان به عنوان نماد جستجو و آزار بدعت گذاران به تصویر کشیده شده بود.

    سنت دومینیک پیشروی اتو-دا-فه

    سنت دومینیک

    اسلاید 26

    گسترش ادیان

  • اسلاید 27

    از افسانه های سنت فرانسیس (اوایل قرن سیزدهم)

    هنگامی که فرانسیس گل های زیادی را دید، شروع به موعظه برای آنها کرد و آنها را به ستایش خداوند فرا خواند، گویی که آنها هوش دارند. با خالصانه ترین معصومیت، او را به عشق و احترام به پروردگار دعوت کرد، مزارع و تاکستان ها، سنگ ها و جنگل ها، زیبایی مزارع، سرسبزی باغ ها و آب نهرها، خاک و آتش، هوا و باد...

    فرانسیس حتی کرم ها را دوست داشت... و آنها را از جاده جمع کرد و به مکان امنی برد! جایی که مسافران آنها را له نکنند.

    اسلاید 28

    تفتیش عقاید قرون وسطی

    حتی در پس زمینه ظلم های معمول در دادرسی های قانونی قرون وسطایی، تفتیش عقاید تاریک ترین خاطره را از خود به جا گذاشت. قبلاً در قرن XI-XII. گسترش بدعت ها مستلزم اقدامات شدید پاپ بود. اعتقاد بر این بود که (حداقل در کلمات) پذیرش ایمان امری داوطلبانه است، اما کلیسا و جامعه باید به هر وسیله ای با انحرافات از ایمان پذیرفته شده قبلی مبارزه کنند. در ابتدا این وظیفه به اسقف ها و سپس به نمایندگان پاپ سپرده شد. سرانجام در قرن سیزدهم. پاپ گریگوری نهم مبارزه با بدعت ها (در آن شرایط، اساساً بدعت آلبیجنسی منظور بود) را به دادگاه های ویژه سپرد. اینگونه بود که خود تفتیش عقاید بوجود آمد. او نه به اسقف ها و نه به مقامات سکولار وابسته نبود، زیرا او فقط کسانی را که محکوم به اعدام بودند به آنها منتقل کرد.

    تفتیش عقاید اطلاعاتی در مورد انحرافات از ایمان از دو منبع اصلی دریافت کرد: شهادت به دست آمده در زیر شکنجه، و همچنین محکومیت. تفتیش عقاید هرگز اسامی خبرچین ها را به قربانیان نگفت، که این امر نکوهش را به روشی مناسب برای تسویه حساب شخصی و غنی سازی تبدیل کرد: اموال قربانیان مصادره می شد و یک سوم آن معمولاً توسط خبرچین دریافت می شد. مقاومت در برابر شکنجه های بی رحمانه تقریبا غیرممکن بود، اما کسانی که در سیاه چال ها زنده مانده بودند، معمولاً با آتش مواجه می شدند.

    تفتیش عقاید پس از ریشه کن کردن بقایای بدعت آلبیجنسی و در نتیجه انجام وظیفه ای که برای آن ایجاد شده بود، در بسیاری از جاها غیرت خود را برای مدت طولانی تضعیف کرد. بیشترین دامنه فعالیت آن در اوایل دوره مدرن رخ داد، زمانی که تحت شرایط مختلف فعالیت می کرد.

    اسلاید 29

    لامبرت هرسفلد در مورد ملاقات هنری چهارم و گریگوری هفتم

    لامبرت هرسفلد در مورد ملاقات هنری چهارم و گریگوری هفتم در قلعه کانوسا در سال 1077.

    و به این ترتیب پادشاه طبق دستور ظاهر شد و از آنجایی که قلعه توسط یک دیوار سه گانه احاطه شده بود، او را در حلقه دوم دیوارها پذیرفتند، در حالی که تمام همراهان او در خارج باقی ماندند. در آنجا، با درآوردن ردای سلطنتی، بدون هیچ نشانه ای از وقار سلطنتی، بدون هیچ شکوهی، بدون حرکت از جای خود، با پاهای برهنه، بدون غذا خوردن از صبح تا عصر، در انتظار حکم پاپ ایستاد. این اتفاق در روز دوم و سوم رخ داد. سرانجام در روز چهارم نزد او پذیرفته شد و پس از مذاکرات طولانی، تکفیر او به این شرط لغو شد:

    در روز تعیین شده توسط پاپ، او باید در محل تعیین شده در جلسه عمومی شاهزادگان آلمانی حاضر شود و به اتهاماتی که آنها علیه او وارد می کنند پاسخ دهد. و پاپ اگر این را مفید بداند به عنوان قاضی تصمیم می گیرد و باید به حکم خود در صورت رهایی از اتهامات یا قدرت را حفظ کند و یا در صورت اثبات اتهامات بدون زمزمه آن را از دست بدهد. ، و طبق منشور کلیسا او را شایسته افتخارات سلطنتی نمی دانند. .. و همه کسانی که با او بیعت کرده اند باید فعلاً در پیشگاه خدا و مردم رها از بندهای این سوگند بمانند...

    اگر در صورت رد اتهامات، او همچنان قدرتمند باقی می ماند و خود را دوباره بر تخت سلطنت می نشاند، باید تسلیم اسقف روم شود، همیشه از او اطاعت کند و در حد توانش کمک کند...

    اسلاید 30

    از «زندگی و اعمال هیلدبراند، یا گریگوری هفتم پاپ» نوشته کاردینال بنو

    در آن روزها (یعنی حدود سال 1080) پاپ با کمک خائنان مخفی در حال آماده سازی مرگ امپراتور بود، اما خداوند پادشاه را حفظ کرد. همانطور که برخی در آن زمان فکر می کردند و متقاعد شده بودند که هیلدبراند می داند و خود این مرگ را ترتیب داده است، زیرا در همان روزها، کمی قبل از خیانت، به دروغ در مورد مرگ پادشاه پیشگویی کرده است. این پیشگویی قلب بسیاری را به شدت آشفته کرد. و سپس همه دیدند که هیلدبراند با لبان خود در یک شورای کلیسا خود را محکوم کرد و اعلام کرد که او پاپ نیست و اگر امپراتور قبل از عید بعدی نمیرد باید او را خائن و دروغگو به حساب آورد تا پاپ. از St. پیتر یا او وقار خود را از دست نمی دهد، به طوری که نمی تواند شش سرباز را دور خود جمع کند.

    پس از دوره ای که هیلدبراند در پیش بینی خود تعیین کرد، نه پادشاه مرد و نه ارتش او کاهش یافت. سپس هیلدبراند از ترس گرفتار شدن به پیشگویی خود و محکوم کردن خود با لبان خود، به ترفندی حیله گر متوسل شد و به جمعیت بی سواد اطمینان داد که سخنان او به بدن پادشاه مربوط نمی شود، بلکه به روح او اشاره دارد.

    اسلاید 31

    از قطعنامه شورای چهارم لاتران در مورد مبارزه با بدعت ها (1215)

    ما همه بدعت‌های مخالف با ایمان مقدس، ارتدکس و کاتولیک را تکفیر و تحقیر می‌کنیم. در ظاهر متفاوت هستند، همه آنها به یکدیگر متصل هستند، زیرا غرور همه آنها را متحد می کند. همه بدعت گذاران محکوم باید به مقامات سکولار یا نمایندگان آنها تحویل داده شوند تا مجازات شایسته ای دریافت کنند. ابتدا روحانیون برکنار می شوند. اموال افراد غیر روحانی محکوم مصادره خواهد شد، در حالی که دارایی روحانیون به خزانه کلیسایی می رود که حقوق آنها را پرداخت کرده است.

    صرفاً، مظنونین به بدعت، اگر نتوانند بی گناهی خود را ثابت کنند و اتهامات وارده را رد کنند، مورد تحقیر قرار می گیرند. اگر در این مدت یک سال در کفر ماندند و با رفتارشان امانتداری خود را ثابت نکردند، به عنوان بدعت گذار محاکمه شوند.

    مقامات سکولار، در هر سمتی که اشغال می کنند، باید هشدار داده شوند، احضار شوند و در صورت لزوم با اعمال مجازات های شرعی مجبور شوند، اگر می خواهند به کلیسا وفادار باشند و آنها را چنین بدانند، در دفاع از دین همکاری کنند. و به زور از سرزمین های تحت کنترل خود اخراج همه بدعت گذاران اعلام شده توسط کلیسا. از این پس، هر کسی که وارد یک موقعیت سکولار شود، باید چنین تعهدی را با سوگند انجام دهد.

    برای استفاده از پیش نمایش ارائه، یک حساب Google ایجاد کنید و وارد آن شوید: https://accounts.google.com


    شرح اسلاید:

    درس تاریخ قرون وسطی در کلاس ششم معلم گریگوریف A.P. قدرت قدرت پاپ. کلیسای کاتولیکو بدعت گذاران

    طبقات اصلی جامعه قرون وسطی ثروت کلیسا تقسیم کلیساها در 1054 بدعت گذاران و مبارزه با آنها طرح درس

    کلیسای کاتولیک چه نقشی در زندگی جامعه قرون وسطی ایفا کرد؟ تکلیف درس:

    دلیل پیدایش شهرهای جدید چیست؟ صنایع دستی از کشاورزی، توسعه تجارت، تقویت زمین داری فئودالی، جنگ بین دولت ها جدا شد.

    شهرها کجا ظاهر شدند؟ در تقاطع مسیرهای تجاری در پل ها و بندرهای دریایی در دیوارهای صومعه های بزرگ و قلعه های فئودالی، همه چیز نشان داده شده است، اجازه دهید تکرار کنیم و بیاموزیم

    چرا مردم شهر، شهر را با خندق و بارو حصار کشیدند؟ برای محافظت در برابر حملات دشمنان برای مشخص کردن مرزهای شهر برای محافظت در برابر چشم بد افراد حسود بیایید آنچه را که آموخته ایم تکرار کنیم

    چرا ساکنان شهر با اربابان جنگیدند؟ آنها می خواستند خود را از نفوذ و اخاذی اربابان فئودال رها کنند، اربابان پولی برای توسعه صنایع دستی در شهرها سرمایه گذاری نکردند، سربازان بیکار زیادی در خانواده وجود داشتند. بگذارید آنچه را که آموخته ایم تکرار کنیم.

    نمایشگاه چیست؟ محل جمع آوری مالیات حراج سالانه منطقه بزرگ بیایید آنچه را که آموخته ایم تکرار کنیم

    ساختمان شورای شهر در سنا شورای شهر شهرداری قرون وسطایی بیایید آنچه را که آموخته ایم تکرار کنیم

    نام شهری که ساکنان آن توانستند در مبارزه با ارباب پیروز شوند چه بود؟ بیایید آنچه را که یاد گرفتیم تکرار کنیم

    ساختار جامعه قرون وسطی روحانیون متعلق به اولین طبقه، مهمترین آنها بودند. بالاخره کلیسا را ​​واسطه بین مردم و خدا می دانستند!!!

    ساختار جامعه قرون وسطی کسانی که دعا می کنند کسانی که می جنگند کسانی که کار می کنند

    بخش 2 را در صفحات 125-126 بخوانید و به سؤالات شفاهی پاسخ دهید 1. عشر چیست؟ 2. بقاع متبرکه و بقاع متبرکه چیست؟ 3. نامه های مخصوص پاپ برای آمرزش گناهان چه نام داشت؟ 4. چگونه کلیسای کاتولیک ثروت خود را به دست آورد؟ ثروت کلیسا

    استغفار نامه مخصوص پاپ است که خرید آن بخشش همه گناهان را تضمین می کند.

    آنچه ثروت کلیسا را ​​تشکیل می داد

    کلیسای شرقی (ارتدوکس) کلیسای غربی (کاتولیک) رئیس کلیسا زبان عبادت چه کسی نباید با تقسیم کلیساها ازدواج کند 1054 بخش 3 را در صفحه 126 بخوانید و جدول را کامل کنید پاتریارک بیزانسی پاپ یونانی یا زبان های محلی فقط راهبان لاتین همه کشیش ها می سازند نتیجه گیری: آیا تفاوت های شدیدی بین کلیساهای مسیحی شرقی و غربی وجود داشت؟

    جزمات (حقایق در دین که نیازی به اثبات ندارند) در مسیحیت: آموزه تثلیث درباره تصور معصومانه مسیح (از روح خدا) کلیسا تنها واسطه بین خدا و مردم بدعت گذار و مبارزه با آنهاست اما! همه تعالیم را درک نمی کردند و نمی دانستند که چگونه کتاب مقدس را بخوانند. ظهور بدعت ها.

    یک بدعت گذار از مخالفان آموزه های کلیسا در قرون وسطی است.

    چه طبقات اصلی در جامعه قرون وسطی وجود داشت؟ بیایید آنچه را که آموخته ایم تثبیت کنیم!

    ثروت کلیسای کاتولیک چیست؟

    بند 15، بخش 1،2،3،7 بازگویی تکالیف



    1. ملک اول. متفکران دینی قرون وسطی استدلال می کردند که جهان آفریده شده توسط خداوند معقول و هماهنگ است. در جامعه سه لایه یا طبقه وجود دارد که هر فرد از بدو تولد به یکی از آنها تعلق دارد. هر سه کلاس برای یکدیگر ضروری هستند. اولین مقام - "کسانی که دعا می کنند" (راهبان و کشیشان) - برای مردم در برابر خدا شفاعت می کنند. ثانیاً، «کسانی که می‌جنگند» (فئودال‌های سکولار) از مسیحیان در برابر دشمنان محافظت می‌کنند. سوم "کسانی که کار می کنند" - که در دو طبقه اول قرار نمی گیرند، و اول از همه دهقانان، بلکه مردم شهر که برای همه هر چیزی را که برای زندگی لازم است به دست می آورند. وجود طبقات با حقوق و اعتبار متفاوت از ویژگی های مهم جامعه قرون وسطی است.

    روحانیت به عنوان اولین و مهمترین دارایی طبقه بندی شد. از این گذشته ، کلیسا میانجی بین مردم و خدا در نظر گرفته می شد و آموزش می داد که چگونه شخص می تواند پس از مرگ به سعادت ابدی دست یابد. اخلاق مسیحی مستلزم پیروی از قوانین اخلاقی ذکر شده در کتاب مقدس، از جمله رفتار با مردم به گونه ای است که می خواهید با شما رفتار شود. موعظه کلیسا اخلاق ظالمانه را نرم کرد و رفتار مردم را بهبود بخشید. کلیسا به ما آموخت که هرگز امید خود را از دست ندهیم. اعتقاد بر این بود که یک گناهکار و حتی یک جنایتکار می تواند با توبه و اعتراف روح خود را نجات دهد، یعنی با گفتن صمیمانه گناهان خود به کشیشی که از خدا بخواهد گناهکار توبه کننده را ببخشد.

    مرد مقدسی که از نگرانی ها و وسوسه های زمینی چشم پوشی می کرد، الگویی برای پیروی به حساب می آمد. قدیس به عنوان یک فرد فقیر، حتی یک گدا، که از اموال چشم پوشی کرده بود، نشان داده شد - از این گذشته، ملک از نگرانی در مورد نجات روح منحرف می شود، با حرص و آز و دشمنی همراه است. یکی از رهبران کلیسا گفت: «غنای زمینی را تحقیر کنید تا بتوانید ثروت آسمانی به دست آورید.»

    کلیسا برای نجات روح شما و به دست آوردن جایگاهی در بهشت ​​دعوت به اعمال نیک کرد. پادشاهان، بازرگانان و حتی مردم فقیر تلاش کردند

    برای کمک به فقرا، بدبختان، معلولان، زندانیان، پول اندکی به آنها می دادند و به آنها غذا می دادند. اخلاق رسمی مسیحی، دستیابی به ثروت را تأیید نمی کرد، زیرا انجیل می گوید: "برای یک شتر آسان تر است که از سوراخ سوزن عبور کند تا یک مرد ثروتمند به بهشت." کلیسا موظف بود بخشی از درآمد خود را صرف کمک به فقرا، فقرا و بیماران کند: در زمان قحطی غذا توزیع می کرد، بیمارستان برای فقرا، سرپناه برای یتیمان و سالمندان و سرپناه برای بی خانمان ها نگهداری می کرد.

    2. ثروت کلیسا. اما در همان زمان، کلیسا بزرگترین مالک زمین و دارای ثروت عظیمی بود. او مالک حدود یک سوم زمین های زیر کشت بود. اسقف ها و صومعه ها صدها و گاه هزاران دهقان وابسته داشتند.

    کلیسا از کل جمعیت اروپای غربی عشر جمع آوری کرد - مالیات ویژه ای برای نگهداری روحانیون و کلیساها. مؤمنان همچنین برای مراسم عروسی و دیگر مراسم کلیسا به کشیشان پول می دادند. بسیاری از آنها زمین، پول و اموال دیگر را "به خاطر روح خود" به کلیسا وصیت کردند و اهدا کردند.

    بقایای مقدس ("باقی مانده") در کلیساها نمایش داده می شد: موهای مسیح، تکه های صلیب که او بر روی آن مصلوب شد، میخ هایی که با آنها به صلیب میخکوب شد، و همچنین آثار - بقایای اجساد مقدس. شهدا مؤمنان متقاعد شده بودند که دست زدن به زیارتگاه ها باعث شفای بیماران و ناتوانان می شود.

    پاپ ها حق بخشش جنایات و گناهان مؤمنان را در ازای پول به خود اختصاص دادند. راهبان نامه های بخشش گناهان را فروختند - اغماض (از لاتین به عنوان "رحمت" ترجمه شده است) که نوید نجات از عذاب جهنمی را می داد. تجارت عیش و نوش سودهای کلانی برای پاپ ها به همراه داشت و خشم شهروندان مؤمن واقعی را برانگیخت.

    به دنبال کتاب مقدس در محکومیت ربا، کلیسا، با این حال، خود به این تجارت سودآور، وام دادن غلات و سایر محصولات برای امنیت زمین و دارایی مشغول بود که سپس آن را تصاحب کرد. کلیسا عشق و فقر مسیحی را موعظه می کرد، اما خود ثروت خود را افزایش داد و نه همیشه به روش های صادقانه.

    3. تقسیم کلیساها. تا اواسط قرن یازدهم، کلیسای مسیحی یکی از آنها محسوب می شد. اما در اروپای غربی رئیس کلیسا پاپ بود و در بیزانس پاتریارک قسطنطنیه و تابع امپراتور بود.

    می دانید که برخی از مردم اروپای شرقی و شبه جزیره بالکان، ایمان مسیحی را از بیزانس پذیرفتند. اما پاپ می خواست کلیسا را ​​در این کشورها تابع قدرت خود کند. کلیسای بیزانس با دخالت پاپ در امور خود مخالف بود. کشمکش تلخی بین پاپ و پاتریارک قسطنطنیه بر سر تسلط بر کلیسای مسیحی درگرفت.

    بین کلیساهای غرب و شرق نیز در آیین و تعلیم تفاوت هایی وجود داشت. در اروپای غربی تکه تکه شده، کلیسا یک زبان عبادت واحد را حفظ کرد - لاتین. کلیسای شرقی خدمات را به زبان یونانی انجام می داد، اما خدمات کلیسا را ​​به زبان های محلی مجاز می دانست. در غرب، ازدواج برای همه روحانیون ممنوع بود، اما در شرق - فقط راهبان و کشیشان ازدواج می کردند. حتی از نظر ظاهری، کشیش های شرقی با کشیش های غربی متفاوت بودند: آنها ریش خود را نمی تراشیدند یا موهای تاج سر خود را کوتاه نمی کردند.

    در سال 1054، طی درگیری دیگری، پاپ و پدرسالار یکدیگر را نفرین کردند. یک تقسیم نهایی کلیسای مسیحی به غربی و شرقی وجود داشت. از آن زمان، کلیسای غربی شروع به کاتولیک (که به معنای "در سراسر جهان" است) و کلیسای شرقی - ارتدکس (یعنی "به درستی جلال خدا" نامیده شد. پس از جدایی، هر دو کلیسا کاملا مستقل شدند.

    4. مسیر به Canossa. از اواسط قرن نهم، قدرت پاپ به شدت تضعیف شد، افول آن حدود دو قرن به طول انجامید. این امر با فروپاشی امپراتوری فرانک، که حاکمان آن از پاپ حمایت می کردند، تسهیل شد. پس از تشکیل امپراتوری مقدس روم، تحت الحمایه امپراتوران آلمان به تاج و تخت پاپ ارتقا یافت. کلیسا در حال از دست دادن نفوذ خود بر ایمانداران بود، اقتدار آن سقوط کرد.

    جنبشی در کلیسای کاتولیک برای تقویت قدرت پاپ آغاز شد. گریگوری هفتم (1073-1085) به عنوان پاپ انتخاب شد. او از نظر ظاهری غیرمجاز، اما جنگجو، توانا و با اراده، مردی با انرژی تسلیم ناپذیر و تعصب دیوانه وار بود. گریگوری هفتم خواهان انقیاد کامل و غیرقابل تحمل همه حاکمان سکولار از پاپ بود.

    کشمکش تلخی بین گریگوری هفتم و پادشاه آلمان هنری چهارم، که امپراتور روم مقدس شد، بر سر اینکه چه کسی باید حق تعیین اسقف را داشته باشد، درگرفت. پادشاه اعلام کرد که پاپ گریگوری هفتم از این پس قدرت را از دست خواهد داد. او نامه خود به پاپ را با این جمله به پایان رساند: «ما، هنری، پادشاه به لطف خدا، با همه اسقف هایمان به شما می گوییم: بیرون بروید! گریگوری هفتم در پاسخ به این پیام، رعایای هنری را از سوگند وفاداری به شاه آزاد کرد و اعلام کرد که او را از تاج و تخت خلع می کند. فئودال های بزرگ آلمان با سوء استفاده از این موضوع، علیه هانری چهارم قیام کردند.

    شاه مجبور شد به دنبال آشتی با پاپ باشد. در سال 1077 با همراهی کوچکی از کوه های آلپ به سمت ایتالیا حرکت کرد. پاپ به قلعه کانوسا در شمال کشور پناه برد. به مدت سه روز، هنری چهارم در لباس یک گناهکار توبه - با پیراهن و پابرهنه - به دیوارهای قلعه آمد. سرانجام به او اجازه داده شد که پاپ را ببیند و از او طلب بخشش کرد. اما هانری چهارم پس از مقابله با شورش اربابان فئودال، جنگ علیه پاپ را از سر گرفت و با ارتش خود به ایتالیا رفت. نبردهای شدیدی بین رومیان و سربازان پادشاه آلمان در خیابان های شهر ابدی رخ داد. نورمن ها از جنوب ایتالیا برای کمک به پاپ، که در قلعه سنت آنجل محاصره شده بودند، آمدند، اما "یاوران" شهر را غارت کردند. گریگوری هفتم مجبور شد همراه با نورمن ها به جنوب ایتالیا برود و به زودی در آنجا درگذشت.

    مبارزه بین پاپ ها و امپراتورها برای بیش از 200 سال با موفقیت های متفاوت ادامه یافت. اربابان فئودال و شهرهای آلمان و ایتالیا با جانبداری به آن کشیده شدند.

    5. نایب اللّه بر روی زمین. در اروپای غربی که به چندین فیود تقسیم شده بود، کلیسای کاتولیک تنها سازمان منسجم بود. این به پاپ ها اجازه داد تا برای تسلط بر حاکمان سکولار مبارزه کنند. حمایت اصلی پاپ ها اسقف ها و صومعه ها بودند.

    قدرت پاپ در زمان اینوسنتس سوم (1198-1216) که در 37 سالگی به عنوان پاپ انتخاب شد، به بالاترین قدرت خود رسید. او دارای اراده ای قوی، هوش و توانایی های فراوان بود. اینوسنتز استدلال می‌کرد که پاپ نه تنها جانشین پیتر رسول، بلکه جانشین خود خدا بر روی زمین است که به «حکومت بر همه ملل و پادشاهی‌ها» فراخوانده شده است. در پذیرایی های تشریفاتی، همه باید در برابر پاپ زانو می زدند و کفش او را می بوسیدند. هیچ پادشاهی در اروپا از چنین نشان های افتخاری استفاده نکرد.

    Innocent III مرزهای ایالات پاپ را گسترش داد. او در روابط بین کشورها و در امور داخلی کشورهای اروپایی دخالت می کرد. زمانی پاپ امپراتوران را بالا برد و خلع کرد. او بالاترین قاضی در جهان کاتولیک به حساب می آمد. پادشاهان انگلستان، لهستان و برخی از ایالت های شبه جزیره ایبری خود را به عنوان دست نشانده پاپ می شناختند.

    6. بدعت گذاران با چه چیزی مخالف بودند؟ در اوایل قرون وسطی، در کنگره های عالی ترین روحانیون - شوراهای کلیسا، جزمات اصلی (حقایق تغییرناپذیر) ایمان مسیحی به تدریج توسعه و تصویب شد: آموزه تثلیث (خدا یکی است، اما در سه شخص وجود دارد: خدا. پدر، خدای پسر، روح القدس)، مفهوم پاک مسیح (توسط روح خدا)، درباره نقش کلیسا به عنوان تنها واسطه بین خدا و مردم. بسیاری از مفاد مسیحیت از اعتقادات عامیانه و بت پرستی وارد شده است، به عنوان مثال، جشن ماسلنیتسا یا روز ایوان کوپالا، جشن خاکسپاری (Trizna در میان اسلاوها). تحت تأثیر مردم عادی که از قضاوت خشن خدا می ترسیدند، همراه با بهشت ​​روشن و جهنم وحشتناک، برزخ به عنوان مکانی که روح یک شخص هنوز هم می تواند پاک شود و از جهنم دور شود، به آموزش کلیسا معرفی شد.

    همه ایمانداران مسیحی جزمات را درک نکردند. و کسانی که می توانستند کتاب مقدس را بخوانند همیشه برخی از جزمات کلیسا را ​​نمی پذیرفتند، زیرا بین آنها و متون کتاب مقدس اختلاف نظر می دیدند. بسیاری از مردم اقدامات کلیسا، پول خواری و فساد روحانیون را دوست نداشتند.

    در میان مردم شهر، شوالیه ها، کشیشان عادی و راهبان، هر از گاهی افرادی ظاهر می شدند که آشکارا کلیسا را ​​مورد انتقاد قرار می دادند. روحانیت چنین افرادی را بدعت گذار می نامیدند1.

    بدعت گذاران ادعا می کردند که کلیسا فاسد است. به پاپ می گفتند نایب شیطان نه خدا. بدعت گذاران آیین های گران قیمت کلیسا و خدمات باشکوه را رد می کردند. آنها از روحانیون خواستند که از عشر، دارایی های زمین و ثروت خود صرف نظر کنند. تنها منبع ایمان برای آنها انجیل بود. بدعت گذاران در خطبه های خود کشیشان و راهبان را به خاطر فراموشی «فقر رسولانه» محکوم کردند. خود آنها زندگی صالح را مثال زدند: اموال خود را بین فقرا تقسیم کردند و صدقه خوردند.

    برخی از بدعت گذاران خواستار چشم پوشی از همه دارایی بودند یا در رویای برابری در دارایی بودند یا پیش بینی کردند که در آینده نزدیک "حکومت هزار ساله عدالت" یا "پادشاهی خدا بر روی زمین" خواهد آمد.

    7. نحوه مبارزه کلیسا با بدعت گذاران. خادمین کلیسا در همه کشورها بدعت گذاران را مورد آزار و اذیت قرار می دادند و با آنها به طرز وحشیانه ای برخورد می کردند. تکفیر از کلیسا مجازاتی وحشتناک در نظر گرفته شد. کسی که از کلیسا تکفیر شده بود، غیرقانونی بود: مؤمنان حق نداشتند به او کمک کنند یا به او پناه دهند.

    با تنبیه نافرمانی، پاپ می تواند بر یک منطقه یا حتی کل کشور ممنوعیت انجام مناسک و عبادت (معامله) را اعمال کند. سپس کلیساها بسته شدند، نوزادان غسل تعمید نگرفتند و مراسم تشییع جنازه مردگان انجام نشد. این بدان معنی است که هر دوی آنها محکوم به عذاب جهنمی بودند که همه مؤمنان مسیحی از آن می ترسیدند.

    در منطقه ای که بدعت گذاران زیادی وجود داشتند، کلیسا لشکرکشی ترتیب داد و به شرکت کنندگان وعده بخشش گناهان را داد. در آغاز قرن سیزدهم، اربابان فئودال برای مجازات بدعت گذاران آلبیژنی در مناطق ثروتمند جنوب فرانسه رفتند. مرکز آنها شهر آلبی بود. آلبیژنی ها معتقد بودند که کل جهان زمینی (و بنابراین کلیسا به رهبری پاپ) مخلوق شیطان است و یک شخص تنها در صورتی می تواند روح خود را نجات دهد که به طور کامل از دنیای گناه آلود جدا شود.

    شوالیه های فرانسوی شمالی با میل و رغبت در این کارزار شرکت کردند و روی غنایم غنی حساب کردند. در طول 20 سال جنگ، بسیاری از شهرهای مرفه جنوب فرانسه غارت و ویران شدند و جمعیت آنها کشته شدند. در یکی از شهرها، به گفته وقایع نگار، سربازان تا 20 هزار نفر را کشتند. وقتی از سفیر پاپ پرسیده شد که چگونه می توان بدعت گذاران را از "کاتولیک های خوب" تشخیص داد، او پاسخ داد: "همه را بکشید. خدا در بهشت ​​خودش را خواهد شناخت!»

    8. تفتیش عقاید. برای تقویت قدرت و مبارزه با بدعت گذاران، پاپ در قرن سیزدهم دادگاه کلیسایی ویژه ای ایجاد کرد - تفتیش عقاید (از لاتین به عنوان "تحقیق" ترجمه شده است). در این مبارزه، تفتیش عقاید از نظارت و محکومیت استفاده کرد. متهمان به زندان افتادند و تحت شکنجه شدید قرار گرفتند و سعی داشتند از آنها اعتراف کنند. پاهایشان را روی حرارت ملایم سوزاندند و استخوان هایشان را با رذیله خاصی خرد کردند. بسیاری از آنها که نمی توانستند در برابر عذاب مقاومت کنند، به خود و دیگر مردم بی گناه تهمت زدند. کسانی که به بدعت اعتراف کردند مجازات های مختلفی از جمله حبس یا اعدام دریافت کردند. خادمین کلیسا با تحویل مرد محکوم به مقامات خواستند به او رحم کنند - او را "بدون ریختن خون" بکشند. این بدان معنی بود که او باید زنده زنده در آتش سوزانده می شد.

    9. دستورات اصلاحی راهبان. پاپ ها با دیدن اینکه مردم چگونه به مردمی که در فقیر زندگی می کردند احترام می گذارند، در آغاز قرن سیزدهم دسته هایی از راهبان موعظه واعظ تشکیل دادند. بنیانگذار یکی از این راستاها، فرانسیس آسیزی ایتالیایی (1181-1226)، پسر پدر و مادری ثروتمند که راهب شد، عشق مردم را نه تنها به یکدیگر، بلکه به همه موجودات زنده موعظه کرد: حیوانات، درختان، گل ها و حتی نور خورشید او با سرگردانی در ایتالیا، مردم را دعوت کرد که از گناهان خود توبه کنند و با صدقه زندگی کنند. و به این ترتیب Innocent III نظم فرانسیسکن را تأسیس کرد و خود فرانسیس بعداً توسط کلیسا به عنوان قدیس اعلام شد.

    پسر یک نجیب زاده اسپانیایی، راهب متعصب دومینیک گوزمن (1170-1221) نظم دومینیکن را پایه گذاری کرد. دومینیکن ها خود را "سگ های خدا" می نامیدند (به لاتین - "Domini Canes"). با در نظر گرفتن هدف اصلی مبارزه با بدعت گذاران، دومینیکن ها اکثریت قضات و وزیران تفتیش عقاید را تشکیل می دادند. در بنر آنها سگی با مشعل در دهان به عنوان نماد جستجو و آزار بدعت گذاران به تصویر کشیده شده بود.

    مقدمه در دهه 1930، کلیسای مسیحی در اروپا به قدرت زیادی دست یافت. بدون مشارکت یا تأثیر او، هیچ رویداد مهمی رخ نداد. متفکران دینی قرون وسطی استدلال می کردند که جهان آفریده شده توسط خداوند معقول و هماهنگ است. در جامعه سه لایه یا طبقه وجود دارد که هر فرد از بدو تولد به یکی از آنها تعلق دارد. هر سه کلاس برای یکدیگر ضروری هستند.














    ثروت کلیسا: دهک پرداخت برای پرستش آثار مقدس وصیت و هدایا - "برای یاد روح" پرداخت برای مناسک زمین فروش عیش و نوش فروش مناصب کلیسا بزرگترین مالک زمین و دارای ثروت هنگفتی بود. او مالک حدود یک سوم زمین های زیر کشت بود. اسقف ها و صومعه ها صدها و گاه هزاران دهقان وابسته داشتند.


    پاپ ها حق بخشش جنایات و گناهان مؤمنان را در ازای پول به خود اختصاص دادند. راهبان نامه های بخشش گناهان را فروختند - اغماض (از لاتین به عنوان "رحمت" ترجمه شده است) که نوید نجات از عذاب جهنمی را می داد. تجارت عیش و نوش سودهای کلانی برای پاپ ها به همراه داشت و خشم شهروندان مؤمن واقعی را برانگیخت. زیاده خواهی ها




    تقسیم کلیساها: در سال 1054، کاتولیک ها (ارتدوکس «در سراسر جهان» («به درستی خدا را جلال می دهند») تقسیم شدند.


    1. تفاوت در مناسک و آموزه ها. 2. در اروپای غربی تکه تکه شده، کلیسا یک زبان عبادت واحد را حفظ کرد - لاتین. کلیسای شرقی خدمات را به زبان یونانی انجام می داد، اما خدمات کلیسا را ​​به زبان های محلی مجاز می دانست. 3. در غرب، ازدواج همه روحانیون ممنوع بود، اما در شرق - فقط راهبان و کشیشان ازدواج می کردند. 4. حتی در ظاهر، کشیش های شرقی با کشیش های غربی تفاوت داشتند: ریش خود را نمی تراشیدند و موهای تاج سر خود را کوتاه نمی کردند. ویژگی های متمایز


    4. مسیر به Canossa. از اواسط قرن نهم، قدرت پاپ به شدت تضعیف شد، افول آن حدود دو قرن به طول انجامید. این امر با فروپاشی امپراتوری فرانک، که حاکمان آن از پاپ حمایت می کردند، تسهیل شد. پس از تشکیل امپراتوری مقدس روم، تحت الحمایه امپراتوران آلمان به تاج و تخت پاپ ارتقا یافت. کلیسا در حال از دست دادن نفوذ خود بر ایمانداران بود، اقتدار آن سقوط کرد. جنبشی در کلیسای کاتولیک برای تقویت قدرت پاپ آغاز شد. گریگوری هفتم () به عنوان پاپ انتخاب شد. او از نظر ظاهری غیرمجاز، اما جنگجو، توانا و با اراده، مردی با انرژی تسلیم ناپذیر و تعصب دیوانه وار بود. گریگوری هفتم می خواست همه حاکمان سکولار را تابع پاپ گریگوری هفتم کند


    4. مسیر به Canossa. کشمکش تلخی بین گریگوری هفتم و پادشاه آلمان هنری چهارم، که امپراتور روم مقدس شد، بر سر اینکه چه کسی باید حق تعیین اسقف را داشته باشد، درگرفت. پادشاه اعلام کرد که پاپ گریگوری هفتم از این پس قدرت را از دست خواهد داد. او نامه خود به پاپ را با این جمله به پایان رساند: «ما، هنری، پادشاه به لطف خدا، با همه اسقف هایمان به شما می گوییم: بیرون بروید! گریگوری هفتم در پاسخ به این پیام، رعایای هنری را از سوگند وفاداری به شاه آزاد کرد و اعلام کرد که او را از تاج و تخت خلع می کند. با سوء استفاده از این، فئودال های بزرگ آلمان علیه هانری چهارم شورش کردند. هنری چهارم هانری چهارم گریگوری هفتم


    4. مسیر به Canossa. شاه مجبور شد به دنبال آشتی با پاپ باشد. در سال 1077 با همراهی کوچکی از کوه های آلپ به سمت ایتالیا حرکت کرد. پاپ به قلعه کانوسا در شمال کشور پناه برد. به مدت سه روز، هنری چهارم در لباس یک گناهکار توبه - با پیراهن و پابرهنه - به دیوارهای قلعه آمد. سرانجام به او اجازه داده شد که پاپ را ببیند و از او طلب بخشش کرد. اما هانری چهارم پس از مقابله با شورش اربابان فئودال، جنگ علیه پاپ را از سر گرفت و با ارتش خود به ایتالیا رفت. نبردهای شدیدی بین رومیان و سربازان پادشاه آلمان در خیابان های شهر ابدی رخ داد. نورمن ها از جنوب ایتالیا برای کمک به پاپ، که در قلعه سنت آنجل محاصره شده بودند، آمدند، اما "یاوران" شهر را غارت کردند. گریگوری هفتم مجبور شد با نورمن ها به جنوب ایتالیا برود، جایی که به زودی درگذشت. اربابان فئودال و شهرهای آلمان و ایتالیا با جانبداری به آن کشیده شدند. تحقیر گریگوری هفتم در تبعید کانوسا گرگوری هفتم




    5. نایب اللّه بر روی زمین. در اروپای غربی که به چندین فیود تقسیم شده بود، کلیسای کاتولیک تنها سازمان منسجم بود. این به پاپ ها اجازه داد تا برای تسلط بر حاکمان سکولار مبارزه کنند. حمایت اصلی پاپ ها اسقف ها و صومعه ها بودند. قدرت پاپ در زمان Innocent III () به بالاترین قدرت خود رسید که در 37 سالگی پاپ انتخاب شد. Innocent III Innocent III.




    5. نایب اللّه بر روی زمین. Innocent III مرزهای ایالات پاپ را گسترش داد. او در روابط بین کشورها و در امور داخلی کشورهای اروپایی دخالت می کرد. زمانی پاپ امپراتوران را بالا برد و خلع کرد. او بالاترین قاضی در جهان کاتولیک به حساب می آمد. پادشاهان انگلستان، لهستان و برخی از ایالت های شبه جزیره ایبری خود را به عنوان دست نشانده پاپ می شناختند. معصوم سوم به فرانسیس آسیزی برکت می دهد






    6. بدعت گذاران با چه چیزی مخالف بودند؟ بسیاری از مردم اقدامات کلیسا، پول خواری و فساد روحانیون را دوست نداشتند. در میان مردم شهر، شوالیه ها، کشیشان عادی و راهبان، هر از گاهی افرادی ظاهر می شدند که آشکارا کلیسا را ​​مورد انتقاد قرار می دادند. روحانیون این گونه افراد را بدعت گذار می نامیدند. 1. بدعت گذاران ادعا می کردند که کلیسا فاسد است. به پاپ می گفتند نایب شیطان نه خدا. اختلاف بین سنت دومینیک و پیر والدو "مرتد"، خالق دکترین والدنزی


    6. بدعت گذاران با چه چیزی مخالف بودند؟ 2. بدعت گذاران آیین های گران قیمت کلیسا و خدمات باشکوه را رد می کردند. 3. آنها از روحانیون خواستند که از عشر خود، دارایی های زمین و ثروت خود صرف نظر کنند. 4. بدعت گذاران در خطبه های خود کشیشان و راهبان را به خاطر فراموشی «فقر رسولانه» محکوم کردند. 5. برخی از بدعت گذاران خواستار چشم پوشی از همه اموال بودند یا رویای برابری در اموال را در سر می پروراندند یا پیش بینی می کردند که در آینده نزدیک "حکومت هزار ساله عدالت" یا "ملکوت خدا بر روی زمین" خواهد آمد. یکی از جنبش های بدعت آمیز، شمایل شکنی است


    مبارزه کلیسا با بدعت گذاران: خادمان کلیسا در همه کشورها بدعت گذاران را مورد آزار و اذیت قرار می دادند و با آنها ظالمانه برخورد می کردند. تکفیر از کلیسا مجازاتی وحشتناک در نظر گرفته شد. کسی که از کلیسا تکفیر شده بود، غیرقانونی بود: مؤمنان حق نداشتند به او کمک کنند یا به او پناه دهند. با تنبیه نافرمانی، پاپ می تواند بر یک منطقه یا حتی کل کشور ممنوعیت انجام مناسک و عبادت (معامله) را اعمال کند. سپس کلیساها بسته شدند، نوزادان غسل تعمید نگرفتند و مراسم تشییع جنازه مردگان انجام نشد. این بدان معنی است که هر دوی آنها محکوم به عذاب جهنمی بودند که همه مؤمنان مسیحی از آن می ترسیدند.


    مبارزه کلیسا با بدعت گذاران: در منطقه ای که بدعت گذاران زیادی وجود داشتند، کلیسا لشکرکشی ترتیب داد و به شرکت کنندگان وعده بخشش گناهان را داد. در آغاز قرن سیزدهم، اربابان فئودال برای مجازات بدعت گذاران آلبیژنی در مناطق ثروتمند جنوب فرانسه رفتند. مرکز آنها شهر آلبی بود. آلبیژنی ها معتقد بودند که کل جهان زمینی (و بنابراین کلیسا به رهبری پاپ) مخلوق شیطان است و یک شخص تنها در صورتی می تواند روح خود را نجات دهد که به طور کامل از دنیای گناه آلود جدا شود. شوالیه های فرانسوی شمالی با میل و رغبت در این کارزار شرکت کردند و روی غنایم غنی حساب کردند. در طول 20 سال جنگ، بسیاری از شهرهای مرفه جنوب فرانسه غارت و ویران شدند و جمعیت آنها کشته شدند.


    تفتیش عقاید: برای تقویت قدرت خود و مبارزه با بدعت گذاران، پاپ یک دادگاه کلیسایی ویژه ایجاد کرد - تفتیش عقاید ("تحقیق"). متهمان به زندان افتادند و تحت شکنجه شدید قرار گرفتند و سعی داشتند از آنها اعتراف کنند. پاهایشان را روی حرارت ملایم سوزاندند و استخوان هایشان را با رذیله خاصی خرد کردند. بسیاری از آنها که نمی توانستند در برابر عذاب مقاومت کنند، به خود و دیگر مردم بی گناه تهمت زدند. کسانی که به بدعت اعتراف کردند مجازات های مختلفی از جمله حبس یا اعدام دریافت کردند. زنده زنده در آتش بسوزانند تفتیش عقاید


    دستورات اصلاحی راهبان. پاپ ها با دیدن اینکه چگونه مردم به مردمی که در فقر زندگی می کردند احترام می گذارند، در آغاز قرن سیزدهم، دستورات واعظان رهبانی را تشکیل دادند. بنیانگذار یکی از راسته ها، فرانسیس آسیسی ایتالیایی ()، پسر والدین ثروتمندی که راهب شد، عشق مردم را نه تنها به یکدیگر، بلکه به همه موجودات زنده: حیوانات، درختان، گل ها و حتی نور خورشید او با سرگردانی در ایتالیا، مردم را دعوت کرد که از گناهان خود توبه کنند و با صدقه زندگی کنند. و به این ترتیب Innocent III نظم فرانسیسکن را تأسیس کرد و کلیسا بعداً خود فرانسیس آسیزی را قدیس اعلام کرد




    دستورات اصلاحی راهبان. پسر یک نجیب زاده اسپانیایی، راهب متعصب دومینیک گوزمن () نظم دومینیکن را تأسیس کرد. دومینیکن ها خود را "سگ های خدا" می نامیدند (به لاتین - "Domini Canes"). با در نظر گرفتن هدف اصلی مبارزه با بدعت گذاران، دومینیکن ها اکثریت قضات و وزیران تفتیش عقاید را تشکیل می دادند. بنر آنها سگی را با مشعل در دهان به عنوان نمادی از جستجو و آزار و شکنجه بدعتگذاران دومینیک گوزمان سنت دومینیک نشان می داد