صفحه اصلی / در دفاع / الهه اسلاوی که تارهای سرنوشت را می بافد. ناوزی - رشته های سرنوشت - گره بافی اسلاوی

الهه اسلاوی که تارهای سرنوشت را می بافد. ناوزی - رشته های سرنوشت - گره بافی اسلاوی

مفهوم الهه هایی که نخ سرنوشت را می چرخانند در دنیای باستان با ظهور ابزارهای ریسندگی به وجود آمد. اینها را moiras می نامیدند، کلمه ای که به عنوان "سرنوشت، سرنوشت، سهم" ترجمه شده است. تعداد moiras بسته به زمان متفاوت بود، اما در نسخه کلاسیک تنها سه وجود دارد: Clotho، Lachesis و Anthropos.

کلوتو به عنوان چرخنده یا اسپینر ترجمه شده است. این مویرا نخ سرنوشت را چرخاند. Lachesis ترجمه شده به معنای قرعه دهنده است. Lachesis نخ را پیچاند، طول آن را تعیین کرد، یعنی سرنوشتی را که به هر موجود زنده داده شده بود، و آن را بر روی یک دوک پیچید. آنتروپوس، که به معنای «اجتناب ناپذیری» است، قبلاً به معنای مرگ بود. این مویرا ریسمان سرنوشت را می شکست.

یونانیان معتقد بودند که مویرایی ها فرزندان کرونوس (خدای زمان) و شب هستند. افلاطون گفت که آنها مخلوق Ananke - "ضرورت" هستند و آنها بر سرنوشت نه تنها مردم، بلکه خدایان نیز قدرت دارند. با این حال، در میان کشیشان، آموزه غالب این بود که زئوس همچنان آزاد است تا سرنوشت خود را تغییر دهد، و او بالاتر از آنها به عنوان سازمان دهنده عالی نظم است، بنابراین زئوس حتی moiroget - "راننده moiras" نامیده شد، که نشان دهنده وابستگی به الهه های سرنوشت به اراده عالی او.

گونه ای از این اسطوره وجود دارد که در آن زئوس به عنوان پدر مویرا نشان داده شده است و الهه عدالت تمیس مادر آنها نامیده می شود. در اینجا فکر سرنوشت به عنوان عدالت خدا در حال حاضر غالب است، که در حال حاضر به مسیحیت نزدیکتر است.

در میان رومی‌ها، مویراها با پارک‌هایی مطابقت داشتند: نونا، دسیما و مورتا با عملکردها و ویژگی‌های یکسان.

الهه های سرنوشت در اساطیر نورس

نورن ها در اساطیر ژرمنی همیشه به صورت نخ در حال چرخش تصویر نمی شوند، اما تقریباً با تصویر مویرا مطابقت دارند. این سه الهه و جادوگر هستند که می توانند بر سرنوشت جهان تأثیر بگذارند و حتی تعیین کنند. هیچ یک از فانی ها یا خدایان نمی توانند بر آنها و پیش بینی هایشان تأثیر بگذارند.

آنها در نزدیکی درخت مقدس Yggdrasil مستقر شدند تا خدایان aesir را از اعمال شیطانی محافظت کنند و آنها را با پیشگویی های خود تقویت کنند. نام آنها Urd ("سرنوشت")، Verdandi ("شدن") و Skuld ("وظیفه") است. نورن ها نمایانگر گذشته، حال و آینده هستند و شغل اصلی آنها نخ تارهای سرنوشت است.

نورن ها سرنوشتی نابرابر به مردم می دهند، برخی در تمام عمرشان خوش شانس هستند، در حالی که برخی دیگر در فقر و بدبختی می میرند. اما اگر در تولد فرزند به آنها توهین شود، می‌توانستند همدردی شخصی خود را نشان دهند، بنابراین اسکاندیناوی‌ها سعی کردند با فداکاری، نورن‌ها را راضی کنند.

نورن ها نه به میل آزاد خود، بلکه در اطاعت از کهن ترین و غیرشخصی ترین قانون کیهان - اورلوگ، می چرخند که به مفهوم فلسفی سرنوشت بسیار نزدیکتر از آنانکه-نیاز افلاطون است. اورد معمولاً به عنوان یک پیرزن فرسوده، وردانی به عنوان یک زن بالغ و اسکولد به عنوان یک دختر بسیار جوان به تصویر کشیده می شد.

مویرا - در اساطیر یونان باستان، آنها الهه های سرنوشت بودند.

برای یونانیان باستان مرسوم بود که به خدایان و خدایان که معرف و توضیح دهنده معنای زندگی بودند شکل می دادند.

مویراها به نوعی بیش از یک فالگیر بودند. در واقع به طرق مختلف زندگی مردم را هدایت می کردند.

مویرا

طبق افسانه، الهه ها دختران زئوس و الهه عدالت، تمیس بودند.

نام سه مویرا کلتو، لاچسیس، آتروپوس بود که هر کدام دارای موهبتی جداگانه بودند که آنها را به موجوداتی منحصر به فرد تبدیل می کرد.

در ابتدا اعتقاد بر این بود که هر فرد سرنوشت خود را دارد - moira. بعداً آنها به این باور رسیدند که هر سه خواهر از همان بدو تولد در سرنوشت زندگی هر فرد شرکت داشتند.

لباسنخ زندگی انسان را تابید، لاچسیس- باز شود و او را از سختی های زندگی عبور دهد، و آتروپوس- رشته زندگی انسان را قطع کن (قطع زندگی).

خدایان با وجود قدرتشان از مویرایی نیز اطاعت کردند. سرنوشتی که هیچ ترحمی نداشت بر آنها حکومت کرد. یونانی‌ها مویرا را به‌عنوان پیرزن خشن نشان می‌دادند: کلوتو با دوکی در دست، لاچسیس با پیمانه یا ترازو، آتروپوس با کتاب زندگی و قیچی. در رم به مویرایی ها پارکا می گفتند.

اعتقاد بر این بود که سرنوشت در عرض سه روز پس از تولد کسی ظاهر می شود تا سرنوشت یک فرد را تعیین کند. سه مویرا نشان دهنده چرخه زندگی است که اساساً مسئول تولد، زندگی و مرگ است.

نخ زندگی را می‌چرخانند (کلوتو)، می‌کشند (لاچسیس) و (آتروپوس) را می‌برند.

برخلاف هورایی ها، برادران و خواهران آنها به عنوان زنان زشت و مسن به تصویر کشیده می شدند که باعث ترس مردم از سرنوشت خود می شد.

از زمان های قدیم ذکر شده است که پلک هر فرد بر خلاف دیگران به روشی خاص رشد می کند. این باور رایج بود که این فرآیندها توسط خدایان رهبری می شد، نه کمتر. مردم آنها را توصیف کردند و سعی کردند برای به دست آوردن سهم بهتر مذاکره کنند. یونانی ها معتقد بودند که توسط مویراها - الهه های سرنوشت - با دست هدایت می شوند. این سه خواهر هستند که جدا از پانتئون مشترک ایستاده اند. بیایید آنها را بهتر بشناسیم، شاید برای کسی در زندگی مفید باشند.

Moiras - الهه های سرنوشت

کاملاً نشان دهنده این است که هنگام شکل گیری مفاهیم در مورد سنگ، مردم توسط ترس هدایت می شدند. آنها می ترسیدند که یک نیروی ناشناخته بر آنها مسلط شود. خلاص شدن از شر آن یا به نحوی تأثیرگذاری بر آنچه مقدر بود غیرممکن به نظر می رسید. به هر حال، متفکران مدرن از مردم دوران باستان دور نیستند. آنها هنوز هم همین را می گویند، سرنوشت هر یک از اعضای جامعه حتی قبل از تولد از پیش تعیین شده است، فقط چیزهای کوچک به اراده ما بستگی دارد.

مردم باستان در ابتدا ایده های خود را در مورد آینده با اشیاء مادی مرتبط می کردند. به عنوان مثال، سرنوشت می تواند در سنگ یا آتش سوزی باشد. با شکستن این آیتم می توان سهم دیگری را گرفت. با توسعه تفکر انتزاعی، تصویر خدایان پیچیده تر شد. موجودات برتر صفات، منش ها را به دست آوردند و دارای اراده، اهداف و مسئولیت ها بودند. این گونه بود که مویرا، الهه سرنوشت، در ایده کلی به وجود آمد. اینها نمایندگان دنیای تاریک هستند که برای مردم نامرئی هستند، اما زندگی و شادی همه را در دستان خود دارند. با احترام و ترس با آنها رفتار می کردند. این با این واقعیت ثابت می شود که عملا هیچ تصویری از مویرا باقی نمانده است. مردم باستان از خشم خود بیشتر از خطرات واقعی می ترسیدند.

سه خواهر و پدر و مادرشان

با توسعه ایده ها در مورد خدایان، موجودات برتر شروع به پوشاندن افسانه ها و باورها کردند. مویراها خواهران در نظر گرفته می شدند و به عنوان چرخنده هایی به تصویر کشیده می شدند (توصیف می شدند) که بی انتها بر روی رشته های سرنوشت کار می کردند. با گذشت زمان، این سوال در مورد منشاء آنها مطرح شد.

اساطیر باستان حاوی اطلاعات نسبتاً گیج کننده ای در مورد این موضوع است. عموماً پذیرفته شده است که مویراها (الهه های سرنوشت) دختران زئوس و تمیس هستند. گاهی می گفتند که خواهرها در شب به دنیا آمده اند که مرگ را نیز به وجود آورده است.

در هر صورت، مویراها معشوقه های واقعی سهم هر فرد هستند. بدون اطلاع یا رضایت آنها، انجام کاری غیرممکن است، از یک برداشت ساده تا یک سفر طولانی. همانطور که ساکنان یونان باستان معتقد بودند، از تولد تا مرگ، شخص با مویراها - الهه های سرنوشت همراه است. نام این موجودات برتر، لزیس، کلوتو و آتروپوس است. بگذارید چند کلمه در مورد هر کدام بگوییم.

درباره تفکیک وظایف

سرنوشت یک مفهوم نسبتاً گسترده است. یونانیان آن را به سه قسمت تقسیم کردند. اولی قبل از تولد مشخص شد. لاچسیس این کار را بر عهده داشت. او را قرعه دهنده می دانستند. برخی از آن زندگی راحت دریافت کردند، برخی دیگر شهرت یافتند، و اکثریت مردم بخش سخت و دشواری را دریافت کردند.

شخصی که به دنیا آمد کلوتو، اسپینر را همراهی می کرد. این همان چیزی است که او در تصاویر کمیاب به نظر می رسد: زنی که از پشم نخ می سازد. خواهر سوم، آتروپوس، همیشه در کنار اوست. او یک کتاب و قیچی در دست دارد - ابزار مرگ. این الهه آزاد است که هر لحظه ریسمان سرنوشت یک انسان را ببرد. او همه را زیر نظر دارد و اعمال آنها را ارزیابی می کند. اگر نافرمانی نشان دهید، اشتباه کنید، او فوراً در مورد وجود زمینی شما تصمیم رادیکال خواهد گرفت.

بنابراین، Moirai (الهه های سرنوشت) دارای وظایف خاص خود بودند. نمی دانم آیا از همین ایده ها بود که ایده تقسیم کار شکل گرفت؟ علم به این سوال توجه نکرده است.

مویرا (الهه سرنوشت): صفات

هر یک از خواهران ابزارهای خاص خود را داشتند که با آنها بر سرنوشت یک فرد تأثیر می گذاشتند. Lachesis یک دوک را در دستان خود نگه می دارد (طبق نسخه های دیگر، یک دستگاه اندازه گیری). با کمک آن، او تکه نخ اختصاص داده شده - سرنوشت را به همه اختصاص می دهد. یونانیان معتقد بودند که این حتی قبل از تولد یک شخص اتفاق می افتد. اگر خوب بپرسید، می توانید از قبل از مدت اقامت خود در آن دنیا مطلع شوید.

ویژگی Clotho خود نخ است. این الهه بدون وقفه در روند چرخش، سرنوشت را خلق می کند. آتروپوس مطمئن می شود که هیچ فانی بیش از حد دریافت نمی کند. وظیفه او شکستن نخ به موقع است (برش با قیچی). لازم به ذکر است که لوازم مویرا بسیار دیرتر از زمانی که در نهایت تصاویر آنها در جامعه شکل گرفت دریافت شد.

سنگ یا سرنوشت مفاهیمی قدیمی تر از بافندگی هستند. با توسعه صنایع دستی، مردم سعی کردند استفاده از ابزار را به خدایان نسبت دهند. بدین ترتیب، مویرایی صفات خود را به دست آوردند که به طور ایده آل برای وظایفی که در اعتقادات آنها شکل می گرفت، مناسب بود. آیا واقعاً سرنوشت شما حامیان بالاتری دارد؟ نظر شما چیست؟

کلمات معجزه آسا: دعای الهه اسلاوی ماکوش با توضیحات کامل از همه منابعی که پیدا کردیم.

به افتخار مادر خدا حکیم آسمانی ، اسلاوها و آریایی ها کومیرنی ها و معابد بزرگ را برپا کردند ، زیرا الهه ماکوش نه تنها سرنوشت ، شانس ، سعادت را در قبایل اسلاو ، رعایت قوانین و دستورات خدایان نور باستان ، مردم نشان می دهد. همچنین با درخواست افزایش قبیله های باستانی خود به او مراجعه کرد. درخواست فرزندان، نوه ها و نوه های بیشتری کرد.

دعای موکوش

ماکوش - الهه سرنوشت و جادوی زن

ماکوش الهه سرنوشت و جادو، مادر بزرگ اسلاوهای باستان است. او می تواند هم سرنوشت خوشی را رقم بزند و هم با سختی ها و شکست ها مجازات کند. بیاموزید که چگونه یک الهه اسلاوی خواستار را دلجویی کنید و زندگی خود را بهبود بخشید.

ماکوش - الهه سرنوشت و جادو

ماکوش الهه ای است که توسط اسلاوهای باستان به عنوان حامی کانون خانواده مورد احترام قرار می گیرد ، اما او هیچ ربطی به آتش ندارد - در روزهای قدیم ، کانون خانواده اغلب به معنای خوشبختی بود. او همچنین مسئول باروری بود، زیرا برداشت خوب و تولد فرزندان در قدیم، مانند اکنون، عناصر جدایی ناپذیر خوشبختی محسوب می شد.

او به عنوان الهه سعادت خانوادگی، جادوگری زنانه، مادری و سوزن دوزی در میان زنان از افتخار ویژه ای برخوردار بود. ماکوش شفیع زنان خانه دار، مادران، همسران است. او از فعالیت های سنتی زنان، به ویژه ریسندگی حمایت می کند.

الهه ماکوش بافنده بزرگی است که رشته های زندگی همه افراد زنده و حتی خدایان پانتئون اسلاو در دستان او متمرکز است. او از روی بوم جهان، از این تارها نقوش پیچیده ای می بافد که حتی خدایان نیز قادر به یافتن جوهر در آن نیستند. او در هر لحظه می تواند تصویر جهان را به طور کامل تغییر دهد یا برای سرگرمی یکی از رشته ها را بشکند، اما او هرگز این کار را نمی کند. الهه اسلاوی ماکوش الهه سرنوشت در نظر گرفته می شد. آنها اغلب برای بهبود زندگی خود به او مراجعه می کردند.

ماکوش در بافتن سرنوشت دنیا تنها نیست. دو خواهر به او کمک می کنند - به اشتراک بگذارید و Nedolya. وقتی ماکوش قسمت بعدی کیهان را می‌چرخاند، به نوبت نخ‌های پارچه را لمس می‌کنند. این است که چگونه دوره های زندگی مردم و حتی کل سرنوشت تعیین می شود. شانس، درآمد و به طور کلی شادی مردم به دولی و ندولیا بستگی دارد. ماکوش را اغلب با نورن ها و مویرایی از پانتئون یونان مقایسه می کنند. او با تارهای خود هر فرد را با اعمال خوب و بد او پیوند می زند و سپس سرنوشت او را رقم می زند. انسان هنوز هم حق انتخاب دارد، اما الهه اساس، نخ اصلی توری زندگی او را ایجاد می کند.

ماکوش کهن الگوی واضحی از خالق جهان، مادر بزرگ است که همسرش مردانه است.

این تصویری از زمین است که حیات از آن بیرون می آید. چنین بیان پایداری وجود دارد - مادر زمین پنیر. زندگی از آن بیرون می آید و به مرور زمان به درون آن می رود. بنابراین ماکوش را الهه مادری نیز می دانند. موکوش یک تصویر استثنایی در میان خدایان زن اسلاوها است. او تنها الهه زن در پانتئون شاهزاده ولادیمیر شد و بت ماکوشی تنها بت زن در معبد اصلی کیف در کنار بت‌های پروون و دیگر خدایان بود.

علاوه بر این، در میان اسلاوها، ماکوش حامی جادوگری، به ویژه زنان در نظر گرفته می شد. فال و جادوگری در صلاحیت او است، به ویژه در مورد ایجاد علوم. این الهه حامی چاه ها و چشمه های مقدس نیز بود. نیازهای او دقیقاً از چنین منابع آب به او می رسید و نخ، پشم و پارچه را در چاه می انداخت. بت های این الهه تقریباً بر روی هر چاهی ایستاده بودند. ماکوش همچنین از مکان‌های قدرت، مطلقاً، بدون در نظر گرفتن میزان مضر بودن یا مفید بودن آنها برای انسان، حمایت می‌کند.

از آنجایی که ماکوش نه تنها الهه جادو، بلکه الهه سرنوشت است، او به دانش در مورد تمام تجسمات گذشته مردم و همچنین در مورد کسانی که هنوز باید زندگی کنند دسترسی دارد. تقاطع بین دنیاها و درهایی به عوالم دیگر نیز در اختیار اوست. اگر به دانش مخفی علاقه دارید، می توانید از ماکوش بخواهید که حامی شما شود.

اگر ماکوش را با الهه لادا مقایسه کنید، تصویر او از نظر باطنی عمیق تر است. او به عنوان یک زن مسن زیبا نشان داده می شد، گاهی اوقات با شاخ یا قرنیه در دستانش. این زیبایی دقیقاً زنانه بود، نه دخترانه. Mokosh مربوط به نقره، سنگ ماه و کریستال سنگ است. عناصر آن خاک و آب است. ماکوش از تالار قو در طالع بینی اسلاوی حمایت می کند.

تصویر این الهه اسلاوی از مادر خدای بخشنده دور است. او همه فرزندانش را بدون استثنا دوست ندارد. موکوش چهره خود را از افرادی که تسلیم شده اند، امید خود را از دست داده اند و از زندگی خسته شده اند، برمی گرداند. او فقط از کسانی حمایت می کند که از نظر روحی قوی هستند و می توانند برای خوشبختی خود مبارزه کنند. برای کسانی که به رویاهای خود خیانت نمی کنند، او الهه شانس Srecha را می فرستد. اگر فردی الهه سرنوشت ساز را ناامید کرده باشد، نسرچا، نه آسان و یک چشمی پرشور همراه همیشگی او می شوند.

علاوه بر این، ماکوش بر اجرای سنت ها توسط مردم نظارت می کند. او قطعاً به فردی که از دستورات باستانی اجداد خود پیروی می کند با خوش شانسی و سرنوشتی آسان پاداش می دهد. کسانی که سنت های اسلاو را فراموش کرده اند توسط الهه با شکست مجازات می شوند و سرنوشت سختی برای آنها رقم می زند.

روز موکوش - تعطیلات اسلاوهای باستان

روز موکوش، اگر منظور روزهای هفته باشد، جمعه است و نه تنها روز سال که به این الهه اختصاص دارد. ساخت طلسم با نماد موکوش در روز جمعه، در ماه در حال افزایش یا در ماه کامل توصیه می شود. با گذار به مسیحیت، آنها شروع به شناسایی آن با ارتدکس کردند جمعه سنت پاراسکوا، شاید انتساب وضعیت روز موکوش به جمعه با همین امر مرتبط باشد.

طبق باورهای باستانی، در روز جمعه نمی توان سوزن دوزی، به ویژه خیاطی و ریسندگی را انجام داد.بر اساس منابع مسیحی، جمعه سنت پاراسکوا می تواند در مقابل متخلفان ظاهر شود و زنانی را که تصمیم به شکستن قانون با سوزن دارند، خنجر بزند.

همچنین اطلاعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه ماکوش در هر ماه کامل جشن گرفته می شد. با این حال، طبق برخی منابع، اولین ماه کامل در ماه می، و گاهی اوقات آخرین ماه در ماه آوریل، یک روز خاص برای علاقه مندان او محسوب می شود.

علاوه بر این، 26 اکتبر روز موکوش در نظر گرفته شده است. در این روز بود که اجداد ما برای بت های این الهه مطالبات می آوردند یا نخ یا نخ به چاه می انداختند. شما همچنین می توانید الهه را از این طریق گرامی بدارید. اما شما نباید کارهای خانه را انجام دهید. شما نمی توانید سوزن دوزی کنید، لباس بشویید یا بچه ها را حمام کنید. در روزگاران قدیم، رقص های گرد دو دایره ای در اطراف بت های صخره ای موکوش در روز او اجرا می شد - بت های بیرونی در جهت عقربه های ساعت می چرخیدند، درونی در خلاف جهت عقربه های ساعت.

یک آیین باستانی - آیینی برای الهه موکوش، یا آنچه برای اصلاح سرنوشت باید انجام شود

ماکوش الهه سرنوشت و جادو است، بنابراین اقدامات آیینی خطاب به او برای آسان کردن زندگی مؤثر خواهد بود.

برای این مراسم به سه توپ پشم طبیعی در رنگ های سفید، قرمز و سیاه نیاز دارید. تخم مرغ و شیر تازه را ذخیره کنید. بهتر است از محصولات طبیعی استفاده کنید. شما همچنین به یک نعلبکی تمیز، کبریت و هر شمع نیاز دارید. بهتر است این مراسم را در طبیعت و در نزدیکی هر منبع طبیعی آب انجام دهید. اما اگر این فرصت را ندارید، این کار را در خانه انجام دهید، اما فقط در نزدیکی یک پنجره باز. بهترین زمان برای چنین جادوگری ماه کامل است. بهتر است متون را با صدای بلند، واضح و قابل فهم بیان کنید.

ابتدا باید از شر منفی بودن ناشی از دیگران خلاص شوید. شمع روشن کن تخم مرغ را با دست چپ روی نعلبکی بغلتانید و این را هفت بار بگویید:

تخم‌مرغ را می‌چرخانم، دور نعلبکی می‌چرخانم، تاب می‌دهم، همه چیزهای بد را از خودم جمع می‌کنم، آنها را در تخم‌مرغ می‌گذارم، در می‌آورم.

در همان زمان، شما باید تصور کنید که چگونه منفی شما به تخم مرغ می رود. وقتی تمام شد، آن را با این کلمات به وسط نعلبکی بکوبید:

من تخم مرغ را می شکنم، همه چیز بد را نابود می کنم، کوشچی را شکست می دهم!

اگر تخم مرغ به شکلی که قرار است به نظر برسد، هیچ نفرین، آسیب یا چشم بدی متوجه شما نبوده است. اما اگر خون، پوسیدگی یا چیز دیگری که نباید در تخمک وجود داشته باشد، به وضوح وجود منفی قوی دارد. شاید به طور کامل بیرون نیامده است و باید در آینده نزدیک به آن رسیدگی شود.

سپس دست چپ خود را در جهت عقربه های ساعت روی شیر ببرید و سه بار بخوانید:

شیر زندگی را جوان می کند، شادی را به ارمغان می آورد، زندگی را باز می گرداند، خوشبختی و خوش شانسی را به ارمغان می آورد، من برای جلال خدا می نوشم!

شیر را باید کاملا بنوشید، پس بهتر است یک لیوان حجمی انتخاب کنید که بتوانید آن را تحمل کنید. پس از آن باید تاپیک ها را بخوانید. کلمات برای هر گره سه بار تلفظ می شوند. با یک نخ سفید شروع کنید، فقط بعد از اینکه تمام گره ها را بسته اید، می توانید آن را از توپ جدا کنید.

کلمات برای اولین گره روی یک نخ سفید:

ماکوش، ماکوشا، ماکوشنکا، من را فراموش نکن، در کنار من باش.

ماکوش، من را فراموش نکن، سرنوشتی خوش برای یک ماه، دو، سه در پیش است.

گره قوی است، گره ثروت و خوش شانسی است.

بعد از توپ سفید به سراغ توپ قرمز بروید. همین کار را با آن انجام دهید، کلمات خطاب به الهه را سه بار روی هر گره بخوانید و سپس نخ را ببرید.

کلمات برای اولین گره:

سرنوشت من مبارک، سرنوشت من موفق.

سرنوشت من غنی است، سرنوشت من زیباست.

عشق و شانس در تجارت، روز به روز و همیشه برای من شانس خواهد آورد.

همین کار را با نخ سیاه انجام دهید. کلمات مربوط به گره اول نیز سه بار گفته می شود:

دشمنان نه نزدیک، نه نزدیک، بلکه از من دورند.

هر چیز بدی از سرم بیرون می‌رود، هر بدی از سرم می‌گذرد.

همه مشکلات از من گذشت، آنها مرا فراموش کردند.

حالا هر سه رشته را به هم گره بزنید و به طور مداوم همانطور که انجام می دهید بخوانید:

سرنوشت ماکوش، سه تار که من را هدایت می‌کند، محکم به هم می‌چسبند، بدون شکستن، در هم تنیده شدن، سرنوشتم، زندگی را به گره می‌بافند.

پس از اتمام کار، بگویید:

اکنون لحظه فرا رسیده است، قطع کن، ماکوش را از این رشته سرنوشت نجات بده.

نخ سیاه را با این کلمات برش دهید:

بنابراین همه چیزهای بد با او از بین می رود، من را ترک می کند، من را فراموش می کند، سرنوشت ماکوش با من روبرو می شود.

نخ سیاه را روی شعله شمع بسوزانید. آنچه از آن باقی می ماند، آن را با یک تخم مرغ روی یک نعلبکی بیندازید. محتویات آن باید در توالت یا بیرون از پنجره ریخته شود. اگر مراسم را در فضای باز انجام می دهید، تخم مرغ را در جایی که مردم نمی روند بریزید.

به طور کلی، ماکوش تصویر مادر زمین خام، معشوقه سرنوشت انسان ها و حامی زنان است. او در میان اسلاوهای باستان از افتخار ویژه ای برخوردار بود. اعتقاد بر این است که اگر آیین موکوش را به درستی انجام دهید، می توانید سرنوشت خوشی را از الهه طلب کنید.

    • فال
    • توطئه ها
    • تشریفات
    • نشانه ها
    • چشم بد و آسیب
    • طلسم
    • طلسم عشق
    • برگردان
    • عدد شناسی
    • روانشناسی
    • اختری
    • مانتراها
    • موجودات و

    در این روز جشن های گسترده ای برپا می شد، مردم می نوشیدند و پیاده روی می کردند. اعتقاد بر این بود که اگر سطل ها پر باشد، نوشیدن زیاد گناه نیست. بیخود نبود که گفتند: «گیر کردم!» در زمستان نیکلاس، مرسوم است که توطئه هایی علیه الکلیسم انجام شود. برای سلامتی یکی از بستگان مبتلا به اعتیاد به الکل می توانید یک دعای خیر سفارش دهید. در 19 دسامبر، سنت نیکلاس هدایایی برای کودکان می آورد و بستگان برای سلامتی آنها دعا می خوانند.

    صنعت کومارا:: مدرسه معراج

    مادر خدا ماکوش

    ویرجین ماکوش- بهشتی (Sva) مادر خدا، فقط الهه خوشبختی و سرنوشت.

    او به همراه دخترانش، Dolya و Nedolya، سرنوشت خدایان بهشتی و همچنین سرنوشت همه مردم از نژاد بزرگ و همه فرزندان خانواده آسمانی را که در زمین ما و سایر سرزمین های زیبا زندگی می کنند تعیین می کند. ناب ترین Svarga که برای هر یک از آنها نخ های سرنوشت را می بافند.

    بنابراین، بسیاری از مردم به الهه موکوشی روی آوردند تا او به دختر کوچکش، الهه دول، اعتماد کند تا نخ سرنوشت را به صورت توپ ببافد.

    الهه ماکوش در همه زمان ها حامی بسیار مراقب و دلسوز بافندگی و انواع صنایع دستی بود و همچنین اطمینان حاصل می کرد که در مزارعی که اوراچی ها (دهقانان) روح خود را در کار سخت خود می گذارند محصول خوبی رشد می کند.

    باید به خاطر داشت که ماکوش الهه بزرگ بهشتی نه تنها الهه حامی رشد و باروری است، همانطور که بسیاری ممکن است فکر کنند، بلکه الهه ای است که به افراد سختکوش و کوشا محصول خوبی می دهد.

    تقدیم به آن قبیله‌های نژاد بزرگ و به همه فرزندان طایفه‌های آسمانی که تنبل نبودند، اما با عرق پیشانی خود در مزارع، باغ‌ها و باغ‌های سبزی کار می‌کردند و روح خود را در کار سخت خود قرار می‌دادند، الهه ماکوش. کوچکترین دخترش را فرستاد - الهه بور. همان افرادی که در مزارع خود ضعیف و بی دقت کار می کردند (مهم نیست از چه خانواده ای بودند) محصول بدی دریافت کردند. از این رو مردم می‌گفتند «ماکوش دولیا از ماکوش برای اندازه‌گیری محصول آمده است» یا «ماکوش ندولیا را برای اندازه‌گیری محصول فرستاد».

    برای مردم سخت کوش، الهه ماکوش دهنده انواع نعمت ها است، بنابراین، در تصاویر و کومیراهای الهه ماکوش، اغلب او را با شاخ فراوان یا تصویر نمادین آن به شکل یک سطل بهشتی به تصویر می کشیدند. هفت ستاره (در سیستم کیهانی اسلاو-آریایی، صورت فلکی دب اکبر ماکوش، یعنی مادر سطل نامیده می شود).

    الهه ماکوش بر تالار قو بهشتی در دایره Svarog حکومت می کند. بنابراین، الهه ماکوش اغلب به شکل یک قو سفید شناور در امتداد دریای بی‌پایان اقیانوس به تصویر کشیده می‌شود، یعنی. در بهشت

    بنابراین، خود ماکوش:

    1. الهه همه سرنوشت

    2. مادر بزرگ، الهه باروری، با برداشت همراه است، 12-13 تعطیلات سالانه دارد (و می توان آن را در هر ماه کامل جشن گرفت)

    3. الهه سحر و جادو، همسر Veles و معشوقه چهارراه جهان بین دنیاها.

    4. حامی و حامی زنان خانه دار.

    6. معشوقه طبیعت زنده.

    ماکوش-سودبینوشکا، کبوتر خاکستری آبی،

    جادوگر سرنوشت، دوک،

    رشته ها پیچ خورده، سرنوشت ها تحویل داده می شود

    به اندازه ی کافی از خوبی هایت برخوردار شدی،

    مادر عالی است، چند طرفه،

    زمین حاصلخیز بومی است،

    باشد که هر شکمی قدرت داشته باشد!

    گوی تو ماکوش هستی مادر!

    تو مادر همه چیز هستی،

    پر از قدرت ولز،

    ماکوش ماتی، باشکوه باش،

    رشته های سرنوشت را به آرامی هدایت کنید،

    با گربه های خود مهربان باشید،

    در روزهای روشن، در شب های تاریک،

    مادر اسپینر، بگذار ببینم

    جوهر پوکوتا برای فرزندان شما،

    ودنا متی به اشراف بده

    در یک ارتش صادق بر ذات حکومت کنید،

    ایشالا دوباره متی بشی

    باشد که عمر مادر طولانی باشد

    با اوراتوی در میدان،

    قدرت را به سنگ معدن بدهید

    به هر انسان صادقی،

    جلال امروز ماکوش ماتی،

    بله به قول همه اقوام!

    آب را تقسیم کنید، زندگی را به دنیا بیاورید،

    رشته ها را رهبری کنید، مردم زنده،

    درست قضاوت کنید، همینطور باشد!

    اتصال رشته های سرنوشت!

    لانگ و ندول فرمان می دهند،

    دعای الهه اسلاوی ماکوش

    «در برابر خدای نامرئی تعظیم کنید: مردمی که به راد و زنان در حال زایمان، پروون، آپولو، موکوشا و پرگینا دعا می‌کنند، و به خواسته‌های پست خدایان نزدیک نشوید.»

    1. الهه همه سرنوشت

    2. مادر بزرگ، الهه باروری، با برداشت همراه است، 12-13 تعطیلات سالانه دارد (و می توان آن را در هر ماه کامل جشن گرفت)

    3. الهه سحر و جادو، همسر Veles و معشوقه چهارراه جهان بین دنیاها.

    4. حامی و حامی زنان خانه دار.

    5. در هیپوستاس پایین او یاگا معروف است، در این مورد می توان گفت که او مادر بادها است، که زندگی و مرگ به یک اندازه تابع او هستند.

    SkyVokrug. وبلاگ صمیمانه.

    خورشید برای همیشه، شادی برای همیشه - این چیزی است که انسان دستور داد!

    دعای موکوش

    ماکوش-سودبینوشکا، کبوتر خاکستری آبی،

    ماکوش، لمس شده و صد پشت،

    در خانواده جلال یافت، در میان ما ظاهر شد،

    از پشت بامت به من آب بده تا بنوشم

    بگذار آب بخورم، به تو تعظیم کنم!

    توس باریک است و خود اردوگاه رانده است!

    مادر خوب، امروز شاد باش، روز شاد!

    ماکوش مادرمان به ما اجازه بزرگنمایی داد

    امروز شما را تجلیل می کنیم

    در حیاط خوب، در مزرعه با نان،

    با قدرت مناسب، با تمام زیبایی،

    و در خانه ای صادق، عمارت روشن

    حرز برای تمام خانواده من!

    زمین پنیر مادر از من محافظت کرد!

    زمین پنیر مادر از من محافظت کرد!

    زمین پنیر مادر از من محافظت کرد!

    ماکوش عاقل است، مادر عاقل است،

    جادوگر سرنوشت، دوک،

    رشته ها پیچ خورده، سرنوشت ها تحویل داده می شود

    آنها تاج گذاری می کنند، به درستی تاج گذاری می کنند،

    به اندازه ی کافی از خوبی هایت برخوردار شدی،

    کمی وقت بگذارید، به صورت عمده پراکنده شوید.

    مادر عالی است، چند طرفه،

    زمین حاصلخیز بومی است،

    پورلیوشکا را با نان صادقانه برکت دهید،

    به فرزندان خود عقل بدهید،

    باشد که هر شکمی قدرت داشته باشد!

    گوی تو ماکوش هستی مادر!

    پاک ترین مادر، ستاره خود درخشان،

    پوکوتی کل ولودیا که رشته های سرنوشت را در دست دارد،

    معشوقه آبها، نگهبان کلیدها،

    بخشنده سالم است و برجینیا برای همه زنده است،

    گوی، ای رحم بارور زمین،

    تو مادر همه چیز هستی،

    پر از قدرت ولز،

    جلال تو باشکوه، خواسته ما صادقانه باشد

    به ما رحم کن، مادر،

    باشد که ما را با قدرت قدرتمند خود توانا سازید!

    ماکوش ماتی، باشکوه باش،

    رشته های سرنوشت را به آرامی هدایت کنید،

    با گربه های خود مهربان باشید،

    در روزهای روشن، در شب های تاریک،

    مادر اسپینر، بگذار ببینم

    جوهر پوکوتا برای فرزندان شما،

    ودنا متی به اشراف بده

    در یک ارتش صادق بر ذات حکومت کنید،

    ایشالا دوباره متی بشی

    با مجوس در غروب وجد،

    باشد که عمر مادر طولانی باشد

    با اوراتوی در میدان،

    قدرت را به سنگ معدن بدهید

    به هر انسان صادقی،

    جلال امروز ماکوش ماتی،

    بله به قول همه اقوام!

    رشته های نخ ماکوش ماتی،

    آب را تقسیم کنید، زندگی را به دنیا بیاورید،

    رشته ها را رهبری کنید، مردم زنده،

    درست قضاوت کنید، همینطور باشد!

    ای مادر ماکوش! ای الهه بزرگ!

    اتصال رشته های سرنوشت!

    بشنوید، فرزندانتان که شما را صدا می کنند!

    ستایش تو را ای مادر بزرگ همه چیز!

    چرخنده بهشتی رشته های پیچیده ای را می چرخاند،

    طولانی و هرگز دستوری،

    قضاوت عادلانه ای که هر شکمی را خوب می کند،

    آغاز هر تجارت و پایان با هم متحد می شوند!

    ای مادر خردمند خرمن،

    درود بر ملکه کلنگ

    مثل خود زمین نمناک بارور است!

    ای مادر بزرگ بچه ها

    زندگی کن و به مارا فرمان بده!

    آه، حامی زن،

    شما به پدران ما یاد دادید

    نخ بچرخانید و کتان ببافید.

    چگونه خودت رشته های سرنوشت را می پیچی،

    تو بر هر گوشه حکومت میکنی،

    همچنین راه های زمینی خود را به ما بسپارید

    جفت شدن با بهشتیان،

    حاکم بر مسیر زمینی خود را از طریق پسر جهان!

    جلال بر مادر موکوش!

    گوی-ما! شکوه! شکوه! شکوه!

    (فرهنگ نبوی: تسبیح خدایان بومی. ولخ. ولسلاو)

    11 نظر »

    صفحه الهه موکوش به زیبایی ارائه شده است دعاهای جمع آوری شده بسیار قابل قبول هستند. زیبا! تقویت برای شما و هنرمند

    از سازندگان سایت تشکر می کنم. به موقع، زیبا و ضروری.

    عصر بخیر، شایعه پسرت را به من بگو.

    ماکوش الهه ای است که به خدایان تاریک تعلق دارد. بنابراین، در متون ستایش او از کلمه "جلال" استفاده نمی شود، بلکه از کلمه "عظمت" استفاده شده است.

    در شیوه های تجلیل رودنووری، این خود را به وضوح در حقیقت نشان می دهد:

    1. این متن را با کلمه جلال بخوانید، سرزنش خواهید شد.

    2. «جلال» را با «خوش آمدید» جایگزین کنید. این متن را با کلمه "خوش آمدید" بخوانید، یک سری اتفاقات در زندگی خواهید داشت که به خوبی پیشرفت می کنند.

    ویکتور، چرا ماکوش را به عنوان خدای تاریک طبقه بندی کردی؟ لطفا به من لینک را نشان دهید، لطفا. همه نویسندگان وداها، محققین رودنووری، از شما بی نهایت سپاسگزار خواهند بود. آنها، ساده لوح بودن، معتقدند که ماکوش خالق زندگی است، فقط در این طرف پل کالینوف، از دنیای افشاگری، نه ناوی. یک لینک؟ هرچقدر دوست داری! به عنوان مثال، "زنده و مارا" - Magus Veleslav. و اگر تصادفاً به خاطر سردرگمی و بی ثباتی از مسیحیت به اینجا آمده اید، بگویید. خواهیم فهمید. ما تو را نمی زنیم، با خدایت برو...

    ماکوش برای تو الهه ای است که کیسه خوبی را به خانه می آورد.

    1. ماکوش برای من الهه‌ای است که آینده‌ی بی‌پیدا را در قالب سرنوشتی که هنوز رخ نداده است، می‌سازد، اجازه می‌دهد در آینده نشان داده شود یا اشتباه می‌کند.

    2. در لحظه ای که ماکوش در زمان برداشت در مزرعه ظاهر می شود، یک گیاه سالم گندم (یا چاودار) به شکل گیاهی به تجسم خود پایان می دهد و تبدیل به یک باله (میله) - محصولی برای فرآوری می شود.

    بنابراین، ماکوش در آستانه گذار از یک حالت به حالت دیگر است. شما به همراه ولسلاو معتقدید که ماکوش در پانتئون خدایان آشکار است و منتظر اتفاقاتی است که او آماده کرده است. من معتقدم که ماکوش یک الهه بی‌تجلی است.

    گوی، ماکوش ماتی،

    بیایید شروع به احوالپرسی کنیم،

    آنچه از سوی تو نازل شده، تو را بزرگ گردان:

    در حیاط خوب، در مزرعه با غلات،

    زیبایی و خوبی، زیبایی و شکوه!

    و در عمارت روشن او طلسمی برای تمام خانواده من بود!

    ولایک ماکوش! گوی!

    ماکوش، تو عالی هستی، مادر چند چهره!

    مادر، تو عزیزی، بارور با نان!

    ماکوش، تو آدمی آزاده و خرمی!

    ولایک ماکوش! گوی!

    تو بخشنده ای، برای مردم خشنود،

    فاصله آزاد است، عرض گسترده است!

    زملیتسا، کرینیتسا را ​​به من نشان بده

    در قوت بنوش، به تو تعظیم کن!

    در خانه شادی ببخش، به قلب لطافت بده،

    شرافت و صداقت، ایمان و وفا،

    کمک با مراقبت، شادی با عشق،

    مادر عزیز، زمین خام!

    ولایک ماکوش! گوی!

    گوی، روژانیتسا! هی، بارور!

    تو خالق گرما و عشق هستی

    ولز نبوی پر از قدرت است،

    رحم زایمان پر از رمز و راز است!

    امروز شما عظمت ابدی دارید،

    با مطالبات صادقانه، با دعای قلبی!

    ولایک ماکوش! گوی!

    ماکوش، شما یک چرخنده بهشتی شگفت انگیز هستید،

    مادر قادر متعال، درس می دهد،

    با نخ های پنهان سرنوشت ها را برای ما می بافند!

    مادر سرنوشت، کبوتر آبی کوچک،

    آویزان، الهام گرفته شده، نورانی از ماه،

    ماکوش لطیف و نشکن است!

    مادر خوب با کف دستات بغلم کن

    با مراقبت گرم، با عشق بپیچید،

    نجات از دردسر، نجات، راهنمایی!

    ولایک ماکوش! گوی!

    ماکوش الگوهای هستی را می چرخاند،

    شما سرنوشت آینده ما را می سازید!

    ما را پر از رنگ های روشن می کنید

    لذت مراقبت از خانه فوق العاده است!

    ولایک ماکوش! گوی!

    ماکوش بزرگ، تو ابتدایی هستی،

    بزرگی برای تو، پنهان در راز!

    نور نقره ای، پارچه ابریشمی بهشتی

    شما الگوهای فوق العاده ای می دوزی!

    مثل تار عنکبوت به راحتی باد،

    ما را با خوشحالی هدایت کنید، رشته های پرنده!

    راه ناتمام، راه ها پیموده نشده،

    مقدرات تعیین می شود، قرعه ها ریخته می شود!

    شما ما را به سفری طولانی می فرستید،

    جایی که شما درس های سختی می دهید!

    بدبختی ها را به صورت عمده برای ما نفرستید،

    به ما خوشبختی و شادی فراوان عطا کن!

    ولایک ماکوش! گوی!

    مادر ابدی تو بی پایانی

    با عشق پرورش دهید، شایسته شوید!

    ما را سر چهارراه رها نکن،

    برای درک و اصلاح اشتباهات!

    ولایک ماکوش! گوی!

    مواظب ما باش ودنا متی

    در خانه ما محافظت کنید،

    به من قدرت شخم ده،

    برای کاشت و درو،

    دام ها را در مزرعه تکثیر کنید،

    به من سلامتی و زیبایی عطا کن

    گل گاوزبان و فرنی را حدس بزنید

    سفره ما پر از فنجان است!

    ولایک ماکوش! گوی!

    به من فرصت بده، ماکوش ماتی،

    برای ما موفق باشید!

    به ما نیرو بده، ادرار بده

    سهم فراوانی پیشگویی شد

    در روزهای سفید، در شب های سیاه،

    به وطن، به سرنوشت،

    سخنان شیرین به ما خوش آمد می گوید،

    هر تگرگ، هر وزن،

    یک میدان باز، یک جنگل تاریک،

    در حیاط، در هر خانه،

    در مکان خلوت، در وسعت.

    هرگز ما را ترک نکن!

    ما را نجات بده، برگینیا!

    ولایک ماکوش! گوی!

    مادر اسپینر، خوب باش،

    رشته های سرنوشت به آرامی در ما می گذرد،

    نخ ها را بسیار محکم کنید

    در روزهای روشن، در شب های تاریک،

    ما را در مواقع ضروری دلداری می دهد،

    ما را با مراقبت احاطه کرده است،

    در خانه، بدون توهین به ما،

    اقتصاد ما را چند برابر می کند!

    برداشت در رودنی ویسی

    ما را پر از کوشی بیاور!

    ولایک ماکوش! گوی!

    ودنا متی، به اشراف بده،

    چگونه آبروی خود را خدشه دار نکنیم؟

    ماکوش-متی ببینم

    جوهر پوکوتا برای فرزندان شما!

    بگذار یک جلسه تلخ برگزار شود

    با مجوس در غروب وجد،

    باشد که اراده خداوند محقق شود

    به من سلامتی بده و به اشتراک بگذار

    از همه جا برکت بده،

    به افراد صادق نیرو بده!

    به ما تاپیک های راهنمایی بدهید،

    با آرزوی موفقیت

    برای خوشبختی ما فرزندان به دنیا بیاوریم

    رشته های نخ، آب را به اشتراک بگذارید!

    عالیه باید ادامه بدیم این شکل می دهد و انگیزه می دهد تا باهوش، صادق، مغرور، ملایم باشیم......

    بله kogda 4itaew به radostj v duwe pojavljaetsja، spasibo.

  • تصاویر الهه های سرنوشت اغلب با تصویر یک نخ، یک چرخ نخ ریسی یا یک دوک مرتبط است. در میان مردم، زنان سوزن دوزی که با کتان و نخ کار می‌کنند نیز به ماهیت پنهان چیزها پی می‌برند و از دانش خود ماهرانه استفاده می‌کنند.

    آنها با کمک یک نخ، همه حوزه های زندگی را تحت تأثیر قرار می دهند: "آنچه که نخ است، زندگی نیز همین طور است."

    سرنوشت یک شخص به عنوان نخی در نظر گرفته می شود که توسط خدایی روی یک چرخ نخ ریسی می چرخد ​​و سپس (با دست انسان) به شکل نمادین خیاطی، بافندگی جادویی، بافندگی و غیره تزئین می شود. - به منظور تعیین آینده یک نوزاد یا به منظور اصلاح یک سرنوشت از پیش تعیین شده. خدایان می توانند سرنوشت فرد را در لحظات مرگ آیینی تغییر دهند، یعنی. در شروع، ازدواج، انصراف و غیره

    چرخ چرخان تبدیل به چرخ زمان شد (یا درک ماهیت چرخه ای فرآیندها در طبیعت به سادگی از طریق یک چرخ چرخان توضیح داده شد) - تولد، زندگی و مرگ، و نماد دایره به معنای خورشید، ابدیت، تصاویر خدا و جهان به عنوان یک نقطه مرجع. چرخ همچنین نمادی از عدد 0 است - یک دایره بسته، بی حد و حصر، آغاز و پایان، نمادی از مطلق. نقوش روی چرخ نخ ریسی زندگی انسان را با عمل اسطوره‌ای بافندگی جهان پیوند می‌داد.

    در فرهنگ اسلاوی شرقی، قسمت مرکزی چرخ ریسندگی، که یدک کش با آن در تماس بود، اغلب با علائم - نمادهای خورشید و چرخه روزانه تزئین می شد. چرخ در حال چرخش است - زندگی در حال چرخش است، خورشید در سراسر آسمان می چرخد.

    زمان در اساطیر به عنوان یک عنصر عینی خاص تصور می شد - یدک کش روی یک چرخ نخ ریسی، یک شاتل یا پارچه روی ماشین بافندگی خدایان (متاسفانه یک مثال "روسی نیست"، اما نشان دهنده: پنه لوپه، آموزش داده شده توسط آتنا، باز می شود. آنچه در یک روز بافته شده است، در نتیجه زمان انتخاب را به تأخیر می اندازد، زمان را متوقف می کند، جریان زندگی انسان را کند می کند. در برخی روایات، مدت زمان معینی را «نخ» («شمارش نخ زنان») می‌نامیدند.

    اگر گرهی روی یک نخ بسته می شد (بخوانید - روی جریان مستقیم نیرو/زندگی/انرژی)، این جریان داده شده را تغییر می داد. در برخی موارد، گره های روی نخ ها می توانند به عنوان طلسم در برابر بیماری و آسیب عمل کنند، در برخی دیگر، برعکس، می توانند نشان دهنده آسیب باشند (مثلاً در هنگام زایمان). با گره زدن یا پیچاندن نخ - بر اساس قیاس، اثر به زندگی فرد منتقل می شود، در هم می رود، به زمین می زند، یا برعکس - صاف می شود. هنگام ایجاد یک محصول، آنها خواسته ها، وعده ها و رویاهای خود را در نخ می بافند. کسانی که در گره زدن بر روی نخ ها با هدف تغییر وقایع زندگی/اجتماعی مهارت داشتند، ناوزنیکی نامیده می شدند و خود نخ های گره دار جادوگری را ناوز می نامیدند.

    رشته جادوگری برای تغییر (درست) سرنوشت چرخیده شد، یعنی. تغییر در چیزی در حال و آینده با این حال، گاهی اوقات، برای تغییر آینده، باید به گذشته برگردید - در بافت آیینی این کار با چرخاندن نخ در خلاف جهت عقربه های ساعت انجام می شود (یعنی موانع قفل باز می شوند، چرخنده خود را در جریان زمان می یابد). در این لحظه، او پیام/آرزوی جدیدی می آفریند و آن را در تار و پود واقعیت مادی شده می بافد.

    ارواح در حال ریسندگی، بافندگی، گلدوزی

    موجودات افسانه ای عاشق چرخیدن و بافندگی هستند، اما اغلب این کار فایده عملی ندارد. ضرب المثل می گوید: "نمی توان از کیکیمورا نخ گرفت." حافظه عامیانه داستان های بیشتری را در مورد "نتیجه" بد چرخیدن با ارواح حفظ کرده است: دیدن چرخیدن کیکیمورا به معنای مرگ در کلبه است. وقتی کیکیمورا با بوبین ها جغجغه می کند، مشکل ایجاد می شود. با این حال، اگر روحی روی چرخ ریسندگی بنشیند (به ویژه در روزهای مهم سال، که به طور مطلوب نسبت به صاحبان رفتار می کند)، عواقب آن مطلوب است - روح می تواند ثروت، سلامتی و شانس را "فشار" کند.

    بیشتر اوقات، روح هنگام چرخیدن، آرزویی را تلفظ و زمزمه می کند و نخ، اعضای خانواده و دام ها را مسحور می کند. برای "ریسک نکردن" ، آنها سعی کردند صنایع دستی را در مکان قابل مشاهده رها نکنند ، کار را به موقع تمام کنند و به طور کلی با ارواح نزاع نکنند.

    در ریسندگی (بافندگی، بافندگی، بافندگی، خیاطی، گلدوزی) ارواح، خدایان اغلب قابل تشخیص هستند و سرنوشت و آینده را از پیش تعیین می کنند. نسخه های مختلفی وجود دارد - "چه کسی اولیه بود". برخی استدلال می کنند که در ابتدا خدایان و ارواح کوچک بسیاری وجود داشتند که خدایان اصلی از آنها پدید آمدند. یکی می گوید همه چیز برعکس بود و خدایان کمی بودند، اما کارکردهای زیادی به آنها محول شد و به تدریج این کارکردها تکه تکه شد و ابتدا به خدایان جوان و سپس به ارواح طبیعی منتقل شد. برخی دیگر بر این باورند که جهان اطراف زنده است و هر آنچه روی زمین است در "جهان دیگر" منعکس می شود، اما برعکس. در هر صورت، خدایان، ارواح و مردم در کنار هم زندگی می کنند، در میان الهه های چرخان، موکوش معروف ترین است (احتمالاً ارتباطی با کلمه "mokos" - "چرخش"، اما من نتوانستم این ارتباط را پیدا کنم. در سانسکریت کلمات mocsa یافت شد - رهایی، نجات روح، mokshaka - شکستن پیوندها). نسخه های دیگری از نام - Ma-kosh به معنای "مادر قرعه" است (در سانسکریت کلمات kac - بستن، kac - "مشاهده شدن، آشکار کردن") یافت می شود.

    زنان در حال زایمان، الهه های «جبر»، به جای نخ، سرنوشت مردم را می چرخانند و سرنوشتی خوش یا بدشانسی به آنها می دهند. دوشیزه ای زندگی را می سنجد، یکی دیگر نخ سرنوشت را قطع می کند، سومی، بزرگ ترین، کلمه سرنوشت را تلفظ می کند. (فرقه زنان زايمان به تدريج با فرقه ارواح خانگي ادغام شد). گاهی اوقات زنان در حال زایمان مطابق با «طلسم‌هایی هستند» که روی یک کوه (سنگ، روی رودخانه (دریا)، زیر درخت (روی یک تیرک) قرار دارند، جایی که «سه دوشیزه... می‌چرخند، می‌چرخند، الگوهایی می‌کشند».

    الهه های سرنوشت Dolya و Nedolya (Srecha و Nesrecha) عملکردهای مشابهی داشتند. براونی (یا domozhirikha، هیپوستاز زن براونی)، نگهبان خانه، جد طایفه. مارا (شبح، مظاهر، وسواس، شبیه پیرزنی کوچک و "گرم") در یک شب مهتابی ظاهر می شود. گاهی اوقات او به شکل یک چرخ نخ ریسی می شود، گاهی اوقات نخ و یدک را پاره می کند، که به عنوان یک نماد خاص عمل می کند - (به شکل الهه مرگ) مارا روح را از بدن خارج می کند. کیکیمورا (نوعی از مارا/زن خانه دار، به نظر می رسد مانند زنی در هر سنی با ناهنجاری های جسمی شدید، مرتبط با فرقه مردگان) به تنهایی بچرخد - گاهی اوقات به زنان خانه دار خوب کمک می کند و به زنان بی دقت آسیب می رساند. پری دریایی (که در باور عامیانه همه ارواح طبیعی زنانه و همچنین زنانی که به مرگ غیرطبیعی مرده اند را متحد می کند) عاشق خیاطی هستند. در هفته پری دریایی، بوم، نخ و لباس روی درختان رها می شد. "همسران جنگلی" به مردم توپ هایی از نخ "غیر کاهشی" می دهند.
    کوموجا (شخصیت دادن به تب) - علاوه بر تسلط بر ابزارهای مختلف (برش با چاقو، تیز کردن) او همچنین می چرخد. ریسنده افسانه ای که در «کلبه ای روی پای مرغ، روی دوک ... ابریشم می چرخد، نخ های بلند را می چرخاند، دوک می چرخاند...» (طبق توصیف بابا یاگا، یا پیرزنی / جادوگر زندگی می کند. ). اسپینر دوک را می‌چرخاند، کلبه می‌چرخد، نخ به توپ می‌پیچد - و آن توپ به قهرمان کمک می‌کند بر فضا و زمان غلبه کند و به دنبال سرنوشت خود بگردد. زنی از جهان دیگر، به کسی در دنیای انسانی کمک می کند - با استفاده از توانایی های جادویی، پارچه بافته شده/گلدوزی شده را احیا می کند و هماهنگی بین جهان ها - پایین تر، بالاتر و میانه ایجاد می کند.

    استفاده از نخ / بکسل / طناب در مراسم

    مواد مورد استفاده در ریسندگی اغلب پشم، کتان، کنف است، اگرچه گاهی از پرهای مرغ (کیکیمورا) و موهای صاحبان (موکوش) استفاده می شود. با استفاده از پشم / پر / مو، ارواح مرکز نیروی زندگی مردم و حیوانات را دستکاری می کنند، بنابراین چنین "نخ ها" تأثیر قوی تری دارند. ریسنده های روح اغلب می توانند خودشان به یدک کش تبدیل شوند، و سپس فقط پشم نیست که ریسیده می شود، بلکه موهای آنها - به عنوان ترکیبی از نیروی حیاتی و جادویی که به کتانی منتقل می شود. در عین حال، ارواح در حال چرخش، چه زن باشند و چه نباشند، برای کار خود آرزو می کنند.

    برخلاف انسان های فانی صرف، ارواح هنوز "کار" خود را آگاهانه انجام می دهند، آنها در سطحی ظریف وجود دارند - و بافندگی ظریف را می بینند - از کجا شروع کردند، چگونه به هم متصل شدند، چگونه به پایان خواهند رسید: بنابراین، برای آنها به همین راحتی است که " بافتن» برای افراد نخ جریان دارد.

    برای رسیدن به اهداف، آنها نه تنها از مواد مختلف برای نخ ها (پشم، کتان، ابریشم)، بلکه از رنگ های مختلف (قرمز، سفید، خاکستری، سیاه) و همچنین از تعداد نخ های مختلف (یک، سه یا بیشتر) استفاده کردند.

    روش گره زدن نخ ها بر روی بدن فرد را می توان با تزئینات مختلف مرتبط کرد: در گردن نخ با گردنبند مرتبط است (یا بعداً جایگزین می شود) ، روی دست با دستبند ، روی انگشت با حلقه ، در کمر با یک کمربند

    روش چسباندن نخ به بدنه نیز مهم بود: بستن یا ضربدری.

    معنای مخفی و جادویی صنایع دستی نه تنها برای خدایان روح، بلکه برای افراد "دانشمند"، جادوگران و شفادهندگان نیز شناخته شده است. برخلاف مردم عادی، «آگاهان» با یدک کش، نخ، نخ، طناب و سایر ویژگی های صنایع دستی دستکاری آگاهانه و هدفمند داشتند. این اعمال در فال گیری و آیین های جادویی منعکس می شد.