صفحه اصلی / به سلامتی شما / معنی هیروگلیف ببر. حروف چینی: ببر

معنی هیروگلیف ببر. حروف چینی: ببر

امروزه تقریباً در سراسر جهان اوج محبوبیت خالکوبی وجود دارد. سالن های تاتو به طور فزاینده ای نگران ایمنی و راحتی مشتریان در هنگام استفاده از خالکوبی هستند. اشکال و روش های خالکوبی به تنوع باورنکردنی می رسد و هر روز عجیب تر می شود. استفاده از خالکوبی های هیروگلیف این موضوع را تایید می کند.

تاریخچه خالکوبی

نگرش نسبت به خالکوبی متفاوت است دوران تاریخیمتنوع و تغییر یافته، هرگز بدون ابهام نیست.

در زمان های قدیم، خال کوبی در نظر گرفته می شد علامت متمایزقبیله یا طایفه در طول تاریخ، نمونه هایی وجود داشته است که طرح های بدن را فقط افراد نجیب و ممتاز می توانستند بپوشند. زمان هایی نیز وجود داشت که از آنها برای علامت گذاری مجرمان استفاده می شد. در دوره های مختلف، ممنوعیت ها و اجازه استفاده از خالکوبی متناوب بود. حتی در یک محیط مذهبی نیز در این موضوع یکپارچگی وجود نداشت، زیرا خالکوبی های بدن هر از گاهی می توانست ماهیت مقدس داشته باشد یا هتک حرمت به احساسات مذهبی تلقی شود.

در اواسط قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم، وضعیت منحصر به فردی در رابطه با خالکوبی به وجود آمد. به استثنای موارد نادر، جزمات دینی و اخلاقی دیگری که قبلاً آنها را ممنوع کرده بودند، کمتر و کمتر می شود. ویژگی اصلی دوران مدرن، ترویج فعال خالکوبی ها در فرهنگ عامه، به ویژه در دنیای تجارت نمایش است، جایی که بت های جوانان امروز شروع به ایجاد مد برای خالکوبی های هیروگلیف کرده اند. توجه به این نکته ضروری است که در چین، ژاپن و کره، بر خلاف کشورهای اروپایی، امروزه هیروگلیف روی بدنه رایج نیست و در نتیجه اصلا استفاده نمی شود.

حروف چینی، ژاپنی، کره ای و ویتنامی

زبان اصلی مورد استفاده برای خالکوبی هیروگلیف چینی است. زبان های ژاپنی، کره ای و ویتنامی که تحت تأثیر او ظاهر شدند کمتر مورد استفاده قرار می گیرند.

چینی سخت ترین زبان است. یک نویسه چینی می تواند به معنای کل عبارت باشد و ترکیب آنها معنای هر یک از کاراکترهای مجاور را تغییر می دهد.

حروف چینی محبوب با معانی برای خالکوبی









ژاپنی‌ها و کره‌ای‌ها از خط ساده‌تر و هجایی استفاده می‌کنند، اما با حروف چینی وام گرفته شده.

شخصیت های محبوب ژاپنی با معانی برای خالکوبی






حروف چینی با اعداد


کاراکترهای ویتنامی امروزه عملاً مورد استفاده قرار نمی گیرند.

باید مراقب باشید که هنگام استفاده از خالکوبی، فکر مورد نظر معنای خود را تغییر ندهد. استفاده نادرست از هیروگلیف می تواند عبارت را تغییر دهد، آن را دقیقاً برعکس، ناشایست یا تحقیرکننده مالک و دیگران کند و همچنین دارای معنای منفی باشد. از آنجایی که تعداد متخصصان زبان ویتنامی حتی کمتر است، در اینجا باید بسیار احتیاط کرد.

محبوب ترین معانی خالکوبی هیروگلیف

تعداد زیادی از نمادهای استفاده شده در هیروگلیف نویسی می تواند افراد ناآشنا را گیج کند. تعداد کاراکترهای مختلف در چنین زبان هایی در هر کدام به چند ده هزار می رسد.

برخی از افراد نمی خواهند زمان زیادی را صرف جستجوی ترجمه مناسب کلمه، فکر یا عبارت مورد نظر کنند و محبوب ترین معانی خالکوبی هیروگلیف را انتخاب کنند.

اغلب کلماتی در مورد عشق، خانواده، هماهنگی، ثروت، خوشبختی، شانس، صلح و رویاها وجود دارد. چنین خالکوبی ها اغلب توسط دختران اعمال می شود. هیروگلیف با معنی آتش، اژدها، ببر، قدرت، شجاعت، مردانگی و جنگجو نیز رایج است. آنها عمدتا توسط مردان انتخاب می شوند.

نمایندگان هر دو جنس اغلب عبارات کوتاهی را نیز بر روی بدن خود نقاشی می کنند که معنایی عرفانی و مرموز دارد. ترجمه آنها به چند دسته فلسفی برمی گردد. هیروگلیف به معنای کارما، زندگی و ابدیت، سرنوشت و آرزوها، سفر در جستجوی حقیقت محبوب هستند.

از زمان های قدیم در چین، ببر نماد شجاعت نظامی بوده است، که نشان دهنده شدت، شجاعت و رهبری است. این هیروگلیف چگونه تلفظ می شود، چه شکلی است و چگونه آن را بنویسیم؟

علامت نوشته شده به این صورت تلفظ می شود: hǔ/hu (سیستم پینیین/پالادیوم).

با وجود وحشیگری، ببر چین باستانبه عنوان یکی از حیوانات مقدس همراه با ققنوس و لاک پشت مورد احترام است. این حیوان یکی از 12 علامت است.

پس بیایید این شکارچی را تحسین کنیم.


در زمان های قدیم مردم اغلب از علائم و نشانه های مختلفی استفاده می کردند. امروزه ما همچنین از نمادهای زیادی استفاده می کنیم و نمادهایی برای ببر وجود دارد. به عنوان مثال، یکی از این نشانه ها، "آیکون ها" در اینجا آمده است:

همانطور که می بینید، هنگام انتخاب چندین در یک علامت ویژگی های مشخصهببر ما متوجه می شویم که تصویر به چه معناست.

چینی های باستان، هنگام ایجاد هیروگلیف، ویژگی هایی را که به ویژه مشخصه ببر بود، برجسته می کردند. در آن زمان، ببر به صورت شماتیک به روشی غیرمعمول برای ما به تصویر کشیده شد - به صورت عمودی (مانند اکثر حروف چینی باستانی برای حیوانات).

این تصویر نمونه ای از نوشته باستانی "Jinwen" را نشان می دهد که تا زمان ما به عنوان یک تصویر حکاکی شده روی فلز باقی مانده است (عمدتاً از برنز استفاده می شد).

حالا بیایید تصویر باستانی را 180 درجه به صورت افقی بچرخانیم.

و در نهایت، بیایید به سبک مدرن هیروگلیف نگاه کنیم.

همانطور که می بینید، نوشتن مدرن دستخوش تغییراتی شده است تغییر قابل توجهبا این حال، اگر کمی خیال پردازی کنید، علامت را می توان به صورت دهان باز، پنجه ها و دم مشاهده کرد.

چندین افسانه چینی در مورد منشاء نمادهای فال شرقی وجود دارد

به گفته اولی، محبوب ترین در چین، بودا یک بار از همه حیواناتی که می خواستند به جشن تولد او بیایند دعوت کرد.


فقط 12 حیوان آمدند: زمان سردی بود و برای رسیدن به بودا، لازم بود از رودخانه وسیعی شنا کنیم. بودا به هر حیوانی به ترتیب ورودشان یک سال حکومت اعطا کرد.


موش اول ظاهر شد و او اولین سال چرخه دوازده ساله را گرفت.
اگرچه شاهدان این شنای خارق‌العاده می‌گویند که بوفالو اولین کسی بود که به ساحل مقابل رسید و موش که نمی‌خواست در آب یخی خیس شود از بوفالو خواست تا او را روی پشت خود حمل کند و او به بیرون رفت. از سادگی دل، موافقم. در حالی که گاومیش داشت خودش را تکان می داد تا با شکلی مناسب در برابر بودا ظاهر شود، موش در حالی که از پشت او می پرید، به سرعت به جلو دوید و اولین نفر بود. او به خاطر سرعت و توانایی اش در استفاده از موقعیت پاداش گرفت.


برخی از تماشاگران بعداً سوگند یاد کردند که این یک موش صحرایی نیست، بلکه یک موش کوچک اما باهوش است، و او نخواسته بر پشت بوفالو سوار شود، بلکه مانند یک "خرگوشه" سوار شده است. گاومیش متوجه او نشد و زمانی که در صف دوم بود بسیار ناراحت شد.


تایگر که سومین سالش بود کمی از بوفالو عقب بود. تماشاگران که مجذوب رقابت بین بوفالو و ببر شده بودند (از آن زمان تاکنون با یکدیگر رقابت می کنند)، به درستی در نظر نگرفتند که چه کسی چهارم شد - گربه، خرگوش یا خرگوش.
با گذشت سالها، دیگر امکان اثبات حقیقت وجود ندارد و مردمان مختلف شرقی هنوز در مورد صاحب سال چهارم اختلاف دارند.


پنجمین اژدها، ششمین مار، هفتمین اسب بود.


در اینجا نواری از مه در امتداد رودخانه جاری شد و دوباره مشخص نیست که چه کسی هشتم است - بز یا گوسفند (طبق طالع بینی ژاپنی).


نهمین میمون بود - فقط پس از اطمینان از ایمن بودن رویداد، او وارد آب شد.


خروس به رتبه دهم رسید، زیرا با تأخیر به خانواده پرجمعیتش گفته بود که در غیاب او چه کاری باید انجام دهند.


سگ یازدهم شد. صبح کارهای خانه زیادی برای انجام دادن داشت و از آنجایی که به سختی مدیریت می کرد، با عجله وارد آب شد. آنها می گویند او برای مدت طولانی بیمار بود. و سرانجام آخرین نفری که ظاهر شد گراز بود (طبق منابع دیگر او خوک را به جای خود فرستاد). بودا دوازدهمین سال آخر را به او داد.

افسانه دوم:

امپراطور جید از بهشت، خدمتکار خود را به زمین فرستاد تا دوازده تا از زیباترین حیوانات روی زمین را به آنها هدیه دهد.


خدمتکار به زمین رفت و اولین کسی بود که موش را دید و او را نزد پادشاه دعوت کرد.
پذیرایی امپراتور برای شش صبح برنامه ریزی شده بود و موش خوشحال شد و بلافاصله دوید تا قبل از جلسه خود را آماده کند.


پس از سرگردانی در اطراف زمین، خدمتکار تصمیم گرفت که امپراتور یک بوفالو، ببر، خرگوش، اژدها، مار، اسب، گوسفند، میمون، خروس و سگ را دوست دارد.


اکنون خادم باید آخرین حیوان را انتخاب کند. او که در سراسر زمین سفر می کرد، چیزهای زیادی در مورد زیبایی گربه شنیده بود، بنابراین برای مدت طولانی به دنبال آن بود. خدمتکار گربه را در جایی پیدا نکرد، از موش خواست که دعوت نامه را به گربه برساند.


موش گربه را پیدا کرد و دعوت نامه را ابلاغ کرد. اما گربه تنبل بود و دوست داشت بخوابد، بنابراین از موش خواست که او را بیدار کند.


موش در ابتدا موافقت کرد، اما وقتی به سوراخ او رفت و شروع به شانه کردن موهایش کرد، متوجه شد که گربه بسیار زیباتر است و قطعاً در چشمان پادشاه از او بهتر خواهد بود. موش نمی توانست این را تحمل کند، بنابراین صبح تصمیم گرفت گربه را بیدار نکند.


ساعت شش صبح روز بعد، همه حیوانات دعوت شده در خانه پادشاه جمع شدند، به جز گربه که هنوز آرام خوابیده بود.

همه حیوانات خود را برای خشنود کردن پادشاه آماده کردند. موش حیله گرترین و مبتکرترین شد. او به پشت بوفالو رفت و شروع به نواختن پیپ کرد و در نتیجه پادشاه را فتح کرد و طوفانی از لذت در او ایجاد کرد.
برای این، پادشاه مقام اول را به او اعطا کرد.

من مقام دوم را به بوفالو به خاطر مهربانی‌اش، سوم را به ببر، چهارم را به خرگوش به خاطر کت پوست زیبایش، و چهارم را به اژدها به دلیل غیرمعمول بودنش دادم. ظاهر- پنجم

مار برای خرد - ششم، اسب - هفتم، گوسفند - هشتم، میمون برای مهارت - نهم.

خروس دهمین و سگ یازدهمین است.


سپس متوجه شدند که آخرین دوازدهمین حیوان، گربه، آنجا نیست. خادم باید به زمین باز می گشت و فوراً دنبال آخرین نماد سال می گشت.
خوک اولین کسی بود که توجه او را جلب کرد و او را دعوت کرد.


در همین حین گربه از خواب بیدار شد و متوجه شد که بیش از حد خوابیده است و موش او را بیدار نکرد. گربه تا جایی که می توانست به سمت قصر دوید.

در همین حین، خدمتکار با خوک به قصر آمد و امپراتور خوک نه چندان زیبا را دید، اما با این حال جایگاه دوازدهم آخر را به او داد.
گربه وقتی دیر شده بود وارد سالن شد. همه 12 نماد سال قبلاً صاحبان خود را داشتند.


و حتی با وجود این واقعیت که امپراتور واقعاً گربه را دوست داشت ، هیچ چیز قابل تغییر نبود. بنابراین، از آن زمان، گربه مورد آزرده موش قرار گرفت و دشمنی آشتی ناپذیری بین آنها وجود داشت.

سال تولد: 1902 1914 1926 1938 1950 1962 1974 1986 1998 2010

ببر حیوانی از گروه یانگ است. او از شرق آمده است. ببر پادشاه جانوران است، با شکوه است و دفاع بسیار خوبی از یانگ و یین دارد. این محافظت بر روی پوست ببر با نوارهای متضاد بیان می شود که نه تنها از سرما محافظت می کند، بلکه با قدرت عرفانی به آن پاداش می دهد. ببر فرمانروای جنگل است، او به همه حیوانات فرمان می دهد و ترس را در شیاطین و ارواح شیطانی ایجاد می کند. اغلب در چین، به منظور محافظت از خود در برابر نیروهای شیطانی، جوانان کلاه هایی به شکل سر ببر بر سر می گذارند.

ببر نماد ایمان و صبر است، مورد احترام و ترس است، اما از همه محافظت نمی کند.

ببری که در شب متولد می شود از همه برادرانش شادتر است، او آرام و خردمند است، شب قلمرو اوست که در آن به جستجوی طعمه می چرخد. تجارت او پربارتر است و رقبای او در خوابند. اما کسانی که در طول روز به دنیا می آیند، تحرک، بی احتیاطی و فعال ترند، زیرا در نور روز در معرض دید قرار می گیرند.

دوران کودکی آن‌ها به آرامی پیش می‌رود، با انواع ماجراجویی‌ها و شوخی‌های دوران کودکی. جوانی ببرها بسیار هیجان انگیز، احساسی، پر از درگیری و تغییرات است. ببرها طبیعتی پرشور دارند و به همین دلیل دائماً با سوء تفاهم ها و شوک های دیگران مواجه می شوند. اگر آنها به دنبال ماجراجویی نباشند، قطعاً ماجراجویی آنها را غافلگیر خواهد کرد. اما به طور کلی آنها بخش اول زندگی خود را به شادی می گذرانند.

بلوغ ببرها جالب است، اما اگر آنها از گذشته درس نگرفته باشند و یاد نگیرند که خود را مهار کنند، دوره ناامیدی و ناامیدی آغاز می شود. معمولاً آنها با مشکلات مالی، درگیری های خانوادگی، درام های عاشقانه مواجه می شوند، ببرها نیز در سنین بالا به سختی می توانند آرام شوند، زیرا نمی توانند با وضعیت خود کنار بیایند. پیری برای ببرها ایجاد نشده است و دیدن آن پس از چنین نبردهایی دشوار است. به طور کلی زندگی آنها بسیار متنوع و پر از اشتیاق است و در نهایت به زندگی مورد نظر خود می رسند. ببر به طور ناگهانی و بی رحمانه می میرد.

ببر و شخصیت

ببرها دید وسیعی از جهان دارند، آنها می دانند چگونه باشند و

اما بردبار و لیبرال، تا زمانی که ناموسشان در میان نباشد. آنها از زندگی روزمره بیزارند، اما این بار را به دوش می کشند. ببرها سخاوت سلطنتی دارند و به راحتی می بخشند، زیرا اصلاً کوچک نیستند. ببر می داند که چگونه با خودش خشن باشد، اما از اطرافیانش مطالبه گر است. ببرها دوست ندارند مدام از آنها ستایش شود و می دانند چگونه حقیقت را از چاپلوسی تشخیص دهند. اغلب آنها از اعمال خود آگاه نیستند، زیرا معتقدند که همیشه کار درست را انجام می دهند و این باعث کوری آنها می شود.

اگر می توانید روی توصیه های این افراد حساب کنید، فقط در صورتی که عصبانی نباشند. ببرها با احساسات خود زندگی می کنند و بنابراین تقریبا همیشه در تنش هستند. آنها اغلب از تضادهای عاطفی خود می ترسند، که آنها را از کنترل پرخاشگری خود باز می دارد. اغلب این برای دیگران بسیار آزاردهنده است.

در نگاه اول، مردان ببر مهربان به نظر می رسند، اما این یک تصور غلط کلی است، زیرا آنها مشت های آهنین، اراده ای آهنین و سرنوشت گرایی استثنایی دارند. آنها می دانند چگونه در برابر خرابکاری مقاومت کنند و مواضع دشمن را نابود کنند.

زنان این علامت بسیار فعال، پرشور، سخاوتمند و قدرتمند هستند. بنابراین، بهتر است امسال مرد به دنیا بیایید - تسخیر جهان برای مردان آسان تر است. ببر با نیاز به رویارویی با نظم موجود متولد می شود. اما زن ببرباهوش، زبردست، صریح درست است، پیدا کردن روش های صحیح تربیت فرزندان برای او بسیار دشوار است. او همچنین خانه‌دار خوبی نیست، زیرا واقعاً دوست ندارد در خانه بماند. نارضایتی و استقلال مداوم او اغلب منجر به خواسته های عاطفی می شود که به شدت در زندگی شخصی او تداخل می کند.

ببرها مبارزانی برای عدالت و شورشیان هستند که همیشه با قدرت و کنترل مخالف هستند. آنها اغلب درگیر انواع جنبش های انقلابی هستند، اما گاهی لیاقت اعتمادی که به آنها داده می شود را ندارند. زیرا ببرها تمایلی به فکر کردن در تمام مراحل خود ندارند، اما بلافاصله با سر به استخر می روند و هم قبیله های خود را با خود می کشانند. اما افراد منطقیهمیشه تعجب خواهید کرد که آیا ارزش دنبال کردن آنها را دارد؟ و این درست است، زیرا پیروان ببر ممکن است خود را در آستانه فاجعه با آنها بیابند.

اگر تیترا را در قفس بگذارند، یا بی رحم می شود یا وقار خود را از دست می دهد. این حیوان به فضاهای بی پایان نیاز دارد. حتی پشت میله‌ها هم پرخاشگر می‌شود، کنترل خود را از دست می‌دهد و وارد دعوا می‌شود. غیرممکن است که او را مجبور کنیم چیزی را که نمی خواهد به اشتراک بگذارد. آموزش نظم دادن به ببر دشوار است، زیرا او به حرف کسی گوش نمی دهد، اعمالش از افکارش جلوتر است. شجاعت او در حد بی فکری، بی پروایی و لذت بردن از احساس خطر است. ببرهایی که در موقعیت‌های خطرناک به شهرت می‌رسند از تحسین دیگران لذت می‌برند و در نتیجه خود را تلف می‌کنند. آنها می توانند بسیار رک و سرسخت باشند و تقریباً همیشه با کسی دعوا کنند. اگرچه آنها خودخواه به حساب می آیند، اما قادر به سخاوت زیادی هستند ما در مورددر مورد چیزی عالی آنها گرم و حساس هستند و اغلب خودخواه می شوند. هنگامی که زندگی آنها خسته کننده می شود، آنها شروع به جستجوی راحتی می کنند که هزینه دیگران است. برای جالب تر کردن جهان، ببر باید در جنگل زندگی کند.

در عین حال، مقاومت در برابر او دشوار است، زیرا او دارای شخصیت مغناطیسی است و اقتدار ذاتی او باعث جذب اطرافیان می شود. مردم به طور شهودی به او احترام می گذارند، حتی دشمنانش. ببر دوست دارد از او اطاعت شود. او اجازه نخواهد داد کسی به او فرمان دهد و تا آخر از مواضعش دفاع می کند. او معتقد است که برای چیزهای بزرگ آفریده شده است.

اگر ببر شروع به فکر کردن کند که چه زمانی باید عمل کند و اگر به توصیه های منطقی گوش دهد، می تواند به موفقیت بی سابقه ای دست یابد. اما قاعدتاً به دیگران اعتماد ندارد. گاهی قبل از یک تصمیم مهم می ایستد یا تا دیر نشده تردید می کند.

ببر سرسخت همیشه پیاده برای بازدید می رود. اما اگر فرصت داشته باشد اسب سواری را ترجیح می دهد زیرا به طبیعت بسیار نزدیک است. در تعطیلات آخر هفته، او دوست ندارد به بناهای معماری یا خرابه های گوتیک نگاه کند، بلکه خود را وقف شکار یا ورزش های فعال می کند.

ببر و ثروت مادی، پول

افراد این علامت به راحتی در حوزه های مالی، در معاملات با اموال منقول و غیر منقول و در معاملات بورسی فعالیت می کنند. آنها را اغلب می توان در سالن های تئاتر یا در مسابقات ورزشی پیدا کرد، جایی که همیشه به عنوان برنده ظاهر می شوند.

ببرها باید بسیار ثروتمند باشند زیرا تقاضاهای بیشتری نسبت به سایر افراد دارند. آنها عاشق سفرهای طولانی و سافاری های مجلل هستند. در هجوم آنها به حداقل راحتی عادت کرده بودند، اما در زندگی روزمرهآنها توسط هر دو چیز ساده و لوکس احاطه شده اند. سالن های آنها توسط مبل های کم ارتفاع و پهن و بالش های ابریشمی اشغال شده است. اغلب کف آنها با پوست حیوانات وحشی تزئین شده است. ببرها چیزهای زیبا را دوست دارند: فرش ایرانی، سوغاتی های زیادی که از آنها می آورند

سفر اگر آنها ورزشکار هستند، پس دیوارهای آنها با غنائم جنگی آویزان شده است. اما به آنها نمی دهند از اهمیت زیادی برخوردار استبلکه همه اینها برای تمجید از خود در مقابل مهمانان وجود دارد.

اتاق آنها تا حدودی یادآور یک لانه است و وقتی قلمروشان مورد تهاجم قرار می گیرد آن را دوست ندارند. و این غار یک درنده تأثیری مشتاق و در عین حال افسرده بر اطرافیانش می گذارد. ببر عادت دارد خیال و تخیل خود را حتی در خانه نشان دهد.

ببر و حرفه ها

ببرها رهبران و فرماندهان متولد می شوند، بنابراین آنها مطلقاً برای انقیاد خلق نشده اند. اغلب اقدامات ببرها تکانشی است، اما آنها هنوز شهود باورنکردنی دارند که آنها را از فاجعه کامل دور می کند. آنها نمی خواهند نسبت به کسی، حتی پدر و مادر یا عزیزان خود، مکلف باشند. آنها حق تعلق داشتن به خود را حفظ می کنند.

سر ببر پر شده است ایده های جالب، او قادر است طرح های جدیدی را اجرا کند که هیچ شک و شبهه ای در بین دیگران ایجاد نمی کند. آنها در یک شغل خسته کننده احساس بردگی می کنند و بنابراین سعی می کنند در اولین فرصت آن را ترک کنند. خطر به هیچ وجه آنها را نمی ترساند. و آنها هرگز کاری را نیمه کاره انجام نمی دهند و سعی می کنند عمیقاً در اصل موضوع تحقیق کنند. اشتیاق و پویایی پرشور آنها اطرافیان را مجذوب خود می کند، بنابراین آنها همیشه متحدانی را پیدا می کنند که مایل به دنبال کردن هستند. آنها را تا آخر

ببر دوست ندارد افتخارات خود را به اشتراک بگذارد، او به کسی گزارش نمی دهد و مسئولیت ها را تشخیص نمی دهد. وقتی صحبت از هر تغییری می شود، ببر پشتکار نشان می دهد و به نقطه گستاخی می رسد. همه چیز با او در حرکت است، هیچکس از او خسته نمی شود. ببرها دانش عمیقی دارند که می تواند حتی یک متخصص را گیج کند. ببری که از فعالیت مستقل محروم می شود، تهاجمی و بی ثبات می شود. زنان ببر همیشه برای غلبه بر قراردادها یا دستیابی به برابری با مردان آماده حمایت از هر ایده جدید هستند.

ببرها برای نقش یک فرمانده نظامی یا مدیر کارخانه مناسب هستند، اما در عین حال می توانند تبدیل به گانگسترهای خطرناکی شوند زیرا عاشق حرفه های مرتبط با خطر هستند. اغلب آنها را می توان در نقش چترباز، چترباز، راننده، ماتادور، مربی، محقق، رئیس در صنایع مختلف یافت. آنها اغلب دولتمردان و انقلابیون خوبی هستند.

ببر و عشق

تیتر پرشور و پرشور سعی می کند شادی در عشق را حتی قبل از بلوغ بشناسد. همانطور که قبلاً اشاره کردیم ، او فقط به تجربه خود اعتقاد دارد و بنابراین آموزه های اخلاقی بیگانگان را باور نخواهد کرد. معمولا دومین دلیلی که او خانه را ترک می کند ازدواج زودهنگام است.

ببرها بیش از حد متعالی هستند، به طرز وحشتناکی احساساتی هستند، آنها به سرعت عشق را می پذیرند و آن را تحسین می کنند تا زمانی که به زندگی روزمره تبدیل شود. این ارتباط تنها در صورتی می تواند ادامه یابد که شریک باهوش باشد و بداند چگونه به طور مصنوعی علاقه و کنجکاوی ببر را تحریک کند، در غیر این صورت شور و شوق شکارچی ما به سرعت از بین می رود. و ببر را نمی توان خیانتکار نامید، او فقط به اشتیاق حیوانی نیاز دارد و اگر آن را دریافت نکرد، سعی می کند آن را در کنار خود پیدا کند و به این ترتیب خود را اثبات می کند.

ببر باید مقاومت ناپذیری خود را آزمایش کند، بنابراین هنر اغواگری برای ببر چیزی شبیه به ورزش برای حفظ شکل است. او قادر است عشق بزرگ، اما اغلب احساسات او بیش از حد قوی می شود و بنابراین روابط عشقی او به ندرت پایان خوشی دارد.

راه های دیگری برای نگهداری ببر وجود دارد: به او اشاره کنید که در کنار او شرکای جالبی وجود دارد. ببر هرگز اجازه نمی دهد طعمه اش دزدیده شود و با حسادت از حقوق برتری خود محافظت می کند. اما نه در. به هیچ وجه نباید زیاده روی کنید، زیرا حتی ببر ممکن است روزی صبرش تمام شود. او می تواند بگوید که از این زندگی نابسامان خسته شده است، اما خودش هرگز نمی تواند به پوستی تبدیل شود که برای تزئین کف کنار شومینه استفاده می شود.

ببر احساسات قوی دارد و تقریباً هرگز دروغ نمی گوید، زیرا از تظاهر متنفر است. اما این نیز اتفاق می افتد که خود او آنچه را که ساخته است خراب می کند. او ناخودآگاه می تواند بدون اینکه متوجه شود شریک زندگی خود را توهین کند. به طور طبیعی، این می تواند منجر به وقفه شود. این باعث پشیمانی شدید او می شود، اما چند روز دیگر او به مسیر باز می گردد.

بهتر است ببر درگیر دسیسه های پیچیده نشود، زیرا آنها فقط می توانند او را رنج ببرند. اگرچه آنها شخصیت درخشانی دارند و بسیاری به آنها حسادت می کنند، اما زندگی آنها بسیار دشوار است. به دلیل اشرافیت خود، او اغلب خود را قربانی می کند. ببرها وفادار، بسیار سخاوتمند و همیشه صمیمی هستند. بنابراین، هنگامی که آنها از هم جدا می شوند، سلطنتی از سمت خود خارج می شوند. آنها می دانند چگونه با وقار شکست بخورند. خیر دوست بهترو دشمنی بزرگتر از ببر.

ببر و خانواده اش

ببرها ماجراجو و فاتح متولد می شوند. آنها عاشق درخشیدن و خودنمایی هستند. طبیعتاً افسار قدرت در خانواده را هم رها نمی کنند. آنها قطعاً همسر سازمان یافته ای خواهند یافت که نه تنها قادر به مدیریت خانه، بلکه تزئین زندگی آنها نیز باشد. در مورد زن ببر، او می تواند خانه را برای موفقیت شخصی اداره کند. زنان این علامت بیش از حد فعال و رهایی یافته هستند. آنها نمی توانند از کسی دستور بگیرند و همیشه فقط به خانواده خود بدهند. زن ببر همه جا موفق می شود، اما به شرطی که شوهرش بخشی از کارهای خانه را انجام دهد.

ببرها عاشق سفر هستند. آنها را نمی توان والدین نمونه نامید، زیرا خود آنها گاهی اوقات حرف هایشان را باور نمی کنند. آن را تصور کنید. ببر به فرزندش عقل سلیم و احتیاط را می آموزد. پوچ! در این صورت اگر ببینند به هدف مورد نظر می رسند می توانند دروغ بگویند. اگر تیتر محتاطانه و حساس تأثیر خوبی بر کودکان داشته باشد و به آنها اجازه دهد زندگی را برای خود تجربه کنند، آنگاه چنین والدینی به مربی بسیار خطرناکی تبدیل می شود. آنها نمی دانند چگونه نوسانات خلقی، طغیان تکانشگری و عصبانیت را پنهان کنند و این می تواند به طرز غم انگیزی بر زندگی و شخصیت کودکان متولد شده در سال موش، خرگوش، گوسفند و سگ تأثیر بگذارد. چنین کودکانی به محبت و درک نیاز دارند. ببر بهتر است با بچه اژدها، اسب، میمون یا خروس سر و کار داشته باشد. چنین کودکانی والدین خود را تحسین می کنند و مشتاقانه منتظر توصیه های آنها هستند. دستیابی به درک متقابل با یک بچه خوک همیشه ممکن نیست. درست است که گاو با اصول تسلیم ناپذیر خود می تواند ببر را رنج ببرد. کودک مار همیشه سعی می کند خودنمایی کند، اما والدین او اعمال او را غیر طبیعی می دانند.

ببر و جنس

ببرها به لطف ظاهر و جذابیتشان، اغوا کننده ترین شرکا در کل طالع بینی هستند. اما شما نمی توانید بدون فکر به آغوش آنها بشتابید، زیرا آنها اسیر می شوند، مالکیت می کنند و سپس به سرعت خنک می شوند. وقتی متقاعد می شوند که رابطه جنسی اشتباه دوران جوانی آنهاست، به سمت روابط جدی تر می روند.

در همه شرایط، ببرها می خواهند بر آنها مسلط شوند و دوست ندارند به رختخواب کشیده شوند. هر یک از روابط آنها طولانی مدت است، بنابراین آنها نیاز به احترام دارند. ببرها با عقل خود زندگی می کنند و رابطه جنسی برای آنها یک تاکتیک دیپلماتیک نیست.

ببرها عاشق شرکت هستند و دوست دارند به آنها توجه شود. آنها خود را بسیار زیبا حمل می کنند و اگر کسی را دوست داشته باشند، اصلاً مهم نیست وضعیت مالیاین شخص

در آمیزش جنسی بر پاکی آن پافشاری می کنند. آنها به آرامی رابطه جنسی را شروع می کنند، اما وقتی سرعت را افزایش می دهند، برخی از غرایز حیوانی را نشان می دهند. سکس برای آنها موسیقی فوق العاده ای است که در آن عادت دارند تخیل خود را بیان کنند. آنها برای لذت های جدید تلاش می کنند و سعی می کنند همه چیز را امتحان کنند. آنها معتقدند هر چیزی که لذت را افزایش دهد کاملاً قابل قبول است. گرمی و درک آنها به ویژه برای کسانی که از عقده حقارت رنج می برند مؤثر است. آنها در تمایل خود برای جلب رضایت، همیشه نیازهای دیگران را به جای نیازهای خود در اولویت قرار می دهند.

اولین ملاقات با یک ببر

چنین افرادی را می توان در هر جامعه ای شناسایی کرد. آنها مستقل، راحت و نگاه نافذ شکارچی هستند. تحت چنین نگاهی، نمی توانید خود را طعمه خود کنید و اشتهای سلطنتی را برانگیختید. اگر ببر کسی را دوست داشته باشد، فرصت را از دست نخواهد داد تا او را اغوا کند. فراموش نشدنی ترین لحظات زندگی شما را می توان با ببر همراه کرد. یک ببر تنها در صورتی می تواند تغییر کند که شرایط او را مجبور کند. اما او نمی تواند خیانت را تحمل کند. او با اطلاع از رفتار نادرست شریک زندگی خود، با وقار ترک خواهد کرد.

اگر می خواهید به ببر هدیه بدهید، بهتر است سفری طولانی و جالب به گوشه ای ناشناخته از زمین را انتخاب کنید. و اگر این امکان وجود ندارد، پوست یک حیوان وحشی را برای او بخرید. او از توجه شما قدردانی خواهد کرد. اما اگر برقراری ارتباط با ببر برای شما مشکل ایجاد می کند، سعی کنید یقه را روی او بگذارید. حیوان آزادیخواه چنین توهینی را تحمل نمی کند و شما را آزار نمی دهد.

افراد مشهوری که در زیر علامت ببر به دنیا آمدند

ملکه بئاتریس هلند، لودویگ ون بتهوون، آگاتا کریستی، جان بون جووی، جیمز کلاول، فیل کالینز، ایزیدورا دانکن، چارلز دوگل، دوایت دیوید آیزنهاور، فردریک فورسیث، کارل مارکس. مارکوپولو، سوزی کواترو، لیونل ریچارد. استیوی واندر، امیلیا برونته، مرلین مونرو، آرتور رمبو، ماکسیمیلیان روبسپیر، شهر هوشی مین، تیبریوس، . گئورگی آباشیدزه، امیل کیوگ (پسر)، سرگئی لمشف، بوریس مایوروف، ماریا ماکساکوا، ریچارد سینگ، لیدیا اسمیرنوا، جان اشتاین بک، آندره سیتروئن، لوئیس دی فونس، فرانسیس گویا، گریگوری گورجیف، گئورگ ویلهلم فردریش هگل، محمدریک، جولیو مازا ویاچسلاو مولوتوف، دریاسالار نلسون، نیکولو پاگانینی، فرانسوا رابله، رومن رولان، ماریا استوارت، اسکار وایلد.

ببر و ارتباط با علائم دیگر

ببر و ببر

در زندگی خانوادگیوضعیت حتی بدتر است زیرا هر دو. تلاش برای ایفای نقش مسلط اما از منظری دیگر، اتحاد آنها می تواند نتایج مثبتی نیز به همراه داشته باشد. از آنجایی که نیازی به هل دادن یا شعله ور شدن ندارند، این افراد باهوش می توانند تلاش های شریک خود را تکمیل کنند. همه چیز فقط به هر دوی آنها بستگی دارد، زیرا ببرهایی نیز مانند گربه هستند. در این صورت، چنین شریکی با احتیاط و صبر خود به حفظ آرامش در خانه کمک می کند. از این گذشته ، ببر نجیب است و می داند چگونه به دیگران گوش دهد ، اما این نباید خیلی طول بکشد. و یک قانون دیگر: چنین شرکای باید دائماً مشغول باشند تا همه مشکلات را کاملاً هموار کنند.

ببر و موش

بهترین راه برای جلب تحسین موش این است که به او شجاعت و شجاعت نشان دهید. اما ببر به او علاقه ای ندارد. و با این حال ارتباط بین آنها بسیار دشوار است. البته، اشتیاق آنها ارضا شده است، اما ببر یک شکارچی متولد شده است و به آزادی عادت کرده است. بنابراین، هر از گاهی غار خود را ترک می کند و در جستجوی طعمه جدید شروع به جست و جو می کند و زنده ماندن در این مورد برای موش بسیار دشوار خواهد بود. موش دوست ندارد احساسات او را بازی کند، او معتقد است که او به سادگی غیرقابل مقاومت است. درست است، او می داند که دیگران ممکن است کمبودهایی داشته باشند. اون خیلی کینه جو نیست و با دیدن ببر در حال بازگشت، قلبش آرام می شود. ببر یک واقع گرا و کاملاً بی خود است، اما موش حریص است و ترس از آن است

آینده پادشاه جنگل را بسیار می خنداند. شاید آنها همین هستند. مکمل یکدیگر باشند، زیرا شکارچی گرسنه ابدی ما همیشه با یک تکه گوشت که توسط موش برای یک روز بارانی پنهان شده خوشحال خواهد شد.

ببر و گاو

برای حیوان تشنه به خونی مانند ببر، گاو یک طعمه عالی است، زیرا ببر هرگز در زندگی خود در برابر وسوسه ربودن یک تکه گوشت تازه مقاومت نمی کند. گاو زیاد عادت به حمله یا هل دادن ندارد، او اجازه نمی دهد که خود را قورت دهند. گاوها بیش از حد آزادی خواه هستند و هرکسی که بتواند آن را بخورد قطعا شکمش را خراب می کند. گاو نمی تواند ببر را از داشتن سبک زندگی درنده جلوگیری کند، اما با این حال سعی می کند به نحوی بر او مسلط شود و به او هشدار دهد. آنها هیچ تجارت مشترکی نخواهند دید، زیرا هر سوء تفاهم کوچک به یک رسوایی طوفانی ختم می شود. اما زنان گاو تا حدودی با نماینده مرد این علامت متفاوت هستند و اگر ببرها بتوانند تمام نیازهای آنها را برآورده کنند، به نقش خاموش عادت می کنند. اما بعداً قطعا بی تاب می شوند. زن ببر قطعاً به گاو با شکوه توجه خواهد کرد، زیرا او در نظر او نمونه ای از وجدان پاک است.

ببر و خرگوش

این دو علامت شباهت های زیادی دارند. هر دو علامت عاشق پول درآوردن هستند. از همه لحاظ، اینها تاجران عالی هستند، اما در عین حال می خواهند احساس آزادی را حفظ کنند. هر دوی آنها عاشق سفر هستند و سپس در کانون خانواده غرق می شوند. اینها دو حیوان مستقل هستند که نیازی به حصار چهار دیواری ندارند. اما خرگوش رفتار خطرناکی مانند ببر ندارد و بیشتر به امنیت خود فکر می کند. در این اتحادیه، بهتر است اگر خرگوش در موقعیت دوم قرار گیرد، فقط در این صورت حق وجود دارد. ببر باید امرار معاش کند و برای خرگوش بهتر است آسایش را سازماندهی کند. در این مورد، خرگوش باید به یک عامل بازدارنده کوچک برای شریک بی پروا خود تبدیل شود. ببر مطمئناً از احتیاط خرگوش که شروع به کنترل ببر می کند، آزرده خواهد شد. این ممکن است منجر به نزاع شود، اما همچنان حرف آخرنزد دیپلمات می ماند.

ببر و اژدها

این علائم همچنین بسیار شبیه به هم هستند زیرا جسور، پرانرژی و کاملاً ماجراجو هستند. ببرها مشاوران عالی هستند و همیشه از اقدامات بی دقت شریک زندگی خود جلوگیری می کنند. اما خود آنها همیشه اولین کسانی هستند که وارد دعوا می شوند. اژدها همچنین عاشق رهبری است و همیشه به درستی خود اطمینان دارد. اژدها می تواند مهارت تفکر منطقی را به ببر بدهد، که برای ببر بسیار مفید خواهد بود، زیرا مسیرهایی که شایسته تلاش او باشد برای او باز می شود. گاهی اوقات اژدها می تواند ببر را گمراه کند یا او را وارد یک ماجراجویی دشوار کند. اما این اصلا آنها را نمی ترساند. ناآگاهی متقابل آنها از محدودیت ها فقط زندگی مشترک را هیجان انگیزتر می کند. درست است، در این مورد ثبات تا حدودی از بین می رود. اگر اژدها از اطاعت ببر خودداری کند، بدون شک درگیری ها و اختلافات ایجاد می شود، اما به لطف صداقت آنها، این علائم می توانند هرگونه سوء تفاهم را برطرف کنند.

آنها با هم همیشه موفق می شوند، زیرا هر یک بر موفقیت دیگری تأثیر می گذارد و در عین حال مطلقاً هیچ رقابتی بین آنها وجود ندارد. آنها در کسب و کار خود سر و صدای زیادی به پا می کنند، اما اگر یک مدیر خوب داشته باشند، اوضاع از این هم بهتر خواهد شد.

ببر و مار

این اتحادیه کاملاً مطلوب نیست، زیرا ببر حیوانی سرزنده است و مار مستعد تفکر است و ببر را به سادگی عصبی می داند. مار نمی خواهد ببر را دنبال کند و با سرعت او پیش برود، زیرا او خیلی تنبل است و دوست ندارد به او اصرار شود. او عادت دارد مسائل را به تنهایی کشف کند و از توصیه های دیگران متنفر است، حتی اگر مناسب باشد. اغلب او به سادگی جزمی است و ببر مطلقاً نمی تواند این را تحمل کند. مار مالکی است که همیشه مسیرهای پر پیچ و خم را دنبال می کند، در حالی که ببر همیشه فقط جاده مستقیم و جلوتر را دنبال می کند. مار دائماً به نتیجه فکر می کند و ببر ترجیح می دهد به ابزار فکر کند ، بنابراین آنها یکدیگر را درک نمی کنند. ببر نمی خواهد خطوط پیچ در پیچ مار را دنبال کند و مار نمی تواند ببر وحشی را رام کند. در تجارت آنها همیشه یک اتحادیه فوق العاده دارند زیرا مکمل یکدیگر هستند. یکی ریسک می کند و دیگری اعدام. زندگی مشترک کاملا غیرممکن است، زیرا مار به ببر خیانت می کند و او آن را نابود می کند.

ببر و اسب

اینها دو نوع مشتاق هستند، با هم می توانند کوه ها را جابجا کنند. همه چیز در تماس آنها خوب پیش می رود، به شرطی که ببر به خودخواهی اسب توجه نکند. او همیشه میل را در پیش‌زمینه دارد، اما اگر عاشق باشد، اوضاع فرق می‌کند. بهتر است اگر اتحاد آنها بر اساس احساسات متقابل باشد ، ببر وقت نخواهد داشت به رفتار عجیب اسب فکر کند. اما اگر احساسات آنها بر اساس دیگری باشد، ببر ممکن است به سرعت ناامید شود، زیرا اسب نسبت به کاستی های خود کور است و آنقدر متقاعد شده است که درست است که توضیح اشتباهات خود برای او بسیار دشوار است.

اسب همیشه مطمئن است که نه تنها به خود، بلکه به شریک زندگی خود نیز اهمیت می دهد. در عمل همه چیز کاملا متفاوت است. در رابطه با اسب، ببر لیبرال تر است. اما در صورت درگیری، اختلافات به سمت تراژیک می رود. اسب بلند می شود و ببر وحشی می شود.

ببر و گوسفند

قلب ببر با دیدن گوسفندی که در چمنزار مشغول نیش علف است پر از شادی می شود - او به طرز رقت انگیزی نفید می کند و ببر بی سر و صدا به انتظار یک شام خوشمزه به او نزدیک می شود. اما هنوز معلوم نیست که آیا او می تواند گوسفند را بخورد یا خیر. شاید او مجذوب او شود؟ در عشق هیچ قانونی وجود ندارد. یک گوسفند همیشه به دنبال محافظت از یک شخصیت قوی تر است و یک ببر عاشق تبدیل به محافظ خوبی می شود و او هرگز نمی خواهد قربانی جذاب خود را بخورد. او به او آزادی می دهد و این در نگاه اول بسیار عجیب به نظر می رسد ، اما در واقع فقط جلوه ای از احساسات صادقانه است. گوسفند نیز به آزادی نیاز دارد، او عاشق سفر و نگاه کردن به ستاره ها است و ببر در این کار دخالت نمی کند. او شجاعت، شجاعت او را تحسین می کند، و اگر آنها به اندازه کافی پول ذخیره داشته باشند، عالی است، زیرا گوسفند نمی داند چگونه با پول اداره کند. سپس ببر گاهی اوقات نمی تواند تعهدات خود را انجام دهد، او فقط به شانس تکیه می کند. اما آنها خوشحال هستند و با محبت و محبت با یکدیگر رفتار می کنند.

ببر و میمون

ببر علیرغم ماجراجویی اش به اندازه میمون ظریف نیست. او به آزادی شریک زندگی خود احترام می گذارد و عاشق شفافیت در روابط است. اما میمون دوست دارد با یک سنگ دو پرنده را تعقیب کند، او عادت دارد که مورد پسند همه باشد و نمی تواند این ضعف را انکار کند.

او به سازگاری عادت دارد و مدام در تلاش است تا از دست ببر فرار کند. این واقعا او را عصبانی می کند. میمون مسخره کننده است و دوست دارد نقاط ضعف مردم را مسخره کند. البته، او نمی تواند نسبت به ببر لذت بخش بی تفاوت باشد و نمی تواند در برابر وسوسه کشیدن سبیل او مقاومت کند. در این حالت ببر منتظر لحظه ای می ماند که میمون به خواب می رود تا آن را ببلعد. این اتحاد تنها در صورتی امکان پذیر است که هر دو حداکثر خویشتن داری را در رابطه نشان دهند.

ببر و خروس

این یک اتحاد بسیار دشوار است به این دلیل که ببر حساس و وفادار برای درک اقدامات خروس چندان منطقی نیست. ببر اغلب از اعمال مردم گیج می شود. اما خروس را نمی توان فقط برای اعمال بیرونی قضاوت کرد. خروس همیشه با تنوع خود تأثیری غیرقابل مقاومت بر اطرافیانش می گذارد که گاهی اوقات تصور نادرستی از شخصیت او ایجاد می کند. در اتحاد با ببر، در ابتدا همه چیز برای آنها خوب پیش می رود. ببر تشنه قدرت از پرستش خروس متملق است. اما به زودی لاف خروس باعث عصبانیت ببر می شود و ببر شروع به انتقاد از او می کند. خروس تحمل اظهار نظر را ندارد و از بی عدالتی شریک راه راه خود رنج می برد. اوضاع تغییر نامطلوبی پیدا می‌کند، خروس احساس می‌کند دچار سوء تفاهم شده است و تصمیم می‌گیرد به جایی که مردم مدارا می‌کنند بازنشسته شود. اما قبل از رفتن، او به صراحت حقیقت را به ببر خواهد گفت. آنها همیشه می توانند روابط دوستانه را حفظ کنند، عاشقان یا همراهان فوق العاده ای باشند، اما نه برای مدت طولانی.

ببر و سگ

هر دوی آنها ایده آلیست های اصلاح ناپذیری هستند. لذا در اتحاد آنها سوء تفاهماتی رخ می دهد. سگ همیشه سعی می کند جلوتر باشد و ببر همیشه سعی می کند موقعیت غالب را حفظ کند. اما در میل خود به مبارزه، آنها همیشه یک زبان مشترک پیدا می کنند. آنها نقاط تماس مشترک دارند - برای این کار آنها به هدفی نیاز دارند که به سرعت آن را پیدا کنند. و با هم تا انتها خواهند جنگید، در حالی که هیچ مانعی برای آنها وجود ندارد و شور و شوق آنها هرگز تمام نمی شود. پویایی سخاوتمندانه ببر باعث لبخند سگ می شود. اما سگ می تواند به موقع دلایلی برای رد قضاوت ببر پیدا کند و او را از یک قدم غیر ضروری نجات دهد. این اتحادیه می تواند بسیار خوشحال باشد. درست است ، این بدون مشکل نیست ، زیرا سگ به اطمینان دائمی از محبت نیاز دارد و ببر به نشان دادن علائم توجه عادت ندارد. برای یک اتحاد طولانی مدت، آنها باید رفتار خود را عمیقاً درک کنند و اهداف مشترکی را پیدا کنند.

ببر و گراز

این نشانه ها با وفاداری آنها متحد می شوند. آنها می دانند چگونه دوست شوند و عشق بورزند، شب هایشان پر است. اشتیاق دارند و می دانند افتخار چیست. ببر بسیار حیله گرتر از خوک است و بنابراین به او کمک می کند تا از خود دفاع کند. او توانایی یافتن نقاط ضعف در دفاع دشمن را در خوک القا می کند و بنابراین او را با زندگی سازگار می کند. هر دو به آزادی یکدیگر احترام می گذارند، مدارا و اعتماد نشان می دهند که اساس اتحاد آنهاست.

گهگاه ببر شریک زندگی خود را عصبانی می کند، اما او این کار را نه از روی عصبانیت، بلکه از روی کنجکاوی انجام می دهد.

تجارت عالی است، آنها مکمل یکدیگر هستند.