صفحه اصلی / طلسم / محاسبه از معبد ستاره. سفر به هند. - تفاوت بین تقویم کلیسا و سکولار چیست؟

محاسبه از معبد ستاره. سفر به هند. - تفاوت بین تقویم کلیسا و سکولار چیست؟

پس از "فاجعه آنتلان"، شرایط طبیعی و آب و هوایی در شمال سیبری به سمت خنک شدن بدتر شد. بنابراین اسکان قبیله های نژاد عمدتاً در جهات جنوبی، غربی و شرقی انجام می شد. جهت‌های شرقی و جنوب شرقی که ما را مورد توجه قرار می‌دهند، رشد سرزمینی را به شکل سکونت در شرق دور مدرن، جزیره ساخالین و جزایر شرقی (ژاپن)، شبه جزیره کره ایجاد کردند. دسترسی به بخش میانی رودخانه هوانگه، جایی که میانه های جنگلی - اوردوس - قرار داشت. آریما همانطور که از نقشه شماتیک پیداست در هر چهار جهت از جمله شمال مستقر شده است. درگیری بین نوادگان متحدان سابق در ائتلاف ستاره ای علیه "پکلنیک ها" اجتناب ناپذیر بود و این اتفاق افتاد. و این بیش از 7.5 هزار سال پیش بود ...

با این حال، پیش داوری ها همیشه در یک جهت حرکت نمی کنند. حتی در زمان های بعد. لمتر در شارلوا به دنیا آمد و علاقه مند به علم و فناوری بود و در سن 20 سالگی مجبور شد برای دفاع از کشورش تحصیلات خود را قطع کند و در اولین دوره غوطه ور شود. جنگ جهانی، و حتی توسط یک افسر توپخانه تزئین شده است. او اصلاً از این تجربه خوشش نیامد و وحشت زده تصمیم گرفت کشیش شود.

اما لماتر اولین تماس خود را رها نکرد. تحصیلات آکادمیک او در فیزیک و ریاضیات گسترده بود که با گذراندن او از دانشگاه کمبریج شروع شد و با مدرک دکترا در موسسه فناوری ماساچوست که هنوز اسطوره‌ای بود، پایان یافت.

...روزی روزگاری شکوه در میان آریم ها زندگی می کرد و خدایان از سرزمین امپراتوری آسمانی دیدن کردند.
تا اینکه حاکم آنها قانون را زیر پا گذاشت و تصمیم گرفت به آفریده های نژاد طمع کند.
سعادت و خوشبختی را باد خدا برد، مالیخولیا و ناامیدی همه آریماها را فرا گرفت.
اژدهای بزرگ در نبرد شکست خورد، جایی که سعی کرد با نژاد بزرگ بجنگد.
وقتی دایره تابستانی دوباره متولد شد، اهریمن و اسور دنیای جدیدایجاد شده است. تا مردمانشان در صلح و دوستی زندگی کنند و باعث بدبختی دیگران نشوند...
علم چه می گوید؟
«لازم به ذکر است که قبلاً در هزاره اول قبل از میلاد. ه. سین کیانگ (ترکستان شرقی) محل سکونت مردمی از نژاد قفقازی بود. دوره قبل - اوایل نوسنگی و میانسنگی در جنوب سیبری و آسیای مرکزیهنوز ضعیف مطالعه شده است، اما دلیلی وجود ندارد که باور کنیم در آن دوره متفاوت بوده است. تمدن چین بیشتر در جنوب - در حوضه رودخانه زرد شکل گرفت. واضح است که تمدن های هند و اروپایی (آریایی) و چینی از زمان های قدیم با هم تعامل داشته اند. و شواهد باستان شناسی در این مورد وجود دارد. بنابراین، محققان متوجه شدند که کهن‌ترین فرهنگ‌های کشاورزی چین منشأ غربی و «اروپایی» دارند.
دو نوع فرهنگ نوسنگی در حوضه رودخانه زرد وجود داشت. نوع اول در بخش بالایی و میانی رودخانه زرد، درست تا رودخانه ای که به سمت شرق می چرخد، رایج بود. دومی پایین رودخانه است، تمام راه تا اقیانوس. دانشمندان ثابت کرده اند که گروه غربی (فرهنگ یانگ شائو - هزاره V-II قبل از میلاد) زودتر از شرقی تشکیل شده است، مرکز اولیه تشکیل آن منطقه رودخانه Weihe، شاخه سمت راست رودخانه زرد (Huang He) بوده است. این دو فرهنگ کاملاً متفاوت بودند، حتی محصول اصلی کشاورزی متفاوت بود - در شرق آنها برنج را ترجیح می دادند، در غرب آنها ارزن (chumizu) را ترجیح می دادند. سرامیک ها نیز در غرب متفاوت بودند، ظروف از همان نوع گستره های وسیع اوراسیا بودند. در شرق، سرامیک ظاهر خاصی داشت - ظروف سه پایه (سه پایه) که در هیچ کجا به جز چین یافت نمی شد. نوع سکونت فرق می کرد: در غرب یک نیم دایره مربع تک حجره با یک یا چند ستون تکیه گاه در داخل و یک شومینه در جلوی در ورودی وجود داشت: در شرق خانه های چند حجره ای بدون ستون و شومینه ای نزدیک بود. یکی از دیوارها مراسم تشییع جنازه نیز به طور جدی متفاوت بود: در قسمت بالایی و میانی رودخانه، تدفین عمدتاً به سمت شمال غربی بود. و در پایین دست رودخانه زرد - در
شرق این نشان دهنده تفاوت عقاید دینی است.
نژادی شرقی و فرهنگ غربمغولوئید بودند، اما برخی از تفاوت ها بین ساکنان میانی و بالادست رودخانه زرد نشان دهنده وجود اجزای نژادی قفقازی است. در 8-3 هزار ق.م. ه. امواج قفقازی-هند و اروپایی (آریایی) به آسیای جنوب شرقی نفوذ کرد. آنها با اختلاط با نمایندگان گروه های پیش قومی مغولوئید، گروه هایی از به اصطلاح را تشکیل دادند. "سفید چینی"، "سفید قزاق"، و غیره. آنها با مغولوئیدهای معمولی در بلندتر، پوست روشن تر، اغلب متفاوت بودند. چشم های روشنو مو برخی از آنها به نخبگان حاکم در کشورهای خود تبدیل شدند - این پاسخ به چنگیز خان غول چشم روشن و مو قرمز است. در همان زمان، "روس" مناطق وسیعی از تمدن مدرن روسیه را پر کرد - از کارپات ها، دانوب، سواحل شمالی دریای سیاه تا اقیانوس آرام و شمال چین. در همان زمان، آنها هویت قفقازی خود و ویژگی های اصلی "ابر قوم روسیه" را حفظ کردند. "دنیای سکایی-سیبری" قفقازیان برای هزاران سال نوعی مانع بود که این دو نژاد را از هم جدا می کرد، در حالی که دائماً موج مهاجرت به جنوب را ایجاد می کرد. به عنوان مثال، تمدن مدرن هند هنوز بسیاری از سنت های آریایی های باستانی هند و اروپایی را حفظ کرده است. به جرات می توان گفت که "ابر قوم روس ها" با امواج مهاجرت خود، تمدن های ژاپن، کره، چین، هند را به وجود آورد (اما فقط هند نوع انسان شناسی قفقازی، زبان های هند و اروپایی، بخشی از سنت ها و باورها را حفظ کرد. .
شواهد بیشتر و بیشتری در حال انباشته شدن است مبنی بر اینکه تمدن چین "بومی" و خودگردان نبوده است. در ابتدا تحت نفوذ عظیم شمال غربی، از جمعیت پروتو-هندواروپایی و هند و اروپایی توسعه یافت. جالب است که این روند تا به امروز ادامه داشته است - در قرن بیستم، استقلال چین با کمک اتحاد جماهیر شوروی استالینیستی احیا شد، اتحاد جماهیر شوروی به ایجاد پایگاه صنعتی چین مدرن کمک کرد و پیشرفته ترین فناوری های خود را با آن به اشتراک گذاشت. تا اواسط 3 هزار ق.م. ه. فرهنگ های نوع یانگ شائو منطقه نسبتاً بزرگی را اشغال کردند - تقریباً کل خم رودخانه زرد. ظاهراً این زمان مشابه دوره نیمه اسطوره ای «پنج امپراتور» است که در منابع چینی (زمان شکل گیری تمدن چین) ذکر شده است. تقریباً در حدود 2300-2200 قبل از میلاد. ه. مرکز فرهنگی قدیمی یانگ شائو در حوضه ویهه بحرانی را تجربه کرد. به جای خود، فرهنگ Longshan از شرق پیشرفت کرد. اما حتی در این زمان "جزء شمالی" به وضوح قابل مشاهده است، از جمله مسکن نیمه گودال، نوع سکایی. منابع مکتوب چین گزارش می دهند که درست در قرن 22-21 قبل از میلاد. ه. سلسله شیا در این کشور تثبیت شد. این سلسله نیز منشأ شمال غربی بود. این سنت، زمانی که نمایندگان مردم شمالی سلسله های جدید حاکم و نخبگان دولت را ایجاد کردند، برای هزاران سال حفظ شد.
دوره شیا در حدود سال 1600 قبل از میلاد به پایان رسید. ه. سلطنت سلسله شانگ (یا یین) آغاز شد، در این دوره تقویت شد عناصر شرقی. در این دوره، ارتباط با فرهنگ هند و اروپایی باقی ماند - خط یین شباهت زیادی با هیروگلیف های خاورمیانه دارد (Vasiliev L. Problems of the Genesis of China Civilization. M., 1976.). می توان نتیجه گرفت که نوشتار چینی با مشارکت نمایندگان تمدن شمال توسعه یافت (همچنین تأثیر زیادی در منطقه خاورمیانه داشت). در دوران ایالت شانگ (1600 تا 1027 قبل از میلاد)، فناوری ساخت برنز در چین ظاهر شد و به شکل تمام شده ظاهر شد. از مرکز توسعه یافته متالورژی در منطقه تین شان و آلتای منتقل شد، جایی که ظاهراً این فناوری کشف شد. یکی دیگر از فناوری های جدید این دوره ارابه بود. همچنین به شکل نهایی به دست آمد، بدون آنالوگ محلی. منابع چینی این دوره گزارش می دهند که مردمان ژو، رونگ و دی در شمال ایالت شانگ (یین) زندگی می کردند. آنها به عنوان قفقازی های معمولی توصیف می شوند - افرادی با چشمان روشن و ریش های قرمز پرپشت، و همچنین یافته های باستان شناسی "سبک حیوانات" سکایی وجود دارد.
در بخش بالایی رودخانه زرد، در استان گانسو، در عصر برنز (2 هزار سال قبل از میلاد) فرهنگ کیجیا شکل گرفت. این به تقویت عناصر غربی اشاره کرد - قبلاً تدفین های ناپدید شده به سمت شمال غربی وجود داشت که دارای ویژگی های قفقازی در بین جمعیت بود. بقایای یک نوع کاملاً قفقازی در مقبره های "شهر بزرگ شانگ" (پادشاهی یین در آن زمان) کشف شد ، مردم یین رسم قربانی کردن اسیران جنگی را داشتند - آنها اغلب با "بربرهای شمالی" می جنگیدند. "
مبارزه با ژو با شکست یین به پایان رسید، پادشاهی یین شانگ سقوط کرد - دوره تسلط سلسله ژو آغاز شد (1045-256 قبل از میلاد). تحت آنها، سنت های برده داری با یک سلسله مراتب کلاسیک دولتی-اجتماعی جایگزین شد، که فرمانروای عالی، پسر بهشت، را با دهقانان پیوند می داد. در همان دوره، فناوری فرآوری آهن به چین آمد. مردم ژو نمایندگان جمعیت قفقاز باستانی آسیای مرکزی (روس-سکاها) بودند و انگیزه فرهنگی جدیدی را به چین آوردند. آنها همچنین زبان نوشتاری خود را داشتند، اما در نهایت تنوع محلی برنده شد. علاوه بر این، لازم به ذکر است که سلسله ژو با دور زدن دوره یین، تداوم خود را با سلسله شیا اعلام کرد. منابع چینی منشأ قوم ژو و بستگان آنها رانگ را به اولین امپراتوران - هوانگدی و یاندی که در اواسط 3 هزار سال قبل از میلاد حکومت می کردند، ردیابی می کنند. ه.، این دوران اوج فرهنگ یانگ شائو بود. هوانگدی بنیانگذار قبیله جی (ژو) و یاندی - قبیله جیانگ (رونگ) در نظر گرفته می شد.
بنابراین بدیهی است که در آسیای مرکزی در دوره 2-5 هزار ق.م. ه. تمدن توسعه یافته ای وجود داشت که توسط نمایندگان نژاد سفید (قفقازی ها) ایجاد شد. این تمدن حامل یک فرهنگ مادی و معنوی توسعه یافته بود - مهارت های کشاورزی، دامداری، تولید مفرغ و آهن، زبان نوشتاری خاص خود را داشت و حمل و نقل چرخ دار را اختراع کرد. تمام این دستاوردها به جمعیت مغولوئید در منطقه رودخانه زرد منتقل شد (چینی ها نیز سیستم تریگرام را از اولین امپراتوران دریافت کردند). تمدن چین تحت تأثیر قدرتمند این تمدن قدرتمند شمالی شکل گرفت. اما دارای یک مرکز "محافظه کار" قوی در شرق در نزدیکی اقیانوس بود، بنابراین این منطقه در 1000 قبل از میلاد. ه. محل شکل گیری گروه قومی چینی های باستان شد.
اما ژنتیک مغولوئیدها در رابطه با قفقازی ها غالب است، بنابراین پایان تمدن باستانیآسیای مرکزی کاملا قابل پیش بینی بود. نخبگان حاکم به سرعت در جمعیت محلی منحل شدند - بر خلاف آریایی ها هند باستانکه تقسیم بندی طبقاتی را به شدت رعایت می کردند. به زودی رونگ غربی، وابسته به ژو، سلسله ژو را بیگانه و متخاصم دید و جنگ ها از سر گرفته شد. در سال 771 ق.م. ه. رونگ پایتخت ژو را تصرف کرد، مرکز پادشاهی به شرق منتقل شد - سلسله ژو شرقی (770 قبل از میلاد - 256 قبل از میلاد).
رونگ ها یک قبیله معمولی از ریشه های آریایی-سکایی بودند - آنها اسب ها را پرورش می دادند، جنگجویان عالی بودند، موهای بلند و ریش می پوشیدند، خانه های نیمه گودال می ساختند، مردگان خود را می سوزاندند و غیره. آنها چندین لشکرکشی را علیه پایتخت ژو شرقی انجام دادند، شرکت کردند. در جنگ های دوران کشورهای متخاصم " برخی از آنها بخشی از پادشاهی کین شدند و به آن یک سلسله حاکم دادند. Rong دیگر پادشاهی خود را ایجاد کردند - Itqu. کین و ییکو مبارزه طولانی با موفقیت های متفاوتی را انجام دادند. اما در نهایت، کین پیروز شد و با ضمیمه کردن سرزمین های رونگ و جذب آنها، به قدرتمندترین ایالت تبدیل شد. شین تمام چین آن زمان را تحت تسلط خود درآورد. اینگونه بود که امپراتوری Qin ایجاد شد - بنیانگذار آن امپراتور معروف Qin Shihuang (دوره سلطنت 246 قبل از میلاد - 210 قبل از میلاد) بود. درست است، بلافاصله پس از مرگ او فرو ریخت. برخی از ژون ها به تبت عقب نشینی کردند، جایی که بقایای آنها فرهنگ باستانیتا پایان 1000 پس از میلاد باقی ماند. ه.
از حدود قرن هفتم قبل از میلاد. ه. منابع چینی دی یا دینلینگ را ثبت کرده اند. جنس دیگری با منشاء شمالی. آنها بلند قد بودند، چشمان آبی و سبز داشتند، خانه های چوبی چوبی می ساختند، به دامداری و کشاورزی مشغول بودند، از فناوری های بالایی برای ذوب آهن برخوردار بودند و به راحتی از جایی به جای دیگر جابجا می شدند. آنها همچنین به راحتی به عنوان سکاها (روس) قابل تشخیص هستند. هنگامی که سکاها "رسما" در گستره وسیع اوراسیا - از کارپات ها و دریای سیاه تا اقیانوس آرام - در حومه چین ظاهر شدند. باستان شناسان آثار سکایی را در شمال چین ثبت کرده اند - این آثار شامل اسلحه، بند اسب و جواهرات معمولی از آنها است. دی تقریباً همه آنها را تحت کنترل قرار داد شرق چین، در حالی که بستگان آنها رونگ مناطق غربی را کنترل می کردند. در این دوره بود - اواسط قرن 7 قبل از میلاد. ه.، سکاهای بزرگ به بزرگترین قدرت خود رسید و تقریباً تمام آسیا را تحت کنترل داشت. درست است، دوره تسلط آنها کوتاه مدت بود.
باید گفت که مورخان چینی نیمه اول قرن بیستم انکار نکردند اهمیت زیادی داردعنصر شمالی (سکایی) در شکل گیری تمدن چین. وانگ تونگ لینگ، مورخ، با تکیه بر منابع باستانی، قوم زایی را توصیف کرد مردم چین، به عنوان یک فرآیند موج مانند که در جهت از غرب به شرق جریان دارد. او چهار موج اصلی را شناسایی کرد: اولین موج در زمان «پنج امپراتور» افسانه‌ای به دشت چین مرکزی رسید. موج دوم پادشاهی شیا را ایجاد کرد. موج سوم - سلسله ژو؛ چهارمی شامل جمعیت پادشاهی Qin بود که اولین امپراتوری چین را تشکیل داد.
مورخ وی جو سان مدل سنتی دوگانه یین یانگ را در گذشته چین به کار برد. او توسعه تمدن چین را به عنوان تعامل دو مؤلفه اصلی در نظر گرفت: جنوب شرقی - مغولوئید و "بومی" (در عصر یین شانگ غالب بود) و شمال غربی که به نژاد سفید (سلسله های شیا و ژو) تعلق داشت. داده های باستان شناسی نظر این محققان چینی را کاملا تایید می کند. بنابراین، به نظر می رسد که رد مفهوم «سنتی» توسط تاریخ نگاری مدرن چینی با دیدگاه های ژئوپلیتیک پکن مرتبط باشد.
من به طور کامل "دیدگاه های ژئوپلیتیک" و همچنین استراتژی و تاکتیک های پکن را تجزیه و تحلیل نخواهم کرد، به خصوص که همه این بازی های دولتی برای قرن ها بدون تغییر باقی مانده اند: انتظار طولانی، تماس های دوستانه با قربانی آینده، سپس یک حمله غیرمنتظره و کند. بلعیدن" - جذب جمعیت و مکان های سکونت او. گزینه های تاکتیکی وجود دارد، اما ماهیت همیشه یکسان است - "بوآ منقبض کننده در کمین." کشور "اژدهای بزرگ" که نقاشان قدیمی ما همیشه آن را به شکل مار نقاشی می کردند. و همراه با او برنده او است - یک سوار سفید بر اسب سفید. جورج معینی بر اساس نسخه مسیحی مردی پیروز است. به گفته Heritage: ASUR-RUSA ("حاکم فضای روشن - گوزن های خوب نگهداری شده") - رهبر ارتش متحد نژاد. و حریف او: ARIMAN (در تصاویر روسی: "مردی که پوستش مانند رنگ زمین -ar") - رهبر آریم.
نگاه زرد بشریت مدرنبه گفته «تکامل‌گرایان»، این ترکیبی است که در نتیجه اختلاط نگرویدها با سیناتروپوس به وجود آمده است... درست است، انسان‌شناسان به طور کامل متوجه نشده‌اند: «چه شرایط طبیعی خاص شبه جزیره هندوستان و جنوب چین منجر به انطباق نگرویدها شده است. نژاد زرد؟ آنها به اندازه نژاد سفید واضح نیستند، اما تأثیر شرایط جنگل های آسیایی خود را نشان می دهد. و ماسه‌های صحرای گبی را اضافه می‌کنم تا شکل چشمی خاصی ایجاد کند. با این حال، خود آریما در ابتدا می دانستند و بعداً بر اساس اطلاعات فولکلور معتقد بودند که آنها فرزندان اژدهای بزرگ (اژدها) هستند که از منظومه شمسی واقع در صورت فلکی دراکو به این زمین رسیدند. به هر حال، این صورت فلکی در منظومه Svarga بهشتی گنجانده نشده است. میراث این اطلاعات را تأیید می کند، همانطور که قبلاً در کتاب اول ذکر شد. انواع قرمز، زرد و مشکی انسان مدرننه اتوکتون در میدگارد-زمین. آنها پناهندگان دنیاهایی هستند که در جریان Assa (جنگ فضایی) نابود شدند. حتی اگر چنین اطلاعاتی اکنون غیرعادی به نظر برسد، همان چیزی است که هست. تقریباً همه مردم سیاره ما افسانه هایی در مورد منشأ خود از خدایان و نحوه تفسیر آنها دارند علم مدرن، پس مربوط به این موضوع نیست. بر اساس یک فرضیه، سلطه ژنتیکی بدنام و مغلوب بودن فقط نشان می دهد که اطلاعات ثبت شده روی ژن غالب جوان تر از ژن مغلوب است... نتیجه گیری خود را بگیرید.
فقدان «جریان‌های شادی‌بخش» در شب سواروگ در مقایسه با مصرف روزانه و همچنین وجود برنامه‌های زامبی‌سازی متعدد، منجر به انحطاط عظیم بشر زمینی شد که یکی از نشانه‌های آن جنگ‌های متعدد بود و هست. به جای روابط حسنه همجواری در قلمرو همان اوردوس، اتخاذ تحدید حدود اولیه برای استفاده از زمین، آب، مواد معدنی، سرهای مه آلود در شب شروع به انجام حملات راهزنان علیه همسایگان خود کرد که در نهایت منجر به درگیری های گسترده شد. و به حدی که این جنگ، آه، یا بهتر است بگوییم، پایان آن در تابستان «معبد ستاره» (نام تابستان) و انعقاد پیمان صلح (آفرینش جهان در «معبد ستاره» است. ) بین روسیه و آریمیا به شمارش معکوس دیگری در دایره دارایسکی چیسلوبوگ تبدیل شد. و این واقعه در روز اعتدال پاییزی (سال نو) 5508 ق.م اتفاق افتاد. اکنون 7525 سال از روز پیروزی در مسابقه می گذرد که برای معاصران او به "تعطیلاتی با چشمان اشک آلود" تبدیل شد.
نمی‌دانم «آستراویدیا»، سلاح خدایان، همانطور که در نبردها نامیده می‌شود، در نبردها استفاده می‌شد یا خیر. وداهای هندی. اما با قضاوت بر اساس نقل قولی که در اینترنت یافتم: "در طول یک سال و نیم گذشته، چینی ها در واقع "کشف" بزرگ Assa را انجام داده اند. آتش سوزی و آتش سوزی 8 هزار سال پیش

نابغه آلمانی پس از اطلاع از این فرضیه، قاطعانه این ایده را رد می کند: "محاسبات شما درست است، اما مدل فیزیکی بی رحمانه است." و این حتی با در نظر گرفتن این واقعیت است که لماتر همیشه از ثابت کیهانی معروفی که خود انیشتین اختراع کرده بود استفاده می‌کرد، که آلمانی‌ها بعداً با خشونت بیشتری نسبت به ثابتی که گالیله استفاده می‌کرد برای جلوگیری از آتش پاک‌کننده آن را لغو کرد.

تقلیل حق تعالی به یک فرضیه علمی غیر ممکن است. انیشتین و لماتر چندین بار به توافق رسیدند. اینشتین، یک آگنوستیک، به کشیش بلژیکی شک کرد زیرا مدل کیهانی او به طور منطقی با منشأ الهی در فضا-زمان همراه بود و او و بسیاری از اخترفیزیکدانان اصلاً این را دوست نداشتند. یک بار، در حالی که در بروکسل بود و برای یک حضار مطالعه شده سخنرانی می کرد، انیشتین فوراً گفت: "فکر می کنم آنها نباید چیزی می فهمیدند، البته به جز ابه لماتر."

تابستان 7523 SMZH

ما اشکال تقویمی زیادی برای نشانه گذاری داریم. آغاز سال 2015 مطابق با تابستان 7523 از خلقت جهان در معبد ستاره (S.M.Z.H.) است. اما این به هیچ وجه به این معنی نیست که جهان ما 7523 سال پیش ساخته شده است، همانطور که مسیحیان معتقد بودند و هنوز هم معتقدند، زمانی که این گاهشماری هنوز توسط پیتر اول لغو نشده بود و محاسبه سال از میلاد مسیح (R.C.) معرفی شده بود.

نکته این است که او جدی بود. البته شهرت لماتر طولی نکشید که واتیکان از راه رسید. و نمی خواست این فرصت را از دست بدهد. اگر کیهان 13.7 میلیارد سال سن داشته باشد، خواهد داشت ارزش عالی، اگر در هفت روز کتاب مقدس ایجاد شده بود یا در کمتر از 10 ثانیه؟

اینشتین، یک آگنوستیک، به کشیش بلژیکی شک داشت زیرا مدل کیهانی او با منشأ الهی همراه بود. اما او را تحسین می کرد. دانشمند مسیحی دارای همان ابزاری است که همکار کافر خود دارد، و همچنین از آزادی روح برخوردار است، حداقل اگر ایده او از حقیقت دینی به تربیت علمی او بستگی داشته باشد. او می داند که خداوند جایگزین مخلوقاتش نخواهد شد. او هرگز نمی تواند حق تعالی را به یک فرضیه علمی تقلیل دهد. بنابراین، دانشمند مسیحی آزادانه حرکت می کند و مطمئن است که تحقیقات او نمی تواند با ایمان او در تضاد باشد.

در زمان های قدیم، آفرینش جهان را انعقاد پیمان صلح بین مردمان متخاصم می نامیدند. بنابراین، ما یک "چارچوب مرجع جدید" داریم. این پیمان صلح، بین نژاد بزرگ (اسلاو-آریایی ها) و اژدهای بزرگ (چینی باستان یا آریم، همانطور که در آن زمان نامیده می شد) در روز اعتدال پاییزی یا در روز اول ماه اول تابستان منعقد شد. 5500 از سرمای بزرگ (سرد بزرگ - عصر یخبندان). مسابقه بزرگ برنده شد، که به شکل یک تصویر به تصویر کشیده شد - یک شوالیه سفید سوار بر اسب با نیزه به اژدها ضربه می زند (شکل، نشان مسکو را ببینید). اما چون مسیحیان تمام دستاوردهای اجداد ما را به خود نسبت دادند ، اما اکنون این تصویر به عنوان شهید بزرگ مقدس مسیحی جورج پیروز تفسیر می شود که مار را شکست می دهد که سرزمین های پادشاه بت پرست را ویران می کند. همانطور که افسانه می‌گوید، وقتی قرعه‌کشی شد که دختر پادشاه توسط هیولا تکه تکه شود، جورج سوار بر اسب ظاهر شد و با نیزه مار را سوراخ کرد و شاهزاده خانم را از مرگ نجات داد. ظهور "قدیس" به تبدیل ساکنان محلی به مسیحیت کمک کرد. این افسانه اغلب به صورت تمثیلی تفسیر می شد: شاهزاده خانم کلیسا است و مار بت پرستی است. اما متوجه شدید که همین جورج هیچ ربطی به وقایع باستانی ندارد. این به سادگی واقعیتی است که مسیحیان از یک تصویر باستانی برای اهداف خود استفاده می کنند.

شاید نام شما که روی صفحه سفینه فضایی نوشته شده است، عدالت را در حق یک مؤمن یا غیر الهی رعایت نمی کند. انریکه جوون آلوارز کاندیدای دکترای فیزیک و ریاضیات است و به عنوان مهندس در موسسه اخترفیزیک قناری کار می کند. وظایف علمی و فنی خود را با توزیع و انتشار آثار داستانی ترکیب می کند. او دو رمان با محوریت نجوم منتشر کرده است: قلعه ستارگان و اخیراً معبد بهشت.

«در ابتدا خداوند آسمانها و زمین را آفرید». این بیانیه در فصل 1 پیدایش موضوع بحث های زیادی بوده است. با این حال، متن صریح و مؤکد است که می‌گوید هر چیزی که هست، اعم از مرئی و نادیدنی، آغاز و خالق دارد. او پروردگار و خالق زمین و آسمان و هر چه در آنهاست.

هانومان (آسورا، یعنی شاهزاده روسیه)، که در بلوودیه و اهریمان (حاکم آریمیا، یعنی. چین باستان) «جهان را آفریدند» یعنی. قرارداد صلحی بین نژاد بزرگ و اژدهای بزرگ منعقد کرد که بر اساس آن آریم شکست خورده دیواری (با حفره هایی در جهت آنها!) برای مشخص کردن مرز روسیه ساخت. این دیوار Kii-Tai نام داشت که از اسلوونی باستان ترجمه شده است: Kii - حصار، پرچین. تای - تکمیل قله، عالی - یعنی "پرچین (دیوار) بزرگ نهایی و محدود." آن ها در دوران باستان، "چین" نامی بود که به حصار بلند یا دیوار قلعه داده می شد. به عنوان مثال: شهر چینی در مسکو به دلیل دیوار بلندی که اطراف آن را احاطه کرده بود به این نام نامگذاری شد و اصلاً به دلیل چینی ها نبود.

پیدایش 1-25 هفت روز خلقت را توصیف می کند، همانطور که الوهیم مرد و زن را آفرید و آنها را در باغ عدن، بهشت، قرار داد. اما اطلاعات کمی در مورد آن زمان وجود دارد. بدون شک فرشتگان قبل از پیدایش زمین وجود داشته اند. عروج، ظهور و سقوط شیطان قبلاً اتفاق افتاده است. فصل اول پیدایش درباره خلقت است دنیای فیزیکی- آسمان و زمین

کتاب پیدایش قبلاً به آموزه‌ای اشاره می‌کند که به وضوح در بخش‌های دیگر کتاب مقدس آشکار شده است، یعنی اینکه اگر خدای واحدی وجود داشته باشد، مظاهر الوهیت بسیاری وجود دارد - پدر، پسر و روح‌القدس - که خلاق بودند. در اصل، خداوند آسمان ها، زمین و ستارگان را آفرید.

از آن رویداد بزرگ، شمارش معکوس جدیدی از سال ها برای اجداد ما آغاز شد. به یاد آن واقعه، نیاکان ما آز وستا (اولین پیام) یا به قول معروف اوستا را برای 12000 پوست گاو نوشتند. اوستا، نمونه ای از کتاب های اسلاوی باستانی که بر روی پوست و طلا نوشته شده بود، به دستور اسکندر مقدونی، که گرچه اصالتاً اسلاو بود، تحت تأثیر روحانی ارسطو یهودی بود، نابود شد. جهان بعداً از نسخه تحریف شده اوستا که مدت طولانی تری حفظ شده بود - زنده اوستا که زرتشت آن را تحریف کرد و نظرات و تصحیحات خود را اضافه کرد آگاه شد.

آسمان ها، زمین و جهان از مواد از قبل موجود تشکیل نشده اند، بلکه از هیچ ساخته شده اند. این آیه بیانگر این حقیقت بزرگ و مهم است که هیچ چیز از شانس یا توانایی هیچ عامل فرودستی ناشی نشده است. اما این که کل جهان با قدرت خلاق خدا آفریده شده است. عمل قدرتمند روح القدس بر مردگان و عناصر مخالف، این سناریوی خرابی را به یک خلق منظم تبدیل کرد. خداوند هرج و مرج را به فضا، بی نظمی را به نظم، پوچی را به فراوانی تبدیل کرد.

خلقت زمین در آغاز. این در ابتدای خلقت توانایی، قدرت و اقتدار روح القدس را برای بازسازی، تغییر، دگرگونی و آوردن هرج و مرج به وجودی جدید نشان داد. این یکی از دلایلی است که عیسی با نیقودیموس در مورد نیاز او به زاده شدن از آب و روح صحبت کرد.

تابستان 13023 از سرمای بزرگ (سرد بزرگ)

این گاهشماری از سرد شدن بزرگ سرچشمه می گیرد که با یک فاجعه همراه بود - سقوط قطعات ماه نابود شده فتای بر روی میدگارد در اقیانوس آرام. قبل از سقوط، فتا حول میدگارد (در صفحه استوایی) با یک دوره انقلاب 13 روزه می چرخید.

در سنت ودا پروون آمده است: «. ..روزهای سخت جریان رودخانه زمان را به سرزمین مقدس نژاد بزرگ خواهد آورد... و تنها کشیشان نگهبان روی این زمین خواهند ماند. دانش باستانیو حکمت پنهان... زیرا مردم از قدرت عناصر Midgard-Earth استفاده می کنند و ماه کوچک و دنیای زیبای آنها را نابود می کنند... و سپس دایره Svarog خواهد چرخید (محور زمین تغییر خواهد کرد) و روح انسان ها تبدیل خواهد شد. وحشت زده..." این رویداد توسط پرون در سومین بازدید از Midgard-Earth پیش بینی شده بود.

و روح خدا نور را به تاریکی آورد. زندگی و آفرینش با روشنایی و طلوع روز آغاز می شود. تاریکی می تواند مدت زیادی طول بکشد، اما در این لحظه سلطنت تاریکی به پایان می رسد. تمام لذت زندگی با نور خدا متولد شد، همانطور که پسرش عیسی نور جهان شد. همانطور که نوشته شده است که گریه ممکن است تمام شب طول بکشد، اما شادی در سپیده دم است، این متن به ما می آموزد که خداوند قدرت دارد نور و شادی را به زندگی ما بیاورد.

از هفت قدرت، هفت قدرت جهانی!

اصل فردیت آفرینش در غلبه ماده و ضد ماده برای تشکیل فضای ستاره کیهانی. خداوند هفت نیروی نیروهای جهانی را آفرید، که هر نیرویی در طبیعت خود و در جهان جهانی نیروی هماهنگی اتمی آناتومیک در حرکت ابدی ثبات سلسله مراتبی در برتری مجزا شده است. حکمت الهیو سوتا! قدرت های خداوند پدر قادر مطلق.

در جریان مهاجرت بزرگ پس از مرگ لونا لیلا، خانواده X'Aryan به رهبری مورچه بزرگ رهبر به اقیانوس غربی (اطلس) رسیدند و با کمک وایتمن به جزیره ای در این اقیانوس رفتند که در آن زندگی می کردند. افراد بی ریش با پوستی به رنگ شعله آتش مقدس (افراد با پوست قرمز). در آن سرزمین، رهبر بزرگ معبد (معبد) سه گانه خدای دریاها و اقیانوس ها (خدای نیا) را ساخت که از مردم حمایت می کرد و از آنها در برابر نیروهای شیطان محافظت می کرد. این جزیره شروع به نامیدن سرزمین مورچه ها یا آنتلان (به یونانی باستان - آتلانتیس، یعنی آتلانتیس) کرد.

هفت نیروی جهانی وجود دارد! هفت ستاره شگفت انگیز بر تداوم خلقت خدا متمرکز شده اند. هفتاد و هفت بار زمان ها و تلاش های خداوند برای ایجاد موجودی به شکل و شباهت کامل خود بود، حتی در حالی که او مبتنی بر تجربه گسترده و رقصنده نیروی شیمیایی بود که آب را به سنگ تبدیل کرد و ما را به موجوداتی دگرگون کرد. اتم به اتم، و ارواح ما از پسران خدا تشکیل شده است.

امتحان سخت این بود که او ما را از بلندترین قلعه نیروها درآورد. در یک شب غم انگیز مهتاب. این ارواح توسط خدا خلق شده اند! آنها در جهان مبدأ یا سیارات مربوطه خود فرصت هایی داشتند و اصل احترام، گذشت و بخشش را یاد نگرفتند. دوست داشتن خدادر همه چیز! آنها احترام به قوانین خدا را فراموش کرده اند، این مسئولیت بزرگ روح است. خدا "مدارهای جهانی" را خلق کرد! ابعاد، دانشگاه های مایانته و دیگران.

با این حال، توسعه فرهنگ در سرزمین مورچه ها به بن بست رسیده است. برخی از مورچه ها، با نقض قوانین پاکی خانواده و خون، با مردم سرخ پوست مخلوط شدند. ثروت زیاد، سر رهبران و کشیشان را که از خانواده های مختلط می آمدند، تیره کرد. تنبلی و میل به آنچه متعلق به دیگران است بر ذهن آنها سایه انداخته بود. و آنها شروع به دروغ گفتن به خدایان و مردم کردند، شروع به زندگی بر اساس قوانین خود کردند و عهدات نیاکان خردمند و قوانین خدای یگانه را زیر پا گذاشتند. و آنها شروع به استفاده از قدرت عناصر میدگارد-ارث برای رسیدن به اهداف خود کردند. در نبرد بین مردم نژاد سفید و کاهنان آنتلان که در حین آزمایش کریستال های قدرت (که با کمک آن می توان میدان های پیچشی، هسته ماه ها و زمین ها را اصلاح کرد)، به طور تصادفی لونا فتو را نابود کردند.

این ارواح که اشتباهات متوالی مرتکب شدند و بیشتر و بیشتر شناخته شدند، به نقطه انقراض شدید رسیدند تا از وجود خود در سیارات یا جهان مبدا رانده شوند. آنها محاکمه و محکوم به فرستادن به کلیسای کوچک شدند. و بنابراین آنها برای هواپیماها و هواپیماهای فرعی مختلف برای انجام کفاره های کارمایی خود مقدر شدند. در "فرصت شانس" با پدر ستا برانکا و خاله نیوا در دکترین سحر؛ در مأموریت عشق او که همان کشیشی اوست.

ما کار یک «ستاره داغ» را به زمین می آوریم!

آراکن زمانی که دوره پرتو هفتم را شروع کرد همیشه به پیروزی فکر می کرد: گفت: trino-araken، من، عمه نیوا، ما در "شام ناهار خوری در خانه بزرگ"! او، خاله نیوا، با تکرار ژست خود، به دنبال "یک چنگال غذا در دهانش" رفت که: پدر ست برانکا روشن بینی را روشن کرد، خاله نیوا! فرمانده اجرایی دکترین سپیده دم و پیام زیر را برای او فرستاد. ما قرن ها را در جست و جوی ریشه هایی که زمانی ترک کرده ایم حذف می کنیم. ما برمی گردیم تا زمانی که از خدا دور می شویم، دنیایی را که به آن صدمه زده ایم توسعه دهیم.

هنگامی که Fatta نابود شد، یک قطعه عظیم در منطقه قاره غربی (آمریکا) به زمین برخورد کرد که در نتیجه شیب محور زمین 36 درجه و خطوط قاره تغییر کرد. در تعدادی از متون باستانی این فرآیند به عنوان تغییر در تمایل آسمان نسبت به زمین توصیف شده است. به عنوان مثال، در رساله چینی باستان "Huainanzi" به شرح زیر است: "آسمان به سمت شمال غربی کج شد، خورشید، ماه و ستارگان حرکت کردند." محور زمین حرکتی شبیه به بالا در امتداد یک بیضی پیدا کرد که دانشمندان مدرن آن را "دوره تقدیم" می نامند. Yarilo-Sun شروع به عبور از دیگر قصرهای بهشتی در دایره Svarozh کرد. روی دیوار یکی از اهرام مایا در آمریکا کتیبه "ماه کوچک شکسته" وجود دارد. در رساله چینی "Huainanzi" این واقعه به شرح زیر است: طاق بهشتشکست، فلس های زمین کنده شد. آسمان به سمت شمال غربی متمایل شد. خورشید و ستاره ها حرکت کرده اند. زمین در جنوب شرقی ناقص بود و به همین دلیل آب و گل و لای به آنجا سرازیر شد... در آن زمان های دور، چهار قطب فرو ریخت، نه قاره از هم جدا شد... آتش بدون فروکش شعله ور شد، آب ها بدون خشک شدن بیداد کردند. "

این یک کشیش قدرتمند، شجاع و باهوش بود، اما ما در چنین کشیشی گم شده بودیم ثروت بزرگ. ما موفق شدیم به عقب و جلو برویم. ما متوجه می شویم که زمین فقط یک جهان وسیع است که در آن دلیلی برای آنچه می بینیم داریم. حالا اگر مبلغ هستیم برای برگشتن خیلی دیر است و درس آورده ایم.

این تنها راه حفظ آرامش در قلب ماست. انرژی هایی که به دلیل نبود خدا در ما منتقل شده اند. نقطه شروع سه نیروی جهانی. با این حال، بطن پرستی خطر بزرگی داشت. پورتالی که قدرت ادغام تجزیه و ادغام مجدد را می پذیرد. بدون تردید برو، زیرا در جبهه خود به دنبال مادرت می‌روی، سنگ‌ها را برمی‌داری، در آبشارهایش از تو حمایت می‌کنی، در ویرانه‌هایش به تو آرامش می‌بخشی و لب‌های خشکیده‌ات را با آب گرانبها مرطوب می‌کنی. زندگی ابدیبرای ایجاد امنیت و اطمینان در مسیر پایدار فردا.

یک موج غول پیکر از سقوط قطعات سه بار دور زمین چرخید که منجر به مرگ آنتلان و جزایر دیگر شد. افزایش فعالیت آتشفشانی منجر به آلودگی اتمسفر شد که یکی از علل سرد شدن و یخبندان بزرگ بود. این جایی است که کلمه "کشنده"، "نتیجه مرگبار" از آن آمده است، و عدد 13 (تعداد روزهای چرخش فتا به دور میدگارد) از آن زمان بدشانس تلقی می شود. مردم به سمت جنوب به سمت زیستگاه های گرم تر حرکت کردند و یخچال عملاً تمام آثار سکونت در عرض های جغرافیایی شمالی را از بین برد. قرن‌ها گذشت تا جو شروع به پاک شدن کرد و یخچال‌ها به سمت قطب‌ها عقب‌نشینی کردند.

ضمیمه روح نمازخانه است! او آغازگر بزرگ است که توسط "فرمان ستاره" کنترل می شود، و با مشاهده فضای جانبی، انجام یک تشبیه معنوی ساده و دیدن عظمت پدر معنوی آسمانی دشوار نیست تا در خلقت این جهان: خدای پدر. خداوند متعال آفرینش خود را در هماهنگی و کمال کامل قرار داد. در این مخلوقات در حضور روح در همه وجود دارد اجسام آسمانیآن حرکت - موجودات متحرک یا موجودات متحرک. موجوداتی که حرکت نمی کنند اجسام بی جان یا بی اثری هستند که حیات ندارند.

این رویداد بشریت را به «عصر حجر» انداخت.

تابستان 40019 از سومین ورود Vaitmana Perun

کمی بیش از 40 هزار سال پیش، برای سومین بار، یکی از عالی ترین خدایان اسلاو-آریایی، پروون، بر ارابه بزرگ بهشتی - وایتمن به میدگارد فرود آمد. او از Urai-Earth از تالار عقاب به ما آمد. این رویداد به نماد ملی مکزیک تبدیل شد: یک عقاب در حال خوردن مار - تصویری از یک پیشگویی که می گفت در چنین مکانی بود که یک مار خانه جدید. درست در سال 2012، تقویم آنها به پایان رسید و وایتمارا قرار بود بر اساس پیشگویی های آنها، پیروزی نور بر تاریکی رخ دهد (عقاب مار را شکست خواهد داد). همچنین، افسانه آزتک ها می گوید که اجداد آنها از شمال، از محلی به نام آزتلان (یعنی آتلان، آتلانتیس) آمده اند و آنها توسط خدای Huitzilopochtli (به معنی مرغ مگس خوار سمت چپ، مرغ مگس خوار چپ دست) رهبری می شدند. ).

بنابراین، تنها تا زمانی در بدن حیات وجود دارد که توسط «فرمان‌های طبیعی خالق جهان» حرکت کند. فقدان دانش معنوی و آگاهی متعالی و نیروهای حیاتی قبلی موجود زندهزندگی را به خود بدن انکار کنید، زیرا بدون حضور روح، بدن نفس نمی‌کشد و بنابراین، آن که به بدن حیات می‌بخشد، روح است. آمدن روح واسطه محیط معنوی کامل: معلم عیسی! چه دورانی شامل روح «مسیح» که نور کلام است! در هماهنگی و هماهنگی کامل با پدر آسمانی! "دانشمند جهانی و مستقل."

Vaitmana Peruna در منطقه Asgard (شهر خدایان) در Belovodye سیبری فرود آمد. به مدت 9 روز، کشیشان و جنگجویان نژاد مقدس با پروون ارتباط برقرار کردند. او حکمتی از جهان قاعده را به آنها گفت که توسط مغان در سانتیا (صفحات طلایی) پرون نوشته شده بود. (خدایان در جهان های حکومتی چند بعدی زندگی می کنند. برای مثال، دنیای حقیقت دارای 65536 تا 2048 بعد فضا است. اما خدایان از آنجایی که چند بعدی هستند، به طور دوره ای به دنیای مکاشفه می آیند - به فضای 4 بعدی. دنیای مردم، در دنیای آشنا برای مردم ظاهر - یک شخص).

در او حاکمیت و حکمت کامل الهی برای تشخیص درست و نادرست وجود داشت و می داند چگونه بین جهان ماده و ضد ماده تعادل برقرار کند تا به بدن موجودات زندگی و مرگ بدهد که هر از گاهی در مأموریت هایی انجام می شود. در کفاره کفاره و برهان انجام خواهد شد. هفت نایب السلطنه در قدرت رو به کاهش آنها وجود دارد، بنابراین وقتی یک معاون مردمی پراکنده می شود، چه کسی قرار است مردم را به دست گیرد، نایب اول آن معاون است، و هیچ نماینده ای در سطوح عالی معنوی «وزیر» وجود ندارد.

نماینده اول شوالیه روزاسا اسپیرز! یاس بنفش راه اندازی می شود! و دیگران؛ که "آوازهای بتن" خود را دریافت کردند. مسئولیت ما بسیار زیاد است، زیرا ما کمک نهایی را در این عصر جدید در هواپیمای معنوی پذیرفته ایم. فرزندان من مأموریت ما را به عنوان کشیشی تبدیل خواهند کرد.

تابستان 44559 از ایجاد دایره بزرگ روسیه

کولو بزرگ، یعنی. دایره بزرگ، یعنی اتحاد قبایل اسلاو-آریایی برای زندگی مشترک. یعنی چند مرحله استقرار میدگرد بوده است. مرحله اول، داریا آباد شد. سپس، در زمان آسا بزرگ، "فرزندان آرس" از زمین آریا (مریخ) نقل مکان کردند. مهاجرت هایی نیز از ایندگارد صورت گرفت. و غیره و در جاهای مختلف سکنی گزیدند، اما اینها همه یک نژاد است، و پراکندگی سرزمینی است که بر آن سکنی گزیدند. قبیله های بزرگ گرد هم آمدند و حلقه بزرگ را ایجاد کردند تا با هم زندگی کنند و خلق کنند.

تابستان 106793 از تأسیس آسگارد ایریا (از 9 تایلت)

در زبان اسلوونیایی باستان، خداوند در بدن انسان مجسم شده است. اجداد ما خود را آسامی می نامیدند، کشور آنها آسیا نام داشت (حماسه قدیمی اسکاندیناوی "حماسه ینگلینز" نیز به این موضوع اشاره می کند). آسگارد به معنای شهر خدایان است. Iriysky - زیرا بر روی رودخانه آرام Iriy (به اختصار Irtish یا Irtysh) قرار دارد. در مجموع چهار آسگارد وجود داشت. Asgard Daariya، واقع در قطب شمال، همراه با مرگ قاره شمالی - Daariya درگذشت (غرق شد). بعدها، Asgard Sagdiyskiy (منطقه ای از عشق آباد امروزی) و Asgard Svintjodskiy (شهر اوپسالا، نروژ) ساخته شد. ویرانه‌های آسگارد باستانی ایریا که در سال 1530 پس از میلاد توسط گروه‌های زونگار ویران شد، توسط نقشه‌بردار پیتر کبیر، رمیزوف، کشف شد و پس از آن قلعه اومسک (در حال حاضر شهر اومسک) در این مکان ساخته شد.

تابستان 111821 از هجرت بزرگ از داریا

داریا قاره ای در قطب شمال میدگارد-زمین است، جایی که اجداد ما برای مدت طولانی پس از سکونت در میدگارد-زمین در آن زندگی می کردند. این قاره در نتیجه سیل ایجاد شده توسط آب ها و تکه هایی از ماه کوچک تخریب شده Lelya غرق شد. سنت وداهای پرون نیز در این باره می گویند: ". .. این کشچی فرمانروایان خاکستری در نیم ساعت با ماه ناپدید شدند... اما میدگارد با داریا مخفی شده توسط سیل بزرگ آزادی را پرداخت... آبهای ماه آن سیل را آفریدند، افتادند. از آسمان مانند رنگین کمان به زمین، زیرا ماه تکه تکه شد و ارتش سواروژیچ به میدگارد فرود آمد...". تصویری از خطوط کلی قاره داریا بر روی دیوار یکی از اهرام جیزه حفظ شده است. در سال 1595، این نقشه توسط رودولف، پسر جراردوس مرکاتور منتشر شد. مرگ قاره و فاجعه بود. توسط جادوگری به نام اسپاس پیش بینی شد، بنابراین مردم اسلاو-آریایی شروع به حرکت در امتداد کوه های ریفین (اورال) به منطقه جزیره بویان (بالاهای سیبری غربی) کردند، پس از یک سفر 16 ساله از داریا به راسنیا و پس از آن سیل، تعطیلات PASKHET (مخفف حروف - By the Way of Asa Walking with This) بر روی یکدیگر پایه گذاری شد، تخم مرغ ها نمادی بودند: تخم مرغ شکسته نمادی از ماه گمشده Lelya است و کل تخم مرغ Tarkh است. دژدبوگ) که ماه را به همراه کشچی هایی که روی آن بودند نابود کردند و نقشه ای برای نابودی میدگارد داشتند.

تابستان 143005 از دوره سه ماه

این دوره زمانی است که سه ماه حول میدگارد-زمین می چرخیدند: للیا، فتا و ماه. Lelya یک ماه کوچک با دوره مداری 7 روز، Fatta یک ماه متوسط ​​با دوره مداری 13 روز و ماه یک ماه بزرگ با دوره 29.5 روز است. دو تا از این قمرها - Lelya و ماه - در اصل قمرهای Midgard-Earth بودند و Fatta توسط Dei از زمین کشیده شد.

تایید آن دوران در افسانه ها و افسانه های اقوام مختلف است.

تابستان 153381 از آسا دی

آسا - نبرد خدایان. دوره ای که در گاهشماری نشان داده شده است، ما را از جنگی که در سوارگا رخ داد، نه تنها در دنیای مکاشفه، بلکه در جهان های چند بعدی شکوه و حکومت جدا می کند. نه تنها مردم، بلکه پاها، آرلگ ها و خدایان نیز در آن نبرد شرکت کردند. در دنیای مردم، خاکستری ها (کشچی) با اسلاوها و آریایی ها می جنگیدند و در کنار آنها سیاه پوستان (افرادی با پوستی به رنگ تاریکی) بودند. قبل از استقرار در Midgard-Earth، قبیله های نژاد مقدس ابتدا زمین Svarog (دی) را سکونت دادند، سپس به زمین Oriya (مریخ) نقل مکان کردند. همه چیز در جهان از یک مارپیچ از توسعه و پیچش پیروی می کند. برای صدها هزار سال، نوادگان خانواده بهشتی مجبور بودند Asa (نبرد) بزرگ را با نیروهای دنیای تاریکی انجام دهند، که ناهماهنگی را در زندگی اجداد ما به ارمغان آورد و سعی کرد با چاپلوسی به Midgard-Earth نفوذ کند. و فریب، همانطور که قبلاً به ماه لوتیتیا سرزمین سواروگ (دی) نفوذ کرده بودند و از آنجا به دیا حمله کردند. اما کشیش ها با کمک قدرت کریستال ها موفق شدند دیا را به دنیای دیگر منتقل کنند. در همان زمان، در هنگام فروریختن سازه های موقت، ضربه ای که به سمت Dei پرواز می کرد منعکس شد و Luna Lutitia را پاره کرد. در این مکان اکنون یک کمربند سیارکی وجود دارد که در مدار پنجم پس از زمین Oreya (مریخ) در حال چرخش است. دومین لونا دی - فتا (فاتون) زنده ماند. در نتیجه یک انفجار قوی، بخشی از جو از زمین پرجمعیت آن زمان اوریا منفجر شد، پس از آن قبایل اسلاو-آریایی آن را ترک کردند، برخی از آنها به میدگارد (به اصطلاح فرزندان اوریا) نقل مکان کردند. پس از پایان Assa Dei، بسیاری از مردم با پوستی به رنگ تاریکی، بدون زمین خود رها شدند، در حالی که در سفینه های فضایی در فضا بودند، درخواست رحمت و اجازه برای فرود در Midgard کردند. اجداد ما زمین هایی با آب و هوای مشابه سرزمین خود را به آنها اختصاص دادند و برای انطباق با تشعشعات میدگارد-زمین، ماه فتو را از مدار پنجم کشیده و با یک دوره 13 روزه به اطراف میدگارد پرتاب کردند.

تابستان 165045 از زمان تارا

منشأ آن از زمانی است که الهه تارا از میدگارد-زمین بازدید کرد. او دانه‌های درختان مقدس را با خود آورد و علاوه بر گیاهی که در آنجا بود، جنگل‌هایی نیز کاشت. بنابراین، تارا هنوز هم حامی درختانی است که قدرت می بخشند. ستاره قطبی اسلاو-آریایی ها هنوز هم به افتخار الهه زیبای تارا تارا نامیده می شود.

داژدبوگ، خدا تارخ پرونوویچ، پسر خدا پروون نیز به میدگارد-زمین رسید. خداوند نگهبان حکمت بزرگ باستانی است که به فرزندان خانواده آسمانی نه سانتیی (کتاب مقدس) داده است. این سانتیاها توسط رونزهای باستانی نوشته شده بود و حاوی وداهای باستانی مقدس، دستورات تارخ پرونوویچ و دستورالعمل های او بود. سانتی‌ها صفحاتی از فلز نجیب هستند که رون‌های باستانی X'Aryan روی آن‌ها حک شده‌اند. این بشقاب ها با سه حلقه که نماد سه جهان هستند، بسته شده اند: Yav (دنیای مردم)، ناو (دنیای ارواح و ارواح نیاکان)، پراو (جهان روشن خدایان اسلاو-آریایی که اسلاو-آریایی ها بر آن حکومت می کنند). ، بنابراین آنها ارتدکس هستند). همه ساکنان جهان های مختلف (در کهکشان ها، سیستم های ستاره ای) و روی زمین ها، جایی که نمایندگان قبیله های باستانی ما زندگی می کنند، مطابق با حکمت باستان، مبانی خانواده و قوانینی که خانواده به آن پایبند است. تارا خواهر کوچکتر تارها است. تارتاریا (تارتاریا، تاتاریا) - سرزمین هایی از اورال تا اقیانوس آرام و از اقیانوس سرد تا هند مرکزی، تحت حمایت خدایان تارخ و تارا، فرزندان خدا پروون. اجداد ما به بیگانگان گفتند: ما فرزندان ترخ و تارا هستیم. بعدها تا pxتاریا تا شد rتاریا و مردم کتاب مقدس که در تلفظ حرف «ر» مشکل داشتند، آن را تاتاریا نامیدند.

تابستان 185781 از Thule Time

ورود راسن ها و استقرار استان تول (ثول - آتش) در داریا. داریا توسط چهار رودخانه تقسیم می شد و چهار استان وجود داشت: سوگا، خارا، رائه و توله، که در آن شهر توله وجود داشت، شهر صنعتگرانی که همه ابزارها، مکانیسم ها و غیره را برای همه فراهم می کرد. همانطور که افسانه ها می گویند، در آنجا ابزارهایی ساخته شد که قادر بودند جهان را بدون آسیب رساندن به طبیعت اطراف تغییر دهند، مانند کریستال های جادویی و غیره. بنابراین، نظم عرفانی در آلمان Thule نامیده می شد، یعنی. گویی نمونه اولیه از شکوه و شکوهی است که در شمال داریا وجود داشت.

این خانواده اسلاوی تول از منظومه خورشیدی داژدبوگ (طلایی) از زمین اینگارد آمده اند، دوره چرخش سالانه آن 576 روز است و خود را نوه دژدبوگ می نامند. این خورشید در سالن مسابقه - پلنگ سفید یا پاردوس واقع شده است. قد آنها از 175 سانتی متر تا 285 سانتی متر بود. موها قهوه ای تیره است. به روس ها شبنم نیز گفته می شود. اینها عبارتند از اقوام: روسی غربی، سیاهگوش (چشم هایی مانند سیاهگوش)، ایتالیایی ها، اتروسک ها (گروه قومی روسی)، داکی ها (داکی ها یا مولداوی ها)، سامری ها، پولسگی ها، سوری ها، تراکی ها، فرانک ها، گوت ها، آلبانیایی ها، آوارها و غیره.

تابستان 211701 از Time Svaga

ورود Svyatori از کاخ سوان (Ursa Major) و استقرار استان Svaga در Daariya. آنها خود را Sva-Ga (sva - درخشش، ha - پیشرفت) نامیدند - آنها اسلاوهای چشم آبی بودند. قد 175 سانتی متر تا 300 سانتی متر (در مقایسه با قبایل آریایی بلند نیست). گروه خونی 1 و 2. مو از سفید تا قهوه ای روشن. رنگ چشم از بهشتی تا آبی. این جنس شامل اقوام: روس های شمالی، بلاروس ها، بوروس (روس الهی از سرزمین بوروسیا در آلمان)، چروونی-روس (در لهستان)، پولیانا، پروس شرقی، روس نقره ای (صرب ها)، کروات ها، ایرلندی ها، اسکاتلندی ها، آشوری ها است. (آسی از ایریا)، مقدونی ها و غیره. خانه اجدادی آنها زمین-روث در تالار قو سیستم خورشید-آرکولنا است.

تابستان 273909 از زمان H'Arra

ورود خاریان ها از تالار فینیست شاهین شفاف (روروگ) یا به تعبیر امروزی صورت فلکی شکارچی. این قبیله آریایی نژاد مقدس به این صورت بود: عنبیه چشم به رنگ خورشید رادا سبز است، خون 1 گرم، به ندرت 2 گرم. ارتفاع موها از 180 تا 360 سانتی متر قهوه ای و قهوه ای روشن است. اینها عبارتند از: روسیه شرقی، پروس شمال شرقی (روس پومرانیا)، اسکاندیناوی ها (سومی، سوئی، رودی)، آنگلوساکسون ها، نورمن ها (مورمان ها)، گول ها، ایسلندی ها (Belovodsk Rusichi)، مردم سیاهگوش مقدس.

تابستان 460533 از زمان هدایا

ورود Da'Aryans بر روی Whitemars (ارابه های آسمانی) به Midgard از منظومه ستاره ای Zimun - گاو آسمانی (Ursa Minor)، خورشید تارا (ستاره قطبی) - عنبیه، رنگ چشم نقره ای، قهوه ای روشن و تقریباً سفید رنگ مو، 1 گروه خونی، قد از 175 سانتی متر تا 390 سانتی متر. اینها عبارتند از: روسیچ های سیبری (تاتارهای تابل)، آلمانی های شمال غربی، راسیچ ها (یوگورسکی و لوکومورسکی)، دانمارکی ها، هلندی ها، فلاندی ها، لاکال ها، لتونی ها (لتونیایی ها)، ریوها (لیتوانیایی ها و لیتووانی ها)، استونیایی ها و غیره.

دو طایفه آریایی (دااریاها و خاریان ها) قبلاً با نمایندگان جهان پکل ملاقات کرده بودند و نظرات خاصی در مورد آنها در سطح ژنتیکی داشتند و همچنین تجربه عملی در جنگ علیه آنها داشتند (یک واکسیناسیون ژنتیکی اطلاعاتی در برابر شر وجود داشت. ). خانواده های اسلاو(Svyatorus و Rasen)، قبل از رسیدن به Midgard، هیچ معامله ای با نیروهای Inferno یا تجربه عملی مرتبط در مبارزه با نقص نداشتند، بنابراین آنها درک درستی از شر نداشتند. و تا به امروز، بسیاری از مردم ما در خواب زمستانی کهکشانی هستند، امیدوارند و احمقانه به رهبری "ما"، که عمدتاً از نیروهای Inferno تشکیل شده است، اعتقاد دارند. "از قبیله Rassen و Svyatorus از دشمنان خارجی که با افکار و سلاح های شیطانی وارد سرزمین شما می شوند دفاع کنید" - خدا پرون.

تابستان 604389 از زمان سه خورشید

این یکی از قدیمی ترین تقویم های اسلاو-آریایی میدگارد-زمین است. او رویدادهای بیش از 600000 سال پیش را ذکر می کند، زمانی که به دلیل چرخش به دور مرکز کهکشان ما، منظومه شمسی ما به دو منظومه شمسی دیگر نزدیک شد. در نتیجه این نزدیک شدن، دو خورشید غول پیکر دیگر به رنگ های نقره ای و سبز را می توان در آسمان مشاهده کرد که از زمین میدگارد به آنها نگاه می کنند، اندازه آنها با قرص مرئی یاریلو-خورشید ما برابر است.

تابستان 957523 از تایم از زمان ظهور خدایان

تابستان ~ 1.5 میلیارد از ورود به میدگارد اولین وایتمارا از نژاد بزرگ آسمانی

حدود 1.5 میلیارد سال پیش، فرود اضطراری در Midgard به دلیل خرابی "ارابه آسمانی" انجام شد. سپس اجداد ما Daaria (هدیه آریایی ها - خدایان) را که از سرزمین های واقع در صورت فلکی دب صغیر و خرس بزرگ، لئو، ماکیان و کاسیوپیا آمده اند، ساکن کردند. آنها از نظر رنگ عنبیه با یکدیگر متفاوت هستند، که به طیف نور خورشیدهای بومی آنها بستگی دارد: چشم نقره ای (چشم خاکستری) - Da'Aryans، چشم سبز - Kh'Aryans، چشم آبی - Svetorus، آتشین چشم (k'Ariglazy) - Rassen. دااریان دارای ویژگی های رهبران جنگجو هستند. خاریان دارای صفات جادوگر و کاهن هستند. Svetorus دارای ویژگی های صنعتگران و مخترعان است. راسن ها بسیار اجتماعی و برون گرا هستند.

اجداد ما در ساعت 18:00 (19:00) ساعت (ساعات امروزی یا 15:144.1024 قدیمی) در Midgard-Earthبه قاره Daaria، واقع در شمال روسیه (Se Vera) (روسیه شمال - قطب شمال). بنابراین آنها این زمان را برای شمارش انتخاب کردند، به خصوص که آن زمان همیشه روز بود و شب هرگز نمی آمد، زیرا ... در قطب شمال، خورشید یاریلو دائما می درخشید، یک روز ابدی وجود داشت، همانطور که در داستان ها (جلد 4 از وداهای اسلاو-آریایی) آمده است که یاریلو-خورشید نمی خواست غروب کند تا دائماً آن را مشاهده کند. اعمال نیک راسیچ ها اجداد ما این سنت را در حلقه های زمان به شکل اصلی خود حمل کردند.

این واقعیت که ما "بیگانه" هستیم، با استحکام استخوان های ما نشان می دهد که برابر با 0.8 است، در حالی که تقریباً همه حیوانات از 1.0 تا 1.2 دارند، به جز آنهایی که به میدگارد آورده شده اند، مثلاً گربه ها. کودک هنگام تولد فریاد می زند زیرا فشار آن بیشتر از خانه اجدادی کهکشانی است، به همین دلیل است که کودک به زمان بیشتری نیاز دارد تا خود را با چنین فشاری سازگار کند و یاد بگیرد سر خود را بالا نگه دارد، بخزد و راه برود. اگرچه ساکنان محلی در اولین ساعات، یعنی. تقریباً بلافاصله شروع به ایستادن می کنند و روی اندام خود حرکت می کنند. بنابراین، اجداد همیشه در آب به دنیا می آمدند تا سازگاری کودک با دنیای جدید آسان تر باشد.
اگر فردی در فضای تاریک زندانی شود، به جای 24 ساعت، به حالت 36 و 48 ساعته می رود، اما حیوانات محلی حالت معمول 24 ساعته خود را تغییر نمی دهند.

تابستان ~ 1.96 میلیاردم از زمان ایجاد منظومه شمسی ما.