صفحه اصلی / طلسم / احیای معنوی و اخلاقی. چکیده: احیای معنوی روسیه چگونه استقامت اخلاقی و احیای معنوی جامعه

احیای معنوی و اخلاقی. چکیده: احیای معنوی روسیه چگونه استقامت اخلاقی و احیای معنوی جامعه

مقدمه………………………………………………………………………………………………………………….

1. نیازهای معنوی به عنوان عنصری از حیات معنوی جامعه ....4

2. اکنون از نظر معنوی چه اتفاقی برای روسیه می افتد - احیا یا زوال؟ .................................................. ........ ...8

3. در مورد احیای معنوی روسیه……………………………………….11

4. احیای معنوی روسیه این کشور را به منصه ظهور خواهد رساند………..14

نتیجه……………………………………………………………………………………………………………………………………………………

ادبیات مورد استفاده…………………………………………….19

مقدمه

در روسیه، چند سالی است که کلمه "احیای" بر روی لبان همه وجود دارد. در تغییرات و زمینه های مختلف به نظر می رسد. این کلمه در زبان برخی بیانگر امیدهای تقریباً اتوپیایی است، در سخنان برخی دیگر پوششی برای شوونیسم و ​​عوام فریبی است.

امروز می شنویم که احیای روسیه باید نه با دولت، بلکه با کلیسا آغاز شود. اما اگر امروز سعی کنیم آنچه را که حدود ده سال پیش در مورد احیای کلیسای روسیه گفته شد، به خاطر بسپاریم، در اصل این امر برای اکثر اسقف های ما کاملاً ابتدایی به نظر می رسید: مانند رشد عددی ارتدکس ها، انتشار مجدد دین های قبل از انقلاب. ادبیات و مرمت کلیساهای قدیمی

برای چندین دهه، مردم کشور ما، کشور بی خدایی علمی، از حمایت معنوی - ایمان به خدا محروم بودند. ما فقط نمی توانیم آن را باور کنیم! ما باید همه چیز را ثابت کنیم. ما فقط به آنچه توسط علم اثبات می شود اعتقاد داریم، بدون اینکه اصلاً به چگونگی و چرایی توسعه علم فکر کنیم، نمی دانیم که فیزیک، که در واقع توسط نابغه نیوتن به عنوان وسیله ای برای شناخت خدا از طریق خلقت او ایجاد شده است، به طور کامل تبدیل شده است. مسیر متفاوت سیصد سال پیش علم پس از آنکه از طریق لاپلاس اعلام کرد که نیازی به فرضیه وجود خدا ندارد، به پشتوانه و مدافع قابل اعتماد جهان بینی مادی تبدیل شده است.

هدف از این کار بررسی نیازهای معنوی انسان، احیای معنوی روسیه و این واقعیت است که کشور را به سمت رهبری سوق خواهد داد. وظایف زیر در کار تعیین شده است: در نظر گرفتن مفهوم نیازهای معنوی، احیای معنوی روسیه

1. نیازهای معنوی به عنوان عنصری از حیات معنوی جامعه

ساختار زندگی معنوی جامعه بسیار پیچیده است. عناصر اصلی حیات معنوی جامعه عبارتند از:

نیازهای معنوی؛

فعالیت و تولید معنوی؛

ارزش های معنوی؛

مصرف معنوی؛

روابط معنوی؛

جلوه های ارتباط معنوی بین فردی.

نیازهای معنوی باعث ایجاد فعالیت هایی با هدف ارضای آنها می شود. نوعی حرکت بین یکدیگر وجود دارد: فعالیت بازیگر - با فعالیت بیننده و غیره.

حیات معنوی جامعه بدون ترکیب تولید معنوی و مصرف معنوی غیر قابل تصور است. هیچ کس نمی تواند از موسیقی ساخته نشده لذت ببرد. در حیات معنوی جامعه، فعالیت هایی با هدف ایجاد، حفظ و اشاعه ارزش های معنوی، نیازهای معنوی و مصرف معنوی وحدتی جدا نشدنی است.

ارزش های معنوی اغلب به شکل مادی در برابر ما ظاهر می شوند. کتاب یک ارزش معنوی است، اما در عین حال یک چیز، یک شی است.

مصرف معنوي نوع خاصي از فعاليت است و از اين رو محور خاص خود را دارد و نيازمند تلاش معين و استفاده از ابزار مناسب است.

در فرآیند مصرف معنوی، ابزار دستیابی به هدف از یک سو فرصت های مادی و از سوی دیگر دانش و مهارت های مرتبط است (برای خواندن کتاب باید بتوانید آن را از کتابخانه تهیه کنید یا بخرید. آن.) سطح تحصیلات و فرهنگ عمومی فرد مستقیماً بر مصرف ارزشهای معنوی تأثیر می گذارد.

رایج ترین ابزار معرفی ارزش های معنوی کتاب، رادیو و تلویزیون است.

نیازهای روحی فرد نشان دهنده انگیزه های درونی برای خلاقیت، ایجاد ارزش های معنوی و رشد آنها و ارتباط معنوی است. بر خلاف نیازهای طبیعی، نیازهای معنوی به صورت بیولوژیکی ارائه نمی شود، بلکه به صورت اجتماعی ارائه می شود. نیاز فرد به تسلط بر جهان نشانه ـ نمادین فرهنگ برای او خصلت یک ضرورت عینی دارد وگرنه انسان نمی شود و نمی تواند در جامعه زندگی کند. با این حال، این نیاز به خودی خود ایجاد نمی شود. باید توسط بافت اجتماعی، محیط فرد در فرآیند پیچیده و طولانی تربیت و آموزش شکل گیرد و توسعه یابد.

در عین حال، جامعه ابتدا تنها اساسی ترین نیازهای معنوی را در فرد شکل می دهد که اجتماعی شدن او را تضمین می کند. نیازهای معنوی مرتبه بالاتر - تسلط بر غنای فرهنگ جهانی، مشارکت در ایجاد آنها و غیره. - جامعه فقط می تواند به طور غیرمستقیم، از طریق سیستمی از ارزش های معنوی که به عنوان راهنما در رشد معنوی افراد عمل می کند، شکل بگیرد.

نیازهای معنوی اساساً نامحدود هستند. هیچ محدودیتی برای رشد نیازهای روح وجود ندارد. محدودیت های طبیعی برای چنین رشدی فقط می تواند حجم ثروت معنوی است که قبلاً توسط بشر انباشته شده است، توانایی ها و قدرت تمایل فرد برای مشارکت در تولید آنها.

فعالیت معنوی اساس زندگی معنوی جامعه است. فعالیت معنوی شکلی از رابطه فعال آگاهی انسان با دنیای اطراف است که نتیجه آن عبارت است از: الف) ایده ها، تصاویر، ایده ها، ارزش های جدید که در آنها تجسم یافته است. سیستم های فلسفینظریه های علمی، آثار هنری، دیدگاه های اخلاقی، دینی، حقوقی و غیره. ب) ارتباطات اجتماعی معنوی افراد. ج) خود شخص

شکل‌گیری‌های ایده‌آل به عنوان محصول فعالیت و تولید معنوی دارای ویژگی مصرفی جهانی هستند. هر ارزش معنوی، برخلاف ارزش مادی، در حالت ایده آل می تواند دارایی همه باشد. از مصرف کم نمی‌شوند، برعکس، هر چه مردم بر ارزش‌های معنوی تسلط پیدا کنند، احتمال افزایش آن‌ها بیشتر می‌شود.

نوع خاصی از فعالیت معنوی، انتشار ارزش های معنوی به منظور جذب آنها به بیشترین تعداد ممکن از مردم است. در اینجا نقش ویژه ای به نهادهای علم، فرهنگ، آموزش و پرورش تعلق دارد.

ارزش‌های معنوی مقوله‌ای است که نشان‌دهنده اهمیت انسانی، اجتماعی و فرهنگی شکل‌های معنوی مختلف (ایده‌ها، نظریه‌ها، تصاویر) است که در زمینه «خوب و بد»، «حقیقت یا دروغ»، «زیبا یا زشت» در نظر گرفته می‌شوند. "عادلانه یا ناعادلانه". ارزشهای معنوی بیانگر ماهیت اجتماعی خود انسان و شرایط وجودی اوست.

ارزش ها نوعی بازتاب توسط آگاهی عمومی از روندهای عینی در توسعه جامعه هستند. در مفاهیم زیبا و زشت، خیر و شر و غیر آن، بشریت نگرش خود را نسبت به واقعیت موجود بیان می کند و آن را در مقابل وضعیت آرمانی معینی از جامعه قرار می دهد که باید ایجاد شود. هر ارزشی بالاتر از واقعیت "برآورده شده" است و شامل آنچه باید باشد، نه آنچه وجود دارد. این امر از یک سو هدف، بردار توسعه جامعه را تعیین می کند، از سوی دیگر، زمینه های جدایی این گوهر آرمانی را از اساس «زمینی» آن ایجاد می کند و می تواند جامعه را از طریق اسطوره ها، آرمان شهرها منحرف کند. ، و توهمات علاوه بر این ، ارزش ها می توانند منسوخ شوند و با از دست دادن معنی غیر قابل برگشت خود ، مطابقت با عصر جدید را متوقف کنند.

انسان زمانی معنوی می شود که نیازهایی بر اساس ویژگی های غیر زیستی بدن داشته باشد، یعنی نیاز به کسب دانش جدید، نیاز به بهره برداری مؤثر از این دانش، نیاز به ارتباط با هنر، نیاز به خلاقیت، درون نگری خودسازی، همدلی و همدردی با دیگران و بسیاری دیگر.

مجموعه این نیازها افراد مختلفمتفاوت است. مثلاً اعتقاد به خدا ممکن است شامل آن نباشد. (به طور کلی، در درک من، "مؤمن" و "روحانی" مترادف نیستند، و حتی بیشتر از آن، معنویت را نمی توان به هیچ دین خاصی گره زد: یک مسلمان و یک بودایی، یک کریشنا و یک شینتوئیست به یک اندازه می توانند یا افراد «معنوی» نباشید.)

توانایی تجربه و ارضای نیازهای معنوی منجر به پیچیدگی شخصیت، بهبود آن و شکل‌گیری واکنش انعطاف‌پذیرتر به شرایط پیچیده و متغیر دنیای اطراف می‌شود. وجود یک مجموعه توسعه یافته از نیازهای معنوی اثری بر کل ساختار شخصیت می گذارد، ساده ترین نیازهای زیستی را بالا می برد و اشراف می بخشد. به عنوان مثال، غریزه زایش را به توانایی تجربه عشق و غریزه غذا را به توانایی تجربه لذت زیبایی شناختی از غذاهای زیبا و با دقت آماده می کند.

انسان، دارای توانایینیازهای معنوی را تجربه می کند، دنیای اطراف ما را با همه تنوع آن دقیق تر و بهتر درک می کند. چنین فردی راحت‌تر و سریع‌تر می‌فهمد که رفتاری که با معیارهای اخلاقی منطبق است، از جمله باعث ایجاد احساس رضایت عاطفی و آرامش درونی می‌شود، فرد را موفق‌تر می‌کند و رسیدن به اهداف را آسان‌تر می‌کند. یک آدم اخلاقیسودآور بودن، و تحقق این امر هر چه سریعتر باشد، شخصیت پیچیده تر است.

2. اکنون از نظر معنوی چه اتفاقی برای روسیه می افتد - احیا یا زوال؟

پاسخ به این سوال به نظر من بستگی به این دارد که چه معنایی به آن داده شود. هنگامی که رئیس جمهور سابق وی. و هیچ چیز تعجب آور در این نیست، زیرا در انجیل آمده است: "هیچ کس یک تکه پارچه سفید نشده روی لباس های کهنه نمی گذارد، زیرا آنچه دوباره دوخته می شود از لباس کهنه کنده می شود و سوراخ از آن بدتر می شود. . شراب نو را در مشک های کهنه نمی ریزند. در غیر این صورت مشک ها می شکند و شراب می ریزد و پوست ها از بین می روند، اما شراب جدید در مشک های نو می ریزند و هر دو حفظ می شوند.»

امروز می شنویم که احیای روسیه باید نه با دولت، بلکه با کلیسا آغاز شود. اما اگر امروز سعی می کنیم آنچه را که حدود ده سال پیش در مورد احیای کلیسای روسیه گفته شد به خاطر بسپاریم، در اصل این امر برای اکثر اسقف های ما کاملاً ابتدایی به نظر می رسید: به عنوان رشد عددی ارتدوکس ها، انتشار مجدد دین های مذهبی قبل از انقلاب. ادبیات و مرمت کلیساهای قدیمی اما حالا فهمیده اند که این کافی نیست.

الکسی دوم اسقف مسکو و تمام روسیه در یک کنفرانس مطبوعاتی در ماه مه 1999 گفت: «شاید مهم ترین مسئله امروز وضعیت اخلاقی اسقف و روحانیون فعلی باشد. میراثی که ما از دوران بلشویک به دست آوردیم با ایده آل فاصله زیادی دارد. انتخاب پرسنل توسط شورای امور دینی انجام شد که در واقع اهداف الحادی را دنبال می کرد و سعی در تضعیف پایه های ایمان داشت. ما دائماً به پر کردن صفوف کلیسا با روحانیون جدید نیاز داریم. آنها به ویژه در زمینه خدمات اجتماعی و آموزش معنوی نسل جوان مورد نیاز هستند. 15 تا 20 سال طول می کشد تا متخصصانی برای خدمت در این مناطق تربیت شوند. اما آیا می توان صبر کرد تا متخصصان لازم آموزش ببینند؟ امروز باید به این مسائل مبرم رسیدگی شود. تجربه کلیسا در زمینه خدمات اجتماعی که قبل از انقلاب انباشته شده بود، از بین رفته است. ما در تلاش هستیم تا زندگی کلیسا را ​​با همه تنوع آن احیا کنیم. هدف اصلی ما بازسازی کلیساها یا صومعه ها نیست. کمک به مردم برای بازیابی روحشان مهم است. شفای اخلاقی و معنوی را برای ما به ارمغان بیاورد جامعه بیمار"(سرگئی بیچکوف، "پرتره پدرسالار در فضای داخلی دوران آشفته"، "Moskovsky Komsomolets"، 2000/02/25، ص 3).

یعنی احیای زندگی کلیسا اکنون توسط پدرسالار و اکثر اسقف های مدرن به عنوان بازسازی تجربه پیش از انقلاب در دوره سینودال درک می شود. از این رو جای تعجب نیست که ما در موردفقط در مورد خدمات اجتماعیکلیساها، و در عمل کلیسا در ساختاری به عنوان "وزارت اخلاق" ساخته شده است. دولت سکولارهمانطور که در روسیه تزاری قبل از انقلاب 1917 بود. مضرات این عمل به نظر من آشکار است. چون روسی کلیسای ارتدکسروح کلیسای حواری را مدتها قبل از انقلاب 1917 از دست داد، یعنی در قرن هجدهم، و کل دوره سینودال فقط در تنگنای مرگ کلیسا بود. این به نظر من در پیام به فرشته کلیسای ساردین آمده است: «کسی که دارای هفت روح خدا و هفت ستاره است، چنین می گوید: من کارهای شما را می دانم. تو اسمی داری انگار زنده ای، اما مرده ای. بیدار باشید و چیزهای دیگر را نزدیک به مرگ برقرار کنید. زیرا من نمی بینم که کارهای شما در حضور خدای من کامل باشد. آنچه دریافت و شنیده اید به خاطر بسپارید و نگه دارید و توبه کنید. اما اگر مراقب نباشی، مثل دزد بر تو خواهم آمد و نمی‌دانی در چه ساعتی بر تو خواهم آمد.» من تفسیر دقیقبرای این کلمات مکاشفه، به فصل «پیام به کلیسای ساردیس» مراجعه کنید.

درست است، امروز ما در مورد احیای روسیه مقدس می شنویم. اما به دلایلی همه اینها به ایجاد احزاب سیاسی شبه ارتدوکس کاریکاتور شده با نام مشابه "رنسانس" یا حتی "روس مقدس"، اما با هدف شرکت در انتخابات دموکراتیک منحط می شود. من معتقدم که این توهین محض، خودفریبی و فریب رأی دهندگان است.

اگر از احیای روسیه مقدس به معنای واقعی صحبت کنیم، یعنی حس مقدس، پس این یک روند نامرئی است، بسیار طولانی و نامحسوس، همانطور که در انجیل آمده است: «ملکوت خدا به شکل قابل توجهی نخواهد آمد، و نخواهند گفت: اینک اینجا است، یا: ببینید، وجود دارد. زیرا اینک ملکوت خدا در درون شماست.» و اینکه آیا این مبنای احیای روسیه به طور کلی خواهد شد یا نه به دولت، رئیس جمهور و پدرسالار یا به نوعی "ساخت حزب" بستگی دارد، بلکه فقط به ایمان ما، همانطور که در انجیل گفته می شود، بستگی دارد. : «به راستی به شما می گویم که اگر دو نفر از شما روی زمین بپذیرند که چیزی بخواهند، هر چه بخواهند توسط پدر آسمانی من برای آنها انجام خواهد شد، زیرا در جایی که دو یا سه نفر به نام من جمع شوند، من آنجا هستم. در میان آنها.»

اگر از دیدگاه پیشگویی های کتاب مقدس به روند احیای کلیسای روسیه نگاه کنید، در فصل دوازدهم مکاشفه آمده است: "او حامله بود و از دردها و دردهای تولد فریاد زد. ” امروز در روسیه حس معنویآنچه در حال رخ دادن است، احیا یا سقوط نیست، بلکه بینش و رادیکالیزه کردن بخشی از جامعه است که خود را ارتدکس در مسئله اصول قدرت دولتی می‌داند. من معتقدم که این روند بیشتر به آگاهی از رد نهاد دموکراسی و نیاز به احیای سلطنت در روسیه منجر خواهد شد. سپس در روابط بین کلیسا و مقامات سکولار تشدید می شود و آزار و اذیت کلیسا توسط دجال آغاز می شود. انجیل نیز در این باره می‌گوید: «زیرا آنگاه مصیبت عظیمی خواهد بود که از آغاز جهان تاکنون نبوده و نخواهد بود. و اگر آن روزها کوتاه نمی شد، هیچ جسمی نجات نمی یافت. اما به خاطر برگزیدگان، آن روزها کوتاه خواهد شد.»

3. در مورد احیای معنوی روسیه

بیش از صد سال پیش، ماکس هندل نوشت: «با ورود خورشید به علامت دلو، مردم روسیه و نژاد اسلاو به طور کلی به درجه بالایی از رشد معنوی دست خواهند یافت، که آنها را بسیار فراتر از آنها خواهد کرد. وجود تمدن اسلاو کوتاه مدت خواهد بود، اما در سراسر وجودش شادی آور خواهد بود، زیرا از غم و اندوه عمیق و رنج غیرقابل وصف زاده خواهد شد در مقابل از اسلاوها قومی خواهند آمد که آخرین تمدن مادون اسلاو را تشکیل خواهند داد و پایه و اساس توسعه نژاد ششم بشریت خواهند بود.

عصر دلو فرا رسیده است. و به موقع تر و مرتبط تر از هر زمان دیگری شکل گیری یک جهت جدید در توسعه جامعه است که قادر خواهد بود تمام نیروهای روسیه را متحد کند و مطمئن باشد که احیای میهن ما فقط با احیای معنویت ما رخ خواهد داد. مردم

معنویت چیست؟ معنویت یعنی احساس مسئولیت در برابر خالق برای هر اتفاقی که برای یک فرد، برای یک کشور، برای یک سیاره می افتد! معنویت، احساس حضور خالق در بزرگ و کوچک است!

برای چندین دهه، مردم کشور ما، کشور بی خدایی علمی، از حمایت معنوی - ایمان به خدا محروم بودند. ما فقط نمی توانیم آن را باور کنیم! ما باید همه چیز را ثابت کنیم. ما فقط به آنچه توسط علم اثبات می شود اعتقاد داریم، بدون اینکه اصلاً به چگونگی و چرایی توسعه علم فکر کنیم، نمی دانیم که فیزیک، که در واقع توسط نابغه نیوتن به عنوان وسیله ای برای شناخت خدا از طریق خلقت او ایجاد شده است، به طور کامل تبدیل شده است. مسیر متفاوت سیصد سال پیش علم پس از آنکه از طریق لاپلاس اعلام کرد که نیازی به فرضیه وجود خدا ندارد، به پشتوانه و مدافع قابل اعتماد جهان بینی مادی تبدیل شده است. علم با اعلام ماده به عنوان تنها واقعیت، جهان را به مرئی محدود کرده و انسان را به او تقلیل داده است بدن فیزیکیو نیازهای او - به جستجوی راحتی و لذت. او قاطعانه همه چیزهایی را که نمی توانست اندازه گیری کند، لمس کند، بو کند و اول از همه مقوله هایی مانند خدا، روح، روح را قطع کرد.

انسان خود را برترین موجود و ارباب جهان اعلام کرد. اینجاست که ریشه های نگرش غارتگرانه امروزی نسبت به هر چیزی که ما را احاطه کرده است: نسبت به طبیعت و نسبت به خود انسان. انسان خردمند تا دندان مسلح به دانش، انبارهای طبیعت را غارت و تباه کرد و در عین حال زیستگاه آنها را مسموم کرد. جهان بینی ماتریالیستی که برای چندین قرن حاکم بود، نمی توانست به چیزی جز فروپاشی یا تشخیص خطاپذیری آن و جستجوی حقیقت ختم شود. اتفاق دوم افتاد.

پس از توسعه سرگیجه‌آور فیزیک کوانتومی، توسعه نظریه‌های منحصربه‌فردی مانند نظریه نسبیت، نظریه میدان کوانتومی، نظریه خلاء فیزیکی و میدان‌های پیچشی، علم و به‌ویژه فیزیک مدرن، برخلاف دستورالعمل‌های خودش ثابت کرده است. واقعیت آگاهی جهانی، واقعیت خدا!

یک پیشرفت واقعی در علم، تکمیل کار بر روی نظریه میدان یکپارچه توسط دانشمند روسی، آکادمیک آکادمی علوم طبیعی روسیه G.I. شیپوف که به طرز درخشانی به تقریباً یک قرن تحقیق بزرگ ترین دانشمندان جهان پایان داد: A. Einstein, W. Heisenberg, P. Dirac, Clifford, Penrose, Ya.B. زلدوویچ، آ.د. ساخاروف و دیگران.

با ایجاد نظریه خلاء فیزیکی و میدان های پیچشی، G.I. شیپوف به طور ریاضی و فیزیکی وجود هفت سطح واقعیت را توضیح داد. به چهار سطحی که با آنها آشنا هستیم دنیای مادی(جامد، مایع، گاز، پلاسما) سه سطح دیگر اضافه شد دنیای ظریف: خلاء فیزیکی، میدان پیچشی اولیه و هیچ مطلق - خدا!

آکادمیسین شیپوف می نویسد: «من ادعا می کنم: نظریه فیزیکی جدیدی وجود دارد که در نتیجه توسعه ایده های انیشتین ایجاد شده است، که در آن سطح معینی از واقعیت ظاهر شده است، مترادف در دین با خدا - واقعیت معینی که تمام نشانه های آن را دارد. من فقط این را می گویم: «من نمی دانم این خدا چگونه است، اما واقعاً نمی توان آن را شناخت یا «مطالعه» کرد. بلکه فقط وجود خدا را نشان می دهد.»

و امروزه دانشمندان بیشتر و بیشتری در تلاش برای درک قوانین حاکم بر جهان و فرموله کردن ایده خود از خدا هستند. و اگرچه اختلاف نظر وجود دارد، اما در اکثریت قاطع نظرات خداوند به عنوان نوعی ساختار جامع اطلاعاتی-انرژی حضور دارد.

توسط دانشمندان روسی تحت هدایت دکتر علوم فنی P.I. مدل ریاضی اولیاکوف از جهان، که با پتانسیل پیچیده توصیف می شود، به ما امکان می دهد نه تنها دنیای معنوی (اطلاعاتی) توصیف شده توسط بخش خیالی، بلکه مجموعه معنوی اطلاعاتی - روح را نیز کشف کنیم!

تعداد زیادی از کارهای علمی انجام شده توسط جامعه جهانی به اثبات "وجود خدا" اختصاص دارد، اما تأیید ریاضی در اینجا در روسیه انجام شد! آثار بزرگترین دانشمندان روسی M.A. مارکوا، پ.پ. گاریاوا، V.P. Kaznacheeva، E.K Borozdina، A.E. آکیمووا، N.I. یانیتسکی، A.V. Moskovsky، F.Ya. شیپونوف و دیگران به طور قابل توجهی از پیشرفت های نظری با نتایج عملی حمایت کردند.

فیزیک که توسط نیوتن ایجاد شد و بعداً بدون تشریفات به سمت یک جهان بینی مادی به کار گرفت، با خوشحالی رشد و توسعه یافت و سرانجام به آن قله های دوردستی نزدیک شد که نیوتن در ساحل مقابل دانش متوجه آنها شد. فیزیک مدرن واقعیت آگاهی جهانی را ثابت کرده است و به شدت از حدس درخشان نیوتن در مورد خالق عالی حمایت می کند!

و تنها اکنون نقش سیصد سال "بردگی مادی" علم مشخص شده است: در این اسارت به حقیقتی دست یافت که با اصول خودش در تضاد است. علم نزد خدا آمد و روسیه سرانجام دو بال به دست آورد و با تکیه بر آنها به جلو شتافت.

فقط کسانی که از هیچ تلاشی برای بلند شدن دریغ نمی‌کنند. اما چه کسی به مردم رنج کشیده ما، میهن زیبا، اما همچنان بدبخت ما کمک خواهد کرد، اگر نه ما؟ اگر ما ساکنان کشورمان خودمان بلند نشویم، هیچ سرمایه‌گذاری خارجی به روسیه کمک نمی‌کند که از زانو در بیاید! و ایمان به خدا، مسئولیت در برابر خدا، شفقت و رحمت نسبت به همسایگان ما را یاری می دهد! و همه چیز باید بر اساس ده فرمان شناخته شده باشد که توسط اجداد ما با جزئیات کار شده است!

و تصادفی نیست که پیشرفت علم به خدا در اینجا در روسیه اتفاق افتاده است. این روسیه است که قرار است جهان را وارد عصر جدیدی کند، عصر دلو. اما قبل از هر چیز احیای معنویت در کشور ما بر روی یک امر جدید ضروری است مبنای علمی. و در اینجا روشنفکران خلاق باید نقش بزرگی ایفا کنند. هیچ چیز بیشتر از موسیقی زیبا، بوم های هنری که در محتوا و اجرای خود عمیق است، و اشعار ظریفی که عمیق ترین رشته های طبیعت انسان را با خلوص و صمیمیت لمس می کنند، روح انسان را لمس و بیدار نمی کند.

4. احیای معنوی روسیه کشور را به رهبری سوق خواهد داد

روسیه به تدریج جایگاه خود را به عنوان یک قدرت معنوی باز می یابد. رئیس جمهور روسیه دیمیتری مدودف خواستار بازسازی کامل کلیسای اورشلیم جدید در منطقه مسکو طی 5 تا 7 سال آینده شد. روند هدفمند مرمت بناهای معماری مذهبی که آغاز شده است باید هر چه سریعتر جامع شود. مدتی پیش، مسکو به وضوح اولویت های خود را ترسیم کرد - رسیدن به سطح یکی از رهبران جهان. این امر تا حد زیادی به این بستگی دارد که آیا کشور ما به یک قدرت معنوی تمام عیار تبدیل می شود یا ترجیح می دهد خود را به قدرت انرژی خود محدود کند که همانطور که سیر بحران جهانی نشان می دهد بی حد و حصر نیست و دوام نخواهد داشت.

ما با بازسازی چنین مراکزی به احیای ریشه های خود کمک می کنیم ارزش های اخلاقیمردم ما دیمیتری مدودف که خواستار بازسازی معبد جدید اورشلیم در اسرع وقت شد و همچنین از عموم مردم و بازرگانان با درخواست برای ترمیم معبد جدید اورشلیم، گفت: بدون این، حل هیچ یک از وظایف عمده ای که امروز دولت ما با آن مواجه است غیرممکن است. به این روند کمک کند.

مرمت این بنای منحصر به فرد معماری ارتدکس، "فلسطین روسیه"، که ایجاد آن در قرن هفدهم آغاز اجرای مفهوم مسکو به عنوان روم سوم بود، به نقطه شروع تعیین کننده ای برای روسیه تبدیل خواهد شد تا از دست رفته خود را بازسازی کند. موقعیت به عنوان یک قدرت معنوی در جهان. این روند به وضوح با اهداف استراتژیک دولتی که توسط رئیس جمهور سابق فدراسیون روسیه ولادیمیر پوتین ترسیم شده و توسط جانشین وی دیمیتری مدودف تأیید شده است - برای تبدیل کشور ما به یک رهبر جهانی مطابقت دارد.

همانطور که تاریخ و مدرنیته نشان می دهد، هیچ قدرتی در جهان نمی تواند جایگاه یک رهبر جهانی را بدون داشتن هسته ای قدرتمند و مهمتر از همه، یک هسته معنوی یا ایدئولوژیک منحصر به فرد که هیچ کشوری ندارد، حفظ کند. بنابراین، بحران هژمون جهانی ایالات متحده، که برای مدت نامحدودی کشیده شده است، با توجه به غیرت سیاستمداران آمریکایی، آن را به سمت فروپاشی سوق می دهد. اخیراهر ذکری را پاک کرد دین مسیحیتاز اسناد و قوانین اصلی کشور، از کتاب های درسی مدارس و رسانه ها.

برعکس، روسیه در حال بازیابی اقتدار معنوی خود است. بازسازی مداوم بناهای معماری مذهبی اکنون به وضوح این روند را به جلو خواهد برد. با این حال، بازسازی تنها کلیسای اورشلیم جدید، که قبلاً تحت حمایت دولت روسیه و شخصا معاون نخست وزیر ویکتور زوبکوف و رئیس جمهور این کشور دیمیتری مدودف قرار گرفته است، کافی نیست. هنوز تعدادی از بناهای معماری مسیحی در روسیه وجود دارد که بازسازی آنها از نظر نمادین کمتر از بازسازی "فلسطین روسیه" است و به شرمندگی کشوری که ادعا می کند رهبر جهانی است، امروز تقریباً به آنها تبدیل شده است. در آستانه نابودی

یکی از این بناهای تاریخی در حال مرگ قدیمی ترین آنهاست کلیسای مسیحیدر قلمرو فدراسیون روسیه - معبد سینتینسکی در Karachay-Cherkessia که یکی از مراکز مذهبی در دوره پادشاهی آلانیان بود. معبد در سال 965 تقدیس شد و با نقاشی‌های دیواری که قدمت آن به قرن‌های 10 تا 11 بازمی‌گردد، نقاشی شد. با این حال، آنها در حال حاضر در حال نابودی هستند. با وجود این واقعیت که معبد سینتینسکی امروزه در واقع تحت حفاظت فدرال به عنوان یک بنای معماری و باستان شناسی قرار دارد، هیچ پولی برای مرمت آن اختصاص داده نشده است. یکی از کارمندان سازمان "صندوق یادبودهای کوبان" خاطرنشان کرد: بودجه کافی حتی برای ساخت دروازه ای به معبد وجود ندارد که از تخریب توسط ساکنان محلی و گردشگرانی که روی نقاشی های دیواری با کپسول های گاز یا کتیبه های خراشیده روی آنها نقاشی می کنند محافظت کند. در مصاحبه با روزنامه RBC. به گفته وی، بازگرداندن وضعیت معنوی روسیه بدون حفظ قدیمی ترین آن معبد مسیحیکه ارزش فرهنگی بالایی دارد، غیرممکن است.

امروزه در فدراسیون روسیه بسیاری از بناهای معماری مذهبی دیگر - نه تنها مسیحی، بلکه متعلق به ادیان دیگر - وجود دارد که نیاز به توجه دقیق دولت دارد. بدون مراقبت از آثار تاریخی قدیمی، بازسازی سنت های مذهبی و تبدیل شدن به یک مرکز معنوی جهانی که تقریباً تمام ادیان جهان در آن تلاقی می کنند و به طور مسالمت آمیزی در کنار هم زندگی می کنند، برای روسیه دشوار خواهد بود. این همیشه ویژگی منحصر به فرد کشور ما بوده است که هیچ کشور دیگری در جهان آن را ندارد. این منحصر به فرد بودن تاریخی است که باید به آن تکیه کند تا بتواند رهبر شود. غیرممکن است که رهبری بلندمدت خود را صرفاً بر اساس موفقیت اقتصادی و تعداد پایگاه های نظامی در خارج از کشور بدون یک هسته قوی معنوی یا ایدئولوژیک ایجاد کنید.


نتیجه گیری

پس از اتمام کار، می توانیم نتایج زیر را به دست آوریم:

امروز در روسیه، به معنای معنوی، آنچه در حال رخ دادن است، نه احیاء است و نه سقوط، بلکه بینش و رادیکالیزه کردن بخشی از جامعه است که خود را ارتدکس در مسئله اصول قدرت دولتی می داند. من معتقدم که این روند بیشتر به آگاهی از رد نهاد دموکراسی و نیاز به احیای سلطنت در روسیه منجر خواهد شد. سپس در روابط بین کلیسا و مقامات سکولار تشدید می شود و آزار و اذیت کلیسا توسط دجال آغاز می شود. انجیل نیز در این باره می‌گوید: «زیرا آنگاه مصیبت عظیمی خواهد بود که از آغاز جهان تاکنون نبوده و نخواهد بود. و اگر آن روزها کوتاه نمی شد، هیچ جسمی نجات نمی یافت. اما به خاطر برگزیدگان، آن روزها کوتاه خواهد شد.»

این روسیه است که قرار است جهان را به عصر جدیدی هدایت کند. اما قبل از هر چیز احیای معنویت در کشورمان بر مبنای علمی جدید ضروری است. و در اینجا روشنفکران خلاق باید نقش بزرگی ایفا کنند. هیچ چیز بیشتر از موسیقی زیبا، بوم های هنری که در محتوا و اجرای خود عمیق است، و اشعار ظریفی که عمیق ترین رشته های طبیعت انسان را با خلوص و صمیمیت لمس می کنند، روح انسان را لمس و بیدار نمی کند.

و با هر جوانه، روسیه به خدا نزدیکتر خواهد شد.

ادبیات استفاده شده

1. تأملاتی در ... // سالنامه فلسفی. شماره 6. - م.: چاپ مکس، 1382.

2. اولدوف آ.ک. حیات معنوی جامعه. م.، 1980

http://www.nev-almanah.spb.ru/2003/3n/ghost.shtml

http://www.apocalypse.orthodoxy.ru/letter/2001_12_26.htm

در 25 ژانویه 2011، به عنوان بخشی از نوزدهمین دوره آموزشی کریسمس، میزگرد "ارزش های معنوی و اخلاقی جامعه مدرن روسیه: یک دیدگاه جامعه شناختی" در دانشکده جامعه شناسی دانشگاه دولتی لومونوسوف مسکو برگزار شد. به ریاست رئیس دانشکده جامعه شناسی دانشگاه دولتی مسکو ولادیمیر ایوانوویچ دوبرنکوف.

لیبرال ها در زمان قدرت به تخریب سیستماتیک و سیستماتیک آگاهی مردم، القای ارزش های نادرست در آنها و فاسد کردن روح هموطنان ما مشغول بودند. متأسفانه در کار تخریبی خود بسیار موفق بوده اند. زوال اخلاقی، انسانیت زدایی به لطف لیبرال ها مسموم شد روابط عمومیدر کشور ما

در این راستا، بدون یک سیستم جامع آموزش اخلاقی جمعیت با روح ارزش های اومانیسم - اصیل، و نه لیبرال، یعنی. اومانیسم، مبتنی بر ارزش‌های میهن‌پرستی و محافظه‌کاری روسیه - روسیه هرگز به قدرتی قوی و مرفه تبدیل نخواهد شد که شهروندانش به آن افتخار کنند و هرگز موقعیت یک ابرقدرت جهانی را به دست نخواهد آورد. لازم است در هموطنانمان ویژگی های سنتی ذهنیت روسی مانند همبستگی، جمع گرایی، آشتی، کمک متقابل، رفاقت، عشق به وطن، تقدم معنوی و آمادگی برای کمک به همه دردمندان پرورش دهیم. و محروم.

بدون تکیه بر مذهب در روسیه مدرن، مبارزه با تضعیف روحیه و ویرانی معنوی غیرممکن است. در حوزه اخلاق، باید به معیارهای اخلاقی جهانی که توسط مذاهب برجسته کشور - ارتدکس، اسلام، بودیسم و ​​سایر ادیان اعلام شده است، تکیه کرد. ما در مورد قوانینی مانند هنجارهای "تو نباید بکشی"، "نباید دزدی کنی" و غیره صحبت می کنیم. دین سبک زندگی با فضیلت، انسانیت، برادری، معنویت و زندگی بر اساس ضوابط وجدان و قوانین اخلاقی را می آموزد. فقط این ارزش های اخلاقی می توانند در برابر انحطاط اخلاقی، زوال معنوی و شروع ایدئولوژی مصرف غیر معنوی و فردگرایی جانورشناسی مقاومت کنند. جایگاه ویژه ای در احیای معنوی و اخلاقی کشور باید به ارتدکس به عنوان رایج ترین دین در کشور ما به عنوان دین مردمان دولت ساز تعلق گیرد. ما باید به وضوح درک کنیم که بدون ایمان، بدون ایمان ارتدکسبه ویژه، روسیه مشکلاتی را که با آن مواجه است حل نخواهد کرد، دوباره متولد نخواهد شد و خود را از دست خواهد داد.

ارتدکس نه تنها دین اکثریت مردم روسیه است، بلکه اساس مذهبی و اخلاقی خلاقیت دولت ملی روسیه است. در طول دوره‌های تحولات بزرگ در پادشاهی مسکو، کلیسای ارتدکس همواره از منافع ملی روسیه محافظت می‌کرد و در لحظات ضعف با تمام توان از دولت حمایت می‌کرد. به تدریج قدرت او کاهش یافت. قشر حاکم به یک ارتدکس ضعیف نیاز داشت و به تدریج کلیسا به ناتوانی کامل رسید که در سال 1917 خود را نشان داد. هیچ مرجع اخلاقی، هیچ سلسله مراتب مقتدری وجود نداشت. دولت اساساً کلیسا را ​​تضعیف کرد. و اکنون لایه حاکم روسیه با وظیفه فوری کمک به ارتدکس مواجه است. همانطور که سولونویچ به درستی نوشت: «ارتدکس، هم به عنوان یک دین ملی و هم به عنوان اساس دولت ملی، باید در زمان ضعف حفظ شود. ما نمی توانیم از فروپاشی بیشتر وحدت ملی لذت ببریم.»

ارتدکس کامل ترین دین در جهان است، این بزرگترین گنجینه معنوی است که حفظ آن به مردم روسیه سپرده شده است. ارتدکس است دین ملیمردم روسیه این ایده توسط داستایوفسکی بیان شد و آن را در دهان شاتوف ("دیوها") گذاشت. این دین بزرگترین انسانیت و بزرگترین عشق، دین امید و بزرگترین خوش بینی است.

در روسیه، به نظر ما، ساختن یک کشور تنها بر اساس زمینه های اخلاقی امکان پذیر است، نه از نظر قانونی یا اقتصادی. سبک دولت روسیهمی توان وحدت درونی، وحدت آگاهی ملی، وحدت اراده، عزم را نشان داد که باید بر اساس وحدت دین باشد. به عبارت دیگر، یک اندیشه دینی باید تعیین کند وحدت ملیکشورها

به نظر ما این ارتدکس است که می تواند یک رسالت معناساز، معنوی و وحدت بخش را انجام دهد. این قانون شهروندان را مجبور نمی کند که عقاید کلیسای ارتدکس را اقرار کنند یا مناسک آن را انجام دهند. اصل ارتدکس نه در کلیسا، بلکه در ساخت دولت بیان شده است، به معنای به رسمیت شناختن آزادی معنوی هر فرد و. بنابراین، احترام به این آزادی، به قول سولونویچ، میل به اجرای حقیقت خدا بر روی زمین، جایگزینی فنی ممکن اجبار با دوستی، ترس با عشق. از این رو تساهل ارتدکس با هر دینی است، زیرا هرگز به آزادی ادیان دیگر تجاوز نکرده است.

K.P. پوبدونوستسف نوشت: "دولت قوی تر است و هر چه مهم تر باشد ، بازنمایی معنوی واضح تر در آن نشان داده می شود. تنها در این شرایط است که حس قانونمندی، احترام به قانون و اعتماد به قدرت دولتی در بین مردم و در زندگی مدنی حفظ و تقویت می‌شود.»

بنابراین دین به عنوان یکی از اجزاء سنت های ملییکی از ساختارهای اصلی ساختار اجتماعی و ثبات جامعه به عنوان یک کل است که قادر به انجام کارکردهای ابزار تحکیم اجتماعی و بسیج معنوی جمعیت است. L.A. نوشت: «همه چیز دیگر. تیخومیروف - تقویت بیرونی نظم، قدرت، عمل پایدار پایه‌های تاریخی... بدون روح، بدون نیرو می‌ماند، اگر شعور دینی احیا شده، راهنمایی مناسب را برای درک اهداف زندگی به فرد ندهد.

وظیفه اصلی امروز احیای و معرفی به آگاهی توده ای از جهان بینی است که با سنت های واقعی روسیه مطابقت دارد و با تقدم معنوی بر مادیات، فرقه فروتنی، کار صادقانه و کمک متقابل همراه است.

نیاز به وحدت فرهنگی و اخلاقی کل جمعیت، تغییر نظام ارزشی و ارتقای ارزش های اخلاقی به مطلق است. لازم است در برابر کلیسا مسئله انتقال مرکز ثقل از جنبه رسمی آیین ارتدکس به جنبه مذهبی و آموزشی مطرح شود - و برای این منظور بر سازماندهی مجدد آموزش معنوی و فعالیت های عملی روحانیون در توده ها. یعنی به "حواریون روح" نیاز است - معلمانی که حقایق را به نور می آورند. ارتدکس، به عنوان بزرگترین ارزش معنوی روسیه، باید عملکرد بهبود اخلاقی فرد و جامعه را انجام دهد.

ابتدا باید جوانان و کودکان تحت پوشش تبلیغ اعتلای معنوی و اخلاقی قرار گیرند. مجموعه ای از اقدامات برای بهبود معنوی و اخلاقی مستلزم تغییر اساسی در سیاست ابزار است رسانه های جمعی(و بالاتر از همه تلویزیون) که باید نمایش صحنه های خشونت آمیز، رابطه جنسی، تبلیغ بداخلاقی و کمبود معنویت را که مستلزم ایجاد هیئت های نظارت عمومی و ایجاد نوعی سانسور اخلاقی در همه رسانه ها است، حذف کند. بدون سانسور نمی توانیم نسل جوان را از فساد و زوال نجات دهیم. لازم به ذکر است که تقاضای سانسور توسط مردم از جمله جوانان مطرح می شود. جوانان روسی از نظر اخلاقی سالم با بداخلاقی، بدبینی، هرزگی جنسی و فردگرایی جانورشناسی مخالفند. همچنین تعیین سهمیه های سختگیرانه برای اکران محصولات خارجی فیلم و تلویزیون ضروری است. اکران فیلم و تلویزیون ما باید تحت سلطه تولید فیلم ملی باشد که موعظه آرمان های والا، معنویت، میهن پرستی و به طور کلی ارزش های محافظه کارانه است. همچنین باید تنظیم شود برنامه های آموزشیدر دوره راهنمایی و دبیرستان، آنها را بر اساس ارزش های سنتی خود بنا می کنیم.

بنابراین، یک ایده ملی جدید مورد نیاز است، ایده وحدت کل جامعه، که به روسیه کمک می کند تا وارد سیستم جدیدی از مختصات اخلاقی شود، جایی که جایگاه مهمی توسط اصول معنوی از دست رفته، اخلاق، آرمان های وحدت اشغال خواهد شد. - هر چیزی که مدتهاست جوهر ایده محافظه کارانه بوده است. این مستلزم یک بار یکپارچه قدرتمند است، انرژی انبوه را بیدار می کند و به کسب حس کرامت و احترام به خود کمک می کند. یک دولت نمی تواند برای مدت طولانی بدون ایده ها و اهداف به عنوان موتور و کاتالیزور توسعه آن وجود داشته باشد.

ولادیمیر ایوانوویچ دوبرنکوف ، استاد، دکتر علوم فلسفی، رئیس انجمن جامعه شناسی روسیه، رئیس دانشکده جامعه شناسی دانشگاه دولتی مسکو

یادداشت ها:

1. Solonevich I. سلطنت خلق. م.، 1381. ص 574.

2. Pobedonostsev K.P. کلیسا و دولت // Pobedonostsev K.P. مجموعه مسکو

3. تیخومیروف L.A. مبارزه قرن. م، 1895. ص.61.

1

این مقاله به بازاندیشی مشکلات معنویت و اخلاقی که شکل گیری شخصیت را در شرایط تغییرات اجتماعی تعیین می کند اختصاص دارد. سیستم ارزشهای معنوی و اخلاقی قادر است وجود پایدار و توسعه جامعه را به عنوان یک ارگانیسم اجتماعی واحد تضمین کند. در چنین نظامی، ارزش های معنوی توسط سنت منحصر به فردی ارائه می شود که قبلاً مبتنی بر اخلاقیات و اخلاق لازم است اصول اخلاقی. عملکرد هدف ارزش ها نه تنها باید در دستیابی به انواع مختلف منافع مادی توسط یک فرد مدرن باشد، بلکه مهمتر از همه - در بهبود شخصی معنوی. در این مقاله آمده است که در فضای اجتماعی فرهنگی جامعه مدرنمعنویت و اخلاق به شکل گیری آگاهی انسان کمک می کند و رفتار و فعالیت های او را تعیین می کند. آنها به عنوان یک مبنای ارزیابی در تمام حوزه های زندگی بشری قابل اجرا هستند، تأثیر بسزایی در روند شکل گیری شخصیت در سطح اجتماعی-فرهنگی دارند و به موضوع فرهنگ تبدیل می شوند. به گفته نویسندگان، ارزش‌های معنوی و اخلاقی شامل دو گروه از فرآیندهای اجتماعی است: فعالیت معنوی و مولد با هدف تولید ارزش‌های معنوی و فعالیتی با هدف تسلط بر تجربه اجتماعی و ارزش‌های معنوی انباشته شده توسط بشر در مسیر رشد خود.

معنویت

اخلاقی

جامعه

فرهنگ

فرهنگ معنوی

شخصیت

آگاهی عمومی

1. باکلانوف I.S. روندهای پویایی اجتماعی و فرآیندهای شناختی: در راه رسیدن به جامعه فوق مدرن // بولتن دانشگاه فدرال قفقاز شمالی. – 2008. – شماره 4. – ص 67–73.

2. Baklanov I.S., Dushina T.V., Mikeeva O.A. شخص قومی: مشکل هویت قومی // سوالات نظریه اجتماعی. – 2010. – T. 4. – P. 396-408.

3. Baklanova O.A., Dushina T.V. مبانی روش شناختی مفاهیم مدرن توسعه اجتماعی // بولتن دانشگاه فنی دولتی قفقاز شمالی. – 2011. – شماره 2. – ص 152–154.

4. Erokhin A.M. جنبه فرهنگی شکل گیری آگاهی دینی // مجله علوم اجتماعی اروپا. – 2013. – شماره 11–1 (38). – صص 15–19.

5. Erokhin A.M., Erokhin D.A. مشکل "فرهنگ حرفه ای یک دانشمند" در زمینه دانش جامعه شناختی // بولتن دانشگاه دولتی استاوروپل. – 2011. – شماره 5–1. – صص 167–176.

6. Goverdovskaya E.V. فضای فرهنگی و آموزشی قفقاز شمالی: دستورالعمل ها، مشکلات، راه حل ها // بشردوستانه و علوم اجتماعی. – 2011. – شماره 6. – ص 218–227.

7. Goverdovskaya E.V. در مورد استراتژی توسعه آموزش عالی حرفه ای در یک منطقه چند فرهنگی // آموزش حرفه ای. سرمایه. – 2008. – شماره 12. – ص 29–31.

8. کامالووا O.N. مشکل دانش شهودیدر فلسفه غیر منطقی // علوم انسانی و اجتماعی-اقتصادی. – 2010. – شماره 4. – ص 68–71.

9. Kolosova O.Yu. حوزه معنوی: جهان گرایی و اصالت // مجله علوم اجتماعی اروپا. – 2012. – شماره 11-2 (27). - ص 6-12.

10. Kolosova O.Yu. تعیین معنوی - بوم شناختی توسعه تمدن مدرن // مشکلات علمیتحقیقات علوم انسانی – 2009. – شماره 14. – ص 104–109.

11. Kolosova O.Yu. ارزش های اکولوژیکی و انسانی در فرهنگ مدرن// مشکلات علمی تحقیقات بشردوستانه. – 2009. – شماره 2. – ص 108–114.

12. Lobeiko Yu.A. برابری آموزش حرفه ای حفظ سلامت معلمان آینده در چارچوب رویکرد انسان شناسی // مطالعات اقتصادی و بشردوستانه مناطق. – 2012. – شماره 4. – ص 33–40.

13. Matyash T.P., Matyash D.V., Nesmeyanov E.E. آیا افکار ارسطو در مورد "جامعه خوب" مرتبط است؟ // علوم انسانی و اجتماعی-اقتصادی. – 2012. – شماره 3. – ص 11–18.

14. Nesmeyanov E.E. مشکل آموزش علوم دینی و فرهنگ معنوی و اخلاقی در یک منطقه چند دینی // علوم انسانی و اجتماعی-اقتصادی. – 2010. – شماره 3. – ص 94–95.

15. Redko L.L., Asadullin R.M., Galustov A.R., Peryazev N.A. دانشگاه های آموزشی باید تغییر کنند // اعتباربخشی در آموزش. – 2013. – شماره 6 (66). – صص 65–68.

16. Sheff G.A., Kamalova O.N. برخی از جنبه های مشکل وضعیت معرفتی دین در روسی فلسفه دینی: S.N. بولگاکف، پ.ا. فلورنسکی، اس.ال. فرانک // علوم انسانی و علوم اجتماعی و اقتصادی. – 2013. – شماره 4. – ص 31–34.

معنویت و اخلاق با تأثیر بسزایی در وضعیت معنوی جامعه، در روش ها و اهداف فعالیت معنوی در جامعه، در ماهیت رفع نیازهای جامعه، در تجلی کل نگر جهان بینی هستی اجتماعی تجلی می یابد. آنها، در حال گسترش، از طریق ایجاد می شوند نهادهای اجتماعی، در حوزه معنوی جامعه.

به ویژه موضوع حفظ و درک مدرن از سنت های معنوی و اخلاقی، تأثیر آنها بر جهت گیری های ارزشی فرد در زمینه یک تغییر پارادایم در جهان بینی است. رویدادهایی که در فضای معنوی، اخلاقی و اجتماعی-فرهنگی جامعه اتفاق می‌افتد، این امکان را به ما می‌دهد که در جامعه چنین بگوییم در حال حاضرارزش‌های سنتی معنوی و اخلاقی که از دیرباز بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی و توسعه ملت بوده‌اند، بسیار قابل توجه است.

نیاز به توسعه یک پارادایم معنوی جدید مستلزم شفاف سازی مفهومی همان پدیده معنویت است که با انتزاع بودن در آگاهی روزمره و عدم وجود یک مفهوم پذیرفته شده عمومی در سطح نظری و فلسفی مشخص می شود. ارزش های معنوی و اخلاقی سنتی جایگاه اصلی را در میان مقوله های فلسفه به خود اختصاص داده و خواهد داشت. در اطراف پدیده های زندگی معنوی و اخلاقی انسان بود که شکل گیری تفکر روسی عمدتاً انجام شد و جهت توسعه فلسفه در زمان ما را تعیین کرد. جایگاه ارزش‌های معنوی و اخلاقی سنتی در یک جامعه نو شده، بی‌تردید باید محوری باشد، علی‌رغم اینکه در فضای اجتماعی-فرهنگی، فرآیندها و پدیده‌های خطرناک بسیاری وجود دارد که تأثیر مخربی بر هر فرد و کل جامعه می‌گذارد. فرهنگ مادی مدرن در درون خود ساختارهای ضد معنوی و ضد سنتی ایجاد می کند که تنها بازتابی بیرونی از ارزش های معنوی و اخلاقی دیرینه است، اما در اصل مسیر نادرستی در روند آگاهی فرد از سنت واقعی است. چنین تشکل‌های ساختاری برای توسعه کل فرهنگ تمدنی بسیار خطرناک هستند.

اخلاق در درک پدیده معنویت تا حد زیادی با آنچه در واقع از تولد مجدد معنوی منظور می شود تعیین می شود تولد دوباره اخلاقیبه عنوان یک پایه احتمالی برای ثبات اقتصادی، حقوقی و اجتماعی-سیاسی. شکل گیری و جذب ارزش های معنوی و اخلاقی فرآیندی است که توسط ماهیت اجتماعی روابط تعیین می شود که توسعه جامعه انسانی را تعیین می کند. یکی از پایه های تعامل اجتماعی در جامعه، جذب ارزش های اخلاقی است. هنگام تسلط بر برخی ارزش‌های معنوی و اخلاقی، شخص باید به مسیرهای سنتی چنین دستاوردهایی که پیشینیان از آن استفاده می‌کردند و سنت تضمین می‌کند، پایبند باشد. این لحظه پیشرفت معنوی یک فرد به ما امکان می دهد ادعا کنیم که شرط اصلی جهت گیری های ارزشی یک فرد در جامعه مدرن باید حفظ سنت های معنوی و اخلاقی قدیمی باشد.

درک فلسفی-اجتماعی سنت، شناسایی تعدادی ویژگی خاص در ساختار آن را ممکن می‌سازد، که از جمله مهم‌ترین آنها، ویژگی‌های تداوم و تداوم است که به سنت اجازه می‌دهد تا وظیفه اصلی خود را در حفظ تجربه قرن‌ها انجام دهد. از مردم و به عنوان مهمترین عامل در انتقال ثبات اجتماعی در جامعه وجود دارد.

پدیده سنت به طور ارگانیک در گذشته ریشه دارد و بازتولید آن در زندگی روزمره رخ می دهد و بر اساس واقعیت مدرن، حقیقت اعمال و اعمال انسان را در آینده مشخص می کند. همچنین بدیهی است که انطباق سنت های موجود در جامعه با واقعیت مدرن تنها به برکت تجلی فرهنگی آنها در همه عرصه های زندگی مادی و معنوی جامعه رخ می دهد.

عامل وحدت مادی و معنوی در جامعه در شناخت ماهیت پیدایش و حفظ ثبات و تداوم توسعه جامعه اصلی است و در اینجا می توان از معنویت مردم صحبت کرد که یک نیرو است. که نه تنها افراد را در جامعه ای از نوع خود متحد می کند، بلکه وحدت نیروهای روحی و جسمی فرد را نیز تضمین می کند.

معنویت به عنوان پدیده ای خاص که از وجود حیاتی انسان جدایی ناپذیر است، مشروط به گذشته و بر اساس فرآیندهای واقعیت مدرن، به زندگی انسان معنا می بخشد، آن را در مسیری معین هدایت می کند و در اینجا مهم ترین نقش را سنت ایفا می کند. تضمین تداوم و تداوم توسعه جامعه. خلوص معنوی، عزم برای تحقق همه اصول و الزامات اخلاقی، که به لطف سنت بدون تغییر باقی مانده است، توسط مقوله «اخلاق» برگرفته از معنویت تضمین می شود.

اخلاق مظهر معنویت است. معنویت و اخلاق در بعد اجتماعی - فلسفی تا حد زیادی مقوله های مشابهی هستند، زیرا تجلی آنها تقریباً همیشه مبتنی بر ادراک شخصی و بازتولید بعدی در جامعه است که سنت نقش مهمی در آن ایفا می کند.

سنت شرط اساسی وجود و توسعه مثبت است جامعه مدرنو از طریق سیستم پیچیده ای از الگوها و کلیشه های رفتار زندگی، اعمال معنوی و اخلاقی مردم که از نیاکان ما به ارث رسیده و در فضای اجتماعی-فرهنگی مدرن به عنوان یک تجربه معنوی و اخلاقی ارزشمند وجود دارد، در جامعه بیان می شود.

معنویت و اخلاق اساس است جهت گیری ارزشیشخصیت ارزشها هم در مادی و هم در دنیای معنویشخص مؤلفه مادی پدیده سنت ابزاری است برای انعکاس اصل معنوی ، دنیای اخلاقی خاص فرد ، همانطور که یک یا نماد دیگری که توسط خود شخص اختراع شده است ، بیانی از زیرمتن معنوی پدیده را در خود حمل می کند. با این نماد تحقق می یابد. اگر سنتي بدون پيش نياز معنوي معين براي پيدايش آن در جامعه وجود داشته باشد، به همراه نسل يا فرد متناظر كه به طور مصنوعي آن را تحقق مي بخشد، به طور دوره اي محكوم مي شود. با این حال، این جهان واقعی انسان، وجود مادی آن با مشکلات دائمی است که به عنوان ابزاری برای تغییر سنت ها، تکمیل آنها با نوآوری های خاص، و حتی فشار برای انقراض آنها، با در نظر گرفتن ارتباط آنها وجود دارد. سنت‌ها ارزش‌آفرینی می‌کنند و خود ارزشی برای فرد و جامعه محسوب می‌شوند، به این معنی که در بررسی جوهر سنت باید از تعامل مؤلفه‌های معنوی و مادی در چارچوب آن، ارتباط تنگاتنگ آن‌ها به عنوان پدیده‌ای در جهان صحبت کرد. زندگی جامعه مدرن و فرد معنای وجود یک فرد، محیط معنوی و ارزشی زندگی فرد در جامعه را تشکیل می دهد. شخصیت همیشه به توسعه روابط ارزشی در جامعه کمک می کند.

معنویت و اخلاق، با تعریف اولویت های اصلی جامعه مدرن، به تقویت ثبات و پایداری موجودیت آن، آغاز نوسازی اجتماعی-فرهنگی و توسعه بیشتر کمک می کند. آنها با شکل دادن به هویت، در ایجاد هسته معنوی و اخلاقی لازم، مبتنی بر شعور اجتماعی که زندگی اجتماعی بر اساس آن شکل می‌گیرد، مسلط بوده و هستند.

ساخت این یا آن سیستم معنوی و اخلاقی بر اساس فرآیندها اتفاق می افتد توسعه مدرنجامعه، اما اساس آن، به هر شکلی، سنت بومی گذشته است که نقش سازنده اصلی را ایفا می کند. توانایی سنت در غنای معنوی با جذب نوآوری‌هایی که با سنت‌ها مغایرت ندارند و گاه کاملاً مطابقت دارند، باید به‌عنوان فرآیند ظهور نو تلقی شود. ارتباطات اجتماعی، به عنوان شرایط نوسازی جامعه.

با وجود میراث غنی معنوی و اخلاقی، این یا آن قوم برای مدت طولانی تحت تأثیر اطلاعات و نفوذ فرهنگی بوده است. شکل گیری حوزه معنوی از طریق فرافکنی شبه فرهنگ های بیگانه به آگاهی فرد انجام می شود، زمانی که دولت، جامعه و مردم از درون زوال می یابند. در چنین شرایطی، تغییرات در نظام ارزش‌های معنوی سنتی با وضوح بیشتری مشخص شد، مهمترین نقش سنت در زندگی بشر و تأثیر آن بر وضعیت حوزه معنوی و اخلاقی زندگی کل جامعه تبدیل شد. به خصوص قابل توجه است.

جامعه مدرن تحت تأثیر تسلط واقعی فرهنگ توده ای است که مبتنی بر دستاوردهای پیشرفت فناوری است، اما بر جوهر فرهنگ معنوی به عنوان یک پدیده وجودی انسان تأثیر نمی گذارد. فرهنگ توده ای در تلاش است تا به عنوان ابزاری برای مدرن کردن سنت معنوی و اخلاقی عمل کند و در واقع جوهر آن را کاملاً تغییر دهد که خطر جایگزینی معنای اصلی مفاهیم معنویت و اخلاق را دارد که در واقع فرآیند اجتماعی را انجام می دهند. توسعه

ارزش های معنوی و اخلاقی سنتی جامع هستند. سنت معنوی و اخلاقی، به عنوان ابزاری خاص برای به ارث بردن دستاوردهای فرهنگی جامعه، به منظور کمک به حفظ «حافظه اجتماعی» یا به اصطلاح «تداوم فرهنگی» در جامعه، پیوند معنوی ویژه بین بسیاری از نسل‌های جامعه است. مردم این ویژگی سنت معنوی و اخلاقی نیز شرط لازم برای مقابله با نفوذ فزاینده فرآیندهای جهانی شدن جهانی است که اخیراً تمایل به تقویت آن به طور فزاینده ای محسوس شده است.

جایگاه مدرن سنت های معنوی و اخلاقی در فضای اجتماعی-فرهنگی جامعه بدون شک باید محوری باشد، اما نقش آن ها در جامعه دستخوش فرآیندها و پدیده های خطرناک بسیاری است که در نوع خود فرد را نابود می کند. به گفته بسیاری از محققین، جستجوی رهنمودهای معنوی که جامعه را در قرن بیست و یکم هدایت خواهند کرد، مستلزم تحلیل و درک روشن هر فرد در چارچوب فرآیند وجود اجتماعی از جایگاه و نقش ویژه سنت های معنوی و اخلاقی به عنوان یک نظام است. -تشکیل ارزش ها

تجربه تاریخی جهانی به ما اجازه می دهد بگوییم که اغلب دین به پایه ساختاری، نیروی سازمان دهنده اصلی وجود جامعه و فرد تبدیل می شود. در فضای فرهنگی جامعه مدرن، روند احیا به طور فزاینده ای قابل توجه است ادیان سنتی. در حال حاضر، علاقه به دین به این دلیل است که نشان دهنده راهنمای عالی ترین احساسات و آرزوهای فرد است، نمونه ای سنتی از رفتار واقعاً اخلاقی انسانی. با صحبت در مورد دین مسیحی، می توان ادعا کرد که این دین دوباره به عنصری از تفکر اجتماعی-فلسفی تبدیل شده است، حامل ارزش های جهانی انسانی اخلاق و معنویت. جامعه از طریق یک جهان بینی اجتماعی- فلسفی خاص، به طور ارگانیک با جهان بینی دینی. فرهنگ معنوی و اخلاقی مسیحی و به‌ویژه ارتدوکس، به‌عنوان یک نظام بسیار عمیق و متنوع از وجود انسان، شخصیت را نه تنها در درک دینی، بلکه در درک اجتماعی و فلسفی آن شکل می‌دهد. در چنین شرایطی، فرد پیوسته در حال ارتقای روحیه خود با کمک اصول اخلاقی و اخلاقی اساسی دین مسیحیت است. نظام اخلاقی معنوی مسیحی به دلیل ویژگی‌های وحدت و اعتبار جهانی، علاوه بر امکان حل تعارض‌هایی که در درون ارگانیسم اجتماعی فرهنگی به وجود می‌آید، در درون خود دارای قدرتی است که امکان تنظیم شکل‌گیری معنوی و اخلاقی یک فرد را فراهم می‌کند. بنابراین، یکی از اهداف اولویت‌دار یک سیستم انسان‌گرا است آموزش مدرنآموزش معنویت نسل جوان است.

در زمینه شکل‌گیری وضعیت معنوی جامعه، سیاست دولتی مدبرانه و هدفمند در زمینه شکل‌گیری ارزش‌های معنوی و اخلاقی کاملاً ضروری است. این سیاست باید بخشی از یک راهبرد واحد برای تغییرات در زندگی جامعه از جمله تغییرات مثبت اجتماعی در حوزه فرهنگ، آموزش و پرورش باشد.

داوران:

باکلانوف I.S.، دکترای فلسفه، استاد گروه فلسفه، دانشکده تاریخ، فلسفه و هنر، موسسه علوم انسانی، دانشگاه فدرال قفقاز شمالی، استاوروپل.

Kashirina O.V.، دکترای فیلولوژی، دانشیار، استاد گروه فلسفه، دانشکده تاریخ، فلسفه و هنر، موسسه علوم انسانی، دانشگاه فدرال قفقاز شمالی، استاوروپل.

این اثر در تاریخ 15 اسفند 1393 توسط ویراستار دریافت شد.

پیوند کتابشناختی

گونچاروف V.N.، Popova N.A. ارزشهای معنوی و اخلاقی در نظام روابط عمومی // پژوهش بنیادی. – 2015. – شماره 2-7. – S. 1566-1569;
URL: http://fundamental-research.ru/ru/article/view?id=37195 (تاریخ دسترسی: 2019/12/26). مجلات منتشر شده توسط انتشارات "آکادمی علوم طبیعی" را مورد توجه شما قرار می دهیم.

آگاهی اخلاقی بازتابی از عناصر واقعیت است که تابع هنجارهای اخلاقی هستند.

آگاهی اخلاقی شامل سطوح زیر است:
- آگاهی روزمره، که قوانین زندگی انسان را که برای هزاران سال با هدف محافظت از زندگی و سلامت انسان وضع شده است، نشان می دهد. این قوانین عبارتند از: نکشید، مرتکب خشونت علیه دیگران نشوید، دزدی نکنید، به بزرگترهای خود احترام بگذارید، به کوچکترها کمک کنید، نگران والدین و فرزندان خود باشید و غیره.
آگاهی نظری، شامل نظریه‌های اخلاقی است که در مورد نیاز به رفتار تثبیت‌شده خاصی صحبت می‌کنند و آرمان‌های اخلاقی را تثبیت می‌کنند.
آگاهی با ویژگی های زیر مشخص می شود:

رابطه بین منافع عمومی و منافع شخصی که به رشد هماهنگ یک فرد کمک می کند.

تصویر یک فرد اخلاقی بخشی از ایده ها و دیدگاه های آگاهی اخلاقی است.

با بحث کردن در مورد این رفتار با افراد دیگر، فرد را به بهترین نمونه ها سوق دهید.

واقعیت اجتماعی از طریق شناخت غیر مستقیم منعکس می شود. در میان مشکلات آگاهی اخلاقی، عمده ترین آنها مربوط به مرگ و جاودانگی، جایگاه انسان و هویت اوست. موضوعات مربوط به اراده آزاد و مسئولیت جایگاه اصلی را اشغال می کنند. آگاهی اخلاقی طبق قوانین خودش رشد می کند. در روند توسعه خود، ایجاد می شود و با گذشت زمان "پیر می شود" و در نتیجه یک مورد جدید به دنیا می آید. آگاهی اخلاقی مطابق با دیدگاه ها و ترجیحات اجتماعی تغییر می کند. به لطف این، هر دوره از معیارهای اخلاقی خاصی استفاده می کند.

قرون وسطی چارچوب آغاز قرن پنجم تا پایان قرن پانزدهم را در بر می گیرد. همانطور که افکار علمی نشان می دهد، اصطلاح "قرن وسطی" در ایتالیا (قرن XIV-XVI) به وجود آمد - این زمان بین دوران باستان و دوران جدید، به اصطلاح "میانسالی". عقیده ای وجود دارد که ولتر، دیدرو و مونتسکیو این دوران را "عصر تاریک" نامیدند و در آثار خود انحطاط شدید فرهنگی را توصیف کردند. در مقابل، نویسندگان آثار هنری آن زمان، قرون وسطی را عصر تجسم عالی ترین اخلاق می نامند.

در این دوره یک سیستم سختگیرانه کلاسها وجود داشت. نخبگان غالب توسط روحانیون و اربابان فئودال، سطوح پایین توسط بازرگانان، صنعتگران و دهقانان اشغال شده است. به لطف این توزیع، کتاب مقدس اساس اخلاق قرون وسطایی می شود که همه زمینه ها را در بر می گیرد زندگی عمومی. اول ایمان می آید و بعد عقل. در ابتدا، مسیحیت شروع به متحد کردن طبقات پایین جامعه کرد که علیه شر جهانی - امپراتوری روم - مبارزه کردند. ایده‌های برابری، حمایت و اعتماد که در آن منعکس شده بود، جایگاه پیشرو را به خود اختصاص داد کتاب مقدس. در آغوش عشق مسیحی، رحمت به وجود می آید - تمایل مردم برای کمک، شفقت، بخشش.

مبانی جهان بینی کلیسای قرون وسطی در آثار آگوستین اورلیوس (مبارک)، که آموزه «فیض الهی» به او تعلق دارد، منعکس شده است. به نظر او، کلیسا به عنوان میانجی بین مردم و خدا عمل می کند. خدا بالاترین خیر، قانون اخلاقی است. «باور کن تا بفهمی» اصل اساسی آگوستین است. کالاهای زمینی برای یک شخص ثانویه هستند، از این رو توضیح تضاد شدید بین آسمانی و زمینی است، زیرا آنها توسط انواع مختلف عشق ایجاد می شوند. شر فقدان خیر است، خطای انسانی که در لحظه‌ای رخ می‌دهد که اولویت بیشتر به پایین‌تر از بالاتر داده می‌شود. این خود را در میل به پایین نشان می دهد. به گفته آگوستین اورلیوس، انسان در خود به عنوان یک اصل مخرب عمل می کند، دارای اراده آزاد است که شرط لازم برای زندگی اوست. این اراده آزاد است که ما را حاملان اخلاق می کند.

آگوستین 3 شرط را برای ارتکاب گناه مشخص می کند: پیشنهاد، رضایت، رضایت. رضایت گناه است، خواه آن عمل را انجام دهد یا نه.

هر یک از فضایل به معنای عشق و محبت انسان به خداست. آگوستین فضایل ایمان، امید و عشق را به فضایل صبر، شجاعت، خرد و عدالت اضافه کرد.
اندیشه اخلاقی آگوستین اورلیوس حاوی تعدادی تناقض است. اگر چه انسان دارای اختیار است، اما سرنوشت خود را نیز دارد. بر این اساس اعلام می کند که انسان همیشه نیازمند یاری خداوند است.

توماس آکویناس (1225-1274) - بنیانگذار جنبش تومیست. او در تدریس خود از ترکیب ایمان و عقل دفاع می کند و حقایق عقل و وحی را برجسته می کند. توماس آکویناس معتقد بود که وظیفه اصلی علم توضیح قوانین جهان است. او هرگونه تضاد بین الهیات و فلسفه، علم و ایمان را رد کرد و توضیح داد که خداوند منشأ هر حقیقتی است. انسان تنها زمانی خدا را می شناسد که بتواند به طور مستقل پیامدهای وجود خود را تحلیل کند. راه او را طی کن شر آسیب به چیزها است، خروج از خیر. شر مطلق وجود ندارد. اراده انسان که از قوانین و مقررات تبعیت نمی کند، شر را به وجود می آورد. با این حال، اعمالی هستند که به اراده بستگی ندارند، زیرا با اجبار، ترس و طمع می توان آن را سرکوب کرد. هر عملی نه تنها تحت کنترل ذهن، بلکه تحت تأثیر میل، اشتیاق و اراده انجام می شود. عقل به عنوان کنترل کننده کنش آزاد عمل می کند.
توماس آکویناس 3 نوع را شناسایی کرد قوانین خدا:

- ابدی که در آن خداوند به عنوان تنظیم کننده همه اعمال عمل می کند.

- طبیعی است که انسان باید از شر دوری کند و در زندگی خود فقط به دنبال خیر باشد.

- انسانی، شامل قوانین ایالتی است که شخص را از نیات شیطانی باز می دارد.

خداوند از طریق و از طریق زندگی اخلاقی انسان نفوذ می کند و بدون توجه به موقعیت، پیوسته در آن حضور دارد. به گفته توماس آکویناس اصول اخلاقی بخش‌هایی از روح انسان هستند و شخصیت انسان را تعیین می‌کنند. این فضایل نمی توانند جدا از عقل وجود داشته باشند. اینها عبارتند از: عدالت، شجاعت، تدبیر، اعتدال. او بالاترین فضایل کلامی را که شامل ایمان، امید و عشق می‌شد، می‌دانست. این دیدگاه های اخلاقی اف. آکویناس بر توسعه زندگی فلسفی بیشتر تأثیر گذاشت.

اصل اصلی اخلاق قرون وسطایی خدامحوری است. خدا آغاز و مرکز جهان است که زندگی همه موجودات زنده را تعیین می کند. در این دوره، مفهوم "شخص معنوی" ظاهر می شود - شخصی که به دنبال درک وجود خدا از طریق خودشناسی است.

قرون وسطی با رنسانس (قرن های XV-XVI) جایگزین می شود که جهان بینی آن مبتنی بر اصل اومانیسم است. میل انسان به دانستن دنیای واقعیبه توسعه علم کمک کرد. این انسان است که در مرکز جهان بینی اومانیست ها قرار دارد. ویژگی اصلی رنسانس این است که فردیت انسان در درجه اول قرار می گیرد و تنها پس از آن او موقعیت اجتماعی. خود انسان زندگی اخلاقی خود را سازماندهی و کنترل می کند.

نمایندگان اخلاق رنسانس عبارتند از: فرانچسکو پترارک (1304-1374)، لورنزو والا (1407-1457)، جووانی پیکو دلا میراندولا (1463-1494)، نیکولو ماکیاولی (1469-1527)، فرانسیس بیکن (1561-1561). به گفته فرانچسکو پترارک، علم هنر زندگی مشکل اصلی شناخت معنای زندگی است. اف. پترارک از این ایده دانته آلیگیری حمایت کرد و آن را توسعه داد که انسان کاملترین معجزه از همه مظاهر است. حکمت الهی. او افکار خود را در آثارش آشکار کرد. علاوه بر این، حالت ایده آلبه نظر او، یکی وجود خواهد داشت که شهروندانش افراد بسیار اخلاقی خواهند بود.

لورنزو والا هر چیزی را که در خدمت حفظ خود و خوشبختی انسان باشد طبیعی می دانست. طرفدار نظر در مورد اهمیت لذت در زندگی انسان. عقل، به نظر او، دارد قدرت بزرگ. L. Valla طرفدار فردگرایی همراه با اصل لذت خود شخص است. انسان باید به گونه ای زندگی کند که به نفع او باشد، بلکه به گونه ای زندگی کند که اصل را نقض نکند. عشق متقابلبین مردم فقط از این طریق می تواند به لذت واقعی برسد.

G. Pico della Mirandolla نویسنده اثر "900 پایان نامه" (منتشر شده در 1486) است که منعکس کننده طرز تفکر آن دوران است. به نظر او این خداوند بود که انسان را در مرکز جهان قرار داد و به او فرصت داد تا خالق سرنوشت خود شود. نتیجه این است که شخص دارای کرامت بالایی است. این فردی است که می تواند نه تنها به شادی طبیعی، بلکه به شادی فوق طبیعی (بالاترین) دست یابد. علاوه بر این، هر فردی حق آزادی اندیشه و تحقق امکانات خلاق را دارد. به نظر ن. ماکیاولی، جهان از مقادیر مساوی خیر و شر تشکیل شده است. اگر مردم یک دولت قدرتمند ایجاد کنند، خیر به آن منتقل می شود. دولت مظهر روح انسان است، از این رو هدف و معنای زندگی انسان - خدمت به این کشور است. دولت، و نه کلیسا، قادر به آموزش شهروندان است. ن. ماکیاولی با دین کاتولیک مخالفت کرد و آن را تفسیری نادرست از مسیحیت خواند. این دین در اطاعت و خواری و خواری نسبت به امور انسانی خیر می یابد. ماکیاولی عقل را در درجه اول قرار می دهد و توضیح می دهد که جامعه در توسعه خود از عدم آزادی به آزادی، از خشونت به پیروزی بشریت می رود.

اف بیکن به مشکلات اخلاقی مختلفی پرداخت. به نظر او، اخلاق باید اصول و هنجارهایی را ارائه دهد که به مشارکت فعال مردم در امر خیر کمک کند. به کشف راه ها و روش های تربیت اخلاقی کمک خواهد کرد. او به پرورش مهربانی اهمیت خاصی می داد. مهربانی مراقبت از رفاه مردم است. میل مردم به خیر در ذات انسان است. اف بیکن افراد دارای «خشم ذاتی» را «خطاهای طبیعت» نامید.

میشل ایکوم دو مونته (1533-1592) بنیانگذار ژانر مقاله فلسفی و اخلاقی است. ایجاد «کتاب درسی زندگی» هدف اصلی کار اوست. او اخلاق خود را بر اساس تجربه گرایی و شک گرایی بنا کرد. M. Montaigne پیشنهاد کرد جزمیات پذیرفته شده در مورد ایمان را در معرض نقد عقل قرار دهند. به نظر او تحریف به بهبود هیچ یک از فضایل کمک نمی کند، اما دانش واقعیهرگز مبتنی بر دروغ نخواهد بود انسان موجودی متضاد و متغیر است، از این رو زندگی معنوی او با این ویژگی مشخص می شود تضادهای داخلی. خودشناسی پیش نیاز اخلاق است. ارزش عالیفیلسوف به دوستی اهمیت می دهد زیرا می تواند روابط بین مردم را بهبود بخشد. او در عین حال اظهار داشت که دوستی واقعی تقریباً غیرممکن است. M. Montaigne متعلق به اومانیست ها بود. او با شکنجه و هرگونه تحقیر یک شخص مخالف بود.

پیر بیل (1647-1706) ایده های مونتین را توسعه داد و متقاعد کرد که هر قانون اخلاقی باید تابع ایده عدالت باشد. بنابراین، آگاهی اخلاقی رنسانس عقاید اومانیسم را اعلام کرد، ایده آزادی را به عنوان عامل اصلی وجود انسان تشخیص داد و ایده هایی در مورد تمایل انسان برای انتخاب مستقل و توسعه زندگی اخلاقی خود ایجاد کرد.

این مقاله نظرات نمایندگان کلیسای ارتدکس و دانشمندان را در مورد اهمیت احیای اشیاء ارتدکس مورد بحث قرار می دهد. در مورد تأثیر زندگی کلیسا بر تربیت معنوی و اخلاقی نسل جوان.

دانلود کنید:


پیش نمایش:

حاشیه نویسی: این مقاله نظرات نمایندگان کلیسای ارتدکس و دانشمندان را در مورد اهمیت احیای اشیاء ارتدکس مورد بحث قرار می دهد. در مورد تأثیر زندگی کلیسا بر تربیت معنوی و اخلاقی نسل جوان.

کلمات کلیدی: اهمیت ایمان در زندگی انسان، احیاء سنت های ارتدکساحیای کلیسا، پاتریارک مسکو و الکسی دوم تمام روسیه،ایمان به خدا، مشیت الهی.

احیای حرم ها

«ایمان به خدا اعتماد به آن است خیر بزرگتر. از دست دادن این ایمان بزرگترین بدبختی است که می تواند بر سر مردم بیاید.»

M. O. Menshikov

هر بار که تاریخ روسیه مقدس را لمس می کنید، صفحاتی را کشف می کنید که برای خود ناشناخته است و با قدرت عظیم میهن پرستی و غرور فوق العاده در سرزمین مادری خود آغشته می شوید. در واقع، "شما نمی توانید روسیه را با ذهن خود درک کنید"، اما نمی توانید آن را با چشمان خود درک کنید. همه چیز دارد: عظمت و وسعت و قوت روح و دلاوری دلاورانه و مالیخولیا روحی که از ریشه... و چه زاهدان قهرمانی در سرزمین ما می زیستند! دیمیتری دونسکوی، ولادیمیر کراسنو سولنیشکو، ایوان کالیتا، الکساندر نوسکی... و هر یک از آنها نه تنها از مرزهای میهن خود دفاع کردند، بلکه مرزها را گسترش دادند، کلیساهای ارتدکس ساختند، برای تقویت قدرت معنوی و متحد کننده ارتدکس های روسی جنگیدند. کلیسا در زندگی روسیه تصادفی نیست که عبارت دوک اعظم الکساندر نوسکی "برای ایمان به پا خیزید، سرزمین روسیه" امروزه به سادگی تبدیل به یک عبارت جذاب شده است.

شعر هموطن من V. Arinushkin، که به بسیاری از مسائل عمیق گذشته و حال، از جمله مسائل ایمان و معنای آن در زندگی انسان می پردازد، باعث تأمل در مورد اهمیت ارتدکس و مشیت الهی در سرنوشت روستا می شود. مردم

بخش روسی - بولشوی مورتز.

روستا قدیمی است، می دانید

خیلی خوبه که بالاخره

او بر فراز چمنزارها شناور خواهد شد،

او در هر قلب پاسخ خواهد داد،

امید در مردم زنده خواهد شد

و فیض در روح بیدار خواهد شد.

دوباره چیزی نزدیک و عزیز

نواختن زنگ زنده خواهد شد،

از بهشت، نامرئی، مقدس

او با یک فرشته بر روی بال پرواز خواهد کرد.

و مردم به خدا نزدیک تر می شوند

و خداوند مهربانی انسان است

او همیشه خواهد دید و خواهد شنید،

و گرفتاری را از آنها دور خواهد کرد.

بازگشت سنت های از دست رفته -

روح بسیار به آنها نیاز دارد،

که قیافه مردم مهربون تر بشه...

ای زندگی! تو واقعا خوبی!

و در شفاعت، در تعطیلات حامی،

زنگ ها به صدا در خواهند آمد،

آیا این مدرک برای ما نیست؟

اینکه او دوباره در مورتز متولد شد؟

اشک در چشمان مردم حلقه زد...

مهم نیست که مردم ما چگونه شکسته شدند،

ولی خدا جدیه

به خیر و نور می انجامد.

در روسیه، چند سالی است که کلمه "احیای" بر روی لبان همه وجود دارد. در تغییرات و زمینه های مختلف به نظر می رسد. این کلمه در زبان برخی بیانگر امیدهای تقریباً اتوپیایی است، در سخنان برخی دیگر پوششی برای شوونیسم و ​​عوام فریبی است.

ما می شنویم که احیای روسیه باید نه با دولت، بلکه با کلیسا آغاز شود. حتی ده سال پیش، احیای کلیسای روسیه، اصولاً برای اکثر اسقف های ما کاملاً ابتدایی به نظر می رسید: به عنوان رشد عددی ارتدکس ها، انتشار مجدد ادبیات مذهبی قبل از انقلاب و بازسازی کلیساهای قدیمی.

احیای کلیسا بدون احیای معنویت در مردم غیر ممکن است. معنویت چیست؟ معنویت یعنی احساس مسئولیت در برابر خالق برای هر اتفاقی که برای یک فرد، برای یک کشور، برای یک سیاره می افتد! معنویت، احساس حضور خالق در بزرگ و کوچک است!

برای چندین دهه، مردم کشور ما، کشور بی خدایی علمی، از حمایت معنوی - ایمان به خدا محروم بودند. ما فقط نمی توانیم آن را باور کنیم! ما باید همه چیز را ثابت کنیم. ما فقط به آنچه توسط علم اثبات می شود اعتقاد داریم، بدون اینکه اصلاً به چگونگی و چرایی توسعه علم فکر کنیم، نمی دانیم که فیزیک، که در واقع توسط نیوتن نابغه به عنوان وسیله ای برای شناخت خدا از طریق خلقت او ایجاد شده است، به یک روش کاملاً متفاوت تبدیل شده است. مسیر سیصد سال پیش

الکسی دوم اسقف مسکو و تمام روسیه در یک کنفرانس مطبوعاتی در ماه مه 1999 گفت: «شاید مهم ترین مسئله امروز وضعیت اخلاقی اسقف و روحانیون فعلی باشد. میراثی که ما از دوران بلشویک به دست آوردیم با ایده آل فاصله زیادی دارد. انتخاب پرسنل توسط شورای امور دینی انجام شد که در واقع اهداف الحادی را دنبال می کرد و سعی در تضعیف پایه های ایمان داشت. ما دائماً به پر کردن صفوف کلیسا با روحانیون جدید نیاز داریم. آنها به ویژه در زمینه خدمات اجتماعی و آموزش معنوی نسل جوان مورد نیاز هستند. 15 تا 20 سال طول می کشد تا متخصصانی برای خدمت در این مناطق تربیت شوند. اما آیا می توان صبر کرد تا متخصصان لازم آموزش ببینند؟ امروز باید به این مسائل مبرم رسیدگی شود. تجربه کلیسا در زمینه خدمات اجتماعی که قبل از انقلاب انباشته شده بود، از بین رفته است. ما در تلاش هستیم تا زندگی کلیسا را ​​با همه تنوع آن احیا کنیم. هدف اصلی ما بازسازی کلیساها یا صومعه ها نیست. کمک به مردم برای بازیابی روحشان مهم است. برای آوردن شفای اخلاقی و معنوی برای جامعه بیمار ما.»

احیای زندگی کلیسا اکنون به عنوان بازسازی تجربه پیش از انقلاب در دوره سینودال درک می شود. از این رو، جای تعجب نیست که ما فقط در مورد خدمات اجتماعی کلیسا صحبت می کنیم، و در عمل کلیسا به عنوان یک "وزارت اخلاق" در ساختار دولت سکولار ادغام شده است، همانطور که در روسیه تزاری قبل از انقلاب بود. سال 1917 مضرات این عمل آشکار است. زیرا کلیسای ارتدکس روسیه روح کلیسای حواری را مدتها قبل از انقلاب 1917، یعنی در قرن هجدهم، از دست داد، و کل دوره سینودال فقط در تنگنای مرگ کلیسا بود. این در پیام به فرشته کلیسای ساردین آمده است: «کسی که دارای هفت روح خدا و هفت ستاره است، چنین می گوید: من کارهای شما را می دانم. تو اسمی داری انگار زنده ای، اما مرده ای. بیدار باشید و چیزهای دیگر را نزدیک به مرگ برقرار کنید. زیرا من نمی بینم که کارهای شما در حضور خدای من کامل باشد. آنچه دریافت و شنیده اید به خاطر بسپارید و نگه دارید و توبه کنید. اما اگر مراقب نباشی، مثل دزد بر تو خواهم آمد و نمی‌دانی در چه ساعتی بر تو خواهم آمد.»

اگر ما در مورد احیای روسیه مقدس به معنای واقعی، یعنی مقدس صحبت کنیم، این یک روند نامرئی، بسیار طولانی و نامحسوس است، همانطور که در انجیل آمده است: "پادشاهی خدا در یک زمان نخواهد آمد. قابل توجه است و نمی گویند: ببین اینجاست یا: اینجا، آنجا. زیرا اینک ملکوت خدا در درون شماست.» و اینکه آیا این مبنای احیای روسیه به طور کلی خواهد شد یا نه به دولت، رئیس جمهور و پدرسالار یا به نوعی "ساخت حزب" بستگی دارد، بلکه فقط به ایمان ما، همانطور که در انجیل گفته می شود، بستگی دارد. : «به راستی به شما می گویم که اگر دو نفر از شما روی زمین بپذیرند که چیزی بخواهند، هر چه بخواهند توسط پدر آسمانی من برای آنها انجام خواهد شد، زیرا در جایی که دو یا سه نفر به نام من جمع شوند، من آنجا هستم. در میان آنها.»

اگر از دیدگاه پیشگویی های کتاب مقدس به روند احیای کلیسای روسیه نگاه کنید، در فصل دوازدهم مکاشفه آمده است: "او حامله بود و از دردها و دردهای تولد فریاد زد. ”

آکادمیسین شیپوف می نویسد: "من ادعا می کنم: یک نظریه فیزیکی جدید وجود دارد که در نتیجه توسعه ایده های انیشتین ایجاد شده است، که در آن سطح معینی از واقعیت ظاهر شده است، مترادف در دین با خدا - واقعیت خاصی که همه نشانه ها را دارد. الهی من فقط این ادعا را دارم. هیچ چیز بیشتر. من نمی دانم این خدا چگونه کار می کند، اما واقعا وجود دارد. غیرممکن است که او را بشناسیم، او را با روش های خود «مطالعه» کنیم. و سپس علم اثبات نمی کند، بلکه فقط به وجود خدا اشاره می کند.»

ما با بازسازی مراکز ارتدکس، به احیای ریشه های خود و ارزش های اخلاقی مردم خود کمک می کنیم. و بدون این، حل هیچ یک از وظایف عمده ای که امروز دولت ما با آن مواجه است غیرممکن است.

همانطور که تاریخ و مدرنیته نشان می دهد، هیچ قدرتی در جهان نمی تواند جایگاه یک رهبر جهانی را بدون داشتن هسته ای قدرتمند و مهمتر از همه، یک هسته معنوی یا ایدئولوژیک منحصر به فرد که هیچ کشوری ندارد، حفظ کند.

ایمان چیست؟برای اینکه بفهمید ایمان چیست، باید بدانید که ایمان همیشه دین نیست. در مادر این کشور، مانند سایر کشورهای مشابه، مذهب اصلی ارتدکس است. این کلمه برای خود صحبت می کند، ارتدکس ها کسانی هستند که به درستی خدا را جلال می دهند.

کتاب مقدس در مورد ایمان چه می گوید؟پولس رسول مقدس در رساله به رومیان در فصل 17 آیه 10 می نویسد: «پس ایمان از شنیدن و شنیدن از کلام خدا حاصل می شود.»... این سخنان را می توان به گونه ای فهمید که اگر ما کلام خدا را نمی شنویم، پس شاید ایمان نداریم، درست است؟ کلام خدا در زمان ما فقط در کتاب مقدس نوشته شده است و این تنها راهی است که می توانیم دریافت کنیممن اشتباه می کنم. نه آیین ها، نه آیکون ها، نه تقدیس اشیاء مختلف - هیچ یک از این فهرست ها شخص را نجات نمی دهد، بلکه فقط ایمان را نجات می دهد.

اگر ما به آنچه در کتاب مقدس نوشته شده است ایمان داشته باشیم، این خود به خود به این معنی است که باید آن را انجام دهیم، در غیر این صورت ایمان نداریم، بلکه فقط آنچه را در آنجا نوشته شده می دانیم، و هیچ سودی از آن برای ما وجود ندارد. نتیجه نهایی فقط ناامیدی است.

ایمان به خدا دینداری نیست، بلکه اعتماد کامل به او و سخنان اوست که در کتاب مقدس نوشته شده است. فقط زمانی که این کار را انجام دهیم، نه فقط صحبت کنیم، بلکه آن را همانطور که خدا می خواهد انجام دهیم، تنها در این صورت است که شفای روح دریافت خواهیم کرد. همه ما، جایی در اعماق روحمان، این را مطالبه می کنیم، اما همیشه آن را نمی پذیریم.

انجیل به همین سادگی چیزی نمی گوید، همه چیز معنایی دارد. مثلاً دستوراتی داده شد که زندگی مان را محدود نکنیم، بلکه اشتباه نکنیم که در هر صورت باید برای آن هزینه کنیم. به همین ترتیب، در کلیسا هیچ چیز نامفهومی باید وجود داشته باشد که برای مردم قابل درک باشد.

پشت هر دری از اکتشافات علمی، ده در دیگر در طرف دیگر وجود دارد. با فراموش کردن این موضوع، آتئیست های متقاعد به ادعای یک چیز ادامه می دهند کشف علمیباید بشریت را از ایمان بی اساس به خدا رها کند.

یوری گاگارین پس از بازگشت از پرواز فضایی گفت: من در فضای بین سیاره ای بودم و خدا را ندیدم. این یعنی خدایی وجود ندارد.» برخی از مردم عادی این گفته را به عنوان حقیقت پذیرفتند و استدلال کردند که علم مدرنبه ظاهر وجود خدا را رد می کند. برخی دیگر که دیدند گاگارین حتی به ماه نرسیده است، به این نتیجه رسیدند که او به سختی حق دارد اعلام کند که قبلاً تمام فضا را کاوش کرده است.

با نتیجه گیری در مورد این استدلال بسیار ساده لوحانه گاگارین فقید، باید گفت که تنها کسانی می توانند آن را به عنوان حقیقت بپذیرند که عمداً خدا را رد کنند.

در مقابل، اولین گروه از فضانوردان آمریکایی که به ماه رسیدند و بر روی ماه فرود آمدند، اولین آیه از فصل اول کتاب مقدس را در حالی که در مدار دور ماه بودند، خواندند و این قرائت را در یک شبکه تلویزیونی برای جهان پخش کردند. این گواه بر اعتقاد آنها بود که "در ابتدا خداوند آسمانها و زمین را آفرید."

نتیجه گیری گاگارین به هیچ وجه توسط فضانوردان دیگر و حتی کمتر توسط دانشمندان دیگر پذیرفته نشد.

در اینجا سخنانی است که بسیاری از دانشمندان مشهور جهان نظر خود را در این مورد بیان کردند:

اگر باور نداشته باشید که جهان واقعی است، نمی توانید یک دانشمند واقعی باشید! اگر خدا می خواست یک دانشمند را فریب دهد، دانشمند نمی توانست قوانین طبیعت را بررسی کند و به داده های دائماً در حال تغییر علم تکیه کند. (آلبرتی)

من معتقد نیستم که درصد مؤمنان به خدا در میان دانشمندان کمتر از سایر مشاغل باشد.» (خروجی)

«علم مدرن حقایق اساسی کتاب مقدس را از بین نبرده است. من به خدا ایمان دارم، به عیسی ایمان دارم و به کتاب مقدس ایمان دارم.» (بژرک)

«احیای معنوی اخیراً در میان دانشمندان درگیر در اکتشافات فضایی رخنه کرده است. به ندرت روزی پیش می آید که در محل کارم صحبت هایی درباره موضوعات معنوی نشنوم." (برک)

البته، همه دانشمندان مسیحی نیستند، اما حتی کسانی که به اهمیت دین خیانت نمی کنند، باید آزاد باشند: باور کنند یا باور نداشته باشند، همانطور که وجدانشان حکم می کند.

محقق مذهبی نانسی فرانکنبری از خاطرات روزانه، نامه های شخصی، سخنرانی ها، مقالات و مصاحبه ها نتیجه می گیرد که ایمان دانشمندان می تواند اشکال مختلفی داشته باشد، سکولار یا مذهبی، ماوراء طبیعی یا طبیعی، سنتی یا غیرمتعارف. این متون منعکس کننده طیفی از دیدگاه ها هستند که حوزه های مختلف تحقیق علمی را پوشش می دهند.

مسیحیان معتقدند که جهان خالق دارد. خداوند عشق و حکمت خود را در جهان قرار داده است. بنابراین، با شناخت جهان، یک مسیحی به تدریج نقشه خالق آن را درک می کند.

دانشمند بزرگ روسی M.V. لومونوسوف گفت که خداوند به مردم دو کتاب داد - کتاب طبیعت و کتاب مقدس. خدا قوانین طبیعی را در کتاب طبیعت و احکام را در کتاب مقدس قرار داد. بنابراین، لومونوسوف معتقد بود که مسیحی که قوانین طبیعت را مطالعه می کند، خدمات بزرگ مسیحی را انجام می دهد. اما جهان را نه تنها باید شناخت. تو باید تو دنیا کار کنی

این بیانیه ممکن است پر آب و تاب به نظر برسد، اما ما خودمان تاریخ سرزمین مادری خود را می سازیم. وقتی مستقیماً در این «انجام» شرکت می‌کنید یا تماشا می‌کنید که چگونه تاریخ در مقابل چشمان شما خلق می‌شود، خوشحال می‌شوید. تقریباً برای یک قرن هیچ معبد فعالی وجود نداشت - اکنون آنها ظاهر می شوند و کار می کنند.

تخریب کلیساهای ارتدکسبا استفاده از ابزارهای خشونت آمیز منجر به نابودی کامل ایمان در کشور نشد، زیرا پتانسیل معنوی در چندین نسل قبلی تعبیه شده بود. و بنابراین در اولاد باقی می‌ماند و اگر نه به‌صراحت، فعلاً مخفیانه ظاهر می‌شود.

مشیت الهی تا زمانی که مؤمنان واقعی در میان مردم باشند، هرگز از اجتماع مردم خارج نمی شود. زندگی مردم در حضور کلیسا و مشارکت آنها در زندگی کلیسا، آنها را مملو از زیبایی، سنت ها و مبانی اخلاقی عالی می کند و به طور کلی زندگی را اصیل می بخشد.

مرمت معابد و زیارتگاه های تخریب شده یا فراموش شده روندی برای تغییرات سودمند آینده در زندگی کشور است.