صفحه اصلی / طلسم / چگونه اصل انسان محوری در مسیحیت آشکار می شود. تصویر مسیحی از جهان و اصول اساسی آن: توحید، خلقت گرایی، نمادگرایی، انسان محوری مسیحی

چگونه اصل انسان محوری در مسیحیت آشکار می شود. تصویر مسیحی از جهان و اصول اساسی آن: توحید، خلقت گرایی، نمادگرایی، انسان محوری مسیحی

یعنی نسبت دادن اهداف ماوراء طبیعی و بیرونی به جهان. در فلسفه باستان، انسان‌محوری توسط سقراط صورت‌بندی شد.

انسان محوری قرار دادن پدیده انسانی در رأس همه زندگی های دیگر را تجویز می کند. ارزش زندگی انسانفقط می تواند ارزش یک زندگی انسانی دیگر را متعادل کند.

واژه «انسان محوری» امروزه در معانی مختلف- از اصل انسان محوری در زبان شناسی تا انسان محوری در بوم شناسی. متداول ترین معنای اکولوژیکی است: انسان ارباب طبیعت است و حق دارد منابع مورد نیاز خود را از دنیای اطراف دریافت کند، حتی با تجاوز به سایر گونه های زیستی. این محتوای این اصطلاح در قرن بیستم رایج شد.

در عین حال تاریخچه این کلمه بسیار قدیمی تر است. تعبیر معروف پروتاگوراس "انسان معیار همه چیز است" عبارت کلیدی انسان محوری نامیده می شود. فلسفه یونان. در قرون وسطی، انسان محوری مسیحی بسیار گسترده بود، به این معنی که انسان اوج آفرینش، تاج آن است و بر این اساس، تعهدات او بزرگترین است. از این نظر، مسیحیت یک دین انسان محور است، زیرا حول محور انسان بنا شده است. محتوای امروزی این اصطلاح، سکولار است.

فلسفه

در فلسفه، انسان محوری به عنوان تمرکز درک می شود مطالعات فلسفیدر مورد مسائل انسانی

انسان محوری در تقابل با جهان بینی ادیان توحیدی (تئوسانتریسم، که در قرون وسطی غالب بود) قرار می گیرد، که در آن خدا مرکز همه چیز است، و همچنین فلسفه باستان (کیهان محوری)، که در آن کیهان در مرکز همه چیز قرار دارد. در دوران رنسانس، فلسفه در جهت گیری خود به انسان محوری تبدیل شد.

اکولوژی

به گفته اکولوژیست های عمیق بیل دیوال و جورج سشنز، درک طبیعت انسان نیز توسط الگوی تسلط هدایت می شود، که انسان را به عنوان موجوداتی منزوی و اساساً جدا از طبیعت و برتر از بقیه طبیعت می بیند. به عقیده آنها چنین انسان محوری به تسلط جنس مذکر بر جنس مونث، ثروتمند بر فقیر شباهت دارد. فرهنگ غربینسبت به غیر غربی ها

یادداشت ها

همچنین ببینید


بنیاد ویکی مدیا

2010.:

مترادف ها

کتاب ها

  • فردیت یک فرد. هستی و فعالیت، گرت والری الکساندرویچ. این مونوگراف ماهیت همزیستی وجودی ها، مسلط ها و فرآیندهای توسعه یکپارچگی وجود فردی و فردیت انسانی را اثبات می کند. ماهیت همزیستی یکپارچگی...
اصل انسان شناسی کیهانی، که توسط دانشمندان قرن بیستم فرض شده است، تلاش می کند تا قوانین تکامل جهان را به طور متافیزیکی اثبات کند، که منجر به ظهور هومو ساپینس ("ناظر") می شود. با این حال، مفهوم انسان محوری نجومی برای اولین بار در قرن نوزدهم توسط زیست شناس آمریکایی A.R Wallace (یکی از نویسندگان نظریه تکامل زیستی) صورت بندی شد و به آن تفسیری مذهبی داد (11). اما قبلاً در کتاب مقدس یک انسان شناسی پیشنهاد شده است که در آن انسان در خلقت کیهان توسط خدا جایگاهی مرکزی دارد (12). در باب اول کتاب پیدایش، خلقت انسان به عنوان اتمام خلقت جهان آمده است: و خداوند فرمود: انسان را به صورت خود [و] شبیه خود بسازیم و بر ماهیان دریا، و پرندگان آسمان، [و بر وحوش] و بر چهارپایان و بر همه مسلط شوند. زمین و بر هر خزنده ای که روی زمین حرکت می کند. و خدا انسان را به صورت خود آفرید، به صورت خدا او را آفرید. نر و ماده را آفرید(پیدایش 1:26-27). این نشان می دهد که انسان پس از به وجود آمدن همه عناصر و محیط لازم آفریده شده است. و هنگام مطالعه تکامل ماده در جهان، یک زنجیره تکاملی شماتیک را می توان ردیابی کرد: ذرات بنیادی و تابش - پروتون ها و نوترون ها - هسته های هیدروژن و هلیوم، الکترون ها - اتم های هیدروژن و هلیوم - اتم های عناصر شیمیایی - مولکول ها - گیاهان - حیوانات - انسان (3). انسان، مانند کتاب مقدس، در اینجا معلوم می شود که بالاترین مرحله تکامل کیهانی است و طبق اصل انسان شناسی، "ناظر" است که برای شناخت جهان فرا خوانده می شود. متون کتاب مقدس بر خلقت انسان معنوی تأکید دارند: و یهوه خدا انسان را از خاک زمین آفرید و در بینی او نفس حیات دمید و انسان روح زنده شد.(پیدایش 2:7). در عین حال، انسان نه تنها تاج آفرینش، بلکه فرمانروای جهان هستی نیز محسوب می شود، یعنی عالم برای انسان آفریده شده است. مزمور سرای نیز در این باره می گوید: هنگامی که به آسمان های تو می نگرم - کار انگشتانت، به ماه و ستارگانی که غروب کرده ای، انسان چیست که او را به یاد می آوری، و پسر انسان که او را زیارت می کنی؟ او را اندکی از فرشتگان پایینتر نساختی: تاج و کرامت او را بر سر او نهادی. او را بر اعمال دستان خود حاکم ساختی. همه چیو گذاشتم زیر پایش...(مصور ۸:۴-۷). علاوه بر این، انسان نه تنها به عنوان موجودی متناهی و کامل در زنجیر آفرینش، بلکه به مثابه سیمای خدا آفریده شده است که به کوشش برای تشبیه خداوند فراخوانده شده است. قدیس گرگوری متکلم در این باره چنین می نویسد: لوگوس الهی ذره ای از زمین تازه آفریده شده را گرفت، بدن ما را با دستان جاودانه خود شکل داد و به آن حیات بخشید: زیرا روحی که در آن دمید، جریانی از الوهیت نامرئی است. بنابراین، از خاک و روح، انسان آفریده شد - تصویر جاودانه ..."(اشعار جزمی، 8)(13). خلقت انسان به صورت خدا به این معناست که او توانایی های منحصر به فردی را دریافت می کند که منعکس کننده ویژگی های الهی است. از آنجایی که خالق شخصیت، حکمت و عشق است، این ویژگی ها به عنوان میل در انسان منعکس می شود. برای آزادی و دانش، به عنوان توانایی آفرینش و عشق». آفرينش به صورت خدا يعني سلطنت از لحظه خلقت در ذات انسان است.... الوهيت حكمت و لوگوس است: در خود عقل و انديشه مي بيني كه تصوير ذهن اول و اولين فكر است..."(St. Gregory of Nyssa. در مورد ساختار انسان) (13). بنابراین، معلوم می شود که انسان هم محصول تکامل جهان است و هم پسر خدا. او، همانطور که بود، "مرز بین خالق و ماده. انسان به عنوان یک حیوان آفریده شده است تا خدا شود"، می گوید قدیس باسیل کبیر (12). و G. R. Derzhavin شاعرانه این دوگانگی انسان را در قصیده "خدا" منعکس کرد:

من ذره ای از کل هستی هستم، به نظر من، در میانه ارجمند طبیعت، جایی که موجودات جسمانی را پایان دادی، جایی که ارواح آسمانی را آغاز کردی، و زنجیره موجودات همه را با من پیوند دادی. من پیوند جهانهای موجود در همه جا هستم، من درجه شدید ماده هستم. من مرکز زندگان، ویژگی اولیه خدا هستم. من با بدنم در خاک پوسیده می شوم، با عقل به رعد فرمان می دهم، من پادشاه هستم - من غلام - من کرم هستم - من خدا هستم!

این توصیف شاعرانه از انسان کاملاً مطابق با تصویر "ناظر" است که جهان به خاطر او بر اساس اصل کیهان شناختی انسان شناسی به وجود آمده و در حال تکامل است. از توانائی های الهی انسان که آفریدگار بر او نهاده است، مسئولیت هایی نیز بر می آید: « آن کس که انسان را آفرید تا در کمال او مشارکت کند، طبیعت خود را به گونه ای نظم داد که اولین ثمرات هر خیری را در درون خود داشته باشد و هر یک از توانایی های آن میل به صفت الهی مربوط را در انسان بیدار کند.«(قدیس گریگوری نیسا، خطبه بزرگ تعلیمی، 5)(13) یکی از توانایی های الهی انسان میل او به شناخت خالق خود به عنوان خالق جهان و به عنوان پدر آسمانی است که او را به شباهت او می نامند. برای تلاش کردن مسیح صدا می زند: کامل باشید، همانطور که پدر شما در آسمان کامل است(متی 5:48). و اولین فرصت شناخت آفریدگار در مطالعه مخلوقات اوست - طبیعت: ما می‌توانیم او را بشناسیم، اولاً با تأمل در سعادت جهان آفریده او که به نوعی بازتاب و تشبیه نمونه‌های اولیه الهی اوست..."(شهید دیونیسیوس آرئوپاگیت، "درباره نام های الهی") (14). خداوند خالق هنگام مطالعه طبیعت در قوانین آن به انسان نازل می شود: زیرا چیزهای نامرئی او، قدرت ابدی و ربوبیت او از زمان خلقت جهان با توجه به مخلوقات نمایان بوده است...(روم. 1:20). بنابراین، طبیعت «وحی طبیعی» خالق است که توسط عقلا شناخته و مطالعه می شود. روش های علمی. در اینجا شخص به عنوان یک "ناظر" در اصطلاح اصل انسان شناسی عمل می کند (6،7). احتمال دوم، «مکاشف فراطبیعی» خالق است که از طریق سنت و کتاب مقدس ارائه شده است. دومی شامل آثار پدران مقدس و کتاب مقدس است. "مکاشفه طبیعی" گواهی می دهد که جهان مادی تابع قوانین فیزیکی خاصی است که بیان خود ماده نیستند، بلکه توسط کلام خدا شکل می گیرند. بدیهی است که آفرینش ماده با تدبیر الهی و برقراری قوانین ایده آل طبیعت و تضمین هماهنگی و زیبایی جهان انجام می شود. بنابراین می توان گفت که طبیعت است تجسم مادیاندیشه های خالق (8). نتیجه این است که جهان و هر چیزی که آن را پر می کند وجود دارد زیرا قوانین مکانیک کلاسیک و کوانتومی، ترمودینامیک، فیزیک هسته ای و مولکولی و شاخه های دیگر علم وجود دارد. در همان زمان، خالق جهان را "از هیچ" می آفریند: 1. در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود. 2. در ابتدا نزد خدا بود. 3. همه چیز بوسیله او به وجود آمد و بدون او هیچ چیز ساخته نشد.(یوحنا 1: 1-3). یکی از بزرگترین معجزات وحی طبیعی الهی، همراه با تجسم، خلقت «از هیچ» شمرده می شود (9).

انسان با وجود بسیاری از توانایی های الهی، قوانین طبیعت را نمی آفریند و از این رو قادر به ایجاد «از هیچ» نیست. او تنها با کاوش در طبیعت آنها را کشف می کند و کار او عمدتاً با شناخت ماده و بازسازی اشکال آن مرتبط است. دانشمند با جهان بینی دینیقوانین طبیعت را دانه ای از عقل الهی می داند و خود طبیعت را «وحی طبیعی» خالق می داند. چنین دانشمندی هم به عنوان یک «ناظر» بر اساس اصل انسان شناسی و هم به عنوان «الهیدان» طبیعت عمل می کند. مطالعه "وحی طبیعی" و مقایسه آن با مکاشفه ماوراء طبیعی به چنین دانشمندی اجازه می دهد تا متافیزیک مسیحی را بسازد، که در آن جایگاه مرکزی به خدای خالق داده شده است.

ادبیات:

· پیدایش. 1-4;

· خروج. 2-17;

· گیلسون ای. فلسفه در قرون وسطی. از خاستگاه پدرشناسی تا پایان قرن چهاردهم. – م.، 2001. فصل 2.2.

فلسفه اروپای غربی در ایمان. رابطه ایمان و عقل در شناخت حق.

ادبیات:

· گیلسون ای. فلسفه در قرون وسطی. از خاستگاه پدرشناسی تا پایان قرن چهاردهم. _ م.، 1380. 4. مسیحیت و جامعه.

· هانتینگتون اس. برخورد تمدن ها. – م.، 1382. ص.94 – 101.

· Reale J., Antiseri D. فلسفه غرب از مبدأ تا امروز. حجم 2. قرون وسطی. – TK Petropolis LLP، 1994.

رئالیسم به عنوان یک روش مکتبی شناخت. الف. کانتربری

فلسفه اسکولاستیک.

ادبیات:

· انجیل یوحنا. 1.14، 8.31-32;

· فرمان گیلسون ای. op. مقدمه.

· آخوتین A.V. تاریخچه اصول آزمایش فیزیکی. – م.، 1976. ص106-164. (مفهوم مکتب گرایی).

· Anselm of Canterbury درباره حقیقت lib.rus.ec›b/2045

اسم گرایی اسکولاستیک فلسفه قرون وسطی. پی آبلار.

ادبیات:

· گیلسون ای. فلسفه در قرون وسطی. از خاستگاه پدرشناسی تا پایان قرن چهاردهم. _ م.، 2001. چ. پنجم 2. پیتر آبلارد و مخالفانش.

متافیزیک اسکولاستیک اف. آکویناس.

ادبیات:

· گیلسون ای. فلسفه در قرون وسطی. از خاستگاه پدرشناسی تا پایان قرن چهاردهم. _ م.، 1380. فصل 8. 5. از توماس آکویناس تا ایگیدیوس روم.

· سوکولوف V.V. فلسفه قرون وسطی. - م.، 1979.

سکولاریزاسیون عقل طبیعی در اصطلاح وی. اوکام: اقتصاد تفکر و «تیغ اوکام».

V. نظریه فرض اوکام. نقش دانش تجربی در منطق عقل طبیعی اثر W. Occam.

مراجع برای سوالات 23-24:

· ویلیام اوکام. گزیده هایی از http://lib.ru/INOOLD/OKKAM/okkam.txt

· Reale J., Antiseri D. فلسفه غرب از مبدأ تا امروز. حجم 2. قرون وسطی. – TK Petropolis LLP، 1994.

مبحث 4

فلسفه دانش رنسانس و زمان جدید. شکل گیری روش علمی.

4.25. کشف واقعی طبیعت در معرفت شناسی رنسانس.

ادبیات:

· آخوتین A.V. مفهوم "طبیعت" در دوران باستان و مدرن. - م.، 1989.

· گواردینی آر. پایان زمان مدرن // پرسش های فلسفه. 1990. شماره 4. - بخش II.

· فوریه L. پیشرفت علمی رنسانس // مبارزه برای تاریخ. م.، 1991.

انسان محوری انسان گرایی رنسانس و جهان شمولی انسان به عنوان موضوع دانش و فعالیت عملی. جیووانی پیکو دلا میراندولا.

ادبیات:

· سخنرانی جیووانی پیکو دلا میراندولا در مورد کرامت انسان //

http://www.akland.ru/arhiv/arhiv2/renessans/biblioteka/15vek/mirandolla/mirandolla.htm

منبع الکترونیکی http://www.italyart.ru/

مرد و جهان بی نهایترنسانس. متافیزیک جدید موضوع معرفت.

ادبیات:

· بورخس اچ.ال. کره پاسکال //نثر سال های مختلف: مجموعه. - م.، 1989.

· گواردینی آر. پایان دوران مدرن // مسائل فلسفه. 1990. شماره 4.

· پاسکال بی. افکار. 67,72, 82, 144,146,206, 233, 294, 348,397, 409, 505.

توجه: پاسخ به این سوال مستلزم آگاهی از اهمیت ایدئولوژیک و روش شناختی اکتشافات علوم طبیعی در زمینه نجوم و مکانیک N. Copernicus, T. Brahe, I. Kepler است. جی. گالیله، آی. نیوتن. برای مثال نگاه کنید به: Klein M. Mathematics. جستجوی حقیقت - م.، 1988.

علم مؤثر اف بیکن. بت های ذهن و روش غلبه بر آنها در فلسفه تجربه.

F. روش استقرایی بیکن. عدم تقارن شناختی تایید و رد حقایق در استقرای حذفی F. Bacon.

مراجع برای سوالات 28-29:

· بیکن اف. احیای بزرگ علوم // Op. در 2 جلد T.1. - م.، 1971;

· بیکن اف. ارگانون جدید (تفسیر طبیعت و پادشاهی انسان) // آثار در 2 جلد.

فلسفه تجربی جی لاک و تضاد اصلی آن.

ادبیات:

· لاک جی. تجربه درک انسان // Op. در 3 جلد T. 1. کتاب. 2، کتاب 3;

ایده آلیسم ذهنیفلسفه جی. برکلی.

ادبیات:

· برکلی جی. درباره اصول دانش بشری // آثار. - م.، 1978;

· برکلی جی. سه گفتگو بین هیلاس و فیلونوس، در رد شکاکان و ملحدان // همان.

· راسل بی. تاریخ فلسفه غرب.

آزار و اذیت مسیحیان، ظهور اسلام هراسی و یهودستیزی در اروپا، تهدید نفاق مسیحیدر اوکراین و سکولاریزاسیون جهانی جهان به "سرایت گسترش ارزش های فرقه ای" کمک می کند.

این نتیجه‌گیری گزارش سالانه «آزادی وجدان و عدم تحمل مذهبی در دنیای مدرن» است. این توسط انجمن دفاع از آزادی مذهبی روسیه (RARS) منتشر شده است. از جمله روندهای جدید، آزار و اذیت مسیحیان و رشد تهدیدهای تروریستی است که در پشت ایمان پنهان شده و از فناوری پیشرفته استفاده می کنند.

بیشترین آزار و اذیت مسیحیان در آفریقا و خاورمیانه ثبت شده است.

کشیش سرگی زوونارف، رئیس دبیرخانه دپارتمان روابط خارجی کلیسا (DECR) برای فار می گوید: نیجریه، سودان، کشورهای خاورمیانه و کره شمالی کشورهایی هستند که سطح ظلم و ستم به مسیحیان در آنها در بالاترین سطح جهان است. امور خارج از کشور - هزاران مورد وجود دارد که مسیحیان اخراج می شوند، کشته می شوند و مورد تبعیض قرار می گیرند. به خصوص در خاورمیانه که بیش از 20 درصد از آنها وجود داشتند و تنها پنج نفر باقی مانده اند.

تهدید دیگر برای صلح، ظهور رادیکالیسم است.

مفتی البیر کرگانوف، رئیس مجمع معنوی مسلمانان روسیه، می گوید به محض اینکه توانستیم اسلام را از تروریسم در آگاهی عمومی جدا کنیم، رادیکالیسم رویکردهای خود را تغییر داد - جوان تر می شود. میانگین سنی او دیگر 27 سال نیست، بلکه 21 سال است و آستانه پایین، افسوس، 13-14 سال است. اشکال استخدام مغز در حال تغییر است. پیش از این، استخدام کنندگان برای دانشجویان دانشگاه امروز، کودکان یک گروه خطر جدید هستند.

به گفته نویسندگان این گزارش، افراط‌گرایان دوباره سعی می‌کنند 25مین قاب خود را از طریق کودکان در ذهن مردم عادی «تجدید» کنند - «از آنجایی که شما مسلمان هستید، به این معنی است که شما یک جهادگر هستید». این وضعیت با دو رویداد تشدید می شود: طرد مسلمانان در اتحادیه اروپا و پوچی معنوی جوامع مسلمان و در اوکراین خطر انشقاق مسیحی. در مورد اول، مهاجران مسلمان تمایل دارند به ایده «دستیابی به بهشت ​​از طریق تروریسم و ​​خودکشی» بپیوندند. در مورد دوم، خطوط کلی نفاق کلیسادر اوکراین آنها همچنین یک انشعاب مدنی را تهدید می کنند که با توجه به درگیری مسلحانه در دونباس بسیار خطرناک است.

پیش از این، استخدام کنندگان برای دانشجویان دانشگاه شکار می کردند، امروز دانش آموزان مدرسه در گروه خطر جدید قرار دارند

ما مسلمانان نیز 25 سال پیش دچار انشعاب شدیم.» - البته شکاف چالشی است که باید بر آن غلبه کنیم و از مسیحیان ارتدوکس می خواهیم که اجازه ندهند.

به گفته الکساندر کودریاوتسف، رئیس RARS، غلبه بر نه تنها انشعاب، بلکه بر حمله رادیکال ها و افراط گرایان به آزادی وجدان و مذهب نیز دو وظیفه کنونی و چالش عصر حاضر است. کودریاوتسف خاطرنشان کرد: «نکته اصلی باید مقابله با حملات تهاجمی علیه نهادهای خانواده، اخلاق، مسیحی، مسلمان و سایر ارزش‌های مذهبی باشد». نویسندگان گزارش معتقدند این تنها راهی است که می توان ویروس رادیکالیسم را متوقف کرد.

2. انسان محوری و اومانیسم اصیل

پس ما این را می گوییم فرهنگ مدرنهدف و دستاوردهای تاریخی مثبت آن هرچه که باشد، همان طور که سعی کردم نشان دهم، در غالب معنوی آن انسان محور است: اومانیسم در اینجا جدا شده استاز تجسم در مفهومی که بر اساس آن عصر عصر جدید و مدرنیته شکل گرفته و اکنون با فرهنگ در حال شکل گیری است، می توان سه مرحله یا سه لحظه را تشخیص داد: لحظه اول زمانی است که تمدن زیباترین میوه های خود را سخاوتمندانه تقسیم می کند و فراموش می کند. در مورد ریشه ها، شیره هایی که آن را تغذیه می کنند از کجا می آیند. اعتقاد بر این است که باید، فقط بر اساس قدرت عقل، نظم انسانی خاصی را ایجاد کند، که هنوز به سبک مسیحی به ارث رسیده از زمان های گذشته در نظر گرفته شده است، سبکی که سنگین می شود و شروع به زوال می کند. می توانیم این لحظه را بنامیم کلاسیکلحظه فرهنگ ما، لحظه طبیعت گرایی مسیحی.

نکته دوم به ما اجازه می دهد تا توجه کنیم که فرهنگی عاری از استانداردهای فراطبیعی بالاتر، ناگزیر باید علیه خودش باشد. سپس از او خواسته می شود که نظمی را ایجاد کند که بر اساس طبیعت تلقی می شود و برای رهایی انسان و استقرار روح ثروت در او طراحی شده است، تا او را برای تصرف آرام زمین برکت دهد: این لحظه خوش بینی عقلانی است. بورژوازیلحظه ای در فرهنگ ما ما برای بیرون آمدن از آن مشکل داریم.

لحظه سوم، لحظه بدبینی مادی است، انقلابیلحظه ای که در آن شخص قطعاً خود را می بیند هدف نهاییاو در خود و دیگر قادر به مقاومت در برابر دسیسه های این جهان نیست، همانطور که امروز در روسیه می بینیم، نبردی شجاعانه را علیه پایه های متعالی قانون طبیعی و علیه خالق آنها آغاز می کند. او وظیفه ایجاد یک اومانیسم کاملاً جدید را از بیخدایی رادیکال بر عهده می گیرد.

این سه لحظه، علیرغم تضاد آشکار با یکدیگر، پیوستگی به یکدیگر متصل می شوند. اگر وضعیت امور را به طور طرح‌واره‌ای ترسیم کنیم، می‌توان گفت که این لحظات از نظر زمانی بر یکدیگر پیروز می‌شوند. اما هر دو در مراحل مختلف با یکدیگر همزیستی و ترکیب می شوند. همه این مفاهیم طبیعت انسان را نادیده می گیرند و در نهایت برای آن مدعی امتیاز می شوند دلیل ناباما در آغوش خود و از طریق تقویت نیروی مادی صرف. رهایی کاذب، فساد و هدر دادن مواد انسانی با افزایش بی پایان نیازها و ناامیدی.

تسلط بر موالید از طریق عفت نیست، بلکه از طریق برهم زدن روند طبیعی امور است. تسلط بر یک نژاد از طریق عقیم سازی اصلاح نژادی افراد پایین تر. تسلط انسان بر خود از طریق لغو پیوندهای خانوادگی و مراقبت از نسل جوان. تسلط بر زندگی از طریق خودکشی و اتانازی. نکته قابل توجه این است که ایده خاصی از تسلط انسان بر طبیعت به شکلی چشمگیر به نتیجه می رسد: توقف زندگی.

مفهوم مسیحی با مفهوم «انسان محوری» فرهنگ به عنوان یک مفهوم واقعاً انسانی و انسانی مخالف است انسان گرا،و در استفاده از کلمه "انسان گرایانه"، به تنها اومانیسمی فکر می کنم که برخلاف ریشه شناسی آن دروغ نمی گوید و مثالی که توماس آکویناس به ما آموخت: اومانیسم پاک شده با خون مسیح، انسان گرایی تجسم.

چنین اومانیسمی با رعایت سلسله مراتب ذوات، زندگی متفکرانه را بالاتر از زندگی فعال قرار می دهد، می داند که زندگی متفکرانه مستقیماً به عشق به اصل اول می انجامد که حاوی کمال است. این بدان معنا نیست که زندگی فعال باید قربانی شود، بلکه باید به سمت نوعی که در میان افراد کامل به خود گرفت، یعنی به آن نوع فعالیتی که تماماً از تفکر فوق العاده سرچشمه می گیرد، جذب شود.

اما اگر تدبر به اولیای الهی را بالاترین سطح زندگی بشری بدانیم، آیا نباید بگوییم که تمام اعمال و تمدن انسان باید به عنوان هدف معطوف به آن باشد؟ به نظر می رسد که باید چنین باشد، گفت (شاید بدون طنز) سنت. توماس آکویناس چرا که کار و داد و ستد برده برای چه چیزی است، اگر نه برای بدن، که همه نیازهای زندگی را فراهم می کند و بنابراین آماده غوطه ور شدن در تفکر است؟ فضایل اخلاقی و احتیاط برای چیست، اگر نه برای آرام کردن هوس ها و یافتن آرامش درونی که برای تدبر بسیار لازم است؟ این همه مدیریت زندگی مدنی اگر نه برای تقویت دنیای بیرونی که برای تدبر لازم است برای چیست؟ بنابراین، اگر آنها را به درستی در نظر بگیریم، به نظر می رسد که تمام کارکردهای زندگی بشر در خدمت کسانی است که به حقیقت می اندیشند.

این ایده سلسله مراتبی از ارزش ها است که کاملاً متفاوت از مفهوم صنعت گرایی است که کاملاً معطوف به تولید است. دنیای مدرنمرا از تمدن بیرون آورد ما می بینیم که تقدم اقتصاد که خود از رژیم مبتنی بر باروری پول - باروری نامحدود، مانند هر چیزی که از شرایط طبیعی خاص ناشی می شود - ناشی می شود تا چه اندازه است و مفهوم مادی گرایانهفرهنگ ها، چه سرمایه داری و چه مارکسیستی، با افکار معلم جهانی کلیسا مخالف هستند.

آیا این بدان معنا نیست که مفهوم مسیحی فرهنگ به جز رابطه ناسازگاری با دنیای مدرن هیچ وجه اشتراکی ندارد؟ و اینکه نمی تواند هیچ ایده آل دیگری به جز آرمان گذشته که در نهایت جذب تاریخ یعنی قرون وسطی شده است به ما ارائه دهد؟ لازم است تکرار کنم که حرکت زمان، همانطور که می دانیم، برگشت ناپذیر است. خرد مسیحی ما را به بازگشت به قرون وسطی دعوت نمی کند. اول از همه، او ما را به حرکت دعوت می کند. علاوه بر این، تمدن قرون وسطی، به همان اندازه که واقعاً عالی و زیبا بود، و البته در خاطرات زیباتر، پاک از تاریخ، از تجسم کامل ایده مسیحی تمدن فاصله داشت.

بله، این ایده با دنیای مدرن مخالف است، اما در حدی که غیرانسانی است.

و تا حدی که جهان مدرن علیرغم فرودستی کیفی خود، واقعیت را تحمل می کند توسعه تاریخینه، مفهوم مسیحی فرهنگ با آن مخالفتی ندارد. برعکس، او مایل است در او پس انداز کند و ثروت زندگی را که در اختیار دارد به نظم معقول برساند.

خود رنج، رنج بزرگی که دنیای مدرن را از هم می پاشد، از کجا می آید، اگر نه از همه چیزهایی که غیرانسانی است؟ و این بدان معناست که جهان بدون اینکه بداند در تلاش برای تمدن است نوع مسیحیمانند تمدن که توسط اصول St. توماس

برگرفته از کتاب آگاهی ذن، ذهن مبتدی توسط سوزوکی شونریو

بودیسم اصیل در واقع، ما اصلاً یک مکتب سوتو نیستیم. ما فقط بوداییم ما حتی ذن بودایی هم نیستیم. اگر این را بفهمیم، بودایی واقعی خواهیم بود راه رفتن، ایستادن، نشستن و دراز کشیدن چهار نوع عمل یا رفتار در بودیسم است. زازن یکی از این چهارتا نیست

از کتاب سایه و واقعیت توسط سوامی سوهوترا

اومانیسم به عنوان یک جنبش ایدئولوژیک متمایز، اومانیسم در دوران رنسانس به عنوان واکنشی به روابط فئودالی و الهیات قرون وسطایی ظهور کرد. اومانیسم آزادی فرد عاقل را اعلام می کند، با زهد دینی مخالفت می کند و حمایت می کند

از کتاب چگونه کتاب مقدس بوجود آمد توسط ادل کنراد

متن اصلی کجاست؟ بدون شک کسی می تواند بگوید: البته کشف متون 2000 سال پیش احساسی است، اما کتابی که اشعیا با دست خود نوشته کجاست؟ آیا نیم هزار سال دیگر از رحلت پیامبر تا قرن دوم قبل از میلاد نگذشته است و اصل آن کجاست؟

برگرفته از کتاب مبانی Bilean علم مدرن توسط موریس هنری

متن اصلی تیشندورف با دقت چهار نسخه خطی حجیم را مقایسه کرد: Codex Sinaiticus، Codex Alexandrinus، Codex Paris و Codex Vaticanus، که مدتی بعد به او دسترسی یافت. در نتیجه، دانشمند پایه را توسعه داد

برگرفته از کتاب اندیشه الهیاتی اصلاح طلبی نویسنده مک گرات آلیستر

یکنواختی گرایی اصیل بنابراین، اصل یکسان گرایی، کاملاً صحیح در چارچوب مناسب، در زمین شناسی تاریخی کاملاً غیر معقول به کار رفته است. در واقع، یکنواخت گرایی در نقض ناپذیری قوانین طبیعت (و اول از همه قوانین ترمودینامیک) نهفته است.

از کتاب سوفیا-لوگوس. فرهنگ لغت نویسنده آورینتسف سرگئی سرگیویچ

اومانیسم جنبشی ناهمگون که با رنسانس اروپا، به تفصیل در فصل بحث شده است. 3. مبنای نظری این جنبش مجموعه ای از ایده های سکولار یا سکولاریزه کننده (همانطور که توسط معنای مدرنکلمات)، و یک علاقه جدید به

از کتاب معرفت و حکمت توسط Maritain Jacques

ANTHROPOCENTRISM ANTHROPOCENTRISM (از یونانی dvGpamcx؛ - انسان)، جهان بینی که انسان را در مرکز همه چیز قرار می دهد. اسطوره باستانی برای A. مطالب مجازی فراوانی ایجاد می کند، که خود هنوز امکان صحبت درباره A. به معنای دقیق کلمه را نمی دهد: اسطوره فاقد است.

از کتاب مقدسین نامقدس و داستانهای دیگر نویسنده تیخون (شوکنف)

2. انسان محوری و اومانیسم اصیل بنابراین، می گوییم که فرهنگ مدرن، صرف نظر از هدف و دستاوردهای تاریخی مثبت، در غالب معنوی خود، همانطور که سعی کردم نشان دهم، انسان محور است: اومانیسم در اینجا از

از کتاب فرهنگ کتابشناسی نویسنده Men Alexander

از کتاب رساله دوم پطرس و رساله یهودا توسط لوکاس دیک

انسان محوری کشیش کتاب مقدس. کتاب مقدس انسان را در رأس همه مخلوقات قرار می دهد. اگرچه از نظر طبیعت او از برخی جهات پست تر است نیروهای اثیری(مصور ۸: ۶)، اما به عنوان موجودی که روح و ماده را با هم ترکیب می‌کند، به طرد تعلق دارد. در برنامه های جهانی الهی قرار گیرد

از کتاب الهیات فرهنگ لغت دایره المعارفی توسط الول والتر

1. رسول راستین: منشأ انجیل (1: 1 الف) پطرس ابتدا خود را همانطور که در نامه‌ها مرسوم است معرفی می‌کند و اقتدار خود را تأیید می‌کند، «با ارائه اعتبارنامه‌اش». این پیام از همان اولین کلمه صحت خود را به عنوان یک نامه نوشته شده اعلام می کند

از کتاب یهودیت چیست؟ نویسنده آلتشولر مویسی سولومونوویچ

2. مسیحی اصیل: خواص انجیل (1:16) پطرس و حواریون همکارش که عیسی را می‌شناختند و شنیدند، بدون شک از تجربه برقراری ارتباط با او سودهای غیرقابل تصوری دریافت کردند، و شگفت‌انگیز است که آن‌ها به سادگی غیرقابل درک است. کسی که مسیح را مصلوب کرد می توانست پیام آن را از پطرس بشنود

از کتاب نویسنده

3. تجربه معتبر: تأثیر انجیل (1: 2) سومین چیزی که پطرس مورد توجه خوانندگان خود قرار می دهد چیز جدیدی است که مسیحیت اصیل به ارمغان می آورد: فیض و آرامش می بخشد ... در معرفت خدا و ( مسیح) عیسی خداوند

از کتاب نویسنده

4. مسیح اصیل: محتویات انجیل (1: 16-2) همانطور که یک نهر کوهستانی خالص می تواند در مسیر پایینی خود توسط زباله های صنعتی آلوده شود، انجیل اولیه نیز می تواند با آموزه های گمراه کننده و گیج کننده آلوده شود و سپس

از کتاب نویسنده

اومانیسم سکولاریسم، اومانیسم سکولار (سکولار).

از کتاب نویسنده

"انسان گرایی" صاحبان برده - شما مرا بسیار ناراحت کردید ، سلیمان داوودویچ ، با امتناع خود از شرکت در نماز عصر. حضور شما به تنهایی کافی است هیچ کس توجه نمی کند که شما در حال نماز خواندن یا خواندن مجله یا حتی یک کتاب ضد دین هستید.