صفحه اصلی / طلسم / عبادت به صاحب آب. نحوه آماده سازی مناسب برای مراسم تابستانی پرستش ارواح - صاحبان منطقه

عبادت به صاحب آب. نحوه آماده سازی مناسب برای مراسم تابستانی پرستش ارواح - صاحبان منطقه

UDC 947.084:39 (571.53) © E.M. تسیدنوف

به برخی از آداب و رسوم در شمنیسم مدرن بوریات

(این کار توسط برنامه تحقیقاتی پایه هیئت رئیسه آکادمی علوم روسیه شماره 33.3 "سنت ها و نوآوری ها در تاریخ و فرهنگ" پروژه شماره 01201253168 پشتیبانی شد)

این مقاله به برخی از مناسک در شمنیسم مدرن بوریات می پردازد.

کلمات کلیدی: بوریات، شمنیسم، آیین آهنگری، شفا.

E.M. تسیدنوف درباره برخی از مناسک در شمنیسم مدرن بوریات

این مقاله به برخی از مناسک در شمنیسم مدرن بوریات اختصاص دارد. کلیدواژه: بوریات، شمنیسم، فرقه اسمیت، شفا.

یکی از ویژگی‌های متمایز فضای اجتماعی-فرهنگی شهر اولان اوده، جذب مکرر شهروندان به لاماها و شمن‌های بودایی در شرایط دشوار زندگی بوده است. نقش فزاینده شمنیسم در زندگی معنوی جمعیت بوریات شهر منجر به احیای بسیاری از اعمال شمنی شده است که در دوره شوروی تقریباً به طور کامل از بین رفته بودند. یکی از گروه های ابتکاری برای احیای و توسعه شمنیسم بوریات، سازمان مذهبی محلی شمن ها "Tengeri" در اولان اوده است که در سال 2003 توسط B.Zh. تسیرندورژیف. در این مقاله سعی می کنیم برخی از اعمال شمنیسم را که توسط شمن های تنگری در سال 2009 در مجاورت اولان اوده انجام شد، شرح و تحلیل کنیم.

پرستش خدایان آهنگر. فرقه آهنگر نقش بسیار مهمی در شمنیسم بوریات دارد. قدمت آن به دوران باستان برمی گردد، زمانی که ابزار آهنی و فلزی در جامعه اهمیت فوق العاده ای داشتند. اطلاعات دقیقی در مورد زمان پیدایش این فرقه وجود ندارد، اما حداقل بدیهی است که در دوره استخراج و فرآوری آهن وجود داشته است [Abaeva, 1987, p. 3].

در حال حاضر فرقه آهنگر هدف عملی اولیه خود را از دست داده و با تکریم اجداد خانواده آهنگر همراه است. آهنگری - دارخانیسم - در شمن بوریات نه تنها به عنوان یک صنعت مانند آهنگری فلزات، منبت کاری، کنده کاری روی چوب، بلکه به معنای وسیعتر در رابطه با هر شاخه ای از تغییر جهان مادی تلقی می شود. دارخان هم نقاش و مجسمه ساز هستند یعنی آدم های خلاقی هستند که بوریات ها می گویند: زون های اورانیوم آدم های کاردانی هستند. آنها در مورد افرادی که اجداد آهنگر دارند می گویند: darkhan ug-tai - خانواده آهنگر. در واقع، در هر خانواده، بوریات ها در گذشته اجدادی داشتند - آهنگر،

از برخی جهات مهارت بیشتری دارند و در برخی دیگر کمتر.

خدایان آهنگر - Darhan tengeri - جایگاه تا حدودی جداگانه ای در پانتئون خدایان شامانی دارند؛ این خدایان بخشی از 99 تنگری نیستند و به هیچ خدای دیگری وابسته نیستند، اما مانند هر کس دیگری، تابع خدای خالق برتر هستند. خدایان آهنگر در ضلع شمال غربی آسمان قرار دارند. آنها را بسیار قوی و شدید می دانند، مجازات این خدایان بلافاصله اتفاق می افتد و ابزار مجازات، قبل از هر چیز، اشیاء آهنی است. اعتقاد بر این است که اجداد آهنگر می توانند فرزندان خود را با تصادفات اتومبیل یا چنین حوادثی مجازات کنند، زمانی که برخی از اعضای بدن توسط اشیاء آهنی آسیب ببینند [Tsydypov V.D.].

در حال حاضر، شمن‌ها احترام به خدایان آهنگر را قبل از هر چیز با آیین اجداد آهنگر مرتبط می‌دانند و توصیه می‌کنند که توسط افرادی که عمدتاً مرد هستند، که به نوعی به فعالیت‌های مرتبط با این صنعت مشغول هستند، با احترام خاصی برخورد کنند. : ساخت و ساز، مهندسی مکانیک و ... با آهن سر و کار دارد.

پرستش خدایان آهنگر به روش های مختلفی صورت می گیرد. ساده‌ترین آنها پیشکشی است - سرگم (نوشیدنی‌های قربانی)، عمدتاً آرکی - ودکا، همچنین شیر، چای و غذای سفید. عبادت پیچیده تر، زوله تخیل (عبادتی که در آن محراب با نذری تهیه می شود: چای سفید، غذای سفید، ودکا، شیر، چراغ زوله، حدک، ابریشم، پیراهن و غیره) است که با دعوت شمن انجام می شود. یا شمن آهنگر.

بزرگترین عبادت dar-hanai XYnde (تقدیر آهنگر) است که در آن

همراه با محراب، درختان زوله طاهیل و یک قوچ قربانی تقدیم می کنند. در این آیین می توان یک بز قرمز رنگ (پترله) را نیز به خدایان آهنگر تقدیم کرد.

آهنگر-شمن ها (darhan-bvvnYD) در میان شمن ها قدرتمندترین محسوب می شوند، زیرا خدایان آهنگر از آنها حمایت می کنند، که اعتقاد بر این است که قدرت جادویی عظیمی دارند. آنها این نیرو را از آتشی که در آن آهن جعل می کنند دریافت می کنند و آتش بر اساس باورهای شمنی قدرت پاک کنندگی دارد. در آیین آهنگری، آهنگران شمن، آهن را حرارت می دهند و آن را برای اهداف آیینی جعل می کنند. سنت شامانی معتقد است آهنگرها می توانند ارواح شیطانی را از خود دور کنند و بیماری ها را شفا دهند. بنابراین آهنگرها توانایی شفا و پاکسازی از تأثیرات منفی را تجویز می کنند [Tsydypov V.D.].

تجلیل از اربابان آتش. احترام به آتش در درجه اول با احترام به آتش سوزی همراه است و تنها پس از آن، به طور کلی، آتش به عنوان یک عنصر. برای عبادت اجاق، آتشی در خانه روشن می شود (در شرایط مدرن، معمولاً در اجاق گاز). غذای اولین میوه روزانه به صاحب اجاق گاز ساده تقدیم می شود؛ هر کسی می تواند آنها را درست کند. همچنین آیین پیچیده تری نیز برای بزرگداشت صاحب آتشگاه با دعوت یک شمن وجود دارد. در صورتی ترتیب داده می شود که احیاء (بیدار کردن) اجاق در خانه جدید یا احیای یک کوره فراموش شده (منقرض شده) یا پاکسازی یک آتشدان هتک حرمت موجود از قبل ضروری باشد. برای این مراسم، زوله تخیل (عبادتی که در آن محراب با نذری تهیه می شود: چای سفید، غذای سفید، ودکا، شیر، چراغ زوله، حدک، ابریشم، پیراهن). شمن صفات خود را می پوشد و ارواح و خدایان را فرا می خواند و همچنین خود صاحب آتش و همسرش - Sahyaadai buural baabai Zayadai khatan ezhy را فرا می خواند. قیمه، سینه بره، چربی داخلی گوسفند و غذای سفید به آتش، ودکا و چای و شیر اولین میوه نیز تقدیم می شود. شمن از صاحب کانون شادی و رفاه خانواده در خانه و حفاظت از ساکنان این خانه می خواهد.

آتش را ماده ای خالص می دانند و منع های زیادی با آن همراه است. بنابراین سوزاندن زباله در آتش، خاموش کردن آن با آب، لمس آن با اجسام تیز و به طور کلی بی احترامی با آن ممنوع است. شمن ها معتقدند که هرکس خلوص آتش را زیر پا بگذارد ممکن است به این دلیل بیمار شود. شمن ها در هر مراسم دعا صاحب آتش را صدا می زنند و از او قدرت، سعادت و موفقیت در تجارت می خواهند.

تجلیل از صاحبان آب در شمنیسم مدرن بوریات، یکی از ارواح تأثیرگذار بر زندگی مردم را ارباب آب و عالم اموات می دانند - لوساد (از کلمه لوس مارها، ناگاهای آبی). آنها فضای دنیای پایین را اشغال می کنند، هر چیزی که در زیر سطح زمین است: آب و کل فضای زیرزمین تا پادشاهی ارلیگ خان. همانطور که شمن ها می گویند، آنها کور، لال هستند، اما حس بویایی و شنوایی به خوبی توسعه یافته دارند. ارواح لوساد در درجه اول مورد احترام هستند زیرا آنها نعمت و سلامتی زمینی هستند. جریان و غنای کامل رودخانه ها، آب انبارها و چشمه ها، بهره وری زمین و در نتیجه وضعیت محصولات دامی و کشاورزی به آنها بستگی دارد. آنها همچنین مسئول ذخایر معدنی زیرزمینی هستند.

کلمه لوساد ریشه تبتی دارد (Tib. Lu - مار) و با ظهور بودیسم به مغول ها و بوریات ها نفوذ کرد. بوریاتهای غربی که تأثیر بودیسم را تجربه نکردند، صاحبان آبها را اوهان خات (خان آبها) نامیدند [Khangalov, 1958, p. 114-121]. لوساد نام عمومی اربابان آب ها و عالم اموات است. صاحبان رودخانه ها، دریاچه ها و چشمه های منفرد شخصیتی هستند و نام های خاص خود را دارند. به طور کلی آب به عنوان یک عنصر، ماده ای پاک محسوب می شود که نقض طهارت آن گناه است. ارواح ارباب رودخانه ها، دریاچه ها، چشمه های شفابخش - ارشان ها، و به طور کلی هر منبع آب و مخازن از جمله چاه ها، به دلیل بی احترامی نسبت به خود، قادرند فرد را به بیماری تنبیه کنند. بیماری های ارسال شده توسط لوساد در درجه اول بر سیستم ادراری تناسلی و پوست انسان تاثیر می گذارد. شمن ها در مراسم خود، سهم خود را از هدایای خود به آنها اهدا می کنند و آنها را به عنوان دستیار در اجرای برخی از مناسک مذهبی می خوانند.

در زمان ما، انواع قربانی های زیر برای پرستش ارواح آب ها و جهان زیرین ارائه می شود. ساده ترین پیشکش اهدای نه جواهر به او است - yuhen erdeni1. جواهرات را در داخل یک تکه خمیر قرار می دهند و در آب می اندازند، در حالی که نذری برای ارواح آب دعا می کند.

همچنین مراسم بزرگی برای احترام به ارواح آبها وجود دارد - لوساد تاهیل یا لوسادای هونده. برای این آیین تخته ای مستطیلی به ابعاد حدود 50*60 سانتی متر، تخته یا تخته فیبر، 9*9، 81 سوراخ در آن ایجاد می شود و هشتاد و یک شاخه برگهان در آن می چسبانند. هر شاخه با یک دوخت سملژ آبی و سفید تزئین شده است. نه گونه از موجودات آبزی در زیر قرار می گیرند: ماهی، قورباغه،

صدف، لاک پشت، مارمولک، حلزون، صدف، خرچنگ، ستاره دریایی، مار، از خمیر فطیر قالب گیری شده، هر کدام نه قطعه و در نه ردیف، نه ردیف قرار داده شده است. همچنین از خمیر نه لامپ - زولا - قالب گیری می شود و در فضای آزاد تخته قرار می گیرد. یک هادگ آبی در سمت آزاد تخته پهن شده و نه جواهر و تکه های بروکات روی آن قرار داده شده است. از بالا، کل نصب با نخ های قرمز، طلایی و نقره ای پیچیده شده است. برای مراسم نیز پوشاندن زوله تخیل ضروری است. با فراخوانی همه ارواح همراه است که شمن به کمک آنها قربانی را می‌رساند (ارواح نیاکان، سیزده کلاه، بورخان ساغان گاربال) و فراخوانی خود لوسادها. عرضه روی تخته با آب از سه منبع احیا می شود. این مراسم معمولاً در کنار آب انجام می شود و پس از اتمام آن، نذری را در آب فرو می برند یا در ساحل رودخانه می سوزانند. اگر این مراسم در نزدیکی آب انجام نشود، پس از آن که ابتدا آب را از سه منبع بر روی زمینی که قربانی سوزانده می شود، به سمت مخزن می سوزانند. همچنین از این آب با خواندن دعا، لوسادای آرشان (اکسیر شفابخش ارواح آب ها) را می سازند که ظاهراً بیماری های فرستاده شده توسط ارواح آب ها را شفا می بخشد. هدف از این آیین درخواست حفاظت از ارواح آب ها و دلجویی از آنها است.

تجلیل از صاحبان منطقه صاحبان این منطقه یکی از مهم ترین مکان ها در فضای مقدس مردمان آسیایی را اشغال می کنند. مکان های عبادت آنها در بوریاتیا و آسیای مرکزی متعدد است - اوبوها، باری سان ها، پاس ها - دابان2، زیرا آنها در جهان میانه ساکن هستند و مستقیماً در مجاورت مردم هستند. برخی و تعداد کمی از آنها منشأ آسمانی دارند، اما اکثریت قریب به اتفاق زمینی هستند. در سلسله مراتب پانتئون شامانی، آنها پایین ترین موقعیت را به همراه لوس ها - استادان آب - اشغال می کنند. در زیر آنها فقط ارواح کوچک طبقه پایین وجود دارد: booholdoy، shudher، ada و دیگران. زندگی زمینی مردم و در دسترس بودن کالاهای زمینی و مادی به لطف آنها بستگی دارد. همانطور که مشخص است، استادان محلی و سرزمینی منطقه وجود دارد.

آداب و رسومی که با هدف تکریم صاحبان منطقه صورت می گیرد، بیشتر جنبه مماشات دارد تا احترام. اما همانطور که شمن ها می گویند، باید از اربابان زمینی نیز ادای احترام کرد، زیرا آنها در نزدیکی ما هستند و تأثیر آنها در زندگی مردم بسیار زیاد است. به صاحبان منطقه عمدتاً در هنگام درخواست حمایت برای حل مشکلات دنیوی مانند: فعالیت های کشاورزی،

تجارت، مسافرت، مسائل مربوط به سایر فعالیت های روی زمین و غیره. امروزه، آداب تکریم صاحبان محلی منطقه در میان بوریات ها عمدتاً توسط لاماها انجام می شود؛ تنها در موارد نادری شمن هایی هستند که چنین مراسمی را چه در سرزمین مادری خود و چه در عبادتگاه های قبیله ای عبادت ملی انجام می دهند.

در آیین‌های روزمره، در طی مراسمی مانند زولا تخیل، شمن‌ها کاسه‌ای مخصوص با پیشکش برای ارواح آن منطقه قربانی می‌کنند: سرزم ساغان تباگ یا اووو اولین اورگل. غذای سفید (سغان ادین) در این کاسه نذری گذاشته می شود و نوشیدنی های قربانی می ریزند: چای سفید شده، ودکا و شیر. این کاسه در فاصله کمی از کاسه ها قرار دارد که نذورات اصلی آن برای خدایان بهشتی قربانی می شود. در مراسم زولا طحیل ممکن است چندین کاسه از این دست وجود داشته باشد. یکی برای صاحبان منطقه ای که مراسم در آن برگزار می شود در نظر گرفته شده است. کاسه دیگر برای صاحبان منطقه سرزمین شامان است. و سوم - برای صاحبان منطقه وطن شخصی که مراسم برای آنها انجام می شود.

شمن ها می گویند جهان ما به سه قسمت تقسیم می شود: بالا آسمان، وسط زمین و پایین جهان زیرین. و هر قسمت قوانین و قوانین خاص خود را دارد که عملاً نمی توان آنها را دور زد. بنابراین، هنگام فرستادن قربانی به بهشت، نمی توانیم ارواح زمینی را نادیده بگیریم، زیرا قربانی نمی تواند بلافاصله به بهشت ​​برسد، بلکه فقط به تدریج از تمام سطوح عبور می کند. و ارواح زمینی قربانی های مردم را به ارواح آسمانی می رسانند.

آداب شفابخشی صحبت در مورد آداب شفابخشی، منظور ما تمرین شفابخش شمن‌ها در اولان اوده است که با هدف شفای فیزیکی مشتری انجام می‌شود. در این مورد ما در مورد شفای معنوی صحبت نمی کنیم. شمن‌ها در عمل شفابخش خود از روش‌های مختلفی استفاده می‌کنند: درمان دستی، داروی گیاهی، خون‌رسانی و غیره. چنین درمانی نیازی به تشریفات شمن ندارد؛ در واقع، این درمان را نه شمن‌ها، بلکه صرفاً توسط افرادی انجام می‌دهند که دارای خاصیت خاصی هستند. هدیه شفا در اینجا می‌خواهیم دو روش درمانی سنتی شمنی (عامیانه) را که هنوز توسط شمن‌های مدرن در شهر انجام می‌شود، برجسته کنیم. اینها عبارتند از: پیچیدن با قوچ (honeor oreoho) و تکان دادن زمین (gazaraar dolbooho) [Dorzhiev O.D.].

پیچیدن با قوچ یا بهتر است بگوییم با اندام های داخلی آن برای بیماری ها و اختلالات مختلف اندام های داخلی فرد انجام می شود. برای یک فرد با فرهنگ اروپایی، این رویه ممکن است وحشیانه و ناخوشایند به نظر برسد، اما برای یک نسل نشان دهنده آن است.

تمدن عشایری کاملاً قابل قبول و کاملاً عادی است. شمن ها به این رویه خواص معجزه آسایی می دهند و آن را در هاله ای از عرفان می پوشانند. ما داستان های زیادی از مردم در مورد شفای معجزه آسا با استفاده از این روش شنیده ایم. چشمگیرترین مورد، مورد درمان یک زن از یک تومور سرطانی بلافاصله پس از جلسه بود. در نتیجه، این روش همچنان محبوب است.

ماهیت آن به شرح زیر است. برای این روش، یک قوچ انتخاب می شود، برای یک بیمار مرد - یک مرد، برای یک زن - یک زن. فرد انتخاب شده قوی و همیشه سالم است. در اتاقی که عمل انجام خواهد شد، یک تخت با پتو برای بیمار آماده می شود. قبل از شروع عمل، بیمار در این مکان قرار می گیرد و منتظر شروع جلسه می شود. در این زمان، شفا دهنده (شمن) و دستیارانش (در صورت وجود) شروع به ذبح قوچ می کنند (به طور سنتی از طریق صفاق). بریدن لاشه خیلی سریع اتفاق می افتد زیرا اندام های حیوان وقتی روی بدن بیمار قرار می گیرند باید گرم باشند. این یکی از مهمترین نکات این روش است. هنگام قرار دادن اندام های حیوان، بیماری های بیمار در نظر گرفته می شود، اندام ها به روشی مشابه مرتب می شوند: قلب به قلب، ریه به ریه و غیره. پس از قرار دادن تمام اندام ها، فرد در یک پتو محکم پیچیده می شود. به این شکل پیچیده شده، تقریباً یک ساعت دراز می کشد (زمان به صورت جداگانه متفاوت است). در این مدت یک شفا دهنده (شمن) چندین بار به او نزدیک می شود و اقدامات مختلفی را انجام می دهد. او گهگاه میخ هایی را به اندام های قوچ مانند معده یا شکمبه فرو می کند. آبگوشت تازه دم کرده به او می دهد و آرد گندم گرم شده را روی بدن بیمار می ریزد. پس از مدت زمان معینی، تمام اندام ها برداشته می شوند و در یک کیسه جداگانه قرار می گیرند. پس از مدتی کیسه با احشاء در جهت معینی در زمین دفن می شود.

شمنی که این روش را انجام داد توضیح داد که ماهیت آن چیست. اعضای یک حیوان سالم و قوی، در این مورد قوچ، بیماری های اعضای یک بیمار بیمار را جذب می کند و در عین حال، ظاهراً آنها را به بدن سالم می خورد. شمن همچنین گفت که پس از این روش فرد باید بسیار مراقب سلامتی خود باشد. تحت هیچ شرایطی نباید خنک شوید، مدت زمان مشخصی برای خنک شدن لازم است.

رژیم غذایی را دنبال کنید اگر این ممنوعیت ها نقض شود، این درمان به جای منفعت ممکن است باعث آسیب شود. وی همچنین گفت که این عمل بسیار ظریف است و با کوچکترین اشتباهی اثر درمانی خود را از دست می دهد. این را نمی توان بیش از یک بار در یک دوره خاص و بیش از چندین بار در طول عمر انجام داد.

لرزش زمین (gazaraar dorbooho) یک تکنیک خاص برای بازیابی عملکرد مغز انسان است. ما توانستیم این رویه را مانند روش قبلی در خود شهر اولان اوده ببینیم.

مردی برای کمک نزد شمن آمد. او از سرگیجه و بد خوابی شکایت داشت. همانطور که بعدا مشخص شد، شش ماه قبل از آن در خانه اش دچار آتش سوزی شد. در اثر آتش سوزی، مونوکسید کربن استنشاق کرد و پس از آن فعالیت مغزش مختل شد. او از سردرد و سرگیجه رنج می برد و عملکرد حافظه اش مختل شده بود. شمن که نبض خود را احساس کرد، توصیه کرد که یک جلسه تکان دادن زمین برگزار کند.

دستیاران شمن در زمینی که قرار بود این مراسم را انجام دهند، سوراخ کوچکی برای سر بیمار حفر کردند. پارچه ای را آنجا گذاشتند و بعد خود بیمار روی زمین دراز کشید و سرش را با پشت سرش در سوراخ گذاشت. دستیار شمن زمین را دور سر بیمار فشرده کرد به طوری که نزدیک سر او قرار گرفت. شمن سپس نبض مرد را ابتدا از یک دست و سپس از سوی دیگر اندازه گرفت. دستیار یک کنده کوچک به اندازه یک و نیم متر با دسته های متصل آورد. شمن به دستیارش گفت که چند بار در سمت چپ سرش به زمین بخورد. سپس دوباره نبض بیمار را گرفت. به من گفت چند بار به پهلوی راستش بزنم. دوباره نبضم را گرفتم. به من گفت چند بار از بالای سرش بزن. و سپس یک سری ضربات را چندین بار از جهات مختلف تکرار کرد تا اینکه نبض بیمار به نظر او به حالت عادی برگشت.

پس از انجام این روش، ما به شمن مراجعه کردیم تا جوهر این تکنیک را برای ما توضیح دهد. به گفته وی، در یک سکانس مشخص، تکان دادن زمین قادر است با ارتعاش خود، عملکردهای مختل مغز انسان را التیام بخشد. به گفته وی، تأثیر مفیدی بر گردش خون مغزی دارد و عملکرد حافظه را بازیابی می کند. در پاسخ به این سوال: «دقیقاً چگونه بر مغز تأثیر می گذارد؟ - او پاسخ داد - خوب، قطعاً از طریق ارتعاش. او سپس توضیح داد که در یک فرد سالم نبض هر دو بازو باید یکسان باشد.

چن. و با نبض است که هنگام استفاده از این تکنیک هدایت می شود.

مناسک مربوط به روح. در جهان بینی بوریات ها و دیگر مردمان آسیای مرکزی و سیبری، روح یکی از مقوله های مهم است. در شمنیسم بوریات، اعتقاد بر این است که هر فردی دارای روح است، اما به دلایلی تمایل به ترک بدن انسان دارد. اگر این اتفاق بیفتد، اعتقاد بر این است که فرد ممکن است بیمار شود یا حتی بمیرد. فهرستی از آیین های مربوط به روح انسان وجود دارد. اولاً: این مراسم احضار روح است، ثانیاً مراسم فدیه دادن یا مبادله جان و ثالثاً مراسم رحلت روح میت.

احضار روح در برخی موقعیت های زندگی، روح یک فرد می تواند پرواز کند (گم شود یا ترک کند). این می تواند در موقعیت هایی مانند ترس، ناراحتی عاطفی، استرس، درد شدید یا خود بیماری اتفاق بیفتد. فقدان روح برای مدت طولانی می تواند منجر به بیماری جدی و مرگ شود. برای بازگشت روح، یک مراسم خاص ساده انجام می شود، زیرا نیازی به برپایی محراب و استفاده از تعداد زیادی از ویژگی های شمن نیست. فقط برای او نذری به شکل نوشیدنی تهیه می شود: چای سفید شده، ودکا، شیر و غذای قربانی و همچنین یک نخ قرمز و غذای مورد علاقه شخصی که جلسه برای او انجام می شود. شمن ارواح حامی خود را فرا می خواند و از آنها می خواهد که روح بیمار را بیابند و آن را برگردانند. او گیاه تشریفاتی را می سوزاند و ارواح را دعوت می کند تا بر قربانی ها فرود آیند. قبل از شروع مراسم، یک سر نخ را به انگشت حلقه راست بیمار و سر دیگر را به انگشت خود می بندد. نخ در اینجا نقش یک حلقه اتصال بین شمن و شخص را بازی می کند. شمن ارواح را فرا می خواند و در شگفت است که روح گمشده کجاست. سپس از ارواح دعا می کند تا روح را بیابند و آن را برگردانند. هنگامی که روح نزدیک می شود، شمن شروع به متقاعد کردن او برای بازگشت در صورت لزوم می کند. او را دعوت می کند تا به بدنش بازگردد و غذای مورد علاقه اش را بچشد، بدن رها شده را در اختیار بگیرد و به زندگی ادامه دهد.

آیینی برای باج دادن به یک روح یا تبادل زندگی. در اساطیر شامانی، شخصیتی مانند ارلیگ نومین خان وجود دارد، او فرمانروای جهان اموات و مدیر روح افراد مرده است (مشابه خدای هادس در اساطیر یونان باستان). هنگامی که فردی برای مدت طولانی بیمار شدید است، آنها معتقدند که ارلیگ هان روح او را به خود برده است. در این صورت، آنها مراسم تبادل جان - امی نانای عندالدان - ترتیب می دهند. ماهیت آن فدیه دادن به روح بیمار است. به عنوان باج، فی-

یک مرد خمیری گورکا و سایر هدایا: تکه‌های براق، نه جواهر، تکه‌های روبان ساتن، یک چراغ خمیر، نوشیدنی‌های قربانی و غذا. آنها محراب را می پوشانند: زوله تاهیل، و در سمت راست آن جعبه ای با هدایایی برای ارلیگ خان قرار می دهند. شمن صفات خود را می پوشد، خدایان را می خواند و هدف مراسم را نشان می دهد. او از خدایان حامی خود می خواهد که قربانی را به دروازه ارلیگ خان بیاورند و به روح بیمار فدیه بدهند. خود بیمار لباس های کثیف و پاره پوشیده و با دوده آغشته شده است. منظور این است که مرد کوچک جان بیمار را از خمیر فدیه می دهد. شمن، کاملایا، می‌گوید: «چرا به چنین آدم کثیف و زشتی نیاز داری؟ بهتر است به جای آن از این یکی تمیز، سفید و پر تغذیه استفاده کنید!» سپس شمن روح انگون یکی از اجداد خود را وارد بدن او می کند. او با بیمار آشنا می شود و نحوه ارسال مرد از خمیر و سایر قربانیان را نشان می دهد. طنابی بافته شده از نخ سفید و سیاه به دست بیمار و به گردن مجسمه بسته می شود. در حین حرکت، روح انگون آن را با یک شمشیر مینیاتوری برش می دهد که از ویژگی های شمن است. این طناب در اینجا به عنوان نمادی از وحدت اضداد ظاهر می شود: سفید-

سیاه، زندگی مرگ و برش آیینی آن نماد جدایی زندگی از مرگ یا به تعویق افتادن آن است. بعد از رفتن می گوید چند سال دیگر با ارلیگ خان چانه زد و آدم چطور باید به زندگی ادامه دهد تا اتفاق بدی نیفتد.

در حال حاضر، تمام آیین های مرتبط با دفن در میان بوریات ها توسط لاماهای بودایی انجام می شود. شمن ها فقط مراسم تدفین شمن های مرده را انجام می دهند. فقط در موارد نادری برای مردم مراسم تدفین انجام می دهند. بر اساس باورهای شمن، روح یک فرد باید پس از مرگ دوباره متولد شود. اما مواقعی وجود دارد که به دلایلی او نمی تواند این کار را انجام دهد. این عمدتا به این دلیل است که چیزی او را در این دنیا عقب نگه می دارد و او را از یافتن تولد مجدد بعدی باز می دارد. می تواند با وابستگی شدید به یکی از نزدیکانش یا رنجش نسبت به کسی، یا دلبستگی به برخی کارها، چیزها یا چیزهای ناتمام مانع آن شود. بدترین چیز آن است که روح متوفی به بستگان زنده اش تعقیب کند. فردی که توسط روح متوفی تسخیر شده است شروع به احساس ناخوشی می کند (او خواب های بدی می بیند، وضعیت روانی او ممکن است تغییر کند). اگر این اتفاق بیفتد، شمن‌ها مراسم uhehen XYney hanaal tahalkha (برای آزاد کردن (دریدن) هوشیاری یک فرد متوفی را انجام می‌دهند. منظور از این آیین کمک به روح متوفی است

تولد دوباره بعدی را بیابد و آگاهی خویشاوندان زنده خود را از روح مرده جدا کند. برای این مراسم، محراب زوله تخیل تهیه می شود که برای این مناسبت ارائه می شود: تکه های پارچه ابریشمی، نه جواهر، تکه های روبان ساتن، تکه های بره سرخ شده، غذای قربانی، نوشیدنی. همچنین برای شناسایی حضور روح مرده نعلبکی با خاکستر تهیه می شود (گاهی در حین تشریفات آثاری بر روی آن ظاهر می شود). و برای نوعی اقناع روح متوفی، نازک ترین تیغه خشک علف را تهیه می کنند که به چیزی مثلاً در یک تکه نان چسبیده است. پس از شروع مراسم، شمن ابتدا همه خدایان و ارواح را فرا می خواند، برای این کار از ویژگی های خود استفاده می کند: تنبور و غیره. سپس روح شخص متوفی را می خواند. هنگامی که شمن حضور او را احساس می کند، در طول فرآیند آیین با او گفتگو می کند و سعی می کند به او بفهماند که مرده است، در این دنیا گیر کرده است و نمی تواند تولد دوباره بعدی را پیدا کند. او به او می گوید که باید ترحم کند، از آزار و اذیت عزیزانش دست بردارد و بگذارد آنها در آرامش به زندگی خود ادامه دهند. هدایایی که در بالا توضیح داده شد در داخل جعبه ای با ضلع کم قرار می گیرند (به طوری که می توان همه آنها را به یکباره و سریع بسوزاند). شمن پس از یک جلسه ارتباط با روح، روح جد خود را وارد بدن او می کند تا او پیشکش و درخواستی را به دروازه ارلیک خان بفرستد. هنگامی که روح وارد می شود، متقاعد می شود که در این کار کمک کند و مکان سوزاندن قربانی ها و سایر نکات ظریف این وضعیت را نشان دهد. سپس کسی هدایا را برمی دارد و می سوزاند، در حالی که برمی گردد و برخلاف حرکت خورشید می چرخد ​​(این با این واقعیت توضیح داده می شود که اعتقاد بر این است که اگر به سمت خورشید بچرخید، انرژی منفی به مشعل نمی چسبد). همچنین فردی که این اعمال را انجام می دهد باید دارای آستین بلند و سر باشد.

لباس بپوشید، همه دکمه ها را ببندید و زیپ جیب ها را ببندید (اعتقاد بر این است که انرژی منفی به مکان های باز لباس نفوذ می کند).

در خاتمه، ما متذکر می شویم که اعمال توصیف شده توسط شمن های "Tengeri" از سنت حفظ شده Agin Buryats پیروی می کند، به لطف بومی آگا، بنیانگذار "Tengeri" B.Zh. تسیرندورژیف. با این حال، شکی نیست که خود آیین ها و همچنین شمنیسم بوریات به طور کلی، دستخوش دگرگونی قابل توجهی شده اند که با تغییرات جهانی در جامعه در طول یک قرن رخ داده است. می توان گفت که شمنیسم شهری با از دست دادن ویژگی های قومی-محلی خود، صرف نظر از وابستگی محلی آنها به دارایی فرهنگی مشترک همه بوریات ها تبدیل شده است. می‌توان گفت که شمنیسم شهری و آیین‌های آن به تدریج در حال تبدیل شدن به دینی است که همه بوریات‌ها را بدون استثنا متحد می‌کند و در این مقام، بودیسم را با چالش جدی مواجه می‌کند.

1 نه جواهر: طلا، نقره، مرجان، مروارید، فیروزه، لاجورد، مادر از مروارید، مس، فولاد.

2 اماکن مذهبی مرتبط با تکریم صاحبان منطقه.

ادبیات

1. Abaeva L.L. فرقه آهنگر در میان مردم مغول زبان. پنجمین کنگره بین المللی مطالعات مغولی (اولان باتور، سپتامبر 1987)، گزارش های هیئت شوروی: باستان شناسی، فرهنگ، قوم نگاری، زبان شناسی. M. - Nauka، 1987. ص 3.

2. خانگلوف م.ن. آثار جمع آوری شده. T. 1. -Ulan-Ude, 1958. ص 114-121.

Tsydenov Enkhe Munkoevich، دانشجوی کارشناسی ارشد مؤسسه مطالعات مغولی، بودایی و تبتی SB RAS، Ulan-Ude 670045، ایمیل: [ایمیل محافظت شده]

Tsydenov Enkhe Munkoevich، دانشجوی کارشناسی ارشد مؤسسه مطالعات مغولی، بودایی و تبتی، شعبه سیبری آکادمی علوم روسیه، Ulan-Ude. 670045، ایمیل: [ایمیل محافظت شده]

عکس از الکساندر گارمایف

در تابستان، ساکنان همه اقوام بوریاتیا برای مراسم دسته جمعی برای عبادت ارواح این منطقه بیرون می روند. بودایی ها آنها را "اوبو تاهیها" و شمنیست ها آنها را "تیلگان" می نامند. اما بسیاری که در این مراسم شرکت می کنند، نمی دانند که چرا ما این یا آن عمل را انجام می دهیم. اما از نظر محتوا، این دومین تعطیلات تابستانی مردم بوریات است

هدف از این آیین چیست؟ چه اهمیتی در زندگی ما دارد؟ چگونه به درستی برای آن آماده شویم، چگونه لباس بپوشیم؟ چه چیزی باید در OOO انجام شود، و چه چیزی مطلقا نمی تواند انجام شود؟ سری جدید مقالات ما به شما کمک می کند تا همه اینها را بیابید.

بیایید با اصول اولیه شروع کنیم - نحوه تهیه و تفاوت این آیین ها بین بودایی ها و شمنیست ها.

اووو از دیدگاه یک لاما

کلمه "oboo" به عنوان "کوه"، "تپه" ترجمه شده است. اینجا زیستگاه قدرتمندترین و تأثیرگذارترین روح مکان های اطراف است. از زمان‌های بسیار قدیم مورد احترام ساکنان محلی بوده‌اند، زیرا می‌دانند که مکان‌های خاصی وجود دارد که مردم به طبیعت، به کوه‌ها، دره‌ها، رودخانه‌ها و دریاچه‌ها نزدیک‌تر هستند. چنین زمین هایی صاحبان خود - سبدک (سبداغود) دارند.

سبدکی همان موجودات زنده (ارواح) هستند با معایب و مزیت هایشان؛ کسانی که متولد نشده اند نیز می توانند مانند آنها متولد شوند. بنابراین سبدک ها به ساده و عالی (آنهایی که به مرتبه آریا رسیده اند) تقسیم می شوند. شمنیست ها اغلب این ارواح را «اژین یا ایزن» می نامند.

در نزدیکی هر دهکده اوبوی مخصوص به خود وجود دارد، معمولاً روی تپه قرار دارد و توسط استوپای مخصوص ساخته شده مشخص شده است. در روز تعیین شده، طبق تقویم قمری، ساکنان محلی در نزدیکی اوبو جمع می شوند و لاما را برای انجام مراسم صدا می کنند. همچنین، همه کسانی که در یک منطقه به دنیا آمده اند، اما در روستا یا شهر دیگری زندگی می کنند، به اوبو می آیند. هدف اصلی این آیین، تقدیم خوراکی‌هایی به صاحبان منطقه است، تا بخواهند تابستان خوب باشد، خشکسالی نباشد، باران ببارد. لاما مجموعه ای از دعاها را می خواند که معمولاً با دعا شروع می شود تا منطقه را از انرژی منفی انباشته شده در طول سال پاک کند. مردم «هی مورین» را که با خود آورده بودند، روی تیرهای مخصوص آویزان می کنند و نام بستگان خود را روی آن می نویسند.

رئیس دانشگاه بودایی، دیمبریل باگشا، توضیح می‌دهد که همراه با اوبو تاهیها، آیین «لوسود تاهیها» نیز انجام می‌شود. - این یک پیشکش به صاحبان آب است، این آیین در کنار رودخانه ها، دریاچه ها و نهرها انجام می شود. باز هم، هر روستا مکان خاص خود را دارد که در آن این مراسم تقدیم به ناگاها (صاحبان آب) انجام می شود.

برای اینکه ارواح بفهمند بهتر است دعایی به صاحبان منطقه و آب به زبان آنها بخوانند، یعنی. زبان های سانسکریت، بوریات، مغولی.

از ارواح چیز زیادی نخواهید

همانطور که لاماها خاطرنشان می کنند، نباید زیاد از صاحبان منطقه درخواست کرد.

مردم اغلب آرزو می کنند، برای بیماری ها یا برخی از آرزوهای بزرگ درمان می کنند. - متأسفانه مالکان منطقه قادر به برآورده کردن درخواست ها نیستند، در بین آنها موجودات سامساری زیادی وجود دارد، یعنی کسانی که در چرخ سامسارا هستند، بنابراین هنگام تقدیم به آنها نباید از آنها درخواست کنید. همه چيز.

صاحبان منطقه تمایل دارند مشکلات روزمره بیشتری را حل کنند: به طوری که هیچ بدبختی در راه نباشد، تا همه چیز در خانه خوب باشد، تا بلایای طبیعی شدید مانند سیل، خشکسالی رخ ندهد.

تیلگان از دیدگاه شمن ها

کلمه "تیلگان" (تحیل) از شکل رایج مغولی باستانی "tahikhu" گرفته شده است که به "taikha" تبدیل شده است که به معنای "تکریم" خدایان است. به طور معمول، دنباله‌ها در بالای کوه‌ها قرار داشتند، از آنجا که نمای وسیعی از اولوس‌های واقع در پای باز می‌شد. از این گذشته، صاحب منطقه معمولاً در جایی زندگی می کند که بتواند دارایی خود را مشاهده کند. گاه دنباله‌ها را در پای کوه، در کنار رودخانه یا دریاچه نگه می‌داشتند؛ هر دم‌بند مکان دائمی و زیبای خود را داشت.

دروازه های بهشت ​​را باز کن

یکی از بزرگ‌ترین دم‌بازها، آیین «گشودن دروازه‌های بهشت» است. معمولا در روزهای پایانی اردیبهشت برگزار می شود. همانطور که شمن ها می گویند، باید در زمان خاصی برگزار شود، که می توان آن را با علائم طبیعی تشخیص داد: گلدهی شروع شده است، فاخته بانگ زده است، درختان شکوفا شده اند، علف ها سبز شده اند - همه این علائم تابستان نشان می دهد که آن زمان باز کردن دروازه های بهشت ​​است. برای این کار، شمن ها در ساعت مقرر (در سال جاری حدود 50 نفر) جمع می شوند و به انجام مراسم می پردازند. هدف اصلی این است که از خدایان - 13 ختس یا همانطور که معمولاً به آنها نویون شمالی گفته می شود - برای رفاه، رفاه، صلح و آرامش بخواهیم. برای این مراسم، یک قوچ سیاه 2-3 ساله به طور خاص جستجو می شود و باید اخته شود. آن را ذبح می کنند، گوشت را در دیگ معمولی می جوشانند و با ارزش ترین قسمت آن یعنی سر ("ابزار") به عنوان پیشکش برای خدایان استفاده می شود.

کاشت بیشه توس

علاوه بر این، شمن ها "بیلستان توس" می کارند. اینها درختان توس جوان با تعداد معینی هستند که در محل نذری حفر شده اند - 3، 12 یا 14. آنها با کراوات سفید و آبی (نماد "نقره")، قرمز و زرد ("طلا") و یک هادک تزئین شده اند. معمولاً آبی) به فاصله یک آرنج از بالا بسته می شود. علاوه بر این ، اولین توس "ur" نامیده می شود - با سه لانه ساخته شده از پشم تزئین شده است که هر کدام شامل سه تخم "طلایی" است. تصاویر حیوانات از پارچه بریده شده است - سنجاب، گوران، خرگوش. نمادهای خورشید و ماه که همچنین بر روی درخت توس آویزان شده‌اند، با تصاویری از نه دختر که همچنین از پارچه حک شده‌اند، به هم متصل شده‌اند. علاوه بر این، درختان توس با ابریشم تزئین شده اند. لامپ ها از خمیر درست می شوند. همه این کارها به این منظور انجام می شود که خدایان و ارواح احضار شده بیایند و از پذیرایی هایی که به آنها ارائه می شود لذت ببرند.

پنجاه شمن شروع به انجام مراسم می کنند. در دعاهایشان درباره خودشان صحبت می کنند، توضیح می دهند که چرا این مراسم انجام می شود و برای چه کسانی انجام می شود. اول از همه وارد خلسه می شوند و با اجداد شمن خود ارتباط برقرار می کنند تا به نوعی متصدی این آیین شوند. آنها می خواهند به خدایان برسانند که مردم برای آنها هدایا بفرستند و برای رفاه دعا کنند. سپس 13 خات، حامیان همه موجودات زنده از اورال تا اقیانوس آرام، به نوبه خود فرود می آیند. آخرین نفری که فرود آمد کلبه عالی بوخا نویون است. شمن‌ها از طریق اجدادشان از او اجازه می‌خواهند که آیا می‌توانند به خدایان هدیه بدهند. سپس بیشه توس سوزانده می شود. پس از سوزاندن بیشه، شمن ارشد کاسه را پرتاب می کند. اگر پایین بیاید، پس همه چیز به درستی انجام شده است. شمن ها شروع به خواندن دعا برای موفقیت می کنند. سپس از همه خدایان و اجداد با پذیرایی استقبال می شود. همه حاضران شیر، چای و ودکا را می پاشند و نذورات را در جهتی که شمن اشاره می کند پراکنده می کنند. سپس شمن ها می نشینند و از هر شش جهت: غرب، شرق، جنوب و شمال، بهشت ​​و زمین تقاضای رفاه می کنند. تا سه روز بعد از مراسم، هرکسی که حضور داشت نباید چیزی به کسی بدهد تا از اقبال دریافتی غافل نشود.

نقشه مکان های مقدس بوریاتیا

برای بزرگنمایی روی عکس کلیک کنید

چگونه طبق تمام قوانین آماده شویم؟

با وجود تمام تفاوت های موجود در خود آیین ها، آمادگی برای آنها تا حد زیادی مشابه است.

باید دقیقا مشخص شود که کجا و چه زمانی انجام می شود. اوبوهای بودایی بر اساس تاریخ های فرخنده در تقویم قمری برگزار می شوند. شماره دقیق را در داتسان محلی خود بیابید.

چه غذاهایی برای بودایی ها بیاوریم:

چای قوی سیاه دم کرده بدون شیر برنج محصولات لبنی: شیر، خامه ترش یا کره. شیرینی: کلوچه و آب نبات

توجه! لاماها حمل ودکا یا هر الکل دیگر را در هواپیما توصیه نمی کنند.

دیمبریل باگشا می‌گوید بودایی‌ها در نهایت از ارائه ودکا خودداری می‌کنند زیرا نمی‌خواهند ارواح را با الکل مسموم کنند.

فراموش نکنید که از قبل هیج مرینا را تهیه کنید.

خی مورین ها که مردم آن را در ساغالگان آویزان می کردند به مرور زمان قدرت خود را از دست می دهند. دیمبریل بگشا می گوید: دعاهای خوش شانسی که بر روی خیامورین نوشته شده است تحت تأثیر شرایط طبیعی پاک می شوند، بنابراین باید در طی مراسم اوبو تجدید شوند.

یادآوری می کنیم که روی یک خی مورین بهتر است یک نام بنویسید - خویشاوند، دوست، همکار یا خودتان. آنها در پنج رنگ هستند که به کدام رنگ نیاز دارید بستگی به نماد سال تولد شما دارد، می توانید در مورد این موضوع در داتسان از لاماها مطلع شوید.

به یک منطقه خاص وابسته نباشید

برخلاف تصورات کلیشه ای، شمن ها آیین های اوبو را به شدت به محلی بودن گره نمی زنند.

اجداد در هر صورت به سراغ شما خواهند آمد، این در مورد باله‌های اجدادی صدق می‌کند، لازم نیست به مکانی که در آن متولد شده‌اید، جایی که اجداد شما در آن زندگی می‌کرده‌اند بروید. در هر صورت، ارواح اجداد شما را می شنوند و به ندای شما پاسخ می دهند. Radna Dashitsyrenova، معاون رئیس، گفت: اگر ما در مورد ارائه یک هدیه به ارواح منطقه صحبت می کنیم، پس باید به یک مکان خاص بروید، به عنوان مثال، tailgan در پنج انگشت یا به افتخار بوخا باتور در Omulevka. شمن اعظم "تنگری". - تاریخ ها و مکان های دمگل بلافاصله پس از ساغالگان توسط شمن عالی تعیین می شود.

هنگام رفتن به دمگل، حتما یک خدک آبی که نماد بهشت ​​است، همراه خود ببرید.

چه محصولاتی را برای شمنیست ها بیاوریم:

چای سیاه غلیظ با شیر که صبح دم کرده است.کوکی ها، شیرینی ها و کره را در بشقاب قرار دهید.یک بطری کوچک ودکا و شیر بخرید.

فهرستی از دوستان، اقوام یا همکاران - همه کسانی که می خواهید برای آنها دعا کنید، و پرداخت به شمن (مبلغ دلخواه است) که به لیست پیوست شده است، با خود بیاورید.

به والپیپر کی مراجعه کنم؟

این سوال اغلب مطرح می شود: یک شخص باید بر روی کدام وسیله نقلیه سوار شود؟ پدر یا مادر؟

البته بهتر است برای این مراسم به دیار پدری بروید. با این حال، در کشور ما موارد رایجی وجود دارد که کودک در خانواده ای ناقص بزرگ می شود. لاماها پاسخ می دهند که در این مورد، او باید به مراسم در وطن پدر و مادری که با آنها زندگی می کند برود.

زن باید به چه کسی سفر کند: محل تولد یا محل تولد شوهر؟

در اینجا مسئله به سادگی حل می شود: زن پس از ازدواج به خانواده شوهرش می پیوندد و طبق سنت باید او را در همه جا دنبال کند، از جمله رفتن به مراسم اوبو. با این حال، در اینجا سخت گیری خاصی وجود ندارد؛ لاماها خاطرنشان می کنند، اگر تمایلی وجود داشته باشد، می تواند برای برگزاری مراسم به روستای زادگاهش سفر کند.

دستگاه های پاک کن. مالش نه تنها یک فرآیند آسیاب کردن، بلکه جداسازی است، یعنی. جداسازی توده مواد خام میوه و سبزیجات از دانه ها، دانه ها و پوست روی الک هایی با قطر سلولی 0.0 میلی متر. پایان عبارت است از آسیاب اضافی توده پوره شده با عبور دادن آن از یک الک به قطر سوراخ 0.6 میلی متر. قوانین عملیاتی و ایمنی کار. قبل از شروع کار بر روی دستگاه مالش، وضعیت بهداشتی، مونتاژ صحیح و قابلیت اطمینان بست غربال، دیسک های رنده، روتور قابل تعویض و قابلیت اطمینان بست کلیه قطعات دستگاه را بررسی کنید.

پس از این، قابلیت اطمینان و سرویس دهی زمین نصب شده را بررسی کنید. سپس ماشین در دور آرام بررسی می شود. قوانین کارکرد ایمن ماشین آلات برش سبزیجات: 1. فقط کارگرانی که لباس خشک و مخصوص به تن دارند می توانند روی دستگاه شروع به کار کنند. 2. وضعیت بهداشتی و فنی، مونتاژ صحیح، قابلیت اطمینان بست چاقو، بلوک چاقو و رنده و همچنین استحکام بست قیف را بررسی کنید.

4. قوانین مربوط به عملکرد ماشین آلات. هنگام کار با ماشین کلاس I، باید از تجهیزات حفاظت فردی استفاده شود: دستکش دی الکتریک، گالش، تشک و غیره، به جز موارد ذکر شده در زیر. انجام کار با ماشین کلاس I بدون استفاده از تجهیزات حفاظت فردی در موارد زیر مجاز است اگر: هنگام کار با ماشین آلات، رعایت کلیه الزامات دستورالعمل عملکرد آنها، با دقت کار با آنها و عدم رعایت آنها ضروری است. آنها را در معرض شوک، بار اضافی یا قرار گرفتن در معرض خاک یا محصولات نفتی قرار دهید.

ماشین هایی که در برابر رطوبت محافظت نمی شوند نباید در معرض قطرات یا پاشش آب یا مایعات دیگر قرار گیرند. بهره وری دستگاه های پیش پاک کن با فرمول تعیین می شود: که در آن D قطر درام غربال برف پاک کن، m است. L - طول کوبنده، متر؛ n - تعداد دور در دقیقه ماشین آلات و مکانیسم های سنگ زنی. دستگاه، اصل عملکرد، قوانین عملیاتی و اقدامات احتیاطی ایمنی. تعیین بهره وری و توان مورد نیاز.

این دستگاه ها برای چرخ کردن گوشت و ماهی به گوشت چرخ کرده، چرخ کردن مجدد توده کتلت و پر کردن سوسیس با استفاده از چرخ گوشت طراحی شده اند. قوانین عملیاتی و ایمنی کار. قبل از شروع کار بر روی دستگاه مالش، وضعیت بهداشتی، مونتاژ صحیح و قابلیت اطمینان بست غربال، دیسک های رنده، روتور قابل تعویض و قابلیت اطمینان بست کلیه قطعات دستگاه را بررسی کنید.

پس از این، قابلیت اطمینان و سرویس دهی زمین نصب شده را بررسی کنید. سپس ماشین در دور آرام بررسی می شود. دستگاه پاک کن MP 1 - سینی، 2 - توری، 3 - روتور پره، 4 - قیف بارگیری، 5 - دریچه زباله، 6 - دسته با گیره غیر عادی، 7 - ظرف جمع آوری زباله، 8 - درایو تسمه V، 9 - موتور الکتریکی .

جدول قوانین عملیاتی و ایمنی کار. قبل از شروع کار بر روی دستگاه مالش، وضعیت بهداشتی، مونتاژ صحیح و قابلیت اطمینان بست غربال، دیسک های رنده، روتور قابل تعویض و قابلیت اطمینان بست کلیه قطعات دستگاه را بررسی کنید. پس از این، قابلیت اطمینان و سرویس دهی زمین نصب شده را بررسی کنید. سپس ماشین در دور آرام بررسی می شود.

5. قوانین مربوط به عملکرد ایمن و راه اندازی یک ماشین تمیز کردن مداوم تک مرحله ای را بدانید. تجهیزات، ابزار و موجودی: دستگاه مالش تک مرحله ای، قابلمه با ظرفیت 2 3 لیتر (2 عدد)، فشار دهنده چوبی، کرونومتر، کولیس. محصولات: سیب-5.0 کیلوگرم؛ گوجه فرنگی - 5.0 کیلوگرم؛ استخوان - 5.0 کیلوگرم. مطالعه دستگاه و اصل عملکرد. یک دستگاه مالش تک مرحله ای (برنج) شامل یک محفظه، یک محرک، یک محور شلاقی و یک درام غربال است که روی یک قاب مشترک نصب شده است.

دستگاه آسیاب پیوسته برای حذف حفره ها از میوه های مختلف طراحی شده است. قوانین کار با دستگاه های پاک کن قبل از راه اندازی ماشین آلات و مکانیزم ها، وضعیت بهداشتی، زمین، استحکام بست قطعات و ابزار کار، سنگرها و قیف بارگیری را بررسی کنید.

سپس ماشین را در دور آرام روشن کنید. پس از اطمینان از سالم بودن آن و بدون خاموش کردن موتور، محصولات را بارگیری کنید. هنگامی که دستگاه در حال کار است، غذای چسبیده را با دست فشار ندهید یا صاف نکنید، زیرا ممکن است باعث آسیب شود.

قوانین عملیاتی دسته ها1 نظرناوبری پست

تاریخچه شطرنج حداقل به یک و نیم هزار سال پیش برمی گردد. شطرنج که در قرن پنجم تا ششم در هند اختراع شد، تقریباً در سراسر جهان گسترش یافت و به بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ بشر تبدیل شد. یک افسانه باستانی وجود دارد که ایجاد شطرنج را به یک برهمن خاص نسبت می دهد. او برای اختراع خود، در نگاه اول، از راجه پاداش ناچیز درخواست کرد: به تعداد دانه های گندم که اگر یک دانه در مربع اول گذاشته شود، دو دانه در مربع اول، چهار دانه در صفحه سوم، و غیره معلوم شد که چنین مقدار دانه در کل سیاره وجود ندارد (برابر با 264 − 1 ≈ 1.845 × 1019 دانه است که برای پر کردن یک انبار با حجم 180 کیلومتر مربع کافی است). به سختی می توان گفت که درست بود یا نه، اما به هر شکلی، هند زادگاه شطرنج است. نه دیرتر از آغاز قرن ششم، اولین بازی شناخته شده مربوط به شطرنج، چاتورانگا، در شمال غربی هند ظاهر شد. قبلاً ظاهر "شطرنج" کاملاً قابل تشخیصی داشت، اما از نظر دو ویژگی با شطرنج مدرن تفاوت اساسی داشت: چهار بازیکن بود، نه دو (آنها جفت در برابر جفت بازی می کردند) و حرکات مطابق با نتایج پرتاب تاس انجام می شد. . هر بازیکن چهار قطعه (ارابه (ارابه)، شوالیه، اسقف، پادشاه) و چهار پیاده داشت. شوالیه و شاه مانند شطرنج حرکت می‌کردند، ارابه و اسقف بسیار ضعیف‌تر از شطرنج و اسقف فعلی بودند. اصلا ملکه ای وجود نداشت. برای برنده شدن در بازی، لازم بود کل ارتش دشمن نابود شود. تبدیل شطرنج به یک ورزش بین المللی از قرن شانزدهم، باشگاه های شطرنج شروع به ظهور کردند، جایی که آماتورها و نیمه حرفه ای ها جمع می شدند و اغلب برای یک سهم پولی بازی می کردند. در طول دو قرن بعد، گسترش شطرنج منجر به ظهور مسابقات ملی در اکثر کشورهای اروپایی شد. نشریات شطرنج در ابتدا به صورت پراکنده و نامنظم منتشر می شوند، اما با گذشت زمان به طور فزاینده ای محبوب می شوند. اولین مجله شطرنج "Palamed" در سال 1836 توسط شطرنج باز فرانسوی لوئی شارل لابوردونیز شروع به انتشار کرد. در سال 1837، یک مجله شطرنج در بریتانیا و در سال 1846 در آلمان منتشر شد. در قرن نوزدهم مسابقات بین المللی (از سال 1821) و مسابقات (از سال 1851) شروع به برگزاری کردند. در اولین تورنمنت که در سال 1851 در لندن برگزار شد، آدولف آندرسن برنده شد. این او بود که به "پادشاه شطرنج" غیررسمی تبدیل شد، یعنی کسی که قوی ترین شطرنج باز جهان به حساب می آمد. متعاقباً این عنوان توسط پل مورفی (ایالات متحده آمریکا) به چالش کشیده شد که در سال 1858 با نتیجه 2=2-7+ برنده مسابقه شد، اما پس از خروج مورفی از صحنه شطرنج در سال 1859، آندرسن دوباره اولین شد و تنها در سال 1866. ویلهلم اشتاینیتز در دیدار مقابل اندرسن با نتیجه 6-8+ پیروز شد و «پادشاه بی تاج» جدید شد. اولین قهرمان شطرنج جهان که رسماً این عنوان را به خود اختصاص داد، همان ویلهلم اشتاینیتز بود که در اولین مسابقه تاریخ، یوهان زاکرتورت را شکست داد، که در توافق آن عبارت "مسابقه قهرمانی جهان" ظاهر شد. بنابراین، سیستم جانشینی عنوان ایجاد شد: قهرمان جدید جهان کسی بود که در مسابقه مقابل قهرمان قبلی پیروز می شد، در حالی که قهرمان فعلی حق موافقت با مسابقه یا رد حریف را برای خود محفوظ می داشت و شرایط و مکان را نیز تعیین می کرد. از مسابقه تنها مکانیزمی که می‌توانست یک قهرمان را مجبور به بازی با یک رقیب کند، افکار عمومی بود: اگر یک شطرنج‌باز قویاً برای مدت طولانی نمی‌توانست حق مسابقه با قهرمان را به دست بیاورد، این نشانه ترسو بودن قهرمان تلقی می‌شد. ، نجات چهره، مجبور به پذیرش چالش شد. به طور معمول، در توافقنامه مسابقه حق قهرمانی برای بازی مجدد در صورت باخت وجود داشت. پیروزی در چنین مسابقه ای عنوان قهرمانی را به مالک قبلی بازگرداند. در نیمه دوم قرن نوزدهم، کنترل زمان در مسابقات شطرنج مورد استفاده قرار گرفت. در ابتدا از یک ساعت شنی معمولی برای این کار استفاده شد (زمان هر حرکت محدود بود) که بسیار ناخوشایند بود، اما به زودی شطرنج باز آماتور انگلیسی توماس برایت ویلسون (T.B. Wilson) یک ساعت شطرنج ویژه اختراع کرد که اجرای راحت را ممکن می کرد. یک محدودیت زمانی برای کل بازی یا برای تعداد معینی حرکت. کنترل زمان به سرعت بخشی از تمرین شطرنج شد و به زودی در همه جا مورد استفاده قرار گرفت. در پایان قرن نوزدهم، مسابقات رسمی و مسابقات بدون کنترل زمان عملاً دیگر برگزار نمی شد. همزمان با ظهور کنترل زمان، مفهوم "فشار زمان" ظاهر شد. به لطف معرفی کنترل زمان، اشکال خاصی از مسابقات شطرنج با محدودیت زمانی بسیار کوتاه به وجود آمد: "شطرنج سریع" با محدودیت حدود 30 دقیقه در هر بازی برای هر بازیکن و "بلیتز" - 5-10 دقیقه. با این حال، آنها خیلی دیرتر گسترش یافتند. شطرنج در قرن بیستم در پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، توسعه شطرنج در اروپا و آمریکا بسیار فعال بود، سازمان‌های شطرنج بزرگ‌تر شدند و تورنمنت‌های بین‌المللی بیشتری برگزار شد. در سال 1924، فدراسیون بین المللی شطرنج (FIDE) ایجاد شد که در ابتدا المپیادهای جهانی شطرنج را سازماندهی کرد. تا سال 1948، سیستم جانشینی عنوان قهرمان جهان که در قرن نوزدهم ایجاد شده بود حفظ شد: رقیب قهرمان را به مسابقه ای دعوت کرد که برنده آن قهرمان جدید شد. تا سال 1921، قهرمان باقی ماند امانوئل لاسکر (دومین پس از اشتاینیتز، قهرمان رسمی جهان، که در سال 1894 این عنوان را به دست آورد)، از سال 1921 تا 1927 - خوزه رائول کاپابلانکا، از سال 1927 تا 1946 - الکساندر آلخین (در سال 1935 آلخین جهان را از دست داد. مسابقه قهرمانی به ماکس یووه، اما در سال 1937، در یک مسابقه مجدد، او این عنوان را پس گرفت و تا زمان مرگش در سال 1946 آن را حفظ کرد. پس از مرگ آلخین در سال 1946 که شکست ناپذیر باقی ماند، فیده سازماندهی مسابقات قهرمانی جهان را بر عهده گرفت.اولین مسابقات رسمی شطرنج قهرمانی جهان در سال 1948 برگزار شد که برنده آن استاد بزرگ شوروی میخائیل بوتوینیک بود. فیده سیستمی از تورنمنت ها را برای کسب عنوان قهرمان معرفی کرد: برندگان مراحل مقدماتی به مسابقات منطقه ای راه یافتند، برندگان مسابقات منطقه ای به مسابقات بین منطقه ای راه یافتند و دارندگان بهترین نتایج در دومی در مسابقات شرکت کردند. مسابقات نامزدی، که در آن یک سری از بازی های حذفی، برنده را تعیین می کند، که قرار بود در مسابقه با قهرمان فعلی بازی کند. فرمول مسابقه عنوان چندین بار تغییر کرد. اکنون برندگان مسابقات منطقه ای در یک تورنمنت با بهترین (رتبه بندی) بازیکنان جهان شرکت می کنند. برنده قهرمان جهان می شود مدرسه شطرنج شوروی نقش بزرگی در تاریخ شطرنج، به ویژه در نیمه دوم قرن بیستم ایفا کرد. محبوبیت گسترده شطرنج، آموزش فعال و هدفمند آن و شناسایی بازیکنان توانمند از دوران کودکی (یک بخش شطرنج، یک مدرسه شطرنج کودکان در هر شهر اتحاد جماهیر شوروی بود، باشگاه های شطرنج در موسسات آموزشی، شرکت ها و سازمان ها، مسابقات وجود داشت. به طور مداوم برگزار شد، حجم زیادی از ادبیات تخصصی منتشر شد) به سطح بالای بازی شطرنج بازان شوروی کمک کرد. توجه به شطرنج در بالاترین سطح نشان داده شد. نتیجه این بود که از اواخر دهه 1940 تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، شطرنج بازان شوروی عملاً در شطرنج جهان برتر بودند. از 21 المپیاد شطرنج که از سال 1950 تا 1990 برگزار شد، تیم اتحاد جماهیر شوروی 18 المپیاد را برد و در المپیاد دیگری مدال نقره شد؛ از 14 المپیاد شطرنج زنان در همان دوره، 11 المپیاد برنده شد و 2 نقره گرفت. از 18 قرعه کشی برای عنوان قهرمانی جهان در بین مردان بالای 40 سال، تنها یک بار برنده یک شطرنج باز غیر شوروی بود (این رابرت فیشر آمریکایی بود) و دو بار دیگر مدعی این عنوان از اتحاد جماهیر شوروی نبود. و مدعی همچنین نماینده مدرسه شطرنج شوروی بود، ویکتور کورچنوی بود که از اتحاد جماهیر شوروی به غرب فرار کرد). در سال 1993، گری کاسپاروف، که در آن زمان قهرمان جهان بود، و نایجل شورت، که برنده مرحله مقدماتی شد، با متهم کردن رهبری فدراسیون به غیرحرفه‌ای بودن و فساد، از انجام یک مسابقه دیگر در مسابقات جهانی تحت نظارت فیده خودداری کردند. کاسپاروف و شورت سازمان جدیدی به نام PSA تشکیل دادند و این مسابقه را تحت نظارت آن انجام دادند. در جنبش شطرنج انشعاب وجود داشت. فیده کاسپاروف را از این عنوان محروم کرد، عنوان قهرمانی جهان از نظر فیده بین آناتولی کارپوف و یان تیمن بازی می شد که در آن زمان پس از کاسپاروف و شورت بالاترین رتبه شطرنج را داشت. در همان زمان ، کاسپاروف همچنان خود را یک قهرمان جهان "واقعی" می دانست ، زیرا در مسابقه ای با یک مدعی قانونی - کوتاه از عنوان دفاع کرد و بخشی از جامعه شطرنج با او همبستگی داشت. در سال 1996، PCA در نتیجه از دست دادن یک اسپانسر متوقف شد، پس از آن، قهرمانان PCA شروع به "قهرمانان شطرنج کلاسیک جهان" نامیدند. در اصل، کاسپاروف سیستم قدیمی انتقال عنوان را احیا کرد، زمانی که قهرمان خود چالش رقیب را پذیرفت و با او مسابقه داد. قهرمان بعدی "کلاسیک" ولادیمیر کرامنیک بود که در سال 2000 در یک مسابقه مقابل کاسپاروف پیروز شد و در سال 2004 در مسابقه با پیتر لکو از عنوان قهرمانی دفاع کرد. تا سال 1998، فیده به بازی کردن عنوان قهرمانی به روش سنتی ادامه داد (آناتولی کارپوف باقی ماند. قهرمان فیده در این دوره)، اما از سال 1999 تا سال 2004، قالب مسابقات به طور چشمگیری تغییر کرد: به جای مسابقه بین یک رقیب و یک قهرمان، عنوان شروع به بازی در یک تورنمنت حذفی کرد که در آن مسابقات فعلی قهرمان باید به صورت کلی شرکت می کرد. در نتیجه، عنوان مدام دست به دست شد و پنج قهرمان در شش سال تغییر کردند. به طور کلی، در دهه 1990، فیده تلاش های زیادی کرد تا مسابقات شطرنج را پویاتر و جذاب تر کند و در نتیجه برای حامیان مالی بالقوه جذاب باشد. اول از همه، این در انتقال در تعدادی از مسابقات از سیستم سوئیسی یا دور روبین به سیستم حذفی بیان شد (در هر دور یک مسابقه از سه بازی حذفی وجود دارد). از آنجایی که سیستم حذفی مستلزم یک نتیجه بدون ابهام در راند است، بازی های اضافی شطرنج سریع و حتی بازی های بلیتز در مقررات مسابقات ظاهر شده است: اگر سری اصلی بازی ها با کنترل زمان منظم با تساوی به پایان برسد، یک بازی اضافی با یک بازی انجام می شود. کنترل زمان کوتاه از طرح های پیچیده کنترل زمان استفاده می شود که از فشار زمانی شدید محافظت می کند، به ویژه "ساعت فیشر" - کنترل زمان با اضافه کردن پس از هر حرکت. دهه آخر قرن بیستم در شطرنج با رویداد مهم دیگری مشخص شد - شطرنج کامپیوتری به سطح بالایی رسید که از شطرنج بازان انسانی پیشی گرفت. در سال 1996، گری کاسپاروف برای اولین بار یک بازی را به کامپیوتر باخت و در سال 1997 نیز یک مسابقه را به کامپیوتر Deep Blue با یک امتیاز شکست داد. رشد بهمن مانند در بهره وری کامپیوتر و ظرفیت حافظه، همراه با الگوریتم های بهبود یافته، منجر به ظهور برنامه هایی در دسترس عموم در آغاز قرن بیست و یکم شد که می توانستند در سطح استاد بزرگ در زمان واقعی بازی کنند. قابلیت اتصال به پایگاه‌های اطلاعاتی از پیش انباشته‌شده از اولین و جداول پایان‌های کوچک‌تر، قدرت بازی دستگاه را بیشتر می‌کند و خطر اشتباه در موقعیت شناخته‌شده را کاملاً از بین می‌برد. اکنون رایانه می تواند به طور مؤثر به یک شطرنج باز انسان حتی در بالاترین سطح مسابقات مشاوره دهد. پیامد این تغییر در قالب مسابقات سطح بالا بود: مسابقات شروع به استفاده از اقدامات ویژه برای محافظت در برابر نکات رایانه ای کردند، علاوه بر این، تمرین به تعویق انداختن بازی ها کاملاً کنار گذاشته شد. زمان اختصاص داده شده به بازی کاهش یافت: اگر در اواسط قرن بیستم هنجار برای 40 حرکت 2.5 ساعت بود، در پایان قرن به 2 ساعت (در موارد دیگر - حتی 100 دقیقه) برای 40 حرکت کاهش یافت. . وضعیت کنونی و چشم انداز پس از مسابقه اتحاد کرامنیک - توپالوف در سال 2006، انحصار فیده در برگزاری مسابقات قهرمانی جهان و اعطای عنوان قهرمان شطرنج جهان بازگردانده شد. اولین قهرمان جهان "یکپارچه" ولادیمیر کرامنیک (روسیه) بود که در این مسابقه پیروز شد. تا سال 2013 قهرمان جهان ویسواناتان آناند بود که در سال 2007 قهرمان جهان شد. در سال 2008، یک مسابقه مجدد بین آناند و کرامنیک برگزار شد، آناند عنوان خود را حفظ کرد. در سال 2010 مسابقه دیگری برگزار شد که در آن آناند و وسلین توپالوف شرکت کردند. آناند دوباره از عنوان قهرمانی دفاع کرد. در سال 2012، مسابقه ای برگزار شد که در آن آناند و گلفاند شرکت کردند. آناند در بازی تای بریک از عنوان قهرمانی خود دفاع کرد. در سال 2013، آناند عنوان قهرمانی جهان را به مگنوس کارلسن از دست داد که زودتر از موعد مقرر با نتیجه 6½: 3½ پیروز شد. فرمول عنوان قهرمانی توسط فیده در حال تنظیم است. در آخرین دوره قهرمانی، این عنوان در یک تورنمنت با حضور قهرمان، چهار برنده مسابقات کاندید و سه بازیکن منتخب شخصا با بالاترین امتیاز برگزار شد. با این حال، FIDE سنت برگزاری مسابقات شخصی بین یک قهرمان و یک رقیب را نیز حفظ کرده است: طبق قوانین موجود، یک استاد بزرگ با رتبه 2700 یا بالاتر حق دارد قهرمان را به مسابقه دعوت کند (قهرمان نمی تواند رد کند). مشروط به تامین بودجه و رعایت موعد مقرر: مسابقه باید حداکثر شش ماه قبل از شروع مسابقات جهانی بعدی به پایان برسد. پیشرفت شطرنج کامپیوتری که در بالا ذکر شد به یکی از دلایل محبوبیت فزاینده انواع شطرنج غیر کلاسیک تبدیل شده است. از سال 2000 مسابقات شطرنج فیشر برگزار می شود که در آن ترتیب اولیه مهره ها به صورت تصادفی قبل از بازی از بین 960 گزینه انتخاب می شود. در چنین شرایطی، مجموعه عظیمی از تغییرات باز انباشته شده توسط تئوری شطرنج بی فایده می شود، که، همانطور که بسیاری معتقدند، تأثیر مثبتی بر مؤلفه خلاق بازی می گذارد و هنگام بازی در برابر یک ماشین، به طور قابل توجهی مزیت رایانه را محدود می کند. در مرحله افتتاحیه بازی

وزارت آموزش و پرورش و علوم جمهوری بوریاتیا

اداره آموزش و پرورش ناحیه کورومکان

MBOU DOD "مرکز خلاقیت کودکان"

MBOU "مدرسه متوسطه Garginskaya به نام. N.G. دامدینوا"

مرحله منطقه ای مسابقه همه روسی "وطن کوچک من: طبیعت، فرهنگ، قومیت"

نامزدی "فرهنگ سنتی"

موضوع " آیین های سنتی عبادت زورخن خدا و منخسار به عنوان نمونه ای از حفظ فرهنگ مردم بوریات»

دانش آموز کلاس هشتم

رئیس: Evreeva L.G.

معلم جغرافیا

با. ارزگون، ۱۳۹۵

معرفی

همه جا در میان جمعیت بوریات Transbaikalia، فرقه های لامائیستی و شامانی Ooo وجود دارد. این شکل اصلی آیین غیر داتسان است که به صورت جمعی انجام می شود. اعمال آیینی در یک جامعه فرقه ای خاص انجام می شود. اوبو یک پناهگاه است، جایگاه قدرتمندترین روح. اوبو به شکل انبوهی از سنگ ها بر روی قله کوه ها، روی گذرگاه ها، در سواحل دریاچه ها، در استپ ساخته شده است.

Tailagan یک آیین با قربانی است، یک جشن شامانی.

در گذشته، هر طایفه دارای مکان های مقدس مشترک در قلمرو عشایری خود بود که در آن مراسم عمومی سالانه قربانی برای ارواح - صاحبان منطقه (سبدگ) انجام می شد.

سابدگ های بوریات به سراغ مردم می آیند و تبدیل به یک شخص، حیوان، پرنده و غیره می شوند. سابداک ها در ابتدا فقط خدایان شمنی بودند، سپس تحت تأثیر معلمان بودایی به سه جواهر (آموزه های بودا) پناه بردند.

هدف از مطالعه : حفظ پدیده های فرهنگی ناملموس - آیین ها.

بر اساس هدف، موارد زیر تعیین می شود:وظایف :

1. مطالعه و حفظ همه جانبه میراث فرهنگی میهن کوچک:آیین های سنتی عبادت زورخن هاده و منصحار

2. بازتولید پدیده های فرهنگ ناملموس.

3. بررسی تاریخچه رابطه قومیت و طبیعت.

تازگیپژوهش: آیین های سنتی عبادت زورخن خدا و منصحار به عنوان نمونه ای از حفظ فرهنگ مردم بوریات مورد مطالعه قرار نگرفته است.

ارتباط تحقیق . در حال حاضرآیین های پرستش ارواح و صاحبان محلات در بین مردم محبوبیت پیدا می کند. در عین حال، در میان ساکنان فرهنگ ناملموس - آیین های پرستش ارواح محلات - ناآگاهی وجود دارد. ساکنان در مراسم شرکت می کننداغلب به طور کاملندانستن معنای تشریفات

روش های پژوهش : مجموعه مطالب تاریخ محلی: گفتگو و ثبت خاطرات از اهالی روستای ارزگون که سالانه در این آیین شرکت می کردند، مجموعه مطالب عکاسی.

بخش اصلی

کلمه tailagan از شکل رایج مغولی باستانی گرفته شده است"تهیهو" - احترام به خدایان هدف اصلی تایگان ها این است که از خدایان بپرسند -ایزنوف - سال پربار، خرمن، علف، ازدیاد دام، شادی در خانواده، دوری از گرفتاری ها و بدبختی ها. طایگان ها می توانند دعاهای خانوادگی و جمعی باشند.

زمان و هدف تشریفات بر اساس چرخه کار کشاورزی و زمان مهاجرت تعیین می شد. به عنوان یک قاعده، tailagans از اواسط ماه مه تا پایان پاییز برگزار می شد. هر دنباله به یک خاص اختصاص داده شده بودازنو. بیشتر بوریات ها سه تایگان بزرگ داشتند: بهار، تابستان و پاییز. از میان همه ی تالگان ها، مهم ترین و شلوغ ترین آنها بودیه تیلگان - قربانی بزرگی که در آغاز تابستان برگزار می شود.

شرایط برگزاری مراسمبه عنوان یک قاعده، tailagans در بالای کوه ها، جایی که، طبق افسانه، صاحبان منطقه زندگی می کنند، قرار دارند. گاهی در دامنه کوه، در حاشیه رودخانه یا دریاچه ساکن می شدند.

همه شرکت کنندگان در دمپایی باید لباس و کفش آبی با پاشنه بسته بپوشند.

در Tailagan، مراسم قربانی مورد نیاز است. زن و مرد باید در دو طرف مراسم بنشینند.

هر منطقه مکان هایی دارد که به آنها میراث طبیعی می گویند. این نقطه منحصر به فرد روی زمین است که توسط طبیعت ایجاد شده است. چنین نقاطی در دره بارگوزین ما عبارتند از "Bukha Shuluun"، استراحتگاه های منطقه، ظهور الهه Yanzhima، گیاهان کمیاب و غیره.

در زمین گارگین مکان های طبیعی با اهمیت محلی زورخن خدا و منخسار وجود دارد. از آنجایی که این اشیاء متعلق به مکان‌های مقدس منطقه ما هستند، می‌توانیم کوه زورخن خدا و صخره منخسار را در زمره اشیاء با ارزش تفریحی قرار دهیم.

در مناظر حوضه بارگوزین، جایی که رودخانه گارگا به رودخانه عمیق بارگوزین می ریزد، دره گارگینسکایا قرار دارد. این منطقه حاصلخیزترین بخش مصب دره است که از سمت جنوب شرقی توسط برآمدگی های خط الراس ایکات قاب گرفته شده است و یال های برگزیده از شمال به آن نزدیک می شوند. دره گارگینسکایا، مانند یک مهره کوچک در گردنبند سبز فرورفتگی بارگوزین، تمام جذابیت و زیبایی طبیعت شمال بوریاتیا را به همراه دارد؛ این دره کاملاً با چشم انداز جنگل-استپ کوهستانی نشان داده شده است.

شرایط آب و هوایی: به شدت قاره ای. تابستان گرم است و در پایان نیمه دوم هوا بارانی است. دمای غالب روز در ماه جولای 20+ و 25+ درجه است. پاییز طولانی نیست و اغلب روزهای ابری و بارانی وجود دارد.

تایگای ابدی پشته‌های ایکات حاوی بومی‌ها و بقایای منحصربه‌فرد، گونه‌های گیاهی و جانوری نادر در حال انقراض است. در کنار گودال ها و فرورفتگی های این کوه ها، ناب ترین چشمه ها و چشمه ها غوغا می کنند، استراحتگاه های طبیعی که روح و جسم انسان را التیام می بخشد. هوای پاک و آب، حال و هوای خاصی را در روح هر فردی که از این مکان ها بازدید می کند ایجاد می کند. در گوشه ای به این زیبایی، در نزدیکی یال ایکات، 7-8 کیلومتر. در ضلع جنوبی روستای من ارزگون، صخره منخسار و زورخن خدا قرار دارد.

زورخن خدا کوهی است قلبی شکل. اگر از کوه بالا بروید، تقریباً کل سرزمین کورومکان را می بینید و می توانید مناظر برفی آبی-آبی از یال های بارگوزین را تحسین کنید. تمیزترین رودخانه کوهستانی گارگا در این نزدیکی جریان دارد.

کوه زورخن خدا مکان مقدسی است که تمامی نسل های بوریاتی که پیش از این می زیسته اند و در این زمان زندگی می کنند، مورد پرستش قرار می گیرد. بر اساس فرضیه ما، نام زورخن خدا از افسانه ای در مورد صاحب کوه تونگن ظاهر شده است. من افسانه ای در مورد صاحب کوه نقل می کنم: "در زمان های قدیم، پدربزرگ تونگان در آنجا زندگی می کرد. او قلب بسیار مهربانی داشت. او به مردم، حیوانات، ماهی های رودخانه ها و دریاچه ها و همه موجودات زنده کمک کرد. روزی در کوهی که او زندگی می کرد آتش گرفت. شیر را در کاسه ای چوبی گرفت و از خدای آتش دعا کرد تا آرام شود. خدای آتش او را شنید. آتش خروشان آرام شد و متوقف شد. نمونه دیگری از سیل شناخته شده است. پس از هفت روز رعد و برق، زمانی که رودخانه گرگا طغیان کرد، شروع به غرق شدن مراتع و پناهگاه های ساحلی کرد. پدربزرگ تونگن از لوساد خدای آب خواست تا آرام شود، آنها می گویند که لوساد اطاعت کرد و رودخانه گارگو را آرام کرد. پدربزرگ تونگان برای مدت طولانی به همه ساکنان دره گارگین کمک کرد. وقتی ساعت عمر طولانی او فرا رسید، می گویند دلش را در رشته کوه ایکات رها کرده است. به این ترتیب نام این کوه به نام زورخنخدا آغاز شد.

واقعا کوهی هست، از دور شبیه قلب است. این کوه اهمیت مقدسی دارد و هر ساله مراسم پرستش صاحب کوه در آن برگزار می شود. هدف از این آیین، دلجویی از صاحب، روح کوه است. در اینجا درخت عرعر را روی محراب های سنگی می سوزانند، دود بخوری که غذای مطبوعی برای ارواح و خدایان محسوب می شود. چنین پیشنهادی نیازی به بازگشت فوری ندارد. در پاسخ، خدایان رفاه خانواده، رشد دام، ثروت، سلامتی، گرما و انواع دیگر فواید را برای مدت طولانی ارتقا می دهند.همه ساکنان محلی به این مراسم می آیند و با خود خوراکی هایی از لبنیات و غذاهای گوشتی می آورند. لاماها برای انجام این آیین در کوه زورخنخدا دعوت می شوند و شمن ها این آیین را بر روی صخره منخسار انجام می دهند.

شمن ها ارواح را قربانی قوچ می کنند و آنها را صدا می زنند، سپس علت آمدن آنها را توضیح می دهند و درخواست کمک می کنند. هر یک از شمن ها وارد خلسه می شود و یک خدا را به بدن خود می آورد. در زمان خلسه، مردم این فرصت را دارند که به یکی از خدایان روی آورند.فقط مردان مجاز به شرکت در این مراسم هستند و زنان حق حضور در مراسم را ندارند، آن را «سر» می دانند. تابو

چند داستان جالب از زورخن خدا ضبط کردیم:

در کوه زورهن هادا مونهان (مونهان مقبره یا نمازخانه چهار گوش است.) (تولی ص 65) وجود دارد، جایی که هنوز صفات مذهبی که توسط لاماها در زمان سرکوب در 1937-1939 پنهان شده بود، وجود دارد. نسل به نسل، تابویی در مورد ممنوعیت دست زدن به چیزهایی که متعلق به لاماها بوده و در این کوه رها شده اند، منتقل شده است.

پیش از این در منطقه زورخن خدا مه غلیظ شده بود. ابرهای بارانی اغلب در اینجا جمع می شدند و سپس بلافاصله در دره شروع به باریدن کرد. پس از چنین بارانی در دره، هوا مرطوب، شفاف و بسیار تازه شد. گیاه زورخن خدا از درختان، درختچه ها و گیاهان مختلف تشکیل شده است. در اینجا کاج، غان، کاج اروپایی، رزماری وحشی، گل رز و غیره رشد می کنند و گل های کمیاب در زیر می رویند - دمپایی خانم.

در پای زورخن خدا در ضلع شرقی صخره منخسار قرار دارد. در بلوک های صخره، غاری وجود دارد که می توانید در آن قدم بزنید. طول گذرگاه 12-13 متر، ارتفاع غار کمتر از یک متر است. این اعتقاد وجود دارد که شخص گناهکار نمی تواند از غار عبور کند. هرکس بدون مانع از گذرگاه باریک عبور کند، بی گناه محسوب می شود. توجه شده است که گذرگاه سال به سال باریک می شود: اگر قبلاً امکان راه رفتن در ارتفاع کامل وجود داشت ، اکنون فقط در حالت خزیدن.

اگر از دور نگاه کنید، تصویر منظره صخره منهاسر چشم نواز است؛ در تابستان زیباترین منظره امتداد می یابد. در پایین صخره چمنزاری با گیاهان مختلف و گل‌های علفزار وجود دارد، سپس صخره‌سازی و از پشت آن کوهی با تاج‌های انبوه از درختان کاج پشته‌های ایکات قرار دارد.

برای ارسال به تالاگان، تاراسون، سلامات، لبنیات سفید و ظروف لازم را تهیه می کردند. همه چیز آماده شده با آتش تمیز و با علف بوگورودسک بخور داده شد. تمامی شرکت کنندگان هنگام خروج از خانه نیز خود را تمیز کردند. پس از رسیدن به محل، آنها به عنوان یک خانواده یا به صورت گروهی در نزدیکی تورج نشستند - درختان توس جوان مخصوصاً آماده شده در زمین چسبیده بودند و شراب و غذا را برای قربانی عمومی اختصاص دادند. طبق وظایفی که از قبل تقسیم شده بود، آتش روشن می شد، دیگران هیزم و آب می آوردند، برخی دیگر حیوانات قربانی را ذبح و قصاب می کردند و برخی دیگر برای پختن گوشت آماده می شدند.

در همان زمان، یکی از اصلی‌هایی که این تلاگان را انجام داد، شیر، تاراسون را پاشید و خدایان مربوطه، ایزن را فرا خواند، گویی آنها را برای پذیرش قربانیان آماده می‌کرد. این آیین «ساسلی» - مقدمه نامیده می شود. ساسلی با فال خوشبختی و کامیابی به پایان رسید. فنجان های چوبی با تعجب "toorog!" اگر فنجان بدون وارونه افتادن، به فال نیک گرفت. آن که انداخت به جامش رفت، روی یک زانو نشست، همان جا که جام افتاد نماز خواند - هشق اباخا - نماد ثروت، شادی از زمین. اگر فنجان وارونه می افتاد، نشانه بدی محسوب می شد. در فنجانی شراب یا شیر می ریختند و روی آتش اصلی می پاشیدند و می انداختند تا جام درست بیفتد.

وقتی گوشت پخته شد و از استخوان ها جدا شد، قسمتی برای درمان خدایان انتخاب شد و بقیه برحسب سهمی که داشتند بین همه شرکت کنندگان تقسیم شد. بعد از استراحت، قسمت اصلی نماز آغاز شد. شمن و دستیارانش که در یک ردیف ایستاده بودند، به طور هماهنگ به خدایان و اژین ها دعا کردند و از آنها خواستند هدایایی را بپذیرند. گهگاه تکه‌های گوشت می‌پاشیدند و شراب می‌پاشیدند. در دعاهایی که آنها برای فرو فرستادن رفاه، برداشت، سلامتی، فرزندان خواستند، آنها را از انواع بدبختی ها و بلاها نجات دادند.

استخوان های حیوانات را جمع آوری کردند و در یک محراب - sheree سوزاندند.

در هنگام غذا دادن به خدایان، میزبانان هر کدام سهم خود را دریافت کردند، آن را در ظرفی گذاشتند و منتظر شدند تا آیین دالگادا خورتلگا را آغاز کنند.

دالگا اباخا یا دالاگادا خورتکه - استناد به فیض و شادی. آنها هیزم را روی شریله قربانی و داخل آتش اصلی انداختند. شمن با یک سطل گوشت به آتش نزدیک شد، بقیه به دنبال او رفتند و دور آتش ایستادند. ندای شمنی شنیده می شد و هر از گاهی «آخرای» می گفتند. این گوشت را دالگا - گوشت مقدس تایلاگان می نامیدند که به خانه برده می شد.

پس از اتمام مراسم دلق و سوزاندن استخوان حیوانات کشته شده، جشن و شادی آغاز شد.

غروب شرکت کنندگان تالاگان با آوردن گوشت به خانه برگشتند، زغال های دود شده از آتش را روی اجاق گذاشتند و آتش را روشن کردند. تکه های گوشت با صاحب آتشگاه، ارواح نیاکان، انگون ها و زایان ها پذیرایی می شد. پس از آن از اعضای خانواده و مهمانان با گوشت پذیرایی شد. جشن شروع شد، آواز خواندند، آکور راندند، بازی های مختلف را انجام دادند و مسابقاتی ترتیب دادند. زندگی خشن و نسبتاً یکنواخت بوریات ها که در گروه های کوچک در فاصله قابل توجهی از یکدیگر زندگی می کردند ، برای جشن های مکرر مناسب نبود - جشن ها و گردهمایی های عمومی بسیار نادر بود. بنابراین، آن چند تعطیلات، سرگرمی هایی که در طول مناسک اوبو، طایگان برگزار می شد، علاوه بر مراسم مذهبی، اعضای قبیله را متحد می کرد - از این گذشته، قربانی هایی از طرف همه اعضای قبیله انجام می شد. مردم ملاقات کردند و روابط برقرار کردند. تایلگان با بازی، اجرای آهنگ های محلی مسحورکننده، مسابقات کلامی، شوخی و بداهه گویی همراه بود.

این تعطیلات منعکس کننده غنای هنر عامیانه، هم در تجسم مادی و هم معنوی بود.

در صورت انجام یک مراسم با موفقیت، پذیرش پیشکش، نشانه هایی از لطف ارواح میزبان ظاهر می شود: باران خوب و نم نم بارانی شروع به باریدن می کند، رنگین کمان در آسمان ظاهر می شود. در محل مراسم، ممکن است خود صاحب منطقه ظاهر شود و به حیوان یا پرنده تبدیل شود. چیدمان این آیین در بالای کوه ها با آیین آنها مرتبط است، زیرا تمام تپه های روی سطح زمین انرژی حیاتی آن را متمرکز می کنند. بر اساس اساطیر شامانی بوریات ها، در اسطوره های مردمان دیگر، کوه ها مکانی است که ارواح زمین با ارواح آسمان ملاقات می کنند. هر چه کوه بالاتر باشد به آسمان نزدیکتر است. بنابراین، احتمالاً مناطق کوهستانی Buryatia - Kurumkansky، Barguzinsky و دیگران - زیستگاه خدایان محسوب می شوند.

هر کسی می تواند در تالاگان شرکت کند به جز زنان در طول دوره قاعدگی و افرادی که تحت تأثیر الکل هستند. شما باید لیستی از اعضای خانواده را به عنوان پیشکش - آب نبات، کلوچه و شیر (یا هر محصول "سفید" دیگر - کفیر، پنیر و غیره) همراه داشته باشید.

نتیجه

آه، tailagans از اواسط اردیبهشت تا پایان پاییز برگزار می شد. هر tailagan به یک خدای خاص - ezen اختصاص داشت. زمان و هدف اجرای آنها بر اساس چرخه کار کشاورزی و زمان مهاجرت تعیین شد. بزرگان طایفه و اولوس درباره مسائل جمع آوری پول برای خرید یک قوچ برای قربانی تصمیم می گیرند. هدف اصلی آنها، درست مانند اوبو، درخواست از خدایان، آذین ها برای سالی پربار، برداشت محصول، علفزار، تکثیر دام، شادی در خانواده، دوری از مشکلات و بدبختی ها است. طایگان ها می توانند دعاهای خانوادگی و جمعی باشند. به عنوان مثال، آهنگران بوریات، دنباله مخصوص خود را که به خدایان آهنگر اختصاص داده شده بود، نگه می داشتند. گاهی اوقات آنها توسط گروهی از مردم سازماندهی می شدند که با هدفی مشترک متحد می شدند - رفتن به شکار، شروع ساخت یک مرکز عمومی، رفتن به شهر برای تجارت.

معمولاً تالاگان ها در بالای کوه ها قرار داشتند ، از آنجا که نمای گسترده ای از اولوس های واقع در پا باز می شود - صاحب منطقه معمولاً در جایی زندگی می کند که بتواند دارایی های خود را مشاهده کند. گاهی اوقات آنها در پای یک کوه، در ساحل یک رودخانه یا دریاچه اتفاق می‌افتند؛ هر تالاگان مکان دائمی و زیبای خود را داشت.

Tailagans، به عنوان یک قاعده، یک رویداد جمعی از کل جمعیت اولوس، قبیله است. فقط مردان و همچنین کودکان هر دو جنس مستقیماً در آن شرکت می کنند. زنان در خانه ماندند، اما پس از بازگشت مردان به اولوس، در جشن عمومی شرکت کردند.

شرکت در طویله خانواده و همه اعضای خانه الزامی است و داشتن سهم آنها از گوشت قربانی - خوبي - از شأن و حیثیت سرپرست خانواده و شاخص موقعیت اجتماعی فرد محسوب می شود.

شرکت نکردن در طاغان، تخلف از سنت پدران و اجداد، توهین به خداوند صاحب تلقی می شد، بنابراین او می توانست چنین خانواده ای را با ارسال بیماری یا گرفتاری های مختلف مجازات کند. فقط فقیرترین افراد به تالاگان نمی رفتند که نمی توانستند پولی برای خرید شراب یا حیوانات قربانی کنند و بنابراین حق دریافت سهم را نداشتند. اما هیچ یک از مردان منع نشدند که به این جشن بیایند، خوش بگذرانند، گوشت و شراب را از هدایای دیگران امتحان کنند. بیشتر بوریات ها 3 تایگان داشتند: بهار، تابستان و پاییز.

از میان همه طریگان ها، مهم ترین و پرجمعیت ترین آن، جشن بزرگ یا قربانی بزرگ اخه بود که در ابتدای تابستان برگزار می شد. آنها از قبل برای آن آماده می کردند، هر خانواده بسته به رفاه مادی خود، غذا و شراب تهیه می کردند. در حالی که منتظر مهمان بود، خانه، یوز و خانه را تمیز و مرتب نگه داشت.

آیین های سنتی عبادت زورخن خدا و منصحار میراث فرهنگ مردم بوریات است.

پیوست 1.

مطلعان قدیمی روستای ارزگون:

1. Urbazaev Ayushi Nimaevich 1936

2. ایوانووا دولما دورژیونا 1959