صفحه اصلی / طلسم عشق / رحمت به عنوان یک پدیده اجتماعی

رحمت به عنوان یک پدیده اجتماعی

FSBEI HPE "دانشگاه فنی دولتی ایژفسک"

آنها M. T. کلاشنیکوا"

به عنوان نسخه خطی

لوگونووا النا ژرمانونا

پدیده خیریه: تجربه ای از تحلیل اجتماعی و فلسفی

تخصص 09.00.11 - فلسفه اجتماعی

پایان نامه برای درجه علمی داوطلب علوم فلسفی

استاد راهنما: دکترای فلسفه، پروفسور G.M. تیخونوف

ایژفسک - 2012

مقدمه ................................................ ..........................................3

فصل 1. مؤلفه انسان دوستانه پدیده رحمت..........10

1.1 درک زبانی و هنری از مبانی رحمت ...................................... .......................................................... ..10

1.2 شکل گیری مفهوم رحمت در ادیان جهانی.............44

فصل 2. پدیده رحمت: رابطه تئوری و عمل.........60

2.1 بازتاب رحمت در فلسفه اگزیستانسیالیسم.............60

2.2 رویکردها و روندهای نظری اساسی در توسعه رحمت به عنوان یک عمل اجتماعی................................... ................................ 65

نتیجه گیری ................................................ ..............................118

مراجع ................................................ ....... .................129

مقدمه

ارتباط مطالعه رحمت به عنوان یک امر ارزشی به عنوان ارزش اصلی شناخته و به رسمیت شناخته می شود که جداسازی و تثبیت آن در آن دشوار است. زندگی اجتماعی، اما بدون تایید و توسعه که تصور پیشرفت بیشتر جامعه غیرممکن است. صدقه یکی از والاترین و سودمندترین صفات جامعه انسانی است. امروزه جامعه بیش از هر زمان دیگری نیاز به رفتار انسانی را نه تنها در رابطه انسان و انسان، بلکه در رابطه انسان با طبیعت و محیط زیست احساس می کند. رحمت به عنوان یک پدیده به طور گسترده در جامعه علمی مورد بحث قرار گرفته است، اما همچنان یک پدیده اجتماعی-فلسفی ضعیف، پیچیده و بحث برانگیز باقی مانده است.

دشواری ها از لحظه تعریف خود پدیده و تفسیر آن آغاز می شود. آیا رحمت ریشه بیولوژیکی دارد یا فقط یک پدیده اجتماعی است؟ آیا می توان این ویژگی را در فرد ایجاد کرد؟ آیا رحمت را می توان رفتار اجتماعی تلقی کرد؟ این سوالات همچنان در جامعه علمی باز است. ایده‌ها و دیدگاه‌های مختلف با یکدیگر رقابت می‌کنند، با این حال، هنوز نمی‌توان به یک مدل نظری جامع دست یافت که تطبیق‌پذیری در بینش و تبیین تضادهای نوظهور را فراهم کند.

امروزه، پدیده رحمت توسط دانشمندانی که حوزه‌های مختلف دانش صنعت را نمایندگی می‌کنند، تحلیل می‌کنند: جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، آموزش، روان‌پزشکی. توجه به رحمت از دیدگاه فلسفی مستلزم روشن شدن پیدایش، مبانی اساسی این پدیده، جهت و پویایی تغییرات بعدی است. از نظر اجتماعی تحلیل فلسفیمبتنی بر اصل مکمل بودن وراثت و توسعه است و به بسیاری از افراد اجازه می دهد رویکردی سیستماتیک و هدفمندتر داشته باشند. جنبه های مهممطالعه فعالیت های انسانی ابزارهای اجتماعی و فلسفی اجازه می دهد

کارکردها و ماهیت پدیده رحمت را آشکار می کند. ویژگی کارکرد روش شناختی رحمت با درک این موضوع مشخص می شود که همدلی، همدردی و درک جنبه های درونی هر رفتار اجتماعی است.

در فلسفه اجتماعیطیف وسیعی از مقولات برای ابراز رحمت، برای درک، ارزیابی، تفسیر و گنجاندن آن ایجاد شده است. روابط عمومی. اینها اولاً مقوله هایی مانند: «شفقت»، «همدردی»، «نوع دوستی»، «صدقه»، «بخشش» و غیره هستند. همه آنها جنبه ای از مسئله عمومی فلسفی اجتماعی رحمت را بیان می کنند. در عین حال، نیاز به روشن شدن مبانی اساسی هر یک از این مقوله های نزدیک به هم و تعیین تفاوت های مقوله «رحمت» وجود دارد.

در این پژوهش، مفهوم «رحمت» از طریق شبکه‌ای از انواع اعمال اجتماعی به هم پیوسته (زبانی، مذهبی، هنری) مورد بررسی قرار می‌گیرد. منظور ما از «عمل اجتماعی» شکل نسبتاً پایداری از فعالیت اجتماعی است. هر تمرین بیانگر بیان عناصر اجتماعی متنوع در یک پیکربندی نسبتاً پایدار است. بنابراین، زبان وسیله ای برای کسب مهارت های فرهنگی و راهی برای اجتماعی کردن افراد است، دین وسیله ای رایج برای مشروعیت بخشیدن و حفظ نظم اجتماعی است و داستان به فرد اجازه می دهد تا الگوهای کامل زندگی را در درون خود بازآفرینی کند و آنها را به صورت فردی تجربه کند. بر این اساس می توان گفت که جنبه های زبانی، مذهبی و هنری بیشترین توانایی را در بیان ماهیت پیچیده و متناقض رحمت دارد.

تاکنون نه خود پدیده رحمت و نه نحوه وجود آن موضوع یک تحلیل جامع فلسفی اجتماعی نشده است. ارتباط و توسعه نظری ناکافی اینها

سوالاتی برای حل مسائل کاربردی، انتخاب موضوع تحقیق پایان نامه را تعیین کرد.

درجه توسعه موضوع. توجه زیادی به مسئله رحم توسط فیلسوفان اگزیستانسیالیست A. Camus، G. Marcel، J.-P. سارتر که نشان داد رحمت یک ارزش اخلاقی است که بسیار مثبت و خلاقانه است. اگزیستانسیالیست ها معتقد بودند که یک عمل طبیعی رحمت این است که شخص دیگری را به عنوان یک فرد بشناسیم و به آن شخص احترام بگذاریم. متفکران روسی مانند H.A. بردیایف، L.I. شستوف، توجه خود را به این واقعیت جلب کرد که رحمت زمانی به کمال اخلاقی می رسد که در اعمال نه تنها با هدف ارضای منافع دیگری، بلکه بر اساس میل به کمال نیز تجسم یابد.

وجود پدیده رحمت در جامعه توسط بسیاری از دانشمندان به رسمیت شناخته شده است، اما مشکل تعریف و مفهوم سازی آن با بیان یک واقعیت ساده روشن نمی شود. در اخیراآثار R.G در ادبیات فلسفی ظاهر شد. آپرسیان، وی.پ. استاروستینا، بی.سی. خازیف که در آن رحمت به عنوان یکی از دشوارترین مشکلات درک، بررسی و مطالعه تعبیر می شود که هر نظریه و عمل اجتماعی باید به آن بپردازد. نویسندگان داخلی مانند O.S. گولودوک، آر.پ. ریباکوف، تی سیدورینا حمایت اجتماعی از نیازمندان را مطالعه می کنند، بنابراین پدیده خیریه به کانون اصلی تحقیقات علمی آنها تبدیل می شود.

علوم اجتماعی غرب حداقل یک قرن است که پدیده رحمت را در تمام جنبه های آن از نزدیک مطالعه کرده است. دامنه دیدگاه این نویسندگان بسیار گسترده است. اینها تفسیرهای اجتماعی زیست شناختی رحمت، تحقیقات وجودی و تحقیقات اجتماعی-روانی هستند. به عنوان مثال، D. Kirson، S. O'Connor، J. Schwartz، P. R. Shaver رحمت را ترکیبی از رنج و عشق می دانند، L. J. Underwood، S. J. Post، B. Fehr، V. B. Hurlbut، J.P. Schloss، S. Sprecher - به عنوان مثال. یک نوع فرعی از عشق، اس. دی.

J. Hade، K. R. Scherer - به عنوان یک کیفیت اصیل انسانی.

با وجود تعابیر گوناگون از پدیده رحمت، دو رویکرد اصلی قابل تشخیص است. از یک طرف، رحمت به عنوان یک کیفیت ذاتی در نظر گرفته می شود - اساس بیولوژیکی آن بررسی می شود که ارتباط بین احساس رحمت و فعالیت در بخش های خاصی از مغز را تأیید می کند. این مورد در آثار R. Wuznow، D. Goetz، D. Keltner، E. Simon-Thomas، D. Smith مورد توجه قرار گرفته است. از سوی دیگر، به عنوان یک دارایی اکتسابی در روند شکل گیری جامعه انسانی مشخص می شود. پایه های اجتماعی رحمت را بررسی می کند و شواهدی از ارتباط بین همدلی و تمایل به کمک به دیگران ارائه می دهد. این مسائل در آثار L. Blum، N. Nussbaum، S. J. Post، E. O. Rorty مطرح شده است. از منظر این رویکرد، می توان فرآیند عینیت بخشیدن به توانایی معنوی فرد و نیات روح را که در محتوای حوزه اجتماعی-فرهنگی، در میل فرد به شفقت و رحمت تجسم یافته است، توصیف کرد.

در پس تنوع رویکردها، آگاهی از نیاز به فعلیت بخشیدن و توسعه رحمت در جامعه مدرن وجود دارد. بنابراین، مطالعه جنبه های مختلفاین پدیده یک کار فوری است و خود رحمت باید موضوع تحلیل اجتماعی-فلسفی نزدیک شود.

هدف مطالعه رحمت به عنوان یک پدیده اجتماعی است. موضوع، ویژگی‌های شکل‌گیری رحمت در بستر اجتماعی-فرهنگی است.

هدف از این مطالعه شناسایی و افشای مقوله «رحمت» به عنوان یک پدیده اجتماعی است که بر ویژگی‌های شخصی افراد تأثیر می‌گذارد. این هدف نیاز به حل مشکلات تحقیقاتی زیر را ایجاب می کرد:

1. شناسایی ارتباط بین جنبه زبانی رحمت، آشکار کردن منطق کلی شکل گیری این مفهوم با استفاده از مثال.

جهان های مختلف زبانی ملی با جنبه هنری رحمت به عنوان وسیله ای برای همسان سازی ارزش های اخلاقی;

2. شناسایی جنبه های دینی پدیده رحمت به عنوان شرط اساسی وجود انسان و لازمه اخلاقی ضروری.

3. تبیین جنبه های فلسفی رحمت به عنوان راهی برای مردم برای درک هدف خود در جهان.

4. شناسایی مدل پدیدارشناختی رحمت به عنوان راهی برای تجلی معنای یک پدیده در آگاهی از طریق قصد یا تمرکز آگاهی بر موضوع مورد مطالعه.

تازگی علمی تحقیق با مفاد ارائه شده برای دفاع نشان داده شده است:

1. در نتیجه تحلیل زبانی- تاریخی و هنری، دو جفت مفهومی «رحمت - صدقه» و «رحمت - بخشش» شناسایی شده است که حاصل تحول تاریخی حوزه معنایی رحمت با محوریت است. گسترش اعمال اجتماعی رحمت و توسعه محیط فرهنگی. داستان باعث می شود مشکلات رحمت، انفاق و بخشش را تجربه کنید و به آن فکر کنید و به جلوه ای از تجربه حسی و عاطفی تبدیل شوید. او با استفاده از قابلیت های زبانی، چارچوب تاریخی محدود تجربه فردی را که در یک معین زندگی می کند، گسترش می دهد دوران تاریخی، و مجهز به تجربه عمومی است.

2. شباهت ها و تفاوت های درک رحمت از منظر سه دین جهانی آشکار می شود. از یک سو، بودیسم، مسیحیت و اسلام وحدت را در این واقعیت آشکار می کنند که رحمت اصل اصلی، بالاترین قانون زندگی بشر است. و از سوی دیگر تفاوت های قابل توجهی در درک خود از این احساس نشان می دهند. از موضع بودیسم، رحمت نزدیک به تمرین زاهدانه ای است که برای کسب تجربه فردی ضروری است. از دیدگاه مسیحیت،

رحمت وظیفه انسان است: در رحمت است که انسان به انجام آن فراخوانده می شود آرمان اخلاقی. در دین اسلام رحمت نه تنها برای بشریت، بلکه برای همه موجودات زنده مقرر شده است.

3. تعریف شده است جنبه های فلسفیرحمت به عنوان راهی برای مردم برای درک هدف خود در جهان در فلسفه اگزیستانسیالیسم. در اینجا، درک رحمت به عنوان یک کیفیت درونی جدایی ناپذیر، انگیزه درونی برای انجام بی غرض خیر تعیین کننده می شود.

4. مدل پدیدارشناختی رحمت اثبات شده است که از جایگاه آن رحمت به عنوان یک ویژگی ذاتی موضوع در نظر گرفته می شود که به فرد امکان می دهد احساسات و عواطف دیگران را مانند خود تجربه کند، با این تجربه غنی شود و آن را تصاحب کند. ، آن را به واقعیت زندگی خود تبدیل کنید.

مبنای روش شناختی این پژوهش، آثار کلاسیک های اندیشه فلسفی جهان، آثار فیلسوفان و جامعه شناسان داخلی و خارجی بود. عوامل تعیین کننده برای این کار، ایده های پدیدارشناختی E. Husserl بود که به ما امکان می دهد پایه های عمیق آگاهی، تفکر به طور کلی ("noesis") و همچنین معنای جوهر متافیزیکی پدیده رحمت را بررسی کنیم. در نظر گرفتن ("noema").

از روش های منطقی و تاریخی، تحلیل تطبیقی ​​و متنی استفاده شد. تمرکز مفهومی و نظری تحقیق پایان نامه مستلزم دخالت مطالب از طیف وسیعی از حوزه های انباشته شده است. دانش فلسفی، از جمله از تاریخ فلسفه، و همچنین آخرین داده ها از علوم اجتماعی.

اهمیت نظری و عملی پایان نامه. ایده های اصلی رویکرد تحلیل رحمت که در پایان نامه بیان شده است می تواند به جلب توجه به مشکلات ظلم و بی تفاوتی کمک کند. جامعه مدرنو بنابراین آگاهی از لزوم اقدامات سازمانی مناسب و تحقیقات علمی. برخی از یافته ها ممکن است در چارچوب امور خیریه اهمیت عملی داشته باشند

کار، مراقبت های بهداشتی، تامین اجتماعی، و همچنین در سازماندهی سیستمی از نهادهای مختلف بشردوستانه، یعنی. تبدیل شدن به یکی از منابع برای ارائه کمک های اصلاحی و درمانی برای کاهش آلام مردم. از مواد پایان نامه می توان برای توسعه دوره های ویژه و همچنین در تدریس فلسفه، جامعه شناسی، روانشناسی و سایر رشته های اجتماعی و بشردوستانه استفاده کرد.

تایید کار پایان نامه. مفاد اصلی کار پایان نامه در کنفرانس های علمی و عملی بین المللی مورد آزمایش قرار گرفت: «سنتی و فرهنگ مدرن: تاریخ، وضعیت فعلی، چشم اندازها» (پنزا، 2011)، «نظریه و عمل تحقیقات جنسیتی در علم جهان» (پنزا، 2011)، «مشکلات اساسی و کاربردی ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و روابط بین الملل"(سن پترزبورگ، 2011)؛ کنفرانس های علمی و عملی همه روسی: "خوانش های پتراکوف" (ایژفسک، 2010، 2011)، "مبانی جهان بینی فرهنگ". روسیه مدرن(Magnitogorsk، 2011)، "انسان در جهان فرهنگ: فرهنگ زندگی روزمره" (Ekaterinburg، 2011)، "تکنولوژی های اجتماعی-سیاسی مدرن" (Izhevsk، 2011)، "هستی شناسی و شاعرانگی سنت: زبان و متن. (ایژفسک، 2011)؛ کنفرانس علمی و عملی رشته ای بین دانشگاهی "معنویت روسی در زبان و متن" (Izhevsk, 2011).

مفاد نظری و نتایج منتخب تحقیق پایان نامه در فرآیند آموزش یک درس فلسفه عمومی به دانشجویان تمام وقت دانشگاه فنی دولتی ایژفسک استفاده شد. M. T. کلاشینکف."

ساختار پایان نامه. پایان نامه شامل یک مقدمه، دو فصل و یک خاتمه می باشد. این اثر در 146 صفحه ارائه شده است. فهرست منابع شامل 191 منبع است.

مؤلفه انسان دوستانه پدیده رحمت

1.1 درک زبانی و هنری از مبانی

رحمت

در این تحقیق مقوله رحمت را از طریق شبکه ای از اعمال اجتماعی به هم پیوسته از انواع مختلف (زبانی، هنری، مذهبی) در نظر خواهیم گرفت. مفهوم «عملکردهای اجتماعی» به ما این امکان را می دهد که شکاف بین تمرکز بر مطالعه ساختارهای اجتماعی و تمرکز بر مطالعه کنش و تعامل اجتماعی را پر کنیم. نگرش هایی که در تحقیقات اجتماعی و تحلیل اجتماعی به همان اندازه ضروری هستند. منظور ما از «عمل اجتماعی» شکل نسبتاً پایداری از فعالیت اجتماعی است. هر تمرین بیانگر بیان عناصر اجتماعی متنوع در یک پیکربندی نسبتاً پایدار است. در این راستا، باید به در نظر گرفتن زبان به عنوان زیربنای فرآیند جامعه پذیری اشاره کرد.

در مطالعات فرهنگی-اجتماعی، زبان به عنوان ابزار جامعه پذیری مورد مطالعه قرار می گیرد. فرآیند یادگیری برقراری ارتباط از طریق زبان یکی از ویژگی های اصلی رشد انسان است، زیرا کسب فرهنگ است. E. Oxee و B. Schieffelin معتقدند: «فرآیند عضو شدن جامعه تا حد زیادی از طریق زبان، از طریق کسب دانش از کارکردهای آن، توزیع اجتماعی و تفسیر بین موقعیت های اجتماعی تعریف شده، یعنی از طریق زبان تحقق می یابد. مبادله در موقعیت های اجتماعی خاص»2. بنابراین، ما می بینیم

1 Chouliaraki, L., Fairclough, N. Discourse in Late Modernity. ادینبورگ: انتشارات دانشگاه ادینبورگ، 1999.

2 Ochs, E. and B. Schieffelin. فراگیری زبان و اجتماعی شدن: سه داستان رشد و پیامدهای آنها. در: R. A. Shweder and R. A. LeVine (ویرایشگران) فرهنگ، نظریه: مقالاتی در مورد ذهن، خود، و احساسات. کمبریج: انتشارات دانشگاه کمبریج، 1984، ص. 277.

که زبان وسیله ای برای کسب مهارت های فرهنگی و راهی برای اجتماعی کردن افراد است.

زبان، به عنوان نیروی اساسی انسان، با جهان نامتناهی تناسب دارد و بنابراین قادر است جهان نامتناهی را به اندازه کافی منعکس کند و ویژگی های اساسی آن را در وحدت نزدیک زبان اندیشه درک کند. در این زمینه می توان به فرضیه ساپیر وورف اشاره کرد که بر اساس آن ساختار زبان تعیین کننده تفکر و نحوه شناخت واقعیت است. فرض بر این است که افرادی که صحبت می کنند زبان های مختلف، جهان را متفاوت درک کنید و متفاوت فکر کنید. بر این اساس، می توان استدلال کرد که نگرش به مقوله اجتماعی- فلسفی مانند رحمت در درجه اول به زبان مادریفردی بنابراین ما تحقیقات خود را انجام دادیم

امروزه، پدیده رحمت توسط دانشمندان - نمایندگان حوزه های مختلف دانش صنعت: جامعه شناسی، روانشناسی، آموزش و پرورش، روانپزشکی تجزیه و تحلیل می شود. توجه به رحمت از دیدگاه فلسفی مستلزم روشن شدن پیدایش، مبانی اساسی این پدیده، جهت و پویایی تغییرات بعدی است. تحلیل فلسفی اجتماعی مبتنی بر اصل مکمل بودن وراثت و توسعه است و امکان رویکردی منظم و هدفمندتر به بسیاری از جنبه های مهم مطالعه فعالیت های انسانی را فراهم می کند. ابزارهای اجتماعی و فلسفی به ما این امکان را می دهند که کارکردها و ماهیت پدیده رحمت را آشکار کنیم. ویژگی کارکرد روش شناختی رحمت با درک این موضوع مشخص می شود که همدلی، همدردی و درک جنبه های درونی هر رفتار اجتماعی است.

در فلسفه اجتماعی، مقولات وسیعی برای ابراز رحمت، برای درک، ارزیابی، تفسیر و گنجاندن آن در روابط اجتماعی ایجاد شده است. اینها قبل از هر چیز مقولاتی مانند: «شفقت»، «همدردی»، «نوع دوستی»، «صدقه»، «بخشش» و غیره هستند. همه آنها جنبه ای از مسئله عمومی فلسفی اجتماعی رحمت را بیان می کنند. در عین حال، نیاز به تبیین مبانی اساسی هر یک از این مقولات نزدیک به هم و تعیین تفاوت‌ها با مقوله «رحمت» وجود دارد.

سنت روسی رحمت، به گفته مورخ برجسته روسی V.O. کلیوچفسکی در تجلی بیرونی خود عمدتاً در یک جهت هدایت می شد: "انسان دوستی در واقع به معنای عشق به فقر بود."

اسقف اعظم وینسنت می گوید: «صدقه یک نیاز است روح انسانبه صورت خدا آفریده شده است.

رحمت از خواص حکمت الهی است. (به پیوست 11 مراجعه کنید)

در عهد عتیق، رحمت به عنوان یک گرایش درونی به خوبی درک می شود. (به پیوست 7 مراجعه کنید)

مرسی، به گفته لوگونووا E.G. - این عشق شخصی بی قید و شرط، اطاعت، احساس اتحاد با "جهان"، منحصر به فرد بودن وجود خود است.

رحمت از خواص حکمت الهی است. (به پیوست 9 مراجعه کنید)

رحمت باید هم در کمک مادی به نیازمندان باشد و هم در حمایت معنوی در دعا. (به پیوست 8 مراجعه کنید)

ب. اکیموف همچنین در مورد لزوم احیای مهربانی و رحمت صحبت می کند و مواردی از نگرش بی تفاوت نسبت به مردم به ویژه پیرمردان و پیرزنان را توصیف می کند. (به پیوست 5 مراجعه کنید)

در خدمت رحمت مسیحی، نه تنها فرد نیازمند کمک دریافت می کند، بلکه خود نیکوکار نیز با کمک به همسایه خود، از نظر معنوی غنی می شود (پیوست 4 را ببینید).

اغلب ما باید خودمان را مجبور کنیم که رحم کنیم. اما این بدان معنی است که آن جزء ارگانیک زندگی ما نیست. (به پیوست 1 مراجعه کنید)

به عنوان مثال، Shutova G.A. بر این باور است که مردم ذاتاً دوگانه هستند: در یک شخص به اندازه خوبی و بدی وجود دارد. گوسینوف A.A. ادعا می کند که افراد با مهربانی و پاسخگویی ذاتی مشخص می شوند و D.A.F. دو ساد یک ظلم اولیه را در انسان مطرح می کند. ما به نظر Shutova G.A تمایل داریم، زیرا به نظر ما Guseinov A.A. طبیعت انسان را ایده آل می کند. اگر انسان در او خیری بیشتر از شر داشت، تمایلات خودخواهانه و گرایش به خشونت در شخصیت او وجود نداشت. D.A.F. دو ساد توسط افکاری که در مورد انسان به عنوان یک حیوان است هدایت می شود و بنابراین پرخاشگری را به او نسبت می دهد.

موضوع صله رحم نیز موضوعی بحث برانگیز است. اریش فروم طرفدار این است که "هیچ دستاوردی در عشق ورزیدن به فردی هم خون با شما وجود ندارد." شوتووا G.A. تمایل دارد به این باور برسد که کودک ابتدا باید عاشق خانواده اش شود، ببیند که به او اهمیت می دهند و سپس این عشق به عشق به مردم و به طور کلی انسانیت تبدیل می شود. فردریش نیچه از مردم می خواهد که دور را دوست داشته باشند، نه همسایه را، زیرا این عشق (به دوردست) منشأ آن است. رشد معنویانسان، و عشق به همسایه، عشق بد به خود است.»

در مورد اینکه انسانیت چه دسته ای باید باشد نیز اختلافاتی وجود دارد. ولادیمیر مونوماخ آن را مقوله ای معنوی می داند، جان لاک - مقوله ای از قانون و دولت (باید در قوانین گنجانده شود)، ایوان تیموفیویچ فرولوف - مقوله ای از روابط اجتماعی. ما معتقدیم که اولاً رحمت یک مقوله معنوی است، اما در عین حال نمی توان ماهیت اجتماعی آن را انکار کرد، زیرا فرد در جامعه پرورش یافته و ارزش های آن را جذب می کند. در بعد حقوقی، هنجارهای اومانیسم نیز تجلی خود را یافت: «حق نام صادق»، «حق آزادی مذهب»، بنابراین ما هیچ یک از گفته ها را رد نمی کنیم.

فیلسوفان در مورد انگیزه های انجام کارهای نیک بحث می کنند. نیچه یکی از انگیزه های خود را تعالی خود در نظر خود می داند. اسمیرنوا E.O. به عنوان یک انگیزه، میل به انطباق با یک استاندارد اخلاقی را برجسته می کند. A.F. دو ساد واکنش جامعه به اعمال را انگیزه ای برای نشان دادن رحمت اعلام می کند. سوخوملینسکی V.A. ثابت می کند که انگیزه انجام کار خیر، احساسات انسان است. در این مورد، نمی توان استدلال کرد که عبارات فوق انگیزه را به اشتباه مشخص می کند، که به میزان رشد رحمت بستگی دارد.

اوپیلاگ یا.گ. در تربیت رحمت دو دیدگاه را مورد توجه قرار می‌دهد که بر اساس یکی از آنها، ویژگی‌هایی را که مربّی دارد می‌تواند به تربیت‌شوندگان منتقل کند. از سوی دیگر، می توان آن صفاتی را که مربی از آن برخوردار نیست، در انسان پرورش داد. ما به دیدگاه دوم پایبند هستیم، زیرا مربیان مانند همه مردم ناقص هستند، اما سعی می کنند شخصیت مثبتی را از همه لحاظ پرورش دهند.

با جمع بندی مطالب فوق تاکید می کنیم که رحمت باید فعال باشد. خیر و شر در ابتدا ذاتی انسان است، بنابراین وظیفه معلم تربیت و آشکار ساختن احساسات خوب در انسان است، در غیر این صورت جنبه های منفی در اعمال خود را نشان می دهد. خانواده نقش مهمی در ایجاد احساسات خوب دارد.

غیرممکن است که یک انگیزه اصلی برای انجام کارهای خوب را مشخص کنیم، از جمله آنها می توانیم برجسته کنیم: بالا بردن خود در چشمان خود (این انگیزه منفی است)، میل به انطباق با یک معیار اخلاقی (این انگیزه). به رشد بیشتر انگیزه در جهت مثبت کمک می کند، اساس این است)، واکنش جامعه به اعمال (این یک انگیزه بیرونی است) و بالاترین سطح توسعه انگیزه همدلی (انگیزه درونی) در نظر گرفته می شود. .

مطالعه کردن منابع مختلف، می توان نتیجه گرفت که رحمت عبارت است از نگرش دلسوزانه و دلسوزانه نسبت به یک فرد ضعیف یا رنج دیده که توسط افرادی که نسبت به مشکلات دیگران بی تفاوت نیستند ارائه می شود ، مشروط بر اینکه این امر برای کسی منفعت داشته باشد و انگیزه عمل او را با میل به انجام برساند. به همسایه خود که در شرایط دشوار زندگی قرار می گیرد کمک کند.

- 100.00 کیلوبایت

موسسه آموزشی بودجه ایالتی فدرال آموزش عالی حرفه ای

آکادمی اقتصاد ملی و خدمات عمومی روسیه زیر نظر رئیس فدراسیون روسیه

گروه فناوری های اجتماعی

در رشته "فلسفه"

با موضوع: رحمت به عنوان یک پدیده اجتماعی: جوهر و توسعه.

جهت: مدیریت

تکمیل شد:

مقدمه.

امروزه بشریت با نیاز به حسابرسی و ارزیابی مسیری که تاکنون طی کرده است مواجه است. قرن بیستم وحشیانه ترین زمان در تاریخ بشر بود.

قانون عشق و بخشش در طبیعت اعضای خوش شانس خود را موظف می کند که برای ساختن جامعه ای سالم به عقب مانده ها کمک کنند. این مستلزم ایجاد روابط مبتنی بر عشق است. و لذا رحمت منسوخ نشده است. تحقق صحیح قانون عشق، بخشش بدون محاسبه شخصی است، مانند فعالیت حیاتی سلول های بدن زنده. هر سلول از وجود کل بدن مراقبت می کند و فقط آنچه را که برای ادامه عملکرد با تعهد کامل به ارگانیسم به عنوان یک کل نیاز دارد، از آن دریافت می کند.

جهان وارد قرن بیست و یکم شده است. بشریت در طول زمان گذشته تغییر کرده است: همانطور که خود معتقد است از همو ساپی ها به یک فرد "معقول" و "متمدن" تبدیل شده است. اما به طرز شگفت انگیزی که باهوش تر شده است، در عین حال ظالم تر، پیچیده تر، مغرورتر و خوددوست تر شده است. قدرت و پول برای بسیاری تبدیل به «مقدس مقدسات» شده است و ایمان، عشق، وجدان و رحمت به تدریج در حال فراموشی است. اما آیا این درست است؟ بالاخره بعد از 50، 60،... سال زندگی، آدم می میرد. آیا ما این را به یاد داریم؟ "بله، من یک گناهکار هستم، اما جوان هستم، فقط یک بار زندگی می کنم، می خواهم از همه چیز و همه چیز لذت ببرم. شاید در دوران بازنشستگی کمی توبه کنم و اعمال خوب" اما غالباً مرگ افراد را ناآماده می‌بیند، در گناه می‌میرند. مرگ یک نظم است، معلوم نیست چه زمانی اتفاق می افتد. و همیشه «به یاد داشته باشید که این فقط در گوشه و کنار شما نیست، بلکه پشت سر شماست، و همیشه برای آن آماده شوید و برای نجات روح خود تلاش کنید. اما با وجدان خود وارد معامله نشوید و به یاد داشته باشید که نمی توانید خدا را فریب دهید. دیر یا زود او برای فریب و دروغ و سهل انگاری مجازات خواهد کرد.

تا کی فراموش کنیم که خدا «نمی توان سرزنش کرد» و «نحوه رفتار شما با مردم همان رفتاری است که آنها با شما دارند». شاید با گذشتن از تمام "محافل جهنم" - جنگ، مرگ، بیماری و غیره. - به حالت عادی برمی گردیم و به یاد می آوریم که هدف زندگی ما رحمت است. رحمت نه بی تفاوتی و اول از همه - رحمت. بیایید ببینیم که پدران مقدس چگونه و چه چیزهایی تعلیم دادند و معنای زندگی و هدف انسان واقعاً چیست.

موضوع تحقیق انجام شده در این اثر این است که رحمت در همه زمان ها یک عمل پیچیده انسانی بوده است که انگیزه آن توسط عوامل اجتماعی و روانی تعیین شده است.

هدف این مقاله بررسی پدیده رحمت به عنوان یک پدیده اجتماعی است.

اهداف انتزاعی:

مفاهیم رحمت را بسط دهید.

اعمال رحمت را در نظر بگیرید.

فصل 1. مفهوم رحمت. فرمان عشق مهربان.

رحمت این است:

  • نگرش دوستانه و دلسوزانه نسبت به شخص دیگر؛
  • همدردی، ترحم، شفقت، عشق؛
  • خیریه

در اخلاق مسیحی، فرمان عشق رحمانی اصل اصلی، بالاترین قانون زندگی انسان است. «خداوند، خدای خود را با تمام دل و با تمام جان خود دوست بدار... همسایه خود را مانند خود دوست بدار» (عیسی مسیح).

فرمان عشق رحمانی در خدمت نجات روح انسان و اتحاد مردم است. این مستلزم برخورد برابر با همه مردم، از جمله دشمنان است.

عشق به مردم بر اساس آرمان عشق خداوند به مردم است. این عشق بخشنده و فعال است.

ف. نیچه در نقد اخلاق مسیحی استدلال کرد که عشق رحمانی وسیله ای برای پنهان کردن خودخواهی، حسادت و افراط در ضعف های انسانی است. به گفته نیچه، یک فرد باید نه همسایه خود (معمولی)، بلکه "دور"، آینده (بالاتر، کامل) را دوست داشته باشد.

عشق یک احساس است، یک پدیده ذهنی که قابل تنظیم نیست و نمی تواند یک اصل جهانی برای انتخاب اخلاقی باشد. I. کانت استدلال کرد که:

انگیزه فعالیت اخلاقی عشق نیست، بلکه وظیفه است.

عشق همیشه نمی تواند با وظیفه و تعهد سازگار باشد.

عشق نمی تواند یک اصل باشد، زیرا امری ضروری است و تنها با تمایل می توان عشق ورزید.

«خيرخواهي بي‌نفس» (كه به آن عشق مي‌گويند) مي‌تواند تابع وظيفه‌اي باشد (مكلف است به ديگري نيكي كند، صرف نظر از رفتارش با او).

اقتضای قاطع ای. کانت از نظر محتوا با فرمان عشق یکسان است: «به گونه ای عمل کنید که همیشه با انسانیت، چه در شخص خود و چه در شخص دیگران، فقط به عنوان یک هدف رفتار کنید و هرگز رفتار نکنید. آن ... به عنوان یک وسیله."

موضوع رابطه عشق و وظیفه نیز توسط F.M. داستایوفسکی او استدلال کرد: عشق این است:

مبانی متافیزیکی اخلاق؛

نوعی نگرش فعال و مراقبتی نسبت به مردم؛

احساسی که در آن شخص خود را در موقعیتی معین می شناسد (تجلی عاطفی عشق).

اگر رحمت بر عواطف خود متمرکز شود و موضوع رحمت را فراموش کند، چنین محبتی مظهر خودخواهی است.

فرمان عشق بر اساس تکلیف، تمایل و شفقت قابل تحقق است.

فرمان عشق یک الزام جهانی است که شامل تمام الزامات دکالوگ است. مستلزم درستی بر اساس حرکت قلب (و نه رعایت هنجارهای رسمی) است.

هابز فرمان عشق رحمانی را به عنوان معیاری برای روابط انسانی جهانی تفسیر کرد، زیرا مردم را محدود نمی کند و از شخص می خواهد که به دیگری اجازه دهد آنچه خود شخص می خواهد، آنچه به او اجازه داده می شود.

هگل استدلال کرد که قانون موزاییک عدالت (Decalogue) یک قانون جهانی است که به دلیل جدایی افراد ضروری است.

V.S. سولوویف عدالت را با فرمول منفی "قاعده طلایی اخلاق" ("آنچه را که از دیگران نمی خواهید با دیگران انجام ندهید") و رحمت را با صورت بندی مثبت مرتبط کرد. به گفته سولوویف، وحدت این قوانین به دلیل یکپارچگی است تجربه معنویشخص

سولوویف عدالت و رحمت را اصلی ترین فضایل اخلاقی می دانست، زیرا اولی مخالف خودخواهی و دومی با نفرت است.

رنج دیگران بر انگیزه های فعالیت انسان تأثیر می گذارد. در برابر خودخواهی مقاومت می کند، از ایجاد رنج برای شخص دیگر جلوگیری می کند، شفقت را برمی انگیزد و کمک فعال را تشویق می کند.

اندیشه اخلاقی و فلسفی اروپای مدرن استدلال می‌کرد که رحمت و عدالت از فضیلت‌های اساسی هستند. آنها با حوزه های مختلف تجربه اخلاقی (دو سطح اصلی اخلاق) مطابقت دارند.

مطالبات عدالت تضاد بین منافع متضاد مردم را برطرف می کند.

احکام محبت، سطح بالاتری از اخلاق را تعیین می کند و فرد را تشویق می کند که منافع خود را فدای منافع دیگران کند. رحمت، فرمان عشق:

*وظیفه شخص است؛

*بر اساس روابط انسانی که در آن مشارکت و شفقت ابتکار خود شخص است.

رحمت به معنای نگرش دلسوزانه و دلسوزانه نسبت به مردم است که از طریق آن شخص ایده آل خود را تجسم می بخشد. این به یک نگرش رحمانی محدود نمی شود، بلکه باید در اعمال درک شود.

این اقدامات باید در جهت ارضای منافع افراد دیگر باشد و بر اساس تمایل طرف مقابل برای برتری باشد. رحمت وسیله و محتوای خودسازی انسان است.

L.N. تولستوی مدلی از آمادگی برای تجربه عشق فعال ارائه کرد:

به خود اجازه ندهید درباره کسی بد فکر کنید.

در مورد کسی بد صحبت نکنید؛

کاری را که نمی خواهی با خودت انجام دهی با دیگران نکن.

تولستوی استدلال کرد که رحمت باید با توبه، آمادگی برای تغییر خود و بهبود آغاز شود.

باب 2. رحمت ظاهری و قلبی.

رحمت را باید از صدقه ظاهری جدا کرد، وقتی دل درگیر اعمال رحمت نباشد.

پست ترین و گناه آلودترین احساسات نیز می تواند انگیزه کار خوب (خوب) باشد، مانند: غرور، غرور (به خاطر ستایش)، انزجار و انزجار (برای خلاصی سریع از دست خواهان)، خودشیفتگی، تشنگی به شکوه و غیره. در پس صرف صدقه چیزی از فواید برای روح نمی گوید. پولس رسول تعلیم می دهد: "اگر تمام دارایی خود را ببخشم... اما محبت نداشته باشم، هیچ سودی برای من ندارد" (اول قرنتیان 13:3). و راهب سرافیم ساروف گفت که فقط آن اعمالی که توسط شخص به خاطر مسیح انجام می شود و به خاطر انجام اراده و احکام او انجام می شود برای به دست آوردن روح القدس خدمت می کند. بنابراین، کمک به دیگران باید مبتنی بر اجرای احکام خداوند در مورد رحمت باشد و قطعاً باید همراه با محبت باشد.

کشیش جان اس می نویسد: «وقتی یک فقیر نیازمند کمک از شما درخواست کمک می کند، مراقب خود باشید: دشمن در این زمان سعی می کند قلب شما را از سردی، بی تفاوتی و حتی غفلت نسبت به فرد نیازمند پر کند.

بر این خصلت های غیر مسیحی و غیر انسانی در خود غلبه کن، در قلب خود عشق دلسوزانه را نسبت به شخصی که از هر نظر شبیه خودت است، نسبت به این عضو مسیح، برای این معبد روح القدس برانگیخت تا مسیح خدا را دوست بدارد. شما و هر چه حاجتمند از تو خواست، به اندازه توانت، خواسته او را برآورده کن. «به کسی که از تو می‌خواهد بده و از کسی که می‌خواهد از تو قرض بگیرد روی گردان» (متی 5: 42).

با میل و رغبت، بدون تردید، شک و کنجکاوی کوچک به فقرا نیکی کنید، به یاد داشته باشید که در شخص فقیران به خود مسیح نیکی می کنید، مطابق آنچه نوشته شده است: «از زمانی که این کار را کردی (به آنها غذا بده، چیزی به آنها بده. برای نوشیدن، آنها را بپوشانید، آنها را به خانه خود ببرید، بیماران و در زندان را ملاقات کنید) به یکی از کوچکترین برادران من، آنها این کار را با من کردند.» (متی 25:40).

بدان که صدقه تو در برابر انسان، این فرزند خدا، همیشه ناچیز است. بدان که صدقه خاک و خاک است; بدانید که رحمت معنوی قطعاً باید همراه با رحمت مادی باشد: رفتار محبت آمیز، برادرانه، با محبت خالصانه با همسایه. اجازه نده او متوجه شود که از او حمایت می کنی، نگاهی مغرور به او نشان نده...

تمام قربانی ها و صدقه ها به فقرا اگر در دل نباشد جایگزین محبت به همسایگان نمی شود. بنابراین در انفاق همیشه باید دقت کرد که با محبت، از صمیم قلب، با میل و رغبت و نه با دلخوری و ناراحتی نسبت به آن ها، صدقه داده شود.

خود کلمه - صدقه - نشان می دهد که باید یک عمل و فدای قلبی باشد و با لطافت یا حسرت برای مصیبت نابسامان مالی یا اخلاقی داده شود. این ویژگی عشق است که هنگام کمک به همسایه یا عزیز خود شادی کند. کسانی که با حسرت و با چشم بد و دل سخت به گرسنه نان یا پول می دهند، همان است که در نان یا در صدقه خود زهر بگذارند، هرچند این زهر روحانی است، نامرئی.

راهب اسحاق شامی نیز می‌گوید: «اگر چیزی به نیازمندی دادی، شادی چهره‌ات بر بخششت پیشی گیرد و اندوه او را با سخنی نیکو آرام کن. وقتی این کار را می کنید، آنگاه شادی شما در ذهن او بر عمل شما غلبه می کند، یعنی. بالاتر از ارضای نیازهای بدن است.»

برخی می‌گویند: «نمی‌توانستم کمکی بکنم... نمی‌توانستم طور دیگری رفتار کنم...» قدیس جان کریستوستوم به اینها می‌گوید: «هیچ‌کس نمی‌تواند با این واقعیت که ظاهراً می‌خواست کار خوبی انجام دهد، توجیه (عذرخواهی) کند، اما نتوانست؛ زیرا بدون شک نمی توانست چون نمی خواست. کسی که می‌خواست، اما ظاهراً نمی‌توانست کار خوبی انجام دهد، مجازات شود، مانند کسی که شر می‌خواست، و کسی که واقعاً خیر می‌خواهد و آن را انجام داده است (بله) پاداش عمل خود را دریافت کند - پاداشی در ملکوت. از بهشت ​​(که در درون خود ماست: «پادشاهی خدا در درون شماست» مسیح به این سؤال پاسخ داد: پادشاهی خدا کی خواهد آمد.»

برای اینکه کار روی خودمان را آسان‌تر کنیم، به طوری که ما داوطلبانه، با شادی به نیازمندان نه تنها مازاد بر کالاهای مادی بدهیم، بلکه یاد بگیریم که حتی از فقر خود نیز خیرات کنیم، مانند بیوه انجیل که دو تا کنه در خزانه کلیسا گذاشت - همه چیز. او داشت، برای این او همیشه باید به یاد داشته باشد که ثروت مادی ثروت واقعی نیست. مسیح چنین ثروتی را ناعادلانه و بیگانه می نامد.

ثروت واقعی ما فضایل مسیحی است. عشق به خدا و همسایگان، ایمان، امید، فروتنی، فروتنی، خویشتن داری، خرد، تدبیر، آرامش خاطر و دیگر فضایل. چنین ثروتی ما را وارث ملکوت بهشت ​​می کند و با ما به زندگی ابدی خواهد رفت. این بدان معنی است که خداوند ثروت واقعی را برای اعمال رحمت برای ما می فرستد، زمانی که ما ثروت غیرعادلانه (مادی) خود را به درستی و به درستی تعیین (توزیع، استفاده) کنیم. این به رحمت بیرونی اشاره دارد.

شرح مختصر

هدف این مقاله بررسی پدیده رحمت به عنوان یک پدیده اجتماعی است.
اهداف انتزاعی:
-مفاهیم رحمت را توضیح دهد.
-بررسی رحمت ظاهری و قلبی.
- اعمال رحمت را در نظر بگیرید.

مفهوم «رحمت» چندوجهی است و ریشه های عمیق فلسفی، دینی، اخلاقی و فرهنگی دارد.

اساس فلسفی درک رحمت در آثار متفکران باستانی ارسطو، کنفوسیوس، فیثاغورث، افلاطون، سقراط و دیگران گذاشته شده است که این صفت را از مهمترین فضایل انسانی می دانستند. به عنوان یک پدیده اجتماعی-فرهنگی، رحمت در آن منعکس می شودآموزه های فلسفی ادیان جهانی به ویژه مسیحیت با پذیرش 10 فرمانعهد عتیق ، یعنی آنها را با آموزش عشق مهربانانه به همسایه تکمیل کرد که به جوهره قانون اخلاقی جامعه بشری و یک ارزش انسانی جهانی تبدیل شد که روابط اجتماعی و بین فردی را تنظیم می کند. توسطتعلیم مسیحی

برای قرن‌های متمادی، رحمت به عنوان یک شرط مهم وجودی انسان تصور می‌شد، اما در اواسط دهه 20 قرن بیستم، خود کلمه «رحمت» از کاربرد عمومی خارج شد، زیرا با مبارزه طبقاتی آن سال‌ها مطابقت نداشت. بیش از نیم قرن فقط در ادبیات معنوی کار کرد. فقط در اواسط دهه 80 قرن بیستم ، دوباره وارد گفتار روزنامه نگاری شد ، سپس به گفتار فعال وارد شد ، در حالی که به طور قابل توجهی حجم اصلی خود را از دست داد ، که عملاً به یک نوع معنایی مرتبط با کلمه "خیریه" کاهش یافت (N S. Chokhonelidze، 2007).

در دوره پس از اتحاد جماهیر شوروی، علاقه علمی به پدیده رحمت در بخشی از مربیان افزایش یافت که نگران کمبود فزاینده معنویت، ظلم و عملگرایی مبتذل نسل جدید بودند. در تعدادی از مطالعات آن زمان، شرایط تربیتی برای آموزش و پرورش رحمت در کودکان بزرگتر مورد مطالعه قرار گرفت. سن پیش دبستانی(I.A. Knyazheva، T.V. Chernik)، سن مدرسه ابتدایی (L.S. Oshchepkova، V.A. Shutova)، دانش آموزان مدرسه حرفه ای (L.V. Babenko)، پرستاران (T.A. Nedovodeeva)، معلمان آینده (L.R. Uvarova)، O.Budugai، I.V.O دیگران به مسائل تربیت رحمت پرداختند.

مفهوم "رحمت" تنها در سالهای اخیر با توسعه فعال خط روانشناسی اخلاقی وارد علم روانشناسی شد. بنابراین، به گفته بی. ... دنیای احساسات و تجربیات انسانی به طور فزاینده ای به کانون توجه روانشناسان می رود. واژه های علم نیز تغییر کرده است. مفاهیمی که مدت ها نادیده گرفته شده بودند مانند رحمت، شفقت، عشق، امید و... اکنون وارد روانشناسی شده اند.

روان‌شناسی پس از گذشت بیش از یک قرن، دوباره به هم می‌پیوندد، با فلسفه، با اخلاق همبستگی می‌کند و تحت شرایط خاصی از این ملاقات می‌تواند اخلاق مدار شود.» در فلسفی مدرن (I.A. Ilyin، V.V. Zenkovsky، N.O. Lossky، V.V. Rozanov، V.S. Solovyov، و غیره)، و بعدها در روانشناسی (B.S. Bratus، F.E. Vasilyuk، E.I. Golovakha، V.N. Kunitsyna، S.V.V.V. L. روبینشتاین و غیره) مفاهیم، ​​رحمت به عنوانویژگی مشخصه

مترادف مفهوم رحمت عبارتند از: مهربانی، اخلاص، شفقت، پاسخگویی، صمیمیت، شفقت، شفقت، حساسیت، حساسیت، شفقت و غیره. ، همچنین به معنای نزدیک است - انسانیت، بشردوستی، سخاوت، مهربانی، صبر.

مفاهیمی مانند "صدقه"، "نوع دوستی"، "تعالی از خود" اغلب با رحمت همراه است و منعکس کننده است. جنبه های مختلفاین پدیده، اما عمیق تر و ظرفیت بیشتری دارد. بنابراین، غیر از انفاق، «صدقه نه تنها نیازمند سخاوت، بلکه حساسیت معنوی و بلوغ اخلاقی است. و خود شخص باید به سوی خیر برود، شر را در خود ریشه کن کند تا بتواند به دیگری نیکی کند.» فرمان رحمت، مانند نوع دوستی، مستلزم انکار نفس، فداکاری است، اما درک رحمت شامل موارد بیشتری است. قدرت عشق، بخشش توهین، دعوت به محبت دشمنان، و غیره. رحمت نیز مانند خود متعالی یک توانایی منحصرا انسانی برای فراتر رفتن از علایق شخصی است، اما با چنین عشق و صمیمیت در قلب فرد متمایز می شود، که در هنگام ارائه به شادی تمایل دارد. هر نوع کمکی به همسایه

به عقیده اکثر روانشناسان (S.L. Rubinstein، P.M. Yakobson، V.A.V. Zaporozhets، V.K. Vilyunas، L.P. Strelkova، K.V. Gavrilovets، N.A. Dementieva و غیره)، منبع ظهور و شرط رشد رحمت و رحمت است. تجربه، که پدیده های پیچیده ای هستند که در دوران کودکی آشکار می شوند. تمایل توانایی به شفقت پاسخی غیرارادی به وضعیت عاطفی دردناک دیگری است که فطری است (پریشانی همدلانه به گفته هافمن، 1978).

مروری بر مطالعات اختصاص یافته به تجلی رحمت در دوره های مختلف سنی موارد زیر را نشان داد: سن دبستان نسبت به رشد انسانیت و رحمت حساس است (M.I. Borishevsky، L.S. Oshchepkova، L.P. Pilipenko، V.A. Shutova، و غیره).

در نوجوانی، شکل گیری فعال یک جهت گیری معنوی-ارزشی (مناسب اجتماعی)، از جمله رحمت به عنوان یک موقعیت اخلاقی وجود دارد (L.I. Antsyferova، L.I. Bozhovich، B.S. Bratus، L.S. Vygotsky، B.V. Zeigarnik، D.B. Elkonin و دیگران). در نوجوانی بزرگتر، ارزش رحمت کاهش می یابد و جای خود را به ارزش های موفقیت، عشق، دستاوردها می دهد، سپس یک رابطه خطی مستقیم بین سن و تعداد دفعات انتخاب ارزش "رحمت" آشکار می شود. یک مطالعه طولی انجام شده توسط N. Haan و J. Block این نتیجه را تایید می کند که خیریه، نوع دوستی و سایر اشکال رفتار برتر از خود در طول زمان افزایش می یابد. بنابراین، افراد سی و چهل و پنج ساله با خود جوان‌ترشان مقایسه شدند و دریافتند که افراد چهل و پنج ساله نسبت به افراد سی ساله «مهربان‌تر، بخشنده‌تر، سازنده‌تر و قابل اعتمادتر هستند». دانشمندان همچنین پیشنهاد می کنند که قدیمی ترین منابع رحمت به عنوان یک اصل اخلاقی در همبستگی قبیله ای باستانی نهفته است.

تجزیه و تحلیل روانشناختی ویژگی های پدیده رحمت به دانشمندان اجازه داد تا جنبه معنوی و عاطفی را برجسته کنند که مبتنی بر توانایی شفقت، همدلی، همدلی و جنبه عملی عینی است که در مشارکت فعال فعال بیان می شود. فقدان هر یک می تواند به انسان دوستی سرد یا احساسات توخالی منجر شود.

رحمت را به عنوان یک پدیده روانی می توان هم به عنوان یک ویژگی و هم به عنوان یک فرآیند و هم به عنوان یک حالت در نظر گرفت. در آثار ویو ویژگی های روابط با افراد دیگر. نویسنده تعریف زیر را ارائه می دهد: رحمت یک جهت گیری شخصیتی است که خود را به شکل کمک، اغلب ناشناس، نشان می دهد و می تواند به حمایت کلامی یا تجربه کلامی محدود شود.

شخصیت دلسوز با نیاز زیاد به دوستی های قابل اعتماد، سطح بالایی از خوش بینی و همدلی مشخص می شود. در ارتباط نزدیک با رحمت، حساسیت و رفتار هنجاری بالاست که تا حد زیادی با میل به عدالت اجتماعی، سودمندی، صداقت و هماهنگی درونی تعیین می شود.

اجتماعی شدن جهت گیری رحمانی فرد در خانواده رخ می دهد و با سبک تربیت والدین و همچنین رابطه بین خواهر و برادر همراه است.

تحلیل اخلاقی و روانشناختی رحمت در کار SP Surovyagin ارائه شده است که در آن "رحمت" به عنوان عالی ترین شکل نوع دوستی درک می شود که به طور متوالی از مراحل رحمت ، همبستگی رفاقتی و سخاوت دوستی در توسعه خود عبور می کند.

L.S. Oshchepkova رحمت را به عنوان یک کیفیت اخلاقی یکپارچه تعریف می کند که در ساختار آن مؤلفه های زیر متمایز می شود: شناختی، حسی و رفتاری. تجلیات شناختی رحمت به معنای حضور علم و احکام درباره مظاهر رحمت است;

A. Lenglet استدلال می کند که رحمت در اساس یک جهان بینی اساساً شهودی است که بر اساس آن یک شخص عمیقاً مذهبی زندگی و عمل می کند. به لطف همین پایه، تصمیم گیری درست، که بیانگر جوهر آزادی انسان است، امکان پذیر می شود.

آی. یالوم در تمرین روان درمانی خود متوجه شد که بیمارانی که حس عمیقی از معنا را در زندگی خود تجربه می کنند کاملتر زندگی می کنند و با ناامیدی کمتری با مرگ روبرو می شوند. اما حتی با تکیه بر چندین نوع معنا، اعم از دینی و سکولار، در موقعیت بحرانی آن، هیچ چیز مهمتر از نوع دوستی نبود.

امی ون دورزن همچنین بیان می کند که وقتی چیزی وارد زندگی شما می شود که نه تنها زندگی شما، بلکه زندگی دیگران را نیز غنی می کند، به منبع انرژی و اشتیاق تبدیل می شود.

و با کمک به کسانی که به آن نیاز دارند، انسان قوی تر می شود. شناخت خود، شناخت آسیب پذیری و آسیب پذیری خود، توبه از تکبر به کسب حیا و سخاوت کمک می کند، به صمیمیت بیشتر با خود و دیگران کمک می کند.

بنابراین، مطالعه دقیق ادبیات فلسفی، روان‌شناختی و روان‌درمانی و نیز تحلیل پژوهش‌های مربوط به مسئله رحم، دلیلی می‌دهد تا این پدیده را یکی از منابع اساسی وجودی فرد بدانیم.

بر اساس مشاهدات و اعمال خود ما، مشخص شده است که انگیزه استفاده از منبع رحمت، انگیزه های آگاهانه و ناخودآگاه است. بنابراین، افرادی که فعالانه به دنبال راهی برای خروج از یک بحران هستند، به طور شهودی به موقعیت کلاسیک شناخته شده در روان درمانی متوسل می شوند - "وقتی احساس بدی دارید، به کسی که حتی بدتر است کمک کنید"، در حالی که اعتماد به نفس افزایش می یابد، احساس قوی تر بودن، مهربان تر، مهم تر، فعال تر می شود و سایر منابع داخلی دوباره پر می شوند. روی آوردن به کمک و حمایت از افراد نیازمند، شما را از تجربیات منفی خود منحرف می کند. میل به ارائه کمک همچنین می تواند از طریق مکانیسم فرافکنی عمل کند، به عنوان نیاز ناگفته خود فرد به توجه و نگرش مراقبت از سوی دیگران. همچنین، انگیزه نشان دادن مراقبت و کمک ممکن است امید به کمک متقابل و «نرمش» از سوی دیگران یا حتی شرایطی خارج از کنترل فرد در شرایط خاص باشد. دوره های بحرانیزندگی

انگیزه سنتی مذهبی برای ابراز رحمت یکی از سعادت ها است: "خوشا به حال مهربانان، زیرا آنها رحمت خواهند کرد" (متی 5: 7).

بنابراین، روی آوردن به منبع وجودی رحمت، به عنوان منبعی از روابط انسانی اصیل، به فرد در بحران اجازه می دهد تا از تعامل اجتماعی نیرو بگیرد، احساس نیاز، سودمندی، اهمیت خود را احیا می کند و وجود را پر از معناداری می کند. شادی، رضایت، که به طور قابل توجهی در هنگام تجربه یک بحران روانی کاهش می یابد. و همچنین به شما این امکان را می دهد که هم نسبت به دیگران و هم نسبت به خودتان رحم کنید که در نهایت به حفظ سلامت روان کمک می کند.

برای آزمایش کار پدیده رحمت به عنوان یک منبع وجودی در بین افرادی که خود را در شرایط سخت و بحرانی می‌بینند و به شدت آن را تجربه می‌کنند، یک مطالعه تجربی را سازماندهی و انجام دادیم.

تجزیه و تحلیل کیفی نتایج تحقیق امکان شناسایی دو گروه از پاسخ دهندگان را فراهم کرد: گروه اول - "مبتلایان به بحران" (Kmax) با تجارب حاد یک بحران روانی، که شامل 43 نفر بود.

دوم - "در بحران نیست" (Kmin)، بدون تجربه یک بحران روانی، شامل 44 نفر بود.

تجزیه و تحلیل مقایسه ای ارزش های "منبع رحمت" در دو گروه مورد بررسی نشان داد که نمایندگان گروه "مبتلایان به بحران" نسبت به گروه "مبتلایان غیربحران" از دست دادن توانایی خود را نشان می دهند. بیش از 3 بار به "منبع رحمت" تکیه کنید. در گروه «مبتلایان به بحران»، دو زیرگروه با نوع مولد تجربه بحران (KmaxERLmax) و نوع منفی تجربه بحران (KmaxERLmin) نیز شناسایی شدند. تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که «منبع رحمت» پیشرو است منبع وجودی در افراد با نوع مولد تجربه یک بحران روانی، اشغالموقعیت فعال

خودیاری و یافتن راه‌هایی برای خروج از شرایط بحرانی. کار تحلیلی و مشاوره ای بعدی با نمایندگان گروه "بحران" که ارزش کمی از "منبع رحمت" داشتند، به ما امکان داد تا موارد قابل توجهی را بیان کنیم.تفاوت های روانی . این پاسخ دهندگان با خود محوری بالا، بی تفاوتی، فرمالیسم روابطی که بر اساس احتیاط و عمل گرایی خام ساخته شده اند متمایز می شوند. آنها با ویژگی هایی مانند خشم، انتقام جویی، ناتوانی در بخشش، ظلم، فردگرایی دردناک مشخص می شوند که در حساسیت شدید نسبت به آنچه مربوط به خودشان است و نزدیکی به احساسات و احساسات همسایگانشان آشکار می شود. این مجموعه از ویژگی ها یک سیگنال هشدار دهنده برای یک متخصص استکمک های روانی

و دلیل مداخله در بحران هدف از چنین مداخله ای برای فرد باید آگاهی از نحوه ارتباط خود با دنیا، دیگران و خود، تغییر نگرش های درونی باشد که مانع تحقق و اجرای رحمت می شود.

  1. برای آشکار کردن "منبع رحمت"، کار مشاوره با فردی که یک بحران روانی را تجربه می کند در گره های کلیدی زیر انجام شد:
  2. تأمل در مورد نگرش مورد نظر نسبت به خود (چگونه دوست دارم با من رفتار شود)؛
  3. تامل در مورد نحوه ارتباط خودتان (این که آیا من از همان اصول استفاده می کنم).
  4. تأمل در توانایی شما برای حساس و توجه، همدردی صمیمانه، ارائه حمایت و همچنین صمیمانه شادی.
  5. بخشش صمیمانه و سخاوتمندانه همه گناهان و کسانی که تا به حال توهین کرده اند.
  6. بازگرداندن عشق در قلب شما به دنیا، دیگران، خودتان؛
  7. درک ماهیت عشق (عشق طولانی است، مهربان است، حسادت نمی‌کند، خود را تعالی نمی‌داند، مغرور نیست، ظالمانه عمل نمی‌کند، به دنبال خود نیست، عصبانی نمی‌شود، بد فکر نمی‌کند، از دروغ شادی نکن، بلکه از حقیقت خوشحال می شود، همه چیز را می پوشاند، همه چیز را باور می کند، به همه چیز امیدوار است، همه چیز را تحمل می کند.
  8. دادن را بیاموز (از قلبی پاک، فداکارانه، با عشق بده)؛
  9. یاد بگیرید که با شادی و قدردانی بپذیرید.
  10. یاد بگیرید که در صورت نیاز درخواست کمک و حمایت کنید
  11. اعمال رحمتی را بیاموزید که زندگی را پر از معنا و شادی می کند، نیروی درونی را افزایش می دهد و از غوطه ور شدن در بدبختی های خود منحرف می شود.
  12. انتخاب نگرش رحمانی به عنوان راهی برای به دست آوردن سلامت روان و بهبود معنوی.

بنابراین با جمع بندی بخش ارائه شده از تحقیق تجربی، ذکر موارد زیر ضروری است:

  1. تجزیه و تحلیل نتایج تحقیق با هدف مطالعه پدیده رحمت به ما امکان می دهد آن را به عنوان منبع وجودی فرد در نظر بگیریم.
  2. به طور تجربی ثابت شده است که پاسخ دهندگانی که به شدت یک بحران روانی را تجربه می کنند، توانایی تکیه بر «منبع رحمت» را از دست داده اند. همچنین مشخص شد که منبع رحمت منبع وجودی پیشرو در میان افرادی است که دارای نوع مولد تجربه یک بحران روانی هستند، که موقعیت فعال خودیاری و جستجوی راه‌هایی برای خروج از یک موقعیت بحرانی دارند.
  3. کشف منبع رحمت، سازنده هستی و قطب نمای باقی عمر می شود. در یک بحران است که فرد با خود واقعی خود، با آسیب پذیری و محدودیت های خود روبرو می شود، نیاز به همدستی و رحمت دارد، یعنی یاد می گیرد ضعف و آسیب پذیری دیگران را متوجه شود و بپذیرد، وابستگی متقابل شدیدتری را احساس کند، که خود را در همبستگی صمیمانه، آمادگی خودجوش برای حمایت، کمک فداکارانه، بخشش و درک دیگران و خود نشان می دهد.

نتایج به‌دست‌آمده تمام جنبه‌های مسئله مورد مطالعه را تمام نمی‌کند. جهت گیری بیشتر از تحقیقات علمی را می توان از نظر مطالعه ویژگی های روانشناختی فردی افرادی که یک بحران روانی را تجربه می کنند یا تجربه نمی کنند، در ارتباط با توانایی فعال کردن، بسیج، صرف و انباشت "منبع رحمت" انجام داد.

ادبیات

  1. الکساندروا ز.ای. فرهنگ لغت مترادف های زبان روسی. حدود 9000 ردیف مترادف /Z.E. الکساندروف [ed. L.A.
  2. آپرسیان آر.جی. معضلات خیریه / Apresyan R.G. //علوم اجتماعی
  3. و مدرنیته.- 1376.- شماره 6.- ص 56-67
  4. براتوس بی.اس. در مورد مشکل انسان در روانشناسی / براتوس بی اس // سوالات روانشناسی، 1997. - شماره 5. - ص 3 - 19.
  5. برینزا آی.بی. ویژگی‌های تجربه یک بحران حرفه‌ای در افراد با انواع احساسات: پایان‌نامه. Ph.D. روانی
  6. علوم: 19.00.01/Brynza Irina Vyacheslavovna. - اودسا، 2000. - 281 ص.
  7. Buber M. دو تصویر از ایمان [ترجمه. از آلمانی]/ Buber M.// [ed.
  8. P.S. گورویچ، اس.یا. لزووا]. - م.: جمهوری، 1995. - 464 ص. - (متفکران قرن بیستم).
  9. ددیولینا M.A. اخلاق: راهنمای آموزشی و روش شناختی / Dedyulina M.A. - تاگانروگ: TRTU، 2005. - 100 ص.
  10. وانت دورزن ای. مشاوره عملی وجودی و روان درمانی / Dorzen E. van. - Rostov-on-Don: Association of Existential Consulting, 2007. - 216 p.
  11. Kunitsyna V.N. ارتباطات بین فردی / Kunitsyna V.N.، Kazarinova N.V.، Pogolsha V.I. - سن پترزبورگ: 2001.- 544 ص.
  12. Lenglet A. زندگی پر از معنا. لوگوتراپی کاربردی /LengleA. . - م.: پیدایش، 2004. - 128 ص. (نظریه و عمل تحلیل وجودی).
  13. می آر. هنر مشاوره روانشناسی. نحوه دادن و دریافت سلامت روان / می رولو [ترجمه. از انگلیسی
  14. M. Budynina، G. Pimochkina]. - M.: April Press, EKSMO Press, 2001. - 256 p. (مجموعه "هنر مشاوره").
  15. Ryazantseva E.Yu. مطالعه منابع وجودی فرد در طول دوره تجربه یک بحران روانی // Ryazantseva E.Yu.: مواد همه روسی. سالگرد علمی Conf.، اختصاص داده شده به 120 سالگرد تولد. S.L. Rubinshtein ["روانشناسی انسان در دنیای مدرن"]، (مسکو، 15-16 اکتبر 2009) T.3. - M.: انتشارات "موسسه روانشناسی RAS"، 2009. - P.348-352.
  16. Surovyagin SP. مرسی / Surovyagin S.P. - تیومن: پروستور، 1993. - 255 ص.
  17. فرهنگ لغت توضیحی زبان روسی: در 4 جلد [ویرایش.
  18. D.N.Ushakova]. - م.: ایالت. موسسه "معاهده شوروی"؛ OGIZ
  19. فراگر آر. نظریه های شخصیت و رشد شخصی / فراگر آر.، فادیمان دی. از انگلیسی]. - م.: "میر"، 2004. - 2095 ص.

یالوم I. روان درمانی وجودی / یالوم ایروین [ترجمه. از انگلیسی T.S. درابکینا]. - م.: شرکت مستقل "کلاس"، 2004. - 576 ص.

Ryazantseva E.Yu. ،

مقدمه

مواد سایر مطالعات بین المللی علمی-عملی conf. ["پتانسیل فرهنگی-تاریخی و اجتماعی-روانی ویژه بودن در ذهن تغییرات دگرگونی در ازدواج"]، (اودسا، 24-25 ژوئن 2010) / بولتن اودسا ملی. un-tu. 10

سری. روانشناسی. - T. 15. - VIP. 11. - قسمت 2. - ص 111-119. UDC 150.192+155.2

فصل 1.

مؤلفه انسان دوستانه پدیده رحمت 1.1 درک زبانی و هنری از مبانی رحمت 10 60

1.2 شکل گیری مفهوم رحمت در ادیان جهانی 44

فصل 2.

پدیده رحمت: رابطه بین تئوری و عمل

2.1 بازتاب رحمت در فلسفه اگزیستانسیالیسم 60

2.2 رویکردها و روندهای نظری اساسی در توسعه رحمت به عنوان یک عمل اجتماعی 65

نتیجه 118مراجع 129

دشواری ها از لحظه تعریف خود پدیده و تفسیر آن آغاز می شود. آیا رحمت ریشه بیولوژیکی دارد یا فقط یک پدیده اجتماعی است؟ آیا می توان این ویژگی را در فرد ایجاد کرد؟ آیا رحمت را می توان رفتار اجتماعی تلقی کرد؟ این سوالات همچنان در جامعه علمی باز است. ایده‌ها و دیدگاه‌های مختلف با یکدیگر رقابت می‌کنند، با این حال، هنوز نمی‌توان به یک مدل نظری جامع دست یافت که تطبیق‌پذیری در بینش و تبیین تضادهای نوظهور را فراهم کند.

امروزه، پدیده رحمت توسط دانشمندانی که حوزه‌های مختلف دانش صنعت را نمایندگی می‌کنند، تحلیل می‌کنند: جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، آموزش، روان‌پزشکی. توجه به رحمت از دیدگاه فلسفی مستلزم روشن شدن پیدایش، مبانی اساسی این پدیده، جهت و پویایی تغییرات بعدی است. تحلیل فلسفی اجتماعی مبتنی بر اصل مکمل بودن وراثت و توسعه است و امکان رویکردی منظم و هدفمندتر به بسیاری از جنبه های مهم مطالعه فعالیت های انسانی را فراهم می کند. ابزارهای اجتماعی و فلسفی به ما این امکان را می دهند که کارکردها و ماهیت پدیده رحمت را آشکار کنیم. ویژگی کارکرد روش شناختی رحمت با درک این موضوع مشخص می شود که همدلی، همدردی و درک جنبه های درونی هر رفتار اجتماعی است.

در فلسفه اجتماعی، مقولات وسیعی برای ابراز رحمت، برای درک، ارزیابی، تفسیر و گنجاندن آن در روابط اجتماعی ایجاد شده است. اینها اولاً مقوله هایی مانند: «شفقت»، «همدردی»، «نوع دوستی»، «صدقه»، «بخشش» و غیره هستند. همه آنها جنبه ای از مسئله عمومی فلسفی اجتماعی رحمت را بیان می کنند. در عین حال، نیاز به روشن شدن مبانی اساسی هر یک از این مقوله های نزدیک به هم و تعیین تفاوت های مقوله «رحمت» وجود دارد.

در این پژوهش مفهوم «رحمت» از طریق بررسی شده است

شبکه ای از انواع مختلف اعمال اجتماعی به هم پیوسته (زبانی، مذهبی، هنری). منظور ما از «عمل اجتماعی» شکل نسبتاً پایداری از فعالیت اجتماعی است. هر تمرین بیانگر بیان عناصر اجتماعی متنوع در یک پیکربندی نسبتاً پایدار است. بنابراین، زبان وسیله ای برای کسب مهارت های فرهنگی و راهی برای اجتماعی کردن افراد است، دین وسیله ای رایج برای مشروعیت بخشیدن و حفظ نظم اجتماعی است و داستان به فرد اجازه می دهد تا الگوهای کامل زندگی را در درون خود بازآفرینی کند و آنها را به صورت فردی تجربه کند. بر این اساس می توان گفت که جنبه های زبانی، مذهبی و هنری بیشترین توانایی را در بیان ماهیت پیچیده و متناقض رحمت دارد.

تاکنون نه خود پدیده رحمت و نه نحوه وجود آن موضوع یک تحلیل جامع فلسفی اجتماعی نشده است. مرتبط بودن و توسعه ناکافی نظری این موضوعات برای حل مسائل عملی، انتخاب موضوع تحقیق پایان نامه را تعیین کرد.

درجه توسعه موضوع.توجه زیادی به مسئله رحم توسط فیلسوفان اگزیستانسیالیست A. Camus، G. Marcel، J.-P. سارتر که نشان داد رحمت یک ارزش اخلاقی است که بسیار مثبت و خلاقانه است. اگزیستانسیالیست ها معتقد بودند که یک عمل طبیعی رحمت این است که شخص دیگری را به عنوان یک فرد بشناسیم و به آن شخص احترام بگذاریم. متفکران روسی مانند N.A. بردیایف، L.I. شستوف، توجه خود را به این واقعیت جلب کرد که رحمت زمانی به کمال اخلاقی می رسد که در اعمال نه تنها با هدف ارضای منافع دیگری، بلکه بر اساس میل به کمال نیز تجسم یابد.

وجود پدیده رحمت در جامعه توسط بسیاری از دانشمندان به رسمیت شناخته شده است، اما مشکل تعریف و مفهوم سازی آن با بیان یک واقعیت ساده روشن نمی شود. اخیراً آثار R.G. در ادبیات فلسفی ظاهر شده است. آپرسیان، وی.پ. استاروستینا، بی.سی. خازیف که در آن رحمت به عنوان یکی از دشوارترین مشکلات درک، بررسی و مطالعه تعبیر می شود که هر نظریه و عمل اجتماعی باید به آن بپردازد. نویسندگان داخلی مانند O.S. گولودوک، آر.پ. ریباکوف، تی سیدورینا حمایت اجتماعی از نیازمندان را مطالعه می کنند، بنابراین پدیده خیریه به کانون اصلی تحقیقات علمی آنها تبدیل می شود.

علوم اجتماعی غرب حداقل یک قرن است که پدیده رحمت را در تمام جنبه های آن از نزدیک مطالعه کرده است. دامنه دیدگاه این نویسندگان بسیار گسترده است. اینها تفسیرهای اجتماعی زیست شناختی رحمت، تحقیقات وجودی و تحقیقات اجتماعی-روانی هستند. به عنوان مثال، D. Kirson، S. O'Connor، J. Schwartz، P. R. Shaver رحمت را ترکیبی از رنج و عشق می دانند، L. J. Underwood، S. J.

پست، B. Fehr، V. B. Hurlbut، J. P. Schloss، S. Sprecher - به عنوان یک نوع فرعی یا نوع عشق S.D. Batson، S.S. گلداسمیت، R. J. Davidson، E. Sober، J. Hade، K. R. Scherer - به عنوان یک ویژگی ذاتی انسانی.

با وجود تعابیر گوناگون از پدیده رحمت، دو رویکرد اصلی قابل تشخیص است. از یک طرف، رحمت به عنوان یک کیفیت ذاتی در نظر گرفته می شود - اساس بیولوژیکی آن بررسی می شود که ارتباط بین احساس رحمت و فعالیت در بخش های خاصی از مغز را تأیید می کند. این مورد در آثار R. Wuznow، D. Goetz، D. Keltner، E. Simon-Thomas، D. Smith مورد توجه قرار گرفته است. از سوی دیگر، به عنوان یک دارایی اکتسابی در روند شکل گیری جامعه انسانی مشخص می شود. پایه های اجتماعی رحمت را بررسی می کند و شواهدی از ارتباط بین همدلی و تمایل به کمک به دیگران ارائه می دهد. این مسائل در آثار L. Blum، N. Nussbaum، S. J. Post، E. O. Rorty مطرح شده است. از منظر این رویکرد، می توان فرآیند عینیت بخشیدن به توانایی معنوی فرد و نیات روح را که در محتوای حوزه اجتماعی-فرهنگی، در میل فرد به شفقت و رحمت تجسم یافته است، توصیف کرد.

در پس تنوع رویکردها، آگاهی از نیاز به فعلیت بخشیدن و توسعه رحمت در جامعه مدرن وجود دارد. بنابراین، بررسی جنبه های مختلف این پدیده یک کار فوری است و خود رحمت باید موضوع تحلیل های اجتماعی- فلسفی نزدیک شود.

موضوع مطالعهرحمت به عنوان یک پدیده اجتماعی است. موضوع- ویژگی های شکل گیری رحمت در زمینه اجتماعی فرهنگی.

هدف از مطالعه- شناسایی و افشای مقوله "رحمت" به عنوان یک پدیده اجتماعی که بر خصوصیات شخصی افراد تأثیر می گذارد. این هدف مستلزم انجام تحقیقات زیر بود وظایف:

    شناسایی ارتباط بین جنبه زبانی رحمت که منطق کلی شکل گیری این مفهوم را با استفاده از نمونه جهان های زبانی مختلف ملی آشکار می کند، با جنبه هنری رحمت به عنوان وسیله ای برای جذب ارزش های اخلاقی؛

    شناسایی جنبه های دینی پدیده رحمت به عنوان شرط اساسی وجود انسان و یک نیاز ضروری اخلاقی؛

    تبیین جنبه های فلسفی رحمت به عنوان راهی برای مردم برای درک هدف خود در جهان.

    شناسایی مدل پدیدارشناختی رحمت به عنوان راهی برای تجلی معنای یک پدیده در آگاهی از طریق قصد یا جهت گیری آگاهی نسبت به موضوع مورد مطالعه.

تازگی علمی تحقیقتوسط مقررات ارائه شده برای دفاع نشان داده شده است:

    در نتیجه تحلیل زبانی-تاریخی و هنری، دو جفت مفهومی «رحمت - صدقه» و «رحمت - گذشت» شناسایی شد که حاصل تحول تاریخی حوزه معنایی رحمت با تمرکز بر گسترش اعمال اجتماعی رحمت و توسعه محیط فرهنگی. داستان باعث می شود مشکلات رحمت، انفاق و بخشش را تجربه کنید و به آن فکر کنید و به جلوه ای از تجربه حسی و عاطفی تبدیل شوید. با استفاده از قابلیت های زبانی، چارچوب تجربه محدود تاریخی فردی را که در یک دوره تاریخی خاص زندگی می کند گسترش می دهد و آن را با تجربه تعمیم یافته مجهز می کند.

    شباهت ها و تفاوت های درک رحمت از منظر سه دین جهانی آشکار می شود. از یک سو، بودیسم، مسیحیت و اسلام وحدت را در این واقعیت آشکار می کنند که رحمت اصل اصلی، بالاترین قانون زندگی بشر است. و از سوی دیگر تفاوت های قابل توجهی در درک خود از این احساس نشان می دهند. از موضع بودیسم، رحمت نزدیک به تمرین زاهدانه ای است که برای کسب تجربه فردی ضروری است. از دیدگاه مسیحی، رحمت یک وظیفه انسانی است: در رحمت است که شخص برای تحقق آرمان اخلاقی فراخوانده می شود. در دین اسلام رحمت نه تنها برای بشریت، بلکه برای همه موجودات زنده مقرر شده است.

    جنبه های فلسفی رحمت به عنوان راهی برای مردم برای درک هدف خود در جهان در فلسفه اگزیستانسیالیسم تعریف می شود. در اینجا، درک رحمت به عنوان یک کیفیت درونی جدایی ناپذیر، انگیزه درونی برای انجام بی غرض خیر تعیین کننده می شود.

    مدل پدیدارشناختی رحمت اثبات شده است که از جایگاه آن رحمت به عنوان یک ویژگی ذاتی موضوع در نظر گرفته می شود که به فرد امکان می دهد احساسات و عواطف دیگران را مانند خود تجربه کند، با این تجربه غنی شود، آن را تصاحب کند، آن را به واقعیت زندگی خود تبدیل کنید

مبنای روش شناختی مطالعهآثار کلاسیک های تفکر فلسفی جهان، آثار فیلسوفان و جامعه شناسان داخلی و خارجی ظاهر شد. عوامل تعیین کننده برای این کار، ایده های پدیدارشناختی E. Husserl بود که به ما امکان می دهد پایه های عمیق آگاهی، تفکر به طور کلی ("noesis") و همچنین معنای جوهر متافیزیکی پدیده رحمت را بررسی کنیم. در نظر گرفتن ("noema").

از روش های منطقی و تاریخی، تحلیل تطبیقی ​​و متنی استفاده شد. تمرکز مفهومی و نظری تحقیق پایان نامه مستلزم استفاده از مطالب طیف وسیعی از حوزه های انباشته دانش فلسفی، از جمله تاریخ فلسفه، و همچنین آخرین داده های علوم اجتماعی بود.

اهمیت نظری و عملی پایان نامه.ایده های اصلی رویکرد به تحلیل رحمت بیان شده در پایان نامه می تواند

کمک به جلب توجه به مشکلات ظلم و بی تفاوتی جامعه مدرن و در نتیجه آگاهی از نیاز به اقدامات سازمانی مناسب و تحقیقات علمی. برخی از نتایج ممکن است در چارچوب کارهای خیریه، مراقبت های بهداشتی، تامین اجتماعی و همچنین در سازماندهی سیستمی از موسسات مختلف بشردوستانه اهمیت عملی داشته باشند، به عنوان مثال. تبدیل شدن به یکی از منابع برای ارائه کمک های اصلاحی و درمانی برای کاهش آلام مردم. از مواد پایان نامه می توان برای توسعه دوره های ویژه و همچنین در تدریس فلسفه، جامعه شناسی، روانشناسی و سایر رشته های اجتماعی و بشردوستانه استفاده کرد.

تایید کار پایان نامه.مفاد اصلی کار پایان نامه در کنفرانس های علمی و عملی بین المللی مورد آزمایش قرار گرفت: "فرهنگ سنتی و مدرن: تاریخ، وضعیت فعلی، چشم اندازها" (پنزا، 2011)، "نظریه و عمل تحقیقات جنسیتی در علم جهان" (Penza، 2011). )، «مشکلات اساسی و کاربردی ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و روابط بین‌الملل» (سن پترزبورگ، 2011). کنفرانس های علمی و عملی همه روسی: "خوانش های پتراکوف" (ایژفسک، 2010، 2011)، "مبانی جهان بینی فرهنگ مدرن روسیه" (Magnitogorsk، 2011)، "انسان در دنیای فرهنگ: فرهنگ زندگی روزمره" (Ekaterinburg، 2011)، "تکنولوژی های سیاسی اجتماعی مدرن" (Izhevsk، 2011)، "هستی شناسی و شاعرانگی سنت: زبان و متن" (Izhevsk, 2011). کنفرانس علمی و عملی رشته ای بین دانشگاهی "معنویت روسی در زبان و متن" (Izhevsk, 2011).

مفاد نظری و نتایج منتخب تحقیق پایان نامه در فرآیند آموزش یک درس فلسفه عمومی به دانشجویان تمام وقت دانشگاه فنی دولتی ایژفسک استفاده شد. M. T. کلاشینکف."

ساختار پایان نامه.پایان نامه شامل یک مقدمه، دو فصل و یک خاتمه می باشد. این اثر در 150 صفحه ارائه شده است. فهرست منابع شامل 191 منبع است.

درک زبانی و هنری از مبانی رحمت

در این تحقیق مقوله رحمت را از طریق شبکه ای از اعمال اجتماعی به هم پیوسته از انواع مختلف (زبانی، هنری، مذهبی) در نظر خواهیم گرفت. مفهوم «عملکردهای اجتماعی» به ما این امکان را می دهد که شکاف بین تمرکز بر مطالعه ساختارهای اجتماعی و تمرکز بر مطالعه کنش و تعامل اجتماعی را پر کنیم. نگرش هایی که در تحقیقات اجتماعی و تحلیل اجتماعی به همان اندازه ضروری هستند. منظور ما از «عمل اجتماعی» شکل نسبتاً پایداری از فعالیت اجتماعی است. هر تمرین بیانگر بیان عناصر اجتماعی متنوع در یک پیکربندی نسبتاً پایدار است. در این راستا، باید به در نظر گرفتن زبان به عنوان زیربنای فرآیند جامعه پذیری اشاره کرد.

در مطالعات فرهنگی-اجتماعی، زبان به عنوان ابزار جامعه پذیری مورد مطالعه قرار می گیرد. فرآیند یادگیری برقراری ارتباط از طریق زبان یکی از ویژگی های اصلی رشد انسان است، زیرا کسب فرهنگ است. ای. اوهس و ب. شیفلین معتقدند: «فرآیند عضو شدن در جامعه تا حد زیادی از طریق زبان، از طریق کسب دانش از کارکردهای آن، توزیع اجتماعی و تفسیر بین موقعیت های اجتماعی تعریف شده، یعنی از طریق زبان تحقق می یابد. مبادله در موقعیت های اجتماعی خاص»2. بنابراین، ما می بینیم. که زبان وسیله ای برای کسب مهارت های فرهنگی و راهی برای اجتماعی کردن افراد است.

زبان، به عنوان نیروی اساسی انسان، با جهان نامتناهی تناسب دارد و بنابراین قادر است جهان نامتناهی را به اندازه کافی منعکس کند و ویژگی های اساسی آن را در وحدت نزدیک زبان اندیشه درک کند. در این زمینه می توان به فرضیه ساپیر وورف اشاره کرد که بر اساس آن ساختار زبان تعیین کننده تفکر و نحوه شناخت واقعیت است. فرض بر این است که افرادی که به زبان‌های مختلف صحبت می‌کنند، دنیا را متفاوت درک می‌کنند و متفاوت فکر می‌کنند. بر این اساس، می توان استدلال کرد که نگرش به مقوله اجتماعی- فلسفی مانند رحمت در درجه اول به زبان مادری فرد بستگی دارد. بنابراین، تحقیق خود را با تحلیل جنبه زبانی وجود رحمت آغاز می کنیم. بررسی ابزارهای بیان ذهنیت با توجه به واژگان در توسعه تاریخی آن یکی از حوزه‌های کنونی زبان‌شناسی مدرن است که وجود ارتباط خاصی بین زبان و ویژگی‌های ذهنیت مردم برقرار می‌کند. زبان و طرز تفکر به هم مرتبط هستند. کلماتی که حاوی مفاهیم خاص زبانی هستند، به طور همزمان طرز تفکر افراد بومی را "بازتاب" و "شکل" می‌دهند.

D.N. اوشاکوف می گوید که رحمت عبارت است از تمایل، از روی شفقت، برای ارائه کمک به کسانی که به آن نیاز دارند. لازم به ذکر است که کلمه رحمت از زبان اسلاوی قدیم وام گرفته شده است ، جایی که یک حساب کلمه ساز لات است. misericordia (خسیس "شایسته پشیمانی، رحمت" - شیرین، بند ناف - قلب - ia - e). به گفته M. Vasmer، اسم "رحمت" از روسی قدیم milosrd، اسلاوی قدیمی milosrd، چکی milosrdny، miosiemy لهستانی مشتق شده است - حسابی از لاتین misericordia. معنی کلمه رحمت، مهربانی، شفقت است. به همین دلیل است که در نظر گرفتن مفهوم رحمت بر مطالب خاص زبانی، مطالعه واژگان به عنوان وسیله ای برای بیان «رحمت» و توسعه این مفهوم با توجه به فرهنگ لغت های تاریخی، ریشه شناسی و توضیحی جالب به نظر می رسد.

Tanach توسعه اولیه خیریه مرتبط با عشق به یک مادر را مستند می کند. عبرانیان باستان چندین کلمه برای ترحم و رحمت داشتند. یکی از آنها، chemalah، زمانی که ایوب دوستان خود را خطاب می کند استفاده می شود. "به من رحم کن." ریشه این کلمه چمن به معنای حفظ کردن است. واژه دیگر chesed است که ریشه شناسی آن نامشخص است2. واژه‌های عبری hen و hesed به «رحمت» ترجمه شده‌اند. اما مرغ در عین حال به معنای «نعمت»، «خلق» نسبت به هر شخصی است و حصص، عملی است که ثواب فداکاری، امانتداری و کمک کردن را دارد، ترجمه دقیق‌تر این واژه‌ها «رحمت» و «صدقه» است. به ترتیب این کلمات (هن و هسد) به معنای قصد درونی و اجرای این قصد در عمل است. کلمه گسترده تر رحامیم که در معانی مشابه به کار می رود به «رحمت»، «رحمت» ترجمه شده است. مشخص‌ترین کلمه عبری عبری از rechem ("رحم") مشتق شده است که به جمع rachamim ("رحمت" ترجمه شده "در رحمت") و فعل racham ("دوست داشتن" یا "ببخشید" می‌آید. اسمی که به "رحم" ترجمه شده است). این کلمه حکایت از عشق شجاعانه و مداوم مادر به فرزندان دارد.

شکل گیری مفهوم رحمت در ادیان جهانی

نویسندگان مدرن رحمت را احساسی می‌دانند که با مشاهده رنج دیگران به وجود می‌آید و انگیزه ارائه کمک می‌کند. بر اساس این تعریف، رحمت به عنوان یک حالت عاطفی عمل می کند که توسط یک احساس ذهنی خاص تعیین می شود.

علاوه بر این، تحلیل جنبه زبانی وجود رحمت نشان می‌دهد که مفهوم «رحمت» یک حوزه معنایی کامل را تشکیل داده است که امکان مطالعه رحمت را محدود می‌کند. رحمت با مقولات اجتماعی و فلسفی مانند همدردی، شفقت، نوع دوستی، همدلی و عشق جایگزین شده است. بنابراین نیاز به تفکیک ویژگی های ذاتی و شناسایی تفاوت های هر یک از این پدیده ها از مقوله رحمت است.

همدردی و شفقت در ریشه شناسی تقریباً یکسان هستند، اما شفقت معمولاً به معنای تجربه درونی قوی تر است. همدردی باعث می شود که فرد از اعمالی که انجام داده پشیمان شود و تحت تأثیر عوامل متعددی به شفقت تبدیل شود. بنابراین، N. Eisenberg همدلی را به عنوان حالت نگرانی برای افراد دیگر تعریف می کند. به نظر ما رحمت یعنی تجربه درونی رنج دیگران و تجلی بیرونی آن در قالب کمک به دیگران که آن را با همدردی و شفقت متفاوت می کند.

نوع دوستی شامل انگیزه ایثارگرانه است که هدف آن کمک به همه افراد است. هدف رحمت کمک به نیازمندان است.

یکی دیگر از ساختارهای مرتبط با رحمت، همدلی است که به معنای توانایی قرار دادن خود به جای دیگری و نفوذ در آنهاست. دنیای ذهنی. به عقیده A. Glasser، همدلی می تواند مبنایی باشد که رحمت می تواند بر اساس آن توسعه یابد. بنابراین، آشکار می شود که این مقوله واقعاً با رحمت متفاوت است.

به گفته بسیاری از محققان، رحمت با عشق همراه است. پدیده عشق چند وجهی و چند بعدی است، از این رو فیلسوفان و روانشناسان برجسته چندین نوع عشق را متمایز می کنند: والدین2، مادرانه3، اروتیک (شورآمیز)، آگاپی (نوع دوست)4. این عشق نوع دوستانه (آگاپی) است که به رایگان و بدون انتظار بازگشت داده می شود، که با رحمت بسیار مرتبط و قابل مقایسه است. S. Sprecher و B. Fehr این نوع را عشق رحمانی نامیدند. این نوع عشق همه ویژگی های یک نگرش مهربان را نشان می دهد.

وظیفه تئوری و نیز مطالعه تجربی رحمت، نشان دادن پیچیدگی و ناهماهنگی این پدیده است. رحمت به دلیل ماهیت انسان شناختی که دارد، یکی از اشکال اساسی تجربه بشری است. بنابراین جای تعجب نیست که در رشته های مختلف علمی تلاش هایی برای تعریف مفهومی رحمت صورت گرفته است. ساده ترین آنها فقط به نام رحمت محدود می شود. بنابراین رحمت یک حاکم، یک روحانی، یک مادر، یک عاشق و غیره متمایز می شود. این تلاش‌ها اشکال مختلف رحمت را با یکدیگر پیوند می‌دهند موقعیت های زندگی. آنها، به عنوان یک قاعده، پایه داستانی دارند و کاملاً واضح به تصویر کشیده می شوند، اما ارتباطات بین علل رحمت و اشکال آن بسیار پراکنده است. علاوه بر این، ویژگی‌های گونه‌شناختی گاهی خودسرانه و غیرمنطقی گرفته می‌شوند که منجر به فهرست‌بندی بی‌پایان آنها می‌شود.

رویکردهایی وجود دارد که در آنها یک گونه شناسی رحمت بر اساس داده های تجربی ایجاد شده است. اینها آثار S. Batson، M. Davis، N. Eisenberg و دیگران هستند، اما در برخی موارد، به نظر ما، فاقد توجیه نظری هستند.

با مقایسه رویکردهای نظری (الگوهای) رحمت، به سه نکته اصلی توجه می کنیم: 1) ماهیت رحمت به این صورت چیست؟ 2) دلایل رحمت چیست؟ 3) این یا آن نظریه بر اساس چه داده هایی تدوین شده است؟ در چارچوب دیدگاه های فلسفی و اخلاقی، ارزیابی مبهم از مقوله رحمت وجود دارد. می‌توانیم سعی کنیم همه بحث‌های گوناگون درباره رحمت را به دو مدل جایگزین کاهش دهیم. نمایندگان مدل اول موافقند که رحمت بیشتر است تجربه ذهنیبه جای وضعیت خارجی خاص یک فرد. بر اساس این دیدگاه، رحمت منشأ خود را مدیون گرایش خاصی از آگاهی فردی است. ماهیت رحمت در ساختار اصلی شخصیت نهفته است و از فردیت فرد رشد می کند. بخش دیگری از محققان معتقدند که رحمت ثمره شرایط اجتماعی خاصی است که افراد را وادار می کند تا نسبت به دیگران توجه و مراقبت کنند. بنابراین، دلایل رحمت منحصراً در جامعه نهفته است، نه در فرد.

بازتاب رحمت در فلسفه اگزیستانسیالیسم

بنابراین، تحلیل تطبیقی ​​زبان‌شناختی-تاریخی نشان می‌دهد که واژه‌هایی با معنای «رحمت» در زبان‌های عبری، یونانی، لاتین، رومی-ژرمانی و زبان های اسلاوییک میدان معنایی کامل، شامل چندین لانه کلمه‌سازی. سلسله معنایی این کلمات مفهوم "رحمت" را تشکیل داد که برای هر ملتی در تاریخ زبانی خود قابل توجه است، به ویژه برای زبان روسی که تعداد زیادی واژگان با معنای "رحمت" را حفظ کرده و توسعه داده است.

در نتیجه تحلیل ادبیات داستانی، ماهیت اجتماعیرحمت دامنه مظاهر رحمت در آثار مورد مطالعه فوق العاده گسترده است. نویسنده به این نتیجه می رسد که رحمت را می توان این گونه در نظر گرفت: اصلی که خواستار قربانی کردن منافع شخصی برای نفع همسایه است (F. Rabelais "Gargantua and Pantagruel"، M. Cervantes "Hidalgo Don Quishote of Lamancha" ، W. Shakespeare "The Tempest"); روشی برای خودسازی اخلاقی (F.M. داستایوفسکی "جنایت و مکافات" ، L.N. تولستوی "کودکی")؛ راهی برای مبارزه با نابردباری و بی تفاوتی (G. Beecher Stowe «کلبه عمو تام»، H. Lee «To Kill a Mockingbird»، A. Camus «The Fall»، J.-P. Sartre «Herostratus»); شکل عفو (J.-P. سارتر "دیوار"، V. Nabokov "دعوت به اعدام"); شکلی از خیریه (S. Maugham "The Beggar").

داستان به ما این امکان را می دهد که زندگی بسیاری از افراد دیگر را مانند زندگی خودمان تجربه کنیم و خود را با تجربه دیگران غنی کنیم، آن را تخصیص دهیم، آن را به واقعیت زندگی خود تبدیل کنیم، عنصری از زندگی نامه خود را. این منشأ تأثیر هنر بر کل شخصیت است. تجربه ارتباط با جهان که توسط ادبیات منتقل می شود، تجربه واقعی زندگی فرد را تکمیل و گسترش می دهد. این جمع نه تنها ویژگی ضرب کمی تجربه واقعی را دارد، بلکه ویژگی های کیفی نیز دارد. داستان چارچوب تاریخی محدود تجربه فردی را که در یک دوره تاریخی خاص زندگی می کند گسترش می دهد و تجربه تاریخی متنوع بشریت را به او منتقل می کند. این فرد را با تجربه معنادار مجهز می کند. به فرد اجازه می دهد تا نگرش ها و واکنش های ارزشی خود را در رابطه با شرایط زندگی توسعه دهد.

داستان انگیزه معنوی و دستورالعمل های اخلاقی را توسعه می دهد، جهان بینی فرد را شکل می دهد، به شخص اجازه می دهد خود، رحمت خود را بشناسد و اشکال تجلی و اجرای آن را نشان دهد. عملکرد اصلی و ترکیبی ادبیات که منعکس کننده معنای اجتماعی آن است، عملکرد انسان گرایانه است که با شکل گیری شخصیت، رفتار انسانی در جامعه، توسعه ویژگی های شخصی مانند شفقت، رحمت، همدلی همراه است. کارکرد انسان گرایانه در وحدت فرآیندهای متضاد، اما ارگانیک به هم پیوسته آشکار می شود: اجتماعی شدن و فردی شدن فرد. در فرآیند اجتماعی شدن، فرد بر روابط اجتماعی مبتنی بر مراقبت، درک متقابل و مهربانی مسلط می شود. ارزشهای معنوی رحمت و شفقت جذب شده و به جوهر درونی فرد تبدیل می شود و به ویژگی های اجتماعی تبدیل می شود. اما یک فرد بر این روابط و ارزش ها به شکل منحصر به فرد و فردی خود مسلط است. داستان یک مکانیسم اجتماعی ویژه است که اجتماعی شدن را انجام می دهد و کسب فردیت را تضمین می کند. به عنوان کتاب درسی زندگی، به شکل گیری یک فرد مهربان کمک می کند.

از منظر سه دین جهانی: بودیسم، مسیحیت، اسلام، برداشت های مشترک و متفاوت از رحمت آشکار می شود. الزامات اصلی دینی و اخلاقی و جایگاه رحمت در آنها مورد تحلیل قرار می گیرد. دین، شکل دادن به محیط فرهنگی یک فرد، چندین عمل را انجام می دهد توابع مهم: به پرسش هایی درباره معنای هستی، علت رنج انسان و نیاز به رشد رحمت و شفقت پاسخ می دهد. مؤمنان را در جامعه ای متشکل از افرادی که ارزش های مشابهی دارند و اهداف یکسانی را دنبال می کنند، متحد می کند. اعمال کنترل اجتماعی بر رفتار افراد؛ به افراد کمک می کند تا با محیط جدید سازگار شوند. دین نیز بر نگرش جامعه نسبت به چنین مواردی تأثیر می گذارد نهادهای اجتماعی، به عنوان صدقه و بخشش، به توسعه و تقویت آنها کمک می کند. بنابراین، از منظر ادیان جهانی، انفاق یک هنجار سنتی اخلاقی و اجتماعی است. بودیسم، مسیحیت و اسلام آن را از جمله احکام اصلی می دانند. طبق تعالیم مسیحی، رحمت عشق شخصی بی قید و شرط، اطاعت، احساس اتحاد با "جهان"، منحصر به فرد بودن وجود خود است. از نظر مسیحیت، رحمت الهی وجود دارد که همه چیز را شامل می شود و رحمت انسان برای سایر افراد. یکی از احکام اخلاقی اصلی بودیسم سخاوت در امور خیریه است. بودیسم کمک به افراد دیگر و حمایت از کسانی را که "مسیر بخشش" را طی می کنند تشویق می کند. انفاق در اسلام فقط کمک به نیازمندان نیست، بلکه به هر کاری که انسان می تواند به نفع دیگران انجام دهد اشاره دارد. سخاوت در انفاق و بخشش نه تنها باید نسبت به فقرا، بلکه نسبت به اعضای خانواده، اقوام، دوستان، همسایگان، مهمانان و حتی غریبه ها نشان داده شود.

رویکردها و روندهای نظری اساسی در توسعه رحمت به عنوان یک عمل اجتماعی

مدل پدیدارشناختی ماهیت عمدی رحمت را آشکار می کند که در نوئما نهفته است، یعنی. بازنمایی ذهنی فرد نیازمند، و نویز، یعنی. خود تجربه، به عنوان چنین در نظر گرفته شده - بدون ارتباط با واقعیت ماورایی به آن. بر اساس تئوری عمدی هوسرل، می‌توان نتیجه گرفت که رحمت پدیده‌ای از آگاهی است که نشانه‌ای از فرد رنج‌کشیده‌ای است که خارج از آگاهی است و از طریق چنین عمل غیرعمدی مانند درد بر آگاهی فرد تأثیر می‌گذارد.

تفاوت های زیادی بین مدل های مختلف رحمت وجود دارد - تکاملی، اجتماعی و پدیدارشناختی. هر یک از آنها از محل خود خارج می شود. یک مدل به دنبال توضیح پدیده رحمت بر اساس ویژگی های روانی فیزیولوژیکی یک فرد است، مدلی دیگر بر اساس زمینه های اجتماعی، و مدل سوم به عنوان یک عمل آگاهی.

بدون شک، تحقیق در مورد مبنای بیولوژیکی شفقت بسیار جالب و ارزشمند است. با این حال، خواسته های D. Risolatti و دیگر دانشمندان برای کاهش پدیده رحم به ساختارهای عصبی شیمیایی، به طور دقیق تر به رابطه بین رحمت و نورون های آینه ای، غیر ضروری است. این نیز با درک رحمت به عنوان یک پدیده اجتماعی در تضاد است.

مدل اجتماعی رحمت که ویژگی های جنسیتی را در نظر می گیرد نیز خالی از کاستی نیست. وظیفه اصلی تحقیقات آینده در این زمینه، غلبه بر درک یک طرفه از پدیده و ایجاد یک مدل ترکیبی چند جانبه رحمت است که جنسیت، سن و ویژگی های طبقه بندی رحم را در نظر می گیرد. به نظر ما، مدل پدیدارشناختی کامل ترین به نظر می رسد. نیت به شما این امکان را می دهد که احساسات و عواطف بسیاری از افراد دیگر را به عنوان احساسات خود تجربه کنید و خود را با این تجربه غنی کنید، آن را تصاحب کنید، آن را به واقعیت زندگی خود تبدیل کنید.

کار بحث می کند راه های مختلفتوسعه رحمت، و همچنین برنامه ای برای کمک های خیریه ارائه می دهد. مفاهیم در نظر گرفته شده توسعه رحمت عوامل مختلفی را در نظر می گیرد: از معرفی شیوه های رحمت گرفته تا برنامه هایی برای توسعه فعالیت های خیریه. نویسنده با تجزیه و تحلیل آثار فیلسوفان و روانشناسان اجتماعی غربی، راه هایی را برای توسعه رحمت شناسایی کرد: سرکوب منافع و تمایلات خود و بالا بردن نیازهای افراد دیگر؛ خود را با یک شخص مهربان؛ ایجاد دوستی ها و آشنایی های جدید بر اساس مراقبت، مهربانی و رحمت. یافتن انگیزه های درونی برای انجام کارهای خیر؛ نشان دادن نمونه هایی از رفتار اجتماعی به افراد دیگر.

جامعه مدرن به رحمت نیاز دارد، بنابراین شما باید این احساس را با گسترش دانش خود در مورد رحمت ایجاد کنید، که با کسب آن می توانید یاد بگیرید که نیازهای دیگران را درک کنید و به آنها پاسخ دهید.

جدا از همه مفاهیم، ​​برنامه هایی برای توسعه موسسات خیریه و بخشش وجود دارد.

فعالیت های خیریه رابطه بین مفاهیم "خیریه" و "رحمت"، وضعیت فعالیت های خیریه مدرن در روسیه و همچنین نیاز به توسعه آن را بررسی می کند. پدیده انفاق به دلیل ارتباطش با مقوله رحمت که گذشته ای دور در تاریخ فلسفه دارد جالب توجه است. بسیاری از فیلسوفان در اینجا متفق القول بودند: رحمت احساسی است که انسان باید به همه موجودات زنده نشان دهد. این شفقت فعال، کمک واقعی به نیازمندان است.

دولت باید اقدامات زیر را برای توسعه فعالیت های خیریه انجام دهد: گسترش بخش غیر انتفاعی موسسات خیریه، استفاده از تشویق اخلاقی برای فعالیت های خیریه توسط دولت نشان دهنده به رسمیت شناختن اهمیت اجتماعی آن، گسترش رویه استفاده از دولت موجود است. شکل های تشویق فعالیت های خیریه، ایجاد جوایز ویژه در سطح فدرال و منطقه ای برای فعالیت های خیریه.

عفو مهمترین نهاد انسانی و اخلاقی است، بنابراین تقلیل آن تنها به نیاز به تقویت قانونگذاری اشتباه است. برای یک انسان گرا، زندگی و رفاه هر فرد بالاترین ارزش است که باید تا زمانی که حتی کوچکترین فرصتی برای تغییر وضعیت به سمت بهتر شدن وجود دارد، با آن مبارزه کرد. این رویکرد است که درک درستی از حقوق طبیعی شخصی که مرتکب جرم شده است، فردی که از آن آسیب دیده است، در هنگام عفو تضمین می کند. نهاد عفو باید مبتنی بر یک عمل رحمانی باشد که بر این فرض استوار است که این شخص است که باید مورد ترحم و محبت قرار گیرد نه گناه، بدرفتاری یا حماقت او. بنابراین برای توسعه نهادهای عفو و عفو باید اقدامات زیر انجام شود: تنظیم زمینه و نحوه صدور عفو، شرایط اعمال عفو. افزایش اثربخشی مؤسسات عمومی ویژه برای ارائه کمک به افراد آزاد شده از زندان. تأمین بودجه ویژه برای اعمال عفو و بخشودگی. نهاد عفو باید از یک سو به افزایش اقتدار رئیس دولت و نشان دادن صداقت و عمل گرایی دولتی او و از سوی دیگر انساندوستی و رحمت کمک کند. عفو باید تنها هدف انسانی را دنبال کند - بخشش افرادی که مرتکب جرم شده اند.