صفحه اصلی / در دفاع / براونی جوان. براونی، موردی از زندگی

براونی جوان. براونی، موردی از زندگی

در اساطیر اسلاو، براونی حامی خانه و صاحب آن است. طبق اعتقادات نیاکان ما در ساختمان های مسکونی و حتی در کلیساها وجود دارد. افرادی که استعداد روشن بینی دارند، حضور قهوه ای ها را احساس می کنند، حتی گاهی اوقات آنها را می بینند.

کلیسای ارتدکس وجود براونی ها را به رسمیت نمی شناسد، زیرا اجداد بت پرست ما به آنها اعتقاد داشتند. بعداً آنها شروع کردند به این باور که روح جایگزین خدای Rod یا Chur شده است که او را نیز می نامیدند. به هر حال، مشاهده شد که عبارت "من را فراموش کن!" هنوز هم به خلاص شدن از شر ارواح شیطانی که در شب در خیابان می چسبند کمک می کند.

براونی در خانه چگونه است؟


شما می توانید یک براونی را به طور تصادفی در سپیده دم ببینید، زمانی که او در حال تمیز کردن محل زندگی خود است. اما افراد باهوش هرگز سعی نمی کنند به صاحب خانه نگاه کنند. اعتقاد بر این است که این خوب نیست و حتی می تواند منجر به بیماری های جدی شود. براونی ها توسط شعبده بازان و افراد دارای توانایی های روانی دیده می شوند. دیگران به سادگی حضور نامرئی آنها را احساس می کنند.

اعتقاد بر این است که هرچه قهوه‌ای با ساکنان محل زندگی طولانی‌تری داشته باشد، بیشتر شبیه به آنها می‌شود. او را معمولاً به صورت پیرمردی کوچک با ریش پشمالو و با لباس های قدیمی به تصویر می کشند. افرادی که آن را دیده اند می گویند که ارتفاع براونی به یک متر می رسد. و گاهی صاحب خانه آنقدر کوچک است که به راحتی با یک بچه کوچک اشتباه گرفته می شود.

در خانه های ثروتمندان، براونی خوب به نظر می رسد: سیراب، با ریش زیبا، با لباس خوب. در خانواده های فقیر، او لاغر است، لباس های وصله دار می پوشد و ریش کم پشتی دارد.

کسانی که قهوه ای را با چشمان خود دیده اند، گاهی اوقات آن را به عنوان یک توپ کرکی توصیف می کنند. شاید او به سادگی در این ظاهر برای ساکنان ظاهر شود. از این گذشته، طبق باور عمومی، یک براونی می تواند به گربه، سگ و حتی موش تبدیل شود. بنابراین، اگر یک بچه گربه به طور ناگهانی در آستانه شما ظاهر شد، حتما آن را به خانه ببرید. به این ترتیب، براونی می تواند بررسی کند که چقدر با گربه ها، دوستان قدیمی اش رفتار می کنید.

جادوگران می گویند سن براونی تا 600 سال است. و از آنجایی که آنها پیر به دنیا می آیند، هر چه پیرتر هستند، جوان تر به نظر می رسند. آنها در کودکی می میرند. بله، بله، و آنها می میرند. یک شفا دهنده ادعا کرد که او یک بار در مراسم تشییع جنازه یک براونی شرکت کرده است.

نگهبانان خانه شخصیت سختی دارند، اما خبیث نیستند. اگر یک براونی مسخره بازی کند، به سادگی حوصله اش سر می رود و باید دلجویی شود و با او رابطه برقرار کند.

انجام تشریفات برای دیدن براونی توصیه نمی شود. اولا، این می تواند به طور جدی موجودات جادویی را عصبانی کند. او شروع به آزار و اذیت خانواده خواهد کرد. به عنوان مثال، شما را می ترساند، صورتتان را خراش می دهد یا حتی شما را از پله ها پایین می اندازد. ثانیا، ارواح ظاهر چندان دلپذیری ندارند، که می تواند یک شعبده باز تازه کار را بسیار تحت تاثیر قرار دهد.

او فقط در صورتی می تواند داوطلبانه به مستاجر ظاهر شود که بخواهد خطر جدی را به او گوشزد کند. روانشناسان می گویند که اگر یکی از اعضای خانواده یک براونی ببیند، هرگز نباید در چشمان او نگاه کنید، در غیر این صورت ممکن است فرد به شدت بیمار شود.

براونی ها چگونه ظاهر می شوند؟

دانشمندان مطمئن هستند که براونی تجسم انرژی ساکنان است. افرادی که برای چندین دهه در یک خانه زندگی می کنند، اثر انرژی خود را در آن به جا می گذارند. اما باطنی گرایان بر این باورند که براونی موجودی ذهنی است که توسط رشته های انرژی به ساکنان متصل نیست، بلکه از آنها محافظت می کند.

براونی اغلب یک طرف خنثی را حفظ می کند - او به نیروهای خوب یا بد تعلق ندارد. با این حال، هر یک از آنها شخصیت خاص خود را دارند. بیشتر اوقات، براونی ها برای افرادی که با آنها زندگی می کنند دوستانه هستند. با این حال، موجودات شیطانی نیز وجود دارند که دائماً ساکنان را مزاحم و می ترسانند.

انواع براونی

جادوگران ادعا می کنند که 3 نوع sousedushki (همانطور که اسلاوهای باستان آنها را می نامیدند) وجود دارد.

نوع اول قهوه‌ای‌های «کلاسیک» هستند، پیرمردهای کوچک و مهربان با ریش، که از دنیای موازی زمانی که مردم شروع به ساختن خانه برای خود کردند، آمده‌اند. آنها از خانه در برابر نیروهای شیطانی محافظت می کنند، در کارهای خانه کمک می کنند و حیوانات خانگی ساکنان را درمان می کنند. آنها برای منافع متقابل با مردم همزیستی می کنند، زیرا از انرژی خانه تغذیه می کنند. اگر در خانه نزاع یا رسوایی وجود نداشته باشد، اتاق به طور مرتب از انرژی منفی پاک می شود، هاله در اینجا مطلوب است و قهوه ای از آن تغذیه می کند. اما اگر رسوایی های مکرر در خانواده وجود داشته باشد، قهوه ای شروع به مزاحمت ساکنان می کند و به آنها اطلاع می دهد که او ناراضی است. برخی معتقدند که آنها نیز خانواده خود را دارند.

نوع دوم مردگانی هستند که برای کارما فرستاده شدند. چنین افرادی در طول زندگی خود بیش از حد به خود مشغول بودند و توجه چندانی به خانواده و خانه نداشتند. اینها موجوداتی هستند که عاشق نظم هستند، اما هرگز درگیر امور روزمره نیستند. نیازی به ترس از آنها نیست، آنها صلح طلب هستند.هدف آنها نظارت بر خانه و خانواده ساکن در آن، کمک و محافظت از ارواح شیطانی است. قدرت‌های بالاتری که روح‌ها را فرستاده‌اند تا گناهان خود را پاک کنند، به آنها انرژی داده شده است.

و در نهایت، نوع سوم براونی ها را نمی توان خوب نامید. اینها حتی قهوه ای ها نیستند، بلکه موجودات شیطانی هستند که در خانه های خالی ساکن می شوند. آنها از انرژی نزاع و رسوایی تغذیه می کنند، بنابراین آنها را تحریک می کنند. در چنین خانه هایی، ساکنان ممکن است از کمبود بهداشت و کمبود پول رنج ببرند. این موجودات شیطانی باید از خانه بیرون رانده شوند.

توانایی های براونی

بر اساس اعتقادات اجداد ما، براونی ها توسط خدای اسلاو ولز حمایت می شوند، که آنها را با برخی از توانایی های جادویی اعطا کرد.

Sisedushka می داند چگونه آینده را پیش بینی کند. بیشتر اوقات در مورد مشکلات هشدار می دهد ، اما گاهی اوقات ظاهر آن نیز خبرهای خوبی را پیش بینی می کند. گاهی اوقات یک براونی تمام بدن خود را به یک فرد خوابیده تکیه می دهد، و سپس باید بپرسید: "برای بدتر یا برای بهتر؟" او به احتمال زیاد به سوال شما پاسخ خواهد داد. اگر پاسخی وجود ندارد، پس این یک هشدار نیست - براونی به سادگی از شما ناراضی است.

گاهی اوقات به مبلمان می کوبند. اگر صدای تق تق در یک آپارتمان خالی شنیدید، می توانید این سوال را نیز بپرسید.

این اتفاق می افتد که براونی از مهمانانی که به ساکنان می آیند خوشش نمی آید. ممکن است به طور ناگهانی لیوان را بیاندازد و بشکند و باعث شود احساس ناراحتی کند. اگر یک مهمان یک شب بماند، براونی شروع به ترساندن او از هر راه ممکن می کند: او را خفه کنید، در گوشش زمزمه کنید، سر و صدا کنید.


ساکنان نیز باید نگاه دقیق تری به فرد داشته باشند. چقدر می توان به او اعتماد کرد؟ شاید براونی احساس می کند که مهمان خوب نیست و سعی می کند او را از خانه بیرون کند. پس از همه، وظیفه اصلی آن محافظت از خانه از شر است.

قهوه‌ای می‌تواند رویاهای نبوی بفرستد یا در کابوس‌های شبانه، فرد خوابیده را بیدار کند.

گاهی اوقات در انجمن ها داستان هایی در مورد نحوه رفتار قهوه های قهوه ای با مردم و تسکین علائم بیماری قلبی وجود دارد. آنها معمولاً در صورتی که به خانواده خود بسیار وابسته باشند به خانواده خود کمک می کنند. قوی ترین ارتباط با مادرشوهر برای خانواده هایی است که بیش از یک نسل در خانه زندگی کرده اند.

چگونه بفهمیم که براونی در خانه وجود دارد؟

همه ما ناخودآگاه تا حدودی حضور یک نگهبان اخروی را در خانه احساس می کنیم. اولین نوع براونی با صداهای مختلف خش خش بیرونی خود را نشان می دهد. زمان فعالیت آنها شب است.

نشانه های قهوه ای در خانه کاملاً گویا است. ساکنان اغلب صدای کوبیدن پاها را می شنوند که یادآور قدم های یک کودک کوچک یا حیوان است. صدای جیر جیر ظروف ممکن است در آشپزخانه شنیده شود. گربه ها اغلب با براونی بازی می کنند. از بیرون به نظر می رسد که حیوان در حال بازی با کسی نامرئی است. اگر گربه به فضای خالی خیره شود، اما پرخاشگری نشان ندهد، این نیز مظهر روحیه خوب است.

چیزهای کوچک ممکن است گم شوند. بیشتر اوقات، براونی فقط در حال تفریح ​​است و سپس چیزها را به عقب پرتاب می کند، اما گاهی اوقات این نشانه آن است که باید بیشتر مراقب باشید و جمع آوری کنید - براونی از بی احتیاطی و تمایل شما به پرتاب اشیا خوشش نمی آید. بالاخره او نظم را در خانه حفظ می کند. اگر چیزهایی پیدا نشد، سعی کنید با او ارتباط برقرار کنید.

این عطرها خاصیت شیرینی دارند، بنابراین ممکن است شیرینی ها به طور دوره ای از گلدان ناپدید شوند. اگر کودک اسباب بازی های کافی نداشته باشد، شاید اینها تظاهرات یک قهوه ای باشد. به هر حال، این باور وجود دارد که بچه های کوچک می توانند قهوه های قهوه ای را ببینند و حتی با آنها بازی کنند.


همسایه ای که با ساکنان خانه به خوبی رفتار می کند اغلب به آنها کمک می کند. خانه تمیز و دلپذیر باقی می ماند و هماهنگی در خانواده حاکم است. خوابیدن بدون نور در شب ترسناک نیست.

نوع دوم براونی خود را تا حدودی متفاوت نشان می دهد. ساکنان ممکن است سایه تیره ای به قد یک فرد کوتاه قد را در گوشه چشم خود مشاهده کنند. با این حال، هیچ احساس ترس وجود ندارد. او از خانواده خود مراقبت می کند، تصمیمات درست را برای آنها زمزمه می کند و حتی در هنگام رسوایی ها آنها را آرام می کند. گاهی اوقات براونی واقعی در یک خانه اولین صاحب خانه می شود که آن را ساخته و تلاش زیادی برای آن کرده است.

براونی انرژی منفی کوچکی را که از خیابان وارد خانه می کنیم پاک می کند. اما او قادر به از بین بردن آسیب های عمده نیست. اگر یکی در خانه شما ساکن شده باشد، براونی ناراضی است و سعی می کند شما را در مورد آن آگاه کند. نارضایتی او می تواند خود را در آه های شبانه، کوبیدن درها، گم شدن چیزها و دیگر حقه های کثیف جزئی نشان دهد. در موارد نادر، حیوانات در خانه ریشه نمی گیرند. اما اغلب صاحب خانه با حیوانات خانگی خود به خوبی رفتار می کند.

براونی یا روح شیطانی؟

با این حال، اگر اعضای خانواده حضور یک موجود شرور را احساس کنند، باید به طور جدی نگران باشید. فضای خانه را خراب می کند، گرما و راحتی اتاق ها در جایی از بین می رود. ساکنان دائماً با یکدیگر نزاع می کنند، زیرا موجودیت از احساسات منفی آنها تغذیه می کند. در شب به سختی می توان بدون نور به خواب رفت، تاریکی ترسناک است و گاهی منجر به وحشت می شود.


ممکن است صدای غیرمجاز شنیده شود، ناله‌ها، قلقلک‌ها، قدم‌ها، شکستن تجهیزات، شکستن ظروف، افتادن اجسام، اغلب تیز. حیوانات در خانه رشد نمی کنند، که به ویژه در مورد گربه ها صادق است. این نشان می دهد که انرژی خانه به قدری خراب است که به یک پولترژیست تبدیل شده است.

اگر یک براونی شیطانی در خانه مستقر شده است چه باید کرد؟ راه هایی برای خلاص شدن از شر این موجودیت وجود دارد، اما ساکنان ممکن است نتوانند به تنهایی با آن کنار بیایند - آنها به سادگی قدرت کافی ندارند. توصیه می شود کشیشی را صدا کنید که ارواح شیطانی را با دعا از خود دور می کند.

بسیاری از مردم به این سوال علاقه دارند که آیا قهوه ای در ساختمان های آپارتمانی وجود دارد یا خیر. براونی در خانه هر انسانی زندگی می کند، صرف نظر از اینکه خانه باشد یا آپارتمان. با این حال، ساختمان های بلندمرتبه ناپاک با انرژی نامطلوب وجود دارد که هیچ موجود خوبی در آپارتمان های آنها زندگی نمی کند. انرژی بد در چنین خانه هایی معمولا سابقه طولانی دارد و با فجایع همراه است. بنابراین، هنگام خرید آپارتمان، آگاهی از صاحبان قبلی آن بسیار مهم است.

هنگام ورود به یک خانه بالقوه، به آن گوش دهید. آن را احساس کنید. مطمئناً شهود شما به شما خواهد گفت که این خانه چقدر مطلوب است، صاحب واقعی آن چگونه با شما رفتار خواهد کرد. افسوس که براونی ها همیشه ساکنان جدید را نمی پذیرند و گاهی سعی می کنند به هر طریق ممکن از آنها زنده بمانند.

چگونه از وجود یک براونی مطلع شویم، چه بگوییم؟

تقریباً همه خانه هایی که قبلاً مردم در آنها زندگی می کردند دارای روح هستند. تنها استثناء ساختمان های جدید هستند. بنابراین، قبل از حرکت، باید براونی را با خود دعوت کنید. نحوه انجام این کار را در پاراگراف های زیر بخوانید.

اگر روح را از خانه قبلی خود با خود دعوت نکردید، سال ها طول می کشد تا یک براونی در آپارتمان جدید شما ظاهر شود.

اما قطعا با گذشت زمان ظاهر می شود. اما چگونه می توان فهمید که براونی در خانه وجود دارد؟


عصر، میز آشپزخانه را خالی کنید؛ فقط باید یک سفره روی آن باشد. یک لیوان پر از شراب نیمه شیرین را روی آن قرار دهید و روی یک نعلبکی کنار آن، یک تکه نان تازه را با کره بمالید. برای دیدن رد پاهای کوچک، می توانید آرد سفید به اطراف بپاشید، اما این اصلا ضروری نیست.

این کلمات را بگویید: "پدر براونی، بیا و شامت را بخور."

هیچ کس نباید تا صبح وارد آشپزخانه شود: نه اعضای خانه و نه حیوانات. قبل از طلوع آفتاب بلند شوید و ابتدا به آشپزخانه بروید. به احتمال زیاد شراب کمی کم می شود و یک لقمه نان گزیده می شود.

و این روش برای کسانی مناسب است که به وجود براونی شک دارند و از نارضایتی او نمی ترسند. قبل از رفتن به رختخواب، یک تکه کاغذ بردارید و روی آن بنویسید: «من ارباب خانه هستم».

یک لیوان آب روی یادداشت در مرکز میز قرار دهید و ابتدا هر گونه جسم خارجی را از آنجا جدا کنید. فقط باید یک لیوان روی یک ورق کاغذ با یک یادداشت وجود داشته باشد. براونی قطعاً با صدای جیر زدن ظروف، پا زدن و سایر صداهای اضافی خود را نشان می دهد. برخی از ارواح قوی حتی ساکنان را نیشگون گرفته یا خفه می کنند.

تمام نکته این است که نمی توان با صدای بلند جمله "من ارباب خانه هستم" و همچنین نوشتن آن را غیرممکن کرد، زیرا ارباب واقعی در اینجا براونی است و مردم فقط ساکنان آن هستند. بنابراین، چنین تحریکی باعث واکنش شدید همسایه خواهد شد.

هر چه موجودیت قوی تر باشد، خود را درخشان تر و تهاجمی تر نشان می دهد. تماس فیزیکی فقط با روحیه بسیار قوی امکان پذیر است. و اگر براونی شما قوی است، خانه تحت حفاظت قابل اعتماد است، زیرا او از شر هر روح شیطانی که به خانه طمع می کند خلاص می شود.

برای صلح با یک قهوه ای عصبانی، بگویید: "به سلامتی با من، و تو، براونی، بس کن. ما صلح می کنیم و دوست می شویم. شما به من کمک می کنید و من به شما غذا می دهم."

به این ترتیب می توانید متوجه شوید که آیا براونی در خانه وجود دارد یا خیر. اما شعبده بازها تلاش برای عصبانی کردن براونی یا دیدن او را توصیه نمی کنند. یک مالک عصبانی حتی می تواند شما را دیوانه کند.

چگونه یک براونی را آرام کنیم؟


ابتدا چند قانون را به خاطر بسپارید که به شما کمک می کند با او هماهنگ باشید. آنها برای اجداد ما شناخته شده بودند، اما امروزه تعداد کمی از مردم می دانند که در خانه چه کاری انجام ندهند تا همسایه خود را عصبانی نکنند:

  1. اجسام تیز و برنده مانند چاقو و چنگال را روی میز قرار ندهید. این امر باعث می شود روح خوب از خانه در برابر موجودات شیطانی محافظت نکند.
  2. سوت نزنید، در غیر این صورت در خطر اخراج او برای همیشه هستید.
  3. در خانه سیگار نکشید براونی ها بوی دود سیگار را که روی مبلمان می نشیند دوست ندارند.

چگونه می توان یک براونی را در یک خانه یا آپارتمان خصوصی آرام کرد؟ وقتی با خطاب محترمانه «استاد» از آنها استقبال می شود، دوست دارند. همچنین اگر چیزی مهم را از دست داده اید، می توانید از آنها کمک بخواهید. و اگر این مورد به طور ناگهانی پیدا شد حتماً از شما تشکر کنید. فراموش نکنید که برای براونی خود خوراکی بگذارید و مطمئن شوید که آنها به طور تصادفی توسط حیوانات خانگی یا شخصی در خانه خورده نشوند.

اینکه آیا روح خوب افکار را می خواند یا نه، ناشناخته است. برخی می گویند نه، برخی دیگر بر عکس آن مطمئن هستند. در هر صورت، صحبت با براونی را با صدای بلند فراموش نکنید.

اگر همسایه شما از چیزی ناراضی است، رفتار خود و نزدیکانتان را تحلیل کنید. شاید نارضایتی او کاملاً موجه باشد. براونی ها رسوایی ها یا بی توجهی به وظایف خانه را دوست ندارند. حفظ محیطی تمیز و دنج در خانه بسیار مهم است. چگونه با یک براونی در خانه دوست شویم؟

چندین راه اثبات شده برای انجام این کار وجود دارد.

آداب و رسوم برای بهبود روابط با براونی

در نیمه شب روز سوم ماه کامل، یک شمع روشن کنید و در مرکز اتاق بایستید. قبل از مراسم، حتما یک تمیزکاری کامل انجام دهید. در مرکز ایستاده، از چهار طرف تعظیم کنید و بگویید: "استاد، استاد، بیا به خانه من، به حیاط غنی، به زندگی، به زندگی، به ثروت!"

یک بار در سال، براونی نیاز به تغذیه دارد. و به یاد داشته باشید که او از غذای مادی تغذیه نمی کند، بلکه از احساسات مهربان و صمیمانه ای که هنگام رفتار با او تجربه می کنید، تغذیه می کند. برای حفظ رابطه گرم با همسایه خود می توانید هر ماه آب نبات را در آشپزخانه بگذارید. بعد از مدتی می توان این آب نبات را دور انداخت.


در 7 فوریه یا 1 آوریل، ودکا را در یک لیوان بریزید و یک تکه کیک شیرین یا کیک کوچک برش دهید. این جمله را بگو: "پدر براونی، نگهبان و غیور خانواده من. از جاده های عریض، از حاشیه های خارجی تا آستانه پدرت، به گوشه خود برگرد. پدر براونی، کنار هم بنشین، خوب صحبت کنیم، آمین. ”

پس از تلفظ طلسم، خود را ضربدری کنید، تعظیم کنید و درمان را در گوشه ای بگذارید. اگر براونی با ساکنان با همدردی برخورد کند، لیوان خالی خواهد بود.

چگونه یک براونی را برای عید پاک آرام کنیم

برای دوستی با همسایه خود، یک لیوان شیر در نعلبکی او بریزید و آن را در گوشه ای قرار دهید. طلسم زیر را بگویید: «نان‌آور، شراب‌خوار، پدر قهوه‌ای، ژنرال قهوه‌ای. به ما کمک کنید تا بدون دردسر زندگی کنیم و پول طلا را پس انداز کنیم. به طوری که هیچ کس در خانه مریض نمی شود و دچار گرفتاری و بدبختی نمی شود. ببر، پدربزرگ، براونی، هدیه من. به حیاط غنی حرفم را با یبوست می بندم. همانطور که من می گویم، همین طور باشد. آمین".

این مراسم معمولاً سه بار در سال انجام می شود: در شب قبل از عید پاک، کریسمس و شفاعت حضرت الهه مقدس.

چگونه یک براونی را با خود دعوت کنیم؟

اگر نیاز به تغییر مسکن وجود دارد، توصیه می شود از قهوه ای که با او رابطه گرم برقرار کرده اید دعوت کنید. آنها بسیار آزرده می شوند اگر ساکنان قبلی آنها را فراموش کنند، می توانند گریه کنند و با ناراحتی زوزه بکشند و اعضای جدید خانواده را ناراحت کنند. بنابراین، حتما براونی را با خود دعوت کنید. و خودش تصمیم می گیرد که برود یا نرود. همچنین این باور وجود دارد که تمام دمپایی ها، حتی قدیمی ترین آنها، باید به آپارتمان جدید برده شوند. اگر یک جفت را فراموش کردید، اینجا جایی است که براونی باقی می ماند. همچنین نباید حیوانات را در خانه قدیمی، که براونی معمولاً به آن بسیار چسبیده است، رها کنید.

چند قانون را در نظر بگیرید:

  • شما باید همه حیوانات خانگی (از قبل تغذیه شده) را بردارید، زیرا براونی بسیار به آنها چسبیده است.
  • توصیه می شود که روح را در روز شنبه یا دوشنبه حمل کنید.
  • وقتی خانه قبلی خود را ترک می کنید، همه چیز را مرتب کنید تا براونی بتواند با وجدان راحت آن را ترک کند.
  • خانه آینده خود را به گونه ای تمیز کنید که قهوه ای بخواهد به خانه جدیدی نقل مکان کند.

در اینجا چندین روش برای دعوت یک براونی با شما وجود دارد.

  • روش 1.یک کیسه در گوشه اتاق بگذارید و یک چیز خوشمزه داخل آن قرار دهید. به براونی توضیح دهید که در حال رفتن هستید و می خواهید او را با خود دعوت کنید. یک شب آن را باز بگذارید و صبح آن را ببندید و به مکان جدید منتقل کنید. اونجا بازش کن شاید براونی که جذب شیرینی شده است با شما حرکت کند. می توانید کیف را با یک کفش که شب ها در مرکز اتاق قرار می گیرد، جایگزین کنید.
  • روش 2.کسی که آخرین نفری است که خانه قدیمی را ترک می کند، باید زباله ها را در گوشه و کنار آشپزخانه جارو کند. آن را در یک تکه پارچه جمع کنید و براونی را دعوت کنید تا به داخل آن برود. باید به خانه جدیدی منتقل شود و سپس با یک تکه نان چاودار در گوشه ای دور قرار گیرد.

در هماهنگی با روح خانه و خانواده خود زندگی کنید، عشق و شادی را ساطع کنید. این نه تنها توسط براونی، بلکه توسط خانواده شما نیز احساس خواهد شد.

گنادی فدوتوف، خبرنگار کارکنان AN

اکثر کارشناسان فولکلور به نسخه زیر در مورد منشأ قهوه‌ای‌ها پایبند هستند: وقتی خداوند در خلقت جهان، تمام نیروی شیطانی سرکش آسمانی را که مغرور شد و علیه خالق آن شورش کرد، به زمین انداخت، برخی از ارواح ناپاک آنها را پیدا کردند. به خانه های انسان راه یافت و برای همیشه در آنجا ساکن شد.







اکثر کارشناسان فولکلور به نسخه زیر در مورد منشأ قهوه‌ای‌ها پایبند هستند: وقتی خداوند در خلقت جهان، تمام نیروی شیطانی سرکش آسمانی را که مغرور شد و علیه خالق آن شورش کرد، به زمین انداخت، برخی از ارواح ناپاک آنها را پیدا کردند. به خانه های انسان راه یافت و برای همیشه در آنجا ساکن شد.

چگونه آن را ببینیم؟

یا نژاد براونی ها فوراً از ارواح منعطف تر شکل گرفت، یا شخصیت آنها در طول اقامت طولانی در مجاورت مردم نرم شد، اما به هر شکلی، آنها دشمنی برای انسان ها نشدند (مانند اجنه آب، اجنه، کیکیمورا و دیگر ارواح شیطانی). برعکس، مردم روسیه آنقدر به آنها عادت کرده اند که از شناخت آنها به عنوان شیطان خودداری می کنند و آنها را به عنوان یک نیروی شیطانی خاص و "خوب" معرفی می کنند.
هر ساختمان مسکونی مطمئناً یک مستأجر نامرئی دارد که نه تنها از خود ساختمان، بلکه عمدتاً از همه ساکنان آن - هم از مردم و هم حیوانات - محافظت می کند. بنابراین، از زمان های قدیم، با براونی با احترام و حساسیت رفتار می شد، اگرچه آنها کمی می ترسیدند.
به خاطر احترام و ترس از توهین، در بعضی جاها مرسوم نیست که او را براونی خطاب کنند. تنوع نام ها و لقب ها گواه سرزندگی ساکن خانه نامرئی و نزدیک بودن او به علایق انسانی است. براونی را استاد و پدربزرگ می نامند. در داستان ها اغلب می گویند "او" یا "خودش"، اما حتی بیشتر اوقات "خیرخواه"، "خوش نیت" و حتی "نان آور".
علاوه بر این، به دلیل عادات روزمره ی براونی، گاهی اوقات به آنها گیمر و لیزون می گویند. نام او نیز کورنوخیم است - زیرا به نظر می رسد یک گوشش را از دست داده است.
در فولکلور روسی داستان ها و حکایات زیادی در مورد براونی ها وجود دارد که بسیاری از آنها بر اساس حقایق واقعی هستند. اما بیشتر آنها ثمره تخیل غنی هستند.
شما نباید کسی را که ادعا می کند براونی دیده است باور کنید. به احتمال زیاد فریب خورده و ناخواسته دیگران را گمراه می کند. دیدن براونی به دلیل طبیعتش غیرممکن است (او بدون شک مرده است - نه روح و نه انسان). برای انسان، این تقریباً به اندازه دیدن اشعه ماوراء بنفش یا اشعه ایکس غیرممکن است.
براونی ممکن است به شکل فردی که می شناسید جلوی شما ظاهر شود، اما همین. با این حال، برای کسانی که تمایل به نگاه کردن به ذات واقعی قهوه ای غیرقابل مقاومت است، می توانیم یک روش دشوار، اما تنها شناخته شده را ارائه دهیم. شما باید فقط در شب عید پاک به آن متوسل شوید و شامل موارد زیر است: هنگام عصر باید یک قلاده اسب بپوشید ، خود را با یک هارو بپوشانید (در حالی که دندان ها رو به شما باشد) و بدون حرکت به این شکل بنشینید. تا صبح.
باید در نظر داشت که وقتی افراد قصد جاسوسی از آن ها را دارند، قهوه ای ها تحمل نمی کنند و اگر متوجه شما شوند، ضربه زدن صحیح به هارو می تواند صدمات جدی ایجاد کند.

برای بهتر یا بدتر؟

تعمیم قابل اعتمادترین اطلاعات جمع آوری شده ذره ذره از سراسر روسیه به ما این امکان را می دهد که یک پرتره تقریبی از یک براونی ترسیم کنیم. ظاهراً قد او 50 تا 70 سانتی متر است، استخوان هایش به طور غیرعادی پهن و اندام هایش کوتاه است، در حالی که پاها، کف دست ها و سرش به طور نامتناسبی بزرگ است. همه شاهدان عینی که شب را زیر هارو گذرانده اند، با کمی تفاوت در جزئیات دیگر، به اتفاق آرا به موهای بی نظیر قهوه ای ها اشاره می کنند: حتی کف دست آنها نیز با موهای ضخیم پوشیده شده است. یک پاگنده واقعی که اتفاقاً کمتر کسی آن را دیده است!
اما برعکس شنیدن براونی سخت نخواهد بود. بسیاری اغلب گریه‌های آرام، ناله‌های مهارشده کسل‌کننده، و گاهی ناگهانی کوتاه یا برعکس، تعجب‌های نرم و محبت آمیز، اما همیشه نامفهوم او را می‌شنوند. درست است، اگر صاحبان زودباور بتوانند ماهرانه با او تماس بگیرند و در فرصت مناسب سؤالی بپرسند، ممکن است پاسخی کاملاً واضح بشنوند.
مشخص است که براونی عادت دارد که محبت خود را نسبت به مردم (عمدتاً سرپرست خانواده) به روشی نسبتاً منحصر به فرد ابراز کند ، یعنی در خواب به سینه خود تکیه کند و فشار دهد.
...یک شب کاترین اف با وحشت از خواب بیدار شد. چیزی روی سینه و گردنش فشار می آورد. با یادآوری داستان‌های مادربزرگ‌ها در مورد کارهایی که یک قهوه‌جوش اغلب انجام می‌دهد، پیش‌بینی مشکل یا خوشبختی، او در حالی که نفس نفس می‌کشید، به سختی می‌فشرد: «برای بدتر یا برای بهتر؟» و من در پاسخ شنیدم: "بدتر." چند روز بعد مادرشوهرش فوت کرد.
این چیه؟ اتفاقی؟ اولگا ماکارووا، متخصص زیست انرژی، می گوید: «نه. - قبل از شادی یا غم بزرگ، مثل هشدار دادن، براونی بیشتر از صاحب خانه به سینه تکیه می دهد و او را له می کند. نیازی به ترس نیست، فقط بپرسید: "برای بدتر یا برای بهتر؟" و او با صدای انسانی پاسخ خواهد داد و دیگر فشار نمی آورد. او کار بدی انجام نمی دهد، اما در مورد برخی رویدادهای بزرگ در خانه، در خانواده هشدار می دهد.
علاوه بر این، صاحبان دقت همیشه می توانند از قبل با علائمی که توسط براونی داده می شود، از مشکلات قریب الوقوع مطلع شوند. اگر صدای گریه براونی را می شنوید به معنای مرده است. زوزه کشیدن در لوله ها - به محاکمه. در شب خود را خیس کنید - منتظر بیماری باشید. هنگامی که ظروف به صدا در می آیند، هنگام کار با وسایل آتش نشانی و گرمایشی باید مراقب باشید.
اگر خواب‌آلود را با پنجه نوازش کند، خیر است و اگر ناله کند، برای غم و اندوه است. اگر نتوانستید چیزی را پیدا کنید، باید بگویید: "براونی، بازی کن و آن را پس بده." و در کمال تعجب، ممکن است به برجسته ترین مکان ختم شود.
موارد شناخته شده ای وجود دارد که یک براونی با تکیه دادن به مجرم در شب و خفه کردن او از زنای ارباب خود جلوگیری کرد. قهوه‌ای‌ها عموماً از مشاجره‌های خانوادگی و نگرش بی‌دقت نسبت به خانه خوششان نمی‌آید، بنابراین از خانواده‌هایی حمایت می‌کنند که در هماهنگی زندگی می‌کنند و به رفاه و آسایش خانه اهمیت می‌دهند.

وقتی براونی حسادت می کند

اعتقاد بر این است که براونی ها، اگرچه متعلق به ارواح شیطانی هستند، اما خوش شانسی را برای خانه به ارمغان می آورند. بنابراین، اگر یک براونی در آپارتمان شما زندگی می کند، ناراحت نشوید. او به حق صاحب خانه است و باید با او هماهنگ زندگی کنید.
تاتیانا ووتیاکووا، ساکن ورونژ، می‌گوید: «همه چیز از زمانی شروع شد که برای دیدن عمه‌ام به روستا آمدم. - یک روز بعد از ظهر تصمیم گرفتم استراحت کنم: روی تخت افتادم و سعی کردم بخوابم. بعد از مدتی دراز کشیدن، صدای باز شدن در اتاق خواب را شنیدم. تصمیم گرفتم که برادرم برای چیزی وارد شده است. و او به شدت به سمت دیوار چرخید و تصمیم گرفت وانمود کند که خواب است.
اما بعد صدای برادرم را در اتاق کناری شنیدم. "چه کسی می تواند باشد؟" - فکر کردم، اما برنگشتم.
این شخص برای یک ثانیه نزدیک در ایستاد و سپس قدم های خزنده آرامی شبیه صدای گربه شنیده شد. وقتی این "کسی" به تخت نزدیک شد، دست ها و پاهایم شروع به گرفتگی کردند. غاز همه جای بدنم را فرا گرفت. احساس دردناک و حتی خوشایند نبود. احساس کردم یکی به آرامی روی تخت پرید. همچنان فکر می کردم که گربه است، می خواستم او را دور کنم، اما نتوانستم حرکت کنم. ترسیدم و بعد صدایی شنیدم. انگار در من متولد می شد.
این صدا دستور داد: "به من بگرد!" بیشتر ترسیدم چون این صدا برایم ناآشنا بود. "به من برگرد!" - صدا با اصرار بیشتری تکرار کرد. بر خودم غلبه کردم و برگشتم. "چشماتو باز کن!" - دوباره تو سرم شنیدم. پاسخ دادم: «نمی‌توانم»، و کاملاً مطمئن نیستم که با صدای بلند پاسخ داده‌ام، بلکه این یک ارتباط تله‌پاتی بود. "او" به آرامی مرا لمس کرد: لمس نرم و حتی لطیف بود، احساس کردم که می توانم پلک هایم را باز کنم و با زور چشمانم را باز کردم.
چیزی که دیدم مرا شوکه کرد و من به سادگی وحشت کردم، اگرچه به نظر می رسد که دیگر چیزی برای ترسیدن وجود نداشت. نور ملایمی در پس زمینه پنجره پرده دار ریخته شد. یک چهره تیره در آن نمایان بود: سر و شانه. بدن، دست و پا وجود نداشت! سپس به یاد آوردم که در چنین مواردی باید پرسید: "برای خوب یا بد؟" این کاری است که من انجام دادم. پاسخ غریبه مرا متعجب کرد: "دوستان هرگز بدتر نمی شوند!" "آیا شما دوست هستید؟" - من پرسیدم. "دوست. اگر به آن نیاز دارید، با من تماس بگیرید." بعد از این حرف ها شروع به حرکت به گوشه ای کرد و... در آن ناپدید شد. ...
من کمک و قدرت یک دوست (نمی دانستم او کیست یا نامش چیست) به معنای واقعی کلمه ظرف چند روز احساس کردم. برادرم مست شد و غوغا شد و من و خاله ام نتوانستیم با او استدلال کنیم. با ناراحتی فکر کردم: "خب کجایی دوست؟ من می توانم کمک کنم او را بخوابانم!» و - عجیب است! برادر که روی تخت نشسته بود و همچنان می خواست جایی برود، نشسته خرخر کرد و... آرام دراز کشید و خوابش برد. من شوکه شدم. و بعد هر اتفاقی که برایم افتاد را به عمه ام گفتم. او بر خلاف انتظار من، با همه چیز با درک رفتار کرد و پیشنهاد کرد که این یک قهوه ای است! و اینکه از من خوشش اومده
تابستان گذشت، وقت رفتن است. شنیده ام که وقتی می روی، باید براونی خود را با خودت دعوت کنی. من این کار را کردم.
یک بار، قبلاً در ورونژ، برادرم از شهر دیگری به دیدن من آمد. البته در مورد دوست عجیبم چیزی به او نگفتم. و معلوم شد، بیهوده. برادرم شب را سپری کرد و روز بعد این را به من گفت. صبح وقتی از خواب بیدار شد که من قبلاً به مؤسسه رفته بودم، چشمانش را باز کرد و یخ زد: مردی ناآشنا وسط اتاق ایستاده بود!
برادرم با خنده عصبی به من گفت: آن مرد تماماً سفیدپوش بود و به طرز عجیبی شبیه من بود، فقط با ریش.
این مرد آرام، انگار در هوا پرواز می کرد، به او نزدیک شد و گفت: فوراً اینجا را ترک کن! برادر حتی با تعجب ناله کرد و سپس به خود آمد و پرسید: «و چرا باید بروم؟ اگر نگذارم چه؟» پس از آن از مرد غریبه روی برگرداند تا نشان دهد که دیگر به او علاقه ای ندارد. در همان لحظه، با وحشت متوجه شد که دستش، برخلاف میلش، روی گلویش، یعنی روحش، فشرده می شود. برادر بسیار ترسیده بود و حتی شروع به خداحافظی با زندگی کرد، اما ناگهان دستش باز شد. احساس آرامش کرد و عرق روی پیشانی اش ظاهر شد.
البته من بلافاصله داستان برادرم را باور نکردم، اما بعد اثر انگشت روی گردن او دیدم... شک و تردید من برطرف شد. دوستی به برادرم "حسادت" می کرد و نمی خواست او در آپارتمان من زندگی کند!

ارواح شیطانی نیز غرور دارند

داستان مشابه دیگری با والری و آلینا تازه ازدواج کرده اولیانوفسک اتفاق افتاد.
کمتر از یک هفته از شروع زندگی مشترک آنها نگذشته بود و والرا که برای زندگی با آلینا نقل مکان کرده بود، با قهوه ای که در آپارتمان او زندگی می کرد مشکل داشت.
آلینا گفت که قبلاً ، براونی شبانه خودش را نشان می داد - او ناگهان لمس کسی ، نفس گرم و خرناس کشیدن در خواب را احساس کرد. همه اینها آلینا را نمی ترساند؛ او به قدم زدن در یک اتاق تاریک در شب و صداهای خش خش عادت کرده بود.
بعد از عروسی، با ظاهر شدن یک نفر جدید در خانه، به جای بو کشیدن براونی، سکوت شبانه آپارتمان تنها با سخنان لطیف تازه دامادها، صدای بوسه و خنده آغاز شد.
تا اینکه یک روز آلینا با ترس از والری بیدار شد که در خواب کلمات نامفهومی را فریاد می زد و پای او را می مالید. همسرش که از خواب بیدار شد، گفت: تمام شب یک نفر او را هل می‌داد و نمی‌گذاشت بخوابد و وقتی خوابش برد، به‌طور دردناکی روی پایش نیشگون گرفتند.
صبح یک کبودی بزرگ در جایی که شوهرم شبانه مالیده بود ظاهر شد. شب بعد ماجرا تکرار شد. این برای مدتی ادامه داشت تا اینکه والرا از راه رفتن با کبودی در اطراف خسته شد.
آنها در مورد مزخرفات براونی به یک مادربزرگ آشنا گفتند. او به مرد جوان توصیه کرد که با قهوه ای دوست شود و برای زندگی در آپارتمان او اجازه بگیرد و شب یک تکه نان و یک لیوان آب روی میز بگذارد. آن مرد به توصیه او عمل کرد و به تدریج شب ها در آپارتمان زوج جوان آرام تر شد.
به طور کلی، قهوه ای ها شخصیت پیچیده و ناآرامی دارند و باید با دقت و متفکرانه با آن ها رفتار کنید. آنها سرسخت و حساس هستند. آنها نیز خصلت های خاص خود را دارند. به عنوان مثال، در John Climacus (30 مارس)، براونی از بیماری هاری بهاری رنج می برد. شما باید برای این کار آماده باشید.
و افرایم شامی (28 ژانویه) مورد حمله شکم خواری قرار می گیرد و نیاز به «تغذیه» دارد. اگر به نحوی ناخواسته براونی را عصبانی کردید، صلح با او دشوار نخواهد بود: او راحت است و از توجه قدردانی می کند. برای انجام این کار، باید انفیه را در یک مکان خلوت قرار دهید، که او در آن ضعف زیادی دارد، یا هدیه دیگری مانند تکه های چند رنگ یا فقط یک پوسته از یک قرص نان ناتمام به او بدهید.
ویژگی قابل توجه دیگری در شخصیت یک قهوه ای وجود دارد - غرور. این را فراموش نکنید، به خصوص هنگام حرکت. براونی به مکان قدیمی عادت می کند و هنگامی که خانواده به محل زندگی جدید نقل مکان می کنند، بدون دعوت خاص دنبال نمی شود. برای انجام این کار، هنگام ترک، باید بگویید: "پدر، استاد من، قهوه ای خوب من. من به شما عمارت های جدید، اتاق های روشن می دهم. با من بیا، بدون تو ما خوشحال نخواهیم بود.»

چگونه براونی روی همسایه ها کاشته شد

قهوه ای که توسط صاحبان کم هوش فراموش شده یا به طور خاص به خانه جدیدی دعوت نشده است، ناله می کند و از غم و تنهایی گریه می کند، اما خودش به جایی نمی رسد. و در پایان، او شروع به انتقام گرفتن از صاحبان جدید خانه خواهد کرد.
در مورد ترفندهای شیطانی براونی توهین شده مطالب زیادی به تفصیل نوشته شده است. اما تعداد کمی از مردم می دانند که آرام کردن ارواح شیطانی بسیار ساده است. چرا عصبانی است؟ چون صاحبان قبلی او را با خود نبردند. اینجا جایی است که می توانید بازی کنید. سعی کنید او را فریب دهید، او را با یک خانه جدید اغوا کنید.
آلا آ. از شهر شچلکوو در نزدیکی مسکو می گوید: «این داستان با نقل مکان به یک آپارتمان جدید آغاز شد. - صاحبان سابق آن به ما هشدار دادند که یک براونی در آپارتمان زندگی می کند، اما ما به نحوی به سخنان آنها توجه نکردیم: شما هرگز نمی دانید افراد مسن در دوران پیری خود چه تصوری می کنند. با این حال هنوز یک هفته از حرکت ما نگذشته بود که با تلخی پنهان متوجه حق با پیرمردها شدیم.
به وضوح یک براونی در آپارتمان وجود داشت. او مرتباً حضور خود را با کارهای کوچک اما مشمئز کننده به ما یادآوری کرد. و یک روز که من و شوهرم سر کار بودیم، او شیر آب حمام را باز کرد، در نتیجه ما با همسایه هایمان که در طبقه پایین زندگی می کردند، آشنایی فراموش نشدنی داشتیم.
در حالی که ما در حال انجام تعمیرات برنامه ریزی نشده بودیم، قهوه ای تصمیم گرفت خود را در زمینه جدیدی ثابت کند. ناگهان وسایل برقی به طور غیر ارادی شروع به روشن و خاموش شدن کردند، سشوار مورد علاقه من ناگهان سوخت و در نهایت یخچال جدید خراب شد. از آنجایی که ما پولی برای تعمیر آن نداشتیم، مجبور شدیم، به توصیه دوستان، با فروتنی از هولیگان نامرئی بخواهیم آن را تعمیر کند. به اندازه کافی عجیب، پس از آن یخچال دوباره به درستی کار کرد، اما شب خنده ای آرام و بدخواهانه از حمام شنیده شد. و سپس این سوال در خانواده ما ایجاد شد: آیا یک براونی باید در آپارتمان باشد یا نه؟
از شدت ناامیدی به سراغ روانی رفتم که آدرسش را در روزنامه خواندم. او با خالی کردن کامل کیف پولم، به من توصیه کرد که براونی را به خانواده دیگری بیندازم. و حتی نحوه انجام آن را توضیح داد. من دستورات روانپزشک را دقیقاً روز بعد تعطیل انجام دادم.
بعد از یک ساعت تمام متقاعد کردن برای تغییر محل زندگی ام، براونی با من به دیدار دوستانم رفت. من بلافاصله پس از ورود متقاعد شدم که او نزدیک است و به سلامت رسیده است. در آپارتمان مشترک قدیمی که من به آنجا رسیدم، چراغ ها بلافاصله خاموش شدند و مخزن توالت چدنی در سرویس بهداشتی شکست.
با نوشیدن چای و احساس یک خیانتکار و یهودا، در اولین فرصت دوستانم را ترک کردم.
یک هفته گذشت تا خوشبختی ام را باور کنم. آرامش و آرامش در آپارتمان ثابت کرد که پولی که به روانشناس پرداخت شد بیهوده نبود و ما از شر ارواح شیطانی خلاص شدیم.
در عین حال، به گفته بسیاری از متخصصان در زمینه پدیده های ماوراء الطبیعه، یک براونی در خانه ضروری است. مطمئن تر از هر سیستم هشدار، خانه شما را در برابر دزدان و ارواح شیطانی واقعی محافظت می کند. البته، شما نمی توانید یک براونی بخرید، اما اگر می خواهید او با شما زندگی کند، می توانید از روش زیر استفاده کنید.

به روستای متروکه بروید و یک کیسه تنباکو و پارچه های رنگی با خود ببرید. یک کلبه خالی انتخاب کنید، وارد آن شوید و در حالی که یک کیسه باز جلوی شما ایستاده اید، بگویید: "براونی، براونی، با من بیا، معشوقه خانه داری را ببر، هر چه می توانم به تو پاداش دهم." سپس کیف را محکم ببندید و به عقب برگردید.
وقتی به خانه رسیدید، کیف را باز کنید و در مکانی خلوت قرار دهید. و می توانید در نظر بگیرید که اکنون روحیه نگهبان در خانه خود دارید.
برای شادی کامل در خانه، براونی هر روز اول پذیرایی می شود. کوکی ها، آب نبات و یک تکه نان را تا روز اول در گوشه ای تاریک قرار می دهند. سپس غذا عوض می شود و شیرینی ها و نان های قدیمی دور ریخته می شوند (او فقط از انرژی آنها تغذیه می کند) ...

براونی تقریبا در هر خانه ای زندگی می کند. اغلب می توان آن را در جایی یافت که چندین نسل از یک خانواده زندگی کرده اند. تشخیص حضور او آسان نیست، اما اگر قهوه ای از چیزی راضی نباشد، قطعا نارضایتی خود را نشان می دهد.

براونی موجودی عرفانی است که از زمان های بسیار قدیم از خانه های مردم محافظت می کرده است. این می تواند از بسیاری از بدبختی ها محافظت کند: آتش سوزی ها، رسوایی ها، سرقت ها، بدخواهان. با این حال، اگر خانواده شروع به بی احترامی به خانه خود کنند و درهم و برهم ایجاد کنند، قهوه ای ممکن است عصبانی شود و سپس مطمئناً خواهید فهمید که او با شما زندگی می کند.

نشانه های وجود براونی

1. صدای بلند.گاهی اوقات در شب، براونی می تواند با چیدن مجدد ظروف در آشپزخانه، کوبیدن درها و کوبیدن با صدای بلند، خود را نشان دهد. او معمولاً زمانی عصبانی می شود که خانم های خانه دار نظم را با دقت حفظ نمی کنند. در این مورد، براونی شیطون می شود، چیزها را پنهان می کند، در نتیجه خواستار تمیز کردن است.

2. حیوانات خانگیرایج ترین حیوانات خانگی، گربه ها و سگ ها، همیشه بیشتر از مردم می بینند و می شنوند. اگر متوجه شدید که سگ شما گاهی اوقات با احتیاط به گوشه ای نگاه می کند، شروع به تکان دادن دم می کند و سعی می کند طوری بازی کند که انگار با خودش بازی می کند، به احتمال زیاد یک براونی می بیند. گربه‌ها همچنین ممکن است ناگهان یخ بزنند و سپس شروع به خرخر کردن کنند و پشت خود را قوس کنند که گویی دستی نامرئی آنها را نوازش می‌کند. با این حال، اگر حیوانات اضطراب دارند، ناله می کنند، خش خش می کنند یا زیر مبلمان پنهان می شوند، شاید در خانه شما اصلاً قهوه ای نیست، بلکه یک روح شیطانی است. در این مورد، تمیز کردن خانه یا آپارتمان ضروری است. در تمام اتاق ها قدم بزنید، فضا را با آب مقدس بپاشید، در هر گوشه کمی نمک بگذارید و سپس با یک شمع روشن راه بروید.

3. گم شدن شیرینی و اقلام کوچک.ما اغلب فراموش می کنیم که براونی نیز روحیه ما را احساس می کند و آماده است تا در مواقع سخت به ما کمک کند. در صورتی که بدون غذا رها شود، ممکن است چند آب نبات بدزدد که بسته بندی آن ها به طور دوره ای در غیرمنتظره ترین مکان ها چشم شما را جلب می کند. او همچنین می‌تواند کلیدها، قیچی‌ها و سایر اشیاء را بدون تنفر جابجا کند. شیر را در یک فنجان کوچک بریزید و فرنی را با کره در نعلبکی بریزید و در گوشه ای قرار دهید. برای بی توجهی خود از خانه دار طلب بخشش کنید و از او بخواهید با همان قدرت از خانه شما محافظت کند. همچنین بخواهید در ازای آن، اقلام گمشده، به عنوان مثال، ژله لوبیا را برگردانید.

4. بخوابید.براونی هایی که خانه و صاحبان خود را دوست دارند اغلب به آنها کمک می کنند. به عنوان مثال، در خواب آنها می توانند راه حلی برای یک مشکل به شما بگویند، نشان می دهد که چه کسی در حلقه نزدیک شما دشمن است. در موارد نادر، براونی محل پنهان شدن گنج را نشان می دهد. او به این ترتیب احترام می گذارد، از مراقبت شما تشکر می کند، اما بیشتر اوقات شکرگزاری از این واقعیت است که وقتی نقل مکان کردید، او را فراموش نکردید و پیشنهاد دادید به خانه جدیدی بروید.

5. امنیت.ما اغلب حالتی از اضطراب را احساس می کنیم، اما وقتی به خانه برمی گردیم، متوجه می شویم که ترس هایمان در جایی تبخیر شده است. احساس آرامش، گرما و راحتی ظاهر می شود. و شبها ما را از کابوس عذاب نمی دهد، به راحتی به خواب می رویم و با نشاط و استراحت از خواب بیدار می شویم. این نیز نشانه غیرمستقیم وجود یک براونی در خانه است که به امنیت و آرامش شما اهمیت می دهد.

6. هشدار.گاهی پیش می آید که در نیمه های شب ناگهان با احساس اضطراب شدید از خواب بیدار می شویم و در خواب احساس می کنیم چیزی بر سرمان افتاده و به ما فشار می آورد. این گونه است که براونی نسبت به خطر قریب الوقوع هشدار می دهد. او همچنین می تواند صدای بلندی ایجاد کند، در را بکوبد یا زنگ جلوی در را فشار دهد. در این صورت باید مراقب ایمنی خود باشید و با بررسی مجدد تمام مکان های مهم خانه از نشت گاز، آب یا آتش سوزی جلوگیری کنید.

7. مهمان.اغلب قبل از اینکه کسی بدون اخطار به ملاقات شما بیاید، پیش‌آگاهی از آن دارید. این ممکن است شهود باشد، اما اغلب قهوه‌ای از قبل درباره همه مهمان‌های ناخوانده هشدار می‌دهد. یک ضربه آرام یا زنگ تلفن به افراد دارای نیت خیر هشدار می دهد. احساس اضطراب، شکسته شدن ناگهانی شیشه و نگرانی حیوانات خانگی نشان می دهد که بدخواهان می خواهند از خانه شما بازدید کنند.

8. کودکان.اگر بچه هایی در خانه هستند، در حین بازی به آنها توجه زیادی کنید. براونی ها با اعضای کوچکتر خانواده با توجه و احترام خاصی رفتار می کنند، با آنها بازی می کنند و از آنها محافظت می کنند. اغلب می توانید متوجه شوید که یک کودک یک ظرف اضافی برای یک مهمانی چای عروسکی درست می کند، با صدای بلند می خندد و چیزی در فضای خالی می گوید. مادران جوان اغلب متوجه می شوند که کودکی که ناگهان در خواب فریاد می زند ساکت می شود، پتویش مرتب می شود و گهواره آرام تکان می خورد.

9. احساسات.هنگام نقل مکان به خانه جدید، باید با دقت به احساسات خود گوش دهید، به خصوص اگر شخصی قبل از شما در خانه زندگی می کرد. اغلب، صاحبان آپارتمان ها و خانه های خود را ترک می کنند بدون اینکه روحیه خود را با خود ببرند. در این مورد، بعید است که براونی با شما مهربانانه رفتار کند. اعتماد او باید جلب شود. اگر مضطرب هستید، روح کوچک را به حال خود رها کنید و دوستی کنید. به عنوان هدیه می توانید یک تکه پارچه، لباس کهنه، یونجه یا یک کفش به او بدهید. اگر این یک خانه خصوصی است، پس براونی قطعا یک گوشه خلوت را انتخاب می کند که در آن با راحتی زیادی مستقر می شود. در آپارتمان ها به دلیل فضای کوچک برای یک قهوه ای سخت تر است، اما حتی در اینجا می تواند جایی را در زیر حمام، نیم طبقه یا در یک چمدان قدیمی پیدا کند. اگر بعد از گذشت زمان، زندگی شما بهتر شد، احساس آرامش و آرامش می کنید، به این معنی است که براونی شما را به عنوان صاحبان جدید پذیرفته و آماده خدمت است. اگر احساس اضطراب افزایش یابد، همه چیز در خانه ناپدید شود، رسوایی ها بیشتر شود، ارزش آن را دارد که به دور کردن روح شیطانی فکر کنید.

10. ظاهر.در موارد نادر، براونی خود را نشان می دهد. اگر یک بچه گربه کوچک خاکستری یا دودی اصرار دارد که در خانه شما بپرسد، اجازه دهید وارد شود. براونی ها اغلب در این حیوانات تجسم می یابند. همچنین اتفاق می افتد که براونی در مورد چیزی بسیار مهم هشدار می دهد که جرات می کند جلوی ما ظاهر شود. این می تواند یک شبح تار کوچک، یک گربه، یک پیرمرد مو خاکستری باشد. در این لحظه مهم است که تمرکز کنید و بپرسید محافظ خانه شما چه خبری آورده است. اگر احساس گرمی می کنید، خبرهای خوشی در انتظار شماست. سرما، لرز، لرز یا احساس خطر - انتظار دردسر داشته باشید.

اگر متوجه وجود یک براونی در خانه خود شدید، سعی کنید با آن دوست شوید. این یاور کوچک می تواند زندگی شما را بهبود بخشد، به شما کمک کند و از شما در برابر هر بدی محافظت کند. با این حال، اگر تهاجمی است و شما را آزار می دهد، مراسمی را برای بیرون راندن آن موجود انجام دهید، زیرا ممکن است معلوم شود که این حیوان قهوه ای نیست، بلکه یک روح شیطانی است. برای شما آرزوی موفقیت داریم و فراموش نکنید که دکمه ها و

براونی متحرک

من خیلی وقت پیش فهمیدم که براونی وجود دارد. و من اغلب به این قانع بودم. در اینجا فقط یک مثال است.

وقتی 16 سالم بود پدرم یک خانه جدید در کنار خانه قدیمی ساخت. ما شروع به جابجایی وسایل کردیم، اما در نهایت هنوز به آنجا نقل مکان نکرده ایم.

و سپس مادربزرگ همسایه با من تماس گرفت تا چیز مهمی بگوید. از دوران کودکی با لذت فراوان به داستان های خارق العاده او گوش می دادم.

پیرزن به من گفت:

- با خودت به براونی زنگ بزن. یک چیپس از خانه جدید بردارید، سه بار دور خانه قدیمی قدم بزنید و این جمله را بنویسید: "براونی، براونی، با من به خانه جدید بیا." و او به شما گوش خواهد داد.

پدر و مادرم آتئیست بودند. مقامات تاریک گرایی را به شدت ممنوع کردند. من، مخفیانه از پدر و مادرم، این مراسم را انجام دادم و یک تکه چوب به پنجره زیرزمین خانه جدید انداختم.

و بنابراین ما در نهایت برای همیشه حرکت کردیم. من الان اتاق خودم را داشتم! چقدر لذت بخش است که عصر دراز بکشی با کتابی که در دست داری و از آرامش لذت ببری وقتی هیچکس مجبورت نمی کند چراغ ها را خاموش کنی چون پدر و مادرت باید زودتر سر کار بروند.

گربه ما مورکا، که 10 سال پیش او را به قیمت 15 کوپک خریدم، همیشه زیر پای من می خوابید. حدود نیمه شب بود. ناگهان صدای خش خش در زیرزمین شنیدم. مورکا از جا پرید، پشتش را قوس داد و خش خش کرد. من گوش کردم. غوغایی در زیرزمین شنیده شد. فکر می کردم گربه های دیگران وارد آنجا شده اند.

صبح به پدرم می گویم:

- میله هایی را روی پنجره های زیرزمین قرار دهید.

و معلوم شد که دیروز این کار را کرده است. من زیاد تنبل نبودم و رفتم تا ببینم چه کسی شب در زیر زمین خش خش می کند. هیچ چیز و هیچ کس آنجا نبود. مطمئنم این براونی بود که به من گفت که با ماست.

اولگا نیکولاونا SEVEROVA، Mezhdurechensk، منطقه Kemerovo.

براونی بلاگوشکا

این اتفاق در سال 2002 در قزاقستان رخ داد. دو سال پیش بود که به یک آپارتمان جدید نقل مکان کردیم. من در راه آهن شیفتی کار می کردم.

روز مورد نظر باید شیفت شب می رفتم.

بعد از ناهار دراز کشیدم تا قبل از کار استراحت کنم. بچه ها به مدرسه رفتند و شوهر هم سر کار.

من در خانه تنها بودم.

تقریباً خوابیده بودم و به پهلو دراز کشیده بودم که فشاری را در پشتم احساس کردم. چیزی نفهمید چشمانش را باز کرد. فکر کردم خواب دیدم و دوباره سعی کردم بخوابم.

تازه چرت زده بودم که دوباره احساس تکانی کردم. و به همین ترتیب چندین بار.

و بعد نیرویی مجبورم کرد بلند شوم و به سالن بروم. من مثل یک زامبی راه می رفتم، تلو تلو خوردن.

اما وقتی خودم را در سالن دیدم، خواب از بین رفت. وسط اتاق یک فرش روی زمین بود و روی آن آتش بود. به نظر می رسد آتش سوزی به تازگی رخ داده است.

معلوم شد که سیم کشش زیر فرش وصل شده، سیم خم شده، داغ شده و فرش آتش گرفته است.

سریع سیم رو از پریز بیرون کشیدم و پارچه ای رو روی شعله انداختم. یک سوراخ بزرگ در فرش وجود داشت و مشمع کف اتاق زیر آن سوخته بود.

فکر می کنم این بلاگوشکا قهوه ای ما بود که مرا از مرگ نجات داد. بعد از یک اتفاق به او زنگ زدم.

برادرزاده ام با دوستانش به دیدن من آمدند و یکی از آنها متوجه گربه ای خوابیده زیر میز آشپزخانه شد. اما ما هیچ گربه ای نداشتیم! بنابراین، تصمیم گرفتم، نگهبان خانه، براونی بود. او را بلاگوشکا نامید.

روز اول هر ماه، شیر را در فنجانی ریختم و یک چیز خوشمزه در آشپزخانه ریختم. پس او مرا با مهربانی جبران کرد و مرا از مرگ نجات داد. بالاخره در خواب از دود خفه می شدم.

وقتی در سال 2006 به روسیه نقل مکان کردیم، بلاگوشکا دعوت شد تا با ما بیاید. و اکنون او در مکانی جدید از ما محافظت می کند.

گالینا نیکیتینا، آناپا

براونی، به من پول بده!"

این داستان زمانی که هنوز در دانشگاه بودم برای من اتفاق افتاد. و مانند هر دانش آموز عادی، من پول کافی نداشتم.

یک بار کتابی در مورد انواع موجودات ماورایی خواندم (یادم نیست اسمش چی بود). به طور خاص خواندم که می توانید با درخواست های کوچک با براونی تماس بگیرید.

بنابراین من که از بی پولی خسته شده بودم، تصمیم گرفتم از او پول بخواهم. بگذار او به من کمک کند تا کیف پولم را در خیابان پیدا کنم!

پس از انجام یک مراسم ساده، با این درخواست به قهوه‌ای روی آوردم. بعد از آن چند روز با دقت به پاهایم نگاه کردم. افسوس، من هرگز کیف پول مورد نظر را دریافت نکردم.

و یک هفته بعد، کل گروه ما به "برداشت سیب زمینی" رفتیم - در روزهای جوانی من این یک عمل در بین دانش آموزان بود. ما با تمام توان در برداشت به دامداران کمک کردیم. در پایان روز اول معلوم شد که معلم فیزیک کیف پول خود را گم کرده است و در آن علاوه بر پول، کلید آپارتمان نیز وجود دارد و اکنون او نمی تواند به خانه برسد.

کارمان را ادامه دادیم. و ناگهان خواستم از بچه ها دور شوم و سپس به سمت آنها حرکت کنم. من هم همین کار را کردم.

حتی یک دقیقه هم نگذشته بود که دیدم یک کیف پول سیاه بین برجستگی ها افتاده بود. شاید این کیف پول فیزیکدان باشد؟ آن را برداشتم و نزد معلممان بردم. بله، این کیف پول او بود! او خیلی خوشحال بود.

بعد از این اتفاق، قبولی در آزمون های فیزیک برای من خیلی راحت شد. و به عنوان یک جایزه اضافی، فیزیکدان یک تخته شکلات بزرگ به من داد. معلوم شد که براونی بالاخره خواسته من را برآورده کرد؟

النا ویکتورونا آکینو فیوا، ژوکوفسکی، منطقه مسکو.

براونی از آتش نجات یافت

اتفاقاتی که در مورد آنها صحبت خواهم کرد تقریباً 30 سال پیش رخ داد، زمانی که دخترم 2.5 ساله بود.

آنها می گویند که بچه های کوچک یک براونی می بینند. این احتمالا در واقعیت درست است. چون بچه ها نمی توانند فریب دهند؛ هنوز هوش کافی برای انجام این کار را ندارند.

یک روز با او روی تخت دراز کشیده بودیم، داشتم برایش کتاب های کودک می خواندم.

او عاشق گوش دادن به قافیه ها و افسانه ها بود. او گوش داد، یعنی گوش کرد، سپس با انگشتش بالای کمد می گوید:

- مامان، اون چیه اونجا آویزونه؟

به جایی که اشاره می کند نگاه می کنم و چیزی نمی بینم. به او می گویم:

- لیوبچکا، من چیزی در آنجا نمی بینم.

و او دوباره:

- از سقف آویزان است.

از او می پرسم:

-چه شکلی است؟

او پاسخ داد: "چیزی گرد، مانند یک توپ بزرگ، تیره و کرکی."

اما این دقیقاً همان چیزی است که معمولاً براونی ها را توصیف می کنند!

ما در نهایت متقاعد شدیم که براونی نه چندان دور - پنج سال پیش - با ما زندگی می کند. تابستان بود، من و دخترم در آشپزخانه مشغول صحبت بودیم. یکدفعه عطسه ای از پشت یخچال که پشت سرم بود شنیده شد. به جز من و دخترم کسی در خانه نبود.

دختر که پشت میز نشسته بود وسط جمله ساکت شد. ما با سوال به هم نگاه کردیم، سپس او پرسید:

-تو هم شنیدی؟

من به او گفتم بله. از جا پرید، روی میز آشپزخانه رفت و به پشت یخچال نگاه کرد.

-چه کسی را می‌خواهی آنجا ببینی؟

- شاید گربه ای آنجا باشد؟

پاسخ دادم: «این نمی تواند باشد، گربه ها در حیاط هستند، من فقط آنها را آنجا دیدم.»

با نگاه کردن به هم، همین را گفتیم:

- براونی!

باید او باشد، اما چه کسی دیگر؟

کمی بعد با استفاده از رب گوجه فرنگی ها را تنظیم کردم تا بپزند. تابه کوچک نیست، هفت لیتر. فراموش کردم اجاق گاز را خاموش کنم، برای خرید به شهر رفتم. مدت زیادی راه رفتم، اما ناگهان یکی از ذهنی به من گفت: برو خونه، باید برم خونه.

با عجله به سمت خانه رفتم. با باز کردن در، بوی سوزش شدیدی به مشامم رسید. با عجله به طرف اجاق رفتم، ته ظرف مشکی بود و پوست گوجه فرنگی چسبیده بود. فکر می‌کنم این براونی بود که یک سیگنال تله‌پاتیک برایم فرستاد و در مورد خطر به من هشدار داد.

از آن زمان، وقتی برای مدت طولانی خانه را ترک می‌کنم، برای هر موردی، ذهنی می‌پرسم: "استاد، مراقب خانه ما باشید." و مراقبت می کند.

لیلیا واسیلیونا AVRAMENKO، Ostrogozhsk، منطقه Voronezh.

DOMOVOY. همه چیز در مورد DOMOVOY. ارتباط با خانواده.

براونی، یا همانطور که او نیز نامیده می شود - سوسدکو، استاد، خودش، دوبروژیل، دوبروکوت، نان آور، پدربزرگ، لیزون، پوستن ("در امتداد دیوار" یا از "سایه") یا باتان (به معنای پدر (پدر) ) یا برادر، یعنی نه برادر)، مهمترین بخش زندگی هر فرد است، زیرا هر شخصی در نوعی خانه زندگی می کند، یعنی هر روز با یک براونی روبرو می شود، زیرا هیچ خانه ای بدون براونی وجود ندارد. همانطور که هیچ قهوه ای بدون خانه وجود ندارد.

حتی یک غیرمتخصص باید کمی عمیق تر در اساطیر و فولکلور کاوش کند - و از بین بردن خود غیرممکن خواهد بود. هیچ فانتزی نمی تواند با واقعیت جهان مقایسه شود: دنیای متفاوتی بود، مردم دیگر - تقریباً بیگانگان. هیچ کس در این دنیا به وجود واقعی براونی ها شک نکرد. آنها دیده شدند، با آنها صحبت شد، آنها خوشحال شدند - و این موجود اسطوره ای، به نظر ما، بخشی جدایی ناپذیر از دنیایی بود که اجداد ما در آن زندگی می کردند.

اکثر دهقانان براونی ها را به عنوان ارواح شیطانی نمی شناختند و آنها را یک نژاد خوب جداگانه می دانستند. هر کلبه روستایی یک مستأجر نامرئی داشت که نه تنها خانه، بلکه عمدتاً نگهبان همه موجودات زنده بود: مردم، گاوها و پرندگان.

براونی چه شکلی است؟

این نوعی لخته از انرژی است که ارتفاع آن حدود یک متر است. وقتی با هم دوست می شوند و مدت زیادی با هم زندگی می کنند، او شبیه مستاجران می شود. برخی از شعبده بازان معتقدند که سن براونی را می توان 500-600 سال محاسبه کرد. هیچ کس این را به طور قطع نمی داند، اما یک شفا دهنده آلتای ادعا می کند که براونی ها در حال مرگ هستند، زیرا او یک بار در مراسم تشییع جنازه همسایه شرکت کرد.

براونی ها تعطیلات خاص خود را دارند. برای آنها، برای ما شبیه سال نو است - از 10 تا 11 فوریه به سبک قدیمی یا از 23 تا 24 فوریه به سبک جدید. این روزها حتما باید تعطیلات را به براونی خود و خانواده اش تبریک بگویید. به طور کلی، براونی ها در زمستان می خوابند. اما در این شب بیدار می شوند و راه می روند، خوش می گذرانند و سر و صدا می کنند.

دیدن یک براونی عملا غیرممکن است، این فراتر از توان انسان است. برای کسانی که کنجکاو هستند به ارائه‌دهنده خود نگاه کنند، این باور آزمایش‌های بسیار دشواری را ارائه می‌دهد. شب عید می بایست قلاده اسبی می پوشید و دندان های رو به تو با هار می پوشاند و تا صبح همین طور در اصطبل می نشست. با این حال، اگر براونی متوجه کسی شود که از او جاسوسی می کند، آن را طوری ترتیب می دهد که اسب ها شروع به ضربه زدن به هارو با پشت می کنند و می توانند شخص کنجکاو را تا حد مرگ کتک بزنند.

اما می‌توانید صدای قهوه‌ای، گریه‌های آرام و ناله‌های خفه‌اش، صدای ملایم و محبت‌آمیز و گاهی کسل‌کننده و ناگهانی پاسخ‌دهنده‌اش را بشنوید - اگر بتوانید به موقع صدا بزنید و در فرصت مناسب درباره چیزی بپرسید. با این حال، افراد باهوش هرگز سعی نکرده اند این روح را ببینند یا از آن بپرسند: همه اینها خوب نیست و حتی می تواند منجر به بیماری های جدی شود.

براونی می تواند آسیبی که به خانه نزدیک می شود را از قبل احساس کند. به عنوان مثال، یک فرد نامهربان، یک فرد حسود با نیت بد، وارد خانه شما شد. براونی شروع به نگرانی می کند و در مورد نیت های شیطانی مهمان بد با شما زمزمه می کند. اگر نمی توانید سیگنال های براونی را "گرفتن" کنید، او هر کاری را برای جلب توجه انجام می دهد. ممکن است فنجان یک فرد تندرو از دستش کنده شود و بشکند، لباسش به طور غیرمنتظره ای پاره شود یا چیزی روی سفره بریزد. این همه کار براونی است. به نظر می رسد او به شما علامت می دهد - به این شخص توجه کنید، او قصد دارد به شما و خانواده شما آسیب برساند!

براونی قادر است تمام آلودگی های کوچک انرژی خانه را از بین ببرد، اما، متأسفانه، قادر به از بین بردن آسیب های جدی نیست.

اگر یک براونی گهگاه در شب در می زند، خش خش می کند، بی قراری می کند، یا سروصدا می کند، پس این کار را صرفاً از روی بی حوصلگی و سرگرمی انجام می دهد. براونی به طور کلی یک جوکر عالی است: او می تواند افراد خوابیده را قلقلک دهد، چیز مناسب را در غیرمنتظره ترین مکان پنهان کند، یا مانند یک بچه گربه یک نخ را بکشد و گیج کند. در عین حال آسیب قابل توجهی به کسی وارد نمی کند و اگر با مهربانی و احترام از او بخواهید آن را به جای خود برگرداند، از کمک خودداری می کند. می توان به افراد فروتن، فقیر و سخت کوش کمک کرد تا کار خود را به پایان برسانند، آن هم در شب.

با استقرار دائمی در یک کلبه گرم، براونی به خوبی به آن عادت می کند که با حسادت از حقوق خود به عنوان یک استاد محافظت می کند. به محض اینکه متوجه تلاش «نفانی» در قلمرو خود می شود - مثلاً همسایه ی همسایه او را در دزدی جو یا یونجه از اسب ها می گیرد - وارد دعوا می شود و آن را با چنان وحشیانه ای رهبری می کند که فقط مشخصه یک نیروی نامرئی قدرتمند و نه نیروی ضعیف. افرادی که به شنوایی حساس هستند می توانند این صدا را در انبارها و اصطبل ها بشنوند و همیشه می توانند هیاهوی قهوه ای ها را از پا زدن اسب ها و خجالت کشیدن گوسفندان تشخیص دهند.

اگر رابطه شما با براونی برقرار است، اگر او از شما رنجیده نمی شود، پس او این قدرت را دارد که از شما و خانه شما در برابر دزد و مهمانان ناخوانده و ارواح شیطانی محافظت کند. اما براونی این قدرت را دارد که به "مهمانان" پرانرژی نامهربان اجازه ورود به خانه بدهد: ارواح خبیثه، حشره کش ها، و غیره. اگر چه براونی به ندرت به چنین اقدامات شدید متوسل می شود. فقط اگر خیلی عصبانی شود. یا اگر او شخصیت نفرت انگیزی دارد، یا اگر قهوه ای دیگر سعی می کند به خانه شما نقل مکان کند و صاحب شما را دور کند.

براونی آنقدر به خانه اش عادت می کند که اخراج یا زنده ماندن او تقریبا غیرممکن است و فریب دادن او به مکانی جدید بسیار دشوار است. در اینجا، توطئه ها و ترفندهای معمولی کافی نیست، شما باید ویژگی های خاص جذاب روحی داشته باشید تا او توطئه های محبت آمیز را برای یک ترفند ریاکارانه و قربانیان پیشنهادی را برای تمسخر انجام ندهد. و هیچ اقدام خشونت آمیزی کمکی نخواهد کرد. اگر در هنگام جابجایی، موفق به جذب براونی به خانه جدید نشدید، او در غم و حسرت در جای قدیمی خود باقی می ماند. براونی که به دلیل لجبازی رها شده یا به دلیل فراموشی افراد کم هوش رها شده است، ترجیح می دهد رنج بکشد، بی حال و بی حوصله باشد، گریه و ناله کند در کلبه ای خالی، همان طور که اتفاقاً آن قهوه ای هایی که مهاجران سیبری فراموش کرده بودند. با آنها در نیمه دوم قرن نوزدهم دعوت کنید.

شما می توانید یک براونی را با یک قابلمه فرنی به یک مکان جدید دعوت کنید و آن را در یک کیسه حمل کنید (جایی که وقتی کسی به آن نگاه نمی کند صعود می کند). اما نکته اصلی این است که همه این کارها را باید با قلبی مهربان انجام داد و از ته دل گفت: "خانم-براونی، با من بیا، مرا هدایت کن و تا جایی که می توانم به معشوقه خانه دار پاداش بده." در شمال روسیه، اعتقاد بر این بود که یک براونی می تواند خانواده داشته باشد - همسر (دومانیا یا دوموویخا) و فرزندان (شوشکنوف یا شورشونچیکوف).

گزینه دوم این است که چگونه براونی را با خود به یک مکان جدید ببرید. قبل از نقل مکان به یک آپارتمان جدید، در راهرو آپارتمان قبلی خود در جلوی در زانو بزنید، حوله ای روی زمین بگذارید و این طلسم را بگویید: "استاد-پدر، وسایلت را بردارید، بیا با هم برویم، ما به عنوان زندگی خواهیم کرد. قبل از این، دوست باشید.» پس از این، حوله را با احتیاط چهار تا کرده و در سینه خود قرار دهید. وقتی به آپارتمان جدیدتان می‌رسید، اولین کاری که هنگام ورود به راهرو انجام می‌دهید این است که دوباره زانو بزنید، حوله‌ای را روی زمین پهن کنید و بگویید: «استاد من، خانه‌دار شدنت مبارک!»

زندگی شما در خانه بستگی به رابطه شما با قهوه ای دارد: یا آرام و شاد خواهد بود، یا دائماً در دام انواع مشکلات خانگی خواهید بود، و حتی نمی دانید دلیل این امر (خواه باور داشته باشید) یا نه

و براونی می تواند به دلایل زیر با شما عصبانی شود:

1. براونی توسط دود تنباکو بسیار تحریک می شود.
2. او به سادگی از همسرانی که خیانت می کنند متنفر است.
3. اگر خانه مدام در هرج و مرج است.
4. اگر قهوه ای فکر می کند که شما آنطور که باید با اعضای خانواده خود رفتار نمی کنید.
5. او از غذایی که شما میپزید خوشش نمی آید.
6. اگر فراموش کردید به صاحبش غذا بدهید (و این کار باید هر ماه در روز اول انجام شود).
7. اسراف بیش از حد صاحبان خانه. براونی می تواند به بسیاری از مشکلات روزمره کمک کند. من فقط چند راه برای جلب کمک یک براونی ارائه می دهم.

اگر پول از آپارتمان ناپدید شود
در عمل من، موردی وجود داشت که در یک خانواده مرفه مقادیر کمی پول بدون دلیل شروع به ناپدید شدن کرد. نه شوهر، نه زن و نه دختر ده ساله شان نمی توانستند بفهمند چه خبر است. وقتی تازه شروع به انجام این مراسم کردم، یک گربه کرکی چاق بلافاصله از خواب بیدار شد، به گوشه آشپزخانه دوید و شروع به نگاه کردن به من کرد، انگار که می خواهد چیزی بگوید. البته فهمیدم چه خبر است و بعد از مراسم، پول از بین رفت.

در اینجا چیزی است که شما باید انجام دهید. عصر، به محض غروب خورشید در زیر افق، یک لیوان شراب در گوشه اتاق بگذارید. سپس تمام کیف پول ها و کیف هایی را که در خانه دارید بردارید، چند اسکناس و مقداری پول خرد در آنها بگذارید. پشت میز رو به پنجره بنشینید، سه شمع روشن کنید، کیف پولتان را با یکی ضربدر بزنید و سه بار بگویید: «براونی، براونی، به من دست نزن! نه من، فرزند خدا (نام)، نه پول من! من فرزند خدا (اسم)، زمزمه کننده جملات نیستم، قدرت های آسمانی از لبان من صحبت می کنند، دفاع خود را انجام می دهند، سنگر آهنی برپا می کنند، با تیرهای آتشین می پوشانند، آنها با پر از دزدان، جادوگران و از کلمات سیاه محافظت کنید. و اکنون و همیشه، چنین باشد، پس چنین خواهد شد.»

پس از این، شمع ها را خاموش کنید، پول را از کیف خود بیرون بیاورید و به مدت سه روز برای براونی زیر میز بگذارید. سپس می توان از پول استفاده کرد و دیگر ناپدید نخواهد شد.

برای جلوگیری از طلاق
یک نیمکت کوچک در گوشه براونی قرار دهید، روی آن را با یک دستمال بپوشانید، یک نعلبکی شیر، یک تکه نان یا نبات روی آن قرار دهید و زیر نیمکت مقداری چیز کوچک (دستمال، لیوان یا دستکش) که متعلق به فردی که می خواهید رابطه خود را با او حفظ کنید.

با انگشت اشاره دست راست، به آرامی روی نعلبکی ضربه بزنید و این جمله را بگویید: «براونی، براونی، قلب های غیور، روح فرزند خدا (نام) و فرزند خدا (نام) را به هم پیوند دهید. از جدایی نفرین شده دوری کن، از عشق ما محافظت کن، ما را یک روز، یک سال، برای تمام قرن، جامه طلایی بپوشان.»

آن را یک شب رها کنید و سپس آن را به مدت سه روز و سه شب در مکانی خلوت پنهان کنید. بعد از سه روز آن را بیرون بیاورید و از خدایان و اجدادتان تشکر کنید. و سپس بی سر و صدا این چیز را به کسی که قصد دارید با او رابطه برقرار کنید، بدهید. درخواست خود را به گونه ای از براونی مطرح کنید که هیچ کس شما را تماشا نکند. او دوست ندارد در جمع او را خطاب کنند.

به طوری که براونی در خانه جدید زنده نمی ماند
گاهی اوقات براونی برخی از اعضای جدید خانواده را به خانه نمی پذیرد: خوب، او او را دوست نداشت و بس! این می تواند یک نوزاد، یا یک داماد یا عروس جدید باشد. در این صورت، شما باید سه روز متوالی از براونی «مطمئن» شوید - به او غذا بدهید و بگویید: «پدربزرگ-همسایه، ارباب من قهوه‌ای است، اجازه دهید فرزند خدا (نام) وارد خانه شود، او را بپذیرید. به او آب بدهید، به او غذا بدهید، زنده نمانید.»

اگر دچار مشکل هستید
طرح داستان را در گوشه آشپزخانه بخوانید: «ارباب من، براونی. جارو مقدس را بردارید و اوضاع را مرتب کنید. بدبختی را از آستانه فراتر بران، طلسمی برای خانواده ببند و اکنون و همیشه، چنین باشد، پس چنین خواهد شد.»

برای تقویت حافظه و رهایی از فراموشی
یک آینه گرد کوچک بخرید، پشت میز رو به پنجره بنشینید، 3 بار با شمع روشن آینه را برکت دهید و بگویید: «و اکنون و همیشه، چنین باشد، پس چنین خواهد شد، برای جلال خدایان و ما. اجداد." سپس آینه را در دست چپ و شمع را در دست راست خود بگیرید.

آینه را روی بدن خود قرار دهید و در حالی که آن را در دست گرفته اید، این جمله را به مرد براونی بگویید: «براونی، براونی، کمکم کن! ببخش و بگیر، فرزند خدا (نام) را از بیهوشی، از مرد، از زن، از کودکی، از پیری، از سیاهی، از سفیدی، از صبح، از عصر، از روز، از شب جدا کن. با طلوع خورشید در صبح، یاد فرزند خدا (نام) باز خواهد گشت.

و آینه باید به ترتیب خاصی اعمال شود (مراقب باشید!): اول به پیشانی، سپس به چانه، سپس به سینه، به شکم در ناف، زیر شکم، به زانوی چپ، به سمت راست. زانو، به شانه راست، به شانه چپ. در مجموع باید 9 برنامه وجود داشته باشد؛ بر این اساس، 9 بار باید با درخواست بازگرداندن حافظه با براونی تماس بگیرید. بعد از آخرین بار، آینه را در یک پارچه سفید تمیز بپیچید و آن را در گوشه براونی قرار دهید. شما همچنین می توانید چند سکه و آب نبات در آنجا قرار دهید. پس از سه روز، آینه را بردارید (براونی قبلاً آنچه را که نیاز دارد انجام داده است) و آن را در یک مکان خلوت در اعماق دفن کنید تا سطح آینه رو به پایین باشد.

برای جلوگیری از صدمه زدن براونی به حیوانات خانگی
اگر حیوان خانگی شما غمگین است و خوب غذا نمی‌خورد، این احتمال وجود دارد که او با براونی مشکل داشته باشد. اینجوری میتونی درستش کنی غذایی که دوست چهارپایت مخصوصاً دوست دارد تهیه کن و 3 بار به آن بگو: "من برایت آواز می خوانم، نوازش می کنم، سلام می کنم، با تو قدم می زنم، مهم نیست که چقدر از من می ترسی، مهم نیست که خورشید چقدر واضح است. مادر زمین خجالت نمی کشد، چگونه رودخانه کوچک از کرانه هایش نمی ترسد، همانطور که پرنده ای از آسمان آبی نمی ترسد، پس برای همیشه و همیشه از من دور نشو. همانطور که بود، همینطور خواهد بود"

پس از این، باید غذا را به حیوان خانگی خود بدهید و قسمت کوچکی را در یک نعلبکی برای براونی بگذارید (همچنین می توانید یک لیوان شراب در آنجا بگذارید و یک تکه پنیر شیرین قرار دهید). و سپس کلمات زیر را بگویید: "همانطور که من شما را پرورش می دهم، به شما غذا می دهم، بنابراین شما حیوان من را برای همیشه و همیشه دوست دارید. همانطور که بود، همینطور خواهد بود.»

و در پایان، من یک داستان سرگرم کننده در مورد یکی از بستگان اسکاتلندی براونی ما برای شما تعریف می کنم.
روزی روزگاری، یک براونی بسیار شیطون تصمیم گرفت با یک کشاورز زندگی کند. کشاورز اقتصادی بود: گله گاو و گله گوسفند داشت، مراتع و مزارع داشت و همه اینها رونق داشت. اما مشکل اینجاست که براونی به او آرامش نمی‌داد: تمام شب سروصدا می‌کرد، ظرف‌ها را خرد می‌کرد، بطری‌های شیر و خامه را می‌کوبید، تکه‌های تازه کره را به دیوارهای خامه‌خانه می‌ریزد و کارگران را در خواب نیشگون می‌گیرد. ، آنقدر که با فریاد از خواب بیدار شدند.

کشاورز نتوانست از شر قهوه ای موجود در خانه خلاص شود و تصمیم گرفت خودش آن را ترک کند و با تمام کالاهایش به خانه دیگری که متعلق به او بود - در لبه دوردست قلمروش - نقل مکان کرد.

برنامه ریزی شد و انجام شد: اکنون کشاورز و همسرش در حال بسته بندی وسایل خود هستند و کارگران در حال بارگیری گاری ها و حمل همه دارایی به خانه جدید هستند. در پایان هفته نقل مکان تقریباً تمام شد، خانه قدیمی خالی و متروک به نظر می رسید. و به این ترتیب، در یک صبح روشن بهاری، کشاورز و همسرش سوار یک واگن پر از انواع کالاها، از جمله دوغ دان، شدند و از خانه قدیمی خود دور شدند، و در آن زمان با خوشحالی شعله ور بود، زیرا یک عصبانی کشاورز آن را آتش زده بود.

بنابراین آنها به راه افتادند و هنگامی که در بالای تپه قرار گرفتند، کشاورز از گاری خم شد تا آتش خانه قدیمی را تماشا کند و مشت خود را به طرف براونی که در حقیقت هرگز حتی ندیده بود، تکان داد:
اکنون می توانید در این خرابه ها هر چقدر که دوست دارید سرگرم شوید! شما می توانید هر چقدر که دوست دارید شمشیرهای آتش را پرتاب کنید!
همسر کشاورز با پاک کردن اشک گفت: «بله، فکر می‌کنم بهتر است.» اما هنوز برای من غم انگیز است که این را می بینم؛ خانه خوبی بود.

و ساکت شدند، به آتش نگاه کردند، او گریان، او در خشم. و همسایه ای به سمت آنها رانندگی می کرد و به دیوار گاری می کوبید:
- حرکت می کنی؟ - او درخواست کرد.
صدای خش خش از صدای خرخر جواب داد: بله...


I. Popovich، شفا دهنده، Krivoy Rog، منطقه Dnepropetrovsk.