صفحه اصلی / برای سلامتی تو / سنت نیکیتا نووگورود به چه چیزی کمک می کند. عیادت از جادوگر: * نیکیتا ارجمند، گوشه نشین پچرسک، اسقف نووگورود

سنت نیکیتا نووگورود به چه چیزی کمک می کند. عیادت از جادوگر: * نیکیتا ارجمند، گوشه نشین پچرسک، اسقف نووگورود

در زمانی که شاهزاده ایزیاسلاو یاروسلاوویچ (1058-1078) در کیف حکومت می کرد، مرد جوانی به نام نیکیتا زندگی می کرد که در سنین پایین یکی از اولین کسانی بود که در صومعه کیف-پچرسک نذر رهبانی کرد. هیچ اطلاعاتی در مورد گذشته او حفظ نشده است، او کیست، از چه خانواده ای است. فقط مشخص است که او اصالتاً اهل کیف بود. و به این ترتیب، در طلوع زندگی زاهدانه خود، نیکیتا به وسوسه بزرگی افتاد که سنت پولیکارپ در مورد آن در Patericon کیف-پچرسک می گوید ...

گوشه گیری

مانند سایر راهبان پچرسک، نیکیتا آرزوی یک شاهکار ویژه داشت و تصمیم گرفت خود را در یک سلول منزوی خلوت کند. هگومن نیکون به تصمیم او اعتراض کرد. معمولاً قبل از عقب نشینی باید یک دوره تازه کار به مدت حداقل 3 سال انجام شود. به نظر او راهب جوان حاضر نبود روزها و شب ها را در خلوت و دعا بگذراند. " خواسته شما فراتر از توان شماست"- راهب به او گفت. با این حال، نیکیتا گوش نکرد. او نمی توانست بر حسادت شدید خود برای زندگی منزوی غلبه کند. مرد جوان خود را در غاری حبس کرد، در ورودی را محکم بست و به تنهایی در نماز ماند، بدون اینکه جایی را ترک کند.

تنها ماند، سنت نیکیتا مطمئن بود که خداوند به او هدیه معجزه خواهد داد. چند روزی گذشت تا راهب از دام شیطان رهایی یافت. در حال آواز خواندن صدایی شنید که گویی کسی با او نماز می خواند. در همان زمان، نیکیتا عطری غیر قابل وصف را استشمام کرد. مرد جوان بلافاصله فکر کرد که حضور روح القدس را احساس می کند. او با دیوانگی شروع به درخواست کرد که خداوند در برابر او ظاهر شود. سپس دیو به شکل فرشته در برابر او ظاهر شد. قدیس نیکیتا حتی در ماهیت الهی بینش خود شک نداشت. اشتباه گرفتن وسوسه شیطان با رحمت خدا از سوی او دیوانگی بود. و زاهد بی تجربه، فریفته، به عنوان فرشته به او تعظیم کرد. سپس دیو به او گفت: از این به بعد دیگر دعا نکنید، بلکه کتاب بخوانید تا با خدا صحبت کنید و به کسانی که به شما مراجعه می کنند کلمات مفیدی خواهید داد. من همیشه از خالق برای نجات شما دعا خواهم کرد" نیکیتا با اعتقاد به آنچه گفته شد و حتی بیشتر فریب خورده بود، از دعا دست کشید، اما با جدیت بیشتری شروع به خواندن کتاب کرد و دیو را دید که دائماً برای او دعا می کند. نیکیتا خوشحال شد و فکر کرد که خود فرشته برای او دعا می کند.

نیکیتا آنقدر کتاب های عهد عتیق را مطالعه کرد و آنها را حفظ کرد که هیچ کس نمی توانست با او در دانش این کتاب ها مقایسه شود. هنگامی که دانش درخشان او از کتاب مقدس عهد عتیق برای بسیاری شناخته شد، شاهزادگان و پسران برای شنیدن و آموزش نزد او آمدند. یک روز راهب نیکیتا فرستاد تا به شاهزاده ایزیاسلاو بگوید که باید به سرعت پسرش سویاتوپولک را به تاج و تخت نووگورود بفرستد، زیرا شاهزاده گلب سواتوسلاوویچ در زاولوچیه کشته شد. و در واقع چند روز بعد خبر کشته شدن شاهزاده گلب رسید. این در 30 می 1078 اتفاق افتاد. و از آن زمان به بعد، شهرت زیادی در مورد نیکیتا منزوی شروع شد. شاهزادگان و پسران معتقد بودند که گوشه نشین یک پیامبر است و از بسیاری جهات از او اطاعت می کردند. اما دیو از آینده خبر نداشت و آنچه را که خودش انجام داد یا به افراد شرور آموخت - چه کشتن و چه دزدی - اعلام کرد. هنگامی که آنها به گوشه نشین آمدند تا سخنی تسلی دهنده از او بشنوند، دیو که یک فرشته خیالی بود، آنچه را که از طریق خود اتفاق افتاده بود گفت و نیکیتا نبوت کرد. و پیشگویی او همیشه محقق می شد.

محل عقب نشینی سنت نیکیتاس

اما این چیزی است که توجه ویژه مرتاضان پچرسک را به خود جلب کرد: راهب نیکیتا تمام کتاب های عهد عتیق را از روی قلب می دانست و نمی خواست اناجیل و سایر کتاب های عهد جدید را ببیند، بشنود یا بخواند. برای همه روشن شد که راهب نیکیتا توسط دشمن نسل بشر اغوا شده است. پدران بزرگوار پچرسک نمی توانستند این را تحمل کنند. آنها همراه با راهب نیکون، به گوشه نشین فریفته آمدند و با قدرت دعای خود، دیو را از او دور کردند. نیکیتا را از انزوا بیرون آوردند، از او در مورد عهد عتیق پرسیدند، اما او سوگند خورد که هرگز آن کتاب هایی را که قبلاً از روی قلب می دانست، نخوانده است. او حتی نمی توانست حتی یک کلمه را در آنها بخواند و برادران به سختی به نیکیتا خواندن و نوشتن یاد دادند.

وقتی مرد جوان متوجه شد که در گوشه نشینی چه بلایی سرش می آید، صمیمانه از گناه خود پشیمان شد. پس از این، نیکیتا عقب نشینی خودسرانه خود را ترک کرد. او همچنان به شدت روزه می گرفت و با جدّیت به درگاه خداوند مناجات می پردازد و پس از مدت کوتاهی با اطاعت و فروتنی از دیگر راهبان پیشی می گیرد.

در بخش نووگورود

و درست همانطور که مسیح پس از توبه خود به پیتر که سه بار انکار کرد گفت: "گوسفندان من را سیر کن" ، خداوند رحمت خود را به نیکیتا نشان داد ، که صمیمانه توبه کرد ، زیرا سپس او را به اسقف نووگورود ارتقا داد. در سال 1096 راهب نیکیتا بلند شدمتروپولیتن افرایم کیف به اسقف نشینی منصوب شد و به ریاست ولیکی نووگورود منصوب شد. در «نقاشی دیواری یا وقایع نگار کوتاه فرمانروایان نووگورود»، سنت نیکیتا به عنوان ششمین اسقف نووگورود ذکر شده است.


نوگورود

خداوند قدیس خود را با عطای معجزات جلال داد. در دومین سال خدمت خود، سنت نیکیتا با دعاهای خود آتش بزرگی را در نووگورود متوقف کرد. بار دیگر، در طول خشکسالی که سرزمین نووگورود را با قحطی تهدید می کرد، با دعای او، باران مزارع و مراتع را با مزارع و گیاهان زنده کرد.

قدیس نمونه ای از زندگی با فضیلت برای گله خود بود. در مداحی قدیس نیکیتا آمده است که او مخفیانه به فقرا صدقه داد و کلام خدا را به انجام رساند: وقتی صدقه می‌دهی، دست چپت را نگذار که بداند دست راستت چه می‌کند، تا صدقه‌ات در خفا باشد (متی). 6:3-4).

قدیسان نووگورود اولین کسانی بودند که فعالیت خود را در تلاش های عمومی مختلف نشان دادند: آنها با کمک بهترین صنعتگرانی که از بیزانس و اروپای غربی دعوت شده بودند کلیساها را ساختند و تزئین کردند. مهمترین آثار ادبی نووگورود عمدتاً در دربار ولادیچنی ایجاد شد. به لطف زحمات سنت نیکیتا، چندین کلیسا در نووگورود ساخته شد که تا به امروز باقی نمانده است: کلیسای تغییر شکل در خیابان ایلین، کلیسای بشارت در گورودیشچه، کلیسای چوبی ولادت مریم مقدس در صومعه آنتونی. .

صومعه آنتونی - دومین صومعه در نوگورود - با برکت سنت نیکیتا توسط راهب آنتونی رومی († 1147) در آغاز قرن دوازدهم تأسیس شد. با کمک سنت نیکیتا، راهب آنتونی سرزمینی را برای صومعه در سواحل رودخانه ولخوف دریافت کرد، جایی که سنگی که آنتونی به طور معجزه آسایی از رم روی آن حرکت کرد متوقف شد. اندکی قبل از مرگش، سنت نیکیتا، همراه با راهب آنتونی، مکان کلیسای صومعه سنگی جدید را به افتخار ولادت مقدس الهیات مقدس مشخص کردند. سنت نیکیتا با دستان خود شروع به حفر خندق برای پایه آن کرد. اما معبد قبلاً در زمان جانشین وی - اسقف جان ساخته شده بود.


صومعه آنتونی

قدیس نیکیتا علیرغم تلاش‌ها و نگرانی‌های متعددش برای بهبود حوزه اسقف‌نشینی نووگورود، هرگز شاهکار ویژه راهبان گوشه‌نشین را رها نکرد: او زیر لباس مقدس خود زنجیر آهنی سنگین می‌پوشید.

سنت نیکیتا به مدت 13 سال بر گله نووگورود و به طور مسالمت آمیز حکومت کرد در 1109، 31 ژانویه درگذشت. قدیس در کلیسای جامع سنت سوفیا نووگورود، در کلیسای کوچک به نام مقدسین یواخیم و آنا - پدر و مادر مقدس الهیات مقدس به خاک سپرده شد.

پس از مرگ سنت نیکیتا، طبق وصیت سنت نیکیتا، نقاشی دیوارهای کلیسای جامع نووگورود به نام سنت سوفیا حکمت خدا آغاز شد.

عبادت و معجزه

در سال 1547، در زمان سلطنت تزار ایوان واسیلیویچ وحشتناک، یک پسر باتقوا در طول مراسم شب عید پاک در اطراف کلیسای جامع سنت سوفیا قدم زد و مقبره قدیس را کاملاً نادیده گرفت. پسر پس از نشستن در نزدیکی، چرت زد و صدایی را در خواب شنید که به او گفت: تابوت اسقف نیکیتا باید پوشیده شود" با اطاعت از این صدا، بویار به خانه رفت. از آنجا به زودی با پوششی بازگشت که روی مقبره سنت نیکیتا گذاشت و ابتدا آن را از گرد و غبار و آوار پاک کرد. در همان سال، در یک شورای کلیسا، تجلیل تمام روسیه از قدیس انجام شد.

در شب 30 آوریل 1558، شوهری با ریش به سختی قابل توجه در خواب به نووگورود سنت پیمن ظاهر شد و گفت: درود بر تو برادر عزیز! نترسید، من سلف شما، ششمین اسقف نووگورود، نیکیتا هستم. زمان فرا رسیده است و خداوند امر می کند که آثار من بر مردم آشکار شود.«وقتی اسقف اعظم پیمن از خواب بیدار شد، صدای زنگ تشک را شنید و با عجله به سمت کلیسای جامع رفت. در راه، او با اسحاق نووگورودی متقی ملاقات کرد که در همان شب قدیس نیکیتا را نیز در خواب دید و به او دستور داد که به اسقف بگوید که در بازکردن آثار معطل نکند. اسقف اعظم با شنیدن از اسحاق در مورد رؤیایی که داشت، بلافاصله شروع به باز کردن آثار مقدس کرد. هنگامی که درب قبر برداشته شد، آنها گنجینه های مقدس فیض را دیدند: نه تنها بدن قدیس خدا، بلکه لباس های او نیز فاسد نشدنی حفظ شد. در همان زمان، یک پرتره پس از مرگ از چهره قدیس کشیده شد، جزئیات ظاهر و لباس های قدیس مشخص شد و اطلاعات به متروپولیتن ماکاریوس در مسکو ارسال شد تا سنت شمایل نگاری را روشن کند.

اسقف اعظم پیمن به سیمئون نقاش شمایل دستور داد که نمادی از مادر خدا را با فرزند خدا ترسیم کند و در مقابل آنها سنت نیکیتا ایستاده و با دستان بلند شده دعا می کند. قدیس اصلاً ریش نداشت. و نقاش آیکون فکر می کرد که حداقل یک ریش کوچک روی صورت سنت نیکیتا باید روی نماد به تصویر کشیده شود. سیمئون چرت زد و در خواب نازک صدایی شنید: سیمئون، آیا در فکر نوشتن پیامی برای اسقف نیکیتا هستید! به آن فکر نکن، زیرا او یک براد نداشت. و به دیگر نقاشان شمایل بگویید که اسقف نیکیتا را با قیطان بر روی نمادها نقاشی نکنند" تصویر قدیس همانطور که خود او دستور داده بود نقاشی شد.

بلافاصله پس از کشف بقایای سنت نیکیتا، یکی از رهبران شهر تردید خود را در مورد فساد ناپذیری آنها آشکار کرد. اسقف اعظم پیمن برای از بین بردن شک و تردیدهای خود، جلد آثار قدیس را قبل از ایران باز کرد. شهردار با دیدن چهره قدیس مانند یک فرد سالم در خواب، از گناه خود پشیمان شد. با وجود این، به زودی کشیشان شهر با درخواست به اسقف اعظم آمدند تا به آنها فرصت دهند تا فساد ناپذیری آثار سنت نیکیتا را با چشمان خود ببینند. اسقف اعظم یک روزه هفت روزه بر آنها تحمیل کرد تا از گناهان خود توبه کنند، پس از آن روحانیون در کنار یادگارهای سنت نیکیتا جمع شدند و سپس اسقف اعظم پس از برداشتن پوشش از آنها، جسد مقدس را به آنها نشان داد. انتهای پاها، سپس دستان خود را زیر سر قدیس قرار داد تا بلند شود و با آن تمام بدن شروع به حرکت کرد. کاهنان از این معجزه شگفت زده شدند و از اسقف اعظم خواستند تا به آنها اجازه دهد تا هر سال به یاد این حادثه، کل کلیسای جامع را برای خواندن مراسم دعا در یادگارهای مقدس بفرستند، به همین دلیل اسقف اعظم تعطیلی را در پاشنه پا ایجاد کرد. هفته دوم در هفته همه مقدسین.

تقاضای روحانیون نووگورود از کشیش خود برای بررسی یادگارهای سنت نیکیتا را می توان به شرح زیر توضیح داد. در آن زمان، بدعت تئودوسیوس مایل بسیار گسترده بود، که از جمله، احترام به شمایل ها و آثار مقدس را رد می کرد. بر روحانیون نیز تأثیر گذاشت و تا حدودی ایمان آنها را به معجزه متزلزل کرد.

در همین حال، معجزات بسیاری در آثار سنت نیکیتا، پس از کشف آنها رخ داد. اما آنچه به ویژه قابل توجه است این است که با کمک کریمانه قدیس، عمدتاً چشمان و نابینایان بودند که شفا یافتند. یک بار، در طول مراسم عبادت، Ksenia پیر و نابینا بر یادگارهای قدیس که 12 سال چیزی ندیده بود، دعا کرد. او با اصرار از اسقف اعظم پیمن خواست تا برای او به سنت مقدس دعا کند. نیکیتا. او گفت: از من دور شو، بانوی مسن، برو، نزد قدیس نیکیتا برو، و او اگر بخواهد تو را مطابق ایمانت نجات خواهد داد. در مقبره سنت زنیا با جدیت دعا کرد و یکی از چشمانش دید. با اشک شوق، او دوباره مصرانه التماس کرد که از طریق دعای اسقف اعظم چشم دیگرش نور دریافت کند. اسقف به او پاسخ داد: بانوی مسن، می بینم که تو چند ساله ای و یک چشم برای خدمت به تو کافی است تا مرگت. و دوباره او را با این جمله به مقبره قدیس می فرستد: "کسی که یک چشم را برای تو باز کرد، چشم دیگر را نیز باز خواهد کرد." او دوباره با اشک به حرم افتاد، و امیدش بیهوده نبود: او همچنین در چشم دوم خود بینایی خود را به دست آورد، در کمال تعجب کسانی که در آن زمان در کلیسای ایاصوفیه بودند.

در هنگام کشف بقایای سنت نیکیتا، با دعاهای او، خداوند تاج گذاری سلاح های روسی را با پیروزی در جنگ با لیوونی ها داد. در طول دستگیری روگودیف، هم ارتش روسیه و هم دشمن، سنت نیکیتا را دیدند که سوار بر اسبی در لباس مقدس و با عصایی در دست، در امتداد سواحل رودخانه نارووا سوار شده بود و با یک صلیب تاج گذاری می کرد و دشمنان را از هنگ های روسی دفع می کرد. این را خود سربازانی که به نووگورود بازگشتند شاهد بودند. همین موضوع را بزرگ شهر روگودیوا، لاتینی به نام جان، با دیدن تصویر سنت. نیکیتا.

بقایای قدیس در سال 1629 از یک مقبره فرسوده به مقبره ای جدید و چوبی با پوشش نقره بسما منتقل شد. نوگورودی ها چراغی با کتیبه ای طلاکاری شده به عنوان هدیه به حامی آسمانی خود آوردند: "شمع ولیکی نووگورود، از همه مسیحیان ارتدوکس، در تابستان 7066، 30 آوریل، تحت رهبری اسقف اعظم پیمن، بر روی عجایب نووگورود نیکیتا قرار گرفت. ” این "شمع" سنت نیکیتا، همراه با مقبره باستانی، لباس ها، عصا و زنجیر، بعداً در قبرس کلیسای جامع سنت سوفیا نووگورود نگهداری شد.

پس از سال 1917، زمانی که آزار و اذیت آشکار کلیسای ارتدکس روسیه آغاز شد، آثار مقدس مانند بسیاری از مقدسین کلیسای روسیه مورد هتک حرمت قرار گرفت. ایاصوفیه به موزه تبدیل شد و بقایای قدیس که در یک کیسه کاغذی بسته بندی شده بود، در انبار موزه قرار داشت. و فقط در سال 1957، با برکت اسقف اعظم سرگیوس (Golubtsov)، در یک عصر تاریک، در یک کامیون، بقایای سنت نیکیتا با احترام به کلیسای جامع سنت نیکلاس در دووریشچه یاروسلاو منتقل شد. اما مدت زیادی در آنجا نماندند. در سالهای آزار و شکنجه خروشچف از کلیسای ارتدکس، این کلیسای جامع مانند بسیاری از کلیساهای دیگر بسته شد و بقایای قدیس به این کلیسا منتقل شد. کلیسای سنت فیلیپ رسول، تا سال 1993 در آنجا ماندند.

در 13 مه 1993، با برکت اعلیحضرت لئو، اسقف اعظم نووگورود و استارایا روسیه، آثار مقدس به طور رسمی از کلیسای رسول فیلیپ به کلیسای جامع سنت سوفیاو در همان مکانی که قرنها پیش در آن آرام گرفته بودند با افتخار قرار گرفتند.


کلیسای جامع سنت سوفیا در نووگورود

تکیه با یادگارهای سنت نیکیتا

بقایای قدیس در جنگ جهانی دوم

اما در اینجا یک واقعیت شگفت انگیز از زمان جنگ بزرگ میهنی وجود دارد: پس از اسارت نووگورودیان، قدیسان خدا نووگورود به رهبری سنت نیکیتا برای نجات آنها دنبال شدند ...

در سال 1942، نازی ها بیش از 3000 نفر از ساکنان نووگورود را به لیتوانی تبعید کردند. در پاییز همان سال، به شهر لیتوانی وکشنی، جایی که نووگورودی‌ها در آنجا مستقر شدند، یک قطار نظامی آلمانی پنج زیارتگاه نقره‌ای با یادگاران قدیسان نووگورود آورد. رئیس کلیسای محلی، ارشماندریت الکسی (چران)، که بلافاصله وارد شد، اولین کسی بود که معبد سنت نیکیتا را شناسایی کرد. تمام آثار بلافاصله به کلیسا منتقل شد و متروپولیتن سرگیوس لیتوانی در یک مکالمه تلفنی به پیشوا دستور داد که قبل از شب زنده داری تمام عبادتگاه ها را باز کند و لباس مقدسین را صاف کند. خود پدر ارشماندریت می نویسد:

« پس از یک سفر طولانی، قدیسان در زیارتگاه ها از جای خود نقل مکان کردند و باید در مسیر مناسب قرار می گرفتند، و بنابراین خداوند به من، نالایق، ضمانت کرد که با کمک هیرودیاکون هیلاریون، سنت نیکیتا را به طور کامل در آغوش خود بزرگ کنم. . قدیس یک حجاب مخملی سرمه ای تیره پوشیده بود که روی آن یک عصاره بزرگ از طلای براده جعلی قرار داشت. صورتش با هوای بزرگ پوشیده شده بود. روی سر یک میتر طلایی وجود دارد که در اثر زمان تیره شده است. چهره قدیس قابل توجه است. ویژگی های کاملاً حفظ شده چهره او بیانگر آرامش شدید و در عین حال نرمی و فروتنی است. ریش تقریباً نامرئی است ، فقط موهای کم پشت در چانه قابل توجه است. دست راست، برکت، با دو انگشت تا شده است - یک مکان بسیار تاریک از کاربرد برای 400 سال به وضوح روی آن برجسته است. خداوند در اولیای خود شگفت انگیز است!»

تمام مردم ارتدکس که خود را در آن منطقه لیتوانی یافتند، با ترس و الهام از آثار مقدس استقبال کردند. در همان زمان، هیرودیاکون هیلاریون، که به رئیس معبد کمک می کرد تا آثار مقدسین را مرتب کند، مردی نه چندان تحصیلکرده، اما از ایمان می سوزد، دو بار همان رویا را دید: سنت نیکیتا، در مانتو، در وسط معبد ایستاد و قانون توبه را خواند. هیروداسیک که وارد معبد شد و اسقف را دید، بلافاصله به پای او افتاد و برکت خواست. قدیس با اشاره ای به نووگورودیان برکت داد و گفت: همه برای رهایی از بلایایی که بر سر میهن و مردم ما آمده است دعا کنید. دشمن شیطانی اسلحه به دست می گیرد. قبل از بندگی خدا، همه شما باید یک برکت دریافت کنید».

پس از این سخنان قدیس نامرئی شد. با اطلاع از این موضوع، متروپولیتن سرگیوس قانونی وضع کرد که قبل از شروع هر مراسم، هنگامی که عبادتگاه سنت نیکیتا باز می شود، روحانیون باید بیرون بروند و دست راست سنت نیکیتا را تکریم کنند، به محراب بازگردند و سپس فقط نماز را شروع کنید این سنت هنوز توسط کشیش نووگورود مورد احترام است. کاهنان کلیسای جامع سنت سوفیا که به فکر شروع یک خدمت الهی بدون احترام به یادگارهای قدیس نیستند، به این امر پایبند هستند.


تروپاریون، آهنگ 4:
با بهره مندی از حکمت الهی پرهیز، و با مهار شهوت جسم، بر تخت کهانت نشستی، و چون ستاره ای پر فروغ، دلهای مومن را با طلوع معجزات خود روشن ساختی، ای پدر ما تا قدیس. نیکیتو: و اکنون به مسیح خدا دعا کنید تا روح ما را نجات دهد.

کونتاکیون، آهنگ 6:
با قدردانی از مقام اسقف و ایستادن در برابر پاکترین ها، برای قوم خود با جدّت نماز خواندی، همان گونه که باران را با دعا نازل کردی و آنگاه که تگرگ را خاموش کردی. و اکنون برای نجات امپراتور ارتدکس نیکلای الکساندرویچ و دعا کنندگان شما به مقدس نیکیتا، مسیح خدا دعا کنید، و همه ما به شما فریاد می زنیم: شاد باشید، پدر مقدس شگفت انگیز.

. Kiev-Pechersk Patericon گزارش می دهد که او توسط شیطان وسوسه شد و نتوانست آن را تحمل کند:

... و شیطان او را فریب داد. ...دیو به شکل فرشته در مقابل او ایستاده بود. راهب به روی زمین افتاد و به او تعظیم کرد که گویی فرشته است. و دیو به او گفت: دعا نکن، فقط کتاب بخوان تا با خدا حرف بزنی و از کتابها شروع کنی به گفتن کلمات مفید برای کسانی که به تو می آیند. من پیوسته از خالقم برای نجات تو دعا خواهم کرد." راهب که اغوا شده بود، دعا را ترک کرد و با کوشش خود را مشغول خواندن و حکمت کتاب کرد. چون اهریمن را دید که دائماً برای او دعا می کند، از او خوشحال شد، مانند فرشته ای که برای او دعا می کند.

نیکیتا شروع به پیشگویی کرد، تمام کتاب های عهد عتیق را از روی قلب می دانست، اما از مطالعه انجیل خودداری کرد. شهرت او به شاهزاده ایزیاسلاو کیف رسید و او از قتل شاهزاده گلب سواتوسلاویچ خبر داد و به او توصیه کرد که پسرش سویاتوپولک را برای سلطنت به نووگورود بفرستد. هگومن نیکون، همراه با راهبان دیگر، دیو را با دعا بیرون کردند. نیکیتا در پاسخ به سؤالات برادران سوگند یاد کرد که هرگز کتابهایی را که قبلاً نقل کرده بود نخوانده است و حتی از درک الفبا باز ماند و دوباره خواندن و نوشتن به او آموزش داده شد. پس از این، به گفته پاتریکن، نیکیتا تسلیم شد. پرهیز و اطاعت و زندگی پاک و فروتنانه به طوری که در فضیلت از همه پیشی گرفت.».

نیکیتا در سال 1108 درگذشت و در کلیسای جامع سنت سوفیا نووگورود به خاک سپرده شد. در سال 1547، در اولین شورای ماکاریفسکی، او را برای ادای احترام در سراسر کلیسا به عنوان مقدس معرفی کردند. در 30 آوریل 1558 اسقف اعظم پیمن آثار نیکیتا را یافت که فاسد نشدنی اعلام شد.

سنت نیکیتا، گوشه نشین پچرسک، اسقف نووگورود (†1108)

در زمانی که شاهزاده ایزیاسلاو یاروسلاوویچ (1058-1078) در کیف حکومت می کرد، مرد جوانی به نام نیکیتا زندگی می کرد که در سنین پایین یکی از اولین کسانی بود که در صومعه کی یف-پچرسک نذر رهبانی کرد. هیچ اطلاعاتی در مورد گذشته او حفظ نشده است، او کیست، از چه خانواده ای است. فقط مشخص است که او اصالتاً اهل کیف بود. و به این ترتیب، در طلوع زندگی زاهدانه خود، نیکیتا به وسوسه بزرگی افتاد که سنت پولیکارپ در مورد آن در Patericon کیف-پچرسک می گوید ...

گوشه گیری

مانند سایر راهبان پچرسک، نیکیتا آرزوی یک شاهکار ویژه داشت و تصمیم گرفت خود را در یک سلول منزوی خلوت کند. هگومن نیکون به تصمیم او اعتراض کرد. معمولاً قبل از عقب نشینی باید یک دوره تازه کار به مدت حداقل 3 سال انجام شود. به نظر او راهب جوان حاضر نبود روزها و شب ها را در خلوت و دعا بگذراند. "آرزوی تو از قدرتت بیشتر است"- راهب به او گفت. با این حال، نیکیتا گوش نکرد. او نمی توانست بر حسادت شدید خود برای زندگی منزوی غلبه کند. مرد جوان خود را در غاری حبس کرد، در ورودی را محکم بست و به تنهایی در نماز ماند، بدون اینکه جایی را ترک کند.


تنها ماند، سنت نیکیتا مطمئن بود که خداوند به او هدیه معجزه خواهد داد. چند روزی گذشت تا راهب از دام شیطان رهایی یافت. در حال آواز خواندن صدایی شنید که گویی کسی با او نماز می خواند. در همان زمان، نیکیتا عطری غیر قابل وصف را استشمام کرد. مرد جوان بلافاصله فکر کرد که حضور روح القدس را احساس می کند. او با دیوانگی شروع به درخواست کرد که خداوند در برابر او ظاهر شود. سپس دیو به شکل فرشته در برابر او ظاهر شد. قدیس نیکیتا حتی در ماهیت الهی بینش خود شک نداشت. اشتباه گرفتن وسوسه شیطان با رحمت خدا از سوی او دیوانگی بود. و زاهد بی تجربه، فریفته، به عنوان فرشته به او تعظیم کرد. آنگاه دیو به او گفت: «از این به بعد دیگر دعا نکنید، بلکه کتاب بخوانید تا با خدا صحبت کنید و به کسانی که به شما مراجعه کنند سخنان مفیدی خواهید داد. من همیشه از خالق برای نجات تو دعا خواهم کرد.»نیکیتا با اعتقاد به آنچه گفته شد و حتی بیشتر فریب خورده بود، از دعا دست کشید، اما با جدیت بیشتری شروع به خواندن کتاب کرد و دیو را دید که دائماً برای او دعا می کند. نیکیتا خوشحال شد و فکر کرد که خود فرشته برای او دعا می کند.

نیکیتا آنقدر کتاب های عهد عتیق را مطالعه کرد و آنها را حفظ کرد که هیچ کس نمی توانست با او در دانش این کتاب ها مقایسه شود. هنگامی که دانش درخشان او از کتاب مقدس عهد عتیق برای بسیاری شناخته شد، شاهزادگان و پسران برای شنیدن و آموزش نزد او آمدند. یک روز راهب نیکیتا فرستاد تا به شاهزاده ایزیاسلاو بگوید که باید به سرعت پسرش سویاتوپولک را به تاج و تخت نووگورود بفرستد، زیرا شاهزاده گلب سواتوسلاوویچ در زاولوچیه کشته شد. و در واقع چند روز بعد خبر کشته شدن شاهزاده گلب رسید. این در 30 می 1078 اتفاق افتاد. و از آن زمان به بعد، شهرت زیادی در مورد نیکیتا منزوی شروع شد. شاهزادگان و پسران معتقد بودند که گوشه نشین یک پیامبر است و از بسیاری جهات از او اطاعت می کردند. اما دیو از آینده خبر نداشت و آنچه را که خودش انجام داد یا به افراد شرور آموخت - چه کشتن و چه دزدی - اعلام کرد. هنگامی که آنها به گوشه نشین آمدند تا کلمه تسلی از او بشنوند، فرشته ای خیالی آنچه را که از طریق خود او اتفاق افتاده بود گفت و نیکیتا نبوت کرد. و پیشگویی او همیشه محقق می شد.

محل عقب نشینی سنت نیکیتاس

اما این چیزی است که توجه ویژه مرتاضان پچرسک را به خود جلب کرد: راهب نیکیتا تمام کتاب های عهد عتیق را از روی قلب می دانست و نمی خواست اناجیل و سایر کتاب های عهد جدید را ببیند، بشنود یا بخواند. برای همه روشن شد که راهب نیکیتا توسط دشمن نسل بشر اغوا شده است. پدران بزرگوار پچرسک نمی توانستند این را تحمل کنند. آنها همراه با راهب نیکون، به گوشه نشین فریفته آمدند و با قدرت دعای خود، دیو را از او دور کردند. نیکیتا را از انزوا بیرون آوردند، از او در مورد عهد عتیق پرسیدند، اما او سوگند خورد که هرگز آن کتاب هایی را که قبلاً از روی قلب می دانست، نخوانده است. او حتی نمی توانست حتی یک کلمه را در آنها بخواند و برادران به سختی به نیکیتا خواندن و نوشتن یاد دادند.

وقتی مرد جوان متوجه شد که در گوشه نشینی چه بلایی سرش می آید، صمیمانه از گناه خود پشیمان شد. پس از این، نیکیتا عقب نشینی خودسرانه خود را ترک کرد. او همچنان به شدت روزه می گرفت و با جدّیت به درگاه خداوند مناجات می پردازد و پس از مدت کوتاهی با اطاعت و فروتنی از دیگر راهبان پیشی می گیرد.

در بخش نووگورود

و درست همانطور که مسیح پس از توبه خود به پیتر که سه بار انکار کرد گفت: "گوسفندان من را سیر کن" ، خداوند رحمت خود را به نیکیتا نشان داد ، که صمیمانه توبه کرد ، زیرا سپس او را به اسقف نووگورود ارتقا داد. در سال 1096کشیش نیکیتا بود برپا شده استمتروپولیتن افرایم کیف به اسقف نشینی منصوب شد و به ریاست ولیکی نووگورود منصوب شد . در «نقاشی دیواری یا وقایع نگار کوتاه فرمانروایان نووگورود»، سنت نیکیتا به عنوان ششمین اسقف نووگورود ذکر شده است.


نوگورود

خداوند قدیس خود را با عطای معجزات جلال داد. در دومین سال خدمت خود، سنت نیکیتا با دعاهای خود آتش بزرگی را در نووگورود متوقف کرد. بار دیگر، در طول خشکسالی که سرزمین نووگورود را با قحطی تهدید می کرد، با دعای او، باران مزارع و مراتع را با مزارع و گیاهان زنده کرد.

قدیس نمونه ای از زندگی با فضیلت برای گله خود بود. در مداحی قدیس نیکیتا آمده است که او مخفیانه به فقرا صدقه داد و کلام خدا را به انجام رساند: وقتی صدقه می‌دهی، دست چپت را نگذار که بداند دست راستت چه می‌کند، تا صدقه‌ات در خفا باشد (متی). 6:3-4).

قدیسان نووگورود اولین کسانی بودند که فعالیت خود را در تلاش های عمومی مختلف نشان دادند: آنها با کمک بهترین صنعتگرانی که از بیزانس و اروپای غربی دعوت شده بودند کلیساها را ساختند و تزئین کردند. مهمترین آثار ادبی نووگورود عمدتاً در دربار ولادیچنی ایجاد شد. به لطف زحمات سنت نیکیتا، چندین کلیسا در نووگورود ساخته شد که تا به امروز باقی نمانده است: کلیسای تغییر شکل در خیابان ایلین، کلیسای بشارت در گورودیشچه، کلیسای چوبی ولادت مریم مقدس در صومعه آنتونی. .

صومعه آنتونی - دومین صومعه در نوگورود - با برکت سنت نیکیتا توسط راهب آنتونی رومی († 1147) در آغاز قرن دوازدهم تأسیس شد. با کمک سنت نیکیتا، راهب آنتونی سرزمینی را برای صومعه در سواحل رودخانه ولخوف دریافت کرد، جایی که سنگی که آنتونی به طور معجزه آسایی از رم روی آن حرکت کرد متوقف شد. اندکی قبل از مرگش، سنت نیکیتا، همراه با راهب آنتونی، مکان کلیسای صومعه سنگی جدید را به افتخار ولادت مقدس الهیات مقدس مشخص کردند. سنت نیکیتا با دستان خود شروع به حفر خندق برای پایه آن کرد. اما این معبد در زمان جانشین او، اسقف جان ساخته شده بود.


صومعه آنتونی

قدیس نیکیتا علیرغم تلاش‌ها و نگرانی‌های متعددش برای بهبود حوزه اسقف‌نشینی نووگورود، هرگز شاهکار ویژه راهبان گوشه‌نشین را رها نکرد: او زیر لباس مقدس خود زنجیر آهنی سنگین می‌پوشید.

سنت نیکیتا به مدت 13 سال بر گله نووگورود و به طور مسالمت آمیز حکومت کرد در 1109، 31 ژانویه درگذشت . قدیس در کلیسای جامع سنت سوفیا نووگورود، در کلیسای کوچک به نام مقدسین یواخیم و آنا - پدر و مادر مقدس الهیات مقدس به خاک سپرده شد.

پس از مرگ سنت نیکیتا، طبق وصیت سنت نیکیتا، نقاشی دیوارهای کلیسای جامع نووگورود به نام سنت سوفیا حکمت خدا آغاز شد.

عبادت و معجزه

در سال 1547، در زمان سلطنت تزار ایوان واسیلیویچ وحشتناک، یک پسر باتقوا در طول مراسم شب عید پاک در اطراف کلیسای جامع سنت سوفیا قدم زد و مقبره قدیس را کاملاً نادیده گرفت. پسر که در نزدیکی نشسته بود چرت زد و صدایی در خواب شنید که به او گفت: "تابوت اسقف نیکیتا باید پوشیده شود."با اطاعت از این صدا، بویار به خانه رفت. از آنجا به زودی با پوششی بازگشت که روی مقبره سنت نیکیتا گذاشت و ابتدا آن را از گرد و غبار و آوار پاک کرد. در همان سال، در یک شورای کلیسا، تجلیل تمام روسیه از قدیس انجام شد.

در شب 30 آوریل 1558، شوهری با ریشی به سختی قابل توجه در خواب به نووگورود سنت پیمن ظاهر شد و گفت: "درود بر تو، برادر عزیز! نترس، من اسقف پیشین تو، ششمین اسقف نووگورود، نیکیتا هستم. زمان فرا رسیده است، و خداوند دستور می دهد که آثار من برای مردم آشکار شود."اسقف اعظم پیمن که از خواب بیدار شد صدای زنگ تشک را شنید و با عجله به سمت کلیسای جامع رفت. در راه، او با اسحاق نووگورودی متقی ملاقات کرد که در همان شب قدیس نیکیتا را نیز در خواب دید و به او دستور داد که به اسقف بگوید که در بازکردن آثار معطل نکند. اسقف اعظم با شنیدن از اسحاق در مورد رؤیایی که داشت، بلافاصله شروع به باز کردن آثار مقدس کرد. هنگامی که درب قبر برداشته شد، آنها گنجینه های مقدس فیض را دیدند: نه تنها بدن قدیس خدا، بلکه لباس های او نیز فاسد نشدنی حفظ شد. در همان زمان، یک پرتره پس از مرگ از چهره قدیس کشیده شد، جزئیات ظاهر و لباس های قدیس مشخص شد و اطلاعات به متروپولیتن ماکاریوس در مسکو ارسال شد تا سنت شمایل نگاری را روشن کند.

اسقف اعظم پیمن به سیمئون نقاش شمایل دستور داد که نمادی از مادر خدا را با فرزند خدا ترسیم کند و در مقابل آنها سنت نیکیتا ایستاده و با دستان بلند شده دعا می کند. قدیس اصلاً ریش نداشت. و نقاش آیکون فکر می کرد که حداقل یک ریش کوچک روی صورت سنت نیکیتا باید روی نماد به تصویر کشیده شود. سیمئون چرت زد و در خواب نازک صدایی شنید: «سیمئون، آیا در فکر نوشتن پیامی برای اسقف نیکیتا هستید! به آن فکر نکن، زیرا او یک براد نداشت. و به دیگر نقاشان آیکون بگویید که اسقف نیکیتا را با براد روی نمادهای خود نقاشی نکنند.تصویر قدیس همانطور که خود او دستور داده بود نقاشی شد.

بلافاصله پس از کشف بقایای سنت نیکیتا، یکی از رهبران شهر تردید خود را در مورد فساد ناپذیری آنها آشکار کرد. اسقف اعظم پیمن برای از بین بردن شک و تردیدهای خود، جلد آثار قدیس را قبل از ایران باز کرد. شهردار با دیدن چهره قدیس مانند یک فرد سالم در خواب، از گناه خود پشیمان شد. با وجود این، به زودی کشیشان شهر با درخواست به اسقف اعظم آمدند تا به آنها فرصت دهند تا فساد ناپذیری آثار سنت نیکیتا را با چشمان خود ببینند. اسقف اعظم یک روزه هفت روزه بر آنها تحمیل کرد تا از گناهان خود توبه کنند، پس از آن روحانیون در کنار یادگارهای سنت نیکیتا جمع شدند و سپس اسقف اعظم پس از برداشتن پوشش از آنها، جسد مقدس را به آنها نشان داد. انتهای پاها، سپس دستان خود را زیر سر قدیس قرار داد تا بلند شود و با آن تمام بدن شروع به حرکت کرد. کاهنان از این معجزه شگفت زده شدند و از اسقف اعظم خواستند تا به آنها اجازه دهد تا هر سال به یاد این حادثه، کل کلیسای جامع را برای خواندن مراسم دعا در یادگارهای مقدس بفرستند، به همین دلیل اسقف اعظم تعطیلی را در پاشنه پا ایجاد کرد. هفته دوم در هفته همه مقدسین.

تقاضای روحانیون نووگورود از کشیش خود برای بررسی یادگارهای سنت نیکیتا را می توان به شرح زیر توضیح داد. در آن زمان، بدعت تئودوسیوس مایل بسیار گسترده بود، که از جمله، احترام به شمایل ها و آثار مقدس را رد می کرد. بر روحانیون نیز تأثیر گذاشت و تا حدودی ایمان آنها را به معجزه متزلزل کرد.

در همین حال، معجزات بسیاری در آثار سنت نیکیتا، پس از کشف آنها رخ داد. اما آنچه به ویژه قابل توجه است این است که با کمک کریمانه قدیس، عمدتاً چشمان و نابینایان بودند که شفا یافتند. یک بار، در طول مراسم عبادت، Ksenia پیر و نابینا بر یادگارهای قدیس که 12 سال چیزی ندیده بود، دعا کرد. او با اصرار از اسقف اعظم پیمن خواست تا برای او به سنت مقدس دعا کند. نیکیتا. او گفت: از من دور شو، بانوی مسن، برو، نزد قدیس نیکیتا برو، و او اگر بخواهد تو را مطابق ایمانت نجات خواهد داد. در مقبره سنت زنیا با جدیت دعا کرد و یکی از چشمانش دید. با اشک شوق، او دوباره مصرانه التماس کرد که از طریق دعای اسقف اعظم چشم دیگرش نور دریافت کند. اسقف به او پاسخ داد: بانوی مسن، می بینم که تو چند ساله ای و یک چشم برای خدمت به تو کافی است تا مرگت. و دوباره او را با این جمله به مقبره قدیس می فرستد: "کسی که یک چشم را برای تو باز کرد، چشم دیگر را نیز باز خواهد کرد." او دوباره با اشک به حرم افتاد، و امیدش بیهوده نبود: او همچنین در چشم دوم خود بینایی خود را به دست آورد، در کمال تعجب کسانی که در آن زمان در کلیسای ایاصوفیه بودند.

در هنگام کشف بقایای سنت نیکیتا، با دعاهای او، خداوند تاج گذاری سلاح های روسی را با پیروزی در جنگ با لیوونی ها داد. در طول دستگیری روگودیف، هم ارتش روسیه و هم دشمن، سنت نیکیتا را دیدند که سوار بر اسبی در لباس مقدس و با عصایی در دست، در امتداد سواحل رودخانه نارووا سوار شده بود و با یک صلیب تاج گذاری می کرد و دشمنان را از هنگ های روسی دفع می کرد. این را خود سربازانی که به نووگورود بازگشتند شاهد بودند. همین موضوع را بزرگ شهر روگودیوا، لاتینی به نام جان، با دیدن تصویر سنت. نیکیتا.

بقایای قدیس در سال 1629 از یک مقبره فرسوده به مقبره ای جدید و چوبی با پوشش نقره بسما منتقل شد. نوگورودی ها چراغی با کتیبه ای طلاکاری شده به عنوان هدیه به حامی آسمانی خود آوردند: "شمع ولیکی نووگورود، از همه مسیحیان ارتدوکس، در تابستان 7066، 30 آوریل، تحت رهبری اسقف اعظم پیمن، بر روی عجایب نووگورود نیکیتا قرار گرفت. ” این "شمع" سنت نیکیتا، همراه با مقبره باستانی، لباس ها، عصا و زنجیر، بعداً در قبرس کلیسای جامع سنت سوفیا نووگورود نگهداری شد.

پس از سال 1917، زمانی که آزار و اذیت آشکار کلیسای ارتدکس روسیه آغاز شد، آثار مقدس مانند بسیاری از مقدسین کلیسای روسیه مورد هتک حرمت قرار گرفت. ایاصوفیه به موزه تبدیل شد و بقایای قدیس که در یک کیسه کاغذی بسته بندی شده بود، در انبار موزه قرار داشت. و فقط در سال 1957، با برکت اسقف اعظم سرگیوس (Golubtsov)، در یک عصر تاریک، در یک کامیون، بقایای سنت نیکیتا با احترام به کلیسای جامع سنت نیکلاس در دووریشچه یاروسلاو منتقل شد. اما مدت زیادی در آنجا نماندند. در سالهای آزار و شکنجه خروشچف از کلیسای ارتدکس، این کلیسای جامع مانند بسیاری از کلیساهای دیگر بسته شد و بقایای قدیس به این کلیسا منتقل شد. کلیسای سنت فیلیپ رسول ، تا سال 1993 در آنجا ماندند.

در 13 مه 1993، با برکت اعلیحضرت لئو، اسقف اعظم نووگورود و استارایا روسیه، آثار مقدس به طور رسمی از کلیسای رسول فیلیپ به کلیسای جامع سنت سوفیا و در همان مکانی که قرنها پیش در آن آرام گرفته بودند با افتخار قرار گرفتند.


کلیسای جامع سنت سوفیا در نووگورود

تکیه با یادگارهای سنت نیکیتا

بقایای قدیس در جنگ جهانی دوم

اما در اینجا یک واقعیت شگفت انگیز از زمان جنگ بزرگ میهنی وجود دارد: پس از اسارت نووگورودیان، قدیسان خدا نووگورود به رهبری سنت نیکیتا برای نجات آنها دنبال شدند ...

در سال 1942، نازی ها بیش از 3000 نفر از ساکنان نووگورود را به لیتوانی تبعید کردند. در پاییز همان سال، به شهر لیتوانی وکشنی، جایی که نووگورودی‌ها در آنجا مستقر شدند، یک قطار نظامی آلمانی پنج زیارتگاه نقره‌ای با یادگاران قدیسان نووگورود آورد. رئیس کلیسای محلی، ارشماندریت الکسی (چران)، که بلافاصله وارد شد، اولین کسی بود که معبد سنت نیکیتا را شناسایی کرد. تمام آثار بلافاصله به کلیسا منتقل شد و متروپولیتن سرگیوس لیتوانی در یک مکالمه تلفنی به پیشوا دستور داد که قبل از شب زنده داری تمام عبادتگاه ها را باز کند و لباس مقدسین را صاف کند. خود پدر ارشماندریت می نویسد:

"پس از یک سفر طولانی، مقدسین در زیارتگاه ها از جای خود نقل مکان کردند و باید آنها را به شیوه ای مناسب بر زمین می گذاشتند، و بنابراین خداوند به من نالایق ضمانت کرد که سنت نیکیتا را به طور کامل در آغوش خود بزرگ کنم. هیروداسیک هیلاریون. قدیس یک حجاب مخملی سرمه ای تیره پوشیده بود که روی آن یک عصاره بزرگ از طلای براده جعلی قرار داشت. صورتش با هوای بزرگ پوشیده شده بود. روی سر یک میتر طلایی وجود دارد که در اثر زمان تیره شده است. چهره قدیس قابل توجه است. ویژگی های کاملاً حفظ شده چهره او بیانگر آرامش شدید و در عین حال نرمی و فروتنی است. ریش تقریباً نامرئی است ، فقط موهای کم پشت در چانه قابل توجه است. دست راست، برکت، با دو انگشت تا شده است - یک مکان بسیار تاریک از کاربرد برای 400 سال به وضوح روی آن برجسته است. خداوند در اولیای خود شگفت انگیز است!»

تمام مردم ارتدکس که خود را در آن منطقه لیتوانی یافتند، با ترس و الهام از آثار مقدس استقبال کردند. در همان زمان، هیرودیاکون هیلاریون، که به رئیس معبد کمک می کرد تا آثار مقدسین را مرتب کند، مردی نه چندان تحصیلکرده، اما از ایمان می سوزد، دو بار همان رویا را دید: سنت نیکیتا، در مانتو، در وسط معبد ایستاد و قانون توبه را خواند. هیروداسیک که وارد معبد شد و اسقف را دید، بلافاصله به پای او افتاد و برکت خواست. قدیس با اشاره ای به نوگورودیان برکت داد و گفت: همه دعا کنید تا از بلاهایی که به میهن و مردم ما می آید نجات پیدا کنید. دشمن شیطانی اسلحه به دست می گیرد. همه شما باید قبل از خدمت خدا برکت دریافت کنید.»

پس از این سخنان قدیس نامرئی شد. با اطلاع از این موضوع، متروپولیتن سرگیوس قانونی وضع کرد که قبل از شروع هر مراسم، هنگامی که عبادتگاه سنت نیکیتا باز می شود، روحانیون باید بیرون بروند و دست راست سنت نیکیتا را تکریم کنند، به محراب بازگردند و سپس فقط نماز را شروع کنید این سنت هنوز توسط کشیش نووگورود مورد احترام است. کاهنان کلیسای جامع سنت سوفیا که به فکر شروع یک خدمت الهی بدون احترام به یادگارهای قدیس نیستند، به این امر پایبند هستند.


مواد تهیه شده توسط سرگئی شولیاک

برای کلیسای تثلیث حیات بخش در تپه اسپارو

تروپاریون، آهنگ 4:
با بهره مندی از حکمت الهی پرهیز، و با مهار شهوت جسم، بر تخت کهانت نشستی، و چون ستاره ای پر فروغ، دلهای مومن را با طلوع معجزات خود روشن ساختی، ای پدر ما تا قدیس. نیکیتو: و اکنون به مسیح خدا دعا کنید تا روح ما را نجات دهد.

کونتاکیون، آهنگ 6:
با قدردانی از مقام اسقف و ایستادن در برابر پاکترین ها، برای قوم خود با جدّت نماز خواندی، همان گونه که باران را با دعا نازل کردی و آنگاه که تگرگ را خاموش کردی. و اکنون برای نجات امپراتور ارتدکس نیکلای الکساندرویچ و دعا کنندگان شما به مقدس نیکیتا، مسیح خدا دعا کنید، و همه ما به شما فریاد می زنیم: شاد باشید، پدر مقدس شگفت انگیز.

دعا به سنت نیکیتا، گوشه نشین پچرسک، اسقف. نوگورودسکی:
ای قدیس نیکیتو، ما را بشنو، بندگان گناهکارت، که امروز به سوی این معبد مقدس هجوم آورده‌ایم، به سوی تو دعا می‌کنیم و به سوی نژاد مقدست جاری می‌شویم و با احساس فریاد می‌زنیم: گویی بر تخت قداست در این می‌نشینیم. نووگراد بزرگ، و تنها باران بی‌بارانی که در پیش است با دعا، این شهر را که شعله‌ای آتشین آن را احاطه کرده بود، آوردی، با دعا شعله آتش را خاموش کردی، و اکنون به تو دعا می‌کنیم، ای نیکیتو مقدس مسیح، در حال دعا برای خداوندا این ولیکی نووگراد و همه شهرها و کشورهای مسیحی را از بزدلی، سیل، قحطی، آتش، تگرگ، شمشیر و از همه دشمنان مرئی و نامرئی رهایی بخش، زیرا با دعاهای برگزیده تو نجات یافتیم، تثلیث اقدس را تجلیل می کنیم. پدر و پسر و روح القدس و شفاعت رحمت آمیز شما اکنون و همیشه و تا ابد قرنها. یک دقیقه

کشیش نیکیتا، اهل کیف، یکی از اولین تونسورهای صومعه کیف-پچرسک بود. او در آنجا زیر نظر ابوت بزرگوار نیکون (1078-1088) کار کرد. در جوانی، راهب نیکیتا، که می خواست در میان راهبان مشهور شود، از راهب درخواست کرد که به او برکت دهد تا به تنهایی و در انزوا تلاش کند. ابوالقاسم مانع او شد و گفت: «فرزند! در جوانی بیکار بنشینی برایت خوب نیست. بهتر است در کنار برادران خود باشید و با هم کار کنید و اجر خود را از دست ندهید. تو خود برادر ما اسحاق غارنشین را دیدی که چگونه در گوشه نشینی توسط شیاطین فریفته شد. و فقط لطف خدا و دعای پدران بزرگوار ما آنتونی و تئودوسیوس او را نجات داد. آرزوی تو فراتر از توان توست.» نیکیتا به هیچ وجه نمی خواست به سخنان راهبایی گوش دهد ، زیرا نتوانست بر غیرت شدید خود برای زندگی منزوی غلبه کند و بنابراین آنچه را که می خواست انجام داد. و او در حالی که خود را بسته بود، در را محکم بست و بدون خروج، تنها در نماز ماند. چند روزی گذشت تا راهب از دام شیطان رهایی یافت. در حال آواز خواندن صدایی شنید که گویی کسی با او نماز می خواند. در همان زمان، نیکیتا عطری غیر قابل وصف را استشمام کرد. سپس دیو به شکل فرشته در برابر او ظاهر شد. و زاهد بی تجربه، فریفته، به عنوان فرشته به او تعظیم کرد. آنگاه دیو به او گفت: «از این پس دیگر دعا نکن، بلکه کتاب بخوان تا با خدا صحبت کنی و به کسانی که نزد تو می آیند سخنان مفیدی خواهی داد. من همیشه از خالق برای نجات تو دعا خواهم کرد.» نیکیتا با اعتقاد به آنچه گفته شد و حتی بیشتر فریب خورده بود، از دعا دست کشید، اما با جدیت بیشتری شروع به خواندن کتاب کرد و دیو را دید که دائماً برای او دعا می کند. نیکیتا خوشحال شد و فکر کرد که خود فرشته برای او دعا می کند.

به زودی نیکیتا در مطالعه عهد عتیق چنان پیشرفت کرد که آن را از روی قلب می دانست. او همچنین با کسانی که از کتاب مقدس نزد او می آمدند در مورد فواید روح صحبت می کرد. به الهام وسوسه کننده شروع به نبوت کرد و شهرت فراوانی بر او پیچید و همه از تحقق سخنان نبوی او شگفت زده شدند. بنابراین ، نیکیتا شاهزاده ایزیاسلاو را در مورد قتل شاهزاده نووگورود گلب سواتوسلاویچ مطلع کرد. در واقع، به زودی اخباری رسید که سخنان او را تایید کرد. تواریخ گزارش می دهد که شاهزاده گلب در 30 می 1079 کشته شد. بنابراین پیشگویی های نیکیتا با دقت شگفت انگیزی محقق شد. این امر گوشه نشین را متقاعد کرد که راه انتخابی او درست بوده است. نیکیتا به دعا و توبه فکر نمی کرد.

او اغلب در مورد کتاب مقدس عهد عتیق صحبت می کرد، اما حتی از ذکر نام خداوند عیسی مسیح اجتناب می کرد، از صحبت در مورد انجیل مقدس اجتناب می کرد. پدران مقدس لاورای کیف پچرسک پس از اطلاع از این موضوع متوجه شدند که راهب در یک حالت خطرناک توهم معنوی قرار دارد. برادرشان را در دردسر نگذاشتند. پدران بزرگوار، با دعاهای زیادی برای نیکیتا، دیو را از او بیرون کردند. پس از آن از نیکیتا پرسیدند. آیا او چیزی از کتاب های عهد عتیق می داند. نیکیتا قسم خورد که هرگز آنها را نخوانده بود و حتی متوجه شد که خواندن و نوشتن را فراموش کرده است، بنابراین پدرانش دوباره خواندن و نوشتن را به او یاد دادند. سپس نیکیتا پس از به هوش آمدن "به گناه خود اعتراف کرد و به شدت گریه کرد و به خود پرهیز و اطاعت فراوان داد، زندگی پاک و فروتنانه ای در پیش بگیریم تا او در فضیلت از همه پیشی بگیرد." پروردگار انسان دوست با دیدن چنین کارهای بزرگ آن مبارک و همچنین فضایل قبلی او، توبه واقعی او را پذیرفت. و درست همانطور که مسیح پس از توبه خود به پیتر که سه بار انکار کرد گفت: "گوسفندان من را سیر کن" ، خداوند رحمت خود را به نیکیتا نشان داد ، که صمیمانه توبه کرد ، زیرا سپس او را به اسقف نووگورود ارتقا داد.

در سال 1096، راهب نیکیتا توسط متروپولیتن افرایم کیف (نیمه دوم قرن یازدهم) به مقام اسقف ارتقا یافت و به سمت ولیکی نووگورود منصوب شد. در «نقاشی دیواری یا وقایع نگار کوتاه فرمانروایان نووگورود»، سنت نیکیتا به عنوان ششمین اسقف نووگورود ذکر شده است.

از زمان تقدیس اسقفی او، کارهای سنت نیکیتا زیاد شد و بهره‌برداری‌هایی که او در صومعه انجام داد افزایش یافت. گله را پذیرفت و خود را به مهربانی های گوناگون آراست و در خود ریشه سکوت و شاخه پرهیز و گل روزه و ثمره خضوع و آراسته به عشق و به کمال صدقه و پاکی و پاکدامنی و نیکی داشت. از هر دو طرف، مانند دیوارهایی که با همه اخلاق نیکو محصور شده اند.» موضوع مورد توجه ویژه سنت نیکیتا فعالیت تبلیغی برای ایجاد مسیحیت، گسترش و حفظ تقوا در اسقف بود. او در طول بیست سال خدمت اسقفی خود نمونه ای از زندگی با فضیلت برای گله خود بود. در مداحی قدیس نیکیتا گفته شده است که او مخفیانه به فقرا صدقه داد و کلام خدا را به جا آورد: وقتی صدقه می‌دهی، دست چپت را نشناسد که دست راستت چه می‌کند، تا صدقه تو در آن باشد. راز (مت. 6 :3-4).

قدیس نیکیتا مردی غیور دعا و شفاعت کننده برای گله خود بود و خداوند با عطای معجزه به او زندگی با فضیلت او را جلال بخشید. تواریخ شواهدی از دو مورد نجات معجزه آسای نووگورود از بلایا حفظ کرده است: در سال 1097 ، سنت نیکیتا با دعای خود آتشی را که شهر را ویران می کرد خاموش کرد و بار دیگر در طی یک خشکسالی فاجعه بار باران را بارید. بدیهی است که به همین دلیل است که او به عنوان محافظ در برابر آتش سوزی و حامی کشاورزی مورد احترام مؤمنان است. همچنین مشخص است که سنت نیکیتا به عنوان مدافع میهن و حامی رزمندگان مورد احترام بود. وقایع نگار، با صحبت در مورد مبارزات شاهزاده نووگورود مستیسلاو و پیروزی های او، خاطرنشان می کند که مستیسلاو "از طریق دعای راهب نیکیتا، اسقف نووگورود، به شهر خود بازگشت."

قدیسان نووگورود اولین کسانی بودند که فعالیت خود را در تلاش های عمومی مختلف نشان دادند: آنها با کمک بهترین صنعتگرانی که از بیزانس و اروپای غربی دعوت شده بودند کلیساها را ساختند و تزئین کردند. مهمترین آثار ادبی نوگورود عمدتاً در دربار حاکم ایجاد شد. به لطف زحمات سنت نیکیتا، چندین کلیسا در نووگورود ساخته شد که تا به امروز باقی نمانده است، اطلاعاتی در مورد آنها در تواریخ و زندگی باستانی موجود است: کلیسای تغییر شکل در خیابان ایلین (بازسازی شده در سال 1574)، کلیسای بشارت در آبادی (بازسازی در سال 1342)، کلیسای چوبی ولادت مریم مقدس در صومعه آنتونی.

صومعه آنتونی - دومین صومعه در نووگورود - به برکت سنت نیکیتا توسط راهب آنتونی رومی (†1147؛ یادبود در 17/30 ژانویه، 3/16 اوت، همچنین در اولین جمعه پس از روز یادبود، تأسیس شد. رسولان پطرس و پولس) در آغاز قرن دوازدهم. با کمک سنت نیکیتا، راهب آنتونی سرزمینی را برای صومعه در سواحل رودخانه ولخوف دریافت کرد، جایی که سنگی که آنتونی به طور معجزه آسایی از رم روی آن حرکت کرد متوقف شد. اندکی قبل از مرگش، سنت نیکیتا، همراه با راهب آنتونی، مکان یک کلیسای صومعه سنگی جدید را مشخص کردند، که او برکت داد تا آن را به همان روش قبلی (چوبی) - به افتخار ولادت خداوند متعال تقدیم کند. خدای مقدس مقدس. سنت نیکیتا با دستان خود شروع به حفر خندق برای پایه آن کرد. این معبد قبلاً در زمان جانشین او، اسقف جان (1108-1130) ساخته شده بود.

سنت نیکیتا به مدت 13 سال بر گله نووگورود حکومت کرد و در سال 1109 در 31 ژانویه در آرامش درگذشت.

پس از مرگ سنت نیکیتا، طبق وصیت سنت نیکیتا، نقاشی دیوارهای کلیسای جامع نووگورود به نام سنت سوفیا حکمت خدا آغاز شد.

تا به امروز، ساختمان سنگی خانه اسقف نووگورود، هم در بناهای تاریخی و هم در سنت عامیانه که تحت نام نیکیتینسکی شناخته می شود، دست نخورده باقی مانده است. این قدیمی ترین بنای ساختمان اسقف است که تا زمان ما باقی مانده و تا طاق های میانی بازسازی شده است.

قدیس نیکیتا علیرغم تلاش‌ها و نگرانی‌های متعددش برای بهبود حوزه اسقف‌نشینی نووگورود، هرگز شاهکار ویژه راهبان گوشه‌نشین را رها نکرد: او زیر لباس مقدس خود زنجیر آهنی سنگین می‌پوشید. قدیس در کلیسای جامع سنت سوفیا نووگورود، در کلیسای کوچک به نام مقدسین یواخیم و آنا - پدر و مادر مقدس الهیات مقدس به خاک سپرده شد.

در سال 1547، تحت رهبری اسقف اعظم فئودوسیوس نووگورود (1542-1551)، یک مسیحی وارسته، در شب عید پاک در طی یک مراسم الهی، دستور وحی دریافت کرد که مقبره سنت نیکیتا را با پوشش تزئین کند، که انجام شد. در همان سال، در یک شورای کلیسا، تجلیل تمام روسیه از قدیس انجام شد. چند سال بعد، اسقف اعظم پیمن نووگورود (1553-1570) مقبره را با برکت متروپولیتن ماکاریوس مسکو گشود († 1563). کشف آثار فاسد ناپذیر سنت نیکیتا در 30 آوریل 1558 اتفاق افتاد. قابل توجه است که به لطف کمک کریمانه قدیس، عمدتاً چشمان و نابینایان هستند که شفا می گیرند.

بقایای قدیس در سال 1629 از یک مقبره فرسوده به مقبره ای جدید و چوبی با پوشش نقره بسما منتقل شد. از آنجایی که کلیسای کوچک یواخیم کوچک بود، به برکت اسقف اعظم پیمن نوگورود، یک پسوند نیم دایره ای در ضلع شرقی کلیسا ساخته شد که توسط یک طاق به کلیسای عیسی مسیح متصل می شد. در زیر این طاق، یادگارهای قدیس در مقبره قرار داده شده است. نوگورودی ها چراغی با کتیبه ای طلاکاری شده به عنوان هدیه به حامی آسمانی خود آوردند: "شمع ولیکی نووگورود، از همه مسیحیان ارتدوکس، در تابستان 7066، 30 آوریل، تحت رهبری اسقف اعظم پیمن بر روی معجزه گر جدید نووگورود، نیکیتا قرار گرفت. " این "شمع" سنت نیکیتا، همراه با مقبره باستانی، لباس ها، عصا و زنجیر، بعداً در قبرس کلیسای جامع سنت سوفیا نووگورود نگهداری شد.

در حال حاضر، مقبره سنت نیکیتا در کلیسا به نام سنت رسول فیلیپ، جایی که در راهرو شمالی به نام سنت نیکلاس اقامت دارد، قرار دارد.

سنت نیکیتا، اسقف نووگورود. نماد کلیسای نووگورود به نام سنت نیکیتا. باهم XX - شروع قرن XXI

سال 2008، نهصدمین سالگرد ارتحال یکی از مشهورترین قدیسین روسی، اسقف نیکیتا است که از سال 1096 تا 1108 در ولیکی نووگورود کار کرد. نوگورودیان با وفاداری به مدت چهار قرن و نیم - تا جلال او به عنوان یک قدیس تمام روسیه در سال 1547 - حفظ کردند. کشف آثار فاسد ناپذیر قدیس در 30 آوریل 1558 اتفاق افتاد. اجازه دهید بر یک واقعیت جالب تأکید کنیم: 450 سال دیگر از آن رویداد آوریل گذشته است. به همین دلیل است که ما در یک سال دو سالگرد را جشن می گیریم.

وقتی به تصاویر اسقف نیکیتا نگاه می کنید، بی اختیار به بی ریش بودن او توجه می کنید. حتی به یاد آوردن هیچ یک از مقدسینی که بی ریش بودند نیز سخت است. گاهی اوقات شما این تصور را دارید که برخی از نقاشان شمایل واقعاً نیکیتا را در سنین جوانی نقاشی کرده اند. با این حال، اگر حتی برای «معاشرت» در غار، پدران بزرگوار به دلیل جوانی او را برکت ندادند، پس چه کسی مرد جوان را برکت داده و به قصر اسقفی انتخاب می کرد؟ بدون شک، زمانی که در نووگورود زندگی می کرد، قدیس در سال های بلوغ بود. این را زندگی تأیید می کند. بعد شاید اسقف طبق رسم برقرار شده در اروپا تراشیده است؟! و اصلاح ممنوع است. هفت سال قبل از کشف آثار اسقف نووگورود، شورای صد سر، که به ابتکار تزار ایوان مخوف برگزار شد، با جدیت یادآور شد: "کسی که موهای خود را تراشیده و اینگونه آرام بگیرد، شایسته نیست که به او خدمت کند. نه زاغی را برای او بخوان، نه رستگاری بخوان، و نه شمعی برایش به کلیسا بفرست، آن را به کافر برسان، از بدعت عادت داری.» و احتمالاً به همین دلیل است که روی یکی از نمادهای مسکو (و نه تنها در این نماد) زاهد نووگورود در حال دعا در کنار سنت سرگیوس رادونژ در دهه 1560 با ریش نقاشی شده است. تا عوام او را بدعت گذار ندانند. اما روی سایر نمادها ریش وجود ندارد. چرا؟

مایکل دورفمن نسخه عجیب و غریب خود را مطرح کرد: "یکی از دلایل احتمالی می تواند این باشد که نیکیتا خواجه بود، همانطور که در زندگی او مشخص شد: "او پرهیز خاصی را به خود تحمیل کرد." منطق عجیب اگر هر «پرهیز خاص» را خواجه خوانند، آنگاه اکثریت زاهدان ارتدکس خواجه خواهند بود. اگرچه خود دورفمن اذعان می‌کند: «اسکوپتسی... توسط کلیسای رسمی تشویق نمی‌شد»، او به عنوان یک استدلال قانع‌کننده به چند نام از خواجه‌های بیزانسی اشاره می‌کند که در قرن دوازدهم بر اسقف‌های روسیه حکومت می‌کردند. در این مورد، اجازه دهید از قانون بیست و یکم حواری نقل کنیم: «خواجه اگر با خشونت انسانی چنین شد، یا در هنگام آزار و اذیت از اعضای مذکر خود محروم شد، یا به این شکل متولد شد، پس اگر شایسته است، بگذار. اسقف باش.» بنابراین، هیچ چیز ماوراء طبیعی در این واقعیت وجود ندارد که برخی از کشیشان و سلسله مراتب در زمانی بر خلاف میل خود اخته شده باشند. با این حال، چرا وصیت نویسنده باید سنت نیکیتا را به خواجه تبدیل کند؟ هدف کسانی که این را می نویسند کاملاً آشکار است: این لکه دار کردن شکوه زیارتگاه های روسیه است.

اما اگر نیکیتا خواجه نیست، پس چرا نقاشان شمایل او را بدون ریش به تصویر کشیده اند؟ برای پاسخ به این سوال، حتی نباید به مطالب هاژیوگرافی و وقایع نگاری متوسل شوید. پاسخ را می توان در وقایعی یافت که در قرن بیستم رخ داده است و افراد کمی از آنها اطلاع دارند. و بنابراین لازم است در مورد آنها به طور جداگانه صحبت شود.

در سال 1942، نازی ها بیش از سه هزار شهروند نوگورودی را به زور به لیتوانی تبعید کردند. در پاییز همان سال، در شهر لیتوانیایی وکشنی، جایی که نوگورودی ها مستقر شدند، یک قطار نظامی آلمانی متوقف شد که از آن پنج "تابوت" تخلیه شد. رئیس ایستگاه راه آهن بلافاصله با رئیس کلیسای محلی سنت سرگیوس، ارشماندریت الکسی (چرنای) تماس گرفت و این موضوع را به او اطلاع داد. پدر الکسی که بلافاصله وارد شد، زیارتگاه های نقره ای را با یادگاران قدیسین نووگورود دید. اولین زیارتگاه سنت نیکیتا بود. تمام آثار بلافاصله به کلیسا منتقل شد. سرگیوس متروپولیتن لیتوانی و ویلنا در یک مکالمه تلفنی به پیشوا دستور داد که قبل از شب زنده داری، حرم ها را باز کند و لباس مقدسین را صاف کند. خود پدر ارشماندریت در این باره چنین می نویسد: «پس از یک سفر طولانی، مقدسین در زیارتگاه ها از جای خود نقل مکان کردند و باید آنها را به شیوه ای مناسب در بستر می گذاشتند، بنابراین خداوند به من نالایق ضمانت کرد که سنت نیکیتاس را بزرگ کنم. به طور کامل، در آغوش من، با کمک Hierodeacon هیلاریون. قدیس یک حجاب مخملی سرمه ای تیره پوشیده بود که روی آن یک عصاره بزرگ از طلای براده جعلی قرار داشت. صورتش با هوای بزرگ پوشیده شده بود. روی سر یک میتر طلایی وجود دارد که در اثر زمان تیره شده است. چهره قدیس قابل توجه است. ویژگی های کاملاً حفظ شده چهره او بیانگر آرامش شدید و در عین حال نرمی و فروتنی است. ریش تقریباً نامرئی است ، فقط موهای کم پشت در چانه قابل توجه است. دست راست، برکت، با دو انگشت تا شده است - یک مکان بسیار تاریک از کاربرد برای 400 سال به وضوح روی آن برجسته است. خداوند در اولیای خود شگفت انگیز است!»

ما توجه دورفمن را که به مسئله ملی در مسائل اعتقادی بسیار علاقه مند است جلب می کنیم: توصیف پدر ارشماندریت هیچ نشانه ای از ویژگی های سامی قدیس ندارد. در نامه ای که به مناسبت کشف بقایای سنت نیکیتا در سال 1558 به متروپولیتن ماکاریوس تمام روسیه فرستاده شده است، چیزی از این دست گفته نشده است. با این وجود، دورفمن، همانطور که قبلا ذکر شد، حتی در عنوان مقاله خود بر منشأ یهودی اسقف نووگورود تمرکز می کند. نویسنده آمریکایی این بی تفاوتی را پنهان نمی کند، زیرا برای او تعلق نیکیتا به یهودیان از اهمیت بالایی برخوردار است. ایوان ایلین نوشت: «ما سخنان پولس رسول را به خاطر می آوریم: دیگر نه یهودی وجود دارد و نه بت پرست. نه برده و نه آزاد وجود دارد. نه مرد است و نه زن، زیرا همه شما در مسیح عیسی یکی هستید (غلاطیان 3:28). اما با درک روشن ما این سخنان را به ایمان نسبت می دهیم، نه به ملت، زیرا ملت با این کلمات به همان اندازه که جنس مذکر و مؤنث توسط آنها حذف می شود، کمتر حذف می شود. در رابطه با مورد ما، اگر سنت نیکیتا یک رهبر سیاسی ملی سکولار بود، سخنان فیلسوف اهمیت خاصی پیدا می کرد. از دیدگاه ناسیونالیستی، دورفمن ناسیونالیست را تا حدودی می شد درک کرد. اما ما بر مواضع ارتدکس باقی می مانیم. قدیس برای ما مرد دعا و شفاعت کننده در پیشگاه خداست، بنابراین وحدت در مسیح که توسط پولس رسول موعظه شده است مهمترین دلیل ایمان باقی می ماند. حتی با فرض فرضی منشأ یهودی اسقف نووگورود، همانطور که دورفمن می‌خواهد، برای مسیحیان اساساً چیزی تغییر نخواهد کرد. زیرا وحدت در مسیح یک ارزش بی بدیل در کلیسا است.

و این واقعیت که اسقف نیکیتا مرد بزرگ دعا و شفیع در برابر خدا است به وضوح از داستان بعدی ارشماندریت الکسی آشکار می شود. رئیس کلیسا به نام سنت سرگیوس رادونژ جشن بزرگی را که توسط ارتدوکس های لیتوانی به مناسبت ورود بقاع مقدسین نووگورود برگزار می شود، توصیف کرد. «مردم از هر طرف برای شرکت در صفوف صلیب برای دیدار با زیارتگاه‌های بزرگ جمع شدند و با اشک شوق از انتخاب شگفت‌انگیز مکان استراحت، حداقل برای مدتی، توسط اولیای الهی به یکدیگر گفتند. در نزدیکی کلیسا هیجان زیادی وجود داشت. یک موکب مذهبی در حال تشکیل بود. مردم نمادها و بنرها را با احترام از معبد خارج کردند. یک اتفاق بزرگ در حال رخ دادن بود. شادی عمیق معنوی در چهره حاضران نمایان بود. حرم ها نزدیک می شدند. زنگ به طور مداوم وز وز می کرد و تبدیل به صدای همه زنگ ها می شد. راهپیمایی صلیب برگزار شد که در امتداد جاده Mazheiskaya کشیده شد. پاییز از قبل خشک و طلایی بود. نمادها در زیر نور خورشید می درخشیدند و بنرهایی بر روی آنها به اهتزاز در می آمدند که گویی از آنها محافظت می کردند. آواز عامه پسند در میان دشت‌ها و جنگل‌ها پخش می‌شد و با نواختن ناقوس‌ها که بیشتر و دورتر می‌شد، آمیخته می‌شد، اما آواز محلی قوی‌تر می‌شد. "ای خدای مقدس، ما را نجات بده"، "قدیس پدر نیکیتو، برای ما از خدا دعا کن"، از اعماق روح روسیه، شکنجه شده توسط بلایا و جنگ وحشتناکی که منطقه نووگورود را ویران کرد و هزاران نفر را به لیتوانی دور انداخت پرتاب کرد. . توصیف شور مذهبی که این مراسم مذهبی با آن برگزار شد دشوار است... در کیلومتر هفتم، در دوردست، در لبه جنگل، بالاخره موکب ظاهر شد. یک هیجان شاد همه ما را فرا گرفت. "آثار، آثار مقدس!" - در میان مردم جرقه زد. موکب مذهبی به آرامی به سمت حرم ها رفت و در حالی که خیلی نزدیک می شد متوقف شد. بنرها تعظیم کردند و مردم به روی خود افتادند. گریه کردن، آواز خواندن تروپاریون - همه چیز در یکی ادغام شد. مراسم دعا شروع شد. مردم بر روی زانوهای خود خزیدند تا خرچنگ مقدس را لمس کنند و از حامیان بهشتی خود در برابر خداوند محافظت و شفاعت دعا می خواستند ...» پدر الکسی می نویسد. یک واقعیت شگفت انگیز: پس از اسارت نووگورودی ها، قدیسان خدا نووگورود، به رهبری قدیس نیکیتا، برای نجات آنها دنبال شدند... و قدیسان، و نوگورودی ها، و لیتوانیایی های ارتدکس، و مردم از هر ملیت دیگری که ادعا می کردند. ایمان ارتدکس و در آنجا حضور داشتند، در مسیح عیسی یک کل شدند، زیرا آنها از آن مسیح بودند، و بنابراین، طبق وعده، وارثان ملکوت آسمان به حساب می آیند، به نمایندگی از نسل ابراهیم.

این داستان شگفت انگیز که توسط ارشماندریت الکسی (چرنای) نقل شده بود، ادامه داشت. هیروداسیک هیلاریون، که به رئیس کلیسا کمک کرد تا آثار مقدسین را پس از حمل و نقل مرتب کند، قبل از اینکه در لیتوانی به پایان برسد، در یکی از کلیساهای پوزریه، اسقف نشین نووگورود خدمت کرد و ملاقات با یادگاران تأثیر خیره کننده ای داشت. روی او این مردی بود نه چندان تحصیلکرده، اما از ایمان می سوخت. و اصلاً تصادفی نبود که خوابی دید که دو بار تکرار شد: قدیس نیکیتا با لباسی در وسط معبد ایستاد و قانون توبه را خواند. هیروداسیک که وارد معبد شد و اسقف را دید، بلافاصله به پای او افتاد و برکت خواست. قدیس با اشاره ای به نووگورودیان برکت داد و گفت: "برای رهایی از بلایایی که به میهن و مردم ما می آید، همه دعا کنید. دشمن شیطانی اسلحه به دست می گیرد. همه شما باید قبل از خدمت خدا برکت دریافت کنید.» پس از این سخنان قدیس نامرئی شد.

وکشنی. فضای داخلی کلیسا به نام سنت سرگیوس رادونژ. ظاهر مدرن. جولای 2001

ارشماندریت الکسی می نویسد: «با وحشت روحی فراوان، پدر. هیلاریون در مورد این چشم انداز. متعاقباً این موضوع را به متروپولیتن گزارش دادم. پس از اینکه با دقت به سخنان من گوش داد و به محض رسیدن به ما در وکشنی، از بزرگ وارسته پدر پرستو خواست. هیلاریون، اسقف دستور داد: یک قاعده ایجاد کنید که قبل از شروع هر مراسم، هنگامی که عبادتگاه سنت نیکیتا باز می شود، روحانیون باید بیرون بروند و دست راست سنت نیکیتا را تکریم کنند، به محراب بازگردند و سپس فقط نماز را شروع کنید.» این سنت توسط کشیش نووگورود نیز مورد احترام قرار می گیرد. کاهنان کلیسای جامع سنت سوفیا که به فکر شروع یک خدمت الهی بدون احترام به یادگارهای قدیس نیستند، به این امر پایبند هستند.

داستانی که توسط ارشماندریت الکسی بیان می‌شود، به‌علاوه ما را به یاد دگم پرستش شمایل می‌اندازد: "افتخاری که به یک شمایل داده می‌شود متعلق به نمونه اولیه آن است، و کسی که نماد را می‌پرستد، هیپوستاز شخصی که روی آن تصویر شده است را می‌پرستد." زیرا انسان زنده خوانده می شود که تصویر خدا باشد. قدیسان، همانطور که می بینیم، حتی پس از مرگشان به نمادهای جلال تبدیل می شوند. وجود یک نماد واقعی بر اساس تخیل هنرمند نیست، بلکه بر اساس شواهد تاریخی واقعی از قدیس است. امروزه برای برخی از شمایل شناسان مرسوم است که یک پرتره و یک تصویر مذهبی را در مقابل هم قرار می دهند، اما در زمان های قدیم هر دو با هم مطابقت کامل داشتند. به گفته آکادمیک N.P. کونداکوف، در سال 1558، که قبلاً برای ما شناخته شده بود، در هنگام کشف یادگارهای مقدس نووگورود، یک پرتره پس از مرگ از چهره او کشیده شد و با نامه ای با این مضمون برای متروپولیتن ماکاریوس به مسکو فرستاده شد: "ما، خداوندا ، به خاطر رحمت قدیس، تصویر قدیس نیکیتا اسقف را بر روی کاغذ برای شما فرستاد ... و پس از آن، خداوند، به او دستور دادند که یک نماد از نمونه نقاشی کند - تصویر قدیس. علاوه بر این، جزئیات مربوط به ویژگی های ظاهری قدیس و لباس های او روشن شد. پرتره مشابهی (متاسفانه، حفظ نشده) در قرن چهاردهم، در زمان زندگی سرگیوس رادونژ، توسط برادرزاده جوانش، که بعداً سنت تئودور روستوف، مرد غمگین سرزمین روسیه شد، ترسیم شد. ایزوگرافیان باستان به میل خود شمایل نمی ساختند، اما با یادآوری دیتاکسی پدرانه، مطمئناً از برکت سلسله مراتب برای این کار استفاده کردند. پرتره به نقاشی نماد کمک کرد، اما نماد پرتره را لغو نکرد. "موی نازک روی چانه نیکیتا" حقیقت غیرقابل انکار را تأیید می کند: قدیس از تیغ استفاده نکرد، زیرا وجود ریش با درک قرون وسطایی از تصویر خدا در انسان مطابقت داشت. نیکیتا به سادگی ریش نداشت، درست مانند نویسنده زندگی خود، مارسلوس، که توسط معاصرانش به بی ریش ملقب شده بود.

این حقیقت توسط نمادهای قدیس نووگورود، یکی از محبوب ترین ها در کلیسای ما برای 900 سال، منتقل می شود.

مشیت الهی در این واقعیت وجود دارد که قدیس نقاشی های کلیسای جامع سنت سوفیا در نوگورود را سفارش داد، اما ندید. قدیس که در میان میزبان قدیسان به شمار می رود، نه از دیوارها، بلکه در زندگی واقعی ما را برکت می دهد. چهره شکوه او در ضخامت تاریخ هزار ساله کشورمان می درخشد و خواهد درخشید.

زندگی قدیس تقریباً به طور همزمان در چهار نسخه ظاهر شد. اولین نسخه متعلق به راهب نووگورود مارکل بزبورودی (بیایید به نام مستعار او توجه کنیم) بود که در سال 1555 در صومعه خوتین راهب بود و دو سال بعد به صومعه آنتونی بازنشسته شد و در آنجا "زندگی نیکیتا اسقف نووگورود را خلق کرد. اندکی قبل از کشف بقایای قدیس در سال 1558 م. نسخه دوم توسط ابوت یواساف از صومعه دانیلوف است که بلافاصله پس از کشف آثار از طرف حاکم نووگورود پیمن شروع به کار کرد و افسانه را تکرار کرد. پولیکارپ از Patericon کیف-پچرسک در مورد نیکیتا منزوی سابق ، در مورد وسوسه های او ، کشف آثار و معجزات بعدی را با جزئیات کافی شرح داد. چاپ سوم توسط دانشمندان به راهب و متکلم مشهور ارمیتاژ نووگورود اوتنی، زینوی، نسبت داده می شود که در افسانه پولیکارپ تردید داشت. نویسنده نسخه چهارم، واسیلی، راهب اسکوف، راهب وارلام است که زندگی را از طرف اسقف اعظم سابق نووگورود، متروپولیتن تمام روسیه ماکاریوس نوشت. استوگلاو. کازان، 1911. فصل 40: از قوانین مقدس در مورد تنش. ص 60. دورفمن مایکل. قطعات یهودی از زندگی سنت نیکیتا // سوان: سالنامه مستقل. NY. 7 دسامبر 2003. شماره 352. همین عنوان مقاله تعجب آور است و عنوان، همانطور که می دانید، ایده نویسنده اصلی را برجسته می کند. ما بعداً به این مشکل باز خواهیم گشت: احکام رسولان مقدس، مجالس مقدس جهانی و محلی و پدران مقدس با تفاسیر. M., 2000. T. 1. P. 52-53. نه دورفمن و نه ما دلیلی نداریم که اسقف های مذکور را خواجه های داوطلب بدانیم. در غیر این صورت، آنها همواره تحت تأثیر دو قانون زیر قرار می‌گیرند: «کسی که خود را اخته می‌کند، در روحانیت پذیرفته نشود، زیرا او خودکشی و دشمن خلق خداست.» قانون 23 به همین ترتیب می گوید: «اگر کسی از روحانیون خود را اخته کرد، او را بیرون کنند. زیرا قاتل خودش است» (قواعد القدیسین رسول... ص 53، 54). برخی از نویسندگان مدرن اصرار دارند که «خواج شناسی در بیزانس شکوفا شد. بسیاری از خواجه‌ها به بالاترین مقام‌ها رسیدند.» اولاً، معلوم نیست افرادی که به "بالاترین مناصب" رسیدند چگونه خواجه شدند. ثانیاً، تاریخ نمونه‌های دیگری می‌داند: در زمان امپراتور کنستانتین کبیر، اخته مجازات اعدام بود. در زمان ژوستینیانوس کبیر، انزجار کننده با همان انزجار و سلب مالکیت مجازات شد. فرهنگ لغت دایره المعارف بروکهاوس و افرون توضیح می دهد: «در جهان مسیحیت، اولین مورد اخته شدن در قرن سوم شناخته شده است: دانشمند معروف اوریگن خود را اخته کرد تا از وسوسه دوری کند، و به همین دلیل از کشیشی محروم شد. اوریگن در دفاع از خود به متنی که توسط متی انجیلیست بد تعبیر شده است اشاره کرد... اختگی به عنوان بدعت در قرن سوم، بدون توجه به تأثیر اوریگن، در فلسطین، در فیلادلفیا، تحت نام بدعت والسی، به نام بدعت ظاهر شد. والسیوس فیلسوف عرب. در سال 249 این بدعت محکوم شد; سرنوشت بعدی او مشخص نیست. موارد skopchestvo با وجود قوانین شدید کلیسا که عاملان را در معرض تکفیر قرار می داد، ادامه یافت. اساس این بدعت، نزدیکی کشورهای مسلمان به بیزانس بود، جایی که اسیران و بردگان اخته می شدند، جایی که حفاظت از حرمسراها به خواجه ها سپرده می شد. تلاش ناشیانه دورفمن برای طبقه‌بندی سنت نیکیتا در میان خواجه‌ها نشان‌دهنده تحریک دیگری است که هدف آن ارزش‌گذاری مجدد ارزش‌های ارتدکس است. الکسی (چرنای)، ارشماندریت. چوپان در طول جنگ // روزنامه اسقف نشین سن پترزبورگ. سن پترزبورگ، 2002. شماره 26-27. پارادایم شگفت‌انگیز دورفمن مبتنی بر استدلال زیر به نفع ریشه‌های یهودی نیکیتا است: «در زندگی کودکی قدیس یا منشأ او هیچ اشاره‌ای نشده است. باید گفت که زندگی ها بر اساس یک قانون بسیار سخت نویسی شده است. گرفتن آزادی "از اختراع خود" غیرممکن بود. هر ویژگی به شدت توسط قانون هاژیوگرافی تعیین می شود، که به نوبه خود بر اساس سنت های مذهبی قدیمی است. قانون زندگی ایجاب می کرد که حاوی اطلاعاتی در مورد محل تولد، در مورد پدر و مادر، در مورد کودکی قدیس باشد... زندگی نیکیتا برخلاف قوانین تشیع، چیزی در مورد تولد او ندارد. به نظر می رسد که او از فراموشی به عنوان یک راهب عابد و با اعتماد به نفس صومعه پچرسک بیرون می آید» (مایکل دورفمن. قطعات یهودی از زندگی سنت نیکیتا). چنین "نقض" قوانین هاژیوگرافی یک اتفاق رایج در روسیه قرون وسطی است. به عنوان مثال، دوران کودکی در زندگی یک منزوی دیگر پچرسک - لاورنتی، اسقف توروف، و همچنین پاتریارک مسکو و هرموژنس تمام روسیه توصیف نشده است. با توجه به منطق دورفمن آیا این مقدسین را هم باید یهودی دانست؟ وقتی اطلاعات کافی وجود نداشت، نویسندگان روایات هاژیوگرافیک نباید آنها را اختراع می کردند! کانون یک استنسیل یا منبعی برای خیال پردازی نیست. Ilyin I.A. مبانی فرهنگ مسیحی // Ilyin I.A. مجموعه cit.: در 10 جلد. M., 1993. T. 1. P. 294. نویسنده آمریکایی قطعاً همه اینها را می داند، زیرا او به طور معمول خاطرنشان می کند: «اما یک یهودی بر تخت ایلخانی در قسطنطنیه نیز اتفاق افتاد: از 1353– 1354 و از 1364–1376 پاتریارک جهانی فیلوتئوس بود که به خاطر اعمال و بهره‌برداری‌های بسیار برجسته بود، شخصیتی درخشان که از نظر وسعت دانش و علایق و همچنین در فلسفه سیاسی با شخصیت‌های اوایل رنسانس قابل مقایسه بود. در تاریخ روسیه، پدرسالار فیلوتئوس با تقدیس یکی از مشهورترین قدیسان روسی - سرگیوس رادونژ مرتبط است» (مایکل دورفمن. قطعات یهودی از زندگی سنت نیکیتا). مقایسه فیلوتئوس با «شخصیت‌های اوایل رنسانس» بسیار مشکوک است. کافی است با فصل «سوی دیگر تایتانیسم» در اثر A.F. Losev "زیبایی شناسی رنسانس" (مسکو، 1978، صفحات 129-138)، به منظور متقاعد شدن از عدم امکان مقایسه پدرسالار واقعی ارتدکس فیلوتئوس با پاپ های کاتولیک زمان خود، که همگام با دوران خود می دانستند. ، «معیار رفتار انسان این است که فردی احساس انزوا کند» (همان. ص 137) و نه احکام خدا. و پاتریارک فیلوتئوس نمی‌توانست با قدیس‌شدن سنت سرجیوس کاری داشته باشد، زیرا در سال 1376 درگذشت، و قدیس در سال 1392. اما پدرسالار در سال 1355 برای سرجیوس (ظاهراً با شماس جورج پردیکا) یک صلیب، یک پارامند فرستاد. یک طرح و یک نامه، که در آن او پیشنهاد معرفی یک ساختار جمعی در صومعه را ارائه کرد. دورفمن، اما، بیشتر نگران تحریف عمدی تاریخ‌های تاریخی نیست، بلکه با اثبات اینکه ارتدکس ظاهراً با یهودیان دشمنی دارد، و به اثبات شایستگی‌های ویژه یهودیان نسبت به مسیحیان توجه دارد. به عبارت دیگر، آمریکایی وظیفه دارد یونانی و یهودی را در مسیح جدا کند. الکسی (چرنای)، ارشماندریت. چوپان در زمان جنگ. بقایای قدیسان نووگورود - سازنده کلیسای جامع سنت سوفیا، شاهزاده ولادیمیر، مادرش دوشس بزرگ آنا، برادر کوچکتر الکساندر نوسکی، تئودور، شاهزاده مستیسلاو و البته خود اسقف نیکیتا - با آزادسازی شهر نووگورود بازخواهند گشت. لیتوانی از نازی ها در سال 1944. هیروداسیک هیلاریون (آندریف) آنها را همراهی می کرد. آثار مقدس به موزه نووگورود منتقل خواهد شد. همه آنها، به استثنای یادگارهای سنت نیکیتا، تا پایان قرن بیستم در انبار خواهند بود، تا زمانی که خدمات منظم در کلیسای جامع سنت سوفیا آغاز شود. سپس قدیسان جایگاه اصلی خود را خواهند گرفت. بقایای قدیس نووگورود در سال 1957 به اسقف نشین نووگورود بازگردانده می شود. در یک عصر تاریک آنها با کامیون به کلیسای جامع سنت نیکلاس منتقل می شوند و با برکت اسقف اعظم سرگیوس (گلوبتسوف) توسط اسقف اعظم (Golubtsov) مورد احترام قرار می گیرند. با این حال، مردم نووگورود برای مدت طولانی در آنجا نخواهند ماند: شروع آزار و شکنجه خروشچف از کلیسا باعث می شود مقامات محلی کلیسای جامع را ببندند و مردم مؤمن با احترام یادگارهای مقدس را به کلیسای کلیسا منتقل خواهند کرد. فیلیپ رسول، واقع در نزدیکی. از آنجا در 13 می 1993 به کلیسای جامع سنت سوفیا می رسند. اما در آخرین انتقال آنها، پل روی ولخوف، که قبلا بارها و موارد دیگر را دیده بود، به طور عمودی تاب می خورد تا حدی که صفوف به رهبری اسقف اعظم لئو، برای جلوگیری از فاجعه، مجبور به توقف شود و سپس حرکت را فقط در گروه های کوچک ادامه دهید. امروز حتی از مؤمنان می شنویم: «مردم ناخواسته از ریتم شعارها پیروی کردند. این یک مورد کتاب درسی از تاب خوردن پل است.» اما آیا واقعاً موکب مذهبی با خواندن سرودهای راهپیمایی حرکت کرد و قدم را مشخص کرد؟!! و شرکت کنندگان به اندازه کافی وجود نداشتند که بتوانند پل را بچرخانند. نه، ما توسط نیروی مرموز درباره مهیب و اهمیت خود رویداد روشن شدیم. الکسی (چرنای)، ارشماندریت. چوپان در زمان جنگ. قوانین شوراهای جهانی. شورای نیقیه دوم، کلیسای هفتم. کازان، 1891. ص285. نماد روسی Kondakov N.P. م.، 2004.ح. 1. ص 18-19.

زندگی سنت نیکیتا، اسقف نووگورود

سنت نیکیتا آینده، اسقف نووگورود، اهل کیف بود. در جوانی، او در صومعه کیف-پچرسک نذر رهبانی کرد و به زودی، با وجود مخالفت های ابوت نیکون، آرزو کرد که به انزوا برود. در حین عقب نشینی، سنت نیکیتا به وسوسه افتاد زیرا به سخنان ابوت نیکون گوش نداد، بلکه به خود تکیه کرد و برای یک راهب جوان شاهکار دشواری را انجام داد. Kiev-Pechersk Patericon گزارش می دهد که او توسط شیطان وسوسه شد و نتوانست آن را تحمل کند:

... و شیطان او را فریب داد. ...دیو به شکل فرشته در مقابل او ایستاده بود. راهب به روی زمین افتاد و به او تعظیم کرد که گویی فرشته است. و دیو به او گفت: «دعا نکن، فقط کتاب بخوان و به این ترتیب با خدا صحبت می‌کنی و از کتاب‌ها شروع می‌کنی به گفتن کلمات مفید به کسانی که نزد تو می‌آیند. من پیوسته از خالقم برای نجات تو دعا خواهم کرد.

راهب نیکیتا اغوا شد، نماز را ترک کرد و به خواندن و خرد کتاب پرداخت. او در دانش خود از کتاب های عهد عتیق از همه پیشی گرفت، اما نمی خواست صحبت کند یا به انجیل گوش دهد. راهبان کیف پچرسک نزد او آمدند و پس از دعا، دیو را از او دور کردند. پس از این، راهب نیکیتا با خروج از انزوا به برکت راهبان، زندگی خود را با روزه و نماز شدید و بیش از همه به اطاعت و فروتنی سپری کرد. خداوند با رحمت خود و دعای راهبان او را از اعماق سقوط به درجه رفیع کمال معنوی ارتقا داد.

در سال 1096، نیکیتا توسط متروپولیتن افرایم کیف (قرن یازدهم) به مقام اسقف ارتقا یافت و به کرسی نووگورود منصوب شد. در "نقاشی یا وقایع نگاری کوتاه از حاکمان نووگورود" نیکیتا ششمین اسقف نووگورود نامیده می شود. در دوران اسقف نیکیتا، چندین کلیسا ساخته شد (کلیسای تغییر شکل در خیابان ایلین (بازسازی در سال 1374)، کلیسای بشارت در گورودیشچه، کلیسای چوبی ولادت مریم مقدس در صومعه آنتونی). اسقف نیکیتا، برای زندگی پرهیزگار خود، از خدا هدیه معجزه را دریافت کرد. یک بار در خشکسالی با دعا باران را از آسمان فرود آورد و بار دیگر با نمازش آتشی در شهر خاموش شد. در سال 1108، اسقف نیکیتا رحلت کرد و در کلیسای جامع سنت سوفیا نووگورود به خاک سپرده شد.

بزرگداشت سنت نیکیتا، اسقف نووگورود

در سال 1547، در اولین شورای ماکاریفسکی، اسقف نیکیتا توسط کلیسای ارتدکس روسیه مقدس شناخته شد. در 30 آوریل 1558، اسقف اعظم پیمن آثار فاسد ناپذیر سنت نیکیتا را پیدا کرد. در همان زمان، یک پرتره پس از مرگ از چهره قدیس کشیده شد، جزئیات ظاهر و لباس های قدیس روشن شد و اطلاعات برای روشن شدن سنت شمایل نگاری به متروپولیتن ماکاریوس در مسکو ارسال شد. F.G. سولنتسف در اثر خود "آثار باستانی دولت روسیه" خاطرنشان کرد:

در افتتاحیه St. از یادگارهای او در سال 1550، لباسی بر تن او یافت شد که به مدت 450 سال در قبر ناقص نگهداری می شد. کل جلیقه شامل یک فلونیون، یک اپی تراشلیون، یک افسار، یک چماق، یک کمربند دمشق قهوه ای، یک omophorion ساخته شده از لوسترین سفید، و یک کلاه گرودتور آبی (ساخته شده از تافته ضخیم) است که با خز ارمینی تزئین شده است. صلیب‌ها و سرافیم‌هایی که روی آن عبارت Seraphim با طلا دوزی شده است. این کلاه به عنوان میتر عمل می کرد. به این ظروف اسقفی قرن یازدهم. متعلق به عصای اسقف است که در زیر مورد بحث قرار خواهد گرفت و زنجیر آهنی به وزن 20 پوند که بر روی بقایای هییرارک یافت شده است. در روز کشف بقایای فاسدنشدنی او، نوگورودی ها یک چراغ آهنی را که در قفسه سینه ذخیره شده بود، با یک کتیبه دایره ای حکاکی شده به آرامگاه او آوردند: "شمع ولیکی نووگورود برای همه مسیحیان ارتدکس، که برای عجایب جدید نیکیتا قرار داده شده است. ..

در سال 1956، آثار مقدس نیکیتا توسط اسقف سرگیوس (Golubtsov؛ 1906-1982) از کلیسای جامع سنت سوفیا به کلیسای جامع سنت نیکلاس و در سال 1962 - به نام فیلیپ رسول به کلیسا منتقل شد. در سال 1993، آثار مقدس نیکیتا به کلیسای جامع سنت سوفیا بازگردانده شد. اولین زندگی سنت نیکتاس در نامه پولیکارپ به آکیندینوس در قرن سیزدهم یافت می شود. در سال 1942، نازی ها بیش از سه هزار شهروند نوگورودی را به لیتوانی راندند. در پاییز همان سال، به شهر لیتوانی وکشنی، جایی که نووگورودی‌ها در آنجا مستقر شدند، یک قطار نظامی آلمانی پنج زیارتگاه نقره‌ای با یادگاران قدیسان نووگورود آورد. رئیس کلیسای محلی، ارشماندریت الکسی (چران)، که بلافاصله وارد شد، اولین کسی بود که معبد سنت نیکیتا را شناسایی کرد. تمام آثار بلافاصله به کلیسا منتقل شد و متروپولیتن لیتوانی سرگیوس (ووسکرسنسکی) در یک مکالمه تلفنی به پیشوا دستور داد تا قبل از شب زنده داری تمام عبادتگاه ها را باز کند و لباس مقدسین را صاف کند. ارشماندریت می نویسد:

پس از یک سفر طولانی، مقدسین در زیارتگاه ها از جای خود نقل مکان کردند، و آنها باید به روشی مناسب در بستر قرار می گرفتند، و بنابراین خداوند به من، نالایق، ضمانت کرد که سنت نیکیتا را به طور کامل، در آغوش خود، با کمک هیروداسیک هیلاریون. قدیس یک حجاب مخملی سرمه ای تیره پوشیده بود که روی آن یک عصاره بزرگ از طلای براده جعلی قرار داشت. صورتش با هوای بزرگ پوشیده شده بود. روی سر یک میتر طلایی وجود دارد که در اثر زمان تیره شده است. چهره قدیس قابل توجه است. ویژگی های کاملاً حفظ شده چهره او بیانگر آرامش شدید و در عین حال نرمی و فروتنی است. ریش تقریباً نامرئی است ، فقط موهای کم پشت در چانه قابل توجه است. دست راست، برکت، با دو انگشت تا شده است - یک مکان بسیار تاریک از کاربرد برای 400 سال به وضوح روی آن برجسته است. خداوند در اولیای خود شگفت انگیز است!» در همان زمان، دیکون هیلاریون، که به رئیس معبد کمک می کرد تا آثار مقدسین را مرتب کند، دو بار همان رویا را دید: نیکیتا مقدس، مانتو پوشیده، در وسط معبد ایستاد و توبه را خواند. کانون. هیروداسیک که وارد معبد شد و اسقف را دید، بلافاصله به پای او افتاد و برکت خواست. قدیس با اشاره ای به نووگورودیان برکت داد و گفت: "برای رهایی از بلایایی که به میهن و مردم ما می آید، همه دعا کنید. دشمن شیطانی اسلحه به دست می گیرد. همه شما باید قبل از خدمت خدا برکت دریافت کنید.

پس از این سخنان قدیس نامرئی شد. با اطلاع از این موضوع، متروپولیتن سرگیوس قانونی وضع کرد که قبل از شروع هر مراسم، هنگامی که عبادتگاه سنت نیکیتا باز می شود، روحانیون باید بیرون بروند و دست راست سنت نیکیتا را تکریم کنند، به محراب بازگردند و سپس فقط نماز را شروع کنید

سنت نیکیتا، اسقف نووگورود. نمادها

معروف است که اسقف اعظم پیمن به سیمئون نقاش آیکون دستور داد که نمادی از مقدس ترین خدای متعال را با مسیح شیرخوار نقاشی کند و در مقابل آنها سنت نیکیتا ایستاده و با دستان بلند شده دعا می کند. قدیس ریش نداشت. و نقاش شمایل فکر می کرد که حداقل یک ریش کوچک روی صورت اسقف نیکیتا باید روی نماد به تصویر کشیده شود. سیمئون چرت زد و در خواب نازک صدایی شنید:

سیمئون، آیا در فکر نوشتن پیامی برای اسقف نیکیتا هستید! به آن فکر نکن، زیرا او یک براد نداشت. و به سایر نقاشان آیکون بگویید که اسقف نیکیتا را با براد روی نمادهای خود نقاشی نکنند.

تصویر قدیس همانطور که خود او دستور داده بود نقاشی شد. بر روی نمادها، اسقف نیکیتا در لباس های مقدس با انجیل در دستان خود به تصویر کشیده شده است. روی نماد "سنت نیکیتا، اسقف نووگورود، و سنت سرگیوس رادونژ"، سنت نیکیتا با ریشی کوچک به تصویر کشیده شده است، احتمالاً به این دلیل که وجود ریش با درک قرون وسطایی از تصویر خدا در انسان مطابقت دارد.

> دعای رزمندگان. در حین
بلایا و تهاجمات دشمنان و بیگانگان و کفار

گوشه گیری

مانند سایر راهبان پچرسک، نیکیتا آرزوی یک شاهکار ویژه داشت و تصمیم گرفت خود را در یک سلول منزوی خلوت کند. هگومن نیکون به تصمیم او اعتراض کرد. معمولاً قبل از عقب نشینی باید یک دوره تازه کار به مدت حداقل 3 سال انجام شود. به نظر او راهب جوان حاضر نبود روزها و شب ها را در خلوت و دعا بگذراند. راهب به او گفت: "آرزوی تو فراتر از توان توست." با این حال، نیکیتا گوش نکرد. او نمی توانست بر حسادت شدید خود برای زندگی منزوی غلبه کند. مرد جوان خود را در غاری حبس کرد، در ورودی را محکم بست و به تنهایی در نماز ماند، بدون اینکه جایی را ترک کند.

تنها ماند، سنت نیکیتا مطمئن بود که خداوند به او هدیه معجزه خواهد داد. چند روزی گذشت تا راهب از دام شیطان رهایی یافت. در حال آواز خواندن صدایی شنید که گویی کسی با او نماز می خواند. در همان زمان، نیکیتا عطری غیر قابل وصف را استشمام کرد. مرد جوان بلافاصله فکر کرد که حضور روح القدس را احساس می کند. او با دیوانگی شروع به درخواست کرد که خداوند در برابر او ظاهر شود. سپس دیو به شکل فرشته در برابر او ظاهر شد. قدیس نیکیتا حتی در ماهیت الهی بینش خود شک نداشت. اشتباه گرفتن وسوسه شیطان با رحمت خدا از سوی او دیوانگی بود. و زاهد بی تجربه، فریفته، به عنوان فرشته به او تعظیم کرد. آنگاه دیو به او گفت: «از این پس دیگر دعا نکن، بلکه کتاب بخوان تا با خدا صحبت کنی و به کسانی که نزد تو می آیند سخنان مفیدی خواهی داد. من همیشه از خالق برای نجات تو دعا خواهم کرد.» نیکیتا با اعتقاد به آنچه گفته شد و حتی بیشتر فریب خورده بود، از دعا دست کشید، اما با جدیت بیشتری شروع به خواندن کتاب کرد و دیو را دید که دائماً برای او دعا می کند. نیکیتا خوشحال شد و فکر کرد که خود فرشته برای او دعا می کند.

نیکیتا آنقدر کتاب های عهد عتیق را مطالعه کرد و آنها را حفظ کرد که هیچ کس نمی توانست با او در دانش این کتاب ها مقایسه شود. هنگامی که دانش درخشان او از کتاب مقدس عهد عتیق برای بسیاری شناخته شد، شاهزادگان و پسران برای شنیدن و آموزش نزد او آمدند. یک روز راهب نیکیتا فرستاد تا به شاهزاده ایزیاسلاو بگوید که باید به سرعت پسرش سویاتوپولک را به تاج و تخت نووگورود بفرستد، زیرا شاهزاده گلب سواتوسلاوویچ در زاولوچیه کشته شد. و در واقع چند روز بعد خبر کشته شدن شاهزاده گلب رسید. این در 30 می 1078 اتفاق افتاد. و از آن زمان به بعد، شهرت زیادی در مورد نیکیتا منزوی شروع شد. شاهزادگان و پسران معتقد بودند که گوشه نشین یک پیامبر است و از بسیاری جهات از او اطاعت می کردند. اما دیو از آینده خبر نداشت و آنچه را که خودش انجام داد یا به افراد شرور آموخت - چه کشتن و چه دزدی - اعلام کرد. هنگامی که آنها به گوشه نشین آمدند تا سخنی تسلی دهنده از او بشنوند، دیو که یک فرشته خیالی بود، آنچه را که از طریق خود اتفاق افتاده بود گفت و نیکیتا نبوت کرد. و پیشگویی او همیشه محقق می شد.

محل عقب نشینی سنت نیکیتاس

اما این چیزی است که توجه ویژه مرتاضان پچرسک را به خود جلب کرد: راهب نیکیتا تمام کتاب های عهد عتیق را از روی قلب می دانست و نمی خواست اناجیل و سایر کتاب های عهد جدید را ببیند، بشنود یا بخواند. برای همه روشن شد که راهب نیکیتا توسط دشمن نسل بشر اغوا شده است. پدران بزرگوار پچرسک نمی توانستند این را تحمل کنند. آنها همراه با راهب نیکون، به گوشه نشین فریفته آمدند و با قدرت دعای خود، دیو را از او دور کردند. نیکیتا را از انزوا بیرون آوردند، از او در مورد عهد عتیق پرسیدند، اما او سوگند خورد که هرگز آن کتاب هایی را که قبلاً از روی قلب می دانست، نخوانده است. او حتی نمی توانست حتی یک کلمه را در آنها بخواند و برادران به سختی به نیکیتا خواندن و نوشتن یاد دادند.

وقتی مرد جوان متوجه شد که در گوشه نشینی چه بلایی سرش می آید، صمیمانه از گناه خود پشیمان شد. پس از این، نیکیتا عقب نشینی خودسرانه خود را ترک کرد. او همچنان به شدت روزه می گرفت و با جدّیت به درگاه خداوند مناجات می پردازد و پس از مدت کوتاهی با اطاعت و فروتنی از دیگر راهبان پیشی می گیرد.

در بخش نووگورود

و درست همانطور که مسیح پس از توبه خود به پیتر که سه بار انکار کرد گفت: "گوسفندان من را سیر کن" ، خداوند رحمت خود را به نیکیتا نشان داد ، که صمیمانه توبه کرد ، زیرا سپس او را به اسقف نووگورود ارتقا داد. در سال 1096، راهب نیکیتا توسط متروپولیتن افرایم کیف به درجه اسقف ارتقا یافت و به سمت ولیکی نووگورود منصوب شد. در «نقاشی دیواری یا وقایع نگار کوتاه فرمانروایان نووگورود»، سنت نیکیتا به عنوان ششمین اسقف نووگورود ذکر شده است.

نوگورود

خداوند قدیس خود را با عطای معجزات جلال داد. در دومین سال خدمت خود، سنت نیکیتا با دعاهای خود آتش بزرگی را در نووگورود متوقف کرد. بار دیگر، در طول خشکسالی که سرزمین نووگورود را با قحطی تهدید می کرد، با دعای او، باران مزارع و مراتع را با مزارع و گیاهان زنده کرد.

قدیس نمونه ای از زندگی با فضیلت برای گله خود بود. در مداحی قدیس نیکیتا آمده است که او مخفیانه به فقرا صدقه داد و کلام خدا را به انجام رساند: وقتی صدقه می‌دهی، دست چپت را نگذار که بداند دست راستت چه می‌کند، تا صدقه‌ات در خفا باشد (متی). 6:3-4).

قدیسان نووگورود اولین کسانی بودند که فعالیت خود را در تلاش های عمومی مختلف نشان دادند: آنها با کمک بهترین صنعتگرانی که از بیزانس و اروپای غربی دعوت شده بودند کلیساها را ساختند و تزئین کردند. مهمترین آثار ادبی نووگورود عمدتاً در دربار ولادیچنی ایجاد شد. به لطف زحمات سنت نیکیتا، چندین کلیسا در نووگورود ساخته شد که تا به امروز باقی نمانده است: کلیسای تغییر شکل در خیابان ایلین، کلیسای بشارت در گورودیشچه، کلیسای چوبی ولادت مریم مقدس در صومعه آنتونی. .

صومعه آنتونی - دومین صومعه در نوگورود - با برکت سنت نیکیتا توسط راهب آنتونی رومی († 1147) در آغاز قرن دوازدهم تأسیس شد. با کمک سنت نیکیتا، راهب آنتونی سرزمینی را برای صومعه در سواحل رودخانه ولخوف دریافت کرد، جایی که سنگی که آنتونی به طور معجزه آسایی از رم روی آن حرکت کرد متوقف شد. اندکی قبل از مرگش، سنت نیکیتا، همراه با راهب آنتونی، مکان کلیسای صومعه سنگی جدید را به افتخار ولادت مقدس الهیات مقدس مشخص کردند. سنت نیکیتا با دستان خود شروع به حفر خندق برای پایه آن کرد. اما معبد قبلاً در زمان جانشین وی - اسقف جان ساخته شده بود.

صومعه آنتونی

قدیس نیکیتا علیرغم تلاش‌ها و نگرانی‌های متعددش برای بهبود حوزه اسقف‌نشینی نووگورود، هرگز شاهکار ویژه راهبان گوشه‌نشین را رها نکرد: او زیر لباس مقدس خود زنجیر آهنی سنگین می‌پوشید.

سنت نیکیتا به مدت 13 سال بر گله نووگورود حکومت کرد و در سال 1109 در 31 ژانویه در آرامش درگذشت. قدیس در کلیسای جامع سنت سوفیا نووگورود، در کلیسای کوچک به نام مقدسین یواخیم و آنا - پدر و مادر مقدس الهیات مقدس به خاک سپرده شد.

پس از مرگ سنت نیکیتا، طبق وصیت سنت نیکیتا، نقاشی دیوارهای کلیسای جامع نووگورود به نام سنت سوفیا حکمت خدا آغاز شد.

عبادت و معجزه

در سال 1547، در زمان سلطنت تزار ایوان واسیلیویچ وحشتناک، یک پسر باتقوا در طول مراسم شب عید پاک در اطراف کلیسای جامع سنت سوفیا قدم زد و مقبره قدیس را کاملاً نادیده گرفت. پسر پس از نشستن در نزدیکی، چرت زد و صدایی در خواب شنید که به او گفت: "تابوت اسقف نیکیتا باید پوشیده شود." با اطاعت از این صدا، بویار به خانه رفت. از آنجا به زودی با پوششی بازگشت که روی مقبره سنت نیکیتا گذاشت و ابتدا آن را از گرد و غبار و آوار پاک کرد. در همان سال، در یک شورای کلیسا، تجلیل تمام روسیه از قدیس انجام شد.

در شب 30 آوریل 1558، شوهری با ریشی به سختی قابل توجه در خواب به نووگورود سنت پیمن ظاهر شد و گفت: "درود بر شما، برادر عزیز! نترسید، من سلف شما، ششمین اسقف نووگورود، نیکیتا هستم. زمان فرا رسیده است و خداوند امر می کند که آثار من بر مردم آشکار شود.» اسقف اعظم پیمن که از خواب بیدار شد صدای زنگ تشک را شنید و با عجله به سمت کلیسای جامع رفت. در راه، او با اسحاق نووگورودی متقی ملاقات کرد که در همان شب قدیس نیکیتا را نیز در خواب دید و به او دستور داد که به اسقف بگوید که در بازکردن آثار معطل نکند. اسقف اعظم با شنیدن از اسحاق در مورد رؤیایی که داشت، بلافاصله شروع به باز کردن آثار مقدس کرد. هنگامی که درب قبر برداشته شد، آنها گنجینه های مقدس فیض را دیدند: نه تنها بدن قدیس خدا، بلکه لباس های او نیز فاسد نشدنی حفظ شد. در همان زمان، یک پرتره پس از مرگ از چهره قدیس کشیده شد، جزئیات ظاهر و لباس های قدیس مشخص شد و اطلاعات به متروپولیتن ماکاریوس در مسکو ارسال شد تا سنت شمایل نگاری را روشن کند.

اسقف اعظم پیمن به سیمئون نقاش شمایل دستور داد که نمادی از مادر خدا را با فرزند خدا ترسیم کند و در مقابل آنها سنت نیکیتا ایستاده و با دستان بلند شده دعا می کند. قدیس اصلاً ریش نداشت. و نقاش آیکون فکر می کرد که حداقل یک ریش کوچک روی صورت سنت نیکیتا باید روی نماد به تصویر کشیده شود. سیمئون چرت زد و در خواب نازکی صدایی شنید: «سیمئون، آیا به این فکر می کنی که برای اسقف نیکیتا پیامی بنویسی! به آن فکر نکن، زیرا او یک براد نداشت. و به دیگر نقاشان آیکون بگویید که اسقف نیکیتا را با براد روی نمادهای خود نقاشی نکنند. تصویر قدیس همانطور که خود او دستور داده بود نقاشی شد.

بلافاصله پس از کشف بقایای سنت نیکیتا، یکی از رهبران شهر تردید خود را در مورد فساد ناپذیری آنها آشکار کرد. اسقف اعظم پیمن برای از بین بردن شک و تردیدهای خود، جلد آثار قدیس را قبل از ایران باز کرد. شهردار با دیدن چهره قدیس مانند یک فرد سالم در خواب، از گناه خود پشیمان شد. با وجود این، به زودی کشیشان شهر با درخواست به اسقف اعظم آمدند تا به آنها فرصت دهند تا فساد ناپذیری آثار سنت نیکیتا را با چشمان خود ببینند. اسقف اعظم یک روزه هفت روزه بر آنها تحمیل کرد تا از گناهان خود توبه کنند، پس از آن روحانیون در کنار یادگارهای سنت نیکیتا جمع شدند و سپس اسقف اعظم پس از برداشتن پوشش از آنها، جسد مقدس را به آنها نشان داد. انتهای پاها، سپس دستان خود را زیر سر قدیس قرار داد تا بلند شود و با آن تمام بدن شروع به حرکت کرد. کاهنان از این معجزه شگفت زده شدند و از اسقف اعظم خواستند تا به آنها اجازه دهد تا هر سال به یاد این حادثه، کل کلیسای جامع را برای خواندن مراسم دعا در یادگارهای مقدس بفرستند، به همین دلیل اسقف اعظم تعطیلی را در پاشنه پا ایجاد کرد. هفته دوم در هفته همه مقدسین.

تقاضای روحانیون نووگورود از کشیش خود برای بررسی یادگارهای سنت نیکیتا را می توان به شرح زیر توضیح داد. در آن زمان، بدعت تئودوسیوس مایل بسیار گسترده بود، که از جمله، احترام به شمایل ها و آثار مقدس را رد می کرد. بر روحانیون نیز تأثیر گذاشت و تا حدودی ایمان آنها را به معجزه متزلزل کرد.

در همین حال، معجزات بسیاری در آثار سنت نیکیتا، پس از کشف آنها رخ داد. اما آنچه به ویژه قابل توجه است این است که با کمک کریمانه قدیس، عمدتاً چشمان و نابینایان بودند که شفا یافتند. یک بار، در طول مراسم عبادت، Ksenia پیر و نابینا بر یادگارهای قدیس که 12 سال چیزی ندیده بود، دعا کرد. او با اصرار از اسقف اعظم پیمن خواست تا برای او به سنت مقدس دعا کند. نیکیتا. او گفت: از من دور شو، بانوی مسن، برو، نزد قدیس نیکیتا برو، و او اگر بخواهد تو را مطابق ایمانت نجات خواهد داد. در مقبره سنت زنیا با جدیت دعا کرد و یکی از چشمانش دید. با اشک شوق، او دوباره مصرانه التماس کرد که از طریق دعای اسقف اعظم چشم دیگرش نور دریافت کند. اسقف به او پاسخ داد: بانوی مسن، می بینم که تو چند ساله ای و یک چشم برای خدمت به تو کافی است تا مرگت. و دوباره او را با این جمله به مقبره قدیس می فرستد: "کسی که یک چشم را برای تو باز کرد، چشم دیگر را نیز باز خواهد کرد." او دوباره با اشک به حرم افتاد، و امیدش بیهوده نبود: او همچنین در چشم دوم خود بینایی خود را به دست آورد، در کمال تعجب کسانی که در آن زمان در کلیسای ایاصوفیه بودند.

در هنگام کشف بقایای سنت نیکیتا، با دعاهای او، خداوند تاج گذاری سلاح های روسی را با پیروزی در جنگ با لیوونی ها داد. در طول دستگیری روگودیف، هم ارتش روسیه و هم دشمن، سنت نیکیتا را دیدند که سوار بر اسبی در لباس مقدس و با عصایی در دست، در امتداد سواحل رودخانه نارووا سوار شده بود و با یک صلیب تاج گذاری می کرد و دشمنان را از هنگ های روسی دفع می کرد. این را خود سربازانی که به نووگورود بازگشتند شاهد بودند. همین موضوع را بزرگ شهر روگودیوا، لاتینی به نام جان، با دیدن تصویر سنت. نیکیتا.

بقایای قدیس در سال 1629 از یک مقبره فرسوده به مقبره ای جدید و چوبی با پوشش نقره بسما منتقل شد. نوگورودی ها چراغی با کتیبه ای طلاکاری شده به عنوان هدیه به حامی آسمانی خود آوردند: "شمع ولیکی نووگورود، از همه مسیحیان ارتدوکس، در تابستان 7066، 30 آوریل، تحت رهبری اسقف اعظم پیمن، بر روی عجایب نووگورود نیکیتا قرار گرفت. ” این "شمع" سنت نیکیتا، همراه با مقبره باستانی، لباس ها، عصا و زنجیر، بعداً در قبرس کلیسای جامع سنت سوفیا نووگورود نگهداری شد.

پس از سال 1917، زمانی که آزار و اذیت آشکار کلیسای ارتدکس روسیه آغاز شد، آثار مقدس مانند بسیاری از مقدسین کلیسای روسیه مورد هتک حرمت قرار گرفت. ایاصوفیه به موزه تبدیل شد و بقایای قدیس که در یک کیسه کاغذی بسته بندی شده بود، در انبار موزه قرار داشت. و فقط در سال 1957، با برکت اسقف اعظم سرگیوس (Golubtsov)، در یک عصر تاریک، در یک کامیون، بقایای سنت نیکیتا با احترام به کلیسای جامع سنت نیکلاس در دووریشچه یاروسلاو منتقل شد. اما مدت زیادی در آنجا نماندند. در طول سالهای آزار و شکنجه خروشچف از کلیسای ارتدکس، این کلیسای جامع مانند بسیاری از کلیساهای دیگر بسته شد و بقایای قدیس به کلیسای رسول مقدس فیلیپ منتقل شد و تا سال 1993 در آنجا باقی ماند.

در 13 مه 1993، با برکت اعلیحضرت لئو، اسقف اعظم نووگورود و استارایای روسیه، بقایای قدیس به طور رسمی از کلیسای رسول فیلیپ به کلیسای جامع سنت سوفیا در صفوف صلیب در جلو منتقل شد. هزاران شهروند و با افتخار در مکانی که قرن ها قبل در آن آرام گرفته بودند قرار گرفتند.

کلیسای جامع سنت سوفیا در نووگورود

تکیه با یادگارهای سنت نیکیتا

بقایای قدیس در جنگ جهانی دوم

اما در اینجا یک واقعیت شگفت انگیز از زمان جنگ بزرگ میهنی وجود دارد: پس از اسارت نووگورودیان، قدیسان خدا نووگورود به رهبری سنت نیکیتا برای نجات آنها دنبال شدند ...

در سال 1942، نازی ها بیش از 3000 نفر از ساکنان نووگورود را به لیتوانی تبعید کردند. در پاییز همان سال، به شهر لیتوانی وکشنی، جایی که نووگورودی‌ها در آنجا مستقر شدند، یک قطار نظامی آلمانی پنج زیارتگاه نقره‌ای با یادگاران قدیسان نووگورود آورد. رئیس کلیسای محلی، ارشماندریت الکسی (چران)، که بلافاصله وارد شد، اولین کسی بود که معبد سنت نیکیتا را شناسایی کرد. تمام آثار بلافاصله به کلیسا منتقل شد و متروپولیتن سرگیوس لیتوانی در یک مکالمه تلفنی به پیشوا دستور داد که قبل از شب زنده داری تمام عبادتگاه ها را باز کند و لباس مقدسین را صاف کند. خود پدر ارشماندریت می نویسد:

"پس از یک سفر طولانی، مقدسین در زیارتگاه ها از جای خود نقل مکان کردند و باید آنها را به شیوه ای مناسب بر زمین می گذاشتند، و بنابراین خداوند به من نالایق ضمانت کرد که سنت نیکیتا را به طور کامل در آغوش خود بزرگ کنم. هیروداسیک هیلاریون. قدیس یک حجاب مخملی سرمه ای تیره پوشیده بود که روی آن یک عصاره بزرگ از طلای براده جعلی قرار داشت. صورتش با هوای بزرگ پوشیده شده بود. روی سر یک میتر طلایی وجود دارد که در اثر زمان تیره شده است. چهره قدیس قابل توجه است. ویژگی های کاملاً حفظ شده چهره او بیانگر آرامش شدید و در عین حال نرمی و فروتنی است. ریش تقریباً نامرئی است ، فقط موهای کم پشت در چانه قابل توجه است. دست راست، برکت، با دو انگشت تا شده است - یک مکان بسیار تاریک از کاربرد برای 400 سال به وضوح روی آن برجسته است. خداوند در اولیای خود شگفت انگیز است!»

تمام مردم ارتدکس که خود را در آن منطقه لیتوانی یافتند، با ترس و الهام از آثار مقدس استقبال کردند. در همان زمان، هیرودیاکون هیلاریون، که به رئیس معبد کمک می کرد تا آثار مقدسین را مرتب کند، مردی نه چندان تحصیلکرده، اما از ایمان می سوزد، دو بار همان رویا را دید: سنت نیکیتا، در مانتو، در وسط معبد ایستاد و قانون توبه را خواند. هیروداسیک که وارد معبد شد و اسقف را دید، بلافاصله به پای او افتاد و برکت خواست. قدیس با اشاره ای به نووگورودیان برکت داد و گفت: "برای رهایی از بلایایی که به میهن و مردم ما می آید، همه دعا کنید. دشمن شیطانی اسلحه به دست می گیرد. همه شما باید قبل از خدمت خدا برکت دریافت کنید.»

پس از این سخنان قدیس نامرئی شد. با اطلاع از این موضوع، متروپولیتن سرگیوس قانونی وضع کرد که قبل از شروع هر مراسم، هنگامی که عبادتگاه سنت نیکیتا باز می شود، روحانیون باید بیرون بروند و دست راست سنت نیکیتا را تکریم کنند، به محراب بازگردند و سپس فقط نماز را شروع کنید این سنت هنوز توسط کشیش نووگورود مورد احترام است. کاهنان کلیسای جامع سنت سوفیا که به فکر شروع یک خدمت الهی بدون احترام به یادگارهای قدیس نیستند، به این امر پایبند هستند.

مواد تهیه شده توسط سرگئی شولیاک

برای کلیسای تثلیث حیات بخش در تپه اسپارو

تروپاریون، آهنگ 4:
با بهره مندی از حکمت الهی پرهیز، و با مهار شهوت جسم، بر تخت کهانت نشستی، و چون ستاره ای پر فروغ، دلهای مومن را با طلوع معجزات خود روشن ساختی، ای پدر ما تا قدیس. نیکیتو: و اکنون به مسیح خدا دعا کنید تا روح ما را نجات دهد.

کونتاکیون، آهنگ 6:
با قدردانی از مقام اسقف و ایستادن در برابر پاکترین ها، برای قوم خود با جدّت نماز خواندی، همان گونه که باران را با دعا نازل کردی و آنگاه که تگرگ را خاموش کردی. و اکنون برای نجات امپراتور ارتدکس نیکلای الکساندرویچ و دعا کنندگان شما به مقدس نیکیتا، مسیح خدا دعا کنید، و همه ما به شما فریاد می زنیم: شاد باشید، پدر مقدس شگفت انگیز.

دعا به سنت نیکیتا، گوشه نشین پچرسک، اسقف. نوگورودسکی:
ای قدیس نیکیتو، ما را بشنو، بندگان گناهکارت، که امروز به سوی این معبد مقدس هجوم آورده‌ایم، برای تو دعا می‌کنیم و به سوی نژاد مقدست جاری می‌شویم و با احساس فریاد می‌زنیم: همان‌طور که در عرش بر تخت قدس نشستیم. این نووگراد بزرگ و با دعای ما باران را به تنها منطقه بی باران فرود آوردی تو و باز هم این شهر که در شعله آتش فرو رفته بود با دعا شعله آتش را خاموش کردی و اکنون به تو دعا می کنیم ای قدیس نیکیتو مسیح، از خداوند دعا کنید که این نووگراد بزرگ و تمام شهرها و کشورهای مسیحی را از بزدلی، سیل، قحطی، آتش، تگرگ، شمشیر و از همه دشمنان، مرئی و نامرئی نجات دهد، زیرا از طریق دعاهای انتخابی شما به خاطر رستگاری، ما تثلیث مقدس، پدر، پسر، و روح القدس، و شفاعت رحمانی تو را اکنون و همیشه و تا ابدال ابد جلال می دهیم. آمین